https://t.me/+Rr_vYEytFO9hMDk8
❤ رمان های آنلاین ❤
@roman_132
گپ درخواست:
https://t.me/darkhaste_roman
لینک رمانکده:
@Romankade_Com
رمان های انلاین:
https://t.me/roman_132
❤ رمان های آنلاین ❤ (Persian)
در کانال تلگرامی "رمان های آنلاین" شما می‌توانید به دنیایی جذاب از داستان‌ها و رمانهای جذاب و هیجان انگیز فرار کنید. این کانال مناسب برای علاقمندان به خواندن داستان‌های زیباست که به دنبال محتوای جذاب و شگفت‌انگیز هستند. با عضویت در این کانال، فرصت دسترسی به رمانهای آنلاین در هر زمان و مکانی را خواهید داشت
اگر به دنبال یافتن داستان‌های هیجان انگیز و جذاب هستید، کانال "رمان های آنلاین" انتخاب بسیار مناسبی برای شماست. با این کانال می‌توانید لحظاتی شگفت‌انگیز را تجربه کنید و از دنیای خیالی و مهیج داستان‌ها لذت ببرید
همچنین در این کانال امکان درخواست رمان های خاص و دلخواهتان نیز وجود دارد. با ارسال درخواست خود به ادمین کانال، می‌توانید رمان مورد نظر خود را برای خواندن انتخاب کنید. همچنین لینک‌های مرتبط با رمان‌ها و رمانخوانه‌های دیگر نیز در این کانال به اشتراک گذاشته میشود
پس اگر دوست دارید به دنیایی پر از هیجان و رمانهای فوق العاده فرار کنید، حتما به کانال "رمان های آنلاین" بپیوندید و از محتوای فوق‌العاده آن لذت ببرید.
❤ رمان های آنلاین ❤
28 Jan, 06:10
خلاصه رمان:
پناه دختری که از بچگی پیش داییش بزرگ میشه و یه روز پسر رفیق داییش که به شدت عاشق پناهه باهاش وارد رابطه میشه و عشق آتشینی بینشون شروع میشه🔞💦
دختر داییش به شدت به رابطه اینا حسودی میکنه و برای جدایی این دوتا هرکاری میکنه و...‼️
https://t.me/+AdoA9yD9wRQxZTU0
پناه دختری که از بچگی پیش داییش بزرگ میشه و یه روز پسر رفیق داییش که به شدت عاشق پناهه باهاش وارد رابطه میشه و عشق آتشینی بینشون شروع میشه🔞💦
دختر داییش به شدت به رابطه اینا حسودی میکنه و برای جدایی این دوتا هرکاری میکنه و...‼️
https://t.me/+AdoA9yD9wRQxZTU0
❤ رمان های آنلاین ❤
28 Jan, 06:10
#خلاصه؛
آرین نامدار ، مرد ۴۰ ساله جذاب و سکسی
صاحب بزرگترین کمپانی خودروهای لوکس و گرون قیمت!
کسی که ارزوی هر دختریه اون بشه شوگر ددیش و یه شب رو تا صبح زیرش سر کنه
روزی که توی بزرگترین نمایشگاه سال خودروهای ایران قدم میزنه چشمش به هیکل ظریف و کردنیِ یه دختر کوچولوی ۱۸.۱۹ ساله میوفته.
از اون روز به بعد اون هیکل و قیافه‌ی تحریک امیز دائم جلوی چشمای آرینه تا روزی که نگین به خاطر از کار افتادن سیستم ماشینی که از اون نمایشگاه خریده دوباره به نمایشگاه برمیگرده...🔥
#ژانر: بی‌دی‌اس‌امی⛓♨️ ددی‌لیتل‌گرل🍼 🎀 هات💦🫦
https://t.me/+aP_pEkKt0k4wOWQ0
آرین نامدار ، مرد ۴۰ ساله جذاب و سکسی
صاحب بزرگترین کمپانی خودروهای لوکس و گرون قیمت!
کسی که ارزوی هر دختریه اون بشه شوگر ددیش و یه شب رو تا صبح زیرش سر کنه
روزی که توی بزرگترین نمایشگاه سال خودروهای ایران قدم میزنه چشمش به هیکل ظریف و کردنیِ یه دختر کوچولوی ۱۸.۱۹ ساله میوفته.
از اون روز به بعد اون هیکل و قیافه‌ی تحریک امیز دائم جلوی چشمای آرینه تا روزی که نگین به خاطر از کار افتادن سیستم ماشینی که از اون نمایشگاه خریده دوباره به نمایشگاه برمیگرده...🔥
#ژانر: بی‌دی‌اس‌امی⛓♨️ ددی‌لیتل‌گرل🍼 🎀 هات💦🫦
https://t.me/+aP_pEkKt0k4wOWQ0
❤ رمان های آنلاین ❤
27 Jan, 08:17
فــــــرهان اعتمادی؛
پسر سرهنگ بزرگ تهران که رو شرف و ناموسش قسم می‌خوره دل بسته به دختر عموی سرتق و هنرمندش
یه دختر چموش که یه تنه گند زده به آبروی خاندان اعتمادی
اما فرهانی هست که جلودارش بشه،فرهانی که کمر همت بسته برای سر به راه کردن این دختر
اما این دختر رام شدنی نیست و با هرکارش فرهان و تا لب چشمه میبره و تشنه بر میگردونه ولی نمیدونه اینطوری هیزم میریزه به آتیش شهوت این مرد که بالاخره یه شب چشم میبنده رو همه چیز و تمام حریم ها رو از بین میبره و تن به تن دخترک میده اما امان از گذشته ی پر از خرابی که یه شبه اون عشق و به نفرت تبدیل میکنه و فرهان رو به انتقام وادار میکنه.... 🔥🔞
❌❌❌
https://t.me/+Z-V5CvRk8IU4ZmE0
بــمب جدید تلگرام، بالأخره به صدا دراومد💣
پسر سرهنگ بزرگ تهران که رو شرف و ناموسش قسم می‌خوره دل بسته به دختر عموی سرتق و هنرمندش
یه دختر چموش که یه تنه گند زده به آبروی خاندان اعتمادی
اما فرهانی هست که جلودارش بشه،فرهانی که کمر همت بسته برای سر به راه کردن این دختر
اما این دختر رام شدنی نیست و با هرکارش فرهان و تا لب چشمه میبره و تشنه بر میگردونه ولی نمیدونه اینطوری هیزم میریزه به آتیش شهوت این مرد که بالاخره یه شب چشم میبنده رو همه چیز و تمام حریم ها رو از بین میبره و تن به تن دخترک میده اما امان از گذشته ی پر از خرابی که یه شبه اون عشق و به نفرت تبدیل میکنه و فرهان رو به انتقام وادار میکنه.... 🔥🔞
❌❌❌
https://t.me/+Z-V5CvRk8IU4ZmE0
بــمب جدید تلگرام، بالأخره به صدا دراومد💣
❤ رمان های آنلاین ❤
26 Jan, 13:38
https://rubika.ir/joinc/BJDFIDHH0LTSNHDOFPRNQXTHZFHSCYBR
رمان تقاص زندگی
رمان #تقاص_زندگی
رمان تقاص زندگی
رمان #تقاص_زندگی
❤ رمان های آنلاین ❤
26 Jan, 09:57
https://t.me/+DBSMdmHyZho3OWM0
رمان روژکا
رمان #روژکا
لینک جدید✅
رمان روژکا
رمان #روژکا
لینک جدید✅
❤ رمان های آنلاین ❤
25 Jan, 08:50
_جانم،جانم دختر ناز من بالاخره مال من شدی بالاخره به دستت آوردم امشب عروس من میشی،عروس مهراد خان بزرگ
_اوم مهرداد دلم بیشتر میخواد حست کنم
به آنی شاهرگ گردنم بیرون زد،چرا زنم وسط عشق بازی باید اسم برادرم رو بیاری
_چی زر زدی حروم زاده،خودم میکشمت اول عقب و جلوت رو یکی میکنم بعد...🥲🔞
https://t.me/+6TEKOsp1rVY2OTBk
_اوم مهرداد دلم بیشتر میخواد حست کنم
به آنی شاهرگ گردنم بیرون زد،چرا زنم وسط عشق بازی باید اسم برادرم رو بیاری
_چی زر زدی حروم زاده،خودم میکشمت اول عقب و جلوت رو یکی میکنم بعد...🥲🔞
https://t.me/+6TEKOsp1rVY2OTBk
❤ رمان های آنلاین ❤
08 Jan, 10:28
بهزاد صدر، بزرگ ترین مافیای شهر، برای اینکه دیار رو از خونواده ی خشکه مذهبش نجات بده، به دروغ می گه صیغه اش کرده و اونو با خودش به خونش می بره ولی در ازای این کمک، ازش میخواد باهاش سکس کنه، اما نه یه سکس عادی...
بهزاد، #سادیسم داره!!!
اون #سکس‌خشن دوست داره!!!
https://t.me/+DA36zoXIbmQ3Nzc8
#هات
#بزرگسال
بهزاد، #سادیسم داره!!!
اون #سکس‌خشن دوست داره!!!
https://t.me/+DA36zoXIbmQ3Nzc8
#هات
#بزرگسال
❤ رمان های آنلاین ❤
05 Jan, 13:06
خدایان دروغین{جلد دوم رمان سفر در زمان عاشقی}
#خدایان_دروغین
❌{داخل سایت پارت گذاری میشه}❌
http://forum.negahdl.com/threads/236049/
#خدایان_دروغین
❌{داخل سایت پارت گذاری میشه}❌
http://forum.negahdl.com/threads/236049/
❤ رمان های آنلاین ❤
05 Jan, 05:47
تقدیرسه روز بعد از عروسیشون،شوهرش به طرز مشکوکی فوت میشه و برادرشوهرش واسه انتقام ....❌
فریبا زجه زد و گفت:
-آخه کجای دنیا داماد بعد از سه روز میفته گوشه بیمارستان؟
نگفتم این دختره نحسی داره ؟ مادرشم سر زای همین ورپریده از دنیا رفت ، آخ بمیرم برای پسرم بمیرم برای کاوه
پریزاد بغ کرده و روی صندلی های بیمارستان می‌نشیند،البرز همه چیز را از چشم او می‌دید.
بزن رو لینک تا باطل نشده👇🏻
https://t.me/+SkZv9usZUbkxOTU0
❤ رمان های آنلاین ❤
03 Jan, 10:36
من عامرم!
کارم قاچاق دختر به دوبی و کشورای عربیه
یروز
دختری رو که دزدیده بودم تا بفروشمش به عربا چشمم رو گرفت
قرار بود هرشب بین نگهبانا دست به دست بشه تا اموزش ببینه اما تا به خودم اومدم دیدم چشمای عسلیش.....🙈👅
https://t.me/+QYzFScbqAAg5NWUx
مشاهده رمان ممنوعه :
کارم قاچاق دختر به دوبی و کشورای عربیه
یروز
دختری رو که دزدیده بودم تا بفروشمش به عربا چشمم رو گرفت
قرار بود هرشب بین نگهبانا دست به دست بشه تا اموزش ببینه اما تا به خودم اومدم دیدم چشمای عسلیش.....🙈👅
https://t.me/+QYzFScbqAAg5NWUx
مشاهده رمان ممنوعه :
❤ رمان های آنلاین ❤
01 Jan, 18:47
@mishe_bargardi_novel
رمان میشه برگردی
رمان#میشه_برگردی
نویسنده : فاطمه آریا فر
پارت گذاری در اینستاگرام ✅
رمان میشه برگردی
رمان#میشه_برگردی
نویسنده : فاطمه آریا فر
پارت گذاری در اینستاگرام ✅
❤ رمان های آنلاین ❤
01 Jan, 07:14
من عامرم!
کارم قاچاق دختر به دوبی و کشورای عربیه
یروز
دختری رو که دزدیده بودم تا بفروشمش به عربا چشمم رو گرفت
قرار بود هرشب بین نگهبانا دست به دست بشه تا اموزش ببینه اما تا به خودم اومدم دیدم چشمای عسلیش.....🙈👅
https://t.me/+QYzFScbqAAg5NWUx
مشاهده رمان ممنوعه :
کارم قاچاق دختر به دوبی و کشورای عربیه
یروز
دختری رو که دزدیده بودم تا بفروشمش به عربا چشمم رو گرفت
قرار بود هرشب بین نگهبانا دست به دست بشه تا اموزش ببینه اما تا به خودم اومدم دیدم چشمای عسلیش.....🙈👅
https://t.me/+QYzFScbqAAg5NWUx
مشاهده رمان ممنوعه :
❤ رمان های آنلاین ❤
31 Dec, 21:11
دلداده امیر
#دلداده_امیر
{داخل روبیکا پارت گذاری میشه❌}
https://rubika.ir/joinc/CFFCGIG0VZBXLCVXIKEMMSTIYPHRNPHE
#دلداده_امیر
{داخل روبیکا پارت گذاری میشه❌}
https://rubika.ir/joinc/CFFCGIG0VZBXLCVXIKEMMSTIYPHRNPHE
❤ رمان های آنلاین ❤
31 Dec, 09:47
استاد دانشگاه جلوی دانشجوهاش از دخترعمو خاستگاری میکنه. 😍❤️🔥
- ساکت! چه وضعشه اینجا کلاسه.
و بعد هم رو به بچه ها گفت:
- پسر عمویِ خانوم مرادی هستم!
متعجب نگاهش کردم، چی داشت می‌گفت مرتیکه، با حرف بعدیش رسما نفس کشیدن از یادم رفت و بهت زده بهش خیره شدم.
- و قراره که زنم شه.!
سکوت سنگینی کلاس رو فرا گرفت، حتی صدای نفس کشیدن کسی نمی‌اومد.
بعد از چندثانیه یاسین و حامد سوتی زدن و گفتن:
- بادا بادا مبارک بادا..
خنده‌ی ناباورانه‌ی کردم، احساس می‌کردم پوستم قرمز شده از عصبانیت، از جام بلند شدم که با کاری که کرد هین جمع بلند شد...
https://t.me/+dI7mhVZCCVMzNjg0
- ساکت! چه وضعشه اینجا کلاسه.
و بعد هم رو به بچه ها گفت:
- پسر عمویِ خانوم مرادی هستم!
متعجب نگاهش کردم، چی داشت می‌گفت مرتیکه، با حرف بعدیش رسما نفس کشیدن از یادم رفت و بهت زده بهش خیره شدم.
- و قراره که زنم شه.!
سکوت سنگینی کلاس رو فرا گرفت، حتی صدای نفس کشیدن کسی نمی‌اومد.
بعد از چندثانیه یاسین و حامد سوتی زدن و گفتن:
- بادا بادا مبارک بادا..
خنده‌ی ناباورانه‌ی کردم، احساس می‌کردم پوستم قرمز شده از عصبانیت، از جام بلند شدم که با کاری که کرد هین جمع بلند شد...
https://t.me/+dI7mhVZCCVMzNjg0
❤ رمان های آنلاین ❤
29 Dec, 17:31
#🕊️دخــــتـــریــ کـهـ بـهـ اعـمـاقـ دریـا افـتـاد♥️
#پارت_۱
در افسانه های مردم روستای من ،گفته میشود که:
فقط عروس واقعی خدای دریاها میتواند خشم
بی پایان اورا متوقف کند.
با شروع طوفان های فرا زمینی دریای شرق،
رعد و برق،آسمان را در هم میشکند و امواج دریا،ساحل را از هم می درد ...
در این هنگام عروس خدای دریاها انتخاب و به او تقدیم میشود ...
حتی انهایی که اعتقادشان بیشتر است ؛
ممکن است،عروس خدای دریا را قربانی بنامند..
هرسال با شروع طوفان ها دختری به سوی
دریا برده میشود ...
نمی دانم آیا واقعا شیم چئونگ به افسانه
عروس خدای دریاعا اعتقاد دارد یا نه؟
ایا قبل از اینکه زندگی اش تمام شود،
به ارامش می رسد؟؟
شاید هم از دید او این یک آغاز است ..
راه های زیادی هست که سرنوشت میتواند
برای ما انتخاب کند ..
مثلا همین راه خودم ،راه واقعی و باریک پیش
روی من است ..
این راه ،از میان شالیزار های غرق اب میگذرد!
اگر از این راه بروم،در نهایت مرا به ساحل میرساند و اکر برگردم ،مرا به روستایم باز میگرداند....
کدام سرنوشت؟! متعلق به من است؟!
کدام سرنوشت را مشتاقانه می‌پذیرم؟
کدام را خواهم پذیرفت؟
https://t.me/+ohiSe3EBF5VlMDU8
#پارت_۱
در افسانه های مردم روستای من ،گفته میشود که:
فقط عروس واقعی خدای دریاها میتواند خشم
بی پایان اورا متوقف کند.
با شروع طوفان های فرا زمینی دریای شرق،
رعد و برق،آسمان را در هم میشکند و امواج دریا،ساحل را از هم می درد ...
در این هنگام عروس خدای دریاها انتخاب و به او تقدیم میشود ...
حتی انهایی که اعتقادشان بیشتر است ؛
ممکن است،عروس خدای دریا را قربانی بنامند..
هرسال با شروع طوفان ها دختری به سوی
دریا برده میشود ...
نمی دانم آیا واقعا شیم چئونگ به افسانه
عروس خدای دریاعا اعتقاد دارد یا نه؟
ایا قبل از اینکه زندگی اش تمام شود،
به ارامش می رسد؟؟
شاید هم از دید او این یک آغاز است ..
راه های زیادی هست که سرنوشت میتواند
برای ما انتخاب کند ..
مثلا همین راه خودم ،راه واقعی و باریک پیش
روی من است ..
این راه ،از میان شالیزار های غرق اب میگذرد!
اگر از این راه بروم،در نهایت مرا به ساحل میرساند و اکر برگردم ،مرا به روستایم باز میگرداند....
کدام سرنوشت؟! متعلق به من است؟!
کدام سرنوشت را مشتاقانه می‌پذیرم؟
کدام را خواهم پذیرفت؟
https://t.me/+ohiSe3EBF5VlMDU8
❤ رمان های آنلاین ❤
28 Dec, 12:16
عمق دریای چشمانت
#عمق_دریای_چشمانت
https://t.me/+Z_tirUoTwPo4MGU0
لینک جدید
#عمق_دریای_چشمانت
https://t.me/+Z_tirUoTwPo4MGU0
لینک جدید
❤ رمان های آنلاین ❤
17 Nov, 18:34
_ توروخدا صیغه‌ش کن!
هاج و واج برمیگرده و نگاه گیجش را به زن
روبروش می‌دوزه، زن با گریه التماس میکنه:
_ تو برادرشوهرشی، حالا که داداشت فوت شده، اون کسیو نداره.
کلافه تو حرف زن زد و گفت:
_این حرفا چیه گیتی‌خانوم، منو پولک؟؟؟؟!!!
ما مثل سگ‌و گربه‌ایم بسکه ازهم متنفریم؟
_ التماست میکنم، اون کسیو نداره، می‌بینی که بچه‌ش تازه دنیا اومده، نه جایی نه پولی.
نفس بلندی کشید و مبهوت گفت:
_ پولک اگه بفهمه قیامت میکنه.
بیا بریم الان گیجِ، هنوز کامل بهوش نیمده
یه حاج‌اقایی اینجا هست می‌گیم صیغه را
بخونه، بذار اسم‌تو توی شناسنامه‌ی این بچه
باشه.
_ گیتی‌خانوم، محاله، من و پولک به خون
هم تشنه‌ایم چطور ممکنه محرم بشین، همون
لحظه‌ی اول یکی اون یکی را می‌کشه
گیتی لبخندی زد و گفت:
_ محرم که بشید مهرتون به دل هم می‌افته...
پولک زنی که شوهرش به جرم قاچاق اعدام
میشه و همه‌چیز را از چشم برادرشوهر سرگردش می بینه، وارد زندگی اون
میشه تا انتقام شوهرش را بگیره.
بوسیله‌ی مرسل برای مافیا جاسوسی میکنه
و درست وقتی که فکرش را نمیکنه مرسل به دلیل خیانت به کشورش دستگیر و به اعدام محکوم میشه و پولک که حامله‌ست مجبور میشه ❌♨️🔞
#مافیایی
#هم‌خونه‌ای اجباری
#به شدت مهیج و عاشقانه
https://t.me/+OUEnmpF6V6JiZTM0
https://t.me/+OUEnmpF6V6JiZTM0
هاج و واج برمیگرده و نگاه گیجش را به زن
روبروش می‌دوزه، زن با گریه التماس میکنه:
_ تو برادرشوهرشی، حالا که داداشت فوت شده، اون کسیو نداره.
کلافه تو حرف زن زد و گفت:
_این حرفا چیه گیتی‌خانوم، منو پولک؟؟؟؟!!!
ما مثل سگ‌و گربه‌ایم بسکه ازهم متنفریم؟
_ التماست میکنم، اون کسیو نداره، می‌بینی که بچه‌ش تازه دنیا اومده، نه جایی نه پولی.
نفس بلندی کشید و مبهوت گفت:
_ پولک اگه بفهمه قیامت میکنه.
بیا بریم الان گیجِ، هنوز کامل بهوش نیمده
یه حاج‌اقایی اینجا هست می‌گیم صیغه را
بخونه، بذار اسم‌تو توی شناسنامه‌ی این بچه
باشه.
_ گیتی‌خانوم، محاله، من و پولک به خون
هم تشنه‌ایم چطور ممکنه محرم بشین، همون
لحظه‌ی اول یکی اون یکی را می‌کشه
گیتی لبخندی زد و گفت:
_ محرم که بشید مهرتون به دل هم می‌افته...
پولک زنی که شوهرش به جرم قاچاق اعدام
میشه و همه‌چیز را از چشم برادرشوهر سرگردش می بینه، وارد زندگی اون
میشه تا انتقام شوهرش را بگیره.
بوسیله‌ی مرسل برای مافیا جاسوسی میکنه
و درست وقتی که فکرش را نمیکنه مرسل به دلیل خیانت به کشورش دستگیر و به اعدام محکوم میشه و پولک که حامله‌ست مجبور میشه ❌♨️🔞
#مافیایی
#هم‌خونه‌ای اجباری
#به شدت مهیج و عاشقانه
https://t.me/+OUEnmpF6V6JiZTM0
https://t.me/+OUEnmpF6V6JiZTM0
❤ رمان های آنلاین ❤
17 Nov, 09:46
جاوید! بوکسور هات و خشن
کسی که اسمش رعشه میندازه تو تن رقیباش
سالهاس که قهرمان زیرزمینی مسابقات غیرقانونیه
صاحب اتوگالری معروف پایتخت
یکی از مهره‌های اصلی واردات ماشین‌های خارجی به کشور!
مردی که به هیچ زنی به قصد جدی نگاه نمیکنه و اونارو فقط تو تختش اونم برای یه شب راه میده
حالا چی میشه اگه دخترِ شریکش گیر بده بهش
یه شب وقتی مست بود تجاوز میکنه و..
با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه و وقتی رفیقش میفهمه جاوید با دخترش رابطه داشته و.. 🔞❌
#شهوت_تاریک
https://t.me/+L1E47-Fz9v44ZTg0
کسی که اسمش رعشه میندازه تو تن رقیباش
سالهاس که قهرمان زیرزمینی مسابقات غیرقانونیه
صاحب اتوگالری معروف پایتخت
یکی از مهره‌های اصلی واردات ماشین‌های خارجی به کشور!
مردی که به هیچ زنی به قصد جدی نگاه نمیکنه و اونارو فقط تو تختش اونم برای یه شب راه میده
حالا چی میشه اگه دخترِ شریکش گیر بده بهش
یه شب وقتی مست بود تجاوز میکنه و..
با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه و وقتی رفیقش میفهمه جاوید با دخترش رابطه داشته و.. 🔞❌
#شهوت_تاریک
https://t.me/+L1E47-Fz9v44ZTg0
❤ رمان های آنلاین ❤
16 Nov, 16:21
طلای عمارت
#طلای_عمارت {داخل روبیکا}
https://rubika.ir/joinc/CGHDFBHA0EDGSAMVYOQXPFODAOJJLKOZ
#طلای_عمارت {داخل روبیکا}
https://rubika.ir/joinc/CGHDFBHA0EDGSAMVYOQXPFODAOJJLKOZ
❤ رمان های آنلاین ❤
15 Nov, 15:55
جاوید! بوکسور هات و خشن
کسی که اسمش رعشه میندازه تو تن رقیباش
سالهاس که قهرمان زیرزمینی مسابقات غیرقانونیه
صاحب اتوگالری معروف پایتخت
یکی از مهره‌های اصلی واردات ماشین‌های خارجی به کشور!
مردی که به هیچ زنی به قصد جدی نگاه نمیکنه و اونارو فقط تو تختش اونم برای یه شب راه میده
حالا چی میشه اگه دخترِ شریکش گیر بده بهش
یه شب وقتی مست بود تجاوز میکنه و..
با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه و وقتی رفیقش میفهمه جاوید با دخترش رابطه داشته و.. 🔞❌
#شهوت_تاریک
https://t.me/+L1E47-Fz9v44ZTg0
کسی که اسمش رعشه میندازه تو تن رقیباش
سالهاس که قهرمان زیرزمینی مسابقات غیرقانونیه
صاحب اتوگالری معروف پایتخت
یکی از مهره‌های اصلی واردات ماشین‌های خارجی به کشور!
مردی که به هیچ زنی به قصد جدی نگاه نمیکنه و اونارو فقط تو تختش اونم برای یه شب راه میده
حالا چی میشه اگه دخترِ شریکش گیر بده بهش
یه شب وقتی مست بود تجاوز میکنه و..
با حامله شدنش همه چیز بهم میریزه و وقتی رفیقش میفهمه جاوید با دخترش رابطه داشته و.. 🔞❌
#شهوت_تاریک
https://t.me/+L1E47-Fz9v44ZTg0
❤ رمان های آنلاین ❤
15 Nov, 15:45
سردار ...مردی که نگاه عسلیش لرز میندازه به تن همه ی دشمنا و اطرافیانش ...
ترس براش هیچ معنی ای نداره و قلبش از سنگِ...
تا اینکه یه دختر کوچولوی جذاب و خوشگل وارد زندگیش میشه ...دختری که زیادی نترس و شیطون...اونقدر بی پروا که جلوی چشم سردار لباس خواب بپوشه و براش دلبری کنه ...
اما وقتی سردار می فهمه که اون دختر برای جاسوسی وارد خونه اش شده ...
https://t.me/+C-AgR-Bs1K01MDVk
https://t.me/+C-AgR-Bs1K01MDVk
ترس براش هیچ معنی ای نداره و قلبش از سنگِ...
تا اینکه یه دختر کوچولوی جذاب و خوشگل وارد زندگیش میشه ...دختری که زیادی نترس و شیطون...اونقدر بی پروا که جلوی چشم سردار لباس خواب بپوشه و براش دلبری کنه ...
اما وقتی سردار می فهمه که اون دختر برای جاسوسی وارد خونه اش شده ...
https://t.me/+C-AgR-Bs1K01MDVk
https://t.me/+C-AgR-Bs1K01MDVk
❤ رمان های آنلاین ❤
15 Nov, 08:15
خلاصه رمان:
آسا تک دختر یتیمی که بعد فوت پدر و مادرش مجبور میشه به تنهایی زندگی کنه
یه شب عموش میاد دیدنش و ازش میخواد بخاطر دلایلی، با پسرش ازدواج کنه
آسا بخاطر قولی که به عموش میده مجبور به ازدواج با حامی میشه
ولی نمیدونه این ازدواج چه عواقبی براش داره...🔞‼️
حامی راضی به ازدواج با آسا نیس ولی وقتی اصرار آسا رو میبینه ازدواج باهاشو قبول میکنه ولی کلی شکنجه‌اش میده تا وقتی که...🥲🔞
https://t.me/+b29bM4Fm1KJiNjRk
آسا تک دختر یتیمی که بعد فوت پدر و مادرش مجبور میشه به تنهایی زندگی کنه
یه شب عموش میاد دیدنش و ازش میخواد بخاطر دلایلی، با پسرش ازدواج کنه
آسا بخاطر قولی که به عموش میده مجبور به ازدواج با حامی میشه
ولی نمیدونه این ازدواج چه عواقبی براش داره...🔞‼️
حامی راضی به ازدواج با آسا نیس ولی وقتی اصرار آسا رو میبینه ازدواج باهاشو قبول میکنه ولی کلی شکنجه‌اش میده تا وقتی که...🥲🔞
https://t.me/+b29bM4Fm1KJiNjRk
❤ رمان های آنلاین ❤
13 Nov, 16:15
کانال رمانهای سحر نصیری
#سحر_نصیری
https://t.me/saharnasiri_novels
#سحر_نصیری
https://t.me/saharnasiri_novels
❤ رمان های آنلاین ❤
12 Nov, 17:10
کانال رمانهای آهو مرشدی
#آهو_مرشدی
#خون_لیلی
خون لیلی
#خاکستر_هوس
خاکستر هوس
#رو_سیاه
رو سیاه
https://t.me/ahooroman
#آهو_مرشدی
#خون_لیلی
خون لیلی
#خاکستر_هوس
خاکستر هوس
#رو_سیاه
رو سیاه
https://t.me/ahooroman
❤ رمان های آنلاین ❤
12 Nov, 17:07
#شهوت_تاریک
شهوت تاریک
#آهو_مرشدی
https://t.me/+EmgpZiKY7Qg5MWY0
شهوت تاریک
#آهو_مرشدی
https://t.me/+EmgpZiKY7Qg5MWY0
❤ رمان های آنلاین ❤
11 Nov, 18:58
سردارِ شایان مافیای اسلحه...
مرد خشن و بی رحمی که یه نگاهش هم کافیه برای لرزوندن تن دشمناش!😱
هیچ کس حتی جرعت نداره مستقیم به چشمای عسلی و بی روحش نگاه کنه🔥
تا اینکه یه دختر کوچولوی کم سن و سال که
از قضا رقاص حرفه ایِ یکی از کلاب هاشِ...
بزرگترین معامله اش و به هم میزنه و دیوونه اش میکنه...😰
طوری که سردار یه شب مخفیانه به اتاق اون دختر کوچولو میره تا تو خواب خفه اش کنه و بدترین مرگ و براش رقم بزنه...اما وقتی نگاش به بدن لوند و جذاب ناز میفته...🔞❤️🔥
https://t.me/+xG3B7_oQZa02N2Rk
https://t.me/+xG3B7_oQZa02N2Rk
❌خلاصه واقعی رمان
مرد خشن و بی رحمی که یه نگاهش هم کافیه برای لرزوندن تن دشمناش!😱
هیچ کس حتی جرعت نداره مستقیم به چشمای عسلی و بی روحش نگاه کنه🔥
تا اینکه یه دختر کوچولوی کم سن و سال که
از قضا رقاص حرفه ایِ یکی از کلاب هاشِ...
بزرگترین معامله اش و به هم میزنه و دیوونه اش میکنه...😰
طوری که سردار یه شب مخفیانه به اتاق اون دختر کوچولو میره تا تو خواب خفه اش کنه و بدترین مرگ و براش رقم بزنه...اما وقتی نگاش به بدن لوند و جذاب ناز میفته...🔞❤️🔥
https://t.me/+xG3B7_oQZa02N2Rk
https://t.me/+xG3B7_oQZa02N2Rk
❌خلاصه واقعی رمان
❤ رمان های آنلاین ❤
11 Nov, 14:15
آشوبگر
https://rubika.ir/joinc/CCHBEABI0KTPFTHOJSYECLXNDOHAXPUW
#آشوبگر
https://rubika.ir/joinc/CCHBEABI0KTPFTHOJSYECLXNDOHAXPUW
#آشوبگر
❤ رمان های آنلاین ❤
11 Nov, 12:46
لینک جدید💥
گور به گور
#گور_به_گور
https://t.me/+qG3OBpijgkVkOTY0
گور به گور
#گور_به_گور
https://t.me/+qG3OBpijgkVkOTY0
❤ رمان های آنلاین ❤
25 Oct, 18:42
https://t.me/+vPw6yojj8FU4Zjdk
" به نام خداوند بخشایشگر مهربان "
🦋🦋 پروانه ام 🦋🦋
خلاصه :
با قتل مشکوک "سیاوش امیر افشار" ، برادر کوچکترش "آوش" به ایران فرا خونده میشه برای تصرف و کنترل همه چیز ... حتی بیوه ی جوان و حامله ی برادرش ... ♨️
ژانر : عاشقانه ، اربابی
پایان خوش 🌹
امیدوارم از مطالعه ی این رمان لذت ببرید ...
پروانه ام
#پروانه_ام
https://t.me/+vPw6yojj8FU4Zjdk
" به نام خداوند بخشایشگر مهربان "
🦋🦋 پروانه ام 🦋🦋
خلاصه :
با قتل مشکوک "سیاوش امیر افشار" ، برادر کوچکترش "آوش" به ایران فرا خونده میشه برای تصرف و کنترل همه چیز ... حتی بیوه ی جوان و حامله ی برادرش ... ♨️
ژانر : عاشقانه ، اربابی
پایان خوش 🌹
امیدوارم از مطالعه ی این رمان لذت ببرید ...
پروانه ام
#پروانه_ام
https://t.me/+vPw6yojj8FU4Zjdk
❤ رمان های آنلاین ❤
23 Oct, 15:57
_اون اسلحه رو بزار زمین هاویر
با صدای لرزون گفتم:ن نمیخوام ..دیگه نمیتونم دانیار
دانیار کلافه چنگی به موهاش زد:چه مرگته آخه؟اینکارا چیه
با بغض گفتم:همه چیو تموم میکنم..دیگه نمیتونی بهم تجاوز کنی دیگه نمیتونی بهم زور بگی و منم صدام درنیاد
دانیار غرید:دستم بهت برسه با همون اسلحه م....
صدای شلیک تیر و بدن غرق خون هاویر که روی زمین افتاده بود باعث سکوت دانیار شد و حس کرد قلبش نمیزنه..با ترسی درون صداش گفت:ها هاویر...چکار کردی دیوونه.....
قدمای لرزونشو سمت هاویر برداشت❤️🩹🥺🔞
https://t.me/+XfHltXXwE-o3NmRk❌
https://t.me/+XfHltXXwE-o3NmRk❌
یه رمان پیشنهادی و فول هیجانی📛❌
با صدای لرزون گفتم:ن نمیخوام ..دیگه نمیتونم دانیار
دانیار کلافه چنگی به موهاش زد:چه مرگته آخه؟اینکارا چیه
با بغض گفتم:همه چیو تموم میکنم..دیگه نمیتونی بهم تجاوز کنی دیگه نمیتونی بهم زور بگی و منم صدام درنیاد
دانیار غرید:دستم بهت برسه با همون اسلحه م....
صدای شلیک تیر و بدن غرق خون هاویر که روی زمین افتاده بود باعث سکوت دانیار شد و حس کرد قلبش نمیزنه..با ترسی درون صداش گفت:ها هاویر...چکار کردی دیوونه.....
قدمای لرزونشو سمت هاویر برداشت❤️🩹🥺🔞
https://t.me/+XfHltXXwE-o3NmRk❌
https://t.me/+XfHltXXwE-o3NmRk❌
یه رمان پیشنهادی و فول هیجانی📛❌
❤ رمان های آنلاین ❤
19 Oct, 19:59
#کاپیتان_بیرحم_من
کاپیتان بیرحم من
#کاپیتان_بی_رحم_من
پارت گذاری در روبیکا
https://rubika.ir/Kapitan_Qhalb/BAJICFGFIJHJDJDD
کاپیتان بیرحم من
#کاپیتان_بی_رحم_من
پارت گذاری در روبیکا
https://rubika.ir/Kapitan_Qhalb/BAJICFGFIJHJDJDD
❤ رمان های آنلاین ❤
19 Oct, 19:55
اخبار رسمی سینمای بالیوود ❤️
انواع موزیک ویدئو 🙈
پُراَز مصاحبه و فکت های بامزه از بازیگران😊
شوهندی 💃
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
انواع موزیک ویدئو 🙈
پُراَز مصاحبه و فکت های بامزه از بازیگران😊
شوهندی 💃
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
❤ رمان های آنلاین ❤
18 Oct, 15:39
نفسم شدی در گناه
کاملش فروشی
لینک خرید
https://fapool.ir/file/130074/0v?utm_medium=PPC&utm_source=Torob
کاملش فروشی
لینک خرید
https://fapool.ir/file/130074/0v?utm_medium=PPC&utm_source=Torob
❤ رمان های آنلاین ❤
16 Oct, 11:57
خُدایَش(صدیقه رسولی)
ژانر درام، غمگین، عاشقانه، مذهبی
https://t.me/+TVHAIMcyGF02M2E0
خُدایَش
#خدایش
ژانر درام، غمگین، عاشقانه، مذهبی
https://t.me/+TVHAIMcyGF02M2E0
خُدایَش
#خدایش
❤ رمان های آنلاین ❤
14 Oct, 14:23
♡
عطر آغشته به خون
#عطر_آغشته_به_خون
https://t.me/joinchat/OYeab1BcivgxODA0
عطر آغشته به خون
#عطر_آغشته_به_خون
https://t.me/joinchat/OYeab1BcivgxODA0
❤ رمان های آنلاین ❤
13 Oct, 06:28
اخبار رسمی سینمای بالیوود ❤️
انواع موزیک ویدئو 🙈
پُراَز مصاحبه و فکت های بامزه از بازیگران😊
شوهندی 💃
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
انواع موزیک ویدئو 🙈
پُراَز مصاحبه و فکت های بامزه از بازیگران😊
شوهندی 💃
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
https://t.me/+S2o2G6YamY80NGVj
14,712
subscribers
272
photos
12
videos
