✅ تحول و گذار انواع مختلفی دارد و ما باید ذهنمان را از دوگانهی «یا اصلاح یا انقلاب» خارج کنیم.
🌈مسئله انتقال رهبری را باید در ارتباط با «تناسب قوای اجتماعی»، یعنی یک بار بدون نقش احتمالی مردم و جنبشهای اجتماعیِ اعتراضیِ همزمان و یک بار با در نظر گرفتن این عامل(یعنی فوقالعاده بودن شرایط سیاسی کشور در زمان این انتقال)، تحلیل کرد.
🌈در یک بحث اتاق فکری برای تحلیل سناریوهای مختلف و به قول ورزشکارها، روی کاغذ، امکان عقبنشینی و رفرم در حکومتهای دیکتاتوری متصور است؛ مثل پینوشه در شیلی، دکلرک در آفریقای جنوبی، احزاب کمونیست در اروپای شرقی و... . در ساختار ج.ا البته تحقق این سناریو سختتر است.
🌈«امکان» رفرمهایی از موضع حفظ نظام یک مسئله است اما اینکه آیا این رفرمها واقعا میتوانند به حفظ نظام منجر شوند مسئله دیگری است.
🌈در حکومتهای دیکتاتوری در مرحله نهایی این حکومتها هستند که باید تصمیم بگیرند: تسلیم شدن در برابر خواست و اراده مردم(گذار تحولطلبانه) و یا ایستادن تا پایان(سرنگونی). هر یک از این دو انتخاب مسیر متفاوتی را رقم خواهد زد.
https://t.me/rezaalijani41
🔺یک انحراف بزرگ که حتی میتوان آن را نوعی کودتا دانست کنار گذاشتن پیشنویس قانون اساسی مصوب شورای انقلاب در مجلس خبرگان و نوشتن یک قانون جدید بر اساس اصل ولایت فقیه بود.
🔺بحث ولایت فقیه اینک بحث اکثریت مردم ایران نیست و آنها از اصل حکومت دینی عبور کردهاند.
🔺مسئله رهبر بعدی برای خامنهای هم از منظر امنیت خانوادهاش پس از او و هم از منظر تصوری که او از انحراف انقلاب دارد، مهم است. عامل دیگر در لحظه کنونی خطری است که برای جان او بعد از ترور هنیه، حسن نصرالله و... پیش آمده است.
🔺چینش افراد مجلس خبرگان نیز (همانند روند حذف و به حاشیه راندن رقیبان مختلف)، به صورت هدایت شده بود. البته این مجلس نیز خالی از دستهبندیهای درونیتر نیست.
🔺در درون ساختار قدرت اختلافات وجود دارد و بعد از مرگ خامنهای هم بیشتر بیرون خواهد زد. فرهنگ ملاحظهکاری و محافظهکاری روحانیت نیز بیانگر همین مسئله است(یعنی وقتی رهبرِ آقا بالاسری وجود نداشته باشد، زبانهای بیشتری باز خواهد شد و رقابتها شکل فعالتری خواهد گرفت).
🔺دو مافیای اقتصادی مهم در ج.ا وجود دارد؛ یکی مافیایی که نانش در اقتصاد جنگی و تحریمها یعنی ذیل همین سیاست خارجی است که خامنهای پیش میبرد. مافیای دوم اما نفعش در ارتباط آزاد و راحت تجاری با جهان است. این رقابت اینک به نفع مافیای اول در جریان است اما بعدا میتواند شکل متفاوتی به خود بگیرد و روی سیاستهای ج.ا هم اثر بگذارد.
🔺اگر انتقال رهبری در دوران تغییر توازن قوای اجتماعی توسط جنبش مردمی صورت بگیرد این فرض هم بعید نیست که از موضع حفظ نظام حتی نام افراد دیگری مثل حسن روحانی یا حسن خمینی و یا محمد خاتمی هم مطرح شود. و یا حتی در شرایط حادتر اصل ولایت فقیه زیر سئوال برود. ما فعلا در یک بحث اتاق فکری این فرض و سناریو را کنار میگذاریم.
🔺رفرم از موضع حفظ نظام در لایه اول یعنی سیاست خارجی کم هزینهتر از رفرم در لایه دوم یعنی سیاست فرهنگی و اجتماعی است. امکان تغییر در لایه سوم که میتواند زمین زدن شیشه عمر نظام باشد، یعنی لایه آزادی و حقوق بشر، تقریبا غیرممکن است.
🔺گاه مجموعه عوامل داخل جامعه، درون سیستم و عوامل خارجی باعث میشوند یک نظام سیاسی مجبور به عقبنشینی و حتی تسلیم شود؛ مثل شیلی، آفریقای جنوبی، لهستان، آلمان شرقی، پرتقال، اسپانیا و... .
🔺من قبلا مقاله ای تحت عنوان «آیا تحمیل تحول بر حکومتهای اصلاحناپذیر ممکن است؟»، نوشته ام.
🔺آخوندولوژی و آخوندشناسی دقیقتر نشان میدهد که حضرات حاکم برخلاف نظامهایی مثل صدام، تئوری مصلحت نظام و حفظ نظام هم دارند و وقتی زور مقابلشان زیاد باشد اهل عقبنشینی هم هستند!
🔺اگر انتقال رهبری و جلسه مجلس خبرگان در اوج جنبش زن، زندگی، آزادی اتفاق میافتاد احتمالا این مجلس باید ملاحظات بیشتری را در نظر میگرفت. همان هنگام اخبار حکایت از آن داشت که در مجمع تشخیص مصلحت نظام بحث ضرورت رفرم در برخی حوزهها مطرح شده بود و یا اسنادی منتشر شد که بین سران سپاه نیز اختلاف بوجود آمده و برخی معتقد به تغییر برخی سیاستها هستند. این نظرات همگی از موضع حفظ و مصلحت نظام مطرح شده بود.
🔹لینک فایل صوتی:
https://t.me/RezaAlijaniarchive/526