Science and Religion @religionandscience2021 टेलीग्राम पर चैनल

Science and Religion

Science and Religion
🔷در این کانال هدف ما نقد و بررسی علمی آتئیسم و پرداختن به علم و فلسفه علم است.
نظرات و مطالب مفید خود را با ما به اشتراک بگذارید.
ادمین ها:
@boroojerdiann
@Aref_Hoveizi
@PureApplied_Math369
1,877 सदस्य
279 तस्वीरें
153 वीडियो
अंतिम अपडेट 07.03.2025 03:31

समान चैनल

جَذوات
5,221 सदस्य

Science and Religion: A Critical Examination

در دنیای امروز، بحث در مورد روابط بین علم و مذهب همچنان موضوعی داغ و چالش‌برانگیز است. با پیشرفت‌های علمی و فناوری در دهه‌های اخیر، این سوالات به تدریج خود را بیشتر نمایان کرده‌اند: آیا علم و مذهب می‌توانند همزیستی داشته باشند؟ آیا آتئیسم یک بیان علمی است یا صرفاً یک گزینه فلسفی؟ این مقاله به بررسی این موضوعات می‌پردازد و تلاش می‌کند تا با نگاهی علمی و فلسفی به سؤالات مربوط به این دو حوزه کلیدی پاسخ دهد. با توجه به پیشرفت‌های علمی فراوان، جذب افراد به آتئیسم نیز افزایش یافته است و این موضوع نیاز به کشف و بررسی جدی‌تری دارد. در این مسیر، نظرهای متفاوتی وجود دارد که برخی از آن‌ها به نقد و ارزیابی علمی آتئیسم پرداخته و برخی دیگر از آن‌ها بر جنبه‌های مذهبی و فلسفی تأکید دارند. ما در این مقاله سعی داریم تا با استفاده از منابع علمی معتبر و نظرات مختلف، ابعاد گوناگون این موضوع را تحلیل کنیم.

علم و مذهب چگونه می‌توانند همزیستی داشته باشند؟

علم و مذهب در سطوح مختلف به بررسی حقیقت و واقعیت پرداخته‌اند، اما هر یک در روش‌های متفاوت. علم به شواهد تجربی و داده‌ها تکیه دارد، در حالی که مذهب بر اساس اعتقادات و آموزه‌های روحانی عمل می‌کند. این دو می‌توانند مکمل یکدیگر باشند، اگر هر یک بخشی از ذهن انسان برای درک جهان را پوشش دهد.

به عنوان مثال، بسیاری از دانشمندان مذهبی بر این باورند که علم می‌تواند به درک عمیق‌تری از خالق و آفرینش منجر شود. به عبارت دیگر، آنها معتقدند که علم می‌تواند به مذهب عمق دهد و برعکس. این نوع همزیستی می‌تواند به گفتمان‌های معنادار و همکاری‌های بین رشته‌ای منجر شود.

آتئیسم چیست و چه نوع انتقاداتی به آن می‌شود؟

آتئیسم به عنوان انکار وجود خدا یا خالق توصیف می‌شود. منتقدان آتئیسم به دلایل مختلفی دست به انتقاد از آن می‌زنند. یکی از اصلی‌ترین انتقادات این است که آتئیسم بر اساس تفکرات فلسفی و نظری استوار است و ارتباطی با تجربیات عملی و واقعی ندارد.

همچنین، برخی، آتئیسم را به عنوان عدم اعتقاد به ارزش‌های اخلاقی و معنوی می‌بینند، زیرا در نظر آنها، اعتقاد به خدا می‌تواند مبنای عمیق‌تری برای اخلاق و رفتار انسانی باشد. این انتقادات نه تنها فکری بلکه به زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز مربوط می‌شود.

فلسفه علم چه نقشی در درک علم و مذهب دارد؟

فلسفه علم به بررسی اصول، مفاهیم و کارکردهای علم می‌پردازد و تلاش می‌کند تا مرزهای علم و مذهب را مشخص کند. این بررسی می‌تواند به درک عمیق‌تری از نقاط تلاقی و اختلاف این دو حوزه منجر شود. به عنوان مثال، فلسفه علم می‌تواند به سوالاتی مانند 'علم چیست؟' و 'چگونه می‌توان از آن برای فهم حقیقت استفاده کرد؟' پاسخ دهد.

علاوه بر این، فلسفه علم می‌تواند به ما کمک کند تا مفاهیم اساسی مانند 'اثبات' و 'تأیید' را در علم و مذهب درک کنیم و این ممکن است به ما کمک کند تا متوجه شویم چگونه می‌توان به یک درک مشترک رسید.

چرا برخی مردم به آتئیسم گرایش پیدا می‌کنند؟

دلایل گرایش به آتئیسم می‌تواند شامل تجربیات شخصی، ناملایمات اجتماعی و فرهنگی، و همچنین عدم توافق با آموزه‌های مذهبی باشد. بسیاری از افراد به دلیل مشاهده تناقضات یا ریاکاری در نهادهای مذهبی به آتئیسم نزدیک می‌شوند. این نوع احساسات می‌تواند منجر به بی‌اعتمادی به ادیان و گرایش به تفکر علمی و منطقی شود.

علاوه بر این، با پیشرفت علم و فناوری، بسیاری از مردم به این نتیجه رسیده‌اند که پاسخ‌های علمی به سوالات زندگی می‌تواند جایگزین پاسخ‌های مذهبی باشد. آنان ممکن است احساس کنند که علم می‌تواند بهتر از مذهب به انسان یاری رساند.

آیا می‌توان آتئیسم را به عنوان یک مذهب در نظر گرفت؟

آتئیسم به طور مستقیم یک مذهب نیست؛ بلکه یک دیدگاه فلسفی و اعتقادی است که بر عدم وجود خدا تأکید دارد. به همین دلیل، نمی‌توان آتئیسم را به عنوان یک مذهب سنتی در نظر گرفت که دارای مراسم، مناسک و دستورالعمل‌های خاص باشد.

با این حال، برخی از افراد آتئیست ممکن است جوامع غیر مذهبی تشکیل دهند که به اشتراک‌گذاری ارزش‌ها و باورهای مشابه متمرکز هستند. این جوامع می‌توانند به نوعی ارتباطات اجتماعی و حمایت غیر دینی را فراهم کنند، اما در نهایت، آتئیسم به عنوان یک مذهب طبقه‌بندی نمی‌شود.

Science and Religion टेलीग्राम चैनल

با ورود به کانال "دین و علم 2021" با نام کاربری @religionandscience2021، شما به دنیایی از ببینی های علمی و فلسفی درباره آتئیسم و رابطه علم و دین خواهید پیوست. در این کانال، هدف ما بررسی و نقد علمی آتئیسم و پرداختن به فلسفه علم است. شما دعوت به به اشتراک گذاری نظرات و مطالب مفید خود با ما دارید. ادمین های ما که از جمله آن ها می توان به @boroojerdiann و @Aref_Hoveizi اشاره کرد، آماده پاسخگویی به سوالات شما و ارائه مطالب معتبر و آموزنده هستند. با عضویت در این کانال، شما می توانید به دنبال بحث های جذاب و اطلاعات مفید در زمینه علم و دین بپردازید. پس حتما به کانال "دین و علم 2021" بپیوندید و از محتوای فوق العاده آن بهره مند شوید.

Science and Religion के नवीनतम पोस्ट

Post image

آیا خدا قابل اثبات است ؟

اثبات منطقی و قطعی در دنیای ریاضی وجود دارد که بر اساس  مفروضات معین ، گزاره ای معین را با روش استدلالی مورد قبول طرفین به اثبات می‌رسد. بکارگیری این روش در دنیای غیر ریاضی نیازمند اطمینان از درستی مفروضات و درستی روند استدلال است. روشن است که اگر مفروضات را هم بخواهیم اثبات کنیم باید دست به دامان مفروضات دیگری شویم و نهایتا باید از گزاره هایی شروع کنیم که درستی آنها ازطریق اثبات به دست نیامده باشد!!

اما در مورد خارج از ریاضیات، ما با پذیرش یا باور انسانها سر و کار داریم که هر کسی بر اساس وضعیت روانشناختی خود و باورهای پایه‌ای که برای خود ساخته است روی پذیرش یا عدم پذیرش گزاره ها نظر می‌دهد. البته این سخن به معنای آن نیست که حقایق مطلقی در جهان نداریم بلکه به معنای آن است که دسترسی ما به حقایق جهان از کانال فهم درونی و وضعیت روانشناختی ما می‌گذرد که اگر به درستی تنظیم نشده باشند ممکن است نتایج نادرستی هم به بار آورند.

وقتی سخن از اثبات مطلبی می‌کنیم ممکن است وضعیت روانشناختی و باورهای طرف مقابل، امکان پذیرش مطالب را نداشته باشد حتی اگر درست باشند و ما هیچ مسیری برای اثبات یک مطلب درست به آن فرد نداشته باشیم.

فهمیدن و درک کردن، موضوع ساده‌ای نیست که صرفا با عقل و منطق و مشاهده بتوان حقیقت را از غیر حقیقت تشخیص داد!!! وضعیت روانشناختی درونی و باورهای ابتدایی و پایه‌ای، ذهن انسان را کنترل می‌کنند که اگر تنظیمات غلطی یافته باشند فرد را از فهم حقیقت محروم خواهند ساخت.

به همین دلیل است که پاکی دل و صداقت و روان سالم شرط مهمی در فهم حقیقت هستند و بدون آنها اثبات قطعی برای وجود خدا معنایی ندارد. خداوند عالم خودش از اینجور اثباتهای قطعی برای خودش در جهان قرار نداده است تا ما بخواهیم دنبال اینگونه اثباتهای قطعی باشیم که جلوی هر فردی بگذاریم فورا خاضع شود!!!  این سخن خداوند است که اگر می‌خواستیم همه را به جبر هدایت می‌کردیم. یعنی خدا برای خودش اثباتی که جبرا همه به آن گردن نهند قرار نداده است!! در واقع رسیدن به خدا نیازمند یک عمل صادقانه درونی و مسولانه است و اگر کسانی نخواهند از فهم درونی و اطلاعات درونی خود بهره ببرند و در پی خوب و هوس‌های این جهان باشند هیچ عقل و منطق و استدلالی نمی‌تواند آنها را به خدا برساند!!  اثبات‌های معتبر برای وجود خدا فقط ارائه شواهد است که در دل با فطرت حق جو و صادق اثر دارد و منجر به پذیرش خدا از جانب او می‌شود. از نظر من بهترین برهان همان برهان نظم است که در روایت‌های جدید آن که بر اساس نظم به معنای  تولید اطلاعات قرار دارد و تنظیم ظریف جهان و بیگ بنگ و قوای ذهنی و درونی انسان هستند که در یک دل سالم، وجود خدا را مبرهن می‌سازند. اما برای یک ذهن دور مانده از اصل خویش تمامی این موارد با تصادف و توهم به کناری گذاشته می‌شود.


🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

06 Mar, 14:21
257
Post image

عقل چیست؟

به جای پاسخ به این سوال بهتر است به توانایی های خاص انسانی که مستقیما به آنها دسترسی داریم اشاره کنیم و بعد ببینیم آیا توانایی دیگری هم داریم یا نه. اگر مجموعه این توانایی‌ها را به دست آوریم که رویهم به ما قدرت عمل و اندیشه را می‌دهد می‌توانید این مجموعه را عقل انسانی بنامید. به همین دلیل، عقل یک واحد یکپارچه نیست و در درک آن هر کسی به یکی از این اجزا اشاره می‌کند و این مفهوم را دچار ابهام می‌کند. اما،  مجموعه‌ای از قوای انسانی درگیرند تا اندیشه و عمل را در ما شکل دهند. به همین دلیل سخن از یک قوه خاص به نام عقل اشتباه برانگیز خواهد بود.

۱) قوه منطقی: ما دارای منطق ذهنی خاص خود هستیم که توانایی بیان کردن و گزاره سازی را به ما می‌دهد و بین گزاره ها رابطه نتیجه گیری و استنتاج برقرار می‌کند که همان استدلال کردن است.  اصلا امتناع تناقض و طرد شق ثالث و گزاره های تحلیلی و آنچه که معمولا بدیهیات عقلی می‌نامند ناشی از همین قوه است.

۲) شهود و مشاهدات مستقیم: توانایی کسب اطلاعات از بیرون و درون توسط قوای دیگری انجام می‌شود که حواس پنجگانه بخشی از آن است و شهود درونی هم نسبت به خود و حالات روحی و روانی خود هم داریم. این قوه وظیفه تهیه اطلاعات اولیه در ما را دارد که علم و دانش خود را بر اساس آنها بنا می‌کنیم.

۳) قوه نظریه پردازی: ما می‌توانیم بر اساس اطلاعات به دست آمده ازطریق شهود و منطق ذهنی خود ، جهان‌هایی را به همراه قوانینی در آن به تصور در آوریم تا بتوانند تبیینی از  آن اطلاعات ایجاد کنند که آنرا نظریه پردازی می‌نامند. آنچه که علم در معنای امروزی آن نامیده می‌شود حاصل این توانایی نظریه پردازی است. آنچه که خلاقیت در انسان نامیده می‌شود نیز حاصل این توانایی خاص انسانی است که چیزی را تولید می‌کند که قبلاً نبوده است.

۴) قوه احساسی: ما نسبت به جهان دارای احساس خواستن یا نخواستن هستیم که موجب حرکت و عمل ما در زندگی می‌شود. شور انسان در زندگی و عشق به چیزی یا نفرت از چیزی، همگی حاصل از این ویژگی انسان است که مرکز اصلی کنترل کننده رفتار انسانی است.

۵) خود فعال انسانی: این عامل، همانیست که من نامیده می‌شود. ما آنرا همان فاعل مختار می‌نامیم که هویت وجودی یک فرد را تشکیل می‌دهد. این خود انسانیست که مجهز به قوای بالا است و ازطریق علم و دانشی که موارد (۱) و (۲) و (۳) به او داده‌اند و در راستای اهداف و خواسته‌هایی که مورد (۴) برایش به وجود آورده‌اند عمل می‌کند تا به اهداف خود برسد.

حال باید گفت که اگر منظور از عقل، قوه‌ای است که درستی با نادرستی گزاره ها را تشخیص می‌دهد ، این مربوط به سه مورد اول است که البته تحت تاثیر مورد چهارم و خود انسانی هم قرار می‌گیرد زیرا از اطلاعات اولیه تهیه شده توسط شهود می‌تواند برخی را بپذیرد و برخی را توهم بداند همانگونه که برخی ، اختیار و من انسانی و خودآگاهی را توهم می‌دانند و در پذیرش نظریه‌ها هم دست باز است در اینکه کدام را حقیقت بداند و کدام را ناقص بداند و کدام را بیخود بداند!!! آن سه مورد اول اجباری برای پذیرش ایجاد نمی‌کنند و خود انسانی امکان آنرا دارد که دست به انتخاب بزند و هر کدام را که خواست حقیقت بداند!!! بنابراین در اینجا باید گفت خود انسانی بخشی از آن سیستمی است که می‌خواهیم عقل بنامیم. چون تشخیص خود را صائب می‌داند.

اگر عقل آن چیزی باشد که خوبی و بدی و درستی احساسات و خواسته‌ها را تشخیص می‌دهد، این قوه احساسی است که مسول ایجاد احساس و خواسته است ولی در پذیرش یا عدم پذیرش آنها باز هم خود انسانی تصمیم‌گیر خواهد بود در نتیجه مجددا خود انسانی را باید بخشی از همان عقل بدانیم.

اما معمولا منظور از عقل آن سیستمی است که به درستی عمل می‌کند و انسان را به حقیقت می‌رساند ، ولی خود انسانی رها است و برخی به راههای درست و علم درست می‌رسند و برخی نمی‌رسند. ظاهراً غیر مستقیم همه پذیرفته‌اند درست و غلطی در جهان وجود دارد که آنهایی که به آن می‌رسند قوای خود را به درستی بکار برده‌اند و به آن رسیده‌اند و این فرایند را بکارگیری عقل نامیده‌اند!!!
 

به این ترتیب واژه «عقل» اشاره به یک فرایندی می‌کند که انسان را به نتایج درستی می‌رساند و در این فرآیند عوامل مختلفی درگیر هستند که ۵ مورد بالا از عوامل اصلی درگیر در این فرآیند هستند‌.


پس بهتر است دنبال موجود خاصی به نام عقل نگردیم آنچه که وجود دارد ۵ مورد بالا هستند که با یکدیگر مشغول کار هستند و هر کس به نحوی از آنها استفاده می‌کند و اینکه چه کسی به درستی از آنها استفاده کرده است ( که با اصطلاح بکارگیری عقل بیان می‌شود) یا غلط از آن استفاده کرده است، قضاوتش با جهان است که چه چیزی را برای آنها رقم بزند.

🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

06 Mar, 13:59
256
Post image

دین داران برای چه چیزی زندگی می‌کنند ؟ معنای زندگی یک دیندار به چیست؟

آنچه می‌گویم به معنای آن نیست که هر دینداری اینگونه زندگی می‌کند بلکه به معنای آن است که زندگی با مرام دینداری چگونه است!!!

در تفکر دینداری، دنیا وسیعتر از دنیای فیزیکی است و دنیای فیزیکی خالقی دارد و آنرا هدفدار خلق کرده است و انسان دارای ماموریتی معین در زندگی است که باید این ماموریت را درک کند و به انجام برساند. زندگی آدم دیندار در سرگرمی به امور دنیا نباید بگذرد و هر عمل او باید هدفدار و در جهت انجام ماموریتش باشد.

اصلی‌ترین ماموریت انسان دیندار رهیدن از هوی و هوس و خواست‌های دنیویست. انسان دیندار مامور ساختن شخصیت خود است ، آن شخصیتی که هیچ خواستی نسبت به دنیا ندارد‌ و عمل نمی‌کند به هیچ چیز ، مگر آنچیزی که خدا برای او پسند کرده است.  رسیدن به چنین شخصیتی آسان نیست‌‌ و بسیار زحمت باید کشید تا به آن رسید. و این است همان معنای آیه « جن و انسان را خلق نکردیم مگر برای عبادت خود»

رسیدن به این شخصیت است که پیروزی انسان بر شیطان در زمین  است. آن پیروزی که دچار تکبر فهم بالای خود نشود و نشانه‌های خدا را ببیند و خدا را تأیید کند و حق او را اذعان کند، نه آنکه دماغ خود را بالا بگیرد و دنبال منم خودش برود. متاسفانه اینگونه افراد شکست خورده این مبارزه هستند و شیطان توانسته است معنای زندگی آنها برباید و آنها را در پوچی رها سازد یا به سرگرمی های حقیر این دنیا دلخوش کند.


🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

06 Mar, 13:57
231
Post image

آیا خداوند به کسی اهانت می‌کند؟

این سخن را از جانب آتئیست ها بسیار شنیده‌ایم که چرا خدا در قرآن به کافران اهانت می‌کند؟ اهانت کار خیلی بدی است!!!

اشتباه بزرگی که در این اظهارنظر وجود دارد عدم تشخیص جایگاه خداوندی و انسان و رابطه بین خدا و انسان است. در آتئیسم به دلیل فرض زیربنایی خود که خدایی وجود ندارد همه سخنان همتراز یکدیگرند و هر سخنی، از زبان انسانی بیرون آمده است. بنابراین وقتی با سخنی روبرو می‌شوند خود به خود فرض دارند انسانی روبروی آنها نشسته است و آن سخنان را به او می‌گوید.

وقتی دو انسان روبروی هم نشسته‌اند و با هم سخن می‌گویند اگر یکی فهم خود را بالاتر بگیرد و انتقادات شدیدی کند ( که حتی اگر درست باشند) طرف مقابل احساس می‌کند به او اهانت شده است و عملی ناپسند رخ داده است. در رابطه بین انسانها این نوع تفکر درست است و انسانها نباید نسبت به یکدیگر برتری بجویند ( حتی اگر این برتری وجود داشته باشد) اما در مورد خدا و انسان چنین فکری بی معناست!! خدا بر انسان آگاهی کامل دارد و سخنش با انسان برای برتری جویی نیست و وقتی انسانی خودش را در پرتگاه قرار داده باشد این، یک هشدار شدید برای تنبه است. مانند آنکه فردی مرغان خود را کیش کیش کند که وارد منطقه خاصی نشوند و مرغان بگویند صاحب آنها به آنها اهانت کرده است.

نهایتا، سخن گفتن غلیظ خدا با انسانهای به گمراهی رفته، معنای اهانت ندارد چون اصلا این مفهوم به عنوان رابطه‌ای بین خدا و انسان معنایی ندارد . اهانت در رابطه بین انسانها معنا دارد که به وفور هم از طرفین نسبت به هم صادر می‌شود. از آتئیست متکبر تا مسلمان کم ظرفیت به سادگی این کار را انجام می‌دهند و هیچکدام از طرفین گمان نکنند از اینکار مبری هستند. آتئیست های نامحرم هم با این شعار که اهانت به اشخاص نمی‌کنند بلکه اهانت به عقاید و افکار می‌کنند و عقاید و افکار مقدس نیستند کار خود را توجیه می‌کنند.

بله، هر کس که خود و افکار خود  را برتر بگیرد و طرف مقابل را سخت در گمراهی و ضلالت ببیند و هیچ مسیری برای تعامل نداشته باشد، جز اهانت و استهزاء کار دیگری نخواهد کرد. اما این مربوط به رابطه بین انسانها است ولی وقتی خدا با انسان سخن می‌گوید مطلب چیز دیگریست و اگر فردی خطاب قرآن به خودش را اهانت‌آمیز یافت یعنی غرق در تکبر است و به جای پند گرفتن و عمل کردن و اصلاح کردن خود ، دماغ خود را بالا گرفته است که به من اهانت شده است!!! کسی که مصداق اهانت خدا قرار گرفته باشد خود به خود از مقام انسانیت خلع شده است و به جای آن اعتراضات بهتر است برود تا ابد برای خودش گریه کند که از مقام انسانیت به حیوانیت نزول کرده است.


🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

06 Mar, 13:54
207