Science and Religion @religionandscience2021 Channel on Telegram

Science and Religion

@religionandscience2021


🔷در این کانال هدف ما نقد و بررسی علمی آتئیسم و پرداختن به فلسفه علم است.
نظرات و مطالب مفید خود را با ما به اشتراک بگذارید.
ادمین ها:
@boroojerdiann
@Aref_Hoveizi
@PureApplied_Math369

Science and Religion (Persian)

با ورود به کانال "دین و علم 2021" با نام کاربری @religionandscience2021، شما به دنیایی از ببینی های علمی و فلسفی درباره آتئیسم و رابطه علم و دین خواهید پیوست. در این کانال، هدف ما بررسی و نقد علمی آتئیسم و پرداختن به فلسفه علم است. شما دعوت به به اشتراک گذاری نظرات و مطالب مفید خود با ما دارید. ادمین های ما که از جمله آن ها می توان به @boroojerdiann و @Aref_Hoveizi اشاره کرد، آماده پاسخگویی به سوالات شما و ارائه مطالب معتبر و آموزنده هستند. با عضویت در این کانال، شما می توانید به دنبال بحث های جذاب و اطلاعات مفید در زمینه علم و دین بپردازید. پس حتما به کانال "دین و علم 2021" بپیوندید و از محتوای فوق العاده آن بهره مند شوید.

Science and Religion

02 Jan, 14:01


📢🔺کانال «Science and Religion» تقدیم می‌کند🔺📢

📚ترجمه‌ی مقاله‌ی ریپلای شده در (pdf) بالا به فرمت آکادمیک📚

🔺تجربیات نزدیک به مرگ در حین ایست قلبی🔺؛ خواندنی | در حوزهٔ پزشکی.
دکتر پیم ون لومل |  پابلیش شده در تاریخ 2021-04-20.
Near-Death Experiences during cardiac arrest. Reading | Medicine.
dr. Pim van Lommel | 2021-04-20.
https://www.essentiafoundation.org/near-death-experiences-during-cardiac-arrest/reading/

تلگراف:
https://telegra.ph/تجربیات-نزدیک-به-مرگ-در-حین-ایست-قلبی-12-28


⬅️ به این کتاب جدید کانال و توضیحات آن رجوع کنید. مطالب قبلی:👇🏻👇🏻
تجارب نزدیک به مرگ و خروج از بدن در نابینایان؛ مطالعه‌ی بینایی بدون چشم ظاهری.

آیا تجربه‌گران خروج از بدن (OBE) توانستند تصاویر، یا تارگت‌های بصری اطراف بدن‌شان را با چشم بسته ببینند؟ جواب: بله، بر خلاف ادعای آتئیست‌ها، در این آزمایش در تحقیق چارلز تارت، توانستند این کار را بکنند!

مشاهدات‌ سابجکتیو محض آن‌جهانی VS مشاهدات‌ آبجکتیو این‌جهانی!

(تلگراف‌های قبلی)

👤نویسنده: M.M.J
👤ویراستار: آرش ابطحی

🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

02 Jan, 13:26


Science and Religion pinned «📢کانال «Science and Religion» تقدیم می‌کند📢 👤نویسنده و مترجم: M.M.J Dawkins Is Knocked “Sideways with Wonder” by Cell’s Design. David Klinghoffer. June 10, 2021, 6:29 AM https://evolutionnews.org/2021/06/dawkins-is-knocked-sideway-by-cells-design/ 📚عنوان:📚»

Science and Religion

02 Jan, 05:11


معرفی کتاب
افسانه هوش مصنوعی:
چرا کامپیوتر ها نمیتوانند آنگونه که ما فکر میکنیم بیاندیشند.

نویسنده : اریک لارسون
انتشارات دانشگاه هاروارد
سال انتشار ۲۰۲۱
فایل الکترونیکی کتاب
.https://t.me/Origin_of_Life_Lectures

Science and Religion

02 Jan, 05:11


فایل PDFکتاب
افسانه هوش مصنوعی:
چرا کامپیوتر ها نمیتوانند آنگونه که ما فکر میکنیم بیاندیشند.
.https://t.me/Origin_of_Life_Lectures

Science and Religion

02 Jan, 05:11


برخى پژوهشگران فوتوريست امروز اصرار دارند که هوش مصنوعی به زودی از ظرفیت های با استعدادترین ذهن انسان پیشی خواهد گرفت. اما واقعیت این است که ما اصلا در مسیر طراحی ماشین‌های هوشمند به معنای واقع کلمه هم نیستیم.

اریک لارسون، کارآفرین فناوری و پژوهشگر یادگیری ماشینی که در پیشرفته ترین شرکتهای تکنولوژی پردازش زبان طبیعی کار پژوهشی می‌کند، ما را به گشت و گذار در فلسفه هوش مصنوعی می‌برد تا نشان دهد چقدر از هوش به معنای انسانی آن فاصله داریم. از زمان آلن تورینگ، گروهى از افراد هوش مصنوعی را با هوش انسانی یکی دانسته اند و این یک اشتباه بسیار گمراه کننده است.
هوش مصنوعی از استقراء،(induction) استفاده ميكند و مجموعه داده ها را برای پیش بینی نتایج از محتوا تهی میکند. اما ما انسان ها بر اساس همبستگی ظاهری (correlation) مجموعه داده ها پیشبینی نمیکنیم بلکه ما با شهودی از علیت بر اساس زمینه و تجربه استدلال (deduction)میکنیم و حدس می زنیم. با توجه به آنچه در مورد جهان می دانیم، هوش انسانی شبکه ای از بهترین درک ها را از طبیعت فراهم کرده است. ما سرنخی نداریم که چگونه این نوع استدلال شهودی را که به عنوان استنتاجِ بهترینِ تببین (abduction) شناخته می شود، برنامه نویسی کامپیوتری کنیم. استنتاجِ بهترینِ تببین به نحوى ملموس تر بيشتر شبيه يادآورى افلاطونى يا Anamnesis است. به همین دلیل است که این محال منطقی است که زمانی الکسا بفهمد که چه می‌پرسید، و ناگزیر هوش مصنوعی تنها می‌تواند ما را تا این حد پیش ببرد.

نویسنده استدلال می کند که تبلیغات شدید امروزی برای هوش مصنوعی هم „علمِ بد” و هم “برای علم بد” است. هوش مصنوعی استقرایی در کارهای محدود به پیشرفت خود ادامه خواهد داد، اما اگر می‌خواهیم پیشرفت واقعی داشته باشیم، باید با قدردانی درخور از تنها هوش واقعی یعنی عقل انسانی, به هوش نگاهی ژرفتر داشته باشیم.

.

Science and Religion

02 Jan, 02:39


🔸 Title: Science vs. Religion: What Scientists Really Think.
🔸 Author: Elaine Howard Ecklund.
🔸 2010

#مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
#دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool


⬇️⬇️⬇️

علم، دین، دانشمندان: رقابت ابدی یا گفتگوی پنهان؟
📚 معرفی کتاب📚

🔸 کتاب "علم در مقابل دین" به بررسی تضاد تاریخی میان علم و دین از دیدگاه دانشمندان می‌پردازد و فرضیات رایج را به چالش می‌کشد.
الین هاوارد اکلاند، نویسنده‌ی کتاب، با تحلیل نظرات حدود ۱۷۰۰ دانشمند و انجام مصاحبه‌هایی با ۲۷۵ نفر از آن‌ها، دریافت که نزدیک به ۵۰ درصد از دانشمندان، مذهبی هستند و بسیاری دیگر به دنبال یافتن راه‌هایی خلاقانه برای هم‌پیوندی علم و ایمان‌اند.

🔸 این اثر، تجربه‌های ۱۰ شخصیت برجسته از علوم طبیعی و اجتماعی در دانشگاه‌های آمریکا را بازگو می‌کند و نشان می‌دهد که تنها تعداد اندکی از دانشمندان دیدگاه خصمانه‌ای نسبت به دین دارند.

🔸 اکلاند بیان می‌کند که هم دانشمندان مؤمن و هم آن‌هایی که شک‌گرا هستند، در تلاش‌اند تا با دانشجویان مذهبی تعامل سازنده‌ای داشته باشند و راه‌حل‌هایی برای کاهش تنش‌های موجود میان علم و دین بیابند.

📌 اکلاند تصویری از دیدگاه‌های متنوع دانشمندان درباره رابطه میان علم و دین ارائه می‌دهد و با استفاده از پژوهش‌های گسترده و مصاحبه‌های مستقیم، نشان می‌دهد که دانشمندان نه تنها نظرات متفاوتی درباره دین دارند، بلکه بسیاری از آن‌ها به دنبال تعامل سازنده با جامعه مذهبی هستند. این اثر، فرصتی برای شناخت بهتر انسان‌هایی است که در مرزهای دانش پیش می‌روند و همزمان با چالش‌های فلسفی و دینی مواجه هستند.

🔸🔸 معرفی: الیناز احمدی لاریجانی

#مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
#دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool


🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

02 Jan, 02:38


Title: BEYOND THE GOD SPOT
Transcendence and the brain.
Author: Isabel Clarke
2014


مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

⬇️⬇️⬇️
فراتر از جایگاه خدا: تعالی و مغز:
📕 معرفی مقاله📚

🔸 برای آشنایی با مباحث نوروتئولوژی (مطالعه ارتباط مغز و تجربه‌های معنوی)، لازم است ابتدا مفهوم "God spots" را بدانیم. "God spots" به مناطقی در مغز اشاره دارد که تصور می‌شود با تجربه‌های معنوی و احساسات مرتبط با امر قدسی در ارتباط هستند.
🔸 این ایده توسط دانشمندانی چون مایکل شرمر، دین هامر و داوکینز بررسی شده، و تحقیقات راجر اسپری (برنده نوبل)، پیشگام این حوزه بوده است. او دریافت که هنگام قطع ارتباط دو نیمکره مغز، نیمکره راست گرایش به تأیید ایمان به خدا و نیمکره چپ گرایش به عدم تأیید دارد. این یافته‌ها به پیدایش شاخه نوروتئولوژی منجر شد.

🔸 حال سؤال این است:
آیا مغز واسطه‌ای برای ارتباط با امر قدسی است؟
یا مغز خود خالق این تجربیات معنوی است؟

🔸 این مقاله درباره پژوهش‌هایی است که به بررسی تجربیات مذهبی و معنوی از طریق علوم اعصاب می‌پردازد. نویسنده به نقد تفسیرهای ساده‌انگارانه از داده‌های علوم اعصاب اشاره می‌کند و بیان می‌کند که جستجوی ارتباطات خاص در مغز، ممکن است به معنای عمیق‌ تجربیات مذهبی آسیب بزند.

🔸 به طور کلی در این مقاله موضوعات زیر مطرح شده است:
- تکنولوژی تصویربرداری مغز به درک ما از تجربیات معنوی کمک کرده است، ولی این خطر را به همراه دارد که اهمیت واقعی این تجربیات نادیده گرفته شود.
- درگیری‌های بین شکاکان و معتقدان معمولاً حول مفاهیم سفت و سخت تر شکل می‌گیرد.
- نویسنده معتقد است که باید به جنبه‌های عمیق‌تری از رابطه انسان با خدا پرداخته شود، تا همگان بتوانند به ابعاد فراتر از بعد فردی این تجربیات دست یابند.

🔸 مقاله تلاشی برای بررسی ابعاد عمیق‌تر و معنادارتر تجربیات مذهبی است که فراتر از تحلیل‌های صرفاً مغزی و عصب‌شناختی است.

🔸🔸 معرفی: الیناز احمدی لاریجانی

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool


🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

02 Jan, 02:36


Theismschool:
Title: On God and the Beginning of the Universe: An Evaluation of Recent Discussions
Author: Andrew Ter Ern Loke.
2023
.

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

⬇️⬇️⬇️

🔴 در مورد خدا و آغاز جهان: ارزیابی گفتگوهای اخیر.
📕 معرفی مقاله📚

🔸 در طول تاریخ، بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان به این پرسش پرداخته‌اند که آیا وجود خدا می‌تواند توضیحی برای چگونگی و چرایی آغاز جهان ارائه دهد یا خیر. این بحث، به‌ویژه از زمان آغاز علم مدرن و با آثاری نظیر نوشته‌های استنلی جاکی (Stanley Jaki)، که به ارتباط میان جهان‌بینی یهودی-مسیحی و علم اشاره دارد، بیش از پیش اهمیت یافته است.

🔸 این مقاله به نقد و بررسی استدلال‌های مختلف فیلسوفان در مورد خدا و آغاز جهان می‌پردازد. نویسنده، اندرو لوک، بر اهمیت تحلیل فلسفی در گفتگوهای میان علم و دین تأکید دارد.

🔸 یکی از استدلال‌های مشهور درباره وجود خدا، برهان کیهان‌شناسی کلامی (Kalam Cosmological Argument) است. رکن اساسی این برهان، باور به آغاز یا حدوث زمانی جهان است. این استدلال مطرح می‌کند که اگر جهان آغاز شده باشد، باید دلیلی برای آن وجود داشته باشد، و این دلیل ممکن است وجود خدا باشد.

🔸 افرادی چون لینفورد بر این باورند که استدلال‌هایی که بر اهمیت وجود یک آغاز تأکید دارند، از منظر فلسفی قابل دفاع نیستند. او معتقد است که حتی اگر واقعیت فیزیکی، گذشته‌ای محدود داشته باشد، این کافی نیست که نشان دهد واقعیت فیزیکی آغازی داشته است. به عبارت دیگر، نمی‌توان به سادگی نتیجه گرفت که جهان حتماً آغاز دارد. برخی نظریه‌پردازان علمی نیز نظری مشابه دارند و احتمال می‌دهند که جهان بی‌پایان باشد؛ یعنی بدون آغاز و پایان.

🔸 در این میان، فیلسوفانی مانند کریگ (Craig)، اشمید (Schmid)، اوبِرله (Oberle)، و ویلنبرگ (Wielenberg)، پاسخ‌هایی به نقدهای لینفورد ارائه داده‌اند که دوباره بحث را به اصول اولیه بازمی‌گرداند. اندرو لوک در این مقاله، علاوه بر بررسی نظریات این فیلسوفان، تلاش می‌کند نشان دهد که اشکالات مطرح‌شده توسط لینفورد قابل پاسخ‌گویی هستند.

🔸 او استدلال می‌کند که خداوند می‌تواند وجودی بی‌زمان باشد که سپس زمان را ایجاد کرده است. به این معنا که در ابتدا خدا وجود داشته و سپس جهان را خلق کرده است. در این دیدگاه، مفهوم زمان ممکن است برای فیزیکدانان و الهی‌دانان معانی متفاوتی داشته باشد.

🔸 اندرو لوک معتقد است که درک بهتر از مفاهیمی نظیر زمان، علیت و هویت شخصی می‌تواند به رفع بسیاری از ابهامات در این بحث کمک کند. او تأکید دارد که بحث درباره وجود خدا و آغاز جهان نیازمند دقت در جزئیات فلسفی است و چنین گفتگوهایی می‌توانند نه‌تنها به درک عمیق‌تری از علم و دین بینجامند، بلکه راه‌حل‌های جدیدی برای پرسش‌های اساسی درباره وجود و ماهیت جهان ارائه دهند.

🔸🔸 معرفی: الیناز احمدی لاریجانی

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool


🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

02 Jan, 02:29


Science and Religion pinned «📢کانال «Science and Religion» تقدیم می‌کند📢 👤نویسنده و مترجم: M.M.J Dawkins Is Knocked “Sideways with Wonder” by Cell’s Design. David Klinghoffer. June 10, 2021, 6:29 AM https://evolutionnews.org/2021/06/dawkins-is-knocked-sideway-by-cells-design/ 📚عنوان:📚»

Science and Religion

02 Jan, 02:29


Science and Religion pinned «⬅️ ویدئو اول: 🔴 ریچارد داوکینز آتئیست و موجودات فضایی!🔴 بالاخره داوکینز با آگاه شدن به شواهد جدیدتر مهندسی ژنتیک، تئوری اطلاعات و ریاضیات زیستی، پذیرفت که طراحی‌شده‌بودن «Intelligent Design» منشأ حیات و منشأ کیهان توسط یک ذهن (Mind) خلاقِ فعال و عدم تصادفی…»

Science and Religion

02 Jan, 02:24


Theismschool:
🔸 Title: Theism, Atheism, and Big Bang Cosmology.
🔸 Authors: William Lane Craig and Quentin Smith
1993.

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

⁉️ آیا بیگ بنگ به وجود خدا اشاره دارد؟
📚 معرفی کتاب📚

🔶 کتاب «خداباوری، الحاد، و کیهان‌شناسی بیگ بنگ» اثر فیلسوف مشهور ویلیام کریگ و کوئنتین اسمیت، یک بحث فلسفی و علمی برجسته درباره نقش نظریه بیگ بنگ در مباحث خداشناسی و الحاد در دنیا است. نویسندگان، با دو دیدگاه خداباورانه و الحادی، به تحلیل عمیق مفاهیمی مانند آغاز جهان، قوانین فیزیکی، و نقش احتمالی یک طراح هوشمند می‌پردازند.

🔶 ویلیام کریگ، از دیدگاه خداشناسی، بر اساس برهان کیهان‌شناختی کلام، استدلال می‌کند که بیگ بنگ نشان‌دهنده یک آغاز برای جهان و وجود خدا به‌عنوان علت نخستین است. او بیگ بنگ را به‌عنوان دلیلی بر وجود خدا و تاییدکننده نظریه خلقت از هیچ (Creatio ex Nihilo) معرفی می‌کند.
در مقابل، کوئنتین اسمیت دیدگاه الحادی را ارائه می‌دهد و معتقد است که بیگ بنگ نیازی به توجیه الهی ندارد و می‌توان آن را با اصول فیزیکی توضیح داد.

🔶 محورهای اصلی بحث:

🔸🔸 برهان کیهان‌شناختی کلامی:
کریگ استدلال می‌کند که جهان دارای یک آغاز است و این آغاز به علت نخستین نیاز دارد، که او آن را خدا می‌نامد. او به نظریه تکینگی و آغاز زمانی-فضایی جهان استناد می‌کند و آن را با آموزه‌های الهیاتی تطبیق می‌دهد.

🔸🔸 تحلیل فلسفی آغاز زمان:
اسمیت دیدگاه مخالفی دارد و استدلال می‌کند که آغاز زمان، همان‌طور که در نظریه بیگ بنگ مطرح می‌شود، نیازی به خالق و علت فراطبیعی ندارد. او به مفاهیمی مانند تکینگی و قوانین کوانتومی اشاره می‌کند که می‌توانند جایگزینی برای توضیحات الهی باشند. اسمیت با استناد به نظریه کوانتومی، توضیح می‌دهد که ممکن است جهان از یک وضعیت غیرعلی (uncaused) به وجود آمده باشد.

🔸🔸 تعامل فیزیک و متافیزیک:
این کتاب به‌طور گسترده به رابطه بین فیزیک، متافیزیک، و فلسفه می‌پردازد و سعی دارد نشان دهد که چگونه هر دو دیدگاه (خداشناسی و الحاد) می‌توانند از یافته‌های علمی برای پشتیبانی از ادعاهای خود استفاده کنند.

🎯 این کتاب نتیجه قطعی در این مناقشه ارائه نمی‌دهد، اما نشان می‌دهد که بیگ بنگ همچنان موضوعی چندبعدی است که به تفسیرهای فلسفی و علمی گسترده‌ای نیاز دارد. کریگ بر وجود خدا به‌عنوان پاسخ نهایی تأکید دارد، در حالی که اسمیت به توانایی علم در پاسخ به این سوالات بدون دخالت مذهب باور دارد.
🎯 این کتاب یکی از مهم‌ترین منابع برای کسانی است که به تقاطع علم، فلسفه، و دین علاقه‌مند هستند. همچنین یکی از جنجالی‌ترین آثار در این حوزه محسوب می‌شود که مناظرات گسترده‌ای را در جوامع علمی و فلسفی برانگیخته است.

🔸🔸 معرفی: امین خداپرست

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool


🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

01 Jan, 20:51


📢کانال «Science and Religion» تقدیم می‌کند📢

👤نویسنده و مترجم: M.M.J

Dawkins Is Knocked “Sideways with Wonder” by Cell’s Design.
David Klinghoffer.
June 10, 2021, 6:29 AM
https://evolutionnews.org/2021/06/dawkins-is-knocked-sideway-by-cells-design/
📚عنوان:📚
🔺داوکینز از طراحی سلول "به شدت شگفت‌زده" می‌شود.🔺

👤 نویسنده: دیوید کلینگهوفر (David Klinghoffer)

📝 تاریخ: ۱۰ ژوئن ۲۰۲۱ (June 10, 2021)

همکار ما، اندرو مک‌دیارمید، توییت بسیار تکان‌دهنده‌ای از یک فرد غیرمنتظره پیدا کرد. ریچارد داوکینز، زیست‌شناسِ خداناباور، از «ظرافت مینیاتوری‌شده و پیچیدگیِ ماشین پردازش داده در سلول زنده، به شدت شگفت‌زده شده است.» بله، البته او این را «طراحی هوشمند» نمی‌نامد و من مطمئنم که او طراحی شدن سلول را "انکار می‌کند". اما این همان چیزی است که طرفداران طراحی هوشمند همیشه می‌گویند. در واقع، اگر منبع را نمی‌شناختم، حدس می‌زدم که ممکن است فردی باشد که در  «Evolution News» می‌نویسد. من از شنیدن این حرف از زبان داوکینز به شدت متعجب شدم!
اندرو می‌پرسد چرا فناوری‌ای که ما هر روز استفاده می‌کنیم به‌طور طبیعی حس طراحی را القا می‌کند، اما ماشین‌آلات بیولوژیکیِ به مراتب پیشرفته‌تر و شگفت‌انگیزتر در سلول، این حس را القا نمی‌کنند!

این روزها، ما خود را با فناوری احاطه کرده‌ایم تا در ارتباط باشیم، از اطلاعات مطلع بمانیم و چالش‌های زندگی روزمره خود را مدیریت کنیم.
👈🏻 ما همچنین در دستگاه‌ها و ماشین‌های خود تمام نشانه‌های طراحی را تشخیص می‌دهیم و به‌طور غریزی درک می‌کنیم که آن‌ها بیانگر نبوغ مهندسان یا توسعه‌دهندگان نرم‌افزار هستند. درک ما از هوش کاربردی به طبیعت دوم ما تبدیل شده است - ما به‌طور شهودی کار ذهن‌های دیگر را تشخیص می‌دهیم.

اما وقتی از فناوری خود سر برمی‌داریم و به جهان طبیعت نگاه می‌کنیم چه اتفاقی می‌افتد؟ وقتی به حرکت سیارات نگاه می‌کنیم، یا به چشمان فرزندانمان، یا وقتی از طریق میکروسکوپ به یک سلول زنده می‌نگریم؟ آیا در آن مکان‌ها نشانه‌هایی از ذهن می‌بینیم؟ آیا هوش و دوراندیشی را حس می‌کنیم؟ یا آیا شهود ما از طراحی در آیفون و هواپیمای جت متوقف می‌شود؟

ریچارد داوکینز، زیست‌شناس تکاملی و مشهورترین دانشمند خداناباور جهان، در توییتی اخیر اعتراف کرد که از «ظرافت مینیاتوری‌شده و پیچیدگیِ دستگاه پردازش داده در سلول زنده، به شدت شگفت‌زده شده است

⬅️ داوکینز این توئیت را پس از تماشای انیمیشنی که توسط یک مؤسسه پزشکی استرالیایی تولید شده بود، نوشت. این انیمیشن نشان می‌دهد که چگونه سلول‌ها مقادیر عظیمی از اطلاعات دیجیتال موجود در DNA را ذخیره و کپی می‌کنند.
فناوری اطلاعات دیجیتال موجود در سلول‌های زنده (همانطور که در این انیمیشن و سایر انیمیشن‌ها به تصویر کشیده شده است) سوالات عمیقی را در مورد یک راز علمی دیرپا ایجاد کرده است: اولین حیات چگونه آغاز شد؟ و آیا یک ذهن یا طراح هوشمند در آن نقش داشته است؟

داوکینز، به نوبه خود، به طور قاطع بر این باور است که موجودات زنده تنها «ظاهر» یا توهم طراحی را نشان می‌دهند، -نه شواهدی از طراحی واقعی - علیرغم اینکه از فناوری اطلاعات در حال کار در سلول‌های زنده «به شدت شگفت‌زده» شده است.

همانطور که او در مشهورترین کتاب خود، *ساعت‌ساز نابینا*، بیان می‌کند: «زیست‌شناسی مطالعه چیزهای پیچیده‌ای است که ظاهراً برای هدفی طراحی شده‌اند

👈🏻 این ادعا (ادعای داوکینز) که حیات طراحی نشده است، حتی اگر طراحی شده به نظر برسد، ممکن است متناقض به نظر برسد.

(از نظر داوکینز) آنچه "متناقض" به نظر می‌رسد، درست ‌می‌باشد. ویدیویی که توسط داکینز برجسته شده را مشاهده کنید، بسیار تکان‌دهنده است:
Molecular Visualizations of DNA (2003) Drew Berry wehi.tv:
https://youtu.be/OjPcT1uUZiE?si=KiaRPkDVqcZOplrW




دسترسی سریع به مطالب و منابع قبلی کانال در این زمینه:👇🏻👇🏻
⬅️ چالشی زیست-ریاضیاتی بر تصادفات کورکورانه در فرگشت:
https://telegra.ph/چالش‌هایی-در-ریاضیات-زیستی-برای-تصادفات-کورکورانه-در-فرگشت-12-08

⬅️ جایزه 10 میلیون پوندی از سوی انجمن سلطنتی انگلستان برای کسی که 2 مشکل مذکور در نئوداروینیسم را حل کند:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/468
⬅️منابع و مقالات جدید #نیچر و.... تا سال 2023:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/1111
https://t.me/ReligionandScience2021/296

⬅️ پاسخ به منتقدین پیچیدگی کاهش ناپذیر، نئوداروینیسم و تئوری اطلاعات:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/288
https://t.me/ReligionandScience2021/287
https://t.me/ReligionandScience2021/291

⬅️ نئوداروینیسم؛ طبیعت گرایی در برابر شواهد تجربی:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/1246


🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

01 Jan, 19:02


⬅️ ویدئو اول: 🔴 ریچارد داوکینز آتئیست و موجودات فضایی!🔴
بالاخره داوکینز با آگاه شدن به شواهد جدیدتر مهندسی ژنتیک، تئوری اطلاعات و ریاضیات زیستی، پذیرفت که طراحی‌شده‌بودن «Intelligent Design» منشأ حیات و منشأ کیهان توسط یک ذهن (Mind) خلاقِ فعال و عدم تصادفی بودن آن، "محتمل و منطقی" است، اما آن را به #موجودات_فضایی ربط داد! چرا ریچارد داوکینز [از سرشناس‌ترین مبلغان خداناباوری و نئوداروینیسم در جهان] و نئوآتئیست‌های دیگر، حاضرند هر حدس نامعقول و هر چیزی را به‌عنوان پدیدآورنده حیات و منشا جهان بپذیرند (از شانس و تصادفات کورکورانه خودبه‌خودی گرفته تا موجودات فضایی و خلقت هستی از هیچ یا نیستی، نقض علیت و....) و حتی برای اثبات آن بسیار تلاش کنند، اما در مقابل، محتمل‌بودنِ یک ذهن خلاق فعال در منشا همه چیز که همان خداوند یا آگاهی پدیدارشناختی بنیادی جهانی باشد را نمی‌پذیرند؟
⬅️ ویدئو دوم: 🔺اعتراف ناخواسته ریچارد داوکینز - زیست شناس آتئیست، به وجود هوش در طراحی حیات و کارکرد (junk DNA):🔺
🎬 در این کلیپ دیدنی با کنار هم قرار دادن یک سری از صحبت‌های وی، تأیید عقیده خداباوران = [طراحی در حیات] را مشاهده کنید ...
🔗 امکان مشاهده از طریق آپارات:👇🏻
https://www.aparat.com/v/DnPmG
🌐 زیرنویس: کارگروه پژوهشی دروغ‌ها و خرافات ملحدین
🆔 @Zandiq_IQ7

دسترسی سریع به مطالب و منابع قبلی کانال در این زمینه:👇🏻👇🏻
⬅️ چالشی زیست-ریاضیاتی بر تصادفات کورکورانه در فرگشت:
https://telegra.ph/چالش‌هایی-در-ریاضیات-زیستی-برای-تصادفات-کورکورانه-در-فرگشت-12-08

⬅️ جایزه 10 میلیون پوندی از سوی انجمن سلطنتی انگلستان برای کسی که 2 مشکل مذکور در نئوداروینیسم را حل کند:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/468
⬅️منابع و مقالات جدید #نیچر و.... تا سال 2023:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/1111
https://t.me/ReligionandScience2021/296

⬅️ پاسخ به منتقدین پیچیدگی کاهش ناپذیر، نئوداروینیسم و تئوری اطلاعات:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/288
https://t.me/ReligionandScience2021/287
https://t.me/ReligionandScience2021/291

⬅️ نئوداروینیسم؛ طبیعت گرایی در برابر شواهد تجربی:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/1246





🌐کانال «Science and Religion»:
🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

01 Jan, 19:02


🌐کانال «Science and Religion»:

🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

01 Jan, 17:40


📢🔺کانال «Science and Religion» تقدیم می‌کند🔺📢

📚کتابچه‌ی جدید📚

⬅️ آیا تجربه‌گران خروج از بدن (OBE) توانستند تصاویر یا تارگت‌های بصری اطراف بدن‌شان را با چشم بسته ببینند؟
جواب: بله، بر خلاف ادعای آتئیست‌ها، در این آزمایش در تحقیق چارلز تارت، توانستند این کار را بکنند!

👈 ادامه‌ی جواب را در ترجمه و تحلیل پی‌دی‌اف (PDF) بالا مطالعه کنید
.

مقاله‌ی اصلی:👇🏻👇🏻
Six Studies of Out-of-Body 
Experiences
. Charles T. Tart, Ph.D. , Institute of Tanspersonal Psychology, Palo Alto, CA , University of California at Davis.
https://doi.org/10.1023/A:1022932505993

⬅️ این مقاله در سایت معتبر اشپرینگر و در مجله‌ی تخصصی «Journal of Near-Death Studies» آمده است.

⬅️ اعتبارسنجی کوتاه دقیق علمی و دانشگاهی: سایتیشن فعلی مقاله حدودا 76 است، ژورنال مذکور هم در ویکی پدیای انگلیسی گفته شده که داوری‌همتا‌شده، بازبینی‌دقیق‌شده یا داوری‌‌تخصصی‌شده (peer-reviewed academic journal) است و معیار اچ‌ایندکس (H-index) هم دارد.


👤نویسنده: کاربر M.M.J
👤ویراستار: آرش ابطحی

@ReligionandScience2021

Science and Religion

01 Jan, 17:36


📢پی‌دی‌اف جدید و کتابچه‌مان به فرمت آکادمیک.📢

🔺بررسی دقیق إن‌دی‌ئی در نابینایان.🔺

👤نویسنده: کاربر M.M.J
👤ویراستار: آرش ابطحی

مقاله‌ی اصلی:👇🏻👇🏻
Near-Death and Out-of-Body 
Experiences in the Blind: A Study of Apparent Eyeless Vision.
 Kenneth Ring, Ph.D. Sharon Cooper, M.A.
https://doi.org/10.1023/A:1025010015662


⬅️ این مقاله در سایت معتبر اشپرینگر هم آمده است و مجله‌ی تخصصی «Journal of Near-Death Studies».
اعتبارسنجی کوتاه علمی و دانشگاهی: سایتیشن فعلی مقاله در گوگل اسکالر حدودا 168 است، ژورنال مذکور هم در ویکی پدیای انگلیسی گفته شده که داوری‌‌تخصصی‌شده (peer-reviewed academic journal) است و معیار اچ‌ایندکس (H-index) هم دارد.
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Journal_of_Near-Death_Studies

https://exaly.com/journal/30185/journal-of-near-death-studies



@ReligionandScience2021

Science and Religion

31 Dec, 14:55


🔸 Title: Is our brain hardwired to produce God, or is our brain hardwired to perceive God? A systematic review on the role of the brain in mediating religious experience
🔸Authors: Alexander A. Fingelkurts
2009

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

Science and Religion

31 Dec, 14:55


⁉️ آیا خدا توسط مغز ما تولید شده است یا وجود دارد و ما صرفاً شواهدی از وجودش را درک می‌کنیم؟
📕 معرفی مقاله

🔸 این مقاله با رویکردی سیستماتیک و انتقادی، انسان را موجودی با دو جنبه جسمی و روانی می‌بیند که از سه لایه مجزا تشکیل شده است:
1. لایه جسمانی: شامل ساختارها و عملکردهای فیزیکی مغز و بدن.
2. لایه روانی: ذهن و فرآیندهای شناختی مرتبط با آن.
3. لایه الوهیت: جنبه‌ای از وجود انسان که با تجربیات دینی و معنوی مرتبط است.

🔸 هدف اصلی مقاله، بررسی رابطه بین تجارب دینی و عملکرد مغز است. این بررسی شامل تحلیل ساختار و عملکرد مغز و چگونگی تأثیر این دو بر پذیرش باورهای مذهبی است.

🔸 تعریف تجربه دینی
تجربه دینی، یکی از سه فعالیت مذهبی (تجربه، رفتار، و باور) است که به طور عمده به صورت لحظه‌ای و ذهنی تجربه می‌شود. این مفهوم به معنای:
- درک رویدادهایی فراتر از زمان و مکان.
- احساس اتحاد با یک وجود الهی.
- ترکیب این احساس با عواطف عمیق و منحصربه‌فرد.

🔸 برخلاف رفتارها و باورهای مذهبی که اغلب به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار می‌گیرند، تجربه دینی بر آن لحظات بی‌واسطه‌ای تمرکز دارد که فرد به طور مستقیم با آنچه الهی می‌پندارد، در ارتباط است.

🔸 تمرکز مقاله بر علیت فراتر از فیزیک
این مقاله تأکید می‌کند که فرآیندهای ذهنی و شناختی انسان می‌توانند به تجربیات دینی شکل دهند، اما این تجربیات فراتر از تفسیرهای صرفاً فیزیکی هستند. عاملیت ذهنی و انعطاف‌پذیری مغز نقشی کلیدی در ایجاد این تجربیات دارند. نویسندگان پیشنهاد می‌دهند که به جای توضیح صرف این پدیده‌ها، باید آن‌ها را به شکلی توصیفی بررسی کنیم تا هم دیدگاه علمی و هم دیدگاه الهیاتی را محترم بشماریم.

🔸 تاریخچه تجربیات دینی
قدمت تجربیات دینی به حدود ۴۰,۰۰۰ سال پیش بازمی‌گردد. شواهد باستان‌شناسی نشان می‌دهند که حتی پیش از ظهور انسان مدرن، این تجربیات در میان گونه‌های انسانی وجود داشته‌اند. این گپ زمانی ایده تکامل مغز در پاسخ به این تجربیات را تقویت می‌کند.

🔸 جهان‌شمولی تجربیات دینی
بر اساس شواهد، تجربیات دینی از ویژگی‌های مشترک تمام فرهنگ‌ها و جوامع بشری هستند. Burkert (1996) معتقد است که هیچ قومی بدون آیین‌ها و باورهای مذهبی وجود نداشته است. این تجربیات نه تنها به صورت فردی بلکه به‌عنوان بخشی از فرآیند رشد انسان از کودکی تا پیری، جهانی و پایدار بوده‌اند.

🔸 ارتباط زیستی و تکامل مغز با تجربیات دینی
نویسندگان مقاله به تأثیر تکامل مغز بر تجربیات دینی پرداخته‌اند:

1. نقش تکامل مغز:
مغز انسان در طول زمان به نحوی تکامل یافته است که بتواند این تجربیات را پردازش و ایجاد کند. تأثیر داروهای روان‌درمانی بر ایجاد این تجربیات نشان‌دهنده دخالت مستقیم مغز است.

2. مطالعات وراثتی:
آزمایش‌هایی که بر روی دوقلوهای همسان و ناهمسان انجام شده، نشان داده‌اند که تمایل به تجربیات دینی می‌تواند ارثی باشد.

3. نقش دوپامین:
برخی محققان، مانند Previc (2006)، ارتباط بین تجربیات دینی و سیستم دوپامینرژیک مغز را برجسته کرده‌اند.

4. سؤال بنیادین:
اگر تجربیات دینی واقعی نیستند، چرا مغز ما تمایل دارد آن‌ها را تصور کند؟

🔸 ارتباط تجربیات دینی با آسیب‌شناسی روانی
برخی از شرایط روان‌پزشکی می‌توانند تجربیاتی مشابه با تجربیات مذهبی ایجاد کنند. با این حال بسیاری از افرادی که تجربیات مذهبی عمیقی را گزارش می‌کنند، هیچ نشانه‌ای از بیماری روانی ندارند. این نشان می‌دهد که چنین تجربیاتی می‌توانند در افراد سالم نیز رخ دهند و به پاسخ مغز به حالات تغییریافته آگاهی مرتبط باشند.

🎯 به طور خلاصه تجربیات دینی محصول تعامل پیچیده سیستم‌های مختلف مغزی هستند. هیچ ناحیه خاصی از مغز به‌عنوان مسئول اصلی این تجربیات شناخته نشده است. تحقیقات آینده باید به جای تمرکز بر مناطق خاص، بر درک شبکه‌های عصبی گسترده‌تر و تأثیر زمینه‌های فرهنگی و فردی بر این تجربیات تمرکز کند.

🔸🔸 معرفی: پویا علیزاده

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

Science and Religion

31 Dec, 14:03


Title: The Design Inference: Eliminating Chance through Small Probabilities
Authors: William Dembski and Winston Evert. 1998

🔺مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف 🔺
📢 دانشگاه‌صنعتی‌شریف 📢

🆔 @theismschool

⬇️⬇️⬇️
🔴 کشف شواهد طراحی هوشمند با پروفسور ویلیام دمبسکی!
📚 معرفی کتاب.

🔶 کتاب «The Design Inference» نوشته ویلیام دمبسکی، یکی از آثار برجسته در حوزه طراحی هوشمند است که به بررسی چگونگی شناسایی شواهد طراحی در طبیعت می‌پردازد. دمبسکی در این کتاب از اصول احتمال و پیچیدگی بهره می‌گیرد تا میان رویدادهای طبیعی، تصادفی و طراحی‌شده تمایز قائل شود.

🔶 دمبسکی مفهوم "فیلتر تبیینی" (Explanatory Filter) را معرفی می‌کند؛ ابزاری که با حذف گزینه‌های دیگر (مانند قوانین طبیعی و شانس) در شناسایی رویدادهای طراحی‌شده کاربرد دارد. این فیلتر سه پرسش کلیدی را بررسی می‌کند:

1. آیا رویداد ناشی از قوانین طبیعی است؟
2. آیا رویداد نتیجه شانس است؟
3. آیا رویداد دارای پیچیدگی مشخص‌شده‌ای است که نشان‌دهنده طراحی هوشمند باشد؟

🔶 موضوعات کلیدی کتاب
🔸 پیچیدگی معین‌شده (Specified Complexity)
دمبسکی استدلال می‌کند که طراحی یک پدیده را می‌توان بر اساس دو ویژگی شناسایی کرد:

پیچیدگی: احتمال وقوع آن بسیار کم باشد.
معین‌شده: با یک الگوی معنادار و خاص همخوانی داشته باشد.

🔸 کاربردهای عملی
مدل دمبسکی در حوزه‌های مختلف قابل استفاده است:
زیست‌شناسی: تحلیل ساختار DNA به‌عنوان مثالی از طراحی هوشمند.
علم اطلاعات: شناسایی الگوهای رمزنگاری یا پیام‌های معنادار.
فیزیک: بررسی نظم کیهانی به‌عنوان احتمالی برای طراحی.

🔸 نقد نظریه داروین
دمبسکی نظریه خود را در تقابل با تکامل داروینی مطرح کرده و پیچیدگی مشخص‌شده را به‌عنوان مدرکی قوی‌تر از تصادف یا انتخاب طبیعی برای برخی پدیده‌ها پیشنهاد می‌دهد.

🎯 دمبسکی اینگونه نتیجه‌گیری می‌کند که طراحی هوشمند می‌تواند رویکردی علمی برای توضیح پدیده‌هایی باشد که قوانین طبیعی و شانس قادر به تبیین آن‌ها نیستند. وی این مدل را ابزاری مفید برای بررسی پدیده‌های پیچیده و غیرقابل‌توضیح در علوم مختلف می‌داند.

📌 کتاب «The Design Inference» منبعی ارزشمند برای علاقه‌مندان به مباحث میان‌رشته‌ای علم و فلسفه است. این اثر علاوه بر استقبال، نقدهای فراوانی از سوی جامعه علمی دریافت کرده است.

📖 پیشنهاد مطالعه:
آشنایی با اصول احتمالات و نظریه اطلاعات برای درک مفاهیم این کتاب ضروری است. همچنین، توانایی تحلیل انتقادی و پذیرش دیدگاه‌های مخالف می‌تواند در فهم بهتر نظریات دمبسکی مفید باشد.

🔸🔸 معرفی: امین خداپرست

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

پی‌نوشت:👇🏻👇🏻
⬅️ چالشی زیست-ریاضیاتی بر تصادفات کورکورانه در فرگشت:
https://telegra.ph/چالش‌هایی-در-ریاضیات-زیستی-برای-تصادفات-کورکورانه-در-فرگشت-12-08

⬅️ جایزه 10 میلیون پوندی از سوی انجمن سلطنتی انگلستان برای کسی که 2 مشکل نئوداروینیسم را حل کند:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/468
⬅️منابع و مقالات جدید #نیچر و.... تا سال 2023:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/1111
https://t.me/ReligionandScience2021/296

⬅️ پاسخ به منتقدین پیچیدگی کاهش ناپذیر، نئوداروینیسم و تئوری اطلاعات:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/288
https://t.me/ReligionandScience2021/287
https://t.me/ReligionandScience2021/291

⬅️ نئوداروینیسم؛ طبیعت گرایی در برابر شواهد تجربی:👇🏻👇🏻
https://t.me/ReligionandScience2021/1246


@ReligionandScience2021

Science and Religion

26 Dec, 18:06


ویرایش نهایی پی‌دی‌اف و ایجاد فرمت آکادمیک کتاب‌محور برای پی‌دی‌اف‌مان. با تشکر از ویراستار کانال جناب آرش ابطحی.

چکیده:
این کتاب (که توسط تیم مدیریت کانال نوشته شده)، به بررسی انتقادی پدیده تجربیات نزدیک به مرگ می‌پردازد و فرضیه‌های مادی‌انگارانه و تقلیل‌گرایانه‌ای که به دنبال توضیح این تجربیات بر اساس فعالیت‌های فیزیولوژیکی مغز هستند را به چالش می‌کشد. بر اساس شواهد ارائه شده، تجربیات نزدیک به مرگ نمی‌توانند صرفاً ناشی از عواملی مانند کمبود اکسیژن، ازیاد کربن مونوکسید، فعالیت مغز در حال مرگ، توهمات، تحریک تمپوروپریتال مغز، ایسکمی در لوب اوکسیپیتال و پاریتال، انتظارات مذهبی و فرهنگی و.... باشند. در این کتاب، به بررسی انتقادی تمام توجیه‌های ماتریالیستی (25 نظریه) این پدیده و چالش‌های پیش‌رویشان می‌پردازیم. هدف ما، بررسی این موضوع است که آیا تبیین‌های مادی‌انگارانه این تجربیات می‌توانند بهترین تبیین برای توضیح آنها تلقی بشوند یا آنکه باید این تجربیات را شواهدی در راستای فرامغزی بودن آگاهی قلمداد کنیم.

کلمات کلیدی: آگاهی، تجربیات نزدیک به مرگ ، تجربیات خروج از بدن، ذهن، فیزیکالیسم.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

18 Dec, 17:16


🔺تیم مدیریت کانال «Science and Religion» تقدیم می‌کند🔺📢

📚 بالاخره پی‌دی‌افی که مدت‌ها روی آن کار شد، برای دوستان فارسی‌زبان نیز آماده شد. چالش‌های علمی‌ بر 24 نظریه مادی‌إِنگارانه تجارب نزدیک به مرگ (NDE) و (OBE). (حتی نظریات مخالفی که عملاً تا به حال در فضای مجازی توسط ماده‌‌گرایان خوانده و مطرح نشده است، و ما به عنوان اولین نفر، هم مطرح‌شان کرده و هم نقدشان کردیم)

- از نظریات #فرگشتی گرفته تا #نوروساینس و #پزشکی《صرع لوب تمپورال، اختلال اتصال لوب گیجگاهی و پاریتال‌لوب مغز، هایپوکسیا و آنوکسیا یا کاهش O2 و ایسکمی مغز، هایپرکربیا یا ازیاد CO2، دیپرسونالیزیشن، سازگاری فرگشتی، تجارب سایکدلیک‌ها، تئوری «Dying Brain» سوزان‌بلک‌مور، تبیین‌های مایکل مارش، استیون نوولا ووو....

- بر خلاف سخنان ماتریالیست‌ها و آتئیست‌هایی همچون آقای تقی‌کیمیایی‌اسدی، کیوان یحیی و امثالهم، اتفاقاً تحقیقات جدید علوم اعصاب یا نوروساینس، تمام آن نظریات و فرضیات کذایی را به چالش کشیده به جز آخری‌اش که نظریه دی‌اِم‌تی یا #دی‌متیل‌تریپتامین «DMT theory» بود که بیشترین شباهت را به (NDE) داشت (طبق پرسشنامه 16سؤالی مقیاس معتبر «NDE Greyson scale»، دی‌اِم‌تی نمره 13/16 و إن‌دی‌ئی نمره 16/16 را گرفت)، البته بعد بررسی دقیق‌تر فهمیدیم این نظریه دی‌-ام‌-تی، چه کاملاً درست باشد چه ناقص، چه شباهت 100% به إن‌دی‌ئی داشته باشد چه شباهت 90%، در هر حال، به نفع واقعیت فرامغزی فرا-توهمی تجارب إن‌دی‌ئی است.

- همچنین در این پی‌دی‌اف، تحقیقاتی ارائه شدند که نشان می‌دهند حتی اگر آن نظریات مادی‌إِنگارانه درست باشند، در بهترین حالت صرفاً برخی عناصر (مشاهدات‌ سابجکتیو محض #آن‌جهانی سوپرنچرال) در إن‌دی‌ئی را توجیه مادی می‌کنند، و نه (مشاهدات‌ آبجکتیو #این‌جهانی) را، که بالذات پارانرمال و فرامغزی است.
(چه فعالیت مغز بالا باشد و چه پایین باشد).

👤M.M.J.

👤 Dr. Fuzzy Logic.

👤Dr. Rahmam Hosseinzade.


#ژورنال_لانست
#ژورنال_نیچر
#ژورنال_ریساسیتیشن
#ژورنال_مرزهای_علوم‌اعصاب‌انسانی
#ژورنال_انجمن_پزشکی_میسوری
#ژورنال_امگا_دث_و_دایینگ

👤اشخاص برجسته تحقیقات و استدلال‌های این (PDF):
پروفسور بروس گریسون، دکتر پیم ون لومل، دکتر ریموند مودی، دکتر ماریو بوریگارد، پروفسور پیتر فنویک، پروفسور سام پرنیا، پروفسور ایبن الکساندر، پروفسور ایان‌ استیونسون، دکتر ادوارد کلی، دکتر پنی‌سارتوری .....


@ReligionandScience2021

Science and Religion

18 Dec, 17:03


@ReligionandScience2021

Science and Religion

11 Dec, 17:07


⬇️⬇️⬇️

🔴 پرونده‌ای علیه واقعیت: چگونه تکامل، حقیقت را از دیدگان ما پنهان کرد
📚 معرفی کتاب

⁉️ آیا حواسمان حقیقت را به ما می‌گویند؟
آیا واقعیت ممکن است با آنچه می‌بینیم متفاوت باشد؟ د‌ونالد هافمن (Donald Hoffman) با به چالش کشیدن نظریه‌های علمی پیشرو، ادعا می‌کند آنچه ما می‌بینیم، یک واقعیت عینی نیست. ادراک انسان نمی‌تواند دریچه‌ای به سوی واقعیت باشد، بلکه فقط بخش‌هایی از واقعیت را پیش روی ما قرار می‌دهد.

⁉️ چگونه ممکن است دنیایی که می‌بینیم واقعیت عینی نباشد و حواس ما چگونه می‌توانند مفید باشند اگر حقیقت را منتقل نمی‌کنند؟ هافمن در این کتاب ادعا می‌کند که ادراک ما شبیه رابط کاربری کامپیوتر است که فقط آیکونی از واقعیت را به ما نشان می‌دهد و اصل واقعیت را پنهان می‌کند. این امر به آن دلیل است که انسان به همه‌ی حقیقت نیاز ندارد، زیرا درک تمام حقیقت، انسان را به سوی انقراض می‌برد و انسان برای بقا به این صورت تکامل یافته است.

🔸 از زمانی که هومو ساپینس بر روی زمین قدم گذاشته است، انتخاب طبیعی به ادراکاتی که حقیقت را پنهان می‌کنند و ما را به سمت اقدام‌های مفید هدایت می‌کنند، بها داده است و حواس ما را طوری شکل داده که زنده بمانیم و تولید مثل کنیم. اما آیا این بدان معنا است که خطر امری واقعی نیست؟ آیا می‌توان جلوی ماشینی که با سرعت حرکت می‌کند پرید، چون واقعیت ندارد؟

🔸 کتاب این نکته مهم را گوشزد می‌کند که ما باید پیرامون‌مان را «جدی» بینگاریم، نه «واقعی».
به اعتقاد دونالد هافمن، ما با رابطی از اشیا در زمان و مکان مواجه هستیم. بنابراین باید دنیا و حواس‌ خود را جدی بگیریم، اما جدی گرفتن آن‌ها به معنای واقعی بودن آن‌ها نیست و این تلقی از نوعی خطای منطقی و شناختی ناشی می‌شود.

🔸 کتاب با کمک گرفتن از نظریه‌های فیزیک و ریاضیات سعی می‌کند که صحت ادعایش را اثبات کند. پیامدهای این ادعا در دنیای واقعی بسیار گسترده است؛ از بررسی اینکه چرا طراحان مد، لباس‌هایی خلق می‌کنند که توهم شکل «بدن جذاب‌تر» را ایجاد می‌کنند تا مطالعه اینکه چگونه شرکت‌ها از رنگ برای ایجاد احساسات خاص در مصرف‌کنندگان استفاده می‌کنند تا حتی تخریب مفهوم اینکه فضا-زمان واقعیت عینی است.

🔸 این کتاب ما را به چالش می‌کشد تا هر آنچه را در دنیای اطراف خود می‌بینیم، زیر سوال ببریم. مطالعه‌ی این کتاب به علاقه‌مندان حوزه‌های علمی، به‌ویژه علوم شناختی، فیزیک و ریاضیات توصیه می‌شود.

🔸🔸 معرفی: الیناز احمدی لاریجانی

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

@ReligionandScience2021

Science and Religion

11 Dec, 17:06


Title: The Case Against Reality: How Evolution Hid the Truth from Our Eyes.
Author: Donald D. Hoffman
2019


مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

@ReligionandScience2021

Science and Religion

10 Dec, 19:45


شمارو دعوت می‌کنیم به شب یلدای کوانتومی در کافه کوانتوم سایکت🥳🍉

🎉در رویداد شب یلدای کوانتومی کنار مدرسه سایکت باش که روز سه‌شنبه۲۷ آذر از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۲۰:۰۰ برگزار میشه تا بشه اولین شب یلدای کوانتومی زندگیت.😍

🔗اگه میخوای بیشتر درباره‌اش بدونی وارد لینک زیر شو:
https://psiket.com/quantumcafe
〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🌟@Psiket_Admin

Science and Religion

08 Dec, 10:08


https://telegra.ph/%DA%86%D8%A7%D9%84%D8%B4%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B6%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%AA-%DA%A9%D9%88%D8%B1%DA%A9%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%81%D8%B1%DA%AF%D8%B4%D8%AA-12-08


@ReligionandScience2021

Science and Religion

07 Dec, 17:09


Title: Did the universe have a beginning?
Authors: Audrey Mithani, Alexander Vilenkin
2012

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

Science and Religion

07 Dec, 17:09


⬇️⬇️⬇️

🔴 آیا جهان آغاز داشته است؟
📕 معرفی مقاله

یکی از سوالات بنیادین کیهان‌شناسی همواره این بوده که آیا جهان ما آغاز داشته یا اینکه همیشه وجود داشته است؟

🔸 این مقاله به بررسی احتمال وجود آغاز برای جهان هستی می‌پردازد. نویسندگان با اشاره به نظریه‌های تکینگی (Singularity Theorems)، از جمله کارهای "پنروز" و "هاوکینگ"، نتیجه می‌گیرند که بر اساس این نظریه‌ها، وجود نقطه آغاز اجتناب‌ناپذیر است. این نظریه‌ها بیان می‌کنند که اگر انرژی کافی در جهان وجود داشته باشد، قطعاً یک آغاز وجود خواهد داشت.

🔸 سپس، مقاله به سه سناریوی محبوب که تلاش کرده‌اند این ادعا را رد کنند، می‌پردازد. نظریه‌های مخالف، معتقدند که جهان ممکن است دائمی و بدون نیاز به نقطه آغاز باشد.

💢💢 بررسی سه سناریو

🔸 نظریه تورم ابدی (Eternal Inflation):
این نظریه که توسعه‌ای از مدل بیگ بنگ (Big Bang) است، ادعا می‌کند که پس از بیگ بنگ، جهان به صورت ناگهانی و بسیار سریع گسترش یافته و این گسترش هرگز متوقف نشده است. بر اساس این نظریه، نواحی مختلف فضا همچنان در حال گسترش هستند و می‌توانند جهان‌های جدیدی ایجاد کنند.
در واقع، این مدل ما را در یک "جهان نامحدود" از جهان‌های متعدد قرار می‌دهد.
مقاله اما استدلال می‌کند که این سناریو نمی‌تواند به طور نامحدود به سوی گذشته گسترش یابد. اگرچه ممکن است جهان در آینده بی‌پایان باشد، اما نمی‌توان گفت که هرگز نقطه آغاز نداشته است؛ زیرا قوانین فیزیک مانع گسترش بی‌نهایت به گذشته می‌شوند.

🔸 نظریه جهان چرخه‌ای (Cyclic Universe):
این نظریه بیان می‌کند که جهان به صورت مداوم در حال انبساط و انقباض است. پس از هر بار انبساط، جهان دوباره به حالت متراکم بازمی‌گردد و با یک بیگ بنگ جدید آغاز می‌شود.
با این حال، مقاله به دو نقد اصلی اشاره می‌کند:

۱- افزایش آنتروپی (اختلال و بی‌نظمی) در هر چرخه که می‌تواند در نهایت به "مرگ حرارتی" منجر شود.
۲ـ وجود یک نقطه آغاز در گذشته که این چرخه‌ها نمی‌توانند از آن فرار کنند.
در نتیجه، این مدل نیز نمی‌تواند توضیحی قانع‌کننده برای یک جهان بدون آغاز باشد.

🔸 نظریه جهان نوظهور (Emergent Universe):
این نظریه بر این باور است که ساختارهای پیچیده کیهانی و حیات از قوانین بنیادی فیزیک نشأت می‌گیرند و به تدریج ظاهر می‌شوند. مقاله توضیح می‌دهد که اگرچه این نظریه می‌تواند چند ویژگی پایدار داشته باشد، اما نمی‌تواند به صورت دائمی به گذشته گسترش یابد. از نظر نویسندگان، نوسانات کلاسیک این مدل ممکن است پایدار باشد، اما نوسانات کوانتومی می‌توانند به فروپاشی منجر شوند.

🎯 در نهایت، مقاله نتیجه می‌گیرد که هیچ‌یک از این سه سناریو نمی‌توانند به طور کامل وجود یک آغاز برای جهان را رد کنند. از این رو، همچنان مشخص نیست که آیا جهان یک آغاز داشته یا خیر.

🔸🔸 معرفی: الیناز احمدی لاریجانی

مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

Science and Religion

29 Nov, 22:30


🔸 Title: Coming to Faith Through Dawkins: 12 Essays on the Pathway from New Atheism to Christianity
🔸 Author: Denis Alexander, Alister McGrath
🔸 Published by: Kregel, 2023.

#مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
#دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

Science and Religion

29 Nov, 22:30


⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️

‼️‼️ عده‌ای با خواندن آثار ریچارد داوکینز (پرچمدار آتئیسم در دنیا) مومن شده‌اند.
📚 معرفی کتاب

🔸 کتاب "ایمان آوردن از طریق داوکینز: ۱۲ مقاله در مسیر آتئیسم جدید به مسیحیت" در سال ۲۰۲۳ توسط دنیس الکساندر (استاد دانشگاه کمبریج و رییس موسسه فارادی) و آلیستر مک‌گراث (استاد دانشگاه آکسفورد) گردآوری و ویراستاری شده است. این کتاب مجموعه‌ای از ۱۲ مقاله است که به تجربیات افرادی می‌پردازد که برخلاف انتظار، مطالعه آثار ریچارد داوکینز، به‌ویژه کتاب "توهم خدا"، آن‌ها را به سمت مسیحیت سوق داده است.

🔸 کتاب نشان می‌دهد که چگونه نوشته‌های داوکینز، که هدفشان نقد و رد باورهای دینی است، برخی افراد را به بررسی دوباره ایمان و باورهای خود و در نهایت به پذیرش مسیحیت هدایت کرده‌ است. این کتاب دیدگاه‌های متنوعی ارائه می‌دهد و شامل داستان‌هایی از افراد مختلف با پیشینه‌های علمی، فلسفی، هنری و تجاری است.

📌 موضوعات محوری:
🔸 نقد ناتوانی آتئیسم جدید: نویسندگان مقاله‌ها استدلال می‌کنند که دیدگاه‌های علمی‌ داوکینز به جای متقاعد کردن افراد برای ترک ایمان، اغلب به دلیل سطحی‌نگری و تناقض‌های درونی، باعث کنجکاوی آن‌ها درباره ایمان شده است.
🔸 بررسی عمق ایمان: برخی از نویسندگان از تجربیات شخصی خود در مواجهه با سؤالات فلسفی و اخلاقی صحبت می‌کنند که توسط آثار داوکینز برانگیخته شده و منجر به ایمان عمیق‌تر آنان شده است.
🔸 علمی‌گرایی افراطی: این کتاب به این مسئله می‌پردازد که چگونه رویکرد علمی‌ داوکینز نمی‌تواند تمام جنبه‌های وجودی انسان را توضیح دهد، از جمله مفاهیمی مانند معنا، اخلاق و امید.

💢💢 کتاب از سوی برخی منتقدان به عنوان پاسخی هوشمندانه به انتقادات آتئیست‌های جدید مانند داوکینز مورد تحسین قرار گرفته است. به‌ویژه تأکید بر این نکته که باور دینی می‌تواند با استدلال منطقی و تجربه شخصی تقویت شود. عده‌ای این کتاب را یک دفاعیه متفاوت از ایمان توصیف کرده‌اند، زیرا بر تجربیات واقعی افراد تمرکز دارد.


🔸🔸 معرفی: سمیه رسولی

#مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
#دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

Science and Religion

28 Nov, 18:52


🔰انواع نظریات «چندجهانی» (جهان های موازی) در فیزیک

🔺شاید این جهانی که در آن زندگی میکنیم، تنها جهان فیزیکی موجود نباشد. بلکه، تنها یک جهان در بین جهان‌های بیشمار دیگر باشد. به عبارت دیگر ما در یک «چندجهانی» قرار داشته باشیم. چندجهانی در شاخه های مختلفی از فیزیک نوین مطرح شده است. بنابراین ما چند نظریه چندجهانی متفاوت در فیزیک داریم، که برخی از مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

🔹1- چندجهانی تورمی (Inflationary Multiverse): طبق نظریه تورم کیهانی، در لحظات ابتدایی کیهان، یک انبساط شتابدار بسیار شدید، در کسر ناچیزی از ثانیه، ابعاد کیهان را حداقل 10 به توان 120 برابر کرده است. با توقف این انبساط، جهانی که می شناسیم حاصل شده است. اما شاید این انبساط هیچگاه به صورت کلی خاتمه نیافته باشد، بلکه هر از گاهی تنها در نواحی خاصی خاتمه می یابد و جهان جدیدی را متولد می کند. گویی ما در یک اقیانوس بیکران قرار داریم که جهان ما تنها یک حباب در آن است و بی شمار حباب دیگر نیز موجود است.

🔸2- تعبیر بس جهانی از نظریه کوانتوم (Many-worlds Interpretation): طبق این تفسیر از نظریه کوانتوم، در هنگام اندازه گیری یک حالت برهمنهی کوانتومی، جهان منشعب می شود و به ازای هر نتیجه ممکن برای اندازه گیری، یک جهان مجزا به وجود می آید. پس تعداد غیر قابل تصوری جهان موازی وجود دارد که تمامی حالات ممکن از نتایج مختلف اندازه‌ گیری های کوانتومی را در بر میگیرند.

🔹3- چشم انداز نظریه ریسمان (String Theory Landscape) : در نظریه ریسمان به عنوان یک نظریه بنیادین فیزیکی، تقریباً 10 به توان 500 جواب مختلف برای معادلات وجود دارد، که هر یک معادل است با یک جهان منحصر به فرد، با اشکال متفاوتی از قوانین و ثوابت بنیادی فیزیکی. یکی از این جواب ها در جهان ما تحقق دارد. برخی معتقدند که سایر این جواب ها نیز در جهان های مخصوص به خود تحقق دارند.

🔸 4- چندجهانی تگمارک (Tegmark's Multiverse): ماکس تگمارک، استاد کیهان شناسی دانشگاه MIT، این نظریه را ارائه داده است که موجودات فیزیکی در اصل چیزی جز ساختارهای ریاضی نیستند. بنابراين، به ازای هر ساختار ریاضی سازگاری که در نظر بگیریم جهانی مخصوص به آن وجود دارد که آن ساختارهای ریاضی، قوانین فیزیکی آن جهان هستند. یعنی هر جهان فیزیکی با هر مجموعه از قوانین سازگاری که تصور کنیم، حتماً وجود دارد.

👤دکتر حامد منوچهری کوشا (دکترای فیزیک از دانشگاه صنعتی‌ شریف تهران، محقق پسادکترای پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی، تیم مدیریت کانال علم و دین)

🔴 کانال علم، فلسفه و الهیات
🆔 @TheoCosmology

🛑 کانال علم و دین
🆔 @ReligionandScience2021

Science and Religion

27 Nov, 21:02


کتاب

ز تصادف تا هدفمندی"
"جستاری در زیست‌شناسی تکاملی"

نوشته آقایان سید محمد ناطقی و سید آرش ابطحی

جناب #ابطحی از اعضای محترم کانال هستند و بخاطر به اشتراک گذاشتن کتابشان از ایشان تشکر می‌نماییم.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

27 Nov, 21:02


کتاب

ز تصادف تا هدفمندی"
"جستاری در زیست‌شناسی تکاملی"

نوشته آقایان سید محمد ناطقی و سید آرش ابطحی

جناب #ابطحی از اعضای محترم کانال هستند و بخاطر به اشتراک گذاشتن کتابشان از ایشان تشکر می‌نماییم.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

27 Nov, 15:10


🔰«مسئله پیکان ترمودینامیکی زمان»: چرا آب رفته به جوی بر نمیگردد؟
The problem of thermodynamic arrow of time


🔹ما در زندگی روزمرّه خود به کرّات با رخدادهایی مواجهیم که برگشت ناپذیرند: برای مثال بوی شیشه عطر در اتاق پخش می‌شود ولی هیچ‌گاه دوباره از اتاق به داخل شیشه عطر جمع نمی‌شود. بدین ترتیب ما یک عدم تقارن زمانی را شاهد هستیم، یعنی برخی فرآیندها در جهت آینده رخ می‌دهند امّا هرگز در جهت گذشته (یعنی با ترتیب رخ دادن معکوس) محقّق نمی‌شوند. به عبارت ساده، اگر فیلمی را به ما نشان دهند که رنگ موجود در یک شربت به مرور در یک ناحیه متمرکز می‌شود و کم‌کم یک قرص جوشان سالم پدیدار می‌شود، ما بی‌درنگ پی‌می‌بریم که این فیلم به صورت معکوس در حال پخش است.

🔸طبیعی است که از این مشاهدات کسی نتیجه بگیرد که برخی از قوانین فیزیک هستند که اجازه رخ دادن یک فرآیند را می‌دهند امّا معکوس آن را منع می‌کنند. در واقع یک قانون فیزیکی بسیار مشهور وجود دارد که این‌چنین است: قانون دوم ترمودینامیک. این قانون بیان می‌کند که آنتروپی کل (معیاری از بی‌نظمی یا تصادفی بودن) یک سیستم منزوی، تنها می‌تواند با گذشت زمان افزایش یابد یا در شرایط خاصی ثابت بماند، امّا هرگز کاهش نخواهد یافت. این بدان معناست که اشیا به طور طبیعی تمایل به بی‌نظمی بیشتر دارند: مولکول‌های عطر که با پخش شدن در اتاق بی‌نظم شده‌اند دوباره نمی‌توانند با جمع شدن در شیشه منظم شوند.

🔹امّا مسئله اینجاست که نظریه ترمودینامیک به عنوان یک نظریه بنیادی فیزیک شناخته نمی‌شود، بلکه تنها در سطوح کلان و بزرگ‌مقیاس (وقتی که تعداد بسیار زیادی ذره در کار باشند) قابل اعمال است. بنابراین، آن را باید بر اساس قوانین بنیادین فیزیک، که در سطوح پایه برقرارند، توضیح داد.

🔸امّا هرچقدر قوانین بنیادی فیزیک را بررسی کنیم، از مکانیک و الکترومغناطیس کلاسیک گرفته تا مکانیک نسبیتی و نظریه میدان‌های کوانتومی، اثری از قانونی که یک فرآیند را فقط در یک جهت (و نه معکوس آن) مجاز بشمارد نمی‌یابیم(به استثناء برخی موارد نادر). به عبارت دقیق‌تر، قوانین پایه فیزیک تقارن زمانی دارند. برای مثال، اگر فیلمی از برخورد توپ‌‌های بیلیارد را به ما نشان دهند(با صرف نظر از اصطکاک) قادر نیستیم تشخیص دهیم که فیلم در جهت واقعی در حال پخش است یا در جهت معکوس.

⁉️پس عدم تقارن (پیکان) ترمودینامیکی زمان از کجا ناشی شده‌است؟

✍🏻این مسئله، یک پرسش مهم و اساسی در فیزیک بنیادی محسوب می‌شود. با این وجود، برخی پاسخ‌ها به آن داده شده است که إن‌شاءالله در آینده به آن خواهیم پرداخت.

🔴کانال علم، فلسفه و الهیات
🆔@TheoCosmology

Science and Religion

27 Nov, 15:10


📌«دانشنامه فلسفی استنفورد»
Stanford Encyclopedia of Philosophy


🔷فرقی نمی‌کند که به عنوان یک شخص عادی علاقمند می‌خواهید برای اوّلین با یک موضوع در #فلسفه و فلسفه‌های مضاف (#فلسفه_علم، #فلسفه_فیزیک، #فلسفه_ذهن و...) آشنا  شوید، یا یک محقّق برجسته هستید که می‌خواهید مطالعات خود را برای نگارش مقاله جدیدتان شروع کنید... در هر صورت یکی از بهترین راه‌ها برای شروع، مراجعه به #دانشنامه_فلسفی_استنفورد است.

🔺این دایرةالمعارف آنلاین، هم‌‌اکنون نزدیک به دو هزار مدخل (مقاله) در موضوعات مهم و متنوّع فلسفی دارد که هر کدام توسّط یکی از برجسته‌ترین و شناخته‌شده‌ترین متخصّصین آن موضوع نوشته شده است. این دانشنامه امروزه یک منبع بسیار مهم و معتبر پژوهشی در دنیا شمرده می‌شود که مستقیماً در مقالات علمی رسمی مورد ارجاع قرار می‌گیرند. این مقالات به صورت مروری نگاشته شده‌اند و در آن‌ها سعی شده یک دید جامع امّا دقیق نسبت به موضوع در اختیار مخاطب بگذارد و او را از جنبه‌های مختلف موضوع و دیدگاه‌های مختلف موجود باخبر کند. فهرست ارجاعات این مقالات نیز یک مجموعه متنوّع از کتاب‌ها و مقالات مختلف برای ادامه پژوهش در اختیار شما می‌گذارد.


🛑 در این آدرس می‌توانید فهرست کاملی از مقالات آن را بیابید:
https://plato.stanford.edu/contents.html

🚨برای شروع می‌توانید نگاهی به این مدخل‌ها بیندازید: دین و علم ♦️ فلسفه کیهان‌شناسی♦️مکانیک کوانتومی بوهمی ♦️ تفسیر چند‌جهانی از مکانیک کوانتومی♦️ واقع‌گرایی علمی♦️ علّیت در فیزیک♦️ اراده آزاد♦️ کیهان‌شناسی و الهیات ♦️ تنظیم ظریف♦️ براهین کیهان‌شناختی♦️ قوانین طبیعت♦️فلسفه مکانیک کوانتومی♦️ دیدگاه‌های پسانیوتنی درباره فضا و زمان و...

⁉️مطالعه یک متن انگلیسی، آن هم یک متن تخصّصی فلسفی، برایتان دشوار است؟

این دلیل خوبی برای محروم شدن از این دانشنامه نیست. زیرا:
1- امروزه با ابزارهای هوش مصنوعی همچون Gemini، دیگر بلد نبودن زبان مانعی برای یادگیری نیست. کافی است از آن بخواهید تا بند به بند آن را به صورت دقیق و حرفه‌ای ترجمه کند.
2- نشر ققنوس ترجمه فارسی بسیاری از مقالات آن را منتشر کرده است، می‌توانید از آن استفاده کنید.

🔴 کانال علم، فلسفه و الهیات
🆔@TheoCosmology

Science and Religion

27 Nov, 03:31


🔸 Title: Return of the God Hypothesis: Three Scientific Discoveries That Reveal the Mind Behind the Universe.
🔸 Author: Stephen C Meyer
🔸 2021

#مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
#دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

Science and Religion

27 Nov, 03:31


⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️

⁉️ آیا علم، خدا را باز می‌گرداند؟
📚 معرفی کتاب

🔸 استفان سی. مایر، دانش‌آموخته فلسفه علم از دانشگاه کمبریج و نویسنده پرفروش نیویورک تایمز، در کتاب "فرضیه بازگشت خدا" استدلال می‌کند که برخلاف نظر برخی متفکران که علم را مخالف اعتقادات مذهبی می‌دانند، شواهد علمی می‌توانند از وجود خدا حمایت کنند.

🔸 مایر در این کتاب به بررسی سه کشف علمی کلیدی در فیزیک، کیهان‌شناسی و زیست‌شناسی می‌پردازد که پیامدهای الهیاتی مهمی دارند. او تلاش می‌کند نشان دهد که باور به خدا، بهترین توضیح برای شواهد موجود درباره منشأ حیات و جهان است. مایر نتیجه می‌گیرد که شواهد نه تنها وجود یک طراح هوشمند، بلکه وجود یک خدای شخصی را نیز تأیید می‌کنند.

🔸 بخش عمده‌ای از کتاب به ایده‌ای اختصاص دارد که فیزیکدانان آن را "اصل مقدار درست" یا "Goldilocks" می‌نامند. از دهه ۱۹۶۰ مشخص شده است که قوانین و پارامترهای بنیادی فیزیک در جهان ما به گونه‌ای دقیق تنظیم شده‌اند که امکان وجود زندگی را فراهم می‌کنند. حتی تغییرات جزئی در عواملی مانند شدت جاذبه یا بار الکتریکی می‌تواند وجود حیات را غیرممکن کند.

🔸 این واقعیت بسیاری از فیزیکدانان را به فکر وجود یک "تنظیم‌کننده دقیق" انداخته است. برای مثال، سر فرد هویل، فیزیکدان مشهور، احتمال می‌دهد که یک «هوش فوق‌العاده» قوانین فیزیک را دستکاری کرده تا وجود حیات ممکن شود.

🔸 با این حال، برای فرار از این نتیجه‌گیری، برخی فیزیکدانان به فرضیه "چندجهانی" متوسل شده‌اند؛ ایده‌ای که بر وجود میلیاردها جهان موازی دلالت دارد، و جهان ما یکی از آن‌هاست که شرایط مناسب برای حیات را دارد. اما این نظریه با یک مشکل اساسی روبه‌رو است: مکانیزم‌های تولید جهان در این فرضیه نیز خود به تنظیم دقیق نیاز دارند. این مسئله دوباره ما را به همان پرسش بنیادین درباره وجود یک تنظیم‌کننده نهایی بازمی‌گرداند.

🔸🔸 معرفی: الیناز احمدی لاریجانی

#مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
#دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool

Science and Religion

27 Nov, 01:53


🔺خلاصه دو مقاله‌ی زیست‌-ریاضیاتی نوشته‌شده توسط تیم مدیریت کانال🔺

الف)
خلاصه‌ی پست‌های مربوط به (تحلیل ریاضیاتی دقیقِ تشکیل پروتئین و ناتوانی الگوریتم‌های فرگشتی در تبیین تنوع گونه‌ها):⬇️⬇️

اینجا به بررسی دقیق احتمال ناچیز تشکیل پروتئین‌های عملکردی از طریق فرآیندهای تصادفی پرداختیم و نشان دادیم که الگوریتم‌های فرگشتی در توضیح تنوع گونه‌ها و تکامل کلان ناتوان هستند.

بخش‌های اصلی:

1. مقدمه:👇🏻👇🏻
- تشکیل پروتئین‌های عملکردی توسط فرآیندهای تصادفی یک چالش اصلی در پیدایش حیات و تکامل کلان است.
- پروتئین‌ها از زنجیره‌های اسیدهای آمینه تشکیل شده‌اند و ترتیب دقیق این اسیدهای آمینه بسیار مهم است.

2. عدم امکان ریاضیاتی تشکیل پروتئین توسط فرآیندهای تصادفی:👇🏻👇🏻
- ساختار پروتئین‌ها و گستردگی فضای توالی:
     - برای یک پروتئین با طول 150 اسید آمینه، تعداد توالی‌های ممکن برابر با 150^20 است.
- احتمال پروتئین‌های کارکردی در فضای توالی:
- احتمال انتخاب تصادفی یک پروتئین کارکردی برابر با 272-^10 است.
- کاربرد کران‌های احتمالاتی:
- ابزارهای احتمالاتی مانند #نامساوی_مارکوف و #کران‌های_چرنوف نشان می‌دهند که احتمال تولید تصادفی یک پروتئین کارکردی بسیار کم است.
- اثر کایرالیتی بر تشکیل پروتئین:
- احتمال انتخاب تصادفی فقط اسیدهای آمینه L برای یک پروتئین برابر با 45-^10 است.
- احتمال تشکیل یک پروتئین هموچیرال و کارا برابر با 317-^10 است.

3. الگوریتم‌های فرگشتی و محدودیت‌های آن‌ها:👇🏻👇🏻
   - مقدمه‌ای بر الگوریتم‌های تکاملی:
     - الگوریتم‌های تکاملی از مکانیسم‌های انتخاب طبیعی الهام گرفته‌اند.
   - مناظر تناسب و بهینه‌های محلی:
     - مناظر تناسب بیولوژیکی بسیار ناهموار هستند و الگوریتم‌های تکاملی غالباً در بهینه‌های محلی گرفتار می‌شوند.
- انفجار ترکیبی در فضای توالی:
- اندازه وسیع فضای توالی باعث می‌شود که جستجو برای راه‌حل‌های کارا برای الگوریتم‌های تکاملی از نظر محاسباتی غیرممکن باشد.
- فقدان اطلاعات نوآورانه:
- الگوریتم‌های تکاملی ناتوان هستند در تولید اطلاعات جدید «New information» و توالی‌های عملکردی از ابتدا.

4. نتیجه‌ی نهایی:
   - فرآیندهای تصادفی و الگوریتم‌های فرگشتی برای توضیح منشأ حیات و تنوع گونه‌ها کافی نیستند.

   - پیچیدگی و عدم احتمال‌های درگیر، احتمالا به ضرورت مکانیسم‌های غیرتصادفی همچون #طراحی_هوشمند «Intelligent Design» اشاره دارند.

⬅️ این خلاصه‌ی ما به زبان ساده توضیح می‌دهد که چرا تشکیل پروتئین‌های عملکردی از طریق فرآیندهای تصادفی غیرممکن است و چرا الگوریتم‌های فرگشتی نمی‌توانند تنوع گونه‌ها را توضیح دهند.


ب)
خلاصه‌ی پست‌های مربوط به (بررسی ریاضی‌محور محدودیت‌های گونه‌زایی از طریق جهش تصادفی، انتخاب طبیعی و رانش ژنتیکی)
این سلسله پست‌ها به بررسی ریاضیاتی محدودیت‌های گونه‌زایی از طریق جهش تصادفی، انتخاب طبیعی و رانش ژنتیکی می‌پردازد. در این بررسی، ما با استفاده از مدل‌های ریاضی و توزیع‌های احتمال، نشان می‌دهیم که ظهور گونه‌های جدید تنها از طریق این فرآیندها با چالش‌های ریاضی قابل توجهی روبرو است. در زیر به برخی از نکات مهم اشاره شده است:

1. محدودیت‌های جهش تصادفی: جهش‌های تصادفی می‌توانند منجر به ایجاد تنوع ژنتیکی شوند، اما شانس تثبیت یک جهش مفید در جمعیت بسیار پایین است.
2. تأثیر انتخاب طبیعی: انتخاب طبیعی می‌تواند باعث تثبیت جهش‌های مفید شود، اما این فرآیند کند است و به زمان طولانی نیاز دارد.
3. رانش ژنتیکی: رانش ژنتیکی می‌تواند باعث تثبیت جهش‌های تصادفی شود، اما این فرآیند نیز کند است و به زمان طولانی نیاز دارد.
4. گونه‌زایی به عنوان یک فرآیند مارکوف: گونه‌زایی می‌تواند به عنوان یک فرآیند مارکوف چند مرحله‌ای مدل شود، که در آن هر مرحله نمایانگر تثبیت یک جهش مفید است.
5. احتمال گونه‌زایی: با توجه به محدودیت‌های جهش تصادفی، انتخاب طبیعی و رانش ژنتیکی، احتمال گونه‌زایی بسیار پایین است.
6. زمان مورد انتظار برای گونه‌زایی: زمان مورد انتظار برای گونه‌زایی بسیار طولانی است و به صدها میلیون نسل می‌رسد.
7. مثال‌ها: دو مثال ارائه شده است که نشان می‌دهند حتی در جمعیت‌های بزرگ و با مزیت انتخابی بالا، زمان مورد انتظار برای گونه‌زایی بسیار طولانی است.

نتیجه: بررسی ریاضی محدودیت‌های گونه‌زایی از طریق جهش تصادفی، انتخاب طبیعی و رانش ژنتیکی نشان می‌دهد که ظهور گونه‌های جدید تنها از طریق این فرآیندهای تصادفی کورکورانه بسیار نامحتمل است. کارهای آینده باید فرآیندهای تکاملی جایگزین یا مکانیسم‌های اضافی را برای توضیح تنوع مشاهده شده حیات بررسی کنند.



@ReligionandScience2021

Science and Religion

27 Nov, 01:29


منابع: (References)

1. Dembski, William A. No Free Lunch: Why Specified Complexity Cannot Be Purchased without Intel-
ligence. Rowman & Littlefield, 2002.

2. Behe, Michael J. Darwin’s Black Box: The Biochemical Challenge to Evolution. Free Press, 1996.

3. Axe, Douglas D. “Estimating the Prevalence of Protein Sequences Adopting Functional Enzyme Folds.”
Journal of Molecular Biology, vol. 341, no. 5, 2004, pp. 1295–1315.

4. Meyer, Stephen C. Signature in the Cell: DNA and the Evidence for Intelligent Design. HarperOne,
2009.

5. Kirkpatrick, Mark, and Nick Barton. “Evolution and the Limits of Natural Selection.” Trends in Ecology & Evolution, vol. 12, no. 12, 1997, pp. 482–487.

6. Yockey, Hubert P. Information Theory, Evolution, and the Origin of Life. Cambridge University Press,
2005.

7. Koonin, Eugene V. “The Biological Big Bang Model for the Major Transitions in Evolution.” Biology
Direct, vol. 2, no. 1, 2007.



@ReligionandScience2021

Science and Religion

27 Nov, 01:29


در زمینه زیست‌شناسی تکاملی، این به آن معناست که مگر اینکه منظره تناسب‌بخشی، ساختار بسیار خاصی داشته باشد، الگوریتم‌های تکاملی در یافتن پروتئین‌های عملکردی، بهتر از جستجوی تصادفی نخواهند بود.
به طور رسمی:
میانگین عملکرد الگوریتم تکاملی  «performance of EA» برابر است با مجموع میانگین عملکرد جستجوی تصادفی «performance of random search» برای تمام توابع تناسب‌بخشی ممکن تقسیم بر تعداد کل توابع تناسب‌بخشی.
معادله به صورت زیر مرتب می‌شود:

1/|F|*Σ (f∈F) E(عملکرد الگوریتم تکاملی) = 1/|F| * Σ (f∈F) E(عملکرد جستجوی تصادفی)

یا به صورت دقیق‌تر:
E(عملکرد الگوریتم تکاملی) =  E(عملکرد جستجوی تصادفی)

که در آن F مجموعه تمام توابع تناسب‌بخشی ممکن است. در سیستم‌های زیستی، منظره‌های تناسب‌بخشی بسیار نامنظم هستند، که احتمالاً الگوریتم‌های تکاملی نمی‌توانند به طور کارآمدی پروتئین‌های عملکردی را در فضای توالی پیدا کنند.


3.4 فقدان اطلاعات نوآورانه:

دیگری از محدودیت‌های اساسی الگوریتم‌های تکاملی، ناتوانی آنها در تولید اطلاعات جدید است. جهش‌ها و ترکیب مجدد تمایل دارند تا تنوعی از مواد ژنتیکی موجود را کاوش کنند، نه اینکه توالی‌های کاملاً جدید تولید کنند. از دیدگاه نظریه اطلاعات، آنتروپی شانون جهش تصادفی عموماً بسیار پایین است، به این معنی که اکثر جهش‌ها خنثی یا مضر هستند:

H(X) = − ∑ P(x) log P(x)
              
که در آن H(X) آنتروپی توزیع جهش P(x) است. در زیر سیگما هم بایستی x قرار گیرد و آنتروپی کم نیز نشان‌دهنده این واقعیت است که اکثر جهش‌ها صفات نوآورانه و مفید را معرفی نمی‌کنند. در تکامل زیستی، این یک محدودیت کلیدی است: این فرآیند به اطلاعات ژنتیکی از پیش موجود متکی است، نه به تولید توالی‌های جدید و عملکردی از ابتدا.

4 نتیجه: غیرقابل‌احتمال بودن ریاضی شکل‌گیری تصادفی پروتئین و محدودیت‌های الگوریتم‌های تکاملی.

این مقاله با استفاده از تحلیل ترکیبی و مرزهای احتمالی، عدم احتمال ریاضی شکل‌گیری پروتئین عملکردی از طریق فرآیندهای تصادفی را نشان می‌دهد. ما نشان داده‌ایم که احتمال مونتاژ پروتئینی عملکردی و هم‌چیرال، بسیار کم است و بسیار فراتر از مرز احتمال جهانی است. همچنین، محدودیت‌های بحرانی الگوریتم‌های تکاملی که در فرار از نقاط بهینه محلی، تولید اطلاعات جدید یا پیمایش کارآمد منظره‌های تناسب‌بخشی بزرگ تلاش می‌کنند، مورد بررسی قرار گرفته است.

با توجه به این یافته‌ها، آشکار است که فرآیندهای تصادفی و الگوریتم‌های تکاملی برای توضیح منشا حیات و تنوع گونه‌ها از طریق ماکرو تکامل، کافی نیستند. پیچیدگی و عدم احتمال‌های درگیر، به ضرورت مکانیسم‌های غیرتصادفی یا طراحی هوشمند اشاره دارند.

توضیحات اضافی:
* در معادله اول،  |F| نشان‌دهنده تعداد کل توابع تناسب‌بخشی ممکن است.
* در معادله دوم، x نشان‌دهنده یک جهش خاص و P(x) احتمال وقوع آن جهش است.

تمام.

👤Dr Fuzzy Logic (PhD in Theoretical Physics, Institute of Advanced Studies)

👤Beyond Reality (Applied Mathematics Student)

ادامه (قسمت پایانی، ارائهٔ منابع):👇👇

@ReligionandScience2021

Science and Religion

27 Nov, 01:28


P(chirality) = 0.5 
150 ≈ 10^{-45} 
بنابراین، احتمال تشکیل یک پروتئین هموچیرال و کارا از طریق فرآیندهای تصادفی به صورت زیر است: 
P(protein homochiral functional) = 10^{-45} × 10^{-272} = 10^{-317} 
این احتمال به وضوح زیر حد احتمال جهانی {150-}^10 قرار دارد، که نشان می‌دهد تشکیل پروتئین‌های کارا از طریق فرآیندهای تصادفی از نظر ریاضی غیرممکن است.

3. الگوریتم‌های فرگشتی؛ چرا نمی‌توانند تنوع گونه‌ها و ماکروفرگشت را توضیح دهند.

3.1 مقدمه‌ای بر الگوریتم‌های تکاملی:
الگوریتم‌های تکاملی (EAs) یک کلاس از الگوریتم‌های بهینه‌سازی هستند که از مکانیسم‌های انتخاب طبیعی الهام گرفته‌اند. این الگوریتم‌ها به جمعیت‌هایی از راه‌حل‌های کاندید متکی هستند که در طول زمان از طریق انتخاب، جهش و ترکیب تکامل پیدا می‌کنند، مشابه تکامل بیولوژیکی. هدف این است که یک جمعیت را به سمت راه‌حل‌های بهتر با حداکثر کردن یک تابع تناسب (fitness function) که نشان‌دهنده عملکرد هر کاندید نسبت به مسئله بهینه‌سازی است، تکامل دهیم.
در حالی که الگوریتم‌های تکاملی به‌طور مکرر به عنوان تشبیه‌هایی به تکامل بیولوژیکی ذکر می‌شوند، محدودیت‌های ریاضی آن‌ها در توضیح ماکروتکامل و تولید ویژگی‌های پیچیده بیولوژیکی بسیار عمیق است. ما با استفاده از مفاهیم پیچیدگی الگوریتمی، مناظر تناسب و بهینه‌سازی ترکیبی، به طور دقیق این محدودیت‌ها را از دیدگاه ریاضی تحلیل خواهیم کرد.

3.2 مناظر تناسب و بهینه‌های محلی:

در بیولوژی دگرگشتی یا فرگشتی، منظر تناسب یک نمایش استعاری از رابطه بین ژنوتیپ‌ها (یا فنوتیپ‌ها) و موفقیت تولیدمثل (تناسب) است. از نظر ریاضی، یک منظر تناسب می‌تواند به عنوان یک تابع با ابعاد بالا F(x) مدل‌سازی شود، که در آن x یک بردار نماینده ژنوتیپ یک ارگانیسم است و F(x) نمایانگر تناسب آن است. الگوریتم‌های تکاملی تلاش می‌کنند تا این تابع را با جستجو در منظر از طریق جهش‌های تصادفی و ترکیب‌های x حداکثر کنند.

با این حال، مناظر تناسب بیولوژیکی بسیار ناهموار هستند، به این معنی که شامل نقاط بهینه محلی فراوانی می‌شوند—نقاطی که در آن‌ها جهش‌های کوچک تناسب را بهبود نمی‌بخشند. چالش برای الگوریتم‌های تکاملی این است که آن‌ها غالباً در این بهینه‌های محلی گرفتار می‌شوند و قادر به رسیدن به بهینه جهانی نیستند. به‌طور رسمی، احتمال فرار یک EA از یک بهینه محلی به طور نمایی با عمق بهینه محلی و اندازه منظر کاهش می‌یابد: 
P(escape) ∼ exp(−ΔF/kT) 
که در آن ΔF مانع تناسبی است که بهینه محلی را از نواحی با تناسب بالا جدا می‌کند و kT نمایانگر نویز تصادفی یا نوسانات ناشی از جهش است. در مناظر تناسب بزرگ، تعداد بهینه‌های محلی به‌طور نمایی با ابعاد افزایش می‌یابد و توانایی الگوریتم‌های تکاملی برای یافتن بهینه‌های جهانی را بیشتر محدود می‌کند.

3.3 انفجار ترکیبی در فضای توالی:

الگوریتم‌های تکاملی باید فضای ترکیبی وسیعی از ژنوتیپ‌های ممکن را جستجو کنند. برای یک پروتئین با طول n = 150 آمینو اسید، فضای جستجو به اندازه
20^150 ≈ 10^{195}
است. حتی با راهنمایی مبتنی بر تناسب، اندازه وسیع فضای توالی باعث می‌شود که جستجو برای راه‌حل‌های کارا برای الگوریتم‌های تکاملی از نظر محاسباتی غیرممکن باشد.

قضایای «بدون ناهار رایگان» (NFL) در نظریه بهینه‌سازی این نکته را تقویت می‌کند. این قضایا بیان می‌کنند که هیچ الگوریتم بهینه‌سازی به‌طور عمومی بهتر از هر الگوریتم دیگری نیست وقتی عملکرد بر روی تمام مشکلات ممکن میانگین‌گیری شود.

ادامه:👇👇

@ReligionandScience2021

Science and Religion

27 Nov, 01:28


2.2 احتمال پروتئین‌های کارکردی در فضای توالی:

مطالعات تجربی برآورد می‌کنند که کسر توالی‌هایی که به پروتئین‌های کارکردی تا می‌خورند بسیار کوچک است، حدود P(کارکردی) ≈ 10−77. بنابراین، احتمال انتخاب تصادفی یک توالی کارکردی از فضای توالی به صورت زیر است:

P(پروتئین کارکردی) =
1 /10⁷⁷ × 1/20¹⁵⁰ = 1 /10²⁷²



این احتمال بسیار کوچک را می‌توان با استفاده از ابزارهای احتمالاتی پیشرفته بررسی کرد. برای صوری‌سازی کمیابی پروتئین‌های کارکردی، به نامساوی مارکوف و کران‌های چرنوف رجوع می‌کنیم.

2.3 کاربرد کران‌های احتمالاتی:

بگذارید X تعداد پروتئین‌های کارکردی در یک نمونه تصادفی از توالی‌های پروتئینی را نشان دهد. بر اساس نامساوی مارکوف، می‌دانیم:

P(X ≥ a) ≤ E(X) / a

که در آن E(X) تعداد مورد انتظار توالی‌های کارکردی در نمونه است. با توجه به کمیابی پروتئین‌های کارکردی، نامساوی مارکوف یک کران بالای شل فراهم می‌کند و نشان می‌دهد که احتمال مشاهده تعداد زیادی از پروتئین‌های کارکردی کم است.

با این حال، برای ارائه کران‌های دقیق‌تر، از کران‌های چرنوف استفاده می‌کنیم که کران‌های نمایی کاهشی را برای احتمال انحراف قابل توجه مجموع متغیرهای تصادفی مستقل از مقدار مورد انتظارش ارائه می‌دهند. بگذارید Xi یک متغیر نشانگر باشد که نشان می‌دهد آیا توالی i کارکردی است، یعنی Xi = 1 اگر توالی کارکردی باشد و 0 در غیر این صورت. بنابراین تعداد کل پروتئین‌های کارکردی در نمونه به صورت مجموع زیر است:

X = ∑(N تا i=1) Xᵢ

کران‌های چرنوف بیان می‌کنند که برای آزمایش‌های برنولی مستقل Xi، احتمال انحراف X از مقدار مورد انتظارش E(X) به صورت زیر محدود می‌شود:

P[ X ≥ (1 + δ)E(X) ] ≤ exp[ −(δ² E(X)) / (2+δ) ]

با توجه به کمیابی پروتئین‌های کارکردی (E(X) کوچک)، کران‌های چرنوف نشان می‌دهند که احتمال مشاهده پروتئین‌های کارکردی به مراتب بیشتر از حد انتظار، به صورت نمایی کوچک است. این نتیجه‌گیری را تأیید می‌کند که تولید تصادفی یک پروتئین کارکردی رویدادی با احتمال نزدیک به صفر است.

2.4 اثر کایرالیتی بر تشکیل پروتئین:

پروتئین‌ها در موجودات زنده منحصراً از اسیدهای آمینه L تشکیل شده‌اند، اما شرایط پیش زیستی احتمالاً مخلوطی راسمی از اسیدهای آمینه L و D تولید می‌کرده است. احتمال انتخاب تصادفی فقط اسیدهای آمینه L برای یک پروتئین با طول n به صورت زیر است:

P(کایرالیتی) = 0.5ⁿ

برای یک پروتئین با 150 اسید آمینه، این مقدار به:

ادامه:👇👇


@ReligionandScience2021

Science and Religion

27 Nov, 01:27


📢تیم مدیریت کانال علم و دین تقدیم می‌کند📢

🔺تحلیل ریاضیاتی دقیقِ تشکیل پروتئین و ناتوانی الگوریتم‌های فرگشتی در تبیین تنوع گونه‌ها:🔺

👤Dr Fuzzy Logic (PhD in Theoretical Physics, Institute of Advanced Studies)

👤Beyond Reality (Applied Mathematics Student)

چکیده:

این مقاله با استفاده از ترکیبیات، نظریه احتمالات و پیچیدگی الگوریتمی، به تحلیل دقیقِ احتمال ناچیز تشکیل پروتئین‌های عملکردی از طریق فرآیندهای تصادفی می‌پردازد تا توضیحات تکاملی در مورد تنوع گونه‌ها و تکامل کلان را مورد نقد قرار دهد. با به‌کارگیری تقریب استرلینگ و ابزارهای احتمالی مانند کران‌های مارکوف و چرنوف، اندازه فضای توالی پروتئین و احتمال نزدیک به صفر انتخاب تصادفی یک توالی عملکردی را تخمین می‌زنیم. همچنین نشان می‌دهیم که الگوریتم‌های تکاملی در پیمایش چشم‌اندازهای تناسب (fitness landscapes) وسیع یا تولید اطلاعات واقعاً جدید ناتوان هستند. یافته‌های ما نشان می‌دهد که فرآیندهای تصادفی و الگوریتم‌های تکاملی از نظر ریاضی برای تبیین منشأ حیات کافی نیستند و به ضرورت وجود مکانیسم‌های جایگزین اشاره می‌کنند.


1. مقدمه؛ مسئله تشکیل پروتئین توسط فرآیندهای تصادفی:

تشکیل پروتئین‌های عملکردی توسط فرآیندهای شیمیایی تصادفی، یک موضوع محوری در پیدایش حیات (abiogenesis) و تکامل کلان (macroevolution) است. پروتئین‌ها مولکول‌های پیچیده‌ای هستند که از زنجیره‌های بلندی از اسیدهای آمینه تشکیل شده‌اند که در توالی‌های بسیار خاصی مرتب شده‌اند. چالش هر نظریه‌ای در مورد منشأ حیات، توضیح چگونگی پیدایش چنین مولکول‌های پیچیده و عملکردی از طریق فرآیندهای تصادفی است، به ویژه با توجه به اندازه نجومی فضای توالی و بخش بسیار کوچکی از پروتئین‌های عملکردی در آن.

در این مقاله، ما به طور دقیق از ابزارهای ریاضی مانند ترکیبیات، نظریه احتمالات و تحلیل پیچیدگی برای نشان دادن غیرمحتمل بودن تشکیل خود به خودی پروتئین‌های عملکردی توسط فرآیندهای تصادفی استفاده می‌کنیم. همچنین اثربخشی الگوریتم‌های تکاملی را در تبیین تکامل کلان و تنوع گونه‌ها مورد نقد قرار می‌دهیم.

2. عدم امکان ریاضیاتی تشکیل پروتئین توسط فرآیندهای تصادفی:

2.1 ساختار پروتئین‌ها و گستردگی فضای توالی:

پروتئین‌ها زنجیره‌های خطی از n اسید آمینه هستند، که در آن هر اسید آمینه از مجموعه‌ای از 20 نوع انتخاب می‌شود. بنابراین، برای یک پروتئین با طول n، تعداد کل توالی‌های ممکن برابر است با:

و 20ⁿ =توالی‌ها N

دقت کنید که کلمه‌ی (توالی‌ها) یا  «Sequences» در اندیس N قرار دارد.

به عنوان مثال، یک پروتئین با اندازه متوسط با n = 150 اسید آمینه می‌دهد:

درواقع 20¹⁵⁰ ≈ ¹⁹⁵ 10 = توالی‌ها N


این عدد نشان دهنده کل پیکربندی‌های ممکن اسیدهای آمینه است، یک فضای ترکیبیاتی وسیع.

با این حال، تنها زیرمجموعه کوچکی از این توالی‌ها منجر به پروتئین‌های عملکردی و تاشده مناسب می‌شود. سوال کلیدی این است که احتمال انتخاب تصادفی چنین پروتئین عملکردی چقدر است؟

با توجه به رشد فاکتوریلی ذاتی در این فضای توالی، ما از تقریب استرلینگ برای !n استفاده می‌کنیم که به ویژه هنگام کار با اعداد بزرگ مفید است. تقریب استرلینگ برای !n به صورت زیر است:
n! ≈ √(2πn). (n/e)^n

این تقریب، رشد انفجاری ساختارهای ترکیبیاتی مانند توالی‌های پروتئینی را برجسته می‌کند و وسعت فضای توالی را حتی برای پروتئین‌هایی با اندازه متوسط تقویت می‌کند.

ادامه:👇👇


@ReligionandScience2021

Science and Religion

26 Nov, 22:51


مثال 2: جمعیت بزرگتر و بازه زمانی طولانی‌تر:

پارامترها:
• اندازه جمعیت: N = 10⁶
• طول ژنوم: L = 10⁹ جفت باز
• نرخ جهش در هر جفت باز در هر نسل: μ = 10⁻⁹
• تعداد جهش‌های بحرانی مورد نیاز برای گونه‌زایی: k = 10
• مزیت انتخابی هر جهش مفید:
s = 0.001

2.1 نرخ جهش و احتمال:
در اینجا، نرخ جهش λ همچنان برابر است با:
λ = μ · L = 1
جهش در هر نسل برای هر فرد

با N = 10⁶ فرد، جمعیت تجربه می‌کند:
تعداد مورد انتظار جهش‌ها
= 10⁶ × 1 = 10⁶
جهش در هر نسل.

2.2 احتمال تثبیت:
احتمال تثبیت Pf برای یک جهش مفید برابر است با:
P𝒻 = s/2N = 0.001/(2 × 10⁶) = 5 × 10⁻¹⁰

این نشان می‌دهد که حتی اگر جهش‌های مفید به طور مکرر در این جمعیت بزرگ رخ دهند، شانس تثبیت هر جهش مفید منفرد بسیار پایین است.

2.3 زمان گونه‌زایی:
زمان مورد انتظار برای تثبیت Tf یک جهش مفید منفرد برابر است با:
T 𝒻 ≈ 2N ln(2N)/s = (2 × 10⁶ × ln(2 × 10⁶))/0.001 ≈ (2 × 10⁶ × 14)/0.001 = 28×10⁹
نسل.

برای k = 10 جهش بحرانی:
Tₛ ≈ T𝒻 × k = 28 × 10⁹ × 10 = 280 × 10⁹
نسل.

این بازه زمانی چندین مرتبه بزرگتر از سن زمین است، که عملاً گونه‌زایی را تحت این شرایط در هر بازه زمانی تکاملی واقع‌گرایانه غیرممکن می‌سازد.

9. نتیجه‌گیری:
از طریق مدل‌سازی ریاضی دقیق، ما نشان می‌دهیم که ظهور گونه‌های جدید از طریق جهش تصادفی، انتخاب طبیعی و رانش ژنتیکی تابع محدودیت‌های احتمالی شدیدی است. تجمع و تثبیت مورد نیاز چندین جهش مفید، همراه با ماهیت تصادفی رانش ژنتیکی، نشان می‌دهد که گونه‌زایی تنها از طریق این مکانیسم‌ها بسیار نامحتمل است. کارهای آینده باید فرآیندهای تکاملی جایگزین یا مکانیسم‌های اضافی را برای توضیح تنوع مشاهده شده حیات بررسی کنند.

پایان.
👤Dr. Fuzzy Logic (PhD in Theoretical Physics, Institute of Advanced Studies)
👤Beyond Reality (Pure Mathematics Student)

منابع:
References:
1. Behe, M. J. (1996). Darwin’s Black Box: The Biochemical Challenge to Evolution. New York: Free Press.

2. Denton, M. (1986). Evolution: A Theory in Crisis. Bethesda, MD: Adler & Adler.

3. Yockey, H. P. (2005). Information Theory, Evolution, and the Origin of Life. Cambridge: Cambridge University Press.

4. Schönborn, C. (2005). ”Finding Design in Nature,” The New York Times, July 7, 2005.

5. Axe, D. D. (2004). ”Estimating the Prevalence of Protein Sequences Adopting Functional Enzyme Folds,” Journal of Molecular Biology, 341(5), 1295-1315.

6. Dembski, W. A. (1998). The Design Inference: Eliminating Chance through Small Probabilities.

7. Meyer, S. C. (2009). Signature in the Cell: DNA and the Evidence for
Intelligent Design. New York: HarperOne.

8. Reidhaar-Olson, J. F., & Sauer, R. T. (1990). ”Functionally Accept-
able Substitutions in Two Alpha-Helical Regions of Lambda Repressor,” Proteins: Structure, Function, and Genetics, 7(4), 306-316.

9. Gillespie, J. H. (1991). The Causes of Molecular Evolution. Oxford: Oxford University Press.

10. Sanford, J. C. (2005). Genetic Entropy & the Mystery of the Genome. Lima, NY: FMS Publications.

11. Lönnig, W.-E. (2001). ”Mutation Breeding, Evolution, and the Law of Recurrent Variation,” Plant Breeding & Seed Science, 45(2), 1-16.

12. Foster, P. L. (1999). ”Mechanisms of Stationary Phase Mutation: A Decade of Adaptive Mutation,” Annual Review of Genetics, 33(1), 57-88.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

26 Nov, 22:50


7. زمان مورد انتظار برای گونه‌زایی: زمان عبور اول:
زمان تثبیت Tf یک جهش مفید از توزیعی پیروی می‌کند که از فرآیند موران مشتق شده است. زمان مورد انتظار Ts برای گونه‌زایی، که نیازمند k جهش است، می‌تواند با جمع زمان‌های مورد انتظار برای هر جهش تقریب زده شود:

Tₛ = ∑=1 E[T𝒻(i)]
که سیگما از i=1 تا k است و E[T𝒻(i)] زمان مورد انتظار تثبیت i-امین جهش است:
E[T𝒻(i)] = 2N ln(2N)/s

بنابراین، کل زمان مورد انتظار برای گونه‌زایی برابر است با:

Tₛ ≈ (2N ln(2N)/s) · k


8. محدودیت‌های احتمالی در گونه‌زایی:
با توجه به اینکه s معمولاً کوچک و k بزرگ است، احتمال گونه‌زایی در یک بازه زمانی امکان‌پذیر بسیار پایین است. علاوه بر این، الزام تثبیت همه k جهش، این احتمال را بیشتر کاهش می‌دهد.

با محاسبه احتمال تجمعی Pₛ در یک بازه زمانی تکاملی مشخص T، در می‌یابیم:
Pₛ(T) ≈ (1 - e^(-T/Tₛ))^k

برای مقادیر واقع‌گرایانه T، N، s و k، این احتمال به صفر نزدیک می‌شود، که نشان می‌دهد جهش تصادفی، انتخاب طبیعی و رانش ژنتیکی به تنهایی بدون مکانیسم‌های تکاملی اضافی، به احتمال زیاد باعث گونه‌زایی نمی‌شوند.


مثال 1: احتمال تثبیت و زمان گونه‌زایی در یک جمعیت کوچک:

پارامترها:
• اندازه جمعیت: N = 100
• طول ژنوم: L = 10⁹ جفت باز
• نرخ جهش در هر جفت باز در هر نسل: μ = 10⁻⁹
• تعداد جهش‌های بحرانی مورد نیاز برای گونه‌زایی: k = 5
• مزیت انتخابی هر جهش مفید:
s = 0.01

1.1 نرخ جهش و احتمال:
نرخ جهش کل ژنوم λ به صورت زیر محاسبه می‌شود:
λ = μ · L = 10⁻⁹ × 10⁹ = 1
جهش در هر نسل برای هر فرد

از آنجا که N = 100 فرد وجود دارد، تعداد مورد انتظار جهش‌ها در هر نسل در جمعیت برابر است با:
تعداد مورد انتظار جهش‌ها
= N·λ = 100×1 = 100
جهش در هر نسل


1.2 احتمال تثبیت:
احتمال Pf تثبیت یک جهش مفید منفرد در این جمعیت برابر است با:
P𝒻 = s/2N = 0.01/(2 × 100) = 0.00005

این بدان معناست که از هر 20,000 جهش مفید که رخ می‌دهد، انتظار می‌رود تنها یکی از آنها در جمعیت تثبیت شود.

1.3 زمان گونه‌زایی:
برای دستیابی به گونه‌زایی، تمام k = 5 جهش مفید باید در جمعیت تثبیت شوند. زمان مورد انتظار Tf برای تثبیت یک جهش مفید منفرد برابر است با:

T𝒻 ≈ 2N ln(2N)/s = (2 × 100 × ln(200))/0.01 ≈ (200 × 5.3)/0.01 = 106,000 نسل

بنابراین، کل زمان مورد انتظار Ts برای دستیابی به گونه‌زایی برابر است با:
Tₛ ≈ T𝒻 × k = 106,000 × 5 = 530,000 نسل

با توجه به این مقیاس زمانی و احتمال پایین تثبیت، واضح است که گونه‌زایی تحت این شرایط به زمان بسیار طولانی نیاز دارد که بسیار فراتر از بازه زمانی است که در آن تکامل بسیاری از گونه‌ها مشاهده شده است.


ادامه:👇👇

@ReligionandScience2021

Science and Religion

24 Nov, 03:19


پیام موقت: توضیحات به زبان بسیار ساده‌تر این پست برای اعضای معمولی کانال در قسمت کامنت‌ها صورت گرفت.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

24 Nov, 03:00


تشریح مختصر و ریاضیاتی مقاله‌ی "مکانیزم پیشنهادی برای تعامل ذهن-مغز با استفاده از مکانیک کوانتومی بسط یافته بوهمین  «Bohmian Mechanics» در #دیدگاه_توحیدی_ابن_سینا"

نویسنده:
👤پروفسور مهدی گلشنی (دکترای فیزیک ذرات بنیادی از دانشگاه برکلی کالیفرنیا آمریکا، استاد تمام بازنشسته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف تهران)


برای تشریح دقیق این مقاله، ابتدا به مفاهیم کلیدی و چارچوب‌های نظری به کار رفته می‌پردازیم و سپس به دنبال فرمول‌بندی ریاضی آن خواهیم بود.

1. مبانی مقاله:

این مقاله بر پایه ایده‌های زیر بنا شده است:
* مکانیک کوانتومی بوهم (Bohmian Mechanics):  این تفسیر از مکانیک کوانتومی که به "نظریه موج خلبان" نیز معروف است، علاوه بر تابع موج، ذرات حقیقی با مسیرهای مشخص را نیز در نظر می‌گیرد. این ذرات تحت تاثیر "پتانسیل کوانتومی" که از تابع موج مشتق می‌شود، حرکت می‌کنند.
* بسط مکانیک کوانتومی بوهم:  مقاله به دنبال بسط این نظریه برای شامل شدن ذهن و تعامل آن با مغز است.
* دیدگاه توحیدی ابن سینا:  در این دیدگاه، نفس یا روح، جوهری مجرد و مستقل از ماده است که با بدن فیزیکی در تعامل است.

2. فرمول بندی ریاضی مکانیک کوانتومی بوهم:

در مکانیک کوانتومی بوهم، وضعیت یک سیستم با تابع موج  ψ(x, t)  و موقعیت ذرات x(t)  مشخص می‌شود. تابع موج از معادله شرودینگر پیروی می‌کند:

iħ ∂ψ/∂t = -ħ²/2m ∇²ψ + Vψ
جایی که:
* و ħ ثابت پلانک تقسیم بر 2π
*و  m جرم ذره
* ∇² عملگر لاپلاسین
* و V پتانسیل کلاسیک


موقعیت ذرات با استفاده از "معادله هدایت"  به دست می‌آید:

dx/dt = (ħ/m) Im(∇ψ/ψ) = ∇S/m
جایی که:

*درواقع S فاز تابع موج (ψ = R exp(iS/ħ) )
*و ایضاً Im بخش موهومی

در این فرمول‌بندی، پتانسیل کوانتومی  Q  به صورت زیر تعریف می‌شود:

Q = -ħ²/2m (∇²R)/R

3. بسط مکانیک کوانتومی بوهم برای تعامل ذهن-مغز:

مقاله پیشنهاد می‌کند که ذهن به عنوان یک عامل موثر بر پتانسیل کوانتومی در نظر گرفته شود. به عبارت دیگر، ذهن می‌تواند بر مسیر ذرات در مغز از طریق تاثیرگذاری بر پتانسیل کوانتومی، تاثیر بگذارد.

این تاثیرگذاری را می‌توان به صورت یک ترم اضافی در پتانسیل کوانتومی  Q  در نظر گرفت:

Q' = Q + Q_mind

جایی که  Q_mind  نمایانگر تاثیر ذهن بر پتانسیل کوانتومی است.

معادله هدایت اصلاح شده به صورت زیر خواهد بود:

dx/dt = ∇(S + S_mind)/m

جایی که  S_mind  فازی است که از  Q_mind  مشتق می‌شود.

4. چالش‌ها و سوالات:

* ماهیت  Q_mind:  چگونه می‌توان Q_mind را به صورت دقیق فرمول‌بندی کرد؟ ماهیت و منشأ آن چیست؟
* اندازه‌گیری:  چگونه می‌توان تاثیر  Q_mind  را اندازه‌گیری و اثبات کرد؟
* سازگاری با دیدگاه ابن سینا: چگونه می‌توان این مدل را با دیدگاه فلسفی ابن سینا در مورد نفس و بدن تطبیق داد؟ آیا این مدل به معنای تقلیل نفس به یک عامل فیزیکی (هرچند با ماهیتی متفاوت) است؟

5. جمع‌بندی:
مقاله ایده جالبی را برای توضیح تعامل ذهن-مغز با استفاده از مکانیک کوانتومی بوم ارائه می‌دهد. با این حال، فرمول‌بندی دقیق ریاضی  Q_mind  و اثبات تجربی آن چالش‌های بزرگی به همراه دارد. همچنین، باید سازگاری این مدل با دیدگاه فلسفی ابن سینا به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرد.

توجه:
* این تشریح ما یک چارچوب کلی برای درک ریاضی مقاله ارائه می‌دهد. فرمول‌بندی دقیق  Q_mind  و  S_mind  به مدل پیشنهادی خاص نویسندگان مقاله بستگی دارد.
* این مقاله هنوز در مراحل اولیه توسعه است و برای رسیدن به یک نظریه کامل و قابل اثبات، نیاز به کار بیشتر و تحقیقات تجربی دارد.

منبع:⬇️⬇️
A proposed mechanism for mind-brain interaction using extended Bohmian quantum mechanics in Avicenna's monotheistic perspective. July 2019. heliyon.

سایتیشن فعلی این مقاله در گوگل اسکالر 16 است.
همچنین اچ‌ایندکس فعلی مجله میان‌رشته‌ای (Heliyon) هم 88 است. لذا مقاله و مجله‌ی آن علمی، معتبر و داوری‌همتا‌شده (peer-reviewed) است.



@ReligionandScience2021

Science and Religion

24 Nov, 02:42


3_ حالا بریم سراغ مثمتیکال چلنج آف ویوفانکشن کولاپس:

در مورد چالش‌های ریاضیاتی فروپاشی تابع موج:
مکانیزم فروپاشی از معادله شرودینگر که تکامل قطعی و واحدی را توصیف می‌کند، مشتق نمی‌شود:
iℏ ∂ψ/∂t = Hψ.

بلکه فروپاشی یک فرآیند تصادفی و غیرواحدی را معرفی می‌کند. این دوگانگی، سوالاتی را درباره گذار بین تکامل واحدی و فروپاشی مطرح می‌کند.

سوال باز:
چگونه می‌توان به طور ریاضیاتی تکامل واحدی یا یکانیِ تابع موج را با ماهیت تصادفی فروپاشی تطبیق داد؟

خوب برای پاسخ به این چالش،
بسط و گسترش پیشنهادی ما: عملگرهای تصادفی در چارچوب فون نویمان:

برای حل ابهام موجود در مورد انحطاط تابع موج در مکانیک کوانتومی، ما پیشنهاد می‌کنیم که عملگرهای تکاملی تصادفی O(t) را معرفی کنیم که بر تابع موج در طول اندازه‌گیری عمل می‌کنند. این عملگرها به شرح زیر تعریف می‌شوند:

O(t) = U(t) + S(t)

در این معادله، U(t) عملگر تکامل یکانی است که به صورت زیر تعریف می‌شود:

U(t) = e^(-iHt/ℏ)

که در آن H عملگر همیلتونی سیستم است و ℏ ثابت پلانک است.

و فی‌الواقع S(t) یک اصطلاح تصادفی است که پویایی انحطاط یا کولاپس را مدل می‌کند. ویژگی‌های S(t) به شرح زیر است:

1. درواقع E[S(t)] = 0: این بدان معنی است که انحطاط احتمالی است و میانگین آن صفر است.
2. و  S(t) هرمیتی است: این بدان معنی است که S(t) یک ماتریس هرمیتی است و بنابراین واقعیت نتایج اندازه‌گیری حفظ می‌شود.

3. و E[ | |O(t)ψ| |^2] = 1:
این بدان معنی است که نُرم (norm) تابع موج در انتظار حفظ می‌شود.

پویایی انحطاط یا دینامیک فروپاشی  «Dynamics of collapse» به عنوان یک معادله دیفرانسیل تصادفی (SDE) در فضای هیلبرت مدل می‌شود:

dψ = (-i/ℏ) Hψ dt + S(ψ, t) dWₜ

در این معادله، dWt یک فرآیند وینر است که نشان‌دهنده نوسانات تصادفی در سیستم است. فروپاشی زمانی رخ می‌دهد که اصطلاح تصادفی غالب بشود و سیستم را به یک حالت آیگن‌استیت A سوق می‌دهد.

زمان فروپاشی مورد انتظار τ را می‌توان با تحلیل واریانس S(t) تخمین زد:

τ ∼ ℏ / Var(S(t))

این بدان معنی است که زمان فروپاشی با واریانس اصطلاح تصادفی S(t) رابطه دارد.

سرانجام، مدل ما پیش‌بینی می‌کند که انحراف احتمال فروپاشی ایجاد شده توسط S(t) که به قدرت تعامل دستگاه λ بستگی دارد:

P(aᵢ) = |cᵢ|^2 + ∆ᵢ

که در آن:
∆ᵢ ∝ λ^3

این پیش‌بینی از طریق اندازه‌گیری‌های کوانتومی با دقت بالا قابل آزمایش است.

7. پیامدها برای بنیان‌های کوانتومی:

گسترش و بسط ریاضی ما مشارکت‌های موارد زیر را ارائه می‌دهد:
1. سازگاری ریاضی: با وارد کردن عملگرهای تصادفی، فرآیند فروپاشی با تکامل واحدی در یک فرمالیسم واحد یکپارچه می‌شود.
2. پیش‌بینی‌های قابل آزمایش: چولگی و عدم تقارن در احتمالات فروپاشی یک راه جدید تجربی برای اعتبارسنجی مدل ارائه می‌دهد.
3. مرز کوانتومی-کلاسیک: این مدل یک معیار کمی برای زمانی که یک سیستم کوانتومی به رفتار کلاسیک انتقال می‌یابد از طریق پارامتر λ ارائه می‌دهد.

8. نتیجه‌گیری:

چارچوب فون نویمان همچنان یک پایه اساسی در مکانیک کوانتومی است. با معرفی عملگرهای تصادفی، ما فاصله بین تکامل واحدی تعیین‌گر و فروپاشی تصادفی را پل می‌زنیم. این گسترش نه تنها ابهامات بنیادی را حل می‌کند بلکه مسیرهای جدید تجربی و نظری در مکانیک کوانتومی را نیز باز می‌کند.


اتمام.

👤 Dr. Fuzzy Logic (PhD in Theoretical Physics)

👤Beyond Reality (Applied Mathematics Student)


@ReligionandScience2021

Science and Religion

24 Nov, 02:39


حالا برویم در بخش فون نویمانز مژرمنت تئوری:
فون نویمان در نظریه‌ی اندازه‌گیری‌اش یک مدل دوبخشی برای اندازه‌گیری معرفی کرد: سیستم کوانتومی S با دستگاه اندازه‌گیری M برهمکنش می‌کند که هر دو سیستم‌های کوانتومی هستند و توسط فضای هیلبرت HS ⊗ HM توصیف می‌شوند.

پریمژرمنت استیت یا حالت پیش از اندازه‌گیری:
ψₛ₊ₘ= ψₛ ⊗ ϕMₘ
البته اینجا إس و إم باید بزرگ نوشته می‌شدند یعنی S و M.
ولی به خاطر محدودیت فونت، وقتی نقش اندیس به آنان دادم خود به خود m و s شدند.


برهمکنش اندازه‌گیری (تحول یکانی):
هامیلتونی برهمکنش Hₛₘ دینامیک سیستم-دستگاه را کنترل می‌کند:
ψₛ₊ₘ(t) = e^ −iHₛₘt / ℏ × (ψₛ ⊗ ϕₘ)

این تحول باعث درهم‌تنیدگی سیستم و دستگاه می‌شود:
ψₛ₊ₘ = Σ cᵢϕᵢ ⊗ χᵢ
             ᵢ

که در آن χᵢ حالت‌های دستگاه هستند که با ویژه‌حالت‌های ϕᵢ همبسته شده‌اند.

فروپاشی پس از اندازه‌گیری:
پس از اندازه‌گیری، سیستم به یکی از ویژه‌حالت‌های ϕᵢ فرومی‌پاشد:
ψ →
فروپاشی ϕᵢ با احتمال P(ai) = |ci|²


ادامه:👇👇

@ReligionandScience2021

Science and Religion

24 Nov, 02:38


توضیحات بیشتر:
بازنمایی ریاضی (Mathematical Representation)

در مکانیک کوانتومی، برای توصیف سیستم‌های فیزیکی و پیش‌بینی نتایج اندازه‌گیری‌ها، از زبان ریاضی استفاده می‌شود. در اینجا به مهم‌ترین عناصر این بازنمایی می‌پردازیم:

۱. بردار حالت (State Vector):

حالت یک سیستم کوانتومی (مانند موقعیت و تکانه یک ذره) به طور کامل توسط یک بردار به نام بردار حالت (state vector) مشخص می‌شود. این بردار که با نماد 𝜓 (سای) نشان داده می‌شود، عضوی از یک فضای برداری مختلط به نام فضای هیلبرت (Hilbert space) است که با نماد H نمایش داده می‌شود.

𝜓 ∈ H:
این عبارت به این معنی است که بردار حالت 𝜓 به فضای هیلبرت H تعلق دارد.
* | |𝜓| |² = ۱:
این عبارت به معنای این است که نرم (طول) بردار حالت 𝜓 برابر با ۱ است. نرم بردار حالت، احتمال حضور ذره در کل فضای مورد نظر را نشان می‌دهد و از آنجایی که ذره حتماً باید در جایی حضور داشته باشد، این احتمال برابر با ۱ خواهد بود. این شرط، بردار حالت را به یک بردار نرمالیزه (normalized vector) تبدیل می‌کند.

توضیحات تکمیلی:

* فضای هیلبرت: فضای هیلبرت یک فضای برداری تعمیم‌یافته است که دارای یک ضرب داخلی (inner product) است. این ضرب داخلی به ما اجازه می‌دهد تا مفاهیمی مانند زاویه بین دو بردار و طول یک بردار را تعریف کنیم. در مکانیک کوانتومی، فضای هیلبرت فضای تمام حالت‌های ممکن یک سیستم را در بر می‌گیرد.
* بردار نرمالیزه: بردار نرمالیزه برداری است که طول آن برابر با یک باشد. نرمالیزه کردن بردار حالت برای تفسیر احتمالی آن ضروری است.

۲. مشاهده‌پذیر به عنوان عملگر (Observable as an Operator):

کمیت‌های فیزیکی قابل اندازه‌گیری (مانند انرژی، تکانه، و موقعیت) در مکانیک کوانتومی با عملگرها (operators) نمایش داده می‌شوند. یک عملگر، یک تابع ریاضی است که بر روی بردار حالت اثر می‌کند و آن را به بردار حالت دیگری تبدیل می‌کند.

A𝜓 = a𝜓:
این معادله که به معادله ویژه (eigenvalue equation) معروف است، نشان می‌دهد که وقتی عملگر A (که نمایانگر یک مشاهده‌پذیر است) بر روی بردار حالت 𝜓 اثر می‌کند، بردار حالت 𝜓 در یک عدد ثابت به نام مقدار ویژه (eigenvalue) ضرب می‌شود. مقدار ویژه با نماد a نمایش داده می‌شود و یک عدد حقیقی (a ∈ R) است.

توضیحات تکمیلی:

* عملگر: عملگر یک تابع است که یک بردار را به بردار دیگری تبدیل می‌کند. در مکانیک کوانتومی، عملگرها برای نمایش کمیت‌های فیزیکی قابل اندازه‌گیری مانند انرژی، تکانه، و موقعیت استفاده می‌شوند.
* مقدار ویژه: مقدار ویژه یک عدد ثابت است که نشان می‌دهد مقدار مشاهده‌پذیر هنگام اندازه‌گیری در حالت ویژه (eigenstate) مربوطه چه مقدار خواهد بود.
* حالت ویژه: حالت ویژه (eigenstate) یک حالت کوانتومی است که وقتی یک عملگر بر روی آن اثر می‌کند، فقط در یک عدد ثابت (مقدار ویژه) ضرب می‌شود. به عبارت دیگر، شکل بردار حالت پس از اثر عملگر تغییر نمی‌کند، فقط در یک عدد مقیاس‌بندی می‌شود.

۳. اصل موضوع احتمال (Probability Postulate):

در مکانیک کوانتومی، نتیجه اندازه‌گیری یک کمیت فیزیکی به طور قطعی قابل پیش‌بینی نیست، بلکه با احتمال مشخصی رخ می‌دهد. اصل موضوع احتمال، روش محاسبه این احتمالات را بیان می‌کند.

ψ = ∑ ciφi:
این معادله نشان می‌دهد که بردار حالت 𝜓 را می‌توان به صورت ترکیب خطی از بردارهای ویژه (eigenstates) عملگر A بیان کرد. بردارهای ویژه با نماد 𝜑i نشان داده می‌شوند و ci ضرایب مختلط هستند که مقدار آنها میزان مشارکت هر بردار ویژه در بردار حالت 𝜓 را نشان می‌دهد.
* P(ai) = |ci|² = |⟨φi|ψ⟩|²:
این معادله، احتمال به دست آوردن مقدار ویژه ai را هنگام اندازه‌گیری کمیت فیزیکی A در حالت 𝜓 بیان می‌کند. این احتمال برابر با مربع قدر مطلق ضریب ci است که به آن احتمال دامنه (probability amplitude)
گفته می‌شود. ضریب ci همچنین برابر با ضرب داخلی (inner product) بین بردار ویژه 𝜑i و بردار حالت 𝜓 است.

توضیحات تکمیلی:

* ترکیب خطی: ترکیب خطی به این معنی است که بردار حالت 𝜓 به صورت مجموعه‌ای از بردارهای ویژه 𝜑i با ضرایب مختلط ci بیان می‌شود.
* احتمال دامنه: احتمال دامنه یک عدد مختلط است که اطلاعات مربوط به احتمال و فاز حالت کوانتومی را در خود دارد.
* ضرب داخلی: ضرب داخلی یک عملگر ریاضی است که دو بردار را به یک عدد اسکالر تبدیل می‌کند. در مکانیک کوانتومی، ضرب داخلی بین دو بردار حالت، شباهت بین آن دو را نشان می‌دهد.

ادامه:👇👇

@ReligionandScience2021

Science and Religion

24 Nov, 02:37


🔺کانال «Science and Religion» تقدیم می‌کند🔺

⬅️ ریزمقاله و شبه‌مقاله‌ای کوچک و ریاضی‌فیزیکی برای اعضای فیزیکدان و فیزیک‌پژوه کانال علم و دین (نوشته شده توسط تیم مدیریت کانال):👇👇
A Mathematical Exploration of von Neumann Quantum Theory and the Collapse of the Wave Function proposing an stochastic operator acting on the wave function.

یک کاوش ریاضی در نظریه کوانتومی فون نویمان و فروپاشی تابع موج با پیشنهاد یک عملگر استوکاستیک که بر تابع موج اثر می گذارد.
کاربران نویسنده:
👤 Dr. Fuzzy Logic (PhD in Theoretical Physics)
👤Beyond Reality (Applied Mathematics Student)

مقدمه:
تفسیر فون نویمان از مکانیک کوانتومی که در اثر برجسته او با عنوان «مبانی ریاضی مکانیک کوانتومی» (1932) توسعه یافت، چارچوبی ریاضیاتی دقیق برای نظریه کوانتومی فراهم می‌کند. مفهوم اساسی در این تفسیر، فروپاشی تابع موج است که سؤالات عمیقی را درباره فرآیند اندازه‌گیری و نقش مشاهده‌گر به وجود می‌آورد. این پست به بررسی مبانی ریاضی نظریه کوانتومی فون نویمان می‌پردازد، مکانیزم فروپاشی تابع موج را تحلیل می‌کند و گسترش جدیدی را با استفاده از عملگرهای استوکاستیک برای حل ابهامات موجود پیرامون مکانیزم فروپاشی پیشنهاد می‌کند.

1. چارچوب فضای هیلبرت:
در فرمالیسم فون نویمان، حالت یک سیستم کوانتومی به‌صورت یک بردار ψ در فضای هیلبرت مختلط H نمایش داده می‌شود. کمیت‌های مشاهده‌پذیر به‌صورت عملگرهای هرمیتی A که روی H عمل می‌کنند بیان می‌شوند و نتایج اندازه‌گیری متناظر با مقادیر ویژه این عملگرها هستند.

بخش مثمتیکال ریپرزنتیشن:

شامل 3 بخش:
1_ وکتور استیت:
ψ∈H, | |ψ| |²=1

2_ آبزربل به عنوان اپریتور:
Aψ=aψ
وقتی که a∈ℝ ایگن ولیو است

3_ پروبابیلیتی پاسچولیت:
Given ψ= ∑cᵢΦᵢ were Φᵢ are
                  ᵢ
eigenstates of A , the probability of obtaining eigenvalue aᵢ is:
P(aᵢ)= |cᵢ |² = |⟨φᵢ, ψ⟩|²


ادامه:👇👇

@ReligionandScience2021

Science and Religion

24 Nov, 00:07


🔺تایید آزمایش #فکری رفیق ویگنر با آزمایشات #تجربی (غیرفکری) جدید 2019 توسط دانشمندان دانشگاه إم‌آی‌تی و هاروارد آمریکا؛ چالشی بر رئالیسم محلی و شواهدی بیشتر در راستای ایده‌الیسم🔺

منابع مورد استفاده برای توضیحات ارائه شده در مورد آزمایش رفیق ویگنر و تأیید آن در آزمایش سال 2019 در (MIT) و هاروارد (Harvard) شامل مقالات علمی، کتاب‌ها و منابع معتبر آنلاین هستند که ارائه‌ می‌دهم. در ادامه چند منبع اصلی و معتبر که به این موضوع پرداخته‌اند آورده شده است:⬇️

### منابع اصلی:👇👇

1. مقاله اصلی ویگنر:
   - Wigner, E. P. (1961). Remarks on the mind-body question. In I. J. Good (Ed.), "The Scientist Speculates" (pp. 284-302). Heinemann.

2. مقاله تأیید آزمایش 2019:
   - Proietti, M., Pickston, A., Graffitti, F., Barrow, P., Kundys, D., Branciard, C., Ringbauer, M., & Fedrizzi, A. (2019). "Experimental test of local observer independence." *Science Advances*, 5(9), eaaw9832. [Link to the article](https://advances.sciencemag.org/content/5/9/eaaw9832)

منابع تکمیلی:👇👇

3. کتاب‌ها و منابع مرتبط با تفسیرهای کوانتومی:
   - Bell, J. S. (1987). *Speakable and Unspeakable in Quantum Mechanics*. Cambridge University Press.


- Maudlin, T. (2019).
*Philosophy of Physics: Quantum Theory*. Princeton University Press.

4. مقالات و منابع بیشتر:
   - Wiseman, H. M. (2014). "The Two Bell’s Theorems of John Bell." *Journal of Physics A: Mathematical and Theoretical*, 47(42), 424001. [Link to the article](https://iopscience.iop.org/article/10.1088/1751-8113/47/42/424001/meta)

   - "Experimental test of local observer independence" summary on the MIT News website. [Link to the article](https://news.mit.edu/2019/experiment-quantum-paradox-0905)

توضیحات تکمیلی:👇👇

- آزمایش رفیق ویگنر:
  - این آزمایش فکری به بررسی نقش ناظر در مکانیک کوانتومی می‌پردازد و به چالش‌های فلسفی و تفسیرهای مختلف این نظریه اشاره دارد. توضیحات بیشتر را می‌توانید در منابع ذکر شده بیابید.

- خلاصه‌ی آزمایش 2019:
  - این آزمایش توسط گروهی از محققان در MIT و دانشگاه هاروارد (Harvard) انجام شد که به بررسی اصول مکانیک کوانتومی و نقش ناظر پرداختند. نتایج این آزمایش نشان داد که حتی پس از اندازه‌گیری توسط ناظر داخلی (رفیق ویگنر)، ناظران بیرونی همچنان می‌توانند حالت درهم‌تنیده سیستم را مشاهده کنند!

این منابع اطلاعات دقیقی درباره آزمایش فکری رفیق ویگنر و تأیید آن در آزمایش‌های عملی تجربی ارائه می‌دهند و به شما کمک می‌کنند تا درک عمیق‌تری از این موضوع پیچیده و چالش‌برانگیز در مکانیک کوانتومی پیدا کنید.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

24 Nov, 00:02


پی‌نوشت:
دقت بکنید که با وجود اینکه ویگنر از رویکرد خود برگشت ولی بعدها رویکرد او از جمله آزمایش رفیق ویگنر، توسط آزمایشات دقیق تأیید شد.

🔺تأیید آزمایش فکری رفیق ویگنر با آزمایشات تجربی (غیرفکری) جدید 2019 توسط دانشمندان دانشگاه إم‌آی‌تی و هاروارد آمریکا؛ چالشی بر رئالیسم محلی و شواهدی بیشتر در راستای ایده‌الیسم🔺

آزمایش رفیق ویگنر (Wigner's Friend) یکی از آزمایش‌های فکری معروف در مکانیک کوانتومی است که به چالش‌های فلسفی و تفسیری اصول مکانیک کوانتوم می‌پردازد. این آزمایش نخستین بار توسط یوجین ویگنر در سال 1961 مطرح شد و هدف آن بررسی نقش ناظر و آگاهی در فرآیند اندازه‌گیری کوانتومی بود. در ادامه، به توضیح دقیق این آزمایش و تأیید آن در آزمایشی که در سال (2019) در (MIT) انجام شد، می‌پردازیم.

1. آزمایش ذهنی رفیق ویگنر.
⬅️شرح آزمایش:
1. ویگنر: ویگنر در خارج از یک آزمایش، ناظر اصلی است.
2. رفیق ویگنر: رفیق ویگنر داخل آزمایشگاه قرار دارد و نقش ناظر دوم را بازی می‌کند.
3. سیستم کوانتومی: درون آزمایشگاه، یک سیستم کوانتومی (مثلاً یک فوتون) در حالت درهم‌تنیده «Entangled» یا سوپرپوزیشن قرار دارد.
4. اندازه‌گیری: رفیق ویگنر یک اندازه‌گیری کوانتومی روی سیستم انجام می‌دهد و نتیجه‌ای را ثبت می‌کند (مثلاً فوتون در حالت عمودی یا افقی).

⬅️ فرآیند:
- از دیدگاه رفیق ویگنر، پس از اندازه‌گیری، سیستم کوانتومی در یک حالت خاص قرار می‌گیرد و تابع موج فرومی‌پاشد.
- اما از دیدگاه ویگنر که در خارج از آزمایشگاه است، رفیق ویگنر و خود سیستم هنوز در یک حالت درهم‌تنیده کوانتومی هستند. بنابراین، ویگنر تابع موج کل سیستم (شامل رفیق ویگنر و سیستم کوانتومی) را در نظر می‌گیرد که هنوز فروپاشی نکرده است. (که از بعد نظری و ریاضیاتی درست است)

⬅️ 2. آزمایش تجربی در سال 2019:👇🏼👇

در سال 2019، یک گروه تحقیقاتی به رهبری ماسیمیلیانو پرویتی در دانشگاه هاروارد (Harvard) و (MIT) آزمایشی را انجام دادند که به نوعی آزمایش رفیق ویگنر را در مقیاس عملی شبیه‌سازی می‌کرد! این آزمایش با استفاده از فناوری‌های پیشرفته‌ی فوتونیک و درهم‌تنیدگی انجام شد.

⬅️ شرح آزمایش:👇🏼👇
1. تولید فوتون‌های درهم‌تنیده: دو جفت فوتون درهم‌تنیده تولید شدند.
2. دو ناظر درونی (رفیق‌های ویگنر): دو ناظر کوچکتر (آلیس و باب) هر کدام بر روی یکی از فوتون‌های درهم‌تنیده اندازه‌گیری انجام می‌دهند.
3. دو ناظر بیرونی (ویگنر و دوست ویگنر): دو ناظر بزرگتر (به عنوان مثال، ویگنر و دوست ویگنر) نتایج آلیس و باب را اندازه‌گیری می‌کنند.

⬅️ فرآیند:👇🏼👇
- آلیس و باب اندازه‌گیری‌های کوانتومی خود را انجام می‌دهند و نتایج را ثبت می‌کنند.
- ویگنر و دوست ویگنر به نوبه خود نتایج آلیس و باب را اندازه‌گیری می‌کنند و بررسی می‌کنند که آیا حالت سیستم هنوز درهم‌تنیده است یا نه.

⬅️ نتایج و پیامدها:👇🏼👇

نتایج این آزمایش نشان داد که:
- اگرچه آلیس و باب اندازه‌گیری‌های خود را انجام داده و نتایج خاصی را ثبت کرده بودند، ویگنر و دوست ویگنر هنوز می‌توانستند رفتارهای درهم‌تنیدگی را بین فوتون‌ها مشاهده کنند!
- این نتایج نشان دهنده این بود که از دیدگاه ویگنر و دوست ویگنر، سیستم هنوز در یک حالت کوانتومی درهم‌تنیده «Entangled» بود و فروپاشی تابع موج هنوز اتفاق نیفتاده بود.

پیامدهای فلسفی:👇👇

این آزمایش به چالش‌های مهمی در تفسیر مکانیک کوانتومی و نقش ناظر اشاره دارد:
- واقع‌گرایی محلی «Local realism»: نتایج این آزمایش نشان می‌دهند که ممکن است واقع‌گرایی محلی، که به این معنی است که نتایج اندازه‌گیری‌ها به صورت محلی و مستقل از ناظر تعیین می‌شوند، در مکانیک کوانتومی قابل اعمال نباشد.
- نقش آگاهی: این آزمایش همچنان به بحث‌های فلسفی درباره نقش آگاهی در فرآیند اندازه‌گیری کوانتومی دامن می‌زند.

نتیجه‌:👇👇

آزمایش‌های تجربی انجام شده در سال 2019 نشان می‌دهند که مفاهیم مکانیک کوانتومی، مانند درهم‌تنیدگی «Quantum Entanglement» و فروپاشی تابع موج «Collapse of the Wave Function»، پیچیدگی‌های زیادی دارند و نقش ناظر و آگاهی همچنان موضوع بحث و تحقیق هستند. این نتایج به ما کمک می‌کنند تا درک عمیق‌تری از اصول بنیادین مکانیک کوانتومی پیدا کنیم و به چالش‌های فلسفی و تفسیری آن بپردازیم.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

23 Nov, 23:50


آیا طبق ادعای یکی از ماده‌‌گرایان خداناباور در کانال‌های تلگرامی، هنری استپ که فرمالیسم ریاضی فون نویمان را بسط داد و همراه مبحث زنو افکت کوانتومی از نقش آگاهی در فروپاشی تابع موج دفاع کرد، خود یک ماده‌‌گرا (Materialist) بود؟؟؟

مسلماً پاسخ خیر است، او به رویکردی خاص تحت عنوان دوگانه‌انگاری تعاملی کوانتومی «Quantum interactive dualism» به عنوان جایگزین ماده‌‌گرایی، باور دارد، و برای آن شواهد نظری و تجربی گوناگونی ارائه کرده است.
جهت شفاف‌سازی، مقاله‌ای از او در این باره ترجمه می‌کنیم:⬇️⬇️

#معرفی_مقاله
#ترجمه_مقاله
#خلاصه #تحلیل_مقاله

Quantum interactive dualism: An alternative to materialism.
Henry Stapp.

Journal of Consciousness Studies 12 (11), 43-58, 2005.
👤نویسنده:
پروفسور هنری استپ «Henry Stapp» (فوق دکترای فیزیک-ریاضیاتی «Mathematical Physics» از دانشگاه برکلی کالیفرنیا آمریکا و فیلسوف ذهن)

⬅️ اعتبارسنجی مقاله و مجله:
سایتیشن فعلی مقاله‌ی بالا در گوگل اسکالر 157 است که این میزان استناد برای یک مقاله‌ی فلسفی‌علمی خوب است. همچنين اچ‌ایندکس (H-index) فعلی مجله‌ی مذکور در «scimagojr» حدود 74 است.
لذا مقاله و مجله‌ی آن، معتبر و علمی است.


مقاله "دوگانه‌گرایی تعاملی کوانتومی: جایگزینی برای ماتریالیسم" نوشته هنری استپ، در مجله مطالعات آگاهی در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. در این مقاله، استپ  استدلال می‌کند که فیزیک کوانتومی  با تفسیر درست، می‌تواند زمینه‌ساز  یک دوگانه‌گرایی تعاملی باشد که با علم مدرن سازگار است و مشکل ذهن-بدن را حل می‌کند.
او معتقد است که این تفسیر، جایگزین مناسبی برای ماده‌گرایی است که نمی‌تواند آگاهی و اراده آزاد را توضیح دهد.

در ادامه به شرح مختصر و خلاصه‌ی بخش‌های اصلی استدلال استپ می‌پردازیم:

1. رد ماتریالیسم کلاسیک:
استپ ابتدا ماتریالیسم کلاسیک را به چالش می‌کشد. او استدلال می‌کند که فیزیک کلاسیک،  یک تصویر کامل از واقعیت ارائه نمی‌دهد و نمی‌تواند پدیده‌هایی مانند آگاهی و انتخاب آگاهانه را توضیح دهد.  به اعتقاد او،  ماتریالیسم کلاسیک، ذهن را به عنوان یک محصول جانبی فرآیندهای فیزیکی مغز می‌بیند که نقشی علی در جهان ندارد.

2.  نقش  آگاهانه ناظر در فیزیک کوانتومی:
استپ به تفسیر خاصی از مکانیک کوانتومی به نام "تفسیر ارتدکس کپنهاگی"  اشاره می‌کند. در این تفسیر،  نقش ناظر آگاه در فرآیند اندازه‌گیری کوانتومی بسیار مهم است.  عمل مشاهده، موجب فروپاشی تابع موج و  انتخاب یکی از حالت‌های ممکن کوانتومی می‌شود. او به آزمایش‌های ذهنی مانند  "گربه شرودینگر" اشاره می‌کند تا نشان دهد که  نقش ناظر در تعیین واقعیت کوانتومی چقدر اساسی است.

3. دوگانه‌گرایی تعاملی کوانتومی:

استپ  "دوگانه‌گرایی تعاملی کوانتومی" را  به عنوان  جایگزینی برای ماتریالیسم پیشنهاد می‌دهد. در این دیدگاه، ذهن و ماده دو جنبه‌ی متفاوت از واقعیت هستند که  بر یکدیگر  تأثیر دوطرفه می‌گذارند.  ذهن،  از طریق انتخاب‌های آگاهانه در  فرآیند فروپاشی تابع موج کوانتومی،  بر ماده تأثیر می‌گذارد.  به عبارت دیگر، انتخاب‌های ما در سطح کوانتومی،  جهان فیزیکی را شکل می‌دهند.

4. اراده آزاد:
استپ معتقد است که دوگانه‌گرایی تعاملی کوانتومی می‌تواند پایه‌ای برای اراده آزاد فراهم کند. به اعتقاد او،  انتخاب‌های آگاهانه ما  تحت  قوانین  قطعی فیزیک کلاسیک نیستند،  بلکه  در چارچوب  احتمالات کوانتومی  صورت می‌گیرند.  بنابراین،  ما  واقعاً  آزاد هستیم  که  انتخاب  کنیم.

5.  پاسخ به انتقادات رایج:

استپ  به برخی از  انتقادات  رایج  به  دوگانه‌گرایی  پاسخ می‌دهد.  برای مثال،  او  استدلال می‌کند  که  دوگانه‌گرایی تعاملی کوانتومی  با  قانون  بقای  انرژی  مغایرت  ندارد.  او  توضیح می‌دهد  که  تأثیر  ذهن  بر  ماده  در  سطح  کوانتومی  بسیار  کوچک  است  و  قانون  بقای  انرژی  را  نقض  نمی‌کند.

خلاصه:
استپ  در این مقاله  با  تکیه  بر  تفسیر  خاصی  از  فیزیک  کوانتومی،  استدلال  می‌کند  که  ذهن  نقش  فعالی  در  شکل‌دهی  واقعیت  دارد.  او  دوگانه‌گرایی  تعاملی  کوانتومی  را  به  عنوان  جایگزینی  برای  ماتریالیسم  پیشنهاد  می‌کند  که  می‌تواند  پدیده‌هایی  مانند  آگاهی  و  اراده  آزاد  را  توضیح  دهد.  این  دیدگاه،  ذهن  و  ماده  را  به  عنوان  دو  جنبه‌ی  متفاوت  اما  تعاملی  واقعیت  می‌بیند.
در نهایت،  مهم  است  که  به  یاد  داشته  باشیم  که  تفسیر  استپ  از  فیزیک  کوانتومی  و  دوگانه‌گرایی  تعاملی  او،  یکی  از  تفسیرهای  موجود  است  و  مورد  قبول  همگانی  در  جامعه‌ی  علمی  نیست.  با  این  حال،  این  مقاله  یک  بحث  جالب  و  چالش‌برانگیز  در  مورد  رابطه‌ی  ذهن  و  ماده  ارائه  می‌دهد  و  به  ما  کمک  می‌کند  تا  در  مورد  ماهیت  واقعیت  و  جایگاه  آگاهی  در  آن  بیشتر  بیندیشیم.

Science and Religion

23 Nov, 23:43


آیا پروفسور یوجین ویگنر آتئیست بود؟ یا صرفا با مذهب مشکل داشت و در ته دل‌اش به طور ضمنی خداباور و معنویت‌گرا بود؟

ویگنر درواقع با مذهب ایراد داشت و می‌گفت که کشیش‌ها به مردم می‌گویند چکار باید کنند، چه چیزی خوب است و چه چیز بد است و من مخالف این هستم، در مورد خدا هم می‌گفت خدا قابل اثبات نیست،

ولی در کتاب زیر:
The recollection of Eugene wigner.
چاپ «Szanton Andrew» صفحه ۶۶ شفاف گفت که:
The science was impossible and inexplicable without accepting a higher authority transcending the mind of man.
ترجمه:
"علم بدون پذیرش یک قدرت بالاتر که فراتر از ذهن انسان است، غیرممکن و غیرقابل توضیح است."
یا به عبارتی دیگر:
"علم بدون پذیرش یک مرجع عالی‌تر که فراتر از توانایی‌های فکری انسان باشد، غیرقابل توجیه و غیرممکن است."


@ReligionandScience2021

Science and Religion

23 Nov, 23:02


چرا پروفسور یوجین ویگنر از تفسیر خودش مبتنی بر اثر آگاهی بر ماده برگشت، آیا تناقضی در استدلال‌های علمی خود حس کرده بود؟
آیا این برگشت او از تفسیر خودش دلیل بر ابطال تفسیر اوست؟

آیا برگشت یک شخص از نظریه‌ی خود لزوما دلیل بر غلط بودن آن نظریه است یا ممکن است در آینده شواهد قوی‌تری بر آن نظریه ارائه شود؟

جواب همه‌ی سوالات بالا: *نه خیر*.
به 3 دلیل:👇👇
1_ برگشت ویگنر از تفسیرش به خاطر تضادهای حل‌نشده "فلسفی" در ذهن‌اش بود که بعد از فوت او کاملاً حل شد،
و نه به خاطر تضادها و اشکالات اساسی "ریاضیاتی" و "آزمایشاتی" در خود فیزیک کوانتومی.

برای همین است که اذعان کرد که #شرمنده می‌شود که تبعات فلسفی تفسیر فیزیکی‌اش به (solipsism) ختم شود، برای همین حس شرمندگی توهمی، از تفسیر خود برگشت.
به نظرتان چرا او از لغت "شرمندگی" که یک احساس است، استفاده کرد؟؟؟


2_ ویگنر بعد از برگشت از تفسیر خود، هیچ استدلال، فرمالیسم ریاضی جایگزین، آزمایش، نقد و دلیل علمی برای ابطال تفسیر خودش ارائه نکرد!
به قول گلشنی، ویگنر بعدها صرفا گفت احتمالا یک سیستم به اندازه کافی پیچیده می‌تواند تابع موج را تقلیل دهد ولی بیشتر توضیح نداد.


3_ اگر منصرف‌شدن ارائه‌ دهنده‌ی یک نظریه، لزوما دلیل بر ابطال خود آن نظریه بود، چرا ما مصداق‌هایی در تاریخ علم داریم، که دانشمندی از نظریه‌ی خودش پشیمان شد، اما بعد فوت آن محقق، در آینده همان نظریه تأیید شد؟؟؟ آیا جایز است که به جای نقد منطقی یک نظریه، از مغالطه‌ی توسل به مرجعیت (Appeal to authority) استفاده کنیم که فلانی که خیلی آدم بزرگی است این نظریه را رد کرده یا فلانی که خودش این نظریه را ارائه داد، از نظریه‌‌ی خودش پشیمان شد؟؟؟
مثلاً:⬇️⬇️⬇️
در تاریخ علم مثال‌هایی وجود دارد که دانشمندان از نظریه‌های خود پشیمان شده‌اند، اما بعدها آن نظریه‌ها توسط شواهد و تحقیقات جدید تأیید شده‌اند. در اینجا یک نمونه‌ی معروف از این موارد را بررسی می‌کنیم:

#ثابت_کیهانی_آلبرت_اینشتین:
نظریه: اینشتین در سال 1917 برای توضیح سکون جهان (جهانی که نه در حال انبساط و نه در حال انقباض است) در معادلات نسبیت عام خود،  "ثابت کیهانی" را معرفی کرد. این ثابت به عنوان یک نیروی دافعه در برابر نیروی جاذبه عمل می‌کرد.
پشیمانی: پس از اینکه ادوین هابل در سال 1929 انبساط جهان را کشف کرد، اینشتین از معرفی ثابت کیهانی به عنوان "بزرگترین اشتباه زندگی‌اش" یاد کرد. او معتقد بود که با فرض انبساط جهان، نیازی به این ثابت نبود.
تأیید: در سال 1998، مشاهدات نجومی نشان داد که انبساط جهان نه تنها ادامه دارد، بلکه در حال شتاب گرفتن است. برای توضیح این شتاب، به نیرویی نیاز بود که برخلاف جاذبه عمل کند. این نیرو "#انرژی_تاریک" «Dark Energy» نامیده شد که به طور قابل توجهی به #ثابت_کیهانی_آلبرت_انیشتین شباهت دارد. امروزه، ثابت کیهانی به عنوان یک بخش ضروری از مدل استاندارد کیهان‌شناسی پذیرفته شده است.

⬅️ آیا منصرف شدن آلبرت انیشتین از گذاشتن ثابت کیهان‌شناختی در معادلات‌اش، دلیل بر غلط بودن نظریه‌ی او بوده است؟؟؟
مسلما اصلا و ابدا.


برای اینکه شواهد ریاضیاتی و آزمایشاتی که در راستای تأیید این تفسیر هستند را ببینید، به این قسمت از پیام‌های قبلی کانال رجوع کنید:⬇️⬇️
شواهد ریاضیاتی پروفسور هنری استپ:👇🏼👇🏼
https://t.me/ReligionandScience2021/1799
https://t.me/ReligionandScience2021/1800

⬅️ تشریح ریاضیات عملگرهای مشاهده‌پذیر، مقادیر ویژه، حالات ویژه، احتمال یافتن مقادیر ویژه و فروپاشی تابع موج در این پیام گروه متصل به کانال:
https://t.me/ScienceandReligion2021/17634

👈🏼 شواهد آزمایشاتی (همراه جواب به نقدهای والکزک 2020 به رادین و تکرار مجدد و دقیق‌تر آزمایش دین رادین در 2022):
https://t.me/ReligionandScience2021/1801
https://t.me/ReligionandScience2021/1325


نکته‌ی آخر آنکه تفسیر فون‌نویمان-ویگنر به هیچ عنوان به خودتنهاانگاری، سوفسطایی‌گری و ایده‌الیسم‌های قدیمی افراطی ختم نمی‌شود و نشان نمی‌دهد که ذهن شخصی انسان تمام واقعیت را تولید می‌کند
بلکه در بهترین حالت نشان می‌دهد ذهن شخصی انسان می‌تواند اثرات ناچیز مستقیم ولی از نظر آماری قابل توجه بر تابع موج کوانتومی بگذارد.
این تفسیر که تکامل‌یافته‌ی تعبیر کپنهاگن است، صرفا نشان می‌دهد غیر از علیت ماده به ذهن، علیت ذهن به ماده هم محتمل است.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

23 Nov, 22:55


یوجین ویگنر (1902-1995) یک فیزیکدان و ریاضیدان برجسته مجارستانی-آمریکایی بود که به دلیل مشارکت‌های اساسی‌اش در مکانیک کوانتومی و فیزیک هسته‌ای شناخته می‌شود. ویگنر در سال 1963 جایزه نوبل فیزیک را به دلیل کارهایش در زمینه نظریه هسته‌ای و کشف و توسعه اصول تقارن در فیزیک زیراتمی دریافت کرد. مهم‌ترین دستاوردهای ویگنر شامل معرفی و استفاده از نظریه گروه‌ها در مکانیک کوانتومی (به ویژه در توضیح تقارن‌ها) و همچنین مشارکت در توسعه نظریه واکنش‌های هسته‌ای بود. او همچنین به خاطر مقاله معروفش با عنوان "اثربخشی غیرمنتظره ریاضیات در علوم طبیعی" شناخته می‌شود که در آن به بررسی نقش بزرگ و شگفت‌انگیز ریاضیات در توصیف جهان فیزیکی پرداخته است. کارهای اصلی ویگنر را می‌توان در نظریه هسته اتم، ماتریس پراکندگی، قضیه ویگنر-اکارت و نظریه‌ی واکنش‌های هسته‌ای خلاصه نمود.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

22 Nov, 23:29


پیاده سازی متنی بخش مربوط به جنین شناسی در قرآن از مناظره دکتر ویلیام کمپبل و دکتر ذاکر نایک با موضوع:

قرآن و انجیل در پرتو علم

نویسنده: سید آرش ابطحی

@ReligionandScience2021

Science and Religion

22 Nov, 23:29


پیاده سازی متنی بخش مربوط به جنین شناسی در قرآن از مناظره دکتر ویلیام کمپبل و دکتر ذاکر نایک با موضوع:

قرآن و انجیل در پرتو علم

نویسنده: سید آرش ابطحی

1. www.aparat.com/v/c34rp78 - www.aparat.com/v/r064163

2. William Cecil Campbell
3. Zakir Abdul Karim Naik
4. The Qur'an and the Bible in the Light of Science

@ReligionandScience2021

Science and Religion

22 Nov, 23:26


پی‌دی‌افی به زبان ساده و روان، درباره‌ی برخی از معیارهای اعتبارسنجی مقالات و مجلات علمی.
درمورد رنک ژورنال (Qایندکس)، «Peer Review»، سایتیشن، متدولوژی و روش علمی و سرچ کردن.
لینک سایت معرفی شده

درباره‌ی معیارهای دیگر از جمله اچ‌ایندکس، تفاوت سایتیشن با ایمپکت فاکتور و غیره‌ بعدا توضیحاتی خواهیم داد.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

19 Nov, 18:22


چالش‌ها و نقدهایی به رویکرد فیزیکالیستی سوپردترمینیسم یا ابرجبرگرایی خانم دکتر زابینه هوسنفلدر:
درواقع «Superdeterminism» به این ایده اشاره دارد که همه رویدادها، از جمله انتخاب‌های به ظاهر تصادفی آزمایشگران، از قبل تعیین شده‌اند. این دیدگاه تلاش می‌کند تا به نوعی پارادوکس‌های ظاهری مکانیک کوانتوم مانند نقض نابرابری بل را توضیح دهد.

در حالت کلی، نابرابری بل به صورت زیر بیان می‌شود:
|P(A, B) - P(A, C)| ≤ 1 + P(B, C)

آزمایش‌ها نشان داده‌اند که این نابرابری در سیستم‌های کوانتومی نقض می‌شود، که با تصور متعارف از #واقع‌گرایی_موضعی (local realism) در تضاد است.

در «superdeterminism» ادعا می‌کند که این نقض صرفاً یک پیامد ناشی از همبستگی‌های پنهان بین انتخاب‌های آزمایشگر و خواص ذرات است. با این حال، بسیاری از فیزیکدانان این دیدگاه را غیرقابل آزمایش و حتی غیرعلمی می‌دانند.

اما اینجا برخی از چالش‌ها طبق نابرابری #لگت (#Leggett) و غیره‌ آورده شده است:
The fantasy behind Sabine Hossenfelder’s superdeterminism.
Debating | Physics
Bernardo Kastrup, PhD, PhD | 2022-02-09.
https://www.essentiafoundation.org/the-fantasy-behind-sabine-hossenfelders-superdeterminism/reading/

خلاصه و پاسخ دکتر برناردو کستروپ به نظریه ابرقطعی‌گرایی زابینه هوسنفلدر.
خلاصه:
برناردو کستروپ (دانشمند علوم کامپیوتر و کوانتوم فیلد تئوری و فیلسوف فیزیک) به نظریه "ابرقطعی‌گرایی" فیزیکدان زابینه هوسنفلدر که با هدف توضیح دشواری‌های نظری اندازه‌گیری کوانتومی بدون در نظر داشتن فرض‌های متافیزیکی فیزیک‌گرایانه ارائه شده است، انتقاد می‌کند. هوسنفلدر پیشنهاد می‌کند که نتایج تجربی را می‌توان با "ابرقطعی‌گرایی" توضیح داد، جایی که خواص پنهان ذرات بر نتایج اندازه‌گیری تأثیر می‌گذارند. کاستروپ استدلال می‌کند که این توضیح دارای نقص است و فاقد پشتیبانی تجربی است.
پاسخ:
مسئله اندازه‌گیری کوانتومی:
کاستروپ معتقد است اگر اشیاء فیزیکی وجود مستقلی داشته باشند، خواص آن‌ها نباید صرفاً با اندازه‌گیری آشکار شوند. به عبارت دیگر، خواص یک شیء فیزیکی نباید به اندازه‌گیری یا نحوه اندازه‌گیری آن وابسته باشد.
ابرقطعی‌گرایی:
هوسنفلدر پیشنهاد می‌کند که ذرات کوانتومی دارای متغیرهای پنهان و #خواص_پنهانی «Hidden variables» هستند که بر تنظیمات اندازه‌گیری تأثیر می‌گذارند و منجر به همبستگی‌های مشاهده شده می‌شوند.
این بدان معناست که خواص ذرات به این بستگی دارد که چه اندازه‌گیری‌ای انجام خواهد شد، که غیرعقلانی است.
انتقاد از ابرقطعی‌گرایی:
فرضیه هوسنفلدر بر متغیرهای پنهان تعریف نشده با قابلیت‌های غیرمعمول متکی است که مستقیماً قابل مشاهده نیستند.
این پیشنهاد شبیه به "جریان نامرئی" قرون وسطایی است، ماده‌ای خیالی که برای توضیح جاذبه الکترواستاتیک بدون مدرک تجربی استفاده می‌شد.
تأیید تجربی:
هوسنفلدر آزمایش‌هایی را برای تأیید ابرقطعی‌گرایی پیشنهاد می‌کند، اما این آزمایش‌ها نمی‌توانند فرضیه را رد کنند، بنابراین طبق معیارهای پوپر نامعتبر هستند.
آزمایش‌های اخیر، مانند آزمایش‌هایی که #نابرابری‌های_لگت «Leggett inequalities» را تأیید می‌کنند، واقع‌گرایی فیزیکی را رد کرده‌اند و نشان داده‌اند که کمیت‌های فیزیکی متنی هستند، که با ابرقطعی‌گرایی در تضاد است.
نتیجه‌گیری:
متغیرهای پنهان فاقد پشتیبانی تجربی هستند و بر اساس آنچه باید انجام دهند تعریف می‌شوند نه بر اساس آنچه هستند.
ابرقطعی‌گرایی تلاشی برای نجات فرض‌های فیزیک‌گرایانه از نتایج تجربی است، اما به موجودات خیالی و تعریف نشده متکی است.
در نتیجه، فرضیه ابرقطعی‌گرایی زابینه هوسنفلدر توسط شواهد تجربی پشتیبانی نمی‌شود و بر متغیرهای پنهان تعریف نشده و غیرقابل‌رد متکی است. نتایج تجربی از بنیادهای فیزیک نشان می‌دهد که خواص فیزیکی واقعیت‌های مستقل نیستند، بلکه متنی و وابسته به فرآیند اندازه‌گیری هستند.
References:
[1] http://web.stanford.edu/~alinde/SpirQuest.doc
[2] https://arxiv.org/pdf/1912.06462.pdf
[3] https://arxiv.org/abs/2010.01324
[4] https://link.springer.com/article/10.1023/A:1026096313729
[5] https://www.nature.com/articles/nature05677
[6] https://iopscience.iop.org/article/10.1088/1367-2630/12/12/123007/meta
[7] https://arxiv.org/abs/1902.05080
[8] https://www.nature.com/articles/s41567-020-0990-x
[9] https://physicsworld.com/a/quantum-physics-says-goodbye-to-reality/
[10] https://blogs.scientificamerican.com/observations/yes-free-will-exists/

Science and Religion

18 Nov, 18:14


از زاویه نگاهی دیگر:👇👇🏼

ببینید، اجماع علمی این است که در اولین لحظه در تاریخ جهانی که ما در ان زندگی می کنیم یک شرایط اولیه خاصی حاکم بوده است به مانند مقدار اولیه ؛ توزیع جرم و انرژی که با  شروع جهان به وجود امده اند به همراه برخی پارامتر ها و قوانین علمی اساسی که با شکل گیری جهان به وجود امده اند ؛ ما میتوانیم به این جهان اصطلاح یک جهان نارس را نسبت دهیم.

انچه که روی داده است دوره انبساط بسیار سریع ؛ خنک کننده ؛ تجمع مواد تا شکل ستاره ها؛ کهکشان ها ؛ سیارات تکامل زندگی و.....؛ و این باعث به وجود امدن  جهان نارس خاصی به جای  جهان های ممکن دیگری شده است.

این مدل تقریر از برهان تنظیم ظریف fine-tuning می خواهد به ما بگوید که؛ بهترین نظریه های فیزیکی به ما اطلاع می دهند  جهان ما  از جهان های دیگر متعین و متمایز است  با توجه به؛ ارزش بعضی از پارامتر های خاصی که شامل مقدار ثابت های فیزیکی بنیادی و مقدار مشخصه های شرایط اولیه است .

بر اساس این پارامتر های فیزیکی دانشمندان  دو احتمال را در نظر می گیرند :

احتمال 1  این پارامتر ها بر اساس بخت و تصادف به وجود امده اند.

احتمال 2 طراحی با شعور این پارامتر ها و قوانین فیزیکی را به وجود اورده است .

فیلسوفان خداباور بر اساس اصل احتمال «the likelihood principle» استدلال می کنند که
تنظیم دقیقی که بین این پارامتر ها وجود دارد این احتمال را بالا می برد و قوی می کند که طراحی با شعور این جهان و قوانین دقیق ان را به وجود اورده است .

تقریری خاص از این استدلال به  شکل رویکرد احتمالی به تایید و تصدیق است ؛ این رویکرد به این شکل است که:
با افزایش احتمالات یک فرضیه تصدیق ان فرضیه نیز بالاتر می رود طبق اصل احتمالات اگر E؛ با احتمال بیشتری Ha را تایید کند تا فرضیه Hb  در نتیجه E شاهدی است به نفع Ha بر Hb.

اصل احتمالات:

اگر :   P(E|Ha)>P(E|Hb) پس  E به نفع Ha بر Hb.

حال بپردازیم به تقریر مبتنی بر اصل احتمالات از برهان تنظیم ظریف:

HD: فرض این که طراح باشعوری این پدیده هارا خلق کرده است .

HC: فرض اینکه جهان بر اساس بخت و تصادف به وجود امده است .

E : نمونه هایی از تنظیم دقیق که در جهان وجود دارد

..............................................................................................................................

1 اگر  p (E | Ha) > p (E | Hb) انگاه E ،  تایید می کند Ha را نسبت به Hb.

2 داریم p (E | HD) > p(E | HC).

3 در نتیجه E تایید می کند HD را نسبت به HC



@ReligionandScience2021

Science and Religion

18 Nov, 18:11


بررسی مبتنی بر منطق ریاضی استدلال تنظیم ظریف «Fine-Tuning» برای محتمل سازی و موجه کردن وجود خدا:

استدلال Fine-Tuning، یا تنظیم دقیق، ادعا می‌کند که جهان با دقتی بسیار بالا برای حیات مناسب تنظیم شده است، و احتمال تصادفی بودن این تنظیم بسیار پایین است. بنابراین، این دقت بالا نشان‌دهنده‌ی وجود یک طراح هوشمند (خدا) است. برای بررسی منطق ریاضی این برهان، باید مراحل آن را به دقت تشریح و تحلیل کنیم:

1. مقدمات (Premises):

* مقدمه اول: وجود پارامترهای فیزیکی متعدد و دقیق در جهان

این مقدمه به وجود ثابت‌های بنیادی فیزیک، مانند ثابت گرانش، ثابت پلانک، جرم الکترون و پروتون، و غیره اشاره دارد. این پارامترها مقادیری خاص دارند که اگر کمی تغییر کنند، جهان ما به شکل فعلی وجود نخواهد داشت و امکان حیات به شکلی که می‌شناسیم، منتفی خواهد شد.

نشانه‌گذاری منطقی: ∃P (پارامترهای فیزیکی دقیق وجود دارند)

* مقدمه دوم: وابستگی حیات به محدوده باریک مقادیر این پارامترها

این مقدمه بیان می‌کند که اگر مقادیر این پارامترها حتی اندکی تغییر کنند، ساختار اتم‌ها، مولکول‌ها، ستارگان، و به طور کلی تمام سیستم‌های لازم برای شکل‌گیری و حفظ حیات دچار اختلال جدی خواهد شد.

نشانه‌گذاری منطقی: P → L (اگر پارامترها دقیق باشند، حیات ممکن است) (L به معنای "حیات" است.)

مقدمه سوم: احتمال تصادفی بودن این تنظیم دقیق بسیار پایین است.

این مقدمه ادعا می‌کند که اگر این پارامترها به صورت تصادفی انتخاب می‌شدند، احتمال قرار گرفتن آن‌ها در محدوده مورد نیاز برای حیات بسیار کم است. این احتمال معمولاً با استفاده از محاسبات آماری و احتمالات تخمین زده می‌شود.

نشانه‌گذاری منطقی:
Pr(P | Random) ≈ 0 (احتمال تنظیم دقیق با فرض تصادفی بودن بسیار پایین است)


2. نتیجه‌گیری (Conclusion):

* وجود یک طراح هوشمند (خدا) بهترین توضیح برای تنظیم دقیق جهان است.

این نتیجه‌گیری بر اساس #اصل_استنتاج #بهترین_تبیین (Inference to the Best Explanation) بنا شده است. این اصل بیان می‌کند که از میان توضیحات مختلف برای یک پدیده، توضیحی که بهترین و منطقی‌ترین توجیه را ارائه می‌دهد، باید پذیرفته شود.

نشانه‌گذاری منطقی:
(Pr(P | Random) ≈ 0) → ∃D (D طراح هوشمند است)


3. تحلیل منطقی:

ساختار منطقی برهان به صورت زیر است:

* ∃P (وجود پارامترهای فیزیکی دقیق)
* P → L (اگر پارامترها دقیق باشند، حیات ممکن است)
* Pr(P | Random) ≈ 0 (احتمال تنظیم دقیق با فرض تصادفی بودن بسیار پایین است)
* بنابراین، ∃D (D طراح هوشمند است)

این استدلال به نظر می‌رسد از نوع قیاسی است، اما در واقع *استقرایی* است. مقدمات، اگر درست باشند،  فقط  احتمال  وجود  طراح  را  افزایش  می‌دهند  و  به  طور  قطعی  وجود  آن  را  ثابت  نمی‌کنند.
اما موجه و محتمل می‌کنند.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

18 Nov, 18:06


شواهد تجربی آزمایش‌محور تأیید‌کننده تفسیر فون‌نویمان-ویگنر (تکامل‌داده‌شده‌ی تعبیر کپنهاگن) که هنری استپ آن را بسط داده و عملا راهی از #فیزیک به #متافیزیک باز کرده است:👇👇🏼
⬅️ نتایج 30 سال آزمایشات تیم تحقیقاتی پروفسور رابرت یان «Robert G. Jahn» (فیزیک‌دان) در «PEAR» دانشگاه پرینستون آمریکا، 6 آزمایش پروفسور دین رادین «Dean Radin» در مؤسسه (IONS) و غیره:
Telegraph 1

Telegraph 2

Telegraph 3

↩️ دوستان آزمایشات دکتر دین رادین توسط 3 دانشمند متخصص بررسی و تأیید شده است.《درواقع آزمایش‌های دکتر رادین را 2 تیم تحقیقاتی مختلف، متفاوت و بی‌طرف تحت نظارت دو متخصص فیزیک نظری و فیزیک تجربی در سال‌های (2015) و (2018) انجام داده و نتایج یکسانی گرفتند، در آخر هم در سال (2020) مدیر سابق مؤسسه آمار آمریکا داده‌های آماری رادین را تأیید کرد》:⬇️⬇️⬇️

1_ پروفسور ولفگنگ بائر «Wolfgang Baer» (فیزیکدان نظری برجسته آلمانی الاصل از دانشگاه کالیفرنیا آمریکا) و تیم تحقیقاتی اش:
Reassessment of an independent verification of psychophysical interactions with a double-slit interference pattern. Article in Physics Essays ·December 2015.

2_ پروفسور گابریل گِر «Gabriel Guerrer» (فیزیکدان تجربی) و تیم تحقیقاتی اش:
Consciousness-related interactions in a double-slit optical system. Gabriel Guerrer∗ Instituto de Psicologia da Universidade de S˜ao Paulo, SP, Brasil. March 9, 2018. (PDF)

3_ خانم پروفسور جسیکا اُتس «Jessica Utts» با تخصص ریاضیات آماری که مدیر سابق مؤسسه آمار آمریکا «American Statistical Association» بود: (مقاله زیر در پاسخ به نقدهای یان والِکزِک «Jan Walleczek, 22 August 2019» نیز بوده است که حجّت را بر مخالفان رادین تمام کرد)
Commentary: False-Positive Effect in the Radin Double-Slit Experiment on Observer Consciousness as Determined With the Advanced Meta-Experimental Protocol.
15 April 2020.
قسمت مربوطه مقاله:
To obtain an independent assessment about this issue, we sought advice from a past-president of the "American Statistical Association (Utts, October 2019, personal communication)". She confirmed that for this experimental design correction for multiple comparisons was indeed necessary (Tukey, 1991; Curran-Everett, 2000).

⬅️ بعد ها در تاریخ «December 2020» فیزیکالیست هایی همچون دکتر یان والِکزِک (Jan Walleczek) و نیکولاس فن استیلفراید (Nikolaus von Stillfried)، مُجدداً یا دوباره جواب دکتر دین رادین را "خیلی مختصر و ایضاً تکراری" دادند که البته این پاسخگویی دوباره و کوتاه، 🤏 چندان مهم نیست،
1_ زیرا اولا دکتر دین رادین به جای جدل با والکزک، در میدان عمل با تکرار مجدد، پیشرفته‌تر و دقیق‌تر آزمایش در سال (2022) جواب والکزک (2020) را هم داد:
Psychophysical Effects on an Interference Pattern in a Double-Slit Optical System: An Exploratory Analysis of Variance.
Dean Radin, Arnaud Delorme.
Journal of Anomalous Experience and Cognition 2 (2), 362-388, 2022.

2_دوماً پروفسور إمریتا جِسیکا اوتس (Professor Emerita Jessica Utts) از دانشگاه کالیفرنیا و مدیر سابق مؤسسه آمار آمریکا «American Statistical Association» با تخصص ریاضیات آماری «Statistical Mathematics»، به عنوان قاضیِ عادل و متخصص داده‌های آماری آزمایش‌های رادین را بررسی و تأیید کرد.《به علاوه، 2 تیم تحقیقاتی مختلف و بی‌طرف دیگر هم آزمایشات رادین را انجام دادند و دقیقاً همان نتایج رادین را گرفتند که توضیح دادیم، حال آنکه کدام تیم مستقلی آزمایشات والکزک را تکرار و تأیید کرده است؟؟؟ اگر هم بوده باشد تا به حال به تعداد تیم‌های تحقیقاتی تأییدکننده رادین نبوده》
رادین هم قاعدتاً دیگر پاسخی به یان والچک نداد چون هم نقدهای جناب والچک چیز جدیدی نبوده و تکراری بود، و هم جواب آخر رادین با قاضی قراردادن مدیر سابق مؤسسه آمار آمریکا بود که حجت را تمام کند، و هم رادین مجدد آزمایش را با دقت بیشتر تکرار کرد.
مقاله والچک در جواب به رادین برای بسط مطالعه محققان و علاقمندان:
Response: Commentary: False-Positive Effect in the Radin Double-Slit Experiment on Observer Consciousness as Determined With the Advanced Meta-Experimental Protocol.



@ReligionandScience2021

Science and Religion

18 Nov, 17:56


A |φᵢ⟩ = aᵢ |φᵢ⟩
   

فروپاشی تابع موج: استپ پیشنهاد می‌کند که فروپاشی تابع موج توسط یک عملگر S (Selection operator) که توسط ذهن اعمال می‌شود، توصیف شود:
|ψ⟩ → S |ψ⟩ = |φᵢ⟩
   

که |φᵢ⟩ حالت ویژه‌ای است که توسط انتخاب آگاهانه ما تعیین می‌شود.

یک مثال از عملگر S به شکل زیر است:
  S = Pᵢ = |φᵢ⟩⟨φᵢ|
    که در آن Pᵢ عملگر تصویر روی حالت |φᵢ⟩ است.

احتمال: احتمال وقوع نتیجه aᵢ متناسب است با:

P(aᵢ) = |⟨φᵢ|ψ⟩|²
   

مدل مغزی: استپ از مدل‌های فیزیکی مغز برای توضیح چگونگی تعامل ذهن و مغز استفاده می‌کند. به عنوان مثال، او ممکن است فعالیت الکتریکی مغز را با یک میدان کوانتومی φ(x,t) مرتبط کند و سپس نشان دهد که چگونه انتخاب‌های آگاهانه می‌توانند بر این میدان تأثیر بگذارند.

مثلا فرض کنیم پتانسیل عمل در مغز توسط یک هامیلتونی به شکل زیر توصیف شود:
H = H₀ + Hᵢ
که H₀ هامیلتونی غیر برهمکنشی و Hᵢ هامیلتونی برهمکنشی است. در این صورت استپ ادعا می‌کند که Hᵢ میتواند تحت تاثیر انتخاب های آگاهانه تغییر کند.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

16 Nov, 01:34


#معرفی_مقاله #ترجمه_مقاله

Analytic Idealism: A consciousness-only ontology.
Bernardo Kastrup
Dissertation, Radboud University Nijmegen (2019).

چکیده:
این پایان‌نامه یک نسخه تحلیلی از هستی‌شناسی ایدئالیسم را ارائه می‌دهد، که بر اساس آن "آگاهی پدیدارشناختی جهانی" تنها چیزی است که در نهایت وجود دارد، و همه چیز دیگر در طبیعت به الگوهای تحریک این آگاهی قابل تقلیل است. چالش اصلی این پایان‌نامه توضیح این است که چگونه زندگی‌های درونی آگاهانه و ظاهراً متمایز افراد مختلف - مانند شما و من - می‌توانند در این میدان پدیدارشناختی اساساً واحد ظهور کنند. در این مسیر، به چالش‌های دیگری نیز پرداخته می‌شود، مانند: چگونه می‌توانیم ایدئالیسم را با این واقعیت که همه ما در یک جهان خارجی مشترک زندگی می‌کنیم، آشتی دهیم؛ چرا این جهان مستقل از اراده یا تخیل شخصی ما آشکار می‌شود؛ چرا بین الگوهای اندازه‌گیری شده فعالیت مغز و گزارش‌های تجربه، همبستگی‌های تنگاتنگی وجود دارد؛ و غیره. ایده اصلی این پایان‌نامه را می‌توان به این صورت خلاصه کرد: ما، و همچنین همه موجودات زنده دیگر، تغییرات جدا شده از آگاهی پدیدارشناختی جهانی هستیم، به طور مشابه با فردی که اختلال هویت تجزیه‌ای (DID) دارد و چندین مرکز جداگانه از سوژه را نیز نشان می‌دهد که به عنوان «تغییر» شناخته می‌شوند. ما و همه موجودات زنده دیگر، توسط فعالیت پدیدارشناختی فراشخصی آگاهی جهانی احاطه شده‌ایم، که فراتر از مرز تجزیه‌ای تغییر مربوطه ما آشکار می‌شود. جهان بی‌جان که ما در اطراف خود درک می‌کنیم، ظاهر بیرونی - یعنی تصویر پدیدارشناختی که از آن سوی مرز تجزیه‌ای ما نقش می‌بندد - این فعالیت است. موجودات زنده‌ای که با آن‌ها جهان را تقسیم می‌کنیم، ظاهر بیرونی تغییرات دیگر هستند.

The Universe in Consciousness.
Bernardo Kastrup.
Journal of Consciousness Studies 25 (5-6):125-155 (2018)
https://philpapers.org/rec/KASTUI

من یک هستی‌شناسی ایده‌آلیستی را پیشنهاد می‌کنم که به شیوه‌ای ساده‌تر و تجربی‌تر از فیزیک‌گرایی رایج، همه‌جان‌انگاری (پنسایکیسم) پایین به بالا و کازموسایکیسم، به واقعیت معنا می‌دهد. هستی‌شناسی پیشنهادی همچنین قدرت توضیحی بیشتری نسبت به این سه جایگزین ارائه می‌دهد، زیرا به ترتیب به مشکل سخت آگاهی، مشکل ترکیب، یا مشکل تجزیه دچار نمی‌شود. می‌توان آن را به این صورت خلاصه کرد:
تنها آگاهی کیهانی وجود دارد. ما، و همچنین همه موجودات زنده دیگر، تنها تغییرات جدا شده از آگاهی کیهانی هستیم، که توسط افکار آن احاطه شده‌ایم. جهان بی‌جان که در اطراف خود می‌بینیم، ظاهر بیرونی این افکار است. موجودات زنده‌ای که با آن‌ها جهان را تقسیم می‌کنیم، ظاهر بیرونی تغییرات جدا شده دیگر هستند.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

16 Nov, 00:53


#معرفی_مقاله
#ترجمه_مقاله
🔺کانال علم و دین تقدیم می‌کند🔺

عنوان:
دیدگاه ایده‌الیستی نسبت به بقاء آگاهی بعد مرگ جسم.
👤 نویسنده: دکتر برناردو کستروپ (دکترای علوم کامپیوتر، دکترای فلسفه تحلیلی، دانشمند محقق فیزیک کوانتوم)
The Idealist View of Consciousness After Death.
Bernardo Kastrup.
Journal of Consciousness Exploration & Research 7 (11):900-909 (2016)
https://philarchive.org/rec/KASTIV


خلاصه:
برای پیش‌بینی آگاهانه درباره سرنوشت آگاهی پس از مرگ جسمانی، درک رابطه میان بدن و آگاهی در طول حیات ضروری است. این رابطه، در واقع، بازتابی از هستی‌شناسی است. در این مقاله کوتاه، قابلیت دفاع از هستی‌شناسی‌های مادی‌گرایی و دوگانه‌گرایی در پرتو یافته‌های اخیر فیزیک مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. سپس، هستی‌شناسی ایده‌آلیستی به‌عنوان یک جایگزین مطرح می‌شود که نه تنها با شواهد تجربی موجود سازگار است، بلکه کاستی‌های پارسیمونی و قدرت تبیینی محدود مادی‌گرایی و دوگانه‌گرایی را نیز برطرف می‌سازد. ایده‌آلیسم، حقایق بنیادین واقعیت از جمله:
(الف) همبستگی فعالیت مغزی با تجربه،
(ب) اشتراک جهان واحد توسط همه افراد، و
(ج) عدم امکان تغییر دلخواه قوانین طبیعت،
را به شیوه‌ای بدیع توضیح می‌دهد. اگر ایده‌آلیسم صحیح باشد، می‌توان نتیجه گرفت که زندگی درونی آگاهانه پس از مرگ جسمانی به جای نابودی، گسترش می‌یابد. این پیش‌بینی با گزارش‌های تجربیات نزدیک به مرگ و حالات عرفانی ناشی از مواد سایکدلیک (که سروتونینرژیک هستند و با مواد مخدر دوپامینرژیک تفاوت زیادی دارند) که می‌توان آن‌ها را نگاهی اجمالی به مراحل اولیه مرگ تلقی کرد، تأیید غیرمستقیم اما قابل توجهی پیدا می‌کند.

توضیحات تخصصی‌تر اصطلاحات:
هستی‌شناسی (Ontology): شاخه‌ای از فلسفه که به مطالعه ماهیت وجود و واقعیت می‌پردازد. در این متن، هستی‌شناسی به چگونگی ارتباط بین ذهن و ماده و ماهیت نهایی واقعیت اشاره دارد.

مادی‌گرایی (Physicalism): نظریه‌ای که معتقد است همه پدیده‌ها، از جمله ذهن و آگاهی، در نهایت به پدیده‌های فیزیکی کاهش و تقلیل می‌یابند. ماتریالیسم با تقلیل‌گرایی «Reductionism» ارتباط تنگاتنگی دارد.
دوگانه‌گرایی (Dualism): نظریه‌ای که معتقد است ذهن و ماده دو واقعیت متمایز و مستقل از هم هستند.
ایدئالیسم (Idealism): نظریه‌ای که معتقد است واقعیت نهایی ذهنی یا آگاهی است و جهان فیزیکی یا محصولی از ذهن است یا به طور کامل ذهنی است یا حداقل ذهن انسان می‌تواند اثراتی مستقیم ولو ناچیز بر جهان هستی بگذارد.
در ایده‌الیسم‌های جدید از دونالد هافمن و برناردو کستروپ، ذهنِ مولد واقعیت، ذهن شخصی انسان نیست بلکه یک ذهن فراشخصی، بنیادی و جهان‌شمول است که شبیه مفهوم خداوند در ادیان است.

پارسیمونی (Parsimony): اصل ساده‌سازی، یعنی ترجیح دادن نظریه‌هایی که با کمترین تعداد فرضیه، بیشترین مقدار داده را توضیح دهند.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

13 Nov, 22:28


What if consciousness is not an emergent property of the brain? Observational and empirical challenges to materialistic models.
Helané Wahbeh, Dean Radin, Cedric Cannard, Arnaud Delorme.
Frontiers in psychology 13, 955594, 2022.
سایتیشن فعلی مقاله: 32

@ReligionandScience2021

Science and Religion

13 Nov, 22:24


ایده‌آلیسم تحلیلی، برناردو کستروپ:
برناردو کاستروپ "ایده‌آلیسم تحلیلی" را به عنوان مدلی برای واقعیت پیشنهاد می‌کند، که در آن بنیان وجود، آگاهی پدیدارشناختی جهانی است (کاستروپ، 2021). ایده‌آلیسم تحلیلی متافیزیکی است که آگاهی را به عنوان تنها بنیان اساسی طبیعت فرض می‌کند و همه پدیده‌های طبیعی در نهایت به آگاهی جهانی تقلیل می‌یابند. او آگاهی پدیدارشناختی را به عنوان یک تجربه ذهنی خام آگاهی توصیف می‌کند که با شناخت، متاشناخت، خودآگاهی یا سایر عملکردهای ذهنی بالاتر متفاوت است. متاشناخت به انسان‌ها اجازه می‌دهد بدانند که در حال تجربه هستند و همچنین از ویژگی‌های شناختی مانند استدلال و برنامه‌ریزی پشتیبانی می‌کند. آگاهی تجربی یا آگاهی خالص می‌تواند بدون متاشناخت نیز رخ دهد، همانطور که در حالات عرفانی کلاسیک گزارش شده است. از آنجایی که تنها یک آگاهی جهانی وجود دارد، موجودات زنده فردی به عنوان کمپلکس‌های ذهنی جدا شده از "ذهن جهانی یکتای بنیادی" توصیف می‌شوند (کاستروپ، 2021، ص 267).

این تفکیک یک دنیای درونی خصوصی ذهنی ایجاد می‌کند که می‌تواند خود را در حال تعامل با دنیای فرا شخصی تصور کند. ماده در این مدل به عنوان ظاهر بیرونی تجربه درونی توصیف می‌شود که از آن سوی مرز تفکیکی مشاهده می‌شود. به عبارت دیگر، همانطور که از درون تجربه می‌شود - یعنی از دیدگاه اول شخص - هر موجود زنده، به علاوه کل جهان بی‌جان، یک موجود آگاه است. اما همانطور که از بیرون تجربه می‌شود - یعنی از دیدگاه دوم یا سوم شخص [توهمی] - زندگی‌های درونی ما به شکل آنچه ما ماده یا فیزیک می‌نامیم، خود را نشان می‌دهند... همه ماده - صرفاً نامی است که ما به آنچه آگاهی درونی به نظر می‌رسد از آن سوی مرز تفکیکی‌اش می‌دهیم. (کاستروپ، 2021، صص 267-268)

توضیح ساده‌تر نظریه ایده آلیسم تحلیلی کستروپ توسط مترجم و نویسنده:⬇️⬇️
تصور کنید دنیای ما مثل یک فیلم است. در این فیلم، هر کدام از ما نقش یک شخصیت را بازی می‌کنیم. اما این فیلم فقط یک نمایش نیست، بلکه خودمان هم بخشی از این نمایش هستیم. به عبارت دیگر، ما هم بازیگر هستیم و هم تماشاگر.
نظریه کاستروپ می‌گوید که تمام این فیلم، در واقع یک تجربه ذهنی بزرگ است. یعنی همه چیز، از کوچک‌ترین ذره تا بزرگ‌ترین کهکشان، بخشی از یک آگاهی واحد و بزرگ هستند. ما انسان‌ها هم قطعه‌هایی از این آگاهی بزرگ هستیم که به دلیل یک جدایی، خودمان را جدا از بقیه می‌بینیم.
هستی همچون دریا است. ذات‌ اصلی‌اش استوار بر آگاهی پدیدارشناختی جهان است (یعنی خود ساختار آب H2O در حکم آگاهی پدیدارشناختی جهانی است) ولی شکل‌هایی مختلفی که این آب به خود می‌گیرد، مثلا سونامی، گردآب، امواج دریا و امثالهم، می‌شود همان فیزیک و ماده‌ی معمولی. هستی برای آگاهی انسان اغلب آبجکتیو (عینی) و برای آگاهی پدیدارشناختی جهانی همواره سابجکتیو (ذهنی) است.

ادامه دارد ......



@ReligionandScience2021

Science and Religion

13 Nov, 22:23


2_ نظریه رابطه‌ای ادراک دونالد هافمن:
دونالد دی. هافمن مدلی را بر اساس ساختاری ریاضی به نام "عاملان آگاه" پیشنهاد می‌کند. فضا و زمان از تبادل بین عاملان آگاه پدید می‌آیند (هافمن، 2014). هافمن پیشنهاد می‌کند که ادراکات ما (یعنی عاملان آگاه) نماهایی از حقیقت زمینی نیستند، بلکه بیشتر شبیه سیستم‌عامل و رابط کاربری یک رایانه شخصی هستند (هافمن، 2014، 2019). ادراکات به ما اجازه می‌دهند تا به طور پویا با جهان تعامل داشته باشیم و در این محیط زنده بمانیم و تکامل یابیم، اما از ساختار واقعی آن آگاه نباشیم. فضا-زمان و اشیاء فیزیکی نماینده واقعیت عینی جهانی نیستند، بلکه اجزای گونه‌گرایانه‌ای هستند که مزیت تکاملی فراهم می‌کنند. هافمن این نکته را برجسته می‌کند که از نظر تکاملی، ادراک فضا-زمان و جهان فیزیکی به گونه‌ای توسط انتخاب طبیعی شکل گرفته‌اند که حقیقت را مبهم می‌کنند و ما در حال تجربه یک رابط کاربری هستیم نه یک واقعیت عینی جهانی، و بنابراین بر رفتارهای تطاقی تأثیر می‌گذارند.
او ادعا می‌کند که معادلات مکانیک کوانتومی را می‌توان از توصیف‌های رسمی تعاملات بین عاملان آگاه استخراج کرد (Hoffman و همکاران، 2015).

تحلیل شخصی مترجم به زبان روان و ساده‌تر:⬇️⬇️
تصور کنید دنیایی که می‌بینید، مثل یک بازی کامپیوتری است. در این بازی، شما فقط یک رابط کاربری را می‌بینید؛ مثلاً دکمه‌ها، شخصیت‌ها، و محیطی که در آن هستید. اما اینها لزوماً نمایش کاملی از دنیای واقعی نیستند. بلکه این‌ها ابزارهایی هستند که به شما کمک می‌کنند تا در بازی پیشرفت کنید و با آن تعامل داشته باشید.

نظریه رابطه‌ای ادراک هافمن هم همین ایده را در مورد دنیای واقعی مطرح می‌کند. او می‌گوید که ما انسان‌ها هم مثل کاراکترهای یک بازی، دنیای اطرافمان را از طریق یک رابط کاربری تجربه می‌کنیم. این رابط کاربری، حواس ما هستند که اطلاعات را از دنیای بیرون دریافت کرده و به مغز ما منتقل می‌کنند. مغز ما هم این اطلاعات را پردازش می‌کند و برای ما یک تصویر ذهنی از جهان می‌سازد.

اما نکته‌ی مهم اینجاست که این تصویر ذهنی لزوماً با واقعیت مطابقت ندارد. ممکن است بسیاری از ویژگی‌های جهان وجود داشته باشند که ما از آن‌ها آگاه نباشیم، چون رابط کاربری ما برای دیدن آن‌ها طراحی نشده است. به عبارت دیگر، ما فقط بخشی از واقعیت را می‌بینیم، نه کل آن.

هافمن معتقد است که این رابط کاربری برای ما بسیار مفید است. به لطف این رابط، ما می‌توانیم با محیط اطرافمان تعامل داشته باشیم، نیازهایمان را برطرف کنیم و در نهایت زنده بمانیم. اما این رابط کاربری، ما را از دیدن واقعیت کامل باز می‌دارد.

به عنوان مثال: ما رنگ‌ها را به شکل خاصی می‌بینیم، اما ممکن است موجودات دیگری باشند که طیف رنگی بسیار گسترده‌تری را مشاهده کنند. یا مثلاً ما زمان را به صورت خطی می‌بینیم، اما ممکن است زمان به شکل دیگری وجود داشته باشد که ما قادر به درک آن نباشیم.

توصیه می‌شود به این پست دکتر داریوش محسنی (فیزیکدان نظری ایرانی) هم رجوع شود:
https://t.me/ReligionandScience2021/235


@ReligionandScience2021

Science and Religion

13 Nov, 22:17


1_ نظریه احتمالی عملیاتی
فدریکو فاجین:
این تئوری با این فرض شروع می‌شود که واقعیت از ارتباطات آزادانه‌ی تعداد بسیار زیادی از موجودات آگاه پدید می‌آید (فاجین، 2021a). فاجین کل آنچه را که بالقوه و بالفعل وجود دارد، یک چیز می‌نامد. هر خودشناسی درون این یک، تحولی از وجود بالقوه به وجود بالفعل است، جایی که وجود بالقوه "مخزن" خودشناسی است که هنوز تجلی نیافته است. هر خودشناسی جدید به ظهور یک واحد آگاهی (CU) می‌انجامد. CU کل یک را بازتاب می‌دهد و همچنین بخشی از یک است زیرا یک هرگز در فرآيند خودشناسی خود کامل نیست. بنابراین باید خودشناسی مداوم و تولید مداوم CUها وجود داشته باشد که ظاهراً تعداد رو به رشد موجودات آگاه را توضیح می‌دهد (فاجین، 2021a، ص 294). فاجین ویژگی‌های CUها و نحوه ترکیب آن‌ها در خود را توصیف می‌کند، که در آن موجودی با هویت، آگاهی و آژانس، پویا، جامع و خودشناسی است. فاجین دنیای فیزیکی را به عنوان یک استعاره از واقعیت مجازی می‌بیند، که در آن آواتارهای پیچیده کنترل‌شده توسط موجودات آگاه با یکدیگر تعامل می‌کنند، جایی که بدنی که آواتار را کنترل می‌کند خارج از رایانه وجود دارد و بخشی از برنامه نیست. به طور مشابه، موجودات آگاه که بدن‌های فیزیکی را کنترل می‌کنند فراتر از دنیای فیزیکی که حاوی بدن است وجود دارند (فاجین، 2021b، ص 286).

تحلیل شخصی مترجم به زبان روان و ساده‌تر:⬇️⬇️
نظریه احتمالی عملیاتی که توسط فدریکو فاجین مطرح شده، یک رویکرد نوین و فلسفی به ماهیت آگاهی و واقعیت است. این نظریه، از پایه‌های فیزیک کوانتومی و فلسفه ذهن تغذیه می‌کند و سعی دارد تا شکاف میان جهان مادی و ذهنی را پر کند.
مفاهیم کلیدی این نظریه عبارتند از:

یک (One): کل هستی، شامل همه چیزهای موجود و بالقوه.
واحد آگاهی (CU): واحد بنیادی آگاهی که از خودشناسی درون "یک" پدید می‌آید.
واقعیت مجازی: دنیای فیزیکی به عنوان یک شبیه‌سازی در نظر گرفته می‌شود که توسط موجودات آگاه خلق و تجربه می‌شود.

مبانی نظریه:
فاجین معتقد است که:
آگاهی بنیادی است: آگاهی نه محصولی از مغز، بلکه بنیان هستی است.
واقعیت مشارکتی است: واقعیت توسط موجودات آگاه به طور مشترک خلق می‌شود.
فیزیک کوانتومی کلیدی است: پدیده‌های کوانتومی مانند درهم‌تنیدگی و اصل عدم قطعیت، شواهدی برای وجود یک واقعیت عمیق‌تر و مرتبط با آگاهی هستند.

شواهد و دلایل:
مشکل ذهن-بدن: این نظریه سعی دارد تا مشکل دیرینه فلسفه در ارتباط بین ذهن و بدن را با فرض وجود یک واقعیت عمیق‌تر که هر دو را در بر می‌گیرد، حل کند.
تجربیات نزدیک به مرگ: گزارش‌هایی از تجربیات خارج از بدن و نزدیک به مرگ، به عنوان شواهدی برای وجود آگاهی مستقل از بدن فیزیکی مطرح می‌شوند.
فیزیک کوانتومی: پدیده‌هایی مانند درهم‌تنیدگی کوانتومی، که نشان می‌دهند ذرات می‌توانند در فاصله‌های دور با هم مرتبط باشند، به عنوان شواهدی برای وجود یک واقعیت غیر محلی و مرتبط با آگاهی تفسیر می‌شوند.


تفاوت‌های نظریه فاجین با همه‌جان‌انگاری «Panpsychism»:
نظریه فاجین و پنسایکیسم هر دو تلاش می‌کنند تا ماهیت آگاهی و رابطه آن با جهان مادی را توضیح دهند، اما رویکردها و مفاهیم اساسی آن‌ها تفاوت‌های قابل توجهی دارد.

پنسایکیسم:
آگاهی ذاتی در همه چیز: پنسایکیزم معتقد است که آگاهی به صورت ذاتی در همه چیز، از ذرات بنیادی گرفته تا اشیاء پیچیده، وجود دارد. به عبارت دیگر، هر چیزی دارای یک سطح اولیه از آگاهی است، حتی اگر این آگاهی ساده و ابتدایی باشد.
این دیدگاه درواقع ماده، آگاهی و فابریک زمان‌مکان را بنیادی یا فاندامنتال مي‌داند. یعنی این دیدگاه بر این ٣ پایه مذکور استوار است.

درجه‌بندی آگاهی: در این نظریه، آگاهی دارای درجه‌بندی است. آگاهی موجودات پیچیده‌تر مانند انسان‌ها، نسبت به آگاهی ذرات بنیادی، غنی‌تر و پیچیده‌تر است.
عدم تمرکز بر خودشناسی: پنسایکیسم معمولاً بر روی خودشناسی به عنوان منبع آگاهی تمرکز نمی‌کند، بلکه بر روی وجود ذاتی آگاهی در همه چیز تاکید دارد.

نظریه فاجین:
آگاهی از خودشناسی ناشی می‌شود: فاجین معتقد است که آگاهی از فرایند خودشناسی موجودات آگاه پدید می‌آید. به عبارت دیگر، آگاهی یک ویژگی ذاتی همه چیز نیست، بلکه محصول یک فرایند فعال و پیچیده است.
واحدهای آگاهی: فاجین مفهوم "واحد آگاهی" را معرفی می‌کند که به عنوان واحد بنیادی آگاهی در نظر گرفته می‌شود. این واحدها از فرایند خودشناسی پدید می‌آیند و با ترکیب شدن، آگاهی‌های پیچیده‌تر را تشکیل می‌دهند.
واقعیت مجازی: فاجین دنیای فیزیکی را به عنوان یک نوع واقعیت مجازی می‌بیند که توسط موجودات آگاه خلق شده است.
تشریح این دیدگاه به زبان ساده‌تر در قسمت کامنت‌ها صورت خواهد گرفت.....


@ReligionandScience2021

Science and Religion

13 Nov, 22:15


📢کانال «Science and Religion» تقدیم می‌کند📢
📚 #معرفی_مقاله
📝 #ترجمه_مقاله
📚 #مقاله_معتبر_جدید

موضوع:⬇️⬇️
🔺 اگر آگاهی خاصیت نوظهوریافته مغز نباشد چه؟ چالش‌های مشاهده‌ای و تجربی برای مدل‌های مادی‌إِنگارانه. 🔺
ژوئن 2022.
1_ بخش تحقیقات، مؤسسه علوم نوئتیک، پتالوما، کالیفرنیا، ایالات متحده.
2_ مرکز محاسبات عصبی سوارتز، مؤسسه محاسبات عصبی، دانشگاه کالیفرنیا، سن دیگو، کالیفرنیا، ایالات متحده.
*What if consciousness is not an emergent property of the brain?* Observational and empirical challenges to materialistic models.
June 2022.
1_Research Department, Institute of Noetic Sciences, Petaluma, CA, United States.
2_Swartz Center for Computational Neuroscience, Institute of Neural Computation, University of California, San Diego, San Diego, CA, United States.
DOI: 10.31234/osf.io/6tzw4

Authors:
👤Dr.Arnaud Delorme. (computational neuroscientist & university professor)

👤Dr.Cedric Cannard. (clinical neuroscientist & neuropsychologist)

👤Dr.Dean Radin. (electrical engineer & psychologist)

👤Dr.Helane Wahbeh. (assistant professor in neurology)

چکیده:
ماهیت آگاهی یکی از رازآلودترین و پایدارترین معماهای علم است. همه ما تجربه ذهنی آگاهی را می‌شناسیم، اما از کجا پدید می‌آید؟ هدف آن چیست؟ ظرفیت‌های کامل آن کدام‌اند؟ فرضیه‌ای که امروزه در علوم اعصاب وجود دارد این است که همه جنبه‌های آگاهی صرفاً از تعاملات بین نورون‌های مغز ناشی می‌شود. با این حال، منشأ و مکانیسم‌های کیفیات (یعنی تجربه ذهنی یا پدیدارشناسانه) شناخته نشده‌اند. دیوید چالمرز اصطلاح “مشکل سخت” را برای توصیف دشواری‌های روشن‌سازی منشأ ذهنیات از دیدگاه ماتریالیسم تقلیل‌گرایانه ابداع کرد. ما پیشنهاد می‌کنیم که مشکل سخت به این دلیل ایجاد می‌شود که یک یا چند فرض در جهان‌بینی ماتریالیستی اشتباه یا ناقص هستند. اگر آگاهی بیش از فعالیت نورون‌ها را در بر می‌گیرد، می‌توانیم به روش‌های جدیدی برای تفکر در مورد مشکل سخت بیندیشیم. این پژوهش، پدیده‌هایی را بررسی می‌کند که ظاهراً با این تصور که آگاهی صرفاً وابسته به فعالیت مغز است، تناقض دارند، از جمله پدیده‌هایی که در آن‌ها آگاهی ظاهراً فراتر از مغز و بدن فیزیکی در فضا و زمان گسترش می‌یابد. مکانیسم‌های زیربنایی این ویژگی‌های “غیرمحلی” به شکلی مبهم یادآور درهم‌تنیدگی کوانتومی در فیزیک هستند، اما چگونگی تظاهر چنین اثراتی بسیار گمانه‌زنی است. وجود این اثرات غیرمحلی ظاهراً از پیشنهاد مدل‌های پسامادی‌گرایی آگاهی حمایت می‌کند که ممکن است برای شکستن بن‌بست مفهومی ارائه شده توسط مشکل سخت آگاهی لازم باشد.

تحلیل بسیار کلی مترجم از این مقاله:👇🏼👇🏼
در این مقاله نخست آگاهی  «consciousnes» را تعریف می‌کند،
سپس 4 تا از نظریات فیزیکالیستی نسبتاً جدید و معروف نوروساینس درباره‌ی ماهیت و منشأ آگاهی را شرح می‌دهد از جمله:⬇️⬇️
1_ نظریه‌ی فضای کار عمومی Global work-space theories».

2_ نظریه‌ی مرتبه بالاتر (Higher-order Theories).

3_ نظریه‌ی اطلاعات یکپارچه «Integrated information theory».

4_ نظریه‌ی رویکردهای بازگشت و پردازش پیش‌بینی‌کننده «Re-entry and predictive processing approaches».


سپس 8 نظریه، فرضیه و تبیین جدید علمی و فلسفی‌علمی جالب در نقد تبیین‌های ماتریالیستی و فیزیکالیستی ارائه می‌دهد:👇👇
🔺یک رویکرد متفاوت: نظریه‌های آگاهی غیرمحلی🔺
A different approach: Non-local consciousness theories.

1_ نظریه احتمالی عملیاتی، دکتر فدریکو فاجین «Operational probabilistic theory, by Dr.Federico Faggin».


2_ نظریه رابطه‌ای ادراک، پروفسور
دونالد دی. هافمن «Interface theory of perception, by Prof.Donald D. Hoffman».


3_ ایده‌الیسم تحلیلی، دکتر برناردو کستروپ «Analytic idealism by Dr.Bernardo Kastrup».


4_ الگوی گردابی سه بعدی، دکتر ورنون نپ و اد کلوز «Triadic dimensional vortical paradigm, Dr.Vernon Neppe and Dr.Ed Close».


5_   میدان نقطه صفر، دکتر یواخیم کوپلر «,Zero-point field Dr.Joachim Keppler».


6_  نظریه کاهش عینی هماهنگ‌شده،
پروفسور استوارت هامرف و پروفسور سر راجر پنروز، «Orchestrated objective reduction theory, Dr Stuart Hameroff and Sir Roger Penrose».

7_  فرضیه زمان ذهنی، دکتر اسکولر
جاناتان اسکولر «Schooler hypothesis of subjective time, Dr.Jonathan Schooler».


8_ نظریه علیت مضاعف، دکتر فیلیپ گیلمن «Theory of double causality, Dr.Philippe Guillemant».

ادامه دارد ......

@ReligionandScience2021

Science and Religion

12 Nov, 09:05


#سخنرانی

☑️مرکز علم و الهیات پژوهشکده مطالعات بنيادين علم و فناوری دانشگاه شهیدبهشتی برگزار می‌کند:

❇️ نسبت میان سنن الهی در قرآن، نظام علم و معجزات

🎙سخنران: دکتر محمود مختاری
(هیات علمی پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهیدبهشتی)

🗓تاریخ برگزاری: دوشنبه ۲۱ آبان‌ماه ۱۴۰۳
🕰ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰

📍مکان برگزاري: دانشگاه شهید بهشتی، ساختمان شهدا.طبقه سوم.پژوهشکده مطالعات بنیادین علم وفناوری، سالن جلسات.

📢امکان حضور مجازی در این نشست از طریق لینک زیر نیز فراهم می باشد.
https://gharar.ir/r/55cc5c7b

☎️تلفن تماس:
۲۹۹۰۵۴۶۰

Science and Religion

10 Nov, 23:02


📣 صوت ارائه مقاله با موضوع:

♦️ جایگاه قلب در تجربیات آگاهانه

🗣 توسط: احمدرضا همتی‌مقدم (IPM)

🔥همایش بین‌المللی فلسفه ذهن، 30 بهمن 1402

@PhilMind
@ReligionandScience2021

Science and Religion

10 Nov, 23:02


🔺علم قلب🔺

بخش سوم:⬇️⬇️

اگرچه مغز اغلب به عنوان منبع تنظیم توجه (attention) تعیین می‌شود، اما قلب نقش بزرگ‌تری نسبت به آنچه قبلاً تصور می‌شد در تنظیم واکنش‌های attention و پاسخ‌های عاطفی هیجانی (emotional) به استرس دارد.
(Frysinger and Harper 1990; Porges 2007; Sandman et al. 1982; Suess et al. 1994)

قلب نه تنها از طریق نورون‌های آوران (afferent)که تولید هورمون را هدایت می‌کنند، فرآیندهای کل سیستم را در بدن هماهنگ می‌کند، بلکه شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد مستقیماً بر بخش‌هایی از مغز که برای تولید و تنظیم احساسات ضروری است تأثیر می‌گذارد.
(Cameron 2001; Garfinkel and Critchley 2016; Gray et al. 2012; Zhang et al. 1986)

تجربه عاطفی (emotional) نه تنها از طریق محور قلب-مغز (brain-heart axis) رخ می‌دهد بلکه از طریق نورون‌هایی که از خود قلب سرچشمه می گیرند، تحت تأثیر قرار می گیرد.
این نورون‌ها در حدود ۴۰ هزار تا هستند و با عنوان سلول‌های عصبی ذاتی قلب (cardiac intrinsic ganglions) شناخته می‌شوند.


این تأثیر از این جهت قابل توجه است که معنویت و emotion (و در نتیجه عملکرد قلبی) به طور جدایی ناپذیری به هم مرتبط هستند. به طور خاص، به خوبی ثابت شده است که تجربیات معنوی با تولید احساسات مثبت مانند خوف و خشیت(awe) (احساسی که ترکیبی از ترس، تکریم و شگفتی است.) ، قدردانی و شکر گذاری(appreciation) و شادی در هم تنیده شده‌اند (Fredrickson 2013; Smith et al. 2012)

و جالب است این نوع احساسات مستقیماً با الگوهای قوی در فعالیت قلبی عروقی مرتبط هستند. (McCraty و Tomasino 2006).


همچنین مشاهده شده است که در طول فعالیت قلبی مطلوب که با بیوفیدبک ثبت شده است، افراد معمولاً احساس تعالی (transcendence) و ارتباط عمیق (deep connection)و اتحاد با خالق را گزارش می‌کنند (Childre and McCraty 2001).

علاوه بر این با الکتروفیزیولوژی قلب مشخص شده، ادراک شهودی یعنی ادراکاتی که مبتنی بر تحریکی از پیش نیستند و آنی و در لحظه رخ می‌دهد و مبتنی بر فکر و معرفت قبلی ما نیست (non local intution) در قلب شروع می‌شوند
(McCraty et al. 2004a, 2004b; Thayer and Ruiz-Padial 2006)

شواهد بیولوژیکی از ادراک قلب یا "دانستن قلب" (heart knowing) (استعاره‌ای برای ادراک معنوی) نشان می‌دهد که ادراک قلب فراتر از اشکال فکری و آکادمیک دانستن است ( Miller 2016).

این که شروع بیولوژیکی تجربه عاطفی و متعالی مرتبط با معنویت و همچنین شناخت و ادراک شهودی در قلب می‌تواند شاهد خوبی باشد، برای اینکه قلب  جایگاه روح یا نفخه الهی باشد.


همچنین شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد این فعالیت قلبی (به شکل انرژی الکترومغناطیسی) می‌تواند بین افراد به اشتراک گذاشته شود و می‌تواند بر ریتم‌های مغز و قلب تأثیر بگذارد. (Russek and Schwartz 1994; Timofejeva et al. 2017).


یافته‌های جالب نشان می‌دهند که این انرژی‌های هماهنگ‌شده که ریتم‌های قلبی را در خود جای می‌دهند، می‌تواند تجربیات معنوی مشترک یا گزارش‌هایی از احساس اتحاد و پیوند در بین اعضای یک گروه معنوی ایجاد کنند (Jovanov 2011; Vieten et al. 2016 ).

همچنین داده‌هایی که نشان می‌دهند انرژی‌های جمعی می‌تواند باعث تغییراتی در درون فرد و حتی ایجاد تغییراتی فراتر از خود گروه معنوی شود و تاثیری جامع‌تر بگذارد. (reduced political violence; Hagelin et al. 1999; Hagelin 2007).
این یافته‌ها حاکی از آن است که قلب ما تا حدی باز است و انرژی آن در محدوده بدن فیزیکی نگهداری نمی‌شود.

نکته جالب این است ادراک قلبی در بین افرادی  که از نظر روحی با هم هماهنگ شده‌اند، می‌تواند به اشتراک گذاشته شود و آنها بهره یکسانی ببرند. این نکته براساس تحقیقات محصول جانبی درهم تنیدگی میدان‌های الکترومغناطیسی تولید شده توسط انرژی قلبی است.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

10 Nov, 23:00


🔺علم قلب🔺

بخش دوم:⬇️⬇️


نقش قلب در عواطف و احساسات در این چندسال اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته است.

قلب و مغز دائما با هم ارتباط دارند. به عنوان مثال، هنگامی که با یک موقعیت خطرناک مواجه می شویم، سیگنال‌های مغز باعث افزایش ضربان قلب می‌شوند ( تخریک اعصاب سمپاتیک). وقتی آرام می‌گیریم ضربان قلب کند می‌شود ( تحریک پاراسمپاتیک).
جالب توجه است، برعکس این حالت هم رخ می‌دهد. ضربان قلب نیز بر مغز تأثیر می‌گذارد، اما مکانیسم‌های اساسی هنوز نامشخص است. محققان مؤسسه ماکس پلانک برای علوم شناختی و مغز انسان در لایپزیگ و مدرسه ذهن و مغز برلین دو مکانیسم را شناسایی کرده‌اند که نشان می‌دهد چگونه قلب بر ادراک ما و مغز تأثیر می‌گذارد و این مکانیسم‌ها چگونه بین افراد متفاوت است.

مکانیسم اول رابطه‌ای بین مراحل ضربان قلب و تجربه آگاهانه برقرار می‌کند. به طور کلی در یک ریتم منظم، قلب دو فاز دارد. فاز سیستولیک یعنی زمانی که قلب منقبض می‌شود و خون را به بدن پمپاژ می‌کند و فاز دیاستولیک  یا فاز استراحت قلب، که خون وارد قلب می‌شود و قلب دوباره پر می‌شود.
در این مقاله محققین متوجه شده‌اند که فعالیت مغز در چرخه قلب در حال تغییر است. در فاز سیستولیک قلب ( قلب در حال انقباض)جزء خاصی از فعالیت مغز، که با هوشیاری مرتبط است، به اصطلاح جزء P300 سرکوب می‌شود.

این مقاله در ژورنال  Proceedings of the National Academy of Sciences, (PNAS) 
در سال ۲۰۲۰ منتشر شده است. ( این ژورنال مهمترین ژورنال علم است)

Esra Al, Fivos Iliopoulos, Norman Forschack, Till Nierhaus, Martin Grund, Paweł Motyka, Michael Gaebler, Vadim V. Nikulin, Arno Villringer. Heart–brain interactions shape somatosensory perception and evoked potentialsProceedings of the National Academy of Sciences, 2020;

همچنین مقاله دیگری در همین ژورنال در سال ۲۰۲۲ نشان می‌دهد قلب زودتر از مغز عواطف را شناسایی می‌کند.

در این مقاله محققین رابطه میان فعالیت‌های مغز و قلب را در افراد سالمی که از طریق ویدئوها تحت تحریک عاطفی قرار گرفته بودند، بررسی کردند.

نتایج نشان داد در چند ثانیه اول، محرک‌های عاطفی فعالیت ضربان قلب را تعدیل می‌کنند، و این تعدیل ضربان قلب باعث تحریک یک واکنش هیجانی و عاطفی( emotional) در ناحیه خاصی از کورتکس مغز می‌شود. پردازش عاطفی در مغز توسط یک تعامل دو طرفه بین مغز و قلب، باعث می‌شود جریان اطلاعات عصبی از قلب به مغز تعدیل و حفظ شود.

یافته‌های محققین نشان می‌دهد که فعالیت سمپاتوواگال از قلب نقش پیشرو و سببی را در آغاز پاسخ عاطفی ایفا می‌کند.

Candia-Rivera D, Catrambone V, Thayer JF, Gentili C, Valenza G. Cardiac sympathetic-vagal activity initiates a functional brain-body response to emotional arousal.
Proc Natl Acad Sci U S A. 2022 May 24;119(21):

در مقاله دیگری در سال ۲۰۲۲ در مجله Neuroscience & Biobehavioral Reviews محققین نقش فعالیت قلب را در ادراک و عمل بررسی کردند.

در این مقاله مشخص شد:

الگوهای فعالیت قلب به طور مداوم با نیازهای محیطی تغییر می‌کند.

در عین حال، فعالیت بارورسپتور در هر ضربان قلب بر ادراک و عمل تأثیر می‌گذارد.


Skora LI, Livermore JJA, Roelofs K. The functional role of cardiac activity in perception and action. Neurosci Biobehav Rev. 2022 Jun;137:

در یک مقاله مروری که در سال ۲۰۱۸ در مجله Journal of Molecular ana Cellular Cardiology  منتشر شد، محققین سلول‌های عصبی ذاتی قلب را بررسی کردند. عنوان مقاله این است: مغزی درون قلب: مروری بر سیستم عصبی داخل قلب.

محققین نشان می‌دهند عملکرد قلب تحت کنترل یک سیستم عصبی داخل قلب قرار دارد. درواقع علاوه بر  سیستم عصبی مرکزی که از مغز است و بر روی قلب تاثیر دارد، قلب یک سیستم عصبی درونی هم دارد که عملکرد آن را کنترل می‌کنند.

درواقع قلب تحت تاثیر یک شبکه پیچیده عصبی است که از مغز و خود قلب تشکیل شده است. این سیستم پیچیده از شبکه‌ای از شبکه‌های عصبی و سلول‌های عصبی و آکسون‌های به هم پیوسته تشکیل شده است. هر شبکه عصبی خودش حاوی سول‌های عصبی ذاتی داخل قلب متعددی است که بر سیستم عصبی بیرونی و داخل قلبی تاثیر می‌گذارد در این مقاله درک فعلی در مورد سیستم عصبی داخل قلب را بررسی شده و نقش آن در پاتوفیزیولوژی بیماری‌های قلبی عروقی را نشان می‌دهد.

اگر دقت کنیم قلب ما علاوه بر فیبرهای عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک، از دو سیستم عصبی تشکیل می شود:
۱. سیستم عصبی خارجی  یا گانگلیون های قلبی خارجی (extrinsic)
۲.  سیستم عصبی درونی یا ذاتی (intrinsic) یا گانگلیون های ذاتی.
مقالات در این زمینه زیاد است که خود بحث مفصلی را می‌طلبد.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

10 Nov, 22:58


🔺علم قلب🔺

بخش اول:⬇️⬇️


قلب در طول زمان و در سنت‌های غربی و شرقی به عنوان مرکز ادراک و آگاهی تصور شده است. در پزشکی باستان از بابل، مصر، یونان، روم و چین، قلب را مرکز سیستمی می‌دانستند که نیروی حیات را برای بدن تامین می‌کند و جایگاه آگاهی توصیف شده است (Acierno 1994؛ Lind 2015).

در طب سنتی چینی، قلب را «امپراتور همه اندام‌ها» می‌دانستند که مسئول مغز، آگاهی و جایگاه روح است. (Flaws et al. 2008). در ودانتیک ( فلسفه هندوئیسم) قلب ظرفی شناخته می‌شده که جایگاه خود و روح متجسد شده و مکانی برای اتحاد و پیوند با انرژی کیهانی به تصویر کشیده شده است (Satchidananda 1978؛ Olivelle 1998).

در سنت مسیحی یهودی و در سنت اسلامی نیز قلب جایگاه ویژه‌ای داشته و در برخی منابع جایگاه روح در نظر گرفته شده. در روانشناسی معاصر نیز قلب جایگاه تمرین شناخته شده است (McClintock 2015).

به لحاظ علمی اولین بار دکتر جی اندرو آرمور، در سال 1991، مفهوم "مغز قلب"، (heart's brain) "مغز کوچک" (litlle brain) یا "سیستم عصبی قلبی ذاتی" (intrinsic cardiac nervous system) را معرفی کرد (Amour, 1991, 2003, 2007, 2008).
این "مغز قلب" از تقریباً 40000 نورون تشکیل شده است که قادر به حس کردن، احساس کردن، یادگیری و حتی به خاطر سپردن هستند. این نورون ها در قلب شبیه نورون های مغز هستند [Watkins, 2014].
نورون‌های آوران (afferent) قلب هم در گانگلیون‌های ریشه پشتی (dorsal root)  و هم در درون قلب و هم در داخل قفسه سینه قرار دارند.
نورون های قلبی ذاتی می‌توانند فعالیت خود به خودی مستقل از ورودی‌های نورون‌های مرکزی ( از مغز) و  دیگر بخش‌های داخل قفسه سینه داشته باشند [Amour, 2003]. بنابراین قلب سیستم عصبی خاص خود را دارد. در این منظر، قلب سیستمی پیچیده و خودسازمان یافته است. این یک ارتباط دو طرفه ثابت با مغز و کل بدن را حفظ می کند [Amour, 2003].

مقالات مربوطه در این زمینه نشان می‌دهند که قلب به روش‌های بسیاری با مغز ارتباط برقرار می‌کند: از طریق تکانه‌های عصبی (عصبی)، از طریق هورمون‌ها (بیوشیمیایی)، از طریق پالس امواج پالس (بیوفیزیکی)، و از طریق میدان‌های الکترومغناطیسی (به صورت انرژی) ( McCraty,R, 2015).

در مقایسه با مغز، قلب 40 تا 60 برابر بیشتر نیروی الکتریکی و 5000 برابر نیروی الکترومغناطیسی تولید می‌کند. در نتیجه، قلب می‌تواند تمام سیستم‌های بدن را برای ایجاد انسجام فیزیولوژیکی هماهنگ و هماهنگ کند (Watkins, 2014).

قلب چندین هورمون را تولید و ترشح می‌کند. مثلا قلب هورمون "پپتید ناتریورتیک دهلیزی" (atrial natriuretic peptic , یا ANP) را ترشح می‌کند که از ترشح هورمون‌های استرس جلوگیری می‌کند، تحریک سمپاتیک را کاهش می‌دهد و بر انگیزه و رفتار تأثیر می گذارد (McCraty, 2009) .

از طرف دیگر هورمون دیگری با عنوان  "پپتید ناتریورتیک مغز"، وجود دارد که منبع اصلی ترشح آن از بطن قلب است نه مغز. قلب همچنین اکسی توسین، هورمون به اصطلاح «عشق» یا «پیوند اجتماعی» را تولید و ترشح می‌کند که در شناخت، تحمل، اعتماد و غیره نقش دارد (McCraty, 2009).

عصب واگ دهمین عصب جمجمه‌ای است که اطلاعات را از قلب و سایر اندام‌های داخلی به مغز منتقل می کند. این عصب مهمترین عصی سیستم‌پاراسمپاتیک است که در آرامش و کاهش ضربان قلب و تنفس آرام دخالت دارد. این عصب در نهایت به ساقه مغز، به ویژه در بصل النخاع، و هسته سولیتاری (solitary nucleus)  ختم می‌شود [McCraty, 2009].

اکثریت قریب به اتفاق (80٪) رشته‌های عصبی واگ، آوران (صعودی) هستند. این بدان معناست که همانطور که قبلا ذکر شد، قلب سیگنال‌های بیشتری را به مغز ارسال می‌کند. اگر۰ه مغز هم به قلب سیگنال می‌فرستد. جالب توجه است که سیگنال‌های «مغز قلب» از طریق نورون‌های آوران در ستون فقرات و همچنین عصب واگ به مغز سر منتقل می‌شوند، جایی که سیگنال‌ها به مدولا، هیپوتالاموس، تالاموس، آمیگدال و سپس به قشر مغز هدایت می‌شوند.
شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه مسیری از کمپلکس واگ پشتی و سیگنال‌های آوران قلبی عروقی، مستقیماً به قشر فرونتال مغز( جایگاه فکر و اندیشه) می‌رود (McCraty, 2009).
در مقاله‌ای در سال ۲۰۲۱ در مجله بسیار معتبر Circulation Research که توسط انجمن قلب امریکا منتشر می‌شود، نویسندگان به بررسی مغز قلب و تاریخچه آن پرداختند. عنوان مقاله این است: مغز کوچک قلب.

در همان شماره مجله Circulation در سال ۲۰۲۲ مقاله مهمی منتشر شده که جایگاه سلول‌های عصبی ذاتی قلب و نقش آنها و آناتومی آنها را بررسی کرده است. این مقاله بسیار مهمی است که  نشان می‌دهد این سلول‌های در اطراف گره سینوسی دهلیزی (SA node) قلب قرار دارند.

Hanna P, et al. Innervation and Neuronal Control of the Mammalian Sinoatrial Node a Comprehensive Atlas. Circ Res. 2021 Apr 30;1


ادامه:⬇️⬇️

Science and Religion

10 Nov, 22:53


📚سؤال: آیا اینکه در قرآن، مذاهب گوناگون، مکاتب مختلف ادبی، عرفانی و غیره‌ درباره‌ی ارتباط قلب با ادراکات شهودی صحبت کرده‌اند، صرفاً یک استعاره و شبیه ادبی است یا می‌تواند ریشه در واقعیت هم داشته باشد❗️
⬅️ جواب: طبق تحقیقات میان‌رشته‌ای جدید پروفسور رولن مککراتی «Rollin McCraty» در مؤسسه‌ی (HeartMath) و دیگر پژوهش‌های نوروکاردیولوژی، بله واقعیت دارد❗️

نویسنده:👇👇
👤 دکتر احمدرضا همتی مقدم
(دکترای پزشکی از دانشگاه شهید بهشتی تهران و دکترای فلسفه تحلیلی، استادیار سابق فلسفه علم در دانشگاه آزاد اسلامی تهران، عضو هیأت علمی پژوهشگاه IPM و پژوهشکده علوم شناختی)


ادامه:⬇️⬇️

@ReligionandScience2021

Science and Religion

10 Nov, 22:03


🎙️ارائه دکتر همازاده با موضوع #فیزیکالیسم و ترجیح توهم‌گرایی درباره #تجربیات_نزدیک_به_مرگ، ۳۰ فروردین ۱۴۰۱👆 به همراه فایل اسلاید👇

بررسی تبیین فلسفی گزارشات #NDE در کانتکست #فلسفه_ذهن و #علم_النفس فلسفه اسلامی
@PhilMind

Science and Religion

10 Nov, 22:03


🟥 دکتر پیم ون لومل - متخصص قلب و عروق دانشگاه اوترخت هلند - در این گفتگو👆 (سال ۲۰۱۹) درباره تحقیقی که بر روی بیماران تجربه‌کننده #NDE انجام داده و در مجله معتبر لنست بچاپ رسیده، توضیح می‌دهد.

🟧 بسیاری از این افراد در حال #ایست_قلبی و فعالیت مغزی صفر (خط صاف EEG)، #تجربه_نزدیک_به_مرگ داشته و بعضا اتفاقاتی ابجکتیو در اتاق عمل و ... را گزارش کرده‌اند.

🟨 گزارشاتی که گاه بلافاصله پس از احیاء و در اولین ارتباط با کادر پزشکی بیان شده و احتمال ساختگی‌بودن همه آن‌ها (با توجه به تنوع تیم‌های پزشکی و تکثر جغرافیایی)، بسیار پایین است.

🟩 غالب تئوری‌های فیزیکالیستی درباره #آگاهی، فعالیت نورونی را مبنا و محور قرار می‌دهند؛ خواه مستقیما (در نظریات #اینهمانی و #نوظهورگرایی و ...) و خواه غیرمستقیم (در نظریات #بازنمودگرایی و ...).
حتی دیدگاه‌های کارکردگرایانه که هسته مرکزی سیستم (مغز باشد یا تراشه الکتریکی یا ...) را بی‌اهمیت می‌دانند و نیز دیدگاه‌های بازنمودگرایانه، ورودی دیتا به سیستم را نیاز دارند.

🟦 این مسئله، مطالعات NDE را کم‌کم بسمت بخشی از منازعه نظری بین #فیزیکالیسم و #دوئالیسم سوق داده است.
@PhilMind

Science and Religion

10 Nov, 22:03


📌 بروس گریسون، استاد روانپزشکی دانشگاه ویرجینیا که از اوایل دهه ۸۰ میلادی تحقیقات مفصلی را درباره #تجربیات_نزدیک_به_مرگ آغاز کرده و بعنوان پدر مطالعات #NDE شناخته می‌شود، در این ویدیو پیرامون تفاوت این تجربیات با خواب و توهمات صحبت می‌کند.

📌 یکی از استراتژی‌های موافقین NDE آنست که گزارشات قابل راستی‌آزمایی این تجربه‌کنندگان از اتفاقات روی زمین را بعنوان ملاکی برای رد توهمی‌بودن آن‌ها ذکر می‌کنند که در مقالات متعدد بدان پرداخته‌اند.
گریسون اما در این‌جا بسراغ تفاوت پدیدارشناختی در محتوای تجربیات نزدیک به مرگ با محتوای توهمات رفته و همچنین علل و تأثیرات NDE را نه تنها متفاوت، بلکه برعکس علل و تأثیرات توهمات توصیف می‌کند.

📌 او می‌گوید یافته‌های تحقیقات‌شان نشان داده که در مقایسه تجربه‌گران NDE با بیمارانی که چنین تجربیاتی نداشته‌اند، جریان اکسیژن مغز بیشتر و مصرف داروهای مخدر کمتر بوده است. و نتیجه می‌گیرد فقدان اکسیژن یا مصرف مخدرها - بعنوان علل توهمات - نمی‌تواند تبیین درستی برای علت NDEs باشد.
وی به یکسانی اساس محتواهای NDEs و تأثیرات مثبت اخلاقی این تجربیات در مقایسه با توهمات نیز استناد می‌کند.

@PhilMind

Science and Religion

10 Nov, 02:06


انتظار زندگی پس از مرگ بر اساس فیزیک اطلاعات و نظریه اطلاعات «Information theory» جدید.
پروفسور دِرک‌ کِی‌-اف‌ مایجر.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

10 Nov, 02:03


همچنین پروفسور (Craig Hogan) یکی از  بزرگترین فیزیکدانان مرکز تحقیقاتی  فیزیک (Fermi Lab) با کشف شواهد جدیدی از امواج گرانشیgravitational wave detectorدر تأیید هستی هولوگرافیک می‌گوید این کشف پاسخگوی بسیاری از معماهای موجود می‌باشد. در چند دهه‌ی اخیر فیزیک کوآنتوم (QM) دیدگاه فیزیکدانان را در مورد هستی و نقش آن در (NDE) بسیار عوض کرده است.
دیدگاه‌های ماتریالیستی، فیزیکالیستی و نچرالیستی از هستی روز به روز پایگاه خود را از دست می‌دهند.

منابع بیشتر برای علاقمندان:👇🏼👇🏼
فیزیکدان و محققی به نام دکتر «Jack H Hiller» هم در کتاب جدید خود تحت عنوان:
Near death experiences of Space time and Consciousness: How the World Was Created and Functions.
از واقعیت إن‌دی‌ئی و بنیادی‌بودن آگاهی دفاع کرده است. او با استفاده از فیزیک کوآنتوم (QM)، نسبیت و (NDE) تبیین بسیار زیبایی از هستی می‌دهد که بسیار قابل توجه است.

جهت اطلاعات دقیق‌تر از فیزیک مدرن، فلسفه‌علمی معاصر و مدل‌های جدید علمی مربوط به این مسئله، به رفرنس‌های زیر مراجعه کنید:👇👇
The Holographic Universe Supports Near-Death Experiences.
by Kevin Williams, Posted on July 30, 2021. هایپرلینک منبع

Quantum Theory Supports Near-Death Experiences.
by Kevin Williams.
Posted on September 21, 2019. هایپرلینک منبع

The Holographic Principle Theory of Mind. MARK GERMINE, Institute for Psychoscience. هایپرلینک منبع

The Anticipation of Afterlife as Based on Current Physics of Information October 2019 Project: The Information Universe. On the Missing Link in Concepts on the Architecture of Reality. By Professor Dirk K F Meijer «University of Groningen». October 2019. هایپرلینک منبع


همچنین دوستان می‌توانند به تحقیقات دکتر «Dr.Ervin Laszlo» (مقالات آی‌إس‌آی پییر-ریویود ایشان در ریسرچگیت «Researchgate») در مورد نقش آگاهی در فیزیک جدید، فلسفه فیزیک مدرن و (The zero point field and the NDE)، پژوهش‌های پروفسور «Wolfgang Pauli» که یکی از فیزیک‌دانان برنده جایزه نوبل است و پروفسور «C.G Jung» که یک روان‌پزشک سوئیسی می‌باشد نیز رجوع بکنند.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

10 Nov, 02:02


⬅️ موضوعی جذاب، میان‌رشته‌ای، اما احتمالاً واقعی؛
🔺مرگ، تنها ارتقاء و انتقال آگاهی موضعی «Local-Consciousness» از یک بُعد به بُعدی دیگر است!
ما جاودانه خواهیم بود! چه در غالب "#تکامل" باشد و چه "#تناسخ" و چه هر دو! چه خداوند وجود داشته باشد چه نداشته باشد، چه ادیان درست باشند چه غلط.🔺

📚تحقیقات دانشمندان و رابطه‌ی تجارب نزدیک به مرگ (NDE) با مدل‌های مدرن کوآنتوم فیزیک (QM):📢👇👇👇👇

همانطور که قبلا توضیح داده‌ایم کسانی که تجربه نزدیک به مرگ را داشته‌اند، گذشته‌ی خود را به وضوح می‌بینند و تمام زندگی خود را در کسری از ثانیه مرور می‌کنند که به پدیده‌ی «Life Review» معروف است. با توجه به این تجربه، پروفسور «Metod Saniga» یک فیزیکدان به نام، نتایج تحقیقات (NDE) را مورد بررسی قرار داده و یک مدل ریاضیاتی از زمان را ارائه می‌دهد که در آن زمان متوقف می‌شود (در تجارب إن-دی-إی ). در این مدل گذشته، حال و آینده همه در یک جا و همزمان وجود دارند.
PHYSICIST USES NDES TO CLARIFY THE NATURE OF TIME. IANDS. org

I simply believe that some part of the human Self or Soul is not subject to the laws of space and time. --Carl Jung.
ترجمه مفهومی:
من اعتقاد دارم که یک قسمت از وجود انسان یا روح او از قوانین فیزیک تبعیت نمی‌کند. 

↩️ این دو دانشمند با طرح مدلSynchronicityو استفاده از کوآنتوم فیزیک، پُلی بین آبجکتیویتی علم و سابجکتیویتی تجارب شخصی می‌زنند. در کوآنتوم مکانیک، زمان "مُتقارن" است یعنی هم جلو می‌رود و هم عقب. در این مدل، غیر-محلی یا غیر-موضعی (Non_Locality) بودن در فیزیک کوآنتومی شبکه اتصالی بین اشیاء می‌باشد. به عبارت دیگر تمام اجسام از قبیل انسان و اجزاء طبیعت به هم متصل هستند. در مدلSynchronicityشبکه هستی آگاه است و با اجزاء خویش که واقعیت باشند، در تماس و کنش-واکنش‌ یا فعل-انفعالات گوناگون می‌باشد. این مسئله بسیاری از مشکلات کنونی فیزیک کوآنتومی و فیزیک کلاسیکی را حل می‌کند. البته لازم به توجه است که این مدل‌ها همچون بیگ‌بنگ تئوری، قابلیت ابطال‌پذیری بالقوه «Falsifiability» در فلسفه علم را ندارند و خواننده باید اعتبار و صحت آنان را خودش مورد مطالعه قرار بدهد.
شبکه اتصالی ارائه شده در متون بالا مورد توجه بسیاری از نوابغ غرب و  فیزیکدان‌هایی همچون دیوید بوهم (David Bohm) هم قرار گرفته بود. او یک مدل ریاضی ارائه کرده بود که در آن جدائی اجسام از قبیل گل، بلبل، انسان، کرات و سیارات همه توهمی بیش نیست و کل هستی یک وجود وابسته به یکدیگر است دقیقاً مثل یک شبکه اینترنتی که اصطلاحاً با هم (Network) شده‌اند و بر روی هم تاثیر می‌گذارند (به تئوری درهم‌تنیدگی کوانتومی «Quantum entanglement» یا انتنگلمنت در کوآنتوم فیزیک مراجعه کنید)

⬅️ توجه کنید که تئوری دیوید بوهم  به اصل هولوگرافیکHolographic Principleمعروف است. این مدل یک ابرتقارنSuper Symmetryدر هستی می‌بیند و نشان می‌دهد که اتم‌ها، سلول‌ها ، مولکول‌ها، گیاهان، حیوانات و انسان‌ها در یک شبکه، متصل به هم هستند و در این شبکه کنش-واکنش‌های اطلاعاتی به مانند یک وِب (WEB) از اطلاعات می‌باشد. یعنی تمام هستی از یک «web» اطلاعاتی درست شده است. در این مدل گذشته ، آینده و حال همزمان وجود دارند. (به مفهوم "Block universe" رجوع کنید) این نظریه راه را برای محققان و پژوهشگران تجارب (NDE) باز کرده زیرا عملاً می‌توان ادعا کرد که نه تنها اجزای این شبکه، بلکه کل شبکه هم آگاه است و در زمان (NDE) آگاهی جزئی به آگاهی کل «universal consciousness» می‌رسد.
All consciousness exists as a part of a single Whole and a single Whole within all consciousness.

در مدل هولوگرفیکholographic universeهستی  یک شبکه منسجم، متحد و یگانه می‌باشد.

از نظر دیوید بوهم ، بینش مکانیک کوآنتومی و نظریه نسبیت انیشتین به جهانی اشاره دارد که تقسیم نشده است و در آن همه قسمت‌ها ⇐"در یک کلیت ادغام و متحد می‌شوند".
For Bohm, the insights of quantum mechanics and relativity theory point to a universe that is undivided and in which all parts "merge and unite in one totality."

این دیدگاه هم‌اکنون مورد تحقیقات علمی توسط فیزیکدانان و محققان (NDE) می‌باشد. فیزیکدانان متعدد دیگری از قبیل پروفسور آلن ولف (Fred Alan Wolf) هم می‌گویند که (NDE) را می‌توان با《holographic model》که در بالا توضیح دادیم تبیین کرد که در آن: 🔺مرگ ارتقاء آگاهی موضعی او از یک بُعد به بُعد دیگر است. 🔺

According to physicist Fred Alan Wolf, NDEs can be explained using a holographic model where death is merely a shifting of a person's consciousness from one dimension of the hologram to another.
ادامه:👇👇

Science and Religion

08 Nov, 18:08


@ReligionandScience2021

Science and Religion

08 Nov, 13:45


@ReligionandScience2021

Science and Religion

06 Nov, 04:09


The Limits of Random Mutation in Evolutionary Algorithms: A Mathematical and Probabilistic Perspective.
By Dr Iraj jafarian.
Aug 2024.
ریاضیات نوشته و تهیه‌شده توسط اساتید مرتبط با کانال «Science and Religion» برای اعضای ایرانی و بین المللی کانال.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

06 Nov, 04:04


Proof By paradox ( Existence of GOD parsimony Principles ).pdf
اثبات وجود خداوند با برهان خلف در منطق ریاضی.
(ترجمه در پی‌دی‌اف دوم)

ارائه:
👤Dr Iraj jafarian (PhD in Theoretical Physics)
مترجم:
👤Dr Rahman Hosseinzade (Physician & researcher)


@ReligionandScience2021

Science and Religion

06 Nov, 03:59


ریاضیات موجود در لینک‌های ارائه شده در رد شانس برای مسائل مذکور در سیستم‌های بیولوژیکی.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

06 Nov, 03:56


تنظیم ظریف (fine tuning) در سیستم‌های بیولوژیک:

صورت مسئله این است که آیا بیولوژی انسان یک سیستم (fine tuned) است؟ اگر هست  آیا می‌توان نتیجه گرفت که  لازمه‌ی این قوانين و نظم، یک طراح هوشمند است؟
پس باید پاسخگوی 2 سوال بود.

برهان نظم در سیستم‌های بیولوژیک قدمت سیستم‌های‌فیزیکی را ندارند و یک مبحث تقریبا جدیدتر است.

در چند دهه اخیر این برهان با استفاده از مدل‌های آماری در ژورنالهای بیولوژی نظری «Theoretical Biology» و زیست‌شناسی‌ریاضیاتی «Mathematical Biology» به آزمون و تست گذاشته شده و لینک پایین در راستای تأیید برهان نظم در اینگونه سیستم‌های زیستی می‌باشد. (با استفاده از ریاضیات آماری و ساینتیفیک متد)

Journal of theoretical biology.
Using statistical methods to model the fine-tuning of molecular machines and systems.
Author links open overlay panelSteinarThorvaldsenaOlaHössjerb.
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/32505827/


مقاله معتبر بالا توسط دو دانشمند اسکاندیناویایی نوشته شده که ایشان برای اولین بار، یک چارچوب آماری برای تعیین اینکه آیا ویژگی‌های خاصی در موجودات زنده به خوبی تنظیم شده‌اند یا "قابل تکامل" هستند، ارائه می‌دهند.
با استفاده از این روش، آن‌ها نشان می‌دهند که چگونه پروتئین‌های کاربردی، شبکه‌های سلولی و ماشین‌های بیوشیمیایی موجود در سلول‌ها شواهدی از «طراحی» را نشان می‌دهند.

به عبارت دیگر مهر تاییدی بر وجود یک طراح هوشمند و نه شانس و تصادف کورکورانه.

موارد بیشتری در رد و ابطال شانس و تأیید وجود یک طراح هوشمند به عنوان منشا و مکانیزم وجود تکامل و تشکیل پروتئین‌ها موجود است، مثلاً:

پروفسور استفن مایر در کتاب «signature of cell» صفحه ۲۱۲ می‌نویسید:
The probability of getting a properly folded chain of one-handed amino acids, joined by peptide bonds, is one chance in 10^74+45+45, or one in 10^164 (Meyer, p. 212). This means that, on average, you would need to construct 10^164 chains of amino acids 150 units long to expect to find one that is useful.

احتمال به دست آوردن یک زنجیره تاشده مناسب از اسیدهای آمینه یک دست، که با پیوندهای پپتیدی به هم متصل شده‌اند، یک شانس در 45+45+74^10 یا یک در 164^10 است (Meyer, p. 212). این بدان معناست که به طور متوسط ​​باید 164^10 زنجیره آمینواسید به طول 150 واحد بسازید تا انتظار داشته باشید که یکی از آن‌ها مفید باشد.

در ویدیو پایین احتمال تشکیل یک پروتئین توسط شانس را ۱ تقسیم بر ۱۰ به قوه ۱۶۴ محاسبه کرده است. با استفاده از دو اصل (Boral law) و (universal probability bound) که از ابزارهای راستی‌آزمایی باورها و ادعاهای آماری و احتمالاتی در مورد منشأ حیات و امثالهم هستند، می‌فهمیم که هیچ انسان منطقی نباید تشکیل یک پروتئین را با گردن شانس بپذیرد.
Probability of a single protein forming by chance.
By Denyse O'Leary On October 31, 2018 , In Cell biology, Origin Of Life.
https://uncommondescent.com/origin-of-life/probability-of-a-single-protein-forming-by-chance/

حقیقت این است که آمار واقعی حتی به مراتب بدتر از مقدار بالا است. پروفسور «Durston»   که دارای دکترای بیوفیزیک «Biophysics» هستند در مقاله‌هایی تحت عنوان «Estimating the Probability of Functional Biological Proteins» این مقدار را به ۱ تقسیم بر ۱۰ به قوه ۲۵۰ محاسبه کرده است!

The probability of obtaining a functional sequence for RecA in a single sampling is approximately 1 chance in 1 with 250 zeros after it.,,,

دوستان از اینگونه آمارهای نجومی در رد و ابطال دخیل بودن شانس در چنین مسائلی آن هم به عنوان یک معیار منطقی محک زدن، بسیار زیاد است.
کسانی که محقق علم هستند و معیارهای ریاضی را قبول دارند ، می‌توانند به مستند در CD فیلمی با تیتر زیر:
UNLOCKING THE MYSTERY OF ORIGIN OF LIFE.
رجوع کنند. این ویدیو چشم باز کن است و شکی نداریم که حقیقت برای همگان آشکار می‌شود. ما چند سطر از این  ویدیو و محاسبات آماری آن را می‌نویسیم:
ادامه:👇👇

@ReligionandScience2021

Science and Religion

06 Nov, 03:56


Proteins are constructed from precisely sequenced chains of amino acids. Most proteins in the simplest life forms (Achaea) range from 156 to 283 amino acids in length.a Some shorter proteins exist (more accurately called “polypeptides”), but most of them have simpler roles in the cell, acting as signaling molecules or cofactors. Some proteins contain many hundreds or thousands of amino acids. We chose a smaller-than-average protein of 150 amino acids to illustrate the difficulty of sequencing any protein by chance—including those required in the first living cell.

پروتئین‌ها از زنجیره‌های آمینواسیدهایی که به طور دقیق توالی‌بندی شده‌اند ساخته می‌شوند. طول بیشتر پروتئین‌ها در ساده‌ترین شکل‌های حیات (آخائا) بین 156 تا 283 اسید آمینه است. برخی پروتئین‌های کوتاه‌تر هم وجود دارند (به‌طور دقیق‌تر «پلی پپتید» نامیده می‌شوند)، اما بیشتر آن‌ها نقش‌های ساده‌تری در سلول دارند و به‌عنوان مولکول‌های سیگنال یا پیام‌رسان عمل می‌کنند. کوفاکتورها برخی از پروتئین‌های حاوی صدها یا هزاران اسید آمینه هستند. ما یک پروتئین کوچک‌تر از حد متوسط ​​متشکل از 150 اسید آمینه را انتخاب کردیم تا مشکل توالی‌یابی هر پروتئینی را به طور تصادفی نشان دهیم - از جمله پروتئین‌های مورد نیاز در اولین سلول زنده.
PROBABILITY:
The estimated probability for a 150-amino-acid protein comes from the work of Douglas Axe and Stephen Meyer. Axe published a paper in 2004 that calculated the fraction of useful proteins in random chains of amino acids.b A “useful” protein must be able to fold into a stable structure to perform any function. Compared to the huge number of random chains that would not fold, the number of proteins with this ability is miniscule.
احتمال:
احتمال تخمین زده شده برای یک پروتئین 150 اسید آمینه از کار داگلاس آکس و استفان مایر می‌آید. اکس مقاله‌ای را در سال 2004 منتشر کرد که کسر پروتئین‌های مفید را در زنجیره‌های تصادفی اسیدهای آمینه محاسبه کرد. یک پروتئین "مفید" باید بتواند برای انجام هر عملکردی در ساختاری پایدار جمع شود. در مقایسه با تعداد زیادی از زنجیره‌های تصادفی که تا نمی‌شوند، تعداد پروتئین‌های با این توانایی بسیار ناچیز است.

The Mathematics of Origin.
Mathematical Basis for Probability Calculations Used in Origin.
http://www.originthefilm.com/mathematics.php


👤Dr.Rahman Hosseinzade.

ادامه:👇👇

@ReligionandScience2021

Science and Religion

06 Nov, 01:29


🌎ورنر هایزنبرگ [از بنیانگذاران فیزیک کوانتوم، برنده جایزه نوبل فیزیک]


"The first gulp from the glass of natural sciences will make you an atheist, but at the bottom of the glass God is waiting for you."

🗞Werner Heisenberg


📄" نوشیدن اولین جرعه‌ از لیوان علوم طبیعی، تو را آتئیست [ = خدا ناباور ] می کند. اما در تهِ این لیوان، #خدا منتظر تو است. "
🌐 https://goo.gl/AGNbPc


@ReligionandScience2021

Science and Religion

06 Nov, 00:49


🔰 «مسئله تنظیم ظریف کیهانی»

‼️ شواهد تجربی و محاسبات نظری نشان می دهند که اگر قوانین، ثوابت فیزیکی و شرایط اولیه کیهان به میزان بسیار بسیار ناچیزی متفاوت از حالت فعلی بود، به وجود آمدن حیات در کیهان ناممکن بود.

🔸 آیا این مسئله نیاز به تبیین و توضیح دارد؟

اگر آری، کدام یک تبیین بهتری است: شانس و تصادف، چند جهانی، یک نظریه بنیادی احتمالی و یا طراحی الهی؟

🔴 کانال علم، فلسفه و الهیات
🆔@TheoCosmology

Science and Religion

06 Nov, 00:49


🔰 «آیا هوش مصنوعی می تواند آگاهی و فهم واقعی داشته باشد؟»
آزمایش اتاق چینی جان سرل
John Searle's Chinese Room Experiment


🔹آزمایش اتاق چینی یک آزمایش فکری معروف است که اوّلین بار توسط فیلسوفی به نام جان سرل مطرح شد. این آزمایش آموزه هوش مصنوعی قوی را به طرز مؤثّری به چالش می‌کشد. طبق این آموزه، می‌توان یک هوش مصنوعی ایجاد کرد که مانند انسان آگاهی و فهم واقعی داشته باشد.

🔸تصور کنید فردی که زبان چینی نمی‌داند در یک اتاق محبوس شده است و از بیرون به او عباراتی به زبان چینی به عنوان ورودی داده می‌شود. او یک کتابچه راهنما به همراه دارد که شامل دستورالعمل‌ها و الگوریتم‌هایی است که به او می‌گوید چگونه این عبارات چینی را دریافت و عبارات چینی متناسب با آن تولید کند و به عنوان خروجی به بیرون از اتاق بفرستد. با وجود اینکه این فرد چیزی درباره زبان چینی و یا محتوای گفتگو نمی‌فهمد، قادر است پاسخ‌هایی تولید کند که برای یک ناظر خارج از اتاق، قابل تشخیص از پاسخ های یک فرد بومی چینی که کاملاً بر محتوای گفتگو آگاه و مسلط است، نیست.

🔹جان سرل استدلال می کند که پیروی از یک مجموعه قوانین و دستکاری نمادها (همان کاری که یک برنامه کامپیوتری انجام می‌دهد) برابر با فهم و هوشیاری واقعی نیست.

🔺این نشان می‌دهد که یک سیستم می‌تواند بدون داشتن تجربه ذهنی یا هوشیاری، رفتارهای هوشمندانه از خود نشان دهد. فرد داخل اتاق می‌تواند پاسخ‌های پیچیده بدهد، اما هیچ احساس یا آگاهی از آنچه می‌گوید ندارد.

🔺همچنین، آزمایش اتاق چینی آزمون تورینگ را که معمولاً برای سنجش هوشمندی ماشین‌ها استفاده می‌شود، زیر سؤال می‌برد. اگر یک ماشین بتواند در آزمون تورینگ موفق شود، لزوماً به این معنی نیست که آن ماشین واقعاً فکر می‌کند یا فهم می‌کند.

نظر شما چیست؟ دیدگاهتان را با ما در بخش نظرات به اشتراک بگذارید.

🔴 کانال علم، فلسفه و الهیات
🆔@TheoCosmology

Science and Religion

18 Oct, 13:37


🔺تیم مدیریت کانال «SCIENCE AND RELIGION» تقدیم می‌کند🔺

چالش‌تجربی جدید بر وجود تصادفات کورکورانه در جهش‌های ژنتیکی یا «Random Mutation» در نئوداروینیسم.
(بر اساس مقاله #نیچر 2022)

نویسنده متن:
یکی از اعضای تیم مدیریت کانال «Science and Religion»، استاد عزیز و ارجمندمان #دکتر_جواد_کریمزاد_حق ( Dr Javad Karimzad Hagh )
دکترای (PHD) ژنتیک‌انسانی از مؤسسه‌ی‌ژنتیک‌انسانی دانشگاه دوسلدورف آلمان. کارشناسی ارشد (MSC) بیوشیمی از دانشگاه بوخوم آلمان. از نویسندگان کتاب آکادمیک معروف، معتبر و بین‌المللی (اطلس کروموزوم انسانی) که در کتابخانه اکثر دانشگاه‌های معتبر جهان از جمله هاروارد، آکسفورد و...... قرار گرفته است:
Human Chromosome Atlas: Introduction to diagnostics of structural aberrations, Springer
2017.

شماره نظام پزشکی: آ-3143

پیاده‌سازی متن و درج پاورقی‌ها:
آرش ابطحی.

@ReligionandScience2021

Science and Religion

17 Oct, 08:52


🔷 بررسی توجیه «حافظه‌ی ژنتیکی» در مورد کیس‌های تناسخ

📔 بخشی از کتاب «علم و تناسخ»؛ از احمد بهزادی



دکتر تاکر درباره‌ی این توجیه می‌نویسد:

«حافظه‌ی ژنتیکی مفهومی است که می‌گوید اطلاعاتی که افراد کسب کرده‌اند، می‌تواند از طریق ژن‌ها به فرزندانشان منتقل شود. این که اطلاعات چگونه می‌توانند ساختار ژنتیکی در سلول‌های فرد را تغییر دهند، ناشناخته است و اکثریت جامعه‌ی پزشکی، به امکان چنین پدیده‌ای باور ندارند. حتی اگر تصور کنیم که چنین انتقالی امکان پذیر است، مشکل واضحی که حافظه‌ی ژنتیکی به عنوان توجیهی برای کیس‌های تناسخ با آن روبه‌روست، این است که در بسیاری از این کیس‌ها، کودک با شخصیت قبلی هیچ نسبتی ندارد. ممکن است برخی تصور کنند که همه‌ی ما به طریقی با هم ارتباط(ژنتیکی) داریم، اما در اینجا کودک باید نه تنها خویشاوند شخصیت قبلی باشد، بلکه باید نسل مستقیم شخصیت قبلی باشد تا به این صورت خاطراتی که در ژن‌های آن شخص وجود دارد به او منتقل شود. این وضعیت در بسیاری از کیس‌های ما وجود ندارد، بنابراین حافظه‌ی ژنتیکی نمی‌تواند توضیحی برای این کیس‌ها باشد. در مورد کیس اَبی نیز اگرچه او از نسل مستقیم مادربزرگ مادرش است، اما از آنجا که خاطره‌ی مادربزرگ مادرش از حمام كردن مادر اَبی بعد از تولد فرزندانش (مادر مادر اَبی) ایجاد شده، این خاطرات نمی‌توانند در ژنهایی كه اَبی دریافت کرده است موجود باشند.»


🔸 همانطور که دکتر تاکر اشاره کرده، مشکل اساسی این توجیه، این است که در اکثر کیس‌های تناسخ، نه تنها ارتباط ژنتیکی مستقیمی بین سوژه و شخصیت قبلی وجود ندارد بلکه حتی هیچ ارتباط خانوادگی‌ای هم وجود ندارد. برای مثال، همانطور که دکتر جیمز متلاک در فصل پنجم کتاب خود با عنوان «نشانه‌های تناسخ » ذکر کرده است، از 702 کیس حل شده‌ی تناسخ در 10 فرهنگ مختلف، اکثر سوژه‌ها (58 درصد) هیچگونه نسبت خانوادگی‌ای با شخصیت قبلی ندارند. فراتر از این، در بسیاری از کیس‌های حل‌شده‌ی تناسخ، خانواده‌ی سوژه با خانواده‌ی شخصیت قبلی کاملا بیگانه هستند و حتی کوچک‌ترین آشنایی‌ای با هم ندارند و کیلومترها از هم دور هستند؛ تا جایی که طبق منبع فوق الذکر، در کشوری مانند سریلانکا در اکثر کیس‌های حل شده‌ی تناسخ(52 درصد) هیچگونه آشنایی‌ای بین خانواده‌ی سوژه و خانواده‌ی شخصیت قبلی وجود ندارد.


🔸 سوالی که درباره‌ی این توجیه پیش می‌آید، این است که اگر حافظه از طریق ژن‌ها منتقل می‌شوند و باعث می‌شوند شخص خود را با جد خود یکی بپندارد، چرا در مورد اجداد زنده اتفاق نمی‌افتد؟ چرا کودکی ادعا نکرده که خاطرات پدربزرگ یا مادربزرگ «زنده»ی خود را به یاد می‌آورد و او دارای هویت یکسانی با آنهاست؟ طبق این توجیه نباید فرقی بین مرده یا زنده باشد.


🔸 مشکل دیگر این توجیه، سوژه‌هایی هستند که علاوه بر خاطرات زندگی گذشته، خاطرات میان دو زندگی، مانند تشییع جنازه، ورود به عالم ارواح و انتخاب خانواده‌ی جدید را به یاد می‌آورند و صحت بسیاری از این خاطرات نیز (مانند آنچه در مورد کیس رایان هامونز خواهیم دید) تایید شده‌اند. واضح است که چنین خاطراتی نمی‌توانند ارتباطی با ژن یا هر عامل مادی دیگری داشته باشند.


🔻دانلود کتاب «علم و تناسخ» از لینک زیر:

https://t.me/Near_Death/561


🆔@near_death

Science and Religion

17 Oct, 08:51


توجیه ادراکات فراحسی و موارد مشابه در مورد کیس‌های تناسخ


برخی از دوستان پیام فرستادند که، «ما کیس های تناسخ را به عنوان یک پدیده‌ی فرامادی می‌پذیریم، اما ممکن است کودکانی که زندگی گذشته‌شان را به یاد می‌آورند، به طریق غیرمادی مثل ادراکات فراحسی، اطلاعاتی در مورد شخصی که فوت شده به دست آورده باشند و الزاما آن فرد فوت شده زندگی قبلی خودشان نباشد.»

اول از هر چیز من دوستان را به مطالعه‌ی دقیق کتاب «علم و تناسخ»‌ دعوت می‌کنم. چون فکر میکنم اگر به خوبی با ویژگی‌های کیس‌های تناسخ آشنا باشند، متوجه ضعف بسیاری از این توجیهات هم خواهند شد. ضمنا من در ابتدای فصل هشتم این کتاب، به طور مفصل توجیه «ادراکات فراحسی» را بررسی کردم. (دانلود کتاب علم و تناسخ)


اما در ارتباط با این توجیه، باید به موارد زیر توجه کرد:

۱- کودکانی که زندگی گذشته‌شان را به یاد می‌آورند، فقط از خاطرات یک شخص فوت شده مطلع نیستند، بلکه دارای احساسات، عواطف، عقاید و شخصیتی مشابه با آن فرد فوت شده هم هستند. این تشابه شخصیت تا حدی هست که در برخی از موارد، نزدیکان فرد فوت شده کاملا احساس می‌کنند که در کنار عزیز از دست رفته‌شان هستند. یا مثلا در مواردی که شخصیت قبلی، مذهبی متفاوت با خانواده‌ی کودک دارد، کودک عادات مذهبی شخصیت فوت شده را تکرار می‌کند.

۲- برخی از این کودکان دارای علایم مادرزادی‌ای هستند که با زخم‌ها یا علایم بدن فرد فوت شده مطابقت دارند. واضح است که توجیهاتی مانند ادراکات فراحسی توانایی توضیح این علایم مادرزادی را ندارند.

۳- این نوع توجیهات فقط می‌توانند درباره‌ی خاطرات مطرح شوند، اما اساسا برای این پرسش که «چرا کودک می‌گوید همان فرد فوت شده است» هیچ حرفی ندارند.

۴- اکثر این کودکان هیچ توانایی فرامادی‌ای ندارند و تنها نکته‌ی عجیب زندگی‌شان به یاد آوردن زندگی قبلی‌شان است.

۵- دوستان باید به این سوال جواب دهند که چطور میشود که تعدادی از کودکان بین دو تا چهار سال در سراسر جهان، خاطرات «یک فرد خاص» «فوت شده» را بیان می‌کنند و می‌گویند که همان فرد هستند؟ اگر آنطور که این دوستان می‌گویند این کودکان سایکیک هستند، پس چرا خاطرات افراد مختلف را به یاد نمی‌آورند، یا چرا مثلا خاطرات یک فرد زنده را به یاد نمی‌آورند و نمی‌گویند که آن فرد زنده هستند؟

۶- برخی از این کودکان دارای مهارت‌هایی هستند که هرگز در زندگی فعلی‌شان نیاموختند. مانند صحبت به زبان‌های دیگر، یا مهارت نواختن سازهای موسیقی. ادراکات فراحسی توانایی توضیح این مسئله را ندارند.

۷- ویژگی‌های این کیس‌ها، با به یاد آوردن خاطرات مطابقت دارد و نه ادراکات فراحسی مانند تله‌پاتی.

برای مطالعه‌ی توضیحات مفصل‌تر به فصل هشتم کتاب علم و تناسخ مراجعه کنید. دانلود کتاب از لینک زیر:

https://t.me/Near_Death/561


احمد بهزادی

Science and Religion

16 Oct, 20:33


⚫️ اعتبار علمی تحقیقات تناسخ
✍️ احمد بهزادی


در این مقاله صرفا به اعتبار علمی تحقیقات تناسخ و نظر برخی از شخصیت‌های علمی برجسته در رابطه با این تحقیقات می‌پردازیم. در مقالات بعدی به معرفی برخی از کیس‌های تناسخ, بررسی انتقادات و توجیهات مادی و غیرمادی این کیس‌ها, معرفی محققان برجسته‌ی این حوزه و موضوعات مرتبط دیگر خواهیم پرداخت.


👈 این مقاله را می‌توانید با فشار دادن دکمه‌ی instant view یا از طریق «این لینک» در سایت ویرگول یا «از وبلاگ» مطالعه کنید.

◻️ زیرعنوان‌ها:

▪️تاریخچه‌ی تحقیقات تناسخ
▪️ اعتبار آکادمیک تحقیقات تناسخ
▪️ پروفسور دوریس کولمن ویلسدروف
▪️ دکتر الیزابت کوبلر راس
▪️ اذعان دانشمندان ماتریالیست
▪️ دکتر کارل سیگن
▪️ دکتر سم هریس
▪️ دکتر جسی برینگ
▪️ نمونه‌ای دیگر از برخورد جامعه‌ی علمی با کارهای استیونسون
▪️ واکنش شخصیت‌های برجسته‌ی دیگر
▪️ دکتر استیو تیلور
▪️ دکتر ایبن الکساندر
▪️ دکتر ریموند مودی
▪️ دکتر پیتر فنویک

#مقالات


🆔 @near_death

Science and Religion

16 Oct, 20:25


📔 کتاب علم و زندگی پس از مرگ

🖋 دکتر شارون رالت

✍️ ترجمه: احمد بهزادی



🆔@near_death

Science and Religion

15 Oct, 20:39


در این ویدیو پروفسور راجر پنروز (برنده‌ی‌نوبل‌فیزیک و استادتمام ریاضیات و ریاضی‌فیزیک دانشگاه آکسفورد) درباره‌ی رویکرد فلسفی‌علمی فرا-فیزیکی خود که نوعی #سه‌گانه‌انگاری است صحبت می‌کند. (چیزی ورای دوالیسم دکارت)

@ReligionandScience2021

Science and Religion

14 Oct, 22:14


مقاله‌ی جامعی که برای شما فرستادم تحت عنوان:
آگاهی‌جهانی؛ شواهدجامع بر اساس فیزیک‌ِکنونی و فلسفه‌ی‌ذهن.
Universal Consciousness: Collective Evidence on the Basis of Current Physics and Philosophy of Mind.
Part
1.

توسط پروفسور دیرک‌کِی‌اِف‌مایجر [Dirk K.F Meijer] از دانشگاه خرونینگن هلند تدوین شده که شامل تشریح و تجزیه‌تحلیلِ 23 تا مقاله‌‌ جمع‌آوری‌شده از تحقیقات بینارشته‌ای آگاهی است. اکثر آن‌ها هم در مورد نقش‌ِ آگاهی‌ِمتافیزیکی در تحقیقاتِ مدرنِ میان‌رشته‌ای از دیدگاه فیزیک‌کوانتوم، علوم‌اعصاب‌شناختی، فلسفه‌ی‌فیزیک و فلسفه‌ی‌ذهن می‌باشد. موضوع و تیتر چندی از این مقالات را به فارسی می‌نویسیم:
1_ آیا آگاهی میدان‌ِیکپارچه است؟ دیدگاه نظریه‌پردازان‌ِمیدان.
نویسنده: پروفسور جان هاگلین «John Hagelin» [فیزیکدان‌نظری‌ و دانشمندبرجسته ‌مکانیک‌کوانتومی از دانشگاه هاروارد آمریکا]

2_هستی‌ذهنی «Mindful Universe».
نویسنده: پروفسور هنری‌استپ «Henry Stapp» [ریاضی‌فیزیکدان‌بزرگ از دانشگاه‌برکلی‌کالیفرنیا]
نکته‌ی‌جالب:👇👇
دقیقا دانشمند دیگری به‌نام پروفسور ریچارد‌کان‌هنری «Richard Conn Henry» [فیزیکدان، اخترفیزیک‌دان و ستاره‌شناس‌متخصص از دانشگاه‌جان‌هاپکینز آمریکا] نیز با همین عنوان《جهان‌ذهنی》، در ژورنال‌ #نیچر مقاله نوشته است و اساس آن هم تفسیر کپنهاگن در فیزیک‌کوانتوم می‌باشد. (PDF)


3_ فیزیک‌کوانتومی در مُطالعات‌ِآگاهی؛ ذهن‌ِکوانتومی توسعه‌یافته است.
نویسنده: پروفسور دیرک‌کِی‌اِف‌مایجر «Dirk K.F Meijer» [پزشک و دکترای فارماکولوژی‌مولکولی، استادتمام «Full Professor» فارماکوکینتیک و فارماکوتراپی در دانشکده‌ی‌ریاضیات‌و‌علوم‌طبیعی، محقق‌سابقِ مؤسسه‌ی آلبرت‌انیشتین]


4_ کوانتوم‌تئوری و آگاهی: مروری بر نمونه‌های منتخب.
نویسنده: دکتر «Harald Atmanspacher» [فیزیکدان‌آلمانی]

5_ به‌سوی یک نظریه‌ی اطلاعات‌ِکوانتومیِ‌آگاهی.
نویسنده: دکتر «Scot Forshaw» [دانشمند محقق در کوآنتوم‌کامپیوتینگ]

6_ میدان‌جهانی‌آگاهی‌کوانتومی: پیوند هستی‌شناختی فیزیک‌کلاسیک و کوانتومی.
نویسنده: دکتر «Sirajul Husain» [نوروسایکولوژیست از دانشگاه کیس‌-وسترن‌-رزرو]

7_ اسرار اِتِر: نظریه‌نیروی‌متحد، ماده‌ی‌تاریک و آگاهی.
نویسنده: دکتر «David Thomson» [فیزیکدان پژوهشگر در مؤسسه‌ی کوآنتوم‌-اتر‌-دآینامیکس]


8_ مدل‌های‌کوانتومی‌ِآگاهی.
نویسنده: دکتر «Antonella Vannini» [روان‌شناس‌شناختی و محقق‌فیزیک‌کوانتوم‌]

9_ فیزیک‌کوانتومی‌آگاهی: به‌سوی روانشناسی‌ِجدید.
نویسنده: دکتر «Fred Alan Wolf» [دکترای فیزیک‌کوانتوم]


@ReligionandScience2021

Science and Religion

14 Oct, 22:13


این هم پی‌دی‌اِف لیست تحقیقات میان‌رشته‌ای علمی و فلسفی‌علمی مذکور درباره‌ی وجودِ #آگاهی‌پدیداری‌جهانی «Universal phenomenal consciousness»
[از منظر کانتکست‌ فلسفه‌ی‌ذهن، علوم‌اعصاب‌شناختی، فیزیک‌کوانتومی، فراروانشناسی و امثالهم]  که پروفسور «Dirk K.F Meijer» عزیز زحمت جمع‌آوری‌ و توضیح‌شان را کشیدند.

Universal Consciousness: Collective Evidence on the Basis of Current Physics and Philosophy of Mind.
Part 1.


Review and literature compilation, see important note on page 26.
By Professor Dirk K.F. Meijer.


@ReligionandScience2021

Science and Religion

14 Oct, 22:10


🔺در باب مفهوم فلسفی‌علمیUNIVERSAL CONSCIOUSNESSو مدل‌های فیزیک کوآنتومی:🔺
مفهوم #آگاهی_کیهانی می‌تواند از نتایج فلسفی‌علمی ایده‌آلیستی تفسیر کپنهاگن «Copenhagen Interpretation» و غیره در کوآنتوم‌تئوری باشد که در کتب و مقالات موجود حدود 6 نام برای آن هست: 
1_ Universal Phenomenal Consciousness.
2_ Cosmos Consciousness.
3_ Universal Mind.
4_ Universal Memory.
5_ Mind at Large.
6_ Global consciousness

البته برخی فیزیکدان‌ها همچون میچیو کاکو آن را《universal Intelligence》یا هوش‌جهانی نامیده‌اند.
این به این‌معنا نیست که علم‌تجربی ادعای وجود این حوزه‌ی‌آگاه در بستر هستی را می‌کند، بلکه این ادعای برخی فیلسوفانِ‌فیزیک بر اساس آنچه علم فیزیک‌ِکنونی ارائه می‌دهد می‌باشد.
در فیزیک‌ِکوآنتوم در دههٔ اخیر بر اساس آزمایشات موجود:《آزمایش بل «Bell Experiment» که ادعای لوکال رئالیسم «Local Realism» را به چالش کشید ، نابرابری لگت «Legget Inequality»، آزمایش مؤسسه علمی وایزمن «Weisman» در تأیید نقش و اثرناظر «Observer Effect» ، آزمایشات دانشگاه (MIT) در تأیید (Wigner's Friend Experiment) ، 6 آزمایش عصب‌شناسان و فیزیک‌دانانِ مؤسسه‌ی «Institute of Noetic Sciences» برای نشان‌دادن‌تأثیرآگاهی بر الکترون، آزمایشات مربوط به میکرو-روان‌جنبشی «Micro-PK» در آزمایشگاه (PEAR) دانشگاه‌پرینستون‌آمریکا ووو....》نشان‌داده‌شده که دیدگاه "کُپنهاگی" و بسط‌داده‌شدهٔ آن یعنی تفسیر «Von Neumann–Wigner interpretation»《جهت اطلاعات بیشتر به فصل 6 کتاب‌مرجع (Mathematical Foundations of Quantum Mechanics) اثر جان‌فون‌نویمان «ریاضی‌فیزیک‌دان‌ برجسته» رجوع بشود》سازگارتر است. در این دیدگاه ذهن که یک مقولهٔ غیرفیزیکی است بر روی فُروپاشی یا تقلیل تابع‌موج‌کوآنتومی و ظهورِ ذرات در "آزمایش دو شکافی" «double-slit experiment» و... تأثیر می‌گذارد!
The mind is postulated to be non-physical and the only true measurement apparatus.

به عبارت دیگر برای اولین بار یک مقولهٔ‌متافیزیکی به عنوان یک مُتغیر یا «Variable» در شکل‌گیری واقعیت «Reality» خاص نقش‌ِجدیدی را بازی می‌کند یا به عبارت بهتر قادر به اثرگذاری بر واقعیت است. از پیامدهای‌فلسفی این نتایج‌ِعلمی، رُشد یک مفهوم‌ِجدید به نام #آگاهی‌پدیداری‌جهانی《universal phenomenal consciousness》یا جهان‌شمول می‌باشد که در حدود 20 سال گذشته بیش از 600 مقاله و مُدل‌های‌علمی در حوزه‌های مختلف از قبیل:
1_ Science Philosophy.
2_ Quantum Models.
3_ Physical Models.
4_ Zero-Point Energy Models.
5_ Holographic Models.
6_ Neurological Models.
7_ Space-time Models.
 
به تحقیق کشیده شده که لیست کامل این تحقیقات توسط پروفسور «Dirk K F Meijer» در لینک زیر جمع‌بندی شده است:
Universal Consciousness: Collective Evidence on the Basis of Current Physics and Philosophy of Mind.

فلسفهٔ آگاهی‌جهانی بر اساس نتایج کوآنتوم‌تئوری‌مدرن توسط فیلسوفانِ‌علم معاصر و معتبر از قبیل دکتر برناردوکستروپ بسط و توسعه داده‌شده‌است. این دیدگاه که به ایده‌آلیسم‌ِتحلیلی «Analytic Idealism» مشهور است مُنسجم‌ترین مدل فلسفی‌علمی موجود در ارائهٔ تبیینی سازگار (Parsimonious) از هستی است. همچنین رابطه آگاهی‌انسان که《dissociative consciousness》نامیده می‌شود با "آگاهی‌کُل" هم‌اکنون مورد بحث بین برخی فیریکدانان و فلاسفه‌علم کنونی می‌باشد که در لینک بالا تجزیه‌تحلیل شده است. تحقیقات کنونی از قبیل نقش و رابطه‌ی آگاهی‌ِکهکشانی و آگاهی‌ِانسان در آزمایش‌دوشکافی و امثالهم، همچنین نقش و أثر آن در منشأقوانین‌حاکم بر طبیعت و ایضاً منشأاولین‌ماده و آغازهستی نیز مورد تحقیقات است. آنچه که می‌توان ادعا کرد این است که کوآنتوم‌تئوری و نقش‌آگاهی بر ماده، بهترین‌تبیین «Best Explanation» را از هستی می‌دهد که فیزیکالیسم از آن عاجز است. در خاتمه بگوییم که در مقاله‌ای که توسط 2 نفر از دانشمندان "فیزیک نظری" با نام‌های پروفسور هنری‌استپ «Henry Stapp» از دانشگاه‌برکلی‌کالیفرنیا و دکتر مناس‌کافاتوس «Menas Kafatos» از دانشگاه‌إم‌آی‌تی‌، همچنین دانشمند علوم‌کامپیوتر و فیلسوفِ‌تحلیلی برجسته دکتر برناردو کَستروپ «Bernardo Kastrup» در ژورنال (Scientific American) به چاپ رسید، آنان با ارائه شواهدمتعدد، از نقش یا اثرذهن بر واقعیت‌فیزیکی و همچنین وجود یک《transpersonal mentation》یا (universal consciousness) در هستی دفاع کردند.
Coming to Grips with the Implications of Quantum Mechanics. May 29, 2018.

The Nature of the Heisenberg-von Neumann Cut: Enhanced Orthodox Interpretation of Quantum Mechanics. 27 April 2019.

Science and Religion

14 Oct, 16:23


فایل پی‌دی‌اف کتاب انسان و خدای محجوب اثر دکتر ابراهیم آزادگان
(توضیح: کتاب تا ص ۶۱ به ترتیب عادی است و ص ۶۲ به بعد از آخر فایل به صورت معکوس شروع می‌شود )
👇👇👇

Science and Religion

14 Oct, 16:23


انسان_و_خدای_محجوب،_ابراهیم_آزادگان.pdf

Science and Religion

14 Oct, 12:19


https://edition.cnn.com/2024/10/14/business/nobel-prize-economics-acemoglu-johnson-robinson/index.html

Science and Religion

14 Oct, 09:25


منبع کلیپ بالا:
Testing a language-using parrot for telepathy.
Rupert Sheldrake, Aimée Morgana. Journal of Scientific Exploration 17 (4), 601-616, 2003.

سایتیشن فعلی مقاله در گوگل اسکالر: 41

اطلاعات سایمگو (SJR) و ضریب‌تأثیر [Impact Factor]، سایتیشن، اچ‌ایندکس، کیوایندکس و غیره‌ مجله‌ی داوری‌همتا‌شده‌ «peer-reviewed» انجمن اکتشافات علمی «Journal of Scientific Exploration»:
https://www.scimagojr.com/journalsearch.php?q=23650&tip=sid&clean=0


@ReligionandScience2021

Science and Religion

14 Oct, 09:08


📺 توانایی ذهن‌خوانی یک طوطی! (ویدئو زیرنویس فارسی دارد)

این ویدئو، بخشی از یک تحقیق علمی در مورد یک طوطی به اسم «کیسی» (N'kisi) است که توانایی ذهن‌خوانی/تله‌پاتی خارق العاده‌ای دارد. این طوطی با صاحب خود، «اِیمی مورگانا» (Aimee Morgana)، ارتباط تله‌پاتیک قوی‌ای دارد.

🔺 در این آزمایش که توسط دکتر روپرت شلدریک (زیست‌شناس و پاراسایکولوژیست برجسته) و اِیمی مورگانا انجام شده، طوطی درون یک اتاق حضور دارد و صاحبش «اِیمی» نیز در یک اتاق دربسته‌ی دیگر در طبقه‌ی پایین است.

🔺 «اِیمی» باید هر دو دقیقه یک بار، به یکی از تصاویر تصادفی که درون پاکت‌های مهر و موم شده قرار داده شده‌اند، نگاه کند.

🔺 در هرکدام از دو اتاق، یک دوربین قرار دارد که به طور همزمان از طوطی و از تصاویری که «اِیمی» به آنها نگاه می‌کند، فیلمبرداری می‌کند.

🔹 در بسیاری از موراد، طوطی، جملاتی را می‌گوید که با تصویری که «اِیمی» به آن نگاه می‌کند، مطابقت شگفت‌انگیزی دارد.

📄 مقاله‌ی این تحقیق توسط دکتر روپرت شلدریک و ایمی مورگانا در سال 2003، در ژورنال علمی «Scientific Exploration» منتشر شده است. (لینک دانلود مقاله در سایت ریسرچ‌گیت)



🆔@near_death

Science and Religion

12 Oct, 17:22


مناظره زئوس با دکتر بروجردیان | ازلیت جهان مادی

https://www.youtube.com/watch?v=oKOwT4B52AQ


@ReligionandScience2021

Science and Religion

29 Sep, 12:12


#سخن_بزرگان
#ایده‌آلیسم‌‌علمی
#Analytic_Idealism
#Dr_Bernardo_Kastrup
#Quantum_Mechanics


👤وِرنِر کارل هایزِنبرگ «Werner Heisenberg».
(فیزیکدان‌نظری آلمانی‌الاصل، برندهٔ‌نوبل‌فیزیک، از پيشگامان مکانیک‌کوآنتومی و اثرگذارترین‌افراد در فیزیک‌نوین):
برخی فیزیکدانان ترجیح می‌دهند که به دنیایی باز گردند که در آن جهان عینی است و کوچکترین اعضای آن درست مثل سنگ و درخت چه آن‌ها را ببینیم و چه نبینیم به‌طور مستقل وجود داشته‌باشند. اما چنین چیزی ممکن نیست.
Some physicists would prefer to come back to the idea of an objective real world whose smallest parts exist objectively in the same sense as stones or trees exist independently of whether we observe them. This however is impossible. Heisenberg W. Physics and Philosopht. Harper Collins. 2007. pp.103.


👤ماکس پلانک «Max Planck» [فیزیکدان‌آلمانی‌الاصل، برنده‌ی جایزه‌نوبل، پدر کوانتوم‌تئوری]:
'من آگاهی را بنیادی می‌دانم. من ماده را مشتق‌شده از آگاهی می‌دانم. ما نمی‌توانیم از آگاهی عقب‌تر برویم [
آگاهی مقدم بر همه‌چیز است]. هر آنچه راجع به آن صحبت می‌کنیم ، هر آنچه را موجود می‌دانیم ، در ابتدا آگاهی را مفروض می‌گیرد. '
“I regard consciousness as fundamental. I regard matter as derivative from consciousness. We cannot get behind consciousness. Everything that we talk about, everything that we regard as existing, postulates consciousness.”
The Observer (25 January 1931).

👤اِروین شرودینگر «Erwin Schrödinger» [فیزیکدان‌نظری اُتریشی، برنده‌ی‌جایزهٔ‌‌‌ نوبل‌فیزیک، از انقلابیون و پیشکسوتان کوانتوم‌مکانیک]:
آگاهی را نمی‌توان با شرایط فیزیکی محاسبه کرد. زیرا آگاهی کاملاً بنیادی است. نمی‌توان آن را با هیچ چیز دیگری محاسبه کرد.
“Consciousness cannot be accounted for in physical terms. For consciousness is absolutely fundamental. It cannot be accounted for in terms of anything else.”
From Schrödinger’s 1944 book, What Is Life?


@ReligionandScience2021

Science and Religion

28 Sep, 12:52


🔴 خداباوری و تبیین‌های تکاملی
ثبت‌نام چهارمین مدرسه بین‌المللی خداباوری شریف: شرق و غرب
دانشگاه‌صنعتی‌شریف

💢💢 همراه با ترجمه همزمان
با حضور ۱۶ استاد برجسته بین‌المللی و ایرانی (به مدت ۵ روز)
🔸🔸 ۲۴ تا ۲۸ مهرماه ۱۴۰۳ (روز اول حضوری/ سایر روزها مجازی)

🟠 لینک اطلاعات رویداد:
📌 معرفی رویداد
📌 برنامه رویداد
📌 معرفی موضوعات رویداد
📌 معرفی سخنرانان رویداد
📌 مانیفست رویداد

🟠 مزایای دوره:
ترجمه همزمان
صوت و پاورپوینت جلسات
گواهینامه دانشگاه صنعتی شریف
کتابچه منابع برتر برای مطالعه موضوعات خداباوری و تکامل داروین

🔺مهلت ثبت نام: ۲۰ مهرماه ۱۴۰۳
💢 لینک ثبت نام:
https://theismschool.com/ثبت-نام/

ارتباط با ما:
🆔 @Ahb_y
کانال رویداد:
🆔 https://t.me/theismschool

Science and Religion

31 Aug, 17:41


🔴 آشنایی با موضوعات مورد بحث در چهارمین مدرسه بین‌المللی خداباوری شریف

4⃣ بخش چهارم: مروری بر استدلال‌های مایکل بیهی (بیوشیمی‌دان امریکایی) در دفاع از نظریه طراحی هوشمند (وی سخنران چهارمین مدرسه بین‌المللی خداباوری شریف است)

مایکل بیهی استدلال‌های خود را در دفاع از نظریه طراحی هوشمند به چند دسته کلی تقسیم می‌کند که هر کدام بر جنبه‌های مختلفی از زیست‌شناسی و بیوشیمی تمرکز دارند:

🟠 پیچیدگی تقلیل‌ناپذیر (Irreducible Complexity)
این استدلال اصلی بیهی است و بر این اساس است که برخی از ساختارها و سیستم‌های زیستی به قدری پیچیده هستند که نمی‌توانند از طریق فرآیندهای تکاملی تدریجی (مانند انتخاب طبیعی) شکل گرفته باشند. بیهی ادعا می‌کند که این سیستم‌ها فقط در صورتی کار می‌کنند که تمام اجزای آن‌ها به‌طور همزمان و کامل وجود داشته باشند. به عنوان مثال، او به سیستم انعقاد خون انسان اشاره می‌کند که بدون حضور تمام اجزای خود، عملکردشان متوقف می‌شود.

🟠 عدم امکان شبیه‌سازی تکاملی (Impossibility of Evolutionary Simulations)
بیهی معتقد است که تلاش‌های موجود برای شبیه‌سازی رایانه‌ای فرآیندهای تکاملی پیچیده (مانند الگوریتم‌های ژنتیکی) نمی‌توانند پیچیدگی‌های تقلیل‌ناپذیر زیست‌شناسی را به‌طور کامل بازتولید کنند. او ادعا می‌کند که این شبیه‌سازی‌ها، حتی با پیچیده‌ترین الگوریتم‌ها، نمی‌توانند نشان دهند که سیستم‌های زیستی پیچیده چگونه می‌توانند از طریق تغییرات تصادفی و انتخاب طبیعی ایجاد شوند.

🟠 محدودیت‌های انتخاب طبیعی (Limitations of Natural Selection)
بیهی استدلال می‌کند که انتخاب طبیعی، به عنوان یک فرآیند تدریجی، نمی‌تواند به‌تنهایی سازوکارهایی را ایجاد کند که نیازمند تغییرات هماهنگ و همزمان در چندین نقطه هستند. او بر این باور است که تغییرات کوچک و تدریجی نمی‌توانند منجر به تشکیل ساختارهای پیچیده‌ای شوند که برای عملکرد صحیح خود به یکپارچگی کامل و همزمان اجزای خود نیاز دارند.

🟠 انتقاد از شواهد ژنتیکی و مولکولی (Critique of Genetic and Molecular Evidence)
بیهی به شواهد ژنتیکی و مولکولی که در حمایت از نظریه تکامل ارائه شده‌اند انتقاد می‌کند. او معتقد است که بسیاری از داده‌های ژنتیکی و مولکولی موجود نمی‌توانند به‌طور قاطعانه نشان دهند که تمامی ساختارهای پیچیده زیستی از طریق تکامل داروینی ایجاد شده‌اند. او استدلال می‌کند که بسیاری از مطالعات ژنتیکی هنوز نتوانسته‌اند به طور کامل توضیح دهند که چگونه تغییرات ژنتیکی تصادفی می‌توانند منجر به ایجاد سیستم‌های پیچیده تقلیل‌ناپذیر شوند.

🟠 شواهد تاریخی و فسیلی (Historical and Fossil Evidence)
بیهی همچنین به شواهد فسیلی به‌عنوان دلیلی برای وجود "شکاف‌های" تکاملی اشاره می‌کند. او ادعا می‌کند که در سوابق فسیلی، گاهی اوقات جهش‌های ناگهانی در پیچیدگی موجودات زنده دیده می‌شود که نمی‌توانند به‌طور کامل توسط تغییرات تدریجی و تکاملی توضیح داده شوند. این امر به‌عنوان مدرکی برای نیاز به یک "طراح هوشمند" در نظر گرفته می‌شود.

🟠 استدلال‌های فلسفی و متافیزیکی (Philosophical and Metaphysical Arguments)
بیهی گاهی به استدلال‌های فلسفی و متافیزیکی برای حمایت از دیدگاه خود متوسل می‌شود. او ادعا می‌کند که علم باید به‌عنوان یک حوزه باز برای بررسی تمام احتمالات، از جمله امکان دخالت یک طراح هوشمند، در نظر گرفته شود. او استدلال می‌کند که پذیرش نظریه طراحی هوشمند لزوماً به معنای پذیرش مفاهیم مذهبی نیست، بلکه می‌تواند به‌عنوان یک نظریه علمی بررسی شود.

🟠 استدلال‌های احتمالاتی (Probabilistic Arguments)
بیهی از ریاضیات و تئوری احتمالات برای استدلال استفاده می‌کند که نشان می‌دهد تشکیل ساختارهای پیچیده زیستی از طریق تغییرات تصادفی بسیار نامحتمل است. او معتقد است که احتمال وقوع تغییرات تصادفی که منجر به شکل‌گیری ساختارهای پیچیده مانند سیستم ایمنی شود، به قدری پایین است که دخالت یک طراح هوشمند را محتمل‌تر می‌کند.

#مدرسه‌بین‌المللی‌خداباوری‌شریف
#دانشگاه‌صنعتی‌شریف

🆔 @theismschool