«زنِ روز.»
-شالو
-شالو
غآيت وجود.
@qhayatevojod
پرنده ي کوچک من، میان میادین جنگ تو برایم از رؤیاهای ناتمام و نجواهای نجیبانه
بخوان.
«نوشتههای دو نویسنده با نام‌های
شالو بَرّانی و میچکا، قرار داده می‌شود»
@qhayat_bot
غآيت وجود. (Persian)
با خوش آمدگویی به کانال غآيت وجود. که توسط کاربر qhayatevojod تاسیس شده است. در این کانال شما می‌توانید زیبایی‌های زندگی را از زاویه‌ای متفاوت تجربه کنید. عبارات هنری و تأمل‌برانگیزی از دو نویسنده به نام‌های شالو بَرّانی و میچکا در این کانال به اشتراک گذاشته می‌شود. اگر به دنبال یافتن آرامش و خیال راحت هستید، این کانال برای شما مناسب است. از اشعار تا افکار عمیق، غآيت وجود. مکانی است برای فرار از دنیای پر سر و صدا و وارد دنیایی پر از آرامش و زیبایی شوید. برای پیوستن به این سفر، به کانال @qhayat_bot مراجعه کنید و شروع به خواندن نوشتههای دلنشین و الهام‌بخش این دو نویسنده کنید.
غآيت وجود.
18 Nov, 18:29
بچه که بودم فقط و فقط
یک اهنگ بلد بودم؛
گنجشکک اشی مشی
لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میوفتی تو حوض نقاشی
تا همین‌جا و بعد دوباره از اول شروع می‌کردم! الان که فکر میکنم، برام روشنه این علاقه‌ام به پرنده‌ی کوچکم از کجا اومده، من از همون ابتدا در طلب بال‌های آزادی بودم.
ا‌وه عزیزم کاش آدم‌ها پرِ پرواز داشتن.
-شالو
یک اهنگ بلد بودم؛
گنجشکک اشی مشی
لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میوفتی تو حوض نقاشی
تا همین‌جا و بعد دوباره از اول شروع می‌کردم! الان که فکر میکنم، برام روشنه این علاقه‌ام به پرنده‌ی کوچکم از کجا اومده، من از همون ابتدا در طلب بال‌های آزادی بودم.
ا‌وه عزیزم کاش آدم‌ها پرِ پرواز داشتن.
-شالو
غآيت وجود.
16 Nov, 20:37
ما مثل این آتیش می‌مونیم
ده دقیقه دیگه خاکستر میشه، میره!
کی می‌دونه فردا چی میشه؟
-شالو
ده دقیقه دیگه خاکستر میشه، میره!
کی می‌دونه فردا چی میشه؟
-شالو
غآيت وجود.
16 Nov, 20:34
«قصه‌های محلی.»
سال گذشته، بیشتر اوقات در حال خواندن افسانه‌ها و داستان‌های بوشهری بودم،
آوازها و پادکست‌های مختلف رو گوش می‌دادم و غرق می‌شدم توی تمام شعرها.
نام شالو هم از یک پرنده‌ی دریایی ذهنم را درگیر خودش کرد و اینطور شد که من تبدیل شدم به شالو و صادقانه از بابتش به خودم می‌بالم.
همونطور که ناخدا میگه اگه این اشعار و آوازها نبود کسی حوصله‌ی دِریا موندن نداشت.
برای مو ای دِریا زندگیه، فرقی نِداره ماهی باشوم یا شالو.
-شالو
سال گذشته، بیشتر اوقات در حال خواندن افسانه‌ها و داستان‌های بوشهری بودم،
آوازها و پادکست‌های مختلف رو گوش می‌دادم و غرق می‌شدم توی تمام شعرها.
نام شالو هم از یک پرنده‌ی دریایی ذهنم را درگیر خودش کرد و اینطور شد که من تبدیل شدم به شالو و صادقانه از بابتش به خودم می‌بالم.
همونطور که ناخدا میگه اگه این اشعار و آوازها نبود کسی حوصله‌ی دِریا موندن نداشت.
برای مو ای دِریا زندگیه، فرقی نِداره ماهی باشوم یا شالو.
-شالو
غآيت وجود.
15 Nov, 23:19
حتی ملکِ جوان‌بختِ هزار و یک شب هم نبودی وگرنه من کم قصّه و داستان به گوش تو نخوندم!
_از شهرزاد برای میم.
_از شهرزاد برای میم.
غآيت وجود.
14 Nov, 07:19
به فرض این خونه خراب شه، حتی یادشم بر آب شه، بده دستتو به دست من،
بزار انگورا شراب شه.
@qhayatevojod
بزار انگورا شراب شه.
@qhayatevojod
غآيت وجود.
13 Nov, 19:39
«به من بچسب همین الان، مرا ببوس همین حالا، که زندگی دو سه نخ کام است، و عمر سرفه‌ی کوتاهی.»
-میچکا
-میچکا
غآيت وجود.
13 Nov, 09:31
عزیزترینم
جزئیات همه‌چیز است
مثل وقتی که برایت پرتقال پوست میکنم و تک‌تک سفیدی‌هایش را جدا میکنم،
وقتی که دانه‌های هِل را می‌شمارم مبادا چای‌ت کم و زیاد عطر بگیرد،
وقتی که نمی‌گذارم کشوی میزِ کارت از تافی‌های نارگیلی خالی شود مبادا دل‌ت کوچک شود،
وقتی که پاییز می‌شود و من می‌دانم تو از آن قهوه‌خورها نیستی، تو اصلا تلخ نیستی! تو عاشقی، عاشق لیموناد خنک زیر باران و سیگارِ بعدش
برای همین هم همیشه آن‌ها را جایی از خانه‌ی کوچکمان می‌گذارم تا وقتش برسد.
آدم‌ها الکی جزئیات را به خاطر نمی‌سپارند،
مگر نه؟
-شالو
جزئیات همه‌چیز است
مثل وقتی که برایت پرتقال پوست میکنم و تک‌تک سفیدی‌هایش را جدا میکنم،
وقتی که دانه‌های هِل را می‌شمارم مبادا چای‌ت کم و زیاد عطر بگیرد،
وقتی که نمی‌گذارم کشوی میزِ کارت از تافی‌های نارگیلی خالی شود مبادا دل‌ت کوچک شود،
وقتی که پاییز می‌شود و من می‌دانم تو از آن قهوه‌خورها نیستی، تو اصلا تلخ نیستی! تو عاشقی، عاشق لیموناد خنک زیر باران و سیگارِ بعدش
برای همین هم همیشه آن‌ها را جایی از خانه‌ی کوچکمان می‌گذارم تا وقتش برسد.
آدم‌ها الکی جزئیات را به خاطر نمی‌سپارند،
مگر نه؟
-شالو
غآيت وجود.
06 Nov, 20:21
غم‌های بزرگسالی
موهای ادم را سفید می‌کنند،
غم‌های شاعرانه دلِ آدم را،
کاش به نوع دوم مبتلا بودیم.
_شالو
موهای ادم را سفید می‌کنند،
غم‌های شاعرانه دلِ آدم را،
کاش به نوع دوم مبتلا بودیم.
_شالو
غآيت وجود.
04 Nov, 10:54
اگر تو را مثل جنگل پرتقالی که
هیچکس مایل به خریدنش نیست،
بفروشم!
یا مانند دریایی که ناخداهای بوشهری هم دلِ لنج انداختن در آن را ندارند.
زنانگی‌ام درباره‌ی من چه می‌گوید؟
نه! نمی‌توانم مانند پرنده‌ای یخ‌زده بگذارم از من بگذری،
نمی‌توانم زیر رگبار دیوانه‌وار دست‌ها و چشم‌هایت
بدون چتر بایستم.
-شالو
هیچکس مایل به خریدنش نیست،
بفروشم!
یا مانند دریایی که ناخداهای بوشهری هم دلِ لنج انداختن در آن را ندارند.
زنانگی‌ام درباره‌ی من چه می‌گوید؟
نه! نمی‌توانم مانند پرنده‌ای یخ‌زده بگذارم از من بگذری،
نمی‌توانم زیر رگبار دیوانه‌وار دست‌ها و چشم‌هایت
بدون چتر بایستم.
-شالو
غآيت وجود.
01 Nov, 14:55
اين‌گونه كه مرا صدا می‌زنى، درخت پير حياط را هم صدا كنی شكوفه می‌دهد، می‌دانم.
-حسن آذرى
-حسن آذرى
غآيت وجود.
30 Oct, 10:01
عزیزترینم
هزاران چمدان هم کم است!
هزاران کلمه هم همینطور،
اصلا هزاران مشت از خاک هم برای آنان که می‌روند کم است.
چه شعرهای انقلابی که نوشتیم و کاری از پیش نبردند،
چه زبان‌های بیگانه‌ای که به بهانه‌ی رؤیای بهتر یاد گرفتیم،
چه آدم‌های امنی که جا گذاشتیم و فقط چند اسم از آن‌ها بر شانه‌هایمان نشاندیم،
چه درخت‌هایی که کاشتیم و برای آخرین بار برگ آن‌ها را بوسیدیم،
چه رشت‌ها و یزدها که نرفتیم!
هرچه باشد آدم‌ها روزی بر می‌گردند.
یک روزی.
-از میم برای ایران
هزاران چمدان هم کم است!
هزاران کلمه هم همینطور،
اصلا هزاران مشت از خاک هم برای آنان که می‌روند کم است.
چه شعرهای انقلابی که نوشتیم و کاری از پیش نبردند،
چه زبان‌های بیگانه‌ای که به بهانه‌ی رؤیای بهتر یاد گرفتیم،
چه آدم‌های امنی که جا گذاشتیم و فقط چند اسم از آن‌ها بر شانه‌هایمان نشاندیم،
چه درخت‌هایی که کاشتیم و برای آخرین بار برگ آن‌ها را بوسیدیم،
چه رشت‌ها و یزدها که نرفتیم!
هرچه باشد آدم‌ها روزی بر می‌گردند.
یک روزی.
-از میم برای ایران
غآيت وجود.
27 Oct, 11:56
چشم‌هایش مشغولِ انقلاب بود، انقلابی سرخ!
همانند تمام زنان در آغاز زمستان.
_شالو
همانند تمام زنان در آغاز زمستان.
_شالو
غآيت وجود.
26 Oct, 20:59
کجا برویم؟ تا زمانی که بذرِ کوچکی جوانه می‌زند و طاق آسمان بلند است، ما کفترِ جلدِ این خانه‌ایم.
غآيت وجود.
23 Oct, 11:16
من به دنبال آزادی می‌گردم
و بدست آوردنش ممکنه هرچیزی که تا حالا داشتم رو ازم بگیره!
-شالو
و بدست آوردنش ممکنه هرچیزی که تا حالا داشتم رو ازم بگیره!
-شالو
غآيت وجود.
22 Oct, 11:42
می‌رقصید، چنان ارام که انگار پروانه‌ی ایست از پیله در امده. آزاد و عریان و طاغی.
_میچکا
_میچکا
غآيت وجود.
17 Oct, 19:56
من که خاکی سرد بودم.
در گور خود، آرمیده و ترک دنیا گفته.
تو بودی که بر سراسر جانم ریشه دواندی. تنهایی هایم را نوشیدی و سایه‌ی سر به فلک کشیده ات، پناهِ شب های دلتنگی ام شد.
تو؛ درختِ سبزِ روزهای من بودی.
_از میچکا برای شالو، همراه با دلتنگیِ بی پایان.
۱۴۰۳/۷/۲۶
در گور خود، آرمیده و ترک دنیا گفته.
تو بودی که بر سراسر جانم ریشه دواندی. تنهایی هایم را نوشیدی و سایه‌ی سر به فلک کشیده ات، پناهِ شب های دلتنگی ام شد.
تو؛ درختِ سبزِ روزهای من بودی.
_از میچکا برای شالو، همراه با دلتنگیِ بی پایان.
۱۴۰۳/۷/۲۶
1,531
subscribers
293
photos
22
videos
