گویی بدن و روان ما، همچون خاکی حاصلخیز، میزبان بذرهای کاشتهشده توسط کسانی است که در مسیر زندگی با آنها روبهرو شدهایم. این بذرها، گاهی شکوفا میشوند و گاهی به شکلی نامرئی، اما همیشه حضورشان را در وجود ما ثبت میکنند. همانطور که گلها و گیاهان در بهار بذرهای خود را با کمک باد و حیوانات پراکنده میکنند تا نسل خود را ادامه دهند، ما نیز بذرهای معنوی و فکری خود را در زندگی دیگران به جا میگذاریم.
این انتقال نه تنها در زندگی ما، بلکه پس از مرگ ما نیز ادامه دارد. هر ایدهای که به کسی آموختهایم، هر لحظهای که قلب کسی را لمس کردهایم، هر تغییری که در ذهن دیگری ایجاد کردهایم، همچون بذرهایی هستند که ما کاشتهایم و رشد آنها را در دنیای دیگران ممکن ساختهایم.
به این ترتیب، مرگ پایان نیست؛ بلکه مرحلهای از یک چرخه بیپایان است. همانطور که گیاهان بذرهایشان را پراکنده میکنند تا حیاتشان در خاکهای دوردست ادامه یابد، ما نیز بذرهای وجود خود را در قلبها و ذهنهای دیگران پراکنده میکنیم. این بذرها شاید در جایی که نمیبینیم، در زمانی که نمیدانیم، شکوفا شوند و بخشی از وجود ما را در جهانی دیگر به حیات ادامه دهند.
شاید معنای واقعی جاودانگی، نه در بقای جسم، که در تاثیرات عمیق و ماندگاری است که بر زندگی دیگران میگذاریم؛ تاثیری که از ما فراتر میرود و همچون بادی لطیف، بذرهای وجودمان را در همهجا میپراکند.
#انرژی_روانی
#لیبیدو
#مرگ
#زندگی
@inaight_daily_psychology