🐇گسترده نگاره( دومی)🐣 @negare_gostarde Channel on Telegram

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

@negare_gostarde


تبادل گسترده یکا به بالا سین خوب ایدی:👇
@negeareh
@negeareh

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣 (Persian)

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣 یک کانال تلگرامی است که به تبادل گسترده یکا به بالا سین خوب اختصاص داده شده است. اگر شما هم علاقمند به تبادل نگاه و ایده های خلاقانه هستید، این کانال مناسب شماست. با پیوستن به این کانال می توانید با بقیه اعضای کانال به اشتراک گذاری نگاه ها و ایده های خود پرداخته و با نظرات و پیشنهادات آنها آشنا شوید. به منظور شرکت در تبادل گسترده، می توانید با ارسال پیام به آیدی های زیر تماس بگیرید: @negeareh و @negeareh

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 21:49


۲۳۳۹

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 21:47


پسره به خاطر یک جرعت مجبور شده زیر خواب یک لات کله گنده عرب بشه😢♨️
داری خودارضایی می‌کنی توله ؟

ترسیده دستم از روی دیکم برداشتم که سمتم آمد و قلاده دستش دور گردنم بست
-چی باعث شده برده جنسی من
بخواد خودارضایی کنه دست هایش از گردنم به باسنم رسوند و کپل هام باز کرد انگشتش روی سوراخم کشید
-نکنه چون بابا جونت آمده دنبالت درست بابات بزرگترین تاجار الماس اما منم عمرم کسی که اسمم ترس میندازه به جون نصف شهر انگشت فاکش تو سوراخم فرستاد و گردنم گزید که..
https://t.me/+02CknnMEZd0yMjBk
پسره زیر خواب هوس بازترین مرد عرب که از قضاپسر بزرگترین تاجار الماس شهر شده زیر ...🔞♨️

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 21:47


پسربزرگترین تاجار الماس تو جرعت حقیقت مجبور میشه یه برده جنسی بشه اونم #برده #هوسبازترین مرد -عرب🔥💦

-من یه هرزه نیستم من یه برده جنسی نیستم 🥺
با پوزخندم نگاهم کرد و چشم هاش به بدن لختم دوخت سعی کردم خودم بپوشونم
که روم خیمه زد
_تو برده #جنسی منی #هرزه کوچولو❗️
سعی کردم کنارش بزنم که دست هام با دستش محکم گرفت
-تو من نمیشناسی نمیدونی پدرم کیه اون میاد دنبالم♨️
زبونش روی گردنم کشید و انگشت هاش سمت سوراخم برد
-پس بیا منتظرش باشیم ببینم پدرت میاد دنبال پسر #کونیش که الان #برده من شده ؟🔥
خودش واردم کرد
که بلند داد کشیدم کنار گوششم گفت
-اخ کریستال نمیدونی چقدر کردن یه بچه پولدار #حال‌میده حالا میتونی برگردی و ثابت کنی به خاطر یه #جرعت احمقانه به من دادی🥺👅
💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦🔞💦
https://t.me/+02CknnMEZd0yMjBk
https://t.me/+02CknnMEZd0yMjBk

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 18:55


.

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 18:55


شب بعد از مدتها وقتی نیما رفت دوش بگیره با #دیوانگی تمام من هم وارد حمام شدم . پشتش به من بود و تمام بدنش رو بوسیدم . با کف تمام بدنش رو ماساژ دادم . برای اینکه نگاه سردی ازش نبینم همونجور از پشت بغلش کردم و اونقدر #عضوش رو ماساژ دادم که تحریک شد . آروم با انگشتم واردش شدم و بعد از مدتها لرزش بدنش رو حس کردم . سرش رو به عقب اومد ودومین #انگشتم رو هم واردش کردم . صدای کمی مثل آه ازش اومد . گردنش رو بوسیدم و گفتم : دلم برات #تنگ شده بود ، برای حس کردنت ، برای #صدات ، برای اینکه بدونم مال منی🔥

نیما پسری ۲۸ ساله که گی هم هست فکر نمی کرد با وضعیت مالی خراب و پت شاپ ورشکسته اش کسی پیشنهاد شراکت بهش بده . #اردوان ۳۵ ساله که برای هیچ دختری بیشتر از ۱ ماه وقت نمی زاره ، فکرشم نمی کنه زندگی اش درگیر یک پسر و مشکلات اون بشه در حدی که به #گرایش خودشم شک کنه .
دو نفر که عاشق می شن . یکی فکر نمی کنه با شرایط عجیب و غریب کنار بیاد . یکی فکر نمی کنه و باورش نمی شه ، وقتی تمام عمرش با دختر بوده ، عاشق
#همجنسش بشه اما فقط یک نفر تو دنیا که اسمش نیما هست💦
https://t.me/+7RDixBQyp6BmMjdk
https://t.me/+7RDixBQyp6BmMjdk

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 14:52


.

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 14:50


#رمان آواز

🔞💦آواز ، یه پسر خوشکل بیست ساله ، که عاشق پسر عموی خودش هست ، که از بچه گی توی یه خونه بزرگ شدن اما علی پسر عموی آواز ، اون رو مثل برادرش میدونه .
دوست داری بدونی داستان عشق آواز به علی رو...🔥💦

_ دوباره بگو علی…
_چیا دوباره بگم عشقم …
لبخندی با تمام وجودم روی لبهام نشست

_ همین ..همین که گفتی…بگو بهم عشقمم…
علی لبخند #عمیق تری زد و گفت
_ فدای تو بشممم مننن..میکشیی منو تو هااا…
خم شد روم همه ی #صورتم و گردنم تا توی سینم رو هزار بار بوسید و بعد از هر بوسه تکرار میکرد #عاشققتمممم ….
تصور این که دنیا می تونست به این قشنگی باشه ، برام امکان پذیر نبود
چقدررر میتونست #زندگیم با علی باشکوه باشه ، روحم از شدت لذت و شادی از تنم جدا شده بود.
وارد #دنیایی شده بودم که نه زمانی وجود داشت و نه مکانی …

هیچ چیزی نبودجزمن و علی که با تمام وجودمون غرق شده بودیم در عشق بی نهایت…
https://t.me/+7JvRBOhnirc3NjI0
https://t.me/+7JvRBOhnirc3NjI0

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 14:50


🔞گی🔞ممنوعه🔞بی ال🔞عاشقانه🔞

توی چشم هام خیره شد چشم های وحشیش داشت از شهوت میسوخت لبهام رو به چنگ دندون هاش کشید و عمیقا کام می گرفت
دکمه شلوارش رو باز کرد زیپ شلوارش رو پایین کشید عضوش رو بیرون آورد
_ باز کن دهنتو…
دهنم رو باز کردم عضوش رو کشید روی لب هام
_ بیشتر باز کن…
عضوش رو هل داد توی دهنم اونقدر یخ زده بودم که حتی اندازه نفس کشیدن هم تکون نمیخوردم
🌈💦🔞🌈🔞💦🌈🔞💦🌈🔞💦
https://t.me/+7JvRBOhnirc3NjI0
https://t.me/+7JvRBOhnirc3NjI0
دوست داری ادامه این رمان گی رو که عشق بین دو پسر عمو رو نشون میده بیا تو🔥💦

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 10:33


۴۶۳۵

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 10:32


بیرحمانه واسه اون اسباب بازی میخره، ولی واسه خودش نمیخره.🥺

با چشمان #درشت و #اشکی به رفتن مرد نگاه میکرد!
در انتظار بود تا نوبت خودش هم برسد و مرد با جعبه‌ای دیگر او را #سوپرایز کند اما ... حالا مرد رفته بود و حتی محل کوچکی هم به پسرک نداد و رفت.
#بغض کرده سرش را پایین گرفت و با احساسات عجیب و سنگینی به ″#ماشین صورتی″ روبه رویش چشم دوخت و ..
https://t.me/+2eEiWm_5LtoyMzI8
https://t.me/+2eEiWm_5LtoyMzI8
#بی‌ال🔥 #بیبی‌بوی

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 10:32


دست خودش نبود ولی باید پسرشو تنبیه میکرد. برخلاف چیزی که مرد فکر میکرد، همه چیز تقصیر خودش بود ... 🫠💧

جسم
#کوچک او را بدون اینکه کنترل دست خودش باشد، روی تخت پرتاب کرد و سپس در حالت ایستاده مشغول وا کردن #کمربند و شلوارش شد!

پسرک
#ترسیده روی تخت پرتاب شد و ناله‌ای کرد، سپس سرش را از آن زاویه به سمت مرد چرخاند که چگونه مثل گرگی که #گرسنه باشد نفس میکشید و نگاه گرسنه‌اش را روی او میچرخاند.

خودش را روی تخت عقب کشید!

مایا: نتون .. بولو (نکن. برو)

مرد عقب رفتن او را با کشیدن پاهایش جبران کرد و سپس به سرعت روی جسم کوچکش
#خیمه زد که دوباره مثل قبل زیر جسم #تنومند مرد قفل شد ...
👇‼️👇‼️👇‼️👇💦
https://t.me/+2eEiWm_5LtoyMzI8
https://t.me/+2eEiWm_5LtoyMzI8
#گی💧 #بیبی‌بوی

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 09:00


#گی🔥💦 #عاشقانه 😍🔥

با یک #دعوا تو پت شاپ ، اردوان ۳۵ ساله برای اولین بار نیما رو که صاحب پت شاپ هست رو می بینه ، اما #فکرشم نمی کرد این اتفاق باعث شه چند ساعت بعد به خاطر اون پسر که ماشینش کنار اتوبان خراب شده ، #ترمز کنه و نتونه بیخیالش بشه . تا حدی که اردوان #مغرور حتی به گرایش خودشم شک می کنه ، چون مدام از فکر نیما بیرون نمیاد ، چون ناخواسته روی نیما غیرت #وحشتناکی داره
https://t.me/+7RDixBQyp6BmMjdk
https://t.me/+7RDixBQyp6BmMjdk

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

21 Nov, 07:47


۲

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

20 Nov, 20:21


🍼دوددیــــــــــ‌لیــــــــتــــل‌بـــــــــــویـــــــ
تـــــــریــــــــــســــــــامـــــــــــ🍼

😞با چشم‌های اشکی عروسک قدیمی‌مو برداشتم:😢
🥲- علوسک دافی ژونم باژ باید تولو بلدالم🥺
🤫دهنم و چسبوندم به سینه عروسک:🙂‍↔️
🤤- اومم توحا بودی کفاثت...به به بیسول داف... اه شه خوسمزه بودی اشلنسم...اومم اژ میمی ددی‌ها...به به خوسمزه تلی😋
🫢با صدای ددی از جا پریدم:😮
☺️- برگرد بغلم فدات بشم یعنی با میمی ددی هم قهر کردی؟؟🙂‍↕️
https://t.me/+BsDvbNh3cuM1OGI8
https://t.me/+BsDvbNh3cuM1OGI8

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

20 Nov, 20:21


دوددیــــــــــ‌لیــــــــتــــل‌بـــــــــــویـــــــ
تـــــــریــــــــــســــــــامـــــــــــ

پارت آینده رمان
- به به شه میمی #خوسمزه ای دالی دافی جووووننن بده #بخولمتتتت
با دیدن حرف اون لیتل کوچولو دهنم باز موند. توی یتیم خونه این حرفارو از کجا یاد گرفته!
- هی پسر خوشگله داری چیکار می‌کنی؟!
پشت چشمی نازک کرد و به سینه عروسک اشاره کرد همزمان دهنش و چسبوند بهش:
- آگاهه ...مممم به به...دالم اژ....ممم ژژاب لعفتی...میمی علوسک...اومم قلبونت بلم... موخولم
تک خندی از تعجب و حیرت زدم:
- از عروسک! چه زبونی داری تو بچه!
نگاه خبیثی به سینه عروسک انداخت:
- دیده وگتی....اه چه خوسمزه‌ای...ددی نداسته باسی...ماچ ماچ بهت علوسک...مجبولی از نهاتت امکانات...شه خوسمزه...اشتفاده بتونی
ددی که با دیدن #لیتل خیلی شیطون اونم توی یتیم خونه لیتل‌های #سخت‌گیر شاخ در میار😂
پررو چه حرفایی هم به عروسک میزنه😂

https://t.me/+BsDvbNh3cuM1OGI8
https://t.me/+BsDvbNh3cuM1OGI8

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

20 Nov, 17:29


۴۳۳۳

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

20 Nov, 17:07


گردنش بوی خوبی میده؛
بوی عروسکی و بیسکوئتی! 🍪

میتونه همه جوره
#کنترل مرد رو از دست بده.
آخر به جایی میرسه که کارو
#شرطی کنه. تا زمانی که همه چیزو براش فراهم میکنه و اونم در ازا، باید هر #شب #گردن کوچیکشو در اختیار مرد قرار بده!!

و با احساسات عجیب و ناشناخته‌ای، اون
#رایحه خوبشو استشمام کنه که دندوناش #خارش میگیرن و ...🥹💦
https://t.me/+9MXlrO1ChzBlZTA0
https://t.me/+9MXlrO1ChzBlZTA0
#گی #بی‌ال

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

20 Nov, 17:07


تو خلوت خودش با عروسک خودار*ـایی میکنه که یهو مچش گرفته میشه و... 🥹💦

هق‌ هق‌های آرامی کرد و دوباره خم شد تا میان پاهایش را ببیند و سوراخی که قبلا از طریق آن پُر شدن را احساس کرده بود، را پیدا کند!

طولی نکشید تا با خم کردن سرش، در به سرعت وا شود و جسم ترسیده‌ی پسرک به سرعت بالا بپرد و خجالت زده خودش را گوشه‌ی اتاق قایم کند!!

سرش را بلند کرد تا چشمان درشتش را به شخصی که در را وا میکرد، بدوزد!

کسی نبود جز او! کسی که مقصر تمامی آن بود!

پسرک گوشه‌ی در جمع میشد و ران پاهایش که لخت شده بود را به یکدیگر فشرده بود، در حالی شورت و شلوارکش روی مچ پاهایش افتاده بودند!

و حالا ترسیده و خجالت زده، مثل کودکی که حین انجام کارهای بد مچش توسط والدین گرفته میشد، به مرد نگاه میکرد.

مرد که صحنه‌ی نایاب و دیدنی او را شاهد میشد، به نفس نفس افتاد و ...
💥

https://t.me/+9MXlrO1ChzBlZTA0
https://t.me/+9MXlrO1ChzBlZTA0

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

20 Nov, 12:50


۱۹۰۰

🐇گسترده نگاره( دومی)🐣

20 Nov, 12:50


حوصلت سر رفته⁉️
میخوای حرفاتو ناشناس بزنی ⁉️
دردودل میخوای بکنی⁉️
راهنمایی از دیگران میخوای⁉️
دنبال نیمه گمشدت میگردی⁉️
LGBT JOIN🏳‍🌈
https://t.me/+5Z68HaCmFIVkZWNk
https://t.me/+5Z68HaCmFIVkZWNk
رلیابی و کراش یابی برای لزبین ها👭💍
لیتل های که دنبال ددی میگردن🙇🏻‍♀🙇🏼
میسترس های واقعی اینجان🔗👠
بمال بزنیم نفت در بیاد💦😈
BDSM JOIN🏳‍🌈
https://t.me/+5Z68HaCmFIVkZWNk
https://t.me/+5Z68HaCmFIVkZWNk
nuntab

1,095

subscribers

512

photos

473

videos