امین پورصادقی

اطلاعات تاریخی متنوع

📒از پایان جنگ جهانی دوم دلایل کافی برای متهم نمودن همه‌ی رئیس جمهورهای آمریکا به جنایتکار جنگی وجود دارد.
●مورخ آمریکایی، نوام چامسکی

📕ارتش آمریکا در بین سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۸۶ میلادی بیش از ۱۵۰ هزار کشاورز را در گواتمالا کشتند.

📗برخی از مورخان جنگهای میان مسلمانان و اروپا را بیش از ۳۶۰۰ جنگ شمرده‌اند.

📘برای اینکه فرانسه از سیطره‌ی انگلیس خارج شود، وارد جنگی با انگلیس شد که ۱۱۶ سال طول کشید. (۱۳۳۷-۱۴۵۳م)

📙فتح اسلامی شهر قسطنطنیه در سال ۸۵۷ هجری/۱۴۵۳ میلادی، واقعه‌ای برجسته در تاریخ بشریت است .. مسلمانان ۲۹ بار در تاریخ خود برای فتح آن تلاش کردند.

ترجمه: امین پورصادقی

۳۰ جمادی الاولی

کشتار دیر یاسین

فصل‌های منازعات اسلامی و یهودی بر سر سرزمین مبارک فلسطین از زمان جنگ جهانی اول تاکنون، مراحل بسیاری را پشت سر گذاشته است که عموماً به نفع فرزندان میمون‌ها و خوک‌ها بوده است که دلایل بسیاری داشته و مهم‌ترین آنها همدستی و تبانی جهانی مبنی بر تقدیم فلسطین به عنوان غنیمتی به صهیونیست‌ها و حمایت کامل و مشترک انگلیس-فرانسه-آمریکایی از تشکیل کشور اسرائیل و سپس سیاست کشتارهای هولناک گروه‌های صهیونیستی علیه مردم بی‌دفاع بوده است که بسیاری از فلسطینیان را وادار کرد تا به اجبار و ترس سرزمین‌های خود را ترک کنند، نه چنانکه صهیونیست‌ها به دروغ مدعی هستند که فلسطینی‌ها زمین‌های خود را فروختند و داوطلبانه بهای آن را دریافت کردند.

روستای دیر یاسین واقع در نزدیکی روستای القسطل در غرب قدس زندگی امن و آرامی داشت و 775 نفر در آن زندگی می‌کردند که همگی مسلمان و صاحب زمین‌های کشاورزی بودند. در روستا دو مسجد و دو مدرسه و یک باشگاه ورزشی وجود داشت .. در 30 جمادی الاول 1367 هجری قمری - 9 آوریل 1948 میلادی مصادف با روز دوم جنگ معروف القسطل بود که در آن رهبر مجاهدین عبدالقادر الحسینی به شهادت رسید، باندهای ایرگون و هاگانا به رهبری مناخیم بگین که بعداً نخست وزیر شد، با تانک، توپ و تعداد زیادی از صهیونیست‌ها به روستای امن حمله کردند .. این در شرایطی بود که در روستا فقط ۸۵ نفر مسلح بودند که وارد جنگی نابرابر از این خیابان به آن خيابان و از خانه‌ای به خانه‌ای شدند و از سپیده‌دم تا عصر ادامه داشت .. و به این ترتیب مهمات مجاهدان تمام شد و درنتیجه یهودیان بر روستا مسلط شدند و قتل عام وحشتناکی را در میان ساکنانش به راه انداختند که پیر و جوان از آن در امان نماند.

در مورد صحنه‌های این کشتار، برخی از نجات یافتگان صحبت کرده و ذکر نمودند که یهودیان اجساد مردگان را مثله می‌کردند، اعضای بدن آنها را می‌بریدند، شکم زنان باردار را پاره می‌کردند و قربانیان را از سر تا پا نصف می‌کردند. آنها گروهی از اسیران و زنان را با پای برهنه، لخت و عریان با خود همراه می‌کردند و در خیابان‌های قدس غربی رژه می‌رفتند، سپس آنها را تا سرحد مرگ زیر شکنجه کشتند. تعداد قربانیان در این کشتار ۲۵۰ شهید از میان مردان و زنان و کودکان شیرخوار بود.

سگ پلید «بگین» رهبر این کشتار، در این‌باره می‌گوید: آتش آنها داغ و کشنده بود و یهودیان مجبور شدند کوچه به کوچه و خانه به خانه با اعراب بجنگند.

کریس جونز، نماینده ارشد صلیب سرخ می‌گوید: «300 نفر بدون هیچ توجیه نظامی یا تحریک‌آمیز قتل عام شدند درحالی‌که مردانی مسن و زن و کودک شیرخوار بودند. بلکه دختر جوانی چاقو و دستانش را به من نشان داد که از آنها خون می‌چکید، گویا که علامت پیروزی بود».

نکته عجیب این است که سکوت کامل دنیا را فراگرفته بود و هیچکس برای کمک به آنها و نجات‌شان حرکتی نکرد و اینگونه فلسطین از دست رفت.

جهاد شعب فلسطین، ص ۴۲۴، الطريق الی بیت المقدس (۲/ ۱۷۸)، تاریخ فلسطین المصور، ص ۲۶۵.
ترجمه: امین پورصادقی

در زمانی که بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ میلادی صادر شد، مسلمانان در فلسطین ۹۰ درصد ساکنان آن را تشکیل می‌دادند و مالک ۹۵ درصد از اراضی آن بودند.

در انقلاب مسلمانان هند عليه اشغالگران بریتانیایی در سال ۱۸۵۷ میلادی، بریتانیا ۶۵۰ هزار مسلمان را کشت.

در شب اعلام استقلال پاکستان (شوال ۱۳۶۶ هجری/ ۱۹۴۷ م) هندوها در دهلی دویست هزار مسلمان را فقط در دو روز کشتند.

ابن کثیر رحمه الله می‌گوید:

به الله سوگند که هرگز باطل عزت نمی‌یابد ولو اینکه ماه از پیشانی او طلوع کند .. و هرگز حق ذلیل و خوار نمی‌شود ولو اینکه تمام عالم عليه او کف بزنند.

البداية والنهاية (401/10)
ترجمه: امین پورصادقی

٢۹ جمادی الاولی

حادثه قصر سلطان

این واقعه به وضوح و بسیار روشن نشان می‌دهد که تفکر استعماری کشورهای اروپایی در جنگ‌های صلیبی شدید آنها علیه جهان اسلام و جهان عرب تا چه حد یکسان بوده است، چنانکه نه تنها اهداف یکی بوده که روش‌ها و ابزارهای مورد استفاده برای رسیدن به این اهداف نیز یکسان بوده است .. و این امر بر اهمیت مطالعه تاریخ به شیوه‌ای آگاهانه و جامع تاکید می‌کند.

مغرب یکی از مستقل‌ترین سرزمین‌های اسلامی از هر خلافتی بود و تنها تابع خلافت اموی بود و پس از آن تابع چندین دولت محلی یا همسایه بود که تأسیس شدند، مانند دولت ادریسیان، فاطمیان و سپس مرابطین و سپس موحدین، سپس مرینیان .. و به همین ترتیب بود تا زمانی که فرانسویان و اسپانیایی‌ها آن را در حالی به طور مساوی اشغال کردند که تحت حکومت سعدیان بود .. اما اشغالگران منصب سلطان را ابقا نمودند و اموال و دارایی او را برای او باقی گذاشتند اما قدرت و تاثیر معنوی او را از وی گرفتند تا به این ترتیب از او و ظرفیت‌هایش استفاده کنند .. و به این ترتیب امیدوار بودند که به وسیله‌ی او بتوانند انقلاب‌ها را هدایت و آرام کنند و از میزان مقاومت بکاهند و مردم را برای تن دادن به اشغالگر فرانسوی و تسلیم شدن در برابر او متقاعد کنند.

اما سلطان مغرب محمد پنجم در صف مقاومت و جهاد علیه اشغالگران بود .. او کودکی را با طلب علم و شنیدن حدیث گذرانده بود و این مساله در فکر و اندیشه و جهت‌گیری‌های او به هنگام دست یافتن به منصب سلطانی تاثیر گذار بود .. بنابراین با مردان مغربی همراه شد که در پی استقلال بودند و حرکت ملی اسلامی و اعضای آن را حمایت نمود مانند حلو و فاسی و طاهری و دیگران .. و با خواسته‌های آنان موافقت نمود و بعد از وقوع جنگ جهانی دوم در سال ۱۳۵۸ هجری بر فعالیت و تلاش خود برای استقلال افزود .. و از فرانسویان وعده‌هایی برای استقلال بعد از جنگ گرفت .. و تلاش‌هایی در خارج از مغرب داشت تا تایید جهانی در پی استقلال را جلب کند .. این درحالی بود که ژنرال فرانسوی مقیم مغرب، ژنرال "جوان" فردی بسیار سختگیر و به شدت دشمن اسلام و مسلمانان بود .. و شهرک‌نشینان فرانسوی در مغرب را با تمام توان حمایت می‌کرد و در این راستا از پادشاه محمد پنجم خواست که اعضای دیوان پادشاه را برکنار کند و حزب استقلال را منحل نموده و برخی از کارگزاران با سابقه را کنار بگذارد و از دربار دور کند و دامنه‌ی همکاری با اشغالگر فرانسوی را افزایش دهد .. و به او هشدار داد که اگر نپذیرد و سر باز زند، او را از منصبش خلع نموده و به خارج از مغرب تبعید می‌کند.

اما پادشاه محمد پنجم به این تهدیدات تن نداد و بر موضع خود مبنی بر حمایت از استقلال و مقاومت پافشاری کرد که سبب شد تا نیروهای مسلح فرانسوی به اشغال شهرهای اصلی بپردازند و در ۲۹ جمادی الاولی ۱۳۷۱ هجری مصادف با ۲۴ فوریه ۱۹۵۲ قصر پادشاه را با تانک‌ها محاصره کنند .. چنین بود که زیر فشار، محمد پنجم ناچار به موافقت با خواسته‌های اشغالگران شد .. و این مساله کاملا با رفتار انگلیسی‌ها در مصر مطابقت دارد .. زمانی که قصر ملک فاروق را در سال ۱۳۶۱ هجری - ۱۹۴۲ میلادی محاصره کردند تا او را مجبور به بازگرداندن حکومت نحاس کنند که هم‌پیمان و طرفدار انگلیس بود و ملک فاروق در اثنای جنگ جهانی دوم او را برکنار کرده بود.

التاریخ الإسلامي ۱۴/ ۳۸۱
ترجمه: امین پورصادقی

۲۸ جمادی الاولی

وفات سلطان غياث الدين غوری

یکی از سلاطین بزرگ اسلام که نقش زیادی در نشر اسلام در وسط آسیا و بلاد هند داشت، وی سلطان بزرگ غياث الدين ابوالفتح محمد بن سام بن حسین غوری بوده است .. و بلاد غور که هم اکنون در افغانستان است، سرزمینی وسیع با جغرافیای کوه و صحرا می‌باشد .. اهل غور در ایام سلطان الإسلام محمود بن سُبُكْتِكِيْن وارد اسلام شدند .. وقتی دولت سبکتکینی ضعیف شد و میان فرماندهان آن اختلاف رخنه کرد و هندوها فرصت را غنیمت شمردند و مسلمانان را از هند بیرون کردند، در این هنگام بود که غياث الدین و برادرش شهاب الدین بپا خواستند و مردم را جمع کردند و اعلان جهاد نمودند و به این ترتیب دولت غوری جای دولت سبکتکینی را گرفت .. چنانکه الله متعال می‌فرماید: {وَتِلْكَ الأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ} [آل عمران: 140].

و اینگونه غياث الدين از سال ۵۵۶ هجری سلطان غزنه و غور شد .. وی پادشاهی عادل و در مال بخشنده و با رعیت نیکوکار و پایبند شریعت بود .. دولت با وجود او سامان داشت .. علما را به خود نزدیک نموده و فاضلان را دوست داشت و شعرا مدح او را می‌گفتند .. مساجد و مدارس بنا نمود و به عدالت و عمران و آبادی بلاد پرداخت .. دامنه‌ی فتوحات او گسترش یافت و پرچم برادرش شهاب الدين فرمانده لشکر او در هیچ جنگی پایین کشیده نمی‌شد .. همواره مجاهد بود تا بر هند و اقلیم‌های آن حاکم شد و ملقب به امیرالمؤمنین گشت .. مردم او را دوست داشتند، چون عدالت و احسان را در میان آن‌ها رعایت می‌کرد و مالیات را از همه ساقط نمود .. ایام او سراسر سعادت و سرور بود تا اینکه در ۲۸ جمادی الاولی سال ۵۹۹ هجری در نقرس به رحمت الهی شتافت.

سير أعلام النبلاء (21/320)، الكامل في التاريخ (10/281)، شذرات الذهب (4/342)، البداية والنهاية (13/43)، العبر (4/308)، النجوم الزاهرة (6/184).

ترجمه: امین پورصادقی

۲۷ جمادی الاولی

نبرد اجنادین

بعد از اینکه مسلمانان ارتدادی را از بین بردند که پس از وفات رسول خدا بوجود آمد، به وظیفه‌ی اصلی خود پرداختند که در اولویت قرار داشت .. و آن نشر اسلام بود .. و به این ترتیب گردان‌های مجاهدان به عراق و شام رفتند .. خالد بن ولید مرد اول عراق بود و ابوعبیده بن جراح مرد اول شام بود .. و هرقل پادشاه روم متوجه تحرکات اسلامی به سوی شام شده بود، به این ترتیب از لشکر بزرگش خواست که آماده شوند .. بلکه به سربازگیری اجباری از عرب‌های شام دستور داد که نصرانی بودند.

اولین لشکری از مسلمانان که بعد از شناسایی منطقه به اراضی شامی رسید، لشکر عمرو بن عاص بود که هدف او فلسطین بود .. این درحالی بود که لشکر روم که مکلف به مواجهه با مسلمانان بود در منطقه‌ی (اجنادین) در وادی عربة در غور فلسطین (اردن کنونی) سنگر گرفته بودند .. آنها تحت فرماندهی شخص دانایی به نام القبقلار بودند .. این فرمانده رومی تصمیم گرفت تا وضعیت و موقعیت مسلمانان را شناسایی کند، بنابراین مردی عرب از اهل شام را به عنوان نفوذی در میان لشکر مسلمانان فرستاد تا خبر بیاورد .. وی پس از یک شبانه‌روز ماندن در میان مسلمانان، با اخبار هولناکی از وضعیت مسلمانان برای رومیان بازگشت، تا جایی که خیلی کوتاه به فرمانده رومیان گفت: در شب عابدان و در روز سوارکاران‌اند .. و به این ترتیب قبقلار آرزو نمود که هرگز با مسلمانان روبرو نشود.

در روز 27 جمادی الاول سال 13 هجری قمری، لشکریان مسلمانان و رومیان با هم درگیر شدند و عمرو بن العاص به شیوه هولناک شوک و ضربات برق آسا تکیه کرد .. و به این ترتیب مسلمانان با نهایت قدرت به رومیان حمله کردند که رومیان را به وحشت انداخت .. تا آنجا که فرمانده «القبقلار» شمشیر خود را انداخت و سرش را با جامه خود پیچید تا شکست همرزمانش را نبیند و درحالی کشته شد که لباسش را بر خود پیچیده بود .. و اینگونه مسلمانان شجاعت‌ها و قهرمانی‌ها از خود نشان دادند و تعدادی از اولین اصحاب شهید شدند مانند نعیم بن عبدالله النخام، عبدالله بن طفیل، عبدالله بن زبیر بن عبدالمطلب .. کسی که به تنهایی صد نفر از رومیان را در مبارزه‌ها و درگیری‌ها کشته بود. رحمه الله

تاریخ الرسول و الملوک (2/347)، الکامل فی التاریخ (2/265)، مبدأ و منتهی (7/51)، المنتظم (4/159)، فتوح البلدان (1/120)، ایام الاسلام، ص 50.

ترجمه: امین پورصادقی

۲۶ جمادی الاولی

وفات امام طرطوشی

امام بزرگ، قاضی اندلس و اسکندریه، ابوبکر محمد بن ولید بن خلف بن سلیمان بن ایوب فهری اندلسی طرطوشی .. در سال ۴۵۱ هجری در شهر طرطوش در شمال اندلس به دنیا آمد .. در مسیر طلب علم و دانش رشد نمود، چنانکه قرآن را در کودکی حفظ کرد و کتاب المدونة را خواند و نزد عالم بزرگ مالکیه در اندلس ابوالولید باجی مشغول آموختن شد و بعد از دریافت علوم اندلس، برای طلب علم راهیِ مشرق شد .. چنانکه در سال ۴۷۸ هجری وارد عراق و شام و حجاز گردید و در اسکندریه مستقر شد و به اندلس بازنگشت.

طرطوشی از علمای عامل و پیشرو و پیشگام زمانش بود و وای به حال کسی که عقل او از زمانش جلوتر باشد .. چه رنج‌ها که از متعصبین و متفقهان بی علم و تقوا کشید .. مانند رنج‌هایی که ابن تیمیه و ابن قیم و شوکانی و صنعانی دیدند .. طرطوشی در اسکندریه ماندگار شد، علی رغم اینکه مصر در آن زمان تحت حاکمیت دولت فاطمیانِ عبیدی بود .. چون آن را خالی از علمایی می‌دید که به حق برای مردم فتوا دهند .. و این پس از آن بود که عبیدیان ظالم، بسیاری از ائمه و علما و فقهای مصر را کشتند، لذا به امید پاداش خداوند و آموزش مردم در مصر ماندگار شد.

در کنار علم فراوان و امامتش در دین، در زهد و ورع و عبادت امام و پیشوا بود .. همه‌ی مالش را انفاق می‌کرد و چیزی از آن ذخیره پس‌انداز نمی‌کرد .. تا جایی که وقتی فرمانده لشکرها به تبعید او به مصر دستور داد، کالایی نزد او جز قلم‌هایش نبود .. خانه‌اش را مدرسه‌ی طلاب علم شرعی کرده بود و هزینه‌های آنان را می‌پرداخت و به آنان آموزش می‌داد و هر پنج‌شنبه به شاگردان استراحت می‌داد و تعداد شاگردانش در مدرسه‌ی او ۳۶۰ طالب بود.

طرطوشی کرامت‌های ربانی داشت که بر صلاحیت و امامت او در بین مردم دلالت می‌کرد .. چنانکه وزیر افضل تلاش نمود تا او را اذیت کند و به قاهره تبعید کند و اقامت او را در مسجدی کوچک مشخص نمود که طرطوشی عليه او دعا کرد و از دنیا رفت و به جای او مأمون بطائحی نشست که طرطوشی را بسیار دوست داشت و به او احترام می‌گذاشت .. مأمون کسی است که طرطوشی رساله‌ی مشهورش به نام (سراج الملوک) در باب وظایف شرعی حاکم و محکوم را برای او تألیف کرد.

طرطوشی کتاب مشهوری در رد احیاء علوم الدین غزالی داشت که در آن به اشتباهات و بدعت‌های موجود در کتاب پرداخته بود که اگر امکان انتشار آن می‌بود و میسر می‌شد، هرگز کتاب احیاء چنان شهرت نمی‌یافت .. طرطوشی در برابر بدعت‌ها و مبتدعان بسیار شدید بود و با اینکه دولت فاطمیان بدعت‌ها و امور ناروای زیادی داشت، اما در برابر آنان مداهنه نکرد و نفاق نشان نداد و حتی هرگز هدیه‌ای از آنان قبول نکرد .. ایشان در ۲۶ جمادی الاولی سال ۵۲۰ هجری از دنیا رفت و در اسکندریه دفن شد.

سير أعلام النبلاء (19/490)، الديباج المذهب (2/244)، نفح الطيب (2/85)، وفيات الأعيان (4/262)، الصلة لابن بشكوال (2/575)، حسن المحاضرة (1/452)، شذرات الذهب (4/62)، المغرب (2/242)، العبر (4/48)، النجوم الزاهرة (5/231).

ترجمه: امین پورصادقی

صندلی های آنها برای قدرت یا اعتبار نبود. آنها برای کسب مقام با کسی رقابت نکردند. با عباس بر سر مال دنیا رقابت نکردند. مناصب را به افراد حاضر در مناصب بسپارید.

صندلی های آنها چیزی جز نمادی از استواری، فداکاری و رستگاری نبود

۲۵ جمادی الاولی / غزوه موته

پس از اینکه رسول خدا از اوضاع داخلی و پیرامونی دولت تازه تاسیس اسلام اطمینان یافت، به ویژه بعد از ناکام گذاشتن توطئه‌ی یهودیان خیبر، دعوت پادشاهان به اسلام را آغاز نمود و به این ترتیب سفیران و فرستادگانی از جانب خود به سوی آنان فرستاد .. یکی از این افراد حارث بن عمیر ازدی بود که با نامه‌ای او را به سوی بزرگ بصری فرستاد که شرحبیل بن عمرو غسانی جلوی او را گرفت .. شرحبیل کارگزار قیصر روم در بلقاء بود .. پس حارث را بست و گردنش را زد .. کشتن سفیران به مثابه‌ی اعلام جنگ بود، این بود که رسول خدا لشکری با سه هزار جنگجو به فرماندهی زید بن حارثه برای انتقام خون حارث بن عمیر ترتیب دید.

لشکر اسلام حرکت نمود تا به منطقه معان در اردن رسید .. هرقل که خبر حرکت مسلمانان را شنیده بود، لشکر بزرگی با دویست هزار جنگجو تدارک دید که صد هزار نفر آنها از رومیان بودند و صد هزار نفر از نصرانی‌های عرب .. چون جنگ دینی بود و مجالی برای شعارهای نژادپرستانه و ناسیونالیستی نبود. در این بین به دلیل بزرگی لشکر دشمن، مسلمانان برای مشورت توقف کردند که آیا از مقابله منصرف شوند یا اینکه از پیامبر کمک بخواهند که در نهایت تصمیم به جنگ گرفته شد.

و به این ترتیب در ۲۵ جمادی الاولی سال هشتم هجری، دو لشکر در نبردی نابرابر از هر جهت، وارد کارزار شدند .. مسلمانان با ۳ هزار نفر و رومیان و امثال‌شان با ۲۰۰ هزار نفر .. با این همه مسلمانان همچون شیری که از بیشه‌ی خود دفاع می‌کند، جنگیدند .. در این جنگ سه فرمانده‌ی آنان به ترتیب: زید بن حارثه، جعفر بن ابی طالب و عبدالله بن رواحه یکی پس از دیگری شهید شدند .. و مسلمانان بدون فرمانده باقی ماندند تا اینکه در مورد فرماندهی خالد بن ولید به توافق رسیدند که سیف الله و رسولش بود .. خالد با استفاده از نبوغ نظامی خود توانست مسیر جنگ را تغییر دهد و لشکر مسلمانان را قوت تازه‌ای ببخشد و تغییراتی در لشکر مسلمانان ایجاد کند .. چنانکه جای ابتدا و انتها و راست و چپ لشکر را عوض نمود و به این ترتیب رومیان گمان کردند که نیروهای جدیدی به مسلمانان پیوستند .. در این بین، خالد بن ولید با لشکرش تحرکاتی عرضی و رو به جلو داشتند تا اینکه صفوف رومیان را از هم گسستند و درحالی این نبرد به پایان رسید که خسارت مسلمانان فقط ۱۳ شهید از جمله سه فرمانده‌ی مذکور بودند.

حقیقت تاریخی که در مورد این نبرد از ذهن مورخان پنهان مانده این است که نبرد مذکور با پیروزی بزرگ مسلمانان بر روم همراه بود .. و این دیدگاه موسی بن عقبه صاحب مغازی و واقدی و ابن کثیر است که دلایلی برای آن ذکر نمودند که ابن کثیر در سیاق سخن از این غزوه آنها را ذکر نموده است .. و دیدگاه ابن اسحاق این است که پیروزی مسلمانان در این جنگ، مدیون نبوغ خالد بن ولید است که لشکر را به ظاهر عقب کشید و نمای بزرگتری از آن را در چشم دشمن نشان داد تا اینکه از شر لشکر روم خلاص شدند.

تاریخ الطبری، الکامل في التاریخ، البداية والنهاية، الروض الانف، الرحيق المختوم
ترجمه: امین پورصادقی

وفات فقیه عبدالله بن یاسین (امروز ۲۴ جمادی الاولی)

فقیه بربری مغربی عبدالله بن‌ یاسین جزولی که بعد از الله عزوجل، برپایی دولت مرابطین بزرگ در بلاد مغرب و اندلس به او بازمی‌گردد .. چنانکه قبایل بربر در شمال آفریقا در حالتی سرگردان، در جهل و عقب‌ماندگی و دوری از آموزه‌های اسلام و اصول آن زندگی می‌کردند، بلکه برخی قبایل از اسلام مرتد شدند و به بت‌پرستی و عبادت‌های بربری قدیمِ پیش از اسلام برگشته بودند .. مساله‌ای که باعث شد تا یکی از رهبران‌‌شان به نام یحیی بن إبراهيم از فقها و علمای "فاس" کمک بگیرد که فقیه عبدالله بن یاسین جزولی را به همراه او فرستادند.

عبدالله بن یاسین فقیهی بسیار متقی و باغیرت نسبت به آموزه‌های اسلام بود و علاوه بر این خطیبی قوی و تاثیرگذار بود .. بنابراین شروع به ترویج آموزه‌های اسلام در بین این بربرهای صحرانشین نمود و آنان را امر به معروف و نهی از منکر نمود و در این مورد بر آنان سخت گرفت که با روی‌گردانی شدید آنها مواجه شد، چنانکه سبب یاس و ناامیدی از آنان گردید .. این بود که عبدالله بن یاسین به همراه دوست و شاگرد وفادارش یحیی بن إبراهيم از آنان کناره گرفتند و در جزیره‌ای در کنار رود نیجر به عبادت و زهد روی آوردند و در آن به نماز و عبادت مشغول شدند که مردم از این مساله مطلع شدند و از هر جا به او روی آوردند و عبدالله بن یاسین به آنها احکام قرآن و سنت را آموزش می‌داد و آنان را گرامی داشته و دوست‌دار بهشت نموده و در مورد دوزخ هشدار می‌داد و به جهاد در راه الله تشویق می‌کرد .. تا اینکه هزار مرد گرد او آمدند و در این هنگام بود که تصمیم گرفت تا آنان را از تقویت روحی و ایمانی به مرحله‌ی حرکت و جهاد عليه بت‌پرستان و کسانی منتقل کند که از احکام شریعت سر باز می‌زنند و غرق در گمراهی‌ها و شرکیات هستند.

و از ابتدای سال ۴۳۴ هجری، عبدالله بن یاسین رهبری مرابطین برای جنگیدن با قبایل بربری را آغاز نمود و بر قبایل یکی پس از دیگری پیروز شد تا توانست قبایل صنهاجه بزرگ را که از بزرگترین قبایل بربری بودند، تحت فرمان خود درآورد .. و به این ترتیب عبدالله بن یاسین رهبر معنوی و یحیی بن إبراهيم فرمانده‌ی نظامی شدند و همکاری یکسانی در دعوت به سوی اسلام درست داشتند.

جهاد عبدالله بن یاسین در راه خدا و نشر اسلام صحیح بین قبایل بربر به جایی رسید که در سال ۴۵۱ هجری با قبایل برغواطه بت‌پرست جنگید و به شدت در جنگ زخمی شد و در اثر آن، در تاریخ ۲۴ جمادی الاولی سال ۴۵۱ هجری شهید شد -نحسبه کذا-. رحمه الله

روض القرطاس ص84، تاريخ ابن خلدون (6/209)، دولة الإسلام في الأندلس (3/299ـ 307)، الاستقصاء (1/103)، الكامل (8/327ـ 329)
ترجمه: امین پورصادقی

امام الحرمین ابوالمعالی جوینی

اسم و نسب:
امام الحرمین ابوالمعالی ضیاء الدین عبدالملک بن عبدالله بن یوسف جوینی نیشابوری .. در نیشابور واقع در اقلیم خراسان و سال ۴۱۹ هجری متولد شد .. و لقب جوینی منسوب به جوین، شهری است که پدرش در آن متولد شد و آموزش ابتدایی خود در فقه شافعی و علوم شریعت را در آن آغاز نمود.

لقب امام الحرمین:
جوینی ملقب به امام الحرمین شد بعد از اینکه به سبب محنت علما در عصر سلطان طغرل بک که شامل زندان و شکنجه می‌شد، از نیشابور به مکه و مدینه هجرت نمود .. ۴ سال در مکه و مدینه باقی ماند و در این مدت امامت نماز را به عهده داشت و در نتیجه این لقب را گرفت.

خانواده‌ی علمی او:
امام جوینی در خانواده‌ای اهل علم پرورش یافت چنانکه پدر او امام ابومحمد عبدالله بن یوسف، عالم و فقیهی شناخته شده در نیشابور بود .. و این مساله آموختن نزد پدر را در کودکی آسان می‌کرد و به این ترتیب خیلی زود نبوغ او آشکار گشت .. چنانکه علوم فقه و کلام و ادب را به خوبی فراگرفت و پیش از اینکه به بیست سالگی برسد، تدریس را آغاز نمود.

محنت و هجرت:
در سایه‌ی محنت اهل سنت به امر سلطان طغرل بک، امام به همراه علما نیشابور را ترک گفت و برای بازه‌ای در مکه و مدینه مستقر شد .. بعد از وفات طغرل بک به خواست نظام الملک وزیر سلطان سلجوقی الب ارسلان به نیشابور بازگشت که برای او مدرسه‌ی نظامیه را تاسیس نمود.

مهمترین مؤلفات او:

تصنیفات او متنوع و در حوزه‌های فقه و اصول فقه و کلام و سیاست شرعی بوده است، از جمله:

در اصول فقه: البرهان، التلخیص
در فقه: نهایة المطلب في درایة المذهب، غیاث الامم في التیام الظلم

وفات او:
امام جوینی در نیشابور و شب چهارشنبه مصادف با ۲۵ ربيع الآخر سال ۴۷۸ هجری در سن حدود ۵۹ سالگی از دنیا رفت .. رحمت بی‌کران خداوند همراه او.

ترجمه: امین پورصادقی

‏       ‌‏.• °``°•.¸.•°``°•.
      (    #םבםב      )     
       •.    .ﷺ.   ¸.•
             •.♡.•ٍٍ
✿أَللّٰهُمَّ صَلِّ وَسَلِمْ وَ بَارِكْ عَلَى
نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ ✿‏

نبرد قادسیه

نبرد قادسیه بین مسلمانان با فرماندهی سعد بن ابی وقاص رضي الله عنه و فارس به فرماندهی رستم فرخزاد روی داد.

وقایع آن از اولین روز نبرد در ۱۳ شعبان مصادف با ۱۶-۱۹ نوامبر ۶۳۶ م آغاز شد .. و این نبرد نقطه‌ی عطفی در تاریخ اسلامی بود، چون با این نبرد بود که دوران امپراطوری ساسانی به پایان رسید.

این نبرد در منطقه قادسیه در نزدیکی مدائن پایتخت فارس روی داد .. نبرد مذکور شاهد نظم و ترتیب استواری از لشکر اسلام بود، با اینکه در مقایسه با لشکر فارس اندک بودند .. لشکر فارس در این نبرد از فیل‌ها به عنوان سلاح اصلی استفاده کردند، حال آنکه تکیه‌ی مسلمانان متمرکز بر نیروی جنگی و نقشه‌ی نظامی بود.

این نبرد با کشته شدن رستم و شکست فارس به پایان رسید که منجر به فروپاشی و سقوط ساسانیان و باز شدن راه برای مسلمانان جهت پخش شدن در سرزمین فارس گشت.

ترجمه: امین پورصادقی

عادت دادن فرزندان به استفاده از اقوال پیامبر

یکی از ابزار نصرت و یاری پیامبر صلی الله علیه وسلم عادت دادن فرزندان به استفاده از اقوال پیامبر و مثال‌های پیامبر در سخنان روزانه‌ی آنهاست .. چون مثال‌های پیامبر حاوی حکمت‌ها و توجیهات اخلاقی فراوانی است که به پرورش نسلی دانا و خردمند و متوازن در زندگی و حوزه‌ی افکار و اندیشه می‌انجامد و ضامن ارتباط پیوسته‌ی فرزندان با راه و روش پیامبر گرامی اسلام است‌.

به عنوان مثال، اینکه رسول خدا فرمودند: "المؤمن كَيِّسٌ فَطِنٌ": مؤمن زیرک و باهوش است.
و این حدیث به بیداری و هوشیاری مؤمن اشاره می‌کند و به ضرورت اندیشیدن حکیمانه و هوشیارانه تشویق می‌نماید.

چنانکه می‌فرماید: "لا يُلْدَغُ المُؤْمِنُ مِن جُحْرٍ مَرَّتَيْنِ": مؤمن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود.
و این حدیث به اهمیت عبرت گرفتن از تجربه‌های گذشته و گرفتار نشدن به همان خطا و اشتباه قبل تاکید دارد.

و مانند اینکه می‌فرماید: "يَسِّرُوا ولا تُعَسِّرُوا": آسان بگیرید و سخت نگیرید.
که دعوت به لطافت و نرمی و دوری از سخت‌گیری در تعامل با دیگران فرامی‌خواند.

استفاده از این مثال‌ها در نهادینه کردن ارزش‌های اسلامی در نهاد فرزندان بسیار موثر است و آنها را به بخشی از فرهنگ و رفتار روزانه‌ی آنان تبدیل می‌کند .. چنانکه با اصول و مبادی اسلام و سنت‌های پیامبر پرورش می‌یابند و به این ترتیب راه و روش او را منتشر نموده و دینش را یاری می‌دهند.

ترجمه: امین پورصادقی

سلطان العلماء عز بن عبدالسلام

عز بن عبدالسلام سُلمی دمشقی .. یکی از علمای اعلام که به شجاعت و حق‌گویی و علم وسیع در فنون متعدد از جمله تفسیر و حدیث و فقه و عقیده و علوم لغت معروف است.

عز بن عبدالسلام فقیرانه در دمشق پرورش یافت اما اشتیاق او به علم، او را به مسجد کشاند تا علوم اولیه را فراگیرد که شیخ فخرالدین بن عساکر او را مورد عنایت قرار داد و از او استقبال کرد و به مکاتب آموزشی فرستاد و هزینه‌های او را بر عهده گرفت .. و به این ترتیب فرصتی یافت تا جبران مافات کند و به عالم بزرگی تبدیل شود.

عز بن عبدالسلام با شجاعتش در مواجهه با حکام و باطل معروف است چنانکه در برابر ملک صالح اسماعیل ایوبی ایستاد و به هم‌پیمان شدن او با صلیبیان و فروش سلاح به آنان اعتراض کرد و در میان مردم به خطبه ایستاد و آنان را در این زمینه هشدار داد که درنتیجه از خطابه منع شد و به زندان افتاد، اما از موضع خود باز نگشت.

به مصر هجرت کرد و با استقبال سلطان نجم الدین ایوبی مواجه شد که به او خطابت و قضاوت بخشید .. وقتی با امرای ممالیک مواجه شد که همچنان بردگی با آنان مانده است، شرط نمود که از بیت المال مسلمانان خریداری شوند تا آزاد گردند .. و چون سلطان مخالفت کرد، عز بن عبدالسلام آماده‌ی مسافرت شد، اما سلطان خواسته‌ی عز بن عبدالسلام را تنفیذ نمود.

عز بن عبدالسلام در سال ۶۶۰ هجری در قاهره و عمر ۸۳ سالگی درحالی از دنیا رفت که میراث علمی ارزشمندی از خود به جای گذاشت.

ترجمه: امین پورصادقی

ضعیفان همان کسانی هستند که از خاص‌ترین ویژگی‌های انسان گرامی نزد خداوند تنازل کرده‌اند .. آنگاه که از اندیشیدن و اعتقاد و نظر داشتن تنازل کردند و خود را تابع و پیروی مستکبران و طاغوت‌ها قرار دادند .‌. و برای غیرالله سرخم نموده و خود را در لیست بردگان آنها قرار دادند و این خفت و خواری را بر بندگی برای الله ترجیح دادند.
ضعف عذر نیست، بلکه جرم است .. چراکه خداوند برای هیچکس نخواسته که ضعیف باشد .. بلکه همه‌ی مردم را فراخوانده تا خود را تحت حمایت او قرار دهند و به او افتخار کنند و در جوار او عزت را بجویند که عزت از آن الله است.
و الله برای هیچکس نخواسته که به اختیار از سهم و نصیب خود از حریت و آزادی بگذرد - آزادی که وجه تمایز او و محور تکریم و احترام اوست - یا به اجبار و اکراه از آن تنازل کند.
حال آنکه قدرت مادی - هر اندازه باشد - توان این را ندارد که انسانی را به بردگی بکشد که خواهان حریت و آزادگی و جویای کرامت آدمی خود است.
نهایت کاری که این قدرت مادی می‌تواند انجام دهد آن است که جسم انسان را هدف بگیرد و آن را اذیت و آزار و شکنجه دهد و به زندان بیندازد .. اما ضمیر و عقل و روح را کسی نمی‌تواند حبس کند و به ذلت و خواری بکشد مگر اینکه صاحبش خود آنها را تسلیم حبس و خفت و خواری و ذلت کند.

سید قطب، الظلال ۴/ ۲۰۹۶
ترجمه: امین پورصادقی

الله الله ربي لاأشرك به شيئا..

در مسجد پیامبرمان ❤️

چه‌ کسی توانش را دارد که آن ضعیفان را در عقیده و اندیشه و رفتار تابع و پیروی مستکبران کند؟
چه کسی توانش را دارد که آن ضعیفان را متقاعد به دینداری غیر الله کند، حال آنکه فقط الله خالق و رازق و سرپرست آنان است؟

هیچکس چنین توانی در اختیار ندارد .. جز نفس‌های ضعیف خودشان .. آنان ضعیف‌اند نه از این جهت که نیروی مادی کمتری از طاغوت‌ها دارند و نه از این بابت که جاه یا مال یا منصب یا مقامی کمتر از طاغوت‌ها دارند .. هرگز .. همه‌ی اینها اعراض خارجی هستند که ذاتا ضعف تلقی نمی‌شوند که صفت ضعف را به ضعیفان منتقل کنند .. بلکه آنان ضعیف‌اند چون ضعف در روح و قلب و غیرت و در عزت نفس و افتخارشان به خاص‌ترین ویژگی‌های انسان است.

سید قطب، الظلال ۴/ ۲۰۹۶
ترجمه: امین پورصادقی

موسسه فناوری ماساچوست با همکاری پنتاگون ویدئویی را منتشر کرد که نشان می‌دهد در صورت وقوع یک جنگ هسته ای همه جانبه بین روسیه و آمریکا چه اتفاقی می افتد.

سفاهت دو نوع است
سفاهت مادی که مبتلا به آن اهمیتی نمی‌دهد که مالش را در جای خود صرف نکند و در موارد نامشروع هزینه کند.
و سفاهت معنوی و فکری که مبتلا به آن اهمیتی به عواقب و فرجام سخنان و احکامش نمی‌دهد .. و کسی که گرفتار این نوع سفاهت است، شر بیشتری از کسی برای مردم دارد که گرفتار سفاهت از نوع مادی آن است.

ترجمه: امین پورصادقی

مذهب صحابه رضي الله عنهم در تعامل با حاکمان و والیان و فرماندهان

● وجه سی و هفتم آن است که عبادة بن صامت و دیگران گفتند: با رسول خدا بیعت نمودیم که هرجا بودیم حق را بگوییم و در راه الله از ملامت هیچ ملامت‌کننده‌ای نترسیم.

و ما نزد خداوند گواهی می‌دهیم که آنان به این بیعت وفا کردند و حق را گفتند و حق‌گویی کردند و در راه الله به ملامت کسی توجه نکردند و چیزی را از ترس شلاق و عصا و امیر و والی کتمان نکرده و پنهان نداشتند .. چنانکه هرکس در سیرت و راه و روش آنان تامل کند، این مهم را به وضوح می‌بیند ..

به عنوان نمونه ابوسعید بر مروان که امیر مدینه بود اعتراض نمود .. و عبادة بن صامت بر معاویه که خلیفه بود اعتراض کرد .. و ابن عمر بر حجاج با همه‌ی شدت و تندی که داشت و بر عمرو بن سعید که امیر مدینه اعتراض نمود.

و نمونه‌های اعتراض آنها به حاکمان و والیان به هنگام خارج شدن آنان از عدالت زیاد بوده و در این مسیر از شلاق آنها و مجازات‌شان نترسیدند .. اما پس از آنان چنین جایگاه و منزلتی نداشتند، بلکه موارد حق زیادی را از ترس والیان ظالم و فرماندهان ستم‌پیشه ترک کردند .. و این محال است که اینان توفیق صواب داشته‌اند و اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم از آن محروم بوده باشند.

اعلام الموقعین عن رب العالمین (۶/ ۱۴-۱۵)
ترجمه: امین پورصادقی

اسلام به شما می‌آموزد که غذای یک نفر برای دو نفر کفایت می‌کند و غذای دو نفر برای چهار نفر ..
اما مادی‌گرایی به شما آموزش می‌دهد که هر نفری که بر سفره‌ی شما اضافه شود، از غذای شما می‌کاهد.

اسلام به شما خبر می‌دهد که مال بنده از صدقه دادن کم نمی‌شود و خداوند ربا را از بین می‌برد و صدقات را رشد و پرورش می‌دهد.
اما مادی‌گرایی به شما اطلاع می‌دهد که مال با انفاق کم شده و با ربا افزایش می‌یابد.

اسلام به شما خبر می‌دهد که مسلمانان همچون یک جسم و جان هستند.
و ناسیونالیسم به شما می‌آموزد که همسایه‌ی شما دشمن شماست، در صورتی که مدارک اقامت شما متفاوت باشد.

شما دو گزینه برای انتخاب دارید:
آموزه‌های اسلام را بپذیرید که غذا با تقسیم آن زیاد می‌شود و با انفاق آن افزایش می‌یابد ..
یا آنچه در دنیای مادی روی می‌دهد تصدیق کنید که مهمان از غذای شما می‌کاهد و صدقه از مالتان کم می‌کند.

محمد ممدوح عبدالباری
ترجمه: امین پورصادقی

سرآغاز بلند شدن صدای طبل‌های جنگ جهانی سوم

آمریکا و اروپا به اوکراین اجازه دادند تا از موشک‌های دوربرد برای ضربه زدن به عمق روسیه استفاده کند .. و این یعنی ناتو به طور مستقیم و آشکار وارد جنگ با روسیه می‌شود .. و این یعنی همپیمانان روسیه دست بسته و بیکار نخواهند نشست، چون می‌دانند که بعد از روسیه نوبت آنان خواهد بود، در صورتی که اقدامی نکنند .. و این یعنی وقتی آمریکا و اروپا تصمیم خود را اجرایی کردند، دنیا به نقطه‌ای بی‌بازگشت رسیده است .. و این یعنی - چنانکه به ذهنم می‌رسد - تریلیون‌ها ثروتی که از خلیج در آمریکا و اروپا مستقر است، همه بخار می‌شوند.

چند روز پیش در پیامی به این مساله اشاره کردم که:
بشر امروز به اندازه‌ی پرتاب سنگی با روی دادن تغییر بزرگی در مسیر آینده فاصله دارد و این امر، فقط نیازمند لحظه‌ای است که رئیس جمهوری دیوانه از رئیسان قدرت‌های بزرگ آن را رقم بزند.

اما ما می‌گوییم: بارالها، ظالمان را با یکدیگر در هم شکن و آنان را به یکدیگر مشغول بگردان و مکر و نیرنگ آنان را متوجه خودشان کن و برای این امت سر و سامان و رشد و بالندگی فراهم بفرما.

نورالدین قوطیط
ترجمه: امین پورصادقی

نماد کعبه و همجنسگرایانی که اطراف آن می‌رقصند و امروز شاهد آن در بلاد حرمین هستیم، یک امر تصادفی و اتفاقی نیست .. بلکه مراسمی شیطانی برای تقرب به ابلیس و درخواست یاری از او و کمک خواستن از سربازان اوست .. و هرکس درایتی در مورد رقیه‌ها و روش‌های ساحران داشته باشد این مساله را خوب متوجه می‌شود.

بندگان شیطان از رهبران دنیا هستند و یکی از آن‌ها بن سلمان است که برای استقبال از مسیح دجال و توسعه‌ی دولت اشغالگر صهیونیستی و برتری آن آماده می‌شوند که ضامن حفظ و تثبیت جایگاه آن است و یکی از علامت‌های بزرگ خروج دجال است.

و به این ترتیب همه‌ی سربازان ابلیس در زمین، برای از بین بردن فطرت و نشر روابط جنسی شاذ و نامشروع و نشر الحاد تلاش می‌کنند تا پیروانی بیابد که آماده‌ی عبادت و پیروی از او باشند.

امروز ما در سخت‌ترین وضعیتی به سر می‌بریم که از صدر اسلام بر مسلمانان می‌گذرد.

مسلمانان و ملت‌های اسلامی پراکنده و در خواب و غرق در بی‌تفاوتی و محبوس در پادگان‌های نظامی بزرگی به نام وطن‌هایی هستند که با سربازان و سیم‌خاردارهایی احاطه شدند.
مسلمانان آزاده یا تحت تعقیب‌اند و یا در قید و بند یا در تبعید و چاره‌ای نمی‌بینند.

برداشت حاکم از بیت المال

عمر رضي الله عنه به برخی از کارگزارانش چنین نوشت:

مثال من و شما در برابر این مال چنان است که الله متعال در مورد سرپرست یتیم می‌فرماید:
«وَمَن كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ ۖ وَمَن كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِٱلْمَعْرُوفِ»: و هر کس بی‌نیاز است، باید [از گرفتن اجرتِ سرپرستی] خودداری کند و هر کس نیازمند است، باید به طرز شایسته [و مطابقِ عُرف از آن] بخورد.

و همین دیدگاه ائمه چون مالک و دیگران است.

المدونة ٣٤٨/١
ترجمه: امین پورصادقی

عمر بن خطاب به والی خود در مصر چنین نوشت:

- در پی دشمنان الله باش
- در مورد رعیت خود عدالت را رعایت کن
- اوضاع و احوال آنان را جویا باش
- در برابر دیوان‌های‌شان حقوقی برای آنان معین کن
- با عفو و بخشیدن آنان در پی عفو و بخشش باش.

روزها می‌گذرد و پس از آن نام نیکو یا خفتی طولانی باقی می‌ماند.

فتوح الشام ۲/ ۶۳
ترجمه: امین پورصادقی

بر هر مسلمانی واجب است که در مورد مسلمان دیگر این ظن و گمان را داشته باشد که مرجع او در مسائلی که برای او مطرح می‌شود، قال الله و قال الرسول صلی الله علیه وسلم است .. و چون این مقدار از ایمان وجود داشته باشد، حکم کفر موضوعیت ندارد و مرتفع خواهد بود و هرکس با برادرش حق ولاء و دوستی و یاری و محبت را رعایت می‌کند.
و از اشتباهات برخی در این باب این است که تصورشان نسبت به مخالفِ مسلمان از این قرار است که به هوی و هوس و چیزی جز دین اسلام استدلال کرده است .. و این تصور را زمانی در مورد او دارد که در یک یا چند مساله با او مخالفت کرده است.
و این باب غلو و تکفیر مخالف است و نشر این مساله در بین عوامی که نه همه‌ی سخن را می‌شنوند و نه همه‌ی معانی را می‌فهمند، شر آن را بزرگتر و بیشتر می‌کند.

ترجمه: امین پورصادقی

(إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ)

دشمن خدا و رسولش و مؤمنان بن سلمان و اطرافیان فاسدش و در راس آنها ترکی آل شیخ الگویی شبیه کعبه می‌سازند تا زنان برهنه اطراف آن بچرخند.

خداوند شر این ابوجهل را از سرزمین وحی کم کند.

آیا کسی که مظلومان را یاری نمی‌کند در قبرش عذاب می‌شود؟

رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمودند: [أُمِرَ بعبدٍ من عِبادِ اللهِ أنْ يُضْرَبَ في قَبرِهِ مِائةَ جَلْدَةٍ، فلمْ يَزَلْ يَسْأَلُ ويَدْعُو حتى صارَتْ جَلْدَةً واحدةً، فَامْتَلأَ قَبْرُهُ عليهِ ناراً، فلمَّا ارْتَفَعَ عنهُ وأفاقَ، قال: على ما جَلَدْتُمُونِي؟ قالوا ـ أي الملائكة الذين أُمِرُوا بتعذيبِه ـ: إِنَّكَ صَلَّيْتَ صَلاةً بغيرِ طُهورٍ، ومَرَرْتَ على مَظْلومٍ فلمْ تَنْصُرْهُ]
[در مورد بنده‌ای از بندگان الله دستور داده می‌شود تا در قبرش به او صد ضربه شلاق بزنند و او همواره خواهش نموده و تقاضا می‌کند تا اینکه صد ضربه به یک ضربه تبدیل می‌شود و به این ترتیب قبرش پر از آتش می‌شود و چون این وضعیت از او برداشته شده و بهوش می‌آید، می‌گوید: به چه دلیل مرا شلاق زدید؟ (فرشتگانی که مامور عذاب او شدند) می‌گویند: تو نمازی را بدون طهارت خواندی و بر مظلومی گذشتی و او را یاری نکردی].
السلسلة الصحيحة 2774 شیخ البانی می‌گوید: إسناده جيد.

این بنده در قبرش عذاب می‌شود و این شلاق را می‌خورد که قبرش را پر از آتش می‌کند، چون از کنار مظلومی گذشته و او را یاری نکرده است .. در اینجا دین این مظلوم مشخص نشده .. چه بسا غیر مسلمانی باشد .. اما برای یاری او مظلوم بودنش کفایت می‌کند .. در این صورت وضعیت کسانی چه خواهد بود که از کنار میلیون‌ها مسلمان مظلوم می‌گذرند که قتل عام و کشته می‌شوند و خانه‌های‌شان بر سرشان ویران می‌شود .. چنانکه در فلسطین و غزه شاهد هستیم .. سپس یاری‌شان را ترک نموده و در حد توانش برای یاری آنان اقدام نمی‌کند و برای آنان خشمگین نمی‌شود .. براستی عذاب و فرجام او در قبرش چه خواهد بود، پیش از قیامت؟ .. این حدیث شریف نبوی و سایر احادیث، ردی هستند بر کسانی که از طاغوت‌های ظالم دفاع می‌کنند و نسبت به یاری مظلومان و مستضعفان در فلسطین و غزه ساکت و بی‌تفاوت هستند .. و با دروغ و ناروا و سوگند به خداوند می‌گویند: میت در قبرش از ادرارش سوال و برای آن محاسبه می‌شود که آیا از ادرارش پرهیز کرده یا نه؛ و هرگز از فلسطین و غزه سوال نخواهد شد، حال آنکه اهل آن مسلمان و مظلوم هستند .. چرا یاری‌شان را ترک نموده و یاری‌شان نکردند .. و ما این سخن او را انکار نمی‌کنیم که بنده در قبرش از ادرارش سوال و محاسبه می‌شود، بلکه قسمت دوم سخنانش را انکار نموده و خلاف واقع می‌دانیم.

ترجمه: امین پورصادقی

مستقل بودن دستگاه قضایی

مستقل بودن دستگاه قضایی یکی از ارکان اساسی در شریعت جهت تضمین حقوق مردم است .. چنانکه قاضی در تصمیماتی که می‌گیرد فقط به شریعت تکیه می‌کند.

و این مفهوم از خلال نامه‌ی مختصری بیشتر بروز پیدا می‌کند که امیرالمومنین عمر بن خطاب رضي الله عنه به والی خود معاویه بن ابی سفیان رضي الله عنه می‌فرستد - که حکمرانی سوریه و فلسطین را عهده‌دار بود - و در آن تاکید می‌کند که:
(راهی برای تسلط بر عبادة بن صامت نداری).
ناگفته نماند که عبادة رضي الله عنه از طرف خلیفه قاضی فلسطین بود .. و این انعکاس تاکید و اصرار عمر رضي الله عنه بر عدم دخالت والیان در امور قضاوت بود.

ترجمه: امین پورصادقی

🤲ربنا أفرغ عليهم صبراً وثبت أقدامهم وانصرهم على القوم الكافرين.

فردای قیامت اگر بپرسد که برادر مسلمانم چرا دیدی و کمکی نکردی چه پاسخ بدهیم؟

غزة العزة

غزة العزة

💚✌️

سلام عليك من قلوبنا 💚

‏       ‌‏.• °``°•.¸.•°``°•.
      (    #םבםב      )     
       •.    .ﷺ.   ¸.•
             •.♡.•ٍٍ
✿أَللّٰهُمَّ صَلِّ وَسَلِمْ وَ بَارِكْ عَلَى
نَبِيِّنَا مُحَمَّدٍ وَعَلَى آلِ مُحَمَّدٍ ✿‏

تقبلهم الله في الشهداء وکل من جاهد في سبيل الله في اي ارض من اراضی المسلمين المحتلة من قبل الطواغیت الارض.

از زمان تاسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ م، آمریکا ۷۶ بار از حق وتو استفاده کرده است .. ۵۷ بار ضد قضایای مربوط به اعراب و حقوق مسلمانان بوده که اغلب‌شان ضد فلسطین بوده است.

هرگاه یکی از مجاهدان غزه کشته می‌شود، دشمن شاد می‌شود و منافقان مسرور .. چون نمی‌دانند که قانون و قاعده در جنگ‌های مستمر این است که استمرار این جنگ‌ها از هر مجاهدی یک فرمانده می‌سازد که در لحظه برای خالی کردن جای کسانی پیشگام می‌شوند که جای‌شان خالی شده است .. آنچه مجاهد در میدان نبرد می‌آموزد مرتبه‌ی بسیار بیشتر از خواندنی‌ها و تمرین‌هایی است که در طول سال‌ها آموخته است.

ترجمه: امین پورصادقی

اینجا بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا خارج از ایالات متحده یعنی پایگاه العدید در قطر است.
از اینجا بمباران و ویرانگری عراق و سوریه و لیبی انجام شد.

این درست و منطقی است که ۱۳۴۰ سالی را فراموش کنیم که امتی یکپارچه و متحد بودیم و ۱۰۰ سالی را باور کنیم که با مرزهایی پراکنده و تقسیم شدیم که غرب ترسیم کرده است.

صحنه‌های دردناکی که از اهل‌مان در غزه شاهد هستیم و دل را پیش از چشم به اشک می‌آورد، نباید این فرصت را برای شیطان ایجاد کند که ما را به دایره‌ی شک و تردید نسبت به قدرت الله یا قضا و قدر او بکشاند.

راه حل برون‌رفت از این مشکل، تامل در محنت‌ها و رنج‌هایی است که بهترین خلق الله و محبوب‌ترین مخلوقات نزد الله، پیامبرمان محمد صلی الله علیه وسلم با آن‌ها مواجه شد.

سیرت نبوی آرشیوی از حوادث سخت و دردناک و غم‌انگیزی است که شخص پیامبر را هدف قرار دادند.

آیا در سیرت نخواندیم که هنگام سجده بر دوش او پلیدی نهادند تا جایی که نتوانست از سجده برخیزد تا آن را از او دور کردند.

آیا نخواندیم که چگونه پاهایش ورم نمود، آنگاه که خارج از طائف بود و کودکان با سنگ او را می‌زدند.

آیا در مورد گرسنگی کشیدن او و امهات المومنین رضي الله عنهن نخواندیم.

آیا در مورد احساس او در حال ديدن آل یاسر رضي الله عنهن نخواندیم که آویزان، روز و شب در برابر دیدگان دیگران شکنجه می‌شدند.

آیا از احساس او در محاصره‌ی شعب ابی‌طالب نخواندیم که به سبب آن، خود و همه‌ی نزدیکانش حتی غیر مسلمانانِ آنها اذیت و آزار دیدند.

این موارد بیش از آن هستند که همگی ذکر شوند .. اما ای برادران و خواهران ما در غزه، امروز شما نخبه‌ها و برگزیدگان این امت هستید و از نزدیک‌ترین مردم به مقام پیامبران.

صبر کنید و استوار باشید و مقاومت کنید و دلهایتان را استوار دارید که به اذن خداوند شما پیروزید.

رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
ایامی را پیش روی خود خواهی داشت که صبر کردن در آنها همچون گرفتن اخگری در دست است .. برای کسانی که در این روزها عمل می‌کنند، مانند اجر و پاداش پنجاه نفر از کسانی است که همچون عمل شما انجام می‌دهند.
و در روایتی آمده است:
گفته شد: ای رسول خدا، اجر و پاداش پنجاه نفر از ما یا از خودشان؟
فرمود:
بلکه اجر و پاداش پنجاه نفر از شما.

امام قاری می‌گوید:
یعنی ایامی که راهی جز صبر کردن در آنها ندارید.

ترجمه: امین پورصادقی

متوجه باشید که حکومت بنی امیه زمانی از هم پاشید و مضمحل گردید که سیره‌ی عمر بن عبدالعزیز را کنار گذاشتند و جعد بن درهم را مربی خود قرار دادند و فلسفه‌های مشرکانه را ترجمه کردند و مردم را مشغول نقائض جریر و فرزدق کردند و غنا و آوازخوانی را در حجاز اشاعه دادند و برخی از آنان این ادعای ناروا را که منافقان و مبتدعان می‌گفتند که: اطاعت‌شان در همه چیز واجب است، راست پنداشتند .. و رهبری انقلاب عليه آنان (ابومسلم خراسانی) سبب از بین رفتن ملک و حکومت‌شان را دور کردن دوستان و نزدیک نمودن دشمن به خود ذکر نموده است و این را در مورد منصور عباسی گفت.

المسلمون والحضارة الغربیة ص ۲۸۷۲
ترجمه: امین پورصادقی

همه‌ی رویدادها و حوادث روزگار پایان می‌یابند و این الله است که امور را مقدر می‌کند .. اوست که همه‌ چیز را مقدر نموده است .. پس هم اکنون موضعی را در مورد رویداد حال داشته باشید که فردا پس از پایان یافتنش از آن پشیمان نباشید.

تجربه‌ها به من آموختند که بزرگترین چیزی که مسلمان را پس از پایان یافتن رویدادها رنجیده‌خاطر می‌کند، آرزوی این است که آن رویداد تکرار شود تا موضعی از جنس ایمان و صداقت و راستی داشته باشد.

ترجمه: امین پورصادقی

هیچکس نیازمند تحلیل یا استنباط نیست تا بداند منظور آمریکا و اسرائیل از اعتدال و تشدد و افراط‌گرایی چیست .. چنانکه آمریکا در مناسبت‌های زیادی و در طول سال‌ها تصریح نموده که اعتدال یعنی اعتراف به اسرائیل و تشدد و افراط‌گرایی یعنی نپذیرفتن آن .. اما هرکس قرآن بخواند و آنچه خداوند در مورد بنی اسرائیل و اهل کتاب ذکر نموده‌ است و همچنین هرکس که سیرت پیامبر را بخواند و احادیث صحیحی که در باب فتنه‌ها و نشانه‌های قیامت وارد شده‌اند، متوجه این مساله می‌شود که منظور آمریکا چیست.

المسلمون والحضارة الغربیة (ص ۲۸۶۷-۲۸۶۸)
ترجمه: امین پورصادقی

پ ن: باید منظور دیکتاتورها و مستبدان را از اصطلاحاتی که در مورد مخالفان‌شان به کار می‌برند به خوبی درک کنیم تا فریب بهره‌برداری آنها از اصطلاحات ارزشمند را نخوریم و دستمایه‌ی بازی با مفاهیم نشویم. جنایتکاران و دژخیمان دنیا به پیروی از ابلیس به #تدلیس_مزین می‌پردازند تا جنایت‌های خود را توجیه کنند و جامعه را با خود همراه .. هرچند مرور زمان و رویدادها و حوادث در گذر زمان، نقاب از چهره‌ی منظورِ منفورِ پست پست‌فطرتان کنار می‌زند و آنها را لخت و عریان در چهره‌ای بسیار زشت به همگان نشان می‌دهد.

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

▪️ مدتی قبل با دوستی از وضع #غزه و مسلمانان محاصره شده و اوضاع سخت آنان می‌گفتیم، از اینکه جز شعارنویسیِ مجازی و تظاهرات با راهپیمایی‌هایِ نمادین و بی‌هزینه و چه‌بسا بی‌فایده، چه کار واقعی‌تر و مفیدتری را می‌توانیم انجام دهیم؟!

🔹 با تلاش‌هایی که داشتیم توفیق شد در چند نوبت و با همکاریِ دوستانِ دور و نزدیک، حدود ۲۰۰ میلیون تومان برای مردم غزه کمک‌هایی را ارسال کنیم، نوبت اول هر خانواده یک عدد مرغ و در نوبت دوم به دلیل نایاب شدن خوراکی بالاجبار کمک‌ها را به صورت نقدی در اختیارشان گذاشتیم تا هرگاه میسر بود خودشان خرید کنند.

🔸 بزرگواری گفت که با عزیزان برهان هم به اشتراک بگذار تا آنان نیز شریک این خیر باشند.
خواستم اطلاع بدم تا اگر دوستی علاقه داشت با ما مشارکت کند.


⏱️ پایان ارسال تا اول آذر ماه

💳 شماره کارت جهت واریزی:


- ایوب انصاری (بانک ملی):
6037997297539471
شماره شبا:
IR730170000000307027609009

- عبدالمنعم دریانورد (بانک مسکن):
6280231496198366

- یعقوب سعیدی (بانک ملت):
6104337498838513
شماره شبا:
020120000000008660994745

اسامی علم عقیده

تصنیفات در علم عقیده بسیارند.

● گاهی علما علم عقیده را [التوحید] نامیدند مانند دارای و ابن خزیمه و ابن منده و هروی و در کتاب صحیح بخاری [کتاب التوحید] را داریم.

● و گاهی علم عقیده را [الایمان] نامیدند مانند کتاب الإيمان اثر ابوعبید القاسم بن سلام و ابن ابی شیبه و العدنی و از نخستین عنوان‌ها در صحيح بخاری کتاب الإيمان است و نخستین کتاب در صحيح مسلم کتاب الإيمان می‌باشد.

● و گاهی با عنوان [السنة] از علم عقیده یاد کرده‌اند مانند کتاب (السنة) اثر عبدالله بن امام احمد و حرب کرمانی و ابن ابی العاصم و ابن نصر مروزی.

● و گاهی از علم عقیده با عنوان [الاعتقاد] یاد کرده اند مانند اعتقاد الاوزاعی و الثوری و کتاب لالکائی با عنوان [شرح اصول الاعتقاد] و مثال‌های دیگر.

● و گاهی آن را [الشريعة] نامیدند مانند کتاب آجری و ابن بطه.

● و گاهی آن را [الفقه لاکبر] نام برده‌اند همچون کتاب ابوحنیفه.

● و گاهی علم عقیده را [اصول الدین] نام نهادند مثل کتاب (اصول الدین) بخاری و محمد بن سحنون.

● و گاهی با عنوان [معالم الدين] از آن یاد کرده‌اند مانند کتاب ابن جریر به عنوان (التبصیر في معالم الدین).

■ نام‌های علم عقیده:

التوحید
الإيمان
السنة
الاعتقاد
الشریعة
الفقه الاکبر
اصول الدین
معالم الدین

عبدالله السعد
ترجمه: امین پورصادقی

هریک از کفار که از مسلمانان جاسوسی کند و اخبار آنان را به دشمن انتقال دهد،

اگر کافر حربی باشد به اجماع کشته می‌شود حتی اگر در هنگام ورود به سرزمین مسلمانان امان گرفته باشد .. چون امانی که به او داده شده، این ضمانت را برای او به همراه ندارد که از مسلمانان جاسوسی کند .. در روایت صحیح از طریق سلمة بن اکوع وارد شده که: رسول خدا در سفر بود که جاسوسی از مشرکان نزد ایشان آمد و با اصحابش نشست و به گفتگو پرداخت و سپس برگشت؛ پس رسول خدا فرمود: [اطلبوه واقتلوه] در پی او بروید و او را بکشید. و به این ترتیب یکی از صحابه او را کشت و زره او را به غنیمت برد.

اما اگر جاسوس معاهد یا ذمی باشد، با جاسوسی کردن از مسلمانان عهد و پیمان خود را نقض کرده است .. در این صورت اگر نظر حاکم این باشد که مصلحت در کشتن اوست، او را می‌کشد .. و اگر نظرش برده کردن او باشد، او را برده می‌گیرد مگر اینکه مسلمان شود.

و اگر جاسوس مسلمان باشد، حکم وی حکم زندیق است، چنانکه اگر پیش از اطلاع یافتن از او توبه کند، توبه‌اش پذیرفته است و اگر توبه نکند تا اینکه رسوا شود و معلوم الحال گردد، کشته می‌شود و توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود.

مدونة الفقه المالکی وادلته (۲/ ۴۲۶-۴۲۷)
ترجمه: امین پورصادقی

دیدگاه قاطبه‌ی علما از مذاهب فقهی مختلف این است که:
چون دشمن به بخشی از سرزمین مسلمانان حمله کند، جهاد با مال و جان بر همه‌ی مسلمانان واجب می‌شود و این به اندازه‌ای است که دشمن را دفع کند .. و این از بدیهیات نزد اهل علم است که در شرع هیچ عملی که مصداق تقرب به خداوند و محبوب او باشد برتر از عملی نیست که واجب و فرض شده است.

در روایت صحیح از طریق ابوهریره وارد شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: (إنّ اللهَ تعَالَى قالَ: ومَا تَقَرّبَ إليَّ عبدِي بأفضلَ ممّا افترضتُهُ عليه)
الله تعالی می‌فرماید: و بنده‌ام با چیزی برتر از آنچه بر او فرض نمودم به من تقرب نمی‌جوید.

واجب الوقت وترتيب الأولويات - 2014
صادق الغریانی
ترجمه: امین پورصادقی

می‌خواهم از میان خارها به بهشت بروم.

✍ مسلمانی که حقیقت دنیا رو خوب درک کرده.

حفت الجنة بالمکاره وحفت النار بالشهوات
✍نبینا صلی الله علیه وسلم

تصویر مجاهد قهرمان شهید به اذن الله، مردی که از بین ۲ میلیارد مسلمان برخواست.

تو را فردای قیامت در میان مجاهدان صدر اسلام جستجو خواهم کرد. ❤️

جهانِ امروز به مشاهده‌ی حقیقت دشمنی کفار با مسلمانان نشسته است .. در افغانستان و فلسطین و عراق و سرزمین‌های بسیاری از مسلمانان؛ .. کسی که تاریخ قدیم و جدید را دنبال کرده باشد، متوجه این مساله می‌شود که دشمنی کفار با مسلمانان همیشگی بوده است .. چنانکه در خلال قرن‌های گذشته، نصرانی‌ها چندین حمله‌ی صلیبی داشتند و بعد از توقف این حملات، حملات استعماری آغاز شده است که غالب اراضی مسلمانان را برای سالهای طولانی اشغال کردند و در آنها به فساد پرداختند .. و زمانی که حملات صلیبی یا استعماری جدید متوقف شد، لشکرکشی‌های بین المللی با حمایت سازمان ملل آغاز شد که مسلمانان را در هر مکانی هدف گرفتند و محاصره کردند و این در راستای تنفیذ قطعنامه‌های سازمان ملل متحد بود .. چنانکه عراق را هدف گرفتند و برای بیش از بیست سال محاصره کردند و در این مدت اقتصادش را از بین بردند و به نسل‌کشی پرداختند و تا امروز این محاصره ادامه دارد و نمی‌دانیم کی به پایان‌ می‌رسد .. و چنین رفتاری در سودان و لیبی و صومالی و افغانستان داشتند و میلیون‌ها نفر را آواره کردند و میلیون‌ها تن را کشتند.

سلیمان العلوان
ترجمه: امین پورصادقی

شادی و خوشحالی از حبس و محاصره‌ی مسلمانان و کشته شدن آنها توسط سکولارها، دلیل نفاق و سیاهی قلب است:
(وإن تصبك مصيبة يقولوا قد اخذنا أمرنا من قبل ويتولوا وهم فرحون) توبه: ۵۰
و اگر مصیبتی به تو دست دهد، (منافقان) می‌گویند: ما که تصمیم خود را از پیش گرفته‌ایم (و پیش‌تر خود را از این بلا برحذر داشته‌ایم) و شادان برمی‌گردند و می‌روند.

سليمان العلوان
ترجمه: امین پورصادقی

همه‌ی حکام عرب، تک به تک، از غرب اقصی و موریتانیا تا دورترین نقاط خلیج .. و همه‌ی حکام مسلمانان، تک به تک، از ترکیه تا دورترین سرزمین در شرق اقصی.

همگی از خون‌ها و قتل‌عام‌ها در غزه سوال خواهند شد که جنگ و آتش افروزی آن را صلیبیان رهبری می‌کنند .. چون هیچیک از آن‌ها کمترین کاری که توانش را داشتند انجام ندادند .. این درحالی است که اگر روزنامه‌ای در این دولت‌ها به یکی از آنان (حکومت‌های صلیبی) یا نزدیکان آنها بد و بیراه بگوید، فورا سفیر آن کشور را احضار می‌کنند و وزیر خارجه‌اش علنا آن را انکار می‌کند.

هیچ کاری انجام ندادند چه رسد به اینکه آنان را با قطع صادرات نفت و قطع روابط یا تجارت‌های بین المللی تهدید کنند.

اگر بخشی از این کارها را انجام می‌دادند، مانع ریختن خون‌های زیادی از مسلمانان می‌شدند و وضعیت تغییر می‌کرد.

- مقال: الترك كالفعل يا أمة الإسلام! ( كتب الثلاثاء بتاريخ ‏2 ربيع الآخر 1445 هـ، ‏الموافق 17-10-2023).

صادق الغریانی
ترجمه: امین پورصادقی

آخرین چیزی که پرت کرد، آن عصا بود...

آن عصایی که ارتباط تنگاتنگی با بنی‌اسرائیل داشت!
گاها در برابر فرعون و جادوگران انداخته می‌شود و به هیبت مار درمی‌آید...
گاهی به دریا زده می‌شود و دریا شکافته می‌شود تا فرعون و سربازانش غرق شوند...
گاهی به سنگی زده می‌شود و دوازده چشمه از آن می‌جوشد!..
سال‌ها می‌گذرد اما آن عصا باقی می‌ماند!
تا یحیی بیاید و آن را (به سوی دشمن) بیندازد...
پس آن عصا دفعه‌ی بعد چه خواهد کرد؟

از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا ۱۷ اکتبر ۲۰۲۴، یک سال نبود بلکه: ﴿وَأَتۡمَمۡنَٰهَا بِعَشۡرٖ فَتَمَّ مِيقَٰتُ رَبِّهِ﴾ «آن را با ده شب دیگر کامل کردیم؛ به این ترتیب وعدۀ پروردگارش (با او) تمام شد». (اعراف/ ۱۴۲)

https://t.me/Raaasekh/3806

برگه‌ای در تاریخ نمی‌یابید که بیانگر تمرین نظامی مشخص و متفاوتی از صحابه، پیش از جنگ‌های‌شان بوده باشد که همواره تعدادشان در آنها کم بوده است ..
بلکه همواره با مدارس نظامی و تاریخی رومیان و فارسیان می‌جنگیدند ..
مدارسی که اکادمی‌های نظامی و فرماندهان اسطوره‌ای و تجربه‌هایی داشتند که قابل مقایسه با قبایل بدوی عرب نبود ..

اما وجه تمایز صحابه و عاملی که آنان را متمایز می‌کرد و سبب شد تا زمین را به زیر پاهای‌شان بیاورند و مخلوقی در برابر آنها نایستد .. قلب‌های‌شان بود ..
قلبهایی که سرشار از عقیده بود و در ثبات و پایداری کوه‌ها را به چالش می‌کشید.
علاوه بر اطمینانی که در ذره ذره از وجودشان جای گرفته بود ..
همه‌ی اینها باعث شده بود که پیش از ورود به میدان‌های نبرد، جنگ‌ها را به دست بگیرند.

ترجمه: امین پورصادقی

فراموش نکنید که پیامبرمان صلی الله علیه وسلم سنگ به شکم می‌بست و اصحابش از گرسنگی بیهوش می‌شدند .. با این همه با ملت‌های سرخ و زرد کافر می‌جنگید و با بیش از ده زن ازدواج نمود که در خانه‌ی آنها تکه‌ای نان پیدا نمی‌شد.

این پیام برای کسانی است که پیامبر را الگوی عملی خود قرار ندادند .. بلکه محاسبات دنیوی مردم را اصل اعتقاد و باورشان قرار داده‌اند.

ترجمه: امین پورصادقی

قطز و ارتش او در ابتدای عین جالوت که امروزه از جانب اسرائیل در اشغال است و شامل شمال قدس و غزه می‌شود، شکست خورد .. بعد از اینکه از رفح و خانیونس و دیر البلح عبور کرد ..
اما چیزی که وضعیت را تغییر داد و مسیر جنگ را عوض کرد و سبب پیروزی ارتش مسلمانان شد، ورود او به شخصه در میدان نبرد و فریاد (وا اسلاماه) او بود ..

عقیده و باور اصل پیروزی است ..
و یادآوری کردن اهمیت پیروزی اسلام برای مردم، اصل و اساس برانگیختن همت‌ها و تحریک توان و قدرت خارق العاده می‌باشد و این مهم در قلب کسی نهفته است که در آن عقیده است.

به این ترتیب اسلحه و امکانات نمی‌توانند در برابر قلب‌هایی بایستند که سرشار از ایمان هستند.

ترجمه: امین پورصادقی

اسرائیل بزرگ از نیل تا فرات حتی کویت و بخش‌های مهمی از ترکیه و مدینه منوره را در بر می‌گیرد.


عليهم من الله ما یستحقون

هرکس می‌خواهد برای امت اسلام بگرید، باید در خانه‌اش بنشیند و چنان بگرید که فرشش خیس شود .. اما این دنیا به ضعیفان رحم نمی‌کند و برای گریه‌کنان زانوی غم به آغوش نمی‌‌گیرد .. راهی نیست جز اینکه برخیزید و پروژه‌ای داشته باشید و نقشی ایفا کنید و وقت خود را تلف نکنید و ارزشی واقعی برای خودتان قائل شوید.

احمد یوسف سید
ترجمه: امین پورصادقی

دعوت در جریان است و شهدا جاودان خواهند بود و تاریخ رحم نمی‌کند.

عبدالله عزام
ترجمه: امین پورصادقی

امام حسن البنا در مجله النذیر می‌گوید:

اخوان ارواح و اموال‌شان را در راه بقای هر وجبی از فلسطین اسلامی و عربی می‌بخشند تا اینکه خداوند زمین و ساکنان آن را به ارث برد.

و در نامه‌ای که به رئیس وزرای مصر محمد محمود فرستاد، می‌گوید:

انگلیس و یهود فقط یک زبان را متوجه می‌شوند و آن زبان انقلاب و زور و خون است.

ترجمه: امین پورصادقی

يا الله! يا الله! يا الله!
يا أحد يا فرد يا صمد،
يا من لم يلد ولم يولد
ولم يكن له كفوا أحد

يا من إليه يلجأ الخائفون
يا من إليه يلجأ الخائفون
يا من إليه يلجأ الخائفون
يا من عليه يتوكل المتوكلون
يا من إليه تبسط الأيدي ويسأل
السائلون

اللهم إنا نشكو إليك ضعف قوتنا،
وقلة حيلتنا،وهواننا على الناس،
يا أرحم الراحمين!

أنت رب المستضعفين، وأنت إلهنا،
إلى من تكلنا؟! إلى بعيد يتجهمنا!
أم إلى عدو ملكته أمرنا!إن لم يكن
بك غضب علينا فلا نبالي.

نسألك بنور وجهك الذي أشرقت
له الظلمات، وصلح عليه أمر الدنيا
والآخرة، أن لا تنزل بنا غضبك،
أو يحل علينا سخطك، لك العتبى
حتى ترضى،ولا حول ولا قوة إلا
بك.

اللهم إن أهل الشام وفلسطين والسودان مظلومون فانتصر،
اللهم إن أهل الشام وفلسطين والسودان مظلومون فانتصر، 
اللهم إن أهل الشام وفلسطين والسودان مظلومون فانتصر،

اللهم ارفع الهم والغم عنهم
اللهم ارفع الهم والغم عنهم
اللهم ارفع الهم والغم عنهم
وعن أمة المصطفى ﷺ

اللهم احفظ إخواننا في الشام وفلسطين والسودان
اللهم احفظ إخواننا في الشام وفلسطين والسودان
اللهم احفظ إخواننا في الشام وفلسطين والسودان

اللهم إنهم حفاة فاحملهم
اللهم إنهم عراة فاكسهم
اللهم إنهم جياع فأطعمهم
اللهم إنهم خائفون فأمنهم
اللهم إنهم خائفون فأمنهم
اللهم إنهم خائفون فأمنهم!

اللهم أرنا في الظَّلَمَة اليهود والروس والأمريكان يوماً أسودا
كيوم فرعون، وهامان، وقارون.
اللهم أرنا فيهم ومَن شايعهم عجائب قدرتك،
اللهم أرنا فيهم عجائب قدرتك،

اللهم زلزل الأرض تحت أقدامهم
اللهم زلزل الأرض تحت أقدامهم
اللهم اجعلهم عبرة للمعتبرين،

اللهم أحصهم عدداً
اللهم أحصهم عدداً
اللهم اقتلهم بدداً
اللهم لا تبق منهم أحداً.

اللهم لا تذر على الأرض
من الكافرين دياراً
اللهم لا تذر على الأرض
من الكافرين دياراً
اللهم لا تذر على الأرض
من الكافرين دياراً!

اللهم يا منزل الكتاب،
ومجري السحاب،
وهازم الأحزاب،
اهزم الأحزاب وزلزلهم،
اللهم إنا ندرأ بك في نحورهم،
ونعوذ بك من شرورهم.

اللهم لا تدع لهم قوة في الأرض
إلا دمرتها،ولا في البحر إلا أغرقتها
ولا في السماء إلا أسقطتها.

اللهم اقذف الرعب في قلوبهم،
وزلزل الأرض تحت أقدامهم،
ومكن المجاهدين من أعناقهم
يا رب العالمين.

اللهم أخرجهم من بلاد المسلمين
أذلة صاغرين،لا ترفع لهم في بلاد
المسلمين راية،ولا تحقق لهم غاية.

اللهم من عاونهم على المسلمين
فاقصم ظهره، واخرس لسانه،
وشل أركانه يا قوي يا عزيز،
يا مالك الملك،يا جبار السماوات
والأراضين.

اللهم انصر المجاهدين بالشام وفلسطين والسودان وفي كل مكان 
اللهم انصر المجاهدين في كل مكان
اللهم أنصر المجاهدين في كل مكان

اللهم اربط على قلوبهم،
اللهم اربط على قلوبهم، 
اللهم اربط على قلوبهم.

اللهم نجهم من الخلاف والفرقة!
اللهم نجهم من الخلاف والفرقة!
اللهم نجهم من الخلاف والفرقة! 
اللهم نجهم من شياطين الإنس
والجن يا رب العالمين!

اللهم انصر من نصرهم،
اللهم اخذل من خذلهم،
اللهم صن أعراضهم،
واحقن دمائهم،
واشف مرضاهم
وتقبل شهداءهم،
وفك أسراهم
يا رب العالمين.

اللهم إنهم قلة فكثرهم،
اللهم إنهم جياع فأطعمهم،
اللهم إنهم خائفون فأمنهم،
اللهم إنهم مظلومون فاقتص لهم،

اللهم أقر أعيننا بنصرك الذي وعدتنا
اللهم أقر أعيننا بنصرك الذي وعدتنا
اللهم أقر أعيننا بنصرك الذي وعدتنا
اللهم طمئن قلوبنا، واشرح صدورنا
بنصرك يا رب العالمين! 

اللهم اشف صدور قوم مؤمنين
بنصرة الإسلام وعز الموحدين!
اللهم اشف صدور قوم مؤمنين
بنصرة الإسلام وعز الموحدين
أنت ولي ذلك والقادر عليه،
برحمتك يا أرحم الراحمين!

اللهم لا تدع لأحد من المسلمين
في هذه الساعة ذنباً إلا غفرته،
ولا مريضاً إلا شفيته، ولا ديناً
إلا قضيته،ولا ميتاً لنا إلا رحمته،
ولا عاصياً إلا هديته، ولا حاجة
هي لك رضا ولنا فيها صلاح إلا
قضيتها وارفع الغلاء والوباء
والبلاء في جميع بلاد المسلمين
يارب العالمين

ربنا عليك توكلنا وإليك أنبنا
وإليك المصير.
 
اللهم إنا قد دعوناك ومنك الإجابة
اللهم إنا قد دعوناك كما أمرتنا
فاستجب لنا كما وعدتنا برحمتك
يا أرحم الراحمين!

خلافت اموی
اندلس

فرمانده اندلسی محمد بن ابی عامر مشهور به الحاجب المنصور چون به جهاد می‌رفت، سربازانش پرچم‌ها را برافراشته کرده و در مکان‌های بلند و مرتفع نصب می‌کردند و پس از برگشتن از جهاد آنها را برمی‌داشتند و با خود می‌بردند .. در یکی از جنگ‌ها سربازان از یاد بردند که حین بازگشت و پس از فرار اهل منطقه و سربازان نصاری پرچم‌ها را بردارند .. و این باعث شده بود که همچنان چشم نصاری با ترس و وحشت به آن پرچم باشد درحالی‌که گمان می‌کردند همچنان مسلمانان آنجا هستند و برای مدتی در همین وضعیت بودند تا اینکه متوجه بازگشت مسلمانان شدند.

ترجمه: امین پورصادقی

«2 میلیارد مسلمان مُرده عزادار یک مرد زنده هستند.»

• محمود الحسنات

امیدوارم امروز بعد از نماز جمعه در همه‌ی جاهایی که مسلمانان نماز جمعه برگزار می‌کنند، برای شهید - باذن الله- یحیی سنوار نماز جنازه غیابی خوانده شود.

انه لجهاد
نصر او استشهاد

تقبلک الله

نه سنوار و نه تمام رهبرانی که جهاد عليه کمونیست‌ها و یهود و نصاری و همپیمانان‌شان در راس آنها آمریکا را در اقصی نقاط جهان رهبری کردند و روبروی کافران حربی و نه پشت به آنها دنیا را ترک کردند، نمردند .. همگی به ضیافت خدای رحمن مشرف شدند و نزد او روزی می‌خورند .. مبارک‌شان باد و امیدواریم برای دوست داشتن آنها به خاطر جهادشان، فردای قیامت با آن‌ها در کنار رهبر و فرمانده‌‌ و پیامبرمان باشیم.

اینان با شهید شدن‌شان در راه دین، مرده بودن خیلی‌ از مردگانی را ثابت کردند که نفس می‌کشند.

بزودی با ذوق و شوق و در امنیت و رفاه کامل خواهند گفت:

هل ثوب الکفار ما کانوا یفعلون

مسیلمه کذاب مرد شومی بود که چون برای بیماری دعا می‌کرد، از دنیا می‌رفت و چون بر سر کودکی دست می‌کشید، بیمار می‌شد .. با این همه مردمان زیادی از قومش به یاری او شتافتند که دلیل آن لجبازی و تکبر و تعصبی بود که ضد مسلمانان داشتند.
و برخی از آنان می‌گفتند: ما خوب می‌دانیم که او کذاب است، اما کذاب ربیعه (منظورشان مسیلمه بود) نزد ما محبوب‌تر از صادق مُضَر (یعنی رسول خدا) است.

چه بسیار کسانی در بین ما هستند که به مذهب پیروان مسیلمه کذاب زندگی می‌کنند

حقایق را به خوبی می‌دانند
و راستگو را از دروغگو می‌شناسند
و خائن را از امانتدار تشخیص می‌دهند
و حق را از باطل تمییز می‌دهند

اما عناد و لجبازی پرده‌ای بر چشمان‌شان انداخته و در قلب‌های‌شان گمراهی و انحراف جا خشک کرده است.

ترجمه: امین پورصادقی

وقتی دشمن سرزمینی از سرزمین‌های مسلمانان را اشغال نموده و آن را به دست بگیرد، جنگیدن با آن‌ها بر همه‌ی اهالی آن سرزمین فرض عین‌ می‌شود و در صورتی که کفایت لازم برای این کار را نداشته باشند، جنگیدن بر سرزمین‌های نزدیک آنها واجب عینی می‌شود؛ و دلیل آن این آیه است که می‌فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلونَكُم مِنَ الكُفّارِ وَليَجِدوا فيكُم غِلظَةً﴾ و اگر در کسانی که نزدیک آنها بودند، کفایت لازم نبود، بر کسانی که به آنان نزدیک‌ترند واجب عینی می‌شود .. و به همین ترتیب پیش می‌رود تا بر همه‌ی مسلمانان واجب عینی می‌شود - اگر بازگرداندن و دفع کفار جز با جنگیدن همه‌ی مسلمانان با آن‌ها مقدور نباشد - .. اما اگر در جایی که کفار به تصرف درآوردند جنگجویانی به اندازه‌ی کفایت باشند و صرفا کمبود مال و ساز و برگ جنگی باشد، بر همه‌ی مسلمانان جهاد مالی و تجهیز جنگجویان با مال و ساز و برگ جنگی فرض عین می‌شود.

مدونة الفقه المالكي وأدلته (٤١٦-٤١٧ /٢).
••┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈••
مجاهدان امروز در فلسطین در محاصره‌ی ملت‌های مختلفی هستند و کسانی که با دشمنان آنها هم‌پیمان شدند، عليه آنان هستند و از درد و رنج و عذابی که صهیونیست‌ها به آنان در غزه و قدس و کرانه باختری تحمیل می‌کنند، راضی و خوشحال‌اند و این علاوه بر رها کردن آنها از سوی هم‌کیشان‌شان است و بی‌تفاوتی حکام مسلمانان نسبت به یاری‌شان که الله متعال بر آنان واجب کرده است، آنجا که می‌فرماید: (وإن استنصروكم في الدين فعليكم النصر)
و اینکه می‌فرماید: (وَالَّذِينَ كَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ).
و نبردهایی که هم اکنون در فلسطین جریان دارد، همگی جهاد مالی و جانی برای آزادی فلسطین و مقدسات را بر هر مسلمانی واجب عینی می‌کند که این آیه را می‌خواند: (سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ).

- مقال: ربح البيع (كتب حديثاً بخصوص الحرب الجارية الآن في غزة 1445هـ).
••┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈••
صادق الغریانی
ترجمه: امین پورصادقی

خلافت عثمانی
آب و قهوه

یکی از زیباترین عادت‌های عثمانی‌ها این بود که با فنجانی قهوه به همراه لیوانی آب از مهمان پذیرایی می‌کردند و در صورتی که مهمان پیش از صرف قهوه، آب می‌نوشید، متوجه می‌شدند که گرسنه است و درنتیجه برای او غذا تهیه می‌دیدند .. و چون پیش از آب، قهوه می‌نوشید به این معنا بود که سیر است.

ترجمه: امین پورصادقی

ناپلئون وارد یافا در فلسطین شد و شروع به کشتن اهل آن کرد تا جایی که تعداد کسانی که به قتل رساند نزدیک به چهار هزار مرد و زن رسید .. سپس رو به عکا کرد و آن را کلید ورود به شرق اعلام کرد و به این ترتیب عکا دو ماه در برابر محاصره سربازان ناپلئون مقاومت کرد و به عملیات کماندویی و تیراندازی و پرتاب سنگ بر سربازانش پرداخت.

اینگونه بود که رحمت الله در قالب انتشار طاعونی در میان سربازان ناپلئون فرارسید و درنتیجه محاصره را شکست و با ترس و وحشت و شکست، مخفیانه به مصر بازگشت و سپس مخفیانه به فرانسه رفت. این واقعه در سال ۱۷۹۹ میلادی روی داد.

پیش از ناپلئون ارناط (چنانکه مورخان اسلام او را چنین نامیدند) در حملاتی صلیبی تلاش کرد به مدینه منوره نفوذ کند و قبر پیامبر گرامی ما صلی الله علیه وسلم را نبش کند که صلاح الدین از این مساله اطلاع یافت و لشکری را فرستاد که راه را بر آنها بست و او را اسیر کرد و صلاح الدین به دست خود او را کشت (و به درک واصل کرد).

هرکس تاریخ این شهرها را بخواند بهتر متوجه مبارک بودن آنها می‌شود .. چون اماکنی را در خود جای داده‌اند که بزرگترین دروازه‌ها به سوی آسمان برای سنگرنشینان و مجاهدانی هستند که با شهادت، از طریق آنها رهسپار بهشت می‌شوند و جان کافران جنگجو را می‌گیرند.

زمانی که بلا و مصیبت شدت می‌گیرد و نفس‌ها در جان‌ها تنگ می‌شود، دروازه‌های آسمان با خیرات و برکات باز می‌شود اما نباید تصورتان این باشد که این بلاد از جهاد و مصیبت اهلش عاری بماند.

ترجمه: امین پورصادقی

مسجد الاقصی

به الله سوگند از الله شرم می‌کنم که درحالی بخندم که همچنان مسجد الاقصی در اشغال باشد.

الناصر صلاح الدین ایوبی رحمه الله

طوفان شدید ۷ اکتبر دنیا رو عریان نمود و لباس دروغ و تزویر رو از تن مدعیان زیادی کشید و عورت خیلی‌ها رو بیرون انداخت. طبیعت جهاد همینه .. مدعیان رو به زیر میکشه و منافقان رو آشکار می‌کنه.

بسیاری از مردم بر این باورند که مجازات ظالم از جانب خداوند، بلافاصله بعد از ظلم اوست .. اما این تصور اشتباه است .. بلکه ظالم چهار مرحله را طی می‌کند چنانکه قرآن توضیح می‌دهد.
دقت کنید تا گمان نبرید خداوند ظالم را رها کرده است.

مرحله اول:
فرصت و مهلت دادن: { وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ }
در این مرحله خداوند متعال به ظالم در حین ظلمش مهلت می‌دهد تا فرصت توبه کردن و رجوع از کرده‌ی ظالمانه‌ی خود داشته باشد، چون در آغاز راه ظلمش می‌باشد.

مرحله‌ی دوم:
استدراج: {سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ }
و این به معنی تنگ شدن دنیا بر او نیست، بلکه خداوند همه‌ی دروازه‌های لذت‌ را برای او باز می‌کند و آنچه درخواست می‌کند و امیدش را دارد به او می‌دهد، بلکه بیش از آنچه می‌خواهد.
چون لفظ (الدرج) بر افزایش و بالارفتن دلالت می‌کند .. اما (الدرک) بر نزول و هبوط دلالت دارد.

مرحله سوم:
مزین نمودن و آراستن: { وزين لهم الشيطان أعمالهم }
در این مرحله قلب ظالم می‌میرد و از این پس ظلم خود را کاری درست و صحیح و بلکه امری واجب می‌بیند که باید انجام شود .. غرور او را فرامی‌گیرد و گمان می‌کند که خداوند از او راضی‌ست، لذا به روندی که در پیش گرفته اطمینان پیدا می‌کند؛ و این همه از آن جهت است که نفس اماره او را به بدی سوق می‌دهد و بر نفس لوامه چنان طغیانی کرده که آن را به کلی متلاشی نموده است.

مرحله چهارم:
گرفت و عذاب خداوندی: {وكذلك أخذ ربك إذا أخذ القرى وهي ظالمة إن أخذه أليم شديد}
در این مرحله مجازات بر ظالم نازل می‌شود و بسیار شدید است.
و در این مرحله است که میزان مشکلات و سختی‌ها و دشواری‌ها و گرفتاری‌هایی را می‌بینید یا می‌شنوید که دامنگیر ظالم شده است، چون شما با گفتن (حسبی الله ونعم الوکیل واُفَوّض امری الی الله) رسیدگی به قصیه‌ی خود را به احکم الحاکمین سپردید.

ترجمه: امین پورصادقی

دشمنی که خداوند به تدارک ساز و برگ جنگی برای آن امر نموده، دو نوع است:

● دشمنی که ظاهر و آشکار است و دشمنی علنی دارد و در زمان نزول این آیه: (واعدوا لهم ما استطعتم من قوه) مشرکان و یهودیان بوده‌اند.

● و دشمن دیگری که علنی و آشکار نیست و خطر آن از دشمن اول بیشتر است .. و اینان کسانی هستند که اظهار دوستی و برادری و محبت می‌کنند و خیانت و عداوت را در دل پنهان می‌دارند .. اینان همان منافقان هستند که الله متعال خبر داده در پایین‌ترین مرتبه‌ی دوزخ جا دارند و هیچ یار و یاوری نخواهند داشت .. و عذاب‌شان شدیدتر از عذاب کسانی است که دشمنی دینی خود را آشکار می‌کنند.

صادق الغریانی
ترجمه: امین پورصادقی

شیخ مراغی می‌گوید:
چنانکه افزایش ابزار و تسلیحات جهادی دشمنانی را می‌ترساند که می‌دانیم دشمن هستند، دشمنانی را هم می‌ترساند که نمی‌دانیم دشمن هستند .. بنابراین آماده بودن برای جنگ همه‌ی آنها را می‌ترساند و آنان را از اقدام برای جنگ بازمی‌دارد.

ترجمه: امین پورصادقی

خلافت اموی
مسجد قبة الصخرة

مسجد قبة الصخرة یکی از مهمترین نمادهای اسلامی در جهان است که در عهد خلیفه‌ی اموی عبدالملک بن مروان در سال‌های بین ۶۸۵ و ۶۹۱ م ساخته شد.

مسجد مذکور در داخل حرم شریف در قدس است و بخشی از مسجدالاقصی محسوب می‌شود .. این مسجد در بالای صخره‌ای بنا شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم در سفر اسراء و معراج از روی آن به آسمان عروج کرد.

و سومین مسجد در سومین مکان مقدس در اسلام بعد از مسجد الحرام در مکه و مسجد نبوی در مدینه واقع شده است. و همواره این مسجد گواهی بر تمدن اسلامی در عهد امویان بوده است.

ترجمه: امین پورصادقی

{يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}
و اینان حاکمان و مسئولان عادلی مانند خلفای راشدین و کسانی هستند که به آنان اقتدا می‌کنند.
اما حاکمان ظالم استحقاق و شایستگی آن را ندارند که در وجوب طاعت و فرمانبرداری از آنان به الله و رسولش عطف شوند .. بلکه آنان دزدانی هستند که غلبه یافتند تا اموال مردم را با زور و غلبه بگیرند. (۱)

حاکمان ظالم امانت را ادا نمی‌کنند و حکم عادلانه ندارند و در هیچ چیزی مرجع آنان قرآن و سنت نیست .. فقط از شهوات خود پیروی می‌کنند که آنها را به هر سویی بخواهد می‌برد .. حقیقت این است که آنان عاری از صفات کسانی هستند که نزد الله و رسولش مصداق اولوالامر می‌باشند و بهترین اسمی که می‌توانند داشته باشند: دزدانی است که غلبه یافتند.(۲)

(۱)تفسير روح البيان٢٢٨/٢.
(۲)تفسیر الزمخشری ۱/ ۵۲۴
ترجمه: امین پورصادقی

در این حکمت خداوندی بیندیشید که پادشاهان و حکام و مسئولانِ بندگان را از جنس اعمال‌شان قرار می‌دهد .. بلکه گویا اعمال‌شان در صورت حاکمان و پادشاهان‌شان ظاهر می‌شوند.
چنانکه اگر در مسیر مستقیم باشند، پادشاهان‌شان در مسیر مستقیم خواهند بود و اگر عدالت‌گستر باشند، پادشاهان‌شان هم بر آنان عادل خواهند بود .. و اگر خود ظالم و ستم‌پیشه باشند، پادشاهان و حاکمان‌شان ظالم و ستمگرند .. و اگر فریب و نیرنگ در میان آن‌ها ظهور کند، حاکمان‌شان هم فریبکار و نیرنگ‌باز خواهند بود .. و اگر نسبت به حقوق الله بر گردن‌شان کوتاهی کنند و نسبت به انجام آن بخل ورزند، پادشاهان و حاکمان‌شان نسبت به حقوقی که رعیت بر عهده‌ی آنات دارند، کوتاهی نموده و حق‌شان را ضایع می‌کنند و در ادای حقوق‌شان بخل می‌ورزند .. و اگر از کسی که او را ضعیف دیده‌اند چیزی را بگیرند که مستحق آن نیستند، پادشاهان از آنان چیزی را می‌گیرند که استحقاق آن را ندارند و مالیات‌ها و تکالیفی را بر آنان تحمیل می‌کنند .. و هر چه از ضعیفان گرفته‌اند، پادشاهان به زور از آنان می‌گیرند و به این ترتیب ماموران و سربازان و کارگزاران آنها در قالب اعمال‌شان ظاهر می‌شوند.

و حکمت الهی چنین است که بر شروران بدکار کسی را بگمارد که از جنس خودشان باشد.

وقتی اولین نسل مسلمانان در این امت بهترین و نیک‌ترین نسل‌ها و مردمان بودند، حاکمان‌شان نیز چنین بودند و تا چنین بودند حاکمان‌شان چنان بودند .. لذا حکمت الهی ابا می‌کند از اینکه در این دوران حاکمانی چون معاویه و عمر بن عبدالعزیز بر ما حاکم کند چه رسد به کسانی چون ابوبکر و عمر .. بلکه حاکمان ما در سطح ما و حاکمان کسان پیش از ما در سطح آنها بوده‌اند .. و هر دو امر را حکمت ایجاب می‌کند و مقتضای آن است.

شیخ الاسلام ابن قیم | مفتاح دار السعادة
ترجمه: امین پورصادقی