ناقد| مصطفی ملکیان @naghedchannel Channel on Telegram

ناقد| مصطفی ملکیان

@naghedchannel


«ناقد»
بررسی و نقدهای آثار مصطفی ملکیان
آثار مصطفی ملکیان

▫️قرار دادن مطلب در این کانال نشانه تأیید محتوای آن نیست.

@admynchannel

کانال مصطفی ملکیان:
@mostafamalekian

ناقد| مصطفی ملکیان (Persian)

آیا علاقه‌مند به خواندن نقدها و بررسی‌های کامل و دقیق از آثار هنری هستید؟ اگر پاسخ شما بله است، کانال تلگرام «ناقد» یک منبع بی‌نظیر برای مطالعه نقدها و بررسی‌های آثار مصطفی ملکیان است. در این کانال، شما می‌توانید نقدها و بررسی‌هایی از آثار مصطفی ملکیان را بیابید و بیشتر درباره‌ی این هنرمند بزرگ بدانید. این کانال به شما امکان می‌دهد تا به‌صورت دقیق‌تر با آثار مصطفی ملکیان آشنا شوید و اطلاعات بیشتری راجع به آثار و زندگی این هنرمند مطرح دریافت کنید. برای عضویت در این کانال و دستیابی به این محتواهای ارزشمند، به آدرس @naghedchannel مراجعه کنید. همچنین برای اطلاعات بیشتر درباره‌ی کانال مصطفی ملکیان، می‌توانید به کانال اصلی این هنرمند نیز به آدرس @mostafamalekian مراجعه کنید.

ناقد| مصطفی ملکیان

19 Oct, 14:34


🔴سه نکته درباره مصطفی ملکیان

✍️محمد ابراهیم ابریشمی

درباره حرکت ملکیان چند نکته درباره وی قابل طرح می باشد.

1️⃣رویکرد وجودی ملکیان
نکته ی اول آنکه ملکیان رویکردی وجودی به حیات بشری دارد لذا با عینک عینی و ابژکتیو به جهان هستی می نگرد و کمتر دیدگاه سوبژکتیو در اندیشه وی یافت میشود خود ملکیان نیز بر این نکته انگشت تاکید می نهد که همواره به مسائل وجودی یا اگزیستانسیال از رویکرد تحلیلی می نگرد.

در حقیقت برای ملکیان فلسفه تحلیلی به مثابه ابزار و فلسفه اگزیستانسیالیستی به مثابه هدف بوده و از همین رو به مسائل وجودی همواره به دقت نظری مثال زدنی می نگرد، به حدی که از نگاه برخی منتقدان گاه وی به وسواس نظری متهم می شود.

ملکیان در کلام ساده و بی آلایش و در عین حال واضح و روان خود توانایی پیش بردن مباحث نظری را با دقتی مثال زدنی داراست. وی در کلام و قلم خود هیچ گاه نیش و کنایه و گزند به مخالفان خود نثار نمیکند و این خود یکی از ممیزه های مهم شخصیتی وی می باشد

🔹او زمانی شاگرد مصباح یزدی در قم بود و زمانی هم شاگرد اساتید فلسفه دانشگاه و از همین رو دارای اشراف کاملی بر مباحث حوزوی و مدرن است و بنا به تعریفی که دکتر سروش از روشنفکری ارائه داده حرکت بین شکاف سنت و مدرنیته یکی از روشنفکران قهار معاصر به شمار می رود.

2️⃣ملکیان روشنفکر فرهنگی است
نکته دوم آن که ملکیان را باید روشنفکر فرهنگی دانست و نه روشنفکر سیاسی

در تفکر ملکیان همواره اصلاح نفس مقدم بر اصلاح اجتماع بوده و از همین رو حجم کارهایی که وی در بخشهای فرهنگی و اخلاقی و روانشناختی ارائه داده نسبت به دیگر روشنفکران مانند سروش و شریعتی و ...) قابل مقایسه نیست.

3️⃣نگاه ملکیان به دین
نکته سوم: ممکن است بپرسید که در تفکر و نظام اندیشگی ملکیان دین چه جایگاهی دارد و چرا در مدلی که در بالا از وی ارائه شد هیچ نقطه ای در اشاره مستقیم به ادیان الهی نبوده؟ اما در پاسخ به این مسئله باز به نکته اول اشاره میکنم که در تفکر ملکیان امور ابژکتیو مقدم بر امور سابژکتیو هستند یعنی امور عینی بر امور ذهنی تقدم نظری دارند لذا پرداخت به موضوعاتی از قبیل دین و خدا و انبیا و به طور کل اموری که ناظر بر چیستی بشر و طبیعت و هستی می باشند درجه اهمیت کمتری دارند

🔹نسبت به اموری که ناظر بر "راهی برای رهایی" هستند، یعنی مهم تر از آنکه بپرسیم آیا خدایی هست و اینکه آیا جبر بر هستی حاکم است یا اختیار و یا نقطه کمال بشری کجاست و امثالهم این امر اهمیت دارد که چه باید کرد و راه خروج بشریت از درد و رنج چیست؟
البته پر واضح است که در هر دینی چهار سطح کلام، فقه و اخلاق و عرفان موجود است که بحث اخلاق در ادیان کاملا ناظر بر همین موضوعات است و این به معنای تلاقی پروژه ملکیان با ادیان است اما دقت کنید که ملکیان تنها در دو بخش اخلاق و عرفان با ادیان روبه رو می شود و به کلام کاری ندارد، چرا که کلام بحثی سوبژکتیو اما حوزه کار ملکیات ابژکتیو می باشد.


🔻متن کامل

@naghedChannel

ناقد| مصطفی ملکیان

14 Oct, 10:03


🔴تفاوت ملکیان با سروش و شریعتی

✍️محمد منصور هاشمی

🔹اگر شريعتی درباره نسبت دین با سیاست و اجتماعیت مي انديشيد و سروش در نسبت آن با علوم و معارف بشری تأمل مي كرد، ملكيان بحث نسبت دين با عقل را مطرح كرد و اگر مفروض گرفته شده بود كه كل دين را مي توان عقلانی و استدلالی عرضه نمود، او از نسبت تعقل با تعبد پرسيد و اگر آن دين عقلانیو استدلالی مقبول همه تصور شده بود، او مسئله سنخ های روانشناختی را پيش كشيد و شأن دلايل را ميان تربيت و علاقه و علل ديگر جويا شد و پيش فرض بودن «حجيت معرفت شناختی» و «وثاقت تاريخی» متن را يادآور شد. از سوی ديگر او از دغدغه های «وجودی» بشر و دردها و رنج های او سخن گفت و كوشيد برای دين و جوهر آن يعنی معنويت از اين جهت جايی بيابد و نيازهايی از اين دست را متذكر شود. خلاصه اينكه او خود دين را به موضوع تأمل تبديل كرد.

🔹اگر در روشنفكري دينی از ابتدا، يعني از ايدئولوژی علی شريعتی سياست جنبه محوری پيدا كرده بود،ملكيان باب تجديد نظر در اين باره را گشود.

@naghedChannel

ناقد| مصطفی ملکیان

14 Oct, 09:58


⭕️ نقد و بررسی آثار استاد ملکیان
🌀 عنوان متن : اندیشمند دوران استقرار
💠 نویسنده : محمد منصور هاشمی /

@naghedChannel

ناقد| مصطفی ملکیان

14 Oct, 09:58


⭕️ نقد و بررسی آثار استاد ملکیان
🌀 عنوان متن : اندیشمند دوران استقرار
💠 نویسنده : محمد منصور هاشمی
✍🏻بخشی از متن :
ماجراي فكري ملكيان نقطه عطف يك روايت و سرنوشت نوعي نگرش است. حتي خودآموختگي او را شايد بتوان نه صرف اتفاق كه نشانه‌اي از يك دوره دانست، دوره عدم تناسب شور و شوق جست‌وجوهاي آرمان‌گرایانه با قالب‌هاي قوام و نظام نايافته واقعی. آن سرنوشت، به معنايي، محتوم نبوده است اما امري است كه به‌هرروی، روي داده است و از حيث منطق تاريخ انديشه و نگارش آن معني‌دار و قابل‌‌توجه است.

@naghedChannel

ناقد| مصطفی ملکیان

16 Sep, 10:50


🔸پاسخ ابوالفضل ساجدی به مصطفی ملکیان
👌محور بحث آزادی حجاب است پس حرفشون متوجه حکم شرعی حجاب است
👌روحانیت مدافع این حکم شرعی است که علم روز می‌گوید مرد نمی تواند بدون تقاضای جنسی، تنها دوست زنان باشد
👌آیا اگر پزشکان بر اساس علم و زمینه غالب تحصیلات دائما امر به دوری از میکروبها و کثیفی ها می کنند و درباره بهداشت دغدغه دارند چرکین تر از دیگران هستند؟
👌مزیت حجاب از منظر بانوان فرهیخته غربی که حجاب را انتخاب کردند!
https://t.me/nabardb

ناقد| مصطفی ملکیان

16 Sep, 10:50


👤آقای مصطفی ملکیان:

🔺بیشترین اشتغال ذهنی روحانیون، مسائل جنسی است!
🔸لذا فکر می‌کنند هر مرد و زنی که با هم صحبت می‌کنند یک سَر و سِرّ و یا قرارداد جنسی با هم دارند...
https://t.me/nabardb
نقد ادعا رو در پست بعدی ملاحظه کنید👇

ناقد| مصطفی ملکیان

13 Sep, 17:22


🔻چرا مصطفی ملکیان؟
🔻چرا مسئله ی معنای زندگی؟



پیش از این در مقدمه ی کتاب " مسئله ی معنا " مفصل توضیح داده ام که چرا به سر وقت مسئله ی معنای زندگی رفته ام. اما اینجا می خواهم به چند نکته اشاره کنم که استاد مصطفی ملکیان چه نقشی در زندگی فکری من داشت.


خب من تحصیلاتم فلسفه غرب بود؛ اوایل خیلی درگیر مباحث متافیزیک (هستی شناسی)و اپیستمولوژی(معرفت شناسی) بودم. بحث هایی بیشتر انتزاعی که سال های بعد علی رغم اینکه علاقه بسیاری به بزرگان آن دارم، برای من کسل کننده بود. همیشه با خودم می گفتم "خب نظریه فلان فیلسوف را فهمیدم؛ خب که چی؟ چرا من حالم خوب نیست؟". گاهی حال دوستانم و اطرافیانم را هم می دیدم و از اینکه فلسفه به کارم نمی آمد خیلی ناراحت می شدم. مدام می پرسیدم پس چرا نمی توانم با این مباحث آموخته شده حال خودم و اطرافیانم را خوب کنم.(البته تاکید می کنم منظورم بخشی از فلسفه است که انتزاعی است، نه همه ی آن )!

در همین احوال بودم که سال ۹۸ با مصطفی ملکیان آشنا شدم.حتما این جمله ی معروف مصطفی ملکیان را شنیده اید که "... من نه دل نگران سنّتم، نه دل نگران تجدّد....نه دل نگران هيچ امر انتزاعی از اين قبيل... من دل نگران انسانهاي گوشت و خون داری هستم که می آيند، رنج می برند و می روند"!
وقتی این جمله را از ایشان خواندم شیفته ی تفکرش شدم. درسگفتار و سخنرانی هایش را گوش می دادم. یادم هست که در یک سخنرانی یک نفر از ایشان سوالی پرسید و استاد پاسخ داد " شاید روزی بشر به این نتیجه برسد که تمام مصائب بشر ریشه در ۳ چیز دارد؛ تنهایی، عشق و مرگ"!
وقتی این جمله را شنیدم، سر از پا نمی شناختم. به قول خودمان زد به هدف! چون خودم در خلوت مدام به این مفاهیم فکر می کردم. با خود می اندیشیدم که چرا تنهاییم؟ چرا ارزش ها از بین رفته است؟ چرا زندگی کسالت بار است؟ چرا معنایی برای زندگی نیست؟
خودم درگیر این بحران معنا بودم. تمام وجودم درگیر آن شده بود.
اینطور شد که نگرشم به فلسفه عوض شد و به سر وقت مباحثی رفتم که بیشتر انسان گرایانه است. به یک معنای دقیق تر، "زندگی" شد اصلی ترین موضوع فکری من.
از این جهت با تاثیر از استاد به سر وقت روانشناسی و رمان رفتم. قبل از آن رمان می خواندم اما بیشتر جنبه ی سرگرمی داشت.
به هرحال پرسش های ملکیان برای من یک تلنگر بزرگ بود. چرا انسان ها می آیند، رنج می کشند و می روند؟
اینگونه پرسش های زندگی من تغییر کرد؛ نگاهم را از آسمان برگرداندم و به جای تفکر به بالا، سرم را پایین آوردم و به انسان ها و به خودم فکر می کنم.
به تنهایی، آزادی، مرگ، معنای زندگی، عشق و مسائلی که هر روز با آن درگیریم و زیر پوست وجودِمان غلیان دارد.

به هرحال بر این باورم که فلسفه را باید زمینی کرد. باید به زندگی روزمره وارد کرد و از آن بهره برد.
اوضاع کنونی ما هم بی تاثیر نبود. جامعه ی ایرانی دچار بحران های متعددی است. به قول دکتر #نعمت_الله_فاضلی در گفتگویی که داشتیم می گفت "مسئله ی معنا پرسش پرانگیزه شده است". اینها من را سوق داد تا بیشتر درگیر روانشناسی وجودی و مکتب اگزیستانسیالیسم بشوم.
و این روزها بعد از ۶ سال کار مداوم در حوزه روانشناسی وجودی و اگزیستانسیالیسم، در آستانه ی ۳۴ سالگی ام کم کم دارم به سمت فلسفه ی سیاسی می روم و می خواهم به این پرسش بپردازم که " حکومت ها و ساختارهای سیاسی چگونه زندگی انسان ها را از معنا خالی می کنند؟ و چه اتفاقی می افتد که عده ای قلیل اینگونه به دیگران رنج می رسانند!؟"
بیشتر به هانا آرنت و جورجو آگامبن گرایش دارم و این را هم مدیون #مصطفی_مهرآیین جامعه شناس آزاده ی کشورم هستم.

✍️حسین جمالی پور
............
پ.ن؛ این پاسخی بود برای یکی از عزیزان کانال که پرسید چرا روی این موضوعات تمرکز کرده ام و چطور به این مسیر رسیدم؟

🆔️@philosophy_thinking

ناقد| مصطفی ملکیان

31 Aug, 19:19


🔴نقدی درباره دیدگاه استاد ملکیان درباره بنزین

مسعود‌کوهیان

بنده یکی از ارادتمندان استاد ملکیان هستم ایشان سه مورد را برای مخالف با افزایش قیمت بنزین مطرح کرده‌اند که بنده به عنوان یک فرد عامی و از علاقمندان به ایشان در حد بضاعت فهم و درک خودم مواردی را به عرض می‌رسانم.
یکم ایشان فرموده‌اند ایران کشوری است که مخازن زیرزمینی‌اش از جمله منابع نفتی آن قابل مقایسه با سایر کشورها از جمله کانادا نیست و ما کشوری هستیم سرشار از منابع به خصوص نفت.
الف. آیا به صرف داشتن ماده اولیه یک محصول می‌توان آن را با قیمت بسیار نازل و غیر اقتصادی که موجب زیان برای دولت و ملت و نسل‌های آینده شده است بی‌حد و حصر استفاده کرد ؟
ب آیا صرف داشتن نفت خام تأمین بنزین انجام شدنی است ؟
نفت خام در پالایشگاه نباید تصفیه و از آن بنزین تهیه شود؟
ج آیا نازل بودن قیمت بنزین در ایران باعث نشده که سرمایه‌گذاری مناسبی در امر ساخت و توسعه و تعمیرات اساسی و بهینه‌سازی و افزایش بازدهی پالایشگاه‌ در ایران بشود؟
نبودن مواردی که در بالا عرض کردم باعث شده تا بنزین بی‌کیفیتی در داخلی تولید شود که یکی از دلایل مهم آلودگی هوا است.

آلودگی هوا نیز باعث جان باختن تعداد قابل توجهی از هموطنانمان شده است.
د آیا تکنولوژی‌های برتر در زمینه تولید بنزین هزینه ندارد؟ برای خریدن یا رسیدن به این تکنولوژی نباید هزینه داد؟ هزینه تکنولوژی در قیمت تمام شده محاسبه نمی‌شود ؟

دوم مقایسه حقوق و دستمزد در کانادا با ایران نیز منطقی نیست.
طبعاً حقوق و دستمزد در کشورها ارزش متفاوتی دارند ، اما به صرف این تفاوت باید دولت‌ها در اقتصاد دخالت کنند و کالای مصرفی را به ثمر بخس بفروشند و همین مسئله باعث افزایش کسری بودجه دولت و در ادامه ایجاد تورم و پس از آن ورشکستگی دولت و نهادهای زیرمجموعه‌اش بشود؟ در بحث اقتصاد و رفاه جامعه نگرش تک بعدی نه فقط رفاهی به همراه ندارد بلکه باعث ایجاد فجایع گوناگونی می‌شود. نابودی محیط زیست ، عدم توسعه اقتصادی و صنعتی و اشتغال در آن موضوع از جمله مصادیق آن است.
سوم ایشان فرموده‌اند یک کانادایی از ده‌ها مورد از موضوعات زندگی در کانادا رضایت دارد و بالعکس یک ایرانی از ده‌ها مورد ناراضی است و دولتمردان بگذارند مردم حداقل در این یک مورد رضایت داشته باشند.
الف اینکه ایشان باج‌دهی حاکمیت و دولت به ملت با ابزار بنزین تقریباً رایگان را به دلیل نارضایتی مردم از نحوه اداره مملکت و برخورد‌های حاکمیت تجویز می‌کنند واقعاً تعجب آور است.

ناآشنایی ایشان با علم اقتصاد و مسائل مربوط به آن باعث شده تا ایشان به جمله معروف فریدمن که گفت آزادی اقتصادی مقدمه آزادی سیاسی است اهمیت ندهند.
آیا ایشان میخواهند بنزین همچنان به این اندازه ارزان باشد تا به عنوان یک گروکشی استفاده شود.
گروکشی که دولت انجام میدهد تا بگوید اگر مردم خوبی برایم نبودید بنزین را گران میکنم و مردم هم بگویند اگر گرانش کنید مانند سال نود و هشت بیرون می‌ریزیم و بقایت را که اکنون گروگان ماست از دست میدهی.
نتیجه گروگانگیری دوسویه دولت و ملت از یکدیگر است

چهارم هرگاه بحث هدر رفتن منابع کشور در زمینه بنزین مطرح می‌شود همه از جمله استاد ملکیان صحبت از افزایش قیمت بنزین می‌کنند در حالیکه قیمت بنزین باید واقعی شود.
از کجا معلوم اندکی پس از واقعی شدن بنزین در کشوری که منابع نفتی سرشاری دارد سرمایه‌های داخلی و خارجی فراوانی جذب صنایع تولید و پخش بنزین نشود و همین امر پس از سرمایه‌گذاری فراوان باعث کاهش قیمت بنزین نشود؟ این مورد را با احتمال بیش از ۸۰درصد بر اساس تئوری‌های اقتصادی میشود به آن اطمینان داشت.
پنجم قضاوت ایشان درباره افزایش قیمت بنزین مبنی بر استدلال‌های اشتباه موافقان افزایش بنزین است.
الف موافقان به اشتباه میگویند باید نرخ بنزین افزایش داده شود در صورتی که نرخ بنزین باید واقعی و شناور باشد. شناور بودن قیمت بنزین امری طبیعی است که در بسیاری از کشورها اجرا می‌شود.
به بسیاری از موافقان طرفدار افزایش قیمت بنزین هستند اما طرفدار یک اقتصاد آزاد و در نهایت باعث افزایش سطح رفاه مصرف کنندگان می‌شود نیستند صرفاً میخواهند بنزین گران شود تا به دولت به عنوان یک بنزین فروش بزرگ فشار کمتری وارد شود.

ج موافقان فقط به دنبال کاهش کسری بودجه دولت در زمینه بنزین فروشی هستند در حالیکه راهکاری برای کاهش مصرف بنزین به خصوص در زمینه کمتر شدن مصرف خودروهای شخصی مردم ندارند و قضیه را صرفاً در پول دریافتی از مردم و قیمت می‌بینند.

ششم. ای کاش آقای ملکیان می‌گفتند دولت محترم واردات خودرو برای همه اقشار مردم ایران را بدون محدودیت‌های مرسوم آزاد کن آن وقت قیمت بنزین را به هر میزان صلاح میدانی تعیین کن که مردم ایران مجبور نباشند خودروهای پرمصرف داخلی سوار شوند و برای قیمت بنزین ارزان هم زیر منت تو باشند.

@naghedChannel

ناقد| مصطفی ملکیان

30 Aug, 18:20


اشتراک در مبـانی شرط گفت‌وگــو نیســــــت

گفت‌وگو با محمد‌مهدی مجاهدی درباره‌ی گفت‌وگو و شرط‌های آن؛نقدی بر آرای مصطفی ملکیان

هم‌میهن: مصطفی ملکیان سه‌مبنای مشترک برای امکان‌پذیری گفت‌وگو را عقل و عقلانیت، اخلاق و اخلاقیت و قانون و قانونیت می‌داند.
از نظر او گفت‌وگو وقتی ممکن می‌شود که طرفین یا براهین عقلانی را بپذیرند یا بر سر احکام اخلاقی به توافق برسند یا به برتری حکم قانون تن بدهند؛ حال آنکه اینک هر سه مبنا میان مردم و نظام از میان رفته است.

در همین زمینه با محمدمهدی مجاهدی، محقق و مدرس اندیشه سیاسی مقایسه‌ای به گفت‌وگو نشستیم تا ارزیابی او را از تحلیل ملکیان بشنویم:

مجاهدی: تصور کنید در جهانی فرضی، افراد نه‌تنها در برخی مبانی بلکه در همه مبانی مشترک باشند. آیا در چنین جهانی اصلا گفت‌وگو معنا دارد؟

شرط لازم گفت‌وگو فقط هم‌مسئلگی است. از هم‌مسئلگی دست‌کم دو تعبیر می‌توان داشت. واقعی و مورد وفاق، واقعی و مغفول‌مانده. در حالت دوم، مسؤولیت دانایان برای در گرفتن گفت‌وگوهای حل‌مسأله‌ای مضاعف است.

اختلاف مبانی و تعارض منافع ویژگی نازدودنی سیاست و جامعه است. تراژدی یکی از قالب‌های بیان این واقعیت است: ارزش‌هایی بنیادین یا غایی و نهایی با هم قابل جمع نیستند، نه در نظر نه در عمل.

گفت‌وگوی مهم و معنادار در اساس یعنی گفت‌وگو بین کسانی که هم‌مبنا نیستند وگرنه گفت‌وگوی داخلی میان هم‌مبنایان چیزی شبیه «عزیزم گفتن و جانم شنیدن» از آب در خواهد آمد. در جهان واقعی،  گفت‌وگوی حل‌مسئله‌ای و گره‌گشا میان حاملان، حامیان و عاملان طرح‌هایی برای سیاست و جامعه درمی‌گیرد که جمع سالم و حداکثری میان ارزش‌های بنیادین‌شان ناممکن است. 

این که طرف مقابل ایدئولوژی را به جای عقل، حفظ نظام را به جای اخلاق  و حکم یک فرد را برتر از قانون نشانده،  خودش موضوع گفت‌وگو است، نه مانع گفت‌وگو. طرف مقابل نیز می‌تواند همین‌گونه سخن بگوید. مگر طرف مقابل از بام تا شام مدام این عقل دکارتی‌-‌کانتی را ایدئولوژی و بردگی تکنولوژی و انسان‌باوری را عصیان در برابر حقیقت غایی عالم و فردگرایی را نفس‌پرستی نمی‌خواند؟

اوج سنت گفت‌وگوی سقراطی گفت‌وگو با سوفسطائیان است؛ یعنی معرفت‌ستیزان و نسبیت‌باورانی که هر اشتراکی با سقراط ممکن بود داشته باشند، مگر اشتراک در مبانی اخلاقی، معرفتی و قانونی. وجه اشتراک سقراط و سوفسطائیان البته زندگی در یک جامعه و مسائل مشترک بود. 

به‌نظر ملکیان، مانع اخلاقیت در جامعه سیاسی ما این باور است که «حفظ نظام اوجب واجبات است». البته شکل دقیق این عبارت این است: «حفظ نظام از اوجب واجبات است». معنای این ادعا، قائل بودن به اصالت امنیت است. قائل چنین سخنی لابد معتقد است امنیت گوهری‌ترین ارزش این نظام است. چه دلیلی داریم که گفت‌وگو با چنین کسی ممکن نیست؟

یکی از ایده‌های درخشان نونهادگرایان، طرح مسئله توسعه در زمینه‌ای از رقابت بر سر منافع متعارض است. به نظر من، ایدئولوژی‌زدوده‌ترین تعریف توسعه این است: ظرفیت‌افزایی مدام برای کشف بهنگام مسائل و حل بهینه آنها معطوف به خیرات عمومی. با این فهم از توسعه،  آنچه از نونهادگرایان می‌توان آموخت یکی این است که راه توسعه بسیار باریک است، ولی هیچ‌گاه بسته نیست حتی در جامعه‌ای که اتوریته‌های فراقانونی وجود دارد.

پیوند زیر به مشروح این گفت‌وگو راه می‌برد:
https://b2n.ir/n84477
نسخه پی‌دی‌اف اینجا

#فرهیختگان راهی به رهایی

ناقد| مصطفی ملکیان

28 Aug, 15:48


وقتی مصطفی ملکیان با افزایش قیمت بنزین مخالفت می‌کند

استدلال‌های مصطفی ملکیان در مخالفت با افزایش قیمت بنزین هر چقدر قوت و ضعف داشته باشد از این نظر مهم است که او شهروندی است دارای نفوذ اجتماعی و اینکه او قانع نشده و با دلایل مطرح شده توسط رییس‌جمهور و اقتصاددانان همراهی نکرده از جنبه‌های مختلف می‌تواند دارای اهمیت باشد. ممکن است گفته شود مصطفی ملکیان تمایلات چپ‌گرایانه دارد یا گفته شود او برای اظهار نظر در مورد موضوعات اقتصادی صلاحیت ندارد اما من فکر می‌کنم نباید شهروندان را با چنین چماق‌هایی همچون علم و تخصص، مرعوب و برای اظهار و ابراز نظرات محدود کرد. درست است که چپ‌گراها و دولت‌گراها غالباً با افزایش قیمت بنزین مخالفت کرده و می‌کنند اما واقعیت این است که در میان دیگر گرایش‌ها حتی چپ‌ستیزها کم نیستند افرادی که این روزها با افزایش قیمت بنزین مخالفت می‌کنند.

آنچه بر روابط اقتصادی میان حکومت و مردم تحمیل شده به نوعی از کش و واکش تبدیل شده است. دستگاه سیاسی از طریق ایجاد تورم و تحمیل‌ انواع مالیات‌ها و محدودیت‌ها به نفع خود و وابستگانش از جیب مردم می‌کشد و مردم مخصوصاً قشر متوسط تنها منبعی که برای بازپس‌گیری سراغ دارند همین بنزین و انرژی ارزان است. به‌نظر می‌رسد آنچه مهم است تغییر در این رابطه و تغییر در این نوع از اقتصادِ سیاسی است. اقتصادِ سیاسی که بر مبنای غارت و اتلاف شکل گرفته و به مرور تثبیت شده است.

با این وصف، برای ایجاد چنین تغییری در این رابطه اقتصادی سیاسی چه سازوکار جدیدی باید شکل بگیرد؟

در شبهِ پاسخی به این سوال قبلاً با عنوان دولت بنزین‌فروش  یادداشتی نوشته‌ام. در قسمتی از آن یادداشت گفته‌ام:

گره‌ِ کوری که در کلاف پیچیده‌ٔ قیمت‌ِ بنزین ایجاد شده به این موضوع مربوط است که دولت‌های ایران، بنزین‌فروش بوده‌ و هستند... دولت در‌ ایران فروشنده‌ خیلی چیزها است؛ بنزین‌فروش، گازوییل‌‌فروش،‌ اتومبیل‌فروش، بیمه‌فروش، کفش‌فروش، بلیط‌فروش، فیلم‌فروش، مجوزفروش، مدرک‌فروش، درمان‌فروش، دارو‌فروش، برق‌فروش و فروشنده‌ٔ صدها قلم کالا و خدمات می‌باشد. این دولت تا وقتی خودش را از این مصیبتِ دلال و بنگاه‌دار بودن رها نکند؛ شرمنده می‌ماند. اما چرا با اینکه اکثر عقلای جهان این موضوع را فهمیده‌اند؛ مسأله همچنان بغرنج و حل‌ناشدنی است؟

✍️ مرتضی کاظمی
🗓 نوشته شده در هفتم شهریور ۱۴۰۳

@mortezakazemii
@naghedChannel

ناقد| مصطفی ملکیان

23 Aug, 18:29


از مصطفی ملکیان نقل شده که: هیچ چیزی در میان میراث ها، شوم تر از میراث فکری نیست. از هر ارثی که از پدر و مادرتان به شما رسید، استفاده کنید اما افکار، میراث های شومی هستند. هیچ وقت فکر خود را از پدر و مادرتان به ارث نبرید. فکر را خودتان بدست آورید.
با تولد دوباره موافقم و با اندیشه تقلیدی مخالفم اما راه فکر مواجهه عمیق با میراث است نه شوم دانستن آنها.
قبلا نوشته‌ام که: هدایت از صفر شروع نمی‌شود؛ خداوند به هر کس «داده»ای داده است و راه هدایت سبقت گرفتن از طریق این داده هاست نه خلع و دور انداختن آنها. کسانی که معتقدند باید همه چیز را خراب کنیم و به صورت تحقیقی و نه غیرتقلیدی دین خود را انتخاب کنیم، با سنت الهی نوعی بیگانگی دارند. چرا که اسم هادی خداوند همیشه فیاض است و پروردگار در کنار خلقت هر چیز آن را هم هدایت کرده است. کسی که از نو و از صفر شروع کند کفر نعمت کرده است! اساساً هدایت نهایی به معنی شکر هدایت اولیه است. سیر هدایت بخش #ابراهیم_ع از ستاره و‌ماه و ‌ خورشید تا فاطر السماوات و الارض هم همین‌گونه بود.
#مارتین_هیدگر که انسان را #دازاین (وجود درافتاده در جهان) تصور می کرد بر همین نکته تأکید داشت که انسان نمی تواند لوح سفید و نقطه صفر باشد. اما غالب فیلسوفان غربی انسان را سوژه ای می دانستند که می تواند جدا از جهان انتخاب کند. ادعای قدرت انتخاب ناشی از خودبنیاد دانستن عقل و آزادی خواهی است.
آدمها با تولد دوباره والدین تازه ای پیدا می کنند اما خداوند اجازه بی اعتنایی به والدین اول را نمی دهد!

متن کامل یادداشت تاملی در تولد دوباره:
http://estentagh.blog.ir/post/88

@karimireza1001

ناقد| مصطفی ملکیان

19 Aug, 08:17


به گمانم جناب ملکیان در اینجا دو تلقی از آزادی را باهم خلط می‌کنند: آزادی در ادبیات عرفانی یا بگویید «آزادی از میل»، و آزادی در معنای مدرن لیبرال غربی آن که بالعکس مورد اخیر، بگویید «آزادیِ میل»، است. مگرنه اینکه دعوای روحانیون از قبل از انقلاب تاکنون با آزادی در سیاق ادبیات سیاسی، معطوف به همین آزادی در معنای غربی‌اش بوده!

درحالی‌که در اولی، آزادی نوعی معنای باطنی و رواقی دارد و میل نه تنها غایت نیست بلکه عاملیت خود را در فعل از دست می‌دهد (بیان سقراط که: «اکثر انسانها زنده‌اند تا بخورند، ولی انسان فضیلتمند میخورد تا زنده بماند» در همین راستاست)؛ در دومی، بالعکس میل غایت است و عامل و محرک اصلی در فعل. در این بستر، میل جنسی و آزادی‌های مرتبط با آن، البته از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، که تابوشکنیهای جوامع غربی در امرجنسی خود گویای این مطلب است.

اینکه روحانیون فاقد نوع نخست از آزادی، یعنی آزادی از میل، هستند بحث دیگری است، اما آزادیِ غربی را عرفانی تلقی کردن به گمانم خلط بزرگی است!


@BeKhodnotes

ناقد| مصطفی ملکیان

16 Aug, 10:25


گفتارهایی از مصطفی ملکیان، امیر صائمی و نفیسه آزاد درباره کتاب «پسافاجعه: خشونت و بازساختن خود»

قربانیان تجاوز؛ دوزخیان روی زمین


🔹«پسافاجعه...» که در ایران با ترجمه امیر صائمی و توسط نشر برج منتشر شده است، تلاش برایسون برای یکپارچه‌‌کردن دو بخش از زندگی‌‌اش توصیف شده است؛ او فیلسوفی تحلیلی است، او زنی است که مورد تعرض جنسی قرار گرفته است. آن‌چه در ادامه می‌خوانید گزارشی است از نشست نقد و بررسی این کتاب که با حضور مصطفی ملکیان، امیر صائمی، نفیسه آزاد و بهار کاتوزی، به‌‌همت نشر برج با همکاری کتاب‌سرای راوی و مؤسسه فرهنگی فرزانه برگزار شد.

🔹چهارم ژوئیه‌ ۱۹۹۰ در جنوب فرانسه، وقتی سوزان جی. برایسون، استاد فلسفه در کالج‌ دارتموث و استاد مهمان دانشگاه‌‌های پرینستون، نیویورک و تافتز به پیاده‌‌روی صبحگاهی می‌رفت، مهاجمی از پشت به او حمله کرد، سخت کتکش زد، به او تجاوز کرد، خفه‌‌اش کرد و چون او را مرده پنداشت، همان‌جا رهایش کرد. سوزان زنده ماند، ولی جهانش نابود شد. ‌

#هم‌میهن
#فرهنگ

🔗متن کامل:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-19331

@hammihanonline

ناقد| مصطفی ملکیان

09 Aug, 12:28


مثالی برای دست‌گرمی

مورد فوق را ببینید
نگاهی اجمالی به سخنان این چهار تن در باب سکولاریسم:
سروش: مطلقاً لفاظی و فاقد هرگونه بار فلسفی و درک صحیح است. زیرا بی‌بنیاد در سنت‌های واقعی فکری است. یک کلمه‌سازی با فاکت‌آوری جزئی و رسماً سفسطه به دلایل ایدئولوژیک است.
ملکیان: استدلال فلسفی بسیار قوی، متکی بر سنت فلسفی تحلیلی و اساسی‌ترین بایسته‌های آن. از مبنای قوی‌ترِ پدیدارشناختی قابل نقد و رد است (تمایز صدق ابژکتیو/ باور سوبژکتیو کاملاً در پدیدارشناسی رد می‌شود، مبنای هست و باید یکی است و «برون‌سپاری» احکام اگزیولوژیک در خارج از دایره‌ی علم قابل قبول نیست زیرا سیاست، اخلاق، زیباشناسی و امثالهم را در مقام «علم» ناممکن می کند). اما این یعنی فلسفه‌ای با تمام قوا علیه فلسفه‌ای با تمام قوا.
خلجی: درست اما سطحی، بدون روشن‌سازی مبانی فلسفی و نظام استدلالی و صرفاً ذکر نتایج درست و دچار فاکت‌زدگی.
عبدالکریمی: یک موضع ضدعقل‌انگارانه و ضدفلسفی و توهمی، با رویکرد «آنتروپولوژیستی» اما بدون پذیرش نسبیت حاصل از آن. رویاپردازی‌هایی نوستالوژیک که با کلمات جارگونی رنگ‌آمیزی شده‌اند و سودای بازگشت به جهان خصوصیِ خواب‌زده را دارند.

علی نجات غلامی

ناقد| مصطفی ملکیان

09 Aug, 12:28


https://www.youtube.com/watch?v=f6uOgg2f0Ss

ناقد| مصطفی ملکیان

27 Jul, 06:43


🔴باور به «اراده‌ی آزاد»، سدِّ راه «خودشناسی»


این واقعیّت که ما به پیوندهامان با دیگر اذهان و نیروهایِ روانی جاهل‌ ایم_ اذهان و نیروهایی که بر آن‌چه ما «تصمیماتِ» خود می‌خوانیم اثرِ علّی می‌نهند_ به این معنا نیست که این پیوندها وجود ندارند. عقیده به اراده‌یِ آزاد باور به این است که چنین پیوندهایی وجود ندارند؛ و کسی نمی‌کوشد تا به چیزی واقف شود که، به باورِ خودش، وجود ندارد.
پس، با این طرز تلقّی، عقیده به اراده‌یِ آزاد سَدِّ راهِ خودشناسی است، چون ما را جلو می‌گیرد از اینکه در بابِ عللِ میلهامان، اعمال‌ِمان، و به اصطلاح تصمیمات‌ِمان تحقیق کنیم.

(روح اسپینوزا، نیل گراسمن، ترجمه‌ی مصطفی ملکیان، صفحه‌ی ۲۳۵)

@naghedChannel

ناقد| مصطفی ملکیان

16 Jul, 05:47


برای گوش فرا دادن به ادامه مناظره بر لینک زیر کلیک کنید :
دقیقه تقطیع شده:۱:۴۵ الی ۱:۵۱
🔉فایل صوتی کل مناظره : https://t.me/mostafamalekian/3996

ناقد| مصطفی ملکیان

16 Jul, 05:47


⭕️سوال ملکیان از حجت الاسلام میرباقری:
بر اساس وجود علم دینی آیا دیوار و سیب زمینی و دیگ اسلامی هم داریم ؟
✔️بخشی از مناظره علم دینی،دانشگاه تهران،دهه80 @mostafamalekian

ناقد| مصطفی ملکیان

12 Jul, 19:23


♦️مصطفی ملکیان از تناقضِ "فرد" و "جامعه" سخن می‌گوید🔺

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal