خودآگاهي @morvarid_psy Channel on Telegram

خودآگاهي

@morvarid_psy


عبداله مرواريد
با مجوز رسمي سازمان نظام روانشناسي كشور
عضو انجمن روانشناسی سلامت اروپا
متخصص روانشناسي سلامت

خودآگاهي (Persian)

خودآگاهي یک کانال تلگرامی تحت نام کاربری @morvarid_psy است که توسط عبداله مروارید اداره می‌شود. عبداله مروارید یک روانشناس حرفه‌ای است که دارای مجوز رسمی از سازمان نظام روانشناسی کشور برخوردار است. وی عضو انجمن روانشناسی سلامت اروپا نیز می‌باشد، به علاوه تخصص اصلی وی در حوزه روانشناسی سلامت است.
این کانال برای ارائه محتوا و مشاوره در زمینه روانشناسی و بهبود روانی فعالیت می‌کند. با پیوستن به این کانال، شما به محتواهای ارزشمندی دسترسی خواهید داشت که به شما کمک می‌کند خودآگاهی خود را افزایش دهید و به بهبود روانی خود بپردازید. با توجه به تجربه و تحصیلات حرفه‌ای عبداله مروارید، می‌توانید به اطمینان کامل از ارائه خدمات با کیفیت از این کانال بهره‌مند شوید.

خودآگاهي

22 Jan, 10:52


#ویدئو

“آگاهی، امید، و آرامش 🌱
ویدیوی آموزشی دکتر مروارید، روانشناس برجسته، در انجمن خیریه حمایت از بیماران سرطانی مشهد؛
همراه با راهکارهای علمی برای بهبود سلامت روان و تقویت روحیه در مسیر ارتقاء اخلاق حرفه ای. 🌟

📌@MashhadCancerCharity

خودآگاهي

19 Jan, 03:35


اثر آلتر ايگو

چگونه نقاط ضعف خود را به قدرت تبدیل کنیم ؟ این ویدیو درباره آلتر ایگو و مفهوم روانشناسی و راه حل های علمی برای افزایش اعتماد به نفس و انگیزه است...

@morvarid_psy

خودآگاهي

06 Jan, 16:57


#ویدئو

“آگاهی، امید، و آرامش 🌱
ویدیوی آموزشی دکتر مروارید، روانشناس برجسته، در انجمن خیریه حمایت از بیماران سرطانی مشهد؛
همراه با راهکارهای علمی برای بهبود سلامت روان و تقویت روحیه در مسیر ارتقاء اخلاق حرفه ای. 🌟

📌@MashhadCancerCharity

خودآگاهي

29 Dec, 15:01


#ویدئو

“آگاهی، امید، و آرامش 🌱

🔸این قسمت: بَدن فراموش نِمیکنه

ویدیوی آموزشی دکتر مروارید، روانشناس برجسته، در انجمن خیریه حمایت از بیماران سرطانی مشهد؛
همراه با راهکارهای علمی برای بهبود سلامت روان و تقویت روحیه در مسیر ارتقاء اخلاق حرفه ای. 🌟

📌@MashhadCancerCharity

خودآگاهي

16 Dec, 13:56


#ویدئو

“آگاهی، امید، و آرامش 🌱
این قسمت: مَنِ ته کشیده
ویدیوی آموزشی دکتر مروارید، روانشناس برجسته، در انجمن خیریه حمایت از بیماران سرطانی مشهد؛
همراه با راهکارهای علمی برای بهبود سلامت روان و تقویت روحیه در مسیر ارتقاء اخلاق حرفه ای. 🌟

📌@MashhadCancerCharity

خودآگاهي

07 Dec, 13:17


به حکومت توصیه می کنم که مبارزه با نسل آینده را بگذارد به بعد از حل و فصل دنیای خارج

✍️محسن رنانی
وقتی یک سیستم‌ زنده وارد مرحله پیری می‌شود همزمان «کنترل‌پذیری‌» و «انعطاف‌پذیری» آن کاهش می‌یابد. وقتی پیری سیستم عمیق شود، وارد پارادوکس یا ناسازه «غرور و ناتوانی» می‌شود؛ و از این نقطه است که اضمحلال سیستم آغاز می‌شود. اضمحلال سیستم به‌معنی ورود سیستم به مرحله خودتخریبی است که مقدمه مرحله چهارم «سقوط» است

وقتی کودک به دنیا می‌آید بدنش آنچنان منعطف است که می‌تواند شست پای خودش را بمکد. اما دو سال بعد دیگر چنین کاری برایش ممکن نیست. این کاهش انعطاف‌پذیری در تمام طول عمرش ادامه می‌یابد تا جایی که در پیری دیگر گردنش هم نمی‌چرخد و برای دیدن پشت‌سرش باید تمام قد به عقب برگردد. سازمان‌ها و نظام‌ها نیز این‌گونه‌اند؛ یعنی هرچه از عمرشان بگذرد و ساختارهای قانونی و نهادی‌شان به سوی انجماد برود، توانایی‌شان برای گرفتن تصمیماتی از جنس «تحول» کاهش می‌یابد.

مثلا در اوایل انقلاب به‌سادگی می‌شد از اصلاح قانون اساسی سخن گفت و یک‌بار هم قانون اساسی اصلاح شد. حتی در سالهای گذشته نیز برخی مقامات ارشد از لزوم اصلاح مجدد قانون اساسی سخن گفتند. اما امروز هیچ‌کس در داخل حکومت جرأت طرح چنین درخواستی را ندارد و هر کس هم در بیرون حکومت چنین درخواستی بکند او را به داشتن قصد براندازی متهم‌ می‌کنند. یعنی حکومت عملا نمی‌تواند از امکانات بالقوه و قانونی‌اش برای حفظ انعطاف‌پذیری خود استفاده کند. این یعنی رسیدن سیستم به حد انجماد.

همچنین سیستم‌های زنده (بدن، سازمان یا نظام)، در دوران جوانی خود، «کنترل‌پذیری»‌شان افزایش می‌یابد و سپس وقتی وارد دوره پیری می‌شوند کنترل‌پذیری‌شان کاهش می‌یابد. کودک در نوزادی نمی‌تواند حرکت دست‌وپای خود را کنترل کند، اما کمی‌که رشد کرد، راه‌ می‌افتد و سپس دوچرخه‌سواری می‌کند و بعد در نوجوانی حرکات ژیمناستیک انجام می‌دهد. اما با ورود به مرحله پیری، دوباره کنترل‌پذیری‌اش کاهش می‌یابد تا جایی که نمی‌تواند بدون عصا یا کمک دیگران راه رفتن خود را کنترل کند.

در دهه اول پس از انقلاب، حکومت نه تنها در اجباری ساختن حجاب بلکه در کنترل گروههای مسلح و حتی در به عقب‌راندن ارتش متجاوز صدام، و فراتر از آن در مدیریت اقتصاد (کنترل قیمت‌ها، ثبات نرخ دلار و ...) موفق عمل کرد؛ یعنی کنترل‌پذیری‌اش بالا بود. امروز تقریباً در بیشتر زمینه‌ها کنترل‌پذیری را از دست داده است.

وقتی یک فرد یا یک ساختار سازمانی یا سیاسی به مرحله‌ای برسد که همزمان «انعطاف‌پذیری‌» و «کنترل‌پذیری‌»اش پایین بیاید، نشانه مرحله پیری است. امروز حکومت تقریبا در همه عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی وارد این مرحله شده است.

اکنون پیرمردی را در نظر بگیرید که وارد مراحل پیشرفته پیری شده است یعنی بدنش، هم انعطاف‌پذیری و هم کنترل‌پذیری خودش را از دست داده است، اما وقتی می‌خواهند کمکش کنند، غرورش اجازه نمی‌دهد و با پرخاشگری دستش را می‌کشد. این وضعیت را «ناسازه غرور و ناتوانی‌» می‌گویند. چنین فردی که اجازه نمی‌دهد دیگران کمکش کنند، با یک حادثه وارد مرحله اضمحلال می‌شود؛ مثلا با یک زمین خوردن، لگنش می‌شکند و زمین‌گیر می‌شود تا بمیرد.

رفتار حکومت درباره حجاب، در چند سال اخیر، نشانه ورود ساختار سیاسی به مرحله «ناسازه غرور و ناتوانی» است. حکومت، هم می‌داند (و اگر نمی‌داند بداند) که دیگر نمی‌تواند حجاب اجباری را به این نسل تحمیل کند؛ و هم جرأت و توان روانشناختی برای عقب‌نشینی در این موضوع را ندارد. این وضعیت در حوزه‌های متعددی نظیر آب، بنزین، فساد، آموزش‌، آلودگی، سیاست‌خارجی و ... نیز چنین است.

در سال ۲۰۰۹ پارلمان کانادا طرحی را بررسی می‌کرد که استفاده از موبایل را هنگام رانندگی غیرقانونی کند. پلیس کانادا با تصویب این قانون مخالفت کرد. استدلال پلیس ساده بود: قانونی که پلیس نتواند اجرا کند، هم قانون را بی‌اعتبار می‌کند هم پلیس را.

پیش‌بینی می‌کنم که با اجرای قانون «ترویج فرهنگ عفاف و حجاب»، نظام وارد وضعیت «چگالی ناسازگی» شود؛ یعنی نقطه‌ای که تعارض‌های درونی سیستم به حداکثر خود می‌رسد. من از این جهت که اجرای این قانون ممکن است، در زمانه‌ای که این همه فشار اقتصادی برجامعه است، جامعه را عاصی و کشور را وارد فاز بی‌ثباتی کند مخالفم. در عین‌حال اجرای آن‌را فرصت خوبی می‌دانم تا حکومت به صورت عریان با وضعیت فرسودگی و پیری و گیرافتادگی‌اش در «ناسازه غرور و ناتوانی» روبه‌رو شود؛ شاید موجب بیدار شدن و اصلاح رویه‌اش شود.
توصیه جدی من به حکومت این است که مبارزه با نسل آینده‌سازان داخل ایران را بگذارد بعد از حل‌وفصل مسائل مبارزاتی‌اش با دنیای خارج
به قوه مجریه نیز توصیه‌ می‌کنم بر قول رئيس‌جمهور به مردم متعهد بماند و مسئولیت اجرای این قانون را برعهده مدافعان آن بگذارد

@morvarid_psy

خودآگاهي

06 Dec, 17:37


📨 اعلام نظر


بیانیه‌ی انجمن علمی روان‌پزشکان ایران
در مورد قانون حجاب و عفاف

به نام خدا

با توجه به تصویب نهایی "لایحه حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب" که گفته شده روز ۲۳ آذر ۱۴۰۳ برای اجرا ابلاغ خواهد شد، انجمن علمی روان‌پزشکان ایران، به‌عنوان یک نهاد تخصصی متعهد به ارتقای سلامت روان جامعه، وظیفه خود می‌داند هشدارهای لازم را درباره برخی تبعات ناگوار این قانون ارائه دهد. بر اساس تحلیل داده‌های نظرسنجی‌ها، آمار آسیب‌های اجتماعی و تئوری‌های علمی، نکات زیر قابل تأمل است:
۱. کاهش احساس امنیت و اعتماد به نهادهای عمومی

براساس داده‌های گزارش جهانی ارزش‌ها (World Values Survey) و مطالعات داخلی، سرمایه اجتماعی ایران در وضعیت مناسبی قرار ندارد. نظرسنجی‌های اخیر نشان داده‌اند که درصد قابل توجهی از مردم نسبت به عملکرد نهادهای عمومی احساس بی‌اعتمادی دارند. تصویب و اجرای قوانینی که با باورها و ارزش‌های بخش قابل توجهی از جامعه همخوانی ندارد، این بی‌اعتمادی را عمیق‌تر خواهد کرد و احتمال بروز نافرمانی مدنی را افزایش می‌دهد.

۲. افزایش میل به مهاجرت نخبگان

بر اساس آمار منتشرشده توسط مرکز آمار ایران و صندوق بین‌المللی پول، در حال حاضر بیش از ۳۰٪ از نخبگان و متخصصان کشور تمایل به مهاجرت دارند. این قانون، به‌ویژه در میان زنان نخبه و جوانان تحصیل‌کرده، احساس تعلق نداشتن و ناامنی اجتماعی را تشدید کرده و موج جدیدی از مهاجرت نخبگان را به‌همراه خواهد داشت. پیامد این پدیده، از دست دادن سرمایه‌های انسانی و افزایش هزینه‌های اجتماعی و اقتصادی برای کشور خواهد بود.

۳. آسیب به سلامت روان عمومی

اجرای قوانین محدودکننده و تنبیهی، همانند قانون حجاب اجباری، به افزایش تنش‌های روانی، احساس ناکامی و ناامیدی در جامعه منجر خواهد شد. به‌ویژه زنان و گروه‌های آسیب‌پذیر بیشترین فشار روانی را متحمل خواهند شد که می‌تواند به افزایش آمار افسردگی، اضطراب و حتی خودکشی بیانجامد.

۴. ناکارآمدی اجبار در تغییر رفتار

بر اساس نظریه‌های رفتاری، از جمله نظریه تقویت مثبت اسکینر و نظریه نیازهای مازلو، تغییر رفتار انسانی از طریق اجبار و تنبیه منجر به نتایج معکوس می‌شود. مطالعات داخلی و بین‌المللی نشان می‌دهد که رویکردهای قهری نه تنها به تغییرات مثبت منجر نمی‌شوند، بلکه احتمال تنش، درگیری و چنددستگی در جامعه را افزایش می‌دهند.

۵. تشدید آسیب‌های اجتماعی

بر اساس آمار مرکز پژوهش‌های مجلس، شاخص‌هایی مانند طلاق، خشونت خانوادگی، و بزهکاری اجتماعی در ایران رو به افزایش است. اجرای قوانین تنبیهی و محدودکننده همانند قانون تشدید مجازات عدم مراعات حجاب اجباری می‌تواند به تشدید این آسیب‌ها منجر شود. به‌ویژه زنان و جوانان، به‌عنوان گروه‌های آسیب‌پذیر، در معرض فشارهای بیشتری قرار خواهند گرفت که اثرات منفی آن در بلندمدت به کل جامعه باز می‌گردد.

به حکمرانانی که به خرد حکمرانی و همبستگی ملی باور دارند پیشنهاد می‌کنیم در شرایطی که کشور با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و هویتی روبه‌روست، تمرکز بر قوانین محدودکننده نه تنها راه‌حل نیست، بلکه چالش‌های جدیدی ایجاد خواهد کرد. انجمن علمی روان‌پزشکان ایران بر این باور است که:
۱. تقویت فرهنگ گفتگو
باید به جای اجبار، راهکارهای مبتنی بر آموزش و آگاهی انتخاب شود.
۲. احترام به حقوق فردی
پذیرش تنوع فرهنگی و اعتقادی یک ضرورت برای همبستگی ملی است.
۳. استفاده از دیدگاه متخصصان
بهره‌گیری از تحلیل‌های جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و سایر متخصصان علوم رفتاری در تدوین قوانین ضروری است.

در پایان، انجمن علمی روان‌پزشکان ایران خواهان توقف اجرای این قانون و توجه جدی به دیدگاه‌های کارشناسی است تا با احترام به حقوق و کرامت انسانی، از آسیب‌های بیشتر به جامعه جلوگیری شود.

انجمن علمی روان‌پزشکان ایران
۱۶ آذرماه ۱۴۰۳

خودآگاهي

06 Dec, 17:37


👇👇👇

خودآگاهي

06 Dec, 07:39


استفاده از روانشناسی تاریک در سیاست و حکومت داری استالینی برای انفعال و تمکین جامعه!
این ویدیو درباره روانشناسی تاریک و نحوه کنترل ذهن مردم توسط استالین بود و بعدش هم به 5 سوال مهم جواب میدیم تا توسط بقیه فریب این ترفند هارو نخوریم.
@morvarid_psy

خودآگاهي

03 Dec, 04:35


☀️ خطای انصاف
Fairness Fallacy

به وضعیتی اشاره دارد که فرد بر این باور است که جهان یا افراد همیشه باید منصفانه رفتار کنند، و هرگونه عدم انصاف را غیرقابل قبول یا نشانه‌ای از بی‌عدالتی شدید می‌پندارد. این نوع تفکر می‌تواند منجر به ناامیدی، خشم، یا احساس قربانی شدن شود، چرا که جهان یا روابط انسانی همیشه طبق انتظارات شخصی ما پیش نمی‌روند.
برای مثال، کسی که به خطای انصاف دچار است ممکن است بگوید:
"من همیشه برای دیگران خوب بوده‌ام، پس چرا آنها این لطف را به من برنمی‌گردانند؟"
یا:
"اگر زندگی منصفانه بود، من نباید با این مشکلات روبرو می‌شدم."
این طرز فکر به نوعی یک تحریف شناختی (Cognitive Distortion) محسوب می‌شود و در روان‌شناسی شناختی-رفتاری (CBT) مورد توجه قرار می‌گیرد. پذیرش این واقعیت که زندگی همیشه منصفانه نیست، می‌تواند به مدیریت بهتر احساسات و کاهش استرس کمک کند.
در قالب استعاره می توان گفت:
"انتظار عدالت کامل از دنیا مانند انتظار باران از آسمان بی‌ابر است؛ گاهی چیزی که ما می‌خواهیم با آنچه وجود دارد هماهنگ نیست."
یا
اگر ما گر گ ها را نمی خوریم دلیل نمی شود که گرگ ها هم ما را نخورند!
نکته مهم:

با این حال، اگر دنیا منصف نیست، دلیلی ندارد که ما در جهت منصفانه زندگی کردن تلاش نکنیم.
روانشناسي آدلري

@morvarid_psy

خودآگاهي

29 Nov, 06:53


خدا رو شکر اولین جلسه اخلاق حرفه ای را روز پنجشنبه ۸ آذرماه ۱۴۰۳ در بیمارستان ناظران و مرکز آنکولوژی رضا(ع) برگزار کردیم ،از همراهی آقای مهندس دانشور معاونت انجمن ،آقای دکتر آل داود ریاست بیمارستان،خانم دکتر دیانی ريیس مرکز رضا(ع) ،خانم دکتر ابراهیمیان مدیر مرکز ،آقای دکتر راستی مدیر منابع انسانی ،خانم یزدان پناه مدیر سپند و دبیر کارگروه جامع سلامت،خانم نوراللهی مترون محترم ،خانم مختاری کرامی سوپروایزر کلینیک ها،خانم رفعتی مسئول دفتر بهبود کیفیت،خانم رحمان زاده روانشناس مرکز ،خانم دکتر اسفندیاری روانشناس مرکز و مخصوصا جناب فعال گرامی سوپروایزر آموزشی بیمارستان و همه عزیزان و بزرگوارانی که در جلسه حضور داشتند و به جلسه رونق دادند سپاسگزارم،امیدوارم با همراهی و همفکری و همت جمعی به جامعه اخلاق محوری دست پیدا کنیم

@morvarid_psy

خودآگاهي

22 Nov, 18:36


آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا با وجود داشتن همه چیز، باز هم احساس کمبود می‌کنید؟ 🤔 دکتر رابرت لاستیک در ویدئوی آموزشی امروز، پرده از تفاوت‌های عمیق بین لذت و شادی برمی‌دارد. 🌟

📖 داستان از اینجا شروع می‌شود: بسیاری از ما در جستجوی لذت‌های زودگذر هستیم؛ لذت‌هایی که به سرعت محو می‌شوند و ما را به دنبال بیشتر و بیشتر می‌کشانند. اما شادی، چیزی فراتر از این است. شادی، احساسی پایدار و عمیق است که از روح و قلب سرچشمه می‌گیرد، نه از مواد یا رفتارهای زودگذر.

🎥 در این ویدئو، دکتر لاستیک توضیح می‌دهد که چگونه لذت‌جویی می‌تواند به اعتیاد منجر شود و چرا شادی واقعی، با بخشش و ارتباطات اجتماعی به دست می‌آید. او به ما نشان می‌دهد که چگونه دوپامین و سروتونین نقش‌های متفاوتی در این مسیر بازی می‌کنند و چرا جستجوی بی‌پایان لذت، ما را از شادی واقعی دور می‌کند.

💡 با درک این تفاوت‌ها، می‌توانیم به سوی زندگی‌ای با کیفیت برتر و احساس خودباوری بیشتر حرکت کنیم. این همان جایی است که ما به شما کمک می‌کنیم تا با محتوای آموزشی و با کیفیت، مسیر بهتری را برای خود انتخاب کنید.

@morvarid_psy

خودآگاهي

15 Nov, 17:00


سلامت جامع يا كل نگر:
دکتر عبداله مروارید-متخصص روانشناسی سلامت
تحقيقات جديد ارتباط بين مغز و روده كه به آن "محورمغز-روده" گفته ميشود را مشخص كرده است،بدين معنا كه سلامت و عملكرد درست روده مي تواند بر سلامت ذهني ما نيز تاثير بگذارد.اين ارتباط دوطرفه است،بطوري كه استرس و اضطراب مي توانند به بروز مشكلات گوارشي(ريفلاكس،يبوست،اسهال ،IBS و IBD)منجر شوند و از طرف دیگر مشکلات گوارشی نیز می توانند به تشدید اختلالات خلقی منجر شوند.در واقع روده نقش یک سیستم ارتباطی بسیار حساس را ایفا می کند که به مغز پیام های مهمی ارسال می کند و می تواند احساسات و حتی تصمیمات ما را تحت تاثیر قرار دهد.تحقیقات نشان می دهد که میکروبیوم روده،یعنی جامعه ای از میلیاردها باکتری و میکروب مفید،به میزان زیادی بر تولید مواد شیمیایی موثر بر مغز از جمله سروتونین اثر می گذارد.به همین دلیل،رویکردهای جدید درمانی،نه تنها به داروهای متداول تکیه می کنند ،بلکه به اصلاح میکروبیوم روده از طریق تغییرات در رژیم غذایی و سبک زندگی نیز توجه دارند.این دیدگاه کلی نگر و هالستیک،به دنبال ایجاد تعادل در محور مغز-روده است تا بهبودی پایدارتر و موثرتری در زمینه سلامت روان و سلامت گوارشی به وجود آید.

@morvarid_psy

خودآگاهي

15 Nov, 16:12


تيپ هاي شخصيتي از ديدگاه اريك فروم
🔻اریک فروم چند تیپ شخصیتی را مطرح کرد که زیربنای رفتار انسان هستند. شکل خالص این تیپ ها نادر است، اغلب شخصیت ها ترکیبی از چند تیپ هستند ولی معمولاً یکی غالب است. فروم جهت گیری های بی ثمر را از ثمربخش متمایز کرد. جهت گیری های بی ثمر، روش های ناسالم ارتباط برقرار کردن با دنیا هستند که عبارتند از : شخصیت گیرنده، بهره کش، محتکر و بازاری. تیپ یا جهت گیری ثمربخش حالت ایده آل رشد انسان است.

🪧 شخصیت گیرنده

📌افراد دارای شخصیت گیرنده انتظار دارند که چیزی را که می خواهند - عشق، دانش، یا لذت- از منبع بیرونی که معمولاً فردی دیگر است بگیرند. افراد این تیپ در روابط خود با دیگران گیرنده هستند، به جای اینکه دوست بدارند نیاز دارند که دوستشان بدارند، به جای اینکه بیافرینند، می گیرند. این افراد شدیداً به دیگران وابسته هستند و در صورتی که به حال خود رها شوند فلج می شوند؛ آنها بدون کمک دیگران از انجام دادن جزئی ترین کارها بر نمی آیند. شخصیت گیرنده فروم به تیپ شخصیت جذب دهانی فروید و شخصیت مطیع کارن هورنای شباهت دارد.

🪧 شخصیت بهره کش

📌 در تیپ شخصیت بهره کش نیز فرد برای چیزی که می خواهد به دیگران متوسل می شود. اما افراد این تیپ به جای اینکه انتظار داشته باشند از دیگران بگیرند، به زور یا با حیله گری می گیرند. اگر چیزی به آنها داده شود، آن را بی ارزش می دانند. آنها فقط چیزی را می خواهند که به دیگران تعلق داشته یا برای آنها با ارزش باشد، خواه این همسر باشد یا شیء یا ایده. برای افراد این تیپ، چیزی که دزدیده یا تصرف شده باشد از چیزی که آزادانه به آنها داده شده باشد ارزش بیشتری دارد. تیپ بهره کش شبیه تیپ پرخاشگر دهانی فروید است و با دهان گزنده که ویژگی بارز این افراد است مشخص می شود. اگر گفته شود که آنها اغلب در مورد دیگران اظهارات گزنده می کنند بازی با کلمات نیست. نمونه هایی از جهت گیری بهره کش، دسته های مهاجم و رهبران فاشیست هستند که آشکارا دوست دارند بر دیگران مسلط شوند.

🪧 شخصیت محتکر

📌 در تیپ محتکر افراد امنیت را از آنچه بتوانند احتکار یا پس انداز کنند می گیرند. این رفتار گدامنشانه نه تنها در مورد پول و اموال مادی بلکه در مورد هیجانات و افکار نیز صدق می کند. این افراد دیوارهایی دورشان می شکند و خود را با تمام چیزهایی که انباشت کرده اند احاطه می کنند، از آنها در برابر مهاجمان محافظت کرده و تا حد امکان چیزی را بیرون نمی دهند. ویژگی آنها نظم وسواسی درباره اموال، افکار، و احساسات است. آنها نیز با رفتارشان خود را لو می دهند. این تیپ به شخصیت نگهدارنده مقعدی فروید و تیپ جدا/کناره گیر هورنای شباهت دارد.

🪧 شخصیت بازاری

📌در فرهنگ بازاری مبتنی بر کالا، موفقیت یا شکست بستگی دارد به اینکه خودمان را چقدر خوب بفروشیم. مجموعه ارزش ها برای شخصیت ها و کالاها یکی است. شخصیت فرد صرفا کالایی می شود که باید فروخته شود. بنابراین ویژگی های شخصی، مهارت ها، دانش یا انسجام ما اهمیتی ندارد. بلکه مهم این است که چه بستهء خوبی باشیم. ویژگی های سطحی مثل لبخند زدن، دلپذیر بودن، و خندیدن به جوک های رئیس از خصوصیات و توانایی های درونی مهم تر می شوند. چنین جهت گیری ای نمی تواند امنیت بوجود آورد زیرا در این حالت با مردم ارتباطی واقعی نداریم. اگر این بازی برای مدتی طولانی ادامه یابد، دیگر با خودمان ارتباط نخواهیم داشت و حتی از خودمان هم آگاه نخواهیم بود. نقش بسته ای که مجبور به ایفای آن می شویم شخصیت واقعی ما را از خودمان و از دیگران مخفی می کند. در نتیجه ما بیگانه می شویم، بدون جوهر شخصی و بدون روابط معنادار.

🪧 شخصیت ثمربخش

📌تیپ شخصیت ثمربخش ایده آل و بیانگر هدف اصلی رشد انسان است. این مفهوم بیانگر توانایی ما در به کارگیری تمام قابلیت ها برای تحقق بخشیدن به استعدادهایمان و پرورش دادن خود است. ثمربخش بودن به خلاقیت هنری یا اکتساب چیزهای مادی محدود نمی شود بلکه این جهت گیری نگرشی است که هریک می توانیم به آن دست یابیم.

▪️کتاب "نظریه های شخصیت"
▪️نويسندگان:دوان شولتز وسيدني آلن شولتز
▪️مترجم: یحیی سید محمدی

@morvarid_psy

خودآگاهي

10 Nov, 05:15


مهمترين عامل خوشبختي چيست؟
نسل هاي مختلف در سنين مختلف چه نظراتي دارند؟آيا سن افراد پاسخ اين سوال را تغيير مي دهد؟
▪️نتیجه طولانی‌ترین آزمایش دنیا
@morvarid_psy

خودآگاهي

07 Nov, 16:55


در دهۀ ۱۹۶۰ تعدادی از روان‌شناسان اجتماعی فرانسوی با همكاری یک مؤسسۀ تحقیقاتی بزرگ، در اروپا یك مركز شبانه روزی تأسیس كردند.

در این مركز، نوجوانان ۱۲ تا ۱۹سال آموزش می‌دیدند و زندگی می‌كردند. مدّت یك سال همه چیز به صورت عادی جریان داشت و آزمایش‌های مختلف كمی و كیفی بر روی آنان انجام گرفت.

در طول این یك سال، هر نوجوان سه وعدۀ غذایی روزانه با احتساب میان وعده‌ها، ۸۰۰ گرم غذا می‌خورد.
پس از یك سال به تدریج و آگاهانه شایعه كردند به علت وضعیت اقتصادی نابسامان شبانه‌روزی، ممكن است غذا به لحاظ كمی و كیفی جیره‌بندی شود.

شش ماه بعد از این شایعه، میزان غذای مصرفی روزانه هر فرد از ۸۰۰ گرم به ۱۲۰۰ گرم افزایش یافت. هنگامی كه عملاً جیره‌بندی را آغاز كردند، مصرف غذا از ۱۲۰۰ گرم به ۱۵۰۰ گرم رسید و حتی در اواخر این دورۀ چهارساله، نوجوانانی بودند كه در شبانه روز بیش از ۵ كیلوگرم غذا می‌خوردند.
دلیل افزایش مصرف این بود كه نوجوانان آیندۀ خود را مبهم می‌دیدند.

هنگامی كه مركز شبانه‌روزی در وضع عادی قرار داشت، افراد غذای خود را به یكدیگر تعارف می‌كردند و نسبت به یكدیگر رابطه‌ای مبتنی بر نیكوكاری، شفقت و نوعی از خودگذشتگی داشتند. امّا هنگامی كه شایعۀ كمبود غذا مطرح شد، تعارفات، رعایت ادب و رفتارهای مهربانانه، نسبت به یكدیگر كمتر شد.

در واقع به دلیل مبهم بودن آینده، اخلاقی زیستن بر پایۀ عدالت، احسان، رعایت ادب و.. به مرور زمان كمرنگ گشت.
آینده ی مبهم و نامعلوم افراد از نظر مالی، شغلی و... آستانۀ اخلاق و تحمل را در هر جامعه ای كاهش می‌دهد.

به طور مثال، در جامعه‌ای كه همۀ افراد با هر تخصصی می‌توانند شغلی داشته باشند، كارشكنی، حسادت، تهمت، سخن‌چینی، چاپلوسی و.. كمتر است.

به طور كلی در جامعه‌ای كه نیازهای اساسی انسان‌ها در آن تأمین می‌شود، افراد بر پایۀ موازین اخلاقی زندگی می‌كنند.

+ اخلاقی زیستن ارتباطی به نصیحت های اخلاقی و ازدیاد مجالس دینی ندارد.
اخلاقی زیستن نیاز به آرامش ذهنی و ثبات اقتصادی دارد.
سایکوپرس

@morvarid_psy

خودآگاهي

01 Nov, 16:45


وقتی آموزش،تجاری و انتفاعی می شود!
عبداله مروارید-روانشناس
با احترام به تمامی مهندسان باسواد کامپیوتر،عمران،معماری و روانشناسان باسواد!
خیلی ها یادشونه؛
یه زمانی مهندسی کامپیوتر مد بود،آدمها دو دسته بودن یا مهندس کامپیوتر بودند و شرکت زده بودند یا در حال مهندس کامپیوتر شدن بودند!
وقتی رشته کامپیوتر به گند کشیده شد و از اعتبار ساقط شد و مهندسان کامپیوتر بیکار زیاد شد و بسیاری از مهندسان در تاکسی های تلفنی آن زمان مشغول بکار شدند و تقاضا برای مهندس کامپیوتر شدن کاهش یافت متولیان امر مهندسی عمران را مد کردند!آدمها یا مهندس عمران بودند و نیم بوت به پا کرده و لباس های خاکمال پوشیده بودند یا از این موهبت بی نصیب بودند و غصه می خوردند،وقتی عمران هم فاتحه اش خوانده شد و کشور با جماعت مدرک گرفته،نه چندان باسواد و بیکار مواجه شد باز مهندسی معماری مد شد،هرکسی رو می دیدی یا مهندس معمار بود و شرکت معماری زده بود و یا خط کش T بدست و کوله ای به پشت در تلاش برای معمارشدن و شرکت زدن بود،ساختمان ها و جاده های ساخته شده بی کیفیت فعلی نتیجه همون مدگرایی عمران و معماری است!
زمانی که بیکاران تحصیل کرده معماری زیاد شدند و در اسنپ و تپسی مشغول بکار شدند،معماری نیز از مد افتاد و روانشناسی مد شد!
در حال حاضر هرکسی رو می بینید یا روانشناسی خوانده و پیج اینستاگرامی و کانال تلگرامی زده و خودش رو تراپیست میداند یا دارد تلاش میکنه که روانشناسی بخواند ولی حتما پیج زده و خودش رو تراپیست می داند !
خداروشکر این رشته و حوزه هم بسرعت توسط بنگاه های تجاری آموزشی و هرکسی که از خانه مادرش قهر کرده است(عرضه و تقاضا)در حال به گند کشیده شدن است،شهرها،جاده ها و خانه های بی کیفیت داشتیم خداروشکر خانواده های بی کیفیت نیز به یمن چرندیات همین عده مدگرا در حال تکوین و تکمیل شدن است،بنظر شما رشته تخصصی بعدی که باید گند بخورد ،چیست؟

@morvarid_psy

خودآگاهي

30 Oct, 09:10


همیشه سلامت روان و نرمال بودن هم راستا و هم جهت نیست،گاهی در تعارض و تضادند

@morvarid_psy

خودآگاهي

29 Oct, 12:53


زنان جذب چه ویژگی‌هایی در مردان می‌شوند؟

پژوهش جدیدی که توسط گروهی از محققان اروپایی انجام شده، نشان می‌دهد که امروزه شخصیت نقشی اساسی در انتخاب شریک زندگی دارد.
دهه‌ها پیش، بسیاری از زوج‌ها به‌طور سنتی به این درک رسیده بودند که مردان باید نقش تأمین‌کننده مالی و زنان نقش مسئولیت‌های خانه و خانواده را بر عهده بگیرند.

اما در سال‌های اخیر، رویکردی متعادل‌تر به روابط زناشویی رایج شده است.
نتایج تحقیق: مهربانی مهم‌ترین ویژگی برای انتخاب شریک

این تحقیق که در مجله روان‌شناسی تکاملی (Evolutionary Psychology) منتشر شده و شامل بررسی ۱۴۸ زوج دگرجنس‌گرا بود، نشان داد که ویژگی‌هایی مانند مهربانی، کنترل خشم و هوش تأثیر زیادی بر جذب اولیه و رضایت از رابطه داشتند.

در میان این ویژگی‌ها، مهربانی به‌عنوان مهم‌ترین عامل برای انتخاب شریک مطرح شد.

نویسندگان تحقیق توضیح دادند: «افراد در انتخاب شریک زندگی معیارهای مختلفی دارند، اما هم مردان و هم زنان بیشترین ارزش را برای همدلی در شریک خود قائل هستند. به‌طور ویژه، آنها ترجیح می‌دهند با افرادی که مهربان و فهمیده هستند، ارتباط برقرار کنند.»

مهربانی و هوش: پیوندی قوی در روابط

این پژوهش نشان داد که زنان دلیل پیچیده‌تری برای ارزش‌گذاری مهربانی در مردان دارند.

آنها هوش را در مردان بیشتر از آنچه مردان در زنان به آن توجه می‌کنند، ارزشمند می‌دانند.

همچنین زنان مردان مهربان را هوشمندتر تلقی می‌کنند، در حالی که مردان عصبانی را کمتر باهوش می‌دانند و این موضوع به کاهش رضایت دوطرف از رابطه منجر می‌شود.

پیش از انجام تحقیق، پژوهشگران پیش‌بینی کرده بودند که ممکن است، زنان میان انتخاب زوج مهربان و هوشمند در دوراهی و شک بمانند.

آنها معتقد بودند که فرایند انتخاب شریک زندگی می‌تواند به‌عنوان نوعی انتخاب دشوار بین انتخاب از میان یکی از دو ویژگی دو ویژگی مهم یعنی همدلی و توانایی (competence) باشد.

با این حال، نتایج تحقیق نشان داد که این دو ویژگی می‌توانند در کنار یکدیگر قرار گیرند و به‌عنوان یک ساختار متعادل در ارزش‌گذاری شریک زندگی مطرح شوند.


چرا مهربانی و هوش دست به دست هم می‌دهند؟

با اینکه به تحقیقات بیشتری نیاز است، پژوهشی در سال ۲۰۱۹ که در مجله Intelligence منتشر شد، نشان داد که بین رفتارهای همدلانه (prosocial) و توانایی‌های شناختی رابطه مثبتی وجود دارد.

به عبارت دیگر، افرادی که به احساسات دیگران توجه دارند، به‌عنوان افرادی باهوش هم از شوی شریک احتمالی زندگی تلقی می‌شود.

بنابراین، بر اساس این تحقیق جدید، زنان مجبور نیستند بین مهربانی و هوش در شریک زندگی خود یکی را انتخاب کنند. و همچنین این پیام مهم برای مردان وجود دارد: تأکید بر مهربانی می‌تواند تأثیری مثبت‌تر و عمیق‌تر از نمایش اعتماد به‌نفس بیش از حد یا ظاهری خونسرد داشته باشد.

ترجمه:وبسایت یک پزشک

@morvarid_psy

خودآگاهي

24 Oct, 08:00


بارها گفته ام ما دانشمند بیمار کم نداریم،باید انسان با ویژگی های انسانی تربیت کنیم ،ویکتور فرانکل همین را می گوید

@morvarid_psy

خودآگاهي

18 Oct, 08:05


چندین دهه است پرچمدار جان بخشیدن به بیماران گرفتار در تارعنکبوت سرطان است،قامت افراشته اش زیر بار این رسالت سنگین زخم ها برداشته اما خم نگشته است،با روش و منش و دم مسیحایی اش به بسیاری جان دوباره بخشیده است،متخصصی حاذق ،اخلاق محور و مردم دار است،چندسالی است تن نازنین پزشک و درمانگر سرطان گرفتار تار عنکوبت سرطان شده است اما مصمم تر و پرانرژی تر از قبل بیرق درمان بیماران را به دوش می کشد،استاد عزیزم دکتر غلامحسین نوفرستی استاد پیشکسوت آنکولوژی ایران از آن دسته انسانهایی است که انسانیت را به غایت زیسته و جهان بدهکارش است،بی سروصدا و به دور از حاشیه و نمایش با تن رنجور و روان آهنین به نجات بیماران مشغول است و بارها در اتاق های دربسته تصمیم گیری شاهد این بوده ام که این مرد آرام وقتی صحبت از بیماران میشود در دفاع از آنها چگونه رگ غیرتش بیرون میزند و چون دژی آهنین از آنها حمایت و دفاع می کند،سایه پربرکتشان مستدام باد!

@morvarid_psy

خودآگاهي

17 Oct, 13:31


@morvarid_psy

خودآگاهي

11 Oct, 07:43


تکنیک پومودورو
چگونه از شر امروز و فردا کردن خلاص شویم!
قضیه از این قرار است که وقتی مشغول انجام کاری می‌شوید که واقعا نمی‌خواهید انجامش بدهید، آن بخشی از مغز را فعال می‌کنید که به "درد" مربوط است و برای این‌که احساس درد را متوقف کنید، سعی می‌کنید حواس‌تان را به یک چیز دیگر پرت کنید و این می‌شود که نمی‌توانید تمرکز کنید و کم‌کم می‌روید سراغ یک کار دیگر. پژوهشگران کشف کرده‌اند که اگر عزم‌مان را جزم کنیم و شروع به انجام آن کار کنیم، خیلی زود آن حس ناراحت‌کننده‌ی عصبی از بین می‌رود.

تکنیک پومودو (Pomodoro) را آقای فرانچسکو سیریلو اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ اختراع کرد؛ به زبان ایتالیایی یعنی گوجه‌فرنگی و دلیل این نام‌گذاری هم این بود که زمان‌سنجی که او برای این تکنیک استفاده می‌کرد، شبیه گوجه فرنگی بود. برای انجام پومودورو فقط به یک زمان‌سنج نیاز دارید. یک کار را انتخاب می‌کنید و زمان‌سنج را برای ۲۵ دقیقه تنظیم می‌کنید و دکمه شروعش را می‌زنید. روی کارتان تمرکز محض می‌کنید و نمی‌گذارید هیچ چیز حواس‌تان را پرت کند؛ لابه‌لای کارتان هیچ وقفه‌ای ایجاد نمی‌کنید. بعد از این‌که زمان‌تان تمام شد یک جایزه‌ی کوچک به خودتان می‌دهید؛ یک فنجان قهوه، یک وب‌گردی کوتاه، یک کش‌وقوس ساده یا هر استراحت ۵ تا ۱۰ دقیقه‌ای دیگر. هر ۴-۵ پومودورو (هر پومودو ۲۵ دقیقه) هم یک استراحت طولانی‌تر تا نیم ساعت به خودتان می‌دهید.

خوش‌بختانه نرم‌افزارهای مختلفی برای این تکنیک ساخته شده است و با یک جستجوی ساده در اپ‌استور یا گوگل‌پلیر می‌توانید آن‌ها پیدا کنید. یکی از این نرم‌افزارهایی که کاربردش از پومودورو هم فراتر می‌رود و خیلی‌ها از آن راضی هستند، The Forest است (البته این نرم‌افزار فعلا پولی است). زمان مورد نظر را مشخص می‌کنید و با زدن استارت، درخت خودتان را می‌کارید و کم‌کم رشد می‌کند تا زمان به پایان برسد. خوب، همین‌که در طول این مدت می‌بینید که درخت‌تان دارد کم‌کم بزرگ می‌شود، خودش خیلی انگیزه می‌دهد برای متمرکز ماندن. کم‌کم می‌توانید سکه (جایزه) جمع کنید و درخت‌های متنوع‌تری بخرید و باغ خوشگل‌تری درست کنید. اگر هم وسط زمان مشخص‌شده، نتوانید خودتان را نگه دارید یا به‌هر دلیلی بروید سراغ کار دیگری، یک درخت خشکیده به باغ‌تان اضافه می‌شود.

نرم‌افزار Focus keeper و Flora هم نمونه‌های دیگری برای تکنیک پومودو هستند که رایگان می‌باشند. در نرم‌افزار فلورا، شما از طریق آنلاین می‌توانید به‌شکل تیمی روی کارها تمرکز کنید. البته شما خود می‌توانید به سلیقه‌ی شخصی و امکانات مورد علاقه‌تان از نرم‌افزارهای مختلفی استفاده کنید. باید مراقب باشید گرفتار زواید نشوید و به کارکرد نرم‌افزار توجه بیشتری داشته باشید، مهم استفاده شما و شروع به‌کار شماست.به‌تدریج و بیش‌تر که با این تکنیک کار کنید، زمان مورد نیاز برای هر کاری دست‌تان می‌آید و موقع برنامه‌ریزی، برای تخمین زمان می‌توانید از واحد پومودورو استفاده کنید. بیشتر ماها یک چالش بزرگی که در برنامه‌ریزی داریم تخمین زمان است و واحد پومودورو واقعا کار را برایتان راحت‌تر خواهد کرد. کاری که شما می‌کنید این است که در برنامه‌ی روزانه‌تان که به‌شکل To Do List می‌نویسید، زمان هرکدام را با پومودورو مشخص می‌کنید و آخر روز چک می‌کنید و جلوی هرکار می‌نویسید که چند پومودورو طول کشید و آیا کم‌تر از زمان پیش‌بینی شده بود یا بیش‌تر.


ایراد دیگری که اغلب ماها داریم این است که فکر می‌کنیم زمان نامحدود است و همیشه وقت برای کاراهایمان هست. فایده‌ای که این تکنیک دارد این است که باعث می‌شود گذر زمان را به‌خوبی حس کنید و الکی کاری را کش ندهید.در آخر، خودتان را محدود به این چارچوب مشخص شده نکنید. اگر ۲۵ دقیقه برایتان کم یا زیاد است، متناسب با خودتان تغییرش بدهید. زمان استراحت را بالا پایین کنید و ببینید چگونه و با چه فاصله و ترتیبی برایتان بهتر است.

▪️برداشت آزاد از صفحه فرشته نصیرپور
مدرسه علوم انسانی

@morvarid_psy

خودآگاهي

11 Oct, 07:39


فرایند تغییر در جامعه/خلاصه کتاب تغییر نوشته دیمون سنتولا
▪️چطور ایده‌ها و رفتار‌ها در سطح یک جامعه همه‌گیر می‌شن؟ جامعه چطور رفتار و نظرش رو درباره‌ی موضوعی تغییر می‌ده؟ چطور این تغییر روش همه‌گیر می‌شه؟
کتاب می‌گه بیشترین تاثیر مال آدم‌های معمولیه.
اپیزود 91 پادکست بی‌پلاس

@morvarid_psy

خودآگاهي

26 Sep, 08:42


اورتینک

خودآگاهي

26 Sep, 08:40


چه تفکرات اشتباهی باعث می شه حالمون خراب شه؟

️ذهن‌خوانی mind reading
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.

پیش‌گویی furtune telling
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.

فاجعه‌سازی catastrophizing
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.

برچسب زدن labling
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.

نادیده گرفتن جنبه‌های مثبت discounting positives
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.

فیلتر منفی negative filter
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.

تعمیم افراطی overgeneralizing
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.

تفکر دوقطبی dichotomus thinking
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.

باید اندیشی should
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.

شخصی‌سازی personalizing
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.

سرزنش‌گری blaming
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.

مقایسه‌های نا عادلانه unfair comparisons
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.

تاسف‌گرایی regret orientation (کشکول ای کاش)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.

چی می‌شد اگر what if
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”

استدلال هیجانی emotional reasoning
از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."

نادیده‌انگاری شواهد متناقض ignoring counter evidences
شواهد یا استدلال های ناهمخوان با تفکر خود را ردرد می کنید. مثل : ” هیچ کس مرا دوست ندارد”. هر گونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می شود.

قضاوت‌گرایی judgment focus
به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیابی های سیاه و سفید می نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیار های دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل : ”در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم” یا ”اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم” یا ”سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم”.

رابرت لی هی
تکنیک های شناخت درمانى


@morvarid_psy

خودآگاهي

20 Sep, 18:31


*عبرتی شگفت انگیز از گردش روزگار*

گویا یکی از معشوقه های صدام در خاطرات خود آورده است که:

در زمان به قدرت رسیدن صدام در عراق، از جمله احزاب مخالف صدام، حزب سوسیالیست بود که صدام دستور قلع و قمع اعضای آن را به برادر ناتنی خود *برزان تکریتی* سپرده بود.

  یکی از دستگیر شدگان این حزب، *میاده* زن جوان ۲۲ ساله و شوهرش بودند که هر دو به اعدام محکوم شدند.
*میاده* نُه ماهه باردار بود و روزهای آخر بارداری خود را طی می‌نمود که قبل از اعدام نامه‌ای برای *برزان تکریتی* برادر صدام می‌نویسد، و از او در خواست می‌کند که اعدامش را تا زمان تولد بچه به تأخیر بیاندازند.
*برزان* قبول نکرد و در جواب نامه‌ی *میاده* نوشت:
جنین داخل شکمت هم باید بمیرد و با تو دفن گردد ....

*میاده‌* که روزهای آخر بارداری را طی می‌کرد، در روز موعود به پای چوبه‌ی دار رفت و التماس‌های او تاثیری در تاخیر حکم اعدامش نداشت.
خانم *میاده* در حین اعدام، بالای دار وضع حمل کرد و فرزند پسری با بند ناف به روی تخته، به پایین افتاد.
*رضیه* زنِ زندانبان، با اشاره‌ی رییس زندان، طفل را در لباس‌های مادرش پیچیده و به گوشه‌ای منتقل کرد!!!
  آقای *برزان* برادر ناتنی صدام پس از اجرای حکم اعدام از رییس زندان، حال و روز خانم *میاده* و جنین‌ش را جویا شد و گزارش خواست.
رییس زندان نیز در گزارش نوشت:
جنین با مادر در چوبه‌ی دار ماند تا مُرد ...

رییس و پزشک زندان و *رضیه* زنِ زندانبان، با هم، هم‌قسم شدند که همدیگر را به *برزان تکریتی* نفروشند و توافق کردند که *رضیه* نوزاد را به خانه‌اش ببرد و با راضی کردن شوهرش شناسنامه برای کودک بگیرد.
از آن‌ پس، همه نوزاد را *ولید* می‌خواندند.
سال‌ها گذشت و *ولید* بزرگ شد.

برادر خانم *میاده* (دایی واقعی ولید) در آلمان زندگی می‌کرد و سال‌ها پیشتر، خبرهایی درباره‌ی خواهرزاده‌اش *ولید* از *رضیه* زنِ زندانبان دریافت کرده بود.

او در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از سقوط رژیم بعثی صدام به عراق برگشت تا یادگار خواهرش *میاده* را پیدا و با خود به آلمان ببرد و از روی آدرس و نشانی‌هایی که *رضیه* داده بود او را یافت.
*ولید* قبول نکرد که، به آلمان مهاجرت کند و گفت:
*رضیه* مثل مادرم هست، او جان مرا نجات داده و زحمت بسیاری برای من‌ کشیده، هرگز تنهایش نمی‌گذارم.
این اتفاق زمانی بود که *رضیه* بازنشسته شده بود.
خانم *رضیه* با خواهش از مسوولین، *ولید* را به جای خود، به عنوان زندانبان و مأمور زندان استخدام می‌کند.

ملت عراق ، افراد حزب بعث را یکی پس از دیگری دستگیر می‌کردند، از جمله دستگیر شدگان *برزان تکریتی* برادر ناتنی صدام بود.
از قضای الهی، *ولید* پسر خانم *میاده* ، مسئول مستقیم سلول *برزان تکریتی* شد و همانجا بود که قصه‌ی مادر و فرزند درون شکمش را برای *برزان* تعریف کرد و گفت: حال آن فرزند من هستم!.
آقای *برزان* با شنیدن این داستان از زبان *ولید* ، از خود بیخود شد و به زمین افتاد ...

پس از صدور و تأیید حکم اعدامِ *برزان* ، *ولید* به عنوان زندانبان، مأمور اجرای اعدام او شد و با دست خود *طناب دار* را بر گردن *برزان* انداخت.
بدین‌سان دست حق و عدالت، ستمگر بی‌رحم را از جایی که گمان نمی‌کرد، به سزای اعمالش رساند.

برگرفته از نوشته‌های *پاریسولا لامپوس* معشوقه‌ی صدام حسین رئیس جمهور معدوم عراق.

*آنقدر گرم است بازارِ مکافات عمل*
*چشم اگر بینا بود، هرروز، روز محشر است*
   ((صائب تبریزی))


@morvarid_psy

خودآگاهي

04 Sep, 08:33


Emotion هيجان

🔻هیجان در روانشناسی امروز، بسیار مفهوم مهمی است. هم روان درمانی های معاصر که جدید محسوب می شوند( مثل درمان هیجان مدار و درمان روانپویشی کوتاه مدت) اساس خود را بر هیجان ها استوار کرده اند و هم درمان های کلاسیک تر مثل درمان شناختی رفتاری و یا حتی طرحواره درمانی به سمت هیجان دست دراز کرد تا از او برای ایجاد تغییرات پایدارتر کمک بگیرد.


🔻هیجانات را در یک طبقه بندی، نه به مثبت و منفی، بلکه به خوشایند و ناخوشایند تقسیم می شوند(هیجان در درمان/استفان هافمن) و هر دو دسته برای ما حیاتی هستند. اما روانشناسی زرد تمام تلاشش را می کند تا "ترس" و "غم" و "خشم" و "ناامیدی" را بد و غلط بداند و در حذف آنها کمکتان کند!


🔻روانشناسی زرد اصرار دارد کسی که ترس را تجربه می کند "ترسو" است. کسی که "غم" را تجربه می کند افسرده است. کسی که طعم خشم را می چشد "غیر قابل کنترل" است. و آنکه گاهی ناامید می شود "گناهکار" است. پس باید با تکنیک(متاسفم که شور این واژه را درآوردند)های مختلف و پکیج ها و دوره ها خودساخته شان این هیجانات را درمان کنید. این یعنی تجاوز به روان انسان. یعنی آسیب مستقیم و وحشیانه به زندگی انسان.


🔻انسان بدون هیجان(به قول دوستان: احساسی) انسان عاقل نیست. عقل بدون هیجان وجود خارجی ندارد و انسان بدون هیجان اصلا نمی داند کیست؛ اخلاق را نمی شناسد و هیچ ثباتی ندارد. رجوع کنید به مورد تاریخی مشهور فینیاس گیج(و سایر کیس هایی) که توسط هانا و آنتونیو داماسیو(زوج عصب شناس) در کتاب "خطای دکارت" بررسی و تحلیل شده است.


🔻حال بد، استرس و اضطراب مبهم، گیجی و سردرگمی و ... به نوعی محصول سرکوب و نادیده گرفتن همین هیجانات هستند. هیجاناتی که ارزشمندترین اطلاع رسان های ما به شمار می آیند. غم باعث می شود کمی کناره بگیریم و از حمایت اطرافیان برخودار شویم تا فقدان را تاب بیاوریم. خشم باعث می شود مرزهای شکسته شده مان را دوباره بسازیم و اجازه ندهیم به حقوقمان تعرض شود. ترس از ما محافظت می کند؛ و ناامیدی به قول لزلی گرینبرگ، اجازه می دهد بفهمیم نیازمان برآورده نمی شود و باید رهایش کنیم(Letting go)( مربیگری در درمان هیجان مدار/لزلی گرینبرگ).


🔻خفه کردن هیجانات یعنی خفه کردن انسان؛ یعنی دفن کردن ارزشمندترین دارایی هاییش. البته که نباید هیجانات ما را به بند بکشند و ماه ها در بند یک هیجان باشیم. ولی نکته ی اساسی این است که تا هیجانات را تجربه نکنیم و نپذیریم، از آنها گذر نمی کنیم.
مدرسه علوم انساني

@morvarid_psy

خودآگاهي

26 Aug, 07:25


چرا برای هیچی انگیزه ندارم،چه کنم؟
جردن پیترسون پاسخ می دهد…

@morvarid_psy

خودآگاهي

10 Aug, 04:18


🅱چرا مدیریت ذره‌بینی به درد نمی‌‌خورد؟!

◀️ مادر مرحومم، که تا نزدیک ۷۰ سالگی‌‌اش در واحد منابع انسانی یک شرکت کار می‌کرد، کارمندی بود که امثال او را «متعهد» می‌‌نامند: هیچ‌گاه دیر نمی‌کرد، خالصانه در حل مشکلات کمک می‌کرد و به سازمانش تعهد داشت. هیچ‌گاه شکایت نمی‌کرد و وقتی او را برای کاری فرا می‌‌خواندند، بیشتر از آنچه از او انتظار داشتند انجام می‌‌داد. او به اندازه جوانی که در عصر دیجیتال بزرگ شده، به استفاده از تکنولوژی مشتاق بود.

◀️ چیزی که به زندگی کاری او پایان داد، نه محدودیت‌‌های جسمی بود، نه ذهنی. رفت‌‌وآمد در زمستان‌‌های اضطراب‌‌آور منطقه «نیو انگلند» هم مانع او نبود. چیزی که باعث توقف کارش شد، یادداشتی از طرف سرپرست بخش بود که روی میز او گذاشته شده بود و تذکر داده بود یکی از مراجعه‌هایش به سرویس بهداشتی بیش از حد طول کشیده است!

◀️ مادرم در آن زمان به من توضیح داد آن صمیمیتی که انگیزه اصلی او برای ادامه کارش بود رنگ باخته و گفت‌وگوهای دوستانه گاه و بیگاه در محیط کار، به خاطر نظارت دقیق بر کارکنان، غیرممکن شده بود.

🔸اخیرا مقاله‌‌ای درباره نرم‌‌افزارهای نظارت بر کارکنان دورکار خواندم. این برنامه‌ها، همه‌چیز را از فعالیت کیبورد تا وب‌‌سایت‌‌هایی که بازدید شده، ردیابی می‌کنند. نسخه‌های دیگر آنها هم سرعت کارگران انبارها را در برداشتن و بسته‌‌بندی آیتم‌‌ها اندازه می‌گیرند. مهم نیست این نرم‌‌افزار چه چیزی را می‌‌سنجد، اعتماد نداشتن و مدیریت ذره‌بینی تقریبا حتی وفادارترین کارکنان را هم دلسرد می‌کند.

🔸افراد برای انگیزه داشتن، باید سه نیاز اساسی را محقق کنند: شایستگی، استقلال و رابطه مندی (یا عضوی از یک تیم بودن). مدیریت خرد با هر سه اینها در تناقض است. سایه انداختن بر هر حرکت کارکنان یعنی ایمان نداشتن به توانایی آنها برای انجام خوب کارهایشان. همچنین استقلال آنها در چنین شرایطی رنگ می‌‌بازد. و مثل داستان مادر من، حس تعلق داشتن و رابطه‌‌مندی را خراب می‌کند، چون هر فردی حس می‌کند همیشه تحت فشار است تا بر انجام وظیفه خودش متمرکز شود. با افراد مثل ماشین رفتار کردن، هر گونه پتانسیلی برای انگیزه درونی را از بین می‌‌برد و با ماهیت اجتماعی بشر مبارزه می‌کند.

◀️ سه پادزهری که می‌توانند با این جریان مقابله کنند، عبارتند از:

▪️درباره ماهیت انسان آموزش ببینید. درباره اینکه انسان‌‌ها چطور به بهترین عملکرد می‌‌رسند، تصمیم‌گیری می‌کنند و با هم همکاری دارند، اطلاعات بگیرید. سراغ هر کدام از مطالب روان‌شناسی یا علوم اعصاب که ترجیح می‌دهید بروید.

▪️کار دشوار ایجاد مهارت‌‌های نرم را بپذیرید. اگر می‌خواهید گروهی را در شرکت رهبری کنید، باید بدانید چطور احساس راحت‌‌تری خواهند داشت. از آنها بپرسید: فکر می‌کنید چطور می‌توانید عملکرد بهتری داشته باشید؟ چه چیزهایی یک «روز عالی‌‌» در کار شما می‌‌سازد؟

▪️به دنبال شفافیت ماموریت و همچنین معیارها باشید. به راحتی می‌توان ماموریت بزرگ‌تر سازمان را فدای انداره‌گیری‌های دقیقه به دقیقه کرد. به کارکنان خود یادآوری کنید که چرا کاری که انجام می‌دهند مهم است و چطور می‌تواند زندگی آنها را ارتقا دهد.
مدیریت سازمانی

@morvarid_psy

خودآگاهي

09 Aug, 08:54


فقیه قرن هشتم! اولین قائل به پوشش مو

✍️امیرحسین ترکاشوند
شهید اول، مبتکر بحث مو
امروزه تصوّر ما از زنان مؤمنی که در صدر اسلام زندگی می‏کردند این است که "موی سرشان" را به طور کامل می‏پوشاندند و هیچ قسمتی از سر و گردن آن‏ها ،به جز گردی صورت‌شان، نمایان نبوده است؛ و حتّی زنانی که اینک تقیّدی به ستر مو ندارند در مورد آنان گمانی بجز ستر کامل مو و گردن ندارند. علاوه بر آن فکر می‏کنیم احادیث و روایات فراوانی که ارزش استناد فقهی داشته باشد در "لزوم پوشش مو" صادر شده است همچنین این‏گونه تصور می‏کنیم که بحث "ستر مو" از روزی که فقه جعفری شکل گرفته در میان متون فقهی وجود داشته، و فقیهان یکی پس از دیگری، به تأسّی از امام‏ محمدباقر و امام‏ جعفرصادق و شاگردان ایشان، حکم به لزوم آن داده‏اند یعنی بر این باوریم که فقهای نامدار فقه جعفری مانند ابن‏ ابی عقیل عمانی، ابن‏ جنید اسکافی، شیخ‏ مفید، سیّدمرتضی، شیخ‏ طوسی، ابن‏ ادریس حلّی، محقق‏ حلّی، علامه ‏حلّی و ...، بحث "پوشش موی! سر" را مورد دقّت قرار داده و حکم به لزوم آن داده ‏اند.

اما باید گفت که همیشه تصوّرات، انتظارات و علایق ما با واقعیّات همخوانی ندارد؛ و در این موضوع، نه تصوری که از زنان مؤمن صدر اسلام داریم درست است، و نه احادیث صریحی در مستندات فقهی وجود دارد و نه این‏که فقهای نامبرده حکم به لزوم پوشاندن مو توسط زنان مسلمان داده‏ اند! پس قضیه چیست؟

حقیقت این است که از ابتدای تأسیس فقه جعفری و ظهور فقهای بزرگ، تا قرن هشتم هجری، کسی از فقها هیچ عبارتی در باره "موی" سر و "لزوم پوشش آن" مطرح نکرده است! و در واقع (به جز عبارتی از قاضی ابن‏ براج که مبهم نیز می‏نماید) اوّلین فقیهی که رسماً بحث پوشش مو را وارد موضوعات فقهی کرد و نیز نسبت به استتار آن نگاه مثبتی داشت، "شهید اول" بود. شهید اول در قرن هشتم هجری می‏زیست و متوفی به سال ۷۸۶ است، یعنی اولین فقیه شیعی که به مقوله ستر موی! سر پرداخته، حدود هفت و نیم قرن پس از رسول‌الله (ص) و حدود شش قرن پس از امام جعفر صادق زندگی می‏کرده است!
تازه پس از شهید اول، این‏گونه نبود که فقهای بعدی نسبت به دیدگاه وی رویکرد مثبت داشته باشند بلکه تا قرن‌ها پس از وی یعنی تا نزدیک قرن سیزدهم هجری، یا به بحث "پوشش مو" اصلاً پرداخته نمی‏شد و در واقع سیره فقهای پیش از شهید اول رعایت می‌گردید، و یا اگر هم تحت تأثیر نوآوری شهید مورد بررسی قرار می‏گرفت گاه نسبت به استتار آن نگاه مخالف، و گاه نگاه موافق وجود داشت ... ...

... محمدصادق روحانی از فقهای معاصر که خود معتقد به وجوب پوشش مو است می‏گوید: به ظاهرِ عبارات اکثر فقهای امامیه، این‏گونه منسوب است که آنان پوشش مو را واجب نمی‏دانستند و نیز گروهی از بزرگان امامیه از صدور رأی در این باره خودداری کرده‏اند: «الشعر: فقد نسب الی ظاهر عبارات اکثر الاصحاب: انه لایجب ستره، و عن جماعة من الاکابر التوقف فیه. و یدل علی وجوب ستره خبر الفضیل عن ابی‏جعفر قال: صلت فاطمة فی درع و خمارها علی رأسها لیس عیها اکثر ممّا وارت به شعرها و اذنیها. فإنه ظاهر فی ان هذا هو الواجب».
عدم استنباط پوشش مو تا پیش از شهید اول را به خوبی می‏توان از کلام صاحب جواهر بدست آورد وی هنگام برشمردن موافقان پوشش مو، نام هیچ فقیهی که پیش از شهید اول و پیش از قرن هشتم باشد را نمی‏آورد با این‏که موافقان پوشش پس از قرن هشتم را یک به یک نام می‏برد
(حجاب شرعی در عصر پیامبر، ص ۶۹۶ و ۷۰۵)

خودآگاهي

09 Aug, 08:49


https://www.karzar.net/149216

1,568

subscribers

1,585

photos

835

videos