Dernières publications de MORTEZALOTFI65 (@mortezalotfi65) sur Telegram

Publications du canal MORTEZALOTFI65

MORTEZALOTFI65
مرتضی لطفی
1,624 abonnés
449 photos
153 vidéos
Dernière mise à jour 10.03.2025 13:21

Le dernier contenu partagé par MORTEZALOTFI65 sur Telegram

MORTEZALOTFI65

09 Mar, 19:06

199

.
.
شب بود و از وجودِ تو بختم سپید بود
«در» بسته بود و نام عزیزت کلید بود
بر من که روی ماه تو را فاش دیده‌ام،
از روز اول رمضان، روز عید بود!


#مرتضی_لطفی
@mortezalotfi65
MORTEZALOTFI65

06 Mar, 19:59

1,394

برای مهدی یراحی و زخم‌های شانه‌اش:

شعری بلند رفته‌ به پهنای شانه‌ات!
او را خدا زده که زده تازیانه‌ات!

آه آن پرنده‌ای تو که با بال بسته‌ هم،
از ره نبرده است غم آب و دانه‌ات

"غیر از هنر که تاج سر آفرینش است،"
پیداست پرچم شرف از بام خانه‌ات

ای خسته‌ی شکسته‌ی آزادی‌ات نصیب
ویران کناد کاخ ستم را تکانه‌ات!

اندوه ارجمند تو را من سروده‌ام
نیما نبود تا بسراید فسانه‌ات

بادا که تا جوازِ بقا دارد این جهان
در گوش روزگار بپیچد ترانه‌ات!

@mortezalotfi65
#مهدی_یراحی
#مرتضی_لطفی
#حلقه_مهر
MORTEZALOTFI65

06 Mar, 07:46

770

.
شعری بلند رفته‌ به پهنای شانه‌ات!
او را خدا زده‌ست که زد تازیانه‌ات!

بادا که تا جوازِ بقا دارد این جهان
در گوش روزگار بپیچد ترانه‌ات!

#مهدی_یراحی
#مرتضی_لطفی
@mortezalotfi65
MORTEZALOTFI65

04 Mar, 18:39

634

.
برداشت آخر دستِ همراهم کلاهم را
برف آمد و من شال‌گردن کردم "آهم" را

برف آمد و دیدم که رخت اعتمادم نیست
چسبیدم آخر پوستینِ اشتباهم را

سرمایِ این سامان مرا از ریشه خواهد سوخت
وقتی که می‌بیند ندارم سر پناهم را

گفتی درختِ دوستی بنشان؛ مجالم کو؟
باد مخالف سخت می‌پیچد گیاهم را

رفتم ولی پنهان نمی‌شد گریه در دستم
رفتم ولی پیدا نکردم قاه‌قاهم را

راهم به من می گفت باید دربه‌در باشم
روزی که بی‌خود ترک کردم زادگاهم را

گمراه آنانی که می آیند دنبالم
گمراه‌تر آنان که برگردند راهم را!
.
.
#مرتضی_لطفی   @mortezalotfi65
مجموعه غزل #اندوهان
MORTEZALOTFI65

01 Mar, 16:06

630

.
شعرخوانی آقای مرتضی لطفی در نشست ادبی حلقه‌ی مهر:

زلالِ رحمتِ او از سبوی ما بیش است!
گنه کنید عزیزان، چه جای تشویش است؟!

هزار نامه سیه کردم و عقب ماندم
که خطّ بخشش او از سیاهه‌ام پیش است!

در آن مقام که یار کریم، رو در روست،
چه جای سرزنش و طعنه‌ی بداندیش است؟!

به جستجوی خدایی بریدم از خویشان،
که روز حادثه‌ام مهربان‌تر از خویش است

به لطف سابقه از کار دوست در بردم
که یارِ مردمِ بی‌ادعای درویش است

مرا که ریشه در آب است و شاخه تا خورشید
چه‌کار با نخ تسبیح و قبضه‌ی ریش است

بگو که خواجه به روی و ریاش خوش باشد
که در جهانِ من این طفل، وقت بازیش است!



#مرتضی_لطفی

https://t.me/halghehmehr
https://t.me/iranianpoetsocity
MORTEZALOTFI65

15 Feb, 17:12

858

شعرخوانی مرتضی لطفی در نشست ادبی حلقه‌ی مهر [۲۵ بهمن ۱۴۰۳]:
(با یاد باغِ بی برگی زنده یاد مهدی اخوان ثالث)

پیش رویَم کُنده ای از دود آکنده ست
خشک و خونین شاخه ها پخش و پراکنده ست
آنچه میبینیم و ناپیدا ست
چیزی نیست
باغ ماست!
باغِ بی برگی کجا زیباست؟

آسمان، سقفی ترک خورده
نخلها سر به دریای عطش برده
ریشه هایی پیر و پژمرده
میوه هاشان داغ؛ ساقه هاشان درد
سایه هاشان سرخ؛ سبزه هاشان زرد
خود تو گویی مَردهایی  کشته یا مُرده!

باغ ما همزاد هامون است
جویرگها خالی از خون است
هیچ آیا آب بین بوته ها جاریست؟
غنچه ای پژمرده پاسخ داد
جز سرابی نیست
آبی نیست
آبی نیست

آنچه بر ما می وزد شلاق تشباد است!
آنچه از دل می رود، شیون!
وای بر ما؛ وای بر من
این نه آوایی ست خواهشمند ؛ فریاد است!

گریه‌ام می‌گیرد از بیماریِ این باغِ بی حاصل
گریه هایی عاطل و باطل
پیش رویم شعله هایی سرخ
تند و طاقت سوز و فرصت سوز
تا چه فردایی پدید آید پس از امروز
آتشی افتاده در آیندهٔ این دشت
هر که از آبادی ما رفته جان برده ست
هرگز برنخواهد گشت
تشنگی از هفت بندم می زند بیرون
خود چه سودی می برم؟ گیرم دلم دریاست
باغ بی برگی که می گویند، باغ ماست!
داغ ماست
باغ بی برگی کجا زیباست؟!
باغ بی برگی کجا زیباست؟!

#شعرخوانی
#مرتضی_لطفی
#حلقه_مهر
https://t.me/halghehmehr
https://t.me/iranianpoetsocity
MORTEZALOTFI65

07 Feb, 10:19

1,593

.
بنشین، بگو، بشنو،  برادرجان چه باید کرد؟!
با میهن - این انبوه اندوهان - چه باید کرد؟!
.

با میهن، این چشم‌انتظار، این مادرِ تبدار
با حالِ نامیزانِ فرزندان چه باید کرد؟!
.
با سالیانِ دورِ دشواری و بیماری
با دردهای زاده از درمان چه باید کرد؟!
.
از روزگارِ رفتۀ ایران چه باید گفت؟!
با نقشۀ آیندۀ ایران چه باید کرد؟!
.

ای دست‌های پینه بسته، مردمِ خسته!
با آجرِ افتاده جایِ نان چه باید کرد؟!
.
روزی به من گفتی که این گوی است و این میدان
اکنون که گم شد گوی، با میدان چه باید کرد؟!
.

از پای‌‌بست خانه‌ام با خواجه گفتم، گفت:
بنشین ببین با نقشۀ ایوان چه باید کرد؟!
.
.

#مرتضی_لطفی  @mortezalotfi65

اجرا: باران نیکراه 
.
.
MORTEZALOTFI65

29 Jan, 07:16

1,135

...
زمین، سنگِ مونِ دیوونه می‌زد
در و دیوار با مو چونه می‌زد

یکی کنجِ خیالُم شروه می‌خوند
یکی دیگه سی مو اَنبونه می‌زد

الهی گُر بگیره عاشقی، از دست رفتُم
بیابون تا بیابون مثل لوک مست رفتُم...

#مرتضی_لطفی #طیاره
MORTEZALOTFI65

27 Jan, 07:18

1,346

من که با هرولهٔ سیل نرفتم از جای
صحبت از عشق که شد٫ نم نم بارانم برد!
.
.
#مرتضی_لطفی #باران
@mortezalotfi65
MORTEZALOTFI65

26 Jan, 20:27

1,231

...
سبب‌سازی که هرشب شیشه‌ی اشکی گرفت از من
الهی باده‌ای در شیشه‌ی شادی نگه دارد!

#اشکدان
#مرتضی_لطفی