مُحآق @moha_qq Channel on Telegram

مُحآق

@moha_qq


صفحه‌ای برای من؛ برای غم‌ها و حرف‌ها و لبخند‌ها و لحظه‌هایم. برای عکس‌هایم.

🤖 @mohaqqbot

مُحآق (Persian)

مُحآق، یک کانال تلگرامی فارسی است که به صورت شخصی توسط کاربر با نام کاربری "moha_qq" اداره می‌شود. این کانال یک فضایی است برای اشتراک غم‌ها، حرف‌ها، لبخند‌ها و لحظه‌های زندگی شخصی این کاربر می‌باشد. علاوه بر این، کانال شامل عکس‌های زیبا و جذاب مربوط به زندگی شخصی کاربر است. با پیوستن به این کانال، شما می‌توانید بخشی از دنیای شخصی و فعالیت‌های روزمره این کاربر را تجربه کنید. همچنین، کاربر می‌تواند از ربات خودکار @mohaqqbot برای ارسال پیام‌ها و ارتباط با اعضای کانال استفاده کند. به مُحآق بپیوندید و تجربه این فضای شخصی و دوستانه را به اشتراک بگذارید.

مُحآق

14 Jan, 15:03


یه ماهی تو آسمونه که وقتی چشمم خورد بهش چند ثانیه نفسم حبس شد و از زیباییش تپش قلب گرفتم.

مُحآق

14 Jan, 14:21


اللهم عمره وهي تمطر ♥️

مُحآق

14 Jan, 10:16


من از انگور اطراف ضریحش
خوب فهمیدم
شرابِ تلخِ این وادی
بُوَد شـــــــیرین‌تر از جنت

‏━━━━━━━━━━━
ᘛ @el_hanine_ch

مُحآق

14 Jan, 10:05


این‌که حافظه‌ام از حافظه‌ی ماهی، ماهی‌تر شده مسئله نیست؛ این‌که باقی عمرم رو باید با این حافظه بگذرونم مسئله‌ست.

مُحآق

13 Jan, 22:44


نه. ما متوجه نمی‌شیم این‌که چیزی به اسم آخرین‌بار داشته باشیم خیلی بهتر از اینه که یادمون نیاد کی آخرین‌بار بوده.

مُحآق

13 Jan, 22:31


زان سفری که در نجف، بوسه به تاک تو زدم؛
هرچه مویز می‌خورم، مزه‌ی آب می‌دهد.

مُحآق

13 Jan, 22:09


حاج‌خانم در حال ثبت حاج‌آقا از مانیتور مسجد؛🥲🎀💞💓💕💗💘

مُحآق

13 Jan, 16:04


همسایه سابق ما که معمولا اعیاد مذهبی رو جشن میگیره، برای برگزاری جشن سیزده رجب چهار تومنی کم داره، هر مبلغی که دوست دارین میتونین شریک بشید.
6037991798888842

مُحآق

13 Jan, 14:19


اگه دنیا به کامم بود، الان باید نجف بودم.

مُحآق

13 Jan, 14:15


غیر علی (ع) هیچ؛ غیر علی (ع) شر.

مُحآق

13 Jan, 11:23


کعبه زادگاه علی‌ست؛
ما به دور علی می‌گردیم.

مُحآق

12 Jan, 23:43


نیاز دارم یه الهامی، خوابی، پیر صاحب نفسی، بهم بگه که درست می‌شه؛ تهش روشناییه.

مُحآق

12 Jan, 23:41


خدایا خیال مادرم رو از زندگی من راحت کن طوری که هیچ نگرانی و دل‌مشغولی از سمت من نداشته باشه؛ بهم نگاه کنه و بگه آخیش، زحمت‌هام به ثمر نشست.

مُحآق

12 Jan, 23:20


«مگه می‌شه؟
دیگه مگه می‌شه باز اون آدمِ همیشه شد؟!»

مُحآق

12 Jan, 20:24


خدا قربونش برم در عوض تمام نداده‌هاش بهم دوستای خوبی داده.

مُحآق

12 Jan, 11:07


سپرده‌ام به نجف تا علی (ع) چه چاره کند.

مُحآق

12 Jan, 11:06


نه حال جنگ مرا مانده با زمانه نه صلحی؛

مُحآق

10 Jan, 17:57


میگن دوست داریم ولی نمیان به جات ریاضی۲ بخونن و برن امتحانشو بدن.

مُحآق

10 Jan, 06:54


_

مُحآق

10 Jan, 06:54


_

مُحآق

09 Jan, 22:43


پیامبرمان فرمودند:
«سه چيز دوستى را يک‌رنگ مى‌سازد؛ هديه كردن عيب‌هاى يكديگر ، پاسداری در غیاب (و بدگويى نكردن) و يارى رساندن در سختى.»

مُحآق

09 Jan, 21:26


تو تایم امتحانات طوری‌ام که انگار از مادر زاده شدم؛ همش در حال خوابم.

مُحآق

09 Jan, 13:32


من امروز هر جا که ماه دیدم رو ثبت کردم؛

مُحآق

08 Jan, 14:54


ای درس پر توان! بیا و برو در مغز ناتوان🪄

مُحآق

08 Jan, 14:30


ما را دلت نخواست، ندانم چرا نخواست.

مُحآق

29 Dec, 12:41


«سر هر راهی می‌شینم تا اون‌روزی که رد شی
وقتی که تاریکه قلبم مثل طلوع می‌درخشی
اسم تو تمام دریا رو قشنگ کرد با اون نوری که بخشید؛
اگه ما دوریم ببخشید.»

مُحآق

29 Dec, 12:40


02:23

مُحآق

29 Dec, 12:23


مهریه فقط ۱۳۷۸ سفر به اقصی نقاط جهان به انتخاب زوجه.

مُحآق

29 Dec, 11:33


در چاهِ ذَقَن چو حافظ ای جان
حُسنِ تو دو صد غلام دارد.

مُحآق

29 Dec, 11:32


بر سینهٔ ریشِ دردمندان
لعلت نمکی تمام دارد

مُحآق

29 Dec, 11:30


ذکرِ رخ و زلف تو دلم را
وردی‌ست که صبح و شام دارد

مُحآق

29 Dec, 11:30


نرگس همه شیوه‌های مستی
از چشمِ خوشت به وام دارد

مُحآق

29 Dec, 11:30


بیرون ز لبِ تو ساقیا نیست
در دور، کسی که کام دارد

مُحآق

29 Dec, 11:29


ما و مِی و زاهدان و تقوا
تا یار، سرِ کدام دارد

مُحآق

29 Dec, 11:29


سررشتهٔ جان، به جام بگذار
کاین رشته از او نظام دارد

مُحآق

29 Dec, 11:28


آبی که خِضِر، حیات از او یافت
در می‌کده جو، که جام دارد

مُحآق

29 Dec, 11:28


آن کس که به دست، جام دارد
سلطانیِ جَم، مُدام دارد

مُحآق

29 Dec, 11:25


غیرقابل‌تحمل‌ترین چیز برام در جهان اینه که به شعورم توهین شه؛ خواسته یا ناخواسته.

مُحآق

28 Dec, 17:12


زیباترین و دل‌چسب‌ترین عکس و فیلمای کل زیست دوربینی‌مو گرفتم. زیبا‌ترین‌ترین‌ترین.

مُحآق

28 Dec, 17:05


کل عکسای این سفر یه طرف فیلما و عکسای یهویی که مطهره ثبت کرده ازم یه طرف.

مُحآق

28 Dec, 16:42


روز اول و دوم مشهد رو با مامانم مرور کردم و اون گریه و من گریه.

مُحآق

09 Dec, 11:17


همه را می‌دیدم اما فقط به تو نگاه می‌کردم.

مُحآق

08 Dec, 22:42


_

مُحآق

08 Dec, 21:45


من همیشه از چیزهای خوب ترسیدم. همیشه وقتی روز خوبی رو گذروندم از فرداش ترسیدم. وقتی خبر خوبی شنیدم ترسیدم. وقتی به قسمت‌های خوب سریالم رسیدم از تموم شدنش ترسیدم. شبایی که تا صبح با دوستام برای مسافرت برنامه می‌ریختیم، از کنسل شدنش ترسیدم. از تو هم ترسیدم. از تو بیشتر از هرچیزی توی زندگیم ترسیدم. برای همین هم بود که اون‌شب وقتی کنارم نشسته بودی و از روزت بهم می‌گفتی یهویی سکوت کردم و سرمو تکیه دادم به صندلی و فقط نگاهت کردم. یادمه پرسیدی ازم «یه چیز توی نگاهت هست، که نمی‌تونم بفهمم چیه.» و من باز فقط نگاهت کردم و سعی کردم ترس توی چشمام‌ رو بهت نشون بدم. ترسیدم و تو نگفتی نترس، به‌جاش رفتی و‌ باعث شدی بیشتر از قبل از چیزهای خوب بترسم.

مُحآق

08 Dec, 20:14


آدم بعد از ۲۲ سالگی هم منتظر تولدشه هم از اون افزایش یکان عدد وحشت داره.

مُحآق

08 Dec, 17:48


مُحآق pinned «واقعا در جوابِ "خوبی؟" آدم‌ها نمی‌دونم چی بگم. حتی به اونی که از رو عادت و تعارف اینو می‌پرسه نمیتونم دروغ بگم که خوبم و در نهایت به گفتنِ "الحمدلله" و "شکرخدا" بسنده می‌کنم. به صمیمی‌ترها که میرسه برام سخت‌تره چون نمی‌دونم چطور بگم خوب نیستم که نگن وای این…»

مُحآق

08 Dec, 17:35


این روزها یک نسیم هم روی من خش می‌اندازد؛
دیگر به خنجری از نامهربانی‌ات چه نیاز بود؟

مُحآق

08 Dec, 17:14


یا امام رضا جانم؛ می‌دونم «لایق وصل تو که من نیستم [ولی] اذن به یک لحظه نگاهم بده.»

مُحآق

08 Dec, 09:34


چو روزی ز آغوش دريا برآمد
شبی هم در آغوش دريا بميرد؛

تو دريای من بودی آغوش واكن 
كه می‌خواهد اين قوی زيبا بميرد.

مُحآق

08 Dec, 07:22


آدمی‌زاد عقل دارد، می‌داند درستش چیست؛ اما چگونه این “درست” را به قلبش حالی کند؟

مُحآق

07 Dec, 22:51


یا رّبَّ اِنَّ لَنا فیکَ اَملا ً طَویلاً کَثیراً؛
خدایا! ما روی تو خیلی حساب کردیم.

مُحآق

07 Dec, 22:47


از اون صوت‌هایی که انقد برام خاص و عزیزه که همیشه می‌خواستم فقط برای خودم نگهش دارم؛ قدرشو بدونید.

مُحآق

07 Dec, 22:45


عَصَيْنَاكَ

مُحآق

07 Dec, 21:51


ازدواجی‌کننده‌ترین چالش موجود در جهان برای من این چالشه؛

مُحآق

02 Dec, 20:41


من بعد از این‌که زورم رسید:

مُحآق

02 Dec, 20:09


امروز نجات‌دهنده‌ام تو آینه ازم پرسید می‌دونی چند وقته نخندیدی؟!

مُحآق

02 Dec, 17:33


حوالی ساعت ۱۷.

مُحآق

02 Dec, 17:31


حوالی ساعت ۱۵:۳۰.

مُحآق

02 Dec, 14:41


از خوش‌ترین لحظه‌ها، یکی هم اینکه آدم خودش رو به اندوه یک شعر بسپره.

مُحآق

01 Dec, 12:12


تو بازار بودم یه خانم مسن و شیک‌پوش صدام کرد گفت دخترم گفتم بله گفت ماشالله به این پوشش و زیبایی (اینجا داشتم تو ذهنم عروسیم با پسر صاحب کارخونه روی کشتی رو تصور می‌کردم) عزیزم می‌دونی سرویس بهداشتی بازار کجاست؟
می‌خواستم بگم همین‌جا روبرتون، بخت من.

مُحآق

01 Dec, 09:32


میان‌گرا بودن هم خیلی دردسر داره؛
گاهی درونگرایی میزنه تو دهن برونگرایی و خفه‌اش می‌کنه تا حرف نزنه و گاهی برونگرایی خیلی قلدرانه پاشو می‌ذاره رو گلوی درونگرایی و میتازونه.
در واقع یه ناظر به دعوای همیشگیِ این دو!

مُحآق

01 Dec, 09:32


میان‌گرا بودن عالمی داره واسه خودش؛ میان‌گرا تا یه جایی در جمع دوستاش پرحرفه بعدش دیگه ساکت میشه چون باتری اجتماعی بودنش تموم شده، از نظر یه عده از دوستاش برونگراس ولی یه عده دیگه بهشون میگن تو درونگرایی، دورهمی و مهمونی های کوتاه رو دوست داره ولی اگه طولانی بشه دلش برای تنهاییش تنگ میشه، تنهایی رو تا جایی دوست داره که زیاد تنها نباشه بعدش حوصلش سر میره و کلافه میشه، هم کاملا درونگراها رو درک میکنه و برونگراها رو، یه وقتایی دوست داره با تلفن حرف بزنه و خودش به بقیه زنگ میزنه اما یه روزایی بهش زنگ هم بزنن حوصله جواب دادن نداره، یه روزایی در برونگراترین حالت خودشه و پرحرف میشه بعضی روز ها هم سکوت رو به هرچیزی ترجیح میده.

مُحآق

01 Dec, 07:57


امروز، روزِ گوش دادن به چارتاره.

مُحآق

30 Nov, 22:13


دوست خوب مثل اون چوب محکمیه که خدا با طناب، محکم می‌بنده به کنار ساقه‌ی ضعیف و بی‌جونِ یک آدم.

مُحآق

30 Nov, 20:50


به نظرم این یک نوع خوشبختی‌ست که وقتی در تاریکی خودت به گوشه‌ای خزیده‌ای یک‌نفر دستی به سمت تو دراز کند و بگوید:
«دوست داری در موردش حرف بزنی؟»

مُحآق

30 Nov, 11:43


نمی‌توانست درباره‌ی آن با کسی حرف بزند؛
پس برای خودش چای ریخت
و به نقطه‌ای خیره شد و گریست.

مُحآق

30 Nov, 10:23


رفتن هیچ آدمی از زندگیت اون قدر ترسناک نیست که فکرشو می‌کردی.

مُحآق

29 Nov, 23:30


تا حالا ۳ نصفه‌شب ویس یه بچه‌ی شیرین‌زبون که داره بهت می‌گه «قلب منی» رو گوش ندادی تا ببینی وسط تاریکی گوشه‌ی اتاقت هم ممکنه یهو همه جا رنگی رنگی و گلستون شه.

مُحآق

29 Nov, 20:38


به نظرم هرکدوممون چندین‌بار باید این پیام رو ببینیم تا باورمون بشه و هی توجیه نیاریم برای رفتارهای طرف مقابلمون، اونم این‌که:
«هم حوصله داشت/داره هم وقت، فقط تو آدمش نبودی/نیستی.»

مُحآق

29 Nov, 17:25


ما قبلا فقط غمگین مسائل زندگی خودمون بودیم و غصه‌ی اتفاقات محدودی که در اطرافمون می‌دیدیم رو می‌‌خوردیم؛ اما الان، با گسترش سوشال مدیا داریم برای مسائلِ خرده‌ای که شاید اگر گوشی نبود، هیچوقت قرار نبود ببینیم هم ناراحت می‌شیم.

مُحآق

29 Nov, 16:23


زخمی که یادگار ماند را به رسالتش خواهم رساند؛ نور.

مُحآق

28 Nov, 19:56


ببار ای آسمون که بی‌قرارم؛
منم مثل تو خیلی گریه دارم.

مُحآق

28 Nov, 19:33


به اون نهنگ دقت کردید؟🐋

مُحآق

28 Nov, 19:23


به نظرم اینستا و توییتر برای نشون دادن زیبایی این فنجون کافی نبود.

مُحآق

28 Nov, 18:40


انقد صدا تو سرم زیاده که حس می‌کنم اگه کسی گوشش رو به سرم بچسبونه، می‌تونه اون آشوب رو بشنوه.

مُحآق

28 Nov, 17:28


اگه یه روزی قرار باشه کسی کنارم باشه باید کنارش خیلی بیشتر از تنهاییم، بهم خوش بگذره؛ فقط در این صورت ارزش داره که آدم از تنهاییش بگذره.

مُحآق

28 Nov, 16:50


تو هوای خنک خوش‌اخلاق‌تر و مهربون‌تر و خندون‌ترم.

مُحآق

28 Nov, 12:46


اگه پاییز امسالت بدون نرگس گذشت اشکال نداره؛ به فکر ‌نرگسِ پاییزِ سال بعد باش.

مُحآق

24 Nov, 18:17


دست میزنم
پا میزنم
دل رو به دریا میزنم
گاهی به پس
گاهی به پیش
گاهی هم در جا میزنم

مُحآق

24 Nov, 14:50


‏ثم يعوّضك ، و ما أدراكَ ما عوَض الله.

مُحآق

24 Nov, 13:37


از این دنیای پرهیاهو و رنگارنگ ‌و فریبنده، یک خدا، یک باور عمیق، یک عزم راسخ، یک آرمان ارزشمند، یک خانهٔ آرام، یک عشق حقیقی و یک چای گرم، ما را بس بود.

مُحآق

24 Nov, 12:16


اینطور بگویم که جز یک نفر تمام انسان‌های جهان، عادی بودند؛
و حالا تمام انسان‌های جهان، عادی هستند.

مُحآق

24 Nov, 11:42


«کمان هر چند خم گردد خدنگش تیزتر گردد»
این مصرع رو دو بار بخون چون درباره‌ی کمان حرف نمی‌زنه.

مُحآق

22 Nov, 08:44


باز طوفان گرفته ابرویت
من به طوفان پناه می‌برم و
بادبان می‌وَزَد به جانب تو
ای که خود بادبان من هستی!

مُحآق

22 Nov, 08:42


کَفَلی تازیانه‌خورده شدم
شیهه‌ی اسب‌های مرده شدم
زیر سُم‌های خود فشرده شدم
ای که ارّابه‌ران من هستی!

مُحآق

22 Nov, 08:42


صف به صف دست‌های جوهری‌ام
همه در صلح با تو کشته شدند
و کماکان تو در تمنّای
خونِ هم‌سنگران من هستی.

مُحآق

22 Nov, 08:39


ای دو دستت به طور اجمالی!
جای در دست‌های من خالی!

ای مرا کشته در میان‌ْسالی!
ای که در قصد جان من هستی!

مُحآق

22 Nov, 08:38


حرف‌ها! حرف‌های لعنتی‌ام!
ای گلویم! گلوی خط‌خطی‌ام!
مثل گوری که می‌کَنی در خود
تاولی در دهان من هستی.

مُحآق

22 Nov, 08:37


تو اگر ناامیدی از همه‌چیز
و اگر خُرد می‌شوی در خویش
بخشی از پوچی جهان من و
پوکی استخوان من هستی.

مُحآق

22 Nov, 08:36


آه! ای قد کشیده رو به درون!
پلکان‌های از خودت بیرون!
اگر از ارتفاع می‌ترسی
از چه رو نردبان من هستی؟

مُحآق

22 Nov, 08:36


آه! ای قد بلند! گریه چرا؟
تو که خود اشکدان من هستی
تو که ای آخرین کمر باریک!
پرترین استکان من هستی.

مُحآق

22 Nov, 08:32


جمعه رو با خوندن شعر بگذرونیم:

مُحآق

22 Nov, 07:03


من آدمِ عشق‌های نصفه‌نیمه نیستم!

مُحآق

21 Nov, 21:09


خدایا نشه که یه وقت صفاتی که ازشون فراری هستیم آروم‌تر و پنهانی‌تر از یه مورچه‌ی سیاه رو سنگ سیاه تو دل تاریکی، بیاد و تو وجودمون بشینه.

مُحآق

21 Nov, 16:51


جسمی در اینجا
و قلبی در آنجا
و خیالی بسیار دور؛
کربلا را می‌گویم.

مُحآق

21 Nov, 15:14


«فرض که همه‌ی عالم مباهاتشان ترک نوازش ما باشد؛ دلیل نیست که خود، از نوازش خویشن غافل بمانیم. ما واپسین کسی هستیم که اجازه داریم خودمان را ترک کنیم.»

[انسانک]

مُحآق

21 Nov, 10:23


یه وجه از انصاف اینه که آدما رو به اندازه‌ی اشتباهشون تنبیه و سرزنش کنیم، نه بیشتر.

مُحآق

20 Nov, 22:39


صدتا آدم باسواد و خفن و خاص تو زندگیم دیدم از همونا که می‌شه گفت واقعا آدم‌حسابی‌ان ولی هیچکدوم تو ذهن و قلبم ماندگار نشدن جز اونی که مهربون بود؛ آدمی که اهمیت نشکستن دل یه آدم دیگه از جایگاه اجتماعیش براش بالاتر بود. آدمی که تواضع، بخش جدایی‌ناپذیر شخصیتش بود. چقدر این صفتِ «مهربونی» مهجور شده!

مُحآق

20 Nov, 15:00


انگار هیچ‌وقت قرار نیست پازل خوشحالیت تکمیل باشه؛ بالاخره همیشه یه تیکه‌ش هست که گم شده.

مُحآق

20 Nov, 10:00


نیاز دارم خودمو از ذهن تمام انسان‌هایی که حتی اسمم به گوششون خورده پاک کنم و از نو خودمو بنویسم.

مُحآق

20 Nov, 08:51


غزال اگر به کمند اوفتد عجب نَبود؛
عجب فتادن مرد است در کمند غزال.

-سعدی-

مُحآق

19 Nov, 21:31


«شب، طاقِ قلبم طاق مى شود براى غم شدن.»

مُحآق

19 Nov, 17:15


دخترم شما تنها چیز سنگینی که حق داری بلند کنی، اون دسته گل بزرگه ست.

مُحآق

19 Nov, 13:15


پنهونم از چشمات، ماهِ پَسِ ابرم؛
من کاسه‌ی صبرم، این کاسه لبریزه.

مُحآق

19 Nov, 11:49


بعضی روضه و مداحی‌ها اینجوری هستن که وقتی گوش می‌دی و تموم می‌شه، از این‌که زنده‌ای شرمنده می‌شی.

مُحآق

19 Nov, 09:13


«ابری تمام روز با من بود/هست.»

مُحآق

19 Nov, 09:10


چقد آدم‌هایی که فکر و دغدغه‌هاشون چیزی بیشتر از بدن و لباس و ظاهر و مادیاته، محترمن؛ چقدر این آدم‌ها بالغ و عمیقن. چقدر حرف مفید برای گفتن و شنیدن دارن. مکالمه با این آدم‌ها پر از درس زندگیه.

مُحآق

19 Nov, 07:42


وقت و حوصله‌ای برای انتقام، تلافی و پیگیری ندارم؛
به قول محمود درویش «همین تو را بس که من دیگر تو را آنطور که می‌دیدم نمی‌بینم.»

مُحآق

18 Nov, 19:47


پرایوت برای کلوزفرندها؛

https://t.me/+CWG_bNLoWBo5MTNk

مُحآق

18 Nov, 17:51


- حسین صفا -

مُحآق

18 Nov, 17:50


لبخند نیز آفت ما شد
زیرا که در‌ نهایت لبخند
یک شب بدون گریه نخفتیم.»

مُحآق

18 Nov, 17:49


زیرا که در نهایت اندوه
از هر که لطمه می‌زد و می‌رفت
لبخند را دریغ نکردیم؛

مُحآق

18 Nov, 17:49


زیرا که درد نیز نفهمید
ما هندوانه‌های رسیده
دل‌نازکیم و پوست‌کلفتیم؛

مُحآق

18 Nov, 17:49


«چاقوی کند بود و، به نرمی
آزار داد سینه‌ی ما را
رازی که داشتیم و نگفتیم؛

مُحآق

18 Nov, 17:42


دلم یه آخيش مشتی می‌خواد.

مُحآق

18 Nov, 09:46


«اندوه بزرگی‌ست چه باشی چه نباشی.»

مُحآق

17 Nov, 20:31


دعا می‌کنم آدم‌ها عاشق کسی بشن که اون آدم بیشتر عاشقه؛ یه جوری که هیچ‌کس نفهمه این وسط کی بیشتر عاشقه!؟

مُحآق

17 Nov, 19:36


«آسمان تاریک
و شب تاریک
و من، تاریکِ تاریکم.»

مُحآق

17 Nov, 19:15


وقتی اون بالا قسمت سرچ تلگرام که بهت افرادی که باهاشون بیشتر چت داشتی رو نشون می‌ده ‌می‌بینی، از این‌که قبلا چه افرادی بودن و الان چه افراد متفاوتی هستن و کیا نیستن، می‌تونی یه‌بار بلرزی از کارای دنیا و بعد به حالت عادیت برگردی.

مُحآق

17 Nov, 18:52


بلدی فکر کنی یه روحم.

مُحآق

17 Nov, 14:41


الان چجوری به مغزم حالی کنم که خاطره‌ای که فکر می‌کنی برای چند ماه پیشه و به وضوح و با جزئیات جلوی چشماته، برای ۶ سال پیشه؟

مُحآق

17 Nov, 14:00


این آهنگ منو می‌بره سال ۹۶-۹۷، سال کنکور، کتابخانه سنایی، صندلی وسط بلوار، پیاده‌رو از میدان ساحل تا میدان سنایی، ساحل اسکله، اولین تجربه‌های جدی زندگیم و بعدش به روزهای شنیدن چهرآزی و اون رفاقت و ۱۸ سالگی.

مُحآق

17 Nov, 07:43


آدم واقعی زندگیت همونیه که حتی وقتی ناراحتی، یه بار روی دوششی، بهم ریخته و مضطرب و عصبی هستی، اشتباه کردی و یا دوست‌نداشتنی هستی، هنوز دوست داره.

مُحآق

16 Nov, 22:38


چه می‌دونم مثلا یه لیوان چایی برام بیار بگو بیا برای تو ریختم.

مُحآق

14 Nov, 20:23


«روضه‌ات را حسنت خواند، حسین ریخت به هم!»

مُحآق

14 Nov, 18:15


پس رزق این‌جوریه؛
یهو از دلت بگذره و بنویسی و یکی همون‌جا باشه و پیامت رو ببینه و دعات کنه.
الهی شکرت.

مُحآق

14 Nov, 18:10


مدینه لازمیم.

مُحآق

14 Nov, 18:07


با حال مناسب خوانده شود.

مُحآق

14 Nov, 16:45


چقد نیازمند یه روضه خونگی باصفا و خلوتم.

مُحآق

14 Nov, 15:47


من یلِ خیبرم؛
ولی نمی‌شم حریفِ این داغ…

مُحآق

14 Nov, 08:35


به نظرم دیگه ته ته شناخت یه آدم و نقاطِ پنهانِ شخصیتش، از نحوه‌ی بیرون رفتنش از زندگی و نوع خداحافظیش حاصل می‌شه.

مُحآق

13 Nov, 14:29


مداحی فاخر.

مُحآق

13 Nov, 11:55


شما خوشحال از بارون و اون هوا هستید و من خوشحال از رسیدن هوا به جایی که بشه برای چند ساعت کولر رو خاموش کرد.

مُحآق

12 Nov, 12:24


«مرا اسیر کرده غصه‌ی دنیا، یکی مرا برساند به نـجـف

مُحآق

12 Nov, 11:15


تنها چیزایی که حتی یک‌بار انجام دادنشون جایی برای بخشش نداره، خیانت و دروغه.

مُحآق

12 Nov, 00:33


باید رو پیشونیم حک کنم این بیت رو:
«آن‌که یک‌بار از مرامش نیش خوردی را نبخش؛
پوست‌اندازی چه تغییری دهد در ذات مار؟!»

مُحآق

11 Nov, 19:31


دل من نه مرد آنست که با غمش برآید
مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی؟!

مُحآق

10 Nov, 20:41


وقتی از زندگی من میری یه جوری برو که برنگردی؛ موقع مصیبتم تسلیت نگو، موقع جشن و موفقیت‌‌هام تبریک نگو، لایک نکن، رپلای نکن، کامنت نذار، چون هیچ تضمینی نیست که کنترلم رو از دست ندم و رفتاری که لایقش بودی ولی انجام ندادمو برات رو نکنم؛ خلاصه که عزیزم اثری از آثارت نبینم.

مُحآق

08 Nov, 11:06


ترکیب نابود کننده؟ افسردگی پاییز + گرمای تابستون.

مُحآق

08 Nov, 11:05


از پاییز هم فقط افسردگی‌ش به‌ ما رسید.

مُحآق

07 Nov, 20:30


بابالنگ‌دراز می‌خوام؛ حامی، مهربان، توجه کننده، نامه نویس، دست به خیر، خوشتیپ، قدبلند، پولدار.

مُحآق

07 Nov, 20:09


چیزی درونم شکسته که نمی‌دونم برای وصله‌پینه شدنش چقدر زمان نیازه.

مُحآق

07 Nov, 08:56


هر آشنایی تازه اندوهی تازه است،
مگذارید که نام شما را بدانند و به نام بخوانندتان.
هر سلام سرآغاز دردناک یک خداحافظی است.

مُحآق

06 Nov, 22:27


اگر برای تو بود از دست نمی‌رفت؛
و اگر متعلق به تو باشد، به سویت باز می‌گردد.

مُحآق

06 Nov, 22:09


زندگی رنج مدام است؛ آدمی سرسخت باش.

مُحآق

05 Nov, 21:03


نور صفحه‌ی گوشی خود را زیاد کنید.

مُحآق

05 Nov, 21:03


سریع فلاسک رو آماده کردم و شکلات رو برداشت و رفتیم لب دریا که دیدیم بح بح، فلاسک خالی شده تو کیفم و زیرانداز. تهش اندازه یه لیوان چایی مونده بود که نصف کردیم‌ و یه کارتون انداختیم زیرمون و کنار هم سکوت کردیم و حرف زدیم و نیم ساعت بعد برگشتیم.

مُحآق

05 Nov, 21:01


اون دوستت که فاصله‌ی تصمیم گرفتنتون برای بیرون رفتن تا بیرون رفتنتون پنج دقیقه ست>>>>>>

مُحآق

05 Nov, 17:33


برای حفظ انرژی زنانه‌ام نیاز به خرید نامحدود با کارت فرد دیگه‌ای دارم.

مُحآق

05 Nov, 16:15


[صائب تبریزی]

مُحآق

05 Nov, 16:14


جان چه خون‌ها خورد تا از صفحه دل پاک کرد
نقطه‌ی سهوی که نامش را سویدا کرده بود

مُحآق

05 Nov, 16:14


عمرها شد در لباس لاله بیرون می‌دهد
اشک مجنون آن‌چه با دامان صحرا کرده بود

مُحآق

05 Nov, 16:13


جان چه می‌دانست از دنیا چه‌ها خواهد کشید؛
خاک‌بازی‌های طفلان را تماشا کرده بود

مُحآق

05 Nov, 15:17


فکر کردیم اگر آنچه را که به‌ ناگزیر دارد اتفاق می‌افتد نادیده بگیریم دیگر به‌ ناگزیر اتفاق نمی‌افتد.

گورهای گاوچران
روبرتو بولانیو

مُحآق

04 Nov, 12:54


گفتم آه از دلِ دیوانهٔ حافظ بی‌تو
زیرِ لب خنده‌زنان گفت که دیوانهٔ کیست؟

مُحآق

04 Nov, 12:54


یا رب آن شاه‌وَشِ ماه‌رخِ زهره‌جبین
دُرِّ یکتایِ که و گوهر یک‌دانهٔ کیست؟

مُحآق

04 Nov, 12:54


می‌دهد هر کَسَش افسونی و معلوم نشد
که دلِ نازکِ او مایلِ افسانهٔ کیست!

مُحآق

04 Nov, 12:53


دولتِ صحبتِ آن شمعِ سعادت‌پرتو
باز پرسید خدا را که به پروانهٔ کیست؟

مُحآق

04 Nov, 12:53


بادهٔ لعلِ لبش کز لبِ من دور مباد
راحِ روحِ که و پیمان‌دهٔ پیمانهٔ کیست؟

مُحآق

04 Nov, 12:52


یا رب این شمع دل‌افروز ز کاشانهٔ کیست؟
جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟

مُحآق

04 Nov, 12:52


حالیا خانه‌براندازِ دل و دین من است
تا در آغوشِ که می‌خسبد و هم‌خانهٔ کیست؟

مُحآق

04 Nov, 09:05


شادی مؤمن در چهره‌ی او و اندوه وی در دلش پنهان است.

-مولای ما فرمود-

مُحآق

26 Oct, 15:10


اینم یه عکس از کفشدوزک بود که نیم ثانیه قبل ثبت عکس متاسفانه پرید.

مُحآق

26 Oct, 15:09


ماهیگیری هم باحاله‌ها؛

مُحآق

26 Oct, 15:08


سرباز بود؛

مُحآق

26 Oct, 15:08


رنگ دریای امروز بی‌نظیر بود.

مُحآق

25 Oct, 18:53


دنیا و آدماش کاری می‌کنن که نتونی به چشمای خودت هم اعتماد کنی.

مُحآق

25 Oct, 15:36


«وصله نمی‌شود دگر این دو هزار و یک تَرَک

مُحآق

25 Oct, 11:24


اومدن بعضی آدما تو زندگیت، مثل برخورد شهاب سنگ می‌مونه؛ ناگهانی، پر از قدرت، پر از لرزش، استرس و تعجب. رفتنشون هم مثل برداشتن همون شهاب سنگ از روی قلبه؛ یه گودال عمیق که جاش هیچوقت قرار نیست پر بشه و هیچی قرار نیست مثل قبل از برخورد این شهاب سنگ بشه.

مُحآق

25 Oct, 09:02


دل می‌زندم طعنه که؛ هان! کو؟ به کجا رفت؟
آن‌کس که مرا در طلبش ملعبه کردی…

هم پس زدت و جان به لب آوردت و هم رفت!
او هیچ ندادت، تو تمامت هبه کردی؟

[سعید عبداللهی]

مُحآق

25 Oct, 07:13


من دوست نداشتم؟ من بارها به این فکر کردم که حواسم باشه اگه سرما خوردی یه چندتا دستمال نخ پنبه برات دور دوزی کنم که یه وقت بینیت مثل خودم (بر اثر سابیدگی خشنِ دستمال کاغذی با بینی به خاطر آبریزش بینی و‌حساسیت) زخم نشه.

مُحآق

24 Oct, 15:37


از بهترین صفات یک دوست:

قابل پیش‌بینی بودن.

مُحآق

24 Oct, 11:16


همه‌چی در همه‌ی انسان‌ها در معمولی‌ترین حالت ممکنه و این احساس و نگاه و عشق ماست که اون رفتار معمولی، چهره‌ی معمولی، خنده‌ی معمولی، یه شوخی معمولی، اظهار نظر معمولی و هر چیز معمولی در اون انسان رو برای ما جذاب و منحصر به فرد می‌کنه؛ آدمی‌زاد واقعا عجیبه!

مُحآق

24 Oct, 11:07


تهدید مکن سینه‌ی ما را به جهنم؛
دریازده از خیسی باران نهراسد.

مُحآق

23 Oct, 20:35


زبان عشق من دون کردن اناره.

مُحآق

23 Oct, 15:44


در «دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بر نمی‌آید»ـترین حالت ممکنم.

مُحآق

22 Oct, 19:29


چجوری طاقت آورد؟
اون‌همه روز و شب سیاه؛
 

مُحآق

22 Oct, 19:29


«جهان با من همراه شو
اگه امکانش هست»

مُحآق

22 Oct, 19:29


«تو تماشا نکنی
این نبرد من بی‌فایده است»

مُحآق

22 Oct, 19:29


«برا بودنم صبر کن
اگه امکانش هست»

مُحآق

22 Oct, 19:28


«کنار من بمون
توو این فاصله که هست»

مُحآق

22 Oct, 19:28


بیاید همزمان گوشش بدیم و بخونیم و حسش کنیم؛

مُحآق

22 Oct, 15:49


مثلا باهم قرار بذاریم بریم ماه رو ببینیم.

مُحآق

22 Oct, 11:27


یه دقیقه چشاتونو ببندید من یه فحشی بدم:

‏ببین عزیزم من کلا انسان توضیح دهنده‌ای هستم پس اگه می‌بینی دارم درباره چیزی وقت می‌ذارم و توضیح میدم، فک نکن خبریه یا گوه خاصی هستی، متاسفانه مدلمه.

مُحآق

22 Oct, 10:38


سیبیل برای پسرا مثل چتری برای دختراست؛ یا ممکنه خیلییییی بیاد یا ممکنه گند بزنه به قیافه.

مُحآق

22 Oct, 07:27


«اگه ما آدم‌ها باور می‌کردیم که با مردن یه نفس بیشتر فاصله نداریم دنیا گلستون می‌شد.»

-دیالوگ

مُحآق

21 Oct, 23:56


بازی کردن را بلد نیستم، هرچند قواعد را خوب می‌شناسم.

مُحآق

21 Oct, 23:44


ضعیفم تا بدان غایت که گر آتش زنی بر من
به‌سان سایه دودم تکیه‌ بر دیوار برخیزد

مُحآق

21 Oct, 20:23


خدایا یه لحظه می‌شه بیای دم گوشم بگی که چمه؟ خودم نمی‌فهمم چمه.

مُحآق

21 Oct, 19:54


شادی چه زودگذر و غم چه ماندگاره!

مُحآق

21 Oct, 18:03


آسمون همه جا یه رنگ نیست، ماه همه جا یه شکل نیست؛ مثلا ماه‌ تو جزیره خیلی زیباست. رنگش حتی خاص‌تره.

مُحآق

21 Oct, 15:49


برای سکوت، تاریکی و خلوتی شب‌ها؛