قَدّاره بَند @ghaddare_band Channel on Telegram

قَدّاره بَند

@ghaddare_band


وَ المَوت، سِترُ العاشِقین
و مرگ، حجابِ عاشقان است

https://t.me/HarfinoBot?start=890385b8c128781

قَدّاره بَند (Persian)

قَدّاره بَند یک کانال تلگرامی با محتوای شعری و ادبی است که به عنوان یک فضایی برای عاشقان شعر و ادبیات فعالیت می‌کند. نام کانال به زیبایی هنری اشاره دارد و می‌تواند جذابیت بیشتری برای علاقمندان به این دسته از محتواها داشته باشد. در این کانال شاعران و نویسندگان مختلف شعرها و متون خود را به اشتراک می‌گذارند تا علاقه‌مندان به ادبیات فرصتی برای خواندن و لذت بردن از آثار آنها داشته باشند. همچنین، این کانال ممکن است به عنوان یک جامعه مجازی برای ارتباط و تبادل اندیشه بین علاقه‌مندان به ادبیات عمل کند. بنابراین، اگر عاشق شعر و ادبیات هستید و دوست دارید با دیگر علاقه‌مندان به این حوزه آشنا شوید، قَدّاره بَند کانال مناسبی برای شماست. برای عضویت و شرکت در این فضای زیبا، می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید: https://t.me/HarfinoBot?start=890385b8c128781

قَدّاره بَند

23 Nov, 12:41


فلانی و فلانی سگِ کی باشن؟
رهبرِ من علی ست!

قَدّاره بَند

23 Nov, 12:38


پسرم خلیفه یِ مسلمینه!
پسرش:

عن محمد بن ابی بکر
شیعه یِ راستینِ مولاعلی
جنابِ محمد پسرِ ابوبکر میگه
فَقُلتُ لَهُ لَمَّا خَلَوتُ بِه
به پدرم در هنگامِ مرگ وقتی دورش خلوت شد گفتم
یا اَبَت
ای پدر
قُل لا اِلهَ اِلَّا الله!
بگو لا اله الا الله بلکه خدا کمی بر تو آسون بگیره!
قَالَ لَا اَقولُها
ابوبکر در پاسخ گفت من این جمله رو نمیگم!
وَ لا اَقدِرُ عَلَیها اَبَدا
و حتا قادر به گفتنش نیستم!
حَتَّی اَرِدَ النَّار
و وقتی که واردِ آتش بشم
فَاَدخُلَ التَّابوت!
و واردِ تابوت بشم!
فَلَمَّا ذَكَرَ التَّابوت
محمد میگه وقتی پدرم گفت تابوت
ظَنَنتُ اَنَّهُ یَهجُر...
گمان کردم داره هذیون میگه
فَقُلتُ لَهُ اَیُّ تابوت؟
بهش گفتم کدوم تابوت؟
فَقال تابوت مِن نَار
پدرم گفت تابوتی از جنس آتش
مُقَفَّل بِقُفلٍ مِن نَار
قفل شده با قفلی از جنس آتش
فِیهِ اثنا عَشَرَ رَجُلا
در اون ۱۲ نفر وارد شدن!
اَنَا وَ صَاحِبی هَذا
من و رفیقم هم در اون هستیم!
قُلتُ عُمَر؟
گفتم منظورت از رفیق عمر بن خطاب هست؟
قالَ نَعَم! فَمَن اَعنی؟
گفت بله! پس مقصودم کیه؟
وَ عَشَرَه فی جُبٍّ مِن جَهَنَّم
و همچنین ۱۰ نفرِ دیگه در چاهی از جهنم هستیم
عَلَیهِ صَخرَه اِذا اَرادَ الله
در اون چاه، صخره ای هست که هر وقت خدا بخواد
اَن یُسَعِّرَ جَهَنَّمَ رَفَعَ الصَّخْرَه!
جهنم رو شعله ور کنه، اون صخره رو بلند میکنه تا آتشِ زیرِ صخره اهل جهنم رو بسوزونه! (در زیرِ اون صخره چاهی قرار داره و در اون چاه، تابوت قرار داره.)

خلیفه یِ مسلمین یک لا اله الا الله نگفت و مُرد :)

قَدّاره بَند

23 Nov, 11:29


پیشکش به ساحتِ قُدسیه یِ سَروَرِ ما
حضرتِ عِلیّه فضه سلام الله علیها
که زندگیِ خودم و عزیزانم
فدایِ غبارِ کفش هایِ خادمه یِ علی.
حتما اهل بیت از او قدردانی کردن!
اما به عنوانِ محبِ حضرت صدیقه
دوست داشتم منم از او تجلیل کنم.

قَدّاره بَند

23 Nov, 11:22


علیرضا جانم اینو فرستاد یادِ مرحوم خویی که رحمتِ خدا بر او افتادم...
مرجعیتِ عامِ شیعه در نجف بود و مبارزاتِ سیاسی و اجتماعیِ گسترده ای علیهِ نفوذِ کمونیست و بریتانیا در جهانِ شیعه داشت.
در احوالاتش گزارش شده که هر وقت یادِ حضرت صدیقه سلام الله علیها که می افتاد می گریست و به رفقاش میگفت خیلی دوست دارم که من رو مثلِ مادرم زهرا غریبانه دفن کنن...
بیمار که شد رژیمِ بعث به او اجازه یِ خروج از عراق برایِ مُداوا و درمان رو نداد و در اثرِ شدتِ بیماری به طرزِ بسیار مشکوکی طوری که احتمالِ شهادتِ او میره، در عراق دارِ فانی رو وداع گفت.
جالب اینه که رژیمِ بعث در هیچ شهری اجازه یِ تشییعِ پیکرِ او رو صادر نکرد با اینکه هزاران نفر آماده یِ تشییع بودن اما رژیم حتا اجازه یِ تشییع در نجف رو هم نداد!
بسیار غریبانه و محدود در حرمِ مولایِ دو جهان علی دفن شد و به آرزوش رسید که در مرگش هم با مادرش مواسات کنه...

قَدّاره بَند

23 Nov, 11:13


سالگرد وفات حاج سلیم موذن زاده است... وصیت کرده بود موقع مرگم، حین دفن من این نوحه رو بخونید..

شادی روح همه ی ذاکرین اباعبدالله علیه السلام صلواتی بفرستیم

قَدّاره بَند

23 Nov, 03:26


یامَصدَرُ الصَّدَرَه مددی

قَدّاره بَند

23 Nov, 03:24


مَرا اَسیرِ خودَش کَرده غُصّه یِ دُنیا
یِکی مَرا بِرَسانَد به کوچه هایِ نَجَف...


یاعلی از تو مدد.

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:16


جانِ فاطمه؟
گریه نکن ای مردِ غیورم...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:12


مولا بعدا فرمود وَالله لَقَد اَخَذتُ فی اَمرِها
به خدا که من کاری که گفت رو به عهده گرفتم
وَ غَسَّلتُها فی قَمیصِها
و با پیراهنش غسلش دادم
وَ لَم اَکشِفهُ عَنها
و لباسش رو کنار نزدم
فَوَالله لَقَد كَانَت مَیمونَه
به خدا که فاطمه یِ من مبارک بود
طاهِرَه مُطَهَّرَه
پاک و مطهره بود...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:09


بذار بگم شاید دو هفته دیگه فاطمیه دوم عمرم به دنیا نبود...
به همسرش علی وصیت کرد فَغَسِّلنی وَ لا تَكشِف عَنِّی!
علی جان غسلم بده اما بدنم رو برهنه نکن!
فَاِنِّی طاهِرَه مُطَهَّرَه!
که من پاک و مطهره هستم...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:06


و چه دفاعی ‌کرد...
ماندنی! مثال زدنی!
صداها رو این شب ها میشنویم؟
صدایِ گریه یِ یک مرد از نخلستان...
ننگ به دلی که مُهر خورده و گوشی که پرده و حجاب رویِ اون افتاده و صدایِ گریه یِ خلوتگاهِ علی در نخلستانِ مدینه رو نمیشنوه...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:03


مرحوم مجتهدی گفت اینطور نیست آقاجان! مطلب چیزِ دیگریه!
پیامبر به دخترش فرمود بعد از من تو باید مدافعِ علی باشی! بعد از من تو از ولایتِ همسرت علی دفاع خواهی کرد و اولین شهیده یِ راهِ ولایتِ علی خواهی بود!
به همین جهت خانم جان لبخند زد...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:01


گفت با جمعی از علماء از جمله مرحوم آقایِ شهیدی رئیس دفترِ مرحوم مرعشی مرجعِ شیعه و سید باقر اَبطَحی، در محضرِ مرحوم آقاجعفرِ مجتهدی داشتیم دورهمی روضه حضرت زهرا سلام الله علیها میخوندیم و روضه خوان همین روایت رو خوند...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:00


بالایِ منبر نگو پیامبر وقتی در بستر بود دید دخترش فاطمه گریه میکنه. به دخترش درِ گوشی چیزی گفت و فاطمه خندید...
گفتن پدرت بهت چی گفت که گریه نکردی و خندیدی؟ و او فرمود تو بعد از من اولین نفری هستی که به من ملحق میشی!
این در شَانِ دخترِ پیامبره؟
راویِ این حدیث عایشه ست!
واسه همین میگم برو مطالعه کن بعد برو منبر...

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:57


فرمود چرا به قتلِ من اومدید؟
مگه نمیدونید پدرِ من امیرالمومنین علی ست؟ گفتن اتفاقا بُغضاً لِاَبیک حسین! اتفاقا ما به دشمنیِ بابات میخوایم خونِ تو رو بریزیم! چون با خلافتش اون چیزایی که ما از بیت المال غصب کردیم اما از ترسِ علی به نامِ زنان مون کردیم که علی نتونه از دستِ ما پس بگیره اما با ولایت و حکومتش امر کرد اموالِ بیت المال رو حتی اگه کابینِ زنان تون هم کرده باشید ازتون پس میگیرم!

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:53


نماز؟ نمازِ فرعِ دینه!
اصلِ دین ولایته!
تاجِ دین ولایته!
نفرمود من برایِ نمازِ شماها قیام کردم!
کمرشون رو بزنه اون نماز!
فرمود من برایِ اصلاحِ دینِ جدم قیام کردم! دین با چی اصلاح میشه؟ معلومه که با ولایت! وگرنه بعد از قتلِ حسین پسرِ پیامبر، لشکرِ کوفه به امامتِ عمر بن سعد به اقامه یِ نمازِ جماعتِ مغرب ایستاد!

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:51


بالایِ منبر نگو سیدالشهدا برایِ نماز قیام کرده!
اونایی که حسین رو کشتن به خدا امام جماعتِ مسجد و هیئت اُمَنایِ مسجد و قاری و حافظِ قرآن بودن! به خدا با فتوایِ ۴۰۰ فقیهِ جهانِ اسلام که حسین رو خارجی و مرتد معرفی کردن، ۳۰ هزار نفر لشکرکشی کردن!

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:48


برایِ بالا منبرِ رسولِ خدا رفتن،
شما رو به خدا، شما رو به حضرت عباس مطالعه کنین! اگه مطلبِ فکر نشده ای ندارید و بهتون گفتن حاج آقا درخدمتت باشیم و چند دقیقه ما رو به فیض برسون! بگو آقاجان منبر حرمت داره و امشب نمیتونم متولیِ امرِ احترامِ منبرِ رسول الله باشم...
کار نکردن، حرف نزدن
بهتر از کارِ غلط و حرفِ غلطه!

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:46


میوندار...
برو به آغوشِ علمدار :)

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:45


تولد سید 💔
امشب -‌سیدالکریم ساعت ۲۰
تونستید تشریف بیارید