قَدّاره بَند @ghaddare_band Channel on Telegram

قَدّاره بَند

@ghaddare_band


وَ المَوت، سِترُ العاشِقین
و مرگ، حجابِ عاشقان است

https://t.me/HarfinoBot?start=890385b8c128781

قَدّاره بَند (Persian)

قَدّاره بَند یک کانال تلگرامی با محتوای شعری و ادبی است که به عنوان یک فضایی برای عاشقان شعر و ادبیات فعالیت می‌کند. نام کانال به زیبایی هنری اشاره دارد و می‌تواند جذابیت بیشتری برای علاقمندان به این دسته از محتواها داشته باشد. در این کانال شاعران و نویسندگان مختلف شعرها و متون خود را به اشتراک می‌گذارند تا علاقه‌مندان به ادبیات فرصتی برای خواندن و لذت بردن از آثار آنها داشته باشند. همچنین، این کانال ممکن است به عنوان یک جامعه مجازی برای ارتباط و تبادل اندیشه بین علاقه‌مندان به ادبیات عمل کند. بنابراین، اگر عاشق شعر و ادبیات هستید و دوست دارید با دیگر علاقه‌مندان به این حوزه آشنا شوید، قَدّاره بَند کانال مناسبی برای شماست. برای عضویت و شرکت در این فضای زیبا، می‌توانید از لینک زیر استفاده کنید: https://t.me/HarfinoBot?start=890385b8c128781

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:41


شبِ ۲۷ رجب هم به "لَیلَه المَحیا" شهرت داره. شبِ زنده شدن...
توی زیارت عاشورا چه جوری با ذوق میخونیم:
اللهم اجعل مَحیایَ مَحیا محمد و آلِ محمد.
شبِ زنده شدنه.
چرا؟ چون در طولِ سال این قلب در اثرِ گناه و نافرمانیِ خدا رو به موت و مردن میره و امشب اگه دَلوِ خودت رو به چاهِ رحمتِ الهی انداختی و به قدرِ ظرفیتِت آب بیرون کشیدی، سیراب میشی و زندگی و نشاط بهت برمیگرده.
به چاهِ چشم هامون باید در شب هایِ خاصِ این چنینی التماس کنیم تا آبِ حیاتِ اشکِ سیدالشهدا فَوَران کنه.

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:39


یکی مثلِ من بی دست و پاست و حالِ عبادت نداره. نمیتونه و ظرفیتِ عبادتِ کله گنده و چرب رو نداره مثلِ من...
اگه هیچ کاری نکردی شب هایِ خاصِ سال رو، حداقل یه سلام به سیدالشهدا بدیم، یا زیارتِ عاشورایی بخونیم، یا یه روضه نمکی تویِ خلوت بگیریم...
اونایی که در عبادت و عرفان راه رفته و کاربلد هستن هم دیشب به قطع شبِ خوش اشکی داشتن چون خدا بی حسینش کسی رو به درگاهش راه نمیده.

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:37


شبِ ۲۷ رجب، یکی از اون چهار شبه. شبی که که خدا شب زنده داری و عبادت رو دوست داره.
از ابتدایِ غروبِ شبِ ۲۷ رجب شروع میشه تا سحرگاه هم ادامه داره.

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:36


چهار شب در طولِ سال هست که خدا شب زنده داری رو خیلی دوست داره و خدا خیلی به اونایی که یه عبادتی رو در این ۴ شب دارن حال میده...

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:35


زود میاید توی کانال
سی هزار پیامِ قبلی رو نمیخونید
از یک مبعث نتیجه میگیرید...
زندگانیِ پیامبر رو به تفصیل شرح دادیم. از ولادتش تا نبوت و شهادتش و دشمنان و دوستانش. حتا تا لوازم شخصیِ پیامبر هم نوشتیم و یاد گرفتیم.
اینکه چرا دیشب روضه نمکی فرستادم...

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:33


شب عید مبعث این چه کاریه آخه
والله حضرت محمد ص از همه اهل بیت علیهم السلام مقامشون بالاتره ن‌ شهادت ایشان در خور برگزار میشه ن ولادت شون و ن مبعث شون...
والا همون امیر المومنین علیه السلام که انقد سنگشو به سینه می زنیم خودشون فرمودند انا عبد من عبید محمد صل الله علیه و آله و سلم

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:30


این الاغ از اون سه نفر بیشتر میفهمید...
قدرِ الاغ عقل نداشتن.

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:30


ولی پیامبر یه الاغی داشت به نامِ یَعفور.
این الاغ اختصاص به پیامبر داشت اما هر گاه مولاعلی رو میدید که از جایی عبور میکنه، می اومد جلویِ مولاعلی و رکابش رو پیشِ رویِ مولاعلی میذاشت که یعنی سوار شید و پیاده راه نرید...

قَدّاره بَند

28 Jan, 10:27


دیروز درباره ی مبعث نوشتم
یکم حواس تون نبود رفقا ؛)
در طولِ ترم هم الحمدلله از پیامبر و زندگانیِ او نوشتیم و همش رو برای شبِ امتحان نذاشتیم.
ان شاء الله که شیعه یِ راستینِ او باشیم.

قَدّاره بَند

28 Jan, 09:54


ساعت ۳ صبح میگی امشبو از مبعث بگو؟ داداش ۳ صبح؟ امشب؟

قَدّاره بَند

28 Jan, 09:53


امشبو از مبعث بگو برامون

قَدّاره بَند

28 Jan, 05:57


اگر نوحی، اگر احمد
سِزاوار است
بعد از یاعلی گفتن پِیَمبَر شی...

قَدّاره بَند

28 Jan, 05:53


سَعدی! نِگاه کُن به رُخَش باز جان بِگیر...
اَز باغ هایِ نَخلِ عَلی، بوستان بِگیر

حافِظ! بیا و شاعِرِ این بارگاه باش
یَعنی غُلامِ شاهِ جَهان باش و شاه باش :)

به حکم الهی ازلیِ بعثت عَلياً مَعَ الاَنبياء باطِناً وَ مَعَکَ ظاهِرا، منِ خدا علی رو با تمامِ انبیاء به طورِ پنهانی برانگیختم و با تو یامحمد علی رو به طورِ آشکار برانگیختم، در صبحِ عیدِ مبعث هم یاعَلی از تو مَدَد.

قَدّاره بَند

27 Jan, 20:33


البته یکم سخاوتمندانه گفتم ۱۰ ثانیه.
برخی که شب خوابیدن و صبح دیگه کلا پانشدن و همون ۱۰ ثانیه هم درک نکردن.

قَدّاره بَند

27 Jan, 20:30


یکم زیادی جدی گرفتی رفیق...
حضرت عزرائیل که بیاد هر چیزی رو که سالها تلاش کردی به دستش بیاری و با چنگ و دندون حفظش کردی، باس ظرفِ ۱۰ ثانیه رها و ترک کنی...
پس جدیش نگیر.

قَدّاره بَند

27 Jan, 19:50


یانبی الله...
شَب،
شَبِ مَبعَث وَلی!
یادِ نَجَف اُفتاده اَم...
بَس که اَز رویِ لَبَت ذِکرِ عَلی جان ریخته :)

هَپی مبعث.

قَدّاره بَند

27 Jan, 19:49


با عَلی بودَن فَقَط راهِ مُسَلمان بودَن اَست!
وَر نه اَز این نامُسَلمان ها فَراوان ریخته!

قَدّاره بَند

27 Jan, 16:33


خدا لعنت کسانی رو که عبایِ اون عالیجناب رو خاکی کردن. خدا لعنت کنه قیس بن اَشعَثِ کِندی رو که خودش برایِ سیدالشهدا نامه نوشت و به کوفه دعوتش کرد و سیدالشهدا در عاشورا برخی اسامی رو فرمود که فلانی و فلانی و فلانی، نامِ قیس رو هم برد که شماها مگه من رو دعوت به کوفه نکردید؟
همین قیس بن اَشعَثِ ملعون عبایِ آقا رو غارت کرد...

قَدّاره بَند

27 Jan, 16:25


ما دیوونه نیستیم آقا که شب عیدی روضه میخونیم دیگه بیچاره شدیم آقا به غمت
الهی شکر که بیچارتیم ولی کاش خاک به عبای مقدستون نمی نشست...

قَدّاره بَند

25 Jan, 03:12


اِی كه حُبَت جَنَّت و بُغضِ تو دوزَخ ياعَلی!
حَق فَقَط با اِسمِ تو مَحشَر قِضاوَت میکُنَد...

یاعَلی از تو مَدَد.

قَدّاره بَند

24 Jan, 21:03


امشب در حالِ برگشت از جایی بودم و قدم میزدم. هوا هم سوز داره. از کنارِ یه زمین خرابه میگذشتم که تخریبش کردن و زمینش رو صاف کردن و چندتا تیکه آجرپاره توش بود هنوز.
یه مردِ میانسالِ کمان قامت با یک زن در اونجا، در حالی که گاریِ پر از ضایعاتشون کنارشون بود، آتیشی روشن کرده بودن که گرم بشن و بی سرپناه ظاهرا هر شب اونجا میخوابن کنارِ آتیش.
رد شدم...
چند قدمی رفتم و دلم رضا نشد.
نکنه نمیدونن گرم خونه چیه؟ نکنه نمیدونن نزدیکترین گرم خونه کجاست؟ نه بابا! مگه میشه ندونن! حالا تو برو بهش بگو کجاست شاید ندونن!
برگشتم راهِ رفته رو...
گفتم آقا! آقا سلام! خوبی؟
سر بلند کرد و احوال پرسی کردیم، گفتم آقا چرا نمیری گرم خونه با خانمت؟ حداقل برید شب رو صبح کنید! گفت کرایه یِ رفت و آمدش نمی صرفه که صبح دوباره برگردیم اینجا واسه جمع کردنِ ضایعات وگرنه پسرم و عروسم رو فرستادم گرم خونه...

همین؟ تموم؟
با مرزبندیِ من طرفدارِ رئیسی ام، من طرفدارِ شاهم، من احمدی نژادی ام، من فلان رنگم، فلانی ناجیِ ماست و هر کسی که مخالفِ من باشه و اگه یه اشتباه کنه صدها میم ازش میسازیم و جناح بندیِ رسانه ای داریم تمومه؟
گرم خونه رفتید تا حالا رفقا؟
هیئتی ها!
گرم خونه از نزدیک دیدید تا حالا؟
پیشنهاد میکنم اصن همین ولادت هایِ ماهِ شعبان جایِ مجالسِ جشنِ فلان و چنان پاشید با همون پول برید گرم خونه و جشن بگیرید که اَقَلاً به بهانه یِ هیئت با دنیایِ امام زمان و اولیاء خدا آشنا بشید...
امام زمان به جناح هایِ شما هیچ اعتنایی قائل نیست که امام صادق فرمود اگه قائم بیاد دوباره مثلِ علی هم لباس می پوشه و هم حکومت میکنه! حکومتِ علی جناح ها رو بهم ریخت و جنگ ها همه داخلی بود. علی دنیاش، اَیتام و فقرا بود، کِی با اَغنیا نشست؟
خدا من رو با خیلیا محشور نکنه که حتا حاضرم اَبَدَالآبِدین زَقوم کوفت کنم ولی رنگِ خیلی از آدما به خصوص مذهبی ها رو نبینم که درگیریِ مغزِ قدرِ فندق شون میم ساختن و سوتی گرفتن از این مسئول و اون مسئول و آبرو بردنه. مذهب مُرده که امشب معلوم نیست چند نفر زیرِ سقفِ آسمون آتیش بغل کردن و خوابیدن.
خدا بهمون توفیق بده که برگردیم راهِ رفته رو...

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:16


خانوما رو میخواید ببرید بیرون زرنگ باشید.
بچه رو بذارید خونه یِ مادربزرگ
خودتون برید دَدَر و منم دعا کنین...

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:15


حقیقت اینه خود خانومام نمیدونن باید بری بیرون یا بمونی یا اونارم ببری

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:15


دیدید! شیخ یه چیزی میدونه...
هیچ کارِ شیخ بی حکمت نیست

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:14


این دوستان مجردن احتمالا
وگرنه وقتی خانوم میگه دست بچه ها رو بگیر و برو بیرون
واقعااا نیاز به تنفس داره و فقط برووو

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:12


همتون عینِ هَمید...
(الان همه لفت میدن)

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:12


https://t.me/GHADDARE_BAND/31773

تا زمانی که ما دخترا تو این کانال هستیم اجازه نمیدیم حتی در خیال به هم‌جنسمون بی توجهی بشه

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:09


ماشاء الله همه مشاورِ ازدواجن
بابا پدر دختری در خیالات و اوهام مون میخوایم بیرون اینجام نمیذارید😐😂

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:08


https://t.me/GHADDARE_BAND/31771

این یعنی بازم وقت ازدواجتون نیست
وگرنه میدونستید وقتی یه زن میگه برو نبینمت نباید بری باید با خودت ببریش بیرون

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:06


شما که غریبه نیستین
ما رو بیرون کرده گفته خودتو و این بچه ها یه ساعت برید بیرون و نبینم تون...

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:05


اونوقت مادر دخترا چی؟
خدا میدونست بی جنبه‌این شرایطو فراهم نکرد 😔😂

قَدّاره بَند

24 Jan, 12:04


الان اگه دنیا به کامَم بود، باید دستِ دوتا دخترامو میگرفتم و می بردمشون پارک قدم میزدیم...
تف به این چرخِ فلکِ پر کَلَک!

قَدّاره بَند

24 Jan, 10:52


الهی اسمِ قشنگت
خار بشه بره به چشمانِ اون زن :)

هُوَ البَطَل الجَمَل حَسَن!
او پهلوانِ جمل حسن است...

قَدّاره بَند

24 Jan, 10:43


این تنفر و بیزاری هم مقطعی نیست. جمعه هم هست روزِ امام زمان هست و نقلش خالی از لطف نیست.
عبدالرحیم میگه از امام باقر شنیدم که فرمود وقتی قائمِ ما ظهور کنه، حمیرا رو از قبر بیرون میکشه تا او رو حَد و شلاق بزنه و همچنین انتقامِ فاطمه دخترِ پیامبر هم از او میگیره...
یعنی دو تا مطلبه. اذیت و آزارِ دخترِ پیامبر توسطِ عایشه رو قبلا زیاد گفتم. حتا حضرت صدیقه سلام الله علیها وصیت کرد به جنابِ اَسماء که اجازه نده عایشه بر پیکرِ مطهره یِ او حاضر بشه و اسماء هم به وصیت عمل کرد که باعثِ اعتراضِ عایشه شد.
زبانِ تند و بی رحمانه ای داشت.
فاطمیه گفتم اسماء به حضرت صدیقه سلام الله علیها که نگرانِ دیده شدنِ پیکرِ او در زمانِ تشییع بود، گفت من تابوتِ یمنی ها رو دیدم که پیکر به هیچ وجه معلوم نیست و خانم جان هم به ساختِ همون تابوت امر فرمود، مصادرِ اهل سنت نقل میکنن که وقتی اسماء این تابوت رو ساخت، عایشه وقتی اون سازه و تابوت رو دید به اسماء گفت جَعَلتِ لَها مِثلَ هَودَجِ العَروس؟ هودَج و مَحمِلِ عروس برایِ فاطمه ساختی؟ طعنه میزد...
به هر حال.
عبدالرحیم پرسید آقاجان برایِ چی قائمِ اهل بیت، حمیرا رو شلاق خواهد زد؟ فرمود به خاطرِ تهمتی (تهمتِ خیانت به پیامبر) که به مادرِ ابراهیم (جنابِ ماریه) زد...
عبدالرحیم پرسید چرا خدا این حد و شلاق رو تا روزِ ظهور به تاخیر انداخت؟ آقا فرمود چون خدا پیامبر رو رحمتی برایِ بندگانش فرستاد اما قائم رو کیفر و مجازاتی برایِ (گناهکارانِ) اون ها میفرسته...

قَدّاره بَند

24 Jan, 10:28


ندیدم در نزدِ اهل بیت، کسی مثلِ عایشه یا همون حُمیراء موردِ تنفر باشه. بسیار از او بیزار بودن! چشمِ دیدن و گوشِ شنیدن از او رو نداشتن اصلا...
شهادتِ امام کاظم هم در پیش داریم. یعقوبِ سراج میگه در زمانِ ولادتِ امام کاظم، من هم دختردار شدم.
رفتم به منزلِ امام صادق، دیدم امام داره با طفلِ در گهواره یِ خودش نجوا و تکلم میکنه با صدایِ پایینی. منم رفتم خدمتِ امام صادق. آقا فرمود برو به مولایِ خودت (امام کاظم) سلام کن...
رفتم به امام کاظم سلام کردم و در گهواره با زبانِ روان جوابِ سلام شنیدم و فرمود برو نامی که دیروز برایِ دخترت انتخاب کردی رو تغییر بده که خدا از اون اسم، متنفره!
یعقوبِ سراج میگه من اسمِ دخترم رو حمیرا گذاشته بودم...
از اتاق اومدم بیرون خدمتِ امام صادق که امام فرمود به حرفِ مولایِ خودت (امام کاظم) گوش کن تا هدایت بشی...
منم اسمِ دخترم رو تغییر دادم.

قَدّاره بَند

24 Jan, 09:46


یعنی شماها پیش نیومده یه کلمه رو غلط بخونید؟ یه واژه ای رو در خوندن اشتباه تلفظ کنید؟ من همین دیروز داشتم یه چیزی میخوندم و یه واژه یِ ساده رو اشتباه خوندم و فکر کردم ساختارش اونجوره که من خوندم اما معنا نداد و فهمیدم غلط خوندم. به همین راحتی...
برایِ شماها هم به یقین زیاد پیش اومده.
آقای پزشکیان هم چون به خاطرِ شغلش با آمار و ارقام سر و کار داره مُتِرَصِد رو از رویِ نوشته، گمان کرد مِتر صَد هست و اشتباه خوند. مثلِ ما...
خب؟ ثُمَّ ماذا؟ که چی؟
همه در جایگاهِ خودشون اشتباهی داشتن. اسم بیار طرفدارِ کی هستی تا من از اشتباهاتِ لفظی و معناییش بگم. از قبلِ انقلاب تا بعدِ انقلاب.
هر کسی در تریبون قرار میگیره خیلی چیزا ذهنش رو تحتِ تاثیر قرار میده. از خستگی بگیر تا مشغله هایِ ذهنی و حالا گیرم یه کلمه ای رو غلط خوند. دعوایِ ما سرِ اینه؟
خودتون اگه لِوِل و سطحِ خودتونو میشناسید مختارید که در چه جایگاهی حرف بزنید ولی خواهشا لِوِلِ ما رو پایین نیارید چون دعوایِ ما سرِ این چیزا نیست و انتقادات برایِ مسائلِ کلانِ مدیریتی ست نه اینکه دو روزه رسانه هایِ مملکت و خارجِ مملکت رو مَچَلِ یه اشتباهِ لفظی کردید و اشتباهِ یک نفر رو مسخره میکنید.
همون کلامِ معروفِ مولاعلی که چند چیز باعثِ زوالِ حکومت هاست یعنی تَضییعِ الاُصول وَ التَّمَسُّکَ بِالفُروع، نپرداختن به اصول و پرداختن به چیزای کم اهمیت، شاملِ حالِ ما مردم هم میشه نه فقط حاکمانِ یک جامعه.

قَدّاره بَند

24 Jan, 08:10


نامِ پدر و برادرِ مَرحَب، هر دو حارث بود.
مرحب بن حارث و حارث بن حارث.

قَدّاره بَند

24 Jan, 08:10


سلام وقتون بخیر
خیلی ممنون که روایت خیبر رو تعریف کردین،من اصلا نمیدوستم جریانش چیه دقیق.
و یه سوال دارم:
تو بندای اول گفتین مرحب پسر حارث بود.
بعد پایین تر گفتین حضرت، حارث رو که برادر مرحب بود به درک واصل کرد..
متوجه نشدم،الان پدرش بود یا برادرش؟

قَدّاره بَند

24 Jan, 08:05


چه دَر غَدیر، چه دَر خِیبَر و چه دَر مَحشَر
قَرار هَست فَقَط یِک نَفَر عَلی بِشَوَد!

یاعَلی از تو مَدَد.

قَدّاره بَند

22 Jan, 19:19


خدا سلامتی بده به همه یِ مرزبانان. از کادر تا سربازِ وظیفه.
الان هزاران مرزبان دور تا دورِ ایرانِ ما در گشت و کمین هستن تا صبح و سرمایِ هوا رو باید تحمل کنن و حتا آتیش نمیتونن روشن کنن که کمین لو نره. صبح هم چکِ محور و رَدزنی. خیلیا الان در دلِ شب و تنهایی و سرما، در دلِ بیابون یا کوه ها نوبتِ پست شونه و با حدودِ ۳۰ کیلو تجهیزات دو ساعت باید پستِ دیده بانی بدن. تا حریمِ این مرزها و خونه هامون حفظ بشه. تا شهرامون آروم بمونه...
سلامتیِ همشون و شادیِ همه شهدا صلواتی عنایت کنین.

قَدّاره بَند

22 Jan, 19:14


مادر بیا پسرت مَرد شده و بعد ۱۶ سال برگشته..

قَدّاره بَند

22 Jan, 19:12


خودم را دوست دارم.
همه جا همراهم بوده و یکبار نگفت حاضر نیستم با تو بیایم!
آمد و هیچ نگفت، حرف نزد، گفتم و او شنید، رنجش دادم و تحمل کرد...

🌿 علیرضا روشن

قَدّاره بَند

22 Jan, 18:14


حسین دلبرِ دل

قَدّاره بَند

22 Jan, 18:12


مرحوم شیخ ابوالقاسمِ خویی مرجعیتِ عامِ شیعه در نجف رو خدا بیامرزه. زمانی که جوان تر بود و هم عصر و دوره یِ مرحوم حاج میرزاعلی آقایِ قاضی بود، آقای قاضی منزلش روضه میگرفت مرتب و مداوم.
آقای خویی میگه هر بار که میرفتم به روضه یِ آقای قاضی، کفش و نَعلِینَم رو بیرون نمیذاشتم و زیرِ بغلم میذاشتم و با خودم می بردم داخل چون آقایِ قاضی خودش شخصا کفش ها رو نه تنها مرتب و جفت میکرد، بلکه خاکِ کفش ها رو هم تمیز میکرد! من برایِ اینکه او به زحمت نیفته کفش هام رو زیر بغلم میذاشتم...
از خاکِ کفشِ سینه زن و گریه کُنِ سیدالشهدا، قاضی قاضی شد.

قَدّاره بَند

22 Jan, 17:25


پشتِ سرِ مولاعلی راه افتاد.
مولاعلی متوجهِ حضورش شد.
داریم در موردِ زمانی میگیم که در طولِ ۴ سال خلافتش، سه جنگِ بزرگِ داخلی رو فرماندهی کرد و مثلِ مور و ملخ دشمن و بدخواه داشت!
فرمود چرا دنبالِ من راه افتادی؟
جواب داد تا ترورت نکنن آقا!
فرمود من در حصار و حِفاظِ خدا هستم و اگه زمانِ مرگم برسه هیچکس نمیتونه جلویِ اون رو بگیره.
و ردش کرد و امر کرد برگرد.
این کاروانِ رئیس جمهور امروز در اهواز هست. بشمارید ببینید چند ماشین پشتِ سرِ او در حرکتن...
قبل از اینکه اَخ و پیف کنی باید بگم اغلبِ روسایِ جمهور و رهبرانِ دنیا که نه، همشون همینن و به قولِ آقایون برایِ اینکه طبیعیش کنن میگن پروتکل هایِ امنیتی همینه. نه فقط الان، که در طولِ تاریخ همین بوده! فقط خواستم بگم هیچکس مولاعلی نمیشه. این عباراتِ علیِ زمان و حسینِ زمان زائیده یِ ذهنِ متوهمِ یک عده جوگیره. خرجِ هیچکس نکنیم چون به قولِ مرحوم کوهستانی خدا یه دونه علی داشت و اونم نصیب و قسمتِ ما شد.

قَدّاره بَند

22 Jan, 10:59


بفرمایید روضه
شهادت امنا رباب سلام الله علیها
پنجشنبه از ساعت ۱۹:۴۵
#ویژه‌برادران

قَدّاره بَند

22 Jan, 10:49


کیه صِیقَل میزنه به شمشیرش؟
همه رو میترسونه با تکبیرش...
تا دیدن کی اومده بهم ریختن!
پهلوونایِ عرب زدن زیرش :)

قَدّاره بَند

22 Jan, 10:47


نه چون بلد نیستم و نمیدونم.
ذکر مثلِ دَواست.
ولی هر کسی دَوایِ خاصِ خودش رو داره. تجویزِ دکتر برایِ هر بیمار متفاوته و ذکر هم این چنینه. روایاتی که از ذکرِ فلان میخونید برایِ همون شخصه نه همه یِ مردمِ تاریخ.
گشایشِ رزق هم به ذکر نیاز نداره. اینا رو فضایِ مجازی ساخته و پرداخته در زمانی که اغلب مون عافیت طلب شدیم. اگه به ذکر بود صاحبِ اسمِ اعظم مولاعلی کلنگ نمیزد و چاه نمیکَند و از چاه آب نمیکشید بالا تا مُزدی بگیره.
رویِ منبرش در زمان خلافت زمانی که بر نصفِ دنیا او حکومت میکرد و بر نصفِ دیگه قیصرِ روم، رویِ منبر فرمود کسی این شمشیر (غیر از ذوالفقار بود) رو ازم میخره؟ اگه پولِ یک لباس رو داشتم نمیفروختمش...
یکی از جمع گفت یاعلی من بهت یک پیراهن قرض میدم!
گشایشِ رزق با کار کردن به دست میاد.
و خرجِ فقرایِ کوفه رو میداد ؛)

قَدّاره بَند

22 Jan, 10:41


ذکر برای افزایش روزی میگید 🗿

قَدّاره بَند

22 Jan, 10:34


در ضمن برخی بزرگان و علماء چون خلخال رو یک زینتِ زنانه میدونن، به خاطرِ شباهتِ به زنان، انداختن به مچِ دست توسطِ آقایون رو درست نمیدونن.
مردِ شیعه طبقِ فرمایشِ اَبَالحُجَّه امام حسن عسکری یه انگشترِ عقیق میندازه و خلاص.
زیبایی در اوجِ سادگی.

قَدّاره بَند

22 Jan, 10:31


یه مطلبی درباره برخی از خودمون بگم.
اَدا، رسیدن به ظاهر تا یک جایی خوبه و جالبه. اما اگه اَدا واردِ مذهب بشه، میشه بدعت! مذهب همونه که اهل بیت و قرآن فرمودن و تفسیرِ قرآن هم از اهل بیت باید گرفت. بقیه کذاب و دروغگو و گمراه هستن حتا اگه لباسِ پیغمبر تنش باشه. هدایت از آنِ اهل بیته...
ادا و ظاهرسازی کجا به ما و باورِ ما آسیب زده؟
در مَحاسِن و زیباییِ یک مَرد فقط سه تا. چیز اهل بیت نقل شده. اول داشتنِ ریش و محاسن. دوم خَضاب کردن یا همون حَنا زدن به مو و ریش نه اینکه بری بِلوند کنی! سوم انگشتر.
الان سینه زنی که شروع میشه عزیزِ بچه هیئتی تا ساعتش رو دربیاره، تا پنج شش تا انگشترش رو از دستش خارج کنه، تا گردنبندش رو از دستش دربیاره، تا خَلخالِ دستش رو دربیاره، تا بازوبندش رو درست و سفت کنه، تا مچ بندش رو دربیاره، مجلس رسیده به تَهِش این هنوز داره آماده میشه!
عزیز!
سادگی و ساده زیستیِ اهل بیت از یاد نبر رفیق جان!
هیئت بازی نکنیم! حسین بازی نکنیم! با سیدالشهدا و عزتی که او داده بازی نکنیم! خودِ سیدالشهدا از زیبایی هایِ نقل شده، فقط یه ریش و محاسن داشت و یه انگشتر! که همون ریش رو به خون خَضاب کرد و اون یه انگشتر رو هم ساربان برد! پیروِ سیدالشهدا باشیم نه اَداهایِ اینستاگرامی...
زیبایی خوبه اما زیبایی که اهل بیت بهش توصیه کردن.

قَدّاره بَند

22 Jan, 10:14


به ذَرّه گَر نَظَرِ لُطف بوتُراب کُنَد
به کَربَلا رَوَد و گِریه بَر رُباب کُنَد...

یاعَلی از تو مَدَد.

قَدّاره بَند

21 Jan, 20:59


لما رجعت الى المدینه أقامت فیها لا تهدأ لیلا و لا نهارا من البکاء على الحسین

بعد برگشتن به مدینه اونجا موند و شب و روز برا حسین گریه میکرد

و لم تستظل تحت سقف

زیر هیچ سقفی پناهی نگزفت.. زیر آفتاب مینشست

و بقیت و بعده سنه

یه سال بعد حسین زنده بود

و ماتت کمدا

واز غم و غصه در حالی که پژمرده شده بود زیر آفتاب از دنیا رفت واز غم حسین به شهادت رسید...

سیدتی یا رباب...

قَدّاره بَند

21 Jan, 16:38


آبرویِ آبه
روزیِ گریه یِ ما دستِ ربابه
ذکرهُ ثوابه...
اون که در شش ماهگی ابوترابه :)

قَدّاره بَند

21 Jan, 16:36


امشب، شبِ شهادتِ حضرت رباب سلام الله علیهاست. مثلِ مادر شوهرش حضرت صدیقه سلام الله علیها چند صورتِ قبر داره و مدفنِ او معلوم نیست. اشتراکات زیادی دارن این عروس و مادرشوهر... :)
امشب صدقه برایِ قلبِ نازنینِ امام زمان فراموش نشه لطفا.

قَدّاره بَند

21 Jan, 16:33


این خیمه به اون خیمه
این روضه به اون روضه
کارِ روضه خون، روضه ست
منم گریه...

قَدّاره بَند

21 Jan, 16:32


یه روز میاد که در گوش و دهان و چشمَم، پنبه میذارن نه میتونم بگم و نه بشنوم حسین. نه میتونم برات نفس نفس بزنم. نه میتونم خسته یِ هَروَله ها باشم. نه چشام به رنگِ سیاهیِ عزات روشن میشه. نه دیگه مَشامَم بویِ اِسپَندِ دمِ درِ هیئت رو میشنوه.
منم و تاریکیِ قبر!
اَبکی لِظُلمَتِ قَبری؟ نه!
این برا مَردمه...
نوکر توی تاریکیِ قبر میگه عه نورها رو کم کردن که من بدونِ خجالت برایِ سیدالشهدا گریه کنم!
امام رضاجان خودش فرمود برایِ هر چیزی خواستی گریه کنی، برایِ جدِ ما گریه کن! پس واسه قبرم هم به قولِ فردوسی، برایِ تو "پُر آب چَشم" خواهم بود...

رو به قِبله کَردَن ما
بِینِ قَبر اِنصاف نیست!
صورَت ما را به سَمتِ کَربَلا بایَد کِشید

قَدّاره بَند

21 Jan, 16:28


شبایی که نمیدونم غمِ زیستن و زندگانی چه غلطی کنم فقط روضه گَردی میکنم.
این روضه، اون روضه، این خیمه، اون خیمه، این بیرق، اون بیرق، این منبر، اون منبر...

حِیف اَست اِی دِل! اَز غَمِ دُنیا گُداختَن...
هِمَّت کَن وَز غُربَتِ شاهِ جَهان بِسوز!

قَدّاره بَند

21 Jan, 12:34


آدَمیَّت به علی مدیونه
پاک فطرت به علی مدیونه
از علی بپرس حقوقِ بشر رو...
بَشَریَّت به علی مدیونه!

قَدّاره بَند

08 Jan, 17:56


تشنه بود آب رو نخورد بَه بَه نیت رو برم!

قَدّاره بَند

08 Jan, 17:55


یَلِ با ادب و بی همتا
قَسَمِ رویِ لبِ لات ها :)

قَدّاره بَند

08 Jan, 17:53


راننده لات بود، گردنش رو تبر نمیزنه اما مودب...
ماشینش یه نقصی داشت ولی یه جورِ خاصی عذرخواهی کرد که اصن ابالفضلی بودنش رو نشون داد! گفت داداش من رو ببخش! عمرِ سفر کوتاهه و من رو ببخش...

عمرِ سفرِ زندگی هم کوتاهه رفقا
ابالفضلی مودب و باگذشت باشیم...

قَدّاره بَند

08 Jan, 03:00


دِهین دَهید به خَتمَم به جایِ خُرما تا
فَضایِ سوقِ کَبیرِ نَجَف شَوَد حاکِم...

یاعَلی از تو مَدَد.

قَدّاره بَند

07 Jan, 19:31


آه مضطر کُشتنِت...

قَدّاره بَند

07 Jan, 19:30


میگه دیدم کسی رو که سرِ مقدسِ حسین رو حمل میکنه اما سر خطاب به او میگه بینِ سر و بدنِ من جدایی انداختی! خدا بینِ گوشت و استخوانِ تو جدایی بندازه تا درسِ عبرتی برایِ همه یِ مردمِ دنیا بشی!
حاملِ سرِ حسین تا این سخنان رو شنید اونقدر با تازیانه بر سرِ حسین زد تا سرِ حسین سکوت پیشه کرد...

آه حسین

قَدّاره بَند

07 Jan, 19:27


چی نقل کرده هلال بن معاویه...

قَدّاره بَند

07 Jan, 18:51


خدا در قرآنِ کریم از عُلمایِ دین،
پیمان گرفته که حقایقِ قرآن رو برایِ مردم بیان کنند و اون رو مخفی نکنن!
اما تو ترس و وحشتی رو که ظالم باید از عواقبِ ستم کردن داشته باشه رو تو پوشوندی و راهِ ستم رو براش هموار کردی!
اون ها تو رو محورِ آسیایِ ظلم شون میکنند! آیا تو رو مثلِ پُلی واسه یِ رسیدن به اهداف خودشون قرار ندادند؟
آیا تو نردبانِ گمراهیِ اون ها نشدی که به وسیله یِ تو جاهلانِ ساده لوح رو به دام میکِشند؟ (شاید بنظرم اینجا مقصود اون هایی ست به پیروی از اون عالِم، ماله کشی میکنن و میگن حتما فلان آیت الله و استاد و دکتر یه چیزی میدونه! پس ما هم پیروی کنیم!)
به وسیله یِ تو عالِمانِ واقعی رو مشکوک میکنند و مردم فکر میکنند همه یِ عالِمان مثلِ تو هستند!
و این طور به همه یِ عالمان، بدبین میشن!
اون ظالمان در برابرِ این همه خدمت، چه چیزی بهت پرداختند؟
هر چی بهت بدهند در برابرِ اون چه که از تو میگیرند بی ارزش هست!

🌿 حضرت زینُ العابدین امام سجاد
خطاب به محمد بن مسلمِ زُهَری
عالِمِ دینی نزدیک به بنی امیه

قَدّاره بَند

07 Jan, 17:35


دلم گرفته از همه آقا...

قَدّاره بَند

07 Jan, 17:34


راهِ حسین پولادین هست و ابلیس برایِ ریشه کن کردنِ راهِ حسین، فقیه و مجتهدِ در خدمتِ خودش رو رویِ کار میاره...
چون پولاد رو فقط پولاد می بُره!
استمرارِ سیره یِ یزیدی و ریختنِ خونِ حسینی ها، فقط به خاطرِ جهلِ مقدسِ ما مذهبی هاست وگرنه کیه که حق رو نشناسه؟
هیچکس همین الانم در عاشورا بودیم جگر نمیکردیم با حسین باشیم چون امروز هیچ غلطی نکردیم. امروز لب و دهنیم و عاشورا هم لب و دهن می بودیم...

قَدّاره بَند

07 Jan, 17:29


شیعه میثم تمار بود بابا!
پادشاهِ عِراقِین عبیدالله بن زیادِ ملعون بالایِ منبر بود و هزاران نفر پایِ منبرش، میثم فقط ایستاد و گفت مادر به خطا! داری دروغ میگی و بیا پایین! به عبیدالله گفت پسرِ زنِ بدکاره بیا پایین شِر و وِر نگو!
شیعه اینه نه من...
یخچالِ ملت خالیه و ما مثلِ سیب زمینی نشستیم و هی میگیم درست میشه و اتفاقی نمی افته.
سینه زدن و گریه کردنِ در روضه ها بسیار ارزشمندترین کاره ولی کم هزینه ترین کار برایِ سیدالشهداست!
تا میگیم ما یه چَک نخوردیم در راهِ حسین نخوردیم همتون در ذهن تون تداعی میشه که باید بریم به جنگِ با کفار!
بابا اولین چکِ در راهِ حسین رو باید از همین مذهبی ها بخوری چون معنایِ هدفِ عاشورا رو مذهبی ها تغییر دادن و همین فُقَها به قتلِ حسین فتوا دادن و گواهیِ تاریخ چهارصد فقیهِ جهانِ اسلام به قتلِ پسرِ پیامبر فتوا دادن.

قَدّاره بَند

07 Jan, 17:22


واردِ خونه یِ عثمان شد با استخوانِ شتر و داد زد بی فانوسِ یهودی زاده! تو میخوای عبدالرحمان رو با فقهِ دوزاریت تبرئه کنی؟ پس بشنو از من که وقتی در اُحُد با پیامبر همراه بودم بهم فرمود هر کسی از راه هایِ نامشروع کسبِ ثروت کنه، در روزِ قیامت فقیره! سیره یِ پیامبر این بود تو یهودی زاده میخوای عبدالرحمانی که این حجمِ عظیم از ثروت رو به ارث گذاشته رو تبرئه کنی؟
قاطی کرد و خونه ی عثمان رو ترک کرد.
اینقدر عصبی بود که هیچکس به ابوذر اعتراض نکرد و حتا در جایِ دیگه، نقل شده با عصا کعب رو کوبیده...

قَدّاره بَند

07 Jan, 17:18


ملت دیدن کارد بزنی خونِ ابوذر در نمیاد. دَوان دَوان رفتن به کعب خبر دادن که ابوذر داره میاد دخلت رو بیاره و بزن به چاک!
کعب به خونه یِ عثمان پناه برد.
به ابوذر گفتن کعب به خونه یِ عثمان فرار کرده و بیخیال نشد! بازم رفت خونه یِ خلیفه یِ وقت که کعب رو کتک بزنه...

قَدّاره بَند

07 Jan, 17:17


جنابِ اباذرِ غَفاری بعدا براش تعریف کردن که کَعبُ الاَحبار همچین حرفی زده...
ابوذر قاطی کرد!
از خونه عصبانی اومد بیرون که بگیره کعب الاحبار رو چک و لگدی کنه...
بینِ راه از بس عصبی بود دید یه استخوانِ شتر در کوچه افتاده و ابزارِ خوبی برایِ کتک زدنِ کعب دونست و اون رو برداشت و راه افتاد به سمتِ خونه یِ کعب.

قَدّاره بَند

07 Jan, 17:14


از این مشکلاتِ مردم رو می بینم و کاری ازم برنمیاد در رنجم...
شیعگی واقعا این نیست.
شیعه باید نُطُقِ ظالم رو بکشه!
عبدالرحمان بن عوف، کسی که باعث شد خلافت به برادرزنش عثمان برسه، در زمانِ عثمان با رانت به ثروتِ بسیار رسید. ثروت هایِ این جانوران رو دونه ای حساب نمیکردن، کیلو کیلو طلا و نقره حساب میکردن!
عبدالرحمان سَقَط شد و اموالش موند.
مردم گفتن این بی فانوس با این همه ثروتی که انباشته کرده چطور میخواد روزِ قیامت جواب بده؟ کُعبُ الاَحبارِ یهودی که در ظاهر مسلمان شده بود و در دورانِ عمر به فقاهتِ مخالفانِ مولاعلی رسید با کمک هایِ خلیفه یِ وقت و از جاعِلان و سازندگانِ مشهورِ حدیث بود، به مردم گفت چرا باید عبدالرحمان جواب بده؟ او ثروتش رو از راهِ حلال و پاک به دست آورده و زکاتش رو داده!

قَدّاره بَند

07 Jan, 16:21


خدا بیامرزه علامه طبرسی رو...
در اِحتِجاجِ خودش نقل کرده که ابابکر بعد از غصبِ خلافت، به باباش اَبی قُحافه در منطقه یِ طائِف نامه میفرسته و میگه از خلیفه یِ پیامبر به ابی قُحافه.
و اما بعد...
مردم من رو پذیرفتن و من امروز خلیفه یِ خدا هستم! پس اگه با من بیعت کنی برات بهتره...
اَبی قُحافه به پِیک گفت چرا مردم با علی بیعت نکردن!؟ گفت آخه علی جوان بود و سن و سالی نداشت و در جنگ هایِ با پیامبر در ریختنِ خون (کفار) از قبیله یِ قریش و سایرِ قَبایل زیاده روی کرد و از طرفی پسرت از علی مُسِن تر بود!

قَدّاره بَند

07 Jan, 16:21


اَبی قُحافه گفت اِن کَانَ الاَمر
اگه کارِ خلافت
فی ذلِکَ بِالسِّن
به سن و سال باشه
فَاَنَا اَحَقُّ مِن اَبی بَکر!
من که از ابوبکر بزرگتر و مُسِن ترم!

قَدّاره بَند

07 Jan, 16:21


اَبی قُحافه قلم و دوات رو گرفت.
نوشت از ابی قحافه به ابابکر.
و اما بعد...
نامه یِ تو بهم رسید و اون رو نامه ای از طرفِ یک احمق دیدم! که بخش هایی از نامه، بخش هایِ دیگه رو زیرِ سوال می بره...
در ادامه نوشت:
یکبار میگی خلیفه یِ خدا!
و در جای دیگه میگی خلیفه یِ پیامبر!
و در جایی هم میگی مردم من رو پذیرفتن!
و این نشون میده که تو خودت هم هنوز نفهمیدی که در چه جایگاهی قرار گرفتی...

و فرستاد برایِ پسرش ابابکر.

قَدّاره بَند

07 Jan, 12:28


همه دَم بگو بِکَ یاعَلی!
که نَفَس علی
که هوا علی
که دعایِ رفعِ بلا عَلی...

قَدّاره بَند

07 Jan, 12:26


ساده و بدونِ آلایشِ واژه ها بگم هو اسمی از اسامیِ خداست. اگه هو میکشی و خدا رو ستایش میکنی به خاطرِ خَلقِ مخلوقی مثلِ علی، نامِ خداست و شرک نیست.
اما اگه هو کشیدی و این هو مختصِ علی بود و او رو جدا از خدا دیدی، گند زدی و دنده عقب بگیر و استغفار لازمی.
اگه هو کشیدی، به نیتِ "الله" باشه برایِ خلقِ مخلوقی چون علی.
در هیئت ها هر کسی هو میکشه بنظرم عیبی نداره ولی گاهی اینقدر این مدح زیباست که آدم ناخودآگاه به هو هو می افته اما شخصا جایِ ذکرِ هو، ذکرِ خودِ آقا امیرالمومنین رو دوست دارم.
مثلِ سینه زنیِ قدیم که وقتی میخواستن شور بدن به جلسه و گرمش کنن میگفتن علی علی، نه هو.
امام صادق مضمونا فرمود ملائکه در آسمان به خدا میگن خدا اجازه بده اسمِ علی رو بیاریم! خدا میگه شانزده هزار سال! عبادتت رو بده تا اجازه بدم یکبار نامِ علی رو بیاری...
و ملائکه هم اون عبادت رو میدن تا اسمِ مولاعلی رو بیارن!
یه کُد داره این روایتی که گفتم...
عبادتِ ملائکه خالص و نابه دیگه.
بردنِ نامِ علی، از شانزده هزار سال عبادتِ ناب هم ثوابش بیشتره که ملائکه عبادت رو میدن تا چیزایِ بیشتری گیرشون بیاد...
کیه این علی!
تا در این دنیا وقت داریم و دهان مون رو با پنبه پر نکردن، علی علی بگیم!
به هر بهانه ای! نشستن، برخاستن، راه رفتن، ذکرِ تسبیح، وسطِ هیئت، وقت شنیدنِ مدح، هر جا که شد...
در آخر بر صوفی و صوفیه و صوفی مَسلَک لعنت.

قَدّاره بَند

28 Dec, 05:16


همانا که خداوند
به واسطه یِ اطاعت تو از امیرمومنان
و همچنین محبت و عشقِ تو
به فاطمه الزهرا
و نیز فدا کردنِ چهار فرزندت
در رکاب اباعبدالله الحسین
به تو کراماتی باهِره
و عظیم عنایت نمود...

🌿 فرازی از زیارتنامه یِ
حضرت ام الادب ام البنین
سلام الله علیها

به رسمِ شنبه هایِ کربلایی ها
صلواتی نثارِ حضرت ام البنین
سلام الله علیها کنیم...

قَدّاره بَند

27 Dec, 18:53


عزیزان این در تشهده.
در اذان و اذانِ اقامه ذکرِ شهادت مولاعلی به جاست. قاطی نشه...

قَدّاره بَند

27 Dec, 18:49


بنابر احتیاط واجب باید این شهادت به ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام (در تشهد) ترک شود و اگر فردی خواست بگوید بعد از سلام نماز بگویند.

🌿 مرحوم میرزا جواد تبریزی
مرجعیتِ شیعه

باید تشهد نماز به همانطور که وارد شده و متعارف است خوانده شود.

🌿 مرحوم آقاروح الله خمینی
مرجعیتِ عامِ شیعه

در پاسخ به خواندن تشهد در نماز:
به احتياط واجب جايز نيست.

🌿سیدعلی سیستانی
مرجعیتِ معاصرِ شیعه

نظر به این که ائمه معصومین اجازه یِ اضافه کردن شهادت ثالثه را نداده اند، این کار صحیح نیست و وظیفه ما در این گونه موارد تبعیّت از دستورات معصومین است.‏

🌿 ناصر مکارم شیرازی
مرجعیت معاصر شیعه

نماز و از جمله تشهد را همان طور که مراجع عظام شيعه در رساله‏هاى عمليه بيان نموده اند بخوانيد و چيزى بر آن اضافه نکنيد هرچند که کلام حق و صحيحى باشد.

🌿 سیدعلی حسینی خامنه ای
مرجعیتِ عام شیعه

در پاسخ به خواندنِ تشهد در نماز:
در امامت و ولايت اميرمومنان ترديدی نيست ولی در تشهد نماز گفته نشود.

🌿 عبدالله جوادیِ آملی
مرجعیت معاصرِ شیعه.

قَدّاره بَند

27 Dec, 17:37


حاج آقارضا قصاب
میوندارِ هیئت دیوانگانِ حسین کاشان.
شما در بسیاری از مطالب به حق برایِ میونداران و هیئت دارانِ دستگاهِ سیدالشهدا الگو هستید. استقامت در حرف شنیدن ها و یک رَویه درست رفتن...
مثلِ خیلی از مذهبی ها جوگیر نشدی که هیئت بزنم و ملت رو هدایت کنم و دو سال بعد جمعیتِ هیئت شون پراکنده بشه. هیئت زدی برایِ اقامه یِ عزا و هدایت رو با سیدالشهدا دونستی که الان حدودِ ۳۰ ساله که یکی از پر رونق ترین هیئاتِ ایران رو مدیریت میکنی و بعد از سیدجواد انگار مداحِ ثابتی در اونجا مداحی نمیکنه و به نوعی احترامِ به او محسوب میشه که این زیباست...
ولی یک سخنرانی اخیرا از شما دیدم که برام عجیب بود. در اونجا مردم رو تشویق کردید به ذکرِ شهادتِ ولایتِ امیرالمومنین در تَشَهُدِ نماز.
عزیز شما تا جایی که من اطلاع دارم فقیه نیستید و یا مجتهد نیستید...
اکثریتِ علماء و مراجع قرائت و ذکرِ شهادتِ ثلاثه در تشهدِ نماز رو درست نمیدونن و گفتن همون که از اهل بیت به ما رسیده رو باید بخونیم.
چون الگوی خیلی ها مثلِ من هستید، وقتی میکروفن دست میگیرید فقط به شورِ حرف نگاه نکنید که چهارتا مستمع هوهو کنن. قبلش اندکی تحقیق و تفحص کنید تا اتکایِ علمیِ حرف رو هم ارتقا بدید عزیز. من یادمه سیدجواد در همون دیوانگان که روضه میخوند از بس مطالعه کرده بود دیگه از کتبِ خَطی مطلب ذکر میکرد! از شما هم چنین انتظاری میره.
ذکرِ شهادتِ ثلاثه در تشهدِ نماز صحیح نیست همچنان که ما نماز خوندنِ خیلی از صالحین و علماء رو دیدیم ولی در تشهد، همون چیزی که معمول بوده رو قرائت کردن.
از شما به عنوانِ یک میوندار، به اندازه یِ یک میوندار انتظار میره پس بهتره که از جایگاهِ فقها با مردم تکلم نکنید...
خدا به شما طولِ عمر و عاقبت بخیری بده ان شاء الله.

قَدّاره بَند

27 Dec, 15:19


آی اذان گویِ کربلا :)

قَدّاره بَند

27 Dec, 15:17


آخ که روزی برسه...
موذنِ عاشورا حضرت علی اکبر
با حنجره یِ داودیِ خودش
بالایِ مناره یِ مسجدالحرام بگه:

اَشهَدُ اَنَّ عَلیّاً وَلیُ الله...

قَدّاره بَند

27 Dec, 15:11


دو چیز را آرزومندم!
اول:
خریدنِ تمامِ سرزمین سامرا و اسکان دادنِ شیعیان در اطرافِ حرمِ امامین عسکرین.
دوم:
ذکرِ شهادتِ سه گانه
بر مناره های مسجدُ الحَرام...

🌿 مرجعیتِ عامِ شیعه در نجف
مرحوم آقاسید ابوالحسن اصفهانی

قَدّاره بَند

27 Dec, 11:26


یه چیزِ دیگه ست خرمایِ نجف :)

قَدّاره بَند

27 Dec, 11:25


گفتم عَمرو، یادِ عمرو بن قاسم افتادم...
عمرو بن قاسم میگه در معیت و جوارِ امام صادق بودیم که صحبت از اصحابِ پیامبر شد. در ادامه آقاجان آیه یِ ۳۵ سوره یِ یونس رو خوند:

آیا کسی که به سویِ حق رهبری میکند سزاوارتر است موردِ پیروی قرار گیرد یا کسی که راه نمی یابد مگر آن که هدایت شود؟ شما را چه شده، چگونه داوری میکنید؟
در جمع پرسیدیم آقا مَن هُوَ؟
اون کیه که خدا مقصودشه؟
فرمود بَلَغَنا اَنَّ ذَلِکَ عَلی!
اون مرد علی ست...

قَدّاره بَند

27 Dec, 11:05


بریم نجف؟

قَدّاره بَند

27 Dec, 11:03


مولایِ نجف...
منِ کمترین دعا میکنم شما آمین بگید.
ما طاقتِ دوریت رو نداریم!
به زودیِ زود کفِ دستِ همه یِ این بچه ها یه بلیتِ مستقیم به نجف بذار باباجان :)

قَدّاره بَند

27 Dec, 11:01


عمرو بن اسحاق به مولاعلی عرض کرد آقاجان متوجه شدم چی فرمودی ولی چطوری شما به دعایِ ما آمین میگید؟ مولاعلی فرمود برایِ ما دور و نزدیک و حضور و غیبت یکیه!
امام صادق به ابورَبیع فرمود عمرو راست و حقیقت رو گفته...

قَدّاره بَند

27 Dec, 10:59


مولاعلی بهم فرمود:
اِنّا لَنَفرَحُ لِفَرَحِكُم
به قطع که ما با شادی تون شاد
وَ نَحزَنُ لِحُزنِكُم
و با اندوهِ شما اندوهگین
وَ نَمرَضُ لِمَرَضِكُم
و با بیماری تون ما هم بیمار میشیم!
اینجاش قشنگه بچه ها!
در ادامه مولاعلی فرمود:

وَ نَدعو لَكُم فَتَدعُونَ فَنُومِّن!
وقتی شما دعا میکنید ما به دعاهاتون آمین میگیم!

قَدّاره بَند

27 Dec, 10:56


ابورَبیعِ شامی نقل میکنه رفقا...
میگه رسیدم خدمتِ امام صادق.
گفتم آقاجان از عَمرو بن اِسحاق یه حدیثی شنیدم. آقا فرمود اون رو تعریف کن!
گفتم عمرو تعریف میکرد که یه روز بر امیرالمومنین علی وارد شدم و حالم خوب نبود به حدی که رنگِ رُخسارم زرد بود...
مولاعلی فرمود چرا چهرت زرده؟
عرض کردم یاعلی بیمارم!

قَدّاره بَند

27 Dec, 10:52


ان شاء الله دستِ محبانِ مولاعلی زیرِ دستِ نامرد که هیچ بلکه زیرِ دستِ هیچ مردی هم نباشه و دستش فقط زیرِ انگشترِ دُرِ نجف باشه به حقِ اهل بیت...

قَدّاره بَند

27 Dec, 10:50


سلام
میشه لطفا ما بین حرفاتون یه التماس دعا برای من بذارید؟ نمیدونم چه ذکر مشکل گشا ای بلدید لطف کنید دعام کنید خیلی درمونده‌ام دیگه نمیدونم باید چیکار کنم...
من خیلی گیرم اوضاعم خوب نیست پای آبرو درمیونه دعا کنید برام یه سری آدم نادرست آبرو ریزی نکنن...
ایشاالله هیچ وقت توی زندگیتون گیر آدم نادرست و بی آبرو نیوفتید...

قَدّاره بَند

27 Dec, 07:03


امام زمان رو فراموش نکنین!
صاحب داریم.
خدا شاهد است...

🌿 مرحوم آیت الله ناصری

قَدّاره بَند

27 Dec, 07:00


اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَانُورَاللهِ الَّذی یَهتَدی بِهِ المُهتَدون وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ المُومِنین...

سلام‌ بر تو اى نورِ خدا كه رَهپویان به آن نور، راه می يابَند و به آن نور، از مومنان اندوه و غم زُدوده میشود... :)

قَدّاره بَند

26 Dec, 16:45


تقلب:
شهیدِ آبرومندیه برایِ توسل کردن.

قَدّاره بَند

26 Dec, 16:39


من یادم میره احتمالا...
پس پیشاپیش ازش یاد میکنم‌.
اجدادش علمدار و علم کشِ سیدالشهدا بودن و فامیلیشون هم شد علمدار. خودش در جبهه ها میوندار بود و بعدا روضه خوان شد و از روضه خوانانِ مشهورِ کشور شد. خودم بخش هایی از نوکری و جلسه داری رو با خوندنِ شرحِ احوالاتش یاد گرفتم و حقِ استادی به گردنِ حسینی ها داره. تاکید میکرد هیئت هم باید جذاب و به روز باشه و هم خوش محتوا. یادمه راجع به صله گرفتن میگفت:

اگه به خاطرِ مداحی کردن پول بگیرم، چطور فردایِ قیامت میتونم بگم برای شما اهل بیت خوندم؟ اهل بیت هم میگن خوندی پولش رو هم گرفتی...

🌿 جانبازِ شهیدِ شیمیایی
ذاکرِ سیدالشهدا سیدمجتبی علمدار

پ.ن
یازدهمِ دی، هم سالروزِ تولد
و هم سالروزِ شهادتِ اوست...
شهادت و تولدت مبارک سیدجان.

قَدّاره بَند

02 Dec, 17:13


باید توجه داشت...
مسائلی مانندِ حجاب و امثالِ آن
با بگیر و ببند حل نمیشود!
با ادب و عدل حل میشود.


🌿 علامه جوادیِ آملی
مرجعِ تقلیدِ معاصرِ شیعه.

قَدّاره بَند

02 Dec, 14:56


اکثريت هر چه گفتند، آرایِ شان معتبر است وَلو به ضررِ خودشان باشد!
شما (مسئولین) وَلیِ آن ها نيستيد که بگوييد اين به ضررِ شماست! مسيرِ ملت را برويد وَلو عقيده تان اين است که مسير ملت، خلافِ صلاح شان است...

🌿 مرحوم آقاروح الله خمینی

هشتگ قانون عفاف و حجاب.

قَدّاره بَند

02 Dec, 14:24


یه سیدی از رفقای ماست.
میگفت این شبا لاتی برید هیئت...
به نیابت از اونایی که حتا عقیدشون با ما سازگار نیست و اهلِ این خیمه نیست ولی تو به نیابت از اونا هم برو و دعاشون کن که خدا نورِ محبتِ اهل بیت رو به دلِ اون ها هم بندازه...

قَدّاره بَند

02 Dec, 14:22


توی بیمارستان‌ها کلی مریض بد حال هستن، بیمارانی که توانایی شرکت در مجالس رو ندارن، خیلیا بخاطر شرایط کاری شون نمیتونن شرکت کنن اما دلشون می‌خواست توی مراسم‌ها حضور داشته باشن لطفا برای همه دعا کنیم

قَدّاره بَند

02 Dec, 14:00


از تَهِ جیگرمون بگیم وای مادرم...

قَدّاره بَند

02 Dec, 13:59


مجالسِ روضه فاطمیه عموما طولانی تر از تایمی که برنامه ریزی شده میشه.
خدابیامرزه مجلس داران و میوندارانِ قدیمی رو...
میگفتن اگه جلسه ای طولانی شد بدونین که صاحبِ عزا دلش نمیاد روضه رو ترک کنه که شما جلسه رو تموم کنین...
اگه یه مادر از دنیا بره تمومِ پسرا و دختراش میان مجلسِ عزاش.
آقایون شما این شب ها کنارِ امام حسن عسکری، سیدالشهدا، امام محمدباقر و امام حسن مجتبی و مولانا امام علی و سایرِ معصومین میشنید و گریه میکنین...
خانم ها شما این شب ها کنارِ خانم جان ام البنین و حضرت زینب و حضرت ام کلثوم و حضرت سکینه و حضرت معصومه و سایرِ معصومینِ عفیفه میشنید و گریه میکنین...
حضرات دلشون نمیاد جلسه عزایِ مادرشون تموم بشه.
پس این شب ها رو قدر بدونیم!

قَدّاره بَند

02 Dec, 13:51


سلام
زنجان

قَدّاره بَند

02 Dec, 12:26


شهر ری توخود حرم هرشب بعد نماز مغرب وعشا برنامه هست

هیئت سینه زنان عمه سادات هم امشب برنامه دارن، خیابان دیلمان جنوبی حسینیه محبان حسین علیه السلام

سایت یا اپ عقیق یه اپشنی داره هیئت های شهرهارو نشون میده احتمالا الان دور حرم هم برید اعلامیه های مراسمات پر هست رو دیوارا

قَدّاره بَند

02 Dec, 11:54


مشهد

قَدّاره بَند

02 Dec, 11:54


بابل

قَدّاره بَند

02 Dec, 11:48


قزوین

قَدّاره بَند

02 Dec, 11:42


میشه تو کانال بپرسید شهرری کجا مراسم هست؟ تو خود حرم؟

قَدّاره بَند

02 Dec, 11:40


زنجان

قَدّاره بَند

02 Dec, 11:39


جای دیگر را برای زندگی می‌خواستیم
آسمانِ ما زمینِ ما، اگر زهرا نداشت

🏴 مراسم سوگواری شهادت حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)

👤 سخنران: دکتر علی غلامی
👤 مداح: حاج امیر عباسی

🗓 زمان: پنج‌شنبه و جمعه، ۱۵ و ۱۶ آذر ماه؛ از اذان ظهر
📍 مکان: خیابان دکتر فاطمی‌،‌ فاطمیه بزرگ تهران

📱پخش زنده از طریق صفحه آپارات بنیاد شهید پالیزوانی (رحمه‌الله‌علیه):
🌐 https://www.aparat.com/shahidpalizvani.ir/live

📌 حسینیه کودک و حسینیه مادر و کودک، جهت پذیرایی از میهمانان عزیز کوچک و استفاده بهتر مادران از مراسم، مهیا است.

#دکتر_علی_غلامی
#بنیاد_شهید_پالیزوانی (ره)

📲 اینستاگرام | بله | ایتا | تلگرام | روبیکا

قَدّاره بَند

02 Dec, 10:36


تهران

قَدّاره بَند

02 Dec, 10:35


فرمودن بلیتِ سانس ها رایگانه
ولی باید برایِ حضور ثبت نام کنید.

قَدّاره بَند

02 Dec, 10:34


قم

قَدّاره بَند

02 Dec, 10:33


چشم انتظار حضورتان در
همایش آیینی میراث ماندگار هستیم.

دوشنبه الی چهارشنبه
۱۲،۱۳،۱۴ آذر

سانس ۱۴:۳۰ الی ۱۶:۳۰

سانس ۱۷ الی  ۱۹

ویژه بانوان

سالن از پذیرش افراد زیر ۱۲ سال معذور است ‌.

دربهای سالن رأس ساعت ۱۵  و ۱۷:۳۰ بسته خواهد شد.
ثبت نام از طریق لینک
https://evnd.co/SWOun

تلفن راهنما ۰۹۹۶۱۱۶۲۴۰۲

مشهد.نبش آخوند خراسانی۳۰. آمفی تئاتر قلم

گروه فرهنگی هنری ضیاء راه بهشت

قَدّاره بَند

02 Dec, 10:32


تهران

قَدّاره بَند

02 Dec, 10:13


🖤ویژه مراسم ایام فاطمیه دوم🖤

🕘زمان : از دوشنبه( ۱۲ آذر ماه) به مدت پنج شب ،
از نماز جماعت مغرب و عشا

🕌مکان : یاسوج، گلستان پنج، مسجد حضرت اباالفضل ( ع)

#سلامتی_و_تعجیل_در_فرج_آقا_امام_زمان_عج_صلوات

قَدّاره بَند

27 Nov, 20:06


عود را سِرّی ست
که اگر هزار سال او را می بویی،
هیچ بوی ندهد!
آتشی خواهد
تا سرّ خود آشکارا کند
!

شب بخیر جماعت.

قَدّاره بَند

27 Nov, 15:21


جنگ که تموم نمیشه.
ممکنه گاهی بینش بریم تایمِ استراحت.
به قولِ مرحوم خمینی ما میگیم تا شِرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هم هستیم...

قَدّاره بَند

27 Nov, 15:17


اقا وسط حرفاتون توروخدا بیاین بگید کلا جنگ لبنان تموم شد یا چی ؟

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:55


یه فاسدِ افسار گُسیخته.
ابوبکر که به خلافت رسید اومد بهش گفت من میخوام بر اونایی که خلافتت رو قبول ندارن و از دین برگشتن بتازم! ابوبکر یه اسب و سلاح بهش داد و فجائه هم به جانِ مسلمان و غیرِ مسلمان افتاد و اونا رو میکشت و اموالشون رو غارت میکرد.
ابوبکر که اعتراضِ دیگران رو دید گفت اومد بهم گفت میخواد بر علیهِ مرتدها اقدام کنه و اسب و اسلحه بدم و نمیدونستم چنین کاری میخواد کنه!
اولا که دروغ میگه و میخواست مخالفانش رو بترسونه و به حسابشون برسه و ثانیا تو که چیزی رو نمیدونی چرا خلیفه یِ پیامبر شدی؟
دستورِ بازداشتش رو میده و به دستورِ او در نزدیکِ بقیع آتشی روشن میکنن و زنده زنده میندازنش تویِ آتیش.

داعش بر همین مطالب تکیه میکنه و جنایت میکنه. واقعا هم خوب پیروانی هستن...

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:50


فَجائه اَسلَمی کیه؟ چرا سوزونده شد؟

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:45


همه چیزِ علی، مختصِ خودشه...
هیچ شریکی نداره.
در حکومتداری خاصه
در زُهد و دوری از دنیا خاصه
در صبر هم خاصه!
حتا صبرِ سیدالشهدا هم مثالِ او نیست!
چون سیدالشهدا بعد از شهادتش ندید که چه بلایی سرِ خانوادش اومد اما مولاعلی دید که چه بر سرِ خانوادش اومد و صبر کرد...

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:36


اگر امام علی تونسته خیبر فتح کنه، عبدود رو شکست بده، منافاتی با صبرِ او در زمانِ تنهایی نداره و او امامِ عقلانیته که رَویه ای رو در پیش گرفت که راهِ اسلام و دین همچنان پابرجا بمونه. اگر خودش رو به تنهایی درگیرِ قیام میکرد و شهید میشد، نسل و سلسله یِ امامت چه میشد؟ هدایتِ مردم در طولِ تاریخ به عهده یِ چه کسانی بود؟ امروز ما امامِ زمانی داشتیم؟ امیرالمومنین با دوراندیشی دست به چنین فداکاریِ بزرگی زد...

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:33


دومین دلیلی که اعتراض و شبهه افکنی در این مسئله تا هزار سالِ دیگه به اهل سنت نمیرسه و اِلی ماشاء الله سند زیاد داره از صحیحِین بگیر تا اِبن تِیمیه یِ دوزاری، اینه که همشون فتوا دادن حاکم اگه ظالم هم بود حقِ شوریدن بر او رو نداری!
عجب...
خب مولاعلی هم که همین کار رو کرده (طبقِ دیدگاهِ اونا) و بر علیهِ حاکمِ ظالم نشوریده. پس این شبهه و حرف زدنِ در این باره به اون ها نمیرسه...

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:30


اهل سنت حق ندارن صبرِ مولاعلی رو زیرِ سوال ببرن!
به دو دلیلِ بسیار محکم از منابعِ خودشون.
اول اینکه اگر صبرِ در اینجور مواقع غلطه، اولین شخص پیامبر زیرِ سوال میره.
اگه قرار بر صبر باشه فرقی نداره پیامبر باشه یا امام علی. همه باید تسلیمِ امر و مقدراتِ الهی باشیم همچنان که در کتابِ اَلاَصابَه عَسقلانی عالِمِ اهل سنت اومده پیامبر در زمانی که در مکه تحتِ شدیدترینِ فشارها بود و بیمِ قتلِ او هم میرفت، وقتی شکنجه یِ خاندانِ جنابِ عمار رو مشاهده کرد، چون یارانِ محدودی داشت فرمود خاندانِ یاسر صبر کنید که وعده گاهِ شما بهشته!
اگه در زمانِ کمیِ نفرات صبر خطاست، اول خطاکار نعوذ بِالله که پیامبره...
اما ملاک عقلانیته همونطور که اولِ حرفام گفتم.

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:25


فاتحِ بدر و حنین و خندق و خیبر و ترس از مرگ؟ او به صبر امر شده بود هر چند این مطلب که امام علی در هجومِ به خونه یِ خودش، منفعل و خنثی بود دروغه! از اونجا که اَبوالثَّناء شهاب الدینِ آلوسیِ بغدادی مفسرِ بزرگِ اهل سنت در تفسیرِ روحُ المَعانیِ خودش این مطلب رو نقل کرده که بعد از ورودِ عمر بن خطاب به منزلش، گریبانِ او رو گرفت و او رو به زمین کوفت و با مشت به دهان و گردنِ او کوبید اما بعد از لحظاتی مولاعلی دست کشید و فرمود به خدا قسم اگه مقدراتِ خدا و عهدی که با پیامبرِ خدا (در صبرِ در مصائب) بستم نبود، میدونستی که تو نمیتونستی به خونه یِ من وارد بشی!

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:22


شخصِ امام علی با بصیرتی مثال زدنی
به همین شبهه پاسخِ روشن کننده ای داد و فرمود اگه حرف بزنم، میگن براى حرصِ به مُلک (ریاست) هست!
و اگه سکوت کنم میگن علی از مرگ میترسه! هَيهات! (هرگز) بعد از اين همه اتفاقاتِ سهمگين و پى در پى، اینطور باشه و علی از مرگ بترسه! به خدا قسم! اُنسِ پسرِ ابوطالب به مرگ، بيشتر از اُنسِ نوزاد به سینه یِ مادرشه! بلكه سكوتِ من براىِ اونه كه فرو رفته ام در علمى كه مَکنون هست و اگه اون چیزی رو كه میدونم (شما هم بدونید) قطعا شما مضطرب و لرزان میشید مثلِ لرزيدنِ طناب در چاهِ ژَرف...

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:18


نه فقط در مذهبِ حَقه یِ شیعه، بلکه در مصادرِ محکمِ اهل سنت، این موضوع تصریح و تایید شده همچنان که امامِ مذهبِ حنبلی ها احمد بن حنبل در اَلمُسنَدِ خودش نقل کرده پیامبرِ خدا در واپَسین ساعاتِ عمرِ شریفش به امام علی فرمود بعد از من اختلاف یا اتفاقی میفته! پس اگه تونستی که در صلح باشی، صلح کن!

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:17


مولاعلی یاوری نداشت...
همچنان که در حدیثی صحیح در عِلَلُ الشَّرایِع نقل شده شخصی از امام صادق همین پرسش رو داشت و امام در پاسخ فرمود برایِ او ممکن نبود که با اون ها بجنگه در حالی که جز سه نفر از مومنین، کسی همراهِ امیرالمومنین نبود!

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:15


فرمود بدونید که اون درختِ خودرویی که در بیابان رشد میکنه و نگهبان و حافظی نداره نسبت به اون درختی که هر روز بهش برسن، چوبش دیر میشکنه و آتشش دیر خاکستر میشه...
یعنی اون درختِ رسیدگی شده نازپرورده ست و من بیابان دیده و آب دیده ام.
واسه همین فاطمیه رو میزنن
چون فاطمیه تعیین میکنه چه کسی جانشینِ پیامبر باشه؟
ابوبکرِ آدمکُش که جَریرِ طبریِ سُنی مذهب میگه ابوبکر دستور به زنده زنده سوزوندنِ فَجائه اَسلَمی داد خلیفه باشه یا علی؟
عمر بن خطابی که گفتن دمِ آخرِ عمرت خواستت چیه و او طلبِ شراب میکنه خلیفه باشه یا علی؟
عثمان بن عفانی که اونجور بیت المال رو به سُمِ گاو زد خلیفه باشه یا علی؟
فاطمیه همه حرفش همینه!
همچنان که حضرت صدیقه سلام الله علیها حرفش همین بود و نقلِ به مضمون به مولاعلی فرمود چارپایی حاضر کن و بریم دمِ خونه یِ اصحاب که من طاقت ندارم اینجوری ببینمت...

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:08


نهج البلاغه رو بخونیم.
در اونجا فرمود که اگه منِ علی بخوام میتونم در ظروفِ چینی غذا میل کنم! اما امامِ شما از دنیا دوتا نونِ جو و دوتا خرما اکتفا کرده...
یکی بلند شد گفت اگه غذاتون اینه پس چطور میادینِ نبرد میجنگید؟

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:05


لباسش هم چی بود؟
یاعلی همون یه دست لباست حریر و مخمل بود؟ نه باباجان! از لیفِ درختِ نخل بود که همونم وصله دار بود...
عثمان رو نقل کردن جز مرغ و جوجه چیزی اصلا نمیخورد! غذاش اینا بود...
لباسِ خونه ش هم نقل کردن حریر و ابریشم به تن میکرده.

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:03


بابام گفت نه! علی فقط یک پیراهن داره و همین یک پیراهن رو شست و جلوی آفتاب داشت خشک میشد. قنبر اومد و عرض کرد یاعلی اذانِ ظهر رو گفتن و مردم منتظرن...
لباس هنوز نَمناک بود که مولاعلی اون رو پوشید و وسطِ خطبه لباسش رو باد میزد که خشک بشه!

قَدّاره بَند

27 Nov, 11:01


از اصحابِ امام سجاد بود.
در سنینِ کودکی مولاعلی رو درک کرده بود میگفت من در کودکی با پدرم در نمازِ جمعه یِ مولاعلی حاضر شدم و دیدم مولاعلی داره در حینِ قرائتِ خطبه، لباسش رو هی تکان میده و باد میزنه...
نماز تموم شد و اومدم خونه به پدرم گفتم این تکان دادن و باد زدنِ لباس از رسوماتِ سخنوریه؟

قَدّاره بَند

27 Nov, 10:59


بعد از سقط شدن شون فقط از یک هشتمِ مالشون، چندین هزار درهم شد!
عثمان هم مثلِ تو خلیفه بود!
تو یک ظرفِ عسل هدیه آوردن برات خودت نخوردی و عثمان کلِ خمسِ آفریقا رو به دامادش یه جا بخشید! اینقدر پول انباشته کرده بود که با دست دیگه نمیشد پول بریزه تویِ کیسه. با کاسه یِ مِسی این پول ها رو میریختن توی کیسه ها...

قَدّاره بَند

23 Nov, 12:41


فلانی و فلانی سگِ کی باشن؟
رهبرِ من علی ست!

قَدّاره بَند

23 Nov, 12:38


پسرم خلیفه یِ مسلمینه!
پسرش:

عن محمد بن ابی بکر
شیعه یِ راستینِ مولاعلی
جنابِ محمد پسرِ ابوبکر میگه
فَقُلتُ لَهُ لَمَّا خَلَوتُ بِه
به پدرم در هنگامِ مرگ وقتی دورش خلوت شد گفتم
یا اَبَت
ای پدر
قُل لا اِلهَ اِلَّا الله!
بگو لا اله الا الله بلکه خدا کمی بر تو آسون بگیره!
قَالَ لَا اَقولُها
ابوبکر در پاسخ گفت من این جمله رو نمیگم!
وَ لا اَقدِرُ عَلَیها اَبَدا
و حتا قادر به گفتنش نیستم!
حَتَّی اَرِدَ النَّار
و وقتی که واردِ آتش بشم
فَاَدخُلَ التَّابوت!
و واردِ تابوت بشم!
فَلَمَّا ذَكَرَ التَّابوت
محمد میگه وقتی پدرم گفت تابوت
ظَنَنتُ اَنَّهُ یَهجُر...
گمان کردم داره هذیون میگه
فَقُلتُ لَهُ اَیُّ تابوت؟
بهش گفتم کدوم تابوت؟
فَقال تابوت مِن نَار
پدرم گفت تابوتی از جنس آتش
مُقَفَّل بِقُفلٍ مِن نَار
قفل شده با قفلی از جنس آتش
فِیهِ اثنا عَشَرَ رَجُلا
در اون ۱۲ نفر وارد شدن!
اَنَا وَ صَاحِبی هَذا
من و رفیقم هم در اون هستیم!
قُلتُ عُمَر؟
گفتم منظورت از رفیق عمر بن خطاب هست؟
قالَ نَعَم! فَمَن اَعنی؟
گفت بله! پس مقصودم کیه؟
وَ عَشَرَه فی جُبٍّ مِن جَهَنَّم
و همچنین ۱۰ نفرِ دیگه در چاهی از جهنم هستیم
عَلَیهِ صَخرَه اِذا اَرادَ الله
در اون چاه، صخره ای هست که هر وقت خدا بخواد
اَن یُسَعِّرَ جَهَنَّمَ رَفَعَ الصَّخْرَه!
جهنم رو شعله ور کنه، اون صخره رو بلند میکنه تا آتشِ زیرِ صخره اهل جهنم رو بسوزونه! (در زیرِ اون صخره چاهی قرار داره و در اون چاه، تابوت قرار داره.)

خلیفه یِ مسلمین یک لا اله الا الله نگفت و مُرد :)

قَدّاره بَند

23 Nov, 11:29


پیشکش به ساحتِ قُدسیه یِ سَروَرِ ما
حضرتِ عِلیّه فضه سلام الله علیها
که زندگیِ خودم و عزیزانم
فدایِ غبارِ کفش هایِ خادمه یِ علی.
حتما اهل بیت از او قدردانی کردن!
اما به عنوانِ محبِ حضرت صدیقه
دوست داشتم منم از او تجلیل کنم.

قَدّاره بَند

23 Nov, 11:22


علیرضا جانم اینو فرستاد یادِ مرحوم خویی که رحمتِ خدا بر او افتادم...
مرجعیتِ عامِ شیعه در نجف بود و مبارزاتِ سیاسی و اجتماعیِ گسترده ای علیهِ نفوذِ کمونیست و بریتانیا در جهانِ شیعه داشت.
در احوالاتش گزارش شده که هر وقت یادِ حضرت صدیقه سلام الله علیها که می افتاد می گریست و به رفقاش میگفت خیلی دوست دارم که من رو مثلِ مادرم زهرا غریبانه دفن کنن...
بیمار که شد رژیمِ بعث به او اجازه یِ خروج از عراق برایِ مُداوا و درمان رو نداد و در اثرِ شدتِ بیماری به طرزِ بسیار مشکوکی طوری که احتمالِ شهادتِ او میره، در عراق دارِ فانی رو وداع گفت.
جالب اینه که رژیمِ بعث در هیچ شهری اجازه یِ تشییعِ پیکرِ او رو صادر نکرد با اینکه هزاران نفر آماده یِ تشییع بودن اما رژیم حتا اجازه یِ تشییع در نجف رو هم نداد!
بسیار غریبانه و محدود در حرمِ مولایِ دو جهان علی دفن شد و به آرزوش رسید که در مرگش هم با مادرش مواسات کنه...

قَدّاره بَند

23 Nov, 11:13


سالگرد وفات حاج سلیم موذن زاده است... وصیت کرده بود موقع مرگم، حین دفن من این نوحه رو بخونید..

شادی روح همه ی ذاکرین اباعبدالله علیه السلام صلواتی بفرستیم

قَدّاره بَند

23 Nov, 03:26


یامَصدَرُ الصَّدَرَه مددی

قَدّاره بَند

23 Nov, 03:24


مَرا اَسیرِ خودَش کَرده غُصّه یِ دُنیا
یِکی مَرا بِرَسانَد به کوچه هایِ نَجَف...


یاعلی از تو مدد.

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:16


جانِ فاطمه؟
گریه نکن ای مردِ غیورم...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:12


مولا بعدا فرمود وَالله لَقَد اَخَذتُ فی اَمرِها
به خدا که من کاری که گفت رو به عهده گرفتم
وَ غَسَّلتُها فی قَمیصِها
و با پیراهنش غسلش دادم
وَ لَم اَکشِفهُ عَنها
و لباسش رو کنار نزدم
فَوَالله لَقَد كَانَت مَیمونَه
به خدا که فاطمه یِ من مبارک بود
طاهِرَه مُطَهَّرَه
پاک و مطهره بود...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:09


بذار بگم شاید دو هفته دیگه فاطمیه دوم عمرم به دنیا نبود...
به همسرش علی وصیت کرد فَغَسِّلنی وَ لا تَكشِف عَنِّی!
علی جان غسلم بده اما بدنم رو برهنه نکن!
فَاِنِّی طاهِرَه مُطَهَّرَه!
که من پاک و مطهره هستم...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:06


و چه دفاعی ‌کرد...
ماندنی! مثال زدنی!
صداها رو این شب ها میشنویم؟
صدایِ گریه یِ یک مرد از نخلستان...
ننگ به دلی که مُهر خورده و گوشی که پرده و حجاب رویِ اون افتاده و صدایِ گریه یِ خلوتگاهِ علی در نخلستانِ مدینه رو نمیشنوه...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:03


مرحوم مجتهدی گفت اینطور نیست آقاجان! مطلب چیزِ دیگریه!
پیامبر به دخترش فرمود بعد از من تو باید مدافعِ علی باشی! بعد از من تو از ولایتِ همسرت علی دفاع خواهی کرد و اولین شهیده یِ راهِ ولایتِ علی خواهی بود!
به همین جهت خانم جان لبخند زد...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:01


گفت با جمعی از علماء از جمله مرحوم آقایِ شهیدی رئیس دفترِ مرحوم مرعشی مرجعِ شیعه و سید باقر اَبطَحی، در محضرِ مرحوم آقاجعفرِ مجتهدی داشتیم دورهمی روضه حضرت زهرا سلام الله علیها میخوندیم و روضه خوان همین روایت رو خوند...

قَدّاره بَند

22 Nov, 16:00


بالایِ منبر نگو پیامبر وقتی در بستر بود دید دخترش فاطمه گریه میکنه. به دخترش درِ گوشی چیزی گفت و فاطمه خندید...
گفتن پدرت بهت چی گفت که گریه نکردی و خندیدی؟ و او فرمود تو بعد از من اولین نفری هستی که به من ملحق میشی!
این در شَانِ دخترِ پیامبره؟
راویِ این حدیث عایشه ست!
واسه همین میگم برو مطالعه کن بعد برو منبر...

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:57


فرمود چرا به قتلِ من اومدید؟
مگه نمیدونید پدرِ من امیرالمومنین علی ست؟ گفتن اتفاقا بُغضاً لِاَبیک حسین! اتفاقا ما به دشمنیِ بابات میخوایم خونِ تو رو بریزیم! چون با خلافتش اون چیزایی که ما از بیت المال غصب کردیم اما از ترسِ علی به نامِ زنان مون کردیم که علی نتونه از دستِ ما پس بگیره اما با ولایت و حکومتش امر کرد اموالِ بیت المال رو حتی اگه کابینِ زنان تون هم کرده باشید ازتون پس میگیرم!

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:53


نماز؟ نمازِ فرعِ دینه!
اصلِ دین ولایته!
تاجِ دین ولایته!
نفرمود من برایِ نمازِ شماها قیام کردم!
کمرشون رو بزنه اون نماز!
فرمود من برایِ اصلاحِ دینِ جدم قیام کردم! دین با چی اصلاح میشه؟ معلومه که با ولایت! وگرنه بعد از قتلِ حسین پسرِ پیامبر، لشکرِ کوفه به امامتِ عمر بن سعد به اقامه یِ نمازِ جماعتِ مغرب ایستاد!

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:51


بالایِ منبر نگو سیدالشهدا برایِ نماز قیام کرده!
اونایی که حسین رو کشتن به خدا امام جماعتِ مسجد و هیئت اُمَنایِ مسجد و قاری و حافظِ قرآن بودن! به خدا با فتوایِ ۴۰۰ فقیهِ جهانِ اسلام که حسین رو خارجی و مرتد معرفی کردن، ۳۰ هزار نفر لشکرکشی کردن!

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:48


برایِ بالا منبرِ رسولِ خدا رفتن،
شما رو به خدا، شما رو به حضرت عباس مطالعه کنین! اگه مطلبِ فکر نشده ای ندارید و بهتون گفتن حاج آقا درخدمتت باشیم و چند دقیقه ما رو به فیض برسون! بگو آقاجان منبر حرمت داره و امشب نمیتونم متولیِ امرِ احترامِ منبرِ رسول الله باشم...
کار نکردن، حرف نزدن
بهتر از کارِ غلط و حرفِ غلطه!

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:46


میوندار...
برو به آغوشِ علمدار :)

قَدّاره بَند

22 Nov, 15:45


تولد سید 💔
امشب -‌سیدالکریم ساعت ۲۰
تونستید تشریف بیارید

قَدّاره بَند

21 Nov, 04:21


مِهرِ شاه اَست دین و ایمانَم

قَدّاره بَند

21 Nov, 04:20


اَما وَالله!
بدونین! آگاه باشید! به خدا قسم...
لَو اَنَّ حَمزَه وَ جَعفَرا
اگر حمزه و جعفر (برادرِ مولاعلی)
كانا بِحَضرَتِهِما
کنارِ اون دو نفر (ابوبکر و عمر) حاضر بودن
ما وَصَلا اِلى ما وَصَلا اِلَيه!
اون ها نمیرسیدن به اون چه که میخواستن (خلافت) بهش برسن!

🌿 امام محمد باقر

کلام خیلی سنگینه...
یعنی تمامِ جهانِ اسلام و اونایی که منم منم میکردن و ۵۰ کیلو عَمامه به سر میذاشتن و میگفتن ما با پیامبر بودیم! رویِ همه دیگه، غیرت و جَنَم شون به قدرِ این دو نفر نمیشد برایل اقامه یِ کلامِ پیامبر درباره یِ خلافتِ بعد از خودش.

قَدّاره بَند

20 Nov, 21:37


جالبه بدونین که غربِ کشور رهبرِ مذهبی داشته به نامِ محمد شیخُ الاِسلام مشهور به ماموستا شیخ الاسلام. عضوِ مجلس خبرگان بود و سالِ ۸۸ هم در سنندج به ضربِ گلوله ی افرادی که مشخص نبود چه گروهی بودن ترور شد. شیخ الاسلام میگفت ما معتقدیم هر کسی به حضرت زهرا (سلام الله علیها) جسارت کنه، مَهدور الدَّم و واجبُ القَتل هست! پدرم تا زنده بود پاهاش رو در حضورِ ساداتِ بَنِی الزَّهرا دراز نکرد و هر وقت سیدی به منزل ما میومد، تمام قد می ایستاد! وقتی هم زمینگیر شده بود، میگفت دست و بازوی من رو بگیرید و به احترامِ سید بلندم کنید که بایستم...

قَدّاره بَند

20 Nov, 21:26


در اینکه که این ها معرفت ندارن، هیچ شکی نیست. اکثریت شون البته! یک گروهِ بسیار اندک و برخی واقعا احترامِ شدیدی قائلن اما دانشگاه و مدیریتش ماستِ پرچرب خوردن که مراسم و مجلس برایِ اهل بیت گرفته و حضور در اون رو اجباری کرده حالا برایِ هر گروهی.
مولاعلی فرمود من هیچکس رو به کاری که راضی نیست، اجبار و اِکراه نمیکنم!
چرا؟ چون اجبار کردن کارِ الهی نیست.
بیخود میکنه کسی به نامِ اهل بیت کاری میکنه و مردم رو بهش اجبار میکنه. بهش عرض کردن یاعلی از عبدالله بن عمر بیعت بگیر! فرمود من بیعتِ اجباری نمیخوام! اصن اجبار در لِوِلِ اهل بیت نیست.

قَدّاره بَند

20 Nov, 21:20


مراسم فاطمیه بود و دانشگاه اجبار کرده بود حضور نو ورود ها رو
از بینشون سنی هم بودن
موقع برگشت میگفتن شماها فاطمه رو خیلی بزرگش میکنید
مام فاطمه رو دوس داریم ولی بزرگش نمیکنیم
و من واقعا حرصم گرفت از این حرفشون
این سنی هان که چشاشون رو رو حقایق محض بستن
بعد به ما‌میگن شماها تو توصیف فاطمه اغراق میکنید
حتی کلمه حضرتم استفاده نکردن ...
گفتن
مام زینب و زهرا و فاطمه میزاریم اسم دخترامونو
خواستم بگم علی چی؟
این زینب دختر همون علیه
فاطمه همسر و جان بر کف همون علی بود ...

قَدّاره بَند

20 Nov, 14:39


دیروز، روزِ جهانی مرد بود.
اغلب خانم ها تبریک نگفتن
و آقایون گله ای هم نکردن...
کارِ درست البته همینه.
یعنی انتظاری از کسی نداشتن
بهترین و درست ترین کاره.
ولی هوایِ مردهایِ اطرافتون رو داشته باشید. عموما یه مرد فقط یه بار در زندگیش گل میگیره و اونم وقتی در پیری توی تابوت قرار داره براش گلِ یادبود میفرستن. اگر در سنین جوانی مردی گلی هدیه بگیره بازم توی تابوته با عنوانِ شهید.
گل گرفتنِ ساده یه مثال بود.
به مردها محبت کنین، اونا نمیگن و درخواستش رو نمیکنن ولی شما شعورش رو داشته باشید...
ببخشید اگه جمله یِ آخر رُک بود.

قَدّاره بَند

20 Nov, 12:55


بله ذکرِ دکترِ پوستِ خوب و اصلاحِ تغذیه با توجه به طبع و مزاج.
بدین صورت که شما در ابتدا میگید "دکتر چه کنم؟" و باقیش رو متخصصِ پوست هر چی گفت عمل کنید به اذکارِ متخصص.
پیامبرِ ما خودش بیمار میشد نزدِ طبیب میرفت. خدا درسته گشایش رو در ادعیه و قرار داده ولی به قولِ امام رضا دعا بدونِ تلاش یعنی مسخره کردنِ خودت. شما تلاش کنید و پیشِ دکتر برید و دوا مصرف کنید و دعا هم کنید ان شاء الله رفع میشه.

قَدّاره بَند

20 Nov, 12:52


سلام
میگم ذکری هست برای رفع درمان جوش ها

ذکر باشه

قَدّاره بَند

20 Nov, 12:44


دین دار کین دار نباشد!
در دل،
دین توان نگاه داشت یا کین...

کین= کینه.

قَدّاره بَند

20 Nov, 12:43


پیشِ همه دارم تَقیه میکنم...
مطلقِ همه.
احتمالا برنامَم تا زمانِ مرگ همینه.
تقیه در عیان و شُکر و حمد در نَهان.

قَدّاره بَند

20 Nov, 11:18


گُفتَم به هَر کَسی، کَمی اَز ماجَرایِ او
دیدَم که مُرتَضی شُده رَبّ و خُدایِ او :)

قَدّاره بَند

20 Nov, 11:14


قَنبَر که خود لیاقَتِ قَنبَر شُدَن نَداشت!
اُفتاد بِینِ جَذبه یِ قَنبَرکِشانی اَت...

قَدّاره بَند

20 Nov, 11:06


آیه از تَوَلی آوردی داداش جان
بذار منم از تَبَری بگم...
آیه یِ ۱۶۰ سوره یِ اَنعام.
حضرت الله جَلَّ جَلالُه فرمود:
مَن جاءَ بِالحَسَنَه
کار کسی کارِ نیکی انجام بده
فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها!
خدا دَه برابر بهش پاداش میده...
در رابطه با این آیه؛
قالَ جَعفَر بن محمد الصادق
امام صادق فرمود
مَن ذَکَرَهُما
هر کسی اون دو نفر رو یاد کنه
(مقصود از اون دو نفر، دزدِ اول و دزدِ دوم هست.)
فَلَعَنَهُما کُلِّ غَداه
و هر روز صبح لعنت شون کنه
کَتَبَ الله لَه
خدا براش می نویسه
سَبعِینَ حَسَنَه!
چی می نویسه؟
هفتاد حَسنه برایِ او می نویسه
وَ مَحا عَنهُ عَشرَ سَیِّئات
و دَه گناهش رو پاک میکنه
وَ رَفَعَ لَهُ عَشرَ دَرَجات...
و درجاتش رو دَه درجه بالاتر می بره...

قَدّاره بَند

20 Nov, 10:54


همانا خداوند سبحان کسی را به چیزی چون قرآن پند نداده است،  قرآن ریسمان استوار خدا و وسیله ایمنی بخش است
در قرآن بهار دل و چشمه های دانش است

برای قلب جلایی جز قرآن نیست،  بخصوص در جامعه ای که بیدار دلان درگذشته و غافلان حضور دارند

پس هرکجا نیکی دیدید یاری کنید وهرگاه چیز بد وناروایی دیدید دوری گزینید زیرا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم همواره میفرمود ای فرزند آدم کار نیک را انجام ده و کار بد را واگذار،  اگر چنین کنی در راه راست الهی خواهی بود

🔹قسمتی از خطبه ۱۷۶ مولا امیرالمومنین امام علی علیه السلام

قَدّاره بَند

19 Nov, 18:21


سینه زنت جز تو کسی رو نداره
ارباب باوَفا...

قَدّاره بَند

19 Nov, 11:04


تو از آن روزِ تولد پدرم بودی

قَدّاره بَند

19 Nov, 11:00


تولدت مبارک داداش جان.
ان شاء الله هزاران سال پرچمِ سیدالشهدا رویِ دوشت باشه.
در دریایِ قلبم، تو تنها ناخُدایِ نفتکشِ قلبمی و سردارِ جنگِ نابرابری❤️

قَدّاره بَند

19 Nov, 10:58


سیدجان امشب بین‌تمام پیام‌های تولدم ، جای پیام تولد تو خالی بود ...💔

رفیق امسال که نبودی تولدمونو تبریک بگی،حداقل سلام مارو به امام حسین برسون ،بگو ماهم از این مرگ ها دوست داریم دقیقا مثل شهادتِ خودت 💔

قَدّاره بَند

19 Nov, 10:27


ما سرگرمِ کارهایِ دیگه بودیم
که او مشغولِ مدحِ لیلا بود.
از بینِ ما رفت...
ما سرگرمِ کارهایِ دیگه هستیم
اما او هنوز مدحِ لیلا میگه.
ما خواهیم مُرد
و او همچنان از لیلا خواهد گفت!
حَلَّت بِفَنائِک اینه!
در حضرت حسین فانی بشی
به جاودانگی میرسی...

قَدّاره بَند

19 Nov, 09:59


یه مسئله هم دیشب دیدم

طرف به عایشه و برادرانش و پدرش فحاشی کرده بود...

اول که طبق فتوای مراجع، حداقل تاجایی که من میدونم اینکار بصورت علنی حرامه

دوم مراقب باشیم غضب امیرالمومنین دامن مارو نگیره... عایشه معروفه که دوتا برادر داره

یکیش و تاریخ ضد ونقیض درموردش نوشته کاری باهاش نداریم

ولی یکیش محمدبن ابی بکر هست..  بگیم محمد بن علی! جد امام صادق علیه السلام هم محسوب میشن

زیر سی سالشون هست وقتی شهید میشن و از این بیست و اندی سال زندگی، ۲۴ سالش و در خانه مولا و در دامن مولا بودن..

میگه یکی از نیروهای اطلاعاتی مولا از شام برگشت.. گزارشی داد و گفت آقاجان خبرشهادت محمدبن ابی بکر که رسید مردم شام جوری خوشحال شدن که تاحالا اینجوری خوشحال ندیده بودمشون!  مولا میفرمایند ولی غم من از شادی اونها بیشتره...
نوشتن در سوگ محمد مولا اشک میریخت و میفرمود محمد برادر پسرانم و فرزند من بود...

خیلی مراقب حرف زدن هامون باشیم...

قَدّاره بَند

29 Oct, 16:59


ثَلاثَه تَدُلُّ عَلی کرَمِ المَرء
سه تا چیز، دلیل، برهان، نشانگرِ شخصیتِ آدم هست...
حُسنُ الخُلق
حُسنِ خُلق، خوش اخلاقی
وَ کَظمُ الغَیظ
و فرو بردنِ خشم و غضب
وَ غَضُّ البَصَر.
و چشم پوشی کردن. (حالا یا از حرام و یا از اشتباهات و خطاهایِ دیگران)

🌿 امام جعفرِ صادق

البته...
چشم پوشی یک تیر و چند نشان هست.
چشم پوشی کنی هم او رو بخشیدی، هم آبرو و عزتش رو حفظ کردی و هم عیبش رو پوشوندی و هم سلامتِ روانِ خودت و دیگران رو سالم و آرام تر نگهداشتی. اصلا یکی از راه هایِ آزمایشِ رفاقت هم همین چشم پوشی از خطاست، رفیق چشم پوش و خطاپوش هست و نارفیق بی چشم و روست. و پیامبرِ رحمت فرمود اُستُروا عَلی اِخوانِکُم. بپوشونید عیوبِ برادرانِ تون رو...

هشتگ لایف استایل.

قَدّاره بَند

29 Oct, 13:39


عکسِ رنگیِ با کیفیت شده
از حرمِ اَبَالحُجَّه امام حسنِ عسکری
قبل از قدرت گیریِ تفکرِ اِبن تِیمه در آسیا

قَدّاره بَند

29 Oct, 11:58


اینقدر بگو که مَحوِش بشی!
همه چیز برات تلخ بشه
اِلّا رویِ حسین!

قَدّاره بَند

29 Oct, 11:55


حاجی چه ذکر وای حسین آقا نریمان کانالت گذاشتی دیوانه کردی
والله هفتگی های که خودمون با هر بدبختی شده جلسه اش میرسونیم بوی محرم بوی عاشورا حس میکنیم اینقدر با آب و تاب تا صبح بگی واااای حسین
وای حسین های نریمان دیوانه میکنه بسمونه والله

قَدّاره بَند

29 Oct, 11:05


اِی وای حسین...

قَدّاره بَند

29 Oct, 11:04


امام زین العابدین فرمود وقتی واردِ مجلسِ عبیدالله بن زیاد در کوفه شدیم، اوقاتِ نهارِ او بود.
جلویِ این کودکان و اطفال طعام و غذا میخورد و این بچه هایِ گرسنه بویِ غذا به مَشامِ اون ها رسید و از شدتِ گرسنگی مثلِ جوجه هایِ مرغ میلرزیدند...

قَدّاره بَند

29 Oct, 11:01


خدایا این محرمِ سیدالشهدا که هنوز هم جوششِ اون در انسان برپاست...
صحبت از سِیر و سیاحت شد، بهم گفت در روایت اومده که زن با محارمش سفر کنه بهتره...
ای شیعه بمیره برایِ زنانی که چندین و چند منزل و چندین و چند شبانه روز با زنجیر و سلسله به دستان و گردن، با پایِ برهنه و شترهایِ بدونِ جَهاز بدونِ محرم و با همراهیِ نامحرم طیِ طریق کردن...

قَدّاره بَند

29 Oct, 05:05


مَدَد زِ غِیرِ تو نَنگ اَست

قَدّاره بَند

29 Oct, 05:04


حسین بن محمد مورخِ بزرگِ اهل سنت نقل کرده که کانَت قُرَیش اِذا رَاَت اَمیرَالمومِنینفی کَتیبَه
قریش وقتی امیرالمومنین علی رو در جنگ میدیدن
تَواصَت خَوفاً مِنه!
از ترسِ علی به همدیگه وصیت میکردن
وَ نَظَرَ اِلَیهِ رَجُلَ
مردی او رو دید
وَ قَد شَقَّ العَسکَر
در حالی که علی داشت سپاهِ دشمن رو میشِکافت
فَقال
اون مرد گفت
قَد عَلَمت اَن مَلَکُ المَوت
علم پیدا کردم، فهمیدم عزرائیل
فی جانِبِ الَّذی فیهِ عَلی!
در اون طرف و سمتی ست که علی اونجاست!

قَدّاره بَند

29 Oct, 04:57


پونصدسال رفته هیئت و علی علی گفته و از رویارویی با ظالمِ آشکار میترسه...
بابا پس واسه چی رفتی هیئت؟
می موندی خونه یه دارِ قالی عَلَم میکردی که همینطوری آفتاب مهتاب ندیده بمونی داداش!
احتیاط در کلامِ امام حسنِ عسکری از یه جایی به بعد بیشتر بشه اسمش ترسه نه احتیاط...
نهههه! امامِ معصوم نیست ما حقِ جهاد نداریم! امام نداریم باس یه گوشه بشینیم تا به فنامون بدن بی فانوس؟ باس مثلِ شهریورِ ۱۳۲۰ توی خونه زیرِ لحاف باشیم و چتربازانِ متفقین از آسمان فرود بیان و مثلِ دسته بیل نگاشون کنیم؟ چرا؟ چون امام در غیبته؟ ای تف به امام شناسیت بیاد! پس حق فرمودن اهل بیت که مهدیِ ما از خوف و ترسِ جانش در غیبت خواهد رفت چون امثالِ تو که سیب زمینی تشریف دارید همیشه یِ تاریخ حاضر بودید!
وقتی امام میگه بیاید بریم جهاد میگید نهههه جلومون سپاهِ اسلام و گاوُ المومنین چیز ببخشید، خالُ المومنین معاویه مسلمانه! مسلمان که با مسلمان جنگ نمیکنه علی!
در عصرِ غیبت هم که میگید امام نیست و جهاد واجب نیست! امام بیاد منم میام جهاد! ای خاک بر سرِ بُزدلِ عُمَر صفتِت کنن حاجی.
امام و حجتِ بیرونی نیست، عقل و حجتِ درونی که هست! عقل میگه بشینی نظامیانت رو بزنن و تو مثلِ بُزِ اَخفَش نگاه کنی؟
علی صلح طلب و جنگ بلدترینِ فرماندهانِ تاریخ بود که فرمود دنبالِ جنگ نباش اما اگه تو رو به جنگ فراخوندن ازش فرار نکن!
تویِ ترسو نه دنبالِ جنگی، وقتی هم نظامیانت رو میزنن و تو رو به جنگ فرامیخونن فرار میکنی.
مغزِ کلام اینه که در کُنهِ بهانه هات تو از مرگ میترسی، ترست رو مقدس نکن و ننداز گردنِ امام زمان و غیبت و دین که اگر غیرتَ اللهِ الکامل مهدی حاضر بود به یقین از ارج و ناموسِ شیعه دفاع میکرد همچنان که امام علی بن الحسین در واقعه یِ حَرّه از شیعیان دفاع کرد و جان و اموال و ناموسِ شیعه رو حفظ کرد.
علی علی گفتن بی هزینه نیست.
مثلِ مرد بگو جونم رو دوست دارم.
انگار ما نداریم...
ولی مثلِ سگ زندگی کردن امتیازی نداره، اگه داشت سیدالشهدا با یزید دستِ بیعت میداد.

قَدّاره بَند

28 Oct, 13:02


هیچوقت درک نکردم اگه یه بازیگر و خواننده و امثالهم یه جایی بیاد، چرا دورش رو میگیرن در حالی که اونا هیچ سودی ندارن و یکی مثلِ خودمونن. مرید و مراد بازی کارِ دروایشِ ضاله و گمراهه که در ما هم هست...
محمدرضا گلزار رو می بینه گریه میکنه! فلان نویسنده رو می بینه گریبان چاک میده که جانِ ناموست کتابمو امضا کن!
هم برایِ مرحوم حکیم مرجعِ تقلیدِ بزرگِ شیعه، هم برایِ مرحوم صدر پدرِ شهید موسی صدر که او هم مرجعِ بزرگِ عراق بود و هم برایِ مرحوم خمینی نقل شده که این بزرگان اجازه نمیدادن در حالتِ عادی کسی پشتِ سرِ اون ها حرکت کنه.
مرحوم دین پَروَر میگفت در محله یِ یخچال قاضی در نجف بودم که آقای خمینی رو دیدم و از پشتِ سر بهش رسیدم و قدم هام رو کوتاه کردم که ازش جلو نزنم و پشتِ سرش راه برم. تا فهمید کسی پشتِ سرشه روی گردوند و دید منم. سلام و احوال پرسی کرد و گفت فرمایشی دارید؟ گفتم نه‌‌...
گفت پس بفرمایید و پشتِ سرِ من حرکت نکنید...
مرحوم سیدمحسن حکیم از علمایِ بزرگِ معاصر هم اینطور بود. اگه حتا شاگردانش هم پشتِ سرش راه می افتادن میگفت امری دارید؟ اگه سوال و مسئله ای بود، جواب میدادن و خداحافظی میکردن و به تنهایی میرفتن...
این رفتار و خُلق خوبه.
نه پشتِ کسی راه برید و بادش کنید که فکر کنین شخصِ خاصیه و نه بذارید کسی پشتِ سرمون راه بیفته و بادِ نفسانیت مون مُتِوَرِم بشه...

قَدّاره بَند

28 Oct, 11:13


تا طُرّه یِ گیسویِ بُلَندِ تو رَها شُد
با دیدَنِ رویِ تو سَرَم گَرمِ خُدا شُد

مَن مَستِ تَماشایِ تو بودَم که اَذان گُفت
مَشغولِ تو بودَم که نَمازَم به قَضا شد...

قَدّاره بَند

28 Oct, 10:45


پیشِ قرآن تویِ خونه
شَمائِلت رو میذارم :)

قَدّاره بَند

28 Oct, 10:42


و وقتی برگشت به او فرمودی عباس تو و برادرت پسرانِ من و حسن و حسین پسرانِ پیامبر هستن!
و این بار برایِ اینکه جوابِ کوردلان رو بدی سیدالشهدا و عباس رو باهم به جهاد فرستادی و در کنارِ هم دو برادر پیروز برگشتن و شما گریستی...
بهتون عرض کردن یاعلی پسرانت که پیروز شدن، چرا گریه میکنین؟ فرمودید یادِ گرما و تشنگی و اسارتِ زنان و سوختنِ خیمه ها افتادم و یاعباس اون روز باید حسین رو تسلی بدی و در مقابلِ دیدگانش بجنگی و صبر نکنی! که ملعونه هر کسی صدایِ یاریِ حسین رو بشنوه و کمکش نکنه...

قَدّاره بَند

28 Oct, 10:31


یاعلی شما که بهتر از منِ زهیر در جریانید که به محضِ اینکه پسرانت عباس و محمد از لشکرگاه برایِ پس گرفتنِ آب خارج شدن، کَج فهمی به عباس گفت پدرت علی اونجور که حسن و حسین رو دوست داره، شما رو دوست نداره و جنابِ قمر عباس در پاسخ فرمود حسن و حسین چشمانِ پدرم و ما دستانِ او هستیم و با دستانش، چشمانِ خودش رو حفظ کرد!
و نقل شده اینقدر در پیروزی در موقعیتِ آب شمشیر زد که از شبکه هایِ زِرِهِ عباس خون جاری شد...
و با پیروزی برگشت.

قَدّاره بَند

28 Oct, 10:27


ولی یاعلی مطمئنم که شما هم مثلِ من بر این باورید که دستانِ عباس بن علی چیزِ دیگری ست!
نشون به اون نشون که در صفین زمانی که لشکرِ معاویه آب بر سپاهِ شما بست، گل پسرت سیدالشهدا خدمتِ شما فرمود اذن بده که برم و آب رو باز پس بگیرم!
و شما فرمود یابَنی! یاعَبّاس!
پسرم عباس و قُرّه عَینی محمد!
نورِ چشمِ من محمد حَنَفیه باهم برید و آب رو پس بگیرید...

قَدّاره بَند

28 Oct, 09:59


در ظاهر خودتون نگاه کنید.
ساعدتون از بازوتون کوچکتره
اما به ظاهرِ یک شیر نگاه کنید...
از بازو تا تکیه گاهِ پَنجه هاش یک دسته و یکی از مهمترین عواملِ قدرتش همینه.
در ظاهرِ مولاعلی نقل شده هم بازُوانِ درشتی داشت و هم ساعدِ دستی درشت و محکم. برایِ همین به او لقبِ اَسَد دادن یعنی شیر چون بازوان و ساعدش مثلِ شیر درشت و یک دست بود.

قَدّاره بَند

28 Oct, 09:53


وقتی بهت میگن همزمان که ظاهرت رو قوی میکنی، مغزت رو هم قوی کن:

قَدّاره بَند

27 Oct, 10:53


مَرا به وَقتِ تَوَلُّد چِنین سِفارِش شُد
که مَشقِ زِندِگی اَت گِشته تا به گور
حسین

قَدّاره بَند

27 Oct, 10:51


البته تولد جایِ دیگه ست و این جا فقط به دنیا اومدیم...

اُستُخوانَم هَمِگی شانه شَوَد بَعد اَز مَرگ
بَس‌ که دَر آرِزویِ زُلفِ پَریشانِ تواَم...

🌿 کلیم کاشانی

قَدّاره بَند

22 Oct, 15:02


حالا بهتر درک کردی
که چرا امام کاظم
در سلامِ به مادرش عرض میکنه:
اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیَّتُهَا الصِّدیقَه الشَّهیده...
مادرِ راستگویِ شهیده.

فاطمه در بندِ علی
عاشقِ لبخندِ علی :)

قَدّاره بَند

22 Oct, 14:59


فارقی خندید...
خوب دل بده به حرفش
پاسخِ خیلی از شماهاست که می پرسید.
با لبخند پاسخ رو اینطور داد:
اگه ابوبکر امروز فاطمه رو راستگو قلمداد میکرد و فدک رو به فاطمه میداد، فاطمه فرداش خلافتِ علی رو از ابوبکر میخواست و چون در بازگردوندنِ فدک، فاطمه صدیق و راستگو شمرده شد، ابوبکر عذر و بهانه ای نداشت که خلافت رو تسلیمِ علی نکنه و این ادعا خلافت رو از ابوبکر عزل میکرد و به خلافت علی میرسید...

قَدّاره بَند

22 Oct, 14:53


پاسخ داد بله! دخترِ پیامبر راست میگفت...
گفتم عه! فَلَم لِمَ يَدفِع اِلَيها اَبوبَكر فَدَک وَ هِیَ عِندَهُ صادِقَه؟ چرا ابوبکر باغ رو به او پس نداد با اینکه دخترِ پیامبر در ادعاش صادق بود؟

قَدّاره بَند

22 Oct, 14:51


اِبنِ اَبِی الحَدیدِ مُعتَزِلی و سُنی مذهب میگه در مدرسه یِ بغداد از استادم، فقیهِ بزرگِ زمان در مذهب شافِعی علی بن فارِقی پرسیدم استاد خودمونیم! ادعایِ حضرت فاطمه سلام الله علیها درباره یِ مالکیتِ فدک درست بود؟

قَدّاره بَند

22 Oct, 14:46


حاکمِ نیشابوری محدثِ مشهورِ اهل سنت در مُستَدرَکِ خودش نوشته، طَبَرانیِ سُنی مذهب در المُعجَمِ خودش آورده که پیامبرِ اسلام فرمود یاعلی!
دوستِ تو دوستِ من
و دوستدارِ من، دوستِ خداست‌.
اما دشمنت دشمنِ من و خداست!

واضح و بلند فرمود:
وای بر اون کسی که
بعد از منِ پیامبر
با تو دشمنی کنه علی!

چی میخوای بگی آقازهیر؟

قَدّاره بَند

22 Oct, 14:42


نه...
در ادامه یِ کلام فرمود...
مال و دارایی،
پشتوانه یِ کُفار هست
اما علی بن ابی طالب
یَعسوب و امیر و پشتیبانِ مومنانه!


همین؟ تموم یانبی الله؟

قَدّاره بَند

22 Oct, 14:40


در مجلسی پیامبرِ رحمت دستانِ مولاعلی رو گرفت و فرمود این علی، اولین کسی بود که بهم ایمان آورد (اون موقع که همه از من فرار میکردید تا آسیب و خسارتی نبینید) و به وادیِ دینِ اسلام ورود کرد...
اولین نفری هم که در بهشت بر من وارد میشه و با من دیدار میکنه و او صِدیقِ اکبر و فاروقِ این امت هست.
علی، برترین و با فضیلت ترین کسی هست که منِ محمد رو تایید و تصدیق کرده و با وجودِ اوست که حق و باطل از هم جدا میشه و شناخته میشه...

همین؟ تموم یانبی الله؟

قَدّاره بَند

22 Oct, 14:36


بگذریم...
به اَبوالبَقاء شهرت داشت و کمال الدین محمد بن موسی دَمیری نامش بود. فقیه و صاحبِ فَتوایِ اهل سنت در مصر بود. او در کتابِ حَیاتِ الحَیَوانِ الکُبری خودش نقل کرده این مطلب رو‌. مُتَقیِ هِندیِ حَنَفی مذهب در کَنزُ العَمال فی سُنَنِ الاَقوالِ وَ الاَفعالِ خودش آورده. تاریخ نویس و محدثِ برجسته و کله گنده یِ شافِعی مذهب حافظ بن عَساکِر در تاریخِ مدینه دمشق نقل کرده.
واضحه که از ما نیستن این منابع...
حالا چی نقل کردن؟

قَدّاره بَند

22 Oct, 14:32


رفتم کانالِ یکی از این مادحینِ تلویزیونی و مشهور و "حاج فلانی" که اگه شد چند مداحی درباره یِ فضائلِ مولاعلی دانلود کنم. خواستم بگم داداش این منبر و هیئتِ اهل بیته و این جایگاهی که داری متعلقِ به اهل بیت هست. فرصت کردی یکم از خودِ اهل بیت هم بخون و فضائل و مدایِحِ اون ها رو نقل کن و بخون نه اینکه از همه بخونی و در کنارش به مداحیِ اهل بیت هم ادامه بدی.
نمیدونم تعادل چه سختی داره که ازش دوری میکنین و به جوگیری بیشتر علاقمندید...

قَدّاره بَند

22 Oct, 12:54


ببخش فرهادش یه طوری بود...
نبخشیدی هم عیبی نداره حاجی
فدایِ سرم!
یه جعبه ابزارِ کاملِ رونیکس برات میخرم که آخرین ابزاری باشه که میخری بری حال کنی

قَدّاره بَند

22 Oct, 12:43


خاطِرَت باشَد
که بَر ما روزگاری رَفت...
نازَنین!
آرام...
این دِل دیگَر آن دِل نیست.

قَدّاره بَند

22 Oct, 12:40


تیشه یِ فرهاد رو برداشتم.
اما اشتباهِ فرهاد رو تکرار نکردم...
این بار به جایِ کندن از کوه،
از خودم کندم!
با تیشه یِ فرهاد
ریشه یِ خودم رو کندم...
تیشه کمی خونی شد
که دل خون بود.
برایِ خودم قبری حفر کردم
و خودم رو به خاک سپردم.
تیشه کمی خاکی شد.
بالایِ قبرِ خودم برایِ خودم
کمی سوگواری کردم
و برایِ خودم فاتحه ای خوندم.
ببخش فرهاد.
تیشه به خاک و خون کشیده شد...

قَدّاره بَند

22 Oct, 10:50


یاحَضرَتِ خُم مَستَم بِنَما
دِل دِل تو مَکُن با مَن صَنَما

دِیر و مَعبَدَم اِیوانِ طَلا
اَبرویِ کَجَت شُد قِبله نَما

قَدّاره بَند

22 Oct, 10:37


همین زنازاده در جوابِ استغاثه
و کمک خواهیِ شخصِ حضرت صدیقه
که اون زن با اون جراحت ها خودش پاشد اومد دمِ خونش، گفت من تنهایی چیکار میتونم کنم!
خانم جان فرمود:
تا آخرِ عمرم با تو دیگه صحبت نمیکنم!

قَدّاره بَند

22 Oct, 10:34


گفتم کِی چنین غلطی کردید؟
گفت در حجه الوِداع!
بیعت کردیم که تا زنده ایم نذاریم علی به خلافت برسه و به ابوبکر و عمر گفتم من قومِ انصار رو میارم پایِ کار و شما قومِ قریش رو...
گفتم داری هذیون میگی دیگه؟
گفت صورتم رو به زمین بذار!
یعنی رهام کن.
همونجا اینقدر وای به من گفت و مُرد...

قَدّاره بَند

22 Oct, 10:31


گفتم داری هذیون میگی؟
گفت به خدا که نه!
دارم پیامبر و علی رو می بینم که میگن معاذ آتشِ جهنم به تو مژده که تو و یارانت گفتید اگه پيامبر از دنيا رفت و يا كشته شد، خلافت رو از علی دریغ میکنیم كه هیچگاه به خلافت نرسه!تو و ابوبکر و عمر و ابوعُبَیده جَراح و سالِم ابوحُذَیفه!

قَدّاره بَند

22 Oct, 10:28


گفتم معاذ به هذیون افتادی؟
گفت نه...
گفتم پس چرا هی میگی وای به من!
گفت به سببِ پذیرشِ ولایت و حکومتِ دشمنانِ خدا!
گفتم عه! منظورت کیه؟
گفت بیعت با ابوبکر و عمر بر علیهِ خلیفه و جانشینِ پیامبر، علی...

قَدّاره بَند

22 Oct, 10:26


عبدالرحمان میگه معاذ وقتی داشت میمُرد فقط من پیشش بودم در منزل که زمانِ حکومتِ عمر هم بود. دیدم معاذ هی میگه وای به من! وای به من...
پیش خودم گفتم از عوارضِ ابتلا به طاعون هَذیون گفتنه و حتما این هم داره هذیون میگه. اما دیدم هی داره ادامه میده و میگه وای به من!

قَدّاره بَند

22 Oct, 10:24


ابوبکر برایِ قدردانی از این خوش خدمتی و دم تکان دادنِ او، حکومتِ یمن رو به او بخشید.
آخرشم زمانِ عمر بن خطاب در حوالیِ یمن طاعون شایع شد و به سببِ طاعون چونان سگ سقط شد. دور از جانِ شریفِ سگ...
پدر زنش عبدالرحمان بن غَنَم که بزرگانِ یمن بود و فردِ زیرکی هم بود. او حاکمِ یمن رو از رویاروییِ با مولاعلی و بیعتِ معاویه بر حذر داشت. شخصیتِ عاقلی داشت...

قَدّاره بَند

22 Oct, 10:18


فرمودند از مَعاذ بن جَبَل کمی بیشتر بگو.
متاسفانه برخی از شیعیان به او احترام میذارن و با احترام از او یاد میکنن در صورتی که او زِنازاده ای بیش نبود!
مَعاذ قبل از اُحُد و بَدر با پیامبر بیعت کرد و جوانَکِ باسوادی بود و کاتب و حافظ و قاریِ قرآن بود اما به شدت حرومزاده بود. این حرومزاده با ابوبکر و عمر بر قتلِ پیامبر بیعت کرده و این در منابعِ اهل سنت اومده و حالا خواهم گفت به مرور.
در همین منابع، این ها به پیامبر و مولاعلی و حضرت صدیقه سلام الله علیها توهین هایی کردن که دقیقا هم ثبت شده و من شرمِ بیان دارم از نقلش. یعنی من چطور این ها رو به رشته یِ تَحریر دربیارم واقعا برام سنگینه.
پیامبر این زنازاده رو خب میشناخت. برا اینکه بعد از وفاتش بر علیهِ مولاعلی کاری نکنه، این رو فرستاد به یمن برایِ ماموریت.
این مادر به خطا رفت ولی دقیقا بعد از شهادتِ پیامبر، فوری خودش رو رسوند به مدینه و با ابوبکر بیعت کرد. اینجا و در این مقطع از تاریخ حدودا ۲۵ سالشه.