Rites @manaseks Channel on Telegram

Rites

@manaseks


«ملاقاتِ باکلمه مناسک خاصی دارد»

نوشته‌ها، نوشته‌ها و نوشته‌ها
از اشتقاقات بی‌نهایتِ @nowinthefade
و من: @inthefadeunknown_bot

______________________________________

Rites (Persian)

آیا شما به دنبال یک کانال تلگرامی با محتوای شگفت انگیز و فلسفی هستید؟ پس حتما به کانال "Rites" ما بپیوندید! فرصتی بی نظیر برای آشنایی با کلمات و اشتقاقات بی‌نهایت در شعر، نثر و نوشته‌هایی از @nowinthefade و @inthefadeunknown_bot. این کانال برای علاقمندان به هنر و ادبیات فرصتی منحصر به فرد برای آشنایی با نوشته‌هایی پر از فلسفه و شگفتی فراهم می‌کند. پس همین حالا به کانال "Rites" بپیوندید و از محتوای منحصر به فرد آن لذت ببرید!

Rites

14 Nov, 20:25


Family. Rhodes, Greece. 1957
© René Burri

Rites

14 Nov, 20:20


Former Summer Palace. Dead lotus flowers on the Kunming Lake. Beijing, China. 1964
© René Burri

Rites

13 Nov, 05:44


{ t.me/Manaseks }

Rites

10 Nov, 19:37


بمیرد تشنه مستسقی و دریا همچنان باقی

Rites

05 Nov, 18:23


© Hans Vandekerckhove (b. 1957)

▫️I'm Only Sleeping, 2000.
▫️Eavesdropper, 2002.
▫️Erlkonig, 2001.
▫️Figure in a Landscape, 2002.
▫️Portrait of the Artist as a Horse, 2003.
▫️The Green Whisper, 2002.
▫️The Well, 2002.
▫️Wish you were here, 2001.
▫️Willow, 2003.

Rites

01 Nov, 18:53


«هنگامی که از رابرت براونینگ درباره معنای یکی از شعرهای پر ابهامش سوال کردند چنین جواب داد: هنگامی که این شعر را می‌نوشتم خدا و رابرت براونینگ معنای آن را می‌دانستند. حالا فقط خدا می‌داند.» •آثار ادبی را چگونه باید خواند، تری‌ ایگلتون

Rites

15 Oct, 21:49


Giraffes Battling in Forest, Maasai Mara, Undated
© Nick Brandt

Rites

24 Sep, 05:54


{ t.me/Manaseks }

Rites

24 Sep, 05:44


Le Feu follet (1963)
The Fire Within
dir. Louis Malle

Rites

22 Sep, 14:30


چند موضوع عاشقانه

آفتاب.
خانه‌های روستایی
در رمان‌های روسی.
بی‌درکجایی محض.
قدرت.
طنین اطمینان‌بخشِ
یک صدا.
سبک‌پایی.
توهمات سودمند.

راینر مالکوفسکی | علی عبداللهی


◄ شعرهای دیگر در: شعر ترجمهٔ سایت بارو

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شعر و داستان کوتاه جهان را در کانال تلگرام بارو بخوانید.

■ B A R U

Rites

19 Sep, 21:13


4 Months, 3 Weeks and 2 Days (2007)
dir. Cristian Mungiu

⚠️ Highly spoiler

جهان در یک بزم بنظر می‌رسد، اما تو بیرون پرتاب شده‌ای. انقدر غریبه با بزم عظیم جهان که حتی وقتی در کمترین فاصله با پوستت اتفاق میفتد هم متوجهش نمی‌شوی. سروکارت قدری با خون و جنازه‌‌ست که حتی صدای ساکسیفونِ بزم جاری جهان یا بهم خوردن لیوان‌های شامپاینش را نمی‌شنوی، حتی اگر خودت آنجا باشی، درست در همان لحظه، درست در وسط همان بزم.
در لحظه‌های آخر فیلم گابیتا از اوتیلیا میپرسد «دفنش کردی؟» و اوتلیا جواب می‌دهد «بیا دیگه هیچ وقت درباره‌ش حرف نزنیم.» اینکه انقدر بیرون شده باشی از شادی جاری جهان، و انقدر غده‌های غم‌انگیزی پشت سرهم بلعیده باشی که قدری دلت نخواهد چیز جدیدی قورت بدهی که ترجیح بدهی خودت را هم با همه اندوه ها فراموش کنی، اندوهایی که بخشی از خودت شدند.
اوتلیا برمیگردد و نگاه میکند به دوربین. اجازه میگیرد شاید، اجازه برای فراموش کردن و شروع پیوستن به این مجلس رقص، فراموشی ناچار، که خودش هم می‌داند هرگز نمی‌تواند، که هرگز نخواهد توانست.
اوتلیا به دوربین نگاه می‌کند و فیلم تمام می‌شود.