شعرهای مهدی خداپرست @m_khodaparast1 Channel on Telegram

شعرهای مهدی خداپرست

@m_khodaparast1


من شاعر سفره‌های بی‌نان هستم
@mrbbn
#مهدی_خداپرست
#رندخراسانی

شعرهای مهدی خداپرست (Persian)

با وجود پراکندگی اطلاعات و محتواهای مختلف در فضای مجازی، کانال تلگرامی "شعرهای مهدی خداپرست" یک فضای اختصاصی برای علاقمندان به شعر و ادبیات فارسی فراهم می‌کند. با عضویت در این کانال، شما با شاعر برجسته و معروف مهدی خداپرست آشنا خواهید شد و به آخرین اشعار و آثار او دسترسی پیدا خواهید کرد. nnمهدی خداپرست، یکی از شاعران معاصر ایران است که با شعرهای زیبا و عمیق خود توانسته است جایگاه ویژه‌ای در صحنه ادبی کشور به دست آورد. او با شعرهایش توانسته است احساسات و اندیشه‌های خود را به شکلی زیبا و شگفت‌انگیز به زبان بیاورد و تعداد زیادی از طرفداران و شاعرخوانانی را به سوی خود جذب کند. nnدر کانال تلگرامی "شعرهای مهدی خداپرست" شما علاوه بر خواندن و استفاده از شعرهای او، می‌توانید با دیگر آثار و فعالیت‌های او نیز آشنا شوید. با تکیه بر تجربه و استعداد خلاق خود، مهدی خداپرست تلاش می‌کند تا با اشعارش اثری عمیق و پرانرژی در دنیای ادبی ایران بگذارد. nnبنابراین، اگر به شعر و ادبیات فارسی علاقه‌مندید و می‌خواهید به دنیای زیبای شعرهای مهدی خداپرست وارد شوید، حتما این کانال را در تلگرام دنبال کنید. با عضویت در این کانال، شما فرصتی مناسب برای لمس و حس کردن زیبایی و اغوش گرم شعرهای وی پیدا خواهید کرد.

شعرهای مهدی خداپرست

12 Oct, 20:01


هر چه کم صبری ! به این منوال عادت می‌کنی 
به حقوق ذرّة المثقال عادت می‌کمی

آن اوایل غیر ممکن بود شاید اختلاس
بعد به دزدی بیت المال عادت می‌کنی

این که پول نفت‌مان الجّار ثم الجّار شد
بعد سهمت می‌شود پامال! عادت می‌کنی

وعده‌ی نا ممکنی حتّی اگر مسئول داد
می‌کند بی شک تو را اغفال! عادت می کنی

سال قبل از این اگر که قول جنّت داد شیخ
شیخ شوخی می‌کند ! امسال عادت می‌کنی

یا که لنگ نان شب باشی و دولت می‌کند
مالیاتت  را اگر دنبال! عادت می‌کنی

در اروپا هم ون ارشاد اگر برپا کنند
مقنعه که جای خود به شال عادت می‌کنی

در ادارات آن قدر که پاس کاری می‌شوی
به جنونِ توپّ بسکتبال عادت میکنی

کارمندان رشوه را مانند موسِ موش اگر
می‌کنند از بهر خدمت چال عادت می‌کنی

هر زمانی قسمتت شد دیدنِ بیت النمال
بود اگر خالی تر از یخچال عادت می‌کنی

#مهدی_خداپرست
#طنز_تلخ

@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

13 Sep, 22:23


هی نده شیخ ! گیر خسته شدیم
که به جانِ حقیر خسته شدیم

از کرامات شیخِ شیرین گویْ
از مُریدان پیر خسته شدیم

نسل ما بود مثل جِزقاله 
به پیمبر به پیر ! خسته شدیم

از سوالات مبهمِ مُنکـَر
بیشتر از نَکیـر خسته شدیم

اصلاً از آمدن به این دنیا
فرض کن هست دیر! خسته شدیم

این که دارید می‌کنید فقط
ملّتی را اَجیر خسته شدیم

آخر انقلاب آزادی ست
ابتدای مسیر خسته شدیم

روی ما خطّ فقر سنگین بود
بس که ماندیم زیر خسته شدیم

کردم اعلام بنده از طرفِ
قشر های فقیر خسته شدیم

زخم بستر شدیم ! بیکاریم
پُشت ما زد کهیر ! خسته شدیم

جنس‌مان هم نبود هرگز جور
و از این قیف و قیر خسته شدیم

هر زمانی که وعده‌ داد و عمل
چون نکرد از وزیر خسته شدیم

یک زن بی‌حجاب گفت بگو
از وَنِ سخت‌گیر خسته شدیم

از ریالی که می‌رود پایین
در عوض اوجِ لیـر خسته شدیم

صبح تا بوق سگ دویدیم و
از بخور تا نمیر خسته شدیم

خیلی از زندگی رکَب خوردیم
سیر خوردیم سیر خسته شدیم

تا که جا داشت معصیت کردیم
از صغیر و کبیر خسته شدیم

معصیت کرده‌ایم و چون وجدان
کرده ما را اسیر خسته شدیم

از قیامت ، جزا ، حساب و کتاب
مَحکمه از دبیر خسته شدیم

بوکسوری زد بساز و بفروشی
رفته شورا ، دبیر ، خسته شدیم

سخت‌جانیم این درست! ولی
چه کنم؟ ناگزیر خسته شدیم

سوپری گفت گاومان زایید
از گرانی شیر خسته شدیم

هر که آمد فقط به ما مالید
کرد ما را خمیر ! خسته شدیم

به طریقی که بود لِلّاهن
واقعاً چشم‌گیر خسته شدیم

شیخ امشب بده به من حتما
یک عدد هفت تیر خسته شدیم

حرف ها را شنید و گفت مدیر
برو گُم‌شو بمیر خسته شدیم

#مهدی_خداپرست

شعرهای مهدی خداپرست

13 Aug, 22:13


یار چکّش می‌زند دلدار چکّش می‌زند
گاه حتّی مال مردم خوار چکّش می‌زند

دوره‌ی فعلی خوراک کار چکّش کاری‌است
هر کسی مِن حیث ، بالاجبار چکّش می‌زند؟

دادگاهی من خودم دیدم به چشم خویشتن
روی میزش قاضیِ دیندار چکّش می‌زند

گفتم این میزی ست که زیرش خبرهای خوشی‌ست؟
رشوه را هم می‌کند انکار! چکّش می‌زند

زاهد خلوت نشین من را به شک انداخته
با که خلوت می‌کند؟ انگار چکّش می‌زند

دوستی دارم که نجّار است و چشمش نیز هیز
با مجوّز از وزیرِ کار چکّش می‌زند

هست آقازاده ای تا شینگنَش را اخذ کرد
در اینستا کرده است اقرار چکّش می‌زند

چون زمان طفلکی فرهاد اس ام اس نبود
لاجرم بر کوه و بر دیوار  چکّش می‌زند

شاعری با تیشه دارد نان بازو می‌خورد
در اینستا رِند با خودکار چکّش می‌زند

#مهدی_خداپرست
#طنرپردازچ

شعرهای مهدی خداپرست

10 Aug, 19:13


حال ماها جا نمی‌آمد اگر ساغر نبود
زود می‌رفت از جهان بابا اگر مادر نبود

طنزهایم لطف چندانی نداردند ، البته
داشت! وقتی چارپایه  ، محکمه ، داور نبود

نسل فعلی ورپریده نسل ما جزغاله شد
حتک حُرمت وقت ما به مادر و خواهر نبود

رو نمی‌شد اختلاسی هم ولو ناچیز بود
چون فضاهای مجازی قابل باور نبود
 
هر کسی رِزقش به قطر گردنش معلوم بود
روی خطّ فقر اصلا گردنی لاغر نبود

دینگریزان کم به کم از دین گریزان گشته‌اند
روز اوّل شک به این اندازه در باور نبود

گیرم ای خیّام عیبی نیست در اسلام ناب
شاید آن موقع شبیه این زمان کافر نبود

یا که ما شوتیم یا هم که خدا در باغ نیست
گاز حوّا در زمین جـِر گاز اشک‌آور نبود

طنز تلخ شعرهایم را نمی‌فهمد کسی
کاش علی چپ سمت مسئولین این کشور نبود

لطف مردم شامل حالم نمی‌شد هیچ وقت
توی اشعارم اگر که شیخ علی اکبر نبود

#مهدی_خداپرست
#طنز_پرداز

شعرهای مهدی خداپرست

20 Jul, 21:33


اعراب به ما تبر نزد ، داس چرا
این قوم نبود پست و نسناس؟ چرا!
سگ در همه جا به پاسبان معروف است
سگ پارس نمی‌کند ولی پاس چرا …!

#مهدی_خداپرست
#طنزپرداز
#حمله_اعراب

شعرهای مهدی خداپرست

12 Jun, 18:10


بنا نبود از اول به نام دین بخورند
بنا نبود که این‌قدر نقطه‌چین بخورند

پسر بزرگ نکردم که با رفیقانش
هزار مرتبه شلّاق در اِوین بخورند

بنا نبود که از پول‌های بیت‌ المال
فقط به لطف دو تا داغ‌ِ  بر جبین بخورند

نمی‌رود ز گلو  خشک ، لقمه‌های حرام
نیاز هست که با آب و کافِئین بخورند!

گزیده روسیه سوراخ هایشان را کم؟
چقدر پا و کلک باید از پوتین بخورند؟

کسی نمانده نخورده رکب ! همه خوردند
اگر که سیر نخوردند از آن ، از این بخورند!
 
عجیب هست برایم که میوه‌های بهشت
میان این همه دین قشرِ مسلمین بخورند!؟

وطن که روی هوا رفته ، بانیانش کاش
خدا کند که همین روزها …زمین بخورند..!

#مهدی_خداپرست
#مطالبه_گر_باشیم

شعرهای مهدی خداپرست

03 Apr, 00:23


آن قدَر در شهر بیماریّ مُزمِن ریخته
شاخه‌ی کافر ، بماند برگ مؤمن ریخته

شُکر می‌گویم خدا را پُشت بام خانه‌ها
دیشِ دیگر آبروی نصب آنتن ریخته

بس که در استیج های انجمن ها خوانده‌ام
چند وقتی هست دیگر ترسم از سِن ریخته

تا کمر باریک دیدی گول ظاهر را نخور
توی پوشاکِ زنانه صد مُدِل گِن ریخته

مردم از دار و ندارم باخبر هستند چون
از بشر من به گمانم بیشتر جِن ریخته

کور شد محسن، رفیقم! بعد دیدم تا کمر
شامپوی گلنار در حمام محسن ریخته

کودکان کار و سر توی زباله در وطن
مثل فقر بچّه‌ای مانند اوشِن ریخته

قیمت اجناس در بازار طوری هست که
در کنار کُرک و پر ، اشک از محاسن ریخته

نه فقط ماشین چینی بیشتر هست از پراید
زعفرانِ چین چرا در شهر قائن ریخته ؟

ما شراب و حوری و جنّت نمی‌خواهیم شیخ
هر دو مورد در جهان تا حد ممکن ریخته

در وزارتخانه ها هم به ازای یک وزیر
پنج تا نایب رئیس و ده معاون ریخته

خانه می‌خواهم اگر ضامن جز الزامات هست
وام می‌خواهم ولیکن نسل ضامن ریخته

توی ظاهر های مسئولین ما ها داغ مُهر!
ذاتشان را هم خدا در ظرف باطن ریخته

شعر من سر درد دارد احتمالا همسرم
توی طبع شعر من ویروسِ میگرِن ریخته

تسمه تایمم پاره شد که هر بلایی را خدا
بر سر هر کس در اینجا هست ساکِن ریخته

وعده ها دادند اول از قبوض آب و برق
آبروی هر چه مسئول است لاکِن ریخته

#مهدی_خداپرست
#طنزپرداز

@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

26 Mar, 22:14


#طنزیمات_ادبی
ای خدا در سال نو این وضع را پایان بده
هر چه تا حالا ندادی را بیا الان بده

یا به مسئولینِ بی وجدان ما وجدان بده
یا به محرومان بی سامان ما سامان بده

یا که نان کلّ آقازاده ها آجر نما
یا به ما هم مثل آنان جای آجر نان بده

سیل ، آتش ، زلزله ، ویروس ، بنزین، اختلاس
قسط‌بندی کن به ما هر سال، یک بحران بده

مشکلت با ما مسلمانان دقیقاً  چیست؟هان!؟
خب دو تا بحران ببر به سایر ادیان بده

کشور ما را اگر شادی ندادی ، پیشکش
لااقل غم را نده با پارچ ، با لیوان بده

یا بگیر اندوه لبنان را که ما را می کُشد
یا به لبنان هم کمی اندوه از ایران بده

یا به ما هم یک وزیر خارجی اعطا نما
یا به آنها یک رئیسِ خادم از سمنان بده

روزی سارا کجا و روزی دارا کجا ..!؟
یا نده روزی و یا هم لا اقل یکسان بده

یا نفرما خلق موجودی و وقتی خلق شد
ابتدا تبعیض را بردار و بعدش جان بده

کُفر آلود است اگر اشعار من شرمنده‌ام
یا بگیر این ذوق را یا هم کمی ایمان بده!

#مهدی_خداپرست
@m_khodaparast1
@tanz20 👈

شعرهای مهدی خداپرست

04 Mar, 11:57


شنیدم گفته دولت غم نخور یارانه‌اش با من
شما فرم خوداظهاری بده! سامانه‌اش با من

وزیر مسکن از کلّ جوانان خواسته فوری
به عقد هم درآیید ای عزیزان خانه‌اش با من

وزیرِ پُرتکاپوی رفاه و عیش هم گفته
که مرغ و تخمِ مرغش با شماها شانه‌اش با من

وزیری به کشاورزانِ بی سامانِ کشور گفت
که باران از خدا شُخم از شما و دانه‌اش با من

وزیر نفت گفته نرخ بنزین دست دولت نیست
به اُمّید خدا در صحن مجلِس چانه‌اش با من

وزیر صمت فرموده : فقط کالای ایرانی
بخر ! پایینِ قیمت های شهر بانه‌اش با من!

وزیرِ خوش دفاع از حرص آمریکا به مردم گفت
که مُشت‌اش از شما و سیلیِ جانانه‌اش با من

وزیر ارتباطات از نِت ارزان خبر داده
وَ جومونگ ادعا کرده‌ست که افسانه‌اش با من

وزیرِ خوب نیرو گفته قبض‌ت را بده هر ماه
و عادت کن بریزی ! عادت ماهانه‌اش با من

“اگر غم لشکر انگیزد” وزیر تیز و با فرهنگ
به ما ها گفته زِکّی! ساقی و پیمانه‌اش با من

“دلا دیوانه شو دیوانگی هم عالمی دارد”
خداوندا مرا دیوانه کن شُکرانه‌اش با من

#مهدی_خداپرست
#طنزتلخ

@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

06 Feb, 04:58


ای خوش آن شاعر که نان از زور بازو می‌خورد
خون دل از وعده‌ی یک عدّه پر رو می‌خورد

هست اینجا پاچه خواری که برای نان مفت
پاچه را تا یک وجب بالای زانو می‌خورد

تاجری هم زیر لب هی ذکر می‌گوید ولی
خونِ مردم را مکیده مثلِ زالو می‌خورد

“زاهد خلوت نشین از حال ما آگاه نیست”
چون که ما نیمرو و او با چنجه لیمو می‌خورد

یک نفر مسئول راحت اختلاس گُنده را
می‌خورد انگار که سالادِ کاهو میخورد

یا در و پیکر ندارد این خزانه از اساس
یا که نه با بیل اساسی زیر آن سو می‌خورد

در اینستا هر زمان که تیتر شد چندین خبر
یک نفر پُشتِ خبرها ، مثل یابو می‌خورد

پول بعضی می‌رود بالاتر از پارو ولی
‌پاکبان بر طبق خِش خِش های جارو می‌خورد

وای بر آن سرزمینی که پدر از جبر فقر
جای نان شب فقط از این و آن رو می‌خورد

گاه هم صیّادِ عاشق پیشه شبها سیر نیست ‌
شیر گاهی حسرت چشمان آهو می‌خورد

یک نفر دارد مرا هر شب نصیحت می‌کند
شک نکن زیراب ِ من از جانبِ او می‌خورد

آن که یک رو بود و حقّ می‌گفت نانش قطع شد
یک نفر از گفتنِ حرف دو پهلو می‌خورد

پیرمردی هست با واکِر به زحمت می‌رود
در کنار سفره امّا چارزانو می‌خورد

ناخدا قصدش فقط سرمنزل مقصود بود
کشتی اش امّا به سمت باد پارو می‌خورد!

#مهدی_خداپرست
#طنزتلخ

M_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

04 Feb, 22:14


هر چند که لطف میکنی بابت من
با دادن یارانه ی بی برکت من
لطفاً به شعورمان اهانت نکنید
این موردتان نمی‌رود در کَتِ من

#مهدی_خداپرست

@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

31 Jan, 21:18


من معتقدم که خنده برخواهد گشت
دور از قفسه پرنده برخواهد گشت
گیریم به شاعران تریبون ندهید
یک روز به سمت بنده برخواهد گشت

#مهدی_خداپرست

@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

23 Jan, 21:16


اول که اسب و قاطر و استر نداشتید
با ما تراز غیر برابر نداشتید

ظاهر به عمق باطن تان هم شبیه بود
این قدر چهره‌های مکدّر نداشتید

کشف حجاب این همه دعوا نداشت که
اصلا کراشِ خواهر و مادر نداشتید

از صلح و گفتگوی تمدّن شروع شد
این‌قدر توپ و تانک و نفربر نداشتید

پورشه‌نشین شدید و به ما بوق می‌زنید؟؟
سی سال قبل پورشه که چه! خر نداشتید

کردید دعوت از همه‌ی ما به راه راست
کردیم راست و حیف که باور نداشتید

کم کم ریال هم زد و زیراب سکّه خورد
چیزی به نام ارز شناور نداشتید

خاشاک و خس شدیم و کف و سوت می‌ زنید
خواب از هجومِ سرو و صنوبر نداشتید

موسای اشعر ید که آپدیت هم شدید
کاش ادّعای مالک اشتر نداشتید

ما را فریفتید که مانند یوسفید
کم از برادران پیمبر نداشتید

کشتی به گِل نشسته و تحریم که شدیم
شکر خدا بهانه‌ی دیگر نداشتید

پا روی عدل کاش فقط بود و حیف که
دست از خدا و دین خدا بر نداشتید

در باز هست و مرحمت دوستان زیاد
خیر شما زیاد که جز شر نداشتید

#مهدی_خداپرست

@m_khodaparasr1

شعرهای مهدی خداپرست

14 Jan, 20:05


#فرزندآوری

بانگ فرزند آوری دارید اما کار چه؟
نان برای سیریِ این قوم گندم‌خوار چه؟

گیرم اصلا یک شب جمعه پیازش داغ شد
آش پخته نخبه شد در دامن کفّار چه؟

آمدیم و بچّه آوردیم ، روزی از قضا
تن فروشی کرد دور از جان و بالاِجبار چه؟

یا اگر معتاد شد با این گرانی‌های جنس
آخر عمری اگر شد بر سرم آوار چه؟

آمدیم و من بمیرم این یتیمِ بی‌پدر
شد زباله گرد از پسمانده‌ی اغیار چه؟

فرض کن من فاضلم کوکای زم زم خوردم و
بچّه روح الله زم شد جزو استکبار چه؟

شد رئیسِ دولت اصلا! هست بالاتر از آن؟
حصر شد در خانه و هم‌صحبت دیوار چه؟

یا غلط کرد و گذشت از بین جمعی مغتشش
مثل حلّاج اشتباهی رفت روی دار چه؟

فرق گرگ و میش را چوپان نمی‌داند! اگر
بچه‌ام کرد اختلاس دِبش در بازار چه؟

من که عمری با حیا بودم اگر شد بچّه‌ام
مثل فرزند فلانی بچه‌ی بیعار چه؟

یا اگر شاعر شد و مانند بعضی دوستان
مصلحت کرد اقتضا شد شاعر دربار چه؟

نان بازو می‌خورد شاعر نه از انگشت خود
خون نریزد شعر او از جوهر خودکار ! چه؟

شاعران را هیچ کس غیر از خودش درکش نکرد
مثل ماها شد اگر معتاد به سیگار چه؟

ما کمر هامان شبیه عمده سدها خالی‌است
از کمر‌ افتاد اگر که تسمه‌ی شلوار چه؟

همسر من می‌رسد به خود ولی چون اشتهام
نیست مثل ناصرالدین شاه از قاجار چه؟

از زمانی حقّ فرزندم شد از همسایگان
تازه فهمیدیم که الجّار ثمّ الدّار چه!

#مهدی_خداپرست
#طنزتلخ
@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

18 Dec, 18:55


و عشق مختصر امّا مفید لازم بود
امید شب به طلوعی سپید لازم بود

برای وصل نه! دیدار نه ! نگاه تو
کمی صبوری و قدری امید لازم بود

پس از تو میکده ها هم شبیه مسجد شد
مُراد چون که تو بودی ، مُرید لازم بود

به شاهرود دو چشمم چنان زلالی که
قیاس بین تو و بایزید لازم بود

فروخت زاهد صنعان اگر چه دینش را
و داشت ناز تو را می‌خرید لازم بود

نسیم عشق تو طوفان شد و اگر چه همان
نسیم ، بابتِ تعظیم بید لازم بود

برای مُردنم اینکه حضورِ تو نزدیک
تر از اجل بشود با ورید ، لازم بود

که شرط لازم و کافی اجل نبود ولی
ققط حضور رقیبی پلید لازم بود

و عشق حادثه‌ای کهنه بود مثل هبوط
که احتمالش اگر چه بعید لازم بود

شبی که آمدی از خانه آه ماه از شرم
همین بهانه که شد ناپدید! لازم بود

برای بوسه‌ی رگ روی تیغ آزادی
شبیه عشق همیشه شهید لازم بود

#مهدی_خداپرست

@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

12 Dec, 11:56


هر چند حواسمان به رقص رشت است
رسواییِ بام آسمان در تشت است
با حرکت دِبش ، خاوری از نظرم
مستوجبِ عفو و قابل برگشت است

#مهدی_خداپرست
#طنزپردار
#خاوری

@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

07 Dec, 13:43


از سفره‌ی آماده اگر کم بخورید
روزی برسد که حسرت و غم بخورید

این سفره که پهن است! چرا با عجله؟
با چایی دِبش و قند، نم نم بخورید

در گوشه کنار اگر کسی شاکی شد
شاکی بشود ! خب به جهنّم ! بخورید

ماه رمضان که عذر شرعی دارید
جبران بکنید و در محرّم بخورید

ما ها که به یارانه قناعت کردیم
پس حداقلّ به جای ما هم بخورید

یک عمر علی‌وار نخوردید! قبول!
مِنـبعد شبیه ابن‌مُلجم بخورید

آذوقه‌ی هفت نسل‌تان جور شده
پس دل بدهید و همه از دم بخورید

بُـز دست شما کسی نمی‌داد ... ولی
حالا که فضا شده فراهم ، بخورید

از خون شهیدان خدا شرم، چرا؟
راحت بنشینید و منظّم بخورید

دنیا همه در حال تماشای شماست
دعوا نکنید و مثل آدم بخورید

یک مشهدی رِند شنیدم می‌گفت؛
کم مانده فقط که مالِ ما رَم* بخورید

#مهدی_خداپرست
#رندخراسانی
#طنزتلخ

پی‌نوشت؛
*ما رَم در گویش مشهدی
مخفف شده‌ی “ما را هم”

@m_khodaparast1

شعرهای مهدی خداپرست

12 Oct, 13:47


شما بالا و خطّ فقر و ما پایین ولی تا کی؟
سر یک سفره هی خوردید مسئولین ولی تا کی؟

نه تنها سفره را با سفره ، آش و جاش را بلکه
هم از توبره هم از آخور هم از خورجین ولی تا کی؟

بیا خلوت بکن حاجی اگر مانده‌ست وجدانی
به جای نان بازو می‌خورید از دین ولی تا کی؟

پروستات تو در شاسی، ترازش از سرم بالاست
که میگویند خطّ فقر! یعنی این ولی تا کی؟

صمد در چشم عین الله و تو در چشم خلق‌الله
فرو‌ کردی ، گرفتی فیگور فردین ولی تا کی ؟

و طنز ماجرا حرف برابر بودن ما بود
که لُنگ انداخت آخر چارلی چاپلین ولی تا کی؟

چه تبعیضی ‌ست ببن اشرف مخلوق عالم که
شماها لاکچری و ما دهَک ننگین ولی تا کی؟

سوار پورشه نکبت‌زاده ها هستند و در ایران
می‌اندازید بُنجل جای بنز از چین ولی تا کی؟

همیشه زخم روی زخم! دیگر خسته‌ایم آخر
به روی زخم می‌مالیم بِتادین ولی تا کی؟

دمار ما فقیران را نه تنها که درآوردید
دمار سنگ پا را نیز از قزوین ولی تا کی؟

نماز واجب ما شد غذای نان شب واجب
نماز مستحبی در کرِمپوتین ! ولی تا کی؟

نمازی هم اگر خواندیم فکر و ذکرمان نان بود
کشیدیم آن قدَر ضای والضّالین ولی تا کی؟

چه بوی خون شنیدیم از امیران در دل تاریخ
از استخر فرح ، گرمابه ای در فین ولی تا کی؟

شبیه احتمال مرگ من هی می‌رود بالا
شبی کالا ، شبی هم بی خبر بنزین ولی تا کی؟

اگر چه هر دو در این سال‌ها هم را فقط کردیم
شما ما را دعا کردید و ما نفرین ولی تا کی؟

اگر گفتیم این ها حقّ مردم نیست! فرمودید
برو ضمن دعاهایت بگو آمین! ولی تا کی؟

اگر چه طنزپردازم ، شما را دیدم و گفتم؛
که صد رحمت به روح پاک مِستـِر بین ولی تا کی؟

#مهدی_خداپرست
#طنزتلخ

@m_khodaparast1