علیرضا کفایی(گاه نوشت) @kafaeealirezaa Channel on Telegram

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

@kafaeealirezaa


هر نوع سلطنت مطلقه، حتی معتدل‌ترین نوع آن و هر گونه اشرافیت حتی اصلی‌ترین شکل آن به حق توهینی به مقام انسانیت است.
_________________

علیرضا کفایی(گاه نوشت) (Persian)

به کانال تلگرام علیرضا کفایی(گاه نوشت) خوش آمدید! این کانال متعلق به علیرضا کفایی است که در آن به نوشته ها و افکار خود می‌پردازد. علیرضا کفایی با انتشار نوشته های خود، تلاش دارد تا به موضوعات مختلفی از جامعه، فرهنگ و انسانیت پرداخته و نظرات و اندیشه های خود را با دنیای مجازی به اشتراک بگذارد. اگر به خواندن متون ادبی و فکری علاقه‌مندید، این کانال مناسبی برای شماست. علاوه بعلیرضا کفایی در این کانال، شما می‌توانید از آخرین پست‌های او در اینستاگرام نیز بازدید کنید. پس شما نیز به جمع دنبال کنندگان این کانال بپیوندید و از مطالب جذاب و الهام‌بخش علیرضا کفایی لذت ببرید!

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

04 Jan, 08:08


دکتر رضا رئیس طوسی از جهان رفت

جواد کاشی
آنها که امروز شصت و سه، چهار یا پنج ساله‌اند، در زمان انقلاب، هفده، هجده یا نوزده ساله بودند. من هم در میان آنها بودم. ما را می‌توانستی نوجوانان مجدوب بنامی. مجدوب نسلی بودیم که گاهی فقط سه چهار سال بزرگ‌تر از ما بودند گاهی هم البته بیشتر. آنها را امروز نسل آرمانگرای انقلابی می‌نامند و به مثابه نسل متهم بارها موضوع بازجویی قرار داده‌اند. ما را به عنوان شاهدان به دادگاه فرابخوانید. از زبان ما هم بشنوید آرمانگرایان آن روزگار چند گروه بودند.
یک گروه فرصت‌طلبان انقلابی بودند. تا یک روز قبل از پیروزی انقلاب خیلی منطقی و واقع‌گرا بودند، یکباره آتش گرفتند، آرمانگرا شدند. 
گروه دوم کسانی بودند که سواد انقلابی داشتند. به قلم و گفتار آرمانگرا بودند. واژگان گرم گفتار انقلابی را با حرارت می‌گفتند و می‌شنیدند. مجذوب ساحت کلام بودند. آنها بدون نام‌های بزرگ و آتشین نمی‌توانستند روزگار بگذرانند. این گروه در اوج روزگار انقلاب میان صحنه بودند اما هنگامی که مشت‌های گره کرده یک به یک وا شد و رسوا شد، سرد شدند، از صحنه بیرون رفتند و به کار و زندگی خود پرداختند.
گروه سوم کسانی بودند که خود را رسول می‌پنداشتند. خیال می‌کردند وظیفه دارند آرمان‌ها را محقق کنند. اگر توانستند به کلام و نصیحت، اگر نتوانستند به شلاق و زور و فریب. مناصب سیاسی را اشغال کردند و مانیفست تابعیت از حقیقت را پیش چشم مردم نهادند. مردم باید انتخاب می‌کردند به راه حقیقت خواهند رفت یا دشمنان شیطان‌اند. در صف دوستان می‌نشینند یا در صف دشمنان خواهند ایستاد. وای به حال کسی که به آرمان‌ها تعهد انقلابی نمی‌داد.
گروه چهارمی هم وجود داشت. دکتر رضا رئیسی طوسی در آن شمار بود. شب پیش از دنیا رفت. بعید می‌دانم کسی از نسل جدید حتی نامی از او شنیده باشد. شهرتی نداشت. اهل قلم و کلام آتشین نبود. نه تنها در منصب قدرتی حاضر نشد، بلکه در چهل و پنج سال بعد از انقلاب یک روز خوش ندید. بزرگان می‌دانند او که بود و چه نقش‌های شگرفی بازی کرد. از چه شجاعتی بهره داشت.
آرمان‌ برای این گروه چهارم، یک مساله شخصی بود. آرمان دستاویزی برای حراست از خود بود. آرمان او را از پرتاب شدن در ابتذال روزگار حراست می‌کرد. نه تسلیم غوغاهای زمانه می‌شد نه از نیروهای امنیتی ترسی به خود راه می‌داد. در این سال‌های آخر چهره‌ای تکیده داشت. اما چشمان و رفتارش مثل یک کودک معصوم و ساده بود. 
من دانشجوی او بودم. یکی از بهترین اساتید علوم سیاسی بود. در موقعیتی نیستم که از جایگاه علمی او سخنی بگویم. اما در این سی سال گذشته هر وقت به ملاقاتش می‌رفتم، از میزان تواضع‌اش دست و پایم را گم می‌کردم. با مهر و سادگی به من می‌نگریست. اغلب سکوت می‌کرد. من هم اغلب جرات سخن گفتن نداشتم و همه چیز به تماشا و تعارفات ساده و ذکر چند خبر می‌گذشت.
از آرمان و آرمان‌گرایی فقط شلاقی برای کتک زدن به خود ساخته بود. به آنهایی که از آرمانگرایی به قول شاملو «گندچاله دهانی» می‌دانستند با گذشت و مهر و صبر می‌نگریست. اگر بزرگانی مثل او نبودند، هیچ شاهدی برای دفاع از آرمان‌ و آرمانگرایی نبود. قلیل‌اند، یک به یک از جهان چشم فرومی‌بندند، اما اسنادی بی‌بدیل برای روز داوری‌اند.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

04 Jan, 07:50


🔺 دکتر رضا رئیس‌طوسی پیش‌کسوت ملی مذهبی درگذشت.

🔹رضا رییس‎طوسی ( ۱۴۰۳-۱۳۱۵)

🔹دکتر رضا رییس‌طوسی، عضو ارشد و پیش‌کسوت نیروهای ملی-مذهبی ، استاد برجسته دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران که در طول حیات پربار و خستگی‌ناپذیر خود، خدمات شایانی به عرصه علم و دانش ارائه نمود، به‌سوی معبود یکتا شتافت.

🔹وی که از اعضای اولیه سازمان مجاهدین خلق و از همراهان مجاهد شهید محمّد حنیف‌نژاد بود دوره‌های آموزش نظامی و سازماندهی مخفی را پیش از انقلاب در مصر فراگرفت و آن را به اعضای داخل کشور منتقل کرد و آموزش سازماندهی مخفی را به کادرهای اولیه مجاهدین عهده‌دارشد.

🔹رییس‌طوسی در انجمن‌های دانشجویان مسلمان در اروپا و آمریکا به فعالیت‌های سیاسی و تبلیغی و جذب نیرو و امکانات مبادرت کرد و از اعضای هیات مؤسس برخی انجمن ها به‌شمار می‌رفت. وی از جمله افرادی بود که پاسخ به بیانیه اعلام تغییر مواضغ مجاهدین را در سال ۵۴ در خارج از کشور منتشر ساخت.

🔹دکتر رییس‌طوسی در دوران بعد از انقلاب آرمان‌های سیاسی و اجتماعی اش را در جمع نیروهای ملی مذهبی ادامه داد و بزودی در حلقه یاران نزدیک مهندس عزت‌الله سحابی درآمد و برای احقاق حقوق مردم و تحقق آرمان‌های انسانی ، عدالت و آزادی در جامعه، تلاش های فراوان کرد. او از جمله نیروهای ملی-مذهبی بود که در سال ۱۳۷۹ دستگیر شد و مدت طولانیی را با وجود سن بالا در سلول انفرادی و بازداشتگاه‌های عشرت آباد گذراند.

🔹از دکتر رضا رییس‌طوسی سه کتاب "نفت و بحران انرژی"، "زمین سوخته؛ دیپلماسی بریتاتیا در سیستان" و  "زوال نظام اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار؛ بر اساس اسناد آرشیو وزارت خارجه بریتانیا" تدوین شده است. هم چنین ده‌ها مقاله پژوهشی از وی در نشریه‌های مختلف کشور منتشر شده‌است.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

04 Jan, 06:23


📝📝📝تندروها به جان هم افتادند/ رسانه جبهه پایداری: ادامه دار شدن وقایع 88 ربطی به سعیدجلیلی نداشت ؛ روزنامه کیهان عاملش بود

✍🏻نویسنده در این یادداشت  مدعی می‌شود که روایتی از محمدباقر قالیباف درباره این برهه زمانی شنیده که به نقل از آن می‌پردازد:

«روایت اصلی این ماجرا را سال ۸۹ از شخص دکتر قالیباف شنیدم و چون احساس کردم تحریف تاریخ رخ می‌دهد، لذا آنچه شنیدم را مستقیما نقل می‌کنم: «همان روزهای پس از انتخابات که کروبی و موسوی مدعی تقلب شدند، از دفتر آقا به من و قاسم (سلیمانی) گفتند بیایید.

از ما خواستند فورا برویم با آنها صحبت کنیم تا ماجرا ادامه پیدا نکند. ما به سرعت یک موتور برداشتیم و دو نفری سراغ این دو رفتیم. با جناب کروبی صحبت کردیم بعد هم با جناب موسوی صحبت کردیم که راضی شد بیاید در برنامه زنده صحبت کند تا مخاطبان ایشان آرام بشوند و اغتشاش شکل نگیرد.

بعد هم به ضرغامی زنگ زدم و گفتم هیچ کس به ایشان زنگ نزند و حق دخالت در متن صحبت ایشان را هم ندارید.ولی خب اصل خبر درز کرده بود و روزنامه کیهان چیزی نوشت با این مضمون که عده‌ای در تلاش هستند فتنه‌گران را آبرومند از این ماجرا خارج کنند! همین متن باعث شد موسوی بگوید اگر بناست این‌طوری باشد من هم نمی‌آیم! و خب آن همه خسارت بر کشور تحمیل شد.»/اعتماد

@sobhema_ir
@MostafaTajzadeh
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

03 Jan, 19:44


حسین همدانی، فرمانده وقت سپاه در سوریه و کشته‌شده در حلب، ۱۳۹۴:

آقا می‌فرماید بشار اسد نیابتی دارد می‌جنگد. از طرف ما، برای ما می‌جنگد
زمین سوریه با قصر شیرین و مهران فرق نمی‌کند. مگر ما در جنگ برای سرزمین میرفتیم؟
آقا گفت بعد سوریه آمریکا نمیرود سراغ عراق بعد ایران، مستقیم ایران!

دولت لبنان هیچوقت با ما همراه نبود

ما با کره شمالی بی دین و بی خدا در یک جبهه هستیم
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

03 Jan, 11:07


☑️ کنشِ سیاسی در فاصله با سیاست

🖊محمدرضا تاجیک استاد علوم سیاسی دانشگاه

🔹حکم تئوری بقا به اصحاب قدرت و حکومت، امروز شاید این باشد: «برای نجات پوست خویش، پوست بیندازیید»... «برای کم‌کردن فاصلۀ مردم با خود، فاصلۀ خود با خویشتن و با گفتار و کردار خویشتن (آن‌چه به‌نام سیاست می‌کنید) را افزون کنید»، «دور از خویش بایستید تا مردم را رغبت نزدیک‌شدن ایجاد گردد»، «بر خود بشورید، قبل از آن‌که مردم بر شما بشورند».

🔸حکومت در ایران امروز، بی‌شباهت به مرد فیل‌نمای فیلم دیوید لینچ (با همین نام) نیست، که به‌دلیل ظاهر متفاوتش با جامعه، به شکل‌های مختلف از طرف مردمان طرد می‌شود، و انواع بیگانگی‌ها را تجربه می‌کند.

🔸حکومت، گاه خسته و ملول از این نامهربانی‌ها و طردها و بیگانگی‌ها، رو به مردم فریاد برمی‌آورد: «من آنقدرها هم بد نیستم»، اما شاید دیگر دیر است و مردم بارها او را در هیبت و حالت‌های نازیبا دیده‌اند.

❗️📺 در این وضعیت، سرنوشت حکومت شبیه سرنوشت جری ساینفلد در آن طنز تلویزیونی است. در قسمت The Pick  طنز تلویزیونی «ساینفلد»  (فصل ۴، قسمت ۱۳)، جری ساینفلد را می‌بینیم درحالی‌که دستش را در بینی‌اش کرده، در ترافیک‌ گیر کرده است.

❗️📺 او استند‌آپ کمدینی است که توجه دقیقش به جزئیاتِ مربوط به زندگی روزمره، اساس برنامه‌اش را تشکیل می‌دهد. اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم، از زاویۀ دید شخصی که در ماشین کناری نشسته است، این‌طور به‌نظر می‌رسد که جری دستش را در بینی‌اش کرده است. متأسفانه، شخصی که از ماشین کناری‌ او را دیده است، از آشنایان او و مُدل زیبارویی‌ست که مدت‌هاست جری قصد دارد نظر او را به خود جلب کند. وقتی جری متوجه ماجرا می‌شود، برای رفع این سوءبرداشت، به دنبال دوستش تا دفتر کلوین‌کلاین می‌رود.

❗️📺 البته که دوست مُدلش تمایلی به پذیرش هیچ‌گونه عذر و بهانه‌ای را ندارد. از نظر او، جری با انجام کاری به وحشتناکیِ دست در بینی کردن در مکانی عمومی، از گروه افراد عادی (مؤدب) بیرون رفته ‌است. او، تمایلی به پذیرفتن این‌که اشتباه فکر کرده  است و ساینفلد درواقع در‌حال خاراندن لب بالایی‌اش بوده است، ندارد. در چشم‌ او، جری برای همیشه محکوم است، و درنتیجه، باید از دایرۀ روابط اجتماعی او بیرون برود.

❗️📺بعد ‌از آن‌که جمعیتی از افراد با‌کلاس و بالای‌شهرنشینِ منهتنی، جری را که به‌طرز مسخره‌ای ناامید شده است به سمت آسانسور ساختمان کلوین‌کلاین هُل می‌دهند، او رو به جمعیت برمی‌گردد و با صدای ترحم‌انگیزی که معمولاً در صحنه‌های سینمایی مشاهده می‌شود، داد می‌زند: «من حیوان نیستم!» اما پنداری کسی او را نمی‌شنود و در نگاه خیرۀ دیگران، او را هم‌چون مرد فیل‌نما، موجودی بدشکل و ناقص است که محدودیت‌ها و کژی‌های فیزیکی‌ و غیرفیزیکی‌اش آن‌قدر شدید هستند که در نگاه اول به‌دشواری می‌توان صورت انسانی را در او تشخیص داد.

🔸در این حالت، تنها آن سیاست قادر است سیاست باشد که با ایجاد برداشتی دوم از خویش، بر برداشت نخست غلبه کند، و به مردمان بقبولاند که این سیاست نوظهور، شکل دیگری از همان سیاست پیشین نیست.

🔸می‌دانیم در نزد بسیاری از ایرانیان، سیاست همان پدرسوخته‌گی و حکومت همان ابژه‌ای است که گاه با مهربانی، گاه با ترس و همیشه با حالتی از بیگانگی نگاهش می‌کنند، نگاهی همراه با نفرت، کنجکاوی، عدم پذیرش و یا عدم اطمینان. در نتیجۀ چنین دیدگشتی نسبت به حکومت، سیاست نیز، به‌مثابه آنچه حکومت می‌کند (تصمیم و تدبیر)، هیچ‌گاه نتوانسته با مردم رابطۀ تفهیم و تفاهمی و دیالوگی و دیالکتیکی برقرار کند. لذا اندیشیدن به تغییر این دیدگشت (یا موضع پارالکسی) مردم ایران نسبت به حکومت و سیاست، از رهگذر ایجاد ایماژ و دیدگشتی متفاوت، اگرچه در یک ساحت نظری ممکن، اما در ساحت عمل بسیار دشوار و نیازمند تدبیر عمیق و مستمر و درازدامنی است.

پس، چاره چیست؟ شاید یک چاره در آن باشد که حکومت بیاموزد کمتر حکومت کند، دامان خود را جمع و جورتر کند تا در همۀ آنات و حالات در منظر و نظر مردمان نباشد، از قسمتی از خویش سلب مالکیت کند، قدرت و سیاست را توزیع کند، و اجازه دهد سیاست از رهگذر بازی‌های زبانی گوناگون با مردمان سخن بگوید.

خویش را یک ارگان، و نه ارگانیسم، بپندارد که قادر است به اقتضای شرایط اندام بدن خویش را به‌گونه‌ای دیگر چینش کند، و در یک کلام، در فاصله از خود و آنچه به‌نام سیاست می‌کند، قرار بگیرد تا از شرّ خویش (بسیاری از اندیشه‌ورزان سیاسی دوران روشنگری، حکومت را «شر کوچک» می‌نامیدند) در امان باشد./ جماران

https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1654621
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

03 Jan, 08:35


تفاوت سه  وزیر برای آموزش و پرورش در سه  دولت و در  دو مقطع تاریخی یعنی وزیر سال ۱۳۳۰ و وزیر آموزش و پرورش از سال ۱۴۰۰ ه.ش تا به امروز..

با گذشت ۷۰سال، رو به چه سمتی رفته ایم پیشرفت یا پس رفت؟!؟

🔗دکتر حسابی وزیر آموزش و پرورشِ دکتر مصدق در سال ۱۳۳۰..
و یوسف نوری وزیر آموزش و پرورش دولت انقلابی مرحوم رییسی در سال۱۴۰۰ و همچنین علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در دولت پزشکیان..

🔗دکتر مصدق در زمان تشکیل دولتش فرمود :

« چون وزارت فرهنگ، وزارت مادر است، پس، کسی باید برای آموزش و پرورش انتخاب شود که چکیده‌ی تمام فضایل علوم  باشد..!!!..»

🔗لذا پروفسور دکتر محمود حسابی را انتخاب کردند...

ایشان پنج دکترا داشتند :

دکترای برق و الکترونیک ..
دکترای ریاضیات ..
دکترای فیزیک هسته ای ..
دکترای راه و ساختمان ..
دکترای پزشکی ..

🔗طی سال‌ها تحقیق و مطالعات علمی در دانشگاههای معتبر عالم با دانشمندان بزرگ جهان نظیر پرفسور "اینشتین"، "شرودینگر"، "بورن"، "فرمی" و چندین فیزیکدان دیگر

و همچنین علمای بزرگ مانند "راسل" و " آندره ژید" همکاری و تبادل نظر داشته و تنها شاگرد ایرانی پروفسور "آلبرت اینشتین" بود...!

ایشان علاوه بر زبان فارسی، به زبان عربی، فرانسوی، انگلیسی و آلمانی تسلط کامل داشت...
در تحقیقات علمی خود از زبان های سانسکریت، لاتین، یونانی، پهلوی، اوستایی، ترکی، ایتالیایی و روسی نیز استفاده می نمود...

🔗اقدامات علمی و خدمات دکتر حسابی :

اولین نقشه برداری فنی و تخصصی کشور (راه بندرلنگه به بوشهر)..
اولین راهسازی مدرن و علمی ایران (راه تهران به شمشک)..
پایه‌گذاری اولین مدرسه عشایری کشور..
پایه‌گذاری دارالمعلمین عالی...
پایه‌گذاری دانشسرای عالی..
ساخت اولین رادیو در کشور..
راه اندازی اولین آنتن فرستنده در کشور..
راه اندازی اولین مرکز زلزله شناسی کشور..
راه اندازی اولین رآکتور اتمی سازمان انرژی اتمی کشور..
راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران
تعیین ساعت ایران..

پایه گذاری اولین بیمارستان خصوصی در ایران به نام بیمارستان "گوهرشاد"..
شرکت در پایه گذاری فرهنگستان ایران و ایجاد انجمن زبان فارسی..
تدوین اساسنامه طرح تاسیس دانشگاه تهران..
پایه‌گذاری دانشکده فنی دانشگاه تهران...
پایه‌گذاری دانشکده علوم دانشگاه تهران..
پایه‌گذاری شورای عالی معارف...
پایه‌گذاری مرکز عدسی سازی اپتیک کاربردی در دانشکده علوم دانشگاه تهران ..

و پایه‌گذاری بخش آکوستیک در دانشگاه و اندازه گیری فواصل گام های موسیقی ایرانی به روش علمی..
پایه‌گذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی..
پایه‌گذاری موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران..
پایه‌گذاری مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران..
پایه‌گذاری اولین رصدخانه نوین در ایران..
پایه‌گذاری مرکز مدرن تعقیب ماهواره ها در شیراز..
پایه‌گذاری مرکز مخابرات  گرگدره...
پایه‌گذاری انجمن موسیقی ایران و مرکز.. پژوهش های موسیقی..

پایه‌گذاری کمیته پژوهشی فضای ایران..
ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی کشور (در ساختمان دانشسرای عالی در نگارستان دانشگاه تهران)..
تدوین اساسنامه و تاسیس موسسه ملی استاندارد...
تدوین آیین نامه کارخانجات نساجی کشور و رساله چگونگی حمایت دولت در رشد این صنعت...
پایه‌گذاری واحد تحقیقاتی صنعتی سغدایی (پژوهش در صنعت الکترونیک, فیزیک, فیزیک اپتیک, هوش مصنوعی)...

راه اندازی اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور) در کشور..
ایجاد اولین کارگاه های تجربی در علوم کاربردی در ایران..

ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه در دانشگاه اصفهان..
تشکیل و ریاست کمیته پژوهشی ایران ۱۳۶۰...

استاد همچنین در زمینه تحقیق علمی ۲۳ مقاله رساله و کتاب به به چاپ رساند که در برگیرنده زمینه‌های مختلف بویژه فیزیک مدرن، واژه‌های علمی، زبان فارسی و مباحث علمی گوناگون است.

تئوری بی‌نهایت بودن ذرات این دانشمند ایرانی در میان فیزیکدانان جهان شناخته شده است و نشان "کومان دوردو لالژیون دونور" بزرگترین نشان علمی کشور فرانسه به همین مناسبت به ایشان اهداء شد.


🔗و اما سوابق جناب یوسف نوری وزیر دولت سید محرومان(رییسی) :

مسئول مکتب القرآن...
صعود به قله دماوند...
توفیق شرکت در راهپیمایی ۲۲بهمن..
شرکت درکلیه نمازهای جماعت بعد از انقلاب
پیاده روی اربعین ...!!
شرکت در راهپیمایی 9 دی

🔗و همچنین وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان ، علیرضا کاظمی ..
تحصیلکرده حوزه علمیه و عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان
وی در مقاطع مختلف تاریخ 46 ساله جمهوری اسلامی ،  قائم مقام و دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر، مشاور وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان بسیج دانش‌آموزی و مدیرکل آموزش و پرورش استان خراسان رضوی بوده است.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

03 Jan, 07:30


آیا آیت‌الله خامنه‌ای از سقوط اسد درس می‌گیرد؟


✍️سیدمصطفی تاجزاده


ایران سوریه نیست و با آن تفاوت‌های زیادی دارد؛ اما علل و عوامل سرنگونی رژیم‌های استبدادی شباهت‌های زیادی با یکدیگر دارند: بی‌اعتمادی و بی‌اعتنایی حاکمیت به ملت و تلاش برای برقراری تک‌صدایی؛ ناکارآمدی در اداره امور کشور؛ شکاف طبقاتی و فقیرترشدن فقرا و محرومان؛ سرکوب مستمر منتقدان و مخالفان؛ فساد فراگیر و سیستماتیک و انتخابات فرمایشی.

چه‌بسا اگر ایرانیان تجربه انقلاب ۵۷ را نداشتند و سرنوشت انقلاب‌های عربی را در بهار عربی ندیده بودند، تابه‌حال انقلاب جدیدی آفریده بودند. درهرحال تغییرات اساسی نیاز است و فرصت اندک. به نظر من بهترین روش برای گذر از بحران‌های هم‌افزا و کمرشکن، عمل کردن مانند عصر مشروطه است. دستگاه‌ها و نهادها به کار خود ادامه دهند و هم‌زمان مجلس مؤسسان با انتخاباتی صددرصد آزاد تشکیل شود تا تغییرات لازم را در قانون اساسی به‌وجود آورد. سپس مصوبات خود را به همه‌پرسی ملی بگذارد. به‌این‌ترتیب می‌توان دست به تغییرات اساسی زد، بدون اینکه گرفتار آسیب‌های یک انقلاب ویرانگر شد.

تغییرات سیاستی و دیپلماتیک در کنار تغییرات ساختاری هم ضرورت دارد و هم فوریت. رهبر باید بفهمد وظیفه حکومت در ایران، ریشه‌کنی اسرائیل نیست، ریشه‌کن کردن فقر، رکود، تورم، تبعیض و عقب‌ماندگی است. رسالت حکومت در ایران بازگرداندن اسد و بعث فاشیست بر سریر قدرت نیست، برقراری مناسبات صمیمانه و همه‌جانبه با همسایگان است تا توسعه میهن ممکن شود و اقتصاد آن رونق یابد.

بر بزرگان قوم و قم، هردو واجب است که با آقای خامنه‌ای اتمام حجت کنند. او باید تن به تغییرات و اصلاحات متناسب با خواست ملت بدهد، یا کناره بگیرد. درصورت استنکاف، عزل شود. راه دیگری نیست اگر بخواهیم ایران در چاه ویل بی‌دولتی و تبعات ویرانگر آن نیفتد.


🔗برای خواندن متن کامل این مقاله، اینجا👈🏿 را لمس کنید.


🆔@MostafaTajzadeh
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

02 Jan, 20:08


✍🏻محسن اسدی لاری

این ساعت‌های آخر که به سالگرد فاجعه جنایت سرنگونی پرواز ۷۵۲، شلیک دو‌ موشک به هواپیمای مسافری با ۱۷۶ مسافر بی‌پناه و کادر پرواز، و آسمانی شدن عزیزانم، نزدیک می‌شویم، دچار عوارض جسمی و روحی بیشتری شده‌ایم.

چگونه برای‌ما متصور بود که حتی یکروز از زینب عزیزم غافل باشیم، چگونه ممکن بود همسرم روز را به شب برساند و صدای نازنینشان را نشنود؟ چگونه ممکن بود محمدحسین عزیز گزارش روزانه ندهد؟

از نگرانی‌ها و شادمانی‌ها، از موفقیتها و شکستها، از امتحانات و پروژه‌ها، از درس و از ابتکارات اجتماعی، از ملاقاتها با افراد تاثیرگذار در محافل علمی جهان، از سازماندهی جوانان تا مشارکت سازنده در آکادمی‌ها و سازمانهای جهانی، شرکت در کنگره‌ها، برنامه‌ریزی برای زندگی شخصی، از عشق و شور و مهربانی، از برنامه‌های آتی، از همه چیز برای مادر تعریف میکردید، و او هم با حساسیت مادرانه و عالمانه گوش جان می‌سپرد و گهگاه من هم مداخله‌ای داشتم و بهره‌ها از وجودتان میبردم؛

باورم نمیشود که پنج‌سال گذشته و در حسرت یک کلام از زبان شما، یک نفس گرم شما، یک آغوش پر از محبت پدرانه، سوختم و هرلحظه آه و حسرت از یکسو، و نفرین و ناله علیه جنایتکاران و آمران، از سوی دیگر.

با آنکه هرروزمان مشغول کاری برای ارتقاء شش مدرسه بنام عزیزانم در مناطق محروم بلوچستان، محمدشهر کرج و منطقه ۱۷ تهران با ۲۴۰۰ نونهال دبستانی هستیم، و دو مرکز جامع خدمات سلامت در پرند که به یُمن حمایت همه‌جانبه خیرین و نیک‌اندیشان و خادمان مردم محروم راه‌اندازی شدند.

دائم در درون میسوزیم که تاکی به امر آمران و مباشران، سعی در خاموش کردن ندای مظلومان دارند؟؟ تا کی تلاش برای دست کردن در چشم مردم و تبلیغ واهی بر در و دیوار شهر و از پول اکثریت مردم معترض؟ تاکی میخواهند ظلم بزرگِ قتل فرزندان ایران را لاپوشانی کنند؟ و تاکی میخواهند آمران و مباشران جنایت سرنگونی هواپیمای نخبگان را تحت لوای امنیتی خودشان، نگهدارند؟

ما اکثرَ العِبر و اقلَّ الاعتبار: سرنوشت دیکتاتور سوریه در جلوی چشم صغیر و کبیر است؛ دیر نخواهد بود که جنایات مکتوم، بر همگان ظاهر شود و آنگاه اثری از ظلم و ظالم نخواهد ماند و هیچ توبه‌ای پذیرفته نیست (نساء-۱۸)

@MostafaTajzadeh

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

02 Jan, 09:47


📝📝📝گفتم ار عریان شوید در عیان

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊اکنون، تنها یک انقلاب می‌تواند انقلاب را نجات دهد: انقلابی که مستمراً یادآورندۀ تکانه‌های انقلاب در گذشته، نمایندۀ آنان در اکنونیت ما، و هموارکنندۀ راه فردا باشد، انقلابی که به‌تصریح کانت، وجهۀ دگرگون‌کننده و زیروروگر آن یا اداها و جار و جنجال‌های همراه آن، مهم نیستند، بلکه آنچه مهم است «شیوه‌ای است که انقلاب با آن به نمایش درمی‌آید و در پیرامون‌اش از سوی تماشاگرانی دریافته می‌شود که در آن شرکت نمی‌کنند، اما به آن می‌نگرند، شاهد آن‌اند و در بهترین یا بدترین حالت در پی آن کشیده می‌شوند.»

🖊برای کانت، عنصر پیشرفت مستتر در انقلاب، لحظۀ همبستگی مردم- حتی کسانی که در آن شرکت ندارند- با آرمان‌های این انقلاب است، آرمان‌هایی که بین این مردمان شور آفریده است. کانت، این شور را که شور یک انقلاب است، گرایشی اخلاقی می‌داند، چرا که این شور، امکان پدیداری قانون اساسی دلخواهی را برای آن مردم به ارمغان می‌آورد که جنگ تهاجمی را ممنوع می‌کند.

🖊انقلاب و انقلابیون امروز ما، دقیقاً به همین شور و گرایش اخلاقی، از رهگذر تولید و بازتولید مستمر آرمان‌ها، و نیز، بازگشت به مردم و همبستگی با آنان، نیازمندند. بی‌تردید، تا یک رگ‌ آنانی که امروز به نام انقلاب، قدرت را در سیطرۀ خویش دارند، هوشیار نشود و شرایط بی‌قرار و بحران‌زای کنونی درک نگردد، به قول اخوان ثالث، نه آب از آب تکان خواهد خورد و نه برگ از برگ، نه هیچ از هیچ، و دیری نخواهد پایید که نه خود می‌مانند و نی کنارشان و نی میان.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6144

#محمدرضا_تاجیک #ایران #سیاست

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

02 Jan, 09:42


🔸پزشکیان و وفاق ملی یا چالش‌های وفاق ملی

🖊 میزگرد با حضور
محمدحسین بنی‌اسدی، آذر منصوری و لطف‌الله میثمی

وفاق چیست؟ آیا باید طرفداران کاندیداهای شکست‌خورده نیز به تناسب آرایشان در دولت سهم داشته باشند؟

پاسخ به پرسش‌هایی از این دست موضوع گفتگوی لطف‌الله میثمی با محمدحسین بنی‌اسدی، دبیرکل نهضت آزادی و آذر منصوری، دبیرکل حزب اتحاد ملت است.

منصوری: ما هم در بخش خدمات اجتماعی و رفاهی با ناترازی‌های بی‌شماری مواجه هستیم، هم در بحث بودجه، هم در گاز و نفت و برق و آب با ناترازی‎های جدی مواجه هستیم. فرونشست‌هایی که سال ‌به‌ سال تعداد آن بیشتر می‌شود و سوءمدیریت حکمرانی صحیح آب و در کنار آن نداشتن دیپلماسی آب برای اینکه بتوانیم یک نسبتی در این زمینه با کشورهای شمال و جنوب و شرق و غرب خودمان برقرار کنیم و ظرفیت‌هایی از این دست را فعال کنیم. همه این‌ها در کنار شکاف عمیق بین حاکمیت و مردم است که به‌رغم آمدن ما در این انتخابات و فراخوانی که دادیم و چهره‌های ملی که آمدند و اعلام حمایت کردند بیشتر از نیمی از جمعیت واجد شرایط رأی دادن در این انتخابات شرکت نکردند؛ یعنی اتفاقاً در بحث شکاف دولت و ملت که انباشتی از ناترازی‌ها می‌تواند موجبات این شکاف را فراهم کرده باشد ما با یک ناترازی غیر قابل مقایسه با ادوار گذشته مواجه هستیم. هم در سیاست خارجی این ناترازی موج می‌زند و هم در سیاست داخلی در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این ناترازی به ابعاد غیر قابل مقایسه‌ای با دوره‌های گذشته رسیده است.

میثمی: پس از سه سال دستگاه دیپلماسی ما نتوانست کوچک‌ترین قدمی برای رفع تحریم‌ها بردارد و فرصت برجام هم همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد از دست رفت. ناکامی در سیاست خارجی از یک‎سو و سیاست داخلی و اعتراضات 1401 و پیامدهای پس از آن از سوی دیگر، کشور را در یک وضعیت به‌شدت بحرانی قرار داد، حتی اگر در این انتخابات تصور بر این بوده که تأیید صلاحیت آقای پزشکیان می‌تواند فضای انتخابات را رقابتی کند و این رقابت موجب افزایش مشارکت سیاسی مردم در این انتخابات شود خود این برداشتن یک گام است و یک تغییر رویکرد در حاکمیت است برای اینکه بخواهد فضا را از این بن‌بستی که در آن قرار گرفته است خارج کند و همین را باید به فال نیک بگیریم.
وفاق ملی شعار اصلی آقای پزشکیان است. در این شعار آقای پزشکیان می‌گوید من نمی‌خواهم با آدم‌ها صفر و یکی مطلق برخورد کنم و با اشتراکات آن‌ها برخورد می‌کنم، در حد اینکه اگر با یکی اشتراک دارم فعالش می‌کنم. این نگاه جدیدی است. در دستگاه امنیتی شاه و دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی همیشه نگاه صفر و یکی بوده است که با نقاط ضعف آدم‌ها برخورد می‌کنند.

بنی‌اسدی: شعار وفاق با «دعوا نکنیم» مطرح شد. دعوا نکنیم آغاز وفاق است. وفاق یک فرآیند است. امروز مردم هم وفاق کافی ندارند، حتی اگر هم داشته باشند این وفاق حالت فعال و تشکل ندارد و سازمان‌یافته نیست. اینجاست که پای احزاب به میان می‌آید. به نظر من یکی از مشکلات اساسی ما این است که تجربه شکست دائماً تکرار می‌شود. از مشروطیت تا الآن بارها مبارزات مردم ناکام مانده است. هر بار یک قدم جلو رفته، دو قدم به عقب آمده است. اینکه چرا این‌طور است خیلی مهم است. یکی از دلایل آن ضعف تشکل در زندگی و در احزاب و بین احزاب و در جامعه مدنی ماست. دانش کافی نداریم و وقت لازم صرف آن نمی‌کنیم و به اینکه در این راه اجماع و وفاق چقدر می‌تواند مؤثر باشد کمتر توجه داریم.

میثمی: آقای منتظری به حق شهروندی صورت‌بندی قرآنی و فقهی داده است. این شرط اصلی وفاق است. اگر بتوانیم در جامعه مرکب ما که اقوام و نژادهای مختلفی هستند حق شهروندی را نهادینه کنیم، عملاً قانون‌گرایی نهادینه می‌شود، چون جوهر قانون حق شهروندی است. فکر کنم این نسبت به وفاق مسئله عمیق‌تری است.

منصوری: اگر اصل 4 و اصل 110 را کنار هم بگذاریم با هم تناقض دارند؛ از یک‌سو گفته ‎شده ولایت مطلقه فقیه و از سوی دیگر آمده طبق اصل 110 اختیارات و وظایف مقام رهبری محدود است. یک‌عده که به این اختیارات محدود قائل هستند به غیرخودی بودن متهم می‌شوند. تا این ایراد هست به نظر من خیلی از مسائل حل نمی‌شوند؛ یعنی دولت‌ها بیایند و بروند، ولی درنهایت آن صخره ستبری که آقای خاتمی می‌گفت بن‌بست است همچنان باقی می‌ماند.

بنی‌اسدی: نگرانی‌ای که گروه‌های امنیتی از وفاق و گفت‌وگوی بین مردم دارند باید رفع شود. آنان باید بدانند امنیت پایدار در مشارکت واقعی و پشتیبانی خود مردم است و مردم پشتیبانی نمی‌کنند مگر اینکه حداقل آزادی‌هایی که در قانون اساسی آمده است برای آن‌ها فراهم بشود، بنابراین فرآیند وفاق، فرآیندی است که با گفت‌وگو شروع می‌شود و از طریق این گفت‌وگوست که مسائل کشور تعریف و حل می‌شود.

🎯 متن کامل این گفتگو را اینجا در سایت چشم انداز ایران بخوانید.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

31 Dec, 10:01


ابراز نگرانی خانواده ابوالفضل قدیانی از حاد شدن مشکلات این زندانی سیاسی در زندان
🔺نگران سلامتی ابوالفضل قدیانی هستیم

🔹روز گذشته زهرا رحیمی همسر ابوالفضل قدیانی در گفت‌وگو با شرق خواستار انتقال این زندانی به بیمارستان با وجود ناراحتی شدید در ناحیه ریه و قلب او شد.

🔹رحیمی گفت:« ابوالفضل قدیانی با ۷۹  سال سن بیماری قلبی داشته و ۶ فنر در رگهای قلبش دارد. همچنین به دلیل مشکلات نقص ایمنی عضلات او روز به روز در حال ضعیف تر شدن است. سرگیجه و عدم تعادل جزو شکایاتی است که آقای قدیانی مدام درباره‌اش صحبت می‌کنند. همچنین نیاز به جراحی چشم دارد که در صورت جراحی مراقبت در بیمارستان و منزل برای دوران نقاهت باید صورت بگیرد.»

متن کامل:

https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-956129
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Dec, 19:02


‍ به نام خدا
آقای شریعتمداری شرم کنید!!

علیرضا کفایی
آقای شریعتمداری بازهم حکایت دروغ خود را در مورد ملاقات جناب خاتمی و جورج سوروس تکرار کرد، یادم آمد زمانی مرحوم عسکراولادی به وی می گفت "سردار قلم"، نمی دانم چه در این آدم دیده بود ولی شریعتمداری در این سال ها هرچه بود و هرچه هست کمترین ربطی را با "قلم" و شرافت قلم داشته، او چنان از بزرگی خاتمی دچار حقارت و ضعف و شکست است که هر از گاهی طامات می بافد و چاک حمق و جهل باز کرده دروغ می گوید، علاجی هم ندارد که هر کس به هذیان و سخنان هرزه و اراجیف گرفتار آید چاره ای جز طامات بافتن و انگ زدن و اهانت کردن ندارد.
پند گفتن با جهول خوابناک
تخم افکندن بود در شوره خاک
چاک حمق و جهل نپذیرد رفو
تخم حکمت کم دهش ای پندگو
از "رایحه خوش خدمت" تا "چنار و پاجوش" و تا امروز جلیلی با "یک چهان فرصت، یک ایران جهش" همیشه این اندیشه ناصواب با چنین افرادی مانند شریعتمداری که نه شرمی دارند و شرف و شرافت را قربانی مطامع خود کرده اند، جز خوش خدمتی برای بیگانه و جز پاجوش هایی نفوذی مشاهده نشده، فرصت های پیش روی ایران را هم همیشه به تهدید تبدیل کرده اند، آنچنان جهش کرده اند که در دامن اسرائیل فرود آمده اند، مگر نفوذی شاخ و دم دارد؟
آقای شریعتمداری و یاران تشنج آفرین و خشونت گرای وقیح؛ چنانچه از طرح محو کردن و پاک کردن اسرائیل از روی نقشه! (به دروغ) فارغ شدید و بنا بر ادعای مکررتان در مدیریت کردن جهان! فرصتی دست داد، لااقل به اخلاق و دین و اسلام بازگردید، مسلمانی پیشه کنید از دروغ پرهیز کنید،" طامات تا به چند و خرافات تا به کی ؟"
آقای شریعتمداری شرم کنید
چه نیکو گفت خسرو با سپاهی
چو شرمت نیست رو آن کن که خواهی

کنون از شرم و از مینو بیندیش
مکن کاری کزو ننگ آیدت پیش
ز سر تاج فرهنگ بفکنده ای
ز تن جامه ٔ شرم برکنده ای
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Dec, 16:24


🔻عبور از فقیهان
(زیست جهان شمس تبریزی و سهراب سپهری )

شمس در مقالات می‌گوید: «آخر فقیه بودم، تنبیه و غیر آن را بسیار خواندم، نامد اکنون از آن‌ها هیچ پیش خاطر. نیست، الّا مگر همچنین پیش رویم سر بر کند، مقابلم افتد. اگر نه مرا سر افسانه نیست. اگرچه این معانی در عبارت همچو آب در کوزه است، بی‌واسطۀ کوزه من آب نیابم». 
تنبیه یکی از کتاب‌های معروف فقه شافعی، اثر ابواسحاق شیرازی است. شمس می‌گوید من فقه خوانده‌ام، اما اکنون چیزی از آن‌ها به یاد ندارم. نسبت به مسائلِ فقهی علاقه‌ای ندارم و از آن‌ها عبور کرده‌ام. جالب است که سپهری نیز «کوزه» را در کنار «فقه» نشانده: «سر بالین فقیهی نومید، کوزه‌ای دیدم لبریزِ سؤال». سپهری نیز چون شمس با فقه رابطۀ خوبی ندارد. درشعر «ندای آغاز» می‌گوید:
«من به‌اندازۀ یک ابر دلم می‌گیرد
وقتی از پنجره می‌بینم حوری
-دختر بالغ همسایه-
پای کمیاب‌ترین نارون روی زمین
فقه می‌خواند»

به روایت سهراب، به‌جای اینکه حوری، مفتون و مسحور زیبایی درخت نارون شود و در سایه‌سار آن بیاساید، زیر درخت نشسته و فقه می‌خواند؛ فقهی که نماد عبوسی، سنگینی، خشکی و بی‌طراوتی در زیست‌جهان سپهری است. 
شمس تبریزی شخصیت خاص و نامتعارفی داشت؛ از تندخویی‌های و زودرنجی‌هایش گرفته تا صراحتش در گفتار و کردار. در مقالات می‌گوید: «من خود را مستحق خانقاه نمی‌دانم [...] من آن نیستم. گفت: مدرسه نیایی؟ گفتم: من آن نیستم [...] اگر به زبان خود بحث کنم، بخندند و تکفیر کنند و به کفر نسبت دهند. من غریبم، و غریب را کاروان‌سرا لایق است». 
به نظر می‌رسد مولانا، مُلهِم از این نگرش و روحیۀ شمس، در «دیوان شمس» و «مثنوی» او را «غریب» می‌خواند:
تو در جهان غریبی، غربت چه می‌کنی
قصد کدام خسته جگر می‌کنی، مکن
و 
خود غریبی در جهان چون شمس نیست
شمس جان باقئی کش امس نیست
از سوی دیگر، سپهری «خفیف‌المؤونه» و سبک‌بار بود و شغلِ متعارف و مشخصی نداشت. از طریق نقاشی روزگار می‌گذراند. همین امر به او این مجال را می‌داد که بسیار سفر کند؛ از شرقِ دور گرفته تا اروپا و امریکا. علاقۀ سهراب به سفر یکی از مؤلفه‌های اساسیِ سلوک او به حساب می‌آید. از این جهت قرابتی با شمس دارد. شمس نیز یک جا و در یک سرزمین بند نمی‌شد؛ به همین سبب او را «شمس پرنده» خوانده‌اند. شمس نظیر سپهری از روزمرگی‌ها گریزان بود، اما برخلاف سپهری که فردی خجول بود، صراحت و تندی در گفتار و کردار داشت؛ برای مثال، شمس فقهایی را که حکم تفکیر شیخ شهاب سهرودیِ را صادر و اسباب قتل او را فراهم کردند، این‌گونه می‌نواخت: «آن شهاب را آشکارا کافر می‌گفتند آن سگان. گفتم: حاشا شهاب کافر چون باشد؟ چون نورانی است».  
جایی دیگر، شمس خطاب به وعاظ و فقها می‌گوید: «این‌ها که در روزگار بر منبرها سخن می‌گویند و بر سر سجاده‌ها نشسته‌اند، راهزنان دین محمدند».
سپهری اگرچه با زبانی طنزآمیز به فقیهان اعتراض می‌کند و از کوزه‌ای لبریز از سؤال بر بالین فقیه سراغ می‌گیرد و قطاری را می‌بیند که فقه حمل می‌کند و سنگین می‌رود و عبوسی و خشکی و بی‌طراوتیِ فقه را به تصویر می‌کشد، به‌هیچ‌وجه صراحت و تندی انتقادهای شمس به این طایفه را ندارد.

📕از خیام تا یالوم
👤نویسنده: سروش دباغ

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Dec, 16:20


مرگ استعدادها
در پرتو حکمرانی خطا

محمدجواد مظفر

🔹 روان‌شناسان می‌گویند عامل تنبلی این است که:"انرژی‌های شخص صرف عقده‌های درونی‌اش می‌شود".

🔹 شاید در طول زندگی و در گفت‌وگوهای روزمره بین مردم این جمله را شنیده باشید که:"دست و دلم به کار پیش نمی‌رود".

🔹 سال هاست در دلنوشته‌ها وگفته‌های صاحب‌نظران از میزان خسارت‌های ناشی از شرایط اقتصادی و تورم افسار گسیخته پایدار در طول چند دهه سخن به میان آمده اما کمتر به این آسیب خانمان برانداز و نسل‌ها برباد ده (تأکید می‌کنم نسل‌های گوناگون) توجه شده که جامعه‌ای درگیر با انواع مصائب و مشکلات حل‌ناشده جامعه‌ای "استعدادکُش" است.

🔹 این شرایط اجازه نمی‌دهد فرد از عقده‌های درونی و اولیه خود آزاد شود و توانایی‌ها و توانمندی‌هایی که خداوند هستی در وجودش نهاده بروز و ظهور یابد.

🔹 بسیاری عمری را می‌گذرانند در حسرت‌ها و سرانجام از دنیا می‌روند و متوجه نمی‌شوند که چنانچه شرایط به گونه دیگری رقم می‌خورد آنان می‌توانستند انسان‌هایی دیگر باشند با توانایی‌ها و تأثیرهای شگرف در زندگی خود و دیگران.

🔹 بارها گفته و نوشته‌ام که:"حکومت‌ها عامل اصلی صلاح و فساد جوامع هستند".
خصوصا حکومتی که ادعای ایمان به وجود خدا و روز واپسین دارد که در آن ذره مثقال خیر و شر خود را خواهد دید.

🔹 اگر چنین باشد آیا صاحبان قدرت بر خود نمی‌لرزند که روزی ناگزیر خواهند بود پاسخگوی ملیون‌ها استعداد بر باد رفته و پایمال شده از چندین نسل شوند؟!

🔹 چرا مطابق آمارها در سال‌های گوناگون راندمان کار در ایران در بخش‌های اداری و صنعتی در پایین‌ترین حد ممکن است؟!

🔹 سهم عمده‌ای از تفاوت جهان پیشرفته و کشورهای جهان سوم و عقب مانده در همین امکان رشد و بروز استعدادها و میزان بهره‌وری و توانمندی‌های نهفته در وجود انسان‌ها در مناسبات آزاد یا سرکوب و نادیده انگاشتن آن استعدادها تحت حکمرانی‌های خطا و غیرعلمی است.

🔹 چرا باید هنگامی که پای ایرانیان زن و مرد به آمریکا، کانادا و اروپا می‌رسد بسیاری از آنان پس از مدتی امکان رسیدن به بالاترین  سطوح علمی، شغلی، ‌سیاسی تا عضویت در پارلمان‌های اروپا نصیب‌شان شود؟ این جز به سبب فراهم شدن بستر برای شکوفائی استعدادهای نهفته در وجود آنان نمی‌تواند باشد.

🔹 آیا گوش شنوایی در حاکمیت برای شنیدن این سخنان هست؟

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

29 Dec, 15:01


مقایسه خنده‌دار وزیر کشور میان راهپیمایی چند هزار نفری ۹ دی ۸۸ با راهپیمایی‌های چند میلیونی زمستان ۵۷!

علی نظری
بیانیه حیرت انگیز اسکندر مومنی وزیر کشور دولت چهاردهم به مناسبت ساگرد راهپیمایی ۹ دی، حدود ۱۷ میلیون رای دهنده‌ای که با هزاران امید به پزشکیان رای دادند را، نگران کرد!
گویا وزیر کشور فکر می‌کند اینک در کابینه سعید جلیلی وزارت کشور را اداره می‌کند!

🔺️وی راهپیمایی جناحی و نه ملیِ ۹ دی ۸۸ را هم‌ردیف راهپیمایی‌های میلیونی سال ۵۷ که با حضور همه مخالفین حکومت شاه برگزار می‌شد، مقایسه می‌کند!

🔺️پزشکیان اکنون چگونه می‌خواهد پاسخگوی میلیون‌ها نفر از اصلاح‌طلبان کمپین‌های انتخاباتی‌اش باشد!
🔺️ نگارنده تمام سخنرانی‌ های پزشکیان در سال ۱۳۸۸ را با دقت مورد بررسی قرار داده‌ام. حتی یک کلمه پیدا نکردم که پزشکیان در باب حمایت یا تمجید از راهپیمایی فرمایشی حامیان احمدی نژاد (۹ دی) سخنی گفته باشد! اما متاسفانه «وزیر کشور تحمیل شده دولت چهاردهم» آنچنان از راهپیمایی ۹ دی تمجید می‌کند که انگار رئیس جمهورِ ایشان «سعید جلیلی» است!
🔺️آقای پزشکیان آیا شما که در سال ۸۸ بارها از تریبون مجلس از حقوق پایمال شده معترضان به آن انتخابات، دفاع نمودید و معترض به برخوردهای قهرآمیز بودید، از شنیدن این پیام وزیر کشورتان شرمنده نشدید!؟
🔺️آقای رییس جمهور بیایید با صداقت و وجدان خودتان به وزیر کشورتان بگویید بخاطر چهار روز پست وزارت، تاریخ را تحریف نکند!
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

29 Dec, 09:43


ایرانِ در رنج

عبدالله ناصری

ملت ایران روزهای بسیار رنج‌آوری را تحمل می‌کنند. افزایش قیمت کالاهای اساسی به‌دلیل "سقوط بی‌سابقه ارزش پول ملی در برابر دلار"، افزایش سرسام‌آور قیمت مسکن و اجاره‌بها برای خانواده‌هایی که صاحب خانه نیستند. افزایش بی‌کاری و دستمزد‌های بسیار پایین که در موارد بسیاری حتی حقوق‌شان را دریافت نمی‌کنند.

هوای بسیار آلوده در شهرهای بزرگ، کمبود آب در تابستان و گاز و برق در زمستان و از همه مهم‌تر "سرکوب خشن معترضان" توسط حاکمیت در درون کشور و صدها و شاید هزاران مشکل ریز و درشت دیگر، حدود ۹۰ میلیون ایرانی را به‌ستوه آورده است.

نخستین دلیل این همه مشکل، "حکمرانی نادرست" و به‌دور از منطق و علم است.
همان نقطه‌ای که "ایدئولوژی" آن‌هم به‌صورت تحریف شده، منطق و علم را از میدان به‌در و خود به‌تنهایی بر "اریکه حکمرانی" نشسته است.

بهترین و کم‌هزینه‌ترین راه برای برون رفت از چنین باتلاق هراس‌آوری؛ برگزاری یک "همه‌پرسی" با حضور نهادهای بی‌طرف بین‌المللی است تا مردم بتوانند با اعتماد به سلامت این همه‌پرسی پای صندوق بیایند و حکومت مورد نظر خود را انتخاب کنند.

مخالفان این پیشنهاد می‌گویند: هیچ حکومتی زیربار چنین همه‌پرسی‌ای نمی‌رود! در پاسخ باید گفت: کدام کشور و ملتی شرایط امروز ملت ایران را دارد؟
دارنده "بزرگترین ذخایر نفت‌وگاز جهان" در کنار سایر ثروت‌های خدادادی این سرزمین چرا باید در "فقر و تنگدستی" زندگی کنند؟

اگر حاکمیت در چنین روزهای پر التهابی که جامعه و مردم آن منتظر یک جرقه هستند؛ صدای بلند اعتراض را نشنود و همچنان راه خود را برود، در کوته‌زمان مجبور به پرداخت تاوان‌هایی بسیار سنگین خواهد شد.

آرزوی "در آغوش کشیدن آزادی" بیش از هرزمان دیگری در دل‌ها و ذهن‌های ملت ایران متبلور شده است، آرزویی که مرور آن در خلوت هم برای تمام ایرانیان بس شیرین است.

ایرانیان سرانجام و به‌زودی مطالبات منطقی و حقوق پایمال شده خود را به‌دست خواهند آورد.
"هسته تُرد قدرت" یا به‌نسبت خواسته‌های منطقی و حقوق حقه مردم، انعطاف نشان خواهد داد و یا به‌سمت تنها راه باقیمانده خواهد رفت و شکست خواهد خورد.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

29 Dec, 09:35


ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی محبوس در اوین، در نامه‌ای که ۹ دی‌ماه، منتشر شد با بیان این که روز نهم دی بیانگر «حقارت استبداد» در ایران است پیشنهاد کرد این روز به عنوان «روز نکبت استبداد دینی» نام‌گذاری شود.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

29 Dec, 09:15


♦️فقه قرآنی ۱۸۰ درجه با فقه روایی و فتوایی فرق می‌کند/

♦️اگر منطق من قرآنی باشد برخی روایات را دور می‌اندازم/

♦️امام رضا(ع) می‌فرماید: روایاتی که ما را از بُعد بشری بالا برده‌اند از ما نیست/

♦️قرآن می‌فرماید کسانی که ایمان آورده‌اند و آخرت را هم قبول کردند و عمل صالح هم انجام دادند، همه را روز قیامت پاداش می‌دهیم چه مسلمان باشند، چه یهودی‌، چه مسیحی‌، چه صابئی و چه …/

♦️منطقی نیست که ما هم بگوییم با همه تمدن‌ها گفت‌‌وگو کنیم و هم در کتاب‌های فقهی و علمی بنویسند فقط مسلمانان طاهر بوده و غیر مسلمانان نجس هستند/

آیت‌الله سید کمال حیدری طی سخنانی در دیدار با جمعی از اعضای انجمن اسلامی مدرسین دانشگاه‌ها در تقارن با ایام وحدت حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه شریعت خیلی فربه شده است، گفت: آیا شریعت در صدر اسلام آن دینی بوده که الان هست؟ یا اساسا حجم احکام دین در صدر اسلام چقدر بوده و الان به کجا رسیده است؟ آیا اکنون محوریت دین و شریعت ما قرآن است یا محوریت آن روایت، آراء علما، فتاوا، مسلّمات، ضرورت‌ها و اجماعات است؟ همین است که من در بحث‌هایم «فقه قرآنی» و «فقه روایی» را مطرح کرده‌ام. اگر ابتدا این اصل حل نشود، ما تا روز قیامت در پارادوکس‌ها می‌مانیم؛ کما اینکه ۱۴۰۰ سال در این پارادوکس مانده‌ایم.

این استاد حوزه علمیه قم افزود: اصل دوم این است که آیا پیامبر(ص) غیر از اینکه قرآن را از سوی خداوند متعال برای ما آورد، روایت و فعل داشته است؟ هیچ کدام از اینها در قرآن نیامده و تاریخ در سیره پیامبر(ص) برای ما نقل کرده است. آیا همه اینها جزء دین است یا ۹۰ درصد اینها ربطی به دین ندارد؟ یعنی پیامبر(ص) فلان غذا را می‌خورده و فلان غذا را دوست نداشته، جزء دین است؟ اگر این را در قدم اول حل نکنید، شما گرفتار یک دین چند هزار مسأله‌ای و فربه می‌شوید. و چنین می‌شود که برای مثال آقای خویی ۶۰۰ صفحه در مورد نجاسات بحث کرده است.

وی تصریح کرد:. مشهور میان علما این است که فقط مسلمانان طاهر و بقیه نجس هستند. این در حالی است که لفظ «نجس» فقط در یک مورد به کار رفته؛ آن هم آیه ۲۸ سوره توبه است که می‌فرماید مشرکین نجس هستند. و در تمام روایات شیعه و سنّی از پیامبر(ص) نیز تنها دو روایت این لغت به کار برده شده و به معنای نجاست معنوی است. حالا کسی جرأت می‌کند بگوید فقه ما باید قرآنی باشد؟! می‌گویند فلانی می‌خواهد دین را خراب کند و از بین ببرد. مشکل الان این است که شریعت فربه شده و انسان می‌بیند نمی‌تواند به آن عمل کند.

آیت‌الله حیدری با اشاره به آیه ۹۶ سوره مائده، اظهار داشت: قاعده اصلی قرآن این است که خوردن هر موجود زنده در دریا و روی خشکی (غیر از چهار مورد) حلال است؛ مگر زمانی که احرام بودید، که در آن زمان خوردن حیوانات روی خشکی، حرام است. پس این همه حرام در فقه ما را از کجا آورده‌اید؟ می‌گویند روایت و فتاوای فقها. این قرآن برای من هم نازل شده است؛ آنها آن طور می‌فهمند و من این طور؛ حق دارم بفهمم یا حق ندارم؟ آقایان می‌گویند حق ندارید. پس همان سلفیت اهل تسنن در سلفیت شیعه هم هست که حجیّت فقط در فهم قدما است؛ آنها این را از آیات فهمیده‌اند و شما حق ندارید چیز دیگری بفهمید.

وی با بیان اینکه فهم ایشان از قرآن درست نبوده است، افزود: ائمه(ع) بارها فرموده‌اند حرامی [در خوردنی‌ها] نیست مگر چیزی که خدا در قرآن فرموده است. جلد دوم تهذیب الاحکام شیخ طوسی می‌گوید امام باقر(ع) می‌فرماید هیچ [خوردنی] حرامی نیست مگر چیزی که خدا در قرآن فرموده است. آیا پیامبر(ص) همه چیز می‌خورد؟ بله، ایشان روحیه خیلی لطیفی داشت و از هر چیزی خوشش نمی‌آمد. لذا قرآن خیلی روی بُعد بشریت پیامبر(ص) تأکید می‌کند. یعنی چیزهایی را دوست دارد و چیزهایی را دوست ندارد؛ این ربطی به دین ندارد و مربوط به بشریت پیامبر(ص) است. خیلی چیزها را خوشش نمی‌آمد و می‌گفت مکروه شخصی خودم است ولی حرام نیست.

این استاد حوزه علمیه قم تأکید کرد: منطقی نیست که ما هم بگوییم با همه تمدن‌ها گفت‌‌وگو کنیم و هم در کتاب‌های فقهی و علمی بنویسند فقط مسلمانان طاهر بوده و غیر مسلمانان نجس هستند. درحالی که ایمان حقیقی و واقعی هم فقط مختص شیعیان ۱۲ امامی است. این مبنا بر اساس روایات است درحالی که خود اهل بیت گفته‌اند تا ما زنده هستیم، هرچیزی به شما گفتند یا از ما سؤال کنید و اگر هم به ما دسترسی نداشتید، هر چیزی از ما به شما رسیده را به قرآن عرضه کنید، اگر موافق قرآن بود، عمل کنید. و این یعنی فقه قرآنی۱۸۰ درجه با فقه روایی و فتوایی فرق می‌کند.
ادامه در:

https://modaresinpress.ir/review/5074/
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Dec, 19:14


به نام خدا
وزیر آموزش و پرورش را "ممنوع الآجر" کنید

علیرضا کفایی
در خبرها آمده بود که علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در جریان سفر به منطقۀ محروم «سندل‌آباد» بجنورد دستکش به دست و دست به آجر شد و بنایی کرد!
فی النفسه ایرادی ندارد ولی این نوع رفتار آن هم از سوی وزیر و آن هم وزیری که قرار است گسترده ترین وزارتخانه را مدیریت کند و با همه جامعه از دانش آموزان و خانواده ها تا معلمین و همه فرهیختگان و اساتید ارتباط برقرار نماید و هر حرکت او پیش چشم ملت قرار دارد پیام منفی در پی دارد.
او نمی تواند ضعف های مدیریتی خود و انتصاب های غیرکارشناسی و از آنسو حقوق معلم و مشکلات عدیده آموزش و پرورش را با آجر روی آجر گذاشتن پنهان کند؛ این نوع حرکات بسرعت از سوی جامعه مورد تمسخر واقع می شود.
بنایی کردن نمایشی و آجر به دست گرفتن چه پیامی دارد الا اینکه بگویند مسخره شدیم، در این سال ها وزیران بی برنامه و بدون دانش و تخصص لازم در مقام وزارت آموزش و پرورش بوده اند، هر یک به نوعی موجب وهن جامعه فرهنگی شده اند، رزومه اربعین و چفیه بر گردن  تا امروز که ایشان آجر به دست می شود.
گفتند که احکام جدیدی برای دو نفر از خانم ها صادر شده، خانم ترانه علیدوستی را "ممنوع الپرواز" کرده اند و خانم زینب زمان را "ممنوع المعاشرت"..... جل الخالق، هم با حکم جدید در دستگاه قضا روبرو هستیم و هم در زبان فارسی واژگان جدید خلق کرده اند، فرهنگ و تمدن این کشور را هم فراموش کرده اند.
ای کاش حکم جدیدی هم برای وزیر آموزش و پرورش و همه دولت نشستگان مثلاً مدیر!! تحت عنوان "ممنوع الآجر" صادر شود تا اگر کاری نمی توانند بکنند و وضع کشور از دیروز هم بدتر است لااقل آبرویی بماند!!!

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Dec, 18:18


به نام خدا
نهم دیماه؛ هراس از بیداری ملت

علیرضا کفایی
در سال ۸۸ جدای از اینکه تقلبی صورت پذیرفت یا نه، که موضوع این بحث نیست و شکل اعتراض مردم مورد توجه است، عده کثیری در مواردی از واقعیات اجتماعی به حقایقی رسیده بودند و هرج و مرجی را که ویران کننده جامعه و نظام بود مشاهده می کردند لذا معترض بودند و عالمانه و با متانت و مسالمت و بدون هیچ اعتراضی به نظام شفافیت و حقوق خود را طلب می کردند اما با بدترین نوع برخوردی که می توان تصور کرد روبرو شدند و عده ای قلیل اما قدرتمند که همه قدرت را در قبضه داشتند از این آگاهی یافتنها به هراس افتادند و شد آنچه که نمی بایست.
آن برخاستن های بر اساس آگاهی مردم با لشکر کشی و فراخوانی ۹ دی مثلاً پاسخ داده شد و آتشی زیر خاکستر ماند و هر سال ۹ دی که تکرار می شود در واقع داغ اتفاقات و اعتراضات ۸۸ و سنگینی زندان و حصر تازه میشود و آنچه از نهم دیماه هر سال بعنوان روز مثلاً بصیرت در اذهان تداعی میشود، یاد جنایت و سرکوب پیش از آن است. آنها می خواهند ۹ دی را تازه نگه دارند ولی این آگاهی مردم و جنبش آگاهی بخش آنان است که بیشتر نمود دارد.
آنان پروای دین ندارند و از هر حربه و مستمسکی استفاده می کنند تا منافع خود را تامین نمایند همانطور که در اولین ۹ دی با فراخوانی حکومتی خواستند قدرت نشان دهند و نتوانستند زیرا میان حرکت خودجوش و بدون دستور و فراخوان مردمی با تجمع دستوری و از روی ترس تفاوت بسیار است و در جامعه ای که بحران و آشوب روز به روز حادتر می شود از این قبیل رویدادها هم اتفاق می افتد و ۱۸ تیر ۷۸ را هم بخاطر داریم که ۲۳ تیر را فراخوانی کردند ولی آنچه بر جای ماند و می ماند نه ۹ دی و ۲۳ تیر است که آگاهی جامعه در سال ۷۸ و ۸۸ و مظلومیت مردمی است که مطالبه گر قانونی رای و اندیشه خود بودند و چه خوب است که هر سال به بهانه گرامیدشت ۹ دی مردم بیشتر از پیش و جوانانی که آن روزها را در خاطر ندارند از آن حوادث و اتفاقات آگاه می شوند.
در ۹ دی بینش و دانش سیاسی و اجتماعی مردم را هدف قرار دادند و هراس خود از بیداری و حق خواهی مردم به نمایش گذاشتند و نشانی از آن است تا مردم به یاد آورند و بدانند که در ۸۸ چه گذشت و چه کسانی به زندان و به حصر رفتند و چه تازه به دوران رسیده هایی خود را صاحب و مالک همه چیز انقلاب می دانند. تا بدانند که چگونه حق در قفس و باطل جولان می دهد. تا بدانند؛ آنانکه در حصرند چه خوب امروز را پیش بینی می کردند.
۹دی ساخته و پرداخته ذهن های آشفته و ترسان آشوب سازانی است که بحرانهای بسیار بر مردم تحمیل کرده اند تا در سایه آن حقایق را پنهان کنند و زورمداران، حق گویان را در محبس اندازند.
به آگاهی مردم احترام بگذاریم و از آن استقبال کنیم و از آشوب و بلوا و خشونت که ثمری جز هرج و مرج و ویرانی ندارد بپرهیزیم و به دین رسول خاتم اقتدا کنیم که خیر دنیا و آخرت در آن است و این دین مبین سراسر امر به آگاهی و تدبر و قیام علیه ظلم و جور است.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Dec, 07:14


🔸پایان دوره وسط‌بازی در سایه قدرت گرفتن ترامپ
🔺گفت‌وگو با ابراهیم اصغرزاده

اینکه می‌گویید ما چگونه می‌توانیم جایگاه و منزلت خودمان را در منطقه و در سطح بین‌المللی ارتقا بدهیم به پرستیژ و تلقی و درکی برمی‌گرددکه کشورهای دیگر از ما دارند. بخشی به توانایی‌های مادی و قدرت اقتصادی، قدرت نظامی و مسائلی که در داخل ایران می‌گذرد مربوط است که این‌ها باید تفسیر مادی داشته باشد تا جایگاه ما را ارتقا بدهد، اما در مورد جایگاه معنوی که ما نام آن را منزلت یا پرستیژ سیاسی می‌گذاریم باید ببینیم تلقی دیگران از ما چیست و چه مؤلفه‌هایی باعث می‌شود این پرستیژ و موقعیت ارتقا یابد. شما می‌بینید الآن ژاپن و آلمان کشورهایی هستند که به لحاظ نظامی و قدرت تسلیحاتی امکان زیادی ندارند، ولی در سطح دنیا منزلت و اعتبار بالایی را دارند. حال آنکه کشورهایی مثل کره شمالی یا پاکستان که امکانات تسلیحاتی بالا و بمب اتمی دارند در سطح بین‌المللی منزلت و شأن یا پرستیژ بالایی ندارند. بخشی از این مسئله به مجموعه‌ای از عوامل تأثیرگذار برمی‌گردد.

انتخاب ترامپ در امریکا روی سیاست‌های خارجی و حتی سیاست داخلی ایران تأثیر عمیقی خواهد گذاشت. باید بگویم این انتخاب برای ما تقریباً مثل عملیات تروریستی یازده سپتامبر است که موقعیت خطیر و حساسی برای ما ایجاد کرد؛ به دلیل اینکه رفتار امریکا در مقابل ما تهاجمی‌تر و در مقابل کشورهای همسایه و رقبای ما رفتار ملاطفت‌آمیزتری خواهد داشت و این موقعیت می‌تواند برای ما تهدیداتی را در پی داشته باشد؛ البته حرف من به این مفهوم نیست که ما با وضعیت کاملاً انعطاف‌ناپذیری مواجه هستیم و عملاً در بن‌بست قرار گرفته‌ایم. نه، این پدیده هم چون هر پدیده دیگری است که در طول انقلاب بارها با آن مواجه شده‌ایم؛ از جمله اشغال سفارت امریکا، طولانی شدن جنگ ایران و عراق، مشکلات متعددی که با آمدن رؤسای‌جمهور امریکا در روابط ایران و امریکا پیش آمد، مثل تهدید بوش پسر که ایران را محور شرارت خواند یا موضع و ابراز تأسف خانم آلبرایت، وزیر خارجه کلینتون، در مورد دخالت امریکا در کودتای ۲۸ مرداد که فرصتی طلایی را برای ما فراهم کرد یا طرح گفت‌وگو با ایران که اوباما بیان کرد.

اگر بارها فرصت‌سوزی نمی‌کردیم و موقعیت ما ارتقا پیدا می‌کرد، الآن به‌عنوان یک قدرت می‌توانستیم در مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی تأثیرگذار باشیم. به هر حال همه این‌ها نیازمند شناخت درست و واقع‌بینانه از تحولات جهانی است. باید از آمدن ترامپ و تأثیری که این اتفاق روی مسائل منطقه و به‌خصوص مناسبات اعراب و اسرائیل و حتی روی رابطه روسیه و چین با ایران خواهد گذاشت، ارزیابی دقیقی داشته باشیم. اکنون ما و امریکا با آمدن ترامپ روشن‌تر از همیشه می‌توانیم بگوییم که در چه سمتی از امنیت ملی طرف مقابل قرار گرفته‌ایم؛ مثلاً می‌توان گفت ایران در استراتژی امنیت ملی امریکا نقش محوری و مرکزی مثل چین پیدا خواهد کرد و برعکس روسیه به‌رغم تجاوز به اوکراین چنین وضعیتی نخواهد داشت. به همین خاطر ایران درباره استراتژی امنیت ملی خود باید شفاف برخورد کند و تصمیم جدی‌تری بگیرد. بالاخره نمی‌شود وسط‌بازی کنیم، یا باید مسئله با امریکا را حل بکنیم و یا در برابر امریکا قرار بگیریم. پیش‌فرض من در این مسئله مثل اتفاقی است که در خود انقلاب رخ داد؛ ما در انقلاب به‌روشنی می‌توانستیم یا به جبهه مخالف امریکا بپیوندیم یا نپیوندیم. خود امریکا هم برای اینکه ما به جبهه رقیب یا اردوگاه شرق نپیوندیم حاضر بود از بعضی تحولات سیاسی در ایران چشم‌پوشی کند و رژیم شاه را هم از دست بدهد. اکنون دوره وسط‌بازی و اینکه بتوانیم مثل زمان اوباما یا بایدن، شرایط نه جنگ و نه صلح را با امریکا جلو ببریم دیگر برای ما امکان‌پذیر نیست و به‌صورت اجتناب‌ناپذیری تمام مقاصد، برنامه‌ها و شیوه عمل ما تحت تأثیر تحولاتی قرار می‌گیرد که پس از انتخاب ترامپ رخ می‌دهد.

دولت آقای پزشکیان باید هزینه ماجراجویی علیه ایران را بالا ببرد؛ یعنی پرستیژ ایران را در دفاع از صلح‌طلبی در نظام جهانی آن‌قدر تقویت کند که افکار عمومی دنیا هیچ‌گونه انعطافی در مورد حمله امریکا به ایران از خود نشان ندهند؛ البته آقای پزشکیان به لحاظ سیاست داخلی هم باید اقداماتی انجام دهد، مثلاً اگر چهره نهادهای انتخابی در ایران قدرتمند و انتخابات معنادار بشود، مثل همین اتفاقی که در انتخاب خود ایشان افتاد، اگر یک تصویر دموکراتیک و مردم‌گرایی از حکومت ایران به خارج صادر بشود و وجوه دموکراتیک نظام، رابطه منطقی بین مردم و دولت، شفاف شدن حکومت؛ یعنی حکمرانی منطقی و صحیح را به دنیا نشان بدهد، در افکار عمومی دنیا تأثیر مثبت می‌گذارد و ماجراجویی‌ها علیه ایران را پرهزینه می‌کند.


منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۸

برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/25w3100 مراجعه کنید.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Dec, 06:58


‍ هشتم دی ماه  زادروزِ فروغ‌ـ‌فرخزاد. زاد روز این چهره‌یِ درخشان ادب و هنر و فرهنگ مبارک باشد
اسیری که در برابر «دیوار»های بندگی، «عصیان» می‌کرد
دکتر شفیعی کدکنی: (از کتاب با چراغ و آینه)
"شخصیت اصیل و ممتاز و مستقل فروغ با آخرین کتابش «تولدی دیگر» آشکار شد. در این کتاب با شاعری بزرگ روبه‌رو می‌شویم که بی‌هیچ گمان، تاریخ ادبیات ایران او را به‌عنوان بزرگ‌ترین زن شاعر در طول تاریخ هزار ساله‌ی خویش خواهد پذیرفت و در قرن ما یکی از دو سه چهره‌ی برجسته‌ی شعر امروز خواهد بود.

ــ ادبیات فارسی سال‌ها باید در انتظار بماند تا چهره‌یی به‌مانند فروغ بر صحایف پریشان و آشفته‌ی آن ــ که میدان ادعاهای بی‌جا و آشفته‌کاری‌های متشاعرچگان پیر و جوان است ــ بتابد و چه دیر خواهد بود تا چهره‌یی چون او در شعر ما روی نماید!  ص ۵۶۶
فروغ اگر خالص‌ترین و برجسته‌ترین چهره‌ی روشنفکری ایران در نیمه‌ی دوم قرن بیستم نباشد، بی‌گمان یکی از دو سه تن چهره‌هایی است که عنوان روشنفکر، به کمال، بر آنان صادق است. صورت و معنی در شعر او مدرن است. هیچ‌گونه نقابی از صنعت و ریای روشنفکرانه ــ که اغلب متظاهرین به روشنفکری در کشور ما گرفتار آن‌اند ــ بر چهره‌ی شخصیت او دیده نمی‌شود. «ریای روشنفکرمآبانه» از ریای دینی بسی خطرناک‌تر است. بسیاری از مدعیان روشنفکری در کشور ما به آن‌چه می‌گویند، عقیده ندارند. حرف‌های بسیاری از آن‌ها اگر تحلیل معناشناسیک شود، پر است از تناقض‌های آشکار منطقی و گاه یکصدوهشتاد درجه تغییر مواضع دادن از رئالیسم سوسیالیستی به سوی پست مدرنیسم.

ــ فروغ در هنر خویش زلال است و خالص. همان است که احساس می‌کند و همان است که می‌گوید. در نگاه او «وصف‌»ها از لحاظ معنی‌شناسی خبر از ناپایداری، شتاب، ابهام و دوردست‌ها می‌دهند.  ص ۵۶۷
ــ باید بپذیریم که عالی‌ترین تصویر عبور از سنت، در ادبیات نیمه‌ی دوم قرن بیستم ما، در شعر فروغ است که زیباترین تجلی خود را آشکار می‌کند.

ــ اگر از دیدگاه هنری که هیچ زرادخانه‌ی مجهز به بمب اتمی و ئیدروژنی هم نمی‌تواند به جنگش بیاید، بنگریم، هیچ روشنفکری بهتر از فروغ به ستیزه با سنت برنخاسته است. دیگران شعار داده‌اند و دشنام."

"او بسیار ساده و بی‌پیرایه بود. او نمونه‌ی یک شاعر واقعی در زمانه‌ی خودش بود. هیچ نقابی نداشت و همین است که ما امروز او را هنوز می‌خوانیم و در آینده نیز خواهیم خوان"
دلم می خواست های ﻣﻦ ﺯﯾﺎﺩﻧﺪ
ﺑﻠﻨﺪﻧﺪ
ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺍﻧﺪ
ﺍﻣﺎ مهم ترین ﺩﻟﻢ می خواست ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ :
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﺷﻮﻡ
ﭼﻘﺪﺭ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻬﺮ ﺑﻮﺭﺯﻡ
ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺷﻢ
ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ همه ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﺭﺍ
**
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصل های خشک گذر می کردند
به دسته های کلاغان
که عطر مزرعه های شبانه را
برای من به هدیه می آوردند
به مادرم که در آیینه زندگی می کرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمه های سبز می انباشت – سلامی دوباره خواهم داد
می آیم، می آیم، می آیم
با گیسویم: ادامه بوهای زیر خاک
با چشم هایم: تجربه های غلیظ تاریکی
با بوته ها که چیده ام از بیشه های آن سوی دیوار
می آیم، می آیم، می آیم
و آستانه پر از عشق می شود
و من در آستانه به آنها که دوست می دارند
و دختری که هنوز آنجا،
در آستانه پرعشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

27 Dec, 09:11


🔺علی در مقابل علی!

صابر گل عنبری

دیروز با انتشار کلیپی قدیمی در فضای مجازی سوری درباره حمله به بارگاه مقدس علویان در حلب و متعاقب اقدام نیروهای نظام جدید برای دستگیری چند نیروی امنیتی نظام سابق در ساحل سوریه، معترضان علوی در چند منطقه با شعار «یا علی» به خیابان آمدند و به موازات آن نیز درگیری‌هایی رخ داد.

از امروز صبح دولت انتقالی سوریه نیروهای ویژه «تیپ علی ابن ابی‌طالب» را برای مقابله با آن‌ها و «بقایای نظام» سابق به منطقه اعزام کرده است.

هر دو طرف درگیر خود را «محبان علی» معرفی می‌کنند؛ یکی که چند دهه در قدرت بوده و اکنون آن را از کف داده خشمگین است، «یا علی» گویان با شوراندن احساسات مذهبی علویان عادی می‌خواهد آن‌ها را علیه «سوریه پسااسد» بسیج کند و دیگری نیز برای حفظ و تثبیت قدرت خود، پایان دادن به این تحرکات و احتمالا کسب اعتماد علویان عادی، تیپ «علی ابن ابی‌طالب» را به جنگ «یا علی» گویان می‌فرستد.

در این میان هم فضای خشم و انتقام‌گیری از عوامل نظامی و امنیتی نظام سابق سوریه چنان سنگین است که به راحتی برای حاکمان جدید سوریه قابل کنترل نیست؛ تا جایی که برخی در فضای مجازی سوری خواستار انتقام‌گیری کورکورانه و کشیدن «ذوالفقار» علی به روی این عوامل شده و دولت جدید را به «تساهل» متهم و انتقاد می‌کنند.

قدر مسلم این که دریافت‌های متفاوت از علی ابن ابی‌طالب ده‌ها علی ساخته است و همه معتقدان به آن‌ها مدعی دوستی و پیروی از ایشان هستند. اکنون در سوریه هر طرفی علی خود را در مقابل علی طرف دیگر قرار می‌دهد و محصول آن هم نزاعی فرقه‌ای است که امام علی از آن بیزار بود و رواداری و هم‌افزایی را اساس تعامل می‌دانست.

بدترین ضربه به هر دین و مقدسات آن، سوءاستفاده از نام آن‌ها در بازار بدنام سیاست و قدرت است و قربانی هم مردم عادی و خود آن آیین و کیش و نمادهاست.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

26 Dec, 19:34


🎥 قائم مقام سابق محسنی اژه ای، دادستان ویژه روحانیت: فتنه گر واقعی ۸۸ #جلیلی بود، نه #مهندس_موسوی👇👇

👈 شیخ مصطفی سنایی فر، وکیل فعلی دادگستری:

به نام خداوند حاکم شاهد عادل

🔹 اخیرا در رسانه‌های گروهی و برخی سایت‌ها نقل قولی از جناب آقای علی لاریجانی ریاست محترم سابق مجلس شورای اسلامی در ارتباط با وقایع سال ۸۸ مطرح شد که بنده را بیاد خاطره ای روشنگرانه از آن دوران انداخت که امیدوارم ذکر آن کمکی باشد برای کسانی که طالب حقیقت بوده و در جهت کشف حقایق کوشا بوده و هستند و چشم و گوش و عقل خود را به دست تبلیغات گسترده و یک سویه جریان افراطی حاکم در کشور -که خود مسببان واقعی باصطلاح فتنه ۸۸ بوده‌اند- نسپرده‌اند.

🔹 در اولین روزهای اتفاقات ناگوار سال ۸۸ بنده به اتفاق سه نفر از قضات عالی رتبه کشور خدمت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رسیده و با توجه به سوابق و مسئولیت‌های گذشته و حال وی در آن زمان از ایشان تقاضا کردیم پادر میانی نموده‌ و نسبت به ختم مسالمت آمیز و عادلانه آن حوادث اقدام نمایند.

🔹 که ايشان فرمودند بنده و آیت‌الله هاشمی شاهرودی ریاست قوه قضاییه و آقای لاریجانی و محسن رضایی و برخی دیگر از مسئولین آن زمان کشور به آقای میرموسوی پیشنهاد دادیم ایشان در صدا و سیما سخنرانی نموده و ضمن دلداری و تسلی خاطر دادن به مردم از آنها تقاضا کنند به خانه‌های خود برگشته و از پیگیری مطالبات خود در ارتباط با وقایع اتفاق افتاده صرف نظر نمایند و همه مسئولین این موضوع را پذیرفتند و آقای موسوی نیز قبول نمودند.

🔹 لاکن تنها کسی که با توجه به اختیاراتی که در دبیرخانه شورای امنیت ملی داشت و خود را مستظهر به حمایت مقامات عالی کشور می‌دانست، شخص آقای جلیلی بود که با این موضوع مخالفت نمود و اظهار می‌داشت که میرحسین راهی جز توبه و اعلام اشتباه ندارد.

🔹پس از آن جلسه بنده به کمک واسطه‌هایی از آیت‌الله هاشمی شاهرودی و آقای لاریجانی و آقای محسن رضایی سؤال نمودم که آنها نیز این مطلب را تایید کردند و اظهار داشتند که تنها مانع انجام آن سخنرانی و ختم قائله، شخص آقای سعید جلیلی بوده که اخیرا آقای لاریجانی این موضوع را پس از حدود ۱۵ سال افشا و مطبوعاتی نمود.

🔹 حال با توجه به موضوع فوق و اظهارات مرحوم آقای همدانی فرمانده سپاه تهران در آن زمان و ویدیوی پخش شده از آقای احمدی نژاد مبنی بر استفاده نیروهای امنیتی از افراد اراذل اوباش در ارتباط با وقایع سال ۸۸، مردم قضاوت کنند که‌ فتنه‌گر چه کسانی بوده‌اند و آن همه خسارت و زیانها و مصائب را چه جریانی و چه افرادی بر کشور و مردم تحمیل نموده‌اند و چه افراد و جریانی با غصب عناوین انقلابی گری، کشور و مردم را به اين روز سیاه رسانده اند!!!؟ فاعتبروا یا اولی الابصار. ارادتمند همه موحدان و خادمان صالح و صادق مردم خوب و دوست‌داشتنی کشورم. وکیل دادگستری و طلبه و قاضی بازنشانده مصطفی سنایی فر.

#نفوذی
#موساد
#اسرائیل
#جنگ

#نه_به_کلنگی_کردن_ایران_و_کلنگی_کاران
#پاينده_ایران
#ایران_وطن

کانال اکبر گنجی
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

26 Dec, 19:29


📝📝📝 علی موسوی حبیبی شهید عاشورا

(کلیپ بالا حاوی تصاویر لحظات شهادت است)

✍️حسن اسدی زیدآبادی

۴دی ۸۸ یک پاترول در گوشه‌ای از تهران توقیف شد. یک پایگاه بسیج این کار را کرد. تظاهرات جنبش سبز به تاسوعا و عاشورای ۸۸ کشید. ظهر ۶دی ۸۸ که مصادف با عاشورا بود و تعداد زیادی از معترضان در خیابان‌های تهران بودند، ‌ #علی_موسوی_حبیبی⁩، خواهرزاده ‌ میرحسین⁩ موسوی، در خیابان به ضرب گلوله شهید شد. فیلمها نشان می‌داد که از یک پاترول مشکی رنگ به او شلیک شده است. همان خودرویی که دو روز پیش توقیف شده بود.

به مالکان پاترول گفته شد خودرویشان ناپدید شده و پایگاه بسیج غرامت آن را به مالباخته پرداخت کرد. تحقیقات در مورد این پرونده قتل در پلیس آگاهی متوقف و پرونده به دادسرای نظامی ارجاع شد.

با گذشت ۱۵ سال از این جنایت هنوز مباشر و یا آمر این قتل شناسایی و به دست عدالت سپرده نشده‌اند.

🎼 تصنیف شهید در مایه دشتی از ساخته‌های حسین علیزاده با صدای شهرام ناظری (محصول کانون چاووش)

ای زند یاد با توام قرار
در سپیده اولین بهار

@hsnasadiz
شش دی ۸۸
گرامی‌ باد یاد شهدای عاشورای خونین :

مصطفی کریم‌بیگی
شبنم سهرابی
عباس فرج‌زاده
شاهرخ رحمانی
محمد علی راسخی‌نیا
مهدی فرهادی راد
جهان‌بخت پازوکی
سید علی موسوی حبیبی (خواهرزاده ‎#میرحسین )

و جانباز روز عاشورای ۸۸ :
بهزاد یزدان پناه

@MostafaTajzadeh
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

26 Dec, 18:00


با خودمان گفت‌و‌گو و با دنیا تعامل کنیم؛
درهای امید را به روی مردم و خودمان نبندیم

سید محمد خاتمی٭

راجع به اوضاع و احوال کشور اجمالاً بگویم که در وضعیت خیلی خطیری قرار داریم، البته این به این معنا نیست که در برابر مشکلات دستها را بالا ببریم.

من فکر می کنم اگر تدبیر و هماهنگی و تفاهم در جامعه وجود داشته باشد، فرصت هایی هست که می توان از آن استفاده کرد و اگر نیست ما باید فرصت ها را بسازیم.
اگر بنا باشد اشکالی از نظام بگیریم این است که آیا از این فرصت‌ها استفاده کرده یا اینکه عملاً در مسیری قرار گرفته است که تهدیدها بیشتر شده است؟

اگر من می گویم وضعیت خطیر است به این معنا نیست که مایوس شویم و کنار بکشیم، مهم این است که در این وضعیت خطیر بتوانیم و از گذشته و از اشتباهاتی که بوده است درس بگیریم و شجاعانه رویکردهای درست را پیدا کنیم و فرصت هایی را ببینیم یا حتی بسیاری از تهدیدها را تبدیل به فرصت کنیم. حتی درس بگیریم که چرا این تهدیدها به وجود آمد, چه میزان ناشی از مسائل خارجی بود, چه میزان ناشی از رویکردها و رفتارها در داخل بوده است.

من به عنوان شهروند کوچک جامعه، در سالهای گذشته پیامهای غیر رسمی و شخصی به مسئولان بالای کشور داده‌ام و زمانی هم رسماً اعلام کردم. مدتی پیش هم بیانیه 15 ماده ای نوشتم و منتشر شد و روح آن بیانیه این بود که جمهوریت را با حاکمیت، به جامعه ایران برگردانیم.

در موقعیت کنونی که وضع خطیر و مشکل است، دولتی روی کار آمده که معتقدم حاکمیت ما با عنایت امکان این تغییر را فراهم آورده است و خواسته است این دولت سرکار بیاید. این امر وظیفه دولت را خیلی سنگین می کند که چه طرح و برنامه ای دارد که جامعه را پیش ببرد و چه ابزارهایی می خواهد در دست بگیرد که راه تغییری که پذیرفته شده است را جلو ببرد.

در این موقعیت خطیر قانونی به نام قانون عفاف و حجاب مطرح می شود که خوشبختانه بسیاری از جمله تعدادی از علماء بزرگوار سخت از آن انتقاد کردند.
البته من در همه زمینه ها طرح ندارم، اما در برخی مسائل مثل حجاب برنامه دارم که ایجاد رضایت در جامعه ما داشته باشد. خوشبختانه با تدبیر و تفاهمی که بود فعلاً این طرح متوقف شده است، بهرحال می توان به دولت تذکر داد. ما زمانی که موضوع حجاب مطرح شد با متفکران و اندیشمندان وغ نهادهای مدنی جلساتی برگزار کردیم و متنی تهیه شد که هم دولت و هم احزاب می توانند مبنای کار خود قرار دهند.

در عرصه بین المللی و جهانی در موقعیت خطیری قرار گرفته ایم. اگر تاکنون برخی راه هایی که رفته ایم نتیجه مطلوب نداشته است، اینک با تفاهم و توافقی که در بالا هست راه دیگری را بر اساس منطق و واقعیات انتخاب کنیم.
نه اینکه تسلیم واقعیات شد، اما مهم است که بدانیم این واقعیات وجود دارد، حتی اگر بخواهیم واقعیات را تغییر دهیم.

باید اول آن را بشناسیم تا بتوانیم کارمان را انجام دهیم. من معتقدم با وجود همه نگرانی ها و مشکلات نباید درهای امید را به روی مردم و خودمان ببندیم و در این زمینه هم می توان گفت‌و‌گو کرد، با خودمان گفت‌و‌گو و با دنیا تعامل کنیم.

تحلیل های مختلفی درباره اوضاع و احوال کشور و منطقه وجود دارد. اجمالاً قبول دارم که وضع، وضع خوبی نیست و جمهوری اسلامی تحت فشار شدید است. در عین حال که نباید تحت فشارها خودش را ببازد اما باید با درس گرفتن از گذشته، شیوه های منطقی را اتخاذ کند که بتواند فشارها را کم و زمینه را به نفع مردم، امنیت و جامعه تغییر دهد و من عرض می‌کنم به نفع جامعه مدنی که متاسفانه هنوز خیلی ضعیف است. همه همت به کار گرفته شود تا هم پایه های جمهوریت محکم شود و هم اسلامی که در عرصه اجتماعی با جمهوریت و بسط جامعه مدنی سازگار است قدر ببیند و در صدر بنشیند.

این کشور متعلق به ملت ایران است با همه قومیت ها و گرایش ها، و همه شهروندان جمهوری اسلامی و ایران هستند وباید زمینه رشد آنها فراهم شود و بیش و پیش از هر چیز باید در جهت جلب رضایت مردم حرکت کرد و فاصله هائی که میان حکومت و مردم ایجاد شده است کم کرد، آن را پایه قدرت در تعامل و گفت‌و‌گو با دنیا و تأمین منافع ملی قرار داد و قطعا در این زمینه مسئولیت دولت که باید فکر کند و برنامه داشته باشد و تفاهم کند و به راهکارهایی برسد که به نفع کشور می باشد بیشتر از همه است و ما باید کمک کنیم تا انشاءالله این دولت بتواند هم فکر کند و هم فکرش را عملی کند، تا بتوانیم از این وضعیت ناگوار عبور کنیم و وارد فضایی شویم که هم برای ملت و هم برای جامعه و هم احزاب ما بهتر و رضایت بخش تر باشد.

٭ گزیده سخنان دیدار با تعدادی از اعضای شورای مرکزی، دفترسیاسی و هیات رییسه‌ی حزب اتحاد ملت ایران

امتداد

متن کامل
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

26 Dec, 09:49


نامشان زمزمه ی نیمه شب مستان باد

موج موج خزر از سوگ سیه پوشانند
بیشه دلگیر و گیاهان همه خاموشانند
بنگر آن جامه کبودان افق،صبح دمان
روح باغ اند کزین گونه سیه پوشانند
چه بهاری است خدا را که در این دشت ملال
لاله ها آینه ی خون سیاووشانند
آن فرو ریخته گل های پریشان در باد
کز می جام شهادت همه مدهوشانند
نامشان زمزمه ی نیمه شب مستان باد
تا نگویند که از یاد فراموشانند
گرچه زین زهر سمومی که گذشت از سر باغ
سرخ گل های بهاری همه بی هوشانند
باز در مقدم خونین تو ای روح بهار
بیشه در بیشه درختان همه آغوشانند
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

26 Dec, 09:23


✍🏻سینا جهانی

۶ دی ماه، پانزدهمین سالگرد سیدعلی موسوی، خواهرزاده ‌ #میرحسین_موسوی⁩ است.

مالک پاترول سیاه‌رنگی که روز عاشورای ۸۸، از آن به سینه‌ی سیدعلی شلیک شد، در جلسه بازپرسی گفت ماشينش چند روز پيش از قتل، به زور «توقیف» شده بود.

تا امروز نه خودرو پیدا شده و نه قاتلان…

https://x.com/sina_jahaani/status/1872172373723779329?t=3Wek6kxN4juuVrXgTJHp_g&s=35

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Dec, 20:38


🔴ضد قانون؛ قانون چیست؟

🔺 اعتماد ۱۲ آذر ۱۴۰۳

✍️عباس عبدی

▪️اصرار تندروها برای اجرا و ابلاغ این مصوبه و در این شرایط عمومی، بیش از اینکه بازتابی از تعهدات اخلاقی و اسلامی باشد، نشان‌دهنده ماجرای سیاسی مهمی در پشت آن است

▪️اگر قانون بر مبنای عدالت تنظیم و تصویب نشود، قانون نیست، بلکه ظلمی است که به نام قانون انجام می‌شود

▪️قانونی که اجرای آن جز با خبرچینی مردم و حتی به کارگیری اتباع خارجی علیه مردم خود ممکن نشود، به معنای واقعی ضد قانون است

▪️شاید قانون‌گذاران با کوچک‌ترین رفتاری و گفتاری تحریک شهوانی شوند، به مردم چه ربطی دارد؟

▪️مسأله تصویب‌کنندگان دیگر حجاب شرعی نیست فقط یک شال روی سر است. پس اگر نیست، باید پوشش عرفی را ملاک قرار دهید

▪️تصویب‌کنندگان با هیچ یک از مبانی قانون‌نویسی آشنایی ندارند. کار را بجایی رسانده‌اند که دوربین‌های نهادهای امنیتی را هم به خدمت کنترل و مهار پوشش زنان در آورده‌اند!!

▪️این مصوبه به گونه‌ای است که میلیون‌ها زن و حتی مرد را مصداق رفتار مجرمانه خواهد دانست و باید روزانه هزاران پرونده جدید در این باره باز کرد.

▪️اشتباه مصوب‌کنندگان این است که اصلاً توجهی به نتایج مطالعات و نظرسنجی‌ها ندارند

▪️وجه اعتقادی حجاب ده برابر مهمتر از وجه رفتاری آن است و این قانون نه تنها موفق به تغییر رفتار نمی‌شود بلکه وجه اعتقادی حجاب را تضعیف کرده و نفرت انگیز خواهد نمود.

▪️ضعف اصلی و مهم این مصوبه فلسفه آن است. این قانون نه از فلسفه شرع تبعیت می‌کند و نه از فلسفه حقوق طبیعی، و نه از فلسفه اجتماعی حقوق، شکلی سطحی شده و غیر عقلایی از فلسفه پوزیتیویستی است که قانون را اراده حاکم می‌داند

▪️این مصوبه مبتنی بر فلسفه زور و نهی و مجازات است

▪️بر اساس قاعده فقهی «حرمت تنفیر» انجام هر عملی که مستوجب بیزاری و نفرت مردم از دین شود حرام است

▪️برای یک دستمال قدرت می‌خواهند قیصریه ایران را به آتش بکشند.

▪️مشکل مهم این مصوبه، در فهم نادرست از کارکرد آموزش است. گمان می‌کنند که مردم به این علت حجاب ندارند که نمی‌دانند این امر چقدر زیان‌بار است

▪️قانونی که مورد قبول مردم نباشد، کلیت حکومت و اقتدار آن را با چالش مواجه می‌کند.

▪️قانون برای رشد و حفظ حیات اجتماعی است و نه قدرت مسلط. قانونی که علیه مردم باشد، عادلانه نیست

▪️قانونی که مواد آن کشدار و غیر متعین باشد، بیش از هر چیز برای تحقیر و تخریب مردم یا اجرا نکردن است

▪️از قضات نظرخواهی کنید تا ببینید قضاتی که باید حکم دهند چه تعداد موافق آن هستند.
https://telegra.ph/ضد-قانون-قانون-چیست-12-01
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Dec, 18:26


به نام خدا
رفراندوم برگزار کنید

علیرضا کفایی
موارد اختلافی را نمی توان کتمان کرد، اختلاف میان مردم و حاکمیت، اختلاف میان دولت و مجلس، اختلاف سران قوا.... مسئله مهم جانشینی رهبری، صدای ملت نبودن خانه ملت، در مسیر رای دهندگان نبودن دولت، احکام قضایی این روزها و حکم بر حکم زدن برای چون تاجزاده، ادامه داشتن حصر، قانون حجاب و تهدید رئیس مجلس بر ابلاغ آن، سیاست خارجی، روابط داخلی،.... بی برنامه بودن مدیران اقتصادی، کم سوادی مدیران و نمایندگان بودجه ای، موضوع خاص هسته ای و نظرهای متناقض، سبک زندگی، ..... و ملت هم حیران و همچنان در حداقل های زندگی مانده.
ظاهراً اقلیتی در درک نکردن حال و روز مردم و ندانستن و یا خود را به ندانستن زدن با کسانی که منفعت شخصی برایشان مهمتر است شریک شده اند، کاری به مردم ندارند، فکری نو و برنامه ای که ایران را از بحران نجات دهد مشاهده نمی شود، جامعه به تدریج به یأس و سرخوردگی می رسد و اینان همچنان در فکر سرکوب هستند، قانون حجاب که رئیس مجلس بر ابلاغ آن در روز مشخصی تأکید دارد اسباب خفت و شرمساری است... " قانون به عنوان تنها راه نجات کشور زمانی معنا می‌دهد که خود بر ناموسی پیشین از عدالت و حقانیت تکیه کند، قانونی بهروزی به بار می‌آورد که برآمده از مردم و برای مردم باشد، نه در خدمت حراست از امتیازات ناروا و جایگاه کسانی که خویشتن را مافوق قانون می‌دانند."
به نظر می رسد کشور نیاز به بازنگری قانون اساسی دارد تا بتوان نوعی همگرایی را موجب شود, می بایست متوجه این نکته بود که بقول مهندس میرحسین موسوی: " چه باید کرد تا چهل سال بعد از نو به همین نقطه باز نگردیم و از سوی آیندگان سرزنش نشویم؟"
"همان حقی که شالوده‌ انقلاب مردم در سال ۱۳۵۷ و قانون اساسی فعلی قرار گرفت برای نسل‌های بعدی نیز محرز است، تا اگر تصمیم پیشینیان منجر به گره‌های کور در زندگی‌‌ جامعه شد، یا ابزار سوء استفاده‌ قدرت‌طلبان بود، بتوانند جهت عبور از بحران‌ها و گشودن مسیر به سمت آزادی، عدالت، مردم‌سالاری و توسعه دست به تجدیدنظرهای اساسی بزنند و به منظور حفظ امنیت عمومی و پیشگیری از خشونت خواستار تغییر نظم موجود یا تدوین میثاقی اساساً تازه شوند؛ میثاقی که پیش‌نویس آن از سوی نمایندگان منتخب مردم از هر قومیتی و با هر گرایش سیاسی و عقیدتی تهیه شود و در یک همه‌پرسی آزاد به تأیید ملت برسد."
"اینجانب به عنوان یکی از آحاد ملت ایران با استناد به حق مستمر و غیرقابل‌سلب انسان‌ها برای تعیین سرنوشت خود پیشنهاد زیر را به پیشگاه مردم ارائه و با تمامی نیروها و شخصیت‌های آزادی‌خواه، مدافع استقلال و یکپارچگی سرزمینی، خشونت‌پرهیز و توسعه‌گرا در میان می‌گذارم:
اول- برگزاری همه‌پرسی آزاد و سالم در مورد ضرورت تغییر یا تدوین قانون اساسی جدید.
دوم- در صورت پاسخ مثبت مردم، تشکیل مجلس مؤسسان مرکب از نمایندگان واقعی ملت از طریق انتخاباتی آزاد و منصفانه.
سوم- همه‌پرسی درباره متن مصوب آن مجلس به منظور استقرار نظامی مبتنی بر حاکمیت قانون و مطابق باموازین حقوق انسانی و برخاسته از اراده مردم."
شاید بهتر آن باشد که ساز و کاری برای رفراندوم تعریف شود.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Dec, 16:54


ناتوان از تشخیص مصلحت

جواد کاشی
نظام در تشخیص مصالح و مقتضیات بقاء خود ناتوان است. به همین جهت نیازمند تاسیس یک مجمع تشخیص مصالح نظام تازه اما از نوعی دیگر است. اگر بنا بر تاسیس چنین مجمعی باشد، نیازمند مجمع تشیخص مصالح ملی هم هستیم. شاید نظام گاهی هم به آن توجه کند. نیازمند تاسیس مجمع تشخیص مصالح عام بشری هم هستیم. شاید نظام را مجبور کند گاهی در تصمیمات خود عام اندیش‌تر باشد و مصالح عام انسانی را مد نظر قرار دهد.
هر کدام از این‌ها بود، لایحه عفاف و حجاب در  دستور کار قرار نمی‌گرفت.
مجمع تشخیص مصالح نظام می‌گفت در این شرایط بحرانی که سنگ فتنه از همه جا می‌بارد، دست نگه دارید تا نظام از سد مخاطرات موجود رهایی پیدا کند. مجمع تشخیص مصالح ملی همه سازمان‌های تصمیم‌گیر و حتی مردم را به ضرورت توجه به ابربحران‌های ملی دعوت می‌کرد و سرانجام مجمع تشخیص مصالح عام بشری دستوری صادر می‌کرد مبتنی بر آنکه لطفاً مردم آزاری و تشویش اذهان عمومی نکنید بگذارید مردم زندگی کنند.
این اصناف مصلحت سنجی پنجره‌های گشوده یک نظام به بیرون از خود است. با واسطه آنهاست که اکسیژنی برای تنفس و تداوم زندگی تحصیل می‌شود. با گشودگی نظر به این مصالح است که نظامی خردمند می‌شود، تجربه‌ای انباشت می‌کند و با گذر عمر فرهیخته و دور اندیش می‌شود.
ما در یک سراشیبی سقوط و انحطاط قرار داریم.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Dec, 16:17


🔴 دین محمد(ص) دین الفت و مداراست و دین بنی امیه دین اجبار و تحمیل و زور

✍️شهاب الدین حائری شیرازی

در دین شما، امر به معروف نسبت به حکام که در دین محمد واجب است، حرام است چون اذهان عمومی نسبت به شما مشوش می شود.

در دین شما حق ایرانیان مظلوم خرج بلندپروازیهای برون مرزی بی حاصل می شود ملت فقیر و بیچاره شدند به درک اما در دین محمد آن بلند پروازی ها که موجب فقر و نکبت مردم و از کف رفتن جان و مال خلق است، حرام است.

در دین شما بیت المال بدون مراعات اولویتهای سرزمینی نظیر حفظ آب خوانها و حفظ سلامت خلق و بهبود کیفیت زیست مردم و جلوگیری از آلودگی هوا، صرف مبارزه بی سرانجام و غیرعقلایی با آمریکا می شود ملت تلف شدند هم به دَرَک اما در دین محمد برای ریال ریال بیت المال بایست جواب خدا را بدهی.

در دین محمد حجاب واجب، اما اجبار به حجاب بدعت است اما در دین تهی از واقعیت شما ولو مردم از دین متنفر شوند یک تکه پارچه ولو یک دهم سرشان را هم نپوشاند بایست بر سر داشته باشند تا مشمول جریمه و تحقیر نشوند.(قانون حجاب و عفاف را ببینید)

دین شما شبیه کدام دین است؟ دین بنی امیه یا دین اهل بیت که به فرموده امام صادق دین مدارا و رفق است و تقیه.

قال الصادق:
اما علمت ان امارة بني امية كانت بالسيف و العسف و الجور، و ان امامتنا بالرفق و التألف و الوقار و التقية و حسن الخلطة و الورع و الاجتهاد; فرغبوا الناس في دينكم و في ما انتم عليه"

 "آيا ندانستي كه حكومت بني اميه با شمشير و خشونت و ستم بود و رهبری و امامت ما با مدارا و الفت و آرامش و سِر نگهداری و رفتار خوب و احتياط و تلاش و گفتگو است . پس مردم را به دين و مرام خود با اين روشها جذب و علاقه مند كنيد."
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Dec, 15:13


❇️زنده‌ياد دكتر سامي، قرباني مظلوم توطئه!*

عزت‌الله سحابی
به یاد او که به آن هست هستی‌بخش جهان پيوست

❇️شهید دکتر کاظم سامی قربانی توطئه‌های ناجوانمردانه و ضدانسانی شد و با مرگ خویش بار دیگر مظلومیت و درست‌اندیشی خود را به دیگران نشان داد. نوشتن درباره او سخت دشوار و غم‌انگیز است.

❇️او که روحی ناآرام و جستجوگر داشت از همان  سال‌های اولیه دبستان به خاطر تکمیل اطلاعات و برداشت‌های مذهبی که در درون خانواده شکل گرفته بود به هر دری روی آورد. به تمام کسانی که به نوعی به تبلیغ مذهبی می‌پرداختند و بنیادها و مهدیه‎ها درست کرده بودند، سر زد و چند روزی در مکتب هر کدام تلمذ کرد. تا اینکه در نهایت در اوایل دبیرستان به کانون نشر حقایق اسلامی پیوست.

❇️جو منطقی و استدلالی این کانون بود که توانست او را آرام سازد. اما آنچه سامی را از دیگران و همراهانش متمایز و متفاوت می‌ساخت اندیشیدن او به راه های عملی و تطابق اندیشه بود . در جریان ملی شدن نفت، خود را چون سربازی در آن جبهه می‌یابد. برای مبارزات ملی به دنبال پایگاه مذهبی می‌گردد و به همراه آن خواهان تغییر روابط ظالمانه اقتصادی بود.

❇️در سال ۱۳۳۰ با آشنایی با عده‌ای که در کادر حزب ایران فعالیت می‌کردند و خود را خداپرستان سوسیالیست می‌نامیدند- خداپرستان سوسیالیست از  سال‌های دهه 1320تحت عنوان نهضت فعالیت می‌کردند و به دلایل سیاسی در سال‌های بعد با حزب ایران درآمیخته بودند- به حزب ایران پیوست. اما خیلی زود يعني سال بعد مانند دوستان دیگر دریافت که او به جایگاهی دیگر تعلق دارد و باید  فعالیت‌های سازمانی و حزبی خود را به گونه‌ای دیگر سامان بخشد.

❇️سامي از اواخر بهمن ماه ۱۳۳۱ فعالیت خود را با دوستانش در جمعیت آزادی مردم ایران متمرکز ساخت. خوبست در اینجا به بیان یکی از دوستانش که در آن زمان از یکی از شهرستان‌های خراسان به مشهد جهت تحصیل آمده بود گوش فرادهیم:
«من با وجود دوری از مرکز استان، در اثر تأثیر و تاثرات نسل گذشته خانوادگی اصولا با اندیشه‌های سیاسی بار آمده بودم، با وجود شهرستانی بودن از بسیاری از جریانات خارج و داخل بی اطلاع نبودم، ولی بیشتر به نابسامانی‎های اجتماعی می‌اندیشیدم و هرگز گروهی مذهبی مرا جذب نکرده بود و به دلیل ملیت، چپ‌های متعارف را نیز تحفه‌ای نمی‌دانستم و راه چاره دردهای اجتماع را در اندیشه‌های مذهبی جستجو نمی‌کردم. وقتی در چهل سال قبل با جثه کوچک و نحیف و مهربان و معتقد او مواجه شدم و با خصوصیات او آشنا شدم و استنتاج های او را در مورد عدالت خواهی های مذهبی با بیانی گیرا و مستدل شنیدم، روابط خود را با او گسترش دادم و به ناگهان بعد از مدتي تکیه بر اعتقاد عمومی و مذهبی و بهره گرفتن از خمیر مایه‌های ذهنی مردم و مذهب را یکی از پایه های اعتقادی خویش یافتم. زمانی که استنادهای مذهبی او را در مقابل ظلم وجور و ستم و بی‌عدالتی به همراه مثال-های تاریخی و ملی و تطابق آن‌ها را به یاد می‌آورم و وقتی که پایه‌های اندیشه پویایش را که از همان ابتدا بر روی سه شالوده ملیت، مذهب و عدالتخواهی قرار گرفته بود از ذهن خود می‌گذرانم و زمانی که تکامل هر کدام از مبانی فوق را در طی  سال‌های گذشته از مدنظر خویش مرور می‌دهم، سامی را روح فعال جامعه و نمونه مجسم تحول و تطور اندیشمندان مبارزات چهل ساله اخیر جامعه ایران می يابم.»  

❇️او زیبا می‌نوشت و خوب سخن می‌گفت و مردی بود که فکر و عمل را توامان داشت و در وجود او میان اندیشه وعمل چندان فاصله ای مشاهده نمی‌شد. در آستانه ورود به دانشگاه بود که کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ روی داد. گرچه این واقعه برای او و همه وطن‌خواهان آن روز سخت ناگوار بود، ولی سامی را بر عقیده خویش راسخ‌تر ساخت که تنها با شعار مبارزه ضد استعماری نمی توان به پیروزی رسید. برای پیروزی شناخت روابط اجتماعی و اقتصادی درون کشور و آگاهی از روند سیاسی و اقتصادی جهان ضروری و به همراه همه این‌ها ، همگامی توده های مردم و حضورشان در صحنه مبارزات الزامی است .

❇️بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ درنهضت مقاومت ملی خراسان به فعالیت پرداخت و همچنان به کار معلمی و دانشجویی خویش ادامه داد. وقتی سال بعد به تهران به دانشکده پزشکی منتقل شد،  فعالیت‌های خویش را در نهضت مقاومت ملی تهران دنبال کرد. در این راه با گروه‌های مختلف آشنایی يافت. وسعت گرفتن تماس‌ها و ارتباط با  گروه‌ها و طرز تفکرهای مختلف، او را فردی متحلم تر بار آورد که به همه مبارزین احترام می‌گذاشت و آزادی عقیده و تنوع اندیشه ها را جوهر اصلی توحید و مکتب انقلابی می‌دانست...... / ایران فردا


📌 متن کامل:

https://cutt.ly/NeLPW5rN
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Dec, 14:59


🔸وفاق ملی و بازدارنده‌های آن
✍🏼لطف‌الله میثمی

آقای رئیس‌جمهور! شما گفتید عدالت، تبعیض میان کرد، ترک، لر، بلوچ، عرب و فارس را برنمی‌تابد. همچنین به فرمان علی(ع) به مالک اشتر استناد کردید و گفتید مردم مصر یا در خلقت با تو برابرند یا در دین؛ بنابراین اصل برابری و برادری باید اجرا شود و به کسی ظلم نشود. این گزاره‌ها بیان دیگری از حق شهروندی است؛ یعنی در جامعه‌ای که مرکب از ادیان، نژادها و زبان‌های مختلف است، حق شهروندی می‌تواند عدالت را به بهترین وجهی تأمین کند.

در مبارزات ملت ایران از مشروطیت تاکنون، گام‌های کوچک و بزرگی در راستای حق شهروندی برداشته شده است که امروز کسی نمی‌تواند این حق را به لحاظ انسانی، قانونی و مذهبی انکار کند. دکتر سید جواد طباطبایی بدین مضمون گفت که روشنفکری ایران از انقلاب مشروطیت شروع شد و در این انقلاب، روشنفکرترین شخص آیت‌الله نائینی بود که در جامعه مرکبی چون ایران با هنر خود توانست دین و فقه را به‌صورت قانون و حقوق درآورد تا قاطبه مردم ایران از حق شهروندی برخوردار باشند. وقتی همه شهروندان به نحوی و در مرتبه‌ای در چرخه مدیریت کشورشان مشارکت داشته باشند طبیعی است با داشتن قانون اساسی، راه توسعه را در پیش خواهند گرفت. نه‌تنها علامه نائینی، بلکه آخوند خراسانی هم مؤید و پیش‌برنده انقلاب مشروطیت و رهنمون کردن مردم به قانون اساسی، متمم آن و قانون‌گرایی بود.

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۵۸، حتی اصل ۵ ولایت فقیه را مشروط به پذیرش آرای عامه مردم ایران کرده است و در اصل ۶ این قانون بدین مضمون آمده که هیچ کاری در مملکت اعتبار ندارد، مگر مبتنی بر آرای مردم ایران باشد و در اصل ۵۶ بدین مضمون آمده گرچه خدا خالق ماست، ولی هیچ فرد یا گروهی نمی‌تواند حق تعیین سرنوشت را از انسان بگیرد.

در راستای حق شهروندی در ایران گام‌های بلندی برداشته شده و این در حالی است که هم مردم قانون اساسی را پذیرفتند و هم از نظر دینی اندیشمندان، علما و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی آن را تأیید کردند. گام بلند و موزون دیگری که در این راستا برداشته شد، تألیف کتاب حقوق آیت‌الله منتظری بود. در این کتاب، صورت‌بندی قرآنی و فقهی حق شهروندی به رسمیت شناخته شده است. ایشان در این کتاب روی «انسان بماهو انسان» تأکید دارند و معتقدند انسان مقدم بر ایدئولوژی و فکر است؛ بنابراین دیگر نمی‌توان به بهانه انسانی، قانونی و دینی، منکر حق شهروندی شد. هر چه میزان وفاداری ما به حق شهروندی بیشتر شود به همان نسبت از وفاق ملی منسجم‌تری برخوردار خواهیم شد. از میرزایوسف مستشارالدوله که اولین کتاب قانون با عنوان یک کلمه را نوشت و بر سر آن قربانی شد تا کتاب حقوق آیت‌الله منتظری، روند ۱۵۰ ساله‌ای را طی کرده‌ایم که تردیدی در آن نیست و امیدواریم آینده ایران نیز در ادامه این روند باشد.

آقای رئیس‌جمهور! به نظر می‌رسد زیربنای حق شهروندی، اصل کرامت انسان و اصل عدالت است که در قرآن تصریح شده و شما بارها در مناظره‌های انتخاباتی به آن استناد کرده‌اید. در آیه ۱۰۳ سوره آل‌عمران، بدین مضمون خطاب به مردم آمده است که آیا به یاد می‌آورید در گذشته میانتان خشونت برقرار بود و بر لبه پرتگاه جنگ داخلی بودید، ولی به نعمت پذیرش خدای خالق بین قلب‌هایتان الفت برقرار شد و همه با هم برادر شدید؟ بدین‌سان خداوند بر اصل برادری و برابری انسان‌ها تأکید کرده و این می‌تواند اساس حکمرانی خوب باشد.

متأسفانه ما از این مبانی حکمرانی خوب، فاصله گرفته‌ایم و به وضعیت موجود رسیده‌ایم که بخشی از آن را شما در مناظره‌های انتخاباتی تشریح کردید. اینک این پرسش مطرح است که چرا به چنین وضعیتی رسیده‌ایم. طبیعی است در پیدایش این شرایط عوامل بسیاری نقش داشته‌اند، ولی یک عامل مهم و انسانی آن، کج‌دلی و کج‌اندیشی برای حذف نیروهای کنشگر بوده است. نقطه عطف حذف‌ها از سال ۱۳۵۵ و در درون زندان‌های ستم‌شاهی ایران شکل گرفت. بدین معنا که پس از انتشار بیانیه تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان مجاهدین به رهبری تقی شهرام و حذف ۵۰ درصدی اعضای مسلمان و برادرکشی‌های درون‌سازمانی، جامعه ما وارد مرحله جدیدی شد؛ مبارزان ضد استبداد و ضد استعماری که همه با هم وحدت داشتند و در زندان‌ها بر سر یک سفره غذا می‌خوردند دچار صف‌بندی شدند. بخشی از روحانیت درون زندان به استناد به یک رساله عملیه اعلام کردند هر کس خدا را قبول ندارد نجس است. از یک‌سو ساواک به نوبه خود به این حرکت دامن زد و متأسفانه از سوی دیگر نیز بعضی از کنشگران و مبارزان این واقعه را تحولی مبارک قلمداد کردند و به این صف‌بندی دامن زدند. بدین‌سان سنگ بنای فرآیند حذف سیستماتیک نیروها نهاده شد و به جامعه نیز تسری یافت.

منبع: سرمقاله چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۸

برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/y01499 مراجعه کنید.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Dec, 09:28


ادعای گزاف!

احمد زیدآبادی
🔹️ مرحوم آیت‌الله خمینی معتقد بود که "حکومت دینی" بنا به "مصلحت" می‌تواند نماز و روزه و حج و بالاتر از آنها را "تعطیل" کند! تعیین مصلحت هم با کارشناسان و متخصصان هر حوزه است.

🔹️با این راهی که مرحوم آقای خمینی گشود، تکلیف لوایحی چون "حجاب و عفاف" روشن است.

🔸️ تصویب و ابلاغ این لایحه خلاف بیّن "فقه‌المصلحۀ" آیت‌الله خمینی و در واقع نوعی انتقامگیری از نظرات اوست.

🔸️به نظرم گروهی که مرحوم آقای خمینی در زمان حیاتش آنان را تحویل نمی‌گرفت و تعابیر بسیار تندی علیه نوع قرائت آنان از اسلام به کار می‌برد، با پافشاری بر برخی ظواهر شرعیِ مغایر مصلحتِ جامعه، در درجۀ اول قصدشان این است که راه فقهی گشوده شده توسط بنیانگذار نظام را مسدود کنند و در درجۀ دوم با بی‌اعتبار کردن دولت پزشکیان و فلج کردن آن، برای قبضۀ دستگاه اجرایی توسط خود  زمینه‌سازی کنند.

🔹️بنابراین، اصلِ داستان سیاسی است و انتساب آن به دغدغۀ دینی، با توجه به ادعای حامیان لایحه از فقه آیت‌الله خمینی، ادعایی گزاف است!
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Dec, 09:12


🛑فاعتَبِرُوا بما كانَ مِن فِعلِ اللّه ِ بإبليسَ، إذ أحبَطَ عَمَلَهُ الطَّويلَ و جَهدَهُ الجَهيدَ ··· عن كِبْرِ ساعَةٍ واحِدَةٍ ! فمَن ذا بَعدَ إبليسَ يَسلَمُ علَى اللّه ِ بمثلِ مَعصيَتِهِ ؟!

از كارى كه خدا با ابليس كرد پند گيريد. آن گاه كه به خاطر لحظه اى تكبّر، كار طولانى و كوشش طاقت فرساى عبادى··· او را بر باد داد!
پس بعد از ابليس [با آن همه مقامى كه داشت ]، كيست كه با معصيتى چون معصيت او ( یعنی تکبر) از خشم و كيفر خدا ايمن باشد؟

📕 نهج البلاغه / خطبه 192

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Nov, 19:07


به نام خدا
قالیباف مورد تنفر ملی است

علیرضا کفایی
قالیباف منفعت سیاسی می خواهد، قصه او مالی است، سهمی بگیرد و یاران خود را بر منصبی بنشاند کار تمام است، هرچه بگویند می کند، بالا و پایین پریدن های او در این وضع نامناسب و در دل بحران های داخلی و خارجی نه ظریف است و نه او ظرافت های سیاسی و دردهای مردم را می داند، او را باید در حد همان سیسمونی! ارزیابی کرد.
با این همه فقر و تورم و رکود و گرانی، تنگدستی مردم، زور و تحمیل و تبعیض، دروغ و ریا و دزدی و اختلاس، فساد و ساختار معیوب و ویران شده، فرار و مهاجرت نخبگان، عدم اشتغال... قالیباف حساس نمی شود ولی به ظریف، به حجاب حساس می شود؛ آنچه هم گاهی می گوید شعاری بیش نیست زیرا خود بهتر می داند عمده این مشکلات از وی و مجلس بی خاصیتی است که اکنون غنیمت می خواهند....
برای قربانی کردن ظریف به راحتی اخلاق و ادب را زیرپا گذاشتن آن هم در مقام ریاست مجلس یعنی سیاست و مجلس و اخلاق برای وی تابعی از منفعت قدرت است، چیزی را از دست داده و یا آنچه می خواسته بدست نیاورده، آشفته شده؛ به سمت نابود کردن حتی خودش گام بر می دارد.
قالیباف مورد تنفر ملی است، کارنامه تیره ای دارد؛ او را فردی می شناسند که همیشه در حال تجارت و بده و بستان بوده، دروغ گفته، سیاست و کنش سیاسی را در معامله گری تعقیب کرده، هرگاه هم فرمان بریده گازانبری! عمل کرده.
مجلس و رأس امور بودن با این رئیس و بعضی از این نمایندگان امکان پذیر نیست، تجارتخانه ای که به هر دری می زنند تا از دولت وزیری بگیرند یا دلالان خود را در جاهایی پر درآمد و چرب و شیرین گمارند، در عزل و نصب های دولتی حتی برای فرمانداری ها و بخشداری ها و تا سرایداری ها هم دخالت می کنند، سهم می خواهند، اگر دولت ندهد شمشیر می کشند و به قربانی کردن ملت می آیند.
آشفتگی های سیاسی در ایران بسیار است چون سهم خواهی و حرامخواری زیاد است، چون رانت و دلالی از مجلس آغاز می شود و مانند سرطان در همه جای جامعه منتشر می شود.
نمایندگان مجلس و رئیس اش که مردم را رها کرده الا به حرفی و شعاری و در مواردی که تجارتشان با ضرر همراه شود و سفره بخور بخور برچیده شود و یا نیروهایشان نصب نشوند از بی اخلاقی آماس کرده و دیوانه وار فریاد می زنند را چه باید نامید...
یک جوانه‌ی ارج‌مند از هیچ جاتان رست نتواند!
ای گروهی برگِ چرکین‌تارِ چرکین‌پود
هیچ بارانی شما را شست نتواند!
دولت زیاد به قالیباف و مجلسی این چنین توجهی نکند، مورد نفرت مردم اند، دولت به فکر مردم و برداشتن موانع و کم کردن بحران ها..... خصوصاً معیشت مردم باشد.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Nov, 16:51


📝📝📝صدور ۶سال حکم جدید برای تاج‌زاده

✍🏻فخرالسادات محتشمی‌پور

چند شب پیش به همسرجان  اعلام کردند که قاضی صلواتی برای پرونده تازه‌ای که ساس (سازمان اطلاعات سپاه) علیه ایشان ساخته‌، حکم داده است.

امروز شنبه ۱۰آذر جناب پوربابایی وکیل ایشان با مراجعه به دادگاه و مشاهده حکم این قاضی بدسابقه متوجه شده که او برای اتهام تبلیغ علیه نظام یک‌‌ سال و برای اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی پنج سال حکم صادر کرده‌است که ۵ سال آن اجرایی است و به ۱۲ سال حکم قبلی اضافه می‌شود.

یادآور می‌شود این سومین حکمی است که صلواتی از سال ۸۸تاکنون برای تاج‌زاده صادر کرده‌ که دوتای آن غیابی بوده‌است.

محبت کردند واقعا دست آمر و‌عامل درد نکند!

#جرم‌_نقد_رهبر

@MostafaTajzadeh
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Nov, 10:26


💥گفتگوی عبرت انگیز دکتر صدیقی با محمدرضاشاه!
✍️
علی مرادی مراغه ای

به نظر من در بین جبهه ملی، دکتر صدیقی متشبه ترین شخص به دکتر مصدق بوده و گفتگوهای او با محمدرضاشاه در سه ماهه پایانی پهلوی جزو عبرت انگیزترین صحنه های تاریخ است و این روزها مصادف هستیم با سالگرد این گفتگوها. قبلا در این
مقاله به مقایسه صدیقی با شریعتی پرداخته ام.
تکه هایی از آن گفتگوها را می آورم تا ببینید چرا عبرت انگیز...!

♦️در آذر ۱۳۵۷ یعنی سه ماه مانده به پیروزی انقلاب، امینی از شاه خواست برای آرام کردن كشور، از دکتر صدیقی(جامعه شناس، حقوقدان و وزیر کشور دکتر مصدق) کمک بگیرد. دیکتاتور ابتدا با عصبانیت گفت:
«حالا کار من به جایی رسیده که از این میرزای جامعه شناس کمک بخواهم!»
اما وقتی امینی وضعیت بحرانی کشور را یادآوری کرد آن وقت شاه که کنترل کشور از دستش بدر رفته بود تسلیم شد و این گفتگوها پنج جلسه بوده با حضور شاهدی چون عبدالله انتظام.

♦️دکتر صدیقی علیرغم مخالفت شدیدِ همکاران حزبی اش مخصوصا سنجابی و فروهر...بخاطر نجات کشور، آماده گفتگو با شاه می گردد. صدیقی از یاران نزدیک مصدق که بارها طعم زندان را چشیده بود وقتی محمدرضا شاه از او می پرسد:
«در این مدت آقای دکتر ظاهراً در دانشگاه مشغول بودید؟»
دکتر صدیقی پاسخ داد:
«به لطف اعلیحضرت، گاه در زندان قزل قلعه و قصر بودم، گاه زیر نظر ساواک شما....»!
محمدرضا شاه: گلایه ها را کنار بگذاریم، باید وطن را نجات داد.
دکتر صدیقی: برای نجات وطن نمی شود گذشته را کنار گذاشت.

♦️برای لحظه ای در نظر آورید آخرین روزهای پدرش رضاشاه را که تمام مردان استخواندار کشور را یا کشته یا به زندان کرده بود و یا خانه نشین! و در زمان آمدن متفقین، دست به دامن محمدعلی فروغی گردید که او را هم از سالها پیش خانه نشین کرده بود!
در میان گفتگوها، صدیقی جمله ای به شاه می گوید که دقیقا عمق تشابه پدر و پسر و تمامی دیکتاتورها را در اواخر کارشان نشان میدهد! صدیقی میگوید:
«اعلیحضرت، شما هر چه رجل آزاده و وطنپرست بود به زندان انداختید. شما و دستگاه شما ایران را از هر چه مَرد بود خالی کرد»!
می بینید چقدر اواخر پدر و پسر به هم شبیه بودند و تاریخ و حوادث آن نه بقول مارکس کاریکاتورش، بلکه بقول هگل، عینا تکرار می گردد؟!

♦️صدیقی از شاه میخواهد کشور را ترک نکند وقتی شاه می گوید ولی «کارتر با خروج او از ایران موافق است»
صدیقی حرف شاه را قطع کرده، می گوید:
«برازندۀ شاه ایران نیست در چنین مسئله‌ای، نگرانِ نظر یا حمایت آمریکا باشد».
فردای همان روز که شاه با سالیوان سفیر آمریکا دیدار کرده به او میگوید:
«صدیقی مرد یک دنده و سرسختی است تنها حُسنِ او ایمانش به قانون است»
وقتی خبر این گفتگو پخش میگردد امام خمینی در گفتگو با رادیو لوکزامبورک میگوید:
«این‌ها از طرف ملت نیستند که با شاه مصالحه کنند و شاه پایگاهی در میان ملت ندارد...»

♦️در درون جبهه ملی نیز که اینک به اردوی انقلاب پیوسته و با امام بیعت کرده بودند ابتدا سعی کردند صدیقی را برحذر دارند و بر نابودی سلطنت تاکید کنند و وقتی نتیجه نگرفتند، آنوقت، صدیقی را از جبهه ملی طرد کردند:
«... آقای دکتر صدیقی از نیمۀ سال ۱۳۴۲ با هیچ یک از سازمان های جبهۀ ملی ایران کوچکترین همکاری نداشته و اکنون هم در هیچ یک از ارگانهای این جبهه سمتی ندارد...»

♦️اما صدیقی ضمن تاکید بر بقای ایران، شروط همکاری با شاه را بیان می کند:
«اجرای کامل قانون اساسی، تفکیک قوای سه گانه، لغو محاکم اختصاصی و ماندن شاه در ایران بود....».
صدیقی برای تشکیل دولت، اول به دوستان خود رجوع میکند اما یدالله سحابی، مهدی بازرگان، رحیم عابدی و شمس الدین امیرعلائی اولین کسانی بودند که دعوت او را رد میکنند.
با اینهمه، صدیقی کابینه اش را در ۷ دی ۱۳۵۷ آماده و به اطلاع شاه میرساند، اما شاه از بین شروط او، ماندن در ایران را قبول نکرده و همچنین، چون پارسونز سفیر انگلستان در ملاقات با شاه با صدارت صدیقی مخالفت کرده و گفته بود که او بدون موافقت رهبران مذهبی و بازاری موفق نخواهد شد
،
بدین ترتیب، صدیقی کنار گذاشته میشود هم از طرف شاه و هم از طرف هم حزبی هایش...!

♦️اما آن مردان جبهه ملی که آنروز وزرات کابینه صدیقی را نپذیرفتند و بجای آن، وزیر اولین دولت انقلاب گشتند پایان خوشی نداشتند مخصوصا آن دو نفر که بیشترین مخالفتها را با صدیقی کرده بودند یعنی داریوش فروهر و دکتر سنجابی.
داریوش فروهر حتی گریه کرده بود بلکه صدیقی را از همکاری با شاه منصرف کند بعدها در خانه اش سلاخی شد و سنجابی نیز پس از مخالفت با لایحه قصاص، از سوی امام، مرتد اعلام شده و پس از ۱۴ ماه اختفا، سرانجام در ۸۰ سالگی توسط کردها از طریق قاطر و کوههای آرارات خود را به ترکیه رساند و از آنجا به پاریس
@kafaeealirezaa
به نقل از:
سرگذشت پروکروستس ایرانی: بررسی کارنامه نورالدین کیانوری

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Nov, 10:21


وقتی تن مستشارالدوله در گور می لرزد!

🔹یکصد و بیست و اندی سال پیش وقتی میرزا یوسف خان تیموری یا همان مستشارالدوله در اولین تلاش ها برای ایجاد حکومت مشروطه، رساله یک کلمه را نوشت و قانون را یگانه راه نجات ايران برشمرد، فکرش را هم نمی کرد این یک کلمه بعدها همچون پتکی بر سر ملت ایران فرود آید و نه تنها اسباب ترفیع و سیویلیزاسیون را فراهم نمی کند، بلکه ابزاری می شود در دست عده ای تا مطامع و خواسته های فردی و گروهی و حزبی خودشان را تحت لوای قانون به ملت ایران تحمیل کنند!

🔹البته مستشارالدوله خودش هم تصریح کرد مراد من کتابی است که جامع قوانین لازمه و مقبول ملت باشد، حالا کیست که بتواند ثابت کند این یک کلمه هایی که با عنوان قانون از مجالسی مقبول اقلیت صادر می شوند، در زمره قوانین لازمه و مقبول ملت به شمار می آیند یا خیر؟!

🔹قانون ملزومات و مقدمات و شرایط خود را دارد، نمی توان هر بلغوری را به اسم قانون به خورد ملت داد و به ریش آن خندید، شوربختانه قوانین در ایران نه برای تمشیت امور بلکه برای هر نیتی جز آن نوشته می شود، درست مثل قانون منع به کارگیری بازنشستگان که فردای کنارگذاشتن افشانی از شهرداری تهران کسی سراغش را هم نگرفت، یا مثل قانون منع به کارگیری مدیران دو تابعیتی که صرفا برای عزل ظریف تصویب می شود، یا هزاران قانون و قاعده ریز و درشت که جز خسران و تحمیل هزینه بر دولت و ملت عایدی ندارد.

🔹قانون باید مقبول ملت باشد، قانون باید در راستای منافع اکثریت باشد، قانون باید ابهام و اختلاف را رفع کند، قانون باید مرضی الطرفین باشد، قانون باید در راستای امنیت و رفاه ملک و ملک باشد، در غير اين صورت همان به که نباشد، لااقل اسم دیگری برای این قبیل اوامر انتخاب کنید تا تن مستشارالدوله ها در گور نلرزد که باعث و بانی چه بدبختی هایی برای ملت شده است ...

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Nov, 17:19


دشمن و هنر سیاست‌ورز

جواد کاشی

نتانیاهو دستاوردهای مهمی در جنگ داشته، اما در هدف اعلامی خود که نابودی حماس و حزب‌الله بود شکست خورده است. او ادب سیاست را نمی‌داند. هیچ‌گاه دشمن به تمامی نابود نمی‌شود. باید موجودیت دشمن را به رسمیت شناخت و تلاش کرد از گسترش قلمرو دشمنی کاست.

بیائیم از بی‌ادبی نتانیاهو ادب بیاموزیم.
از زندگی سیاسی تقابل میان دوست و دشمن را نمی‌توان گرفت. همیشه دشمنانی وجود دارند و همان‌ها بستر دوستی میان ‌یک گروه یا جماعت را فراهم کرده‌اند. دقیقاً به همین دلیل، تداوم دوستی در حوزه سیاست مستلزم شناسایی دشمنان و فرض تداوم وجود آنهاست. آنکه با هدف نابودی تام و تمام دشمنانش زندگی می‌کند، نه تنها به هدف خود نائل نمی‌شود، بلکه هر روز در حراست از قلمرو دوستان ناکام‌تر از دیروز است.

صلح به معنای دوستی کردن با دشمن نیست. به معنای سامان دادن به قلمرو متمایز دوستی و دشمنی است. باید از احتمال جنگ در یک زمان طولانی کاست، تا زمینه گسترش دوستی میان دوستان فراهم شود. امروز از یک آتش‌بس شصت روزه سخن گفته می‌شود. آتش‌بس هنگامی به معنای صلح نزدیک می‌شود که شصت روز به شصت سال بلکه به صدها سال تبدیل شود. چگونه می‌تواند چنین شود جز آنکه موجودیت دشمن به رسمیت شناخته شود. خواست نابودی دشمن به خواست کاستن از بار دشمنی تبدیل شود. 

آنگاه زمان دومین گام در نسبت میان دوستان و دشمنان است. سیاست‌ورز آگاه باید تلاش کند حتی‌الامکان بر شمار دوستان بیافزاید و از شمار دشمنان بکاهد. سیاست‌ورز با هنر دوستی بیش از هنر دشمنی آشناست. گسترش قلمرو دوستان، کاراترین ابزار مبارزه با دشمن است. اگر هم سیاست ورز به نابودی دشمنانش بیاندیشد، با یک آرزوی ناممکن این هدف را دنبال می‌کند: تسلیم همه دشمنان به قلمرو دوستی و دوستان. 

آنکه از ادب سیاست چیزی نمی‌داند، رویای مرگ و نابودی تمام دشمنانش را در سر می‌پروراند. به جامعه امروز اسرائیل نگاه کنید. او دشمنی را به درون دوستان بسط داده و جامعه اسرائیل اینهمه گسیخته و آشوب‌زده است. به دوستان دیروز اسرائیل در سطح جهانی بنگرید. بخش مهمی از آنها به دشمنان پیوسته‌اند. او تنها هنر دشمنی آموخته و از هنر دوستی چیزی نمی‌داند. او با آرزوی نابودی تام و تمام دشمنانش، خود و جامعه اسرائیل را در باتلاق دشمنی و کینه فرو برده است./ کانال نویسنده
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Nov, 17:17


"زن آزاری"

🔷🔸«هر مکانی که زنانگی نداشته باشد، بر او اعتماد و اعتباری نیست!»

🖋احسان شریعتی

💢 ابن‌عربی:
«کلّ مکان لا یؤنث لایعوّل علیه»، رسالهٔ «لایعوّل علیه»
هم‌زمان با هفته‌ی جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان

🔅«هر ده دقیقه زنی در جهان کشته می‌شود!» این گزارش تکان‌دهنده‌ی جدیدِ سازمان ملل نشان می‌دهد که زن‌آزاری (و به‌طورکلی تبعیضِ جنسیتی) ریشه نه در فرهنگ‌ها، بل‌که در خویِ شبه‌حیوانی «جنس» مذکر دارد و خود قوی‌تر و برتر پنداری و میلِ به سُلطه و سیطره بر «جنس» متفاوت (و در واقع «نیمه‌ی دیگر») ضعیف‌انگاشته‌شده. توجیهاتِ کلامی، دینی و عقیدتی..، اما امری پسینی و مصنوعی و برساخته هستند؛ و آنچه «طبیعی» است همین خویِ ناخودآگاهِ نرینگی و تمایلِ به سُلطه بر نیمهٔ «دیگر»ی در هر آدمی است، که در سلسله‌ی تبعیض‌ها(ی جنسیتی، نژادی-قومی، طبقاتی، دینی-عقیدتی، و..) نخستین شکل از محروم‌سازی («استضعاف») دیگریِ متفاوت، و مادرِ سایر تبعیض و امتیاز‌ها به‌شمار می‌آید و واپسینِ آن‌ها در مسیرِ رهایی.
این خویِ غریزیِ هراس از(فوبیا) و ستیز با تفاوتِ طبیعی و عرضیِ جنسیتی سپس، با توهمات و شبهاتِ عقلی و کلامی، شبه‌علمی و دینی، توجیه می شود. برای نمونه، همین مفهوم «جنس» پنداریِ تفاوتِ جنسی است: «جنس»(گنوس) در منطق به کلی‌ترین تفاوت در دسته‌بندیِ موجودات، مثلا میان موجودات زنده و غیرزنده اطلاق می‌شود.

🔅تفاوت میانِ موجوداتِ زنده(گیاه و جانور و انسان)، را تفاوتِ میان «نوع»(ایدوس)ها می‌نامیم. تفاوتِ نوعی انسان مثلا ناطق بودن است. اما تفاوتِ جنسیّتِ انسان‌ها(مذکر-مؤنث) تفاوت دو «جنس» نیست و حتی تفاوت دو «نوع» (انسان) نیز نیست و یک تفاوتِ عارضی (اتفاقی) «ژنتیک» ساده و صرف است. «جنسی» نامیدن این تفاوت منشأ چه بسا اشتباهات (شبیه گرفتن‌ها) و مغالطه‌ها در تاریخِ بشر و اندیشه شده است! از جمله نزد «معلمِ اول» فلاسفه، ارسطو، که به‌رغمِ سرآمدِ حکمایِ علاقه‌مند به علومِ طبیعی بودن، به دلیلِ نقصِ دانشِ ژنتیک در زمانِ او، می‌پنداشت که زن تنها ظرفی حاملِ نطفه‌ی انسان، و مرد است که تعیین‌کننده‌ی مشخصاتِ ارثی است!

🔅نمونهٔ دیگر، مفهومِ «حجاب» در تاریخِ اسلام است که در جامعه‌ی «نیمه‌برهنه»ی قبایلی (پس از یک درگیریِ زنانِ مسلمان با سایر ادیان و قبایل پدید آمد)، نمادِ یک «تمایز» سادهٔ شکلی و پوششی بود، اما در ایران امروز نمادِ «اجبار» (یا قدرتِ «تحمیل») نظامِ دینی شده است. و این نکته فراموش شده است که این دین، دینِ «اُمیّین» (محرومان از ارثِ آن مادر، هاجر) بوده که در دامنش «توحید» بی‌جهت سمت‌وسو می‌یافته و پیامبرش با تصدیقِ‌ یک زن(نخستین مسلمان، خدیجه)، به وثوقِ آن وحی اطمینان یافته و در برابر اتهامِ «ابتر» بودن به‌دلیلِ داشتنِ فرزندِ دختر، کتابش او را سرچشمهٔ زایش و فزایش (کوثر) خوانده و پیروانِ «مذهب»ش را از اینرو در تاریخ «بنی‌فاطمه» نامیده‌اند و «پیام»آورِ خونِ فرزندانش نیز یک «زن» بوده است. و هم از این‌رو، به تعبیرِ «جرجیس‌»وارِ اِسلاوُی ژیژک، بنیادگرایان گویی می‌کوشند بر این «حقیقت» (نقشِ زن در تکوینِ اسلام) حجاب بپوشند!
ابهامِ زبانی، در یک نمونه‌ی دیگر، مفهومِ «نسل‌کشی» است(Génocide، کشتنِ cide «جنس، نژاد»genos، یک گروه از آدمیان). در نسل‌کشی اخیر در غزه، «آکسفام» (از بزرگ‌ترین سازمان‌های امدادرسانی جهان)، هشدار داده است که تلفات سالانه‌ی زنان و کودکان توسط اسرائیل بیش از تمامی جنگ‌های تاریخ اخیر بوده است. در آمریکا اما با ابهاماتِ حقوقیِ کلید-واژه‌ی نسل‌کشی برای فرار از پاسخگویی و توجیهِ‌ همدستی با این نسل کشی «بازیِ زبانی» می‌کنند!
در ایرانِ ما اما، یکی از آقایانِ علما اخیرا فرموده‌اند تنها مسئله‌ای که در حالِ حاضر در کشور داریم «بی‌حجابی» است!

«تنگدستی، کرده زاهد این دلِ نامرد را، باعثِ مستوریِ بی‌بی بود بی چادری» (واعظ قزوینی)

#احسان_شریعتی
#زن_هراسی
#نسل_کشی
#تفاوت_جنسی
#حجاب_اجباری
#رهایی_بخشی
@Dr_ehsanshariati
@kafaeealirezaa
کارا والکر، در مجموعه «زنان هنرمند قرن ۲۰ و ۲۱»، کلن: Taschen   ، ۲۰۰۱

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

27 Nov, 19:46


توصیه سایت دولتی روسیه به مجلس خبرگان

✍️حسین باستانی
«اگر زمانی برسد که رهبری دار فانی را وداع بگویند... اگر احیانا در آن زمان آیت الله مجتبی خامنه ای اصلح باشد، آن وقت هیچ منطقی وجود ندارد که خبرگان به دلیل هیاهوی رسانه ای ایشان را انتخاب نکنند.»

توصیه فوق، در سایت اسپوتنیک فارسی وابسته به دولت روسیه منتشر شده است. (لینک فریز شده مطلب را در اینجا ببنید.)

نویسنده مطلب، «مدیر [وقت] منطقه ای خبرگزاری اسپوتنیک روسیه» و زمان انتشار آن ۵ شهریور ۱۴۰۱ بوده. (لینک فریز شده معرفی نویسنده را در اینجا ببنید.)

اینکه شانس مجتبی خامنه‌ای برای جانشینی پدرش چقدر است یا نیست، به بحث جداگانه‌ای نیاز دارد.

اهمیت مطلب اسپونیک اما، چیز دیگری است: آنکه یک رسانه دولت روسیه، به همین صراحت به «مجلس خبرگان رهبری جمهوری اسلامی» گوشزد می‌کند از مرگ رهبر چه بکنند و چه نکنند.

@Sahamnewsorg
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

27 Nov, 19:33


♦️وضعیت نامساعد جسمی ابوالفضل قدیانی، زندانی سیاسی در زندان اوین

📌چرا به حکم عدم تحمل قطعی کیفر درباره ابوالفضل قدیانی توجه نشده است؟

🔻ابوالفضل قدیانی ، از زندانیان سیاسی اکنون با سن ۷۹ سال و بیماری‌های گوناگون از جمله نا‌رسایی قلبی و داشتن ۶ استنت(فنر) در رگ‌های قلب‌، ابتلا به بیماری خودایمنی‌، سرگیجه و عدم تعادل که در شرایط فعلی فقط با دارو کنترل شده، حدود دوهفته پیش اورژانسی از زندان اوین به بیمارستان منتقل شده بوده است که در نهایت به دلیل عدم خون رسانی به پشت قلب در بیمارستان بستری گردیده است.

🔻ابوالفضل قدیانی، فعال سیاسی ایرانی در سن ۷۹ سالگی، در ۹ مهر سال ۱۴۰۳ در منزلش بازداشت شد، آن هم در شرایطی که پیشتر به واسطه اعلام نظر پزشکی قانونی و صدور حکم عدم تحمل قطعی کیفر، برای او از مجازات‌های جایگزین حبس همچون جزای نقدی استفاده شده بود.

🔻پزشکی قانونی چندین بار از سال ۸۹ تا ۹۲ برای ابوالفضل قدیانی عدم تحمل کیفر صادر کرده و هم‌اکنون نیز در گزارش پزشکی قانونی مجدداً نارسایی قلبی وی تأیید شده و تأکید شده که او باید دائما تحت کنترل متخصص داخلی بوده و همیشه به پزشک متخصص قلب دسترسی داشته باشد.

🔻همچنین در این گزارش  تأکید شده که این زندانی سیاسی نباید هیچ گونه هیجان و استرسی داشته باشد و روشن است که در زندان شرایط کاملا استرس‌زا بوده و امکان حضور همیشگی پزشک متخصص فراهم نیست.
ابوالفضل قدیانی علاوه بر بیماری‌های فوق، به دلیل مشکلات بینایی، باید یک عمل جراحی روی چشم وی انجام شود که به دلیل اجرای حکم زندان، این امکان از او صلب شده است.
در چنین شرایطی با در نظر گرفتن شرایط نامناسب زندان و داشتن بیماری‌های متعدد، ادامه حبس او  به طور واضح خطر جانی برای این زندانی دنبال دارد.

🔻ابوالفضل قدیانی از زندانیان سیاسی معترض به انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در سال ۱۳۸۸ نیز هست و یک دوره زندان را نیز پس از اعتراضات به کودتای انتخاباتی در آن زمان نیز سپری کرده است.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

25 Nov, 19:40


قتل های آذر 77
رنج و پرسشی که تکرار می‌شود

احمد زیدآبادی

آذرماهِ هر سال، یادآور خاطرۀ تلخ و جانگداز قتل شماری از چهره‌های سیاسی و روشنفکری در این سرزمین به دست نیروهایی است که قرار بود امنیت آنان را تأمین کنند. متأسفانه نزاع سیاسی بر سر آن جنایات، مانع از آن شد که حقیقت ماجرا به طور کامل کشف و دلیل و منشأ و عقاید پشتِ ارتکاب عمل، به طور واضح آشکار شود.
از این رو، پس از گذشت بیش از ربع قرن از آن حادثه، همچنان فرضیه‌ها و روایات گوناگون و به تبع آن، ابهام‌ها و پرسش‌های بسیاری دربارۀ آن جنایت و انگیزۀ مسببان وجود دارد.
در هر جنایت و خلافی، دو عنصرِ «کشف حقیقت» و «اجرای عدالت» مایۀ آگاهی و آرامش جامعه و عاملی برای پیشگیری از تکرار آن می‌شود. کشف حقیقت اما مهمتر از اجرای عدالت است، زیرا بدون کشف ابعاد پنهان و پیچیدۀ حقیقت، اصولاً امکان اجرای عدالت فراهم نمی‌شود.
در مورد قتل‌های زنجیره‌ای اما حقیقت تا چه اندازه کشف و اعلام شد؟ اینکه مسببان ارتکاب جنایت و جایگاه سازمانی آنها به طور رسمی اعلام شد، در زمان خود، حرکتی آرامش‌بخش و امیدوارکننده بود، اما روند رسیدگی به جنایت چندان شفاف پیش نرفت تا همۀ عناصرِ اعتقادی و تحلیلی و سیاسی ماجرا در نزد جامعه مکشوف شود.
پروندۀ قتل‌ها از همان ابتدا مدعیان بسیاری پیدا کرد و خبرهای راست و دروغ فراوانی پیرامون آن مطرح و منتشر شد. از یک طرف، شماری از روزنامه‌نگاران، با تکیه بر منابعی که راستی‌آزمایی صحت و سقم ادعاهایشان بی‌نهایت دشوار به نظر می‌رسید، پای افراد زیادی را به ماجرا باز کردند و از طرف دیگر، برخی چهره‌های امنیتی به‌خصوص شیخ روح‌الله حسینیان، عاملان واقعی ارتکاب جنایت را بخشی از نیروهای اطلاعاتی با گرایش اصلاح‌طلبی، معرفی کردند و سعید امامی متهم ردیف اول پرونده را که گفته شد در هنگام بازداشت با خوردن داروی نظافت خودکشی کرده است، نه‌فقط بی‌گناه که «شهید» نامیدند. بدین ترتیب، پروندۀ قتل‌ها از همان ابتدا به نوعی تصفیه‌حساب جناحی آلوده شد و وجه قضایی و حقوقی آن به حاشیه رفت.
انگیزۀ کشف حقیقت حکم می‌کرد که مدعیان اطلاع از واقعیتِ ماجرا با هر نوع جهت‌گیری سیاسی، در مقابل یکدیگر یا در مقابل جمعی از خبره‌های حقوقی و جنایی قرار گیرند و آزادانه به بحث و جدال در این باره بپردازند تا مردم در جریان کم و کیف ادعاهای آنان قرار گیرند و توان داوری بی‌طرفانه را پیدا کنند. داستان اما طبق معمول در جهت خلاف و عکس قرار گرفت.
حق تحقیق و اظهارنظر دربارۀ جنایت و جریان رسیدگی به آن، نه‌تنها محدود شد بلکه صورت مجرمانه به خود گرفت. شماری از روزنامه‌نگاران و وکلای دعاوی با استناد به گفته‌ها و نوشته‌هایشان تحت تعقیب قرار گرفتند و روانۀ زندان شدند و فردی مثل آقای حسینیان هم مدعی شد که تلاش سازمان‌یافته‌ای برای پیشگیری از کشف حقیقت، در جریان است و حتی به آدمی مثل او اجازۀ اظهارنظر آزاد داده نمی‌شود.
آنچه در آن میان، مو را بر تن هر شهروندی از شدت ناراحتی و اندوه و ترس راست کرد، درز فیلمی از نوع بازجویی متهمان پرونده به‌خصوص همسر سعید امامی به رسانه‌ها بود. فیلم، رفتار بازجویان با متهمان را از هر حیث ضدانسانی نشان می‌داد و دل و روح هر بیننده‌ای را جریحه‌دار می‌کرد.
با این حال، در آن تاریخ، در پرتو توقیف دسته‌جمعی روزنامه‌ها و مجلات، دیگر رمقی از رسانه‌ها......(ادامۀ یادداشت در لینک زیر)
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-27077
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

25 Nov, 19:17


📝📝 بیانیه "حزب توسعه ملی ایران اسلامی" در باره انتخاب رهبری توسط خبرگان  03/09/03
به نام خدا // «يا ايها الناس ان هذا امركم ليس لأحد فيه حق الا من أمرتم» (تاريخ الطبري، ج4، ص435)
علی(ع): ای مردم این امر متعلق به شماست و هیچ کس جز آن که شما به امارت برمی گزینید حقی در آن ندارد.
اجلاس فوق العاده مجلس خبرگان و سخنان مقام رهبری در دیدار با اعضای این مجلس و توصیه ایشان به انتخاب رهبری آینده، مجدداً مسئله رهبری را در کانون بحث محافل مختلف قرار داد. ... در حالی که مراجع رسمی همچنان به سکوت خود در این باره ادامه میدهند.
مطابق قانون اساسی نهاد رهبری مهمترین نهاد کشور محسوب میشود. مطابق اصل ۱۱۰ این قانون حساسترین و حیاتیترین مسؤلیتها و اختیارات در اداره کشور در این نهاد متمرکز است. طبعاً موضوعی با این اهمیت و حساسیت که با مقدرات و سرنوشت ملت ارتباط دارد، نباید و نمیتواند پشت درهای بسته و بدون طرح در عرصه عمومی حل و فصل شود. مطابق قانون اساسی خبرگان رهبری رأی مستقیم ملت انتخاب میشوند و در حقیقت نماینده و پاسخگوی در برابر ملت هستند. همان گونه که نمایندگان مجلس و رئیس جمهور که با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند، در برابر افکار عمومی مسئولند، خبرگان رهبری نیز موظف به ارائه شفاف عملکرد و تصمیمات خود به ملت هستند. انتخاب رهبری در جمهوری اسلامی ایران انتخاب پاپ کلیسای کاتولیک نیست که مردم در میدان سنت پیتر از طریق دود سفید ناشی از سوزاندن برگه‌های رأی محرمانه اسقف‌ها و کاردینالها در جریان آن قرار گیرند. اگر این فرایند در باره یک مرجع دینی پذیرفته باشد، در باره رهبری یک نظام سیاسی که با مقدرات ملت ارتباط دارد، پذیرفته نیست. مسئله تعیین رهبری بیش از هر کس و هر چیز مسئله ملت است و هرگونه تصمیم گیری در باره آن باید طی فرایندی شفاف از مسیر عرصه عمومی بگذرد. متأسفانه عملکرد خبرگان رهبری در این خصوص و در عموم وظایفی که مطابق قانون اساسی بر عهده دارند، در قبال ملت رفتار یک قیم است نه نماینده ملت، در حالی که به تعبیر مولا(ع) حکومت مسئله‌ای متعلق به همه مردم است و شأن و جایگاه خبرگان رهبری مطابق قانون اساسی، قانونی و عرفی است و نه قدسی، بنابراین آنان باید به موجب آیه«إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها» وظیفه انتخاب رهبری آینده را امانت مردم، و خود را وکیل، امانتدار و ملزم به پاسخگویی در برابر ملت بدانند. آگاهی و اشراف به تحولات عمیق جامعه ایران طی سالهای اخیر و داشتن تحلیلی دقیق از شرایط کشور و حیاتی در انتخاب رهبری آینده است و خبرگان رهبری در چگونگی فرایند انتخاب رهبری آینده و ملاک ها و ضوابط این انتخاب، نمیتوانند و نباید به این امر بی اعتنا باشند.
ترکیب خبرگان رهبری که متأسفانه و برخلاف روح قانون اساسی محدود به فقیهان شده است، از جامعیت لازم برای شناخت تحولات اجتماعی ایران معاصر و تشخیص گزینه مناسب برای رهبری آینده برخوردارنیست. بنابراین طراحی سازوکارهای مناسب برای استفاده از نخبگان و صاحبنظران کشور به منظور جبران این ضعف ضروری است.اعضای مجلس خبرگان با توجه به شرایط انتخابات اخیر این مجلس و رأی اندک آنان، برای اتخاذ تصمیمات مهمی نظیر انتخاب رهبری آینده از پشتوانه اجتماعی مستحکمی برخوردار نیستند.
جبران این نقیصه فقط با فراهم آوردن زمینه های مشارکت عمومی امکانپذیر است. حزب توسعه ملی ایران اسلامی ضمن استقبال از طرح موضوع رهبری آینده، از خبرگان رهبری انتظار دارد خود را در برابر ملت پاسخگو بدانند. محرمانه بودن اعضای کمیته انتخاب رهبری و تصمیمات آن نه وجاهت قانونی دارد و نه واجد مصلحت عقلایی است. انتخاب چهره‌ای که ملت هیچ شناختی از افکار و شایستگی ها و صلاحیت های او و فرایند انتخاب و دلایل برتری وی نسبت به دیگر کاندیداها ندارد، با هیچ عقل و منطق و مصلحتی سازگار نیست. تصور این که در آستانه یا پس از انتخاب رهبری آینده بتوان افکار عمومی را به تصمیم خبرگان رهبری قانع کرد، به غایت خطاست. حزب همچنین از احزاب و تشکلهای سیاسی و دینی میخواهد ضمن برخورد فعال با این موضوع مهم، نسبت به معرفی کاندیداهای شایسته و مطلوب خود برای رهبری آینده اقدام کنند. همچنین صدا و سیما با برگزاری میزگردهای مختلف با مشارکت احزاب سیاسی و تشکلهای دینی و صاحبنظران حوزههای مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، رهبری آینده را به عنوان مهمترین مسئله کشور در دستور کار خود قرار دهند.
کرسی های آزاد اندیشی دانشگاه‌ها باید مساله انتخاب جانشین رهبری را موضوع بحث و گفتگو کنند. بی شک معرفی کاندیداهای رهبری و تشریح ویژگی ها و صلاحیت ها، شفافیت ضوابط، و رایزنی و استفاده از نخبگان و صاحبنظران در فرایند انتخاب رهبری آینده نقش مهمی در مقبولیت وی نزد افکار عمومی و در نتیجه پشتوانه اجتماعی او خواهد داشت.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

25 Nov, 18:44


فَراغت با فاقه نپیوندد و جمعیّت در تنگ‌دستی صورت نبندد. یکی تحرمهٔ عشا بسته و یکی منتظرِ عشا نشسته. هرگز این بدان کی ماند؟
سعدی علیه الرحمه
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

25 Nov, 16:52


🔴 منابع سرزمینی و منافع مردم ایران؛ گروگان انرژی هسته‌ای

✍️ محمدجواد مظفر

▫️سرانجام اول آذر ۱۴۰۳ قطعنامه پیشنهادی سه قدرت اروپایی و با حمایت آمریکا در شورای حکام سازمان بین‌المللی انرژی اتمی؛ به تصویب رسید. نکات محوری قطعنامه در مجموع درخواست ایجاد شرایط لازم برای کارشناسان آژانس به منظور بازدید، اطلاع و پاسخ مناسب از سوی ایران و راستی‌آزمایی ادعاهای مسئولان مبنی بر نبود قصد ساخت بمب اتمی است.

▫️در این رابطه لازم می‌دانم نکاتی چند را متذکر شوم هرچند که جریان حاکم گوشش بدهکار این حرف‌ها نیست حتی اگر دلسوزانه و راهگشا باشد.

۱. بیش از دو دهه حل مشکلات و تنگناهای سرزمینی و نیازهای مردم ایران در چنگال دعوای غرب و قدرت‌های جهانی با حاکمیت جمهوری‌اسلامی بر سر انرژی اتمی اسیر و گرفتار است.

۲. همه امور و پدیده‌های عالم جز ذات اقدس الهی نسبی‌اند. حتی ادیان آسمانی نیز خیر و شرشان در هم تنیده است. بنابراین انتظار انتخاب راه‌حلی برای مسائل مبتلا به که در آن سراسر خیر و منفعت بوده و هیچ از دست دادنی در آن نباشد وجود ندارد. هر به‌دست آوردنی لاجرم از دست دادنی به همراه دارد. در موضوع انرژی هسته‌ای نیز  همه مردم شاهدند که این میزان پافشاری حاکمیت بر سر مواضع خود، تاکنون چه خساراتی را بر کشور تحمیل کرده است. بنابراین در صورت پذیرش تمامی خواسته‌ها و انتظارات سازمان بین‌المللی انرژی اتمی چه بسا منافع حاصل به‌مراتب بیش از مضاری باشد که تاکنون نصیب ما شده است.

۳. اگر واقعا ایران قصد ساخت بمب اتم ندارد چه نگرانی از نظارت دقیق و بی قید‌‌‌ و شرط بازرسان آژانس دارد؟

۴. تصویب برجام در دولت روحانی و بازشدن بسیاری از درها و رفع تحریم‌ها و استقبال غول‌های صنعتی جهان برای سرمایه‌گذاری و مشارکت در ‌پروژه‌های کشور نشان از آن دارد که ایران سرزمینی جذاب برای سرمایه‌گذاری جهانی است.

۵. کشوری که می‌توانست از آغاز و عاقلانه با توجه به استعداد‌های سرزمینی به‌جای اسیر کردن خود در مقوله انرژی هسته‌ای، تمامی تلاش و سرمایه خود را صرف نهادینه کردن انرژی خورشیدی در تمام کشور کند و امروزه حتی صادرکننده آن دستاورد به کشورهای همسایه باشد و نیز هوای پاک و قابل تنفس را برای مردم ایران به ارمغان آورد به راه‌خطا رفت و خود را اسیر و دربند انرژی هسته‌ای کرد.

از قدیم گفته‌اند:
«جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است».

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

21 Nov, 19:53


انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از کارگزاران نظام:

« حتی نمی‌توانید تکلیف فیلترینگ و FATF و تحریم را روشن کنید..»


روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:

« برای یک نظام سیاسی برآمده از آراء مردم ( البته کدام مردم ) و مبانی دینی ( کدام دین )  زیبنده نیست نتواند تکلیف موضوعاتی از قبیل FATF، فیلترینگ و حدود و ثغور آزادی‌های فردی و اجتماعی مردم را روشن کند.

ما هنوز درباره اینکه تحریم بد است یا خوب، با هم اختلاف‌ نظر داریم.

هنوز عده‌ای چنان با بعضی موضوعات شرعی افراطی برخورد می‌کنند و عده‌ای دیگر با همان موضوعات به صورت عکس‌العملی چنان تفریطی عمل می‌کنند و سخن می‌گویند که مردم با مشاهده این دو برخورد غیرمتعارف به اصل دین نگاه تردیدآمیزی پیدا می‌کنند.

انتظاری که از آنها وجود دارد اینست که تکلیف این موضوعات بلاتکلیف را روشن کنند و مردم را از سردرگمی خارج نمایند.

اسلام چه گناهی کرده است که شما به نام او به قدرت رسیده‌اید و بر مناصب مختلف تصمیم‌گیری تکیه زده‌اید ولی درباره حیاتی‌ترین موضوعات تصمیم روشنی نمی‌گیرید و یا به تصمیماتی می‌رسید که در مرحله عمل دچار مشکل می‌شوند و خروجی کارهای شما به جای آنکه وحدت باشد تفرقه و بدبینی و بی‌اعتمادی است؟

آیا وقت آن نرسیده است که ثابت کنید اسلام دین بلاتکلیفی نیست؟!
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

21 Nov, 18:40


  پزشکیان و واگذاری نتیجه پس از پیروزی!

مجید مرادی

🔺 لابد بارها در اخبار ورزشی صداوسیمای جمهوری اسلامی شنیده‌اید که فلان تیم ملی یا ورزشکار ملی ایران نتیجه را به حریف واگذار کرد. معنایش این است که با این که برنده بود اما مثل پوریای ولی! دلش سوخت و نتیجه را تقدیم حریف کرد. حکایت پزشکیان این است که تنها در انتخابات پیروز شد اما نتایج مترتب بر پیروزی را به جناح پایداری و اصول‌گرا واگذار کرد. اگر پزشکیان نیمی از همین مناصب را که در اختیار خصم قرار داده است پیشتر به آنان پیشنهاد می‌کرد بدون زحمت و با رای بیشتری پیروز می شد. دولتی که این قدر هفته بیجار یا التقاطی و سرهم‌بندی شده باشد که به آن همه زحمتی که ما در ایام تبلیغات متحمل شدیم نمی ارزید.

🔺 گمان من این بود که پزشکیان صادق است و در برابر اردوگاه جهل مقدس که در انبانشان جز تحریم و فیلتر و حذف و تحقیر نیست خواهد ایستاد اما این گمان خطا بود. همه دیدند که در آخرین مناظره او با حالت قهر و غضب و بدون دست دادن با رقیب جایگاه را ترک کرد و از جلوی دوربین رد شد در حالی که وفق آداب باید دو نامزد با هم دست می‌دادند و شاید عکسی می‌گرفتند. او حاضر نشد در آستانه انتخابات با جلیلی دست دهد اما اکنون دولتش را به دست جلیلیست ها سپرده است.

🔺دولت پزشکیان تبدیل به کشتی نوح شده و اصناف متضاد را با هم جای داده با این تفاوت که کشتی نوح کشتی نجات بود و کشتی پزشکیان به سوی صخره ای در حرکت است که تنها پاره‌هایی از آن خواهد ماند.

🔺چندی پیش به دیدار بزرگی رفتم که پزشکیان در ایام انتخابات با خوش شانسی توانسته بود از او وقت ملاقات بگیرد. پیام تظلم صنفی از اصناف را داشت که بازارشان خوابیده و نمی‌توانند حقوق کارگران خود را بدهند. پرسیدند با دولت ارتباط دارید؟ گفتم تا روز انتخابات با ستاد پزشکیان مرتبط بودیم و بعد از آن حتی تشکری هم نکردند. قدیم‌ها -نه الآن- دختری را شوهر می‌دادند می‌رفت! که می‌رفت! و زمانی به مطایبه گذشت. ایشان گفتند از آقای ظریف هم خواستیم پیام ما را برسانند گفتند که با آن حلقه خاص پزشکیان ارتباط ندارند. گفتم سبحان مقلب القلوب! وقتی این حلقه خاص ظریف را هم کناری زدند و پزشکیان را دوره و استریلیزه کرده‌اند برای من که در عمرم تنها دو بار پزشکیان را دیده‌ام چه مجالی می‌ماند!

🔺پزشکیان هم مانند احمدی‌نژاد اسیر چند رفیق قدیمی‌ مانند قائم پناه و دبیری‌ست که نقش مشایی و بقایی را برایش بازی می‌کنند. مدخل و باب دولت پزشکیان پزشکی ست به نام قائم پناه. چهره تازه متولد شده دولت هم مهدی سنایی مشاور سیاسی پزشکیان است که درست در لحظاتی که قطعنامه علیه ایران در حال تصویب است به اروپا رهنمود! می‌دهد که در آژانس علیه ایران قطعنامه صادر نکند. این متوهم هنوز نمی‌داند که در همین سه ماهی که پزشکیان سوار پاستور شده نمودار حجم غنی سازی اورانیوم هم صعودی شده است. لابد اروپایی ها هم امروز به ایشان پیغام داده‌اند که دستور شما دیر رسید و کار از کار گذشته بود وگرنه اطاعت می‌کردیم!

🔺از انصاف نگذریم وزیر خارجه هم طرفه وزیری ست که یک خبرنگار پایداری‌چی را به سمت مشاور خود انتخاب کرد و به دور و بر خودش در وزارت خارجه نگاه نکرد و شرم نکرد که صدها دیپلمات شایسته و دلسوز دارد که این خبرنگار باید شاگردی شان را بکند. این را هم بگویم که بزرگ‌ترین کار وزیر خارجه دولت بعد از «دولت شهید آیت‌الله رئیسی!» در این سه ماهه این بود که قرائت ما را از نام آقای گروسی که به ضم گاف است نه فتح! تصحیح کردند که امیدوارم اصحاب لغت نامه دهخدا امعان نظر کنند تا کودکان نسل های پس از ما گاف گروسی را به ضم بخوانند و نه به فتح!
از دستاورد دولت واداده به تصحیح قرائت گاف گروسی قناعت کنیم. قرائت، مهم است، قطعنامه را بی خیال!

ادامه دارد...
1403/9/1

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

20 Nov, 20:49


کلام امیرالمومنین /خطبه 233


بدانيد كه همانا شما در روزگارى هستيد كه گوينده حق اندك، و زبان از راستگويى عاجز، و حق طلبان بى ارزشند. مردم گرفتار گناه، و به سازشكارى همداستانند، جوانانشان بد اخلاق، و پير مردانشان گنه كار، و عالمشان دو رو، و نزديكانشان سود جوينده. نه خردسالانشان بزرگان را احترام مى كنند و نه توانگرانشان دست مستمندان را مى گيرند.
🌀شفقنا
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

20 Nov, 20:47


🔵🔴تنهایی دیکتاتور


#موسولینی وقتی در ایتالیا به قدرت رسید همچون رهبری فرهمند با آغوش باز مردم روبرو شد.در آن سال‌های نخست حکومتش «قهرمان ملی» ایتالیایی ها بود و «بهترین شمشیرزن و سوارکار »ایتالیا و«مردترین مرد» ایتالیا و.همه ایتالیایی ها گوش به فرمان او بودند. اما به تدریج ستاره بخت دیکتاتور غروب کرد و پس از بیست سال حکومت جابرانه عاقبت مجبور به فرار شد.با این حال حتی در آخرین روزهای حکومتش باورش شده بود که مردم ایتالیا یکپارچه پشت سرش هستند.موسولینی در دسامبر هزارونهصدوچهل‌وچهار از پایتخت به شمال ایتالیا فرار کرد.او در صدد این بود به نحوی جان خودش را از دست مردم و نیروهای متفقین نجات دهد.او طی فرار گذارش به شهر شمالی میلان افتاد.مردم شهر که از حضور ناگهانی موسولینی مطلع شده بودند دور ماشینش جمع شدند.شمار جمعیت به ده ها هزار نفر بالغ می‌شد.آنها به هر دلیلی شروع کردند به شعار دادن به نفع موسولینی(رفتار مردم بعضی وقتها غیرقابل پیشبینی و گول‌زننده است).حاکم فراری ایتالیا باورش نمی‌شد که در اوج فرار و سقوط با چنین واکنش پرشوری روبرو شود.او چند ساعت بعد به همسرش گفت:"من بیست سال در این مملکت حکومت کردم اما هرگز چنین استقبال پرشوری را تجربه نکرده بودم.تشویق‌ها به قدری کوبنده بود که دیوارها به لرزه درآمده بود.حس فوق العاده‌ای بود. روی صندلی ماشین ایستاده بودم و به فریادهای اعلام وفاداری آن‌ها گوش می‌دادم...." موسولینی تا چند روز باورش شده بود که مردم ایتالیا یکپارچه حامی خودش و رژیمش هستند.اما همه این‌ها توهم بود.درست است که میلانی‌ها از دیدن رهبر فراری کشورشان ذوق زده شده بودند و فریاد دوچه دوچه سر داده بودند اما دیکتاتور عملا هیچ طرفداری نداشت.دو سه ماه بعد از تظاهرات میلان، موسولینی امیدوار بود که لشکر انبوه پیراهن سیاهانش به کمک او بیایند.او از همه طرفدارانش خواسته بود که به نقطه ای در شمال کشور بیایند تا همراه او با دشمن بجنگند.تعداد پیراهن سیاهان(بسیجی‌های شبه‌مسلح)به بیش از چهار میلیون تن بالغ می‌شد تا آنجا که در هر روستا و ده‌کوره ایتالیا یکی دو پایگاه داشتند.اما این مربوط به دورانی می‌شد که دیکتاتور در قدرت بود .....

موسولینی از دستیارش پاوولینی پرسید:"چند نفر آمده اند؟"
پاوولینی سکوت کرد.
موسولینی:"میگم چند نفر از پیراهن سیاهان آمده اند؟"
پاوولینی :"قربان فقط دوازده نفر"

🔦خلاصه شده از کتاب «موسولینی»، ترجمه #بیژن_اشتری.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

20 Nov, 17:43


🔹پیام سید مصطفی تاجزاده از زندان اوین

وقتی شرکت در نمازجمعه و خلاصه‌کردن کتب دینی را به عنوان مجازات به کار می‌برند، راه‌انداختن «کلینیک ترک بی‌حجابی» و اختصاص ۲۵۵ میلیارد تومان به آن، چندان عجیب نمی‌نماید. اگرچه اقدامی تأسف‌آور است و نشانه بزرگ دیگری از حرکت نظام سیاسی به سوی ابتذال محسوب می‌شود. چنین اقدام مذبوحانه و شکست‌خورده‌ای خبر از ورشکستگی «اسلام زوری» و «دین تحمیلی» می‌دهد. سیستمی که بار دیگر در مرگ آقای شارمهد دروغ گفت، جای دفاع از خود باقی نمی‌گذارد.

در همین روزها شاهد ابطال انتخابات هیئت مدیره کانون وکلای مرکز بودیم. اکنون آشکار شده است که هدف از نظارت استصوابی که این روزها به انتخابات صنفی از نظام پزشکی و نظام مهندسی به اتاق بازرگانی و کانون وکلا کشیده شده، حذف منتخبان اکثریت است. اراده حاکمیت بر این تعلق گرفته است که نظام در بالا و پایین، در دولت و‌ در جامعه مدنی، براساس رأی و نظر اقلیت امور را کنترل کند یا پیش ببرد. پس «جمهوری حداقلی» مبارک رهبر باد.

سرانجام آن‌که جیغ و‌داد جریده بدنام علیه مذاکره احتمالی دولت جدید با دولت ترامپ، این سوال را برای من پیش آورده است که با حقوق‌دانان کشورم درمیان می‌گذارم:
آیا یک شهروند می‌تواند هم‌زمان هم نماینده ولی‌فقیه در کیهان باشد و هم سخنگوی نتانیاهو در تهران؟!

@MostafaTajzadeh
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

18 Nov, 17:08


اقتصاد ایران سقوط کند، فقیر و غنی با هم می‌سوزند/ پزشکیان حتی اگر شده باید برای مذاکره به کاخ سفید برود/ جزو سه کشوری هستیم که تورم بالای ۴۰ درصد داریم

✍🏻اقتصاد ۲۴:
«دولت با کسری بودجه شدید مواجه است»؛ این جمله‌ای است که در سال‌های اخیر بار‌ها از سوی مسئولان ارشد تکرار و گویی به یک امر جدایی ناپذیر از اقتصاد ایران شده است. کسری بودجه در اقتصاد ایران به ویژه در سال‌های اخیر به یکی از چالش‌های اصلی تبدیل شده است.

🔹بر اساس آمار‌های منتشر شده، کسری بودجه در ایران از سال ۱۳۹۷ به طور جدی آغاز شد و این وضعیت در سال‌های بعدی به دلیل تحریم‌های اقتصادی، کاهش درآمد‌های نفتی و افزایش هزینه‌های جاری دولت نیز ادامه یافت. یکی از دلایل کسری بودجه در ایران، اختصاص اعتبار‌های کلان به نهاد‌های خاص و موسسات عمومی غیر دولتی است. بسیاری از نهاد‌های خاص در ایران، مانند نهاد‌های نظامی، امنیتی و برخی موسسات وابسته به بنیادها، به دلیل قدرت سیاسی و اقتصادی خود، اعتبار‌های کلانی را دریافت می‌کنند که غالبا از شفافیت مالی کمتری برخوردارند و نظارت بر عملکرد مالی آنها دشوار است. ضمن اینکه اختصاص اعتبار‌های کلان به نهاد‌های خاص اولویت‌های بودجه‌ای دولت را تحت تاثیر قرار می‌دهد. کما اینکه کارزاری هم با عنوان «اعتراض به بودجه نجومی نهاد‌های فرهنگی-مذهبی» راه‌اندازی شده است.

🔹به منظور بررسی دلایل کسری بودجه و تبعاتش، آن هم در شرایطی که ترامپ بر سر کار آمده و تنش‌های منطقه‌ای افزایش پیدا کرده است، اقتصاد ۲۴ با مهدی پازوکی اقتصاددان به گفتگو نشسته است. مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید.

🔹کسری بودجه زمانی رخ می‌دهد که میان درآمد‌ها و مخارج دولت عدم تعادل اتفاق می‌افتد. درآمد‌های دولت ایران مشخص است و از سه بخش تشکیل می‌شود؛ درآمد‌های مالیاتی و گمرکی، فروش نفت و فروش اوراق بدهی که به عنوان یک ابزار سیاست‌گذاری در سال‌های اخیر در بودجه دولت می‌آید. در مورد درآمد نفت هم اگر سیاست تنش در منطقه رخ دهد، این درآمد تحقق پیدا نخواهد کرد و منابع درآمدی دولت دچار مشکل می‌شود. افزون براینکه بخشی از درآمد‌های مالیاتی هم عینا به درآمد‌های نفتی ارتباط دارد؛ بنابراین باید اصلاحاتی در سیاست خارجی داشته باشیم، بدین معنا که سیاست خارجه ما در خدمت توسعه و پیشرفت ایران باشد. باورم بر این است که سیاست تعامل و تنش‌زدایی باید در دستور کار حکومت قرار گیرد تا درآمد‌های دولت تحقق پیدا کند.

🔹قسمت دوم بودجه مخارج دولت است. بخش مخارج لایحه ۱۴۰۴ هنوز در سازمان برنامه و بودجه در حال تدوین است و قرار است بعد از تصویب درآمد‌ها این بخش هم منتشر شود؛ بنابراین دولت باید مخارج غیرضروری را کاهش دهد چراکه نهاد‌ها و سازمان‌هایی وجود دارند که نیازی به بودجه دولتی ندارند. از جمله اینکه ده‌ها خبرگزاری از دولت پول می‌گیرند درصورتی که نیازی نیست و تنها یک خبرگزاری دولتی کافی است. برای من به عنوان یک شهروند ایرانی سوال است که چرا بودجه مجلس از هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۱، به ۴ هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ رسیده است؟ یعنی بیش از سه برابر افزایش داشته است. در حالی که حقوق نمایندگان ۲۰ درصد بیشتر افزایش نداشته است، چرا هزینه‌های مجلس انقدر افزایش داشته است؟ از این رو مجلس باید از خودش شروع کند.

🔸متن کامل

#امتداد
@emtedadnet
@MostafaTajzadeh
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

18 Nov, 09:57


رؤیای «بهشتی» و مرد برزخی

مرضیه حاجی‌هاشمی

این روزها سخن از تعیین رهبر آینده نظام جمهوری اسلامی است، نظامی که برساخته از نظریه «امت و امامت» رهبران فکری انقلاب، همانند «بهشتی»، «مطهری»، «شریعتی» و ... است. در این گفتمان و از نگاه به طور مثال نخبه سیاسی مؤثری چون بهشتی که بالاترین نقش را بر نهادمندی ساخت قدرت جمهوری اسلامی در مجلس «خبرگان قانون اساسی» داشت، چه نسبتی بین انتخاب و پیدایش رهبر با اکثریت جامعه و همچنین بین امامت و امت، متصور بوده است؟ فردی که در انسان شناسی خود، تأکید زیادی بر انسان به عنوان موجودی آزاد و انتخابگر داشته است.

به نظر می رسد، بهشتی در کنار نظریه پردازی در زمینه امت و امامت، با باور و تأکیدی که نسبت به مدیریت حزبی و تشکیلاتی داشته، جامعه را به سمت به تعبیر خودش «امامت جمعی» سوق می داد و دور از تصور می دانسته که بعد از رهبر اول نظام جمهوری اسلامی که رهبر انقلاب نیز بوده، امکان وجود رهبری فردی وجود داشته باشد؛ چرا که او بر این عقیده بود، «پیدایش یک رهبر مورد قبول همه یا اکثریت جامعه، امری نیست که دفعتا صورت بگیرد. معمولا طی یک دوره طولانی یا نیمه طولانی، یک چهره را چنین اکثریتی شناسایی و قبول می کنند»؛ یعنی رهبر قبل از انتخاب در سازوکار رسمی باید، توسط اذهان اکثریت جامعه مورد قبول و پذیرش قرار گرفته باشد.

او چنان نقش اکثریت را در انتخاب این رهبر برجسته می بیند که معتقد است، اگر هر گروه از جامعه پیرو یکی از افرادی بود که جاذبه ها و مزایای رهبری را داشت، دیگر «نمی توان حل مشکل را صرفا در رهبری واحد یک فرد جست». در نگاه وی امکان ندارد، امامتی وجود داشته باشد که اکثریت جامعه او را نخواهند یا به تعبیر بهشتی، پیرو او نباشند؛ چون دیگر امتی وجود ندارد که بخواهد بر آن امامت کند. چه امامت فردی و چه امامت جمعی باید، برخاسته از همه یا اکثریت جامعه ای باشد که او امت می نامد.

در جای دیگری بهشتی حتی فراتر از این، مصداق امامت جمعی را «حزب» عنوان می کند و تصریح می کند که مقصود از حزب، «تبدیل شدن امامت فردی به امامت جمعی و زمینه شرکت دادن هر چه بیشتر امت در امامت است». این بدین معناست که وی امامت را کاملا یک ساختار می بیند؛ نه یک فرد و همچنین اینکه آینده ای برای جمهوری اسلامی در ذهن بهشتی متصور است که مانند نظام های دموکراتیک، احزاب، هدایت و مدیریت جامعه بلوغ یافته ای که خودش سرنوشتش را تعیین می کند، به عنوان شکلی از امامت جمعی به عهده بگیرند.

می توان اذعان داشت، حتی اگر بخواهیم از درون خود همین گفتمان و ساختار، سخن بگوییم و نه با نگاهی تحول خواهانه، بهشتی که خود از بنیانگذاران ساختاری جمهوری اسلامی است، هرگز تصور نمی کرده است، بیش از ۴۵ سال پس از شکل‌گیری و استقرار این ساخت قدرت، چند نماینده اقلیت جامعه، برآمده از انتخاباتی با پایین ترین میزان مشارکت و در قهر بخش کثیری از حتی احزاب درون ساختاری با صندوق رأی و تحریم اکثریت جامعه، بخواهند کسی را به رهبری فردی برگزینند که همیشه نقل شده، بازیگر پشت پرده و پنهان صحنه سیاست بوده و حتی یکبار هم یک سخنرانی یا موضع گیری رسمی از او دیده نشده، مردی میانه بودن و نبودن، چه رسد به باور بهشتی، چنان شخصیت آشکار و شفافی باشد که همه یا اکثریت جامعه در دوره ای طولانی وی را کاملا شناخته و بپذیرند. این در حالی است که مطابق ادبیات سیاسی بهشتی، امامت جمعی در قالب نظام پویای حزبی، هنوز رؤیایی دور برای این امت است! / کانال نویسنده
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

18 Nov, 09:31


📝📝📝«در جهان بودن» و ضرورت سیاستِ سکولار

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊ایران امروز، چه بخواهد و چه نخواهد، هستی‌ و امنیت هستی‌شناختی یا وجودی‌اش ربط وثیق و تنگاتنگ با بودن‌اش در جهان دارد. پرتاب‌شدن ایران به این جهان، با اراده و میل خویش صورت نگرفته است، لذا ناگزیر و ناگریز از زیستن در این جهان با تمامی زشتی‌ها و پلشتی‌های آن است.

🖊نبض این جهان، سکولار می‌تپد، ذائقۀ آن، سکولار است، منطق مناسبات و روابط در آن، سکولار است، قانون و اخلاق (اتیک) حاکم بر این روابط و مناسبات، سکولار است، سیاست و قدرت جاری در آن، سکولار است، و در یک کلام، حتی دین و ایدئولوژی این جهان، سکولار است. زیستن در این جهان نیز، لاجرم سکولار است– حتی اگر بر این فرض باشیم که یک «واحد ملی» زیست‌جهانی کاملاً دینی دارد.

🖊نمونۀ چنین واحدی، ایران پساانقلاب است که اگرچه برآمده از انقلابی به نام دین در عصر سکولاریسم بود، اما دیری نپایید که بر تئوری «دارالاسلام و دارالکفر» ورنم نهاد (به‌معنای کشتن و در خاک نهادن و بر روی خاک‌اش گل و ریاحین کاشتن)، و با کشورهای آتئیستی و ماتریالیستی و سکولاریستی عقد اخوت بست، و دیری نپایید که «رژیم مصلحت» را جایگزین «رژیم حقیقت»، و «تئوری بقا خویش» را جایگزین «تئوری تغییر جهان» کرد. اما در فرآیند این سکولاریزه‌شدن، یک عامل به‌طور برجسته‌تر و موثرتری نسبت به سایر عوامل، در نقش مانع ظاهر شد: ایدئولوژی سیاسی.

🖊اقتضای طبیعت این ایدئولوژی (که ایدئولوژی دینی را نیز، در خود مدغم کرده بود)، وجود یک «دگر بیرونی رادیکال» بود، تا بتواند در نقش و از موضع انکار و عدوی آن، هویت تکین خویش را معنا و سامان دهد. این ایدئولوژی سیاسی که از یک‌سو، عصبیت‌های ارتدکسی- ارتجاعی، و از سوی دیگر، منفعت‌های شخصی و گروهی (و حتی خارجی) را بر جبین داشت، با قدسی‌کردن دوگانۀ «ایران و غرب» (به‌ویژه امریکا)، مسیر عقلانی‌سازی سیاست و قدرت را ناهموار و عبور از آن را با هزینه‌های گزاف شخصیتی، روانی، سیاسی، امنیتی و… مواجه کرد.

🖊زین‌پس، سیاست در جامعۀ ما، به پریشانی غریب و خسته، ره گم‌کرده، شبانی گله‌اش را گرگ‌ها خورده، یا تاجری کالاش را دریا فرو برده، شبیه شد که نه‌اش از آسودگی آرامش حاصل، نه‌اش از پیمودن دریا و کوه و دامان‌ها. اکنون، یک‌بار دیگر تاریخ مجالی در اختیار رهبران این مرزوبوم گذارده تا آن‌چه را به‌نام سیاست می‌فهمند و می‌کنند، سیاست کنند، و آن راه گیرند پیش که سوی رستنگاه مهر و ماه، و نه بیابان‌های بی‌فریاد و کهساران خار و خشک و بی‌رحم، است.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6127

#محمدرضا_تاجیک #ایران #سکولاریزاسیون

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

18 Nov, 07:49


انتظار از سیاست

جواد کاشی

در دهه هفتاد سوال «انتظار از دین» در ذهنیت اهل فکر و نظر محوریت پیدا کرد. کاش قبل از آن سوال «انتظار از سیاست» را طرح کرده بودیم و به آن می‌اندیشیدیم. هر پاسخی به پرسش «انتظار از سیاست» پیامدهای تلخ و شیرین خود را در همه عرصه‌ها به بار می‌آورد منجمله بر دین.
تجربه جنگ هشت ساله با عراق، پاسخی به پرسش انتظار از سیاست ساخت و پیش روی ما قرار داد: اقتدار، عزت و شکوه. نظام سیاسی با این پاسخ سامان یافت و مسیر خود را پی گرفت. ما در انتخاب میان دو گزینه «عزت و ذلت» قرار گرفتیم. پیداست که نباید تن به ذلت می‌دادیم و همیشه در جهت عزت و اقتدار و شکوه ملی حرکت می‌کردیم. 
این امکان وجود داشت که به پرسش انتظار از سیاست، پاسخ دیگری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادیم و در مقابل دوگانه‌های دیگر قرار می‌گرفتیم. «فضیلت» یک پاسخ دیگر به سوال انتظار از سیاست بود. آن را رها کردیم. فضیلت در ادبیات سیاسی به معنای اولویت بخشی به خیر عمومی در مقابل خیر یا نفع خصوصی است. اگر انتخابش کرده بودیم در میان دوگانه آنچه خیر عموم مردم را تامین می‌کند و آنچه نفع یک گروه خاص را قرار داشتیم. 
رفاه و خوشی یک پاسخ دیگر به پرسش ما بود. آنگاه می‌توانستیم در دوگانه هر آنچه موجبات رفاه و شادی اکثر مردم است و آنچه سبب رفاه و خوشی اقلی از مردم قرار داشتیم.
آزادی یک پاسخ دیگر بود. آنگاه می‌توانستیم در دوگانه کاستی یا افزونی هستی آزاد تک تک شهروندان قرار داشته باشیم.
گسترش میدان رقابت یک پاسخ دیگر بود. اگر آن را اختیار کرده بودیم می‌توانستیم به عرصه سیاسی به مثابه میدان بازی بیاندیشیم تا خود را در دوگانه برد و باخت بیابیم. آنگاه از یکی دو باخت، خود را نمی‌باختیم و آماده بازی‌های بعد می‌شدیم.
اختیار هر پاسخی به سوال انتظار از سیاست، پیامدهای خود را به بار خواهد آورد. می‌توانستیم انتخاب‌های دیگر کنیم و اینک در موضع پاسخ‌گویی به پرسش‌های دیگر باشیم. سخت است، اما می‌توانستیم به توازن میان این همه بیاندیشیم. متاسفانه مثل کشتی بانانی عمل شد که همه چیز را هیزم سوخت حرکت کشتی می‌کنند منجمله بدنه خود کشتی‌ را. اگر هم فر و شکوه و عزت نصیب ایران شده، باید پاسخ دهیم چقدر یک جامعه و حکومت فضیلت‌مند داریم به طوری که دلمشغول خیر عمومی مردم باشیم؟ رفاه و خوشی مردم را تا کجا افزون کرده‌ایم؟ چقدر مردم احساس آزادی در انتخاب و مشارکت و زندگی می‌کنند، چقدر آموخته‌ایم با قواعد یک بازی منصفانه در داخل، منطقه و عرصه بین‌الملل بازی کنیم؟
اقتدار و عزت را نمی‌توان از دایره حیات سیاسی حذف کرد. اما امروز بیش از هر وقت نیازمند آن هستیم که پنجره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دیگر را هم به پرسش انتظار از سیاست بگشائیم. نباید آنچه تاریخ پیش روی ما قرار داده، به تقدیر و زندان ما تبدیل شود. برخیزیم پنجره‌ها را بگشائیم.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

18 Nov, 07:38


سخنان آقای صدیقی:
روح امامان در رهبری تجلی یافته و از سید خراسانی هم برتر است و شبیه‌ترین فرد به امام زمان است.
رهبر انقلاب نزدیک‌ترین و شبیه‌ترین فرد به امام زمان(عج) از لحاظ علمی و اخلاقی ولی فقیه است. ولی‌فقیه باید انحرافات جامعه را از بین ببرد. این خون‌های ریخته شده برای لذایذ ما نبود، بلکه برای احیای اسلام بود.
آقای صدیقی در خطبه‌های نماز جمعه گفت: رهبر انقلاب ذخیره الهی است و به تعبیر اسلام شناسان ایشان از سید خراسانی هم برتر است.

روح امامان در رهبر انقلاب تجلی یافته است و ایشان نسخه بدل امام راحل (ره) است. گوشه چادر حضرت زهرا (س) را بگیرید و برای ایشان طول عمر بخواهید و برای سلامتی ایشان صدقه بدهید. وجود نازنین رهبر انقلاب به عنوان ذخیره‌ای نیروبخش برای مستضعفین، جبهه مقاومت و مردم این مملکت خواهد بود.

پ.ن: پیامبر اکرم فرموده:
احْثُوا فِی‏ وُجُوهِ‏ الْمَدَّاحِینَ‏ التُّرَاب‏؛

به صورت چاپلوسان خاک بپاشید.
@Tafakkor
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

18 Nov, 07:25


به نام خدا
کل حادث مسبوق به ماده و مده

علیرضا کفایی
رئیس جمهور شدن آقای پزشکیان انتخاب بود ولی طراحی شده، دقیق هم برنامه ریزی کردند، قرار بر این بود که اینگونه بشود و شد و نیک می دانیم که "هر حادثی در شرایط مادی و زمانی خاصی بوجود می آید".
اکنون آب ها از آسیاب افتاده و بهتر است خود را فریب ندهیم، آن فریب نه فقط از ناحیه کارگزارن حاکمیت که پروژه ای تعریف شده برای تسهیلگری رهبری آینده بود که برخی از سیاسیون و به اصطلاح اصلاحگران ذیل روزنه گشایی و راه گشایی با تمام توان ورود کردند و به شکلی اصلاح طلبان واقعی را در موقعیتی دشوار و همچنین با هماهنگی با برخی احزاب در اقلیت قرار دادند.
آقای پزشکیان تا کنون نتوانسته در قامت یک رئیس جمهور مستقل و با دیدگاه و برنامه ای کاربردی خود را نشان دهد، دولت وی تسلیم مجلس و تحت امر نیرویی خاص در حال پیاده نمودن تدریجی پروژه تثبیت رهبری آینده ایفای نقش می کند.
اصلاح طلبان و بطور اخص جبهه اصلاحات از این تار عنکبوتی که دور خود بافته بیرون آید و بر قرار با مردم و بر مدار اندیشه اصلاحی تمرکز یابد، تا دیر نشده خود را از این پروژه بیرون کشد، ادامه این راه فریب است، در خیال قدرت هم نباشند که آنانی بر کشیده می شوند و در قدرت راه داده می شوند که از جنس آقای پزشکیان و دولتش و مجلس گوش به فرمان باشند.
هیچ چیز مهمتر از اندیشه اصلاحی نیست، هیچ فرد و گروهی در هر سطحی که باشند از اندیشه برتر نیستند و اگر عزتی دارند یا مورد اقبال و توجه مردمند به واسطه همین اندیشه است لذا نه خود بفریبند نه به فریب مردم آیند، چنانچه ادعای اندیشه ورزی دارند حتماً که لزومی بر حضور در قدرت وقتی که آنها را می رانند و اجازه حضور حداقلی هم نمی دهند؛ نیست، باید توجه داشته باشند که بنیان مشروعیت آسیب دیده است، مردم در حالتی از انزجار از حاکمان و دولت، جناح سیاسی و سیاسی بازی هستند.
چنانچه به این عدم مشروعیت در اذهان مردم و در سطح جامعه توجه نشود و همچنان در پندار و اوهام و خیالات بمانند و تصور کنند مردم باز هم به آنان توجه خواهند نمود و گوش به داستانسرایی ها خواهند داد راه خطا پیموده اند، راه؛ فقط بازگشت به مردم است نه فریب آنان.
مدعیان صادق اصلاحطلبی می بایست هر چه زودتر صف خود را از کذابان و منفعت طلبان جدا کنند و برای ترمیم مشروعیت از دست رفته و پویایی اندیشه اصلاحی اقدام کنند، به مردم بازگردند و خردمندی پیشه کنند به پشتوانه مردمی فکر کنند که دیگر خسته از دروغ و فریب است و با بیماری و فقر و فلاکت و بسیاری ناهنجاری ها در انتظار گشایشی است و هر روز ناامید تر از دیروز میشود.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

18 Nov, 06:14


🔲⭕️غریبه آشنا، دوست دارم بیا!
مجتبی لشکربلوکی

آیا به نظرتان می رسد ما این ظرفیت، این تحمل و این بلندنظری را داریم که مدیر عامل ایران خودرو یک آلمانی باشد، مدیر عامل همراه اول یک لبنانی باشد و مدیر عامل یکی از بانک های ما یک تایوانی؟ بلافاصله خواهیم گفت ما این همه استعداد مدیریتی در کشور داریم چرا دستمان را به سوی بیگانگان دراز کنیم؟ چرا برویم زیر دست اجنبی؟ مگه ما خودمان چه چیزی کم داریم!

حالا به این واقعیت ها توجه کنید: ساندار پیچای، مدیر عامل آلفابت (گوگل)، یک هندی‌الاصل است، کارلوس گُسِن، مدیر عامل سابق رنو، اصالتاً برزیلی-لبنانی بود. مارک جوزف کارنی، رئیس اسبق بانک مرکزی کانادا بود تا اینجایش خاص نیست ولی جالب اینجاست که ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ شد رئیس بانک مرکزی انگلستان! ایلان ماسک از آفریقای جنوبی آمده، دارد در آمریکا موشک هوا می کند! جنسن هوانگ در تایوان دنیا آمده اما در آنسوی دنیا دارد جهان را به عصر هوش مصنوعی می برد! نماد ژاپن چیست؟ سونی! مدیر عاملش برای مدت های طولانی یک آمریکایی بود! دارا خسروشاهی، مدیر عامل اوبر است با ۳۷ میلیارد دلار درآمد (مقایسه کنید با فروش سالانه نفت ایران)

سال هاست که ارتباط ما با جهان به سطحی اسفناک سقوط کرده. قبول ندارید؟ به چهار سوال جواب بدهیم، بعد شما و وجدان تان!
از ۱۰۰۰ شرکت برتر جهان، کدامشان در ایران دفتر فعال دارند؟
از ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا، چند درصدشان با دانشگاه های ایران برنامه مشترک دارند؟
از ۱۰ شرکت برتر مشاوره جهان کدامشان در ایران فعالند؟
سرمایه گذاری خارجی مستقیم (FDI) و در بازار سرمایه (FPI) ما نسبت به کشورهای عربستان و ترکیه چقدر است؟

دقت کنید که اصلا منظورم این نیست که سکان شرکت ها و سازمان هایمان را به دیگران بدهیم، بلکه تاکیدم روی همکاری و تعاملات بین المللی است. سپردن مدیریت یکی از صدها روش همکاری بین المللی است.

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
کار کردن با خارجی ها اصلا چه فایده ای دارد؟ جدای از دسترسی به بازارهای بین المللی، جذب منابع مالی و انتقال تکنولوژی که در همه منابع اشاره می شود می خواهم روی موضوع دیگری دست بگذارم و آن تغییر عمیق درونی است. اگر با جهان کار کنیم ما دیگر آن آدم سابق نخواهیم شد:

۱) قد ما بلند می شود. فرض کنید که کسی در یک روستای ۱۰۰ نفره به دنیا می آید و همانجا زندگی می کند و می‌میرد. درکش از جهان و فرصت هایش چقدر است؟ کسی که با جهان در ارتباط است قدش بلند می شود چیزهایی را می بیند که امکان دیدن آن را قبلا نداشته

۲) می فهمیم که آدم های دیگر با دین و آیین متفاوت نیز به اندازه ما انسان هستند. به اندازه ما وجدان دارند، به اندازه ما به خانواده اهمیت می دهند، به اندازه ما برای عدالت دغدغه دارند. ما قطعا و حتما انسان تر خواهیم شد.

۳) ژن نوآوری ما تقویت می شود. دو تن از اساتید دانشگاه هاروارد و یک استاد دیگر این سوال برای شان مطرح شد که کارآفرینان نوآور با مدیران معمولی چه تفاوتی دارند؟ بررسی هایشان را در کتابی منتشر کردند به نام ژن نوآوری! آن ها متوجه شدند تفاوت در ۵ مهارت کلیدی است. یکی از آن ها شبکه سازی بود؛ ساختن ارتباطات اجتماعی و جستجوی فعالانه برای یادگیری از افراد با زمینه‌های متفاوت، تخصص‌های متنوع و دیدگاه‌های مختلف. شبکه بزرگ تر و متنوع تر یعنی ایده های با کیفیت تر، دیدگاهی وسیع تر و خلاقیت بیشتر.

۴) همزمان تواضع و اعتماد به نفس ما بیشتر می شود. وقتی در ایران زندگی می کنيم، به عنوان یک نویسنده یا کارآفرین یا مربی باشگاه فوتبال، جامعه ای که خودم را با آنان مقایسه می کنم محدود است (حدود ۱٪ جمعیت جهان). ممکن است به درستی یا نادرستی خودم را بهترین بیابم. ولی به محضی که پایم را از ایران بیرون می گذارم می بینیم که ده ها نویسنده، کارآفرین و مربی بالاتر از من هستند. دیگر امکان ندارد که مغرور شوم. ارتباط با جهان، فروتنی و تواضع می آورد. همچنین وقتی با خارجی ها کار می کنیم، می فهمیم که ما به یک اندازه باهوشیم، آن ها آدم های عجیب و غریبی نیستند. برخی از ما به خاطر شبکه محدودمان به شدت در معرض «غرور جاهلانه» و برخی دیگر در معرض ضعف اعتماد به نفس هستیم.

تا رفع تحریم ها که نمی دانیم چه زمانی است، به هر طریقی که می توانیم باید تعاملات بین المللی خود را توسعه دهیم.

می توانید مرا به غریبه پرستی، خودباختگی و «مرغ همسایه غازپنداری» متهم کنید. اما پیش از آن از خودتان بپرسید که کدام یک از استدلال های بالا اشتباه است. خلاصه کلام اینکه ما باید یاد بگیریم که با غریبه‌ها، بیگانگان، خارجی‌ها و اجنبی‌ها، کار کنیم. مدت هاست جهان، جهانی شده است و آنانکه بلد نیستند با جهان کار کنند ممکن است در نقشه های جفرافیا باقی بمانند اما در صفحات تاریخ حذف خواهند شد. با غریبه های بیشتر باید آشنا شد!
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

17 Nov, 14:56


آنچه برای توسعه کشور لازم است..!!

یادداشتی از دکتر جعفر محمدی

▪️ چرا برخی کشورها توسعه می یابند و برخی دیگر درجا می زنند یا حتی عقبگرد می کنند؟

🔻قطعاً توسعه یک امر اتفاقی نیست، بلکه لوازمی دارد که با وجود آنها توسعه میسر بوده و بی آنها، محال است.
در این نوشتار، 6 اصل لازمه توسعه جوامع را آورده ام ، هر چند که ادعایی برای کامل بودن این فهرست ندارم ولی بر این باورم که آنچه در پی می آید، شش ضلعی حداقلی توسعه است که بدون آنها، توسعه ای در کار نخواهد بود.

🔻 هر کدام از این موارد را نیز می توان مستقلاً مورد بررسی قرار داد و مصداق و عدد و رقم برایشان آورد ولی در این نوشتار، صرفاً کلیات را مطرح می کنم.

1️⃣مدیریت علمی

حرف اول را در دنیای امروز علم می زند. وقتی پذیرفته ایم برای مربیگری یک تیم فوتبال، به دانش روز فوتبال نیاز است یا برای درمان یک سرماخوردگی ساده باید سراغ دانش پزشکی رفت یا نگهداری از ماهیان داخل آکواریوم دانش خاص خود را می طلبد، چگونه می توان برای اداره یک کشور، بی نیاز از علم و مدیریت علمی بود؟!

لازمه بهره مندی از مدیریت علمی نیز این است که اولاً حکومتگران به مدیریت علمی  و اصل تخصص حکمرانی باور داشته باشند و ثانیاً از مدیران دانش گرا برای اداره کشور بهره بگیرند.
کشوری که مدیریت علمی نداشته باشد، ناچار باید درگیر آزمون و خطا شود یا چیزهای دیگری را جایگزین علم نماید، مانند شعارگرایی، هیجان های کاذب و مرید پروری؛ بدیهی است که با این جایگزین ها نمی توان روی توسعه را دید.

2️⃣ تطابق

"تطابق خواست های مردم و سیاست های حکومت"، نکته کلیدی در موفقیت جوامع است.

تطابق، دایره بسیار وسیعی را شامل می شود. از طرز لباس پوشیدن تا سیاست خارجی.مردم باید خودشان را در حکومتگران و کارهای آنان شریک ببینند. اگر در جامعه ای باورهای غالب، سبک زندگی، معیشت، موسیقی، سفر، لباس و تفریحاتِ عموم مردم به گونه ای باشد ولی حکومتگران جور دیگری دیکته کنند ، آن جامعه فاقد تطابق است. مثال ساده "عدم تطابق" این است که اکثر مردم در خانه ها و خودروهای شان، نوع خاصی از موسیقی را گوش می کنند که در تلویزیون ملی شان، ممنوع است یا مردم کشوری درباره نوع روابط خارجی، یک رأی داشته باشند ولی حکومتگران خلاف آن عمل کنند.
نتیجه عدم تطابق، "اصطکاک" است و نتیجه اصطکاک نیز، کندی حرکت، بالا رفتن تب و نهایتاً آتش سوزی است.

3️⃣ اعتماد

"اعتماد" نیز از لوازم پایداری و توسعه جوامع است: اعتماد مردم به یکدیگر، اعتماد مردم به حکومت و حاکمان و اعتماد حکومتگران به مردم. مهمترین عامل ایجاد اعتماد عمومی عملکرد خود حاکمیت در حکمرانی است که با ایجاد ساختارها و سیاست های واقع گرایانه و عمل به آنها میتواند اعتماد عمومی را افزایش دهد .
وقتی اعتماد نباشد، "بدبینی" جای آن را پر می کند. در جامعه بدبین، همکاری شکل نمی گیرد و جامعه بدون همکاری رشد نمی کند.
در چنین جامعه ای، شایعه، جای خبر را می گیرد و هر اتهامی اعم از روا یا ناروا به ویژه علیه شخصیتها و حکومتگران، باور پذیر می شود و گسترش می یابد و بی اعتمادی را تشدید می کند.

4️⃣ امید

لازمه دیگر توسعه جوامع، وجود "امید" در جامعه است. جامعه خالی از امید، مُرده متحرک است و از مرده نمی توان انتظار امید داشت.

مردم باید به فردای خود و فرزندان شان امیدوار باشند که اگر نباشند،کارهایشان معطوف به آینده نخواهد بود بلکه همه درگیر امروز و نان امشب شان هستند.جامعه ناامید، میدان جنگ عمومی برای بقا خواهد شد و تمام توان افراد جامعه، صرف دست اندازی به دیگران و دفاع از خود در برابر حملات آنها می شود.در چنین جامعه ای، مهاجرت اپیدمی می شود و هر که بتواند خود و نسل اش را نجات دهد، از کشور خارج می شود.


5️⃣ مشارکت

"مشارکت در اداره امور کشور" نیز از لوازم اصلی توسعه پایدار است. مردم باید خود را در تصمیم گیری ها و اداره امور کشور، سهیم و مؤثر بدانند و این مشارکت را با تمام وجود حس کنند.
مردم باید یقین داشته باشند که اگر نظری دارند، می توانند آن را در قالب های مدنی مانند احزابی که خودشان تشکیل می دهند، پیگیری کنند و در نهایت، آنچه امروز در ذهن شان می گذرد را بتوانند با دیگران به اشتراک بگذارند و در زمانی معقول در کشورشان، عملیاتی کنند نه این که آراء و دیدگاه های مردم، در حکم آرزوهای محال باشد.
فقدان مشارکت، به انزوا و بی تفاوتی مردم می انجامد و کشوری که مردمانش منزوی و بی تفاوت باشند، هرگز روی توسعه نخواهد دید.

6️⃣شفافیت

شفافیت نیز از لوازم دائمی یک جامعه بالنده و توسعه گراست. جریان آزاد اطلاعات، دسترسی عمومی و آسان به اطلاعات و پاسخگویی قابل راستی آزمایی، بسترهای اجتناب ناپذیر شفافیت هستند.جامعه غیرشفاف، مانند خودرویی است که شیشه های آن گل آلود و کدر شده اند؛ سرنوشت این خودرو، حادثه و واژگونی است.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

17 Nov, 14:54


❇️✴️ نظام سیاسی در جامعه‌ی فروپاشیده، "دغدغه‌مندی" افراد را تبدیل به "غر زدن" می‌کند. چرا؟

… بدترین حالت برای جامعه‌ی ما، روی آوردن اعضای جامعه به غرزدن و منفی‌بافی است که نشان از «فروپاشی اجتماعی» در جامعه‌ی ما دارد … «منفی‌بافی» پی‌آمد «غر زدن»‌های بی‌حاصلی است که وقتی افراد در یک جامعه نسبت به «دغدغه‌مندی»های‌شان پاسخ نگیرند اتفاق می‌افتد …

… «غر زدن» دارای چهار عنصر مفهومی است:

نارضایتی
اعتراض
خشم
آهسته سخن‌گفتن

بنابراین «غر زدن» پی‌آمد نارضایتی اجتماعی است که در آن «سرمایه اجتماعی» به بازی گرفته شده است یعنی از سرمایه‌ی اجتماعی به عنوان «ابزار»، و نه «هدف» توسط نظام سیاسی استفاده می‌شود …«دغدغه‌مندی» که ناشی از اذهان معطوف به لزوم اصلاحات در جامعه به نفع همگان است وقتی به «مطالبه‌گری» تبدیل می‌شود اما پاسخ نمی‌گیرد و گاه در نطفه خفه می‌شود آرام‌آرام تبدیل به «غر زدن» می‌شود …

... آدم‌های دغدغه‌مند،«فردیت‌گرا» هستند نه «فردگرا»، یعنی با خود گفت‌و‌شنود می‌کنند در ضمن این‌که در جمع حضور دارند. فردیت‌گرایی یکی از حلقه‌های مفقوده در جامعه‌ی ما در مسیر تحولات و تغییرات اجتماعی است.... در «سطح خرد»، اگر دغدغه‌مندی یک زن از سوی شوهرش فهم نشود تبدیل به غر زدن می‌شود. در «سطح میانه»، اگر تربیت و فضای لازم برای بروز و ظهور دغدغه‌مندی دانش‌آموزان یا دانش‌جویان از سوی نهادهای آموزشی تدارک دیده نشود، اثر منفی‌اش در سطح خرد بازتولید می‌شود. در «سطح کلان»، ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در مصداق‌بخشیدن و تحقق «دغدغه‌مندی» بر اساس رویکرد «برساخت‌گرایی» (Reconstructionism) مسئولند اگر به ذهن‌ها و گروه‌ها و نهادها اجازه‌ی بروز دغدغه‌های‌شان را ندهند این آفت از طریق سطح میانی به سطح خرد منتقل می‌شود و می‌بینید که صدای زن به گوش شوهر در خانه و نیز صدای پدر و مادر به فرزندان‌شان نمی‌رسد …

… ساختارها نقش کلیدی دارند. اگر در نظام سیاسی، مشارکت واقعی اعضای جامعه (نه به صورت بسیج توده‌ای و نه به صورت گله‌ی گوسفند با هدایت چوپان) به صورت دیالکتیکی و سنتز‌آفرین شکل نگیرد الگوهای رفتاری قبلی بازتولید می‌شوند و جامعه به سمت فروپاشی بیش‌تر سوق پیدا می‌کند …نظام سیاسی در ایران مانع شکل‌گیری «زبان»ی مبتنی بر جملات کوتاه و قابل فهم برای همه شده است زیرا زبان‌های غنایی و حماسی و هیجانی را می‌پسندد …


▪️ گزارش روزنامه‌ی آفتاب یزد درباره‌ی سطح دغدغه‌مندی شهروندان در گفت‌وگو با احمد بخارایی و سید جواد میری | منتشرشده در شماره‌ی ۵۹۴۲، شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹

#سیاست_شناسی
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

17 Nov, 14:50


📝📝📝باید به آیت‌الله خامنه‌ای گفت

✍🏻سید مصطفی تاجزاده
زندان اوین - ۲۶ آبان ۱۴۰۳

باید به آیت‌الله خامنه‌ای گفت:

⭕️ حق ندارد با ملت ایران همچون مردمی صغیر رفتار کند و برخلاف نظر اکثریت، خود یک تنه برای سرنوشت کشور تصمیم گیرد.

⭕️حق ندارد شعار راهبردی "میزان رای ملت است" را به "میزان رای رهبر است" تقلیل دهد و در حقیقت منحرف نماید و حق حاکمیت ملی را نادیده انگارد.

⭕️حق ندارد صداوسیما را در اختیار اقلیتی آزادی‌ستیز، توسعه‌گریز و جنگ‌طلب بگذارد.

⭕️حق ندارد قوه قضاییه را در خدمت ساکت و سرکوب‌کردن منتقدان قرار دهد.

⭕️حق ندارد بزرگان ما را با نقض آشکار قوانین ۱۴ سال در زندان خانگی نگه دارد.

⭕️حق ندارد سپاه و سازمان اطلاعاتش را بر ارکان کشور حاکمیت بخشد.

⭕️حق ندارد بر خلاف منافع و مصالح ملی و برخلاف میل و اراده اکثریت قاطع ملت و نظر تخصصی قاطبه کارشناسان، همچنان بر فیلترینگ اصرار ورزد.

⭕️حق ندارد زمانی که حتی مراجع در نجف و قم حجاب اجباری را ناصحیح و غیرعملی می‌خوانند، همچنان بر فعالیت گشت ارشاد و طرح نور تاکید کند.

⭕️حق ندارد سیاست‌های آموزشی، گزینشی، استخدام و ارتقای شهروندان را بر مبنای معیارهای غیرحرفه‌ای و سهمیه‌های تبعیض‌آمیز و مبتنی بر وفاداری‌های شخصی و روابط قبیله‌ای سامان دهد.

⭕️حق ندارد با تقسیم ناعادلانه فرصت‌ها در راه شکوفایی استعدادهای جوانان در مام وطن مانع بتراشد، ایران را از بهره‌مندی از توان، تجربه، مدیریت و مهارت‌های زنان و مردان خود محروم کند و مهاجرت را گزینه اول شهروندان نماید.

⭕️حق ندارد بازدارندگی ملی را یک بعدی کتد و به تقویت بنیه دفاعی و نظامی منحصر نماید و ارکان دیگر بازندگی ملی، یعنی اقتصاد قوی، رضایت و مشارکت مردم و دیپلماسی حرفه‌ای را به فراموشی بسپارد.

⭕️حق ندارد ملت ایران را با خودی/غیرخودی کردن شهروندان تجزیه کند و حکم به محرومیت اکثریت غیرخودی از حقوق مسلم خویش دهد.

⭕️حق ندارد دانشگاه‌ها را پادگان کند و حزب پادگانی را جایگزین احزاب مدنی نماید.

⭕️حق ندارد همچنان بر فعالیت گشت ارشاد و طرح نور تاکید کند.

⭕️حق ندارد مانع گفت‌وگوی آزاد و ملی در باره مهمترین مسائل کشور، از معایب قانون اساسی و مشکلات ساختاری تا مناسبات منطقه‌ای و جهانی، از افول سرمایه اجتماعی و مشارکت حداقلی انتخاباتی تا آلودگی ارکان حکومت به فساد گسترده و نفوذ فراگیر بیگانه، از پیامدهای‌های ایران‌سوز توقیف فله‌ای مطبوعات تا بی‌اعتباری صداوسیما و انتقال مرجعیت خبری و رسانه‌ای به خارج از کشور و .... شود.

آقای خامنه‌ای باید دریابد آن زمانی که می‌توانست بر خلاف نظر اکثریت ملت در جهت آمریکاستیزی و تحریم‌پذیری گام بردارد و پاسخ راهبرد توسعه‌سوز، آزادی‌ستیز و فقرگستر خود را به آن دنیا و به خداوند موکول کند، به سر آمده است. همچنین باید دریابد که وظیفه حکومت ایران اخراج آمریکا از غرب آسیا و نابودکردن اسرائیل نیست. هرچند می‌توان اگر به نفع ملت ایران بود، آن رژیم نژادپرست و اشغالگر را به رسمیت نشناخت و در هرحال تمام ابزارهای سیاسی، تبلیغاتی، حقوقی و بین‌المللی را برای متوقف‌کردن جنایات آن به‌کار گرفت.

همگان بدانند در ایران معاصر، آن‌هم در عصر ارتباطات، تحمیل علایق و سلایق اقلیت به ملت جایی ندارد و حاکمیت موظف است به حقوق و آزادی‌های مدنی و سیاسی آحاد شهروندان گردن نهد. به سخن روشن، ملت ایران تصمیم گرفته است حق حاکمیت خود را اعمال و "ایران" را "برای همه ایرانیان" کند، چه با همراهی رهبر چه با عبور از وی؛ از طریق "مقاومت مدنی" مثل تحریم انتخابات و یا با "نافرمانی مدنی" مانند نصب تجهیزات ماهواره و فیلترشکن و نادیده‌گرفتن حجاب اجباری و دیگر زورگویی‌ها.

‼️بخشی از مقاله «نه جنگ نه مذاکره» خسارت محض است!
متن کامل را اینجا بخوانید

@MostafaTajzadeh

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

17 Nov, 14:30


🔸چگونه مستبد می‌سازیم؟
✍🏼مهدی غنی

رضاشاه: من از آخر و عاقبت خودم شروع می‌کنم. بعد از اینکه انگلیسی‌ها مرا با خفت از حکومت ایران ساقط کرده و به جزیره موریس تبعید کردند، من دیگر آن رضاشاه قدرقدرت نبودم. دیگر کسی به من حضرت اشرف نمی‌گفت. چاپلوسان نبودند که بی‌جهت مرا بستایند. آنجا چشمم به روی حقایقی باز شد که قبلاً آشکار نبود. بعد از مرگ هم که روح آدمی از کالبدش و بستر تاریخی‌اش فاصله می‌گیرد، نگاهی جامع‌تر به مسائل پیدا کرده و حقایق بیشتری می‌فهمد. آنجا دوستان و دشمنان واقعی خود را می‌شناسد. در تبعید صحبت‌های فرانتس مایر، افسر برجسته اس‌اس در سفارت آلمان قبل از حمله متفقین به ایران را به یاد آوردم که در آخرین یادداشت‌هایم نوشته‌ام: «مایر نامه هیتلر را به من داد که در آن تقاضا شده بود پل‌های مهم را خراب کنم و راه‌آهن را از حیّز انتفاع بیندازم. این‌طور که آلمان‌ها اطلاع می‌دادند قوای متفقین نقشه دارند به ایران حمله کنند. گفتم اگر چنین بود مأموران سرحدی ما مطلع می‌شدند. آلمان‌ها گفتند مأموران شما معتاد به افیون هستند و در خواب غفلت به سر می‌برند. اگرچه خودم را از این حرف ناراحت نشان دادم، اما از شهامت و راست‌گویی اعضای سفارت خوشم آمد. این حرف درست است. بیست سال است می‌خواهم این مملکت را درست کنم نمی‌شود. یکی از بدبختی‌ها همین افیون است که همراه با چای غلیظ و تنباکو سه تفریح مورد علاقه و عشق ایرانی جماعت است».

قبل از اینکه از قدرت ساقط شوم، همه مرا اعلیحضرت خطاب می‌کردند و مطیع محض اوامر من بودند. هر کاری می‌کردم تأیید و تمجید می‌کردند. زمین و باغ و مزرعه از مردم گرفتم، هیچ‌کس اعتراض نکرد که این کار خلاف قانون و عدالت است، اما به‌محض اینکه فهمیدند من از قدرت کنار رفته‌ام، هنوز از ایران بیرون نرفته، در مجلسی که نمایندگانش را خودم انتخاب کرده بودم علیه من شروع به اعتراض و مخالفت کردند. یکی گفت نگذارید برود تا املاک مردم را پس ندهد، آن یکی گفت مواظب باشید جواهرات سلطنتی را با خود نبرد. در میانه راه در اصفهان بودم که دفتر و محضردار آوردند که همه اموال و املاکم را به محمدرضا هبه کنم و کردم. مطبوعاتی که قبل از آن همه مجیز مرا می‌گفتند شروع به افشاگری و فحاشی کردند. من از این بی‌وفایی خیلی ناراحت بودم. آقای محمود جم که در سفر تبعید تا بندرعباس همراه ما بود گفت نباید ناراحت باشید، این خاصیت عوام است که در ایام قدرت حکام مجیزگوی آن‌ها هستند و در ایام ضعف پنجه به روی آن‌ها می‌کشند.

آنجا دیدم همه این حضرت اشرف و اعلیحضرت و رضاشاه کبیر و بله‌قربان‌گویان کشک بوده و در یک روز به باد فنا می‌رود. روی همین جهت در جزیره موریس که بودم لباس نظامی با همه درجات را می‌پوشیدم و روبه‌روی آینه می‌ایستادم و می‌گفتم اعلیحضرت، قدرقدرت، صاحب شوکت رضاشاه کبیر! ای زکی! همه رهایم کردند، حتی همسرم به بهانه اینکه آب و هوای آنجا سازگار نیست و محمدرضا در ایران تنهاست، من شصت‌وپنج‌ساله را گذاشت و به ایران بازگشت.

این تجربه تلخ فقط برای من نبود، محمدعلی شاه همچنین سرنوشتی پیدا کرد و در خارج از وطن از دنیا رفت، حتی احمدشاه هم که فرصت دیکتاتوری پیدا نکرد به خودتبعیدی دچار شد. من و پسرم هم عاقبت خوشی نداشتیم. همین جا به برادران مستبد و هم‌قطارانم می‌گویم فریب چاپلوسان پیرامون خود را نخورند و به عاقبت خود بیندیشند. چه‌بسا آن‌ها که ما را تأیید نمی‌کنند، مفیدتر و به‌دردبخورتر باشند. همان‌طور که من آخر کار مجبور شدم دست به دامن فروغی شوم که طردش کرده بودم و خانه‌نشین شده بود، اما اینکه من چگونه به چنان قدرت و سلطه‌ای رسیدم خود حکایتی دارد.

من از کودکی با رنج و فقر و محرومیت زندگی کردم. در آلاشت سوادکوه به دنیا آمدم. مادرم که همسر دوم پدر بود به خاطر فشار خانواده اول، مجبور شد در چهل‌روزگی من به سمت تهران مهاجرت کند. در گردنه امامزاده هاشم در برف و کولاک گرفتار شد و نزدیک بود از سرما جان بسپارد. وقتی او را به قهوه‌خانه رساندند جان تازه گرفت، اما کودک قنداقی‌اش را که من باشم مرده یافت. مرا در آخور گذاشتند تا با فروکش کردن برف به خاک بسپارند و خود با کاروان راهی شد، اما در بین راه پشیمان شد و بازگشت تا جسد مرا هم با خود ببرد. این بار مشاهده کرد من نفس دارم و زنده‌ام. پدرم عباسعلی خان از نیروهای قزاق بود. نیروی قزاق سال ۱۲۵۷ شمسی در حکومت ناصرالدین‌شاه توسط روس‌ها راه‌اندازی شد. سلاح و آموزش قزاق هم توسط آن‌ها تأمین می‌شد. مأموریت این نیرو حفاظت از شاه و درباریان و حفظ نظم موجود بود. پدر نه ماه بعد از تولد من از دنیا رفت و من و مادرم بی‌سرپرست شدیم.

منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۷

برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/u91371 مراجعه کنید.
https://t.me/kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

16 Nov, 20:02


«نه جنگ نه مذاکره» خسارت محض است!

آقای خامنه ای باید بداند دوران پاسخ به فقر مردم را که به خداوند و آن دنیا حواله می کرد به سر آمده است

✍🏻سید مصطفی تاجزاده( زندان اوین)
به درستی می‌‌گویند اصلاحات پروژه تدریجی است و انقلاب حرکتی دفعی. نمی‌توان به نام اصلاحات در پی انقلاب بود، باید از اصلاحات ممکن شروع کرد و گام به گام به اصلاحات مطلوب رسید.

آنچه نمی‌گویند این است: اصلاحات مورد اشاره ایشان نه از تیر ۱۴۰۳ که از خرداد ۱۳۷۶ شروع شده است. در این سه دهه علی‌الاصول باید به طرح و تحقق تغییرات ژرف‌تر متناسب با تحولات داخلی و خارجی نزدیک‌تر می‌شدیم نه اینکه «ترقی معکوس» کنیم و از مطالبات ملت و موازین دمکراتیک دورتر شویم.

دکتر پزشکیان انسانی شریف، پاکدست، مردم‌گرا و متواضع است و قصد خدمت دارد. باید به کمک او شتافت؛ اما نباید به تغییرات حداقلی بسنده کرد زیرا مهارکننده مشکلات و برآورنده انتظارات نیست.

خطای جبهه ملی را در تقابل با دولت امینی نباید مرتکب شد. ولی اشتباه دولت دوم روحانی را هم نباید تکرار کرد. تقابل با دولت وفاق خطاست اما هم‌سرنوشت‌شدن با آن نیز صحیح نیست، به ویژه اگر دست به اصلاحات اساسی و دموکراتیک نزند.

اصلاح‌طلبان باید بر ضرورت اصلاحات ساختاری تاکید و سیاست‌های اشتباه هسته سخت قدرت را بدون لکنت زبان نقد کنند. این روش هم دست دولت را برای چانه‌زنی و انجام اصلاحات بیشتر باز می‌کند و هم موجب دلگرمی مردمی می‌شود که روندهای جاری آنها را کلافه و خسته کرده است.

گرانیگاه سخن من ستیز با رهبری نیست، بلکه پایان‌دادن به مسیر قهقرایی به سوی فقر، فساد، عقب‌ماندگی، انسداد، انزوا و ابتذال است. من این کار سترگ را بدون اصلاحات ساختاری و سیاستی ممکن نمی‌دانم.

به همین دلیل چنانچه رهبر خود پرچمدار چنین تغییراتی شود از آن استقبال می‌کنم. زیرا نه با آقای خامنه‌ای و نه هیچ‌کس دیگری سر قدرت دعوا نداشته و ندارم.

ولی اگر رهبر زیر بار اصلاحات اساسی و فوری نرود همچنان رفتار و گفتار وی را نقد خواهم کرد، تا زمانی که به نظر اکثریت ملت تمکین کند.

 من نمی‌دانم آقای پزشکیان چقدر می‌تواند به پیمان خود وفادار بماند و در صورت لزوم گردن خود را از دین ملت برهاند! اما می‌دانم اصلاح‌طلبان اگر بخواهند اصلاحات را زنده نگه دارند، نباید عهد خود را با مردم بشکنند. نباید در دفاع از حقوق شخصی و اساسی شهروندان تعلل بورزند. 

آقای خامنه‌ای باید دریابد آن زمانی که می‌توانست بر خلاف نظر اکثریت ملت در جهت آمریکاستیزی و تحریم‌پذیری گام بردارد و پاسخ راهبرد توسعه‌سوز، آزادی‌ستیز و فقرگستر خود را به آن دنیا و به خداوند موکول کند، به سر آمده است.

همچنین باید دریابد که وظیفه حکومت ایران اخراج آمریکا از غرب آسیا و نابودکردن اسرائیل نیست. هرچند می‌توان اگر به نفع ملت ایران بود، آن رژیم نژادپرست و اشغالگر را به رسمیت نشناخت و در هرحال تمام ابزارهای سیاسی، تبلیغاتی، حقوقی و بین‌المللی را برای متوقف‌کردن جنایات آن به‌کار گرفت. 
https://telegra.ph/%D9%86%D9%87-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D9%86%D9%87-%D9%85%D8%B0%D8%A7%DA%A9%D8%B1%D9%87-%D8%AE%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D8%AA-%D9%85%D8%AD%D8%B6-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-11-16
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

12 Nov, 18:11


به نام خدا
داد تو وا خواهم از هر بی‌خبر
برای دکتر داوودی و همه پزشکان

علیرضا کفایی
اتفاقی هولناک رخ داد، نه فقط یک قتل که عین ستمگری و اوباشیگری بود، امنیت کار و خانه و زندگی و آرامش شهر را در هم ریخت.
قتل پزشکی جوان و متخصص و نخبه که خدمت در منطقه محروم می کند دل آدمی را اگر هم از سنگ باشد از جا می کند.
اوباش رذلی که چون زنگی مستِ بی عقل در بدمستی حقیرانه خود و با دلی که از سیاهی کبره بسته نه در خلوت و پنهانی که آشکارا اقدام به کشتن انسانی می کند، فقط جنون نیست، از انسانیت خروج کرده، رذالت و کثافت تمام وجودش را در نوردیده، گرگی از گرگ بدتر....
اتفاق نگران کننده، بسیار تلخ و تکان دهنده ای است.
قطعه از هنرنمایی دکتر داوودی را امروز دیدم و شنیدم و همدم آه شدم؛ هر که بشنود از دلش ناله به مهر و ماه رسد.
چه قطعه ای زیبا و چه خوانشی زیباتر از او که چون یوسف و دل حق جویش بود، نغمه ای خواند و به تیر جفا از میان ما رفت.
داد تو وا خواهم از هر بی‌خبر.....
تسلیت به خانواده معزز و محترمش و به جامعه عزیز پزشکان
روحش شاد

کیست آن یوسف دل حق‌جوی تو
چون اسیری بسته اندر کوی تو
جبرئیلی را بر استن بسته‌ای
پر و بالش را به صد جا خسته‌ای
زین شکنجه و امتحان آن مبتلا
می‌کند از تو شکایت با خدا
کای خدا افغان ازین گرگ کهن
گویدش نک وقت آمد صبر کن
داد تو وا خواهم از هر بی‌خبر
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

12 Nov, 15:32


🔴حقیقتی که یک مستبد نمی‌تواند بفهمد

✍🏼بیژن اشتری
خروشچف رهبر کمونیست شوروی در کتاب خاطراتش نوشته است «آیزنهاور رییس جمهور ضعیفی بود.او مرد خوبی بود اما مرد محکمی نبود.رگه ملایمی در شخصیتش وجود داشت.رییس جمهور آمریکا بودن برای او همیشه بار گرانی بود.یادم هست هشت سال دوره ریاست‌جمهوری اش رو به اتمام بود.با این حال،او از چنان نفوذ و حیثیتی در جامعه آمریکا برخوردار بود که به راحتی می‌توانست برای بار سوم در انتخابات پیروز شود.»
و در ادامه، این حرف‌ها بین خروشچف و آیزنهاور رد و بدل می‌شود.

خروشچف:«آقای رییس‌جمهور،با توجه به این محبوبیتی که دارید،فکر نمی‌کنید بتوانید کاری کنید که کنگره به شما برای بار سوم اجازه دهد که در انتخابات شرکت کنید؟»

آیزنهاور:«نه،تا اینجا هم از رییس جمهور بودن سیر شده‌ام.بیش از این مایل به داشتن این مقام نیستم و هیچ اقدامی برای تداوم دوران ریاست جمهوری ‌ام نخواهم کرد.خدمت من در کاخ سفید رو به اتمام است و از این بابت خوشحالم.حالا نوبت جوانترهاست که با ایده‌های نو زمام امور مملکت را به دست بگیرند»

خروشچف:«اما در کشور شما سابقه ای برای این کار وجود دارد.پرزیدنت روزولت سه دوره انتخاب شد،شما هم می‌توانید همین کار را بکنید»

آیزنهاور:«خدمت بیش از دو دوره ی پرزیدنت روزولت به علت درگیر بودن کشور ما در جنگ جهانی دوم بود، اما حالا چنین شرایط خاصی وجود ندارد.من فقط و فقط یک آرزو دارم و آن اینکه دوران فعالیت سیاسی ‌ام را هر چه زودتر به پایان ببرم‌»

نکته اینجاست که خروشچف،حاکم به قدرت رسیده در یک نظام استبدادی، تمایل یک رییس جمهور دموکرات برای کناره‌گیری از قدرت در پایان دوره هشت ساله اش را حمل بر «ضعیف» بودن او می‌کند ،در حالی‌که خودش اذعان دارد که این رییس‌جمهور در بین مردم کشورش چنان نفوذ و حیثیت عظیمی دارد که به راحتی می‌تواند برای بار سوم انتخاب شود.او ظاهراً متوجه نیست که اگر آیزنهاور چنین اعتبار و حیثیت بالایی بین مردمش دارد صرفا به خاطر پایبندی اش به اصول و قواعد حکمرانی دموکراتیک و از جمله انتقال مسالمت آمیز قدرت است.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

10 Nov, 17:21


نئوکمونیسم

مرتضی مردیها
برخی از دوستان از من تقاضای صحبتی دربارۀ انتخابات اخیر امریکا داشتند. حقیقتاً من چیز چندانی برای گفتن نداشتم. به‌ویژه که کفایت بحث در اطراف این گسل به نظرم بدیهی می‌رسید. البته این هم هست که چه بسا حرفی هم اگر داشته باشم شاید چندان خوشحال‌کننده نباشد.

من اگر شهروند امریکا بودم، اگر کاندیدای ریپابلیکن‌ها یک آدمک هم بود، به او رأی می‌دادم. بنابراین روشن است که از نتیجۀ این انتخابات هم خوشحالم. حالا هر چقدر هم روی شخصیت کاندیدای برنده حرف و نقل باشد یا چنانکه مشهور است، رأی‌دهندگان به او بیشتر از نواحی کمتر پیشرفته و کم‌سوادتر باشند یا اینکه در شعارهایشان سخنانی مثل مخالفت با ابورشن باشد که امروزه دیگر کمتر عقل سلیمی زیر بار آن می‌رود.

از سوی دیگر خودم، در فضای دانشگاهی نیواینگلند، با امریکایی‌هایی حشر و نشر داشتم که گرایش دمکرات داشتند و بعضاً انسان‌هایی فرهیخته، دلسوز و دوست‌داشتنی بودند. همه این را می‌دانند که هر حزبی جناح رادیکال دارد و جناح معتدل. و اصلاً گاهی ممکن است یک رأی‌دهنده احساس کند با نیمی از شعارهای یک حزب موافق است و نیمی از شعارهای حزب رقیب. با این‌ همه، بسته به حساسیت‌ها، برخی ممکن است یک حزب را به‌ طور بنیادی برای آیندۀ کشور (امریکا) و دنیا پرخطر و پرخسارت ببینند. برای من حزب دمکرات چنین حزبی است.

در طول دو دهۀ بین دو جنگ جهانی و نیز پس از آن، کمونيسم بخش‌های مهمی از آسیا، افریقا و امریکای جنوبی را کشور به کشور فتح کرد و پیش آمد، و جریان‌های روشنفکری، دقیقاً مثل ستون پنجم، با تبلیغ «صلح‌گرایی» و ضدیت با جنگ، غرب و امریکا را در مقابل آن‌پیشروی‌ها متزلزل کردند. حزب دمکرات پناهگاه و پشتیبان اغلب اینان بود که برخی حتی جاسوس شوروی بودند و در مهمترین پست‌ها نفوذ کرده بودند. صلح‌طلبی و جنگ‌ستیزی از نوعی که در زمان پیروزی‌ کمونیست‌ها در چین، ویتنام و کره تبلیغ می‌شد، دقیقاً شبیه این بود که در دعوای میان دو نفر یک نفر را به بهانۀ اینکه دعوا خوب نیست، دست‌هایش را بگیرند و طرف دیگر از این فرصت استفاده کند و ضربه‌هایش را وارد کند.

آن زمانه اینک گذشته است. ولی کمونیست‌ها و دیگر کسانی که نظم مدرن لیبرال دمکراسی و توسعه‌گرا را دوست ندارند، پشت ماسک‌های گوناگونی از محیط زیست تا حقوق بشر پنهان شده‌اند تا از تمدن غربی انتقام بگیرند و آن را زمین بزنند. و این کار را با جابه‌جایی دشمن واقعی و دشمن فرضی انجام می‌دهند. برایشان تروريسم، توتالیتاریسم، مهاجرت انبوه، چین، روسیه، حکومت‌های شبیه کوبا و کرۀ شمالی دشمن نیستند و ابداً خطری ندارند. خطر کجاست؟ اسلام‌هراسی، تبعیض نژادی، تبعیض جنسیتی، یکسان‌سازی فرهنگی، پیشرفت تکنولوژیک، مشکل محیط زیست و یک مشت شبه‌مسألۀ دیگر. این نشانیِ غلط دادن دقیقاً مثل تاک‌تیک‌های جنگی است که شاخۀ فرعی سپاه را به سمتی می‌رانند تا حریف در پی تعقیب آن برآید و سپس دستۀ اصلی از پشت حمله کند و کار را تمام. حزب دمکرات هم اردوگاه اصلیِ این عملیات است.

حزب دمکرات تقریباً آماج همۀ انتقادهایی است که به جریان‌های روشنفکری عقل‌گریز و تمدن‌ستیز وارد است. همان‌هایی که یکی از دستاوردهایشان همین بدبختی است که دهه‌هاست گریبان ما را گرفته. در واقع، همان دست‌بستگی پیشین در مقابل کمونیسم، اینکه در برابر پیشروی استبداد آیینی در حال تکرار است.

اما در خصوص آقای ترامپ، گمان نمی‌کنم به خصوص برای ما ایرانیان از برکت ایشان مشکلی حل شود. شاید بعضی موضع‌گیری‌های بی‌رودربایست ایشان دل برخی را خنک کند، ولی بیش از این، گمان نمی‌کنم.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

10 Nov, 10:55


🔰 محمدرضا تاجیک: امروز وفاق میان اصحاب قدرت فوریت ندارد/ به وفاقی بیندیشیم که شکاف فزاینده «ملت - حکومت» را مرتفع کند

🔹 تنها آن صورتی از وفاق پذیرفته شده است که ناقض سیاست نباشد، و تنها صورتی از سیاست امکان و استعداد استعاری‌شدن دارد که ناقض کثرت نباشد

🔹 «محمدرضا تاجیک»، تئوریسین اصلاحات معتقد است: امروز، نه وفاق در بالا (میان اصحاب قدرت)، و نه وفاق در پایین (میان مردمان)، از موضوعیت و فوریتی برخوردار نیست، لذا باید به آن وفاق اندیشید که قادر باشد شکاف فزاینده‌ی میان «ملت-حکومت» و «قدرت-مشروعیت» و «گروه‌های مرجع-سرمایه‌های اجتماعی» و سایر شکاف‌های متقاطع و متراکم را تا حدودی مرتفع نماید.


آقای پزشکیان از سیاست هیچی حالیش نیست یه آدم کاملا متفرقه است   با رای جبهه اصلاحات و به اسم وفاق به میدان آمده  ولی به کام متعصبین و متحجرین و تندرو ها و پایداریچی ها دارد کار می کند وقتی برای زاکانی حکم می زند یعنی اینکه ایشان هنوز معنای وفاق را نمی داند دارد باج می دهد.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

10 Nov, 09:31


آقای پالیزدار هر چه افشا کرده، یا مهره های سوخته بوده، یا خبر بیات یا از مرده ها گفته.
اصل ماجرا رو جرات نداره بگه.
اصل پروژه و ماموریت هم معلومه.
خودتی عزیز دل برادر
علیرضا کفایی
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

09 Nov, 21:41


عباس پالیزدار:سعید مرتضوی یک جانی است

مرتضوی، زهرا کاظمی را به قتل رساند

بر اساس اسناد وتصاویری که داشتیم، قتل ها و شکنجه ها جلوی چشم مرتضوی در کهریزک انجام می شد

چطور با این همه جنایت و اسناد به مرتضوی حکم برائت دادند؟!

اولا که شما آقا را از کنار اسم ایشان بردار. حیف اسم سعید که روی او بگذاریم. ایشان یک آدمی است که حتی جان آدم‌ها برایش مهم نیست. یک وقت یک دستور می‌دهید و برایت مهم نیست جان آدم‌ها به خطر بیفتد. باز آدم می‌گوید که آن صحنه جنایت را نمی‌بینید. تصورش این است که من می‌گویم و آن‌ها شکلش طور دیگر است.


وقتی هنوز دادگاهی تشکیل و حکمی صادر نشده بود، چندبار گفت: «از اینجا زنده بیرون نمی‌روی و خودم چهارپایه را از زیر پایت می‌کشم. خودم اعدامت می‌کنم.» حالا می‌گویم من مبارز بودم و توانایی شنیدن هر حرفی را دارم. حتی اگر در واقعیت این اتفاق هم توسط سعید مرتضوی می‌افتاد، آمادگی‌اش را داشتم.


اما خانواده‌ام چی؟ به زن و بچه‌هایم که درخواست وقت ملاقات داشتند، گفت: «خانم چند بچه داری؟ خانم با ۴ بچه خودت را علاف پالیزدار نکن. برو یک پدر برای بچه‌هایت پیدا کن. حداقل حکم پالیزدار اعدام است.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

09 Nov, 21:35


در نقد اصلاح‌گریِ بوروکراتیک

✍🏻سید مصطفی تاجزاده
طرح بحث:
می‌گویند: «از دولت وفاق نباید به اندازه دولت اصلاحات انتظار تغییر به سود ملت داشت» چرا که:
 
۱. پایگاه مردمی دو رییس‌جمهور یکسان نیست؛ خاتمی ۵۷ درصد و پزشکیان ۲۷ درصد آرای واجدان شرایط را کسب کردند.

۲. رهبر اکنون تقریباً در تمام زمینه‌ها دخالت می‌کند و اقتدار و استقلال چندانی برای قوا به‌ویژه قوه مجریه باقی نگذاشته است.

۳. مجلس ششم با اکثریت قدرتمند حامی خاتمی بود اما در مجلس کنونی اصلاح‌طلبان ائتلافی شکننده با اصول‌گراهای میانه‌رو دارند و اقلیت افراطی نیز قوی و پر سر و صداست.

۴. سپاه در دوره اصلاحات حرف آخر را نمی‌زد اما از دولت احمدی‌نژاد نفوذ بسیاری در ارکان حکومت یافته و ابزارهای متعددی برای دخالت در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی در اختیار گرفته است.

۵. شوراهای موازی که رهبر تشکیل داده، تا حد زیادی دست دولت و حتی مجلس را بسته‌اند.

۶. تحریم‌ها محدودیت‌های زیادی ایجاد کرده و نفس تمام دولت‌ها را از سال ۸۵ به بعد به شماره انداخته‌ است.

کوتاه آنکه گستره و ژرفای مشکلات و بعضاً بحران‌ها قابل قیاس با ۲۷ سال پیش نیست و منابع نیز کمتر شده است. بنابراین دولت باید اولویت را به اصلاحات اقتصادی بدهد و مطالبات آزادی‌خواهانه را به فرصتی دیگر موکول کند.

در دو یادداشت جداگانه به نقد رویکرد بالا یعنی تقدم‌بخشی به اصلاحات بروکراتیک یا حداقلی پرداخته‌ام.
https://telegra.ph/%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%A7%D8%B5%D9%84%D8%A7%D8%AD%E2%80%8C%DA%AF%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D9%88%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9-11-08-2

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

09 Nov, 19:48


وزیر، استعفا
مدیر، محاکمه‌

کیوان صمیمی
🔷 دو نوه‌ی عزیزم، آرزو خاوری ۱۶ ساله از افغانستانی‌تبارهای ساکن شهرری استان تهران و آی‌ناز کریمی ۱۷ ساله ساکن روستای دریس کازرون استان فارس که به‌خاطر اسلامی‌نبودن حجاب و پوشش و لاک ناخن و موی رنگی، توسط مدیر و برخی مسئولین مدرسه تهدید شده‌بودند خودکشی کردند.

🔶 عمیقاً دردآور است که جان شریف و شیرین دو نوجوان فدای چنین مواردی می‌شود و گویا تهدیدهای مشابهی در تعدادی از مدارس کشور، کماکان درحال انجام است.

🔵 علاوه‌بر ضرورت مواجهه‌ی ریشه‌ای و خشونت‌پرهیز با این‌قبیل تندروی‌ها و انحرافات، مطالبات بسیاری از خانواده‌ها برخوردی فوری و پیش‌گیرانه نیز هست.

🔴 ضروری‌ست به‌منظور انعکاس وسیع این ظلم آشکار و نشان‌دادن محکوم‌بودن آن و نیز تقویت عنصر بازدارندگی به‌منظور عدم تکرار، وزیر آموزش و پرورش فوراً استعفا دهد.

⏺️ همچنین بدیهی‌ست که می‌بایست مدیران دو مدرسه‌ی شهیدان آرزو و آی‌ناز و مسئولینی که تقصیرها و حتی قصورهایشان در به‌وجودآمدن این فاجعه مؤثر بوده‌است، سریعاً محاکمه‌ شوند.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

09 Nov, 10:18


🔴 برای آنان که نبودنشان از بودنشان خطرناکتر است!

✍️ فاطمه گوارایی

▫️حصر الگو و روشی است برای دربند کردن - و تو بخوان سرکوب - ناراضیان برجسته‌ای که از سویی بودنشان تهدیدی است مداوم علیه مراکز قدرت و ثروت و از سوی دیگر افرادی که به دلیل برخورداری از پایگاه اجتماعی مرگشان خطرناک‌تر از زنده بودنشان است.

▫️حصر راه‌های ارتباطی محصوران را با مردم و جامعه می‌بندد. آنان را با تحمیل شرایط فوق امنیتی از طریق نظاره شدن و شنیده شدن دائمی و ورود دلبخواهی مامورین در هر لحظه از شبانه روز و باقی نگذاشتن کوچک‌ترین حریم شخصی، خصوصی و خانوادگی تحت فشارهای روحی و روانی شدید قرار می‌دهد.

▫️حصر برای به سکوت واداشتن آنان را با جان و امنیت فرزندان و عزیزانشان مورد تهدید قرار می‌دهد تا از طریق اعمال این روش‌ها اهداف خود را تحقق بخشد. آن اهداف چیزی نیست جز آن که:

۱) آنان را به عقب نشینی از مواضع‌شان و اعتراف به اشتباه بودن دیدگاه و عملکردشان وادار نمایند.

۲) در صورت عدم عقب‌نشینی، از اثرگذاری آنها در جامعه و بر هواداران‌شان در کوتاه مدت کاسته و در بلند مدت با انزوا، فراموشی ابدی، مرگ تدریجی و در نهایت مرگ ابدی همراه سازد.

۳) ذهن و اندیشه‌ی محصوران را از فعالیت باز بدارند و در یک کلام از مدار تاثیر و انتفاع خارج سازند.

▫️اکنون بیش از ۵۰۰۰ روز از حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد می‌گذرد. عدم پذیرش بازداشت از همان بدو رویداد تا به امروز توسط حکومت، مشمول مرور زمان و فراموشی نشدن مسئله حصر، نداشتن پاسخ منطقی به چرایی آن، ریزش درونی نیروها و از همه مهم‌تر تبدیل موضوع حصر به عنوان یک برگ هویتی و یک استخوان لای زخم، نشانه شکست این سیاست در نزدیک به ۱۴ سالی است که از اتخاذ و اجرای آن می‌گذرد. این بدان معنا است که حکومت نتوانسته در کاربرد این استراتژی کاملا به اهداف خود نائل شود و این خود، بسیار میمون و مبارک است .

بر محصوران سلام و درود می‌فرستیم و سلامتی و تندرستی و رهایی آنان و همه دربندان را انتظار می‌کشیم!

*ایران‌فردا
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

09 Nov, 09:34


هفتادمین سالروز شهادت دکتر سید حسین فاطمی

سپیده دم ۱۹ آبان ۱۳۳۳
دکتر سید حسین فاطمی وزیر خارجه دولت ملی دکتر مصدق بوسیله حکومت کودتا در میدان تیر لشگر دو زرهی تهران تیرباران شد.

دکتر فاطمی ، پس از صدور حکم اعدام در مکتوب شماره یازده چنین می نویسد: «در این موقع که یک ساعت از صدور رای دستوری می گذرد، یک ذره ناراحت نیستم. زیرا اگر آن افتخار را پیدا کنم که در راه وطنم این نیمه‌ جان را بگذارم، درست در راه حقیقی خودش صرف شده است

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

09 Nov, 07:32


به نام خدا
قیام 19 آبان شهرستان گچساران

علیرضا کفایی
خلاصه ای از مصاحبه با انقلابیون

اولین راهپیمایی در گچساران در عید فطر سال۵۷ برگزار گردید، روز قبل دو نفر سخنرانی کردند (آقای معلمی در بیت العباس و آقای مصباحی مقدم در مسجد صاحب الزمان)، پیش از انقلاب در هر دو مسجد بیانیه های امام و انقلابیون توزیع میشد.
قبل از عید فطر، راهپیمایی از دو مسجد و از سوی نمازگزاران و مردم برگزار می گردید اما بیشتر در سکوت و جنبه اطلاع رسانی و آگاهی یافتن از وقایع اتفاقیه در کشور داشت که از بیت العباس بسوی صاحب الزمان و بالعکس در حرکت بودند ولی نیروهای نظامی و ساواک مانع می شدند، و بالاخره در روز عید فطر بعد از نماز؛ اولین راهپیمایی علنی با شعار مرگ بر شاه آغاز شد
در ۱۹ آبان فراخوان تجمع از سوی انقلابیون و در راس آن آقای بهرام تاجگردون صادر شد، مردم درمسجد صاحب الزمان جمع شدند وشعار و سخنرانى و قرائت بیانیه هاى امام خمینى ادامه داشت… …..آقای فرهنگ سخنرانی کردند….وهمزمان درفرماندارى شوراى تامین تشکیل و آقای بهرام تاجگردون را به جهت اینکه ساواک نسبت به وی در رابطه با هدایت مردم بسوی انقلاب حساس بود احضار شدند …..ازنماینده انقلابیون (بهرام تاجگردون) خواستند که به تحصن وتجمع درمسجد پایان داده شود و تجمع در جایی دیگر برگزار گردد…. که بعداز اندک زمانى چندتیرهوایى هم شلیک کردند
تجمع کوچکی نیز از سوی هواداران رژیم انجام شده بود که واکنش انقلابی مردم گچساران و مبارزان انقلابی را در پی داشت.
برنامه ریزی انقلابیون بر این شد که بعد ازظهر همان روز جلوى مسجد جامع(شهیدان فعلی) اجتماع ضد رژیم برگزار گردد.
بعدازظهر ۱۹ آبان شخصیت‌های برجسته و مبارزین انقلابی تجمع مردمی جلوی مسجد شهیدان برگزار نمودند و مردم به بیانیه‌های ضد رژیم گوش فرا می‌دادند.
آقای بهرام تاجگردون علیه رژیم شاهنشاهی سخنرانی کردند، درحین سخنرانى آقای تاجگردون دو گشت نظامی با کامیونیهای ریو و زیل پر از سرباز و نظامی ها و ساواکی ها در مقابل مسجد جمع شدند؛ ستون نظامى بدون اخطار شروع به تیراندازى نمود و مردم را به رگبار گلوله بستند؛ اکثر تیراندازیها بسوی آقای بهرام تاجگردون بود.
در۱۹ آبان سال ۱۳۵۷بعداز ظهر،اغلب نسل جوان از دانشجو و بازاری و سایر اقشار و دانش آموزان دبیرستان کوروش کبیر (که بیشتر دانش آموزان آقای بهرام تاجگردون بودند و از پیش و ماههای قبل آقای تاجگردون آنها را در مساجد سازماندهی نموده بود) و دانشجویان دانشسرای مقدماتی که از سوی آقای علی خواجوی سازماندهی شده بودند و ازطبقات گوناگون مردم، در جلوی درب و داخل حیاط و داخل مسجد جامع گچساران (بعد همین مسجد” نام گذاری” شد به نام مسجدشهیدان ) تجمع کردند.
در پی تیراندازی های مامورین نظامی و ساواکی ها 6 نفر از مبارزین به شهادت رسیدند و در پی آن مردم به سطح شهر هجوم بردند وبانکها وبعضى اماکن دولتى به اتش کشیده شد. بانک صادرات و پست به آتش کشیده شد.
شهید بلادیان وشهید پارسی زخمی شدند، شهید بلادیان در حال نماز خواندن در مسجد بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت، موقع اعزام آنها به بهبهان، طرفداران شاه آمبولانس را مورد حمله قرار دادند….آقای علی خواجوی که ارتباط بسیار نزدیک با شهید بلادیان داشت و بیانیه ها و نوارهای انقلابی را پس از تکثیر در خانه شخصی، به اتفاق چند نفر دیگر و از جمله شهید بلادیان توزیع می نمود و نیز شهید پارسی که در زمان تحصیل با وی مرتبط بود.....دور از چشم ساواک و مخفیانه برای اطلاع از وضعیت مجروحان به بهبهان رفت و پیگیر بود ولی شناسایی شد و در روزهای بعد و پس از سخنرانی در خیابان پارسی فعلی که در پایان آن نام خیابانها را به نام شهیدان 19 آبان گچساران نام نهاد توسط ساواک دستگیر و زندانی شد.
بهرام تاجگردون، محمد زید بهبهانی، محمد ابراهیم شریعتی در سازماندهی و برنامه ریزی راهپیمایی و تظاهرات مردمی نقش محوری داشتند.
نیروهی چپ و مارکسیستها نیز در راهپیمایی و تظاهرات نقش داشتند که بعدها صف خود را سایر مبارزین جدا کردند و در روز ۱۹ آبان ۵۷ شایع شد که بعد ازظهر کمونیستها می خواهند تجمع کنند و با چاقو و چماق و بطور مسلحانه جمع شوند که آقای محمد زید بهبهانی با هشیاری و مراقبت، از خشونت ممانعت کردند.
در آن زمان شهید بشارت رابط انقلابیون با قم بود که سخنران راهپیمایی عظیم قم در ۱۷ دیماه را نیز ایشان طراحی نموده بود و چون به هرکسی اعتماد نمی شد و نیز کمتر کسی جرات سخنرانی در آن شرایط بسیار امنیتی و حکومت نظامی را داشت؛ در آن تظاهرات عظیم بسیار حساس و مهم؛ شهید بشارت بعنوان سخنران انتخاب شد؛ شهید بشارت رابط اصلی انقلابیون گچساران با مرکز و قم بود.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

09 Nov, 07:15


قیام ۱۹ آبان ۱۳۵۷ گچساران

در ۱۹ آبان ۱۳۵۷ عده ای از مردم انقلابی گچساران زخمی و ۶ نفر به شهادت رسیدند.
(((شهیدان؛؛؛ سید نجف بلادیان، امیرحسین کیامرثی، غریب پرویزی، سید مذکور پارسی، محمد فراشبندی، حسین امینی….)))

این رویداد تاریخی و رشادت مردم گچساران و نام شهیدان انقلاب؛ نام گچساران را در مبارزه با رژیم طاغوت ماندگار کرد.

مسجد جامع شهر دوگنبدان بعد از این حادثه خونین، مسجد شهیدان نام گرفت.

((یاد شهیدان قیام 19 آبان گچساران گرامی باد))

علیرضا کفایی

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

08 Nov, 19:52


🔴 ‌فرانسیس فوکویاما: اکنون ترامپ در حال آغاز عصر جدیدی در سیاست‌های ایالات متحده و شاید برای کل جهان است

🔴 آمریکایی‌ها با آگاهی کامل از اینکه ترامپ چه کسی است و چه چیزی را نمایندگی می‌کند، به او رأی داده‌اند

🔴 اوکراین قطعاً بزرگ‌ترین بازنده است/ هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر ناتو بگیرد؛ توانایی ناتو در مقابله با روسیه و چین به شدت در معرض تردید قرار دارد

🔴 گستردگی پیروزی جمهوری‌خواهان  به ترامپ اجازه می‌دهد هرطور که دلش بخواهد عمل کند

🔴 تنها امیدواریم که برخی از نگهبان‌های نهادی باقی‌مانده هنگام ورود او به مقام، همچنان در جای خود باقی بمانند/ ممکن است برای بهبود اوضاع، قبل از آن بدتر شدن آن‌ها لازم باشد

✍️ فرانسیس فوکویاما استاد ارشد در مرکز دموکراسی دانشگاه استنفورد

🔸دونالد ترامپ نه تنها می‌خواهد نئولیبرالیسم و لیبرالیسم بیدار را حذف کند، بلکه تهدیدی اساسی برای لیبرالیسم کلاسیک نیز هست. این تهدید در هر زمینه سیاستی قابل مشاهده است؛ ریاست‌جمهوری جدید ترامپ هیچ شباهتی به دوره اول نخواهد داشت.

🔸سؤال اصلی در این مرحله نه خباثت نیت او، بلکه توانایی او در اجرای آنچه که تهدید می‌کند است. بسیاری از رأی‌دهندگان صرفاً به رتوریک او جدی نمی‌گیرند، در حالی که جمهوری‌خواهان اصلی استدلال می‌کنند که کنترل‌های تعادل در سیستم آمریکایی از بدترین اقدامات او جلوگیری خواهد کرد. این اشتباه است: ما باید به نیات اعلام شده او بسیار جدی بنگریم.

🔸ترامپ یک حمایت‌گرای خودخوانده است که می‌گوید "تعرفه" زیباترین کلمه در زبان انگلیسی است. او پیشنهاد کرده است که 10 یا 20 درصد تعرفه بر تمام کالاهای تولید شده در خارج، توسط دوستان و دشمنان، اعمال کند و برای انجام این کار به اختیارات کنگره نیاز ندارد.

🔸برخی از مهم‌ترین تغییرات در سیاست خارجی و ماهیت نظم بین‌المللی خواهد بود. اوکراین قطعاً بزرگ‌ترین بازنده است؛ مبارزه نظامی آن علیه روسیه حتی قبل از انتخابات نیز رو به افول بود، و ترامپ می‌تواند با عدم تحویل تسلیحات، که مجلس نمایندگان جمهوری‌خواه در طول زمستان گذشته برای شش ماه انجام داد، موجب شود تا اوکراین به شرایط روسیه تسلیم شود. ترامپ به طور خصوصی تهدید کرده است که از ناتو خارج شود، اما حتی اگر چنین نکند، می‌تواند پیمان دفاع متقابل ماده 5 آن را به شدت تضعیف کند. هیچ قهرمان اروپایی وجود ندارد که بتواند جای آمریکا را به عنوان رهبر این پیمان بگیرد، بنابراین توانایی آن در مقابله با روسیه و چین به شدت در معرض تردید قرار دارد. بر خلاف این، پیروزی ترامپ سایر پوپولیست‌های اروپایی مانند حزب جایگزین آلمان و جبهه ملی فرانسه را نیز الهام خواهد بخشید.

🚨 متحدان و دوستان آسیای شرقی ایالات متحده در وضعیت بهتری قرار ندارند. در حالی که ترامپ در مورد چین صحبت‌های تندی کرده است، به ویژگی‌های مقتدرانه رهبری شی جین‌پینگ نیز احترام بسیاری می‌گذارد و ممکن است حاضر باشد بر سر تایوان با او به توافق برسد. ترامپ به طور مادرزادی از استفاده از قدرت نظامی اجتناب می‌کند و به راحتی فریب داده می‌شود، اما یک استثنا ممکن است خاورمیانه باشد، جایی که احتمالاً به طور تمام و کمال از جنگ‌های بنیامین نتانیاهو علیه حماس، حزب‌الله و ایران حمایت خواهد کرد.

🔆 مشروح این یادداشت را در جماران بخوانید:

https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1649164

منبع: صفحه فرهاد قدوسی در شبکه اجتماعی اکس
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

08 Nov, 18:52


ابتذال محصول سانسور!

✍️محمدجواد مظفر
مدتی این مثنوی تأخیر شد
بیش از دو‌ هفته است موفق به نوشتن نشده‌ام. آنقدر مسأله و موضوعات حل ناشده بر سرمان آوار شده که مانده‌ام درباره کدام یک بنویسم که خوانندگان مطلب، حوصله خواندن تا آخر متن را داشته باشند و در نیمه آن را رها نکنند.
اما از آنجا که کار و زندگی و حرفه من و خانواده‌ام با کتاب و فرهنگ گره خورده است؛ لازم دانستم کوتاه سخنی با وزیر و معاونان جدید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشم.

🔹 در تمامی سال های عمر جمهوری‌اسلامی سیطره و سلطه سانسور بر کتاب، مطبوعات، موسیقی‌ و سینما حرف اول را زده. البته در مقاطعی این وضعیت افت و خیز داشته است.

🔹 دوران ریاست جمهوری خاتمی و عصر اصلاحات را می‌توان زمان آزادی نسبی این حوزه‌ها و دوران احمدی نژاد و رئیسی را حاکمیت بلامنازع سانسور در تمامی عرصه‌ها دانست.

🔹 چند وقتی است که صدای منتقدان سینمایی از کارگردان و هنرپیشه تا نویسندگان حوزهٔ سینما بلند شده که تولیدات سینمایی به نام عرضه طنز و کمدی به شدت بی‌محتوا و در حقیقت مبتذل شده است. این نیست مگر محصول مستقیم اعمال سانسور در حوزه سینما چرا که عرضه آثار فاخر به بهانه‌های واهی در چنگال سانسور گرفتارند.

🔹 هرچند کتاب در تمامی ادوار، مظلوم واقعی بوده و همواره تازیانه بی‌رحم سانسور را با تمام وجود احساس کرده است. تجربهٔ صاحب این قلم که در تمام ۴۶ سال عمر جمهوری‌اسلامی در حوزه فرهنگ فعالیت داشته‌ام به روشنی نشان داده که هرگاه سانسور مقتدر شده سر از ابتذال در آورده و مصداق بارز "از قضا سرکنگبین صفرا فزود" گشته است.

🔹 در هر دولتی گروهی نامرئی بر اساس چه صلاحیتی حق دارند در حوزه کتاب و مطبوعات و موسیقی و سینما اظهار نظر کنند و بیخ گلوی فرهنگ و هنر را در چنگال خود گیرند؟

🔹 سال ۱۴۰۱  با نوشتن کتابی تحت عنوان "قصه آن زلف تابدار، حدیث مهجوری و مظلومی نشر و ناشر" کوشیدم تا در حد توان نشان دهم که محصول سانسور در تمامی حوزه‌های فرهنگی و هنری جز ابتذال نیست! آن هم در زمانه‌ای که هر کودک ده ساله و نوجوانی با استفاده از تلفن همراه و فضای مجازی قادر است به تمامی حوزه های ممنوعه سرک بکشد؛ سانسور جز هیاهو برای هیچ نیست و مسئولان فرهنگی و هنری در تمامی این سال‌ها تنها "عِرض خود برده و زحمت ما داشته اند".

🔹 در شرایطی که حتی یک قاتل می‌تواند در دادگاه با داشتن وکیل از خود دفاع کند و سپس به رأی صادره اعتراض کرده و کار را به دادگاه تجدید نظر برساند و باز هم به رأی دادگاه تجدید نظر اعتراض کرده و پرونده به دیوان‌ عالی ارجاع شود. در حوزه کتاب به راحتی حکم اعدام «غیر قابل انتشار» برای آن صادر می‌شود و بدون آن‌که نویسنده و ناشر بدانند توسط چه کسانی این حکم برای کتابشان صادر شده و هیچ امکانی برای دفاع از کتاب مظلومی که نیروی انسانی و هزینه‌های بسیاری برای آن صرف شده است وجود ندارد. حکم قطعی و لازم‌الاجراست!!! ده‌ها کتاب انتشارات کویر در سال‌های گذشته از جمله دو کتاب صاحب این قلم به تیغ گیوتین سانسور مبتلا و غیرقابل انتشار تشخیص داده شده!  توسط چه کسی یا کسانی؟! همچنان در پس پرده مستوری است!!!

🔹 امید که مسئولان جدید وزارت ارشاد این حصار و سیاست فرهنگ و هنرسوز را با یاری صاحب‌نظران این حوزه‌ها به سوی شکوفایی قلم و اندیشه راهبری کنند.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

02 Nov, 20:53


به نام خدا
سفارت آمریکا و دیپلماسی ایران‎
علیرضا کفایی
ماجرای سفارت آمریکا در ایران یکی از بغرنج ترین مسائل سیاسی کشور را رقم زد به شکلی که حتی بکار بردن واژه ها در این رابطه هر یک بار معنایی خاص دارد. تسخیر، گروگان گیری، اشغال سفارت، لانه جاسوسی و …..
آیت الله خمینی ضمن اینکه هیچگاه دستوری بر اشغال سفارت نداشته است اما از موضع دانشجویان حمایت نموده و حرکت آنها را انقلاب دوم خواندند.
مهندس بازگان نخست وزیر دولت موقت مخالف بود و یکی از دلایل استعفای وی را به همین دلیل میدانند.
نمی توان واقعیتی را که رخ داد انکار کرد، آن حرکت که در ظرف زمانی خاص و در ابتدای انقلاب رخ داد منشاء و آغاز بسیاری از مشکلات و درگیری ها و حتی خط کشی های سیاسی در داخل و خارج بود و تا امروز نزدیک به ۴۵ سال، سنگینی آن اقدام و فشاری که از سوی آمریکا و غرب به ایران وارد می شود موجب خسارت های فراوان شده؛ آنان که سفارت را تسخیر کردند هنوز هم نمی توانند به درستی و نادرستی کار خود اعتراف و یا اصراری بر آن نوع اقدامات داشته باشند. برخی از آن افراد امروزه می گویند که خطا کرده اند و برخی دیگر بر درستی کار خود اصرار دارند.
حکم قضیه و حکمیت و داوری در مورد آن از مرز عادی سیاسی فراتر رفته و شکل امنیتی و حتی نظامی بخود گرفته است و به نوعی در تحمیل جنگ بر ایران اثر گذاشته است و زیر بنای خصومت آمریکا با جمهوری اسلامی از بعد از انقلاب شده است و احتمال جنگ دیگری را که به بهانه هسته ای در زمان دولتهای نهم و دهم ممکن بود بر ایران تحمیل شود نیز باید در همین خصومت جستجو کرد و امکان جنگ دیگری را تا اختلافات حل و فصل نگردد برای همیشه وجود دارد.
ادامه روند انقلابیگری در رابطه با اشغال سفارت آمریکا و در شرایط کنونی به هیچ وجه ضرورتی ندارد و با توجه به اینکه آن حرکت هزینه های بسیار سنگینی برای مردم و انقلاب به بار آورد و پافشاری بر به روز کردن آن نیز هزینه های بیشتری را تحمیل خواهد کرد می بایست از طریق دیپلماتیک و با مناسبات سیاسی از بعضی از خسارتها جلوگیری نمود.
آمریکا ماجرای سفارت را هیچگاه فراموش نکرده و از یاد نخواهد برد و به هر شکل ممکن تلاش خواهد کرد ایران را به انفعال بکشاند و ایران هم نمی تواند در جامعه جهانی این عمل را توجیه نماید حتی اگر اسناد محکم بر جاسوسی آمریکا از طریق سفارت در دست داشته باشد. لذا ایران برای گذر از این مسئله بغرنج سیاسی و اثبات خود در جامعه جهانی باید از حال و هوای ابتدای انقلاب بیرون آمده و با رفتار سیاسی و بدون آنکه میدان را میدان مبارزه فرض کند بر مدار گفتگوی عزتمندانه و مبتنی بر صلح و مصلحت و منافع ملی تاکید نماید.
امروز بازخوانی آنچه در ۱۳ آبان ۵۸ گذشت باید واقع بینانه صورت پذیرد، آنچه که درس است فرا گرفت و از تندروی پرهیز نمود، تعبیر گروگان، اشغال و از این قبیل؛ تعابیری است که تندروهای آمریکا خواهان آن هستند و افراطیون داخلی و عده ای هم از روی نادانی بکار می برند تا بر مشکلات بیفزایند.
روش صحیح دیپلماسی و بدور از ایجاد تنش و بر پایه خردگرایی و مبتنی بر منافع ملی در رویکرد به ماجرای سفارت آمریکا بسیار مهم است؛ حتی باید در استفاده از واژگان دقت نمود و اسیر هوس و تندروی نشد که آغاز انحراف خواهد بود و کشور و منافع ملی را در خطر قرار خواهد داد.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Nov, 17:06


🌀تکذیب ادعای حکم پزشکیان برای زاکانی

سرپرست امور اطلاع‌رسانی دولت:

▫️ادعای حکم رئیس‌جمهور برای آقای زاکانی به عنوان نماینده پیگیری و مدیریت آسیب اجتماعی کذب است.
https://t.me/jebheeslahatKB

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

01 Nov, 09:43


‍ • آنها دو تن بودند

مسعود بهنود
هشتم آبان؛ سی و پنجمین سالگرد آزادی مرحوم آیت الله طالقانی و مرحوم آیت الله منتظری از زندان حکومت پهلوی
"آنها دو تن بودند وقتی که مردم ایران شناختندشان. یکی سیدی بود عمامه سیاه و یکی شیخی بود سپید جامه. وقتی روز تولد آخرین پادشاه، مردان مراقب امنیت و زندانبانان آن نظام رفتند که مژده بدهند که به شکرانه این روز خجسته از بند آزاد می شوید، هر دوشان خندیدند.
آن که سید بود به رییس کمیته ضد خرابکاری گفت روغن ریخته می بخشید به امامزاده. ما که امامزاده نیستیم، و آن که شیخ بود با لهجه اصفهانی و به طعنه گفت جناب سرهنگ مثل اینکه اوضاع خراب است بگذارید ما همین جا باشیم بهتر است.

نظام پادشاهی که به نفس افتاده بود حتی نتوانست آن دو را چهارم آبان از زندان به در کند. آن دو به نمایندگی از زندانیان سیاسی که هنوز در بند بودند تا چهار روز بعد هم ماندند تا سرانجام آقايان طالقانی و منتظری روز هشتم آبان از زندان اوین بیرون آمدند. و ناگهان هزاران و بلکه ده ها هزار جمع شدند در سه راه شمیران. بیش از این مردم خبر نداشتند از نشانی خانه آن دو از بند رسته. و نمی دانستند خانه کدام یکشان آنجاست خیابان تنکابن. اولین میعادگاه انقلابیون سال 57 از هر گروه و دسته.
شیخ حسینعلی منتظری نجف آبادی، در آن روزها به سرعت در سایه طالقانی همبند خود قرار گرفت که عملا خانه اش مرکز انقلاب شده بود و از صبح هم کسانی از فرستادگان کاخ سلطنت و هم سیاستمداران پیری که آزادی حرکت پیدا کرده بودند همه سراغ خانه وی را می گرفتند. چنان که حتی روز 22 بهمن هم تلفن همان خانه زنگ زد و امیرعباس هویدا بالا مقام ترین دولتمرد نظام پادشاهی که در تهران مانده بود گفت که می خواهد خود را به آیت الله تحویل دهد.
در آن روز آقای طالقانی گفت بگويید من زندان ندارم برود خانه اش هستند کسانی که می آیند دنبالش، کسی از اميرعباس هویدا که دولت نظامی به زندانش انداخته بود نپرسید شماره تلفن این خانه را از کجا می دانی، چنان که از حسن نگهبان انفرادی های اوین هم که شب ها پای مناجات و روضه آقای طالقانی نشسته بود کسی نپرسید چرا وقت بی پناهی در خانه خیابان تنکابن را کوفت و همان جا ماند."
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

31 Oct, 20:54


رییس جمهور محترم جناب آقای دکتر پزشکیان

با سلام و احترام

در تاریخ ۲۶ خرداد سال جاری به عنوان یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری در سفر انتخاباتی به قم علاوه بر دیدار با علمای مجمع مدرسین، به دیدار آیت الله بیات زنجانی نیز رفتید.

این بار که به قم رفتید هیچ توجهی به یک مجموعه از عالمان دینی مانند مجمع مدرسین و آیت الله بیات زنجانی نکردید.

همان هایی که در بدترین شرایط برای ساختن بهترین شرایط برای ایران عزیز و ایرانیان کنار تان ایستادند و از اعتبار و آبروی خود گذاشته اند. آنان به قول و وعده ی تان باور داشتند.

اکنون که بر اریکه ی قدرت تکیه زده اید یادتان رفته است که «وفاق» فقط به این نیست که مناصب را به دُگم اندیشان پایداری بسپارید و از رفع اختلاف و شکاف حرف بزنید و توقع داشته باشید که مملکت در دوران زمامداری شما پر از گل و بلبل بشود.

مرجع عالیقدر حضرت آیت الله بیات زنجانی، مرجع نواندیشی هستند که دیدار شما می توانست زمینه ی شنیدن صدای متفاوت را هم فراهم کند.
دریغ که هر کس بر آن کرسی تکیه می زند یادش می رود که عهدی نیز با یاران داشته است!!.

این هم می گذرد و فردا هم در تقاطعی به یک دیگر می رسیم!.

یکی از شاگردان
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

31 Oct, 18:52


به نام خدا
این سی مرغان و آن سیمرغ

علیرضا کفایی

وفاق معنا و مفهومی نخواهد یافت؛ همین که در نهاد دولت و از زبان رئیس جمهور و در بیان سیاسی به آن پرداخته شود درست در همان حال از معنای واقعی خود جدا شده است، زیرا دولت قدرت را در دست می گیرد و سیاست های خاصی را دنبال خواهد کرد که حتماً بخشی از آن با نگرش ها و گرایش های سیاسی احزاب و جامعه و حتی برخی از اعضای دولت همخوانی ندارد.
ایده وفاق در شکل های مختلفی از ابتدای انقلاب و حتی پیش از آن در دوران پهلوی هم مطرح شده است اما هیچگاه سامانی نیافته و بلکه در برخی مواقع تنش ها را بالا برده است، موجب چالش های حاد سیاسی، اجتماعی شده است.
آیت الله خمینی از همان بدو پیروزی انقلاب بر وحدت کلمه و به واقع بر نوعی وفاق تاکید داشت اما در همان دوران، طرد و حتی زندان و برخوردهای شدید با سیاسیون و البته مبارزین انقلابی و مشخصاً اولین نخست وزیر انقلاب مهندس مهدی بازرگان را شاهد بودیم.
محمدرضا شاه هم تلاش کرد با نوعی وحدت بخشی زیر یک چتر و با یک مبنا تحت نام حزب رستاخیز همه را یک جا گرد آورد اما نتیجه زندان و کشتار و .... نهایت انقلاب بود.
مجاهدین هم جامعه بی طبقه توحیدی، مرحوم بنی صدر هم تا اقتصاد توحیدی نظریه پردازی کردند.
جریان های سیاسی کنونی هم در پی نوعی وفاق تشکیلاتی نهایتاً به گرد هم آوردن احزاب به نام جبهه رسیدند اما باز وفاق مورد نظر حاصل نیامد؛ تلاش ها همه برای نوعی از وفاق بود تا بلکه در سایه آن بتوانند از اعتراضات و نیز تشتت جلوگیری کنند.
ایده وفاق از اساس در تحکیم خودکامگی و دیکتاتوری کارکرد دارد، استالین بسیار به وفاق علاقه داشت و در اتحاد جماهیر شوروی هم نیم نگاهی به وفاقی خاص که ضامن رهبری وی باشد، داشت.
نقطه عزیمت در بحث وفاق، تحکیم حاکمیت و استمرار آن است چه حاکمیت استبدادی باشد،چه مذهبی باشد یا سکولار و یا دموئکراسی خواه... در حقیقت وفاق در جامعه شکل نمی گیرد و اصرار بر آن مبنایی جز ادامه وضع فعلی ندارد.
دولت با قدرت عجین است و نمی تواند توصیه اخلاقی صرف داشته باشد، جای نصیحت کردن نیست، در دولت توصیه و یا شعار وفاق نه امکان دارد و نه مفهومی واقعی می یابد، وحدت جبری و دستوری اعتباری ندارد.
شاید بهترین نظر و کاربردی ترین و مفهومی ترین همان ایده "آشتی ملی" آقای خاتمی باشد، در عین کثرت دیدگاه ها و نگاه ها و ایده های مختلف و با وجود جناح سیاسی متفاوت و نگرش های متفاوت و عقاید مختلف همه با هم و برای هم باشند و همه جامعه و مردمان همه سی مرغانی باشند برای آن سیمرغ.

هم زعکس روی سی مرغ جهان
چهره سیمرغ دیدند آنزمان
چون نگه کردند این سی مرغ زود
بی شک این سی مرغ آن سیمرغ بود
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

31 Oct, 09:40


◀️ همه ما تحت صیانت یک نظام تمامیت خواه هستیم!

مهدی نصیری

بعد از قطع مبلغی اندک شهریه که از حوزه می گرفتم و نیز قطع بیمه تکمیلی درمان در ماه گذشته، امروز پیامکی روح افزا و بهجت اثر مبنی بر قطع کلیه خدمات حوزوی به علت امور صیانتی برایم ارسال شد.

و اما این امور صیانتی حوزه ها چه صیغه ای است؟
مدیریت کل حوزه های علمیه منصوب از جانب رهبری، معاونتی به عنوان صیانت دارد که در کنار نهادهای متعدد اطلاعاتی و امنیتی موجود در کشور، مسئول پایش ـ که نام آن را عنوان شیک صیانت گذاشته اند ـ فعالیتهای سیاسی و اجتماعی طلاب و روحانیون است تا مبادا اقدامی بر خلاف اهداف و روند حکمرانی نظام دینی انجام دهند.

بنده در سال ۱۳۵۵ خورشیدی  وارد حوزه علمیه دامغان شدم و به دلیل آن که مرحوم پدر نیز روحانی و رئیس حوزه علمیه شهرمان بود از اوضاع حوزه های علمیه در زمان نظام پهلوی مطلع بودم. در آن نظام شاید حتی یک حوزه و مدرسه علمیه و نیز مسجد، تحت سیطره و إعمال مدیریتی حکومت نبود و همگی تحت مدیریت مراجع تقلید و یا روحانیون متنفذ هر استان و شهر بودند، هر چند طبعا ساواک مخبرهایی در بسیاری از این مراکز داشت و بی اطلاع از جریانهای موجود در حوزه ها و مراکز مذهبی نبود، اما در جمهوری اسلامی به جرات می توان گفت بیش از ۹۹ درصد حوزه ها و مساجد تحت مدیریت مستقیم نظام و الباقی تحت اشراف (صیانت!) نهادهای اطلاعاتی و امنیتی هستند.
این تنها یک مثال از تفاوت استبداد دوران پهلوی با استبداد دوران جمهوری اسلامی است.

برخی از روحانیون در پیش از انقلاب، حقوق حکومت شاه را شبهه ناک می دانستند و مومنین را از دریافت آن برحذر می داشتند اما به نظرم اگر قرار به صدور حکم شبهه و نجاست برای درآمد و پولی باشد، آن حکم در حق پولهای موجود در جمهوری اسلامی به خصوص در نهادهای کاملا انتصابی آن بسی سزاوارتر است.

در هر صورت معاونت صیانت حوزه های علمیه در واقع در حال حفاظت و صیانت از روحانیون زمین خوار و موقوفه خوار، و پایش و پرونده سازی برای طلاب و روحانیونی است که احیانا به دفاع از مردم و مظلومین سخنی می گویند یا قدمی بر می دارند.

حتما یکی از عواملی که ظرف چند سال اخیر میزان ثبت نام در حوزه های علمیه به شدت کاهش یافته و علی رغم برخی مزایا مانند معافیت تحصیلی و شهریه و تغذیه و ...، داوطلبی در حد حتی یک دهم ظرفیت پذیرش حوزه ها وجود ندارد، واضح شدن باطن و ذات روحانیت حاکم است.

حدود ۷۵ درصد از مردم ایران در نظرسنجی سال گذشته وزارت ارشاد، به عبور از حکومت دینی و زعامت سیاسی روحانیون رای دادند.

بدون شک آفتاب این نظام تمامیت خواه که به نام دین شکل گرفت و در کنار تخریب دنیا و زندگی مردم ایران، کاری ترین ضربات را به دین و اعتقادات دینی ایرانیان در طول تاریخ نیز زد، بر لب بام است و مردم ایران در آستانه ورود به دورانی آکنده از آزادی و آبادی هستند. ان شاءالله.
https://t.me/iranazadvaabad
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

31 Oct, 09:06


اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بی‌ثبات است و هیچ‌چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی می‌رسیم.
تمام تلاش ما برای آنکه «قرار» و «ثبات» را در این دنیا حفظ کنیم محکوم به شکست است. ما برای آنکه «قرار» را حفظ کنیم «بی‌قرار» می‌شویم. هر گاه سعی می‌کنیم پدیده‌ای را همان‌طوری که هست حفظ کنیم، دچار اضطراب و رنج فراوان برای «حفظ قرار» آن پدیده می‌شویم. بی‌قراری آدم‌ها عمدتا نتیجه‌ی این است که به دنبال قرار می‌گردند.

#اریک_فروم
از کتاب "داشتن یا بودن"
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Oct, 20:04


🔴 انتخابات آمریکا و یک پنسیلوانیا: آیا کمدی «هینچکلیف» سرنوشت‌ساز خواهد شد؟

✍️ ابوالفضل فاتح

کمتر از شش روز تا انتخابات آمریکا باقی مانده است. به روشنی می توان گفت که از هفت ایالت چرخشی با ۹۳ رای الکترال، در صورت صحت نظرسنجی ها هم اینک تقریبا تکلیف آریزونا (۱۱ رای) و جورجیا  (۱۶ رای) به نفع ترامپ و میشیگان (۱۵ رای)  به نفع هریس روشن شده است و رقابت نهایی به ۴ ایالت کارولینای شمالی، ویسکانسین، نوادا و پنسیلوانیا خلاصه شده است. در این ۴ ایالت با مجموع آراء الکترال ۵۱ رای، در  دو ایالت ویسکانسین (۱۰ رای)  و نوادا (۶ رای) شانس هریس بیشتر و در ایالت کارولینای شمالی (۱۶ رای)  شانس ترامپ بیشتر است. اما با توجه به تعداد آراء الکترال در هر یک از این ایالت ها، به نظر می رسد هر کاندیدایی بتواند آراء پنسیلوانیا با ۱۹ رای را کسب کند بیشترین شانس را برای ریاست جمهوری آمریکا خواهد داشت و اگر هریس پنسیلوانیا را ببازد دیگر شانس او برای ریاست جمهوری به حداقل رسیده یا اساسا منتفی خواهد شد.
طبق آخرین نظرسنجی ها، هریس در پنسیلوانیا یک درصد پیش است، اما این یک درصد در دامنه خطا است و ثانیا ترامپ آرام آرام خود را به او نزدیکتر می سازد.
به همین دلیل تقریبا در نخستین ساعات روز چهارشنبه، بیشتر نظرسنجی ها و شرطبندی ها و پیشبینی ها ترامپ را دارای بخت بیشتر برای رئیس جمهور آمریکا می دانند.
 
 
انصراف «واشینگتن پست» از حمایت از هریس:
از دیگر نشانه هایی که موجب شده است، بسیاری از محافل سیاسی احتمال پیروزی ترامپ را بیشتر ببینند، انصراف ناگهانی واشینگتن پست از حمایت از هریس است. در حالی که «واشینگتن پست»  در تمام این سالها از مخالفان سرسخت ترامپ محسوب می شد، و طبق سنت سنوات گذشته از سال ۱۹۷۶ (به جز ۱۹۸۸) همواره از یک کاندیدای دموکرات حمایت کرده است، و هفته گذشته نیز تصمیم هیات مدیره ی آن اعلام حمایت از هریس بود، اما روز جمعه ناگهان اعلام شد که واشینگتن پست تصمیم گرفته است از هیچ کاندیدایی حمایت نکند. در اثر این تصمیم، دو سردبیر برجسته ی واشینگتن پست استعفا  و حداقل دویست و پنجاه هزار مشترک این رسانه، از اشتراک خود انصراف دادند. اما «جف بیزوس» مالک شرکت آمازون که در سال ۲۰۱۳ این روزنامه را به قیمت ۲۵۰ میلیون دلار خریداری کرد، این تصمیم را تصمیمی درست دانست…

📎منبع و متن کامل
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Oct, 20:03


🔴درباره «لشکرکشی»!

سخنگوی دولت درخواست حزب ایثارگران و دبیر کل این تشکل سیاسی درباره صدور «مجوز قانونی برای تجمع رفع فیلترینگ» را «لشکرکشی» خواند. یادداشت زیر واکنش جواد امام، دبیرکل حزب مجمع ایثارگران به اظهارات اوست

اول: تلاش دولت‌ها و سیاستمدارانِ معتقد به حاکمیت قانون باید در جهت بیشینه‌کردن شفافیت و کمینه‌کردن تصمیم‌های محفلی باشد. شرط لازم این کار آگاهی و مطالبه‌گری شهروندان است. نمونه‌اش پلتفرم کارزار.

دوم: درخواست تجمع حزب مجمع ایثارگران کاملاً قانونی و از طریق مبادی رسمی طرح و پیگیری شده است و می‌دانیم که هر نوع فعل و ترک فعل که اصول قانون اساسی، از جمله اصل ۲۷، را نادیده بگیرد، وفق قانون مجازات اسلامی مستوجب پیگرد قانونی است.

سوم: استفاده از اصطلاح لشکرکشی را عجالتاً ناشی از سهو لسان می‌دانیم. اما، چنانچه این قبیل اصطلاحات در کلام سخنگوی محترم دولت پرتکرار شود آن وقت باید به نوعی تقسیم‌کار فکر کنیم.

✍️ جواد امام | شبکه ایکس
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Oct, 20:03


این تصویر مربوط به اولین مرخصی همسرجان در اسفند سال ۸۸
است. آنقدر جمعیت به دیدار او آمد که میرمحصورمان، مهندس موسوی، گفته بود به ما اجازه راهپیمایی نمی‌دهند، خانه تاج‌زاده شده محل راهپیمایی مردم.

بعد از آزادی هم که مردم برای دیدار آزاده‌ی استوارقدمی که جز به مصالح ملی و منافع مردم فکر نکرده و نمی‌کند، مقابل خانه و لابی مملو از جمعیت صف کشیده بودند و بعضی هم از شدت ازدحام بازگشتند. این تصویر را به مناسبت ۵۰۰۰ روزه شدن حصر عزیزانمان بازنشر کردم و خواستم به حضرات یادآور شوم اگر از محبوبیت آزادگان در بند و حصر می‌ترسید، که البته ترس ندارد و ظاهراً بیشتر موجب حسادت است، بدانید هر روز بیشتر ماندنشان در این اسارت ظالمانه بر محبوبیت‌شان می‌افزاید.

این لطف سرشار و بی شائبه مردم که به اشکال مختلف به ما می‌رسد فقط شرمنده‌مان می‌کند. هروقت از این همه محبت می‌گویم، که اگر بخواهم بنویسم داستان‌های بی‌شمار خواهد شد، مصطفی می‌گوید به همه بگو «من سربازی بیش نیستم.» تنت سلامت سرباز وطن.

✍️ فخرالسادات محتشمی‌پور
کانال فردای بهتر
#حصر۵۰۰۰روز
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Oct, 19:36


🔴 تعرفه ۹۶ درصد توسط سخنگوی دولت  تکذیب شد
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Oct, 19:24


‏سود بازرگانی!!! تعرفه!!!......
۹۶ درصد
آیفون
آقای دولت شما هم مثل دولت های قبل دست در جیب مردم کردن را ادامه میدی، هم بیشتر و هم .....
این هم کلاهبرداری جدید.
وفاق تان پایدار

علیرضا کفایی      #توئیت
https://x.com/kafaeealirezaa/status/1851704881931051302?s=35
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

30 Oct, 08:22


‏می گویند یک بلوچ اهل سنت استاندار شد.....
نمی گویند در دولت رئیسی هم معاون استاندار بود...
به فریب ملت آمده اند با همان روندهای مخرب گذشته.... و این بار با دروغی بزرگتر به نام ‎#وفاق

علیرضا کفایی      #توئیت
https://x.com/kafaeealirezaa/status/1851539311075709075?s=35

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

29 Oct, 20:15


🔵🔴ایران هیچ دوستی ندارد!

پیامدهای استراتژیک حملەی اسرائیل به ایران چیزی نیست که به سادگی بتوان از آن گذشت.
یکی از پیشرفته ترین نیروهای هوایی جهان از آسمان باز عراق و سوریه گذشت و به فهرستی از اهداف نظامی در ایران هجوم برد.
تدارکات، اطلاعات، دقت و شدت این حملەی حساب شده بیانگر نوعی همکاری بین المللی گسترده با طرف مهاجم و ناترازی فاحش قدرت نظامی آن نه تنها با ایران بلکه به نوعی تمام کشورهای منطقه است

این امر ایران را در موقعیتی بغایت دشوار قرار داده است.
اگر تلافی کند، مارپیچ تصاعد بالاتر خواهد رفت و دشمن که هر بار حمایت بیشتری از آمریکا دریافت می کند، سطح و دامنەی درگیری را افزایش می دهد و به صرافت اجرای دکترین ضاحیه می افتد.
دکترین ضاحیه یک مرتبه از تخریب هسته ای پایین تر است.
مقابسەی بمباران شهر درسدن آلمان با حملەی اتمی به شهرهای هیروشیما و ناگازاگی به روشن شدن این مقایسه کمک می کند.
مضاف بر این مزیت های بازدارندگی ایران در منازعەی نامتقارن از طریق آسیب دیدن توانمند ترین بازوی خارجی آن یعنی حزب الله لطمه خورده است.
همچنین با پدیدار شدن دورنمای مداخلەی مستڤیم آمریکا در یک تبادل آتش ادامه دار، از هم اکنون بی میلی و یا ناتوانی دوستان فرضی ایران در پکن و مسکو برای کوچک ترین حمایت از ایران هویدا شده است.

اگر هم توپ در همین نقطه و در زمین ایران باقی بماند، مخاطرەی لطمه خوردن به بازدارندگی کشور وجود خواهد داشت.
طبعا از تبعات استراتژیک این فقره هم نباید به سادگی گذشت.

با این اوصاف چه باید کرد؟
یک ابتکار عمل سیاسی قدرتمند بین المللی که بتواند نقطەی پایانی بر تنش در این نقطه بنهد، به صورت موقت می تواند کارساز باشد.
ابتکار عملی که با مشارکت قدرت های بین المللی و منطقه ای از طریق برقراری نوعی آتش بس ضمانت شده میان ایران و اسرائیل، به صورت رسمی به حملات متقابل پایان دهد.
آتش بس فرضی مذکور لزوما نباید به خاموش شدن آتش سلاح ها در جبهه های غزه و لبنان که طیفی پیچیده و متنوع از مسائل در آنها وجود دارد گره بخورد و با مشتعل شدن آنها دوباره ایران را درگیر سازد.
اما می تواند شامل حوثی های یمن و پایان حملات آنها به کشتی ها در دریای سرخ شود، مشابه روندی که برای تنش زدایی با عربستان اتفاق افتاد.

در میان مدت اما تدابیر بزرگ تر و مهم تری مورد نیاز است. درس تلخ حوادث اخیر برملا شدن ناکامی و بیهودگی سیاست خارجی نگاه به شرق و نادیده گرفتن غرب است.
یک مثال تاریخی در این زمینه عبرت آموز است.
چین در دهەی شصت میلادی پیگیر یک سیاست خارجی انقلابی و بغایت آرمان گرایانه بود.
به علت بروز اختلاف و جدایی ایدئولوژیک با شوروی، پکن با هزینەای مضاعف سیاست ضد آمریکایی و ضد غربی خود را ادامه می داد.
در همین برهه اختلافات با شوروی متحد و همرزم ایدئولوژیک سابق مشتعل و رشته ای از درگیری های مرزی و مرگبار رخ داد.
نبردهایی که علیرغم ایستادگی پکن به علت ناترازی عظیم میان طرفین و قدرت آتش برتر شوروی به زیان چین تمام شد.

ضربەای استراتژیک که به منزلەی قسمی بیدارباش ایدئولوژیک عمل کرد.
چین از بیم توسعه طلبی شوروی که در هیات خصمی استراتژیک نمایان شده بود، پندارهای ایدئولوژیک و ستیزه جویی علیه " دشمن طبقاتی " یعنی امپریالیسم آمریکا را رها کرد.
این نقطه عطفی تاریخی و یک جراحی دردناک در نگاه چین به جهان بود.
تا سالها پکن لفاظی های سابق را ادامه داد، اما عملا در شراکتی استراتژیک با غرب قرار گرفت و جرقەی معجزەی اقتصادی آن زده شد.
درست نیم قرن پس از آن روزها چین ثروتمند و قدرتمند شده به صرافت رقابت با آمریکا و پایان سلطەی غرب بر جهان افتاده است.
برای ایران هم زمان یک بازاندیشی سرنوشت ساز فرا نرسیده است؟!
#صلاح_الدین_خدیو
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

29 Oct, 19:17


‏خانم سخنگو  دست از شواف بردارید....
ضمنا اگر شما خودتان را در تقابل و یا جنگ با دیگران می بینید و درخواست اعتراض قانونی را لشکری کشی می پندارید ، شاید بهتر باشه نگاهی به احزاب و تلاشی که برای رئیس دولتی که شما سخنگویش شدید .... بیندازید.
درست حرف زدن هنر می خواهد

علیرضا کفایی      #توئیت
https://x.com/kafaeealirezaa/status/1851341522618519684?s=35

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

29 Oct, 18:47


به نام خدا
بی اندیشگی پزشکیان و از دست دادن موقعیت

علیرضا کفایی
آنچه در این مدت روی کار آمدن آقای پزشکیان بعنوان رئیس جمهور و چیدمان دولت هم وزیران و هم مدیران میانی مشاهده می شود، تکرار روندهای ناکارآمد و دل بستن و شاید تسلیم شدن در برابر همان کسانی است که پیش از این هم یا خود و یا تفکرشان در مصدر امور بودند؛ آقای پزشکیان حامل سخن تازه ای و یا اندیشه ای که بتواند در اجرا و در سیاست گذاری راهگشا باشد نیست.
هیجان روزهای انتخاباتی فروکش کرده و انگار کسی از رایی که داده شادمان نیست، نوعی یاس و سرخوردگی در میان رای دهندگان در حال انتشار است که می رود تا به وضعیت دشواری تبدیل شود، آقای پزشکیان ظاهراً متوجه نیست که دیگر کسی به سخن اش گوش نمی دهد، او را جدی نمی گیرند؛ هم در میان حامیان دیروز و هم در بخش هایی از نظام.
اینکه مجلس اقلی با شرایط و شروط امتیاز گرفتن او را استقبال کند و او هم دلخوش کند و یا وزیران اعتباری برای رایی که به پزشکیان داده شده است قائل نباشند و او همچنان در این تصور باشد که امور را تدبیر می کند و از آنسو به سرعت از بدنه حامیان فاصله گرفته شود، نشان دهنده بی اندیشگی پزشکیان و از دست دادن موقعیت است.
در انتخابات های گذشته این نتیجه حاصل شده بود که حاکمیت بطور کلی اعتباری برای رای قائل نیست؛ ورود آقای پزشکیان با آنکه کاملاً روشن بود باز هم بازی است اما لااقل این بود که حفظ ظاهر شود و در بر همان پاشنه نچرخد؛ ولی چرخید و آقای پزشکیان بدون داشتن ما به ازای واقعی و بدون داشتن برنامه خاص و یا مبنایی انضمامی صرفاً نقش مشروعیت بخشی به حاکمیت را بازی کرد.
اکنون آقای پزشکیان سودبخش جبهه پایداری خواهد بود؛ چه در برکشیدن آنان که مورد نفرت مردم اند به پست ها و مدیریت ها و چه در تأمین آینده سیاسی آنان در انتخابات بعدی که پیش از این از گردونه خارج شده بودند و آقای پزشکیان آنها را احیاء نموده است.
این بی تدبیری و فرصت سوزی ناشی از بی اندیشگی و باری به هر جهت بودن است و لاجرم بر تخت نشاندن قدرت مداران فاسد و جباران خرد ستیز را در پی خواهد داشت.
"وفاق" نزد آنکه اندیشه ای ندارد؛ توافق میان قدرت و منصب و ثروت خواهد بود که پایداری ها و زورمداران و منصب خواهان به هر قیمتی بر سریر خواهند نشست و ضامن و تأیید کننده خودکامگی و بلکه تحکیم استبداد خواهند بود.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Oct, 20:33


اوج گیری نقدها به انتصابات

در روزهای اخیر با شتاب گرفتن انتصابات دولت در لایه‌های میانی و پایین، واکنش‌های ذی‌نفعان همچنین گروه‌های حامی در انتخابات به اوج رسیده است. بخشی از انتقادها جنبه‌ی شخصی و جریانی دارد و بخشی از روی دلسوزی است.

سه متن از بین مطالب دو روز اخیر در این باره را در لینک بخوانید:

نقد رئیس ستاد یک استان
علیرضا کفایی، رئیس ستاد پزشکیان در کهکیلویه و بویراحمد هم در یادداشتی تلگرامی با عنوان «عاقبت نامحمود! مسعود!» که به انصاف نیوز ارسال کرده است، نوشت:
صدمه ای که در دو دهه گذشته به اعتماد عمومی مردم وارد شده است نتیجه مستقیم نوعی خاص از زمامداری متوهمانه ای بود که عینیت آن را در مجلس و دولت های برکشیده و با کمترین میزان مشارکت شاهد بودیم و شاهد بودیم در بدترین و پریشان ترین وضعیت سیاسی و اقتصادی و در میان اعتراضات مردمی به ناکارآمدی ها و در عمیق تر کردن شکاف دولت_ملت و پدید آوردن بحران ها در ابعاد مختلف بجای اندیشیدن به انسان، آزادی، حق و عدالت، توسعه و پیشرفت؛ تمام هم و غم آنان از میدان به در کردن رقیب و مخالف فکری بود.
https://ensafnews.com/555659

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Oct, 20:21


امید است نگذارند مُشتی بی درد و جاهل بر سریر بنشینند و کشوری را به فلاکت کشانده، مصیبت و بلا بیافرینند.

نگذارید عاقلان در انزوا بمانند و فروبستگی و گرهی کور بر تمهید صواب و عقلانیت زده شود.
نشود که روزگاری؛ آیندگان بگویند:
احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
که العاقل بالاشاره...
زاحمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بسی خونها بریخت
علیرضا کفایی
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Oct, 20:00


به نام خدا
روز کوروش بزرگ گرامی باد

علیرضا کفایی
ایرانیان همواره فرهیخته و فرزانه بوده اند، فرهنگ و تمدن آفریده اند و اگرچه بسیار رنج دوران برده اند اما گنج دانش ارمغان آورده اند، بزرگداشت بزرگان و آنان که هویت می بخشند و مایه مباهات و فخر ملتی و قومی هستند نیکوست و از این میان کوروش کبیر بی هیچ مبالغه ای در گذر قرون و روزگاران بسیار، همچنان بر دل می نشیند و به نوازش عقل می آید و ایرانی را شادمان می کند تا به او احترام گذارد و افتخار نماید و نه راهی بر مذهب می بندد که به حرمت انسان و انسانیت و رواداری موکد است و راهی است و یا نشانه ای است که عرق ملی و میهنی را و همبستگی را با یاد و بزرگداشت او می توان تقویت کرد.
کوروش تقویم تاریخ همه اعصار و همه حکومتهای ایرانی بوده؛ گذشته از آموزه های بزرگش، معرف تمدن و نیز فررزانگی ایرانیان است.

روز کوروش بزرگ گرامی باد
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Oct, 17:57


🔆🔷رویای نوصفوی گرایی

🖥🎤 گفتگو با:
محمد جواد کاشی( استاد  اندیشه سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی)

🔹اخیرا حمله به موجودی به نام «چپ» سکه روز برخی مطبوعات رسمی کشور شده است. همنوایی تکراری آنها با برخی فعالان حوزه های سیاست، اقتصاد، بازار، تجارت و حتی دین نه جدید است نه بدیع. جریان اقتصادی راست افراطی، مطابق عادت چند ده ساله اش به جای پاسخگویی درباره نتایج حاکمیت مطلقش بر اقتصاد کشور در همۀ سطوح و‌ دولت ها در ۳۵ سال گذشته و در برخی سطوح در دهۀ قبل از آن، حمله به موجودی ناموجود در ساختار قدرت به اسم «چپ» را ادامه داده است. مؤتلفین فکری این جریان در شاخه هایی متعارض  در داخل و خارج از این حمله حمایت کرده اند. 

🔸"بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی" گفتگوهایی را با پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی درباره نسبت آرای جریان چپ، تفکرات چپ مذهبی و علی شریعتی با بیلان چهل و چند سالۀ سیاست و اقتصاد مستقر انجام داده است تا روایتی دموکراتیک تر از دیروزی که یک دست و تک پارچه تعریف می شود، ممکن گردد.

#نئولیبرالیزم
#چپ
#نئو_شریعتی
#ناسیونالیزم_صفوی
#سنت_گرایی
#نوصفوی_گرایی
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Oct, 12:08


📢 پست می خواهید؟ عضو ستاد رقیب شوید!


اصلاحات  فقط سپر بلاست. هر ریس جمهوری  به قدرت رسید با اصلاحات  زوایه پیدا می‌کند ویاران خود را فراموش می کند

◀️ غلامرضا بنی‌اسدی، روزنامه‌نگار: وقتی مشاهده می شود، انتخاب مسولان و واگذاری جایگاه های مدیریتی بسانِ سفره ای پهن، تندروترین لایه های سیاسی را کنار خود می نشاند، حق داریم نگران شویم.

◀️ کسانی که در دوران رقابت های انتخاباتی، هر کاری از دست شان برمی آمد برای شکست پزشکیان و موفقیت رقیب، انجام دادند امروز به عنوان مدیر در دولت منصوب می شوند.

◀️ تعداد اینان که در بدنه دولت زیاد شود، به هم که ضریب بدهند آن وقت پزشکیان چه می خواهد بکند؟ اصلا چه می تواند بکند؟ به خودکرده ای مانند می شود که تدبیراش نمی توان کرد.

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Oct, 12:05


♦️ پزشکیان:
🔹 امروز تفاوتی بین دولت و مجلس نیست؛ همه در کنار یکدیگر هستیم تا کشور را به جایگاه واقعی خود برسانیم

🔸️درود بر آدم راستگو!!!  ثابت هم کردی..... ابلاغ زدن برای خانم رئیس مجلس!! از سوی شما هم سندش، "وفاق" خوبی بود
برو خوش باش....
علیرضا کفایی     #توئیت
https://x.com/kafaeealirezaa/status/1850868015715283045?s=35

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

28 Oct, 10:43


به نام خدا
عاقبت نامحمود!!! مسعود!

علیرضا کفایی
صدمه ای که در دو دهه گذشته به اعتماد عمومی مردم وارد شده است نتیجه مستقیم نوعی خاص از زمامداری متوهمانه ای بود که عینیت آن را در مجلس و دولت های برکشیده و با کمترین میزان مشارکت شاهد بودیم و شاهد بودیم در بدترین و پریشان ترین وضعیت سیاسی و اقتصادی و در میان اعتراضات مردمی به ناکارآمدی ها و در عمیق تر کردن شکاف دولت_ملت و پدید آوردن بحران ها در ابعاد مختلف بجای اندیشیدن به انسان، آزادی، حق و عدالت، توسعه و پیشرفت؛ تمام هم و غم آنان از میدان به در کردن رقیب و مخالف فکری بود.
آمدن آقای پزشکیان و رای دادن حداقلی به وی با تلاش های شبانه روزی و در دل تهدیدهایی که می شد برای تغییر در وضع موجود بود و حاکمیت هم به همین نتیجه رسیده بود که می بایست تغییراتی در جهت افکار عمومی و به نفع مردم صورت پذیرد و البته رای ندادن اکثریت را حتماً باید در نظر داشت و دانست که اگر تغییرات وعده داده شده و آنچه مردم تصور می کردند رخ ندهد بی شک اعتماد عمومی آنچنان خدشه دار خواهد شد که دیگر امکان و فرصت بازسازی نخواهد بود؛ خاصه آنکه اکنون در شرایط بسیار دشوارتری قرار داریم و سایه جنگ و ناترازی ها در همه بخش ها خود را نشان می دهد، خطری هولناک سایه انداخته که نیاز مبرم به اعتماد مردم به نظام با توجه به رفتار و عملکرد آقای پزشکیان و دولتش و مدیران میانی دارد.
تحلیل اصلاح طلبان بر این نبود که دفاع و حمایت از پزشکیان تضمینی بر آزادی و دموکراسی خواهد بود که تصوری است از اساس نادرست و متوهمانه ولی اگر او را به رای بر نمی کشیدیم؛ شیطان سرکوفته مجالی دیگر می یافت؛ بازی با کلمات و استخدام عبارات ناهمگون در تعریف و تمجید از پزشکیان هم نمی تواند واقعیت ها را دگرگون ساخته و چیزی غیر از آنچه بر روی زمین واقعیت اتفاق می افتد تغییر دهد، باید مراقب بود تا به حقایق و معنای کلمات دستبرد زده نشود؛ صرف وعده و وعید هم اثری ندارد.
حقیقت روشن است؛ آقای پزشکیان هیچگونه وفاق ادعایی با قاطبه رای دهندگان و نیز لحاظ نظر رای ندهندگان ندارد؛ مجموعه دولت بی خاصیت تر از آنچه که تصور می رفت خود را نشان داده است؛ بند و بست های پشت پرده و توافق های نامیمون که خلاف مسیر رای مردم است، شبیخون ناجوانمردانه ای به نظر و رای مردم است.
ناخرسندی از رفتار سیاسی و عملکرد دولت شاقول خوبی است تا آقای پزشکیان قبل از هر امری خود را بسنجد و میزان رضایت مردمی را دریابد و انگار آنچنان خود را محصور همان گروه های اقلیتی که پیش از این مسبب اصلی مصیبت ها بوده اند؛ نموده که از نهج البلاغه هم کم کم دوری می جوید و اگر حکمتی را یادآور می شود، خلافش عمل می گردد.
برداشت عمومی اکنون این است که این هم خیمه شب بازی بود و فریبی دیگر؛ هرچه هست در مسیر رای مردم نیست؛ دیری نخواهد پایید که از هر سو اعتراضات آغاز خواهد شد و البته این دور آخر است، پس از این دولت و رئیس اش بن بست سیاسی و نارضایتی عمومی را شاهد خواهند بود و دیگر حامی و مدافعی نخواهد بود الا همان وفاقی که با غیر همسویان داشته است و آنان هم فقط به پست و رانت و خویشاوندگرایی و .... می اندیشند نه به ادامه پزشکیان و دولت ناکارآمد که اکنون دولت بی مبالات و بی مغز هم نام گرفته است.
با این وضعیت اسف بار و با مدیرانی اینچینین پیش بینی عاقبت نامحمودی! برای مسعود! می شود؛ احتمالاً خود او هم می داند و شاید هم همان مأموریت محمودی در نابود کردن اصولگرایان را مسعود برای نابودی اصلاح طلبان دارد.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

27 Oct, 06:14


جامعه تشنه توازن است

محمد جواد کاشی

جامعه با اقتصاد زندگی می‌کند، با فرهنگ و هنر و دین بالنده می‌شود، با سیاست راهی برای حل مشکلات خود پیدا می‌کند و با قدرت نظامی و پلیس از خود حراست می‌کند. هر کدام نقشی و جایگاهی ویژه در تداوم و غنای جامعه سیاسی دارند. اگر هر یک خیال کند کارکردهای دیگر را هم باید به آن سپرد جامعه رو به سوی بحران و انحطاط می‌برد.

بیش از دو دهه است نهاد نظامی و پلیس مدعی همه کارکردهای متنوع اجتماع سیاسی ما شده است.
قدرت نظامی پشتوانه شکوفایی اقتصادی قلمداد شده. ارزش‌های مبارزه و مقاومت و جنگ، به مثابه شاکله حیات فرهنگی و دینی معرفی شده و در صحنه سیاسی همه بازیگران با معیارهای دوستان و دشمنان طبقه‌بندی شده‌اند.

حاصل، جامعه پریشان امروز است. به همین چند روز اخیر توجه کنید. جامعه دلنگران جنگ است. در کازرون یک فرد مسلح جان امام جمعه شهر را می‌گیرد و در دم به خود شلیک می‌کند،  در سیستان و بلوچستان یک گروه مسلح با نیروی نظامی کشور درگیر می‌شود و تعداد قابل توجهی از نیروهای نظامی کشته می‌شوند.
در چنین بزنگاهی دستگاه تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی نیز بابت سبک بودن حمله اسرائیل شادی می‌کند، انگار نه انگار چهار نیروی نظامی این کشور در نتیجه این حمله به شهادت رسیده‌اند.

جامعه ایران برای حراست از خود نیازمند نیروی نظامی است، اما پیش از آن نیازمند یک اقتصاد شکوفاست تا زندگی کردن ممکن باشد. نیازمند فرهنگ و دین و هنر است تا جامعه عمق پیدا کند، و نیازمند عرصه پررونق حیات سیاسی است تا خرد جمعی بر حیات اجتماعی سایه بیاندازد.

نیروی نظامی و بازیگران عرصه اقتصاد و فرهنگ و سیاست همه کارکردهای ضروری دارند. اما جامعه نیازمند خردی است که میان این ضرورت‌ها توازنی برقرار کند. سروری هر کدام بر دیگری فاجعه‌بار است.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

26 Oct, 07:29


‏اسرائیل خود را زد
سالهاست بی پناهان را با کمک آمریکا و اروپا می زند، مدرسه و بیمارستان می زند، کودک و زن می کشد....
ادعای حمله امروز به ایران که به ترقه بازی کودکان می ماند، نشان از پوشالی بودن و هراس صهیونیزم از ایران بزرگ دارد.
‎#وطن_پاره_تن
علیرضا کفایی     #توئیت
https://x.com/kafaeealirezaa/status/1850076472678965703?s=35
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

25 Oct, 10:02


آغازی برای تغییر  رفتار حاکمیت

عمادالدین باقی

سخن بسیار درست آیت الله خامنه ای: "امروز بی‌تردید صد برابر از زمان جنگ تحمیلی قوی‌تر شده‌ایم و توانایی‌های کشور قابل مقایسه با آن زمان نیست اما صِرف حضور در میدان نظامی و پیشرفت‌های خوب در این زمینه کافی نیست بلکه باید بر روی دلها و فکرها و زبان ها و جهت گیری ها نیز کار مؤثر انجام داد"( پنجشنبه ۳ آبان ۱۴۰۳).

امروز در برابر تهدیدات، اهمیت این سخن، بیشتر است. سخنی است که بارها در سالهای گذشته گفته ایم. ولی آیا با سختگیری بر جامعه مدنی و حصر موسوی و رهنورد و‌ کروبی و در بند بودن مدنی ها، تاج زاده ها، ضیا نبوی ها، نجفی ها و دیگران و زندانی کردن نخعی، حائری و قدیانی و... حالا هم وعده حبس الهه و نیلوفر و عدم تلاش برای گشایش در وضعیت زندانیان وجدان، جذب دلها ممکن است؟

بهتر است همین سخن، آغازی برای تغییر در رفتار حاکمیت شود.

https://emadbaghi.com/%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%87-%D9%85%D8%AF%D9%86%D9%8A-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D9%87%D8%A7%D9%8A/

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

25 Oct, 09:49


🎥 ادعای یک تجمع کننده علیه رفع فیلتر:

♦️  فضای حریم زناشویی به اینستاگرام کشیده شده؛ آقای پزشکیان! رفع فیلترینگ در حیطه وظیفه تو نیست
https://t.me/jebheeslahatKB

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

24 Oct, 15:34


🟢 بر آی ای آفتاب صبح امید...

✍️ زهرا و نرگس موسوی‎

▫️حصر ظالمانه زهرا رهنورد، مهدی کروبی و میرحسین موسوی ۵۰۰۰ روز شد که حتی ۵ ساعت از آن هم در این بی عدالتی محض و بی‌قانونی و انفصال کامل از اجتماع (چنانکه گوشه‌ای از آن در ایام قرنطینه حس شد) واقعا سخت و سنگین بوده است. سرکار خانم کروبی، بانوی شجاع و مدبر نیز بعد از سالهای حصر همچنان در رنج‌های پرشمار نه فقط شریک، بلکه گرفتار است.

▫️خانه فرسوده اختر نزدیک ۱۴ سال است از هویت اصلی آن که حریم شخصی و مسکن و مأوی بودن می‌باشد، خارج شده و به زندانی امنیتی و دور از نظارت تبدیل شده است. درها همچنان به دست زندان‌بانان قفل می‌شود، مأموران تغییر می‌کنند و اتفاق‌های گاه‌گاه و بی‌توضیح، تنها هیجان آن فضاست. پشت بام به دست آنان و دوربین و شنود و پارازیت هم که برقرار است.

▫️دو ساکن آن، حق و گزینه انتخابی ندارند تا که در شرایط مختلف برای خود تصمیمی بدون دخالت غیر گرفته و جایی امن‌تر ساکن باشند؛ اما با اینهمه به عهدشان که با مردم بودن است وفادار مانده و بر سر حق مردم معامله‌ای نکرده‌اند که این انتخاب اصلی همه سالهای عمر سیاسی آنان بوده است؛ اگرچه بدخواهان هرچه توانستند کرده و بدگویان از هیچ زهری فروگذار نکرده و نمی‌کنند.

▫️امید که روزی درهای همه زندانها گشوده گردد و هیچ انسان وطن‌دوست آزادی‌طلبی در زندان نباشد. صلح و شادی و امنیت نصیب همه ایرانیان باشد. بر آی ای آفتاب صبح امید...

#حصر۵۰۰۰روز
@kaleme
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

24 Oct, 10:20


“گفتم که بر خیالت راه نظر ببندم
گفتا که شب‌رو است او از راه دیگر آید”
جنبش سبز یک جنبش «شب‌رو» است؛ راهش را ببندند از «راه دیگر» می‌آید.

📹
زهرا رهنورد | ۱۳۸۹
#حصر۵۰۰۰روز
@kaleme
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

24 Oct, 10:08


🟢 و اینک روز ۵۰۰۰!

🔺۵۰۰۰ هزار روز پیش، نقطه عطفی در فرایند مجادله‌ فراگیر ناشی از اعلام نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ پدید آمد. در این نقطه، دعوت‌کنندگان به تظاهراتی بزرگ، مردم ایران را به اعلام حمایت از مردم دیگر کشورهایی فرامی‌خواندند که در «بهار»ی سیاسی به دنبال پایین کشیدن مستبدان حاکم بر سرنوشت خویش بودند. واکنش صاحبان قدرت در ایران به این دعوت شگفت‌انگیز بود. آنها که خود را پیشگام در این تلاش فرخنده منطقه‌ای می‌شمردند و نام آن را «بیداری» نهادند، نه تنها به مردم اجازه چنین حرکتی را ندادند، که در تصمیمی اساسی بر آن شدند که با حصر دعوت‌کنندگان این جنبش، امکان تداوم چنین خواستی را از میان بردارند. 

🔺با این حال، هنوز می‌توان این پرسش را طرح کرد که نتیجه این اقدامات و اراده تحمیل سبک نوین زندگی سیاسی چه بوده است؟ فقیرتر شدن مردم، گسترش میل به هجرت از وطن، بیماری‌ها و مرگ‌ومیر ناشی از کمبود امکانات و لجبازی‌های سیاسی و فساد، انزوای بین‌المللی، تهدید مرزهای رسمی و دلیر شدن همسایگان بر بخشی از خاک این کشور با حمایت قدرت‌های جهانی، حبس و اعدام‌های ناعادلانه، فسادپذیری فراگیر در نهادهای استراتژیک کشور، حیف و میل سرمایه‌های ملی در جهت گسترش امپراتوری و البته شکست‌های تحقیرآمیز متداوم (به‌ویژه در ماه‌های اخیر)، ویرانی محیط‌زیست و ناترازی مسری در بخش‌های مختلف انرژی، ارزان (و بلکه رایگان) شدن جان کارگران و زحمتکشان، و بدتر از همه «ناامیدی تعمیق‌یافته» نسبت به امکان بهبود زندگی در میان شهروندان تا کی قرار است ادامه یابد؟

🔺اگر قرار بود با بازی‌دادن‌های حداقلی به برخی اهالی سیاست که بالاترین عرصه کنش‌ورزی را تغییر چند وزیر و مدیر و البته تضمین اطاعت مدام آنها از منویات حاکمان فرادستی می‌دانند، بهبودی حاصل شود که مگر ما این مسیر ناکام را پیش از این بارها نیازموده‌ایم؟ مگر می‌شود دم از وفاق ملی زد و آن‌را به تقسیم مناصب در شرکتی سهامی خاص با نام «دولت» محدود کرد و انتظار اصلاح و تغییر در بحران‌های انباشته داشت؟ مگر می‌شود قهر بیش از نیمی از مردم را به‌عینه مشاهده کرد و تداوم همان محدودیت‌ها و بحران‌آفرینی‌ها را خواست عمومی برشمرد؟ اصلا مگر می‌شود مطیع عامل اصلی تمامی این بحران‌ها ماند و انتظار تغییر داشت؟ 

📎متن کامل
#حصر۵۰۰۰روز
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

24 Oct, 09:56


📝📝📝‍ ابوافضل قدیانی در بیمارستان بستری شد

ابوالفضل‌قدیانی چهره برجسته مخالف رهبر جمهوری اسلامی که حدود یک‌ماه پیش در خانه بازداشت شد، به علت تشدید مشکلات قلبی از زندان به بیمارستان منتقل و بستری شد.
 
قدیانی از زندانیان سیاسی پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران در سال ۱۳۸۸ است.
او پس از اعتراض‌ها به نتایج مناقشه‌برانگیز انتخابات ریاست جمهوری دهم که منجر به شکل‌ گرفتن «جنبش سبز» در ایران شد، در دادگاه رسیدگی به اتهاماتش در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران شرکت نکرد و آن را غیرقانونی خواند.

از قدیانی که اکنون ۷۹ سال دارد، در آن زمان با ۶۴ سال سن، به‌عنوان مسن‌ترین زندانی پس از انتخابات نام برده می‌شد. پزشکی قانونی حتّی در همان تاریخ نیز برای وی به دلیل بیماری قلبی، درخواست عدم تحمّل کیفر داشت.


@mellimazzhabi
@MostafaTajzadeh
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

23 Oct, 09:06


حصر ۵۰۰۰هزار روزه

پنج شنبه سوم آبان ۱۴۰۳ برابر است با ۵هزارمین روز حصر رهبران جنبش سبز

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

22 Oct, 17:40


📝📝📝تقدم هنجاری و تعارض نقش‌ها

🔻🔻🔻یادداشتی از اکبر علی‌وردی‌نیا درباره مؤلفه‌های تبعیض‌آمیز در رسیدن زنان به موقعیت‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسیِ بلندمرتبه منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊براساس تقدم‌های هنجاری در ایفای نقش‌ها، موقعیت‌های اجتماعی بالا مستلزم التزام شغلی است. از آنجایی كه به‌لحاظ فرهنگی از زنان انتظار می‌رود كه این نوع تعهد را نسبت به خانواده خود داشته باشند، لذا آنها تمایل دارند كه خود را به آن كارهایی كه تا حد زیادی مستلزم انطباق رفتاری است و كمتر نیازمند درگیری وضع روانی است، محدود کنند.

🖊این باعث می‌شود زنان در كارهایی استخدام شوند كه به هنگام ایجاد اختلال در محیط كار، به علت التزام هنجاری نسبت به خانواده‌شان، بتوان به سهولت فرد دیگری را جایگزین آنها کرد.

🖊در نتیجه، شغل‌هایی كه از نظر جنسیت متعلق به زنان محسوب می‌شوند، مبتنی بر اصل جایگزین‌پذیری شغلی است و محدودیت دستیابی زنان به حرفه‌ها و موقعیت‌های اجتماعی بالا نیز به‌منزله كمكی در جهت جلوگیری از گسیختگی در نظام‌های شغلی و خانوادگی تلقی شده و از این رهگذر توجیه می‌شود.

🖊نباید برای حذف خشونت علیه زنان به‌عنوان یک مسأله اجتماعی، آن را صرفاً به مداخلات پزشکی و روان‌شناختی تقلیل داد. گفتمان پزشکی موجب می‌شود که خشونت علیه زنان به‌عنوان بیماری تلقی شده و علل ساختاری آن‌ مغفول بماند.

🖊در حالی که گفتمان اجتماعی بر رفع موانع از طریق سیاست‌گذاری‌های اجتماعی و تغییر نگرش‌ها و رفتار متمرکز است و در این گفتمان، آگاهی از نیاز به تغییر اجتماعی و محیطی، به اندازه‌ نیاز به اصلاح خود شخص اهمیت دارد.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6124

#اکبر_علی‌وردی‌_نیا #جامعه_شناسی #زنان

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

22 Oct, 17:17


اول آبان‌ماه به یاد ابوالفضل بیهقی نویسنده‌ بزرگ ایرانی، روز ملی نثر فارسی نام گذاری شده است

ابوالفضل بیهقی:

چون بخشندگی كردی، در پيشِ بخششِ تو دريا و  باران را قدری نباشد.
دريغ كه به‌جای فضيلت‌ها، خلائق گاه در منجلاب رذائل غوطه می‌خورند و بدتر آن‌كه چشم بسته بر عيوبِ خود، عيب در كارِ ديگران می‌جويند. به قولی: كورِ خود و بينای مردم‌اند.
غريب آن‌كه مردمِ روزگار برتری و تعالی می‌جويند بی‌آن‌كه از بسترِ تفريح و تنبلی پای به راهِ تلاش و تكاپو نهاده باشند.

📚 تاریخ بیهقی،
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

22 Oct, 16:42


دست از سر دین بردارید!

محسن آرمین
با شنیدن سخنان آقای میرباقری خلف شایسته مرحوم مصباح که گفته است «اگر برای تحقق آرمان‌ها نیمی از مردم دنیا هم کشته شوند می‌ارزد»، یاد این جمله مرحوم مطهری در کتاب علل گرایش به مادی‌گری افتادم:
«هر وقت و هر زمان كه پيشوايان مذهبى مردم- كه مردم در هر حال آنها را نماينده واقعى مذهب تصوّر مى‏كنند- پوست پلنگ مى‏‌پوشند و دندان ببر نشان مى‏دهند؛ بزرگترين ضربت بر پيكر دين و مذهب به سود مادّيگرى وارد مى‌‏شود.»

خدا رحمتش کند نیست که ببیند چه کسانی جایش را گرفته‌اند. از مطهری تا میرباقری،‌ فاصله دین مستقل از قدرت و دین وابسته به قدرت است؛ فاصله نیم قرن انحطاط اندیشه‌ی دینی در قرائت رسمی است. آقایان به چه زبانی بگوییم شما شیفته‌ی قدرت و فاقد صلاحیت اخلاقی و علمی برای نمایندگی دین خدا هستید. دست از سر دین بردارید.
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

21 Oct, 18:49


روسیه تکلیف ایران را روشن کرد!

شهاب الدین حائری شیرازی

🔗دیروز ۲۹ مهر ۱۴۰۳ در بحبوحه خطر حمله نظامی اسرائیل و متحدانش به ایران، روسیه پس از آنکه اعلام کرد در منازعه ایران و اسرائیل نمی تواند دخالت کند اعلام کرد امارات متحده عربی، متحد استراتژیک روسیه است.

🔗دقیقا یک روز پس از اعلامیه بی سابقه نشست مشترک اتحادیه اروپا و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در بروکسل، مبنی بر ضرورت پایان دادن ایران به اشغال جزایر سه گانه!

🔗مطمئنا این هنر حاکمیت امارات متحده عربی است که توانسته با سیاست ورزی رشک برانگیز کشور خود را به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا و پاسپورت خود را از قوی ترین پاسپورتها بنماید و چنین نمایش مقتدرانه ای از سیاست خارجی به نمایش بگذارد که تمامی دول قدرتمند دنیا را در حمایت از خودش ردیف کرده در یک مخاصمه سرزمینی با ایران.

🔗اما بحث من بر سر حمایت ایران از روسها در مسئله اوکراین است که به این توجیه انجام شد که دنیا در یک پیچ تاریخی است.
سوال؛ الان ما با این انزوای بی سابقه در دنیا و در پیش رو داشتن محتمل یک جنگ نابرابر ویرانگر، پیچها را درست پیچیدیم که به این موقعیت رسیدیم؟

آیا مبدل کردن اروپا که متحد سنتی ایران از زمان صفویه بوده به دشمن خونی، با حمایت از روسیه در نزاع با اکراین، غیر از ضرر، عایدی داشته برای ما؟
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

21 Oct, 18:42


«خداوندِ سلام»

🖍بهروز مرادی

این روزها که صدای برخی جنگ‌طلبانِ  مسلمان آشکارتر به گوش می‌رسد، شایسته است آنها با خداوند قرآن آشناتر شوند:

هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (حشر:٢٣)

یکی از نام‌های خداوند در این آیه همانا "سلام" است. "سلام" از ریشه‌ی "سَلَمَ" و ازجمله به معنی "صلح" است و نیز "سلامت" و "درود" و "سلام".
از این آیه چنین برمی‌آید که خداوندِ قرآن مظهر صلح است و وجودی گریزنده از جنگ.
او از جنگ پرهیز می‌کند تا صلح برقرار باشد، تا آبادی‌ها به وادی ویرانی اندر نیوفتند، تا جان نوزادان و نونهالان و نوجوانان و جوانان و زنان و مردان تباه نشود، تا عمرها بر باد نیستی نرود، چراکه او آنان را نه به‌خاطرِ جنگ، که برای به‌ثمررساندن پروژه‌ی خلقت‌شان آفریده تا سامان‌های نیک برپا ساند، خیر را تحقق ببخشند و بر آبادی‌ها بیافزایند.

خداوند قرآن مظهر "سلامت" است، یعنی بیماری و نقصان و ناپاکی و ناسلامتی و کمی و کاستی و ضعف و فساد و نادرستی و ناراستی و تباهی و ویرانی در او راه ندارد، بلکه او همه سلامتی است و متعاقباً از انسان همین صلح‌طلبی و سلامتی‌خواهی طلب می‌کند.
می‌خواهد تا انسان جسم و جان و نفس و دل و ذهن و احساس و پندار و گفتار و کردار و وجود خود را به سلامت بدارد و نظام خود را چه به صورت فرد و انسان و چه به صورت جمع و جامعه در سلامتی استوار بدارد و این سلامتی‌های متعدد و متکثر امکان وجود و بقا نیابند مگر در صلح و آرامش.

و خداوند به مخلوقاتش درود و سلام و تحیَّت می‌فرستد و با این کار، آفریده‌های خویش را محترم می‌شمرد و در دوستی و صلح با همگان درمی‌آید، چراکه سلام و درود در دوستی است و خود آستان صلح و گشایش باب مدارا با همه‌ی خلق است.

و انسان جنگ‌کننده و خونریز نه تنها مغضوب فرشتگان است، بلکه با ذات خداوند که مظهر صلح و آرامش و آبادی‌ست، در عداوت به سر می‌برد و براستی او سدی در مقابل خواست پروردگار پروراننده است.

کوتاه سخن اینکه: دل در صلح، به آبادی می‌رسد و انسان در آبادی ره خیر می‌پويد و روان سالم، سلوک پیامبران می‌جوید و جامعه‌ی گریزان از جنگ باده‌ی معنا و معنویت می‌نوشد.
بازسازی گفتمان دینی
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

20 Oct, 17:38


🔸پزشکیان سوپاپ اطمینان یا فرصتی برای تغییر
🔺گفت‌وگوی لطف‌‎الله میثمی و بدرالسادات مفیدی با بهزاد نبوی

مفیدی: اصلاح‌طلبان طی سال‌های پس از دوم خرداد ۷۶ که آغاز طرح مطالبات اصلاح‌طلبانه بود، تاکنون وضعیتی پیدا کرده‌اند که هر گاه گامی در جهت تحقق این مطالبات برداشته و جلو آمده‌اند، چندی نگذشته که تحت فشار حاکمیت دو گام عقب رفته‌اند؛ به این معنا که به جای دستیابی به حداکثرها ناچار به پذیرش حداقل‌ها و بعضاً کمتر از حداقل‌های قبل‌تر شده‌اند. شما وضعیت الآن را که آقای پزشکیان به‌عنوان نامزد اصلاح‌طلبان رئیس‌جمهور شدند با دوره‌ای که آقای خاتمی رئیس‌جمهور بود، مقایسه کنید. ما در حال حاضر نصف فضای باز و آزادی را که در دوره اصلاحات وجود داشت، نداریم. از نظر شما چرا اصلاح‌طلبان به مرور هر چه جلو آمدیم کوتاه آمدند و عقب نشستند و به قولی با رضایت دادن به حداقل‌ها تغییر مشی داده و محافظه‌کارانه و محتاطانه عمل می‌کنند؟ آیا نباید روی شیوه اصلاحی مورد نظرتان تجدیدنظری صورت بگیرد؟ بله درست می‌فرمایید انقلاب نتیجه خوبی ندارد و من هم چون شما قائل به روش اصلاح‌طلبانه هستم، ولی اگر اصلاحات مرتباً به معنی عقب‌نشینی باشد به‌تدریج چیزی از آن باقی نمی‌ماند!

نبوی: من جامعه را که در حال توقف نمی‌بینم. واقعیت این است پیروزی خاتمی در سال ۷۶ حاکمیت را غافل‌گیر کرد. حاکمیت ما که طرفدار آزادی و دموکراسی و رأی مردم نیست و فقط می‌خواهد موجودیت خود را حفظ کند؛ بنابراین در دوره بعد تصمیم گرفت که نگذارد حادثه دوم خرداد ۷۶ تکرار شود و آوردن احمدی‌نژاد هم برای جلوگیری از دوم خرداد بود. در ماجرای اعتراضات سال ۸۸ هم که اصلاح‌طلبان فتنه‌گر خوانده شدند و با این برچسب نگذاشتند که دیگر به میدان بیایند. در سال ۹۲ هم فرد معتدل و میانه‌رویی مانند آقای روحانی که خودش عضو جامعه روحانیت مبارز بود کاندیدا شد و ما هم از او حمایت کردیم و کار درستی هم کردیم. اینکه به ما می‌گویند چرا همیشه بین بد و بدتر انتخاب می‌کنید، چون این کار عاقلانه‌ای است! طبیعی است وقتی ترمز ماشین شما در جاده‌ای می‌برد که یک طرف آن کوه است و طرف دیگر آن دره، شما حتماً به کوه می‌زنید تا به دره نیفتید، این‌طوری احتمال نجات شما به‌رغم آنکه ماشین هم داغان شود، بیشتر است. بر این اساس وقتی حاکمیت اصلاح‌طلبان را از صحنه خارج کرد، آن‌ها سراغ میانه‌روها و معتدل‌ترین‌ها حتی با گرایش اصولگرایی رفتند مثل آقای روحانی. زور ما هم محدود و معین است. آخر دوره آقای خاتمی را اگر یادتان باشد بچه‌های خودمان عبور از خاتمی را مطرح کردند، البته از اول هم همین‌طور بود ولی به هر حال در اواخر دولت خاتمی به گونه‌ای شد که فکر می‌کردند دیگر آن راه بن‌بست است. الآن هم همین‌طور است. می‌گویند اصلاً فکر کنید آقای خاتمی مجدداً آمد، او چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ کاری از پیش نمی‌برد. آقای روحانی هم با سد محکم آتش زدن برجام در مجلس مواجه شد. طرف مقابل هم که بیکار نمی‌نشیند. طرف مقابل برای خودش کادرسازی کرده و دو سه میلیون کادر زبده و پای‌کار پیدا کرده است و از آن کادر استفاده می‌کند و با این کادر هم مانع توفیق روحانی شد.

میثمی: آقای پزشکیان حرف‌هایی در مناظره‌های انتخاباتی بیان کرد مثل اینکه ما می‌خواهیم به جای جنگ با جهان تعامل سازنده داشته باشیم یا می‌گفت ۱۵۰ میلیارد دلار صادرات و واردات داریم، ۳۰ درصد گران می‌خریم و ۳۰ درصد ارزان می‌فروشیم و درواقع شسته‌ورفته گفت سالی ۴۵ میلیارد دلار ضرر خالص است که تازه آن هم جنس بنجل به جای پول به ما می‌دهند و بعد گفت ما با روسیه قرارداد ۲۰ ساله داریم و با چین قرارداد ۲۵ ساله، ولی همین‌ها که هم‌پیمانان ما هستند نمی‌توانند در کشور ما سرمایه‌گذاری کنند. خب این یک بن‌بست است، دیگر! جالب است بعداً آقای پورمحمدی در مورد FATF هم گفت که این‌ها قبول دارند، منتها می‌گفتند شما اجرا کنید، نه دولت روحانی! در ضمن به فرض که این مسئله سیاست خارجی حل شد، اما در شرایطی که ما ثبات قانونی نداریم آیا سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی شروع می‌شود؟ ببینید اصل ۴۴ را بدون مجلس و بدون بازنگری تغییر می‌دهند، کاری به خوب و بد آن ندارم، یا گفته می‌شود اسلام سخت‌افزار است و قانون نرم‌افزار. با این اوصاف کدام سرمایه‌گذار به اینجا می‌آید و با این بی‌ثباتی قانونی سرمایه‌گذاری می‌کند؟ ما در حال حاضر غیر از مجلس چند مجمع قانون‌گذاری داریم؛ شورای‌عالی انقلاب فرهنگی، شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهاد جدیدی که در این مجمع به وجود آمده است، شورای‌عالی هماهنگی سران سه قوه و خب صحبت‌های مقام رهبری هم علاوه بر این موارد هست.

منبع: چشم‌انداز ایران شماره ۱۴۷

برای مطالعه متن کامل مقاله به آدرس https://B2n.ir/x08224 مراجعه کنید.

https://t.me/kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

20 Oct, 15:33


📝📝📝رفتارشناسی لمپن‌های سیاسی در ایرانِ امروز

🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊خوزه ارتگایی گاست، جایی می‌گوید: دیگر بازیگر بزرگی باقی نمانده و تنها صدای گروه هم‌آوازان به گوش می‌رسد. در فضای سیاسی جامعۀ امروز ما نیز، دیگر نشان و نشانه‌ای از بازیگر بازی‌ساز و بازی‌گردان بزرگی باقی نمانده، و تنها سر و صدا یا همهمۀ لمپن‌های سیاسی به گوش می‌رسد.

🖊لمپن‌های سیاسی، آن‌گونه که در این نوشتار معنا می‌یابند، آدمیانی هستند که به ظاهر سیاست‌پیشه‌اند، اما، در واقع، فاقد فهم و شعور و تجربۀ سیاسی‌اند. به بیان دیگر، فاقد اصالت حرفه‌ای هستند. تلاش دارند ظاهر خویش را به صورت نخبگان بیارایند، اما پخمگی از سر و روی و سخن و کردارشان می‌بارد.

🖊لمپن‌های سیاسی از جریان علمی و عقلی سیاست بسیار دورند، رفتارشان بیش‌تر به اوباش‌ها و روسپیان و آدمیان بی‌شخصیت و بی‌فرهنگ شبیه است. محصول وضعیت استیصال و تعلیق و ورشکستگی سیاسی هستند. بازی سیاسی را بازیچه‌ای کودکانه بیش نمی‌دانند. فرصت‌طلبی و عوام‌زدگی و توهم‌زدگی سرشت‌نمای آنان است. به اقتضاء به هر محفل و مکتب و مشربی درمی‌آیند و یار غار هر کس و ناکسی می‌شوند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6122

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #مفاهیم

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

20 Oct, 15:22


در ستایش شقاق | محمدرضا تاجیک

بخشی از یادداشت محمدرضا تاجیک، نظریه‌پرداز و استاد دانشگاه درباره‌ی سیاست وفاق:

ضرورتِ سیاستِ راستین کدامین وفاق است: وفاقی مبتنی بر سوژه‌های دگرآیین یا سوژه‌های خودآیین؟ وفاقی که به یک هستی منبسط و یک جوهر همه، بی‌سر و بی‌پا، آن سر همه، و بی‌گره و صافی همچو آب»، دلالت می‌دهد که در پیکرۀ آن جز کلیتی یگانه و با خود اینهمان، یا «همه در یکی و یکی در همه» مشاهده نمی‌شود، یا وفاقی که متضمن به‌رسمیت‌شناختن «تفارق»، با هدف نمایاندن و رویت‌پذیرکردن تفاوت‌ها و کثرت‌ها در قاعدۀ هرم جامعه، معنا می‌یابد؟

پیتر سجویک، در کتاب مروری بر فلسفۀ اروپایی، می‌نویسد: «جمله‌هایی هستند که نمی‌توانند در چارچوب سبکی خاص، صدای خود را به گوش برسانند. جمله‌هایی از این دست، جمله‌هایی هستند که می‌توان عنوان «قربانی» را به آن‌ها اطلاق کرد.

براساس این دیدگاه، قربانی کسی است که آن‌دسته از قواعد موجدِ سبک، موجب خاموشی‌اش می‌شوند. قربانی، نمی‌تواند علایق خود را توصیف کند، چراکه چنین علایقی در محدودۀ آن سبک خاص به‌رسمیت شناخته نمی‌شوند. در جامعۀ امروز ما، برای پرهیز از جایگزینی آدمیان به‌جای جمله‌های محذوف و قربانی، تنها باید به «وفاق در عین شقاق» یا «دگرآیینی در عین خودآیینی» اندیشید.

تنها آن وفاق که از ترک و فارس و کرد و بلوچ و … – بدون آنکه متعرض تفاوت و تخالف آنان شود – پدید آید، می‌تواند نوعی انتظام در پراکندگی یا نوعی وحدت در کثرت پویا و پایدار ایجاد نماید. اما هر جمله‌ای در بارۀ این‌نوع «وفاق» در جامعۀ امروز ما، توسط وفاقی از نوع دیگر، یا شکلی از پیوستگی و همبستگی تاکتیکی و معطوف به بقا که قدرت می‌کشدش سوی دلخواهش، قربانی می‌شود.

از یک منظر پشت‌شناختی، در پس و پشت آن وفاق که موضوع میل و ارادۀ اصحاب قدرت امروز ماست، نوعی شقاق از جامعۀ مردمان نهفته است: بدین‌معنی که این اصحاب قدرت غافلند از اینکه آن وفاق تاکتیکی و مبتنی بر توزیع ناعادلانه قدرت در بالا، نه تنها لزوما و ضرورتا ره به وفاق میان هویت‌های متکثر اجتماعی، فرهنگی، قومی، جنسی، زبانی و مذهبی نخواهد برد، بلکه دیری نخواهد پایید که از ترک و فارس و تازیان، وفاقی پدید خواهد آمد، که بر عمق و گسترۀ شکاف و شقاق دیرینۀ میان مردم و حکومت خواهد افزود.        

متن کامل یادداشت آقای تاجیک را می‌توانید در لینک زیر بخوانید:

https://ensafnews.com/553526/
@ensafnews

#لینک_گروه_حامیان_سبز_میرحسین
https://t.me/+UqrfwnVQaww1N2Zk

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

20 Oct, 14:53


یک اسطوره دیگر در فلسطین

یوسفی اشکوری
اشاره: انسان به صورت فردی و یا به ویژه جمعی اسطوره ساز است چرا که بدون اسطوره نمی تواند زندگی کند. البته اساطیر با خرافه و افسانه و اباطیل متفاوت است. آدمیان باید اولا به کارکردهای اسطوره کاملا آگاه باشند و از نقش مثبت آن استفاده کند و ثانیا متوجه باشند که در چنبره انواع خرافه ها گرفتار نشود.
دیروز این خبر انتشار یافت که یحیی سنوار رهبر مقتدر و اسطوره ای سازمان فلسطینی و ضد اشغالگری ها و مظالم رژیم آپارتاید اسرائیل در حملات بی امان ارتش متجاور اسرائیل به خانه ای در غزه ویران کشته شده است. کلیپ کوتاهی نیز از آخرین لحظات سنوار توسط ارتش اسرائیل انتشار یافت. هرچند اسرائیلی ها احتمالا با هدف دیگری دست به این کار زده اند اما شواهد نشان می دهد که حداقل تا اینجای کار کاملا به زیان آنان تمام شده است. خدا خواهد آنجا که کشتی برد! در آن کلیپ دیده می شود که سنوار در حالی که به شدت زخمی است و یک دستش را نیز از دست داده اما تمام توانش را در جسم مجروح و در آستانه مرگش جمع می کند و با دست دیگرش چوبی را به طرف مهاجمان اسرائیلی پرتاب می کند! یعنی آخرین تیر در ترکش هم نثار اشغالگران خواهد شد. احتمالا سنوار با این حرکتش، که روشن نیست چقدر ارادی و آگاهانه بوده، در قاب تاریخ فلسطین معاصر خواهد ماند. او دیگر خود یک اسطوره شده و الهام بخش نسل های دیگر فلسطینی های تحت اشغال و تجاوز خواهد بود.
از دیروز که این کلیپ را دیده ام بارها به یاد بخشی از سخنرانی شریعتی افتادم که در عاشورای سال 49 در تنهایی خانه اش نوشته و بعدتر در شب عاشورا در حسینیه ارشاد تهران خوانده است. تصویری ادیبانه و شاعرانه ای که شریعتی از آخرین لحظات حسین بن علی در عاشورای سال 61 ارائه می دهد، بی شباهت به آخرین لحظات سنوار در مهر 403 در غزه نیست.
من میانه ای با برخی افکار و اعمال حماس و حزب الله لبنان و دیگر اسلامگرایان ندارم و از این رو هرگز در صف آنان نمی ایستم ولی در برابر انواع تجاوزهای اسرائیل نیز کمترین نرمشی نشان نمی دهم. حداقل پایداری آنان در برابر تجاوزات حدود یک قرنه اخیر را ارج می نهم. به ویژه که اغلب زمامداران غربی با رهبری آمریکا در کنار اسرائیل ایستاده و علیه ستمدیگان عمل می کنند و از ترورشان به دست اسرائیلی ها اظهار خوشحالی می کنند. از این رو در اینجا فرازی از حسین وارث آدم شریعتی را با به مناسبت بازنشر می کنم و آن را تقدیم می کنم به تمامی قربانیان غزه و فلسطین؛ بدون این که در پی اسطوره سازی باشم و یا دچار احساسات شده و مرتکب گزافه بشوم. این را هم بگویم نثر شریعتی در این متن یکی از درخشان ترین نمونه های ادبیات پارسی معاصر است.

. . . کویری با خورشیدی کبود و آسمانی به رنگ شرم، صحرایی افق در افق پوشیده از خون و شبحی روییده از دریای سرخ، سینه صحرایی بی کس و در زیر ابر دردبار، شبحی یا مجسمه ای، تندیسی در خون ایستاده، سندانی در زیر ضربه های دشمن و دوست، مجروح، خون آلود، شکسته، خاموش، با دستی بر قبضه شمشیری که با همه تعصبش کوشید تا همچنان نگهش دارد! . . . و دستی دیگر همچنان بلاتکلیف!
نه می جنگند، که با چه؟ نه سخن می گوید، که با که؟ نه می رود، که به کجا؟ نه باز می گردد، که چگونه؟ و نه می نشیند، که: هرگز!
ایستاده است و تمامی تلاشش این که نیفتد!
بر سر رهگذر تاریخ ایستاده و بر هر نسلی که می گذرد، سر راه می گیرد و بر سرش نهیب می زند که: ای بر مرکب های سیاه ننگ، بگریخته از همه صحنه های «شهادت» تاریخ! . . .
ای غایب ها! پوچ ها، پلیدها، در میان شما کسی هست هنوز چهره انسان را به یاد آورد و چشمانی هست که او را بتواند دید و بازشناخت؟
اینان که مرگ را همچون گردن بندی از زیباترین گوهرهای خدا بر گردن آویخته اند، بی مرگان جاودانه اند، تا شاهد آنچه در تاریخ آدمی گذرد، شهید آنچه بر بنی آدم می میرد و می پژمرد و قربانی جلاد می شود!     
شنبه 28 مهر 1403                                                                    
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

20 Oct, 09:27


‍ ‍ ستم‌ستیزی شیعی؛
خیره در مغاک صهیونیسم

محمدمهدی مجاهدی
صهیونیسم آنتی‌تز فاشیسم و نازیسم نیست، نه در دیرینه‌شناسی تاریخی، نه در تبارشناسی نظری.

صهیونیسم که از آغاز جنبشی سکولار و غیرمذهبی بود، روایتی خاص و مهجور از سرگشتی قوم یهود را به خدمت گرفت و از آن سلاحی مرگ‌بار برای سلاخی قربانیان در پیش‌گاه خداوندگار قدرت‌پرستی ساخت، سلاحی که پیش‌تر در کف سرسپردگان فاشیسم و نازیسم پرورده شده بود.

صهیونیسم و نازیسم دو سایه از یک پدیدار اند یا دو شاخه روییده بر یک ریشه، ریشه‌ای مرکب از ضدیت با خرد نقاد و روشن‌گر، اراده‌گرایی، نوستیزی، خودمستثناپنداری، برتری‌جویی قومی و نژادی، آخرالزمان‌گرایی، نظامی‌گری، دیگری‌سازی، دیگری‌ستیزی، دیگری‌سوزی، خود‌حق‌پنداری، ذوب فردیت‌ها در کلیتی تجسدیافته در قالب ابرمرد.

صهیونیسم قرن‌بیستمی بخشی از رنج‌دیدگان و دردکشیدگان هولوکاست و هم‌دلان ایشان را فریفت تا به انگیزه‌ی ستیز با اهریمن به مغاک انسان‌سوزی نازیسم خیره شوند.

خستگان خیره در مغاک آدمی‌سوزیْ روان روشن و ستم‌ستیز خود را به مغاک درباختند و روان تیره و تباه هیولای خیره‌ی مغاک را برگرفتند و دیوخو و خیره‌سر برآمدند و کوره‌های آدم‌سوزی را از خاکستر آرمان‌های سوخته برآوردند. این‌چنین، روانِ پریشان و دیوانه‌ی نازیسم در پیکر صهیونیسم قرن‌بیستمی باززاده شد و آستانه‌ی سده‌ی بیست‌ویکم را مانند آغاز و میانه‌ی سده‌ی بیستم، باز به خون و آتش کشید.

اومبرتو اکو ویژگی‌های سنخ‌نمای فاشیسم را که هم‌زاد و هم‌خون و هم‌خوی نازیسم است، تیزبینانه چنین برشمرده است: کیشِ پرستش بت‌واره‌‌ی سنتِ مسخ‌شده‌، دشمنی با روشن‌گری و نوگرایی، اصالت عمل و ستایش قدرت و توجیه هر وسیله‌ای برای کسب و حفظ و بسط و‌ اعمال قدرت، خیانت دانستن هرگونه نقد و مخالفت، تفاوت‌هراسی، برانگیختن عواطف و احساسات منفیِ طبقه متوسطِ سرخورده و عاصی، وسواسِ توطئه‌اندیشی، دشمن را هم‌زمان قوی و ضعیف شمردن، خیانت‌شماریِ صلح‌طلبی، تحقیر ضعف و ضعفا، آموزش قهرمان‌پروری برای همه، مردسالاری و پرستش جنگ‌افزار، پوپولیسم گزینشی، سطحی‌سازی زبان و ساده‌سازی پیچیدگی‌های واقعیتِ جامعه و سیاست و جنگ در قالب داستان‌سرایی‌ها و روایت‌پردازی‌های عامه‌پسندانه و عوام‌فریبانه.

صهیونیسم در همه‌ی این اوصاف با فاشیسم و نازیسم شریک است و اکنون در شماری از این اوصاف، از شرکای خود با فاصله‌ی بسیار پیش افتاده است.

و نیچه هم‌نوا با دیگر پیامبران ناکام پاد-روشن‌گری هنوز مویه می‌کند:

«آنان که به ستیز با هیولا برمی‌خیزند، به‌هوش باشند مبادا خود هیولا شوند؛ در مغاک که خیره بنگری، مغاک نیز در تو خیره می‌نگرد.»


از سیره و سنت نبوی و علوی و حسنی و حسینی و رضوی که نیاموخته‌اند‌، بلکه برخی از اراده‌گرایان و قدرت‌باوران ما که به مغاکِ تیرگی و تباهی چشم دوخته‌اند، و به ستیز با اژدهای صهیونیسم، گرمی بازار و هویت یافته‌اند، زنهار ناشنیده‌ی نیچه را که نوای اراده‌گرایانه‌اش به گوش ایشان خوش و آشنا ست، به گوش گیرند تا اراده‌گرایانه و‌ بی‌باکانه و دیوپسندانه از کشته شدن نیمی از مردم جهان در پای آرمان آخرالزمانی خود دم نزنند و آن را روا نشمارند و درهای جهنم فاشیسم و نازیسم و صهیونیسم را رو به سوی دامنه‌های تشیع ستم‌ستیز گشوده نخواهند و نهادن این داغ تیره‌ی ننگ را بر گونه‌ی سنت شیعه نپسندند.

۲۹ مهرماه ۱۴۰۳
@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

19 Oct, 19:58


📝📝📝از مردان جنگی کاری برای برون رفت از فاجعه برنمی‌آید

✍🏻 جواد کاشی

خاورمیانه در یکی دو دهه گذشته در خلسه ناشی از «نه جنگ نه صلح» روزگار گذرانید. جنگ یا صلح، پا در واقعیت عینی دارند. اما نه جنگ نه صلح به معنای زندگی در فضای تعلیق است

خاورمیانه به سوی افق تازه‌ای می‌رود. دوران تعلیق و خلسه پایان یافته است: اینک سه چشم‌انداز پیش روی ماست.

چشم‌انداز اول غلبه یکی بر دیگری است. چشم‌انداز دوم جنگ همه جانبه و ویرانی کل منطقه است. اما یک چشم‌انداز سوم هم وجود دارد. بازیگران منطقه با توجه به نقاط قوت و ضعفی که علنی شده، به سمت یک سازش و صلح حرکت کنند.

از مردان جنگی کاری برای برون رفت از فاجعه برنمی‌آید. منطقه نیازمند کسانی است که برون رفت از خلسه تعلیق را با گام نهادن در سرزمین صلح به پایان ببرند.

ادامه مطلب در لینک زیر:
https://hammihanonline.ir/fa/tiny/news-23487

@kafaeealirezaa

علیرضا کفایی(گاه نوشت)

18 Oct, 08:08


پایان زندگی در فضای تعلیق

جواد کاشی

خاورمیانه در یکی دو دهه گذشته در خلسه ناشی از «نه جنگ نه صلح» روزگار گذرانید. جنگ یا صلح، پا در واقعیت عینی دارند. اما نه جنگ نه صلح به معنای زندگی در فضای تعلیق است.
تعلیق هنگامی که به طول انجامد، فضای سیاسی را خلسه‌آمیز می‌کند. در حس تعلیق واقعیت، گاهی خیال و آرزوهای رنگارنگ گریبان آدمی را می‌گیرد، گاهی ترس و کابوس‌های بزرگ. آنچه از میان برمی‌خیزد، حساب و کتاب واقعیت‌های ملموس و در دسترس است. خرد از میان برمی‌خیزد چون از لذت ناشی از آرزواندیشی‌ها می‌کاهد. تداوم فضای خلسه ناشی از تعلیق، بی‌هزینه نیست. چه بسا دار و ندار زندگی واقعی مردمان را بفروشی تا ازکابوس‌های فضای خلسه کم کنی و به آرزوها و امیدها بیافزائی.
بازیگران سیاسی در دوران خلسه نمی‌مانند. بالاخره روزی می‌رسد که بازیگری برای رهایی از کابوس‌ها پا به خاک واقعیت می‌گذارد تا آرزوهای بلند خود را محقق کند. آنگاه همه چیز چهره تازه‌ای به خود می‌گیرد. فضای خلسه‌آمیز خاورمیانه را عملیات هفت اکتبر یحیی سنوار پایان داد یا عزم نتانیاهو برای آغاز یک جنگ دراز مدت؟ هرچه بود، دوران تعلیق فضای خاورمیانه به پایان رسیده است.
بازنده کسی است که با حجم فراوان تبلیغات تلاش می‌کند به خلسه دوران تعلیق ادامه دهد. درست مثل کسی است که خانه‌اش آتش گرفته اما آسودگی کنج اتاق خود را رها نمی‌کند. عقل حسابگر باید فراخوان شود، اگر حقیقتاً توان جنگ در کیسه هست، باید مقابله کرد. اما اگر نیست، صلح و سازش سویه دیگر واقعیت است. یحیی سنوار مرد شجاع و جسور میدان بود. اما لازم بود جسارتش را با خرد موقعیت شناس سیاسی همراه کند. 
خاورمیانه به سوی افق تازه‌ای می‌رود. دوران تعلیق و خلسه پایان یافته است: اینک سه چشم‌انداز پیش روی ماست. چشم‌انداز اول غلبه یکی بر دیگری است. چشم‌اندازی که یکی را ارباب و دیگران را برده و رعیت می‌کند. چشم‌انداز دوم جنگ همه جانبه و ویرانی کل منطقه است. اما یک چشم‌انداز سوم هم وجود دارد. بازیگران منطقه با توجه به نقاط قوت و ضعفی که علنی شده، به سمت یک سازش و صلح حرکت کنند. البته امروز طرح صلح به چشم‌انداز اول می‌ماند، اما می‌توان برای وصول به چنان چشم‌اندازی کسب آمادگی کرد. کاری که انجامش ساده نیست.
از مردان جنگی کاری برای برون رفت از فاجعه برنمی‌آید. منطقه نیازمند کسانی است که برون رفت از خلسه تعلیق را با گام نهادن در سرزمین صلح به پایان ببرند.
@kafaeealirezaa