✍️احمد کسروی:
داستان این مذهب داستان «حسین کرد» است. تنهایی جنگ میکرده، شهرها میگشاده و لشکرها میشکسته. افسانهنویس دارای قوت هزار نفر گردانیده، عمود هفتصد منی بدستش داده و عمر و عیاری ساخته در یک معلق زدن از اصفهان به تبریز میرسیده. در شیعیگری نیز پروای عقل نباید کرد. راست بود بود، نبود نبود. دستگاه خدا را آشپزخانهی امامان پنداشته هرچه لازمست باید پخت.
اگر با یک ملا بسخن پردازیم به هر گفته ای پاسخ میدهد. بگوییم: علی دختر دوازده سالهاش را به عمر داد، خواهد گفت: جنیه فرستاد. بگوییم: ابوبکر و عمر زمان ضعف اسلام ایمان آوردند. خواهد گفت: پیش کاهنی رفته شنیده بودند اسلام غلبه خواهد کرد. بگوییم: پیغمبر دختر آنان را گرفت، خواهد گفت: تقیه میکرد. بگوییم: حسنبنعلی خلافت را به معاویه واگزاشت و حسینبنعلی بطلب برخاست، خواهد گفت: برای هر یک لوح از آسمان آمده بود.
https://t.me/jamalsanatnegar