کمپین مبارزه با بی‌شعوری @bishuoori Channel on Telegram

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

@bishuoori


بی‌شعوری یعنی؛ دانسته و عمداً اشتباهات و خطاهای خود را تکرار کنیم.

تو کدامین چراغ را افروختی؟ برایم بنویس؛
@BishuooriAdmin

http://instagram.com/bishuoori

https://twitter.com/Bishuoori1

تبلیغات
@Bishuoori_Advertising

کمپین مبارزه با بی‌شعوری (Persian)

به کمپین مبارزه با بی‌شعوری خوش آمدید! این کانال با عنوان @bishuoori به مبارزه با بی‌شعوری می‌پردازد. بی‌شعوری به معنای دانسته و عمداً اشتباهات و خطاهای خود را تکرار کردن است. در اینجا شما می‌توانید با مطالب و پست‌های این کانال آموزنده و تفکرآور، بیشتر در مورد این پدیده آگاهی پیدا کنید. اگر شما هم معتقد هستید که باید بی‌شعوری را متوقف کرد و به جامعه آگاهی بخشید، حتماً به این کانال بپیوندید. برای اطلاعات بیشتر و همچنین ارتباط با مدیران کانال، می‌توانید به آیدی @BishuooriAdmin مراجعه کنید. همچنین می‌توانید از لینک‌های زیر نیز برای دنبال کردن کمپین و مبارزه با بی‌شعوری استفاده کنید: http://instagram.com/bishuoori و https://twitter.com/Bishuoori1. در صورت تمایل به تبلیغات در این کانال، می‌توانید با آیدی @Bishuoori_Advertising تماس بگیرید. همگی با هم می‌توانیم بی‌شعوری را متوقف کرده و به جامعه نشاط و پویایی بیشتری ببخشیم!

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

14 Nov, 12:41


همدلی کن، نه نصیحت !

در موقعیت‌هایی که کسی در حال تجربه‌ی درد یا رنج است، جمله‌هایی هست که به‌جای کمک، احساس او را بدتر می‌کنند:

۱. "همه چیز درست می‌شه": این جمله می‌تواند احساسات فرد را کوچک و سطحی جلوه دهد.

۲. "خیلی‌ها وضعشون بدتر از توئه": مقایسه‌ی درد افراد، گاهی باعث می‌شود فرد فکر کند دردش بی‌ارزش است یا درک نمی‌شود.

۳. "خودت رو قوی نگه‌دار": این جمله می‌تواند به او فشار وارد کند که احساساتش را پنهان کند.

۴. "چرا انقدر بهش فکر می‌کنی؟": گاهی شنیدن این جمله مثل این است که به فرد بگویید مشکلش کوچک است یا ارزش ناراحتی ندارد.

۵. "وقت همه چیز رو حل می‌کنه": فرد در این لحظه به پذیرش و همراهی نیاز دارد، نه به توصیه‌ای که به‌نوعی مشکلات را نادیده می‌گیرد.

۶. "باید شکرگزار باشی": در زمان درد و رنج، فرد ممکن است نیاز به تخلیه احساساتش داشته باشد تا به مرحله‌ی پذیرش برسد.

🖊 شکیب آرز

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

13 Nov, 15:25


بی‌شرفی بیماری روانی نیست
حرام‌خواری بیماری روانی نیست
به دوربین زل زدن و دروغ گفتن، بیماری روانی نیست
بر صورت حقیقت خاک پاشیدن بیماری روانی نیست
استثمار مملکت بیماری روانی نیست.

▫️اگر شرف داشته باشی و در این شرایط از مسیرحلال کسب معیشت کنی و برای ذات آدمی حرمت قائل باشی، از این همه درد دچار آسیب‌های روان شناختی می‌شوی.

▫️هر " ناکسی" را نگوییم بیمار روانی.

🖋 علی نیک‌جو

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

12 Nov, 12:58


« یک انیمیشن بینظیر ببینیم از اعتیاد »

شاید با دیدنش بتونید کمی فرد معتاد رو درک‌ کنید یا حتی باهاش همدلی داشته باشید. هرکسی با هر ظرفیت ذهنی امکان درگیر شدن با اعتیاد رو‌ داره. رهایی ازش هم خیلی سخته.

در واقع اینکه ما الان معتاد نیستیم ده درصدش بخاطر عرضه و تواناییمونه و نود درصدش بخاطر شانس یا محیطه که ما رو درگیر «مادهٔ اعتیادآور» نکرده. توی انیمیشن به زیبایی تمام مراحل رو خیلی ساده و مینیمال توضیح داده.

معتاد شدن خیلی راحته، اولش از سر کنجکاوی مصرف میکنی. با مصرف «مادهٔ ادیکتیو»‌ دنیا برای مدتی رنگی ‌میشه و‌ دوپامین آزاد میکنی. بعد برای همون مقدار دوپامین مجبوری دوز بالاتری مصرف کنی. با بالا رفتن دوز، بدنت کم‌ میاره و فرسوده میشه، و در نهایت با نگرفتن اون ماده همیشه وارد رنج میشی.

نکتهٔ مهم اینه که این فرمول فقط برای هرویین، شیشه یا کراک نیست. اعتیاد به نیکوتین، الکل ‌‌و‌ حتی پرخوری هم عینا همین پراسیجر و فرایند رو در مغز ایجاد میکنه.

«Channel of Science is for all»

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

08 Nov, 19:02


📭 امروز در مسیرم به سمت کلاس با این صحنه زیبا مواجه شدم ..

🌱 پاکسازی خیابان نظر اصفهان از سیگارهای رهاشده در پای درختان
توسط این دو بانوی عزیز.


کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

04 Nov, 12:23


بی ناموس پدرت است!

🖋
مجتبی لشکربلوکی

ببخشید که عنوان این نوشته بی‌ادبانه است اما اگر جلو بروید متوجه می‌شوید که داستان چیست. امروز می‌خواهم راجع به چالشی بنویسم که خودم مبتلا به آن هستم. اول نوشته کوتاهی را با هم مرور کنیم که باعث شد به این مساله توجه کنم. در شبکه‌های اجتماعی کسی نوشته بود: توهین، فرصت تأمل و تعامل رو از آدم‌ها میگیره. ‏وقتی به کسی می‌گویید «بی‌ناموس! ۲+۲ می‌شود ۴» نمی‌گوید بله مطلب درستی است و حق با شماست! خواهد گفت: بی‌ناموس پدرت است! (مدرسه علوم انسانی)

این جمله مرا به فکر فرو برد که حرف حق اگر با لحن نابحق گفته شود نتیجه عکس دارد. ما و از جمله خودِ من چقدر ناتوانیم که با هم محترمانه مخالفت کنیم، مودبانه نقد کنیم و با متانت تعامل کنیم. این مشکل فراگیر است، حتی در بین خبرگان و نخبگان ما. به یک نمونه واقعی توجه کنید: دو تن از اساتید دانشگاه این فرصت را پیدا کردند که با یکی از مدیران ارشد کشور گفتگویی اختصاصی و طولانی داشته باشند فرصتی که برای همه حتی نخبگان به این راحتی فراهم نمی‌شود، در همان ابتدای جلسه جمله‌ای که گفتند چنین بود: «شما حرف بی‌ربطی زدید». آن هم با لحنی بد و از بالا به پایین. هیچ اشکالی ندارد که شما یک مدیر ارشد کشور را شجاعانه و جسورانه نقد کنید این نشانه استقلال و آزادمنشی شماست اما اینکه نمی‌توانید آن را به شیوه‌ای موثر منتقل کنید نشانه چیز دیگری است.


☑️ بارها و بارها شنیده‌ایم که باید هنر گفتگو را بیاموزیم. اما می‌دانیم که گفتگو که همیشه گل و بلبل نیست. در بیشتر موارد، من یک باور دارم و شما باوری دیگر. چگونه با هم مخالفت کنیم و همدیگر را نقد کنیم که کار به جای باریک نکشد و تیتری که در بالا خواندیم را تجربه نکنیم؟ همه ما باید این مهارت را بیاموزیم: مهارت مخالفت محترمانه. برای شروع این ۶ نکته را تمرین کنیم:

◻️جملات را با تو شروع نکنیم! جملاتی که بدون فاعل آغاز می‌شود یا با من آغاز می‌شود راهی برای تمرکز بر خود ایده است، نه شخصی که می‌خواهیم با او مخالفت کنیم. جملاتی مانند «اینجوری به نظر می‌رسه که یا من اینجوری برداشت می‌کنم که ...» خیلی کمتر حساسیت برانگیزند به جای آنکه بگوییم «تو/شما گفتی که ...».

◻️مخالفت‌های خود را حتی‌الامکان (یعنی اگه شد) در جمع نگویید. بازخوردهای منفی در حضور جمع تقابل برانگیزند و افراد احساس می‌کنند که به جای آنکه ایده یا عملکرد آنان را نقد کنید، دارید ترور شخصیت می‌کنید.  (رفرنس)

◻️به جای مخالفت صریح ابتدا ابراز تردید کنید: با طرح سوالات هوشمندانه در خصوص نظراتی که با آن‌ها مخالف هستید ابراز تردید کنید و سعی کنید به گونه‌ای این کار را انجام دهید که دیگران را به سمت تردید ببرید و سپس مخالفت خود را اعلام کنید. مثلا اینگونه آغاز کنید: در مورد این ایده یک سری چیزها هست که من نمی‌دونم و در موردش تردید دارم ....

◻️مسیر را به سمت راه حل جایگزین کج کنید: به جای اینکه مستقیم یک ایده را نقد کنید، بگویید که در کنار ایده شما، می‌توانیم ایده دیگری را نیز مطرح کنیم یا از منظر دیگری به آن نگاه کنیم. اینگونه مسیر بحث به جای تقابل به سمت تعامل می‌رود (رفرنس).

◻️دیگران را احمق تصور نکنید. مثلا کتابی وجود دارد به نام هنر کنار آمدن با احمق‌ها! خب کسانی که این کتاب را می‌خوانند، تصور می‌کنند که بالاخره هر کسی می‌تواند یک احمق بالقوه باشد و آنگاه خود به خود نگاهش به وی از بالا به پایین و غیرمحترمانه خواهد شد.

◻️جای فرار بگذارید. یک مشکل رایج این است که افراد ایده را مساوی خودشان می‌گیرند و اگر ایده نقد شد احساس می‌کنند که شخصیت‌شان، شعورشان، باهوشی‌شان و خبرگی‌شان زیر سوال رفته است. چه باید کرد؟ ایده‌تان را مساوی شخصیت‌تان نگیرید. همان ابتدا که ایده خود را مطرح می‌کنید برای خودتان جای فرار بگذارید. بگویید که این یک ایده ناقص است که فعلا به آن معتقد هستید و اصلا مطرح کرده‌اید که در معرض نقد و تکمیل قرار بگیرد. خودتان هم به این ایده نقدهایی دارید و در مورد آن تردیدهایی دارید به این ترتیب از این به بعد هر کسی شما را نقد کرد می‌توانید نقدها را بشنوید و سپس ایده خود را بهبود دهید و ایده کامل‌تر را ارایه کنید. شما همیشه راه فراری برای بازگشت از ایده و پس گرفتن ایده دارید. در ضمن چون گفته‌اید که خودتان هم در مورد ایده حرف‌ها و نقدهایی دارید، با زیرسوال رفتن ایده، زیر سوال نمی‌روید.

خلاصه آنکه اگر بیاموزیم چگونه مودبانه دیگران را نقد کنیم و چگونه محترمانه با دیگران مخالفت کنیم، آنگاه کار به تقابل و خصومت کشیده نمی‌شود. باید تمرین کنیم اول از همه، خودم! توسعه یعنی حل مسایل جمعی. حل مسایل کشور یا سازمان یا استان، مدیون کسانی است که می‌توانند با هم محترمانه مخالفت کنند و به یک جمع‌بندی متفاوت از موضع اولیه‌شان برسند.

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

04 Nov, 05:17


"تخم"

اثر اندی ویر

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

03 Nov, 17:54


لطفا کمی آهسته‌تر ...

هنگام رانندگی در روزهای بارانی، مراقب عابرین پیاده باشیم.

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

02 Nov, 08:25


دو سال از زمانی که عکسی از آشغال ریختن همسایه پای درخت برای شما فرستادم میگذره و ایشان همچنان اصرار به این بی‌شعوری دارند.
این ویدیو مال دیروزه. ایشان دکتر مملکت هستند.
دلم برای پاکبان محله میسوزه که هر روز باید گند و کثافت دکتر رو تمیز کنه.

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

01 Nov, 17:18


📭 امروز حین پیاده روی در مسیر زریبار مریوان با این صحنه زیبا مواجه شدم ..
حیفم اومد این کنش مدنی و پسندیده رو بازتاب ندهم:

🌱 پاکسازی محوطه دریاچه زیبای زریبار از پلاستیک و ظروف یکبار مصرف رها شده،
توسط این سه شهروند و محیط دوست عزیز

🖼 تصویر آخر مربوط به بعد از پاکسازی است.

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

28 Oct, 11:21


پدر بدون حساب کردن، خواست مغازه را ترک کند...
اما مغازه‌دار از پشت سر صدا زد
دختر هراسان از پدر می‌پرسد چه شده؟؟
پدر نگران است و لبهایش را باز می‌کند تا عذرخواهی کند،
اما مغازه‌دار می‌گوید؛
دخترم، پدرت فراموش کرده باقی پولش را بگیرد.
پدر پر از تشویش و اضطراب است و با چهره‌ای شرمگین و نگران قصد ترک مغازه را دارد.
اما صدای دیگری می‌آید؛
آقا کیسه برنج را فراموش کردی ..

🌱 درود بر انسان‌هایی که بی‌بهانه نیکی می‌کنند.

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

26 Oct, 08:23


🔶 بدون شرح

#الفبای_مهربانی ❤️

عضویت در کانال الفبا 👇

🌼 @alefbaaa

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

25 Oct, 12:10


🖼 در یکی از دهکده‌های زابل دانش‌آموزی یک جفت کفش ورزشی از معلمش جایزه می‌گیرد.

جریان این جایزه بسیار جالب است:

معلم به عنوان یک مسابقه از دانش‌آموزان می‌خواهد که هر کدام‌ از آنها در رابطه با وضعیت خود انشاء خوبی بنویسد، جایزه‌ای از وی دریافت خواهد کرد. همه بچه‌ها انشاء را می‌نویسند و معلم بعد از خواندن همه آنها از آنجا که همه را زیبا می‌داند و نمی‌تواند یکی را انتخاب کند، تصمیم می‌گیرد به قید قرعه یک نفر را به عنوان برنده مشخص کند. همه اسامی‌شان را می‌نویسند و داخل یک کیسه می‌اندازند و معلم یک اسم را از بین آنها، از کیسه بیرون می‌کشد. همین که می‌خواست اسم را بخواند همه بچه‌ها دست می‌زنند و معلم با صدای بلند اسم دوشنبه حاجبی را می‌خواند. معلم وقتی این جریان را برای من توضیح می‌داد چنین گفت؛ ناخودآگاه یکی از اسم‌های دیگر را نگاه کردم دیدم دوشنبه حاجبی است. بقیه را نگاه کردم متوجه شدم که تمامی بچه‌ها فقط اسم دوشنبه حاجبی فقیرترین بچه کلاس را نوشته بودند و فهمیدم انسانیت و جوانمردی سن و سال نمی‌شناسد و برترین خصلت انسانیت انسانیت است.

🖋عباسعلی ملکی ۱۴۰۳/۰۷/۲۶

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

21 Oct, 15:43


ملت عجیبی هستیم،

هندوانه را به شرط چاقو می‌خریم، اما از افکار و عقاید و آداب و رسوم اجدادمان _بی‌چون و چرا و بدون تحقیق درباره درست یا غلط بودنشان_ دنباله روی می‌کنیم.

هندوانه اگر قرمز و شیرین نباشد ضررش در حد چند هزار تومان است اما آنچه که به اسم سنت و فرهنگ و ایمان و اعتقاد به ارث برده‌ایم، در صورت اشتباه بودن، زندگی و عمر خود و فرزندانمان را تباه خواهد کرد.

آیا وضعیت امروز ما حاصل همین دنباله روی‌های کور کورانه نیست؟


در اسارت فرهنگ

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

20 Oct, 18:04


شجاعت و استقامت این زن برای محیط زیست در حوزه پسماند ستودنی است...
آفرین و درود بر شما بانوی مهر 🪴

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

20 Oct, 13:41


🌱 معلم خلّاق

خانم طیبه گورانی، معلم کلاس اول در هرمزگان، روز جهانی کودک پارچه‌ای به بچه‌ها می‌دهد تا رویش نقاشی بکشند،
بعد با آن پارچه لباسی می‌دوزد و می‌پوشد و به مدرسه می‌آید؛ می‌گویند جیغ و شادی بچه‌ها تا هفت کوچه آن طرف می‌رفته‌...

»-Mahie Khasteh-«

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

19 Oct, 16:34


اعظم بهرامی:

«یک روایت که خیلی شخصی بود ولی لازم شد این‌جا بنویسم.‌ حدو ۱۵ سال پیش یکی از دفعاتی که وسایل، کیف و کفش‌هایم را به جایی برای نیازمندان هدیه کرده‌ بودم؛ دیدم زنگ زدن و گفتن یک خانم شماره و راه تماسی با شما می‌خواهد. منم گفتم باشه قراری باهاش گذاشتم و دیدم با یک دختر نوجوان و دوتا بچه کوچک آمد. گفت من توی جیب یک کیف شما این انگشتر طلا را پیدا کردم. درست می‌گفت من اصلاً به هوای این بودم از جیبم افتاده و گم شده. ازش یک‌ عالمه تشکر کردم و گفتم چه‌ طور جبران کنم. گفت ببین من زن‌عموی این دخترم. این پدرمرده پیش ماست و عمویش می‌خواهد عروسش کند، نامزدش یک معتاد دزد و عوضی‌ست. اگر این بچه کنکور قبول بشه و بره دانشگاه زندگیش عوض می‌شه. ما سواد و پول نداریم بیا به این بچه کمک کن. خلاصه کنم برایش حامی پیدا کردیم و خودمم مرتب برای کتاب و کلاس حمایتش کردم تا زبان عربی فردوسی قبول شد. تو طول تحصیلم کم‌وبیش کمک ماها را داشت. زندگیش واقعاً عوض شد و من مطمئنم با محبتی که اون زن‌عمو کرد باز خود اون دختر جوان که معلم شد حامی عموزاده‌های خودش خواهدبود. توانمندکردن زنان در پروژه‌های مختلف در کشورهایی مثل اندونزی و فیلیپین، تانزانیا تأثیر عمیق آگاهی بر زندگی و سلامت کودکان و سالمندان را نشان داد.»

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

18 Oct, 10:14


فکر کنید «روپوش مدرسه» هم «چای دبش» است!


🖋 مصطفی داننده

«رفتم مدرسه تا نامه‌ای بگیرم که بتوانم هزینه لباس مدرسه دخترم را نیم‌بها پرداخت کنم. مدیر گفت مشکلی ندارد و نامه را می‌دهد. پیش از این هم برای ثبت‌نام مدرسه، نامه داده بود. نامه را به اداره آموزش و پرورش بردم و هزینه ثبت‌نام را کاهش دادند؛ فقط ۱۰۰ هزار تومان به مدرسه پرداخت کردم. برای مانتو هم از مدیر نامه خواستم. او هم بدون مشکل نامه را داد، اما گفت: "تو که بیکار هستی، بیا اینجا کلاس‌ها را تمیز کن." من هم گفتم مشکلی نیست و کمک می‌کنم. با رضایت خودم و همکاری سرایدار، کلاس‌ها را تمیز کردم و در نهایت نامه را گرفتم و مانتوی دخترم را تهیه کردم.»

این روایت مادری است که به گفته خبرنگار صداوسیما، برای ثبت‌نام فرزندش مجبور شده بود کلاس‌های مدرسه را تمیز کند. روزنامه شرق نیز گزارش داده که دیگر اولیا به جای پول، خدماتی مانند نجاری و قفل‌سازی به مدرسه ارائه می‌دهند. این توافق بین مدرسه و والدین صورت می‌گیرد.

پس از این اتفاق، آموزش و پرورش اعلام کرد که مدیر مدرسه استعفا داده و پرونده او در اختیار هیأت رسیدگی به تخلفات قرار گرفته است.

در مورد این موضوع می‌توان به چند نکته اشاره کرد:

اول: دل هر انسان دلسوزی برای والدینی می‌سوزد که در این روزهای سخت، خجالت‌زده فرزندان خود هستند، چون توانایی فراهم کردن ساده‌ترین امکانات زندگی را ندارند. تصور کنید شرایط یک خانواده چقدر سخت است که مادر مجبور شود برای ثبت‌نام فرزندش کلاس‌های مدرسه را تمیز کند. این خبر آنقدر دردناک است که نه تنها مدیر مدرسه، بلکه بسیاری از مسئولان کشور باید از سمت‌های خود استعفا دهند و خجالت بکشند. واقعاً کار به کجا رسیده است که ثبت‌نام در مدرسه منجر به چنین اتفاقی شود؟

این رفتار با کدام‌یک از شعارهای مسئولان در این سال‌ها همخوانی دارد؟ آیا آنها که تصمیم‌گیری می‌کنند، از چنین مسائل آگاه هستند یا فقط با استعفای یک مدیر، گمان می‌کنند وظیفه‌شان تمام شده است؟

دوم: چرا یک مدیر مدرسه در منطقه‌ای ضعیف، به خود اجازه می‌دهد به مادری که تلاش می‌کند امکان تحصیل فرزندش را فراهم کند، چنین پیشنهادی بدهد؟ چرا باید غرور یک مادر را برای یک ثبت‌نام زیر پا گذاشت؟ این مدیران چگونه انتخاب می‌شوند؟ آیا نباید آموزش ببینند که در چنین شرایطی چگونه با دانش‌آموزان و والدینشان رفتار کنند؟

سوم: چرا مدارس از والدین پول می‌گیرند؟ مگر تحصیل در مدارس دولتی ایران رایگان نیست؟ چرا هزینه‌های مدارس دولتی که بودجه دولتی دریافت می‌کنند، باید بر دوش خانواده‌هایی باشد که خود با مشکلات فراوان مواجه‌اند؟ مدارس نه تنها نباید شهریه بگیرند، بلکه دولت باید هزینه‌هایی مثل روپوش دانش‌آموزان را هم تقبل کند. حداقل در این زمینه کاری کنید که خانواده‌ها دغدغه‌ای نداشته باشند.

واقعاً روپوش مدرسه چقدر هزینه دارد؟ تصور کنید مانند چای دبش یا زین اسب است! این همه هزینه‌تراشی می‌شود و خانواده‌هایی که حتی توان تهیه مایحتاج اولیه زندگی را ندارند، باید نگران روپوش، کمک به مدرسه و امثال اینها باشند.

چهارم: باید از شبکه‌های اجتماعی تشکر کرد. اگر این شبکه‌ها نبودند، بسیاری از این زشتی‌ها دیده نمی‌شد و نالایقان همچنان تصمیمات غلط می‌گرفتند و جامعه را با مشکلات فراوان روبرو می‌کردند. یکی از دلایل اصرار برخی بر فیلتر کردن شبکه‌های اجتماعی، همین شفافیت است که نشان می‌دهد مدیریت در کشور در بدترین سطح خود قرار دارد.

کمپین مبارزه با بی‌شعوری

15 Oct, 10:08


"خدا رو شکر که تو پدر من هستی"

دختر ترکیه‌ای برای پدرش که یک نظافتچی است، در حین انجام کارش جشن تولد می‌گیرد.


کمپین مبارزه با بی‌شعوری