از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی @irajrezaie قناة على Telegram

از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی

از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی
رقص است زبانِ ذرّه زیرا
جز رقص دگر بیان ندارد
"مولانا"

ارتباط با ادمین
@Irajrezaiee
2,570 مشترك
423 صورة
23 فيديو
آخر تحديث 07.03.2025 06:40

قنوات مشابهة

از ویرایش
6,649 مشترك
برکه‌ی کهن
2,896 مشترك

زبان ذره: مفهوم و اهمیت رقص در شعر فارسی

رقص به عنوان یک بیان هنری و فرهنگی از دیرباز در ادبیات و هنرهای ایران نقش مهمی ایفا کرده است. شعر فارسی، به ویژه آثار بزرگانی چون مولانا، به تفصیل به مفهوم رقص و ارتباط آن با روحیات انسانی پرداخته است. در شعر معروف مولانا، 'رقص است زبانِ ذره زیرا جز رقص دگر بیان ندارد'، به زیبایی ابراز می‌شود که رقص نه تنها یک هنر، بلکه یک زبان و وسیله‌ای برای بیان احساسات و عواطف انسانی است. رقص در این زمینه به مثابه یک زبان جهانی بروز می‌کند که توانایی انتقال احساسات عمیق و غنی را دارد. در این مقاله، به بررسی عمیق‌تر این مفهوم در شعر فارسی و تأثیر آن بر فرهنگ و هنر خواهیم پرداخت.

رقص در شعر فارسی چه نقشی دارد؟

رقص در شعر فارسی به عنوان نمادی از شادابی و زندگی تجلی می‌یابد. شاعران به ویژه در اشعار عاشقانه و عرفانی، رقص را به عنوان نمایشی از ارتباط روح با جسم و نمادی از عشق الهی و انسانی به کار می‌برند.

این نوع بیان عاطفی، باعث می‌شود تا خواننده یا شنونده به درک عمیق‌تری از احساسات شاعر برسد. رقص به عنوان ابزاری برای بیان احساسات عمیق و ناگفته در ادبیات فارسی بسیار مؤثر بوده و توانسته است پیوندی عمیق بین کلام و احساس برقرار کند.

چگونه مولانا رقص را در آثار خود توصیف کرده است؟

مولانا به رقص به عنوان یک تجربه روحانی و عرفانی نگاه می‌کند. او در اشعار خود بارها به رقص به عنوان نمادی از شادی و وحدت با خدا اشاره کرده است و آن را به نوعی حرکتی می‌داند که روح را به سوی معشوق می‌برد.

در واقع، مولانا با استفاده از تمثیل رقص، به مفهوم حرکت روح در جستجوی حقیقت و عشق الهی می‌پردازد و به نوعی رقص را به عنوان مسیری برای رسیدن به عرفان و آگاهی عمیق‌تر از وجود انسانی می‌بیند.

آیا رقص تنها در شعر مولانا مورد توجه قرار گرفته است؟

نه، رقص در آثار بسیاری از شاعران بزرگ فارسی‌زبان مانند حافظ، سعدی و نیز در ادبیات معاصر مورد توجه قرار گرفته است. هر یک از این شاعران به نوعی از رقص به عنوان نماد احساسات و ارتباطات انسانی و الهی استفاده کرده‌اند.

در ادبیات فارسی، رقص به عنوان نمادی از عشق، شادی و آزادی به تصویر کشیده شده و به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر از فرهنگ ایرانی احترامی ویژه دارد.

چگونه می‌توان تأثیر رقص را در فرهنگ ایرانی مشاهده کرد؟

تأثیر رقص در فرهنگ ایرانی به وضوح در مراسم‌های مختلف مذهبی و اجتماعی دیده می‌شود. رقص در جشن‌ها، عروسی‌ها و رویدادهای فرهنگی نقش پررنگی دارد و به عنوان یک نماد فرهنگی مهم شناخته می‌شود.

علاوه بر این، رقص به عنوان نمادی از اتحاد و همبستگی در جامعه ایرانی نیز تأثیر زیادی دارد و مردم را به یکدیگر نزدیک‌تر می‌کند.

آیا رقص فقط یک هنر است یا معنای عمیق‌تری دارد؟

رقص فراتر از یک هنر ساده است و در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان یک زبان پایدار برای بیان احساسات و ارتباط با دیگران شناخته می‌شود. در ادبیات فارسی، رقص به عنوان ابزاری برای بیان عشق و درون‌مایه‌های روانی عمیق به کار می‌رود.

این هنر، نه تنها از نظر زیبایی‌شناختی جذاب است، بلکه به عنوان یک وسیله برای ارتباط عاطفی و شناخت عمیق‌تر از خود و دیگران نیز عمل می‌کند.

قناة از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی على Telegram

اگر به دنبال یک کانال تلگرامی جذاب و پر از انرژی مثبت هستید، کانال u0627u0632 u0632u0628u0627u0646ِ u0630َu0631ّه / u0627u06CCu0631u062C u0631u0636u0627u06CCu06CC دقیقاً جایی است که باید باشید. این کانال تلگرامی توسط ایرج رضایی اداره می‌شود و ارائه‌دهنده‌ی مطالبی پر انرژی، شاد و الهام بخش است. در اینجا رقص به عنوان زبان ذره آشکار می‌شود؛ زیرا زبان رقص توانایی بیان احساسات و افکار را بهتر از هر زبان دیگری دارد. همچنین، بر اساس واژه‌های مولانا که آمده، رقص تنها راهی است که ذره می‌تواند بیان کند و هیچ راه دیگری برای این بیان وجود ندارد. اگر علاقه‌مند به ارتباط با ادمین کانال هستید، می‌توانید با آیدی @Irajrezaiee ارتباط برقرار کنید. بنابراین، با پیوستن به کانال u0627u0632 u0632u0628u0627u0646ِ u0630َu0631ّه / u0627u06CCu0631u062C u0631u0636u0627u06CCu06CC، شادی، انرژی و همبستگی را تجربه کنید.

أحدث منشورات از زبانِ ذَرّه / ایرج رضایی

Post image

هزار بار بِشُستم دهان به مُشک و گلاب
هنوز نام تو بُردن، دریغ می‌آید!


آدمی را از زمزمه و نیایش گریزی نیست. چه کسی است که گاه‌گاهی به آسمانِ لایتناهی، این سقفِ بلندِ سادۀ بسیار نقش، به تعبیر حافظ، نظر ندوخته باشد و در حسی از حیرت و عظمت و خشوع فرونرفته باشد. گیرم که فروید، پدرِ علمِ روانکاوی، در مواجهه‌ای که ظاهراً موجّه می‌نماید، این احساسِ یگانگی و درآمیختگیِ کیهانی را که رومن رولان، نویسنده شهیر فرانسوی، احساسِ اقیانوسی‌‌ می‌نامید، از آسمان به زمین فرود آورد و در نهانی‌ترین لایه‌هایِ ناهشیارِ ضمیرِ هر شخص، در پیوند با کودکی و نیازها و حرمان‌های آن ایام، که مهم‌ترین‌شان طلب امنیّت است، جست‌وجو‌ کند. به هر تقدیر، از هر منظر که بنگریم، گاهی انسان، حس زمزمۀ آن‌سویی‌اش را از دست می‌دهد؛ نه به این دلیل که آسمان را اساساً کور و کر و کبود، تهی از هر وجودِ غایی و متعالیِ ندانم‌که‌ و ندانم‌‌چه‌ای می‌بیند. بل از آن رو که احساس می‌کند واژه‌ها، اگرچه بغایت عمیق و پاک و لطیف، واژه‌های او و لایقِ دهان و انفاس و گفتار او نیستند. واژه‌هایی که بر زبان آوردن آن، دلیری می‌خواهد؛ به قول حضرت خداوندگار، نفسی پاک‌تر از باران می‌خواهد! (کان نفس خواهد ز باران پاک‌تر/ وز فرشته در روش درّاک‌تر)
باری، در چنین حالتی، اگر آدمی، دهان از هر گونه ذکر و نیایشی فروبندد، به صدق و راستی نزدیک‌تر نیست؟ وانگهی، چنین سکوتِ صادقانه و شرافتمندانه‌ای، خود شکلی از نیایش نیست؟!

@irajrezaie

06 Mar, 16:32
321
Post image

نفسِ شنیدن این گفت‌‌و‌گو و در میان نهادن و به اشتراک گذاشتن آن با دیگران، به گمانم کنشی اخلاقی و در حد خود، تصدیق و تمهیدی بر امکانِ زیست اخلاقی در ساختاری اخلاق‌ستیز است.

@irajrezaie

05 Mar, 01:05
458
Post image

آه، سرّی هست اینجا بس نهان
که سوی خضری شود موسی روان

همچو مُستسقی کز آبش سیر نیست
بر هر آنچه یافتی، بِالله مایست

بی‌نهایت حضرت است این بارگاه
صدر را بگذار، صدرِ توست راه!

(مثنوی مولانا: ۳/ ۶۳_ ۱۹۶۱ چاپ استاد موحد)

چه سعادتِ بی‌کرانی است آغوش گشودن به رویِ تجاربِ تازه! نه فقط تجاربِ عرفانی که مولوی از آن سخن می‌گوید؛ از آن سان تجربه‌هایی که مطابقِ روایتی کهن، موسایی را در پیِ خضری روان ساخته، بلکه هر نوع تجربه‌ای اصیل و بَرکَشنده از عوالم و احوالاتِ گونه‌گونِ انسانی، بی‌‌هیچ تقیّدی به مرزهای جغرافیا و ملیّت و فکر و فرهنگ.
چه خوش است گشت و گذاری اُدیسه‌وار، در افق‌هایی نامأنوس و غریب و ناهمگون! چه موهبتی است آغشتگی در تشنگی و عطشی مدام! چه نغز است مست از خانه برون تاختن و در یافته‌ها نایستادن و از جست‌وجوها نیاسودن! چه شادی‌ها و گشایش‌هاست بارگاه حقیقت را بی‌نهایت دانستن و صدر را رها کردن و در راه بودن را عین صدر دانستن!

@irajrezaie

02 Mar, 22:31
1,090
Post image

🎼 بادهٔ دوشین
شعر: مجید وحید
خواننده: شهرام ناظری
آهنگ‌ساز: توحید وحید

📗شعر، فرهنگ و ادبیات
@mohsenahmadvandi

02 Mar, 19:59
651