خزعبلات @idontknowdamn Channel on Telegram

خزعبلات

@idontknowdamn


گوشم با شماست:
https://t.me/BluChtBot?start=6faeaf05b1deaf8884

بی‌کلام:
@canyouhearthesilencee

خزعبلات (Persian)

خزعبلات یک کانال تلگرامی پرطرفدار و جذاب است که توسط کاربر با نام idontknowdamn اداره می شود. این کانال به عنوان یک فضای خلاق و سرگرم‌کننده شناخته می شود که محتوای متنوعی ارائه می دهد. با عضویت در این کانال شما با گوشم با شماست و بی‌کلام دنیایی جدید را تجربه خواهید کرد. از تفاوت ها و جذابیت های این کانال می توان به محتوای متنوع و سرگرم‌کننده، فضای خلاق برای تبادل ایده ها و تجربیات، و ارتباط نزدیک با سایر اعضا اشاره کرد. خزعبلات مناسب برای افرادی است که علاقه مند به اکتشاف واقعیت های مختلف و تجربه دیدن دنیا از منظرهای جدید هستند. بنابراین، با عضویت در این کانال شما فرصتی را برای گسترش دایره دانش و افزایش اندیشه خود خواهید داشت.

خزعبلات

09 Jan, 16:32


‏به تماشای خودم بودم و دیدم،
که چه بی‌رحمانه تنهاست و به ناچار قوی‌‌‌..

خزعبلات

04 Jan, 14:42


درسته بعد از تمرین تا سر حد مرگ رفتم
اما ارزششو داشت!

خزعبلات

31 Dec, 20:30


"باعث می‌شوی که
فراموش کنم غمگینم"

خزعبلات

28 Dec, 15:32


پروردگارا؛ زندگی‌اش را با برکت و شادی پر کن
و او را از هرگونه غم و ناراحتی دور نگه دار.

خزعبلات

27 Dec, 19:47


اگرنه یه راه حلی بدید که منم بتونم بخونم

خزعبلات

27 Dec, 19:46


بچه‌ها شمام درس دارید ولی نمی‌خونید دیگه؟! درسته؟!

خزعبلات

27 Dec, 14:04


تنهایی همیشه جایگاه ویژه‌ای توی زندگیم داره و همیشه از این بابت خرسند بودم. اما از دیشب تا الان انگار خونه قصدِ جونم رو کرده.
هرروز با یک شوقی آسمون غروب رو تماشا می‌کردیم و حالا طوری می‌خوابم که وقتی خورشید غروب می‌کنه، بیدار نباشم که ببینم. معمولا این‌موقع‌ها با صدای زیادِ موزیک و در تلاطم برای آماده کردن غذا می‌گذشت، اما الان حتی لامپ‌ها هم قصد روشن شدن ندارن..

خزعبلات

25 Dec, 15:20


تا ده روز پیش فکرنمی‌کردم چیزی بتونه از اون منجلاب منو در بیاره. همیشه می‌گفتم از سوپرایز شدن خوشم نمیاد؛ اما هیچوقت این سوپرایزی که برای احوالم مثل معجزه بود رو یادم نمیره!

خزعبلات

23 Dec, 01:39


ذاتِ آدم همینه؛
تا وقتی چیزی رو داره، قدرشو نمی‌دونه!

خزعبلات

22 Dec, 18:46


سلام دوستان؛ شبتون بخیر
می‌خواستم چندلحظه وقتتون رو بگیرم
همونطور که می‌دونید من توی چنلم تبلیغات نمی‌ذارم و هرچی هم اگر باشه یا حمایتیه و یا خودم رضایت دارم و بهتون معرفی می‌کنم.
حالا یه چنلی هست که خودم چندوقته ادمینش رو می‌شناسم و مرتب ازشون وی‌پی‌ان می‌گرفتم. حالا موضوع چنلشون چیه؟!
ایشون از جیب خودشون کانفیگ می‌سازن واسه کسایی که نمیتونن بخرن و یک تفاوتی که داره اینه که مثل چنلای دیگه کانفیگشون چندساعته قطع نمیشه و یچیزی میزارن که چند روز استفاده کنید و بعدش هم قطع نمیکنن، تعویضش میکنن.. پست‌های متفرقه و جایزه هم میذارن که خودتون برید ببینید🩶

https://t.me/iZenTM

خزعبلات

21 Dec, 20:42


ما تموم حرف‌هایی هستیم که پشت چشم‌هامون قایمشون کردیم.

خزعبلات

21 Dec, 20:03


زیبایی غم‌انگیزی داشت که تنهاترش می‌کرد. همچون ماه پیرامونش را روشن می‌کرد؛ اما هرگز بارانی بر سطح او نباریده بود. نیازمند محبتی بیرونی بود؛ گرمایی که پاسخ گرمایش را بدهد و حداقل یکبار هم که شده به او بفهماند که تنها نیست.
-از من برای ماه

خزعبلات

20 Dec, 01:16


نیازی به دلگرمی ندارم؛
دیگر به چه کارم می‌آید، آن وقت که می‌خواستم نداشتم.

خزعبلات

14 Dec, 23:14


چشم‌ها غالبا
آنچه را که سعی داریم
با زبان انکار کنیم
بی‌پروا نشان می‌دهند.

خزعبلات

14 Dec, 17:25


سوزِ سرما و برفی که امشب روی صورتم می‌نشست، شیر داغ و چایی که زیر برف خوردم، تنهایی و صدای موزیک‌های موردعلاقه‌ای که یکی پس از دیگری پلی می‌شد، کبوتری که اومد و همراهیم کرد؛ یادم آورد که زنده‌ام!

[به قولِ آلن؛
بیست‌و‌چهارمین روز از آذرماه سال ۱۴۰۳]

خزعبلات

13 Dec, 22:14


اینقدر پُرَم که توو خودمم جا نمیشم.

خزعبلات

12 Dec, 22:29


از من نصیحت بشنو ای دل
آروم بگیر تو سینه، که زندگی همینه
روز از نو روزی از نو ای دل...

خزعبلات

12 Dec, 08:26


عیبی نداره اگر کسی بی‌تاب دیدنت نیست و عیبی نداره اگر اونقدر خسته‌ای که از تنها بودنت خوشحالی.
بزرگسالی، داستان مزخرفیه..

خزعبلات

11 Dec, 19:13


این زخمارو به کوه هم بزنی، به پلک زدنی، می‌ریزه!

خزعبلات

10 Dec, 17:44


از راضی نگه داشتن و حساسیت آدم‌ها خسته‌ام.

خزعبلات

07 Dec, 11:08


اونی که میگه خوبه، شکسته‌س
دلِ اونکه می‌خنده، گرفته‌س!

خزعبلات

01 Dec, 23:10


اگر مجبور به زندگی با مردم در جامعه نبودم؛
حتما به کوه پناه می‌بردم و تنها زندگی می‌کردم.

خزعبلات

01 Dec, 13:33


نمی‌دونم متوجه می‌شید یا نه، اما تاحالا شده حس کنید آهنگِ خونِتون کم شده؟! مثلا کل روز نتونید آهنگ گوش بدید و تا تایمتون خالی شده شبیه معتادا آهنگو پلی کنید و هیچ‌کاری نکنید و فقط گوش بدید؟! چون من الان توی این وضعیتم.

خزعبلات

28 Nov, 19:29


از خانه که می‌آیی، یک دستمال سفید، پاکتی سیگار و تحملی طولانی بیاور؛ احتمال گریستن ما بسیار است.

خزعبلات

25 Nov, 10:17


در رابطه‌ با چندروزی که گذشت..

خزعبلات

25 Nov, 10:15


ما به جز هم کسی را نداریم:
دوریم اما دلخوش به همین اندک روزی هستیم که تا صبح با معین می‌خونیم و با چاوشی سیگار می‌کشیم. تا فلکه گاز پیاده می‌ریم و قهقهه‌های سرمستمان اجازه‌ی رخنه‌ی سرما به پوست و استخوانمون رو نمی‌ده. از کوه بالا می‌ریم و تا وقتی در کنارهم هستیم، ترس برای ما معنایی نداره. پاهایمان در یخ‌بندان رودخانه بی‌حس می‌شود اما بحث رفاقت است، می‌مانیم و می‌خندیم. تمام سینما را به هم می‌ریزیم و در کنار موزه‌ها اساطیری جدید به نمایش می‌گذاریم و غم را به ناکجاآباد می‌فرستیم، شاید تنها برای چند روز.
ما به جز هم کسی را نداریم.

[پنجمین روز از آذر ماه سال ۱۴۰۳-شیراز]

خزعبلات

24 Nov, 17:49


همیشه مسیرِ برگشت، سخت‌ترین قسمتشه!

خزعبلات

23 Nov, 13:00


آدم‌ها همدیگر رو با کلمات به دست می‌آورند؛
و با رفتار از دست می‌دهند.

خزعبلات

18 Nov, 20:27


و امیدوارم التیام پیدا کنید؛
از سختی‌هایی که درموردش با هیچکس صحبت نمی‌کنید.

خزعبلات

17 Nov, 08:09


غم زمانی عظیم است، که تو را به سکوت وا دارد.

خزعبلات

15 Nov, 20:38


در این مدت، زندگی به گونه‌ای سپری شد که می‌تونم سال‌ها بدون اینکه هیچ اتفاق غم‌انگیزی رخ بده، غمگین بمونم.

خزعبلات

15 Nov, 11:23


می‌دونید چی مسخرست؟!
آفرین! همه چیز!

خزعبلات

14 Nov, 22:24


HOW?!

خزعبلات

14 Nov, 18:34


یکی از خصوصیاتی که همیشه خودم رو بابتش تحسین می‌کردم، این بود که هیچوقت انتظار حمایت شدن از طرف کسی رو نداشتم. هرچند زیاد هم این حس رو تجربه نکردم. اما باید حس خوبی باشه درسته؟! اینکه پشتت به کسی گرم باشه، اینکه خیالت راحته که یک نفر همیشه تشویقت می‌کنه و هواتو داره.

خزعبلات

12 Nov, 17:47


پنهونم از چشمات، ماهِ پسِ ابرم
من کاسه‌ی صبرم، این کاسه لبریزه.

خزعبلات

11 Nov, 18:03


هیچ‌چیز دائمی نیست.
و هیچکس کامل نیست.
همه مأیوستان می‌کنند؛ حتی والدینتان.

خزعبلات

10 Nov, 17:01


حرفی نمی‌گفتم، پژمرده می‌شدم.

خزعبلات

09 Nov, 22:19


زخمِ حرفِ کسی که دوستش داری،
هیچوقت خوب نمی‌شه.

خزعبلات

06 Nov, 22:03


"آنچه در درون آدم میماند،
بی نهایت بیشتر از آن چیزیست که به صورت کلمات بیرون می آید."

خزعبلات

06 Nov, 16:07


ولی همچنان به هایلی میگه قشنگ

خزعبلات

06 Nov, 16:06


به من میگه فرنازِ سگِ مُرده

خزعبلات

06 Nov, 16:06


مادرم فحش جدید یاد گرفته

خزعبلات

02 Nov, 15:28


گاهی به جز چای خوردن، دفاع دیگری در برابر زندگی ندارم.

خزعبلات

01 Nov, 11:57


من می‌دانم که هیچ چیز دوام ندارد!

خزعبلات

31 Oct, 00:36


جالبه، اونقدر که توی خواب داد زدم و برای خودم آرزوی مرگ کردم، حالا توی بیداری شاهد گلودردش هستم!

خزعبلات

31 Oct, 00:35


بیخود نبود که می‌ترسیدم بخوابم..

خزعبلات

30 Oct, 20:33


سلام عزیزم؛ حالا که دارم می‌نویسم آهنگِ سقوط از داریوش پلیه "کسی تنهاییمو از من نمی‌دزده، دردِ مارو در و دیوار نمی‌فهمه، واسه‌ی تنهایی خودم دلم می‌سوزه، قلب امروزیِ من خالی تر از دیروزه..." کل امروز با مرور کابوسِ دیشب گذشت. معمولا این مواقع باشگاه کمک می‌کنه، اما امروز انقدر عملکردم بد بود که بازی دو رانده تموم شد. حالا با سردردِ ناشی از مشت‌ها و زخم‌هایی که به جا مونده کابوس دیشب رو مرور می‌کنم. راستش امشب می‌ترسم بخوابم. اگر دوباره پرت شم به سال ۱۳۹۲ چی!

خزعبلات

30 Oct, 07:09


"من داشتم می‌سوختم که تو آمدی
و مرا بابت بوی خاکستر مقصر دانستی."

خزعبلات

27 Oct, 12:48


"گاهی آدم می‌ماند بین بودن یا نبودن، به رفتن که فکر می‌کند اتفاقی می‌افتد که منصرف می‌شود، و هنگامی که بالاخره تصمیمش را می‌گیرد و می‌خواهد بماند رفتاری می‌بیند که انگار باید برود و این بلاتکلیفی طاقت فرساست! اگر می‌توانستم انتخاب کنم، برای همیشه می‌رفتم، چه از دنیا، چه از پیرامون همه‌ی انسان ها."

خزعبلات

27 Oct, 12:47


آدم در تنهایی آدم‌تره!

خزعبلات

23 Oct, 11:12


امروز برنامه فقط راک اند رول

خزعبلات

22 Oct, 23:33


خدمت شما‌

خزعبلات

22 Oct, 23:33


زیاد طالب آهنگش بودین

خزعبلات

22 Oct, 23:15


خیلی وقتا خودتونو توی آهنگا پیدا می‌کنید انگار

خزعبلات

22 Oct, 23:15


دقت کنید همیشه

خزعبلات

22 Oct, 23:15


شما به متن آهنگ‌ها دقت می‌کنید؟!

خزعبلات

22 Oct, 23:15


عجب متنی داره

خزعبلات

22 Oct, 23:14


تو بر ویرانه های قلب من یک بیستون آخر بنا کردی

خزعبلات

22 Oct, 23:14


مرا در غربت سرد بیابان های بی‌مجنون رها کردی

خزعبلات

22 Oct, 23:14


بعد میگه که

خزعبلات

22 Oct, 23:13


چگونه آرزویم را به دوش بیقرار باد بسپارم؟!

خزعبلات

22 Oct, 23:13


چگونه می توانم اینهمه غم را در این سینه نگه دارم

خزعبلات

22 Oct, 23:13


میگه که

خزعبلات

20 Oct, 21:01


آره درسته، واقعا Eyes don't lie‌.

خزعبلات

20 Oct, 20:32


سپس به همان چیزی که بودم برگشتم:
«یک سکوت طولانی،
اجتناب از گفتگو و میل به تنهایی.»

خزعبلات

19 Oct, 21:24


"خسته‌تر از آنم که دلیل خستگی‌ام را بگویم.
تنها باورم کن و بگذار برای مدت کوتاهی بمیرم."

خزعبلات

19 Oct, 18:49


«تعداد آدم‌هایی که من واقعاً دوست‌شان داشته باشم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی درباره‌شان دارم از آن هم کمتر است. من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضی‌تر میشوم‌. هر روز که میگذرد بیشتر معتقد می‌شوم آدم‌ها شخصیت ناپایداری دارند و نمی‌شود روی ظواهر لیاقت یا فهم و شعورشان حساب کرد.»

خزعبلات

18 Oct, 13:34


اونجایی که چاووشی میگه "منو هیچکس، منو هیچی مثل حرف تو نسوزونده بود" درد داره… از اونی که توقعشو نداری بخوری، خیلی درد داره.

خزعبلات

15 Oct, 18:09


من خیلی آدم واکنش نشون نده‌ای هستم، ‏اگه دیدید خیلی واکنش نشون میدم بدونید لایه‌های عمیق روح، روان و وجودم رو لمس کردید.

خزعبلات

09 Oct, 22:13


"ما را عجب غمی‌ست که گفتن نمی‌توان!"

خزعبلات

09 Oct, 11:10


مطمئن نیستم حالم خوبه یا نه !
واقعا احساساتم خیلی به‌هم ریخته‌ست؛
یه لحظه حالم خوبه، لحظه بعد حالم گرفته‌ست.
گاهی انقدر احساس پوچی می‌کنم که انگار یه حفره توی قلبمه!
اما تظاهر می‌کنم که حالم خوبه، اینجوری راحت‌تره..
چون وقتی حالت خوبه کسی توضیحی ازت نمی‌خواد.

خزعبلات

07 Oct, 00:05


من و
آه سحرگاه و
شب هجران و
تنهایی‌.

خزعبلات

06 Oct, 13:21


ما رفتیم و دل شما را شکستیم، همین.

خزعبلات

05 Oct, 18:51


من بهتون اینو پیشنهاد می‌کنم برای امشب

خزعبلات

04 Oct, 21:38


به نظر من این جمله‌ی دکتر انوشه خیلی قشنگه: «من خودم انتخاب میکنم که تو واسم مهم باشی؛ اما رفتار تو میتونه جایگاهت رو توی ذهن من تغییر بده.»
خلاصه که هرکسی صرفا بخاطر اینکه دوستش داریم و برامون مهمه، نمیتونه هرکاری که دلش خواست بکنه و درنهایت فکرکنه که اتفاقی نیفتاده!

خزعبلات

03 Oct, 21:43


"از کجا شروع کنم؟ دلتنگی را به چه طریق می‌توان جمع کرد؟! من این راه را بلد نیستم."

خزعبلات

03 Oct, 21:17


در وصف شب:

خزعبلات

03 Oct, 10:35


حالا خوبه من خودم شمالی‌ام، وگرنه وقتی بارون و سرسبزی رو می‌دیدم خیلی ندید بدید بازی در می‌آوردم.