🟣 مزیت 3- انگیزه و رشد شخصی:
✅ امروزه تنبیه فیزیکی در خانواده و مدرسه ها دیگر متداول نیست با این حال ما هنوز هر از گاهی در قبال خود این رویکرد را استفاده می کنیم و بر این باور هستیم که خود انتقادی و خودزنی هم مفید و هم موثر است. این در واقع همان رویکرد قدیمی چماق و هویج است و بر این اساس قضاوتِ خود چماق و عزت ِنفس هویج است. اما آیا واقعا رویکرد خودانتقادی منجر به انگیزش پایدار و موثر میشود؟ انگیزش از طریق خودانتقادی دست کم این مشکلات را در پی دارد:
🟠 اول- کاهش باور به خودکارآمدی:
✅ برای درک این موضوع خودتان را جای مادری بگذارید که دخترش با نمره مردودی پیش او میآید. آیا با سرزنش دختر که به لحاظ عاطفی نیروی زائدی از او میگیرد و انگاره خودباوری و اعتماد به نفسش را سرکوب میکند میتوانیم امیدوار به بهبود نمراتش باشیم؟ ما به طور شهودی این را درک میکنیم و پژوهشها نیز نشان میدهند سطح اعتماد به نفس و باور به خودکارآمدی نسبت مستقیمی با میزان توانایی تحقق بخشیدن به رویاها دارد. به همین دلیل باید به جای سرزنش به او بگوییم شکست خوردن یک امر طبیعی است، جدای از نمره همیشه او را دوست خواهیم داشت و به او راهی را نشان دهیم که با تلاش بتواند نمرههای بهتری بدست آورد.
🟠 دوم- سرچشمهی انگیزش از طریق خودانتقادی ترس است:
✅ خودانتقادی میتواند به عنوان یک عامل انگیزشی عمل کند اما جنس این نوع انگیزش بر گرفته از هیجان «ترس» است. از آنجا که در هنگام شکست، خودانتقادی شدید نسبت به خودمان میتواند بسیار ناخوشایند و ترسناک باشد ما صرفاً با تمایل به فرار از قضاوت خود، برانگیخته میشویم. اما اگر سرچشمه انگیزش ما ترس باشد معضلات بزرگی همراه خود دارد. اولین معضل ایجاد اضطراب است که به خودی خود موجب تضعیف و کاهش عملکرد میشود و همچنین حواسپرتی و نداشتن تمرکز میشود.
✅ مهمتر از اضطراب، ما دست به خودفریبی روانی میزنیم. برای روبرو نشدن با شکست و فرار از رنج سرزنش و خودانتقادی ما شروع به توجیه شکستهایمان میکنند. یکی از استراتژیهای رایجِ خودفریبی روانی، «خودناتوان سازی» که به دو صورت دست از تلاش برداشتن و اهمال کاری خود را نشان میدهد. گاهی برای این که با شکست احتمالی روبرو نشویم سخت کوشی در راستای اهداف را کنار میگذاریم. اگر من برای مسابقه محلی تنیس تمرین نکنم، میتوانم در برابر انگ بازیکن بدی بودن، باختم را به عدم تمرین نسبت بدهم. در اهمال کاری نیز آنقدر در آمادهسازی وظایفم کوتاهی میکنم و عقب میاندازم که میتوانم شکست خودن را به عدم آمادگی نسبت دهم تا عدم مهارت.
✅ بنابراین چرا شفقت خود یک عامل انگیزشی موثرتر از خود انتقادی و خود سرزنشی است؟ زیرا نیروی محرک آن مراقبت و عشق است نه ترس. عشق به ما اعتماد به نفس و احساس امنیت (از طریق ترشح اکسی توکسین) میدهد و این در حالی است که ترس موجب ایجاد احساس ناامنی و وحشت میشود (تحریک خستگی و ترشح کورتیزول) وقتی که در زمان شکست از طریق شفقت خود ، به خود اعتماد میکنیم ، اضطراب واسترس غیر ضروری در خود ایجاد نمیکنیم. ما با علم به این که علی رغم عملکرد ضعیف یا خوب خود پذیرفته خواهیم شد میتوانیم احساس آرامش را در خود احساس کنیم.
✅ با این حال اگر این گفتهها صحت داشته باشد چرا باید اصلا سخت کوشی کنیم؟ چرا پایمان همه روزه جلوی تلویزیون دراز نکنیم و پیتزا نخوریم؟ این نوع برداشت از خودشفقتی که آن را با خودپرستی منفعلانه یکی میگیرد در درک اشتباه ما از معنای مراقبت ریشه دارد. اگر مجدد به مثال مادر و دختر بازگردیم، مادر اگرچه دخترش را دوست دارد و همواره برای کمک رسانی به او آماده است اما این به معنای ارضای همیشگی نیازهای غیر رشدی دختر نیست. برای مثال در حالی که کودکش عاشق آب نبات است به طور پیوسته به او آب نبات نمیدهد. برآورده کردن همه نیازهای کودک که منجر به عدم رشد او میشود و به معنای مراقبت کردن از او نیست. گاهی لازم است الگوی رفتارهای غیرسودمند را در خودمان تغییر دهیم حتی اگر به قیمت از دست دادن برخی از چیزها در کوتاه مدت باشد.