پولیتیکه @hepolitike Channel on Telegram

پولیتیکه

@hepolitike


پولیتیکه: حقیقت دوران ما
سیاه‌نوشته‌هایی در باب سیاست، جهانی‌سازی، مردانگی و زنانگی، روابط قدرت و سازوکار اجتماعی-سیاسی انسان در ایران و جهان

رِقاع: @reqa_a

ارتباط ناشناس با نگارنده:

https://t.me/IncogNoteBot?start=mf73q9a79s

پولیتیکه (Persian)

پولیتیکه یک کانال تلگرامی پرطرفدار است که به شکلی منحصر به فرد بررسی‌ها، تحلیل‌ها و نقدهایی درباره موضوعاتی همچون سیاست، جهانی‌سازی، مردانگی و زنانگی، روابط قدرت و سازوکار اجتماعی-سیاسی انسان در ایران و جهان ارائه می‌دهد. اگر به دنبال پیدا کردن حقیقت واقعی در دوران ما هستید، پولیتیکه جای مناسبی برای شماست. این کانال را می‌توان به عنوان یک منبع معتبر و البته جذاب برای فهم بهتر چالش‌ها و مسائل پیچیده سیاسی و اجتماعی معرفی کرد. رِقاع که یکی از نویسندگان اصلی این کانال است، با تحلیل‌های خود مخاطبان را به تفکر واقع‌گرایانه و تحلیلی ترغیب می‌کند. اگر تمایل به بحث و گفتگو در مورد این موضوعات دارید، می‌توانید از امکان ارتباط ناشناس با نگارنده از طریق لینک زیر استفاده کنید. برای پیوستن به این جامعه اطلاعاتی و تفکری، به کانال تلگرامی پولیتیکه به آدرس @hepolitike مراجعه کنید.

پولیتیکه

09 Jan, 11:10


در فضای سیاسی، اره و اوره و شمسی کوره اقدامات سیاسی و نظامی را مبتنی بر «امنیت» و تداخل قوا در ساز و کار جهانی می‌دانند، و به همین سبب هر عملی بر اساس بیشینه‌ کردن قوای اقتصادی و قوای سیاسی صورت می‌پذیرد.

لیبرال‌های راست می‌گویند امنیت از طریق توسعه و ارتباط با منشأ توسعه است؛ محافظه‌کاران چپ می‌گویند امنیت از طریق نهادگرایی اقتصادی و سیاسی حاصل می‌شود؛ و لیبرال‌های چپ می‌گویند امنیت از طریق آزادی اجتماعی و نهادگرایی اقتصادی میسر است. محافظه‌کاران راست در ایران نیز میان این سه گروه تقسیم شدند و پایگاه قدرتمندی ندارند.

بازی چپ و راست مسیری بی انتها، گفتگویی بی‌پایان و عرصه‌ی نظام سیاسی بوروکراتیک، عقلانی و بی‌خاصیت است. مسیر تاریخ متأخر نشان داده است که چپ و راست آونگی نیست میان دو نگرش فکری، بلکه دیالکتیکی‌ست به سوی چپ، زنانگی و سیاهچاله‌‌ای بی‌انتها. ثنویت میان محافظه‌کاری یا سنت در برابر عقاید نو و متکثر باید طی فرآیندی جدلی به پیروزی یکی از آنان بینجامد؛ در غیر این‌صورت تضاد میان آنان تخریب را به سوی فاجعه‌ای عمیق خواهد بُرد. تاریخ گذشته نیز به همین جهت آوردگاه نوسازی و تخریب، فراز و فرود، و آغاز و پایان است؛ دیدگاهی مخالف با پیشروی تاریخ به سوی «توسعه».

این‌که امروز «متخصصین» چپ یا راست می‌گویند امنیت خارجی ایران باید فلان و بهمان باشد، و برای تأمین امنیت خارجی آزادی داخلی را توصیه می‌کنند و غیره، دقیقاً در زمین سوخته‌ای بازی می‌کنند که خودشان را روزی خواهد بلعید. امنیت درونی یک «ملّت» در تضاد فکری با اغیار معنا می‌یابد. من با شیطان اکبر نمی‌سازم، چون نمی‌خواهم فرزندم قدرنشناس، زنم پتیاره و اجتماعم ضاله باشد. پذیرش نگرش دشمن سقوط اولیه‌ی شماست و «قدرت نظامی» و «امنیت خارجی» مسائل ثانوی خواهند بود؛ زیرا مشخص نیست قرار است از چه «چیزی» محافظت کنند. اگر قرار است از فاسق، فاجر، هرزه، تبهکار، کافر و زانی، یا اندیشه‌ای که آنان را آزاد بگذارد حمایت کند، دیگر شکست معنایی ندارد.

کشور یا ملّتی که برای «چیزی» نجنگد، همان بهتر که خوراک گرگ و روباه شود. جنگیدن برای GDP، عمق استراتژیک، آزادی، رفاه و مرز خود نشانه‌ی باخت زودهنگام است.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

03 Jan, 11:31


مخنث‌هایی که تا ظهور کُنج خانه روضه می‌خوانند و سینه سرخ می‌کنند به شیعه‌ی توسری‌خور عادت کردند. از شمشیر بدست گرفتن شیعه می‌ترسند تا مبادا خون‌های ریخته‌شده و تلاش برای آن عدالت دست‌نیافتنی، آنان را از شفاعت امام در آخرت محروم کند و حورالعین به‌ ایشان نرسد.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

02 Jan, 07:04


مرد عامی اگر نداند درست و غلط حقیقی چیست بازیچه‌ی دست بازیگران قدرت می‌شود. گله باید بداند که خوب و بد، زشت و زیبا، حقیقت و دروغ چیست و آن‌ها را به صورت تعین‌یافته ببیند. اجتماع انسانی اگر مبتنی بر دفع شرور و تنبیه سیئات نباشد حقیقت را نسبی می‌کند.

عوام را پای مناظره‌ی «چپ» و «راست» نشاندن و دادن حقّ انتخاب به آنان برای یافتن «خوبی» و «بدی» افسانه‌ی تجددخواهان است. چوپانی که گله را رها کرده و حقیقت‌خواهی را در سرشت گله منسوج می‌داند، مغلوب گرگ‌هایی خواهد شد که طرفدار «آزادی» گله هستند. چون به خوبی می‌دانند تکثر و گسستگی گوسفندان آنان را به طعمه‌های ساده‌تری تبدیل می‌کند.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

27 Dec, 14:22


◾️زیدیه

شیعیان زیدی که امروز آنان را با حوثی‌های یمن در شمال این کشور می‌شناسند، دو ویژگی متمایز با شیعیان اثنی عشری دارند. زید بن علی قیام به سیف و خروج امام را ضروری می‌دانست و تقیه را به هیچ‌وجه جایز نمی‌شمرد. در اندیشه‌ی زیدیه تقیه معنا ندارد و در همه حال باید علیه ظلم طاغوت ایستاد.

از طرف دیگر مفهوم امامت برای زیدیه گسترده‌تر است: شرط سیادت کفایت می‌کند و در مرحلۀ بعد ویژگی‌های ولایت نیازی به نصب الهی ندارد. امام موعود نیز تا زمان مشخصی غایب نیست، بلکه همیشه امکان ظهور دارد.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

21 Dec, 15:41


◾️ناسرگی (بازنشر)

هرقدر میان‌مایگان تلاش کنند تا تقلید کورکورانه از نجیب‌زادگی را پنهان کنند، تماشای فیلم‌های اصغر فرهادی، خواندن کُتُب یوال نوح هراری، کافه‌نشینی، شجریان‌ستایی، پاساژگردی شب جمعه، وسواس برند پوشی، مصرف‌گرایی، وابستگی به شبکۀ اینترنت، حیوان‌پرستی و لذت‌گرایی دست‌شان را رو می‌کند.

نطفۀ آلودۀ میان‌مایگی با سرمایه‌داری قرون پیش بسته شد. سرمایه‌دارانی که تلاش‌شان برای ثروت‌اندوزی و انباشت سرمایه هیچ‌گاه جایگاه آنان را در مقام اصالت نجیب‌زاده تغییر نداد؛ همان‌طور که گوشی اپل تازه‌به‌دوران‌رسیدۀ ایرانی را ترفیع درجه نخواهد داد. اصالت امری‌ خدادادی است که فرومایه با تظاهر هم به آن دست نخواهد یافت.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

19 Dec, 08:33


فارغ از پیچیدگی‌های منطقه‌ی غرب آسیا موضع تخاصمی ترکیه را به «امّت‌گرایی» نسبت‌دادن ناشی از اوهام ملّی‌گرایی است. پافشاری بر این‌که هر کسی در مرزهای ایران «آگاهی ملّی» دارد و این‌که آذری‌های ایران را منفک از اجتماع دینی به عنوان یک «ایرانی» -که هنوز مشخص نیست معنای آن چیست- تصور می‌کنند، هنوز از یک ساده‌لوحی بنیادین به پشتوانه‌ی آکادمی و روشن‌فکران برمی‌خیزد. ملّی‌گرا فهم این را ندارد مادامی‌که شریعت را دور بریزید و امر قدسی را ذیل «ملّت» قرار دهید و قوت اجتماعی خود را به «شهروندی» ایران فروبکاهید، دیگر نمی‌توانید در برابر تُرکان آناتولی از «ایرانیت» سخن بگویید. وقتی هم که سر و کله‌ی پانترک‌ها پیدا می‌شود از روی حماقت تقصیر را به گردن «امّت‌گرایی» می‌اندازید. نفوذ ایمان دینی و جهاد عقیدتی مرزهای شما را ایمن می‌کند و تا عمق کشور متخاصم می‌رود. امّا وقتی روی امری جعلی تکیه می‌کنید، فریاد برنیاورید که «امّت‌گرایی» مسبب آن بوده است. درنتیجه نسبت امنیت ملّی با حد زدن فاسق و دفع حداکثری مستقیم است. به عبارت دیگر تضعیف دین در ایران است که این وضعیت را رقم زده است، نه امّت‌گرایی. خصوصاً شما ساده‌دلانی که می‌گویید ایران برای همه‌ی ایرانیان است و فرقی میان کافر و مسلم نیست.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

19 Dec, 05:48


◾️ زن‌ستیزی و فمینیسم

زن‌ستیزی و فمینیسم هردو ذاتیات را انکار می‌‎کنند. مرد مفلوک نمی‌تواند ذات زنان را فهم کند و به ستیز با آن برمی‌خیزد. فمینیست نمی‌خواهد ذات زن را بپذیرد و به جای در آغوش کشیدن آن علیه طبیعت خود شورش می‌کند.

آن‌چه در ساحت مردانگی فضیلت باشد ممکن است در ساحت زنانگی رذیلت باشد. زنانه جنگیدن رذیلت است و مردانه احساسات‌ورزیدن تهوع‌آور است.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

18 Dec, 18:29


این برادرانی که می‌گویند «ایرانی» فلان است و «ایرانی» بهمان است به ماهیت حقیقی عوام الناس پی نبردند و آن را به گردن خلقیات قوم می‌اندازند. اگر پیش از این به «مردم» قداست نمی‌دادند، حال لازم نبود آنان را تقبیح کنند. انسان عاقل روی آب خانه نمی‌سازد.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

18 Dec, 18:09


زمین دادن و زمان خریدن به امید این‌که «فقهی» بجنگیم و «مردم‌سالارانه» سیاست بورزیم، این واقعیت را پنهان نخواهد کرد که با خاکستر شدن ادوات نظامی و سرمایه‌ی اجتماعی امّت حزب‌الله باید به خانقاه، حرم، امام‌زاده و تکیه بازگشت و روضه خواند. امید به مداخله‌ی الهی از سلاح ما می‌گذرد و این‌که آیا حاضرید کفّار را تکه‌تکه کنید یا خیر! زنانگی افسار گسیخته از صدر تا ذیل سیاست ایران و نابودی «تصمیم» سیاسی باعث شده است که تناقض ماهیت سیاست در ایران بیش از پیش عیان شود.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

15 Dec, 19:13


◾️️ امّت‌گرایی و ملّی‌گرایی

اولین نقطه‌ی آغازین شکل‌گیری تعاون خانواده است. روابط خونی به‌طور غریزی و طبیعی احساس همکاری، اشتراک هدف و اطمینان متقابل را شکل می‌دهد. پس از خانواده، قوم و قبیله است که پیوند اجتماعی را میان خاندان و خانواده تقویت می‌کند. عامل زبانی و اشتراک مناسک آن‌چیزی است که من را به قوم نزدیک می‌کند. پس از آن دیگر با ائتلاف اقوام سروکار داریم که بنا به موقعیت متغیر است.

ملّت یک مفهوم اعتباری و حقوقی است که هیچ‌گونه معنای محصلی نداشته و ندارد. همین است که کُرد، تُرک، فارس، عرب، بلوچ، تاجیک، پشتون، افغان و غیره در مرزهای حقوقی هستند، امّا هریک هویت خاص ملّی می‌گیرند: مثلاً سوری، عراقی، ایرانی، پاکستانی و غیره. داستان‌سرایی‌های منورالفکران ایرانی من باب وجود یک حقیقت «ملّی» افسانه‌ای اروپایی است که ساختاربندی آن حتی با بافت غرب آسیا ذره‌ای همساز هم نیست.

مرزهای طبیعی قومی خصوصاً در غرب آسیا را «امر قدسی» پیوند می‌دهد. این درست است که می‌توانید «میهن‌پرست» و «ملّی‌گرا» را با مقبره‌ای سنگی در میانۀ ناکجاآباد که تا یک سده پیش محل چراگاه گوسفندان بوده است افسون کنید، امّا «روح» اجتماعی را نمی‌توانید در آنان بر انگیزید. ملّی‌گرایی مقدمه‌ی جهانی‌سازی است. همان‌قدر که مرزهای ملّی اعتباری است، شهروندی و میزان وفاداری نیز در گروی «اعتبار» است. همین است که تمام این «ملّی‌گرایان» سر از یک‌سوی دنیا در می‌آورند، امّا هماوردان‌شان همچون روحی سیّال، اجتماعی منسجم را بنا کرده‌اند و برای آن می‌جنگند.

آن‌چه ملّی‌گرا می‌فهمد در نهایت «منافع ملّی»، «حقوق شهروندی»، «انسجام میهنی» و این دست اراجیف است. همه‌ی این‌ها را همه می‌گویند. امّا عقیده‌‌ی شما «میهن‌پرستان» چیست؟ به چه چیزی باور دارید؟ حاضر هستید برای چه چیزی خون بریزید؟ خدای‌تان کیست؟ حرام و حلال‌تان چیست؟ قواعد جنگیدن‌تان جز «مسائل ژئوپولیتیک» چیست؟ سیاست‌تان جز «توازن قوا» چیست؟ آرمان‌تان چیست؟

ملّی‌گرا و میهن‌پرست زاییده‌شدنش در این مرزهای اعتباری را تبدیل به «هویت» می‌کند. مرد ایمانی از مرتبۀ قومی به امر ایمانی جهش می‌کند و تمدن می‌سازد.

اخیراً رئالیست‌ها، ملّی‌گرایان، لیبرال‌ها و تمام ایسم‌های متجدد که چیزی جز اشکال تجدد افسارگسیخته‌ی کنونی نیستند، اخوت ایمانی را به ریشخند گرفته و آنان را «امّت‌گرا» می‌خوانند که حکم ناسزا دارد. ای هالو‌های ساده‌دل مگر ندیدید داعش با آرمان و عقیده تمام غرب آسیا را در نوردید؟ آیا نفهمیدید قوای آنان که از همه‌جای این کره‌ی خاکی عضو می‌گرفت به عصبیت و عقیده وابسته بود؟ ندیدید چطور مرزهای اعتباری شما را در نوردید و از میان خانه‌هایتان سر بر آورد؟

آن‌چه اجتماع می‌سازد ایده، عقیده و ایمان است. امر قدسی‌ست که اجتماع حقیقی می‌سازد. روح دینی است که اقوام و طایفه‌ها را تبدیل به امّتی واحد می‌کند که قانون‌گذار، قوی، سرنوشت‌ساز و تمدن‌ساز است. مابقی همه ایده‌آل‌های مشتی حقوق‌دان، استاد دانشگاه و روشنفکر است، نه چیزی بیشتر. آن‌چه امروز ایران می‌نامید صدقه‌سر امر قدسی شیعی است، اگر نه ایران‌تان تا به حال تکه‌پاره شده بود؛ چنان‌که تاریخ نشان می‌دهد در غیاب امر قدسی همیشه چنین بوده است.

این را باید افزود که لفظ «ملّت» در ادبیات قدیمی چیزی جز معنای «امّت» نمی‌داده است. ملّت دقیقاً معنای اجتماع دینی را می‌دهد. بنابراین با این جعل‌ مفهومی که عمر آن به یک سده نمی‌رسد تاریخ‌سازی و افسانه‌سرایی نکنید. بزرگان ایدئولوژی ناسیونالیسم نتوانستند، شما هم نخواهید توانست.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

11 Dec, 08:49


هان ای گله‌ی بی‌شبان! مگر از زندگی تنها نان و سقف نمی‌خواستید؟ مگر اخلاق‌تان استوار بر مکشید و زندگی کنید نبود؟ آن‌گاه که مردان باورمند بر سریر نشستند و حمام خون به راه انداختند، اخلاق‌تان چه شد؟ تکه‌های خردشده‌ی آن را با حقارت جمع می‌کردید تا عقیده‌ی فاسد خود را بار دیگر امتحان کنید؟ آیا گمان نبردید که چیری بُرنده‌تر از شمشیر آغشته به عصبیت نیست؟ آیا ندیدید پیشینیان‌تان چگونه نام‌آور شدند؟ آیا نفهمیدید سفلگی آغاز بدبختی است؟

📜 @hepolitike

پولیتیکه

05 Dec, 07:26


◾️تکیه‌گاه پهلوانی

آسیای غربی به دلیل هم‌جوشی اقوام و عقاید منشأ میان‌مایگی و التقاط بوده است. مردمانش نه نبوغ غرب و نه یکپارچگی شرق را دارا هستند. فلات ایران از این قاعده مستثنی نیست. تکیه‌گاه این منطقه بر گُردۀ پهلوانان و قهرمانانی سوار می‌شده که کاستی‌ها و ضعف‌ها را به جان می‌خریده و قوم را یکدست و سرافراز می‌کرده است.

به دلیل شاخص پایین تعهد در میان مردمان این منطقه که ناشی از اجتماعات کوتاه‌مدت بوده است، بار شانه‌های پهلوانانش سنگین‌تر می‌نموده و در نتیجه اشخاص اهمیت بسیار می‌یافتند؛ زیرا تار و پود اجتماع مشخصاً با افراد یا فرد خاصی گره می‌خورد.

در اذهان مردمان این منطقه پارانویای از دست دادن «پدر» و غارت منابع همیشه وجود دارد، به نحوی که امروز هم دهه‌هاست از فردای مرگ پدر هراسان است. حذف قهرمانان و پهلوانان این مرز و بوم از جانب اجانب یک استراتژی کاملاً کارآمد جهت از کار انداختن قوای ایشان است. پذیرشِ حذف مهمترین الگوهای تاریخی از سوی ایشان و به هیچ‌گرفتن آن تنها نشانِ هبوط و انحطاط است. مرگ پهلوانان این منطقه، مرگ خودشان است.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

04 Dec, 18:01


◾️ سرکوب و پنهان‌سازی امر جنسی

امر جنسی با سرکوب و پنهان‌سازی آن قوت می‌گیرد. آگاهی بشر به گناه با تناول میوۀ ممنوعه اتفاق می‌افتد که منجر به «حجاب» می‌شود. حجاب مانع و شکافی است برای شناخت و جاذبۀ جنسی که در وهلۀ اول با میل آغاز می‌شود.

اخیراً جامعه‌شناسانی همچون ابراهیم فیاض کمرنگ شدن و سرکوب امر جنسی را به افسردگی جامعه، کاهش ازدواج و شورش فواحش نسبت دادند. یعنی پرده انداختن روی امر جنسی را سبب کاهش شور زنانگی و زندگی برشمردند. این‌که لاطائلات جامعه‌شناسی و جامعه‌شناس تا چه حد سخیف و بیهوده است بحثی جداست، اما پیش‌زمینۀ مادی‌گرایانه این مقلدان و پیش‌فرض مفهوم «جامعه» (Society) امری است که نگرش آنان به انسان را نشان می‌دهد. اغلب جامعه‌شناسان درگیر مفاهیم خارج از دستگاه الهیاتی هستند و ازاین‌رو همه چیز می‌گویند و هیچ نمی‌گویند. به طور مثال نسخه افرادی به مانند فیاض این است که اگر به پتیاره‌ها خانه و کار بدهیم و امر جنسی را برای‌شان سانسور نکنیم، فردای آن روز شاخص امر جنسی و ازدواج صعودی می‌شود.

پنهان‌سازی امر جنسی محرک اجتماع سالم است. نظارۀ کوتاه به آن دختر همسایه که در وجودش هم شک داشتید امر جنسی را تقویت می‌کند، نه حضور همه جانبه زنان در محیط کار و دانشگاه. افرادی مانند فیاض مسئله را کاملا وارونه می‌فهمند، چون نقطه آغازشان جامعه و ساختار مدرن از همبود انسانی است. اساساً سازۀ مُدرن امر جنسی را با کشیدن زنان از اندرونی و تبدیل اجتماع به «جامعه» تخریب کرده است. اضمحلال خانواده عارضۀ جامعۀ پیش فرض شماست، نه مایی که می‌گوییم امر جنسی را پرده‌پوشی کنید.

جذابیت فانتزی‌های جنسی و تابوها همه از پنهان‌سازی و ممنوعیت می‌آید، نه تأکید بر روی آن. هر چقدر تأکید روی امر جنسی و عمل جنسی بیشتر باشد، تفاوت دو جنس کمتر می‌شود، زیرا فاصلۀ میان دو جنس بسیار کم شده و رازآلودگی میان آنان را که مقدمۀ شناخت انسان و مسیر تعالی است تخریب می‌کند.

مردان هنوز هم به میوۀ ممنوعه برای شناخت نیاز دارند و زنان بستر آن را فراهم می‌کنند. اما اگر شناخت را به امر جنسی ماتریالیستی جامعه‌شناسانه فروبکاهید، انسان در تناول میوه ممنوعه تمام می‌شود و میل به حرکت را از دست خواهد داد.

فیاض مانند تمام دوزیست‌های آکادمی مفاهیم مُدرن را بر روی اصول سنتی بار می‌کند و بدتر از آن «رهایی‌» از سرکوب جنسی چپ‌ها را می‌گیرد و با نکاح در اسلام پیوند می‌زند. چپ‌ها می‌خواهند هم از کالایی شدن امر جنسی توسط سرمایه‌دار جلوگیری کنند و هم آن را به مثابه ابزاری برای رهایی تبدیل کنند. اما هربار شکست مفتضحانه‌ای می‌خورند، زیرا در غیاب امر قدسی امر جنسی تنها اسباب انحطاط خواهد بود. سرمایه‌دار آن را به کالایی پرسود تبدیل می‌کند و چپ‌ها آن را تنها وجهۀ انسانی قرار می‌دهند که در پایین‌ترین درجۀ انسانی باقی می‌ماند.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

29 Nov, 07:37


آنان که لیبرال‌های ایرانی را که دهه‌ها بر مسند دستگاه اجرایی تکیه زدند را مسئول حقارت ایران در عرصۀ بازی قدرت خاورمیانه و جهان می‌دانند، هنوز تخم لق دموکراسی اسلامی را انکار می‌کنند.

پذیرش الگوی مدرنیتۀ غربی تنها به قدرت گرفتن نهادهای معارض با ارزش‌های الهیاتی سرزمینی که در آن زیست می‌کنیم می‌انجامد. ایران توانایی و فرصت آن را داشت که با محصور کردن خود از طوفان پیش‌ِ رو، کشتی نوحی بسازد و عوارض تکنولوژی را به صنعت نظامی و اقتصادی محدود کند.

امّا دل معمم‌ها با روشن‌فکران نزدیک‌تر بود. متحجرها زیادی بوی «عقب‌ماندگی» و «سنّت» می‌دادند. این شد که «وحدت حوزه و دانشگاه» ترجیع‌بند آنان شد و حالا در نقطۀ ملی‌گرایی وفاق کردند.

ایران اگر از کره‌شمالی‌شدن واهمه داشته باشد، سرنوشت لیبی در انتظارش است.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

14 Nov, 16:47


◾️سایبرنتیک

پیش‌تر دربارۀ جنسیت‌زدایی، بدن‌زدایی، طبیعت‌زدایی و غیره سخن گفتیم. ایده‌آل انسان معاصر حذف تمام محدودیت‌های طبیعی و غلبه بر آن و آوردن بهشت به روی زمین است. هوش مصنوعی قدمی بزرگ در این مسیر است که هرگونه خطا و کاستی را می‌خواهد حذف کند. این مسئله دلالتی الهیاتی نیز دارد و آفرینش انسان که بر پایۀ خطای انسانی شکل گرفته است را به چالش می‌کشد.

این ایده‌آل در نسل جدیدتر قابل تشخیص است. جوانک‌هایی که جنسیت آنان مشخص نیست و آندروژین هستند. پسرانی پستان‌نرم و دخترانی با استخوان‌بندی ضعیف که از هیچ الگویی تبعیت نمی‌کنند؛ زیرا جامعه‌شان به حدی گلخانه‌ای و عاری از ساختارهای واقعی است که می‌توانند هرچه می‌خواهند باشند. همچون وضعیتِ ماقبل آفرینش که دوئیت انسانی شکل نگرفته است و امر «شناخت» بی‌معنا است.

علاوه‌ بر این ساختار سایبرنتیک که در ایران نیز بسیار توسعه پیدا کرده است، جوانک‌های برنامه‌نویس را همچون الهه‌ای ستایش می‌کند و سلسله‌مراتب سنتی کار در آن به چالش کشیده می‌شود. این امر باعث قدرت گرفتن ضعیف‌البنیه‌هایی می‌شود که با دستان نحیف و استخوانی خود از پشت رایانه سبک زندگی جامعه را تغییر می‌دهند.

📜 @hepolitike

پولیتیکه

31 Oct, 09:05


◾️پیوستگی ذاتی امنیت ایران کنونی با آیین شیعی

تاریخ معاصر ایران را تلاش سیاست‌مدارانی تشکیل می‌دهد که خواستار تأمین امنیت از طریق اتکا به قدرت‌های بزرگ بوده‌اند. امام خمینی با ادراک قدرت درونی منبعث از آیین شیعی در کشوری بی‌صاحب که در میانۀ چهارراه جهانی و جولان‌گاه اجانب قرار داشت، دست به تأسیس امّتی واحد درون نظام نوین جهانی زد.

در این مسیر ایران شیعیان عراق، لبنان، سوریه، یمن و نیجریه را متحد ساخت و از طریق حمایت آنان امنیت درون‌زایی را شکل داد که متکی بر بازی امنیتی قدرت‌های بزرگ نبود. امنیت ایران متکی بر اعتقادات شیعی و روح سلحشوری عاشورایی شکل گرفت که شهادت در این راه افتخاری بزرگ محسوب می‌شد.

از انقلاب اسلامی تاکنون قدرت‌های بزرگ نگاهی دوگانه به ایران داشتند. زیرا نه می‌توانستند از نفوذ ایران چشم‌پوشی کنند و نه به ایرانی مستقل عادت داشتند. ایران پیش از انقلاب را بازیگران حقیر سیاسی که وظیفۀ خوراندن هژمونی غربی به ایرانیان را داشتند تشکیل می‌داده و تاریخ‌نویسی ما ذیل روایت این هژمونی معنا پیدا کرده است. به نحوی که محمدعلی فروغی، احمد قوام و محمد مصدق در این روایت برجسته می‌شوند. اخلاف اینان که امروز افتخار می‌کنند «ایران دویست سال است به کشوری تجاوز نکرده است» و نه این‌که از دریوزگی نتوانسته است، سیاست‌های برون‌سپاری امنیت ملّی را تئوریزه می‌کنند و با برجام این امنیت درون‌زا را تا لحظۀ مرگ پیش بُرده‌اند.

ایران در موقعیتی خطرناک واقع در چهارراه جهانی، به درستی امنیت جغراسیاسی خود را بر بنیان‌های اخلاقی و دینی استوار کرد. این ایده نه فقط ضعفِ تنهایی جغراسیاسی ایران را پوشش داد، بلکه به عنوان پادزهری علیه قوای جهانی‌سازی و مصرف‌گرایی عمل کرد. شهادت و فداکاری شیعی تمام ایدئال‌های لیبرالیسم و قواعد روابط بین‌الملل را دچار چالش جدی کرد، تا جایی که ایران به یک مسئلۀ جهانی تبدیل شد و همین امر باعث افزایش قدرت آن گشت. البته با «عقلانی» شدن ایران طی دو دهۀ اخیر و عبور از نقش «بازیگر دیوانه» و بازگشت به نقش رئالیستی خود، مجدداً نقاط ضعف دوران پیش از انقلاب هویدا شد.

هنوز این خیال خام در ایران وجود دارد که با ایجاد دولتی متعارف و روابط حسنه با قدرت‌های اروپایی و آمریکایی و شکل‌گیری طبقه متوسط شهری که اقتصادی وابسته به متروپل دارند می‌توان امنیت نسبی این منطقه را فراهم کرد. واقعیت آن است که ایران نه در داخل از وحدتی طبیعی برخوردار است و نه اطراف آن را دولت یا اقوامی تشکیل می‌دهند که امنیت خود را برون‌سپاری کند. ایران منطقه‌ای است همانند جنگلی مخوف، تاریک و تنها که می‌توان فقط به کسانی در آن اعتماد کرد که با آنان اشتراک عقاید دارید. ناسیونالیسم پوشالی که قریب به یک سده در این منطقه تبلیغ می‌شود، چیزی جز یک تندیس مقوایی همانند دیگر «ملّت»‌های ساختگی منطقه نیست و ما استثناء نیستیم.

گذشته از آن، ایالات متحدۀ آمریکا به عنوان یگانه‌ صادرکنندۀ تمام پلشتی‌های عالم، خطری بنیادین برای اعتقادات دینی و امر قدسی است. وفاق با ایادیِ شیطانِ اکبر خبطی ناگوار و خطایی عمیق است. توهم اتحاد میهنی و وفاق ملّی با واقعیت‌های ایران و مخاطرات امنیتی آن سازگار نیست. هرگونه امتیاز به ایادی جهانی‌سازی، عرق‌خورها، ژیگول‌ها، دیوث‌ها و فاحشه‌ها که امنیت و اعتقادات سازندۀ نظم اجتماعی را فدای میلک‌شیک در پالادیوم و هرزگی در اندرزگو می‌کنند، عاقبتی شوم در پی خواهد داشت. آن‌کس که خون خود را در راه شیعه آن‌سوی مرزها فدا می‌کند، نمی‌تواند هضم کند که زمینه‌ساز امنیتِ الواطی و هرزگی بوده است و به مرور نیروی رزمندگی و سلحشوری خود را از دست می‌دهد. چه بسا به زنانگی، زندگی فردی و آرامش خانگی روی آورد و از «آرمان» و «نهضت» دست بکشد.

📜 @hepolitike