Dmsadeqi | میلاد صادقی

Btc 97 ❤️

https://dmsadeqi.ir/%d8%b9%d9%88%d8%a7%d9%85%d9%84-%d9%85%d9%88%d8%ab%d8%b1-%d8%a8%d8%b1-%d9%82%db%8c%d9%85%d8%aa-%d8%a8%db%8c%d8%aa%da%a9%d9%88%db%8c%d9%86/


تحلیل جدید از وضعیت بیتکوین

در ستایش نابرابری ها

بدیهی است انسان ها نابرابرند و نابرابر خواهند ماند. تنوع و تضاد از اصول حاکم بر طبیعت است . هر انسان موجودی یکتا و منحصر به فرد است که مجموعه ای از عوامل تصادفی و غیر تصادفی در شکل گیری تنوع دخیل هستند. بی معنی تر از برابری همه انسان ها وجود ندارد. انسان ها همواره و همیشه نابرابرند و طبیعتی که در آن زندگی می کنیم به دنبال تنوع و تضاد و هماهنگی حاصل از سازگاری این دو امر است. طبیعت به دنبال تولید انبوه کالای یکسان......

لینک کامل نیمچه مقاله
https://dmsadeqi.ir/economic-inequality-and-equality-in-law/

لایو تحلیلی.

.لایو
https://www.instagram.com/reel/C5_snD2iOQB/?igsh=YmFrZHlvNzd4NGdv

تحلیل مقدماتی شروع چرخه جدید بیتکوین در دوسال گذشته.
البته سلسله تحلیل های مفصل در پیج اینستاگرام و وبسایت می تونید استفاده کنید.
فکر کنم در جامعه فارسی زبان تنها تحلیل صریح ، مستند و ساختارمندی است که براورد از شروع چرخه جدید دارد

https://dmsadeqi.ir/%d9%85%d8%a7%d9%84%db%8c%d8%a7%d8%aa-%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b3%d8%a7%d9%84-1403/

.
آیا واقعا سیکل بیتکوین شروع شده؟
مدل و محاسبات بنده اواخر اکتبر سال گذشته را نقطه شروع سیکل جدید حدودا ۷۰۰ روزه برآورد کرده بود که به کرات در استوری کانال و وبسایت نظرات و تحلیل ارائه کردم
قبل تر با سابقه و عملکرد مدل کاملا آشنایی دارید. ( چرخه قبلی)
مدل انتظار داشت که بعد از آگوست به حوالی ۳۵ هزار دلار برسیم.
جدا از خوب یا بد بودن بیتکوین، مدل من سیکل جدید را به وضوح نشان می‌دهد.
بر خلاف جریان غالب تحلیلگران داخلی و خارجی ، مدل انتظار قیمت های به شدت پایین مثل ۱۰ یا ۱۲ هزار دلار را ایجاد نمی کرد. بازدهی تا آلان حوالی ۱۰۰ درصد دلاری و حدودا ۲۵۰ درصد ریالی بوده است.
اما پیش بینی: قیمت تعادلی این چرخه بر اساس مدل uvp میتونه حوالی ۵۰ تا ۶۰ هزار دلار قرار بگیره و تاپ پرایس ( سقف قیمت حبابی حوالی ۲۰۰ ).
میانگین قیمت برای من در سبدم حوالی ۱۸ هزار دلار است.
به نظرم یکسال دیگه تا پایان سیکل وجود داره.
نکته: این بازار به شدت پر ریسک است و عملا ریسک نکول هم وجود دارد. از منظر نوسان پذیری هم ریسک بیت کوین ۴۰ درصد در هرکف قیمتی مدنظر شماست.لذا اگر آشنایی به این بازار ندارید یا تحمل ریسک کافی ندارید از این پست بگذرید

سرمایه انسانی جلسه پنجم

سرمایه انسانی
قسمت پنجم
ادامه مباحث شامل تحلیل بازارهای نوظهور در هفته های آتی اگر استقبالی از روند کلاس ها وجود داشته باشه برگزار میشه
مخلصم
امیدوارم به درد بخوره
https://www.instagram.com/reel/C0MVht4CLpv/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==

https://dmsadeqi.ir/%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%d8%b7%d9%84%d8%a7%d8%b9%d8%a7%d8%aa-%d9%be%d9%88%d9%84-%d8%af%d8%b1-%d8%a8%db%8c%d8%a7%d9%88%d8%b1%db%8c%d9%85%d8%9f/

توصیه می کنم بالاخص تحلیلگران ، فعالان مجازی ، مدرسین و ... حتما مطلب رو مطالعه کنند.

https://dmsadeqi.ir/analysis-iran-business-environment-risk-management/

https://dmsadeqi.ir/analysis-iran-business-environment-risk-management/
لینک مقاله:
ترفندها و روش های بقا و سودسازی کسب و کارها در ایران

ارزش اضافی از کجا می آید ؟

قبل تر ها اقتصاددانان عامل ارزش افزوده بر روی کالا و خدمات را نیروی کار می دانستند. همانطور که مارکس بدون در نظر گرفتن نقش اصلی سرمایه ، صرفا ارزش افزوده را ناشی از نقش کارگر تعریف می کرد. ( هرچند مارکس را نمی توان اقتصاددان دانست ).
کمی بعد تر اقتصاددانان سرمایه را عامل شکل گیری ارزش می دانستند. اما واقعا عامل شکل گیری ارزش اضافی چیست؟برای من مفاهیمی همچون ایده ، ریسک ، بازده انتظاری ، هزینه فرصت سرمایه و انگیزه اقتصادی بسیار مهم تر از نقش کارگر دارد. بدیهی است بدون وجود ایده تجاری و ریسک پذیری و صرف نظر از هزینه فرصت سرمایه ، هیچ کسب و کاری پا نمی گیرد. مجموعه افرادی را در نظر بگیرید که با وجود تخصص فنی ، توانایی در ایجاد ایده تجاری ندارند. حتی با وجود ایده اگر ریسک پذیری در انها نباشد عملا نمی توان انتظار شکل گیری یک کسب و کار را داشت. ارزش اضافی را ناشی از نیروی کار دانستن همان نظرهای خام و عام پسند چپگرایانه بدون در نظر گرفتن عوامل ذهنی و تجاری در فرایند های اقتصادی است.
به زبان ساده سهم بسیار بیشتر صاحب کسب و کار از سود تولید همان پاداش ایده پردازی ، بازده ریسک پذیری او و منافع ناشی از هزینه فرصت هاست. ارزش اضافی دقیقا همان بازده انتظاری است که کارآفرین برای بدست اوردنش ریسک می کند . انگیزه سودسازی نیز همان عامل اصلی برای ترغیب کارآفرین به خطرپذیری است. بر هم زدن چنین ساختار سلسله مراتبی به راحتی نظام انگیزه در تولید را نابود می کند. بله کارفرما و کارآفرین منطقا باید سهم ده ها یا حتی هزاران برابری از سود حاصله داشته باشد.بگذارید با یک مثال ساده و مشهود بیان کنیم. آیا جمع زیادی از کارگران امکان تولید را مهیا می کند ؟ شما زمینی را در نظر بگیرید که به صرف وجود چندین کارگر قرار است تبدیل به ساختمان شود. بدون وجود ایده ، مدیریت و سرمایه آیا کارگران امکان ساخت را دارند؟ نه حقیقتا . شما کارخانه یا پروژه ساختمانی بدون مدیر را در نظر بگیرید. شما ساختمان بدون نقشه و ایده پردازی را در نظر بگیرید و نهایتا شما یک کسب و کار را بدون فاندر ریسک پذیر که سرمایه اش را به آب و آتش می زند فرض کنید ... نمی شود ! اگر چنین بود باید با تجمع کارگران در میدان های شهر برای دریافت کار ، شاهد ساختمان های بلند باشیم یا حتی اتحادیه های کارگری که کانون تشکل های چپگرایانه است باید تا به الان تبدیل به کسب و کارهای بزرگ می شدند. اینجاست که باز با مفهوم کمیابی سروکار خواهیم داشت. ایده ها بسیار کمیاب هستند و عامل تعیین کننده در فرایند های تجاری ، ایده ها هستند. سپس سرمایه و بعد از ان ساختار مدیریتی. نهایتا باید بدانیم نیروی کار کمیاب نیست و ارزش اضافی در فرایند تولید ناشی از نیروی کار نیست.
این گفتار به معنای نفی نقش نیروی کار نیست اما در فضای اجتماعی چپزده دنیا ، درک نقش ریسک و بازده بسیار مهم تر از سهم کارگران از سودسازی شرکت هاست.

🖋 میلاد صادقی
@dmsadeqi

مجموعه لایوهای جلسات دوره آموزشی" سرمایه انسانی"👆

۴

جلسه سوم پیج عمومی

2.سرمایه انسانی

1.سرمایه انسانی