پدر بیچاره نان را از مغازه دزدید ، اما به محض اینکه به بیرون برگشت ، مغازه دار مانع شد .
دختره که گیج شده از پدر می پرسد چی شده؟؟؟ پدر نگران است و لب هایش را باز می کند تا عذرخواهی کند ، اما مغازه دار می گوید دخترم ، پدرت باقی مانده پول را فراموش کرده . در حین بیرون رفتن پدر با حسرت و اجبار ناتوان به نظر می رسد ، بعد مغازه دار ؛ داد می زند و می گوید کیسه برنج را هم فراموش کردی
ایران من🌹
@bahag
ایرانیها ی شرافتمند حافظ آبروی یکدیگرند!
اگر هوا همدیگر را داشته باشیم
ظلم و فقر با هم ریشه کن می شوند