🖍بهروز مرادی
روشنفکر آن است که دارای فکر روشن و نورانی است.
در زمانهای که تاریکی، راه را بر مردم جامعه بسته است، او نور اندیشه و باطن عمیقش را بر راهها میافشاند و واقعیتِ پیرامون را بیتحریف و اغراق، قابل رؤیت و مسیر را روشن و طریقت نیکوی زیستن را زنده و پُررهرو میسازد.
حتی هنگامی که دانشگاههایی که قرار است انسانهای فرهیخته بسازند، در سیطرهی نافرهیختگی و بیفضیلتی، در منجلاب رانت و بیسوادی و بیاخلاقی، هویتِ آکادمیک خود را از دست دادهاند و به زائدهای از جهلِ فراگیر تبدیل شدهاند و در خروجی آنها از افراد دارای تابآوریِ اخلاقی و روانی و انسانی خبری نیست، او یکی مثل دیگرانِ سقوط کرده نمیشود.
بر قلهی پاکی میایستد و فرزانگی تعلیم میدهد.
او بر فراز رنج ایستاده و قویتر از دردهایش شده و حبّ و بُغض و شهوات و محرومیتها و عقدهها و تهیبودنها نظام اندیشه و فحوای کلام و محتوای قلم او را تعیین نمیکنند.
چون درونش غنی است، از تلهی "داشتن" و "خواستن" رهیده و ثروت باطنش او را متعادل و از ستیزه با حقیقت نجات داده و در زمانهی تسلط فساد و زشتکاری و پلیدی، به رنگ محیط پیرامون درنمیآید، یکی همچون دیگرانِ عام نمیشود که ماهیت وجودش از مدرک دانشگاهیاش نشان نداشته باشد و سخنان بیمغز و بیعمقش، عوامبودنشِ را برملا کنند.
در زمانهای که جامعه از آدمیانِ جعلی پُر شده است، یک روشنفکر راستین؛ یک انسان اصلی است.
او کسی است که سرنوشت کردارش را احساساتِ جریحهدارشدهاش تعیین نمیکنند و قلمش در سطح عوام نزول نمیکند، بلکه گفتارش سرشار از فرزانگی است و بر فضیلتهای انسانیِ فراموششده تأکید میورزد و سعیِ بلیغ خود را در راستای احیای انسانیتِ به تاراج رفته صرف میکند.
در زمانهی سلطهی فساد اداری، تسلیم رشوهخواری و نادرستکاری و نظامِ ناانسانیِ نهادینهشده نمیشود.
روح او از غُرزدنِ سخیف و شِکوهکردنِ ویرانکننده و ستیزهی بیشکوه و تخریب زندگی رهایی یافته، در وادی آبادی، ریههای خود را پر از هوای سازندگی میکند.
پس از تقدیمِ تبیین به خِرَدها و تحلیلِ واقعیت به ذهنها، ارزشهای بهیغمارفته را به یاد جامعه میآورد تا نیکویی در احتضار جان ندهد و خوبی کهنه نشود و نیکی پاس داشته شود، تا مردمِ غرق در محرومیتِ بیرونی و درونی و نداری ظاهری و باطنی به تاریکی خو نگیرند و از زیستن اخلاقی و انسانی پشیمان نشوند.
او دنبالهرو فاجعهی مرگ نیکی نمیشود. نور میجوید و نورِ یافته را در پیرامونش میافشاند تا روشنی را بگستراند و مردمِ بیراه را راه بنماید.
سخاوتش از آنجا پیداست که بنای زندگیاش را در پای بیداریِ انسان و پرورشِ نیکی و پراکنشِ راستی و یادآوری خودآگاهی صرف میکند و در ازای کارگزاری سامان نیک در جهان هیچ طلب نمیکند.
این سخاوت، عشق را از پنجرهی خانهی دل او هویدا میسازد.
١ آذر ١۴٠٣
🆔 @andishehayee