استاد سید علی اکبر صداقت ره @sireyesedaghat Channel on Telegram

استاد سید علی اکبر صداقت ره

@sireyesedaghat


گلچینی از مطالب سیر و سلوک و اخلاقی و عرفانی و مهدویت و..به قلم مرحوم استاد سید علی اکبر صداقت ره

استاد سید علی اکبر صداقت ره (Persian)

با کانال تلگرام استاد سید علی اکبر صداقت ره آشنا شوید! این کانال یک گلچین ارزشمند از مطالب مربوط به سیر و سلوک، اخلاقی، عرفانی، مهدویت و موارد دیگر است که توسط استاد سید علی اکبر صداقت ره، یکی از علمای برجسته ایران، تدوین شده است. اگر به یادگیری و فهم مطالب عرفانی و اخلاقی علاقه‌مند هستید، این کانال مناسب شماست. استاد سید علی اکبر صداقت ره با دانش و تجربه‌ی خود به شما کمک می‌کند تا به دنیای عرفان و اخلاق نگاهی عمیق‌تر بیندازید و از معارف ارزشمندش بهره‌مند شوید. پیوستن به این کانال می‌تواند یک قدم مثبت در جهت رشد و تحول شخصی شما باشد. پس حتما به کانال تلگرام "سید علی اکبر صداقت ره" بپیوندید و از مطالب ارزشمند این استاد بزرگ بهره‌مند شوید!

استاد سید علی اکبر صداقت ره

21 Nov, 13:37


🕊🕊🕊
🕊🕊
🕊

📔مصیبت بزرگ خاندان نبوت

عکس العمل امام


با ناله زهرا علیها السلام امام علیه السلام از جا بلند شد و گریبان عمر را گرفت و او را بر زمین زد و به دماغ و گردنش کوبید و خواست او را بکشد، که به یاد وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله افتاد و فرمود: «قسم به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برگزید ای پسر صحاک، اگر کتاب و قضائی؟ از طرف خدا نگذشته بود و عهدی که با پیامبر صلی الله علیه و آله نمودم، می دانستی که تو توان داخل شدن به خانه ام را نداشتی».

📔#مصیبت_بزرگ_خاندان_نبوت
🖋استاد سید علی اکبر صداقت ره

@sireyesedaghat

🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊

استاد سید علی اکبر صداقت ره

21 Nov, 13:37


🔸🔸🔸
🔸🔸
🔸
📖شرح احوالات شیخ علیرضا گلمحمدی

✍🏻 یادی از رجال

🔹مرحوم آقای قدسی(ره)

✍🏻یک نفری آنجا هست

آقای گلمحمدی می فرمودند: در قزوین پیش آقای قدسی رفتم و گفتم یک آقای بهجتی در قم هستند. ایشان گفتند: شنیدیم یک نفری آنجا هست. بعد از مدتی آمدم پیش آقای بهجت و گفتم، یک آقای قدسی در قزوین هستند، ایشان همان جواب را دادند و گفتند: شنیدم یک نفری آنجا هست.

🔹احوالات شیخ عبدالله پیاده (ره)

✍🏻 احوالات شیخ

جناب آقای گلمحمدی می فرمود: شیخ عبدالله پیاده، خان زاده بود و همه چیز را رها کرد و رفت از محبّین شد. نماز هم بالای سر حضرت معصومه (س) می خواند و به جماعت نمی‌خواند. در یک اتاق دو متر در دو متری منزل سید یزدی بود و زندگی می‌کرد. می گفتند طی الارض دارد و چون پیاده به مشهد و کربلا و نجف می رفت به او می گفتند شیخ عبدالله پیاده. خودش گفته بود در قضیه زن دو سه مرتبه ای امتحان شده ام و برای مثال در منزلی رفتم، زن در را بست و می‌خواست با من ... شود و...‌


📖#شرح_احوالات_شیخ_علیرضا_گلمحمدی
🖊استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat

🔸
🔸🔸
🔸🔸🔸

استاد سید علی اکبر صداقت ره

21 Nov, 13:36





📔تحفه معلم

📌مراقبه چشم


ادامه..‌‌..
قضیه دومی که در این ارتباط است آقا شیخ علی نوشتند: روزی به اتفاق پدرم به حمام رفته بودیم پس از بازگشت به منزل فرمودند: من در اتاق مشغول دعا می‌شوم، در را به روی من ببند و ضمناً دستور دادند نزد کسی بروم و پیامی از ایشان به او برسانم و فرمودند: در بازگشت از راهی که گورستان در آن واقع است عبور کن و مراقب باش که در راه به جایی ننگری و به چیزی چشم ندوزی. پس از بستن در اتاق، نزد آن کس رفتم و در بازگشت که از گورستان می‌گذشتم، زنی را دیدم که در راهرو منزل، بچه خود را به شدت کتک می‌زد. لحظه‌ای به آن منظره نگریستم و باز راه افتادم. چیزی نگذشته بود که پدرم را (به مکاشفه یا معاینه) دیدم که به سوی من می‌آید و به‌تندی در من می‌نگرد؛ به طرف منزل بازگشت؛ و ناگهان از نظرم ناپدید شد. به منزل بازگشتم و پدرم پس از ساعتی بعد از فراغت از دعا، از اتاق بیرون آمدند و فرمودند: پدر حاج شیخ محمود حلبی فوت کرده است باید به تشییع‌ جنازه‌اش برویم. گفتم: خبری از مرگ ایشان نبوده! فرمود: هم‌اکنون جنازه او را از نظر من گذرانیدند.

بعد در خدمت پدر به طرف تشییع‌ جنازه راه افتادم؛ تا آن‌که به محلی رسیدیم که ایشان را دیده بودم و به‌ تندی به من نگریسته بود. ناگهان فرمودند: چرا امر مرا اطاعت نکردی و در راه مراجعت تأمل نمودی؟ ابتدا انکار کردم، فرمودند: تو نبودی که به آن زن که فرزند خود را با کفش کتک می‌زد، نگریستی؟! چون به صحن عتیق رضوی رسیدیم، کسی آمد و خبر فوت پدر حاج محمود حلبی را که پدرم در خانه فرموده بود، رساندند.


📔#تحفه_معلم
🖊استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat




استاد سید علی اکبر صداقت ره

20 Nov, 17:42


🕊🕊🕊
🕊🕊
🕊

📔مصیبت بزرگ خاندان نبوت

آتش زدن خانه فاطمه «ع»


عمر به عده ای که نزدش بودند گفت: هیزم تهیه کنید، و با کمک آنان هیزم را کنار منزل فاطمه علیها السلام قرار دادند.
سپس عمر صدا بلند کرد تا علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام بشنوند: قسم به خدا ای علی باید بیرون بیائی و با خلیفه رسول الله بیعت کنی و الّا خانه ات (شما) را بسوزانم!!.
زهرا علیها السلام فرمود: ای عمر ما را با تو کاری نیست؛ او گفت: درب را باز کن وگرنه خانه را با اهل آن می سوزانم¹.

زهرا علیها السلام فرمود: از خدا نمی ترسی که داخل خانه ام (بدون اجازه) می شوید؟!. عمر با شنیدن این کلام از قصدش منصرف نشد و طلب آتش کرد. چون آتش به درب خانه افروختن گرفت [و مقداری سوخت با لگد به درب خانه زد² و با فشار به درون خانه رفت ]³
فاطمه علیها السلام جلو آمد و فریاد زد: «ای پدر، ای رسول خدا».

عمر شمشیرش در غلاف بود، بلند کرد و به پهلوی زهرا زد⁴، و صدایش بلند شد «ای پدر». بار دوم عمر تازیانه را بلند کرد و بر بازوی زهرا علیها السلام زد (فنادت): ندایش بلند شد «ای رسول خدا (ببین) بعد از تو ابوبکر و عمر چقدر بد رفتاری میکنند»⁵.

منابع:
1-اِفْتَحیٖ الْباب وَ أحْرقْناٰ عَلَيكُمْ بَيْتِكُمْ
2-فأضْرَمهاٰ فیٖ الْباٰبَ
3-ناسخ التواریخ ص ۹۶
4-فَرَفَع السوطَ فَضَربَ بهٖ ذِرَاعهاٰ
5-سه بار صدای زهرا علیها السلام: ای بابا یا رسول الله ــ ای بابا یا رسول الله بلند شد از اثر تازیانه و شمشیر اما کسی به فریاد او نرسید!!.

📔#مصیبت_بزرگ_خاندان_نبوت
🖋استاد سید علی اکبر صداقت ره

@sireyesedaghat

🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊

استاد سید علی اکبر صداقت ره

20 Nov, 17:41


💫💫💫
💫💫
💫
📖داستان هایی از زندگی حضرت علی(ع)

✍🏻۱۵_ نقش علی (ع) در جنگ احد


🔸خليفه دوم به شقیق بن سلمه درباره شجاعت علی علیه السلام گفت: روز جنگ احد ما با رسول خدا بیعت کردیم بر اینکه فرار نکنیم، اگر کسی فرار کرد او گمراه است، و اگر کسی از ما کشته شد شهید شده و رسول خدا صل الله علیه وآله پشت و پناه اوست.

🔸وقتی که صنا دید قریش با لشکریان به ما حمله کردند طاقت نیاوردیم بلکه از میدان جنگ فرار کردیم؛ ناگاه امیرالمؤمنین علیه السلام را دیدیم که مانند شیر خشم آلود، کفی از ریگ زمین برداشته بر روی ما پاشید، فرمود روی شما سیاه باد!! این وقت صورتهای ما غبارآلود گردید، و او می فرمود: کجا فرار می‌کنید به طرف آتش می روید؟! ما برنگشتیم، بعد دیدیم دوباره علی علیه‌السلام به طرف ما حمله کرده، در حالی که در دست او شمشیری بود که از او مرگ می چکید، و فرمود: شما بیعت نمودید و آن را نقض و شکستید، قسم به خدا کشتن شما از این جماعت،بهتر است.

🔸 من نظر کردم، دیدم چشمهای علی علیه السلام مانند دو مشعل فروزان است و چنان شده که گویا دو کاسه پر از خون است، یقین کردم که به ما حمله خواهد کرد، از میان صحابه نزدش رفتم و گفتم: یا اباالحسن! به ما حمله مکن که دأب عرب است، گاه فرار می کند و گاه بر می گردد. علی از من حیا کرد، روی خود را به طرف دیگر برگردانید؛ قسم به خدا تا حال، آن اُبُهَت روز احد از قلبم خارج نشده است.

منابع؛
۱- بحارالانوار

📖#داستانهایی_از_زندگی_حضرت_علی_ع
🖊استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat

💫
💫💫
💫💫💫

استاد سید علی اکبر صداقت ره

20 Nov, 17:41


💎💎💎
💎💎
💎
📘 سویدای دل

۹۲ - 《ظهور جملۀ اشیاء، بضد است
ولی حق را نه مانند و نه ضدّ [ندّ] است》


💠 همه اشیاء مانند روز ،فقر ،مرض، به ضدشان مانند شب، غنی شناخته می شوند. اما خداوند مانند و ضد ندارد تا سبب شناخت او گردد.

۹۳-《 چو نبود ذات حق را شبه و همتا
ندانم تا چگونه دانم او را》


💠 چون ذات خداوند را شیبه و همتائی نبوده، نمی‌دانم چگونه فلسفی، که چشم بصیرتش باز نشده او را خواهد شناخت.

۹۴-《 ندارد ممکن از واجب نمونه
چگونه دانیش آخر چگونه؟》

💠 ممکن الوجود که از واجب الوجود، نشانه و اثری ندارد، چگونه سبب شناخت او می گردد؟ زیرا دلیل،باید از مدلول روشن تر باشد.


📘#سویدای_دل
🖊استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat

💎
💎💎
💎💎💎

استاد سید علی اکبر صداقت ره

20 Nov, 06:41


#محبت_امام_زمان_عج
@sireyesedaghat

استاد سید علی اکبر صداقت ره

19 Nov, 14:40


🕊🕊🕊
🕊🕊
🕊

📔مصیبت بزرگ خاندان نبوت

قنفذ قاصد ابوبکر


🔰عمر به ابوبکر گفت: این بار «قنفذ» را می فرستیم که مردی خشن و سخت گیر است. به امر «ابابکر» «قنفذ» به همراه دسته ای¹ به سوی خانه علی علیه السلام رهسپار شدند و اجازه ورود و سخن گفتند خواستند، حضرت اجازه نداد. آنان نزد ابوبکر بازگشتند و گفتند: به ما اجازه نداد.

برای مرتبه چهارم

🔰عمر گفت: برگردید اگر اجازه داد داخل شوید و گرنه بدون اجازه داخل خواهیم شد. جمعیت همراه «قنفذ» حرکت کردند به طرف خانه امام علیه السلام و اجازه خواستند.
زهرا علیها السلام فرمود: نمی گذارم بدون اجازه وارد خانه ام شوید. جمعیت به طرف مسجد نزد آن دو برگشتند و قنفذ کنار درب خانه باقی ماند. آنان گفتند: فاطمه علیها السلام اجازه ورود به خانه را به ما نداد، عمر غضبناک شد و گفت: ما را با زنها چه کار باشد!

منابع:
1-بیت الاحزان ص ۹۳

📔#مصیبت_بزرگ_خاندان_نبوت
🖋استاد سید علی اکبر صداقت ره

@sireyesedaghat

🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊

استاد سید علی اکبر صداقت ره

19 Nov, 14:40


🌟🌟🌟
🌟🌟
🌟
📜 فتوحات

حضرت زهرا سلام الله علیها

✍🏻 توسل و نجات


ادامه...
🔸فوراً از پله ها بالا رفتم و شب مهتابی بود و نگاه کردم، گویا شهر مکه نبود و از کوههای ابوقبیس و حرا و ثور خبری نیست، انگار کوه طرزجان یزد است.

🔸لب بام آمدم که ببینم ناصبی ها چه می کنند، با کمال تعجب دیدم در منزل خودم می باشم! تعجب کردم و گفتم: خوابم یا بیدار
مکه کجا، یزد کجا!!

🔸پس آهسته خانواده و بچه هایم را صدا زدم. آنها ترسیدند و به همدیگر می گفتند: صدای بابا می آید! عیالم به آنها می گفت: بابایتان مکه است، چند ماه دیگر می‌آید. پس آرام آنها را صدا زدم و گفتم: درب بام را باز کنید. بچه ها دویدند و درب بام را باز کردند و همه مبهوت بودند. پس خدا را شکر کردم که بتوسل حضرت زهرا سلام الله علیها مرا از کشته شدن نجات داد و به طرفة العيني (طى الارض) مرا از مکه به یزد آورد؛ پس قضیه خود را برای آنان نقل کردم (۱).

منابع؛
۱- کرامات الفاطمیة

📜#فتوحات
🖊استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat

☀️
☀️☀️
☀️☀️☀️

استاد سید علی اکبر صداقت ره

19 Nov, 14:39





📜 میل معشوقان

✍🏻 اطلاع از مردن حاج اسماعيل مقدّس


گروهی از اهالی بهار برای زیارت امامان به عراق رفتند. یکی از اهالی بهار به نام حاج اسماعیل مقدّس که شخصی متدین و نیکوکاری بود، به طور ناگهانی در صحن مطهر اميرالمؤمنين على علیه السلام سکته کرد و از دنیا رفت. همراهان نگران شدند که در شهر غریب چه طور او را غسل دهند و دفن نمایند. سرگردان در کنار جسد ایستاده و دنبال چاره بودند که همان وقت مرحوم آقای بهاری کفن به دست گرفته تشریف آورد و فرمود:"ناراحت نباشید. کمک کنید تا او را دفن کنیم".
پس از غسل و کفن و نماز و تشییع، در قبرستان نجف اشرف (وادی السلام) دفن نمودند. حاضرین در حیرت ماندند که آقای بهاری چه طور از مرگ آن مرد با خبر شد و کفن با خود آورده بود. (۴۲)

منابع؛
۴۲.حکیم اصحاب

📜#میل_معشوقان
🖊استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat




استاد سید علی اکبر صداقت ره

18 Nov, 18:29


🕊🕊🕊
🕊🕊
🕊

📔مصیبت بزرگ خاندان نبوت

خواندن امام برای بیعت


ادامه...

🔰پیغام رسان جواب را به ابابکر رساند. ابابکر گفت: برو به علی علیه السلام بگو جواب امیرالمؤمنین را بده! فرستاده بازگشت و حضرت در جواب بار دوم فرمود: سبحان الله، دیر زمانی از پیمانتان نگذشته است که آنرا فراموش کرده باشید، ابابکر خوب می داند که این اسم جز برای من صلاحیت ندارد...
قاصد پیام علی علیه السلام را به ابابکر رساند و او آنروز صرف نظر کرد.

علی «ع» و فاطمه «س» بر در خانه مهاجر و انصار


🔰چون شب شد علی علیه السلام فاطمه علیها السلام را بر الاغی سوار و دست حسن علیه السلام و حسین علیه السلام را گرفت و به خانه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله رهسپار شد و آنان را به خدا قسم می داد تا او را در اثبات حقش یاری کنند؛ فقط چهار نفر: سلمان، ابوذر، مقداد و زبیر بن عوام (صبح) با سرهای تراشیده نزد امام آمدند¹.

منابع:
1-بعضی ها نوشته اند که این مسئله درخواست و پاسخ چند شب و صبح تکرار شد. ناسخ التواریخ ص ۹۱

📔#مصیبت_بزرگ_خاندان_نبوت
🖋استاد سید علی اکبر صداقت ره

@sireyesedaghat

🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊

استاد سید علی اکبر صداقت ره

18 Nov, 18:28


💠💠💠
💠💠
💠
📘شرق بی غروب

زکات


ادامه....
🔹زکات دست، بخشش و عطا و سخاوت از نعمت‌هایی که خدا به تو داده می‌باشد؛ و به کار بستن دست به نوشتن کتاب‌های علمی و چیزهایی که به‌وسیلهٔ آن نفعی نصیب مسلمانان در طاعت خدا شود و یا شرّی از آنان دور گردد.

🔹زکات پا، رفتن به جایی است که حقوق خداوند تعالی در آن است مانند زیارت افراد صالح و مجالس ذکر و اصلاح میان مردم و صلهٔ رحم و جهاد و آنچه در آن صلاح قلب و دین در آن می‌باشد.

🔹آنچه از زکات ذکر کردیم به قدری است که دل‌های مردم آن را تفهیم کنند و نفوس آن‌ها را به کار ببرند و بر این‌ها فقط بندگان مقرّب و مخلص آگاهی دارند و بیشتر از آن است که به شمارش درآید و تنها آنان اهلیّت درک حقایق را داشته و غیر ایشان صلاحیت ندارند.


📘#شرق_بی‌غروب
🖌استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat

💠
💠💠
💠💠💠

استاد سید علی اکبر صداقت ره

18 Nov, 18:28


☀️☀️☀️
☀️☀️
☀️
🕋 تجلیات اسماء‌الهی

🌖 ۸۶. سٰامِعُ
(۱۷۱)
شنونده ،‌شنوا
استجابت دعا و باز شدن گوش برزخی، از تجلّی اسم سامع است.


🌖 ۸۷ .جٰامِعُ (۱۱۴)
فراهم کننده ، گرد آورنده
جمع دوستان ، دفع تفرقۀ زن و شوهر و خلاصی از فقر، از تجلی اسم جامع است.


🌖 ۸۸. شٰافِعُ (۴۵۱)
شفاعت کننده
فراهم شدن اسباب قبولی، از تجلی اسم شافع است.


🌖 ۸۹. وٰاسِعُ (۱۳۷)
گشاینده ، پهناور
رزق ، زیادتی عمر، قانع شدن و سهولت روزی، از تجلی اسم واسع است.


🌖 ۹۰. مُوسِعُ (۱۷۶)
وسعت بخش ، گشایش دهنده ، گسترانده
سعه صدر، گشایش امور، از تجلی اسم موسع است.


🕋#تجلیات_اسماء_الهی
🖋استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat

☀️
☀️☀️
☀️☀️☀️

استاد سید علی اکبر صداقت ره

18 Nov, 04:35


#محبت_امام_زمان_عج
@sireyesedaghat

استاد سید علی اکبر صداقت ره

17 Nov, 13:59


🕊🕊🕊
🕊🕊
🕊

📔مصیبت بزرگ خاندان نبوت

وقایع بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله


ادامه...

🔰...امام به اصحاب خود فرمود: خدای شما را رحمت کند به خانه های خود بازگردید، به خدا قسم دیگر داخل مسجد نشوم مگر برای زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله یا قضای حکمی از دین؛ چه آنکه حجت خدا مردم را از سرگردانی در دین باید نجات بدهد¹.
حضرت وارد منزل و مشغول جمع آوری قرآن شد. ابابکر کس فرستاد که بیا با ما بیعت کن، امام فرمود: ردای به دوش نمی افکنم مگر برای نماز تا قرآن را جمع کنم².

خواندن امام برای بیعت³

🔰عمر به ابابکر گفت: کسی را بفرست تا علی علیه السلام را به بیعت بخواند، چون بدون بیعت علی علیه السلام کار خلافت استوار نشود. ابابکر کسی نزد امام فرستاد که خلیفه رسول الله را اجابت کن!! چون پیغام به امام رسید فرمود: چقدر زود بر پیامبر دروغ بستید، او و اطرافیانش می دانند که غیر مرا پیامبر صلی الله علیه و آله به خلافت تعیین نکرده است.

منابع:
1-بیت الاحزان ص ۷۵
2-بیت الاحزان ص ۸۳
3-نقل این قسمت از کتاب سلیم بن قیس می باشد.

📔#مصیبت_بزرگ_خاندان_نبوت
🖋استاد سید علی اکبر صداقت ره

@sireyesedaghat

🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊

استاد سید علی اکبر صداقت ره

17 Nov, 13:57


🍃🍃🍃
🍃🍃
🍃
📔استاد طریق

تاثیر پیر بر نفس و روان


ادامه....
🍃مرحوم عارف کامل ملّا حسینقلی همدانی درباره اتصال به استاد اخلاق و عرفان سید علی شوشتری فرمودند: استاد فقه ام شیخ مرتضی انصاری روزهای چهارشنبه به منزل سید علی شوشتری می‌رفت این مسئله توجه مرا جلب کرد، به بهانه استخاره درب خانهٔ سید علی شوشتری را زدم و گفتم: استخاره می‌خواهم. آقا سید علی فرمود: بگویید بیاید داخل.

🍃داخل خانه شدم دیدم آقا سید علی به هیئت استاد و شیخ انصاری به هیئت شاگرد نشسته و سید مطالبی را به او در اخلاقیات و وعظ می‌فرمود!

ادامه دارد...

📔 #استاد_طریق
✍🏻فاطمه زین العابدین پور
@sireyesedaghat

🍃
🍃🍃
🍃🍃🍃

استاد سید علی اکبر صداقت ره

17 Nov, 13:57





📒طریقه مرتضوی

بیهوش شدن حضرت زهرا علیهاالسلام


۷۸. و حضرت فاطمه علیها السلام چنانچه در «من لایحضره الفقیه» مذکور است، در محل شنیدن قول «محمد رسول‌الله» در اذان بلال، صیحه زد و افتاد و بی‌هوش شد.

امام حسن علیه السلام و نظر به اعمال

۷۹. حضرت امام حسن علیه‌السلام وقتی‌ که اعمال را در قیامت به نظر ذوالجلال به خاطر می‌رساند، به روی در می‌افتاد و بی‌هوش می‌شد.

📒#طریقه_مرتضوی
✍🏻استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat




استاد سید علی اکبر صداقت ره

16 Nov, 16:21


🕊🕊🕊
🕊🕊
🕊

📔مصیبت بزرگ خاندان نبوت

وقایع بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله


ادامه...

🔰آمدیم با شما مشورت کنیم امام فرمود: «عده شما اندک و جمعیت آنان بسیار، و درگیری با آنان کار به کشتار می کشد... سینه هایشان از کینه خدا و عترتش پر است، و طالب خون آباد خود هستند... خودتان نزد ابابکر بروید و آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله را شنیدید را بگوئید¹.»

آنان روز جمعه روز پنجم وفات پیامبر صلی الله علیه و آله به مسجد آمدند و همگی با ابابکر احتجاج کردند، و او نتوانست جواب آنها را بدهد؛ گفت: خلافت مرا نمی شود، من از شما بهتر نیستم، مرا بگذارید و شایسته ای را انتخاب کنید!!.

عمر در این مسئله دخالت کرد و خالد بن ولید با هزار نفر بر در خانه ابابکر جمع شدند و گفتند: مردم چرا نشسته اید که بنی هاشم در خلافت طمع کردند، خلاصه تا چهار هزار نفر جمع شدند و جلوی آنان عمر، ابابکر را با عظمتی وارد مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله کردند و عمر گفت: اگر اصحاب علی علیه السلام مانند احتجاج روز قبل سخن گویند سرشان را از تن جدا کنیم.

منابع:
1-بیت الاحزان ص ۷۴

📔#مصیبت_بزرگ_خاندان_پیامبر
🖋استاد سید علی اکبر صداقت ره

@sireyesedaghat

🕊
🕊🕊
🕊🕊🕊

استاد سید علی اکبر صداقت ره

16 Nov, 16:19





📜چشم خدا

زیارت روز غدیر


ادامه.....
💎(احزاب ۱۳_۱۰) و خداوند متعال فرمود : "چون مؤمنان دسته‌های مشرک را دیدند ،گفتند این همان است که خداوند و فرستاده او به ما وعده دادهاند و خداوند و فرستاده او راست گفتند و جزبه ایمان و فرمان برداری آنان نیفزود". (احزاب ۲۲)

💎پس (ای علی!) تو عمر بن عبدود را کشتی و همه شان را پراکنده کردی و خداوند کافران را با خشم بازگرداند در حالی که به غنیمتی نرسیدند و خداوند جنگ را از مؤمنان کفایت کند و خداوند نیرومند و ارجمند باشد. و روز جنگ اُحد هنگامی که گروهی دور می‌شدند و به کسی اعتنا نمی نمودند و پیامبر از پشت سر آنها را می‌خواند، و تو در آن حال مشرکان را از سمت راست و چپ پیامبر دفع می‌کردی ،


ادامه دارد...

📜#چشم‌_خدا
✍🏻استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat




استاد سید علی اکبر صداقت ره

16 Nov, 15:57


🌀🌀🌀
🌀🌀
🌀
📘 مراقبهٔ سالکین

همت مراقب


ادامه ....
🔹در اینجا برای توضیح اینکه مراقبت حضرت یوسف علیه‌السلام به چه شکل همّ او را نسبت به زلیخا تغییر داد تا به اشکالی برخورد نکند،

🔹 گوییم هر آینه زلیخا قصد کرد که یوسف را در آغوش بگیرد، یوسف نیز قصد و آهنگ نمود که او را زده و از خود دور کند و اگر دلیل و راهنمایی پروردگارش را (که به‌وسیله وحی و الهام، به او نمایاند) نمی‌دید و قصد خود را انجام می‌داد، عزیز مصر (شوهر زلیخا) او را هلاک و تباه می‌نمود.

🔹یا زلیخا می‌گفت: «یوسف خواست با من کار زشت کند،‌ من او را منع نمودم و جلوگیری کردم. از این جهت مرا زد» خداوند این‌چنین کرد که دلیل و راهنمایی را به او نمایاند و بدی و کار زِشتِ زدنِ زلیخا را از او بازگردانَد؛ زیرا یوسف علیه‌السلام از بندگان برگزیده بود.

ادامه دارد..

📘#مراقبهٔ_سالکین
🖌استاد سید علی اکبر صداقت ره
@sireyesedaghat

🌀
🌀🌀
🌀🌀🌀

1,140

subscribers

520

photos

17

videos