فراسوی سیاست @akhalaji Channel on Telegram

فراسوی سیاست

@akhalaji


همواره در «فراسوی سیاست» می‌توان راهی به سوی آگاهی، اندیشه‌ورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت یافت!

فراسوی سیاست (Persian)

با عضویت در کانال تلگرام «فراسوی سیاست» با نام کاربری «akhalaji» به دنیایی از آگاهی، اندیشه‌ورزی، روشنگری، رهایی، و معنویت خواهید پیوست. این کانال، به عنوان یک فضای اندیشه و تفکر، مکانی برای بررسی موضوعات مختلف از جوانب مختلف است. با مطالعه محتواهای این کانال، فرصتی برای افزایش دانش و آگاهی خود پیدا خواهید کرد. برای افرادی که علاقه‌مند به گسترش دایره دانش و درک خود هستند، کانال «فراسوی سیاست» یک منبع ارزشمند است. بنابراین، اگر به دنبال یک فضای معنوی و پر انرژی برای تفکر و بحث به صورت کاملا‌ منصفانه هستید، حتما این کانال را دنبال کنید و از فرصت‌های منحصر به فرد آن بهره‌مند شوید.

فراسوی سیاست

18 Feb, 08:50


🔷سه شرط!

🖊 تحریریه جامعه‌نو

اگر روزی در این کشور ریزش برج در تهران پانصد نفر تلفات داد و سیل سیستان را برد، زلزله قزوین را با خاک یکسان‌کرد و ده کارگر در اهواز و اصفهان خود را دار زدند اما شب در اخبار تلویزیون سران کشور پس از اعلام سه‌روز عزای عمومی سخنرانی نهی از مذاکره با فلان کشور و تهدید دشمنان زبون کردند و اخبار با نمایش یک‌اسلحه تازه و ساخت سانتریفوژ با هوش‌مصنوعی و تولید بزغاله‌ی مصنوعی با هوش کهکشانی و کافی‌بودن ذخایر کشور و افتتاح صدوپنجاه پروژه و ... پر شد، حیرت‌نکنید. دست‌فرمان مسلط حکومت چنین است: صاحب کشور است، به سلیقه خودش آن را اداره‌می‌کند و این‌که کدام مسئله مهم و کدام بی‌اهمیت است بسته به تشخیص اوست. براساس ظرفیت خود رفتار می‌کند. برای آن‌که بدانید ظرفیت حکومت برای اداره‌ی کشور با وجود استفاده از هوش‌مصنوعی و هوش‌فضایی و دانشمندان مؤمن که همه‌ی دستگاه‌های تاریخ بشر را به هزینه‌ی کمتر ساخته و یا از نو اختراع کرده‌‌اند چقدر است، بریده‌ای از الفِ «بحران دستمزد (https://t.me/jameeno/1866)» را از 12 اسفند 1397 درباره‌ی حداکثر انتظاراتی که می‌توان از این حکومت داشت می‌آوریم. آنجا گفته‌بودیم هر خبطی می‌خواهید بکنی، اما سه‌امکان حداقلی را از این ملت ثروتمندِ فلک‌زده نگیرید. آن‌مطلب چنین بود:

... ما راه‌حلی را به میان می‌آوریم که آن را از آینده آورده‌ایم! از پیش‌بینی نتایج سیاست‌هایی که حکومت در داخل و خارج بر همه تحمیل می‌کند. وضعیت هنوز فاجعه‌بار نیست اما بحران در افق آن دیده‌می‌شود: ناتوانی در تنظیم رابطه با جهان خارج همراه با فشار کمرشکن گردنه‌گیران بین‌المللی، ناکارایی در تصمیم‌سازی‌های کلان اقتصادی منجر به قفل‌شدن اقتصاد، فساد گسترده در دستگاه‌های حکومتی و کاهش ظرفیت‌های اقتصاد در اثر کاهش فروش نفت و به‌هم‌خوردن سازوکار قیمت‌ها. هیچ‌کدام از این گرفتاری‌ها رو به کاهش نیستند و رفتار نهادهای حکومتی در مسیر وخیم‌تر کردن آن‌هاست (مثل تعلل مجمع تشخیص‌مصلحت درباره‌ی لوایح مرتبط با مبادلات خارجی و اصرار همه به سیاست‌های اشتباه ارزی). نتیجه‌ی این وضعیت افزایش تورم، گسترش فقر و تضعیف بنیه‌ی اقتصاد است. نتیجه‌ی نهایی هم برگشت ملی به وضعیتی پیشاتوسعه است که فقر عمومی مشخصه‌ی اصلی آن است. پیشنهاد ما آمادگی لاجرم برای عبور از چنین وضعیتی است. دولت باید خود را آماده انجام مکفی سه‌وظیفه کند: تضمین آن‌که آموزش و تحصیل تعطیل‌نشود، اطمینان‌یابی از این‌که حداقلی از خدمات بهداشتی و درمانی در اختیار همه باشد و تضمین فراهم‌سازی حد کافی کالری در روز برای همه. این پیشنهاد البته عده‌ای را حیرت‌زده، برخی را عصبانی و گروهی را پرسش‌گر می‌کند که «چرا؟»؛ چرا به جای این پیشنهادها نمی‌گویید از مقدار فساد، اختلاس و بذل و بخشش‌های خارجی کم‌کنند؟ چرا دنبال کاهش حیف و میل و ریخت‌وپاش آقازاده‌ها نباشیم؟ چرا...
حالا به جای آن‌که بگوییم ما از قبل گفته‌بودیم که چه چیزی در انتظار شماست، باید این را بگوییم که دیگر می‌باید مطمئن شد آن انتظارات حداقلی هم که گفته‌بودیم بیش از ظرفیت‌های دست‌فرمان مسلط بوده و امکان برآوردن و یا جلوگیری از بدتر شدن نیز دیگر وجود ندارد! حتی آن سه‌شرط حیاتی و ابتدایی هم محقق نشد و بعید هم است هر نوع مطالبه و حق دیگر مردم این کشور برآورده‌بشود. می‌باید نگران گذار این دست‌فرمان از پیچ تند جانشینی هم بود.
امیدواریم این دست‌فرمان به طریق کم‌هزینه‌ای عوض‌شود و فرمان بدون شکستن بچرخد.

@jameeno
#شرط #شرط_و_شروط
@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Feb, 06:40


🔷 «چین چگونه از دام فقر فرار کرد؟»

✍🏻 محمدحسین عمادی

چین نه‌تنها اولین دولت جهان است که هدف راهبردی برنامه توسعه پایدار سازمان ملل متحد را ۱۰سال زودتر از ضرب‌الاجل تعیین شده به مرحله عمل رساند، بلکه اولین کشور جهان در طول تاریخ بشریت محسوب می‌شود که توانسته بزرگ‌ترین عملیات فقرزدایی را با موفقیت به اجرا دربیاورد. این کشور طی چهار دهه گذشته توانسته بالغ‌بر ۷۷۰ میلیون نفر از جمعیت خود را از چنگال فقر رهایی ببخشد و از این طریق بیشترین سهم را در عرصه مبارزه با فقر در بین کشورهای جهان به خود اختصاص دهد.

آخرین مرحله فقرزدایی چین نیز از هشت سال پیش آغاز شد. در این فاز به‌طور متوسط سالانه بیش از ۱۰میلیون نفر از فقر مطلق خارج شده‌اند. در این مرحله مقامات چین ۸۳۲ شهرستان و ۱۲۸هزار روستا با جمعیتی نزدیک به ۱۰۰میلیون نفر را مورد شناسایی قرار دادند و برنامه‌ریزی و اقدامات منطقه‌ای را برای فقرزدایی آغاز کردند.

با بهبود وضعیت معیشت و تولید، درآمد خالص سرانه افراد فقیر از ۴۵۰ دلار در سال ۲۰۱۵ به ۱۵۵۰ دلار در سال ۲۰۲۰ تغییر کرده است.

در آستانه سال نوی چینی وبه مناسبت صدمین سال تاسیس حزب کمونیست، طی مراسمی پنج‌شنبه گذشته ریشه‌کنی فقر در این کشور رسما اعلام شد. چین نه تنها اولین دولت جهان است که نخستین هدف راهبردی توسعه جهان موسوم به SDG۱ را ۱۰ سال زودتر از ضرب‌الاجل تعیین شده به مرحله عمل رسانده بلکه اولین کشور جهان در طول تاریخ بشریت است که توانسته چهره کشوری با بیش از یک میلیارد و چهارصد میلیون جمعیت را از ننگ فقر و گرسنگی بزداید.

طی چهار دهه گذشته این کشور سوسیالیستی توانسته بالغ بر ۷۷۰ میلیون نفر از جمعیت چین را از چنگال فقر رهایی بخشیده و از این طریق بیشترین سهم را در عرصه مبارزه با فقر در بین کشورهای جهان به خود اختصاص داده است.

رهایی ۷۷۰ میلیون نفر از چنگال فقر توسط چین به این معناست که بیش از ۷۰ درصد از کل کسانی که در کل جهان از فقر رهایی یافته‌اند تنها در چهار دهه گذشته و توسط اقدامات دولت چین به‌وقوع پیوسته است ...

▪️ادامه مطلب ...

https://otaghiranonline.ir/amp/37258

#فقرزدایی #فقرزدایی_در_چین #فرار_از_دام_فقر

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Feb, 06:30


📚 معرفی کتاب

☑️ خاندان هوآوی!

✍🏻 کایل چان

🖊 ترجمه فرهاد قدوسی

کتاب "خاندان هوآوی"، نوشته خبرنگار واشنگتن پست اِوا دو (Eva Dou) باید یکی از مهم‌ترین کتاب‌ها درباره چین و سیاست صنعتی در سال‌های اخیر باشد. من هنوز در حال خواندن آن هستم و بخش‌هایی را که چشمگیر یافتم در این رشته به اشتراک می‌گذارم:

۱. یک مدیر اجرایی از نورتل کانادا در دهه ۱۹۸۰ بازار مخابرات چین را یک "معدن طلا" خواند زیرا چین کاملاً به تجهیزات خارجی وابسته بود. یک سفیر کانادایی گفت که شرکت‌های کانادایی فناوری قدیمی را به چین می‌فروختند و همیشه یک قدم جلوتر می‌ماندند.

۲. هوآوی در روزهای اول برای تأمین مالی مشکل داشت. بانک‌های دولتی نمی‌خواستند روی آنها ریسک کنند. بنابراین هوآوی یک شرکت مشترک جداگانه تأسیس کرد که ادارات مخابرات استانی و شهری را به عنوان سرمایه‌گذار جذب کرد. این دولت‌های محلی همچنین از اولین مشتریان بودند.

۳. رن ژنگفی، بنیانگذار هوآوی به طور معروف گفت: "کشوری بدون سوئیچ‌های برنامه‌پذیر خودش مثل کشوری بدون ارتش است." او همچنین گفت این تجهیزات "مربوط به امنیت ملی" است و "نرم‌افزار آن باید در دستان دولت چین باشد."

۴. از همان ابتدا، رهبران ارشد چین نقش حیاتی هوآوی در کمک به ساخت صنعت نیمه‌هادی چین را تشخیص دادند. "در سال ۱۹۹۶، هوآوی یکی از هشت شرکتی بود که توسط پکن برای یک برنامه توسعه نیمه‌هادی ملی به ارزش ۱ میلیارد دلار انتخاب شد."

۵. در دهه ۱۹۹۰، پکن از همان ابتدا به هوآوی در فروش تجهیزات مخابراتی به کشورهای دیگر کمک می‌کرد. "در سفر سال ۱۹۹۵ به اروپای شرقی، معاون نخست‌وزیر لی، سوئیچ‌های C&C08 هوآوی را به عنوان هدایای دیپلماتیک به همراه برد."

۶. رن ژنگفی، بنیانگذار، می‌ترسید که هوآوی به دلیل اهمیت ملی‌اش در نهایت ملی شود. او می‌ترسید هوآوی به یک شرکت دولتی کند و سنگین تبدیل شود، و حتی برخی وام‌های دولتی را برای جلوگیری از این امر رد کرد.

۷. لی پنگ نخست‌وزیر یک بار از رن ژنگفی هوآوی پرسید که آیا تجهیزات هوآوی می‌تواند برای ردیابی تماس‌ها برای امنیت ملی استفاده شود. رن گفت که وقتی تماسی برقرار می‌شود، آنها فوراً متوجه می‌شوند. اما آنها هرگز به طور علنی نگفتند که آیا این ابزارهای نظارتی توسعه یافته‌اند یا نه.

۸. هوآوی به تیم فروش پرتلاش خود "گله گرگ" می‌گفت. رن ژنگفی مدیرعامل، رویدادهای "استعفای جمعی" برگزار می‌کرد که در آن فروشندگان باید خلاصه کار و نامه استعفا می‌نوشتند و رن فقط یکی از آنها را امضا می‌کرد. (شرط می‌بندم ایلان ماسک این رویکرد را تحسین می‌کرد.)

۹. در دهه ۱۹۹۰، هوآوی در واقع فقط یکی از چهار سازنده بزرگ تجهیزات مخابراتی چین بود. قهرمان ملی مورد علاقه در آن زمان یک شرکت دولتی به نام اژدهای بزرگ بود که بر اساس اولین پیشرفت چین در سوئیچ‌های مخابراتی ساخته شده توسط یک مهندس نظامی بنا شده بود.

۱۰. چه اتفاقی برای اژدهای بزرگ افتاد؟ "در اوایل سال ۱۹۹۶، دوازده سوئیچ ۰۴ اژدهای بزرگ به دلیل مشکل نرم‌افزاری به طور ناگهانی از کار افتادند. شرکت هرگز بهبود نیافت." چین هوشمندانه همه تخم‌مرغ‌هایش را در یک سبد نگذاشت بلکه تلاش کرد رقابت را بین مجموعه‌ای از بازیگران تقویت کند.

۱۱. رشوه دادن به مقامات چینی رایج بود و نه تنها توسط هوآوی بلکه توسط شرکت‌های تجهیزات مخابراتی خارجی نیز انجام می‌شد. نورتل بطری‌های جانی واکر می‌داد. اریکسون به وزارت دادگستری آمریکا اعتراف کرد که سفرهای دریایی کارائیب پیشنهاد می‌داده است.

۱۲. وقتی هوآوی برای اولین بار در حال گسترش به خارج بود، با رقبای خارجی تثبیت‌شده روبرو بود. بنابراین با گسترش در کشورهای سرکش شروع کرد - کشورهایی تحت تحریم‌های غربی یا در مناطق درگیری. این NSA را آزار می‌داد زیرا توانایی آنها را برای نظارت بر این کشورها از بین می‌برد.

۱۳. هوآوی و ZTE رقابت طولانی و تلخی دارند، در کشورهای مختلف جهان یکدیگر را بر سر مالکیت معنوی شکایت می‌کنند و به دنبال مشتریان یکدیگر هستند.ZTE نیز در شنژن مستقر است اما عمدتاً دولتی است، که باعث می‌شود مشتریان خارجی به آن بی‌اعتماد باشند.

https://x.com/kyleichan/status/1888617811326443862?t=N3QErG0bMyP6am5fO27YRw&s=19

https://x.com/FGhoddoussi/status/1888957878322491537?t=AhwQTM_zgXAaNqLrp99O6w&s=19

@yekhezaran

#کتاب #معرفی_کتاب #هوآوی #خاندان_هوآوی

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Feb, 05:20


🔷 آب، سلاح ژئوپلیتیک آینده!

🔹 ضرورت مدرن دیپلماسی ایران برای مدیریت بحران ارس

🔸 اثار و تبعات پروژه داپ (پروژه اناتولی شرقی)

✍🏻 دکتر سید علیرضا بهبهانی

جهان امروز، بیش از هر زمان دیگری، به سمت «جنگ بر سر آب» پیش می‌رود؛ جنگی که دیگر تانک‌ها و توپ‌ها در آن نقش اصلی را بازی نمی‌کنند، بلکه معادلات سیاسی، اقتصادی و دیپلماسی، میدان نبرد آن خواهند بود. در این میان، رودخانه ارس، قلب تپنده منابع آب فرامرزی ایران، به بستری برای تقابل یا تعامل منطقه‌ای بدل شده است.

کشورهای همسایه، از جمله ترکیه، ارمنستان، آذربایجان، و گرجستان، بدون توجه به حقابه‌های تاریخی و معاهدات گذشته، سیاست‌هایی اتخاذ کرده‌اند که جریان حیاتی ارس را تهدید می‌کند. سدسازی‌های گسترده، توسعه بی‌رویه کشاورزی، و فقدان هماهنگی در مدیریت منابع آب این رودخانه، نه تنها زیست‌بوم منطقه را نابود کرده، بلکه امنیت آبی، غذایی، و حتی اجتماعی ایران را در معرض خطر قرار داده است.

▫️ رودخانه ارس؛ شریان حیات یا نقطه انفجار؟
ارس، با عبور از پنج کشور و تأمین آب هزاران هکتار زمین کشاورزی و نیازهای شرب میلیون‌ها نفر، به یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های ژئوپلیتیک منطقه تبدیل شده است. دخالت‌های غیراصولی و سیاست‌های ناهماهنگ، جریان این رودخانه را تا 40 درصد کاهش داده و آلودگی‌های ناشی از پساب‌های صنعتی، سلامت آن را به شدت تهدید می‌کند. این رودخانه، اکنون نه تنها یک منبع طبیعی، بلکه ابزاری استراتژیک در دست بازیگران منطقه‌ای شده که با اقدامات یکجانبه، منافع ایران را نادیده گرفته‌اند.

▫️ دیپلماسی مدرن آب؛ انتخاب یا اجبار؟
در چنین شرایطی، زمان آن رسیده که ایران از دیپلماسی سنتی فاصله بگیرد و یک مدل جدید از «دیپلماسی مدرن آب» را تعریف کند. این دیپلماسی نباید صرفاً درگیر مذاکرات خشک حقوقی شود؛ بلکه باید با استفاده از ابزارهای علمی، فناوری، و قدرت نرم ایران، به عرصه‌ای برای مدیریت هوشمند و تأمین منافع بلندمدت کشور تبدیل شود.

▫️ سه ستون اساسی برای دیپلماسی آب ایران
1. قدرت‌نمایی در میدان بین‌المللی: ایران باید با استناد به کنوانسیون‌های جهانی، از جمله قوانین هلسینکی و توافق‌نامه‌های سازمان ملل، حقوق تاریخی خود را در ارس احیا کند. این رودخانه تنها یک منبع آبی نیست؛ بلکه میراث ایران است که نباید به‌سادگی از آن چشم پوشید.
2. ائتلاف‌های منطقه‌ای؛ از تضاد تا تعامل: به جای رویارویی مستقیم با همسایگان، باید سیاست‌هایی مبتنی بر سود دوسویه تعریف شود. ایران می‌تواند با ارائه پیشنهادهای فناوری، سرمایه‌گذاری مشترک در پروژه‌های آبی، و تضمین دسترسی پایدار، کشورها را به سمت همکاری سوق دهد.
3. فناوری به‌عنوان سلاح مدرن: از پایش کیفی و کمی منابع آب گرفته تا شیرین‌سازی و بازیافت آب، ایران باید در حوزه فناوری‌های پیشرفته به رهبر منطقه تبدیل شود. استفاده از هوش مصنوعی برای مدیریت منابع و تحلیل داده‌های اقلیمی، راهبردی است که می‌تواند منافع ایران را در برابر بحران‌های آبی آینده حفظ کند.

▫️ آب؛ سلاحی برای توسعه یا بهانه‌ای برای جنگ؟
رودخانه ارس، اگر با مدیریت مدرن و دیپلماسی هوشمند همراه شود، می‌تواند ایران را به محور همکاری‌های منطقه‌ای و الگویی برای توسعه پایدار تبدیل کند. اما اگر سیاست‌های انفعالی ادامه یابد، این رودخانه می‌تواند به کانونی برای بحران‌های ژئوپلیتیک و حتی درگیری‌های منطقه‌ای بدل شود.

▪️ جمع‌بندی: آینده، امروز ساخته می‌شود
ایران باید با جسارت وارد میدان دیپلماسی آب شود. سکوت یا تأخیر، تنها به ضرر منافع ملی ما خواهد بود. اکنون زمان آن رسیده است که با استراتژی‌های مدرن و پیشرو، ارس را نه به‌عنوان یک چالش، بلکه به‌عنوان فرصتی برای ساختن آینده‌ای پایدار و قدرتمند در منطقه ببینیم. رودخانه‌ها مرز نمی‌شناسند، اما سیاست‌های هوشمند می‌توانند از آن‌ها مرزهایی برای همکاری و توسعه بسازند.

https://t.me/ofoghiran1416

#آب #توسعه #دیپلماسی #مدرن_دیپلماسی #دبپلماسی_آب

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Feb, 05:10


⭕️اعضای هیات علمی (علوم انسانی) جز کدام طبقه محسوب می‌شوند؟

✍️عبدالرحمن حسنی‌فر

✳️تقسیم بندی‌های متنوعی از «طبقات اجتماعی» وجود دارد:در یک تقسیم بندی دوگانه، اعضا جامعه به دو گروه «کارگر» و «کارفرما» تقسیم می‌شوند؛ یعنی اعضا جامعه یا کارگرند و برای کسی کار می‌کنند یا کارفرما هستند و دیگران را به کار می‌گیرند. در این تقسیم‌بندی، کارگران یا ماهرند یا ساده. کارفرما هم به نوعی دارای سرمایه و کار است. هر کارفرمایی البته می‌تواند نوعی کارگر برای کارفرمایی دیگر نیز باشد. کارگران ماهر و ساده می‌توانند توسط هر کارفرمایی به کار گرفته شوند.

✳️سوالی که جنبه آسیب‌شناسی نیز دارد این است که با توجه به مفهوم اقتصادی «طبقه» و تقسیم‌بندی فوق، اعضای هیات علمی، خصوصا اهالی علوم انسانی در کدام ردیف اقتصادی و کاری یا طبقه قرار می‌گیرند؟ به نظر میآید که اعضای هیات علمی از منظر اقتصادی و درآمد نه کارفرما هستند و نه کارگر. البته به نوعی باید کارگر ماهر به حساب بیایند اما در حد کارگر ساده نیز درآمد و اعتباری ندارند؛چون درآمد آنها به اندازه کارگران ساده هم نیست و از آن بدتر در حد حداقلی با میل و رغبت ناشی از فهم از حوزه کاری آنها از این افراد، استفاده نمی‌شود و این یعنی یک ضربه کاری و منفعتی بر شاکله این قشر.

✳️درست است که این گروه و جمعیت، یک قشر هستند و نه یک طبقه اما با فرض تکیه اکثریت آنها بر درآمد از کار و شغل هیات علمی، می‌توان آنها را یک «طبقه» تلقی کرد البته طبقه‌ای سوخته، بی‌نوا و رها که حتی کارش از جانب مثلا کارفرما، ارزشی ندارد و ای بسا کار و فعالیتش مبنای دردسرهای پیچیده‌ نیز بشود.

✳️اگر پول و اعتبار و مرجعیت عمومی، سکه‌ی رایج ارزشگذاری‌ها در عرصه فردی و اجتماعی است، اهالی علوم انسانی، آن را ندارند. خریدار اصلی دانش علوم انسانی، «دولت» است. دولتی که خواهان آن نباشد و جامعه‌ای که در بهترین حالت به اهالی رسانه‌ای این جمعیت، «گوش خالی»، فرا می‌دهد، برای او باعث اعتبار و ارزش اجتماعی، مادی، وجودی و معنوی نمی‌شود. این یعنی بحرانی که در وضعیت دانش آموختگان، اساتید و اعضای هیات علمی علوم انسانی از منظر کارمزدی، کارکردی و اعتبار وجود دارد، بحران در علم هم هست. بحرانی که در معنای بی‌جایی و بی ارزشی اهالی علوم انسانی نمود ظاهری پیدا کرده است.

✳️امنیت، هویت، ارزش، اعتبار در حوزه عمومی از منظر کار و فعالیت، امروزه به فراخور درآمد و امکانات سنجیده می‌شود هر چند این عبارت ممکن است حمل بر منفعت‌طلبی شود اما این موضوع، امری فراتر از منفعت و ماده است بلکه صحبت بر سر بودن یا نبودن یعنی بحثی وجودی (Existential) و معنوی (Spiritual) است.اینکه نباشی و عده‌ای به زور بگویند تو هستی و وجود داری، تایید بودن نیست‌. در این هیچستان، جایی برای ابراز وجود و بودن و شدن و داشتن رشد و تکامل معنوی وجود ندارد.

✳️به نظر میآید در حال حاضر نسبت «کار، مسئولیت و درآمد» در جامعه به هم خورده است؛ چرا که «فهم» از «مسئولیت» با پارامترهایی همراه شده که نه تابع بازار است و نه نیاز و نه تأثیرگذاری کارها و اقدامات در حوزه عمومی! در این حوزه، پای نهادهای ناظر، لنگ و فشل شده است و امور فردی و اجتماعی که جنبه فرایند‌ی، فرهنگی، بلندمدت و پنهانی، پیچیده‌ و چند وجهی و کارکردی دارند با مشکلات و بعضا با بحران‌هایی همراه شده‌اند.این به بی‌جایی، بی‌وجودی و از سکه افتادن اهالی علوم انسانی منجر شده است.

@padeidar

#هیات_علمی #علوم_انسانی

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Feb, 18:30


🔷 دشمن شماره یک ایالات متحده کیست؟

✍️ چوا چین لینگ

۱. بزرگ‌ترین تهدید برای ایالات متحده آمریکا نه چین، بلکه صلح است.

۲. صلح جهانی به امپراطوری دلار آمریکا که بر پایه جنگ، اقتصاد جنگی و تجارت جنگی بنا شده، پایان خواهد داد.

۳. زمانی که در جهان صلح برقرار باشد، آمریکایی‌ها گم خواهند شد.

۴. نمی‌دانند چه کنند، زیرا بسیاری از کسانی که تنها به دلیل تحریک جنگ‌ها و استفاده از ابزارهایشان فعالیت می‌کنند، بیکار خواهند شد.

۵. مجتمع‌های صنعتی نظامی به‌طور کامل از کار خواهد افتاد.

۶. تمام پایگاه‌های نظامی آمریکا در جهان، همچنین تمام ناوهای هواپیمابر، هواپیماهای نظامی، موشک‌های بالستیک قاره‌پیما و سلاح‌های کشتار جمعی و همه صنایع پشتیبان جنگی زائد خواهند شد.

۷. بیکاری مشکل شماره یک در ایالات متحده خواهد شد. وقتی که ماشین جنگی آمریکایی به دلیل ناکارآمدی بیکار شود، تمامی کارمندان آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) بیکار خواهند شد.

۸. تمامی اخبار جعلی درباره تهدیدها و دشمنان به جوک تبدیل می‌شود.

۹. بودجه نظامی حدود یک تریلیون دلاری ایالات متحده بدون جنگ و بدون دشمن کاملاً گران خواهد بود.

10. زمانی که در جهان صلح برقرار است، آمریکایی‌ها مجبور خواهند بود برای خودشان شغل ایجاد کنند تا دوباره خود را به‌عنوان افراد مسئول و نه به‌عنوان مروجان جنگ و قاتلان، و نه به‌عنوان تجار جنگ مفید نشان دهند.

۱۱. هیچ‌کس ماشین جنگی گران را نمی‌خرد و نیازی به نیروهای نظامی که به‌عنوان متحدان شناخته می‌شوند، وجود نخواهد داشت.

دولت آمریکا توافق‌نامه صلح اخیر بین ایران و عربستان سعودی که با میانجی‌گری چین بسته شد را محکوم کرد و آن را تهدیدی برای منافع آمریکا خواند. دولت آمریکا کاملاً آماده است تا این توافق‌نامه صلح را بشکند.

این گونه است که دولت آمریکا (نه اکثریت بی‌گناه مردم آمریکا) کاملاً آماده است تا جنگ یا عدم جنگ را آغاز کند و مخالف صلح است.

صلح برخلاف منافع دولت آمریکاست، امپراطوری شریری که با جنگ و بی‌ثباتی تغذیه می‌شود و برای کشتار و تخریب در جنگ‌ها سلاح می‌فروشد.

دولت آمریکا پیشنهاد چین برای آتش‌بس در اوکراین و آغاز مذاکرات صلح را محکوم کرد و همچنین اعلام کرد که هیچ توقف آتش‌بسی وجود نخواهد داشت.

مردم جهان به شرارت دولت آمریکا بیدار شده‌اند، همه غیر از دولت آمریکا خواهان صلح هستند!!

فقط کورها و احمق‌ها هنوز از دولت آمریکای شرور و مروج جنگ و روش‌های شیطانی آن حمایت می‌کنند.

🔻 پی‌نوشت تحلیلی :

به نظر این نویسنده چینی که خود را صلح‌طلبی تمام عیار می‌انگارد، گویا رهبران چین، روسیه، کره شمالی و ... و سایر گروه‌های تروریستی چون القاعده، داعش، طالبان و ...، رهبران و مبارزان و سیاستمداران صلح‌طلبی هستند و متاسفانه فقط رهبران جنگ‌طلب آمریکا اجازه نمی‌دهند ایده‌های صلح‌جویانه و رویه آشتی‌جویانه خود را در جهان پیاده نمایند!

#دشمن_امریکا #دشمن_شماره_یک_امریکا

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Feb, 12:10


🔷 آقای ترامپ! شما چهره کریه آمریکا را برملا کردید!

✍🏻 ادهم شرقاوی

🔻 نامه جالب ادهم شرقاوی به دونالد ترامپ

? این نوشته ادهم شرقاوی، روزنامه‌نگار الوطن قطر، صدای میلیون‌ها انسان است، این نوشته هنر است، روان‌شناسی است، روشن‌گری است، اعتراض است و بالاخره واقعیتِ تلخِ عصر ماست! پس خودتان بخوانید و داوری کنید:

آقای ترامپ!
خدا شاهد است، من دعا می‌کردم که تو برنده شوی، تا جایی که همسرم به من مژده داد که تو پیروز شده‌ای و گفت: «دوستت برنده شد!» و البته من به تو رأی می‌دادم نه به خاطر محبت به تو، چون قلبم تا این حد کور نیست، بلکه به این دلیل که تو شخصی خبیث و شفاف هستی، آنچه در قلبت است بر زبانت جاری می‌شود، پس تو مانند هیلاری کلینتون دیپلمات نیستی که مانند مار چنبره بزند! من آرزو داشتم که تو برنده شوی تا چهره زشت آمریکا را به قوم خودم نشان دهم.
من از قومی هستم که اگر هیلاری به آن‌ها بگوید:
«به جهنم بروید، ای لطیف‌ها!»
خواهند گفت:
«او به ما ابراز محبت کرد!»
با تو قضیه فرق می‌کند، تو خیلی صریح هستی و در بازی خود به‌طور علنی رفتار می‌کنی، تو به‌روشنی می‌گویی: «ما نفت عرب‌ها را می‌خواهیم»، تو به‌روشنی می‌گویی: «از حضور عرب‌ها و مسلمانان در آمریکا استقبال نمی‌شود»، تو به‌روشنی می‌گویی: «من با اسرائیل در هر آنچه انجام می‌دهد، موافقم»، و نه این که بگویی من مخالف شهرک‌سازی هستم و هزینه سیمان را به آن‌ها پرداخت کنی، و نه از اسرائیل بخواهی که در برابر غزه خود را کنترل کند و موشک‌ها را برای بمباران آن‌ها بدهی!

جناب رئیس‌جمهور:
آیا می‌دانی چرا آمریکا تو را انتخاب کرد؟ اجازه بده بگویم، آن‌ها تو را به این دلیل انتخاب کردند که تو نسخه‌ای از خودشان هستی، بنابر این مشخصات تو در هر کشور محترم فقط مشخصات یک رئیس باند است! ناراحت نشو، چرا که برهان بر عهده مدعی است! اولاً تو بی‌فرهنگ هستی و در سیاست به اندازه‌ای می‌فهمی که شکیرا در نظریه نسبیت می‌فهمد، هیلاری تو را در دو مناظره به زمین زد و نادانی‌ات را برملا کرد، و با این حال تو را انتخاب کردند! از تو ویدیوهایی درباره‌ی تعرض به زنان در حالی که به این کار افتخار میکردی در اختیار گذاشتند، و با این حال تو را انتخاب کردند! از فرار تو از پرداخت مالیات‌هایی که از مردم می‌خواهی پرداخت کنند، شواهدی ارائه کردند و با این حال تو را انتخاب کردند!
زندگی خانوادگی‌ات حال به هم زننده است و با این حال تو را انتخاب کردند! باور کن، تو نسخه‌ای کوچک از آمریکا هستی، نسخه‌ای زشت از کشوری زشت که هنوز هم امروز به یاد بمب‌افکنی‌های اتمی خود بر هیروشیما و ناکازاکی جشن می‌گیرد بدون هیچ گونه احساس ناراحتی وجدانی!

جناب رئیس‌جمهور:
ما از نقاب‌ها خسته شده‌ایم، پس چهره واقعی آمریکا را به ما نشان بده! ما از کلمات شیرین و نرم خسته شده‌ایم، پس به ما سخنان واقعی آمریکا را بشنوان! ما از احساس نگرانی و همدردی شما نسبت به آنچه بر ما می‌گذرد خسته شده‌ایم، این‌ها علامت‌های بارداری و حالت تهوع هستند، نه علامت‌های سیاست، پس احساس واقعی آمریکا را نسبت به ما نشان بده و از ناامیدی عاطفی نترس، ما می‌دانیم اما می‌خواهیم حکام ما بدانند که این یک رابطه عشق یک‌طرفه است! ما از تلاش شما برای نشان دادن اینکه چطور چماق را از وسط نگه داشته‌اید خسته شده‌ایم، پس آن را از سرش بگیر و بر سر ما بزن شاید بیدار شویم!

جناب رئیس‌جمهور:
هیچ چیز سریع‌تر از سپردن مدیریت یک کشور به یک احمق، کشورها را خراب نمی‌کند و من از خداوند می‌خواهم که دوره تو مقدمه‌ای برای ویرانی باشد، و سال‌های حکمرانی تو بر آمریکا مانند سال‌های قحطی برای مردم مصر در زمان یوسف پیامبر علیه‌السلام باشد، پس خودت باش و اجازه نده که آن‌ها تو را مهار کنند، خواهش می‌کنم، آمریکایی باش بدون مواد آرایشی!

و در پایان:
پیام من به همکاران عرب تو این است:
هیچ‌کس به اندازه ترامپ پست نیست، جز شما شیوخ عرب ...

منبع : روزنامه الوطن قطر

#ترامپ #دونالد_ترامپ #چهره_کریه_آمریکا

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Feb, 11:50


🔷 فوبیای «شنود»!

✍🏻 مرتضی نعمتی | هیات علمی پیشین دانشگاه

بسیاری این روزها از حضور نامرئی «نفری سوم» در پس‌زمینه‌ی گفتگوی تلفنی هراسناک‌اند، چندان که یا زنگ نمی‌زنند و یا «دیپلماتیک» و تلگرافی سخن می‌گویند که خرجشان‌ زیاد نشود و گربه شاخ‌شان نزند!

درین مدت که با شکایت «اداره‌ی اطلاعات آبدانان» پرونده‌ی قضایی برایم سر هم کرده‌اند، دوستان و آشنایانی تلفنی پی‌جوی احوالم بودند. برخی از آنها که زنگ می‌زنند چنان در سخن گفتن دست به عصایند که گویی من به جُذام مبتلا شده‌ام و هر آن ممکن است از راه خطوط تلفن به آنها هم سرایت کند. این البته شامل کسانی است که به خود جرات تماس گرفتن می‌دهند! برخی گفتند: «زنگ نزدیم مبادا شنود گذاشته باشند»!
به یکی‌شان گفتم: «فکر نکنم اینها اینقدر بیکار باشند که بنشینند و تلفن من را شنود کنند؛ وانگهی، کدام اسرار مگوی سیاسی و سری نزد من و شماست که تلفن‌مان شنود شود؟! من که چیزی برای پنهان کردن ندارم. آنچه اینجا و با تو می‌گویم درست همان چیزی است که در اداره‌ی اطلاعات گفته‌ام و مشابه آنرا در فضای مجازی منتشر کرده‌ام، پس نگرانی از شنود برایم بی‌معناست!».
این میان یک نفر با نسبت کمتری از «فوبیای شنود»، از درِ همذات‌پنداری و همدلی، تلفنی صدر تا ذیل حضرات را به نقاره‌ بسته بود که: «این فلان فلان شده‌ها با تو چه کار دارند، ما پشتت هستیم و حمایتت می‌کنیم و ...».
شیطنتم گُل کرد و گفتم: «فلانی یواش‌تر برو! ممکن است تلفن من شنود شود!» دستپاچه گفت: «البته این نظام به نقد خیرخواهانه هم نیاز دارد...»!
این خودسانسوری تنها به مکالمات تلفنی خلاصه نمی‌شود. در فضای عمومی هم هراس از ثبت و ضبط و شنود فراگیر است.

چنین ترسی از نظارت و شنود می‌تواند دلایل واقعی و عینی داشته باشد و یا برساختی هیستریک و ذهنی باشند. من نیز کاری ندارم که مسئله‌ واقعی است یا ذهنی! سخنم این است که نمی‌شود از صبح سحر تا بوق سگ ذهن و روانت درگیر این باشد که کجا باید خودت را سانسور و کی حرفت را قیچی کنی و قورت دهی. چنین «خودسانسوری توهمی» در حقیقت مرگی تدریجی و دردناک است. اینکه همواره سایه‌ی سنگین نظارت و «شنود» را بر بالای سرت حس کنی ارتباط تو را با خودت، با واقعیت و با زمان قطع کرده و سوژ‌گی‌ات را مختل می‌کند.
مهم نیست که «فوبیای شنود» ساخته‌ی اختناق سیاسی است یا تلقین و توهم و یا محصول یک القای حساب‌شده‌ی فرادست؛ مسئله هزینه‌ی سنگینی است که روزانه از محل دستگاه روانی و اخلاقی خود برای آن می‌پردازیم. چیزی که در دراز مدت انسجام فکری و اخلاقی را نابود و ما را از درون تهی و پوچ می‌کند.

می‌گویند صداقت درین زمانه «حماقت» است! شاید چنین باشد چرا که راستگویی تبدیل به یک کنش سیاسی پر هزینه شده است. اما هزینه‌ی سنگینی که از محل دوچهرگی و دروغ می‌پردازیم بسا که بیشتر از هزینه‌های صداقت باشد!

هفتم بهمن ۱۴۰۳

#فرهیختگان #شنود #فوبیای_شنود

@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Feb, 19:10


(ادامه👆👆 👆)

۳-خلاصه بگویم؛ سومین مشکل استدلال ایشان نیز برای نفی مذاکره استفاده از ضعیف‌ترین شیوه استدلال یعنی تمثیل‌است. به این معنا که چون آمریکا با کانادا و دانمارک؛ احتمالا لیبی و افغانستان فلان‌جور رفتارکرده؛ پس ضرورتا با ما نیز چنان رفتاری خواهدکرد. بنابر این باید فکر مذاکره را از سر بیرون کنیم و آماده از راه رسیدن تحریم های بیشتر و حتی جنگ و خون ریزی باشیم. یعنی حکم یکی را بی‌هیچ دلیلِ موجهی به‌دیگری سرایت‌کردن و از آن نتایج ناصواب گرفتن (تمثیل)
در پایان  عرض می‌کنم که امیدوارم دوست نازنینم عبدالکریمی عزیز؛ با چشمانی بازتر و بدون هیجانات آنی به ویژه آنجا که پای زندگی مردم در میان است سخن بگویند و مطلب بنویسند و به نقد چهره‌های درخشانی همچون جناب باقی روی‌آورند و چنان نشود که خدایی نکرده کسی تصور کند که شاید ایشان  بیشتر از آنکه درد حقیقت داشته باشد؛ مشتاق به‌دست آوردن منفعت و سود فراوان از این آب گل آلود بوده است.

#فرهیختگان #بیژن_عبدالکریمی #غرب‌ستیزی #غرب‌ستیزی_کور

@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Feb, 11:26


🔷 "رهبر جهان اسلام" در اسلام آباد!

✍🏻 صلاح‌الدین خدیو

شهباز شریف نخست وزیر پاکستان در جریان دیدار اردوغان از این کشور، اظهار داشت که وی فقط رئیس ترکیه نیست، بلکه رهبر جهان اسلام هم هست!

روابط نزدیک و برادرانەی دو کشور به دورەی آقای شریف محدود نمی شود، عمران خان نخست وزیر قبلی هم در ستایش پرشور از ترکیه و اردوغان هرگز امساک به خرج نمی داد.

پاکستانی ها مسلمانانی مغرورند. طبقەی متوسط آنها به داشتن نسخەی خاص خود از اسلام و پیوند تنگاتنگ آن با هویت ملی افتخار می کنند. با این وصف سر فرود آوردن آنان در برابر اسلام ترکی شایان تامل است. این امر یادآور کوشش های مسلمانان شبه قاره در راه صیانت از خلافت عثمانی در ابتدای قرن بیستم می باشد.

اگر مجموعەی جهان اسلام را در زمینەی "تولید اسلام" به دو دستەی مولد و مصرف کننده تقسیم کنیم، پاکستان در زمرەی تولید کنندگان قرار می گیرد. می توان گفت که پاکستان تنها کشور غیر خاورمیانەای است که در کنار متروپل هایی چون ریاض، قاهره، تهران و استانبول در صد سال اخیر نقشی پیشتاز در نهضت های فکری اسلامی داشته است. در حالیکه انبوه جمعیت مسلمانان در شرق اعم از اندونزی، مالزی و بنگلادش از این لحاظ عمدتا مصرف کنندەی فراورده های فکری خاورمیانه بودەاند.

با این پیشینه و نیز وابستگی تام و تمام جامعەی ملی نه چندان قدیمی آن به هویت اسلامی، عجیب نیست که این کشور در برهەهایی سودای زعامت جهان اسلام را در سر بپروراند. امری که همیشه قربانی چالش های معنوی و مادی فراوان شده است. دشوارەی انتخاب میان اسلام صوفیانەی شبه قاره با راست کیشی آیینی وهابیت و پیوند با مدرنیته که برگرفته از تقدیر پاکستان و درگیری همیشگی آن با هند است. به این فهرست معنوی باید نقصان های مادی نظیر اقتصاد ضعیف، دولت فاسد و فرقه گرایی و تروریسم را هم افزود.

در برهەای از دهەی هفتاد میلادی تا چند سال قبل پاکستان در این زمینه کاملا به آغوش عربستان پناه برده بود. دلارهای سخاوتمندانەی سعودی ارتش و اقتصاد آن را تغذیه می کرد. اسلام آباد هم در عوض به نسخەی اسلامی آن پرو بال و میدان می داد. تبعات ترویج اسلام سخت گیرانەی سلفی به تدریج خود را به صورت افزایش شکاف های مذهبی و تشدید خطر درگیری های فرقەای نشان داد. روابط پاکستان و عربستان اکنون به گرمی سابق نیست. به همان میزان روابط با ترکیه نزدیک تر شده است.

غیر از چالش های ژئوپولتیک و مسائل خاص سیاسی، به نظر می رسد که ترکیه در نبرد فرهنگی موصوف سعودی را مغلوب و جای پای خود را در جهان اسلام تثبیت کرده است. فارغ از چالش های اردوغان در داخل و این واقعیت که محبوبیت وی به پایین ترین رده در ربع قرن اخیر سقوط کرده، وی در خارج هنوز فرهمندترین رهبر مسلمان محسوب می شود. قدرت نرم ترکیه که متکی بر توان اقتصادی، تولیدات فرهنگی و قدرت چانه زنی آن در جامعەی جهانی است، با ایران، مصر، عربستان و امارات قابل قیاس نیست. علیرغم اقتصاد بالندەی دو کشور اخیر، از حیث داشتن اجتماعی ملی و تاریخی غنی از قدرت هم آوردی با ترکیه برخودار نیستند.

تابستان آینده پاکستان 78 ساله می شود. سیکل پختگی و بلوغ دولت-ملت‌ها و موفقیت آنها در برساختن اجتماعی ملی با ارزش هایی مشترک و نهادهایی پایدار، مشابه عمر انسان هاست.
پاکستان در آستانەی هشتاد سالگی هنوز در انتخاب برند ویژەی خود از اسلام به جمع‌بندی نهایی نرسیده است.

اکنون اسلام معتدل ترکی با پس زمینەی لیبرالی و "اخلاق سرمایەداری" در کنار اسلام صوفی و راست کیشی وهابی، مدعی و میدان‌دار هویت دینی آن شده؛ انتخاب نهایی کدام یک خواهد بود؟

@sharname1

#اردوغان #رجب_طیب_اردوغان #ادعای_رهبری_جهان_اسلام

@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Feb, 09:18


🔷 کارآمدی بمب اتمی احتمالی!

✍🏻 یدالله کریمی‌پور

چندی پیش #شیرین_هانتر، عضو شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا در باره تصمیم جمهوری‌اسلامی به مذاکره نکردن با ایالات‌متحده چند گزاره برتر ارائه داد، که دو موردش بسیار تکان دهنده است:

۱- رفتن به دنبال بمب اتمی تنگنای امنیتی ایران‌ را حل نمی کند؛
۲- حتی چنان چه جمهوری‌اسلامی چند بمب هم بسازد، باز توانایی پاسخگویی به حمله دوم را نخواهد داشت.

در فضای پیچیده و فرا دقیق جنگ هسته‌ای، مفهوم «حمله دوم» حیاتی است. این استراتژی بازگو کننده توانایی یک کشور در انجام حمله تلافی‌جویانه پس از دریافت ضربه اول است. هدف استراتژیک حمله دوم‌ جلوگیری و بازماندگی از حمله اول است. بنیاد دکترین حمله دوم‌ بر ۶ پایه نهاده شده و اغلب دکترینی است که از سوی کشورهای برتر برگزیده می شود:

۱-توانایی بازماندگی
نخست آن‌که حکومت باید ۱۰۰٪ مطمئن باشد که پس از حمله اول پابرجا مانده و توانایی پاسخ تلافی‌جویانه به حمله اول دشمن را داراست. چنین اطمینانی مستلزم وجود سیستم‌های هشدار اولیه نسل پنجمی، پناهگاه‌های مستحکم برای همه شهروندان، پرسنل و تجهیزات و ارتباطات است؛

۲- سیستم‌های پرتابی گوناگون
حکومت های گزیننده حمله دوم، در جهت افزایش توانایی بازدارندگی و بازماندگی، ناگزیرند دارای سیستم‌های پرتابگر گوناگون و کارآمدی باشند. مانند موشک‌های بالستیک قاره‌پیما (ICBMs) زمین به زمین، موشک‌های بالستیک آبی-خشکی (SLBMs) و انواع بمب‌افکن‌های استراتژیک مانند B.2, F.22و ... پراکندگی و استتار این سیستم‌ها، توانایی نابودی آنها را در حمله اول کاهش می دهد؛

۳- دکترین هسته‌ای
همان‌ گونه که پیشتر آمد، کشورهای برتر دکترین «حمله دوم» را بر می گزینند. چنین گزینشی به رغم‌ خطرات دریافت عواقب مهیب حمله اول، ناشی از اطمینان ۱۰۰٪ به بازماندگی ناشی از حمله اول است؛

۴-اطلاع از حمله اول
گرچه تشخیص دقیق کمتر از ۶۰ ثانیه ای از حمله اول برای انجام‌ عملیات حمله دوم چالش محسوب می شود، ولی توانایی سیستم‌های هشدار اولیه چنان‌ است که از لحظه اقدام و پرتاب آگاهی کسب خواهد شد. زیرا در همین‌ مدت ناچیز سیستم ها افزون بر هشدار باید قادر به تشخیص و تحلیل سریع نوع، حجم، ابعاد و اندازه مقابله به مثل باشند؛

۵- تصمیم‌گیری سریع
استراتژی حمله دوم به دلیل حیاتی بودن واکنش به حمله اول، نیازمند ساختارهای کارآمد و برتر فرماندهی و کنترل و توانایی ارزیابی سریع وضعیت است.

۶- پیامدهای پیش‌بینی‌ناپذیر
بهره‌گیری از تسلیحات هسته‌ای، قرین است با پیامدهای پیش‌بینی‌ناپذیر و دوزخ گونه آخرالزمانی، به ویژه برای کشورهای شروع کننده.

به گمانتان‌ جمهوری اسلامی از این حد توانایی برخوردار است؟! آیا توانایی دستیازی به‌حمله دوم‌ را خواهد داشت؟!

@karimipour_k

#سلاح‌هسته‌ای #بمب_اتمی #کارآمدی_بمب_اتمی #بازدارندگی #بازماندگی #حمله_اول #حمله_دوم #دکترین_حمله_دوم

@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Feb, 08:14


📚معرفی کتاب!

🔷تاریخ کار و اقتصاد در ایران

کتاب «تاریخ کار و اقتصاد در ایران: کارگران، کارآفرینان، و دولت» حاوی ۱۳ فصل است در قالب چهار بخش که به‌کوشش و ویراستاری مری یوشیناری و سرحان آفاجان توسط انتشارات بلومزبری در فوریۀ ۲۰۲۵ منتشر شده است. فصل‌های کتاب ترکیبی است از مطالعات تاریخی مبتنی‌بر آمار و اسناد دولتی، آرشیوهای خصوصی، محتوای مطبوعات، و بیوگرافی‌های خانوادگی (فصل‌های ۱۱ و ۱۳)، و تلاشی است در توضیح و تحلیل رابطۀ عاملیت‌های نهادی، اجتماعی، و فردی در شکل‌دادن به پایه‌های اقتصاد و جامعۀ ایران طی قرن بیستم.

🔸فهرست کتاب

بخش اول. مقدمه و تاریخ‌نگاری
- مقدمه و چشم‌انداز : مری یوشیناری و سرحان آفاجان
- سیر تحول تاریخ‌نگاری کارگری در ایران : تورج اتابکی

بخش دوم. عاملیت کارگران، اصناف، و تجّار
- همگرایی اصناف و پیشه‌وران با جنبش کارگری در ایران: ۱۹۲۳-۱۹۱۸ :حجت فلاح توتکار
- نهضت اقتصاد: سازمان تجّار ایران در واکنش به بحران در روابط تجاری ایران و شوروی (۱۹۲۷-۱۹۲۱) : سهیلا ترابی فارسانی
- رشد یا نان: واکنش‌های عامۀ مردم به صنعتی‌شدن در دورۀ رضاشاه : سرحان آفاجان

بخش سوم. توسعۀ اقتصادی و دولت
- تکاپوی ایران برای استقلال اقتصادی: تجارت خارجی، بانکداری، شرکت‌ها، و صنایع، ۱۹۴۶-۱۹۲۱ : مری یوشیناری
- اقتصادسیاسی تحولات سیاست‌گذاری اجتماعی در ایران: دهۀ ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰ : رضا امیدی
- بانک بازرگانی ایران: اولین بانک خصوصی از تأسیس تا ادغام : علی ططری
- توسعۀ معدن در ایران: دهۀ ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰ : عبدالرضا علمدار

بخش چهارم. آمار در برابر خاطرات خانوادگی کار و صنعت
- نیروی کار، شرایط کار، و روابط کار در مناطق شهری ایران: دهۀ ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ : ویلم فلور
- یادی از مجموعۀ ریسباف قم : علی قیصری
- بخش خصوصی در دوران پس از جنگ: سرنوشت یک خانوادۀ کارآفرین : علی‌اصغر سعیدی
- کارگر مذهبی کارخانۀ چوب رشت و تأثیر قانون کار: دهۀ ۱۹۲۰ تا ۱۹۷۰ : مجید سائلی کرده‌ده

@omidi_reza
#تاریخ_کار #تاریخ_اقتصاد #تاریخ_اقتصادی_ایران
@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Feb, 05:31


🔷 «دموکراسی و شایسته‌سالاری»!

✍🏻مهدی تدینی

یکی از دلایل شکست دموکراسی تصورات نادرستی است که دربارۀ آن وجود داشته است. مردمی که کارکرد حقیقی دموکراسی را نمی‌دانند، احتمالاً زود از آن سرخورده می‌شوند. داشتن تصویری روشن از ماهیت و کارکرد دموکراسی مانع توهم، و در نتیجه مانع سرخوردگی‌هایی می‌شود که نتیجۀ ترکیدن حباب توهم است.

از سوءتفاهم‌ها دربارۀ دموکراسی این است که گمان می‌شود دموکراسی ابزاری برای «شایسته‌سالاری» است. احتمالاً چون «رقابت» در نفس دموکراسی نهفته است، این برداشت به ذهن متبادر می‌شود که مانند هر رقابت دیگری در اینجا هم حتماً فرد شایسته‌تر در رقابت پیروز می‌شود. اما دموکراسی نه‌تنها در عمل، بلکه در نظر نیز ابزاری برای گزینش شایستگان نیست. بعید نیست کسانی که از مجرای دموکراتیک به قدرت می‌‌رسند بکوشند برای موفقیت بیشتر خود افراد شایسته را جذب کنند، اما نفس و کارکرد دموکراسی یافتن افراد شایسته نیست. قطعاً رأی‌دهندگان برای موفقیت خودشان هم که شده ترجیح می‌دهند روی نمایندگان ضعیف سرمایه‌گذاری نکنند و از میان نمایندگان مطلوب خود از فرد توانمندتر حمایت می‌کنند، اما این خردورزی‌های خُرد برای اینکه در نهایت دموکراسی را ابزاری برای یافتن نخبگان و شایستگان بنامیم، کافی نیست.

ضمانتی هم وجود ندارد که برندگان برای پیشبرد اهدافشان شایستگان را به کار گیرند. ضمن اینکه در اینجا دو پرسش بنیادی‌تر هم وجود دارد: برنده همیشه متکی به اکثریت است. آیا اکثریت‌ها که قاعدتاً بیشتر به میانگین جامعه نزدیکند تا به اقلیت نخبه، اساساً ابزارهای شناختی لازم را برای یافتن شایستگان دارند؟ و دوم: اصلاً از کجا معلوم شایستگان جامعه اهل کار سیاسی باشند که حال قرار باشد در فرایند دموکراتیک انتخاب بشوند یا نشوند؟ شاید نفس سیاست به گونه‌ای باشد که گذر شایستگان اساساً کمتر به آن بیفتد!

پس کارکرد اصلی دموکراسی چیست؟ دموکراسی صرفاً یک کارکرد دارد و آن چرخش مسالمت‌آمیز قدرت است. هر جامعه‌ای بخشی از امور خود را به صورت عمومی اداره می‌کند که نام آن «سیاست» است (و البته طبق آموزه‌های لیبرال هر چه این بخش کوچک‌تر باشد، آن جامعه به بهروزی نزدیک‌تر است؛ فقط بحث سر این می‌ماند که «چقدر کوچک؟»). حال دموکراسی در اینجا روشی است برای اینکه متصدیان این ادارۀ عمومی بدون جنگ و جدال جابجا شوند؛ بدون اینکه کار به زورآزمایی و حذف فیزیکی، خشونت‌ورزی و خونریزی کشد. انسان موجودی آزمند است. حتی در یک خانوادۀ متحد سر تقسیم داشته‌ها نزاعی آشتی‌ناپذیر درمی‌گیرد، چه رسد در جامعه‌ای بزرگ و متکثر، و چه رسد به وقتی صحبت سر ادارۀ عمومی است که سر خزانۀ عمومی نشسته و صاحب اختیارات کلان است. دموکراسی سازوکاری است برای اصلاحِ دائمی و صلح‌آمیز رابطۀ جامعه با سیاست ــ طبعاً مزایا و معایب این نوع چرخش قدرت نیز بحث دیگری است.

پس آیا #شایسته‌سالاری پدیدۀ موهومی است؟ مسئله این است که اصلاً سیاست عرصۀ شایسته‌سالاری نیست. تنها جایی که به معنای واقعی بیشترین حد شایسته‌سالاری پدید می‌آید، «بازار» است ــ و طبعاً بازار «آزاد»، نه بازاری که بوروکرات‌ها با زور سیاسی قواعد آن را چیده باشند. تنها در بازار است که جامعه با انتخاب هرروزۀ خود سلسله‌مراتبی از بهترین‌ها را می‌سازد و #شایستگان را به قله می‌رساند. ممکن است بپرسید اگر معیار #شایستگی در اقتصاد داشتن خریداران پرشمار است، از کجا معلوم که این خریداران هم مثل همان رأی‌دهندگان در عالم سیاست نباشند؟ اگر در سیاست به اندازۀ عقل ناقص خود رأی می‌دهند، پس در بازار هم به اندازۀ عقل ناقص خود خرید می‌کنند! چه فرقی می‌کند؟

فرق دقیقاً در ماهیت متفاوتِ این دو انتخاب است. ما در بازار بر اساس عینیات و ملموسات انتخاب می‌کنیم. بازار عاری از انتزاعات است. آنچه واقعیت را پیچیده و فریب‌پذیر می‌کند، انتزاعات است. به بیان استعاری، در سیاست می‌توانید گنجشکی را رنگ کنید و برای دهه‌های متمادی جای قناری بفروشید، اما در بازار با فروش اولین قناری قلابی رسوا و اخراج می‌شوید. انسان را در حوزۀ عینیات و ملموسات نمی‌توان فریب داد، همان‌طور که نمی‌توان خوردنی تلخی را شیرین جلوه داد. اما حوزۀ انتزاعات جولانگاه ذهنیات ناملموس است و می‌توان بساط رویافروشی در آن راه انداخت. از این رو، حمله به بازار ــ کاری که از دیرباز هدف اصلی چپ بوده است ــ حمله به یگانه نهاد شایسته‌سالاری، و در نتیجه حمله به قلب بهروزی جامعه است.

انسان ز گهواره تا گور دمادم نیازمند تأمین است. برای این هدف، کل جامعه دائم باید منابع را به کالا و خدمات تبدیل کند. بخش کوچکی از این تأمین به دولت، و بخش عمدۀ آن به بازار محول می‌شود. اگر ماهیت #دموکراسی «انتخاب آزادانۀ» تأمین‌کنندگان از سوی تأمین‌شوندگان است، پس بازار پدیده‌ای کاملاً #دموکراتیک است و حمله به آن، حمله به دموکراسی است.

@tarikhandishi
@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Feb, 05:20


🔷 قصه توسعه کره جنوبی: از خاکستر جنگ تا قله‌های فناوری و دیپلماسی!

🔹 درس‌هایی برای توسعه ایران

🔸 بخش نهم

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

در دهه 1950، کره جنوبی کشوری بود با اقتصادی ویران، زیرساخت‌های نابود شده، و مردمی که امیدشان را در سایه جنگ کره از دست داده بودند. این کشور نه منابع طبیعی قابل‌توجهی داشت و نه موقعیتی جغرافیایی که بتواند به عنوان دروازه‌ای برای تجارت جهانی عمل کند. مردمش فقیر بودند، زیرساخت‌هایش ضعیف، و زخم جنگ همه‌جا به چشم می‌خورد.

با این حال، کره جنوبی امروز یکی از پیشرفته‌ترین اقتصادهای دنیا است، رهبر فناوری جهانی، و کشوری که مدل توسعه‌اش الهام‌بخش بسیاری از کشورهای دیگر شده است. اما چگونه این تحول رخ داد؟

▫️گام نخست: کنار گذاشتن لجبازی و پذیرش واقعیت

پس از پایان جنگ کره، کره جنوبی در تقابل سیاسی و ایدئولوژیک با همسایه شمالی خود، کره شمالی، گیر افتاده بود. اما رهبران این کشور به جای اصرار بر تنش و درگیری دائمی، متوجه شدند که بدون تعامل با جهان و ایجاد روابط بین‌المللی پایدار، امکان خروج از بحران اقتصادی وجود ندارد. این تصمیم، نخستین گام مهم در مسیر توسعه کره جنوبی بود: تغییر رویکرد از لجبازی به تعامل. کره جنوبی تصمیم گرفت که به جای تکیه بر کمک‌های خارجی یا وابستگی به قدرت‌های بزرگ، از این کمک‌ها به عنوان سکویی برای توسعه پایدار استفاده کند. آنها به جای مصرف این منابع برای نیازهای کوتاه‌مدت، آن را در زیرساخت‌ها، آموزش، و صنایع استراتژیک سرمایه‌گذاری کردند.

▫️گام دوم: مذاکره و دیپلماسی هوشمندانه

در دهه 1960، پارک چونگ هی، رئیس‌جمهور وقت #کره_جنوبی، متوجه شد که صلح با ژاپن، علیرغم خاطرات تلخ استعمار و خشونت، کلید ورود به دنیای تجارت و تکنولوژی است. او در برابر انتقادات شدید داخلی، قرارداد صلح با #ژاپن را امضا کرد و روابط اقتصادی را گسترش داد. این توافق، سرمایه‌گذاری‌های ژاپنی‌ها را به سمت کره جنوبی سرازیر کرد و صنعتی‌سازی این کشور را تسریع بخشید. همچنین کره جنوبی با ایالات متحده به عنوان یک متحد استراتژیک وارد همکاری شد. اما به جای اینکه صرفاً دریافت‌کننده کمک باشد، این کشور مذاکرات هوشمندانه‌ای انجام داد تا تکنولوژی‌های پیشرفته را به کشور وارد کند.

▫️گام سوم: تمرکز بر آموزش و نوآوری

رهبران کره جنوبی متوجه شدند که توسعه پایدار بدون نیروی انسانی توانمند ممکن نیست. آنها سرمایه‌گذاری عظیمی بر روی آموزش انجام دادند و نظام آموزشی خود را به گونه‌ای طراحی کردند که با نیازهای صنایع هماهنگ باشد. این تصمیم، بستر مناسبی برای شکوفایی صنایع فناوری‌محور فراهم کرد. در دهه‌های بعد، شرکت‌هایی مانند سامسونگ، ال‌جی و هیوندای به عنوان نمادهای صنعتی کره جنوبی ظهور کردند. این شرکت‌ها ابتدا با تقلید از فناوری‌های خارجی کار خود را آغاز کردند، اما با گذشت زمان، نوآوری را در مرکز #استراتژی خود قرار دادند و بازارهای جهانی را فتح کردند.

▫️گام چهارم: دیپلماسی اقتصادی و فرهنگی

کره جنوبی نه تنها از دیپلماسی اقتصادی برای گسترش بازارهای خود استفاده کرد، بلکه از قدرت فرهنگ نیز به عنوان ابزاری برای تعامل با جهان بهره برد. موج کره‌ای (K-wave) که از دهه 1990 آغاز شد، تصویر کره جنوبی را در جهان تغییر داد. از موسیقی کی‌پاپ تا سریال‌های تلویزیونی، فرهنگ کره‌ای به سفیری برای اقتصاد و سیاست این کشور تبدیل شد.

▫️پیامی برای ایران: تعامل به جای تقابل

تجربه کره جنوبی نشان می‌دهد که توسعه تنها از مسیر صلح، تعامل، و مذاکره می‌گذرد. در شرایطی که ایران نیز با چالش‌های متعددی در عرصه داخلی و بین‌المللی مواجه است، قصه کره جنوبی می‌تواند الهام‌بخش باشد.

ایران با منابع انسانی قدرتمند، موقعیت #ژئوپلیتیک استراتژیک، و ظرفیت‌های عظیم طبیعی، این امکان را دارد که به یک بازیگر مهم جهانی تبدیل شود. اما این هدف تنها در صورتی محقق می‌شود که به جای تقابل با جهان، از #مدرن_دیپلماسی، #دیپلماسی_اقتصادی و دیپلماسی علم و فناوری برای بهره‌گیری از فرصت‌ها استفاده شود.

همان‌طور که کره جنوبی از گذشته دردناک خود درس گرفت و مسیر خود را تغییر داد، ایران نیز می‌تواند با کنار گذاشتن لجبازی‌های تاریخی، به سوی آینده‌ای روشن گام بردارد. جهان، زمین بازی بزرگی است که در آن صلح و همکاری برنده‌ها را تعیین می‌کند. ایران با مذاکره و #دیپلماسی می‌تواند به یکی از برنده‌های این بازی تبدیل شود.

https://t.me/ofoghiran1416

#توسعه #قصه_توسعه #افق_ایران
#توسعه_ایران #توسعه_کره_جنوبی

@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Feb, 18:40


🔷جدول مقایسه‌ای جالب از بودجه امسال و پارسال

🔸کدام دستگاه‌ها پولدارتر می‌شوند؟

🔻روزنامه فرهیختگان بودجه سال ۱۴۰۴ را با بودجه سال ۱۴۰۳ مقایسه کرده که درصد رشد برخی از آنها به شرح زیر است:

▫️سازمان نوسازی مدارس: ۱۷۵ ٪ ▫️سازمان انرژی‌های تجدیدپذیر برق: ۱۳۹ ٪
▫️بیمه سلامت: ۱۰۶ ٪
▫️دبیرخانه مجلس خبرگان: ۸۸ ٪
▫️کتابخانه مجلس: ۸۴ ٪
▫️آستان حضرت امام خمینی: ۸۲٪
▫️سازمان مدیریت بحران: ۷۷٪
▫️هلال احمر: ۶۲٪
▫️بهزیستی: ۶۱٪
▫️صندوق بازنشستگی: ۵۴٪
▫️بنیاد شهید: ۳۴٪
▫️صداوسیما: ۳۳٪
▫️ستاد اقامه نماز: ۳۰٪
▫️کمیته امداد: ۲۹٪
▫️نهاد ریاست جمهوری: ۲۸٪
▫️شورای نگهبان: ۲۸٪

@chandsanieh_news

🔅جدول تفکیکی با جزئیات بیشتر را در سایت روزنامه فرهیختگان (https://farhikhtegandaily.com/newspaper/4354/16/) بخوانید.

#بودجه #افزایش_بودجه #افزایش_بودجه_نهادهای_خاص

@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Feb, 18:40


🔷غرور مرگبار !

✍🏻شیرین هانتر

شیرین هانتر، عضو شورای روابط خارجی آمریکا گفت:

▪️بمب اتمی هم معضل امنیتی ایران را حل نمی‌کند

▪️ایران به جای اهداف دست نیافتنی بر منافع خود تمرکز کند

▪️عدم مذاکره با آمریکا، هدیه به نتانیاهو است

▪️غرور بیش از حد برای ایران گران تمام می‌شود

🔸پروفسور «شیرین هانتر»، عضو شورای روابط خارجی آمریکا گفت:

🔺 رفتن به دنبال بمب اتمی معضل امنیتی ایران را حل نمی‌کند.
🔺 حتی اگر چند بمب بسازد، ایران فاقد قابلیت حمله دوم خواهد بود که برای بازدارندگی پایدار ضروری است.
🔺گفت‌و‌گو و مصالحه با آمریکا بیشتر منافع ایران را تامین می‌کند.
🔺زمان آن است که ایران به جای اهداف دست نیافتنی بر منافع خود تمرکز کند.
🔺[پس از توافق برجام] تندرو‌ها چه در ایران و چه در آمریکا از بهبود تدریجی روابط جلوگیری کردند و در نهایت ترامپ از برجام خارج شد.
🔺اسرائیل خواهان کاهش تنش در روابط ایران و آمریکا نیست و با حفظ تحریم‌ها و فشار‌ها می‌خواهد ایران را بیشتر تضعیف کند.
🔺امتناع ایران از گفت‌و‌گو با آمریکا هدیه‌ای به نتانیاهو است ...

@Akhbar_montakhab
#غرور_مرگبار
@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Feb, 11:40


🔷جایگاه ایران در شاخص ادراک فساد!

سازمان شفافیت بین‌الملل، نتایج رتبه‌بندی شاخص فساد کشورها در سال ۲۰۲۴ میلادی را منتشر کرد و ایران در جایگاه ۱۵۱ از ۱۸۰ کشور قرار گرفت. بسیاری از کشورها، از آمریکا و فرانسه تا حکومت‌های اقتدارگرایی مانند روسیه و ونزوئلا، بدترین عملکرد خود را در بیش از یک دهه گذشته ثبت کردند.

این سازمان سه‌شنبه ۲۳ بهمن اعلام کرد ۴۷ کشور از میان ۱۸۰ کشور بررسی شده در سال گذشته میلادی، پایین‌ترین امتیاز خود را از زمان اعمال روش‌شناسی کنونی این رتبه‌بندی در سال ۲۰۱۲ کسب کردند.

در این بررسی‌ها، ایران با یک امتیاز کاهش نسبت به سال گذشته میلادی، امتیاز ۲۳ را کسب کرد و در رتبه ۱۵۱ قرار گرفت.

کشورهای پاکستان و عراق در این فهرست، نسبت به ایران در رتبه بهتری قرار گرفتند. جایگاه ایران همچنین بدترین وضعیت آن از نظر شاخص فساد در یک دهه گذشته است.

سال ۲۰۲۲ میلادی (بهمن ۱۴۰۱) سازمان شفافیت بین‌الملل ایران را در کنار گینه و بنگلادش، در رده‌های انتهایی جدول شاخص ادراک فساد قرار داده بود. این سازمان در گزارش سال ۲۰۲۴ خود تاکید کرد: «سطح فساد در جهان همچنان به شکل نگران‌کننده‌ای بالاست و تلاش‌ها برای کاهش آن با شکست مواجه شده است.»

این شاخص ۱۸۰ کشور و منطقه را در مقیاسی از صفر به معنی «بسیار فاسد» تا ۱۰۰ به منزله «بسیار پاک» رتبه‌بندی می‌کند.

وضعیت تیره و تار خاورمیانه
سازمان شفافیت بین‌الملل اعلام کرد میانگین جهانی شاخص فساد در سال ۲۰۲۴، بدون تغییر نسبت به سال قبل از آن در سطح ۴۳ باقی ماند و بیش از دو‌سوم کشورها، امتیازی زیر ۵۰ کسب کردند.

در خاورمیانه و شمال آفریقا، وضعیت تلاش‌ها برای مبارزه با فساد همچنان «تیره و تار» باقی مانده است، زیرا رهبران سیاسی کنترل تقریبا مطلق دارند، از ثروت بهره‌مند می‌شوند و اعتراضات را سرکوب می‌کنند.
سازمان شفافیت بین‌الملل اشاره کرد که در این منطقه، «فرصت‌های پیش‌بینی‌نشده‌ای» نیز مانند شرایط پس از سقوط بشار اسد در سوریه، در حال ظهور است.

پایین‌ترین میانگین امتیاز «منطقه» با عدد ۳۳ مربوط به آفریقای جنوب صحراست.

بهترین و بدترین کشورها
دانمارک با ۹۰ امتیاز، جایگاه نخست خود را در فهرست انتشار یافته سازمان شفافیت بین‌الملل حفظ کرد و پس از آن، فنلاند با ۸۸ و سنگاپور با ۸۴ امتیاز در رتبه‌های دوم و سوم قرار گرفتند. نیوزیلند با از دست دادن دو امتیاز و رسیدن به ۸۳، از رتبه سوم به چهارم سقوط کرد.
سودان جنوبی با تنها هشت امتیاز، به پایین‌ترین رتبه شاخص فساد سقوط کرد و جای سومالی را گرفت؛ هر چند امتیاز سومالی نیز به ۹ کاهش یافت.

پس از این کشورها، ونزوئلا با ۱۰ امتیاز و سوریه با ۱۲ امتیاز در قعر جدول قرار گرفتند.
آمریکا از ۶۹ به ۶۵ امتیاز سقوط کرد و جایگاهش از رتبه ۲۴ به ۲۸ تنزل یافت.

سازمان شفافیت بین‌الملل دلیل این افت را انتقادها از دادگستری آمریکا دانست و اشاره کرد که دیوان عالی این کشور در سال ۲۰۲۳ برای نخستین بار یک کد اخلاقی تصویب کرد اما همچنان نگرانی‌های جدی درباره «نبود سازوکارهای اجرایی موثر و ضعف این قوانین» در ایالات متحده وجود دارد.

فرانسه یکی دیگر از کشورهای غربی با کاهش امتیاز است که با پنج پله سقوط به رتبه ۲۵ رسید.
آلمان هم با کم شدن امتیازش به ۷۵ و شش رتبه نزول، به جایگاه ۱۵ جدول رسید.
این کشور اکنون با کانادا که یک امتیاز کاهش داشته و سه پله سقوط کرده است، هم‌امتیاز شده است.

در این بررسی‌ها، مکزیک با پنج امتیاز کاهش به ۲۶ رسید زیرا به گفته سازمان شفافیت بین‌الملل، دستگاه قضایی این کشور در برخورد با پرونده‌های بزرگ فساد و بازگرداندن دارایی‌های دزدیده‌شده به مردم، شکست خورد.

امتیاز اسلواکی در نخستین سال کامل دولت روبرت فیکو، نخست‌وزیر این کشور، پنج نمره کاهش یافت و به ۴۹ رسید.
سازمان شفافیت بین‌الملل درباره دلیل این کاهش امتیاز گفت: «تغییرات متعدد، نظارت‌های ضد فساد را تضعیف کرده و مشاوره‌های عمومی را دور زده‌اند.»

روسیه که پیش از این کاهش رتبه زیادی را تجربه کرده بود، سال گذشته چهار امتیاز دیگر هم از دست داد و امتیازش به ۲۲ رسید.

سازمان شفافیت بین‌الملل اشاره کرد که حمله تمام‌عیار روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ باعث «تقویت بیشتر اقتدارگرایی» شده است.

این سازمان گفت که اوکراین نیز با وجود کاهش یک امتیاز و رسیدن به ۳۵، در زمینه «استقلال قضایی و پیگرد فساد در سطوح بالا» پیشرفت داشته است.

#فساد #شاخص_ادراک_فساد

@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Feb, 09:04


🔷 قصه توسعه آفریقای جنوبی، از خاکستر تبعیض تا طلوع توسعه!

🔹 درس‌هایی برای توسعه ایران

🔸 بخش هشتم

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

در دل قاره سیاه، کشوری قرار دارد که داستانش مانند شعری حماسی است، شعری که با درد شروع می‌شود اما با امید و تلاش ادامه پیدا می‌کند. اینجا آفریقای جنوبی است، سرزمینی که روزگاری در اسارت آپارتاید، زخم‌های عمیق تبعیض و نابرابری را به جان خریده بود، اما امروز در مسیر ساختن آینده‌ای تازه، به شوق توسعه گام برمی‌دارد.

در دهه ۱۹۹۰، با پایان آپارتاید و انتخاب نلسون ماندلا به‌عنوان رئیس‌جمهور، آفریقای جنوبی رویای یک ملت آزاد و برابر را آغاز کرد. اما آزادی، تنها نقطه شروع بود. این کشور همچنان باید بر چالش‌هایی غلبه می‌کرد که قرن‌ها ریشه دوانده بود؛ فقر، نابرابری اقتصادی، فساد، و شکاف عمیق اجتماعی.

آفریقای جنوبی در طول سال‌های اخیر، راهبردهای متنوعی را برای توسعه اتخاذ کرده است. یکی از گام‌های کلیدی، تمرکز بر زیرساخت‌ها بوده است. طرح‌هایی مانند «گسترش راه‌آهن گاوترین» که شهرهای بزرگ ژوهانسبورگ و پرتوریا را به هم متصل کرده، تنها نمونه‌ای از تلاش‌های این کشور برای مدرن‌سازی سیستم حمل‌ونقل خود است. دولت همچنین سرمایه‌گذاری‌های عظیمی در حوزه انرژی تجدیدپذیر انجام داده است، به‌ویژه در پروژه‌های مزارع خورشیدی و بادی در مناطق دورافتاده.

اما توسعه تنها به زیرساخت‌ها خلاصه نمی‌شود. آفریقای جنوبی، کشوری با میراث فرهنگی غنی است که از موسیقی، هنر، و صنایع دستی خود برای تقویت گردشگری و اقتصاد خلاق استفاده می‌کند. جاذبه‌هایی مانند کیپ تاون، پارک ملی کروگر، و جزیره روبن هر ساله میلیون‌ها گردشگر را جذب می‌کنند و درآمد قابل‌توجهی برای کشور ایجاد می‌کنند.

چالش بزرگ این کشور همچنان مسئله نابرابری است. ثروت در آفریقای جنوبی هنوز به‌طور عادلانه توزیع نشده و بخش بزرگی از جمعیت در فقر به‌سر می‌برند. اما نسل جوان این کشور، با امید و خلاقیت، دست به کارآفرینی زده‌اند. در محله‌های فقیرنشین ژوهانسبورگ، استارت‌آپ‌هایی راه افتاده‌اند که نه‌تنها اشتغال‌زایی می‌کنند، بلکه جامعه را از درون متحول می‌سازند.

آفریقای جنوبی امروز، همچنان در مسیر یادگیری از گذشته است. این کشور می‌داند که توسعه، فرایندی زمان‌بر و پرچالش است، اما مردم آن ثابت کرده‌اند که اراده‌ای قوی دارند. آن‌ها دریافته‌اند که تنها با اتحاد، گفتگو، و پذیرش تنوع می‌توانند آینده‌ای بهتر بسازند.

شاید آفریقای جنوبی هنوز راه درازی در پیش داشته باشد، اما قصه‌اش نشان می‌دهد که چگونه یک ملت می‌تواند از میان تاریکی تاریخی خود، راهی به سوی روشنایی پیدا کند. آینده، برای آفریقای جنوبی، نه مقصد، که سفری هیجان‌انگیز است؛ سفری که در آن هر گام، خود دستاوردی است.

https://t.me/ofoghiran1416

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_آفریقای_جنوبی

@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Feb, 05:30


🔷امضا!

🖊شورای سردبیری

تاریخ جنگ جهانی دوم، دو تصویر بسیار نمادین دارد. اولی مربوط به آغاز جنگ است. برگرداندن یک واگن راه‌آهن به محل اولیه در جنگل کومپین فرانسه، که دیپلمات‌ها و ژنرال‌های آلمانی اسناد تسلیم در پایان جنگ جهانی اول را در آن امضا کرده بودند. هیتلر می‌خواست سند تسلیم متفقین در آن امضا شود و بعد آن را منفجر کند ولی فقط توانست در آخرین روزهای جنگ آن را منفجر کند. تصویر دوم بر عرشهٔ یک ناو آمریکایی و در پایان جنگ است. نمایندهٔ پادشاهی ژاپن، سند تسلیم ژاپن را امضا می‌کند درحالی‌که ژنرال آمریکایی بالای سرش ایستاده است. توضیح هر دو تصویر می‌تواند این باشد که اشتباهات استراتژیک، نتایج استراتژیک شوم به بار می‌آورد! آلمان می‌توانست آن شکست را فراموش و به طریق دیگری جبران کند، اما نفرت سبب شد یک بار دیگر شکست بخورد و نابود شود.

در دههٔ شصتِ قرن پیشین، قدرتمندترین کشور جهان هم یک اشتباه استراتژیک کرد. فکر کرد اگر جای فرانسهٔ شکست‌خورده را در حفظ ویتنام بگیرد توان کافی برای حفظ آن تکه از خاک آسیا را در جریان کشمکش با کمونیزم جهانی دارد. اشتباه استراتژیکی بود که تاکتیک‌های غلط از دل آن درمی‌آمد و به شکست استراتژیک بزرگی نیز منجر می‌شد. استراتژی اشتباه، شکست استراتژیک به بار می‌آورد.

این یکی از داور‌ی‌های اشتباه آدمی دربارهٔ نفع و زیان رفتارهایش است که می‌توان اشتباه استراتژیک کرد و شکست استراتژیک نخورد. نامتناسب طلب کردن عمل و نتیجهٔ عمل، توسط آدم‌ها و به‌ویژه سیاستمداران -که کارهایشان نتایج عمومی دارد- بسیار رخ می‌دهد هرچند آن‌ها غالباً نتایج محتوم سياست‌های خود را نامتناسب و ناعادلانه می‌یابند، اما نمی‌توان در برابر خطاهای استراتژیک، انتظار پیامدهای استراتژیک وحشتناک نداشت.

مثال بزنیم. حاصل خطای تاکتیکی اسیر گرفتن ملوانان انگلیسی، هزینهٔ تاکتیکیِ تن دادن به اولتیمانوم بلر و قالیچه زدن زیر بغل ملوانان و رها کردنشان بود. خطای تاکتیکی معمولاً هزینه‌ای به‌اندازهٔ خودش و قابل‌تحمل به بار می‌آورد. اما خطای استراتژیک هزینه‌های منفی استراتژیک دارد که معمولاً بالا هستند. سرمایه‌گذاری روی خصومت پایان‌ناپذیر (ملغمهٔ ایدئولوژی‌ آخرالزمانی و تاکتیک قربانی‌نمایی) با یک قدرت جهانی توسط حکومت ایران یک استراتژی خوش‌خیالانهٔ بقا بود که هنوز هم کار می‌کند، اما عواقب استراتژیک منفی آن (درگیرماندگی تضعیف‌کننده غیرقابل ختم) کاملاً آشکار شده است. این نوع استراتژی‌ها معمولاً عواقب مرگباری دارند. بهترین مثال تاریخی آن جمهوری آلمان بعد از جنگ جهانی اول است؛ آمیزه‌ای از خشم ناشی از احساس ستم‌دیدگی، جستجوی اشتباه‌آمیز علت شکست و این برداشت که جبران آن فقط از طریق زور و میلیتاریسم ممکن است، موجد ایدئولوژی نازیسم بود و انحراف آلمان از آنجا شروع شد. بین سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۹ همهٔ توان اقتصادی آلمان صرف میلیتاریزه کردن اقتصاد و تخریب ذهن مردم آلمان از طریق تزریق نفرت شد. اشتباه استراتژیک بزرگی بود که میوه‌اش جنگ جهانی دوم شد و اشتباه استراتژیک، نتایج استراتژیک به بار می آورد. آلمان له و دوپاره شد.

اشتباه بنیادین و استراتژیک نظامِ فعلی ما ریشهٔ چندده‌ساله دارد و زخم کهنهٔ قانقاریا زده‌ای‌ است. نمودهای عمدهٔ آن در تعریف استراتژی امنیت ملی،  نامتعادلی توسعهٔ اقتصادی با بسط میلیتاریستیک و فلج دیپلماتیک بوده است. تصویری که اکنون پیش رو داریم، آستانهٔ ظهور نتیجهٔ نهایی، یعنی شکست استراتژیک ناشی از همان اشتباه است و نمی‌شود کاریش کرد!

حالا مسئله و پرسش این روزها و در ذهن این و آن چنین شده است که کدام عامل سبب گام آخرِ فروریزشِ سیستم خواهد شد؟ یک جنگ با بیرون و یا یک رویارویی در درون؟...

- ادامه مطلب و متن کامل را در instant view و با لمس اینجا بخوانید.

@jameeno
#امضا #اشتباه_استراتژیک #شکست_استراتژیک
@akhalaji

فراسوی سیاست

14 Feb, 09:40


🔷شبحى در جهان در گشت و گذار است؛ شبح فاشیسم!

✍🏻تایماز معدنی‌پور

چهره‌های سیاسی و تجاری امروزه به‌ طرز عجیبی در هم تنیده شده‌اند. تصویر ایلان ماسک، فرزندش و ترامپ در کاخ سفید نمادی است از ظهور نسل تازه‌ای از افراط‌گرایی و پوپولیست که در دنیای سیاست و فناوری به‌وجود آمده است. این قشر جدید که به تازگی در را به سوی دنیای قدرت گشوده‌اند، به‌جای تمرکز بر مسائل بنیادین و اخلاقی، بیش از هر چیز به جنجال‌ساز شدن و تیتر اخبار شدن خود می‌پردازند.

حضور ماسک، به عنوان یک میلیاردر مشهور و معروف به فنون نوآورانه، در کنار رئیس‌جمهور پرچمدار دموکراسی جهان، نشان‌دهنده فرهنگی است که در آن، ظاهر، تجمل، نفوذ و جنجال بر محتوا پیشی گرفته است. این چهره‌ها به یادآورنده شخصیت‌هایی از دنیای سرگرمی هستند که قبای سیاست پوشیده‌اند و سردرگمی و نبود معنا را در سیاست ایجاد می‌کنند. با این وضع، سیاست به یک صحنه سرگرمی تبدیل شده که در آن، افراط‌گرایی نه تنها تشویق می‌شود، بلکه به‌عنوان یک ارزش پذیرفته می‌گردد.

در دنیای امروز، شاهد وجود چهره‌هایی همچون ایلان ماسک، که نه‌تنها با ساختن برندهای خود بلکه با جلب توجه عمومی به مظاهر غیرعادی و زودگذر، از قدرت رسانه‌ها برای تاثیرگذاری بر سیاست بهره می‌برند، هستیم. ارتباط غیررسمی که می‌تواند به زبان طنز و جدیت تعبیر شود، یادآور این واقعیت است که سیاست دیگر نمی‌تواند خود را از ملاحظات تجاری دور کند.

وجود یک کودک در‌ این تصویر، به‌عنوان نماد آینده نشان‌دهنده بار معنایی دیگری است. آینده‌ای که در آن نه‌تنها ارزش‌ها و اصول سیاسی دستخوش تغییر خواهند شد، بلکه تصورات ما از رهبری و تأثیرگذاری نیز دچار تحول خواهد شد. این تصویر به مثابه دعوتی برای تفکر دوباره در مورد معنای سیاست و تلاش برای بازگشت به ریشه‌های انسانی آن عمل می کند.

مصاحبه‌های جنجالی، توییت‌های بی‌ملاحظه و رفتارهای تحریک‌آمیز به‌جای بحث و گفتگوهای جدی و تصمیم‌سازی‌های مؤثر، محوریت یافته است. این نوع افراط‌گرایی نه تنها باعث تضعیف اصول اولیه و‌ منش حرفه‌ای سیاست می‌شود، بلکه ارزش‌های انسانی را نیز به خطر می‌اندازد.

این عکس به ما یادآوری می‌کند که رویکرد قشر تازه به دوران رسیده، نه‌تنها تهدیدی برای سیاست بلکه نوعی تهاجم به هویت اجتماعی و سیاسی است. این فضا باید نسبت به تهی شدن معنا و ریشه‌های نهادینه شده آن در سیاست هوشیار باشد. در نهایت، تحلیل عمیق‌تری از اوضاع کنونی لازم است تا افراط‌گرایی و کج‌فهمی در سیاست به چالش کشیده شوند.

زمان آن رسیده که سوالات سخت‌تری از خود بپرسیم؛
آیا این وضعیت شایسته آینده‌ای است که بشر خواهان آن است؟ آیا می‌توان از طوفان افراط‌گرایی مجددا عبور کرد و به دنیای سیاست با معنا بازگشت؟

البته هیتلر و موسولینی از مریخ نیامده بودند!!!

#ترامپ #ایلان_ماسک #شبح_فاشیسم

@akhalaji

فراسوی سیاست

14 Feb, 09:40


🔷شبحى در جهان در گشت و گذار است؛ شبح فاشیسم!

#ترامپ #ایلان_ماسک #شبح_فاشیسم

@akhalaji

فراسوی سیاست

14 Feb, 09:10


🔷 سناریوهای جهانی ترامپ

🔹اوکراین به مثابه استخوان لای‌زخم

✍🏻علی‌اکبر صالحی

🔸 ایجاد کلافی سردرگم در قضیه فلسطین و سعی در به دست گرفتن ابتکار عمل

🔸 تفاهم با ایران با لحاظ ۱۰ نقطه قوت / ایران شرایط زمانی موجود را یک پیچ تاریخی در نظر بگیرد

💢 دکتر علی اکبر صالحی قائم مقام فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، وزیر اسبق امور خارجه و رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی نوشت:

ترامپ به صورت بالقوه چند سناریو را در نظر دارد:

📌۱-حفظ مسأله اوکراین به صورت استخوان لای زخم، به منظور ایجاد فشار هم زمان به روسیه و اروپا. البته هر کدام بنا به منظوری که برخی دلائل توصیفی آنها در سطور بالا آمده است.

📌۲-سیاست ابهام زایی در بحران مربوط به قضیه فلسطین و ایجاد کلافی سردرگم در منطقه و ایجاد بن بست برای همه بازیگران و بعد سعی در به دست گرفتن ابتکار عمل.

📌 ۳-ترامپ با توجه به جایگاه حساس ژئوپلتیکی جمهوری اسلامی  ایران از منظر بین المللی و نیز نقش آفرینی آن در منطقه سعی خواهد کرد با برقراری نوعی تفاهم با ایران، نقاط قوت بالقوه زیر را مد نظر قرار دهد:

📌الف-اینکه ایران همسایه مهم روسیه است. جنگ جهانی دوم مصداق آن است.

📌ب-اینکه ایران دارای منابع معتنابه انرژی مانند نفت و گاز است و لذا می تواند نقش بالقوه عمده ای در شرایط اضطراری بین المللی ایفا کند.

📌ج-اینکه ایران با تکیه به توان داخلی می تواند نقش مهمی در استقرار و ثبات و امنیت منطقه ایفا کند.

📌د-اینکه ایران بر خلاف برخی کشورهای دیگر، دارای یک سری سیاست های اصولی و ثابت است که رفتار آن را در عرصه بین المللی قابل پیش بینی می کند.

📌ه-اینکه حوزه تمدنی ایران وجوه مشترک زبانی، قومی، دینی و مذهبی، تمدنی و نهایتا تاریخی با همسایگان متعدد دور و نزدیک خود دارد. این امر می تواند در صورت بهره مندی هوشمندانه از آن، حلقه وصل مهمی باشد.

📌و-اینکه ایران دسترسی مستقیم به بازار مصرف جمعیتی بالغ بر پانصد الی ششصد میلیون نفر را دارد؛ از آسیای مرکزی تا مرز اروپا و از روسیه تا حوزه خلیج فارس. لذا  می تواند به عنوان یک منطقه بکر سرمایه گذرای بین‌المللی با برگشت سرمایه بالا در نظر گرفته شود.

📌ز-اینکه ایران دارای بالاترین تعداد مهندس و نیروی ماهر در منطقه است

📌س-اینکه ایران دارای زیر ساخت های نسبتا خوب و مناسب و نیز منابع انرژی و معدنی قابل توجه است.

📌ش-اینکه ایران دارا یک سابقه تمدنی دیر باز و جزو استثنایی ترین ملت های است که همچنان پا برجاست.

📌ص-اینکه ایران در برهه هایی از تاریخ نشان داده است که  پرچمدار حکمرانی وسیع و نیز پرچمدار علمی جهان بوده است.

📌 به احتمال قوی آمریکا به دنبال ریسک‌های بزرگ نخواهد رفت، زیرا با توجه به مطالب پیش گفته چنانچه چنین کند احتمال باخت آن در شرایط فعلی بسیار بالا خواهد بود و بحث حفظ هیمنه جهانی آن به طور جدی مخدوش خواهد شد. ایران در این شرایط باید تمامی حساب‌های ممکن را مد نظر قرار دهد و شرایط زمانی موجود را به عنوان یک پیچ تاریخی در نظر بگیرد.

📌 در ضمن، باید توجه داشت که سخنان مقام معظم رهبری همواره دو مخاطب را در نظر می گیرد؛ یکی مخاطب داخلی است که سخنان ایشان برای آنها بار «تذکر» دارد و دیگری مخاطب خارجی است که سخنان ایشان برای آنها بار «انذار و اخطار» دارد. یقینا دوستان ما در سیاست خارجی متوجه این نکته ظریف هستند.

▪️منبع : جماران

#سیاست_جهانی_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Feb, 17:00


🔷چرا «روشنفکران» دیگر محبوب نیستند؟

✍️سالار سیف‌الدینی

نخست باید توجه داشت که در مقام قیاس‌، میانِ روشنفکران ایرانی و اندیشمندانِ غربی، تفاوت در تلقی از «حقوق» و «فلسفۀ حقوق» از مهم‌ترین عواملی است که به شکست پروژۀ روشنفکری در ایران انجامیده است.

در حالی که در مغرب‌زمین، از هگل و مارکس گرفته تا کارل اشمیت و میشل ویله، فلسفۀ حقوق همواره در مرکز تأملات فکری بوده و دغدغۀ نخستینِ متفکران، تعیین نسبت فرد و دولت بوده است. اما در ایران روشنفکران به‌تمامی از این بحث‌ بیگانه مانده و تصورشان از حقوق در بهترین حالت، به مسائل مربوط به احوال شخصیه، معاملات و ارث محدود بوده است.

همین نقصان بنیادین، مانع از شکل‌گیری حقوق عمومی و سیاسی در ایران شد، حال آنکه در سنت روشنگری غرب از منتسکیو که با «روح‌القوانین» آغاز کرد تا هابز و روسو که نخستین تأملاتِ خود را دربارۀ «قرارداد اجتماعی» سامان دادند همه در صددِ فهم مبانی نظم سیاسی و حقوقی بودند.

در قرن نوزدهم، هگل، فلسفۀ حقوق تدریس می‌کرد و مارکسِ حقوقدان بر سر مسئلۀ مالکیت عمومی و تقسیم اموال می‌اندیشید. جایگاه علمی هگل و فیشته چنان بود که در زمرۀ نخستین رؤسای دانشگاه برلین قرار گرفتند.

در قرن بیستم کارل اشمیت که حقوقدانی محافظه‌کار و راست‌گرا بود و در مقابل، میشل ویله که به اردوگاه لیبرال‌ها تعلق داشت هر دو همچنان بر محور حقوق و دولت - ملت بحث می‌کردند.

در این میان، ذکر این نکته ضروری است که در سنتِ فکری مغرب‌زمین، اساساً به چنین اندیشمندانی عنوان «روشنفکر» اطلاق نمی‌شد، بلکه مصداقِ روشنفکری در آنجا نویسندگانی چون کافکا، کامو، سارتر و امثال آنان بودند. که همگی اهل ادب بودند.

در ایران اما روشنفکری پس از دهۀ چهل عمدتاً در قلمرو ادب محصور شد و نهایتاً به عرصۀ جولان داستان‌نویسان و شاعران بدل گشت. ساعدی، براهنی، نیما، شاملو، آل‌احمد و دیگرانی از این دست، هرچند آثار ادبی نغزی پدید آوردند، اما در زمینۀ اندیشۀ سیاسی و اجتماعی، چیزی برای عرضه نداشتند و در بهترین حالت، به تقلیدی ناقص و سطحی از «سارتر» و دیگر متفکران فرانسوی بسنده کردند.

وجه اشتراک همه این نویسندگان، بیگانگی محض با مفهوم «خیر عمومی» بود چنانکه در میان آنان به‌ندرت کسی یافت می‌شد که به‌جای مرثیه‌خوانی و نالیدن از وضع موجود، دست به تحقیق و پژوهش اصیل در باب نسبت فرد و دولت یا خیرعمومی بزند.

در این میان استثنائاتی چون «شاهرخ مسکوب» را می‌توان برشمرد که بعدها از وادی نثر ادبی به پژوهش علمی روی آورد و کوشید ورای شِکوه و شکایت، سخنی درخور ارائه دهد. اما از سوی دیگر ادیبانِ گرانمایه‌ای همچون خانلری، سیروس و قاسم غنی، که به دلیل مشغلۀ علمی و روحیۀ محافظه‌کارانه خود هرگز به نسخه‌ای تقلیدی از سارتر بدل نشدند، از این آفت مصون ماندند که همان‌ها نیز پیوسته، آماج نیش و کنایه روشنفکران قرارگرفتند.

اما آیا از دل اندیشۀ میان‌مایه‌هایی همچون ساعدی و آل‌احمد، می‌شد انتظار «تولید برق»، «کارخانه»، «راه‌آهن»،  «زیرساخت»،«نظم و قانون» و در یک کلام «توسعه» داشت؟
روشن است که چنین انتظاری عبث بود. سیطرۀ تفکر ادبی بر فضای روشنفکری ایران، در نهایت به مهجور ماندن اندیشۀ فلسفی و علوم انسانی انجامید و روشنفکری این سرزمین را به دست کسانی سپرد که نه‌تنها هیچ طرحی برای پیشرفت کشور نداشتند، بلکه هرجا که می‌توانستند، به قلم‌های مسموم خود، محققان و پژوهشگران دانشگاهی را تخطئه و حذف می‌کردند. در این مسیر حتی به این حد نیز بسنده نکردند، بلکه هر یک به سهم خود کلنگی برداشتند و بر پیکر توسعه و صنعت این سرزمین کوبیدند. از این هم فراتر و به جایی رسیدند که آشکارا مبلّغِ اشغالِ خارجی شدند. چنانکه آل‌احمد و شریعتی، منادی حسرتِ اشغال ایران توسط خلیفۀ عثمانی بودند و هردو به‌نحوی بدتر از مغول، بر بنیان‌های وحدت و شخصیتِ ملّی ایران تاختند. آل‌احمد، در این میان از همگان پلیدتر بود چراکه به صراحت، ایران را اشغالگر مناطق و استان‌های مختلف خودش نامید و عملاً بذرهای نخست، قوم‌گرایی و تجزیه‌طلبی را در این سرزمین کاشت. بنابراین انتظار گام برداشتن در قلمرو «خیر عمومی» از اهلِِ ایدئولوژی و قبیله تقلید که فردید «غرب‌زدۀ مضاعف‌شان» نامیده بود آب در هاون کوبیدن است.

از منظر آزادی و دموکراسی نیز، تکلیفِ روشنفکرانی (که عارمان می‌آید نام ایرانی بر آنان نهیم) از پیش معلوم است. دموکراسی هیچ‌گاه دغدغۀ کسانی نبود که اسیر و فریفتۀ سراب ایدئولوژی بودند. اساساً آنان از هیچ به اندازۀ امری که نیاز به «تأسیس» این مقدار دور بودند و به هیچ امری همچون تخریب و سپس مهاجرت به اروپا - زادگاه همان امپریالیسمی که داعیۀ مبارزه با آن را داشتند - تا این اندازه نزدیک نشدند.

@IranDel_Channel

#روشنفکران_ایدئولوژیک #روشنفکری_ایران

@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Feb, 15:30


🔷انقلاب سلطه‌ستیز و سلطه انقلابی!

✍🏻محمدجواد کاشی

جوهر اصیل انقلاب‌ رفع سلطه است. وجه تاریک ماجرا پس از پیروزی رخ نشان می‌دهد. فرصتی پیدا می‌شود برای اعمال الگوی تازه‌ای از سلطه البته این بار به نام انقلاب. می‌توان این شکل تازه اعمال سلطه را سلطه انقلابی خواند. اما بانیان و فرزندان اصیل انقلاب، میراث‌داران جوهر سلطه‌ستیز انقلاب‌اند. آنها مانع تحقق این شکل تازه سلطه می‌شوند. پس چاره‌ای نمی‌ماند الا دروغ و تلبیس و تطمیع به میان آوردن و اگر نشد، قربانی کردن آنها.
#حصر پانزده ساله #میرحسین_موسوی، #زهرا_رهنورد و #مهدی_کروبی تازه‌ترین مصداق این مدعاست.

می‌گویند انقلاب‌ها فرزندان خود را می‌خورند. این گفته گاهی درست از آب در نمی‌آید. فرزندان انقلاب اگر هوشمندانه مقاومت کنند بازی تازه‌ای آغاز می‌شود. میراث‌داران انقلاب سلطه‌ستیز، رویاروی سلطه انقلابی سینه سپر می‌کنند تا جایی که سلطه انقلابی از لباس تلبیس و ریای ارزش‌های انقلابی خلع ‌شود. این اتفاقی است که پانزده سال است گریبان نظام را گرفته است. پانزده سال است نظام قادر به دفاع از موجودیت خود بر اساس ارزش‌های اخلاقی دوران انقلاب نیست. به همین جهت هم از درون هم از بیرون تحت فشار است. یکی از راه‌های موثر رفع این فشار کاستن از بار این رویارویی افشاگر است.

#رفع_حصر می‌تواند سرآغاز بازگشت به سرچشمه مسدود شده دوران انقلاب باشد. تنها به این شرط رفع حصر معنای سیاسی پیدا می‌کند.

بخش مهمی از نسل جوان از اصل و اساس انقلاب و ادبیات انقلابی و همه چهره‌های وابسته به آن عبور کرده‌ است. حق هم دارد. تنها اعمال #سلطه را تجربه کرده و سلطه با هیچ نامی تحمل‌پذیر نمی‌شود. نظام جمهوری اسلامی برای برقراری پیوند با این نسل، باید از خود و بنیادهایش خود تماماً عبور کند. این کاری است ناممکن. اما می‌تواند با ارجاع به بنیادهای خود، دو هدف را تامین کند. نخست برقراری پیوند دوباره با جوهر و میراث‌داران اصیل انقلاب. دوم دفاع از خود به مثابه یک هستی اخلاقی.
آنگاه چه بسا جایی هم در دل‌های جوانان این سرزمین باز کند.

@javadkashi
#حصر_غیرقانونی #حصر_ظالمانه #سلطه_انقلابی #انقلاب_سلطه‌ستیز
@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Feb, 07:10


🔷ایران و یونان: بازیابی غرور و خاطره تاریخی!

✍️علی اشرف نظری | دانشیار علوم سیاسی دانشگاه تهران

[email protected]
 
شاید این از تصادفی­ترین لحظات تاریخی باشد که ایران و یونان به عنوان دو میراث‌دار بزرگ تمدنی در وضعیتی قرار گرفته‌اند که می­خواهند از غرور خود دفاع کنند و جایگاه خود را بازیابند. یونان این روزها درگیر یک همه‌پرسی برای تعیین تکلیف دیون معوق خود و به تعبیر دقیق‌تر، تصمیمی تاریخی برای ماندن یا جدایی از اتحادیه اروپاست.

آلکسیس سیپراس سیاستمدار یونانی و رهبر حزب چپ­گرای سیریزا که اینک نخست­وزیر یونان است، خود را در مقابل وضعیتی می­بیند که باید برای جلوگیری از فقیرتر شدن مستمر کشورش چاره­ای بیندیشد و در برابر سیاست­ زیاده‌خواهانه تجویزی غرب در صدد اعادة غرور تاریخی خود برآید. شاید این لطیفة سیاسی که این روزها در اروپا و به خصوص آلمان انتشار یافته، بیش از پیش این غرور را جریحه­‌دار کند: «مقامات آلمانی به زودی از یونان خواهند خواست که در راستای مقابله با بحران اقتصادی بخشی از جزایر خود را به فروش برسانند! ».


صرف‌نظر از این که نتیجة همه‌پرسی در یونان چه باشد، این واقعیتی است که یونانی‌ها هم همانند ایرانی‌ها دارای سابقه‌ای تمدنی – تاریخی هستند که آنها را از پذیرش آنچه غرورشان را مخدوش کند، اکراه دارند. این دو کشور، اینک در شرایطی در مقابل کشورهای مذاکره­ کننده قرار گرفته ­اند که آبرو و عزت ملی خود را در «توافق خوب» می­دانند نه در هرگونه توافقی. این دو کشور مردمانی دارند که لحظات افتخارآمیز تاریخ خود را به یاد دارند و به دنبال راهی هستند که «باد خزان را بر ورقِ او دست تطاول نباشد و گردش زمان عیش ربیع آن را به طیش خریف مبدل نکند».

در این شرایط، فهم منطق روانشناختی و تاریخی یک ملت از سوی دولت‌های طرف گفتگو نه یک ضرورت، بلکه یک رسالت است. آنها بهتر است دریابند که کشورهایی از این دست با داشتن تاریخ و تمدنی دیرینه، تن به هر گزینه‌ای که روی میز غرور آنها را جریحه­دار کند، نخواهند داد و اگر حتی چنین نیز بکنند؛ زمان بر علیه آنها خواهد شورید.

اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست
تا بر سرش بود چو تویی سایه خدا

امروز کس نشان ندهد در بسیط خاک
مانند آستان درت مأمن رضا

بر تست پاس خاطر بیچارگان و شکر
بر ما و بر خدای جهان آفرین جزا

یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس
چندان که خاک را بود و باد را بقا

برچسب‌ها: ایران و یونان, بازیابی غرور و خاطره تاریخی

#بازیابی_غرور_تاریخی

@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Feb, 06:30


🔷درباره‌ی فراموشی یا بی‌توجهی به «امر ملی»

🖊 عبدالرحمن حسنی‌فر

مشکل از آنجا آغاز می‌شود که انگار در بررسی‌ها، داوری‌ها و ارزیابی‌ها در حوزه عمومی جامعه ایرانی و کنش‌گری در عرصه اجتماعی یک چیزی کم است؛ چیزی که به‌خاطر فقدانش، خوب از بد و باید از نباید کمتر معلوم می‌شود. این خلا، لزوما به معنای فقدان وجدان عمومی یا احیانا قضاوت کلی در تاریخ نیست بلکه خلا، به چیزی برمی‌گردد که وجودش در حال و اکنون، یک ضرورت عینی دارد و آن وجود کاربردی و کارآمد نهادها و رویکردهایی که به «امر ملی» بپردازد. ممکن است سوال شود امر ملی به چه معنی است که خلا و فقدان آن، یک مشکل یا حتی یک بحران در حوزه عمومی محسوب می‌شود؟

امر ملی، یعنی نگاه و رویکردی که به تمامیت و کلیت یک موضوع از منظر منافع و مصالح ملی و عمومی با شیوه درست و بر اساس مستندات لازم و تحلیل‌های مناسب می‌پردازد.

در گذشته تاریخی مثلا در اواخر قاجار به اقدامات محمدتقی‌خان پسیان در خراسان، شیخ محمد خیابانی در تبریز، جنبش میرزاکوچک‌خان جنگلی در گیلان و کسانی که به اولتیماتوم روس‌ها توجه نکردند و دولت در تبعید تشکیل دادند صفت ملی می‌چسباندند به معنی وطن‌دوست و وطن‌خواه تلقی می‌شد. بعداً واژه ملی، به معنی «عمومی» تلقی شد. بعدا نیز معنای «دولتی» پیدا کرد. کاری به جریان‌های سیاسی ملی یا ملی-مذهبی ندارم که در دوره‌ی پهلوی اول به‌خاطر ملی کردن نفت (خارج کردن دست انگلیس از حوزه‌ی نفت ایران) و بعدش، در مقابل پهلوی دوم به‌عنوان یک جریان سیاسی رقیب مطرح شد و تحلیل و ارزیابی دیگری طلب می‌کند اما معنای محوری مفهوم ملی، بر در نظر گرفتن مصالح و منافع عامه‌ی مردم اشاره دارد. حتی زمانی که از «مجلس شورای ملی» اسم برده‌می‌شد بر این نکته تاکید داشت که «پارلمان»، برایندی از عامه‌ی مردم ایران باید باشد.

نکته‌ی محوری نوشتار موجود بر این است که یک نگاه و رویکردی که فارغ از جریانات و باندهای سیاسی که محدود هستند، به تحلیل و ارزیابی عملکردها بپردازد، به‌نظرمی‌آید در جامعه‌ی ایرانی نه به صورت نهادی و نه در قالب یک گفتمان مطرح و قدرتمند در حوزه عمومی وجود ندارد؛ چرا که خیلی از موضوعات هست که هیچ گزارش ملی (یعنی روایتی بر مبنای مستندات و تحلیل‌های واقعی و نه تحلیل‌های باندی و جناحی محدود) از آن‌ها بیرون نمی‌آید و این شامل موضوعات خاص و عام (هر دو) می‌شود. مثلاً افرادی از مقامات که پسرانشان به آن سرنوشت‌های عجیب دچار شدند و خبرش هم رسانه‌ای شد، ماجرایشان چی بود؟ یا ماجرای فلان مدیر یا بهمان مسئول چی بود؟ یا ماجرای دو خبرنگاری که در ابتدا به‌عنوان جاسوس معرفی شدند ولی اخیراً هم بعد از دو سال و اندی آزاد شدند چه بود؟ یا ماجرای سعید امامی و دکتر سیدامامی و سلاطین سکه و دلار و مسئول دفتر رییس قوه‌قضائیه چه بود؟ و خیلی از موضوعات دیگر که جنبه جزئی و خاص دارند. اما موضوعاتی که کلی و عام هستند و به‌مراتب می‌توانند اهمیتشان در حوزه امر ملی، مهم باشند، کم نیستند: مثل ماجرای قرارداد کرسنت، چای دبش، صندوق‌هایی که پول مردم را هاپولی کردند، یا ماجرای سال ۱۳۸۸ و احمدی‌نژاد به‌عنوان رییس دولت، ماجرای عجیب ایران‌خودرو و سایپا و خیلی موضوعات عام و کلانی که جای خالی گزارش ملی در آن‌ها به آینه مشهود است، چه بوده است؟

شایان ذکر است که البته فقدان امر ملی صرفاً فقط معطوف به اتفاقات و حوادث نیست بلکه در ارتباط با عملکرد افراد و سازمان‌ها هم هست که عملکرد یک فرد و یک سازمان تا چه حد در راستای امر ملی هست یا نیست که بررسی و تحلیل مناسب در این رابطه نیز مستلزم بهره‌گیری از سازوکارها و منطق درست در حوزه عمومی است.

فقدان گزارش ملی یعنی بی‌توجهی به امر ملی. اگر امر ملی عمداً یا سهواً مورد غفلت قرار بگیرد جایگاه کارشناسی، تحلیل درست و میزان خدمت‌گذاری و خیانت‌ها نیز معلوم نخواهد شد. زمانی وطن‌دوستی یا خیانت به میهن، محرز خواهد شد که مصداق‌های آن به‌نحو دقیق و مستند توسط تیم کارشناسی و متعهد به ملت و میهن معلوم شود. جریانات سیاسی موجود که ذی قدرت و ثروت هستند هر دو بر رویکردهایی تاکید دارند که به نظر، امر ملی در آنها گم است و این اگر بحران نباشد، یک مشکل بزرگ است.

@jameeno
#گزارش_ملی #امر_ملی
@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Feb, 06:30


🔷استراتژی‌های مذاکراتی ترامپ!

✍🏻حسام‌الدین آشنا

دونالد ترامپ در کتاب‌هایش، به‌ویژه «هنر معامله» (The Art of the Deal) و «چگونه مثل یک میلیاردر فکر کنیم» (Think Like a Billionaire)، درباره استراتژی‌های مذاکراتی خود توضیح داده است. مهم‌ترین اصولی که او مطرح می‌کند شامل موارد زیر است:

۱. اهداف بزرگ تعیین کن. ترامپ معتقد است که باید از همان ابتدا به دنبال اهداف بزرگ و جاه‌طلبانه بود. او می‌گوید که اگر قرار است مذاکره کنید، بهتر است برای یک توافق عالی تلاش کنید، نه صرفاً یک توافق متوسط.
۲. موضع قدرت را حفظ کن. یکی از اصول کلیدی او این است که همیشه از موضع قدرت مذاکره کنید. این به معنای داشتن گزینه‌های جایگزین (Plan B) و نشان دادن اینکه به معامله وابسته نیستید.
۳. برند شخصی را تقویت کن. ترامپ معتقد است که داشتن یک تصویر قدرتمند و شناخته‌شده باعث می‌شود طرف مقابل شما را جدی‌تر بگیرد. او از رسانه‌ها برای ساختن برند خود استفاده می‌کند و این را یکی از ابزارهای اصلی قدرت در مذاکرات می‌داند.
۴. اهرم‌سازی کن. او تاکید دارد که باید از هر چیزی که در اختیار دارید، به عنوان یک اهرم استفاده کنید. این شامل اطلاعات، فشار روانی، یا حتی تهدید به خروج از مذاکره است.
۵. مذاکره را بازی بدان و از آن لذت ببر. ترامپ مذاکره را به نوعی بازی تشبیه می‌کند که باید از آن لذت برد. او بر این باور است که اعتماد به نفس بالا و حتی کمی نمایش، می‌تواند تأثیر زیادی در نتیجه داشته باشد.
۶. همیشه آماده ترک مذاکره باش. یکی از مهم‌ترین تکنیک‌های او این است که اگر شرایط به نفع شما نبود، از مذاکره خارج شوید. او در کتاب‌هایش بارها تأکید می‌کند که «عدم معامله‌ بهتر از یک معامله بد است.»
۷. فضای عدم اطمینان ایجاد کن. ترامپ گاهی عمداً مواضع نامشخص و متناقض اتخاذ می‌کند تا طرف مقابل را در حالت عدم اطمینان نگه دارد. این روش باعث می‌شود که مذاکره‌کننده مقابل محتاط‌تر عمل کند و شاید امتیازات بیشتری بدهد.
۸. خودت را فردی غیرقابل پیش‌بینی نشان بده. او معتقد است که غیرقابل پیش‌بینی بودن یک مزیت است، زیرا باعث می‌شود طرف مقابل محتاط‌تر رفتار کند و از ترس واکنش شما، امتیازات بیشتری بدهد.
۹. طرف مقابل را خسته کن. یکی دیگر از تاکتیک‌های ترامپ، طولانی کردن مذاکرات و فشار آوردن بر طرف مقابل برای خسته کردن اوست. او معتقد است که وقتی طرف مقابل خسته شد، راحت‌تر امتیاز می‌دهد.
۱۰. از رسانه‌ها برای تقویت موضع خود استفاده کن. ترامپ استاد استفاده از رسانه‌ها برای تأثیرگذاری بر روند مذاکرات است. او با اظهارنظرهای عمومی و توییت‌هایش، جو مذاکرات را تغییر داده و فشار بر طرف مقابل را افزایش می‌دهد.
این استراتژی‌ها در حوزه تجارت، سیاست و حتی مذاکرات دیپلماتیک او (مانند مذاکراتش با کره شمالی و چین) به کار گرفته شده‌اند.

#فرهیختگان #استراتژی‌های_مذاکراتی_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Feb, 18:50


🔷جایگاه ایران در شاخص ادراک فساد!

سازمان «شفافیت بین‌الملل» رتبه‌بندی کشور‌ها در *شاخص ادراک فساد* در سال ۲۰۲۴ را منتشر کرد و جمهوری اسلامی ایران با ۲۳ امتیاز از بین ۱۸۰ کشور با یک رتبه سقوط در جایگاه ۱۵۱ و در کنار بنگلادش و کنگو بین ۳۰ کشور آخر قرار گرفت.

در این فهرست دانمارک با ۹۰ امتیاز در جایگاه نخست و سودان جنوبی با ۸ امتیاز در رتبه آخر قرار دارند. ایالات متحده هم تحت رهبری جو بایدن، رئيس‌جمهوری پیشین آمریکا با چهار پله سقوط و ۶۵ امتیاز در جایگاه ۲۸ قرار گرفت.

#فساد #شاخص_ادراک_فساد

@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Feb, 05:00


🔷 قصه توسعه ژاپن

💢 فراتر از توسعه: از سرن تا جیمز وب، از دون تا هایپرکامیوکانده!

🔹 درس‌هایی برای توسعه ایران

🔸 بخش هفتم

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

عادت دارم روزهای تعطیل، مخصوصاً وقتی مجبورم استراحت کنم، در مورد دستاوردهای فناورانه جدید بشر در جاهای مختلف دنیا جستجو کنم. این بار سرماخوردگی شدید هم مزید بر علت شد که بیشتر وقت داشته باشم! در همین جستجوها، دوباره رسیدم به وضعیت پروژه جدید ژاپن درباره نوترینوها.

ژاپنی‌ها همیشه کارهای عجیبی در علم کرده‌اند؛ از سوپر کامیوکانده گرفته تا همین پروژه جدیدشان هایپر کامیوکانده که این‌بار بزرگ‌تر و پیشرفته‌تر شده. راستش این پروژه‌ها برای من مثل جیمز وب جذاب‌اند؛ چون قرار است چیزهایی به بشر یاد بدهند که تا حالا حتی فکرش را هم نمی‌کردیم. هروقت فرصتی پیدا می‌کنم، دوباره در موردشان می‌گردم تا ببینم چیزی کشف شده یا نه.

این بار که درباره این پروژه می‌خواندم، به این فکر کردم که چرا ما در ایران چنین ایده‌هایی نداریم؟ قصه توسعه ایران چطور می‌تواند با پروژه‌هایی مثل این گره بخورد؟ شاید لازم باشد در چشم‌انداز توسعه ایران، جایی برای چنین دستاوردهایی باز کنیم.

ژاپن با این پروژه‌ها نه‌تنها به دنبال کشف حقیقت‌های علمی است، بلکه هویتی برای خودش می‌سازد. وقتی از سوپر کامیوکانده یا جیمز وب حرف می‌زنیم، به چیزی فراتر از علم اشاره می‌کنیم؛ به الهام، اعتبار و توسعه‌ای که ریشه در دانش دارد. این‌ها پروژه‌هایی هستند که مرزهای علم را جابه‌جا می‌کنند، ذهن‌های بزرگ دنیا را به همکاری جذب می‌کنند و از همه مهم‌تر، برای ملتی که پشت آن‌هاست، یک آینده متفاوت می‌سازند.

ما در ایران هم می‌توانیم چنین مسیرهایی را بسازیم. مناطقی مثل مکران یا کوهستان‌های مرتفع ایران می‌توانند میزبان پروژه‌های بزرگ علمی شوند؛ پروژه‌هایی که نه‌تنها دانشمندان داخلی، بلکه جامعه جهانی را به سمت ما بیاورند. این‌طوری می‌توانیم علمی را که همیشه جزئی از هویت ما بوده، دوباره زنده کنیم و آن را به ابزار توسعه ملی تبدیل کنیم.

تصور کنید، اگر ایران پروژه‌ای در اندازه‌های جهانی تعریف کند که هم چالش‌های علمی را پاسخ دهد و هم مرزهای جدیدی از دانش را باز کند، چقدر می‌توانیم در جهان تأثیرگذار شویم. نه فقط به عنوان کشوری با تاریخ کهن، بلکه به عنوان ملتی که هنوز حرف‌های تازه‌ای برای گفتن دارد.

نوترینوها، این ذرات خاموش اما پرمعنا، شاید در ظاهر چیزی برای ما نداشته باشند، اما پیام بزرگی دارند: برای توسعه، گاهی باید عمیق‌تر نگاه کنیم. شاید وقت آن رسیده باشد که ما هم قصه توسعه ایران را به چنین پروژه‌هایی گره بزنیم؛ پروژه‌هایی که نه‌تنها آینده علم را تغییر می‌دهند، بلکه آینده یک ملت را می‌سازند.

https://t.me/ofoghiran1416

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_ژاپن #نوترینوها

@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Feb, 04:30


بیایید واقع‌بین باشیم!

👈 حبیب‌الله بیطرف وزیر پیشین نیرو، در سایت جماران نوشت:

✍️ میزان ناترازی برق ایران در تابستان۱۴۰۳ حدود ۱۸هزار مگاوات بوده است (در واقع، اختلاف حداکثر نیاز مصرف با حداکثر قدرت عملی نیروگاهی کشور).

۱- با فرض اینکه ظرفیت نصب‌شده نیروگاهی باید ۳۰درصد بیش از قدرت عملی نیروگاه‌ها باشد (به‌دلیل آثار قهری ارتفاع و دما در راندمان قدرت)، بنابراین برای رفع ناترازی در تابستان۱۴۰۳ در واقع به ۲۳هزار مگاوات نیروگاه جدید نیاز داشتیم و برای نداشتن ناترازی در تابستان۱۴۰۳ بایستی ظرفیت نصب‌شده کشور ۱۱۵هزار مگاوات می‌بود.

۲- در کشورهای توسعه‌یافته برای پیشگیری از خاموشی ناشی از خروج اضطراری نیروگاه‌ها، ضریب ذخیره تولیدی معادل ۱۰ تا ۲۰درصد ظرفیت نصب‌شده، در نظر گرفته و در برنامه‌های توسعه خود لحاظ می‌کنند؛ این ضریب در بعضی از کشورها به ۲۵درصد هم می‌رسد، در دولت‌های هفتم و هشتم هدف وزارت نیرو، دستیابی به ضریب ذخیره تولید ۱۵درصد بود.

✍️ در شرایط فعلی با احتساب ضریب ذخیره تولید حداقلی ۵درصدی، شبکه برق ایران در تابستان۱۴۰۳، به ۱۲۰هزار مگاوات ظرفیت نصب‌شده نیروگاهی نیاز داشت که متاسفانه واقعیت موجود حدود ۹۰هزار مگاوات بوده است.

۳- اگر هدف برنامه‌ریزی را پایان برنامه هفتم سال۱۴۰۷ فرض کنیم طی ۴سال آتی با فرض رشد سالانه ۴درصدی پیک مصرف برق و فرض ظرفیت نصب‌شده ۱۲۰هزار مگاواتی، مقدار ۲۰هزار مگاوات هم از این بابت کمبود خواهیم داشت.

۴- بنابراین در تابستان۱۴۰۷ بایستی ظرفیت نصب‌شده ایران برای تامین برق مطمئن و پایدار نیازهای کشور، به ۱۴۰هزار مگاوات برسد.

۵- ظرفیت نصب‌شده فعلی شامل ۱۰۰۰مگاوات اتمی، ۱۲۰۰۰مگاوات آبی، حداکثر ۲۰۰۰مگاوات تجدیدپذیر (بادی و خورشیدی و زیست توده و…) و ۷۵۰۰۰مگاوات گازی، سیکل ترکیبی و بخاری است.

۶- طی چهار سال آتی در حالت خوشبینانه حداکثر ۲۰۰۰مگاوات نیروگاه آبی جدید و حداکثر ۱۰۰۰مگاوات نیروگاه جدید اتمی و حداکتر ۲۰۰۰مگاوات نیروگاه بادی، زیست توده و...، قابل دستیابی خواهد بود.

۷- در صورتی که توسعه نیروگاه حرارتی جدید مدنظر نباشد، بایستی طی ۴سال آتی ۴۵هزار مگاوات نیروگاه خورشیدی نصب گردد و با توجه به اینکه اثربخشی فتوولتاییک‌ها حدود ۲۰درصد می‌باشد (۱۸۰۰ساعت از ۸۷۶۰ساعت سال) و پیش‌بینی توسعه ۴برابری پنل‌ها برای تغذیه باطری‌ها، لازم می‌باشد و اگر واقع‌بین باشیم این فرض، امری محال و غیرممکن است.

۸- بنابراین برای تامین کمبود ظرفیت نصب‌شده نیروگاهی در کشور در افق۱۴۰۷، ضمن پذیرش وجود بحران جدّی در تامین برق مورد نیاز کشور و عواقب خسارت‌بار خاموشی‌های گسترده، لازمست تامین ۵۰هزار مگاوات نیروگاه جدید در افق۱۴۰۷، با فرض تنوع‌بخشی به منابع‌ و ظرفیت‌ها، به شکل زیر برنامه‌ریزی شود.

- تولید جدید اتمی و آبی و بادی و زیست توده و… حدود  ۵۰۰۰ مگاوات

-تولید سیکل ترکیبی جدید ۲۰۰۰۰مگاوات

-تولید خورشیدی جدید ۲۵۰۰۰ مگاوات

✍️ البته مقوله مدیریت مصرف و افزایش بهره وری هم بخشی از نیاز توسعه نیروگاهی را پوشش خواهد داد که در این نوشتار با فرض برابری با مجموع بازنشستگی و از رده خارج شدن واحدهای حرارتی قدیمی، از محاسبه آن صرف‌نظر شده است.

۹- اگرچه تامین ۲۵۰۰۰ مگاوات قدرت تولید برق پایدار در طول سال از نیروگاه‌های فتوولتاییک یک رویای و آرزوی بسیار خوشبینانه ولکن در صورت اراده ملی، برنامه‌ریزی، حمایت مالی و اقدامات گسترده دولت و بخش خصوصی واجدصلاحیت، دست‌یافتنی می‌باشد.

۱۰- واقعیت این است که عدم برنامه‌ریزی برای توسعه نیروگاه‌های حرارتی به‌خصوص نیروگاه‌های سیکل ترکیبی با راندمان بالا در میان‌مدت، موجب تداوم ناترازی برق و خاموشی‌های خسارت‌بار طی ده‌ها سال آتی خواهد بود و این زیبنده کشوری با‌ منابع سرشار انرژی، صنایع نیروگاهی پیشرفته و منابع انسانی متخصص نیست.

https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1658853

@javadrooh
#ناترازی_انرژی #ناترازی_برق
@akhalaji

فراسوی سیاست

11 Feb, 17:11


🔷نه توصیه عقلانی!

✍️دیاکو حسینی

#دیاکو_حسینی در توییتر، خطاب به مقامات کشور، نه توصیه نوشته است:

۱. در ارزیابی سیاست آمریکا به‌رغم شواهد ضد و نقیض، صبور و محتاط باشید.

۲. از موضع‌گیری علنی در موافقت یا مخالفت با مذاکره بکاهید و بر دیپلماسی پنهان تمرکز کنید.

۳. روی پیشنهادهایی کار کنید که در لیست خواسته‌های آمریکا نیست اما به‌لحاظ اقتصادی و استراتژیک، غافلگیرکننده و جذاب است.

‏۴. کسی نباشید که به مذاکره نه می‌گوید. لیستی از مطالبات حداکثری را رونمایی کنید. توافق از مذاکره درباره انتظارات ناسازگار آغاز می‌شود.

۵. برای خروج از بن‌بست دیپلماتیک، گاهی باید به راه‌های نامتعارف و خارج از رویه‌های مرسوم فکر کنید. این کار همزمان به درایت و شجاعت نیاز دارد.

‏۶. با انکار نقاط ضعف، آنها به نقاط قوت تبدیل نخواهند شد؛ نسبت به نقاط ضعف واقع‌بین و نسبت به نقاط قوت متواضع باشید.

۷. در سیاستگذاری، وقت بیشتری را به شناسایی نیازهای استراتژیک آمریکا صرف کنید و اینکه چگونه می‌توانند به دستور کار مذاکرات راه بیابند.

۸. به دنبال شرکایی در میان دوستان آمریکا باشید که از پیشنهاداتی که می‌توانیم ارائه بدهیم منتفع می‌شوند. این انتفاع باید چیزی بیش از ایران غیراتمی باشد.

۹. مراقب باشید هیچ کشوری ناگزیر نباشد بین ایران و آمریکا یکی را انتخاب کند. از دوقطبی و اردوگاهی شدن موضوع جلوگیری کنید.

@fazeli_mohammad

#توصیه_عقلانی #توصیه_هوشمندانه

@akhalaji

فراسوی سیاست

11 Feb, 14:20


🔷شیخ مسلح نیاوران و افسانه‌های روشنفکران

✍️صلاح‌الدین خدیو

کاخ نیاوران که در برابر ویلاهای اعیانی طبقەی نوکیسەی امروز خالی از جاه و جبروت است، نماد قدرت و ثروت خاندان پهلوی بود که به تصرف انقلابیون درآمد.

فاتحان تازه، عمدتا محافظه‌کاران روستایی شمیران بودند که شهر تهران با پیشرفت خود به سمت شمال آبادی‌هایشان را در خود فروبرده بود.

معماری مدرن کاخ و سبک زندگی غربی رایج در آن، در مجاورت روستاهای هنوز شهر نشدە، نمودی از تضادهای عمیقی بود که توسعەی دو دهەی آخر پهلوی به بار آورده بود.

از نگاه این تهیدستان شهری که از آخوندهای جوان انقلابی الهام می‌گرفتند، نیاوران سمبل نخوت، قدرت و ثروت شاه بود.

تجسم عینی "مستضعفان شریعتی " که جای پرولتاریای مارکسیسم نشسته بود. شریعتی، مجاهدین و دیگرانی که با وام گیری از مارکسیسم با موفقیت اسلام را ایدئولوژیک کردند، در تلەی تحریف لنینیسم افتادند!

چه برای رهبری مستضعفان، اسلام نیازی به روشنفکران پیشتاز نداشت. زیرا خود دارای حزبی آماده به نام روحانیت بود. روحانی نشسته بر صندلی شاه این حقیقت را زود نشان داد و سر مکلایان را بی‌کلاه گذاشت!

@sharname1
#مکلایان_بی‌کلاه
@akhalaji

فراسوی سیاست

11 Feb, 05:10


🔷شعله‌های آتشِ زیر خاکستر!

✍️جعفر محمدی

🔸بین مردم و حکومت ها، دو نوع رابطه کلی وجود دارد:
۱- رابطهٔ مبتنی بر امید؛
۲- رابطهٔ مبتنی بر یأس.

▪️رابطهٔ مبتنی بر امید، چهار مرحله دارد:

• مرحلهٔ شیفتگی: در این مرحله، مردم شیفتهٔ حکومت خود هستند؛ این شیفتگی به‌ویژه در نظام‌های تازه‌تأسیس سیاسی که غلظت امید به آینده بسیار بالاست دیده می‌شود.

• مرحلهٔ همزیستی: در مرحله همزیستی، نگاه‌ها به حکومت، معقول‌تر شده است. مردم دیگر مانند قبل، واله و شیدای حکومت نیستند ولی در عین حال، آن را به رسمیت می‌شناسند، محترم می دانند و در یک تعامل دو سویه با یکدیگر همزیستی دارند.

• مرحلهٔ انتقاد: با آشکار شدن نقاط ضعف، مردم لب به انتقاد می‌گشایند و نقد حکومت را به طور جدی مطرح می‌کنند. منتقد کسی است که هنوز رابطهٔ مبتنی بر امید با حکومت دارد و نقدهاش به امید اصلاح امور است.

• مرحلهٔ اعتراض: اگر حکومت به نقدها ترتیب اثر ندهد یا بدتر، با منتقدان برخورد کند، مرحلهٔ آخر امید شکل می‌گیرد و آن شکل‌گیری اعتراضات است. حکومتی که با اعتراض مردم مواجه است، باید از این که هنوز امید در جامعه وجود دارد، خرسند باشد و اعتراضات را قدر بداند چون هر معترضی قاعدتاً به امید بهبود وضعیت اعتراض می‌کند.

▪️رابطهٔ مبتنی بر یأس در صورتی شکل می‌گیرد که اعتراض‌ها به نتیجه نرسد یا سرکوب شود و دو مرحله دارد:

• مرحلهٔ بی‌تفاوتی: مردمی که ناامید از اصلاح امور شوند، وارد فاز بی‌تفاوتی می‌شوند. این وضعیت حکومت‌ها را دچار انحراف تحلیل می‌کند؛ بدین معنا که چون مردم در لاک خود فرورفته‌اند و صدای اعتراض‌شان بلند نیست، تصور می‌شود که از حکومت و وضعیت موجود رضایت دارند یا دستکم نسبت به آن واکنشی نخواهند داشت. حال آن که این بی‌تفاوتی، نشانهٔ ناامیدی جامعه و مقدمهٔ وضعیت خطرناک‌تری است.

• مرحلهٔ به‌ستوه‌آمدگی: بی‌تفاوتی به صورت آرام و تدریجی، به وضعیت بدتر ناامیدی یعنی «به‌ستوه‌آمدگی» تبدیل می‌شود چرا که بی‌تفاوتی مردم، حکومت‌ها را نیز نسبت به اصلاح عملکردها بی‌انگیزه و آنها را دچار توهم «ثبات» می‌کند.

 این وضعیت، اوضاع را وخیم‌تر می‌کند و مردم اندک‌اندک به‌ستوه می‌آیند ولی همچنان در سکوت هستند، سکوتی که آتش زیر خاکستر است. سکوتِ «به‌ستوه‌آمدگی»، می‌تواند با کوچک‌ترین جرقه‌ای به انفجار تبدیل شود

@TahlilZamane
#امید #ناامیدی #آتش_زیر_خاکستر
@akhalaji

فراسوی سیاست

11 Feb, 05:00


🔷 قصه توسعه شیلی: از سایه دیکتاتوری تا نور توسعه!

🔹 درس‌هایی برای توسعه ایران

🔸 بخش ششم

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

صدای خش‌خش موج‌های اقیانوس آرام، چشم‌انداز رشته‌کوه‌های آند و زمین‌های خشک و سرسخت آتاکاما، نمادی از روحیه مقاوم شیلی است. اما این کشور که زمانی اسیر زخم‌های دیکتاتوری بود، چگونه توانست مسیر توسعه را بیابد؟

دیکتاتوری و سیاست‌های شوک‌درمانی

در دهه ۱۹۷۰، شیلی پس از کودتای ژنرال آگوستو پینوشه به آزمایشگاهی برای سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی تبدیل شد. با مشاوره مستقیم اقتصاددانان شیکاگو به رهبری میلتون فریدمن، خصوصی‌سازی گسترده، کاهش دخالت دولت و آزادسازی تجاری به شیوه‌ای ناگهانی اجرا شد.

نتیجه؟ شکاف طبقاتی عمیق‌تر، اما پایه‌ریزی ساختاری برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی و رشد اقتصادی.

بازگشت مردم به قدرت

با پایان دیکتاتوری در سال ۱۹۹۰ و بازگشت دموکراسی، شیلی توانست ثبات سیاسی خود را بازیابد. اما رهبران جدید متوجه شدند که تنها رشد اقتصادی کافی نیست. آن‌ها برنامه‌های اجتماعی گسترده‌ای برای کاهش نابرابری، سرمایه‌گذاری در آموزش و بهبود زیرساخت‌ها آغاز کردند.

رهبرانی چون ریکاردو لاگوس و میشل باشله با اصلاحات مترقی خود، آموزش رایگان و خدمات بهداشتی همگانی را در اولویت قرار دادند و تلاش کردند سرمایه‌های ملی مانند مس را مدیریت کنند.

درس‌هایی برای ایران

شیلی نشان داد که توسعه پایدار نیازمند ترکیبی از سیاست‌های اقتصادی قوی و اصلاحات اجتماعی گسترده است. از تجربه این کشور، چند نکته کلیدی می‌آموزیم:

1. مدیریت منابع طبیعی: شیلی توانست با مدیریت صحیح منابع معدنی مانند مس، خود را به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل کند.
2. شفافیت و عدالت اجتماعی: کاهش نابرابری و سرمایه‌گذاری در آموزش، موتور توسعه انسانی این کشور شد.
3. پایداری سیاسی: بدون ثبات و دموکراسی، هیچ توسعه‌ای پایدار نخواهد بود.

تلخی‌ها و چالش‌ها

اما این مسیر خالی از چالش نبود. جنبش‌های دانشجویی در دهه ۲۰۱۰ اعتراض کردند که سیاست‌های اقتصادی هنوز نابرابری را کاهش نداده است. شیلی با بحران‌های اجتماعی و اقتصادی جدید روبه‌رو شد و نشان داد که توسعه یک فرآیند پایان‌ناپذیر است.

پایان قصه؟

شیلی هنوز هم در حال نوشتن فصل‌های جدید خود است. داستان این کشور برای ما ایرانیان یادآوری می‌کند که حتی در سخت‌ترین شرایط، اراده برای تغییر و اصلاح می‌تواند مسیر آینده را روشن کند. آیا ما نیز می‌توانیم؟

این قصه را بخوانید، ببینید و بیاموزید:

توسعه، سفر است، نه مقصد.

https://t.me/ofoghiran1416

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_شیلی

@akhalaji

فراسوی سیاست

10 Feb, 12:10


🔷سوگند و حماسه!

✍️محمدجواد کاشی

روحی که انقلاب را برانگیخت، از دو منبع سوگ و حماسه تغذیه می‌کرد. سوگواری برای عقب‌ماندگی‌ها، استبداد، جنایت‌ها، شهادت‌ها و زخم‌هایی که بر تن مردم بود. حماسه اما منبعی بود که به سوگواران عزم انتقام می‌داد. باید برخاست، تسلیم نشد تا پایان خود یا پایان دشمن ایستادگی کرد. این دو به نحوی شگفت یکدیگر را تقویت ‌کردند. اگر عزم سوگواران برای خلق یک حماسه پیروز می‌شد، خود را برای خلق حماسه بعدی مهیا می‌کردند اگر شکست می‌خورد، گردهم جمع می‌شدند مجلس سوگواری تازه‌ای به راه می‌انداختتد و ضمن ذکر مصیبت، همگان را به برخاستن برای خلق یک حماسه تازه دعوت می‌کردند.
پیوند میان این دو منبع، قدرت عظیمی برای تداوم و بسیج روحیه انقلابی ایجاد می‌کرد. مشکل اما از زمانی آغاز شد که جمهوری اسلامی به مثابه نظام برآمده از آن انقلاب، همچنان از این دو منبع تغذیه کرد. البته درآمدهای نفتی را هم به آن دو بیافزائید.
امروز نظام برآمده از آن انقلاب با سه مشکل بزرگ مواجه است. مشکل اول مردم‌اند. اکثر مردم نه در سوگواری‌ها شریک درد انقلابیون می‌شوند. نه میلی به مشارکت در خلق حماسه دارند. بنابراین از دوگانه سوگ و حماسه پا پس کشیده‌اند. میل به زندگی متعارف دارند. آن خیمه هر روز کوچک‌تر و کوچک‌تر شد.
مشکل دوم، ساکنان خیمه سوگ و حماسه‌اند. بخشی مهمی از آنها بیشتر در نمایش سوگ و حماسه شرکت می‌کنند. به خاطر منبع سوم که همانا در آمدهای شیرین نفتی است از سوگ و حماسه منتفع می‌شوند. بنابراین اصالت خیمه و حقانیت‌اش موضوع تردید واقع شده است.
مشکل سوم جبهه دشمنان انقلابیون است. در ماه‌های اول پیروزی انقلاب جنگی از سوی یکی از حکام عرب بر ما تحمیل شد که او نیز کم و بیش ادبیات سوگ و حماسه داشت. اما امروز کسانی رویاروی خیمه انقلاب ایستاده‌اند که اساساً نه از سوگ درکی دارند نه حماسه. بیشتر تابع منطق سود و زیان اقتصادی و تجاری‌اند. از کشورهای عربی منطقه گرفته تا آمریکای ترامپ. مواجهه با چنان دشمنانی از نقطه عزیمت سوگ و حماسه، گاهی به خلق صحنه‌های مضحک می‌انجامد.
سوگ و حماسه منابع برانگیزاننده روح انقلاب بود. نظام برآمده از آن انقلاب لازم بود منابع تازه‌ای برای استقرار نظام اختیار کند. از جمله قانون، مصلحت عمومی، آزادی، رفاه و مناسبات عادلانه.

@javadkashi
#سوگ #حماسه #قانون #عدالت #مصلحت_عمومی #آزادی #رفاه #مناسبات_عادلانه
@akhalaji

فراسوی سیاست

10 Feb, 08:30


🔷دوشنبه‌های انقلابی در ایران!

✍🏻علی‌اشرف نظری

🔸امروز در برابر پرسش جالبی قرار گرفتم:

روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ چه روزی بود؟ یعتی کدام رور هفته بود؟

شاید اولین بازی بود که چنین پرسش را شنیده بودم. برایم جالب بود و البته تامل برانگیز. چرا تا به حال درباره این که ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ چه روزی بوده است؛ فکر نکرده بودم؟ آیا اصلا مهم بوده که انقلاب در چه روزی به ثمر نشست؟ پرسش بعدی که مطرح کردم این بود که انقلاب مشروطه (فرمان تشکیل مجلس شورای ملی) چه روزی اعلام شد و به اصطلاح پیروز شد؟

با قدری تامل و مقایسه به نتیجه بسیار جالبی رسیدم. هر دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی در روز دوشنبه پدید آمده اند! [هر چند فرمان مشروطه ۱۳ مرداد تقریر شد و برای این که سعد باشد، ۱۴ مرداد اعلام شد].

شاید این امر نوعی صدفه و  اتفاق تاریخی قلمداد شود که البته بی‌راه نیست. یا عده‌ای بگویند خوب این مساله چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟

مساله مهم در پس این سوال این است که طرح چنین پرسشی و تحقیق درباره چنین پرسش دقیق و انضمامی ای کمتر در دانشگاه های ما رایج لست.، ما در صدد نیستیم به اصطلاح جوانب خرد و نادیده گرفته شده رخدادها را مطالعه کنیم (میکروفیزیک تاریخ) و معمولا به یک سری کلیات و کلی‌گویی های مکرر بسنده می کنیم.

این که دقیقا در آن روز خاص چه اتفاق هایی افتاده است؟ ساعت تحول و انقلاب دقیقا چه ساعت و دقیقه ای بوده است؟ آیا انقلابیون درکی از آن لحظه تحول و به اصطلاح چرخش انقلابی داشته اند یا به صورت تدریجی از آن مطلع شده اند؟ آیا تحولات آن روز به نحوی مورد توجه قرار گرفته است که دریابیم وضعیت آب و هوا چگونه بوده و آیا اثری بر رفتار سیاسی داشته است؟ آیا در روز دوشنبه های انقلابی، خشونت به نقطه اوج خود رسیده یا شاهد کمترین تلفات و خشونت ها در مقایسه با روزهای قبل و بعد از آن بوده ایم؟ آیا اولیت نقطه های چرخش انقلابی با تصرف پادگان ها و مراکز نظامی و انتظامی عیان شد یا مراکز فرهنگی نظیر رادیو و تلویزیون؟

شاید پرداختن به این پرسش ها فرصتی فراهم آورد که به جای مکررگویی‌های بی‌حاصل، درصدد برآییم تحولات تاریخی را با دقت و ظرافت بیشتری مورد نظر قرار دهیم و حتی بتوانیم روایت های پدیدار شده در یک نیمروز را چنان بیان کنیم که جذاب تر و اثرگذار تر از همه گفتارهای قبلی و به مثابه ژانری نو در ادبیات تاریخی و سینمای بی سوژه ما باشد.

#دوشنبه‌های_انقلابی

@akhalaji

فراسوی سیاست

10 Feb, 07:30


تاب‌آوری باشکوه!

✍️ حامد پاک‌طینت

برای نگاشتن این متن چندین روز با خود کلنجار رفتم و از بابت نوشتنش اطمینان نداشتم اما سرانجام اینگونه خود را قانع کردم که شاید انتشار آن به عنوان یک تحلیل از آینده نه تنها برای فعالان اقتصای کشور بلکه بیش از آن برای مسئولین و اولیای ایران که در لحظه تصمیم گیری تاریخی این کشور قرار گرفته اند روشنگر و شاید کمک کننده باشد

این نوشته متمرکز بر محاسبه توان تاب آوری کشور و امکان سنجی اداره امور با فرض استمرار مسیری است که با واژه فشار حداکثری شهرت پیدا کرده و چند روزی است که آغاز شده است.

شاید بد نباشد اول تکلیفمان را با واژه فروپاشی اقتصادی که این روزها زیاد می شنویم و می خوانیم روشن کنیم. چنین واژه ای در مراجع و مقالات دانشگاهی فاقد Definition علمی است لیکن اگر مقصودمان از بکارگیری چنین واژه ای بروز ابَر تورم، عدم امکان خدمات رسانی سیستم بانکی، بحران پول ملی، سقوط آزاد سرمایه گذاری و تولید ناخالص ملی، سونامی بیکاری، ناتوانی دولت از ارائه خدمات عمومی و اختلال جدی در زنجیره تامین باشد، بله چنین چیزی تعاریف دقیق علمی دارد و در کشورهایی بروز کرده است. پرسش میلیون دلاری این است که چقدر امکان بروز چنین جهنمی برای کشور وجود دارد یا پرسش دقیق تر و علمی تر آنکه با فرض استمرار فشار حداکثری و ثابت بودن تمام متغیرها چقدر زمان لازم است تا ایران به چنین جهنمی تبدیل شود

به فرض رسیدن صادرات نفت ایران به زیر ۴۰۰ هزار بشکه در روز و نه رسیدن به عدد صفر یعنی مطابق فرضیه ای که مسئولین وزارت نفت دارند کشور با سقوط درآمد ۳۰ میلیارد دلاری و دولت با از دست دادن ۴۰% از درآمدهایش مواجه خواهد شد. چنین وضعیتی می تواند تا تابستان سال ۱۴۰۴ کشور را با تورم کالایی ۱۰۰% مواجه کند و البته در این شش ماه دولت با استفاده از امکانات و ذخایر بسیار نازل ارزی خود، تامین کالایی مورد نیاز کشور از طرق غیررسمی و شبه قاچاق از مسیر چین و به خصوص روسیه و تبادل محدود با رمزارز و البته کاملا به شکل دولت محور میسر خواهد کرد و ضمن کاهش جدی هزینه ها به شرط عدم مخالفت نهادهای ذینفع شرایط را به شکل تقریبا مشابه دوران جنگ اداره می کند. در بخش خصوصی اما از عید نوروز و آغاز سال جدید عدم تمدید قراردهای کارگری آغاز میشود و در انتهای تابستان ما شاهد سونامی بیکاری خواهیم بود.

با سپری شدن تابستان و تهی شدن امکانات و ذخایر بانک مرکزی دوره ابرتورم آغاز میشود. متاسفانه همزمانی این تاریخ با شروع احتمالی مکانیزم ماشه، کشور را وارد مرحله بحران جدی خواهد کرد.

شش ماهه دوم سال با این شرایط کشور، تورم مشابه آرژانین یعنی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰% را تجربه می کند و بسیاری از واحدهای تولیدی و خدماتی از توجیه اقتصادی خارج می شوند.

بروز ناآرامی های اجتماعی بسیار جدی از این زمان آغاز میشود و بخشی از خدمات عمومی به ویژه در حوزه بهداشت و درمان و حمل و نقل مختل خواهد شد. این دو عامل به تنش های اجتماعی خواهد افزود.

پایان شش ماهه دوم زمانی است که فروش غیرنفتی کشور نیز مختل شده، دولت ناتوان از ارائه خدمات عمومی و تامین هزینه ها ناچار به اداره ونزوئلایی کشور می شود و مردم زندگی کاملا کوپنی را تجربه خواهند کرد.

تنش های اجتماعی به ناامنی های اجتماعی توسعه و تسری یافته و در این مرحله با افت ۲۰% تولید ناخالص ملی شاهد دلار بالاتر از ۱.۵ میلیون تومان خواهیم بود!

اگر مقصود از بکارگیری واژه فروپاشی اقتصادی چنین جهنمی است بله در آن مقطع زمانی و البته به شرط ثابت بودن متغیرهای سیاسی چنین سناریویی پیش روی ماست

نباید تردید کرد که اتاق فکر اقتصادی ترامپ این محاسبات را دقیق و مرحله به مرحله انجام داده و وارد این بازی شده است. پرسش بزرگ این است که آیا ما هم با حساب و کتاب تصمیم به ورود به چنین بازی گرفته ایم یا غیر از این است!

@Iran_economy_online

#تاب‌آوری_باشکوه

@akhalaji

فراسوی سیاست

09 Feb, 06:00


🔷«آخرین حلقه‌ی شرارت»!

✍️محمدحسین غیاثی

در دموکراسی‌ها، سیاستمداران شعارهای جذاب و مفتون‌کننده و دلبرانه می‌دهند. قوه‌ی تخیل جامعه را فعال می‌کنند و مردم ناچار، در ذهنشان باغی سبز از رؤیاها می‌بینند که وسط آن کاخی باشکوه با معماری خیره‌کننده ساخته شده است. به ویژه در شبه‌دموکراسی‌هایی نظیر ما که قوه‌ی خیالمان به پشتوانه‌ی هزار سال شعر فارسی قدرتمند شده است.
باری در جهان سیاست یکی از معدود کسانی که برای رأی اوردن، شعارهای جذابی داد و اکثریت مطلق و بزرگی به او رأی دادند، آنهم در قدرتمندترین کشور جهان، دونالد ترامپ است.
او از وقتی که آمده است مثل دور اولش، مشغول عمل کردن به وعده‌هایش شده است و تمام سیاستمداران دروغگوی جهان را شرمنده‌ی این کار خود کرده است. آنهایی که فقط شعار می‌دهند و سخنرانی می‌کنند اما کماکان همان مسیرهای غلط و خسارت‌بار گذشته را ادامه می‌دهند و مردم روزبروز از آنها بیشتر رویگردان می‌شوند.
شغل ترامپ سیاست نبوده است. او مثل بازرگانان بزرگ عمل می‌کند که حرفشان سند است و اگر می‌گویند جنس را به این قیمت فروختم پنج ساعت بعد هنگامی که یکباره قیمت جنس افزایش یافت، دبه نمی‌کنند و زیر حرفشان نمی‌زنند. چرا که آنها بر پایه‌ی سرمایه‌ی اعتمادشان در بازار کاسبی می‌کنند. اگر اعتماد به آنها در بازار برای مثلا دو میلیون دلار ضایع شود، در درازمدت ۱۰۰ میلیون دلار ضرر خواهند کرد و بعد هم باید جمع کنند و از بازار خارج شوند. سگ هم دیگر نان از دستش قبول نمی‌کند.
روی کاغذ برای ترامپ که مدتی طولانی در بازار املاک کار کرده است، غزه یک زمین است. اما در خاورمیانه زمین مقدس است و قیمت ندارد. در هرگوشه‌ی خاورمیانه، بابت زمین‌، قرنهای متمادی، خون ریخته شده و می‌شود.
برای همین نوار غزه‌ی فلاکت‌بار که ترامپ گمان می‌کند چند جریب زمین بیشتر نیست و او باید آن خانه‌های نیمه‌مخروبه و کثیف و غیربهداشتی و تونل‌های زیرزمینی را بکوبد و به جای‌شان مثل فلوریدا، آسمانخراش‌های باشکوه در ساحل دریا بسازد با خیابان‌کشی‌ها و پارک‌ها و فروشگاهها و مدرسه‌ها و تأسیسات شهری مدرن، به گفته‌ی آمار رسمی، ۴۵ هزار نفر در جنگ اخیر کشته شده‌اند و فاجعه‌بارتر آن‌که برای کشته نشدن این تعداد فلسطینی، قبل از آن صدها هزار نفر از مردم سوریه در طول سالها کشته شدند و میلیونها نفر آواره شدند و ۸۵ میلیون نفر در ایران تحریم شده‌اند و یمن و لبنان و عراق، غرق خون و ترور و کشتار بوده‌اند. اینها منطق خاورمیانه است.
حتی #شیطان_شریری به نام #نتان‌یاهو هم ناممکن‌بودن مهاجرت فلسطینی‌ها از غزه را می‌فهمد و جرأت نمی‌کند به آن فکر کند اما وقتی رئیس‌جمهور آمریکا، این نظریه را مطرح می‌کند، او علاوه براینکه در دلش به ترامپ می‌خندد، خوشحال است که قدرت بزرگ آمریکا، مفت و مجانی در مسیر شرارتهایش قدم برمی‌دارد و قرار است دوباره آتش فتنه‌ی دیگری در منطقه سوزانده شود!
از بین فسیل‌های وامانده و جنگ‌طلب عصر وحشت که دونالد ترامپ شماره یک، دور و بر خودش جمع کرده بود یکی از آنها هنوز باقی مانده که از قضا از همه‌شان بدتر و خطرناک‌تر است و آن نتان‌یاهو است. مقامی که در اختیار ترامپ نیست.
امیدوارم شرایط به گونه‌ای جلو برود که این آخرین حلقه‌ی شرارت، هم از اثرگذاری بر سیاست امریکا حذف شود!

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi

#حلق_شرارت

@akhalaji

فراسوی سیاست

09 Feb, 05:30


🔷 قصه توسعه مالزی: از نور تا سایه!

🔹 درس‌هایی برای توسعه ایران

🔸 بخش پنجم

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

سرد است، صدای باد از لای پنجره می‌آید و سکوت شب را می‌شکند. حس عجیبی دارم. در این سکوت، میان پستوهای تاریخ سرگردانم. می‌خواهم داستانی تازه بگویم، داستانی از مالزی، اما نه آنچه همه شنیده‌اند. می‌خواهم هم از نور بگویم و هم از سایه. از جاده‌ای که آغاز شد، اما چرا به پایان نرسید؟

مالزی، کشوری کوچک با تنوع قومی پیچیده: مالایی‌ها، چینی‌ها، هندی‌ها. این کشور زمانی چیزی بیش از یک صادرکننده قلع و لاستیک نبود. اختلافات قومی، فساد و فقر، آینده‌ای روشن برایش متصور نمی‌کرد. اما جایی در این قصه، ماهاتیر محمد وارد شد، مردی که رویای بلندی داشت: “چشم‌انداز 2020”.

ماهاتیر کاری کرد که کمتر کسی تصورش را می‌کرد. او گفت مالزی باید از کشوری کشاورزی و وابسته به منابع طبیعی، به کشوری صنعتی و پیشرو تبدیل شود. اما این فقط حرف نبود؛ او این مسیر را با برنامه‌ای روشن آغاز کرد:

1. اتحاد و همبستگی اجتماعی:
مالزی در آتش اختلافات قومی می‌سوخت. ماهاتیر فهمید بدون وحدت، هیچ آینده‌ای نیست. او برنامه‌هایی مانند سیاست‌های اقتصادی نوین (NEP) را اجرا کرد که هدفشان کاهش شکاف میان مالایی‌ها و سایر اقوام بود. اما این سیاست‌ها، هرچند در کوتاه‌مدت مفید بودند، در بلندمدت موجب حس تبعیض در برخی اقوام، به‌ویژه چینی‌ها، شدند.
2. آموزش به‌عنوان موتور توسعه:
ماهاتیر سرمایه‌گذاری سنگینی در آموزش کرد. دانشگاه‌ها توسعه یافتند، مهندسان و پزشکان تربیت شدند، و مدارس جدید در سراسر کشور ساخته شد. اما او فهمید که صرفاً تحصیل کافی نیست؛ آموزش باید با نیازهای بازار تطبیق داشته باشد.
3. جذب سرمایه خارجی:
مالزی به دروازه سرمایه‌گذاری خارجی تبدیل شد. اما ماهاتیر این سرمایه‌گذاری‌ها را مشروط به انتقال فناوری کرد. این‌گونه بود که مالزی نه‌تنها مصرف‌کننده، بلکه تولیدکننده شد.
4. دیپلماسی اقتصادی:
مالزی از حاشیه‌نشینی به مرکز توجه در آسه‌آن تبدیل شد. دیپلماسی ماهاتیر بر همکاری منطقه‌ای و ایجاد روابط متوازن با قدرت‌های جهانی متمرکز بود.

اما همه چیز به همین شیرینی نبود. بحران مالی آسیا در سال 1997 همه چیز را به هم ریخت. مالزی، برخلاف کشورهای همسایه‌اش، به نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول تن نداد و سیاست‌های داخلی خود را در پیش گرفت. ماهاتیر، بانک مرکزی را تقویت کرد و کنترل سرمایه را بازگرداند. این تصمیم، در کوتاه‌مدت نجات‌بخش بود، اما هزینه‌هایی بلندمدت داشت:

• اعتماد برخی سرمایه‌گذاران خارجی کاهش یافت.
• نابرابری‌های اقتصادی همچنان پابرجا ماندند.

و بعد، سال‌های پس از ماهاتیر رسیدند. مالزی که زمانی با سرعت پیش می‌رفت، ناگهان در مسیر کند شد. چرا؟

• وابستگی به سیاست‌های گذشته: ماهاتیر یک معمار بزرگ بود، اما بسیاری از ساختارهای او به روز نشدند.
• چالش‌های جدید اقتصادی: رقابت جهانی و ظهور قدرت‌های جدید اقتصادی، مالزی را تحت فشار قرار داد.
• فساد و اختلافات داخلی: فساد سیاسی و ناتوانی در حل برخی مشکلات قومی، موجب کاهش اعتماد عمومی شد.

اما آیا قصه مالزی به اینجا ختم می‌شود؟ نه! هنوز هم در این کشور، زیرساخت‌های قوی، نیروی کار ماهر، و روحیه‌ای برای پیشرفت وجود دارد.

داستان مالزی به ما می‌آموزد که توسعه، سفری بی‌پایان است. باید پیوسته یاد بگیریم، اصلاح کنیم و جلو برویم. و حالا، این قصه را بخوانید، بیندیشید و آرزو کنید روزی ایران ما هم چنین قصه‌ای داشته باشد؛ قصه‌ای که فقط از نور نباشد، بلکه از سایه‌ها هم درس گرفته باشد.

لینک خواندن کامل:

https://t.me/ofoghiran1416

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_مالزی

@akhalaji

فراسوی سیاست

09 Feb, 05:30


🔷در اعماق!

در سوریه و ایالات‌متحده و ایران اتفاقاتی در حال وقوع است که فارغ از سیاست خارجی، در حال متحول کردن چهرهٔ این کشورها از درون است و آثار بلندمدتی بر اقتصاد و اجتماع این کشورها می‌گذارد. از تازه‌ترین آن‌ها شروع کنیم:

ترامپ در حال دستکاری سازوکارهای دستگاه دولتی ایالات‌متحده است. آنچه واقعاً می‌کند، مثل آزاد کردن هرگونه بهره‌برداری از خاک آمریکا (استخراج کن عزیزم، استخراج کن!) یا انحلال وزارت آموزش‌وپرورش یا حتی تصفیهٔ اف‌بی‌آی در مسیر فاز جدید سلطهٔ نولیبرالی سرمایه بر ایالات‌متحده است. البته نظریه‌پردازان امام‌صادق‌خواندهٔ ما در جنگ قدرت خود در کشور این اصطلاح را از نظر معنا به گند کشیده‌اند اما معنایش در دو کلمه، بازپس‌گیری حقوق عمومی از جامعه و قانون‌زدایی برای سرمایه‌داری در توسعهٔ کمی و کیفی آن است. (کاربردش در توضیح اقتصاد ایران اصلاً بی‌مورد بوده ولی خب ..!) ترامپ مأمور زمانه است که با همین سیاست، مقررات دست‌وپاگیر استخراج معادن را حذف، نهاد ملی آموزش‌وپرورش را منحل و در قالب انتقام‌گیری از دشمنان شخصی‌اش، نهاد ملی اطلاعاتی را (که نقش مهمی در حفظ دموکراسی ایالات‌متحده داشته) تصفیه و کاملاً آلت دست شاخهٔ نولیبرالی سرمایه‌داری کند. درحالی‌که سر همه گرم خل‌بازی‌های اوست، چنین تحولاتی در حال وقوع است.

در سوریه یک ائتلاف بین‌المللی توافق کرد تا توان مشترک خود را برای جارو کردن سوریه از بقایای بعث همراه کند، آن هم با تغییر سریع جایگاه جهانی سوریه (در سیاست و اقتصاد). تغییری آن‌قدر سریع که در آن برای بسیاری تبدیل فوری آدمکش مسلسل به دوش، به یک دیپلمات حرف حساب بزن پذیرفته بود. الان سوریه به‌سرعت در حال تغییر بستر ملی برای جاگیری سرمایه‌داری جهانی در این نقطه از جهان عرب است. همهٔ اصلاحات این تروریست سابق در همین جهت است. اخراج کارکنان دولت و به نصف رساندن آن، رها کردن مشکل با اسرائیل و چسبیدن سریع به کشورهای سرمایه‌فرست عرب و ایالات‌متحده، پیوند با ترکیه به‌عنوان بازارساز میان‌مدت روند تحول، در همین راستاست. از یک میلیون و سیصد هزار نفر کارکنان دولت حدود پانصد هزار نفر را با عنوان حقوق‌بگیر الکی و سفارشی اخراج کرده‌اند. بخش عمدهٔ این‌ها کسانی‌اند که رژیم سابق در جریان سرکوب داخلی از خدمات آن‌ها استفاده کرده و به‌عنوان پاداش کارمند دولت شده‌اند.

در ایران هم خرابکاری‌هایی مشابه شده که روزی باید شرشان کنده شود. هنوز در حال ویران کردنیم. سوریه شش ماه است از این مسیر می‌رود، آمریکا هنوز یک ماه نیست و ایران چهل و چند سال است کج رفته.

ترامپ دارد با بیل بقایای نادلخواه سرمایه‌داری نولیبرال را بیرون می‌ریزد (دستش خیلی باز نیست)، جولانی با بولدوزر مسیر را صاف می‌کند و در ایران هنوز در حال ریختن آوار روی آواریم و معلوم نیست چه زمانی نوبت پاکسازی کف کشور از ویرانه‌های پدیدآمده از حکومت می‌رسد. کاری سخت و بسیار دردآور خواهد بود. همین روزها که برای صدمین بار در حال گفت‌وگو دربارهٔ شرکت تا ابد زیان‌ده ایران خودرو هستند می‌توان آینده را دید. اگر دولت که ظاهراً فقط صاحب ۵ درصد از سهم ایران خودروست، مدیریت این شرکت را رها کند و سهامداران بتوانند شجاع‌ترین آدم موجود روی کرهٔ زمین را مدیرعامل ایران خودرو کنند، او غیر از بسیاری کارها، در بدو ورود باید حداقل ۳۸ هزار نفر از ۵۵ هزار حقوق‌بگیر این شرکت را بریزد بیرون. ایران خودرو نسبت به سه برابر خودروسازان چینی و حدود پنج برابر خودروسازان کره‌ای پرسنل دارد که حاصل فساد ساختاری و عمیق کل دستگاه سیاسی کشور است. یک دولت آواربردار واقعی در ایران، مجبور خواهد بود تعداد زیادی از کارکنان خود را بیرون بریزد. حتی مثل ترامپ وزارت‌خانه منحل کند؛ مثلاً وزارت فرهنگ و ارشاد را که وزارت فساد فرهنگی است به‌کلی ببندد و فقط شاخهٔ سیاست‌گذاری میراث و توریسم آن را نگه دارد، سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی موازی و ناکارآمد در زمینهٔ وظایف اصلی را منحل کند، از هر وزارتخانه فقط رأس سیاست‌گذاری آن را نگه دارد و راه را برای مشارکت مردم در امور اجتماعی باز کند تا بار دولت سبک شود. بودجه‌اش (مادر فساد و تورم) کوچک شود و زمینه برای اصلاحات ساختاری فراهم آید. این مسلماً دردآور و شورش‌خیز خواهد بود.

چرا حکومت ایران چنین اصلاحاتی نمی‌کند؟ مسلماً برای جلوگیری از سلطهٔ نولیبرالی نیست. هارترین و بی‌رحم‌ترین نوع سرمایه‌داری مافیایی در ایران حاکم است و ماهیت غارتی دارد. نگه داشتن تورم در حدود ۵۰ درصد، روکش تصاحب دارایی‌های ملی توسط گروه‌های مافیایی وابسته به حکومت و از طریق خلق بی‌ضابطهٔ پول و تقسیم آن بین وابستگان است. خود حکومت این کار را می‌کند. این فرمول از سال ۷۱ یعنی ۳۲ سال پیش در جریان خانوادهٔ رفیق‌دوست و فاضل خداداد آشکار شد و هرگز در اعماق حکومت رها نشده است...
زیاد شد. دیگر نگوییم!
@jameeno
#اعماق
@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Feb, 18:00


🔷خودروسازی ایران و مراکش؛

🔸آغازی مشابه و سرانجامی متفاوت!

صابر گل‌عنبری

اخیرا که با استنکاف موقت مدیر عامل سابق ایران خودرو از واگذاری پست خود دوباره مشکلات و بحران صنعت خودروسازی ایران خودنمایی کرده است، به یاد صنعت خودروسازی کشور مراکش (مغرب) در آفریقا افتادم.

اتفاقا صنعت خودروسازی دو کشور هم آغازی مشابه داشته‌اند؛ در هر دو ابتدا شرکت فیات خط تولید تاسیس کرد؛ ابتدا در ایران به سال 1953 و شش سال بعد هم در سال 1959 در مراکش. اما بعدا ایران و مغرب دو مسیر متفاوت را طی کردند. یکی همچنان درجا می‌زند و عقبگرد می‌کند و دیگری بی‌وقفه می‌تازد و پیش می‌رود.

در حالی که صنعت خودروسازی ایران تنها رشد کمی داشته و به افت کیفی مستمری مبتلاست و به صنعتی غیررقابتی و زیان‌ده تبدیل شده است، اما صنعت خودروسازی مراکش (مغرب) در دو دهه اخیر توسعه قابل توجهی یافته و به صنعتی رقابتی و پردرآمدترین بخش اقتصادی آن تبدیل شده است.

مراکش جزو معدود کشورهای عربی است که هم اکنون با صادراتی صنعتی و غیرنفتی یعنی صادرات خودرو شناخته می‌شود. نخستین تولیدکننده و صادرکننده خودرو در آفریقا و در جهان عرب و همچنین دومین صادرکننده خودرو به اروپاست.

در حالی که مجموع صادرات ایران خودرو و سایپا در سال گذشته میلادی به 50 میلیون دلار هم نمی‌رسد؛ اما صادرات صنعت خودروسازی مغرب در سال گذشته به بیش از 15 میلیارد دلار رسید و خودروهای آن به 70 کشور جهان صادر شد که 80 درصد 700 هزار خودروی تولیدی سالیانه آن به اروپا صادر می‌شود؛ خودرویی هم امکان صادرات به این قاره را پیدا می‌کند که در سطح بالایی از کیفیت و استاندارد جهانی باشد. اکنون هم دولت مغرب به دنبال رساندن ارزش صادرات بخش خودروی خود به 90 میلیارد دلار طی سال‌های آینده است.

در اصل صنعت خودروسازی مغرب مانند همتای ایرانی خود مونتاژی است؛ اما در سال‌های اخیر در جهت بومی‌سازی آن گام‌های بلندی برداشته است و هم اکنون 69 درصد قطعات خودروهای تولیدی آن با کیفیت بالا بومی‌سازی و در سال 2023 اولین خودروی کاملا بومی خود با نام «نیو» را تولید کرده است.

در چند سال اخیر هم با گسترش صنعت خودروسازی برقی در جهان اهتمام خاصی به آن داشته و سال گذشته اولین خودروی هیبریدی خود را تولید کرده و قرار است روزانه 200 دستگاه از این خودروها برای مصرف داخلی و صادرات تولید کند.

در همین حال نیز وجود زیرساخت‌های مناسب، نیروی کار حرفه‌ای و ارزان، بستر جذاب و انعطاف‌پذیر سرمایه‌گذاری، ثبات سیاسی و اقتصادی و نزدیکی به اروپا باعث شده است که این کشور به قطب مهمی در سرمایه‌گذاری شرکت‌های پرآوازه خودروسازی دنیا در آفریقا تبدیل شود.

در واقع آنچه موجب پیشرفت صنعت خودروسازی مغرب با تکیه بر دو شرکت بزرگ و رقابت تنگاتنگ این صنعت با چین و هند و کشورهای دیگری شده است، وجود مدیریتی اقتصادی و غیر انحصاری و الیگارشی است.

در کنار توسعه صنعت خودروسازی، مغرب از دو دهه قبل هم اولین گام‌ها را برای ایجاد صنعت هواپیماسازی برداشته و رفته رفته در حال تبدیل شدن به قطبی در تولید قطعات هواپیماهای مسافربری است. در سال 2023 نزدیک به 3 میلیارد دلار هم در این حوزه صادرات داشته و توانسته است که در سال‌های اخیر با جذب سرمایه‌گذاران بزرگ خارجی به صنعت هواپیماسازی خود هم رونق دهد و هم اکنون 142 شرکت خارجی فعال در تولید قطعات هواپیما در مغرب با فراهم کردن 20 هزار فرصت شغلی مشغول به کار هستند.

سال گذشته هم وزارت صنعت و تجارت مغرب از تصمیم کشورش برای تولید نخستین هواپیمای مسافربری در آینده نزدیک خبر داد.

در واقع معضل اقتصاد ایران تنها تحریم نیست و اتفاقا تحریم معضلات بنیادین آن در بخش‌های مختلف را نمایان کرد. قبلا درآمدهای هنگفت نفتی به نوعی باطن اقتصاد ایران را پوشانده بود، اما با کاهش جدی این درآمدها واقعیت برملا شد و مشکلات ساختاری رفته رفته خود را نشان داد. ریشه مشکل نبود مدیریت و حکمرانی اقتصادی است که الزامات خاص خود را دارد و بقیه مشکلات اقتصادی هم مظاهر آن هستند.

@Sgolanbari
#صنعت_خودروسازی #خودروسازی
@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Feb, 12:00


🔷دو سناریوی پس از نفی مذاکره با آمریکا

✍️احمد زیدآبادی

سخنان رهبر جمهوری اسلامی در بارۀ عدم مذاکره با آمریکا صریح‌تر و شفاف‌تر از آن بود که جایی برای قرائت دوم باقی بگذارد.

به هر حال، نظام جمهوری اسلامی به دلایلی که همیشه مطرح بوده، تصمیم گرفته است که با دولت دونالد ترامپ مذاکرۀ رسمی و مستقیم نکند.

بحث اصلی اما این است که پس از نفی مذاکره با آمریکا برنامه‌اش چیست؟

آیا قرار است مذاکره با اروپا به طور جدی در دستور کار قرار گیرد و چنان سرعتی به آن داده شود که قبل از تاریخ انقضای بندهای غروب برجام در مهرماه آینده، به توافقی با اروپایی‌ها دست یابد به طوری که مانع استفادۀ آنها از مکانیسم ماشه شود؟ اگر چنین باشد، توافق احتمالی لاجرم باید مورد رضایت آمریکا و همینطور اسرائیل هم قرار گیرد، چون اتحادیۀ اروپا توافقی که با مخالفت ترامپ و سران تل آویو روبرو شود، بی‌فایده و فاقد اثر می‌بیند.

مسیر دوم، نومیدی از توافق با اروپا و حرکت در جهت تغییر استراتژی هسته‌ای با تمام عواقب آن بخصوص آمادگی برای رویارویی نظامی است. اگر تصمیم بر این باشد، همانطور که مدیر مسئول کیهان تأکید کرده است، دیگر هیچکدام از حامیان مذاکره جایی در دولت نخواهند داشت.

@ahmadzeidabad
#مسیر_پیش_رو
@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Feb, 06:40


🔷ما یک روایت منصفانه به تاریخ بدهکاریم!

داروین صبوری، دانش‌آموخته و پژوهشگر جامعه‌شناسی

محمدرضا شاه پهلوی پس از خروج از ایران در گفت‌و‌گویی تلویزیونی از حسرت خود در باب گذشته و آینده سخن می‌گوید. او اعتقاد دارد که اعطای فضای باز سیاسی، زمان‌بندی مناسبی نداشت. می‌شد این پروژه را چندسال زودتر یا چند سالی هم دیرتر به سرانجام رسانید. او که تجربهٔ فضای باز سیاسی در دههٔ ۲۰ را در چنته داشت، می‌دانست که عملاً دهان تمام بدیل‌های منتظر در پشتِ دروازه‌های سیاستِ حاکم در ایران، بوی سیرِ ارتجاع و  پیازِ سیاهی می‌دهند.

اینکه حتی نمی‌توان از یک جریان مخالف در دوران پهلوی نام برد که عملاً خاستگاه امرِ مدرن را به تبلیغ نشسته باشد، جالب نیست؟ کدام‌یک از آن‌ها در پس مبارزاتِ مسلحانهٔ خود دنبال چیزی بودند که امروز به بار ننشسته باشد؟ حزب توده؟ پیکار؟ چریک‌های فدایی؟ مجاهدین؟ جبههٔ ملی؟ بچه‌مسلمان‌های حسینیهٔ ارشاد؟

زبانِ روایت‌گری در فرهنگِ ایرانی نه‌تنها در شعر و حماسه و عرفان دچار افسانه‌‌سازی است، که روایت‌های سیاسی ما نیز در آغوش افسانه‌‌ها جا خوش کرده‌اند. این را راجر اسکروتن، فیلسوف سیاسی به خوبی فهمید. او در مقالهٔ «به یاد ایران» می‌نویسد:
«روشنفکرانِ غربی مدام این افسانه که شاه ایران مسئول انقلاب است را تکرار کردند، درحالی‌که مارکسیست‌ها نقشهٔ این انقلاب را از سی‌سال قبل از آن ریخته بودند.»

اسکروتن فیلسوف ریزبینی بود. این افسانه‌های سیاسی دامان شاه را نیز گرفته بودند. همان‌طور که بعد از انقلاب، جماعتی پشیمان از شوری شوربای خود مدام زمزمه می‌کردند که اشتباه شاه این بود که شاپور بختیار را دیر به میدان آورد. اما این‌گونه نبود؛ او هر زمان که درب‌های سیاست را به روی آلترناتیوهای معرفتی خود باز می‌کرد، ائتلاف سیر و پیاز از جنازهٔ او رد می‌شد. گیرم کمی زود یا اندکی دیرتر.

رفیقِ کمونیست تاریخ‌نویس ما، یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو‌ انقلاب» با اشاره به گزارش «خبرنگاری اروپایی» عقیده دارد که ارتش شاهنشاهی با هلیکوپترهای جنگی، مردم جنوبِ شهر را لت و پار کرده و کوهی از جنازه‌ بر جای گذاشته است. او و رفقایش در افسانه‌سازی و شهیدسازی، در دست‌و‌پاکردن آمار برای خبرنگاران غربی، ید طولایی دارند. آن‌ها هیچ‌گاه به ساحت تاریخِ شهروندی مخابره نکردند که رژیم پهلوی ارتش را برای کنترل اوضاع به خیابان آورد، چون که پلیس ضدشورش نداشت.

انقلاب ۵۷، پیروزی ایدهٔ پهلوی بود. این تنها سلسله‌ای در تاریخِ ایران است که با شکست سیاسی، به پیروزی دست یافت. مهم‌ترین وظیفهٔ تاریخی در نزد پهلوی، بدل‌ساختن ما از امّت به ملّت بود، تولد مفهوم «مردم». مردم کسانی هستند که می‌توانند برای آیندهٔ سیاسی خود تصمیم بگیرند. «نمی‌خواهید؟ می‌روم.»

برخی مدام در نوشته‌های خود تکرار می‌کنند که آن جملهٔ «صدای انقلاب شما را شنیدم» اشتباهی تاریخی از جانب شاه و مشاوران او بود. من اما این‌چنین باور ندارم؛ این جمله در تمام عمر تاریخ سیاسی - اجتماعی ما بی‌سابقه است. جایی‌ است که مفهوم «ملّت» به ظهور می‌رسد و امروز به تجربه دریافتیم که گوش شنوایی برای این صداها وجود ندارد. کسی به شما نمی‌گوید صدای‌تان را شنیدیم، هرچند که چنین گوش‌خراش و عیان باشد. ما یک روایت منصفانه به تاریخ بدهکاریم. تاریخ معاصر ما با تارِ سیبیل‌های زردِ چپ‌های مُصِر در نفهمیدن نوشته شد. این تاریخ آن‌قدر دچار افسانه و دوکسا گشته است که بدون تجربه‌های نوین اجتماعی، بدون محک‌خوردن‌های این‌گونهٔ تاریخی، قابلیت حذف و راستی‌آزمایی به خود نمی‌دید. این دوکسا را راجر اسکروتن دیده بود:
«چه کسی به یاد دارد که هزاران دانشجوی ایرانی در دانشگاه‌های غربی مشتاقانه مزخرفاتِ مد‌شدهٔ مارکسیستی را در آغوش کشیدند؟ مُدی که توسط «رادیکال‌های در مبلِ راحتی نشسته» به آن‌ها ارائه می‌شد و به شکل‌گیری کمپین شورش و دروغی انجامید که منجر به سقوط شاه شد … درست است، شاه، حاکمِ مطلق بود ولی حاکمیتِ مطلق ‏با حکومتِ ستمگرانه یکی نیست. حاکم مطلق ممکن است مجلس نمایندگان، دستگاه قضای مستقل و حتی مطبوعات آزاد و دانشگاه خودمختار را هدایت کند، چنان‌که شاه تلاش داشت این کار را بکند. شاه به حاکمیت مطلق خود به‌عنوان وسیله‌ای برای خلق و محافظت از چنین نهادهایی می‌نگریست. چرا هیچ‌یک از عالمان سیاسی غربی به خود زحمت نداد به این نکته اشاره کند، یا نظریه‌ای که به ما می‌گوید نباید تنها فرآیند دموکراتیک شدن را مهم قلمداد کرد، بلکه نهادهای محدودکننده و نیابتی که می‌توانند بدون دموکراسی هم پا بگیرند نیز مهم هستند. چرا کسی در آن زمان به ما سفارش نکرد سیستم سیاسی ایران را با عراق و سوریه مقایسه کنیم؟»

🔴 بُن‌مایه: کانال دیپلماسی

@IranDel_Channel

#روایت_منصفانه_تاریخ

@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Feb, 06:30


🔷 برای مردان رنجدیده‌ی میهنم!

✍️ گودرز صادقی‌هشجین

ژیژی و ژوژو ماموریت داشتند که به مدت ۵ سال وضعیت زندگی خانوادگی در کره‌ی زمین را مطالعه و گزارش جامعی را به دانشمندان آکادمی علوم اجتماعی کازمیک در سیاره X12YP تقدیم کنند. فضاوندان سیاره به صورت انفرادی در کپسول‌های مجهز و الکترونیکی به سر می‌بردند و زندگی خانوادگی در زمین برایشان معضل و معمایی بود. ژیژی و ژوژو خودشان و نیز تجهیزات و سفینه‌ی فضاپیمایشان را با آلیاژهای آنتی‌متریال فمتو پوشش داده بودند که مانع رویتشان توسط زمینی‌ها با چشم مسلح یا غیرمسلح، رادار یا با هر وسیله‌ی دیگری می‌شد. آنها کشورهای مختلف را در نوردیدند، در خانه ها وارد و بدون دیده شدن در کنار انسان‌ها نشستند و برخاستند و هر آنچه را که لازم بود در نوت‌بوکشان ذخیره کردند. پس از بازگشت از زمین، ژی‌ژی به نمایندگی از هر دو نفر بخشی از گزارششان را به *زندگی خانوادگی در ایران* اختصاص داد و در بخشی از آن گفت:

اکثر ایرانی‌ها به تعداد ۳ تا ۶ نفر در سامانه‌های کوچکی به شکل دانگلیس (چیزی شبیه قوطی کبریت) زندگی می‌کنند. عجیب‌ترین نکته‌ای که تعجب ما را برانگیخت این بود که در بیشتر موارد یک نفر از آنها که *پدر* نامیده می‌شود زندگی‌اش بیشتر از بقیه در تنش و عذاب است. او صبح خیلی زود بدون آن که دیگران را از خواب بیدار کند به آهستگی نان تازه میخرد و کمی از آن را با پنیر و چای شیرین می‌خورد و بعضا هم نمی‌خورد و با خودش به محل کارش می‌برد. بقیه‌ی اعضای خانواده بیشتر می‌خوابند و گاهی که سر و صدای پدر اذیتشان می‌کند او را شماتت می‌کنند.

مردهای ایرانی حاصل دسترنج خود را بیشتر برای بقیه‌ی اعضای خانواده که جثه‌ی بیشترشان از خود پدر بزرگ‌تر است خرج می‌کنند. گاهی کل لباس‌های یک پدر قیمتش کمتر از یک جفت کفش پسرشان است. به سر و وضع خودشان هم نمی‌رسند، در حالی که خانمهایشان شیک هستند و حدودا پنج برابر مرد خانه خرج رسیدگی به خودشان از جمله اعمال جراحی زیبایی، آرایشگاه، فیتنس و اینجور چیزها می‌کنند. بعد از این که کارشان در کارخانه یا اداره و ... تمام می‌شود به جای آن که به خانه رفته و استراحت کنند، کار دوم خودشان را شروع می‌کنند که رانندگی در اسنپ یکی از رایج‌ترین آنهاست. شب دیروقت با دست‌های پر به خانه برمی‌گردند و در کارهای خانه هم کمک می‌کنند.

پدرهای ایرانی نسبت به بقیه‌ی اعضای خانواده ژولیده‌تر و چروکیده‌تر هستند. آنها در خانه زیرشلوار راه راه می‌پوشند و همیشه بدهکار بقیه اعضای خانواده هستند. در خانه با دیگر مردها مقایسه می‌شوند و به همین خاطر با روحیه‌ای خسته و عصبی مدام در حال درآوردن پول هستند. بعضی‌ها که آنها را روشنفکر می‌گویند از حقوق کودکان و زنان حمایت می‌کنند ولی به جز *گودرز صادقی هشجین* کسی در مورد حقوق مردان صحبتی نمی‌کند. جالب این که زن‌های ایرانی از محیط مردسالار مملکتشان ناراحت هستند ولی ما نفهمیدیم که آن موجودات مفلوک و سختکوش از چه نظر سالار نامیده می‌شوند. تعدادی از مردها را هم دیدیم که به خاطر ندادن پول زور به همسرانشان با دستبند در دادگاه‌های خانواده گردانده می‌شدند و شکر کردیم که ما به دلیل بی‌خانواده بودن به چنین دادگاه‌هایی نیاز نداریم.

برخلاف زن‌ها، پدرهای ایرانی یک نفر هم در بین روشنفکرانشان ندارند که برایشان آه و ناله‌ی شاعرانه سر بدهد و برای هر رفتار ناهنجارشان یک دلیل موجه و دندان‌شکن دربیاورد. اگر موهایشان را شانه نزنند نشانه‌ی شلختگی آنهاست و اگر ناخن‌هایشان را کوتاه نکنند معلوم می‌شود که بی‌عرضه هستند. دیر خوابیدنشان معنای خاصی ندارد. اگر زیاد در فضای مجازی پرسه بزنند دیوانه محسوب می‌شوند. اگر شعر بگویند یعنی هپروتی هستند. آنها نه سرشان درد می‌کند و نه تهوع دارند. فشارشان پایین نمی‌افتد. افسردگی سرشان نمی‌شود. به جراحی زیبایی نیازی ندارند. هر کدام از پدرهای ایرانی چند رگ بسته در عروق کرونرشان دارند. خیلی از آنها فقط یک بار دهانشان را باز می‌کنند و می‌بندند و جان به جان آفرین تسلیم می‌کنند. آنها ده سال کم‌تر از زنهایشان عمر می‌کنند و به طور کلی موجودات قابل ترحمی به حساب می‌آیند. ژوژوی عزیز یاد گرفته است که در این موارد مثل ایرانی‌ها بگوید: فاتحه مع الصوات!

خلاصه این که وضعیت مردان ایرانی در خانواده یکی از عجیب‌ترین موضوعات در مشاهدات ما بود. به همین خاطر، شاید بهتر باشد که همچنان در کپسول‌های انفرادی خود زندگی و مانند گذشته معاشرتمان با بقیه را به کانون‌های همبستگی اولتراسوشیال محدود کنیم. وضعیتی که پدرهای ایرانی با آن درگیرند هشداری است که مبادا ما هم وضعیتی را ایجاد کنیم که بعضی از فضاوندان ما در آینده مورد تمسخر ساکنین سایر سیارات واقع بشوند.

والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته

t.me/zarifaneh
#مردان_ایرانی #پدران_ایرانی
@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Feb, 06:10


🔘 از سخنان امروز رهبری، مسدود شدن راه مذاکره استنباط نمی‌شود!

اکبر اعلمی

🔻برخلاف برخی برداشت‌ها، بنده از بیانات امروز رهبری در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش که اتفاقا بی غلاظ و شداد ایراد شده، براین نظرم که ایشان نه تنها راه مذاکره ایران با آمریکا را نبسته‌اند، بلکه با ملاحظه مصالح ملی به نحو شایسته‌ای از تاکتیک‌های مذاکره بهره گرفته‌ و مذاکره به روش شکست خورده و بی‌نتیجه گذشته و توام با نیش و نوش و هویج و چماق طرف مقابل را رد و به روش خودِ آمریکایی‌ها که درخواست‌هایشان برای گفتگو هم همیشه با تهدید و نیش و نوش و چماق و هویج همراه است، تلویحا انجام هرگونه مذاکره را در عمل به احراز تغییر رفتار دولت آمریکا و تحقق پیش‌شرط‌های تضمین‌شده معطوف به مذاکره برد_برد و بدون تهدید و نیش مشروط کرده‌اند.
به بیان دیگر آقای خامنه‌ای با به رخ کشیدن بدعهدی‌های آمریکایی‌ها، مثل همیشه از جمله  در سخنان خود در تاریخ‌های ۱۳۹۲/۰۱/۰۱، ۱۳۹۲/۰۸/۱۲، ۱۳۹۲/۱۰/۱۹، ۱۳۹۳/۰۵/۲۲ و ۱۳۹۴/۰۱/۲۰، مراتب بی‌اعتمادی خود نسبت به دولت آمریکا و به ویژه ترامپ را بیان کرده و با توجه به تجارب گذشته و بگفته ایشان ناکامی تیم مذاکره کننده هسته‌ای که بدون دریافت تضمین‌های لازم، در کمال حسن نیت امتيازات زیادی را به طرف‌های مقابل داده بود، ادامه مذاکرات با همان روند و دست فرمان قبلی را بی‌فایده و بدون نتیجه اعلام کرده‌اند و به اعتقاد من چنین رویکردی به مفهوم مسدود کردن راه مذاکرات مستقیم بین ایران و آمریکا نیست.

🔻دستکم سه مورد از بیانات پیشین ایشان درباره بی‌حاصل خواندن مذاکره ایران و آمریکا و رد آن و درعین حال انجام مذاکره، بهترین شاهد مثال برای درستی این مدعاست:
قبل از آغاز مذاکرات رسمی برجام در آبان ۱۳۹۲، با اینکه ایشان در دیدار مردم آذربایجان در تاریخ ۱۳۹۱/۱۱/۲۸ پنچ دلیل برای عدم مذاکره با امریکا برشمردند و همچنین در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان‌ نیروی هوائی ارتش در تاریخ ۱۳۹۱/۱۱/۱۹ و در حرم مطهر رضوی در تاریخ ۱۳۹۲/۰۱/۰۱، مانند امروز هرگونه مذاکره با آمریکا را نفی و آنرا بی‌حاصل خواندند، از آبان سال ۱۳۹۰ تا اسفند سال ۱۳۹۱، با مجوز ایشان دو بار میان ایران و آمریکا بطور مستقیم مذاکره صورت گرفت که در بار اول «جیک سالیوان» رئیس پیشین شورای امنیت آمریکا و در بار دوم «ویلیام برنز» معاون وقت وزارت خارجه آمریکا که بعدا رئیس CIA شد، از طرف آمریکا با هیات ایرانی مرکب از «دکتر زینب» و «دکتر نجفی» به ریاست آقای «محسن بهاروند» دستیار وزیر امورخارجه و مدیرکل امریکای این وزارتخانه در مسقط مشغول مذاکره بودند و مذاکرات هم بخوبی پیش می‌رفت، تا اینکه در خرداد ۹۲ دولت «حسن روحانی» بر سرکار آمد و به توصیه رهبری ادامه مذاکرات به دولت ایشان واگذار گردید و این‌بار مذاکرات میان ایران و کشورهای ۱+۵ ادامه یافت و دو سال بعد به توافق «برجام بی‌فرجام» منتهی شد.
براین اساس بنظر می‌رسد که بیانات امروز رهبری بخشی از تاکتیک مذاکره است و چنانچه ترامپ رییس‌جمهور آمریکا از تهدید دست برداشته و سیگنال‌های لازم مبنی بر وجود صداقت و حسن نیت در انجام مذاکره برد-برد با ایران را فرستاده و تضمین‌های لازم مبنی بر شرافتمدانه و مرضی‌الطرفین بودن گفتگوها و عدم بدعهدی آمریکا را بدهد، شخصا بر این باورم که باب مذاکره گشوده خواهد شد.

(جمعه ۱۹بهمن ۱۴۰۳)

👈لینک بیانات رهبری:

👉 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21996
👉 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22042
👉 https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22233
👉 https://t.me/alami_akbar/2792

@alami_akbar

#اکبر_اعلمی #مذاکره #رد_مذاکره

@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Feb, 19:41


🔷علی قلهکی:

🔸فرزندان شمخانی و بابک زنجانی زودتر از همه ایرانیان پی برده‌اند که نعمت تحریم‌های ادامه دارد!

#تحریم #نعمت_تحریم

@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Feb, 19:30


🔷 کاهش دما یا تاب‌آوری؟

👈
کامبیز نوروزی، کارشناس حقوق و رسانه، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

تعطیلی روز شنبه ۲۰ بهمن که گفته شده به‌خاطر برودت هواست نشانه‌ای پررنگ از کاهش شدید تاب‌آوری تهران، و سایر نقاط کشور در برابر کمترین تغییرات است.

نشانه‌ها را باید جدی گرفت و از آنها به سادگی نگذشت. طبق پیش‌بینی‌ها، هوای فردای تهران از ساعت ۷ صبح صفر و در ۹ صبح  ۲+درجه است که به‌تدریج تا عصر به ۸+ می‌رسید. این دما برای تهران در بهمن ماه نه که عادی است بلکه گرم هم هست.

بااین‌حال، نظام مدیریتی که انباشتی از میراث تلخ گذشته را به دوش دارد، این مقدار دما، بدون بارندگی و بدون یخبندان را بحران محسوب می‌کند. ستاد مقابله با بحران وارد می‌شود و شهر  به‌کلی تعطیل می‌شود.

پزشکان می‌گویند در بیماری‌هایی که موجب اختلال سیستم ایمنی بدن می‌شوند، قدرت دفاعی بدن در مقابل هر عامل بیماری‌زا به حدی کاهش می‌یابد که ساده‌ترین مرض‌ها هم بسیار خطرناک می‌شوند.

وقتی وضعیت تهران به‌خاطر دمای ۲+ (بدون بارندگی) و افزایش مصرف گاز و برق و کمبود گاز و برق،  بحرانی تلقی شده و برای پیشگیری از بحران ساده‌تربن راه، یعنی تعطیلی انتخاب می‌شود، یعنی تاب‌آوری به حد بی‌سابقه‌ای کاهش یافته‌ است.

مانند فرد مبتلا به اختلال سیستم ایمنی که یک سرماخوردگی برایش یک بیماری خطرناک است.

@javadrooh
#کاهش_دما #کاهش_تاب‌آوری
@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Feb, 13:10


🔷مذاکره برای آشتی یا مذاکره برای منافع ملی؟

محمود شفیعی

🖊مذاکره برای آشتی با یک دولت، و مذاکره با یک دولت بر سر مسائل اختلافی نه برای آشتی با آن بلکه برای به دست آوردن منافع ملی زیر پا گذاشته شده از سوی دولت دیگر، در مناسبات بین‌المللی اساسا دو مقوله جدا از هم‌اند و نمی‌توان این دو مذاکره را با یک منطق تحلیل کرد.
🖊 آشتی از مقوله صلح است و زمانی اتفاق می‌افتد که بین دو کشور اختلافات بزرگ یا کوچک به وجود آید و دو کشور تصمیم بگیرند، از راه مذاکره برای آشتی، به دوران ما قبل اختلافات برگردند.
🖊در این صورت کشوری که آشتی را انتخاب کرده، در واقع، بدون شرط یا باشرایطی، از کدورت‌های پیش آمده چشم پوشی می‌کند و دوستی قبلی بین دو طرف را بر می‌گرداند. گاهی نیز روابط تنش‌زا پایان می‌یابد و دو کشور، هر چند دوست و متحد نباشند، به وضعیت عادی بر می‌گردند.
🖊برای مثال، دولت عراق با کشور ایران هشت سال جنگید. دولت ایران بعد از مدتی قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل را پذیرفت و روابط دو کشور عادی شد و بعد از سقوط رژیم بعثی به وضعیت دوستی بین دو کشور ارتقا یافت.
🖊مثال دیگر می‌تواند رابطه سوریه و دولت‌های عربی باشد که در طول تاریخ معاصر قطع و وصل‌های زیادی داشته است. همچنین، رابطه عربستان و قطر، به خاطر یک سری اختلافات بین دو طرف برای مدتی با مشکل مواجه شده بود، اما در این اواخر به حالت عادی برگشت.
🖊در مورد صلح با یک کشور، طبیعی است که در صورتی آشتی عملی خواهد شد که کدورت‌ها رفع و رجوع گردد و دو طرف تصمیم بگیرند تنش‌های فیمابین را کنار بگذارند. اما اگر موانعی در میان باشد و اجازه رفع کدورت را ندهد، صلحی نیز به دست نخواهد آمد. به عنوان مثال، ایران نمی‌تواند با کشور امارات، تا زمانی که سه جزیره ایرانی را متعلق به خود می داند، وارد رابطه دوستانه گردد.
🖊اما بحث مذاکره با یک یا چند کشور دیگر در نظام بین‌الملل بر سر حل یک اختلاف و در راستای رسیدن به منافع ملیِ زیر پا گذاشته شده از سوی دولت‌های دیگر، که ربطی به تغییر رابطه با آن دولت یا دولت‌ها ندارد، با بحث مصالحه با خود آن کشور به کلی متفاوت است.
🖊 در اینجا مساله عادی‌سازی رابطه با یک یا چند کشور یا انداختن طرح دوستی با آنها مطرح نیست. در این موارد، معنا ندارد کشوری که دنبال منافع ملی است، بگوید من وارد مذاکره با فلان کشور نمی‌گردم و از راه مذاکره با آن کشور منافع ملی خودم را دنبال نمی‌کنم؛ چرا که از آن کشور دل خوشی ندارم و نمی‌خواهم با دولت ستم‌گر هم‌سخن گردم! این موضع‌گیری از آن رو غیرقابل دفاع است که بنا نیست در اینجا نتیجه مذاکره دوستی با کشور مذاکره کننده باشد؛ بلکه فرض بر این است که منافع ملی کشور در گرو مذاکره با کشور متخاصم است.
🅾نتیجه: موضع کسانی که امروز در داخل کشور با مذاکره ایران و آمریکا بر سر پرونده هسته‌ای ایران مخالفت می‌کنند و استدلال می‌آورند که رئیس دولت آمریکا قاتل و‌ جنایت‌کار است؛ چرا که سردار شهید سلیمانی را ترور کرده است و نمی‌توان با جنایت‌کار وارد مذاکره شد، در صورتی موجه بود که مذاکره برای آشتی با دولت ترامپ باشد. اما اگر این مذاکره برای رسیدن به منافع ملی است و بنا نیست ایران با آمریکا طرح دوستی بریزد، در این صورت مذاکره با جنایت‌کار نه تنها موجه خواهد بود، بلکه ترک مذاکره با آن دولت به معنای ضایع کردن منافع ملی و گام برداشتن در راستای منافع اهریمنان این مرز و بوم، از جمله دولت ترامپ، قابل تفسیر خواهد بود. از این رو آنان که دنبال تنبیه قاتل‌اند، باید بیش از دیگران از مذاکره طرفین استقبال کنند و گرنه در عمل همان قاتل را تقویت و علیه کشور خود گام برخواهند داشت.

۱۸بهمن ۱۴۰۳

@Mahmood_shafiee
#مذاکره #منافع_ملی #مصالح_عمومی
@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Feb, 06:40


📚معرفی کتاب

🔷از سلول‌های اوین تا قفسۀ کتابخانه‌ها

🔸ترجمۀ جدیدترین کتاب جوزف استیگلیتز، از زندان اوین به چاپ رسید!

▫️سیدعلیرضا بهشتی شیرازی، فعال سیاسی و مدیرعامل انتشارات روزنه، از فروردین ماه ۱۴۰۳ به جرم سه دقیقه سخنرانی در همایش "گفتگو برای نجات ایران" در زندان اوین به سر می‌برد. او در اقدامی تحسین‌برانگیز، جدیدترین اثر جوزف استیگلیتز را با عنوان "علم اقتصاد و جامعۀ خوب: آن آزادی که هایک نمی‌شناخت" ترجمه و تقدیم نگاه مخاطبان کرد. بهشتی شیرازی پیش‌تر نیز با ترجمۀ فاخر خود کتاب‌های ارزشمندی را از دارون عجم‌اوغلو، فرانسیس فوکویاما، و دیگر اندیشمندان در دسترس فارسی‌زبانان قرار داده بود.

▫️جوزف ای. استیگلیتز، اقتصاددان برجستۀ آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد (۲۰۰۱)، از جمله منتقدان سرسخت نولیبرالیسم و سیاست‌های اقتصادی مبتنی بر بازار آزادِ بی‌مهار است. او که در دانشگاه کلمبیا تدریس می‌کند و تجربه کار در بانک‌دجهانی و کاخ سفید را دارد، در آثار پرفروش خود، از جمله "جهانی‌سازی و مسائل آن" و "سقوط آزاد"، به نقد پیامدهای سیاست‌های اقتصادی متعارف پرداخته است.

▫️در کتاب "علم اقتصاد و جامعه خوب"، او با نگاهی موشکافانه و استدلال‌هایی مستحکم، بنیان‌های فکری جناح راست اقتصادی را به چالش می‌کشد و آزادی را نه در بازار بی‌مهار، بلکه در برابری فرصت‌ها و عدالت اجتماعی جستجو می‌کند. استیگلیتز در این اثر استدلال می‌کند که آزادی بدون عدالت، توهمی بیش نیست و آنچه طرفداران بازار آزاد تحت عنوان "آزادی" مطرح می‌کنند، در عمل منجر به افزایش نابرابری، تمرکز ثروت در دستان عده‌ای معدود و کاهش فرصت‌های اقتصادی برای اکثریت جامعه شده است.

▫️استیگلیتز برخلاف ادعای فردریش هایک که دولت‌های بزرگ را دشمن آزادی می‌دانست، معتقد است دولت‌های دموکراتیک می‌توانند از طریق سیاست‌گذاری‌های عادلانه، برای همگان فرصت‌های برابر ایجاد کنند و آزادی واقعی را بسط دهند. او در کتاب حاضر پرده از این حقیقت برمی‌دارد که "بازار آزاد" بدون نظارت دولت، تنها به آزادی ثروتمندان می‌انجامد و اکثریت جامعه را به بند نابرابری و استثمار می‌کشاند. انسانی که در اسارتِ فقر، ترس و نیاز است، انتخابی ندارد و فقدان انتخاب، یعنی فقدان آزادی!

▫️«قرائت محافظه‌کارانۀ جاری از معنای آزادی، سطحی، گمراه‌کننده و آلوده به انگیزه‌های ایدئولوژیک است. راست‌گرایان ادعای دفاع از آزادی دارند، ولی من نشان خواهم داد که شیوۀ تعریف آنان از این واژه و پیگیری آن به نتایج معکوس انجامیده و به شکلی گسترده از آزادی‌ اکثر شهروندان کاسته است». (صفحۀ ۷)

📚لینک مشاهده و خرید کتاب:

https://rowzanehnashr.com/product/%d8%b9%d9%84%d9%85-%d8%a7%d9%82%d8%aa%d8%b5%d8%a7%d8%af-%d9%88-%d8%ac%d8%a7%d9%85%d8%b9%d9%87-%d8%ae%d9%88%d8%a8/

#کتاب #معرفی_کتاب #جوزف_استیگلیتز
#علم_اقتصاد #جامعه_خوب #آزادی #هایک

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Feb, 18:40


🔰خرد جهان شمول سیاسی و حکمت مذاکره!

محمود شفیعی

در دو قرن اخیر، در سطح کلان، نظام اقتصاد جهانی، فراتر از نظام های ملی متعلق به دولت‌ها، شکل گرفته و موفقیت اقتصادهای ملی، به نقش و جایگاه هر کدام در نظام اقتصاد جهانی وابسته است. تا اندازه‌ای، شبیه نظام اقتصاد جهانی، در شرایط جهانی شدن، می‌توان از نظام حکمرانی جهانی سخن گفت که از خردی جهان شمول تبعیت می‌کند.
اندازه عقلانیت حکمرانی در عرصه داخلی و خارجی یک دولت را، از راه مقایسه آن با خرد سیاسی جهان شمولِ حاکم بر نظام حکمرانی جهانی، می‌توان سنجید. به اندازه‌ای که بازی سیاسی یک کشور همخوانی بیشتری با حکمرانی جهانی داشته باشد و با خرد حاکم بر حکمرانی جهانی در یک مسیر قرار گیرد، به همان اندازه عیار عقلانیت مدیریت سیاسی یک سیستم سیاسی افزایش می‌یابد.
براین اساس، دولتی که نتواند بازی سیاسی خود در داخل و خارج را با خرد سیاسی جهان شمول هماهنگ سازد، به همان اندازه از موهبت حکمرانی موفق به دور خواهد بود.
موفقیت حکمرانی در جمهوری اسلامی در داخل و خارج از قاعده بالا جدا نیست. دولت ایران با رو آوردن به مذاکره، به مثابه نه یک تاکتیک که یک استراتژی و یک اصل اولیه، چه در پرونده هسته‌ای و چه در اختلافات دیگری که ایران را از نظام اقتصاد جهانی و نظام حکمرانی جهانی جدا کرده است، گامی اساسی در پر کردن فاصله عقلانیت سیاسی و اقتصادی موجود با عقلانیت حاکم بر نظام اقتصاد جهانی و حکمرانی جهانی است.
🔷نتیجه گیری: هیچ کشوری، چه آمریکا و اروپا و چه کشورهای دیگر، نمی‌توانند با زیرپا گذاشتن منطق حاکم بر نظام اقتصاد جهانی و حکمرانی جهانی، در اقتصاد و سیاست داخلی و خارجی خود به برتری دست یابند و بر جهان آقایی کنند. مذاکره ایران با اروپا، آمریکا، کشورهای همسایه و کشورهای اسلامی، پیرامون مسائل گوناگون هسته‌ای و غیرهسته‌ای، در ظاهر مذاکره با یک یا چند کشور است؛ اما در واقع آغاز جذب کردن خرد سیاسی جهان شمول برای حکمرانی بهتر و جذب شدن در نظام اقتصاد جهانی و نظام حکمرانی جهانی است. این جذب کردن و جذب شدن، خود افزایندگی پایا و پویای خرد سیاسی حاکم بر حکمرانی را تضمین خواهد کرد و امکان پشت سرگذاشتن بحران های داخلی و خارجی را در دسترس قرار خواهد داد.
انشاءالله

۱۸بهمن۱۴۰۳

@Mahmood_shafiee
#خرد_سیاسی #خرد_سیاسی_جهان‌شمول
@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Feb, 12:40


🔷تکذیب و روشنگری

✍🏻نوشته‌ای از محسن امین‌زاده منتشر شده در #مشق_نو

🖊️مطلب منتشر شده در فضای مجازی با عنوان «من ناامیدم!» متعلق به من نیست.

1️⃣ من نگران هستم، ولی ناامید نیستم.

2️⃣ چنین مطالبی را خطاب به دکتر پزشکیان و دکتر ظریف ابراز نکرده‌ام.

3️⃣ مطالب مربوط به فلسطین با سیاق گفته‌ها و نوشته‌های من همخوانی ندارد.

📌۱۸ بهمن ۱۴۰۳

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:

t.me/mashghenowofficial

#فشار_حداکثری #بازگشت_فشار_حداکثری #محسن_امین‌زاده #امید #ناامیدی

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Feb, 11:00


🔷 بازگشت فشار حداکثری!

🔹 چکیده سخنرانی ترامپ و نتانیاهو درباره ایران

#فشار_حداکثری #بازگشت_فشار_حداکثری

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Feb, 10:50


🔷 لطفا تا پایان بخوانید!
من ناامیدم!


✍🏻 مجتبی لطفی٭

▪️محسن امین زاده معاون اسبق وزیرخارجه:

▫️قابل توجّه آقایان دکتر ظریف، دکتر پزشکیان و همکاران. خواهشمند است قبل از مذاکرات به نکات زیر توجّه فرمائید:

۱.مداخله بیش از حدّ ایران در مسئله فلسطین باعث رانده شدن دولت‌های عربی به آغوش اسرائیل شده، شاید اگر ما خود را کنار بکشیم آنها احساس مسئولیت بیشتری بکنند.

۲. ما سهم خود را در مسئله فلسطین تا حدّ زیادی ادا کرده‌ایم. مداخله بیش از اندازه در این زمینه، تحریم‌ها و فقر ناشی از آن، موجب نفرت بخشی از جوانان از فلسطین و مسئله آن در ایران شده.

۳. دولت اسرائیل مانند یک حیوان درّنده وحشی است. اگر زخمی به او بزنید و سر حال باشد، وحشی‌تر و درّنده‌تر می‌گردد.( این امر را جنگ ۱۵ ماهه غزّه اثبات نمود).

۴. دولت و کشور ایران در ۳۰ سال اخیر هزینه بسیار سنگینی برای مسئله فلسطین و منازعه با اسرائیل داده است. حالا که طوعا" و کرها" جمهوری اسلامی از سوریه و لبنان تا حدّی بیرون رانده شده، بهترست در سیاسات تجدید نظر شود. شاید توفیق اجباری باشد. توجّه کنید، بعضی از اعراب فلسطین در جرگه مخالفان اسد و موافقان صدّام بوده، به تحریر الشام تبریک گفتند.‌ بقیه اعراب هم که اغلب از تحریر الشّام و دولت الجولانی استقبال کرده اند!

۵. دولت‌های عربی به انضمام سوریه اسد، در تمام موضع گیری‌های سیاسی عربی، از جمله جزائر خلیج فارس علیه ایران رای داده‌اند.

۶. رژیم اسرائیل باید با سرطان از درون خودش تلف شود نه با جنگ‌مستقیم! زیرا اسرائیل نماینده تمام‌جهان صلیبی-صیونی اعم از روسیه و غرب در منطقه است. نبرد با او نبرد با آمریکا و ناتو است.

۷. در فلسطین ۷ میلیون عرب همراه ۷ میلیون یهودی بین نهر و بحر زندگی می‌کنند، اسرائیل نمی‌تواند و نخواهد توانست ۷ میلیون عرب را قورت دهد!

۸. با توجه به وضع شکننده اقتصادی و گسترش فقر و فرار مغزها، و اخیرا فرار پزشکان و مهندسان و کارآفرینان، تجدید نظر در سیاسات ضروری است.

۹. ترامپ در نهایت دو چیز از ما می خواهد:
الف. سلاح هسته ای نداشته باشیم.
ب. کاری با اسرائیل نداشته باشیم.
ما باید اینها را طی مذاکرات به بهای خوب به او بفروشیم.

۱۰. یک متارکه دوفاکتو با اسرائیل سپردن مسائل اعراب به اعراب تا آنها بیایند از ایران‌تمنای کمک کنند. ما تعهد می‌دهیم به اسرائیل حمله نکنیم، در صورتی که او به ما حمله نکند. حقّ دفاع مشروع سر جای خودش هست. کمک انسانی به فلسطین می‌تواند ادامه داشته باشد.

۱۱. شما باید مذاکرات را در قالب استیفای حقوق ملت ایران، برای تجارت و بازرگانی آزاد، انتقال پول و بانکداری بین‌المللی آزاد و انتقال فنّاوری پیشرفته تصویر کنید. این مسئله امروز از ملّی شدن نفت کمتر نیست!

۱۲. ما از ترامپ رفع کامل تحریم‌های نفتی، بانکی، بازرگانی و فنّاوری را می‌خواهیم. علاوه بر دو بند فوق‌الذکر می‌توانیم به ترامپ‌وعده خرید ۲۵۰ فروند هواپیمای بوئینگ، خرید ماشین آلات آمریکایی و ... را بدهیم. این‌گونه بوئینگ هم ( مانند کمپانی گرومن در ۵۰ سال پیش) از ورشکستگی نجات می‌یابد.

ما به بازسازی اقتصاد درونی خود‌ خواهیم‌ پرداخت و کشور را به سوی مواعید چشم‌انداز بیست ساله، در ۱۴۱۲ پیش خواهیم برد. ان‌شاءالله نسل جوان هم همراهی خواهد کرد.

٭پی نوشت:

ای کاش به این راحتی بود! اما آیا تصورات ذهنی حاکمیت که در این ۴۵ سال تکرار شده و می‌شود؛ درک و تحلیل چنین پیشنهادهای دلسوزانه و گذاردن آن‌را روی میز بر می‌تابد؟!

من که نا امیدم! مگر معجزه رخ دهد یا مانند قطعنامه ۵۹۸ جامی زهرآگین نوشیده شود که البته برای مردم شراب طهور است.


https://t.me/virayeshe_zehn
#امید #ناامیدی
@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Feb, 08:25


🔷 تغییر راننده ایران‌خودرو در آشفته‌ترین حالت!

🔸روزنامه «دنیای اقتصاد» نوشت:

🔹نشست «مجمع عمومی فوق‌العاده ایران‌خودرو» روز گذشته با ۷ ساعت تاخیر آغاز شد و طی این جلسه «پرتنش و پرحاشیه» در نهایت «مدیریت دولتی کارخانه به بخش‌خصوصی» واگذار شد.

🔹آشفته‌ترین مجمع فوق‌العاده، برای واگذاری مدیریت دولتی بزرگ‌ترین بنگاه اقتصادی کشور دیروز در حالی برگزار شد که این مجمع، آزمون بزرگ خصوصی‌سازی کشور بود‌.

🔹اگر چه در نهایت #بخش_خصوصی پیروز این میدان بود و مدیریت بزرگ‌ترین خودروسازی کشور به خصوصی‌ها واگذار شد، اما دولت نمره خوبی در روند این آزمون به دست نیاورد.

🔹تاخیر در برگزاری مجمع، قطعی برق سالن و میکروفن‌ها و در نهایت رای‌‌‌گیری به صورت دستی نه سیستمی به دلیل کارشکنی برگزارکنندگان، نمادی از دخالت و تصمیمات شخصی در واگذاری سهام و مدیریت دولتی بود‌.

🔺پیام کارشکنی در واگذاری مدیریت دولتی ایران‌خودرو به بخش خصوصی، در اصل پیام کلی بود برای #خصوصی‌سازی بنگاه‌های بزرگ دولتی؛ یعنی که اگر در واگذاری مدیریت و مالکیت دولت در شرکت‌های بزرگی همچون ایران‌خودرو، سران قوا هم به نتیجه واحد برسند و اگر مقام رهبری نیز تذکرات لازم را در این زمینه به دستگاه‌های دولتی بدهند، در نهایت باز هم آنچه ملاک عمل می‌شود، اعمال تصمیمات شخصی است که می‌تواند مثلا مجمع ایران‌خودرو را به اغتشاش بکشد.

منبع : روزنامه دنیای اقتصاد

#ایران_خودرو

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Feb, 06:40


🔷«فشار حداکثری و سیاستِ تک‌گزینه‌ای»

✍🏻مهدی تدینی

«فشار حداکثری» برگشت و برگشتیم به ۹۷. همۀ آن چیزهایی که با قدری واقع‌بینی انتظارش می‌رفت رخ دهد، رخ داد. برگشتیم به ۹۷ و انگار نه انگار بایدنی آمده و رفته است. برای اینکه میزان بهره‌برداری از فرصت بایدن را بدانیم همین بس که اشاره کنم در این اثنا منادیان دور زدن تحریم‌ها حتی نتوانستند آن هفت میلیون دلار کذاییِ بلوکه‌شده در کره را آزاد کنند ــ بارها خبر آزادی‌اش آمد و پس از فتح‌الفتوحِ انتقال آن به قطر، همانجا ماند که ماند؛ و حالا دیگر با اطمینان می‌توان گفت خواهد ماند. این هفت میلیارد مشت خوبی هم نمونۀ خروار و هم برای نشان دادن پای‌چشمِ کبود ماست.

همزمانیِ دیدار فاتحانۀ نتانیاهو با ترامپ و امضای «یادداشت ریاست‌جمهوری» برای برگرداندن «فشار حداکثری»، به خوبی نشان می‌دهد قضیه از چه قرار است. ترامپ اهل مذاکره هست، اما توافقی می‌خواهد که بی‌بی هم از آن راضی باشد و کم‌وبیش می‌توان حدس زد رضایت بی‌بی شامل چه محتوایی است. در این نشست‌ها، ترامپ و بی‌بی مانند دو هموطن دربارۀ مسائل اسرائیل صحبت می‌کردند. البته ترامپ که در قبال اسرائیل سخاوت عجیبی دارد، ناگهان حرفی زد که نیمه‌شب خواب از چشم متحدان عربش هم پرید: گفت مردم غزه باید بروند و آمریکا امور غزه را در دست می‌گیرد ــ خود بی‌بی راضی به این همه سخاوت نبود!

نظریۀ ترامپ دربارۀ مسائل خارجی تقریباً در همۀ موارد یک چیز است: آمریکا باید طبق توان و جایگاهش با دوست و دشمن رفتار کند، نه الزاماً طبقِ تعارفات و قواعد بین‌المللی. در دو هفتۀ اخیر ترامپ با همین روش به ترتیب کلمبیا، پاناما، مکزیک و کانادا را سر به راه کرد. در واقع ترامپ می‌گوید: جنگ می‌شود چون آمریکا وامی‌دهد. دربارۀ جمهوری اسلامی هم همین حرف‌ها را تکرار می‌کند. حتی هفت اکتبر را به این ربط می‌دهد که بایدن فشار حداکثری را از روی ایران برداشت. حال بحث سر اینکه آیا این شبه‌دکترینِ او درست یا غلط است، کار بیهوده‌ای است، زیرا اینک واقعیت موجود ترامپی است که این‌طور فکر و عمل می‌کند.

جایی که امروز ایستاده‌ایم در امتداد همان مسیر آمریکاستیزی است که حزب توده اولین ایستگاهش را در دهۀ ۱۳۲۰ در تفکرات سیاسی ایران پایه‌گذاری کرد، انواع دسته‌بندی‌های چپ آن را در نظر و عمل پروراندند، و بعد با کمک نهضت اسلامی در انقلاب ۵۷ قدرت را به دست گرفت. به همین دلیل، تقلیلِ وضع موجود به یک جریان و انتساب آن به این یا آن شخص درک جامع و درستی از آن به ما نمی‌دهد. آمریکاستیزی هویتی است که نمی‌توان آن را مانند لباسی از تن درآورد، تا کرد و در گنجه گذاشت. با صدام می‌شد آشتی کرد، چون جنگ با او هویتی نبود، چنان‌که در اوج جنگ با عراق هم، وقتی موشکِ روسی به خیابانی در تهران می‌خورد، مردمی که جمع می‌شدند یاد گرفته بودند پاسخ موشک روسی‌ـ‌‌عراقی را با شعار «مرگ بر آمریکا» دهند. فقط در این میان، چپِ ضدآمریکایی که بنیانگذار این سنت بود، از صف اول سیاست حذف شد یا در چپ اسلامی حل شد و به این ترتیب به این موقعیت لاکچری دست یافت که خود را ازهمه‌جابی‌خبر نشان دهد و مانند نظاره‌گری ساکت و راضی لذت ببرد از اینکه هزینه‌های سنگین سیاست مطلوبش به پای همرزمان انقلابی سابقش نوشته می‌شد.

طبق نشانه‌ها، مذاکره و توافقی که بتواند ترامپ را راضی ‌کند، از نوع دگردیسی هویتی است. البته احتمالاً بدنۀ اصلاح‌طلبان و بازوهای رسانه‌ای‌شان ــ که دوباره اغوا شدند و دستشان را زیر ساتور دولتداری گذاشتند ــ با تمام توان خواهند کوشید این واقعیت را ناچیز جلوه دهند. اما واقعیت را نمی‌توان تغییر داد، چنان‌که ظریف نتوانست با تقلیل آمریکا به تیم کری‌ـ‌اوباما و رفقای دموکراتشان واقعیت آمریکا را دور بزند. این مسیرِ هویت‌شناختیِ گرانبار، پرهزینه و پرتلفات از نوع فیلترینگ‌گشاییِ حداقلی نیست که بتوان از واتساپ دستاورد ساخت. با آن شیوۀ تصمیم‌گیری که می‌خواهد برای اف‌ای‌تی‌اف ده سال چانه‌زنی و پاسکاری کند، در اینجا نمی‌توان بازی‌سازی کرد. باری روی زمین است که کسی زور بلندکردنش را ندارد.

ما که با جیب تهی صرفاً شاهدِ این بازاریم، می‌فهمیم این معامله برای این معامله‌گر چندان فرقی با ورشکستگی ندارد. پس عجیب نیست صاحب اصلی نتواند بر تردیدها غلبه کند و در نتیجه میان دو گزینۀ نامطلوب از انتخاب بپرهیزد. بازیگران این سیاست، ماهیتاً از اینجا به بعدش را بلد نیستند، تازه اگر هم تلاششان را بکنند، متوجه می‌شوند معمار در خروجی تعبیه نکرده است؛ نفس این سیاست تک‌گزینه است. فردا را خدا می‌داند، اما به حدس و گمان من مذاکره‌ای که مطلوب ترامپ باشد، رخ نخواهد داد. همۀ اینها یعنی تصمیم بر تحمل #فشار_حداکثری خواهد بود؛ ضمن تلاش‌هایی برای گشودن درهایی در اروپا؛ گرچه اروپا هم مدتی است سر قضیۀ اوکراین شمشیر را از رو بسته‌ است ــ به لطف حضرات روس.

@tarikhandishi
@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Feb, 06:30


🔷 سوزن بر بادکنک!

🖊 تحریریه جامعه‌نو

درهم‌شکستن پی‌درپی رؤیاها و توهمات حاکمان کشورها از اقبال مردمان آن‌هاست و این روزها مردم ایران در اوج فلک‌زدگی، با شادی و امیدواری در حال تماشای له شدن خیالات خام حکومت خود هستند. این دردناک است، اما هنگامی‌که حکومت‌ها بر پیمایش مسیرهای غیرعقلانی اصرار می‌ورزند، افتادنشان به چاله و لبۀ پرتگاه شادی و امید می‌آفریند: حکومت که به اشتباهش پی ببرد، هزینه‌های ملی کاهش می‌یابند!

درهم‌شکستگی ذهنیات حکومت ما در عرصۀ سیاسی به‌ویژه در منطقه، آشکارترینِ این زمین‌خوردگیِ عقلیِ حکومت است، اما تصادمات دیگری هم از برخورد حکومت با واقعیت کار جهان هست که کمتر به چشم می‌آیند، ولی می‌توانند اثر چشمگیر داشته باشند. این نوع سر به سنگ خوردن‌ها بیشتر در حوزۀ اقتصادی‌اند و تازه‌ترینِ آن‌ها را حرف‌های آقای ترامپ آشکار ساخته است. او در یک تهدید جدی و آشکار، سازمان بریکس را که در سه چهار سال اخیر تعیین‌کنندگیِ آن در جهان و پایان دادن به سروری آمریکا توسط آن از دهان سران سیاستِ ناخواندۀ حکومت و تبلیغاتچی‌های آن‌ها نمی‌افتاده، تهدید کرد اگر حرفی از کنار گذاشتن دلارِ ایالات‌متحده در معاملات داخلیِ خود بزنند با یک تعرفۀ صددرصدی در تجارت با ایالات‌متحده روبرو خواهند شد. معنی حرفش این است که اعضای بریکس نه‌تنها در معامله با بقیۀ جهان، بلکه حتی در معاملات بین خود نیز قادر به کنار گذاشتنِ دلار و تعریف یک واحد ارزی تازه نخواهند بود. بنابراین بریکس (باوجود اعضایی از قدرتمندان اقتصاد جهان) به‌عنوان یک پیمان همکاری و اتحادیۀ تجاری فقط می‌تواند تسهیلگر روابط درونیِ اعضا باشد و نه چیزی بیش.

البته برای ما به‌عنوان روزنامه‌نگار تأسف‌آور است که جهان هنوز از مقابله با سلطه و زورگوییِ امپریالیسمِ بزرگ‌ترین اقتصاد جهان ناتوان است. بر اساس ارزیابی مرکز بررسی‌های اقتصاد بین‌الملل در شورای آتلانتیک، دلار هنوز در جایگاهِ ارز اولِ ذخایر جهانی است و یورو که رقیب آن است هنوز نمی‌تواند سلطۀ آن را به چالش بکشد. نکتۀ مهم این است که چین می‌تواند اقتصاد ایالات‌متحده را دچار چالش کند، اما فعلاً منافع تجاری‌اش اقتضا نمی‌کند که وارد چنین چالش‌هایی بشود. کشورهایی با اقتصاد ضعیف مانند ما نیز اصلاً دنبال چنین اوهامی نیستند. حسن اینکه امریکای ترامپ اعلام کرده هر کس در مسیر ایجاد ارز جدید به جای دلار برود با تعرفۀ صددرصدی در تجارت با ایالات‌متحده روبرو خواهد شد این است که تعداد شعاردهندگان ضعیف‌البنیه علیه دلار را کاهش می‌دهد و این ممکن است در اصلاح نگرش حاکمان ایران نیز مفید و وسیله‌ای برای واقع‌بین کردن آن‌ها باشد. توان ایران در تأثیرگذاری بر وضعیت دلار آن‌قدر کم است که بعید است آمریکا حتی توقف این حرف‌ها را در شرایط معاملۀ در حال رخ دادن با ایران بگنجاند. مشاوران ترامپ بر سر باد هوا با کسی معامله نمی‌کنند، برخلاف حکومت ما که همیشه خریدار قول‌ها و حرف‌های بی‌پایه و هوایی بوده است!

البته قابل‌ذکر است که توپِ پرِ ترامپ برای جهان نیز توان شلیک دائمی نخواهد داشت. ایجاد دیوار تعرفه‌ای، اثرات دوسویه دارد و اثرات مخربِ درازمدتش بر اقتصاد کشوری که غیرمنطقی تعرفه‌ها را افزایش می‌دهد بسیار سنگین و ماندگار است و شاید کار به جای باریک هم بکشد. بین دو جنگ جهانی، دیوارهای تعرفه‌ایِ مرتفع‌تر نقش مهمی در گره زدن اقتصاد جهان داشت و در دهۀ هشتادِ قرن پیش فقط قدرت آنکتاد بود که ارتفاع دیوار تعرفه‌ای را به نفع هر دو طرف کاهش داد و آسیب‌های احتمالی را برای برخی کشورها به مسیر ملایمی برای توسعۀ اقتصادی از طریق توسعۀ تجارت سوق داد. تعرفه‌ها همواره شمشیر دولبه بوده‌اند و ترک‌تازی‌های ترامپ هم دوام چندانی نخواهند یافت مگر آنکه جهان برای یک جنگ تازه آماده شود.

حکومت ما به‌ناچار در کانال‌های سیاست و اقتصاد به فکر اصلاح نمرۀ عینک خود افتاده و این سوای تأثیری که شاید بر سرنوشت آن داشته یا نداشته باشد، برای ایران مفید و کاهندۀ زیان خواهد بود. اگر فکر می‌کند مفید است که ژنرال نقدی در رودخانۀ متلاطم اقتصاد جهان به شعار دادن روی بلم شکسته ادامه دهد و کماکان جامعه را خر فرض کند. اشکالی ندارد این کار را بکند، ولی باید از بردنِ اوهام خود به میزهای مذاکره خودداری کنید. جهان ما را بهتر از خودمان می‌شناسد!

@jameeno

#فرمان_ترامپ #سوزن_بر_بادکنک #برباد_رفتن_رؤیاها #برباد_رفتن_توهمات

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Feb, 11:50


🔷 توییت ترامپ درباره توافق با ایران

من می‌خواهم ایران یک کشور فوق‌العاده و موفق باشد اما کشوری که سلاح هسته‌ای نداشته باشد. گزارش‌ها درباره اینکه ایالات متحده در حال کار با اسرائیل برای خرد و خاکشیر کردن ایران است، بسیار اغراق‌آمیز است. من بیشتر یک توافق صلح‌آمیز هسته‌ای راستی‌آزمایی‌شده که به ایران اجازه دهد به صورت مسالمت‌آمیز رشد کند و موفق باشد را ترجیح می‌دهم. ما باید درباره این موضوع، سریعا کار را آغاز کنیم و زمانی‌که توافق امضا و کامل شد، یک جشن بزرگ در خاورمیانه‌ داشته باشیم. خدا خاورمیانه را حفظ کند.

@javadrooh

#فرمان_ترامپ #توافق_هسته‌ای #شکوفایی_ایران

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Feb, 10:29


👆 ادامه مطلب

ریگان هم همزمان با تشدید رقابت تسلیحاتی (طرح جنگ ستارگان) و تحریم‌ها، در سالهای پایانی جنگ سرد، گفتمان صلح‌طلبانه‌تری در پیش گرفت و با گورباچف مذاکره کرد، این ترکیب فشار و دیپلماسی، همراه با فروپاشی داخلی شوروی، به پایان جنگ سرد کمک کرد، اما موفقیت آن بیشتر ناشی از ضعف ساختاری شوروی بود تا استراتژی آمریکا. این تجربه در مورد ایران می‌تواند قابل تامل باشد.

ترامپ این روش را در دوره اول ریاست جمهوری در باره کره شمالی هم به کار برد. او در ابتدا کیم جونگ اون را «مرد موشکی» خطاب کرد و به «آتش و خشم» تهدید کرد، اما ناگهان در سال ۲۰۱۸ به دیدار او رفت و توافق‌نامه سنگاپور را امضا کرد. این نوسان بین تهدید و دوستی، اگرچه به کاهش موقت تنش‌ها انجامید، اما به‌دلیل عدم تعهد عملی آمریکا و کره شمالی به توافق‌های‌شان بی‌نتیجه ماند. بنابراین در بیشتر موارد، سیگنالهای متضاد به «کاهش اعتماد»، «فرسایش فضای مذاکره» و «ایجاد تنش» منجر شده است و اگر فشار بدون ارائه «راه خروج» معتبر (Credible Exit Route) یا همان پل طلایی سون تزو باشد، طرف مقابل را (همچون مورد ایران بعد از نقض برجام) به سمت تقویت نیروهای مخالف با مذاکره، پررنگ‌تر شدن رویکردهای امنیتی و نظامی و اتخاذ مواضع تهاجمی‌تر سوق می‌دهد. بنابراین این روش موثر نخواهد بود مگر اینکه فرض بگیریم، ترامپ با آگاهی کامل از بروز این وضعیت و با در نظر داشتن استفاده نهایی از اهرم اسراییل به این راهبرد تنها به عنوان یک مقدمه شکننده یا اتمام حجت نگاه می‌کند که این نگاه نیز با ملاحظه غلبه اولویت‌های اقتصادی ترامپ بر اولویت‌های نظامی چندان منطقی به نظر نمی‌رسد.

@sahandiranmehr

#فرمان_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Feb, 10:29


🔷 نمای نزدیک از فرمان ترامپ!

✍️ سهند ایرانمهر

ترامپ همزمان با امضای فرمان اجرایی -که عملا #فشار_حداکثری تلقی می‌شود آن هم زمانیکه نتانیاهو در آمریکا به سر می‌برد(حاوی پیام روشن) - سیگنال‌های متضادی هم از خود نشان داد مثلا گفت: برای امضای این فرمان‌ها دچار تردید است، از امضای آن خوشحال نیست و تنها به توصیه مشاورانش عمل کرده است. او همچنین گفت آماده مذاکره با رییس‌جمهور ایران است و نگرانی آمریکا صرفا ساخت تسلیحات هسته ای توسط ایران است، ترامپ همچنین در حضور نتانیاهو گفت که ایران را ضعیف نمی‌داند -برآوردی که نقطه مقابل برآورد اسراییل است و با اتکا به آن در پی کسب مجوز حمله به تاسیسات نظامی ایران است- البته ترامپ در ادامه گفت که در دوران او (با تشدید فشارها) ایران ضعیف‌تر خواهد شد (پیامی دیگر که با حضور نتانیاهو معنایی روشن داشت).

از یاد نبریم که در کتاب «فنون رزم» سون تزو، جمله قابل تاملی وجود دارد: «برای دشمنی که می‌خواهی شکستش دهی پل گریزی از طلا بساز» اما به نظر می‌رسد ترامپ این ترفند را به گونه متفاوتی فهمیده است. فشار حداکثری در کنار اعلام آمادگی برای مذاکره یعنی ترکیب تحریم‌ها یا تهدیدهای نظامی با پیشنهاد مذاکره، یک استراتژی کلاسیک که به استراتژی «چماق و هویج» مشهور است. در این استراتژی هدف این است که طرف مقابل برای حضور در پای میز مذاکره تحت فشار قرار بگیرد اما این روش مشکل دیگری هم دارد و آن افزایش بی‌اعتمادی و تشدید تنش‌هاست.

ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود نیز بارها تحریم‌های شدید علیه ایران را امضا کرد، اما همزمان ادعا کرد «آماده مذاکره بدون پیش‌شرط» است. این تناقض، کمکی به ایجاد اعتماد نکرد. تقلیل مسئله به برنامه هسته‌ای هم نکته مهم سخنان ترامپ بود. تمرکز بر مسئله هسته‌ای (علیرغم گزارش‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که تایید می‌کرد ایران تا پیش از خروج آمریکا از برجام در ۲۰۱۸ به تعهدات خود پایبند بود) نشان‌دهنده تلاش برای «تغییر روایت (Narrative Shaping) است و به نظر می‌رسد واکنش عباس عراقچی به این نکته تلاشی برای به چالش گرفتن این تغییر روایت بود. عراقچی (سایت انتخاب) گفته است :« اگر موضوع اصلی این است که ایران سمت سلاح هسته ای نرود، این قابل حصول است و مشکلی نیست».

به نظر می‌رسد ترامپ دور دوم ریاست جمهوری، حرفه‌ای تر از دور اول خود عمل می‌کند. ترامپ با وجود همسویی کلی با اسرائیل، گاه برای ایجاد فضای مذاکره یا نمایش بی‌طرفی، از اظهارات متضاد استفاده می‌کند. این رفتار در دیپلماسی گاهی برای «ایجاد ابهام استراتژیک» (Strategic Ambiguity)استفاده می‌شود تا طرف مقابل را نسبت به نیات واقعی مردد کند. روشی که در گذشته توسط دیگر روسای جمهور آمریکا نیز استفاده شده است.

ریچارد نیکسون در جریان جنگ ویتنام به طور عمدی سیگنال‌های متضادی درباره امکان استفاده از سلاح هسته‌ای یا گسترش جنگ به کشورهای همسایه می‌فرستاد تا ویتنام شمالی را تحت تاثیر قرار دهد. این استراتژی در کوتاه مدت منجر به پیشرفت در مذاکرات پاریس شد، اما در نهایت به دلیل بی‌اعتمادی عمیق و تحولات داخلی آمریکا، شکست خورد. در مورد ایران اما نباید از یاد برد که مشکلات اجتماعی و اقتصادی باعث می‌شود که نتوان با استناد به شکست راهبرد نیکسون همان حکم را به راهبرد ترامپ تعمیم داد.

ادامه مطلب 👇🏽

#فرمان_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Feb, 09:39


🔷 تحريم با اقتصاد ايران چه كرد؟

✍️ محمدرضا يوسفي

🔹 اقتصاد ايران در دهه 1390، ضعيف شده، در آمد سرانه كاهش يافته است. فقر گسترده‌تر از گذشته شده و شدت آن نيز افزوده شده است. به طور كلي متغيرهاي اقتصادي روندي نزولي داشته است. طبق گزارش مرکز آمار ایران درآمد خالص ملی سرانه هر ايراني در سال 1402 نسبت به سال 1390 (سيزده سال قبل) به میزان ۲۰درصد کاهش یافته است (دنياي اقتصاد، 3 / 9/ 1403) روند سرمايه‌گذاري نيز متغير كليدي براي چشم‌انداز آينده كشور است.

🔹 سرمايه‌گذاري امروز به معناي رشد زيرساخت‌هاي توليد، اشتغال بيشتر و رشد اقتصادي و در نهايت رفاه نسل آينده است. اما سرمایه‌گذاری سرانه در سال ۱۳۹۰، به طور متوسط ۱۱٫۳ میلیون تومان بوده كه در سال 1402 به ۴٫۳ میلیون تومان رسيده است (فرداي اقتصاد، ا/7/ 1402).يعني تقريبا پس از سيزده سال، سرمايه‌گذاري سرانه 38 درصد سال 1390 است. كاهش شديد سرمايه‌گذاري سرانه به معناي كاهش اشتغال، رشد اقتصادي و رفاه جامعه در آينده است.

🔹 بدون ترديد عوامل متعددي در به وجود آمدن شرايط كنوني موثر بوده است. و با توجه به روند يادشده در دوره تحريم، روشن است كه تحريم متغيري كليدي در ايجاد وضعيت كنوني است. اين روزها نيز بحث از تحريم و راه‌هاي برون‌رفت از آن در محافل عمومي و سياسي مورد توجه مجدد قرار گرفته است. برخي بر اين باورند كه مسئله اصلي كشور، تحريم نيست. به اعتقاد آنان ساختارهاي اقتصاد كشور موجب شده است اقتصاد ايران نتواند رشد كند. آنان سهم تحريم در به وجود آمدن شرايط كنوني را حداكثر 20 درصد ارزيابي مي كنند.

🔹 به واقع اقتصاد ايران پيش از تحريم با چالش‌هايي مواجه بوده است كه برخي از آنان به ساختار قانوني، سياسي و اقتصادي كشور باز مي‌گشت. با اين وجود، اقتصاد ايران با روندي كند و البته با فراز و فرود، رشد مثبت را تجربه مي كرد. حكايت ما حكايت اتومبيلي بود كه در يك اتوبان با سرعتي پايين در حال حركت بوده و ديگر اتومبيل‌ها كه به روز بوده و شرايط مناسب‌تري دارند، به سرعت از كنار ما رد مي شدند و ما با حسرت به آنان نگاه مي‌كرديم. اما شوك تحريم در سال 90 به اقتصاد ايران موجب شد تا ما به طور كلي از مدار اقتصاد جهان خارج شويم. مانند اينكه اتومبيل فرسوده با سرعت اندك را از اتوبان خارج كرده باشيم. در اين صورت همان سرعت اندك را نداريم. ماشين در مسير خاكي متوقف شده است. در این شرايط چه بايد كرد؟ اولين قدم باز گرداندن اتومبيل به اتوبان است تا هر چند با سرعتي اندك اما در كنار سايرين به حركت ادامه دهد.
واقعيت اين است كه اقتصاد ايران نيز از مدار اقتصاد جهاني خارج شده است. سهم ايران از تجارت جهاني 2.2 درصد بوده كه الان به دو صدم درصد رسيده است. و اين به معناي انزواي جهاني است. هيچ كشوري در انزوا نمي‌تواند پيشرفت كند. صنعت ايران فرسوده شده و با توجه به كاهش شديد سرمايه‌گذاري، امكان بازسازي آن با شرايط موجود وجود ندارد. به گفته عضو كميسيون انرژي مجلس، براي چند سال متوالي سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری در بخش نفت کشور نیاز است تا بتوان میزان تولید نفت را در یک عدد قابل قبول حفظ کرد (تجارت‌نيوز، 15/7/ 1403). اين امكان نه براي نفت و گاز و نه براي ديگر صنايع بدون خروج از شرايط تحريمي وجود ندارد.

🔹 سخن اين نيست كه با خروج از تحريم، مشكلات اقتصادي كشور كاملا حل خواهد شد. سخن اين است كه با خروج از تحريم، ايران با همان سرعت اندك در جاده اقتصاد جهاني قرار گرفته و پس از آن بايد با نگاهي جامع به تدبير امور خود و سياستگذاري هاي اصلاحي اقدام كند. بنابراين اولویت اول بايد خروج از شرايط تحريمي باشد.

@yousefimohamadreza

https://B2n.ir/z88488

#تحریم #آثار_تحریم #خروج_از_مدار_اقتصاد_جهانی

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Feb, 08:41


🔷 قصه توسعه مکزیک: از خاک و خون تا جهانی شدن!

🔹 درس‌هایی برای توسعه ایران

🔸 بخش چهارم

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

امروز به سراغ کشوری می‌رویم که قصه‌اش کمتر گفته شده اما پر از نکات الهام‌بخش است. مکزیک، کشوری که با انقلاب‌ها و آشوب‌ها آغاز کرد، در دام بحران بدهی‌های خارجی افتاد، و نهایتاً با اصلاحات ساختاری و دیپلماسی هوشمندانه، جایگاه خود را در جهان بازتعریف کرد. این داستان، یادآور این است که توسعه، نه‌تنها به جسارت بلکه به یک تغییر نگرش ریشه‌ای نیاز دارد.

مکزیکِ زخمی از انقلاب‌ها

مکزیک در اوایل قرن بیستم صحنه انقلاب 1910 بود؛ انقلابی علیه دیکتاتوری “پورفیریو دیاز”، که جامعه را به سمت اصلاحات ارضی و حقوق کارگری سوق داد. اما مسیر توسعه این کشور، پر از پیچ‌وخم بود. در دهه 1930، “لازارو کاردناس”، یکی از چهره‌های کلیدی، ملی‌سازی صنعت نفت را به عنوان یک گام بزرگ در استقلال اقتصادی رقم زد و شرکت نفتی PEMEX را تأسیس کرد. این حرکت، هرچند نمادین بود، اما مکزیک را گرفتار چرخه‌ای از ناکارآمدی و فساد کرد.

بحران بدهی؛ نتیجه اعتماد به وام‌های خارجی

دهه‌های 1970 و 1980، دوران اعتماد بی‌حد به وام‌های خارجی بود. مکزیک، با این منابع، در پروژه‌های عظیم سرمایه‌گذاری کرد، اما کاهش قیمت نفت، بدهی‌های سرسام‌آور، و تورم بالا، این کشور را به آستانه ورشکستگی کشاند. نتیجه؟ مکزیک دریافت که توسعه از مسیر وام‌های خارجی نه پایدار است و نه راهبردی.

اصلاحات جسورانه در آموزش و اقتصاد

دهه 1990، نقطه عطف مکزیک بود. رهبرانی نظیر “کارلوس سالیناس د گورتاری”، تصمیم گرفتند ساختار اقتصادی و اجتماعی کشور را بازآفرینی کنند:

• آموزش و فرهنگ‌سازی: مکزیک سرمایه‌گذاری کلانی روی نظام آموزشی کرد. از برنامه‌های آموزش فنی و حرفه‌ای گرفته تا ایجاد نهادهایی که ارتباط بین تحصیل و بازار کار را تقویت کنند. مدارس نه‌تنها آموزش دانش‌آموزان بلکه آموزش خانواده‌ها را هدف قرار دادند، تا نسلی جدید با نگرش متفاوت تربیت شود.
• کنترل تورم و شفاف‌سازی اقتصادی: دولت سیاست‌های مالیاتی جدیدی وضع کرد و ساختار بانکی را اصلاح کرد. این اقدامات باعث کاهش تورم و جذب سرمایه‌گذاران خارجی شد.
• تغییرات در نظام دیپلماسی: مکزیک با امضای NAFTA در سال 1994، به یکی از بازیگران مهم تجارت جهانی تبدیل شد. این توافقنامه، بخش تولید را در مکزیک تقویت کرد و بازارهای آمریکای شمالی را برای محصولات این کشور گشود.

جامعه‌شناسی توسعه؛ اصلاحات فراتر از اقتصاد

یکی از بزرگ‌ترین درس‌های مکزیک، توجه به بعد جامعه‌شناسی توسعه بود. برای مقابله با نابرابری‌های عمیق اجتماعی، مکزیک برنامه‌های اجتماعی گسترده‌ای اجرا کرد:

• ایجاد شبکه‌های حمایت اجتماعی برای خانواده‌های کم‌درآمد.
• برنامه‌هایی برای توانمندسازی زنان در مناطق روستایی.
• تقویت نهادهای مدنی برای افزایش مشارکت مردم در تصمیم‌گیری‌های محلی.

مشاوران خارجی نیز نقش مهمی ایفا کردند. مکزیک با کمک جامعه‌شناسان و اقتصاددانان بین‌المللی، طرح‌هایی متناسب با واقعیت‌های بومی کشور تدوین کرد.

از کسانی که تاکو و ذرت مکزیکی را برای ما صادر کرده‌اند نکات مهم‌تر بیاموزیم:

1. وام خارجی؛ ابزار نه راه‌حل: تجربه مکزیک نشان داد که اتکا به وام‌های خارجی، بدون برنامه‌ریزی درست، تنها بحران‌های عمیق‌تر ایجاد می‌کند.
2. آموزش به عنوان زیربنای توسعه: نظام آموزشی باید نه‌تنها افراد ماهر بلکه شهروندانی آگاه و متعهد تربیت کند.
3. دیپلماسی اقتصادی: حضور در توافقنامه‌های تجاری و جذب سرمایه‌گذاری خارجی، تنها در صورتی مؤثر است که تولید داخلی تقویت شود.
4. جامعه‌شناسی توسعه: توسعه اقتصادی بدون رفع نابرابری‌های اجتماعی و اصلاحات فرهنگی پایدار نیست.

نتیجه‌گیری: مسیر سخت اما شدنی

مکزیک امروز، یکی از اعضای G20 است؛ کشوری که نه‌تنها در خودروسازی و کشاورزی بلکه در حوزه‌هایی مثل صنایع خلاق و گردشگری نیز موفق عمل کرده است. داستان مکزیک، داستان کشوری است که نشان داد با اصلاحات جسورانه، تمرکز بر آموزش، و دیپلماسی فعال، می‌توان از ویرانه‌ها به قله‌های توسعه رسید.

این قصه برای ماست؛ برای ایران. برای روزی که ما هم بتوانیم از چالش‌های خود درس بگیریم و مسیر توسعه را با دیدی عمیق‌تر و برنامه‌ای هوشمندانه‌تر طی کنیم.

https://t.me/ofoghiran1416

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_مکزیک

@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Feb, 05:00


🔷 وسط لحاف!

🖊تحریریه جامعه‌نو

انگلیسی‌ها خیلی ناکَس و نامرد و شارلاتان هستند، به دلایل زیاد! می‌خواهند همیشه برنده باشند و هیچ‌وقت نبازند و هزینۀ اشتباهاتشان را نیز دیگران بدهند. یک نمونۀ این ناکَسی، همین انداختن هزینۀ اشتباه به دوش دیگران است. انگلیسی‌ها برای نامیدن کسی که دیگران او را جلو می‌اندازند تا در بروند یا تاوان گناهشان را بدهد چندین عنوان دارند. گاهی به آن «scape goat» (بز فرار) میگویند که معنی تحت‌اللفظی آن قربانی است و عنوانی برگرفته از اعتقادات یهودیان است. خاخام‌ها گناهان اشخاص را در گوش یک بز میگویند و او را در بیابان رها می‌کنند تا وحوش آن را همراه با گناهان گفته‌شده به گوشش بخورند و رفع گناه شود. معنای سیاسی آن کسی است که مسئولیت یک اشتباه را می‌پذیرد تا شخص مهمی هزینۀ سیاسی ندهد؛ مثلاً در جریان حمله به عراق در دوران بوش و بلر، انگلیسی‌ها برای جور کردن بهانۀ تهاجم، این داستان را ساختند که صدام می‌تواند روی انگلیس بمب شیمیایی بیندازد و برای آنکه بتوانند از زیر این دروغ در بروند، آن را از زبان یک کارشناس سلاح شیمیایی به نام دکتر دیوید کلی در گزارش آوردند و یک دستیار تونی بلر هم برای آنکه به قول خودش گزارش را سکسی‌تر کند، زمان شیمیایی شدن شهرهای انگلیس را از لحظۀ تصمیم صدام به پرتاب، ۴۵ دقیقه انتخاب کرد. وقتی معلوم شد صدام هیچ سلاح شیمیایی در اختیار نداشته، آن ادعا را گردن دکتر کلی انداختند و فردای آن روز او را در جنگلی نزدیک خانه‌اش خودکشی کردند و آن دستیار هم استعفا کرد. یک «scape goat» واقعی و عالی!

اما فقط این اصطلاح را ندارند. حداقل چهار اصطلاح دیگر هم دارند که معانی آن‌ها چیزهایی شبیه پسر شلاق‌خور، نفر زمین‌خور، عمۀ مقصر و خر بارکش است و زمانی به کار می‌روند که کسی اشتباه می‌کند و دنبال کسی می‌گردد که گناه را به گردن او بیندازد. در عوض ایرانی‌ها برای چنین شخصی فقط یک اصطلاح دارند: بلاگردان!

علت نبود یا کمبود معادلی برای بلاگردان در زبان فارسی، کمتر نامرد بودن ایرانیان است. اگر اشتباهی کنند و زیانی حاصل شود، خودشان گردن می‌گیرند و دنبال بلاگردان نمی‌گردند؛ البته حکومت چون کمتر به ایرانی‌ها شبیه است از این روشِ گریز از مسئولیت زیاد استفاده می‌کند. بلاگردانِ خروجِ غارتگرانۀ ۳/۲ میلیارد دلار از کشور، یک شرکت پخش چای‌ است؛ بلاگردان قتل‌های زنجیره‌ای سعید امامی و اشتباه درآمدن سیاست منطقه‌ای کشور، نفوذی‌ها!

این آخری، اوج ریاکاری و قبول نکردن مسئولیت است: انداختن تقصیر به گردن اشخاص مجهول! یک نمونۀ دنباله‌دارِ دیگر برجام است که مجلسِ کشور آن را به دلیل معلوم در بیست دقیقه تصویب کرد، اما گناه مشکلاتی که در اجرای آن پیش آمد و حتی حماقت ترامپ به عهدۀ ظریف گذاشته شد و با جنجال زیاد، او بلاگردان دیگران در رفتن به مسیر سازش و برجام شد.

حالا که کله‌پاچۀ انگلیسی‌ها را بار گذاشته‌ایم، یک اصطلاح دیگرِ پدرسوخته‌بازیِ آن‌ها را هم بگوییم بد نیست: «فرار به جلو» که کاربرد عامیانۀ آن دررفتن از پاسخگویی با مغلطه کردن و سفسطه‌گری پیشاپیش است! معنای این‌یکی آن است که وقتی میدانیم گاف داده‌ایم و یکی دیگر باید برود هزینۀ آن را بپردازد، پیشاپیش فضایی می‌سازیم که بتوانیم آن پرداخت جریمه را حاصل نادانی، کم‌هوشی، کارنابلدی و حتی خیانت و ساخت‌وپاخت و معاملۀ اشتباه او اعلام کنیم و خودمان را برهانیم. شگردی است که همۀ ما بلدیم. وقتی به عللی خودمان نزد قاضیِ راهنمایی و رانندگی نمی‌رویم که به مبلغ بالای جرائم رانندگی پر خطای خودمان اعتراض کنیم و همسرمان را می‌فرستیم، صبح به او میگوییم حواست را جمع کن و خوب حرف بزن که مبلع را کم کنی و عصرِ همان روز میگوییم اشتباه کردم تو را فرستادم. خودم رفته بودم ۹۰درصد تخفیف می‌گرفتم!

مثال تروتازۀ سیاسیِ آن همین برجام دوم است که گویا در پیش داریم. حتی اگر آن بالا علناً همه‌چیز را بنویسد و دست مذاکره‌کننده بدهد، این‌ها که در خیابان مرده باد میگویند و اعتراض دارند به خانه فرستاده نخواهند شد. تا پایان و بعد از پایان می‌مانند و بلندگوهایشان کار می‌کند.

چرا؟ چون باید فرار به جلو کرد: آن نتیجه که به دست آید و گویا از الآن معلوم است، آشی است با یک وجب روغن، باید گردن یکی بیفتد که مسئول پدید آوردن عاقبت نیست! قربانی آن است و بلاگردان آن. باید از الآن تا پایان کار، یکسره فحشش داد که اصلاً چرا می‌خواهد برای مذاکره برود جلو، که بعد از برگشتن هم معلوم شود نهی شده بود و باید فحش بخورد!

نمی‌دانم انگلیسی‌ها معادلی برای «وسط لحاف خوابیدن» دارند یا نه. اگر ندارند باید این حکمت را از ما یاد بگیرند، چون در آن هم فرار به جلو است و هم فرار از نتیجه!

@jameeno

#وسط_لحاف #وسط_لحاف_خوابیدن #فرار_به_جلو #فرار_از_نتیجه #بلاگردان #بز_قربانی #مسئولیت‌ناپذیری

@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Feb, 04:30


🔷 قصه توسعه برزیل: از جنگل تا جهان!

🔹 درس‌هایی برای توسعه ایران

🔸 بخش سوم

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

امروز، با سفری به آمریکای جنوبی، داستان توسعه برزیل را مرور می‌کنیم؛ کشوری که با تمام تضادها، چالش‌ها و دستاوردهایش، مسیری پر از درس برای ما دارد.

در دهه ۱۹۶۰، برزیل کشوری بود گرفتار بحران‌های عمیق اقتصادی، نابرابری شدید، و حاکمیت نظامیان. فقری که در حاشیه شهرهای بزرگ موج می‌زد و بی‌ثباتی سیاسی که اعتماد عمومی را تخریب کرده بود، این کشور را به آستانه فروپاشی کشاند. اما برزیل، با مجموعه‌ای از اصلاحات اقتصادی، سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌ها، و جسارت رهبرانی که گاهی موفق و گاهی ناکام بودند، مسیری متفاوت را در پیش گرفت.

ظهور از بحران: سیاست‌های معجزه‌آفرین دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰

در سال ۱۹۶۴، کودتای نظامی دولت دموکراتیک برزیل را سرنگون کرد. اگرچه دوران حاکمیت نظامیان به دلایل سرکوب آزادی‌های مدنی و فساد، انتقادهای زیادی به همراه داشت، اما باید اعتراف کرد که برخی تصمیمات اقتصادی‌شان زیرساخت‌های رشد آینده را بنا نهاد. با راه‌اندازی “معجزه اقتصادی برزیل” در اواخر دهه ۱۹۶۰، این کشور با رشد سالانه نزدیک به ۱۰ درصد، یکی از سریع‌ترین اقتصادهای جهان شد.

سرمایه‌گذاری عظیم در پروژه‌های زیربنایی مانند ساخت جاده‌های ترانزیتی، سدهای برق‌آبی و توسعه مناطق دورافتاده مانند آمازون، بخش‌هایی از برزیل را به مدار اقتصاد جهانی پیوند داد. تصمیم برای تأسیس شرکت نفتی پتروبراس و توسعه فناوری‌های داخلی در صنعت انرژی، نقش حیاتی در کاهش وابستگی به واردات انرژی داشت.

اما این رشد، بدون توجه به نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی، دوام نیاورد. با افزایش بدهی‌های خارجی و سیاست‌های نادرست پولی، بحران دهه ۱۹۸۰ آغاز شد.

نقش رهبران سیاسی: از ناکامی‌ها تا اصلاحات جسورانه

برزیل از دهه ۱۹۸۰ به سمت دموکراسی بازگشت. رهبرانی چون فرناندو انریکه کاردوسو، جامعه‌شناس و سیاستمداری که بعدها رئیس‌جمهور شد، با اجرای برنامه تثبیت اقتصادی و ایجاد “پلانو رئال” (برنامه واقعی) موفق به مهار تورم سرسام‌آور شدند. این سیاست، اگرچه در ابتدا با مقاومت روبه‌رو شد، اما تورم ۳۰۰۰ درصدی کشور را به سطوح قابل مدیریت کاهش داد و پایه‌ای برای رشد اقتصادی پایدار گذاشت.

لوییز ایناسیو لولا دا سیلوا، رئیس‌جمهور بعدی، بر برنامه‌های کاهش فقر تأکید کرد. طرحی به نام “بولسا فامیلیا” (یارانه خانواده) که کمک‌های مالی مشروط به تحصیل کودکان را ارائه می‌داد، میلیون‌ها نفر را از فقر شدید نجات داد و نابرابری‌ها را به‌طور ملموسی کاهش داد.

چالش‌ها و فرصت‌ها: درس‌هایی برای ایران

برزیل نشان می‌دهد که رشد اقتصادی بدون توجه به نابرابری‌های اجتماعی، پایدار نیست. برنامه‌های اجتماعی مانند بولسا فامیلیا می‌توانند مدل الهام‌بخشی برای کاهش شکاف طبقاتی در ایران باشند.

سرمایه‌گذاری در صنایع استراتژیک مانند نفت و انرژی‌های تجدیدپذیر، مشابه تصمیمات برزیل برای توسعه پتروبراس و منابع برق‌آبی، می‌تواند به کاهش وابستگی ما به واردات و تقویت نقش ایران در بازارهای جهانی کمک کند. همچنین، تجربه شکست‌ها و موفقیت‌های برزیل در مبارزه با تورم، درس‌های گران‌بهایی برای اصلاح نظام اقتصادی ما دارد.

پایان سفر: روایت برزیل امروز

امروز، برزیل همچنان با چالش‌هایی چون فساد و مدیریت نادرست منابع روبه‌روست. اما این کشور به‌عنوان یکی از قدرت‌های نوظهور جهانی، توانسته خود را در عرصه‌هایی چون کشاورزی، انرژی و صنعت هوافضا مطرح کند. اگرچه مسیر توسعه‌اش بدون خطا نبوده، اما عزم، خلاقیت و برنامه‌ریزی بلندمدت رهبران آن، این کشور را به الگویی متفاوت در میان کشورهای درحال‌توسعه بدل کرده است.

داستان برزیل، یادآور این حقیقت است که توسعه، مسیری خطی نیست؛ بلکه سفری است پر از اشتباهات، یادگیری‌ها و لحظه‌های جسورانه. این سفر، می‌تواند برای ایران الهام‌بخش باشد، اگر با دیدی جامع، خلاق و شجاعانه به آینده بنگریم.

https://t.me/ofoghiran1416

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_برزیل

@akhalaji

فراسوی سیاست

03 Feb, 10:00


🔷 چین و آمریکا!

🔸 تبیین مناسبات چین در حال توسعه و آمریکای توسعه‌یافته ...

#چین #آمریکا #مناسبات_چین_و_آمریکا

@akhalaji

فراسوی سیاست

03 Feb, 08:51


🔷‍ تغییر ژست و تغییر احساس!

🔹ژستتان را تغییر دهید تا احساستان تغییر  کند.

❗️با تغییر زبان بدن و ژست و حالت بدنتان می‌توانید احساستان را تغییر دهید.

🔻نتایج پژوهش‌های آزمایشی دکتر امی کادی (J ًAmy Cuddy) که یک روانشناس اجتماعی است نشان داد که افرادی که برای دو دقیقه به طور جدی و با هیجان ژست یک فرد قوی و قدرتمند را به خود گرفتند:

🔸تستسترون آنها تا 25 درصد افزایش پیدا کرد.
🔸کورتیزول خونشان تا 10 درصد کاهش پیدا کرد.
🔸قدرت ریسک آنها برای انجام یک بازی شانس افزایش پیدا کرد و 86 درصد این افراد باور داشتند که می‌توانند برنده شوند.

🔻اما افرادی که برای دو دقیقه به طور جدی ژست یک فرد ضعیف و ناتوان را به خود گرفتند:

🔸تستسترون آنها تا 10 درصد کاهش یافت.
🔸کورتیزول خون آنها تا 15 درصد افزایش یافت.
🔸ریسکپذیری آنها برای انجام یک بازی شانس کاهش پیدا کرد و 60 درصد این  افراد باور داشتند که می توانند برنده شوند.

رفرنس : کتاب
Master your emotions
By: Thibaut Meurisse

مترجم : کریم افشاری‌نیا

@afsharinia

@dr_arjmandnia

#تغییر_ژست #تغییر_احساس

@akhalaji

فراسوی سیاست

03 Feb, 06:40


🔷شکوفاترین دوره رونق اقتصادی ایران!  

✍️
رضا احمدی

🏷شاه عباس اول در سال 996 ق در قزوین تاجگذاری کرد. در این زمان شرق کشور در اشغال ازبکها و غرب و شمال غرب در اشغال عثمانی‌ها  بود. خرانه ی کشور تهی و دولت بازیچه‌ی سردارن قزلباش شده بود. شاه ابتدا قدرت نظامیان را محدود و و طی ده سال دولتهای متجاوز را از ایران بیرون راند. 

🏷 اقتصاد ایران
اقتصاد ایران در این دوره متکی بر گله‌داری و کشاورزی و صنایع روستایی بود. اراضی در بین سرداران قزلباس و مقامات کشوری و روحانیون تقسیم شده بود. و درآمد اندکی به خزانه می رسید. شاه این تیول‌داری را برچید و آن را به اراضی خاصه تبدیل نمود و برای همین درآمدهای دولت بیشتر گردید.

◽️ امنیت راهها
برای اینکه تجارت داخلی و خارجی را رونق بخشد، باید امنیت برقرار باشد ... برای این‌ متظور شاه عباس حاکمان ایالات را مأمور کرد تا در هر ولایتی، راهزنان را دستگیر و نابود کنند 
◽️زیر ساخت ها
شاه عباس جاده‌ی شاهی عصر داریوش کبیر را بازسازی کرد. و نیز برای رونق اقتصادی جاده سنگفرش و کاروانسراهایی زیادی در مسیر راه ایجاد شد، شاه به این‌ منظور راه‌ها و پل‌ها را تعمیر و نگهداری می کرد. کاروانسراهای شاهی بین راه رایگان بود و مسافران تا هر زمان که می‌خواستند در آنجا اقامت می‌کردند. کاروانسراهای شهری نقش هتل و مرکز تجاری داشتند.

🏷اقتصاد آب محور
در این زمان  مناطق روستایی و اقتصاد کشاورزی نیز مد نظر بود. بدین دلیل کشاورزی و صنایع روستایی گسترش یافت. تولیدات زراعی ایران با آب مصنوعی آبیاری می شد و بدین خاطر  طرحهای آبیاری به اجرا در آورده شد ... شبکۀ آبیاری، کانال، احداث شد، کاریزهای جدید ساخته و قنوات تعمیر شد.

🏷سیاست مالیه
شاه برای رونق اقتصادی برخی از مالیات ها را لغو و دسته‌ی دیگر را کاهش داد. در این دوره خروج پول نقد (طلا و نقره‌ی مسکوک) از کشور ممنوع شد تا جلو خروج سرمایه را بگیرد. 
◽️تجارت خارجی و رابطه با دنیا
تجارت و بازرگانی در این دوره توسعه‌ی شایانی یافت و اغلب شهرهای ایران از رونق اقتصادی برخوردار شدند. در این دوره علاوه بر گسترش تجارت خارجی، تجارت و صنعت داخلی نیز رشد قابل توجهی پیدا کرد. برخی از کاروان‌های تجاری با ده هزار شتر از مرز سیستان وارد ایران و از اردبیل خارج می‌شدند.
◽️رونق صنایع
سیاست اقتصادی شاه عباس اول، از هنر و صنعت، بافتن پارچه‌های گران نساجی، توسعه‌ی زیادی یافت. شاه عباس برای تولید منسوجات مختلف در تمام شهرهای بزرگ کشور، کارخانه‌های شعربافی، زربافی و زرکشی ایجاد کرد. بهترین نوع پارچه‌های ابریشمی و زربافت و مخمل‌های طلایی را در کارگاه‌های بزرگ نساجی اصفهان، کرمان، یزد، کاشان، مشهد و شیراز می‌بافتند.

🏷قالی صنعت ملی 
از مهم‌ترین فراورده‌های صنعتی و تجاری ایران در دوره‌ی صفویه، قالی بود و قالی ایرانی در این دوران به اوج شهرت خود در جهان رسید. فرش‌های ایران بیشتر از پشم گوسفند بافته می‌شدند و برای رنگ کردن پشم‌ها از رنگ‌های طبیعی استفاده می‌شد. با تأسیس کارگاه‌های قالی‌بافی در شهرهایی مانند اصفهان و کاشان، قالی‌بافی را به سطح صنعتی ملی در ایران رساند. 

◽️جذب کارشناس خارجی
شاه عباس برای توسعه کشور از کارشناسان مختلف کشورهای دیگر استفاده می کرد. برادران شرلی انگلیسی را برای تأسیس ارتش نوین به ایران آورد و برای رونق سفال‌سازی سیصد کوزه‌گر چینی را به همراه خانواده‌هایشان به ایران آورد و در ایران اسکان داد
◽️تولید ابریشم
مهم‌ترین محصولات ایران در این دوره، ابریشم طبیعی بود و در استان‌های شمالی تولید می‌شد. ابریشم مهمترین کالای صادراتی ایران بود و از این راه درآمد زیادی عاید کشور می‌شد. شهرهای اصفهان، هرمز و تبریز بورس ابریشم ایران بود. بازرگانان خارجی از کشورهای مختلف در ایران حضور و دفتر و نمایشگاه کالا داشتند. اصفهان بازار عمده‌ی ابریشم خاور زمین بود. تجارت ابریشم ایران، در دست ارامنۀ جلفا بود. ابریشم گیلان در تمام کشورهای اروپایی شهرت داشت و ایران را به ابریشم می شناختند.
🏷تجارت خارجی
فعال شدن مسیر دریایی برای ایران بسیار مهم بود. شاه عباس در 1010 ق. هرمز، بحرین، قشم و بندرعباس را از اشغال پرتغالی‌ها خارج ساخت. بندر هرمز محل تجمع بازرگانان زیادی از شرق و غرب بود. توجه و احترام شاه عباس اول به مسیحیان منجر به توسعۀ روابط ایران و اروپا گردید و آنها در زمینه ی تجارت و بازرگانی فعال بودند. عصر شاه عباس کبیر شکوفاترین دوره رونق اقتصادی ایران می‌باشد.

https://t.me/majmaqomh
#عصر_شاه_عباس #عصر_صفوی #عصر_عباسی #شکوفاترین_دوره_رونق_اقتصادی_ایران
@akhalaji

فراسوی سیاست

03 Feb, 05:09


🔷 قصه توسعه رواندا: از سایه‌های مرگ تا افق‌های امید

🔹 ما حتی می‌توانیم از رواندا هم درس توسعه بیاموزیم!

🔸 بخش دوم

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

اگر از شما بپرسند رواندا چه تصویری در ذهنتان می‌سازد، شاید اولین پاسختان «کشوری فقیر در قلب آفریقا» باشد، و اگر کمی تاریخ بدانید، احتمالاً یاد نسل‌کشی وحشتناک سال 1994 می‌افتید. کشوری کوچک و محصور در خشکی، با اقتصادی وابسته به کشاورزی سنتی و مردمانی که از بحران‌های مکرر، خشونت، و فقر رنج برده‌اند. اما این تنها نیمی از داستان است. رواندا امروز نمادی است از تولدی دوباره؛ کشوری که با حکمرانی هوشمندانه، استفاده از نوآوری، و بازسازی اجتماعی، به الگویی الهام‌بخش برای جهان بدل شده است.

آغاز از ویرانه‌ها: نسل‌کشی و ویرانی
سال 1994، رواندا در کام فاجعه‌ای فرو رفت که در تاریخ به یکی از تاریک‌ترین فجایع بشری مشهور است. طی تنها صد روز، نزدیک به یک میلیون نفر از مردم این کشور قربانی درگیری‌های قومی شدند. خانه‌ها ویران، زیرساخت‌ها نابود، و اعتماد اجتماعی به خاکستر بدل شد. رواندا در آن زمان نه‌تنها کشوری شکست‌خورده بود، بلکه یک جامعه فروپاشیده را در خود جای داده بود.

پل کاگامه فرشته نجات رواندا
ورود پل کاگامه، مردی که نامش با تحول رواندا گره خورده و قطعا در تاریخ این کشور از نامش به نیکی یاد خواهند کرد،نقطه آغاز دگرگونی بود. او در سال 2000 به قدرت رسید و با اراده‌ای خلل‌ناپذیر، سه هدف کلیدی را در دستور کار قرار داد:

1. آشتی ملی: با تمرکز بر بازسازی اجتماعی، دادگاه‌های محلی «گاچاچا» راه‌اندازی شد. این سیستم سنتی عدالت، به مردم اجازه داد با بازگشت به اصول فرهنگی، زخم‌های گذشته را التیام بخشند. کاگامه فهمید که بدون آشتی، توسعه امکان‌پذیر نیست.

2. شفافیت و حکمرانی خوب: رواندا در مبارزه با فساد چنان موفق شد که امروز یکی از کم‌فسادترین کشورهای آفریقا به شمار می‌رود. این امر نه‌تنها اعتماد داخلی را بازسازی کرد، بلکه سرمایه‌گذاران خارجی را نیز جذب نمود.

3. تمرکز بر نوآوری و فناوری: کاگامه با رویکردی آینده‌نگر، تصمیم گرفت رواندا را به قطب فناوری شرق آفریقا بدل کند. ایجاد شهر نوآوری «کیگالی»، سرمایه‌گذاری در آموزش دیجیتال، و تبدیل رواندا به یکی از مراکز داده‌ای قاره آفریقا، بخشی از این تلاش‌ها بود.

تصمیمات حیاتی که مسیر را تغییر دادند
یکی از اقدامات شگفت‌انگیز کاگامه، طرح «ویژن 2020» بود. این برنامه، نقشه‌ای بلندپروازانه برای کاهش فقر، توسعه زیرساخت‌ها، و تنوع‌بخشی به اقتصاد بود. در این طرح، رواندا از کشاورزی سنتی فاصله گرفت و سرمایه‌گذاری سنگینی در بخش‌های فناوری اطلاعات، گردشگری، و تولید صنعتی انجام داد.

از دیگر اقدامات کلیدی، توجه ویژه به آموزش و سلامت بود. رواندا با استفاده از همکاری‌های بین‌المللی، دسترسی عمومی به بیمه سلامت را فراهم کرد و نرخ مرگ‌ومیر کودکان را به‌طور چشمگیری کاهش داد. همچنین آموزش ابتدایی رایگان شد و فرصت‌های برابر آموزشی برای دختران ایجاد گردید.

نکاتی برای ایران: درس‌هایی از رواندا
رواندا نشان داد که چگونه می‌توان از دل فاجعه، مسیر توسعه را پیدا کرد.

• بازسازی اعتماد: رواندا بدون اعتماد اجتماعی، هرگز نمی‌توانست رشد کند. ایران نیز نیازمند بازسازی اعتماد میان دولت و مردم است، با شفافیت و اجرای عدالت.
• تمرکز بر نوآوری: رواندا ثابت کرد که حتی کشوری کوچک و کم‌منابع، می‌تواند با تمرکز بر فناوری و نوآوری، مسیر توسعه را هموار کند. ایران نیز می‌تواند با سرمایه‌گذاری در فناوری‌های پیشرفته و هوش مصنوعی، نقشی فعال‌تر در جهان ایفا کند.
• آشتی اجتماعی: همان‌طور که رواندا زخم‌های گذشته را با عدالت ترمیم کرد، ایران نیز نیازمند گفت‌وگویی ملی برای کاهش شکاف‌های اجتماعی و سیاسی است.

رواندا امروز کجاست؟
رواندا اکنون یکی از امن‌ترین کشورهای آفریقاست و در زمینه شاخص‌های توسعه انسانی، از بسیاری از کشورهای منطقه جلوتر است. این کشور به یکی از مقاصد مهم گردشگری بدل شده و کنفرانس‌های بین‌المللی را جذب می‌کند. رواندا دیگر فقط کشوری درگیر فقر نیست؛ بلکه الگویی است برای احیای یک ملت.

داستان رواندا ثابت می‌کند که برای توسعه، حتی شرایطی به‌ظاهر ناممکن نیز می‌تواند نقطه شروع باشد. این کشور به ما می‌آموزد که اراده، حکمرانی خوب، و تمرکز بر نوآوری، می‌تواند مسیر هر کشوری را تغییر دهد. آیا ایران می‌تواند روانداهای کوچک خود را خلق کند؟ این، پرسشی است که پاسخ آن در دست ماست.

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_روندا

@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Feb, 18:30


🔷فضیلت یک کلمه را دریابیم!

✍🏻علی‌اشرف نظری | عضو هیات علمی دانشگاه تهران

رئيس جمهور محترم، آقای ‎پزشکیان، چندی پیش بیان داشتند که دانشگاهیان باید در حل مسائل کشور مشارکت کنند و راهکار ارائه کنند. این متن با این هدف نوشته شده که بتوان به این تقاضای سهل و ممتنع، پاسخی درخور و شایسته داد.

در این مدت بارها اندیشیده‌ام که چگونه می‌توان هم به اختصار و هم بر پایة اعتبار، راه‌حلی ارائه کرد که برپایه آن بتوان ایران عزیز را در شرایط کنونی یاری کرد.

اینک پس از خواندن بیش از هزار اثر در باب توسعه و پیشرفت ایران عزیز، که تعداد ۶۲۵ منبع که به صورت مستقیم استفاده شده، در متنی قابل عرضه فهرست شده است؛ چونان جستجوی بزرگان این ملک، به یک کلمه نجات‌بخش و سعادت‌آفرین رسیده‌ام: «قانون»!

البته با این قید که این جا از قانونی سخن میگویم که؛
#منافع_عمومی را بر #منافع_گروهی خاص مرجح بداند.
#منافع_نسل_کنونی و نسل‌های آینده را تأمین و تضمین کند.
#علاوه بر #منافع_اکثریت، منافع اقلیت را هم تأمین و تضمین کند.
#تضمین کننده آزادی شهروندان باشد.
#اخلاقی باشد، زیرا آزادی معطوف به بنیان نهادن قانون اخلاقی است.
#عادلانه و منصفانه باشد.
#صریح و فاقد زمینه‌های تفسیر متعارض یا امکان تفسیر به رأی باشد.
#تسهیل‌کننده و توانمندساز و مشارکت آفرین باشد.
#حدود اختیارات و مسئولیت‌ها را به صورت متوازن در نظر گرفته باشد.
#همه چیز را به نور روز در آورد و شفافیتزا باشد.
#امید به اصلاح و بهبود امور را تقویت کند.
#پیشرفت را چراغ راهنمای خود بداند.
#همکاری و همیاری و وفاق ملی را تضمین کند.
#مهمتر از همه، قانونی که تضمین و تأمین #منافع_ملی_ایران عزیز اولویت اول و آخر آن باشد.

🔸پیشنهاد نهایی: اینک شعار شما می تواند وفاق ملی حول محور قانون، آزادی و عدالت باشد.

▪️برسد به دست آقای رئیس جمهور!

[email protected]

#فضیلت #یک_کلمه #پزشکیان #وفاق_ملی #قانون #آزادی #عدالت

@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Feb, 17:50


🔷خطای اخلاقی و سیاسی اصول‌گرایان!

✍🏻عزیز غضنفری

🔸تحلیل متفاوت جانشین معاون سپاه از مصاحبه ظریف در داووس

▫️متأسفانه قضاوت‌ها گاه بر مبنای تعصبات وهیجانات صورت می‌گیرد
▫️این یک خطای بزرگ اخلاقی و سیاسی است و باید بشدت از آن اجتناب کرد

👈 عزیز غضنفری، جانشین معاون سیاسی سپاه، در مطلبی با عنوان «مصاحبه ظریف؛ آن‌چه بود و آن‌چه روایت شد!» نوشت:

۱) در بخش مربوط به جبهه مقاومت مصاحبه که فرید زکریا تلاش می‌کرد، نشان دهد که جمهوری اسلامی ایران در موقعیت ضعیف قرار گرفته است، دکتر ظریف نه‌تنها بر خلاف منافع‌ملی صحبت نکرد، بلکه در چارچوب سیاست‌های نظام نیز بحث کرد.

۲) در بخش مربوط به موضوع هسته‌ای و سیاست ایران هراسی و اسلام هراسی غرب، آقای ظریف مستند و مستدل اظهارنظر کرد.

۳) آقای ظریف فرآیند خلف وعده آمریکا و نقض عهد آنان در موضوع برجام را به درستی و در چارچوب روایت رسمی کشور بیان کرد. او مثلا گفت بر اساس اقدامات غیرقانونی آمریکا درباره خروج از توافق هسته‌ای، نقطه گریز هسته‌ای در ایران از یک‌سال به چند روز رسیده است.

۴) درباره این موضوع که جمهوری اسلامی ایران در منطقه گروه نیابتی ندارد، ظریف گفت گروه‌های مقاومت پیش از انقلاب اسلامی نیز با اسرائیل در حال نبرد بوده‌اند. او گفت چون گروه‌های مقاومت مبارزه می‌کنند، در نتیجه حمایت ما از آنان تولید شده است؛ حمایت، مبارزه را تولید نمی‌کند. بلکه مبارزه سبب حمایت شده است. علت مبارزه نیز اشغالگری، تجاوز و نقض حقوق‌بشر توسط صهیونیست‌ها است.

۵)درباره این‌که اسرائیل رژیمی نسل‌کش، اشغال‌گر و آپارتاید و ناقض حقوق بشر است، با صراحت در مصاحبه آن را مورد تأکید قرار داد.

۶) آقای ظریف درباره حل مسئله فلسطین، تقریبا نظر رسمی نظام مبنی بر تشکیل یک دولت فلسطینی و حق تعیین سرنوشت فلسطینیان را بیان کرد. او گفت کلید حل مسئله فلسطین در اسرائیل است و این رژیم باید دست از خودکامگی بردارد تا قضیه حل شود. ظریف گفت ما به حمایت از فلسطین ادامه خواهیم داد.

۷) درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، فرید زکریا مدعی شد من سال گذشته به عربستان سفر کردم. زنان سعودی گفتند که حقوق ما در عربستان بیشتر از زنان در ایران است. اما پاسخ های ظریف:

▪️در کابینه دولت چهاردهم چهار زن حاضر هستند.

▪️اگر به خیابان‌های تهران بیایید برخی خانم‌ها موهای خود را نپوشانده اند، این خلاف قانون است، اما دولت تصمیم گرفته، که زنان را تحت فشار قرار ندهد.

▪️اقلیت‌های قومی در بخش‌های مختلف کشور منصوب شده‌اند.

۸) مجری پرسید برخی تندروها شما را دوست ندارند و می‌خواهند با شما برخورد کنند آیا موفق خواهند شد؟ آنان مدیریت خیلی بخش‌های کشور را در دست دارند. اما پاسخ‌های ظریف؛

▪️اگر آنها اینقدر که شما می‌گویید همه چیز را مدیریت می‌کنند، به من اجازه حضور در اجلاس داووس داده نمی‌شد.

▪️این نشان می‌دهد ایران یک جامعه تک‌صدایی نیست. ما صداها و دیدگاه‌های مختلفی داریم. در برخی انتخابات‌ها آنها برنده هستند و ما بازنده و گاهی اوقات نیز ما برنده می‌شویم و آنها بازنده. 

▪️انتخابات اخیر در ایران کاملا رقابتی و سخت بود. اگر رقیب پزشکیان انتخاب می‌شد، شرایط تفاوت پیدا می‌کرد. ظریف در یک خطای آشکار بیان کرد که اگر جلیلی رئیس‌جمهور بود، ممکن بود یک جنگ در منطقه داشته باشید! او در ادامه گفت در ایران تکثر دیدگاه‌ها وجود دارد و من به دیدگاه‌های مختلف احترام می‌گذارم.

▪️من اصلا نمی‌خواهم کسانی که علیه من حرف می‌زنند، دولت آنان را ساکت کند. زیرا اگر ما منتقدین را خاموش کنیم، روزی آنان نیز با ما همین رفتار را خواهند داشت.

▪️منتقدین می‌گویند انتصاب من غیرقانونی است. اما تفسیر ما متفاوت است. قرار است دادگاه درباره انتصاب من تصمیم بگیرد. اگر دادگاه بگوید که باید بروم، خب می‌روم. این پایان دنیا نخواهد بود. دوباره تدریس را شروع می‌کنم.

حالا با یک نگاه منصفانه و بی‌طرفانه این مصاحبه را ارزیابی کنید. آیا بین آنچه در مصاحبه رد و بدل شده با واکنش‌های بیرونی (چه نقدها و چه حمایت‌ها) تناسب وجود دارد؟ هرچند طرح برخی نکات آقای ظریف که مرتبط با سیاست داخلی است، هرگز نباید به عرصه سیاست خارجی راه بیابد، اما آیا نقدها و حمایت‌ها در این زمینه بر مدار انصاف و عدالت بیان شده است؟

آیا اگر اندکی سواد رسانه و قوه تشخیص منافع ملی در کار بود، نباید بخش‌های مثبت و مؤثر مواضع دکتر ظریف ضریب می‌خورد و بازتاب پیدا می‌کرد و بخش های منفی آن مورد تذکر و نقد کارشناسی قرار می گرفت؟

اما متأسفانه قضاوت‌ها در جامعه گاه بر مبنای تعصبات و هیجانات صورت می‌گیرد. این یک خطای بزرگ اخلاقی و سیاسی است و باید به‌شدت از آن اجتناب کرد. موضع‌گیری‌ها نباید آرامش جامعه را مخدوش کند و جای مسائل اصلی و فرعی را جابه‌جا سازد.

@javadrooh

#خطای_اخلاقی_اصول‌گرایان #خطای_سیاسی_اصول‌گرایان

@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Feb, 09:50


👆🏻👆🏻👆🏻

در هر مرحله از این مسیر، ژاپن همیشه در تلاش بوده تا نه‌تنها زیرساخت‌های اقتصادی خود را بازسازی کند، بلکه توانسته است نیروی کار متخصص و ماهر خود را از طریق سیستم‌های آموزشی و فرصت‌های شغلی مناسب، پرورش دهد. ایران باید به‌طور جدی به توسعه مهارت‌ها و دانش نیروی انسانی خود بپردازد. بدون یک نیروی انسانی ماهر و متخصص، هیچ اقتصاد و هیچ کشوری نمی‌تواند پیشرفت واقعی را تجربه کند.

همچنین، یکی از اصلی‌ترین تصمیمات ژاپن که می‌تواند برای ایران الگو باشد، توجه به صنعت صادرات‌محور و برندینگ ملی است. ژاپن توانست به‌عنوان یک قدرت اقتصادی جهانی شناخته شود، زیرا دولت و بخش خصوصی این کشور توانستند با همدلی و همکاری به تولید کالاهای باکیفیت و قابل رقابت در سطح جهانی بپردازند. ایران نیز باید به‌طور جدی به بازاریابی جهانی و توسعه برندهای ملی خود توجه کند. این می‌تواند در سطح بین‌المللی ایران را از سایر کشورها متمایز کرده و به رشد و توسعه آن کمک شایانی کند.

در نهایت، ژاپن به ما نشان می‌دهد که هیچ تغییر اساسی و پایدار بدون اصلاحات بنیادی در حکمرانی و اصلاح قوانین ممکن نیست. سیستم حکمرانی باید به‌گونه‌ای باشد که در آن شفافیت، پاسخگویی و عدالت وجود داشته باشد. ایران نیز باید در مسیر توسعه، به‌ویژه در عرصه حکمرانی، توجه ویژه‌ای به این مسائل داشته باشد. اصلاحات قانونی و حکمرانی شفاف، همان‌طور که در تجربه ژاپن مشاهده می‌شود، کلید اصلی پیشرفت است.

این قصه، فقط یک روایت تاریخی نیست. این قصه، داستان اراده، یادگیری از اشتباهات و پذیرش تغییر است. مسیری که ژاپن طی کرده، برای ایران هم قابل دست‌یابی است، اما نیاز به عزم راسخ و تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه دارد.

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_ژاپن

@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Feb, 09:50


🔷 قصه توسعه ژاپن: از خاکستر تا قله!

🔹 درس‌هایی برای توسعه ایران

🔸 بخش اول

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

در پسِ خاکسترهای جنگ جهانی دوم، ژاپن دچار بحران عمیق و بی‌پایانی بود. شهرها و کارخانه‌ها ویران شده بودند، مردم در فقر و ناامیدی فرو رفته بودند و کشور، بیشتر شبیه به یک ویرانه به نظر می‌رسید. اما در دل این ویرانی، چیزی نهفته بود که شاید کمتر کسی قادر به دیدن آن بود: اراده‌ی تغییر و شروعی دوباره. این آغاز از یک جرقه ساده اما ژرف آغاز شد، و این جرقه نه فقط برای ژاپن، بلکه برای تمامی کشورهایی که در مسیر توسعه و پیشرفت گام برمی‌دارند، درس‌هایی مهم و راهگشا به همراه دارد.

پس از پایان جنگ، ژاپن نیاز به یک بازسازی عظیم داشت، اما فقط بازسازی فیزیکی نبود که اهمیت داشت؛ این کشور باید از نو، تمام ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی‌اش را می‌ساخت. در این بازسازی، تنها کمک خارجی کافی نبود؛ ژاپن باید رویکردی نوین و متفاوت به توسعه پیدا می‌کرد. این‌جا بود که تصمیمات کلیدی و افراد خاصی وارد صحنه شدند تا مسیر را تغییر دهند.

در کنار ویرانی‌ها، ژاپن باید یک سیاست خارجی هوشمندانه اتخاذ می‌کرد. در این میان، جنرال داگلاس مک‌آرتور، فرمانده آمریکایی نیروهای اشغالگر، به‌عنوان رئیس دولت موقت ژاپن در ابتدا مسئولیت بازسازی کشور را بر عهده گرفت. برخلاف بسیاری از تصمیمات دوران اشغال، مک‌آرتور در تلاش بود تا ساختارهای حکمرانی ژاپن را تغییر دهد و اصلاحات اساسی انجام دهد. یکی از مهم‌ترین این اصلاحات، تدوین قانون اساسی جدید بود. قانونی که سلطنت را به یک مقام تشریفاتی تبدیل کرد و ژاپن را به سمت یک حکومت دموکراتیک و قانون‌مدار سوق داد. در این روند، ایده‌ی «حکمرانی قانون‌مدار» به‌طور عمیق در ذهن تصمیم‌گیرندگان این کشور ریشه دواند.

اما اصلاحات فقط به قوانین و ساختار حکومتی محدود نماند. در حوزه‌ی اقتصادی، ژاپن با چالش‌های بی‌شماری روبه‌رو بود. کشور به یک سیستم جدید نیاز داشت که قادر باشد منابع محدود خود را به درستی تخصیص دهد و در عین حال، رقابت‌پذیر باشد. اینجا بود که شوایچی کیشی، نخست‌وزیر وقت، به کمک آمد. او که خود از سیاست‌مداران برجسته‌ی پیش از جنگ بود، در این دوره توانست با طراحی برنامه‌هایی برای بازسازی سریع اقتصادی، قدم‌های بزرگی در جهت توسعه بردارد. کیشی در دیدگاه خود بر بازسازی صنعتی و ارتقاء تولیدات داخلی تأکید داشت. او به‌ویژه بر توسعه زیرساخت‌های صنعتی و نظامی تمرکز کرد تا ژاپن بتواند به‌عنوان یک قدرت صنعتی بزرگ در سطح جهانی ظاهر شود.

توجه به نیروی انسانی، یکی از دیگر تصمیمات کلیدی ژاپن در این مسیر بود. هم‌زمان با توجه ویژه به صنایع و تولیدات داخلی، ژاپن توانست به آموزش نیروی کار خود توجه بیشتری کند. این سیاست‌های آموزشی سبب شد که ژاپن در طول دهه‌ها، نیروی انسانی متخصص و آموزش‌دیده‌ای را پرورش دهد که امروز همچنان یکی از ارکان اصلی موفقیت‌های صنعتی و تکنولوژیک این کشور به‌شمار می‌رود.

در عین حال، تصمیمات اقتصادی با تمرکز بر صادرات، به‌ویژه در صنعت خودرو و الکترونیک، موجب شد که ژاپن در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به یکی از بزرگترین صادرکنندگان جهان تبدیل شود. دولت ژاپن در این دوره، با اتخاذ سیاست‌های حمایتی از صنایع خاص، به‌ویژه شرکت‌های بزرگی همچون تویوتا و سونی، زمینه‌ساز توسعه‌ای پایدار و جهانی شد. این تصمیمات نه تنها در اقتصاد ژاپن تحول ایجاد کرد، بلکه در سطح بین‌المللی نیز ژاپن را به یک برند معتبر تبدیل کرد.

اما در تمامی این تصمیمات، چیزی که ژاپن را از بسیاری از کشورهای در حال توسعه متمایز می‌کرد، شجاعت در پذیرش تغییرات بود. ژاپنی‌ها هرگز به اشتباهات گذشته خود چنگ نزدند و هر بار از آن‌ها درس گرفتند. به‌عنوان مثال، در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، زمانی که اقتصاد ژاپن با بحران‌های مالی مواجه شد، باز هم توانست با سرعت خود را به شرایط جدید وفق دهد و از آن بحران‌ها به‌عنوان فرصتی برای توسعه پایدار استفاده کند.

نتایج این تصمیمات، اما به راحتی به دست نیامد. ژاپن، با تمامی موفقیت‌های اقتصادی‌اش، مجبور به مواجهه با چالش‌های اجتماعی، سیاسی و حتی فرهنگی نیز شد. در این مسیر، آنچه که برای ایران و کشورهای در حال توسعه قابل استفاده است، این است که هیچ مسیری در توسعه، بدون پذیرش چالش‌ها و مشکلات فراگیر نیست. ژاپن نه‌تنها به‌دنبال بازسازی اقتصاد خود بود، بلکه باید ساختارهای اجتماعی و فرهنگی خود را هم‌زمان با آن بازسازی می‌کرد. چیزی که ایران نیز باید در مسیر توسعه خود به آن توجه کند.

حال، برای ایران چه می‌توان آموخت؟ یکی از مهم‌ترین درس‌ها از تجربه‌ی ژاپن، اهمیت تمرکز بر نیروی انسانی است.

#توسعه #قصه_توسعه #توسعه_ایران #توسعه_ژاپن

@akhalaji

👇🏻👇🏻👇🏻

فراسوی سیاست

02 Feb, 05:30


🔹پيام‌ها و پیامدهای تهدید ترامپ علیه «دلارزدایی»!

✍🏻محمود جامساز

به نظر نمی‌رسد که با توجه به لطماتی که کشورهای عضو بریکس در تجارت با غرب خواهند دید در راستای تحقق کنار گذاردن دلار از معاملات فیما بین حد اقل در دهه پیش رو ، اقدام جدی به عمل آورند.

بریکس با پیشنهاد کشور چین با عضویت کشورهای برزیل، روسیه، هند در سال ۲۰۰۹ با اهداف کاهش وابستگی به دلار آمریکا با اهدافی چون افزایش مبادلات تجاری با یکدیگر، افزایش نفوذ سیاسی در جهان، همکاری ارزی و کاهش وابستگی به دلار و غرب تاسیس شد و سال بعد آفریقای جنوبی نیز به آن پیوست.

اخیرا” نیز از ۶ کشور ایران، مصر، امارات، اتیوپی، آرژانتین و عربستان سعودی برای عضویت در پیمان دعوت شد که چهار کشور ایران، مصر، امارات و اتیوپی به آن پیوستند.

کشورهای عضو بریکس به استثنای روسیه و جمهوری اسلامی که تحت تحریم های غرب هستند از روابط تجاری و تبادلات ارزی با اروپا و آمریکا برخوردارند ، به ویژه چین که بر اساس گزارشات آی ام اف در ۲۰۲۳ با بالاترین حجم تجارت خارجی ۸۴۷ میلیارد دلار با اتحادیه اروپا و ۷۵۹ میلیارد دلار با آمریکا در صدر ایستاده است.

قابل توجه آنکه حجم تولید ناخالص داخلی این کشورها شامل اعضاء جدید و قدیم ، با بیش از نیمی از جمعیت جهان، بر اساس گزارش چشم انداز ۲۰۲۴ صندوق بین المللی پول ۲۸.۶ تریلیون دلار برآورد شده که ۲۶ درصد کل جی دی پی جهان را در بر می‌گیرد، حال آن که آمریکا به تنهایی با حجم تولید ناخالص داخلی ۲۸/۷ تریلیون دلار ، وبا ۲۶/۲ درصد تولید ناخالص جهان بالاتر از بریکس و در صدر کشورهای جهان قرار دارد و مجموعا” با احتساب حجم تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا، حدود ۵۰ درصد جی دی پی جهان در اختیار کشورهای بلوک‌ غرب است ...

ادامه مطلب؛

https://www.khabaronline.ir/news/2018645/پیام-ها-و-پیامدهای-تهدید-ترامپ-علیه-دلارزدایی

#دلار #دلارزدایی #فرجام_دلارزدایی
@akhalaji

فراسوی سیاست

01 Feb, 19:20


🔷تجارت خارجی ایران در ده ماه گذشته چه نمره‌ای گرفته؟

✍🏻دکتر سیدعلیرضا بهبهانی


تجارت خارجی ایران در ده‌ماهه نخست ۱۴۰۳ نشان‌دهنده افزایش صادرات غیرنفتی، تغییر شرکای تجاری و رشد قیمت کالاهای وارداتی است. اما این تغییرات چه معنا و پیامدی برای اقتصاد کشور دارند؟ ما همچنان از تراز تجاری منفی رنج میبریم!

▪️افزایش صادرات به چه قیمت؟

در ده‌ماهه نخست ۱۴۰۳، #صادرات غیرنفتی ایران به ۴۷.۸ میلیون تن و ارزش آن به ۱۲۷.۴ میلیارد دلار رسید (۱۷.۶۷٪ رشد در وزن و ۱۲.۱۴٪ در ارزش). اما نکته مهم کاهش میانگین ارزش هر تن کالای صادراتی از ۳۷۵ به ۳۵۷ دلار است که نشان از تمرکز بر صادرات مواد خام دارد.

▪️اقلام عمده صادراتی:

گاز طبیعی مایع‌شده (۱۹.۳ میلیارد دلار، +۱۲۸٪)
متانول (۸.۶ میلیارد دلار، +۰.۷۲٪)
پروپان و بوتان مایع‌شده، شمش فولادی و محصولات پتروشیمی

▪️مقاصد اصلی صادرات:

🔹 چین (۲۵.۷۸٪)
🔹 عراق (۲۱.۳۱٪)
🔹 امارات (۱۲.۴۸٪)
🔹 ترکیه (۱۱.۵۹٪)

رشد صادرات به ترکیه (+۵۸٪) و کاهش سهم چین، نشانه‌ای از تغییر جهت تجارت خارجی ایران است.

▪️واردات؛ تغییر ترکیب و افزایش قیمت

میزان واردات ایران ۵۶.۱ میلیون تن و ارزش آن ۳۰.۸ میلیارد دلار بود (۴.۹۳٪ کاهش در وزن و ۶.۲۶٪ در ارزش). اما میانگین ارزش هر تن کالای وارداتی افزایش یافت و از ۱۶۶۱ دلار در ۱۴۰۲ به ۱۸۲۲ دلار در ۱۴۰۳ رسید (+۹.۷۱٪).

▪️اقلام عمده وارداتی:

طلا به اشکال خام (۶.۳ میلیارد دلار، +۲۳۴٪)
ذرت دامی (۸ میلیارد دلار، -۴.۶۷٪)
تلفن همراه، کنجاله سویا، قطعات خودرو و برنج

▪️مبادی اصلی واردات:

🔹 امارات (۳۰.۲۴٪)
🔹 چین (۲۵.۶٪)
🔹 ترکیه (۱۷.۶٪)

افزایش چشمگیر واردات #طلا، نشان از نااطمینانی اقتصادی و فرار سرمایه‌ها به دارایی‌های امن دارد.

▪️پیش روی تجارت خارجی ایران چیست؟

افزایش همکاری‌های منطقه‌ای: توسعه تجارت با #ترکیه، #عراق و #هند می‌تواند ایران را از وابستگی به #چین دور کند.
استفاده از موقعیت ترانزیتی: رشد ۲۸٪ ترانزیت خارجی نشان می‌دهد که ایران می‌تواند هاب تجاری منطقه شود.
قیمت‌های بالای انرژی: فرصت مناسبی برای افزایش صادرات #پتروشیمی و #گاز است.

تحریم‌ها و مشکلات ارزی: همچنان مانعی جدی در انتقال #ارز و تأمین مالی تجارت خارجی است.
وابستگی به صادرات مواد خام: عدم تنوع‌بخشی به صادرات، #اقتصاد را در برابر نوسانات جهانی آسیب‌پذیر می‌کند.
کاهش قدرت خرید مردم: افزایش قیمت واردات، دسترسی به کالاهای اساسی و سرمایه‌ای را محدود کرده است.

▪️جاده تجارت ایران با چه روبرو خواهد شد؟

📌 سناریوی خوش‌بینانه: رشد تعاملات منطقه‌ای، توسعه زنجیره ارزش در #صنعت و تقویت #صادرات غیرنفتی
📌 سناریوی بدبینانه: تشدید #تحریم‌ها، کاهش دسترسی ایران به بازارهای جهانی و افت تجارت خارجی
📌 سناریوی محتمل: ترکیبی از دو سناریو، با رشد تدریجی در منطقه و استمرار چالش‌های داخلی

#آینده تجارت خارجی #ایران، وابسته به سیاست‌های اقتصادی، اصلاحات داخلی و دیپلماسی اقتصادی خواهد بود. رشد امروز تنها زمانی معنا دارد که به توسعه پایدار و کاهش وابستگی به مواد خام منجر شود.

https://t.me/ofoghiran1416
#تجارت_خارجی_ایران
@akhalaji

فراسوی سیاست

01 Feb, 16:20


🔷 ثروت خدادادی ایرانیان!

🔹رتبه‌بندی ۱۰ کشور ثروتمند جهان در برخورداری از منابع طبیعی

🔹کشورهای پهناور روسیه و ایران به ترتیب در رتبه نخست و پنجم این فهرست قرار دارند. اما …

#دارایی_خدادادی #ثروت_خدادادی #منابع_طبیعی #منابع_زیرزمینی #ثروت_طبیعی

@akhalaji

فراسوی سیاست

01 Feb, 09:40


☑️ پایان پیشرفت!

◾️«جوزف استیگلیتز»؛ اقتصاددان برندۀ نوبل

🖊«پراجکت سندیکیت»

▫️ چکیده پارسی: کانال نظم جهانی

🔸۳۵ سال پیش، جهان با فروپاشی کمونیسم تحولی دورانی را تجربه کرد. فوکویاما این لحظه را «پایان تاریخ» نامید و پیش‌بینی کرد که همۀ جوامع در نهایت به‌سوی لیبرال‌ دموکراسی و اقتصاد بازار همگرا می‌شوند. امروزه اشتباه‌ بودن آن پیش‌بینی تقریباً کلیشه‌ای شده است. با بازگشت ترامپ شاید باید دوران کنونی را دورۀ «پایان پیشرفت» بنامیم.

🔸متفکران روشنگری از ۲۵۰ سال پیش دریافتند که آزمایش‌های علمی می‌تواند به مردم در درک طبیعت و ایجاد فناوری‌های جدید کمک کند و علوم اجتماعی می‌تواند هماهنگی بیشتری را برای بهبود شرایط برای همۀ اعضای جامعه فراهم کند. چنین تلاش‌هایی مستلزم حاکمیت قانون بود تا احترامِ به حقیقت بر واپس‌گرایی غلبه کند. امروز یکی از آزار دهنده‌ترین ویژگی‌های جنبش «عظمت دوبارۀ آمریکا»، رد کامل این ارزش‌ها است.

🔸آیا پیشرفت می‌تواند ادامه یابد؟ آیا واقعاً می‌توان انتظار داشت که الیگارشی جدید آمریکا پیشرفت‌های پایدار و مشترک را راهبری کند؟ آن‌هایی که اکنون به قدرت رسیده‌اند، صرفاً به‌دنبال ثروت هستند و هیچ ملاحظه‌ای نسبت به انباشت آن از طریق استثمار و رانت‌خواری ندارند. آن‌ها پیشتر نبوغ خود را در استفاده از قدرت بازار و استفاده از رسانه‌ها و پلتفرم‌های فناوری برای پیشبرد منافع خصوصی خود از طریق دستکاری گستردۀ اطلاعات نشان داده‌اند!

🔸آنچه فساد به سبک آمریکایی امروزی را متمایز می‌کند، مقیاس و بی‌شرمی آن است. الیگارش‌های آمریکایی می‌توانند در روز روشن صدها میلیون دلار به کمپین انتخاباتی یک سیاستمدار در ازای منافع‌شان کمک کنند. وام ۴۶۵ میلیون دلاری بلاعوضی که تسلا ۱۵ سال پیش از دولت اوباما دریافت کرد، در مقایسه با آنچه در حال سقوط است بسیار ناچیز به نظر می‌رسد.

🔸اگرچه ایالات متحده برای مدت طولانی در پیشبرد علم و فناوری در جهان پیشتاز بوده، اما تداوم آن در دورۀ ترامپ دشوار به نظر می‌رسد. من سه حالت را محتمل می‌دانم.
۱. آمریکا در نهایت با مشکلات عمیق خود کنار می‌آید، جنبش «بازگشت عظمت آمریکا» را پس می‌زند و به ارزش‌های روشنگری متعهد می‌ماند.
۲. آمریکا و چین به‌ترتیب به مسیر سرمایه‌داری الیگارشی و سرمایه‌داری اقتدارگرای دولتی ادامه می‌دهند و بقیۀ جهان عقب می‌مانند.
۳. آمریکا و چین در مسیر خود باقی می‌مانند، اما اروپا پرچم سرمایه‌داری مترقی و سوسیال‌ دموکراسی را به‌دست می‌گیرد.

🔸متأسفانه، سناریوی دوم محتمل‌ترین است، به این معنی که باید در نظر بگیریم که کمبودهای روبه‌رشد آمریکا تا کی قابل کنترل خواهد بود. چین مزایای زیادی در زمینۀ توسعۀ فناوری و هوش مصنوعی، بازار بزرگ، عرضۀ گستردۀ مهندسان، و تعهد به برنامه‌ریزی بلندمدت و جامع دارد. علاوه‌براین، دیپلماسی چین در مقابل کشورهای غیرغربی بسیار موفق‌تر از آمریکا بوده است. اما نه چین و نه آمریکای ترامپی به ارزش‌هایی که از اواخر قرن هجدهم باعث پیشرفت شده‌اند متعهد نیستند.

🔸امروزه بشریت با چالش‌های وجودی درگیر است. پیشرفت تکنولوژی به ما ابزاری برای نابودی خودمان داده است و بهترین راه برای جلوگیری از آن قوانین بین‌المللی است. علاوه بر تهدیدات ناشی از تغییر اقلیم و بیماری‌های همه گیر، اکنون باید نگران هوش مصنوعی تنظیم‌ناپذیر هم باشیم.

🔸برخی بر این باورند که گرچه ممکن است توقفی در پیشرفت ایجاد شود، اما سرمایه‌گذاری‌های پیشین در علوم پایه همچنان بازدهی بالایی خواهد داشت. و ممکن است اضافه کنند که هر دیکتاتوری در نهایت به پایان می‌رسد و تاریخ به پیش می‌رود. یک قرن پیش فاشیسم جهان را فرا گرفت. اما این منجر به موجی از دموکراسی‌سازی شد، با استعمارزدایی و جنبش‌های حقوق مدنی در مقابله با تبعیض نژادی، قومی، و جنسیتی.

🔸مشکل این است که آن جنبش‌های موفق فقط تا همین جا پیش رفتند و زمان به نفع ما نیست. تغییرات اقلیمی منتظر نخواهند ماند. آیا آمریکایی‌ها از پیشرفت مستمر در قالب رفاه مشترک مبتنی‌بر آموزش، بهداشت، ایمنی، جامعه و محیطی پاک برخوردار خواهند بود؟ من شک دارم. و آیا پایان پیشرفت در آمریکا اثرات منفی در سطح جهانی خواهد داشت؟ تقریباً مطمئناً.

🔸هنوز زود است که بدانیم پیامدهای کامل ریاست‌ جمهوری دوم ترامپ چه خواهد بود. بله، تاریخ جلو می‌رود، اما ممکن است در مسیر پیشرفت نباشد!

@yekhezaran

#پایان_پیشرفت

@akhalaji

فراسوی سیاست

01 Feb, 05:19


🔷«آب سقاخانه دیگر شفا نمی‌دهد»!

✍️محمدحسین غیاثی

وقتی نتان‌یاهو دکتر فخری‌زاده را در دماوند با ابزار الکترونیک، ترور می‌کند. وقتی اسماعیل هنیه را در خانه‌ای امن و تحت حفاظت چند لایه در تهران و در شب تحلیف رئیس‌جمهور ترور می‌کند و ایران را تا آستانه‌ی یک جنگ ویرانگر می‌کشاند. وقتی می‌تواند حسن نصرالله را در جایی ۳۴ متر زیر زمین پیدا کند و ترور نماید و نشان بدهد که در نزدیک‌ترین لایه‌های حفاظتی بسیاری از اینها آدم داشته و آدم کاشته است از درون خودشان. از همانهایی که سجاده آب می‌کشند و نیم متر ریش دارند و حاجی تقبل‌الله از زبانشان نمی‌افتد. وقتی که رهبران حزب‌الله را توانست یکی پس از دیگری ترور کند و در داخل پیجرهای آنها بمب کار بگذارد. برای چنین جنایتکاری ترور جواد ظریف آب خوردن است. منتها این بار ترور فیزیکی جواد ظریف به دردش نمی‌خورد. چون جواد ظریف مثل حسن نصرالله و اسماعیل هنیه در نبرد نظامی به مصاف اسرائیل نمی‌رود. جواد ظریف دنیای جدید و عناصر نوین قدرت را می‌شناسد و می‌تواند جوری فکر بکند و حرف بزند (جدای از راست و دروغش) و فعالیت نماید که مسیر جنگ را به سمت صلح بکشاند و این چیز خوبی برای نتان‌یاهو نیست. لذا عواملش را در ایران فعال می‌کند تا به روی #جواد_ظریف آتش بگشایند. این عوامل الزاما آنهایی نیستند که روی صحنه می‌آیند. تقریبا این را دیگر همه می‌دانند.
ضمن اینکه زمانه دیگر زمانه‌ی آن ملت عوام و بی‌سواد قرن نوزدهم و بیستم نیست که سفیر انگلیس گلاب را داخل آب سقاخانه می‌ریخت و مردم تهران هجوم می‌اوردند که آب سقاخانه نظرکرده شده و شفا می‌دهد. یا به پیش‌نماز مسجد نزدیک سفارت ترکیه پول می‌داد تا روضه‌ی حضرت زهرا را مرتب بخواند و مردم را برعلیه کارمندان سنی مذهب سفارت ترکیه که از قضا برای نماز به آن مسجد می‌امدند تحریک کند.
زمانه تغییر کرده است عزیزان. لطفا وقتی برعلیه #ظریف تجمع برگزار می‌کنید و شعار می‌دهید تعدادتان را با انگشتان دستتان بشمارید. جمعیت صف نانوایی از شما بیشتر است! شما در حال انقراضید.

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi
#ترور_سیاسی #ترور_شخصیت #محمدجواد_ظریف
@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Jan, 07:30


🔷 سیستم سرمایه‌داری مسئولیت‌پذیر به مثابه منبع تولید ثروت!

🎥 صحبت‌های «مارگارت تاچر» نخست‌وزیر بریتانیا در سالهای ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۰ میلادی

داشتن منابع طبیعی، به تنهایی، هرگز ثروت نیست، بلکه ثروت، داشتن سیستمی است که بتواند این دارایی‌ها را در جهتِ خلقِ ثروت و رفاه به کار گیرد، سیستم سرمایه‌داری مسئولیت‌پذیر.

این همان مسیری است که از اندونزی در شرق‌ترینِ نقطه جهان تا شیلی در غرب‌ترین نقطه جهان رفته‌اند و پاسخ بسیاری از چرایی‌های شما در همین دو دقیقه و بیست ثانیه نهفته است.

@IranDel_Channel

#سرمایه‌داری #مسئولیت‌پذیری #تولید_ثروت #سیستم_مسئولیت‌پذیر

@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Jan, 06:50


🔷«یک فنجان چای دبش»!

✍️محمدحسین غیاثی

فریت اورهان پاموک نویسنده‌ی بزرگ ترک در کتاب «یادداشتهایی برای زندگی» می‌نویسد، نویسندگی نوعی انتقام است. انتقام برای کارهایی که نمی‌توانیم انجام بدهیم.
مثلا وقتی ما درباره‌ی فساد می‌نویسیم یعنی از آن شکست خورده‌ایم و مفسدین برما پیروز شده‌اند. آنها مملکت ما را چاپیده‌اند. هوای ما را، زمین‌های ما را، آبهای زیرزمینی ما را، سایر منابع‌ و اعتباراتمان را و ما فقط در باره‌شان می‌نویسیم. آنها را هم با ترس و لرز می‌نویسیم.
انها نویسندگان را تهدید هم می‌کنند. نویسندگانی که به قول پاموک دارند انتقام ناتوانی خود را با سیاه کردن بی‌فایده‌ی کاغذ می‌گیرند. تهدید می‌کنند که پدرتان را درمی‌آوریم. فلان مقام و بهمان مسئول پشت‌مان است. خیلی بیراه هم نمی‌گویند. اگر در گوگل جستجو کنید این نوع نخبگان کم‌وبیش جایزه هم می‌گیرند. نمونه می‌شوند تا نشان بدهند عمق تباهی تا کجاها پیش رفته است. خیلی از ما اینها را می‌شناسیم اما با آنها همکاری می‌کنیم یا در برابرشان سکوت می‌کنیم و اگرچه می‌دانیم در بطن کارشان فساد است صورت قانونی کارشان را که می‌بینیم می‌گوییم انشاءالله گربه است.

قله‌ی دماوند در وسط کویر لوت درنیامده است بلکه قله‌ای است در رشته کوههای البرز. اورست در وسط صحرای تبت درنیامده بلکه قله‌ای است در رشته‌ کوههای هیمالایا.

چای دبش در چنین زمینه‌ای به وجود می‌آید.

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi
#چای_دبش
@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Jan, 06:30


🔷 بیانیه کانون صنفی استادان دانشگاه!

🔸 قطعنامه پایانی نشست سراسری کانون صنفی استادان دانشگاهی ایران

#کانون_صنفی_استادان_دانشگاه #قطعنامه_پایانی_کانون_صنفی_استادان_دانشگاه

@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Jan, 05:29


🔷 بازبینی اسناد توسعه‌ای

🔹 کلید گشودن گره‌های امروز و طراحی آینده‌ای روشن

🔸 سلام به آینده؛ آری یا خیر!

✍️ دکتر سید علیرضا بهبهانی

پنجاه سال پیش، سندی راهبردی با عنوان «گزارش همایش سرزمینی ایران» تنظیم شد که در زمان خود یک شاهکار علمی، مدیریتی و توسعه‌ای به شمار می‌رفت. این سند با تمرکز بر تحلیل وضعیت اجتماعی، اقتصادی و محیط‌زیستی کشور، راهکارهایی جامع برای توسعه ایران ارائه داد. اما اکنون، با گذشت پنج دهه، ضرورت بازبینی و به‌روزرسانی این سند بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.

▫️ چرا بازبینی ضروری است؟
جهان، ایران و شرایط محیطی ما در طول نیم‌قرن گذشته تغییرات شگرفی را تجربه کرده‌اند. از تغییرات اقلیمی تا تحولات فناوری، از نوسانات اقتصادی جهانی تا دگرگونی‌های جمعیتی، تمامی این عوامل نیازمند بازنگری در راهبردهای توسعه‌ای ما هستند. سندی که در پنجاه سال پیش تدوین شده، هرچند ارزشمند، دیگر نمی‌تواند به‌تنهایی پاسخگوی چالش‌های امروز باشد.

1. تغییرات زیست‌محیطی: در آن دوران، بحران آب، آلودگی هوا و تغییرات اقلیمی به‌شدت امروز نبودند. اکنون این مسائل نه‌تنها تهدیدات ملی، بلکه چالش‌هایی جهانی به شمار می‌روند. سند جدید باید راه‌حل‌هایی پایدار و عملیاتی برای مدیریت منابع طبیعی و حفاظت از محیط‌زیست ارائه دهد.
2. تحولات جمعیتی: در پنجاه سال گذشته، جمعیت کشور افزایش چشم‌گیری داشته و ساختارهای مهاجرت داخلی و شهرنشینی تغییر کرده است. نیازهای جدید در حوزه‌هایی چون مسکن، اشتغال، آموزش و بهداشت، برنامه‌ریزی دقیق‌تری را می‌طلبد.
3. تغییرات اقتصادی: جهانی‌شدن اقتصاد، تحریم‌ها، ظهور اقتصادهای دیجیتال و تغییرات ساختاری در بازارهای جهانی، اهمیت تدوین استراتژی‌های اقتصادی جدید و انعطاف‌پذیر را دوچندان کرده است.
4. پیشرفت‌های فناوری: فناوری‌های نوظهور مانند هوش مصنوعی، بلاکچین و بیوتکنولوژی، علاوه بر چالش‌ها، فرصت‌های بی‌بدیلی را برای توسعه ایران فراهم کرده‌اند.

▫️ رویکردی نوین برای تدوین سند بازبینی‌شده

برای پاسخگویی به این تغییرات، نیازمند رویکردی توسعه‌محور، علمی و استراتژیک هستیم. سند بازبینی‌شده باید از ویژگی‌های زیر برخوردار باشد:

1. توسعه پایدار: سند جدید باید به شکلی طراحی شود که تعادل میان رشد اقتصادی، پایداری محیط‌زیستی و رفاه اجتماعی را حفظ کند. توسعه‌ای که منابع طبیعی کشور را تخریب کند یا نسل‌های آینده را با بحران مواجه کند، توسعه نیست، بلکه تهدید است.
2. رویکرد منطقه‌محور: هر منطقه از ایران دارای ویژگی‌ها، منابع و چالش‌های خاص خود است. برنامه‌های توسعه‌ای باید به‌صورت منطقه‌ای تدوین شوند و توانمندی‌های محلی را تقویت کنند.
3. استفاده از ظرفیت‌های فناوری: فناوری می‌تواند به‌عنوان یک تسهیل‌گر در تمامی بخش‌های توسعه‌ای عمل کند. از مدیریت منابع آب تا برنامه‌ریزی شهری، از کشاورزی هوشمند تا آموزش آنلاین، فناوری باید در قلب استراتژی‌های توسعه‌ای کشور قرار گیرد.
4. تقویت سرمایه انسانی: نیروی انسانی ماهر و آگاه، موتور محرک توسعه است. سرمایه‌گذاری در آموزش، مهارت‌آموزی و توانمندسازی افراد باید از اولویت‌های اصلی سند باشد.
5. انعطاف‌پذیری و پیش‌بینی‌پذیری: سند جدید باید قابلیت تطبیق با شرایط متغیر داخلی و خارجی را داشته باشد و مبتنی بر تحلیل داده‌های به‌روز و آینده‌نگری باشد.

💠 فرآیند تدوین سند بازبینی‌شده

برای بازبینی موفقیت‌آمیز سند، نیازمند یک فرآیند چندمرحله‌ای و مشارکتی هستیم:
1. تحلیل وضعیت فعلی: ابتدا باید شرایط کنونی کشور به‌صورت جامع تحلیل شود. این تحلیل باید شامل ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی و سیاسی باشد.
2. جلب مشارکت ذینفعان: سند جدید باید با همکاری تمامی ذینفعان از جمله دولت، بخش خصوصی، دانشگاه‌ها، نخبگان و جامعه مدنی تدوین شود.
3. استفاده از تجارب جهانی: بررسی تجارب موفق سایر کشورها در مواجهه با چالش‌های مشابه می‌تواند به ما در تدوین راهکارهای بومی کمک کند.
4. تدوین نقشه راه اجرایی: سند بازبینی‌شده باید دارای نقشه راهی دقیق و زمان‌بندی‌شده باشد تا از تبدیل آن به صرفاً یک گزارش مطالعاتی جلوگیری شود.

▪️ نتیجه‌گیری: آینده‌ای که می‌سازیم!

ایران امروز با چالش‌هایی روبروست که آینده آن را به‌طور مستقیم تحت تأثیر قرار می‌دهد. بازبینی سند همایش سرزمینی ایران و تدوین نسخه‌ای به‌روز، جامع و توسعه‌محور، می‌تواند نه‌تنها بسیاری از مشکلات کنونی را حل کند، بلکه مسیری روشن برای آینده‌ای بهتر ترسیم نماید. این کار تنها با همت، خرد جمعی و تعهد به منافع ملی امکان‌پذیر است. ایران شایسته آن است که با بهره‌گیری از دانش و تجربه گذشته، از مسیر توسعه پایدار به قله‌های پیشرفت برسد.

https://t.me/ofoghiran1416

#توسعه #سند #آینده #آینده‌پژوهی #سند_آمایش_سرزمینی_ایران

@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Jan, 05:21


🔷 ایران در کشاکش معامله و مذاکره با ترامپ

✍🏻 صلاح‌الدین خدیو

با سخنان امروز مقام رهبری روشن شد که ایدەی مذاکره با دولت جدید آمریکا دستکم در تئوری از تایید عالی ترین سطوح نظام سیاسی برخوردار است. با این اوصاف مخالفت های بی سابقه و رادیکال روزهای اخیر با این موضوع را چگونه می توان تفسیر کرد. در این زمینه سه فرضیه وجود دارد:

اول: دربارەی حدود و ثغور مذاکره و دستور کار اساسی آن، هنوز اجماع کافی به دست نیامده است. با توجه به ناکامی تجربەی برجام و شرایط نسبتا نامطلوب ایران به نسبت ده سال قبل و افزایش خواسته های طرف مقابل، نوعی سردرگمی استراتژیک در کانون های تصمیم گیرنده وجود دارد. میانه روها طرفدار بدەبستان کامل و تنش زدایی نهایی با واشنگتن و دست برداشتن از به چالش کشیدن نظم بین المللی هستند. اما تندروها خواهان توافقی موقت و محدود به مسالەی هستەای بودە و نگران استحالەی هویت انقلابی نظام بر اثر پیامدهای سیاسی سازش با کاخ سفیدند.

دوم: اهمیت جناح گرایی و فساد را در این کارزار ضد مذاکره نباید از یاد برد. کاهش نقش ایدئولوژی و افزایش فساد با افزایش قابل توجه عامل فرصت طلبی در گردش نخبگان در دو دهەی اخیر همراه بوده است. بخشی از مخالفان دوآتشەی مذاکره و مدعی انقلابی گری ریشەی چندانی در انقلاب 1357 ندارند و با مقاصد پیشرفت شغلی و بهرەمندی از امتیازات سیاسی و اقتصادی به کنسرت انقلاب پیوستەاند. ابزارهای مفهومی نظیر اسلام رفاقتی و سرمایه داری رفاقتی برای تحلیل اقتصاد سیاسی برآمدن این پدیده راهگشا و آموزنده است. این دسته منافع مشخصی در نظم سیاسی و اقتصادی فعلی داشته و از اقتصاد تحریم شده و اندک سالاری سیاسی سود می برند. برای اینان تداوم عدم تقارن فعلی میان دولت و جامعه و فرادستی جناح متبوع شان به پیگیری یک سیاست خارجی رادیکال و تجدیدنظرخواه وابسته است.

سوم: فرضیەی آخر و البته ضعیف‌تر، قائل شدن به نوعی تقسیم کار سیاسی است؛ به اصطلاح تندروها دست پیش می گیرند و رادیکال و سازش‌ناپذیر ظاهر می شوند، تا دل تیم ترامپ را خالی کنند. مطابق این نظر مخالفت تندروها، توپخانەی دیپلماسی نظام به قصد پیش‌روی دیپلمات های مذاکره کننده است.

به این فرضیه ها می توان این تکمله را هم افزود: در حالی که خواسته های ترامپ و دستور کار احتمالی گفتگوها هنوز مشخص نیست، دست پیش گرفتن و با توپ پر آمدن می تواند طرف مقابل را به تعدیل انتظارات و کاهش مطالباتش وادار کند. در هر حال ایران با یکی از پیچیده ترین و مهم ترین مسائل سیاست خارجی خود مواجه است و تا روشن نشدن رویکرد ترامپ نمی توان به جمع بندی دقیقی رسید.

@sharname1
#مذاکره_رو_در_رو
@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Jan, 11:30


🔷پیامد هوش مصنوعی جدید چین بر بازارهای جهانی!

🔸ثروتمندان جهان ۱۰۸میلیارد دلار از دست دادند

👈 هوش مصنوعی چینی DeepSeek باعث سقوط سهام شرکت‌های فناوری آمریکایی و از دست دادن ۱۰۸ میلیارد دلار از ثروت ۵۰۰ فرد ثروتمند جهان شده است.

🔹میلیاردرهایی که دارایی‌شان با هوش مصنوعی ارتباط دارد، بزرگ‌ترین بازندگان بوده‌اند. به‌ویژه، مدیرعامل انویدیا، «جنسن هوانگ»، ۲۰.۱ میلیارد دلار از ثروت خود را از دست داده است. همچنین، «لری الیسون» بنیانگذار اوراکل ۲۲.۶ میلیارد دلار و «مایکل دل» از شرکت Dell نیز ۱۳ میلیارد دلار ضرر کرده‌اند.

🔹هوش مصنوعی DeepSeek، که در سال۲۰۲۳ مدل‌های هوش مصنوعی خود را توسعه داده، با انتشار مدل DeepSeek R1 که تنها ۵.۶ میلیون دلار هزینه داشته، به یک چالش جدید برای شرکت‌های فناوری سیلیکون‌ولی تبدیل شده است.

🔹این مدل رایگان، در مقایسه با رقبای خود مانند OpenAI و آنتروپیک، هزینه‌های کمتری برای توسعه نیاز دارد و باعث شده تا وابستگی به هزینه‌های بالای شرکت‌های آمریکایی زیر سوال برود.

منبع : بلومبرگ

@javadrooh

#دیپ_سیک #هوش_مصنوعی #هوش_مصنوعی_چینی

@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Jan, 07:20


آمریکاستیزی به روش چینی؟

✍️ حامد پاک‌طینت

دیپ سیک، خبرسازترین اتفاق ۲۴ ساعت گذشته، کاری که هوش مصنوعی چینی با بزرگترین شرکتهای فناوری جهان کرد.

دود شدن بیش از ۲۵۰۰ میلیارد دلار ارزش شرکتهای فناوری در بورس آمریکا در یک روز - روزی که در تاریخ خواهد ماند. عددی معادل ۲۰ برابر کل ارزش بورس ایران!

چین نه مشتهایش را گره کرد، نه شعار مرگ بر این و آن داد، نه نیمی از جهان را دشمن خطاب کرد، نه در مجلس‌اش عربده‌کشی کرد، نه روابطش را با جایی محدود کرد، نه از روی پرچم کشوری راه رفت یا آن را آتش زد.

چین با کمک تکنولوژی آمریکایی، اما با سرمایه و هوش چینی به جنگ فناوری آمریکایی رفت و کاری که کرد کوتاه کردن الگوریتم جستجو، و بنابراین سرمایه و زمان عملکرد هوش مصنوعی بود. چینی ها آن را به ۰.۲% کاهش دادند!

هوش مصنوعی چینی به جای آن که همه‌چیزدان باشد، اطلاعات مورد نیازش را در زمان استفاده احضار می‌کند. فقط همین. این روش، هزینه‌های سنگین سخت‌افزاری، نرم‌افزاری و تحلیلی را به شکل مضحکی کم می‌کند. از این جالب‌تر اینکه تمام کدها برای استفاده عمومی و توسعه فردی باز گذاشته شده است به این معنا که دیگر محدودیت و انحصاری برای توسعه هوش مصنوعی در دنیا وجود ندارد.

آمریکاستیزی از دید چینی‌ها مفهومی غیر از مفهوم ما دارد، آنها، ستیز را در رقابت می‌بینند، رقابتی که منجر به رفاه و توسعه برای مردم کشورشان شود. رقابت در توسعه اقتصادی از طریق فناوری، سرمایه‌گذاری و با اهرم خلاقیت جوانانی که با دنیا در ارتباطند و در نهایت رفاه و ثروتی که برای مملکت و جامعه به دست می‌آید.

پرسش بزرگ این است که حتی اگر امروز به فرض محال بینش ما به آمریکاستیزی از مدل ایدئولوژیک به مدل اقتصادی تغییر کند، برای کشور ما امکان‌پذیر است؟

در شرایطی که سایز اقتصاد ما کوچکترین نسبتی با اقتصاد آمریکا ندارد، سرمایه‌های کشور ترجیح می‌دهند به خارج از ایران حرکت کنند یا اگر در خارج از کشور هستند به ایران بازنگردند، جوانان خلاق و نخبه ایرانی هر روز کشور را ترک می‌کنند، امکان استفاده از فناوری روز به دلیل تحریم‌ها غیرممکن است، استفاده از دانش روز به دلیل انزوا نازل است، پرمنفعت‌ترین فعالیت‌های اقتصادی منتسب به دولت است و معضلات این کشور در سطح فیلتر کردن یا نکردن است، عملا ایران از سرمایه انسانی، اقتصادی و انگیزه‌ای تهی شده است و اساسا چنین نگاهی محال است.

بنابراین، بسیاری از زمان‌هایی که شاید در خلوت خود، از خود می‌پرسیم چرا با تغییر هر دولت تغییری در این مسیر ایجاد نمی‌شود، پاسخ در اینجاست که ایران با نگاه قبل، اکنون تهی از امکان تحول شده است و حتی به فرض نگاه جدید سالها طول خواهد کشید تا به مسیر تحول بازگردد.

تاریخ اما به ما می‌گوید، روزی فرا خواهد رسید که چاره‌ای جز تغییر نگاه نیست و آن روز، روزی است که منابع دیگری برای استمرار نگاه قبل در مملکت نمانده است!

@Iran_economy_online
#دیپ_سیک #هوش_مصنوعی #هوش_مصنوعی_چینی
@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Jan, 06:40


🔷 تولد قانون اساسی!

🔸مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که در چهار مجلد در آذر ماه ۱۳۶۴ شمسی توسط اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی منتشر شده است.

#قانون_اساسی

@akhalaji

👇👇👇👇

فراسوی سیاست

28 Jan, 06:30


❇️معنای زندگی در زندگی فردی

✍️مصطفی ملکیان

🔻در واقعیت برای اکثر ما هیچ‌وقت بحث معنای زندگی مطرح نمی‌شود. اینکه این سوال برای ما طرح نمی‌شود، علامت خوبی است یا علامت بدی است؟ در اینجا فیلسوفان و روان‌شناسان به دو دسته بزرگ تقسیم می‌شوند:

1️⃣دسته اول عمدتا گفته‌اند: علامت بدی است. انسان سالم (یا انسان آرمانی و یا انسان فرزانه) کسی است که این بحث برایش طرح شود.

2️⃣دسته دوم گفته‌اند: اینکه این بحث طرح نمی‌شود، علامت سلامت است؛ وقتی بیمار می‌شویم این مسئله برایمان طرح می‌شود.

🔻اما بالاخره چرا این مسئله برایمان طرح نمی‌شود؟

1️⃣معنای زندگی برای کسی طرح می‌شود که به بعضی از واقعیت‌های زندگی توجه کند. گفته شده پنج واقعیت بزرگ هستند که هرکس به یک یا دو یا سه یا چهار و یا هر پنج‌تای اینها توجه کند، مسئله معنای زندگی برایش طرح می‌شود. (اکثر آدمیان در زندگیشان به این واقعیت‌ها توجه ندارند.)

🔹۱) بی‌قضاوتی جهان هستی: جهان هستی جهان بی‌قضاوتی است، با اینکه ما در زندگی‌مان قضاوت را دوست داریم، انواع قضاوت‌های زیباشناختی، اخلاقی، حقوقی و ... می‌کنیم. اما واقعیت آن است که جهان هستی جهان بی‌قضاوتی است. خوبانی می‌میرند و بدانی می‌مانند، زیبارویانی می‌میرند و زشت‌هایی می‌مانند، گاندی‌هایی می‌روند و هیتلرهایی می‌مانند و بعد با مشاهده اینها از خود می‌پرسیم جهانی که این اندازه بی‌عاطفه است، آیا زندگی در آن ارزش زیستن دارد؟!

🔹۲) زمان: زمان هر چیز زیبایی را زشت می‌کند. زمان هر چیز باطراوتی را بی‌طراوت می‌کند. زندگی‌ای که این‌گونه است و با گذشت زمان به افول می‌رود، این زندگی به چه دردی می‌خورد؟!

🔹۳) مرگ: اگر بناست که بمیریم، این زندگی کردن ما چه سودی دارد؟!

🔹۴) وجود شر در جهان هستی: چقدر بدی در عالم پدید آمد و کیفر ندید. این غیر از مسئله بی‌تفاوتی هستی است. (واقعیت۱) اینجا بحث این است: هستی طوری‌ست که کسانی می‌توانند درونش بدی کنند بدون اینکه  کیفر ببینند و کسانی می‌توانند درونش نیکی کنند بدون اینکه پاداش ببینند. جهانی که لزوما به نیکان پاداش نمی‌دهد و لزوما به بدان هم کیفر نمی‌دهد زندگی در آن چه ارزشی دارد؟!

🔹۵) راز خدا: انسان در دوران کودکی‌اش فکر می‌کند همه مسائل با توجه به خدا معنادار می‌شود، اما بعد هر چه پخته‌تر می‌شود، اعتقاد پیدا می‌کند که بود و نبود خدا برای اینکه در این زندگی آب و رنگی پدید بیاید تاثیری ندارد.

🔻من بارها گفته‌ام، سیمون وی، عارف فرانسوی یک نکته را دائم گوشزد می‌کرد: اگر بخواهیم کسانی که به خدا قائلند ماتریالیست نشوند، اعتقادشان را راسخ کنید به اینکه «خدا در امور این جهان، دخالتی به نفع کسی نمی‌کند» چون اگر کسی به وجود خدا اعتقاد داشته باشد و بعد اعتقاد داشته باشد که خدا به نفع نیکان دخالت می‌کند، وقتی این دخالت را نمی‌بیند می‌گوید: «پس خدایی وجود ندارد»! برای اینکه به این حال نیفتد به او بگویید: نه یک شق سومی بین اعتقاد به خدای ادیان مذاهب و ماتریالیست هست و آن اینکه: «خدا وجود دارد، ولی در امور دنیا دخالتی ندارد.»

🔻خدا وجود دارد، ولی در این عالم کودکانی با تومور مغزی به دنیا می‌آیند؛ خدا وجود دارد ولی در بوسنی و هرزگوین چهار تا بچه را در جلوی مادرشان در چرخ گوشت چرخ می‌کنند و بعد با آنها کتلت درست می‌کنند و به آن مادر می‌گویند: «این کتلت را باید بخوری» ولی خدا وجود دارد. اگر کسی انتظار دارد که با بود خدا چنین چیزی پدید نیاید، وقتی می‌بیند که پدید می‌آید، اعتقادش را به خدا از دست می‌دهد.

🔻خدا وجود دارد ولی در زلزله لیسبون ۱۷۵۵م. مردی داستان عجیبی را بازگو کرد: «۴ تا بچه‌ام و خانمم را از آوار بیرون کشیدم، کنار دیواری گذاشتم و بچه‌هایم یکی پس از دیگری مردند و من جلوی خانمم آنها را دفن کردم. او گریه می‌کرد و گفت که دفنشان نکن! گفتم: آخر اگر دفنشان نکنم برای تو چه سودی دارد؟ دیگر که زنده نمی‌شوند. وقتی چهارمین بچه‌ام را دفن کردم آمدم و دیدم که خانمم هم مرده است.» همین جمله بود که ولتر پس از خواندنش گفت «دیگر بعد از این اگر کسی به خدا اعتقاد داشته باشد من می‌گویم که احمق‌ترین احمق‌های روزگار است.»

سیمون وی برای اینکه ولترها چنین نتایجی را نگیرند، می‌گوید: پس برای اینکه به این نتیجه نرسیم که اعتقاد به وجود خدا یک حماقت محض است از اول برای همه جا بیندازید که خدا وجود دارد، ولی بود و نبودش برای زندگی این جهانی تاثیری ندارد.

2️⃣به حال روحی خود ما بستگی دارد. بعضی از انسان‌ها حال روحی‌ای دارند که بحث معنای زندگی برایشان طرح نمی‌شود و بعضی دیگر حال روحی‌شان چنان است که بحث معنای زندگی برایشان مطرح می‌شود. مثلا هایدگر می‌گوید: سه حال روحی هستند که اگر کسی داشته باشد، مسئله‌ی معنای زندگی برایش طرح می‌شود:

۱) دستخوش ملالت باشد؛
۲) دستخوش اندوه باشد؛
۳) دستخوش ناامیدی باشد.

@mostafamalekian
#معنای_زندگی
@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Jan, 05:30


⁉️ چگونه حافظه مطالعاتی خود را بالا ببریم؟

🔹افزایش حافظه مطالعاتی می‌تواند به شما در یادگیری بهتر و کاهش فراموشی کمک کند. در زیر چند روش مؤثر برای بهبود حافظه ارائه شده است:

۱. تکرار و مرور (Repetition and Review)

🔁 مرور منظم مطالب به ویژه در فواصل زمانی معین (مانند روش تکرار فاصله‌دار) می‌تواند به تثبیت اطلاعات در حافظه کمک کند.

۲. یادداشت‌برداری مؤثر (Effective Note-taking)

📝 یادداشت‌برداری از اطلاعات کلیدی و خلاصه‌نویسی به شما کمک می‌کند تا بهتر مطالب را درک و به خاطر بسپارید. از روش‌های مختلف یادداشت‌برداری مانند روش کلاسی، روش مایند مپ و روش کورتنر استفاده کنید.

۳. استفاده از تکنیک‌های یادآوری (Mnemonic Devices)

🧠 استفاده از تکنیک‌های یادآوری مانند قافیه‌ها، تصویرسازی، و اختصارات می‌تواند به شما کمک کند تا اطلاعات را بهتر به خاطر بسپارید.

۴. ایجاد ارتباطات (Making Connections)

🔗 سعی کنید مطالب جدید را با اطلاعاتی که قبلاً یاد گرفته‌اید مرتبط کنید. این کار به مغز شما کمک می‌کند تا به راحتی اطلاعات جدید را ذخیره کند.

۵. یادآوری فعال (Active Recall)

🎴 به جای مرور صرفاً اطلاعات، سعی کنید مطالب را از حافظه خود به یاد بیاورید. می‌توانید از  خود امتحان بگیرید یا از فلش‌کارت‌ها استفاده کنید.

۶. توجه و تمرکز (Focus and Attention)

🧐 در حین مطالعه، اطمینان حاصل کنید که تمام توجه شما به مطالب معطوف شده است و از حواس‌پرتی‌ها دوری کنید.

۷. استراحت و خواب کافی (Rest and Sleep)

🛌 خواب کافی و استراحت منظم به مغز کمک می‌کند تا اطلاعات را سازماندهی و تثبیت کند. بنابراین، حتماً زمان خواب کافی داشته باشید.

۸. تغذیه سالم و ورزش (Healthy Diet and Exercise)

🥗 تغذیه متوازن و فعالیت‌های ورزشی منظم به بهبود عملکرد مغز و حافظه کمک می‌کند. از غذاهای مغذی مانند میوه‌ها، سبزیجات و ماهی استفاده کنید.

۹. محیط مناسب برای مطالعه (Suitable Study Environment)

💡محیطی را برای مطالعه انتخاب کنید که آرام و بدون حواس‌پرتی باشد. نور مناسب و نشستن در مکان راحت می‌تواند تأثیر مثبت داشته باشد.

@ut_internet_tv

@dr_arjmandnia
#مطالعه #حافظه_مطالعاتی
@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Jan, 19:00


🔷 گزارش داوُس 2025

دکتر محمود سریع‌القلم

پنجاه و پنجمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد در شهر کوچک داوُس (Davos) طی 20 تا 24 ژانویه (اول تا پنجم بهمن ماه 1403) تشکیل شد. حدود 3000 نفر از 130 کشور در این اجلاس شرکت کردند و 1600 شرکت (45 درصد از آمریکا) در آن حضور داشتند. 350 مقام دولتی شامل 60 رئیس دولت نیز مشارکت کردند. 170 نماینده از گروه‌های جامعه مدنی از هر پنج قاره نیز فرصت اثرگذاری بر موضوعات و مباحث را داشتند. حدود  250 استاد دانشگاه یا محقق یا نویسنده به دعوت داوُس، آخرین دستاوردهای علمی و دیدگاه‌های خود را در حدود 300 جلسه طی پنج روز مطرح کردند. دونالد ترامپ در روز چهارم کنفرانس به صورت آنلاین حدود 20 دقیقه سخنرانی کرد و سی دقیقه به پرسش‌های پنج رئیس هیأت مدیره بانک یا شرکت مالی و نفتی پاسخ داد. رئیس مجمع جهانی اقتصاد از او در انتهای این برنامه دعوت کرد تا سال آینده به صورت حضوری در داوُس شرکت کند.
داوُس امسال پنج محور را در بر می گرفت:
1) محافظت از کره زمین (27 جلسه)؛ 2) بنای مجدد اعتماد میان ملت‌ها و دولت‌ها (28 جلسه)؛ 3) صنعت در عصر هوش مصنوعی (35 جلسه)؛ 4) سرمایه‌ گذاری بر روی انسان‌ها (44 جلسه) و 5) افق‌های نوین در رشد و توسعه (51 جلسه).
در زیر، با عناوین متنوع، گزارشی از داوُس 2025 ارائه می‌گردد:

▪️ریاست جمهوری دونالد ترامپ

ترامپ و دولت او به علتِ هم زمانی سوگند او و شروع داوُس 2025، در اجلاس حضور نداشتند، اما به ندرت در جلسه‌ای از پی آمدهای محتمل ریاست جمهوری او صحبتی به میان نیامد. یک نکتۀ کانونی که بسیاری مطرح کردند این بود که او Maximalist (حداکثرگرا) است. بالاترین خواسته خود را مطرح می‌کند و سپس در فرآیند مذاکره به سوی تفاهم حرکت می کند. از این منظر، او یک دیپلمات و سیاستمدار عادی نیست که سخنانش براساس واقعیت باشد. به عنوان مثال، ولیعهد عربستان، پیروزی ترامپ را به او تبریک گفت و مجدداً خواست که اولین سفر خارجی خود را به عربستان انجام دهد. سپس برای جلب توجه دولت ترامپ، عربستان هم چنین اعلام کرد که طی چهار سال آینده 600 میلیارد دلار در آمریکا سرمایه ‌گذاری خواهد کرد. سپس ترامپ در سخنرانی خود برای مخاطبان داوُس اظهار امیدواری کرد که عربستان سطح سرمایه‌‌گذاری خود را به یک تریلیون دلار ارتقاء بخشد. ترامپ همچنین اعلام کرد برای شرکت‌هایی که کالای خود را در آمریکا تولید کنند نرخ مالیات را به 15 درصد تقلیل خواهد داد. ترامپ به موجب احکامی که طی هفتۀ اول ریاست جمهوری خود صادر کرد، فراز و نشیب‌های فراوانی را در نحوۀ عملکرد دولت آمریکا ایجاد کرده است، از توقف استخدام در دولت گرفته تا جلوگیری از ورود مهاجران جدید. ارتش آمریکا در مرز مکزیک مستقر شده و مانع ورود مهاجران از آمریکای مرکزی خواهد شد. اکثر شرکای تجاری آمریکا بیش از آنچه که از امریکا وارد کنند به این کشور می‌فروشند. این شامل شرکای مهم مانند چین، مکزیک، ژاپن و کره جنوبی می‌شود. ترامپ همه این کشورها را با افزایش گمرک تهدید کرده است. عموم اقتصاددانان در داوُس معتقد بودند که معلوم نیست در عمل چه اتفاقاتی بیافتد چون افزایش نرخ گمرکی نه تنها در آمریکا به افزایش نرخ تورم می‌انجامد بلکه در هزینه‌های زنجیرۀ کالا در سطح جهانی نیز پی‌آمدهای تورمی دارد. به نظر می‌رسد دولت ترامپ اعتقاد عمیقی به کارکرد سازمان‌های بین‌المللی و قواعد نسبتاً تثبیت شدۀ اقتصادی از طریق سازمان تجارت جهانی ندارد و بر خلاف دولت بایدن که به چند جانبه‌گرایی اقتصادی و برون‌سپاری امنیتی معتقد بود، دولت ترامپ در پی توافقات و تعاملات دوجانبه با کشورها باشد تا از این طریق منافعِ ملی آمریکا را تأمین کند. بسیاری معتقد بودند که اختلالات ناشی از دولت جدید آمریکا، عموماً موقتی خواهند بود و ممکن است بدنۀ دستگاه اجرایی و طبقه بوروکرات‌ها، واکنش‌های منفی اما نامحسوس نسبت به این تحولات و سیاست‌های جدید نشان دهند. از این رو، سیاست‌های این دولت را باید مورد به مورد بررسی کرد. ترامپ در روابط بین‌المللی، نزدیک‌ترین روابط را با رؤسای جمهور آرژانتین و چین، نخست وزیر هند و ولیعهد عربستان خواهد داشت. پیش‌بینی می‌شود که عموم کشورهای عربی در خلیج فارس و مصر، اردن، عراق و اسرائیل از روابط نزدیکی با دولت ترامپ برخوردار باشند. روابط با ترکیه تابع میزان تطابق منافع آن‌ها در ناتو، سوریه و همچنین دیدگاه‌های ترکیه به اسرائیل خواهد بود.

https://t.me/sariolghalam

برای مطالعه متن کامل و ارسال نظر اینجا کلیک کنید.

#گزارش_داوس
@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Jan, 16:30


📚 معرفی کتاب

🔷 میان هایک و پوپر

جرمی شی‌یرمر

🖋 عسگر قهرمانپور (مترجم و پژوهشگر)

پروفسور جرمی شی‌یرمر در مدرسۀ اقتصاد لندن تحصیل کرده است. او به مطالعۀ اقتصاد، علوم سیاسی و فلسفه پرداخته و به مدت هشت سال به عنوان دستیار تمام‌وقت فیلسوف مشهور کارل پوپر مشغول به کار بوده است. سپس او فلسفه را در ادینبورو و نظریۀ سیاسی را در منچستر تدریس کرد و مدیر تحصیلات مرکز مطالعات سیاست در لندن بود. پایان‌نامۀ دکتری او در در زمینۀ تفکر سیاسی فردریش فون هایک، برندۀ مشترک جایزۀ سر ارنست بارکر انجمن مطالعات سیاسی بریتانیا شد. پس از آن، او به عنوان استاد پژوهشی در مؤسسۀ مطالعات انسانی در دانشگاه جرج میسون فعالیت کرد و سپس نظریۀ سیاسی و بعد از آن فلسفه را در دانشگاه ملی استرالیا تدریس کرد. او کتاب‌هایی دربارۀ پوپر و هایک منتشر کرده و ویراستار کتاب «بعد از جامعۀ باز» پوپر و «قانون، قانون‌گذاری و آزادی» هایک در مجموعۀ آثار هایک نیز بوده است.

از مؤلف کتاب «میان هایک و پوپر» بیش از 100 مقاله در موضوعات فلسفه، نظریۀ سیاسی و تاریخ اندیشۀ اقتصادی منتشر شده است.

پروفسور شی‌یرمر در این کتاب با نگاهی انتقادی به بررسی آرای دو فیلسوف در فلسفۀ سیاسی و اقتصاد اهتمام ورزیده و تأثیر این دو متفکر را در جهان پر از مناقشۀ کنونی به توان‌آزمایی گذاشته است.

جرمی شی‌یرمر که از سرشناسان و برجسته‌ترین اساتید فلسفه سیاسی به شمار می‌آید، در این کتاب از زندگی نامه شخصی خود شروع کرده و فراز و نشیب لیبرالیسم را از منظر عقلانیت نقاد بررسی می‌کند. او خود را لیبرتارین یا اختیارگرا می‌نامد و بر آزادی انسان اهمیت وافری قائل‌ است. وانگهی نگاهی به مسایل مهم جهان و ایران در سال۲۰۲۴ می‌اندازد.

او انسانی سکولار است، اما خود را بی‌نصیب از گفتگو با انسان‌ها و مکاتب دینی نمی‌بیند و همچنان بر بهبود اوضاع از طریق گفتگو و یادگیری از همدیگر تاکید دارد.

امیدواریم چاپ این کتاب و آثاری از این دست از یکسو بتواند گامی کوچک برای نزدیک کردن گروه‌های مختلف فکری در ایران به هم و از سوی دیگر راهی برای گسترش و تعمیق دمکراسی در ایران امروز باشد.

این اثر توسط بنده به فارسی ترجمه و در انتشارات طرح نو در زمستان ۱۴۰۳ انتشار یافته است. خواندن این کتاب را به علاقه‌مندان حوزه فلسفه سیاسی و مباحث معرفت‌شناسی و روش‌شناسی در علوم اجتماعی معاصر پیشنهاد می‌کنم.

https://t.me/DrMokhtarNouri

#کتاب #معرفی_کتاب #جرمی_شی‌یرمر #هایک #پوپر #میان_هایک_و_پوپر

@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Jan, 16:30


📚 معرفی کتاب

🔷 میان هایک و پوپر

جرمی شی‌یرمر

🖋 عسگر قهرمانپور

#کتاب #معرفی_کتاب #جرمی_شی‌یرمر #هایک #پوپر #میان_هایک_و_پوپر

@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Jan, 07:52


🔷 جلال متینی و داوری اهل ادبیات فارسی در بارۀ او

✍️ آرش سرّی

🔸بخش 3️⃣ از 3️⃣

خلاصۀ سخن، آن که کتاب خاطرات او و مصاحبه‌اش با تاریخ شفاهی و نوشته‌ها و مصاحبه‌های دیگرش، شخصیتی از او در نظر من تصویر کرد که هیچ خلاقیتی در نظر و عمل ندارد (تخصص او که تصحیح متون فارسی و زبان و ادبیات کهن فارسی بود بحث دیگری است). شخصیتی است مطیع و گوش به فرمانِ بالادستی‌ها و مجریِ مطیع و قاطعِ اوامر و لوایح ایشان. نمونه‌ای مدرن از همان قالب سنتی یک مأمور معذور. اینجا اگر بپرسید: مگر در نظام اداری نباید مطیعِ به اصطلاح سلسله مراتب بود؟ باید گفت: مرجع آن سلسله مراتب، کدام مشروعیت و مصلحت است؟

این را هم نگفته نگذارم که اهالی رشتۀ زبان و ادبیات فارسی به گمانم بهتر است گمان نکنند بزرگانشان در همه کاری که کرده‌اند همچنان بزرگ بوده‌اند بسیاری از اهالی ادبیات بهتر است تنها به کار ادبیات بپردازند. آن هم در همان حوزۀ تخصص بسیار محدودشان (که با همۀ محدود بودن، خود وسیع و ارزشمند است) یا اگر خدای ناکرده می‌خواهند به کاری بپردازند یا در موضوعی بنویسند که در تخصص ایشان نیست، آن را درست بیاموزند و گمان نکنند با ورق زدن چند کتاب خاطرات و خواندن ناقص چند کتاب نیمه تخصصی نبوغ را معنایی دیگر بخشیده‌اند اگر تخصص حضرات ادبا در حوزه‌‌ای محدود اثبات شده گمان نکنند در هر زمینۀ دیگر هم توان و تخصص دارند. دست از امامزاده دروغین ساختن برداریم. برای خودمان هم بهتر است چرا که اگر قرار شد نبش قبر کنند (کاری که شغل شاغل اغلب اهل ادب دانشگاهی و غیردانشگاهی است و گاه بسیار هم ارزشمند است) روشن خواهد شد در آن قبر امامزاده‌ای نیست و ما کلاه‌بردار یا نادانیم. به اندازۀ کافی امامزادۀ مجعول در این کشور هست. اگر هم حضرات ادبیاتی به خلاف نصیحت ابوسعید قصدشان حکایت‌‌نویسی است، بکوشند چون امیرحسین خان خوش‌حکایت پدر رستم الحکمای معروف نباشند که راست و دروغ حکایت‌هایش معلوم نبود‌.

دیگر آنکه راستش هر چرخ‌دنده‌ای در هر کارخانه به چنین پیچ و مهره‌‌هایی که منظم و مرتب می‌پیچند و جز بنا بر تنظیمات کارخانه گیر و گرفتی ندارند نیاز دارد، اما آن چرخ‌دنده چیزی جز پیچ و مهره و مهمتر از آن را هم می‌خواهد تا بتواند بچرخد و این چرخیدن به جانبی باشد که کارخانه دست‌کم زیان ندهد.

چقدر زاویه دید و فهم در چگونه دیدن و فهمیدن تاثیر دارد.

#فرهیختگان #جلال_متینی

@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Jan, 07:52


🔷 جلال متینی و داوری اهل ادبیات فارسی در بارۀ او

✍️ آرش سرّی

🔸بخش 2️⃣ از 3️⃣

اگر همین استاد متینی مانند دکتر علی‌اکبر سیاسی و غلامحسین صدیقی به‌راستی آزاده بود (این آزاده هم از الفاظی است که مثل «آزادی‌خواه» حکم نُقل و نبات پیدا کرده و هر قلدرپرستی می‌تواند بدان ملقب شود، تنها به این شرط که با قلدر دیگری جز قلدر دلخواهش، آن هم عند‌ الاستطاعة، مخالف‌خوانی کند) و تفاوت نهاد دانشگاه را با مکتب‌های قدیم می‌دانست و برای ماندن پشت میز ریاستش حرص نداشت وضع دانشگاه‌های ایران این نبود که هست.

دانشگاه ایرانی را از جمله همین عملۀ درس‌خواندۀ استبدادها به این روز کشاندند. دکتر متینی ایران‌دوست بود اما شیفتۀ استبدادِ آن مستبد هم بود. عشقش به خاطرات آن نوکرمآبی‌ها و دوتا شدن‌ها و در لباس رسمی در صف نخست استقبال‌کنندگانِ از قدوم شاهانه ایستادن‌ها و ریاست‌ها که پراکنده در سراسر کتاب خاطراتش آشکار است هم موجب شد تا کتابی و مقالاتی دیگر بنویسد و مصاحبه‌هایی بکند و در آن تاریخی را که از آن شناختی درست نداشت و در آن متخصص نبود آن گونه که خودش و امثال خودش دوست دارند، با غرض و مرض تحریف کند.

جناب استاد که هیچ از نظام مشروطه سر در نمی‌آورد و پیوسته جد و جهدی داشت تا نشان دهد حکومت استبدادی شاه، مشروطه بود، در آن کتاب دیگر و مقالات تاریخ معاصرش که (ادبا با اغراق شاعرانه بخوانند سراسر) کج‌فهمی و تحریف است، به خیال خود کوشیده بود تا در نقش مورخ به نقد شخصیت سیاسی دکتر محمد مصدق بپردازد. نوشته‌‌هایی که دروغ‌زنانی چون علی میرفطروس پرت‌وپلاهای خود را از جمله بیشتر به آن مستند می‌کردند و می‌کنند.

اگر فضای دانشگاه‌های ایران با همت و خوش‌خدمتی صدها چون متینی، پلیسی و دولتی و زیر سیطرۀ سرنیزه نبود و دانشجو (و استاد) اجازه داشت حرف بزند، اگر دانشجو می‌توانست پرسش کردن و پاسخ شنیدن را بیاموزد، اگر می‌توانست پرسش‌ها و انتقادات تاریخی و سیاسی و اجتماعی‌اش را در فضای دانشگاه بگوید و بپرسد و بداند، آنگاه سره از ناسره بازمی‌شناخت و تندروی بی‌جا نمی‌کرد، حکومت هم با شنیدن سخن دانشجو و فهمیدن فکر او امکان داشت دیگر لاشعور نماند و اندکی پس بنشیند و بداند. از جمله بداند نوکر مردم است نه سرور ایشان. اگر استاد برای ریاست و مقام و مرتبه، نوکر نمی‌شد و حرف دانشجو گوشِ شنوایی داشت، وضع این مملکت این نبود که هست. دانشگاهی که گوش به فرمان رهنمودهای قدرت مستبد است راهکاری برای حل مشکلات کشور نخواهد داشت و خود باری می‌شود بر سر بارهای دیگر.

امثال متینی همانگونه که از سراسر کتاب خاطراتش روشن است دانشگاه را بیشتر مکان پرورش کارمند و تکنسین و تکنوکرات برای خدمت به دولت می‌دانستند. دولتی که خود را نه خدمتکار مردم که سرور و سالار ایشان می‌دانست و می‌داند. امثال او اگر در رشتۀ خود متخصص بودند و هستند، اما درک و دریافتی از مفهوم دانشگاه و مسئولیت دانشگاهیان نداشتند و ندارند.

آنجا که سیاستِ نظارت دولت بر دانشگاه و سلطۀ حکومت بر مدیریت دانشگاه‌ به میان آمد، یا آنجا که آمریکایی شدنِ روساخت نظام دانشگاهی (اصلا حضرات مفهوم زیرساخت را نمی‌دانستند) به جای شیوه فرانسوی دستور داده شد این استاد و امثال او چه واکنشی داشتند و چه کردند؟ دستورها و تصمیمات را کجا و چه کسانی می‌دادند و می‌گرفتند؟ ریاست و مدیریت مفهومش در چنین نظام آموزشی چیست؟ نوکر فرمان‌بَر بالادستی و ارباب فرمان‌دِه پایین دستی بودن؟ تا چرخ دانشگاه در ایران بر مدار سلطۀ دولت مستبد می‌گردد و مستقل نیست، دانشگاه ایرانی تفاوتی با دبستان و دبیرستانش ندارد. در گذشته و حال امثال استاد متینی مقام ریاست دانشکده و دانشگاه را در اختیار داشتند و دارند، بسیار بوده و هستند و خواهند بود امثال ایشان در مقام ریاست؛ نه محبوبیتی در میان دانشجویان و استادان داشتند نه خواهند داشت. اگرچه غبار زمان ذهن اهالی ادبیات را که شیفته اسطوره‌سازی از بزرگان خود هستند از دیدن هم خوب و هم بد این بزرگان ناتوان کرده باشد.

برای من شگفت‌انگیز است که بسیارانی چون جلال متینی سال‌ها در آمریکا و کشورهای اروپایی زیستند اما ذهنیّتشان دربارۀ ساختار مدیریت و حکومت همچنان سنتی باقی ماند. نه تنها از گذشته درس نگرفتند و دست‌کم سکوت نکردند بلکه کوشیدند ذهن نسل‌های پس از خود را با تحریف تاریخ و وارونه نمودن وضعیت به خطای مکرر بیفکنند.

#فرهیختگان #جلال_متینی

@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Jan, 07:52


🔷 جلال متینی و داوری اهل ادبیات فارسی در بارۀ او

✍️ آرش سرّی

🔸بخش 1️⃣ از 3️⃣

قدیم‌ترها می‌گفتند: عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو. حال باید گفت: هنرش گفتی اما دیگر عیبش را هنر جلوه مده! این روزها که درگذشت استاد جلال متینی به‌ویژه در بین اهالی رشتۀ ادبیات فارسی به اصطلاح خبرساز شده است، نوشته‌هایی درباۀ ایشان خواندم که مرا به نوشتن این حرف‌ها برانگیخت.

چنانکه این روزها می‌گویند و اهلش سال‌هاست می‌دانند دکتر جلال متینی استاد نامور زبان و ادبیات فارسی بود و به شیوۀ خودش عاشق ایران. به زبان فارسی و ادبیات و فرهنگ کهن ایران سال‌ها خدمت‌های ارزنده کرد. حکومت اسلامی ایران در همان سال‌های نخستین، او را همچون بسیاری استادان شایستۀ دیگر از حقوقش محروم کرد و دانشگاه‌های ایران را بیش از پیش از نیروی تدریس و تحقیق شایسته تهی ساخت؛ اگرچه رغم انف حکومت، دکتر متینی با مهاجرت اجباری‌اش به آمریکا توانست منشأ خدمت‌های ارزشمند دیگری به زبان فارسی و ادبیات و فرهنگ ایران شود. چندین متن را با ارزش‌های زبانی و ادبی بسیار، به خوبی تصحیح کرد و مقاله‌های مهمی در زمینه‌‌هایی که در آن تخصص داشت نوشت. سال‌ها با همت بلندش در مقام مدیر و سردبیر و نویسنده و مشاور در چاپ و انتشار مجله‌هایی سهم داشت که مقالاتی مفید در آنها به یادگار مانده است. این‌ها درست. برای این خدمت‌ها یادش در میان اهل ادب و ادب‌دوستان ایران گرامی است و خواهد بود. در مقام ریاست و معاونت دانشکده و دانشگاه هم کارهایی کرد که برای داوری دربارۀ خوب و بد آنها نباید چنانکه اغلب چنین دیدم تنها به گفته‌های او یا دوستانش بسنده کرد. دلسوز بودن برای ایران متاعی است که از چپ تا راست، وطنی و غیروطنی مدعی‌اش هستند و به قول ملّا و منطقی: البینة علی المدعی.

اما اینکه یکی از محاسن حضرت ایشان آن است که سال‌ها در دانشگاه مشهد افزون‌بر تدریس و تحقیق، معاونت و ریاست دانشکده ادبیات و سپس دانشگاه را بر عهده داشت و پیوسته می‌کوشید دانشجویانش (و استادانش) را از کار و فعالیت سیاسی و اجتماعی در محیط دانشگاه بازدارد و نمی‌گذاشت کلاس درس عرصۀ مبارزات و تبلیغات سیاسی شود، دیگر از آن حرف‌هاست! اگر رازی همان مروزی است پس محاسن هم همان معایب است.

کدام کلاس درسی در ایران عرصۀ مبارزات سیاسی می‌شد و می‌شود؟ فرض کنیم دانشجو سر کلاس نشسته و استاد درسش را می‌دهد. دانشجو حق نداشته و ندارد، وسط درس استاد، خارج از موضوع کلاس و رضایت استاد و دانشجویان سخنی بگوید یا وقت کلاس را با هیچ موضوعی جز درس - اگر موضوع درس ربطی آشکار با سیاست و اجتماع و جز آن نداشته باشد- بگیرد. پذیرفتیم و این هم درست.

اما این حضرت استاد اگر بیرون کلاس در مقام استاد و رئیس و معاون دانشگاه بخواهد به دانشجو (و استاد) بگوید: خفه‌شو و حرف نزن! غلط می‌کند و کرده است.

فضای دانشگاه افزون‌بر تحصیل و تدریس جای تفکر و کنش و تمرین تفکر و کنش اجتماعی و سیاسی است. دانشجو (و استاد) باید بتواند بدون ترس از ساواک و شاه و وزارت اطلاعات و بسیج دانشجویی و نمایندگی رهبری حرفش را دربارۀ چند و چون رشته‌ای که می‌آموزد و آنچه با گذشته و حال و آینده کشورش مرتبط است بگوید و اگر پرسشی دارد پاسخ بشنود. ترسی هم از اخراج و ستاره‌دار شدن و کتک خوردن نداشته باشد. چرا چنین حقی دانشجو (و استاد) دارد؟ چون آنجا دانشگاه است.

دانشگاه‌های ایران پس از سال ۳۲ از زمان دیکتاتوری همان اعلیحضرتی که این حضرت استاد به خدمتگزاری و التزام رکابش افتخار می‌کرد، دیگر دانشگاه نبود. این دانشگاه‌ها راستش دبیرستان بود، البته دبیرستان به سبک ایرانی. دبیرستان‌هایی که بزرگتر شده بودند با همان ناظم‌ها که به‌جای خط‌کش و پس‌گردنی این‌بار با داغ و درفش می‌آمد‌ند. هر چه بود و هست، دانشگاه نبود و نیست. آن روز نبود امروز هم نیست. پادگان نظامی است و مکانی است که دانشجو نیروی جوانی‌ و توان فکری‌اش در آن فرسوده می‌شود تا بیاموزد در حال و آینده چگونه نوکر دولتی شود که برای قطع نشدن نان و آبش به آن تا همیشه وابسته است. دانشجو (و استاد) باید خفه شود و شده است. آن زمان که می‌بایست و می‌توانست دیالوگ و کنش اجتماعی اصلاح‌گرانه را بیاموزد نگذاشتند. این دانشجو اگر چریک‌مآب یا به قول معروف "چپ وطنی" نشود یا نوکرمآب و به قول غیرمعروف "راست وطنی" (در زمان ما اغلب جای چپ و راست و بالا و پایین و جلو و عقب را قاتی کرده‌اند) یا گوشه‌نشین و‌ منزوی، آن هم در این گوشۀ دنیا در زمان و زمینی پریشان که گرفتار جهانی دوقطبی است، چه می‌توانست و می‌تواند بشود؟ چه گذاشتند بشود؟

#فرهیختگان #جلال_متینی

@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Jan, 07:51


🔷 چرا در همایش وفاق شرکت نکردم؟

✍️ علی سرزعیم

✳️یادم می آید وقتی به مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری رفتم سه جلد کتاب دیدم در مورد همایش تبیین مفهوم اعتدال که به همت (به نظرم) آقای خانیکی منتشر شده بود. احتمالا از این سه جلد صدها نسخه چاپ شده بود ولی یک بار هم کسی را ندیدم رغبت داشته باشد یک بار هم نیم نگاهی به آن بیندازد و بدتر آنکه کسی حاضر نبود این سه جلد را به عنوان زیرمانیتوری استفاده کند که ارتفاع مانیتور بالا بیاید! بله احتمالا هزینه میلیاردی برای برگزاری همایش و پرداخت پول به نویسندگان مقاله و سخنرانان و هزینه انتشار مقالات پرداخت شده بود اما اثر آن در عمل «صفر مطلق» بود! باورم این است که فرجام همایش «وفاق» نیز غیر از این نخواهد بود!

✳️من اصولا از اینکه دانشگاهیان و روشنفکران در خدمت توجیه تمایلات، تصورات، تخیلات و توهمات سیاستمداران باشند خوشم نمی آید و نباید دانش خود را در جهت توجیه نظری آنها قرار دهند بلکه باید در خدمت اصلاح و هدایت تمایلات، تصورات، تخیلات و توهمات سیاستمداران قرار دهند. این از بدبختی مالی دانشگاهیان و روشنفکران است که اینگونه دانش خود را در پای سیاستمداران ذلیل می کنند. البته امر جدیدی نیست در گذشته ها نیز شاعران اشعار مدح می گفتند تا صله ای بگیرند، برخی فقیهان احکام خاصی می دادند که ظلم ها و حرام کاریهای پادشاهان را توجیه کنند و پولی بگیرند.... عمر ابن سعد را که از یاد نبردیم!

✳️از دید من وفاق یعنی زد و بند و بده بستان. برخلاف تصور غلطی که آقای خاتمی داشت و فکر می کرد سیاست عرصه گفتگوست باید گفت سیاست عرصه چانه زنی و بده بستان است. افراد در سیاست گفتگو نمی کنند که به حقیقتی برسند بلکه چانه می زنند که منافعی را کسب کنند. وقتی منافع شما در امری باشد هزار استدلال منطقی هم که برای شما آورده شود زیر بار نخواهید رفت! آقای خاتمی اساسا درک درستی از سیاست نداشت. وفاق یعنی اینکه وقتی با اقلیت اصولگرای قدرتمندی روبرو هستی که نمی توانند مملکت را اداره کنند و آن را سامان دهند اما آنقدر قدرت دارند که کار هر اصلاح گری را مختل کنند معامله کنی! منافعی را به او دهی که دست از اختلال و چوب لای چرخ گذاشتن بردارد تا بتوانی کار مملکت را به سامان کنی. این دو خط نه همایش لازم دارد و نه چندین مجلد مقالات! فهم آن و اجرای آن امر سختی است که یک سیاستمدار بدردبخور و مشکل گشا باید بتواند از پس آن برآید.

خلاص!

https://telegram.me/ali_sarzaeem

#وفاق #همایش_وفاق #وفاق_ملی

@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Jan, 16:30


✳️ مجال کوتاه و واقعه سخت نامنتظر: فرصت را دریابیم!

✍️دکتر علی‌اشرف نظری | دانشیار علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

جهان سیاست در دو دهة اخیر شاهد ظهور چشمگیر شخصیت‌های پوپولیست است. یعنی بیش از گذشته، شاهد خودنمایی چنین شخصیت‌هایی در عرصه سیاسی هستیم. «انسداد و فروبستگی سیاست» و پایان فراروایت سیاست در قالب تعابیر و مفاهیم کلاسیک موجب شده که نه شاهد پایان تاریخ، بلکه پایان سیاست و بازآفرینی امر سیاسی باشیم.

یکی از نمودهای بارز چنین تغییراتی، ظهور شکاف‌های جدیدی در جوامع مدرن است که باعث افزایش حمایت از احزاب راست و چپ افراطی شده است. ظهور این احزاب در جوامع کاتولیک و پروتستان، در مناطق اسکاندیناوی و مدیترانه در نروژ لیبرال و در سوئیس محافظه‌کار و همچنین در اتحادیه اروپا و در دموکراسی‌های آنگلو-آمریکایی به چشم می‌خورد. این احزاب در دموکراسی‌های باثبات، جوامع ثروتمند «اطلاعاتی» و پساصنعتی و دولت‌های رفاه برخوردار از تحصیل‌کرده‌ترین و ایمن‌ترین مردم دنیا شکل گرفتند و این امر، واقعیت مسئله را پیچیده‌تر می‌سازد. زیرا، به ظاهر همه این ویژگی ها باید به رواداری اجتماعی و نگرش‌های آزاد مغایر با گرایش‌های بیگانه‌هراسی و مانند آن می‌انجامید.

پوپولیسم بر چهار ایده اصلی ابتنا دارد:

(1) وجود دو گروه همگن، یعنی "مردم" و "نخبگان مستقر"؛
(2) که بین آنها رابطة متضاد وجود دارد.
(3) به موجب آن "مردم" به عنوان صاحبان فضیلت به تصویر کشیده می‌شوند، و نخبگان تحقیر می‌شوند.
و (4) اراده مردم منبع نهایی مشروعیت (حاکمیت مردمی) تلقی می‌شود. ترکیبی از این چهار ایده است که به پوپولیسم منطق و گفتمانی خاص می بخشد.

مؤلفه "مردم‌گرایی" (people centrism) در پوپولیسم - یعنی نمایندگی مردم به عنوان یک گروه ناب و همگن که اراده آنها باید مرجع اصلی سیاستمداران باشد - عنصری است که به لحاظ نظری پوپولیسم را از نارضایتی سیاسی صرف متمایز می‌کند. پوپولیسم فقط واکنشی علیه ساختارهای قدرت نیست، بلکه درخواست به رسمیت شناخته شدن اقتدار آنها است. در واقع، آنچه حمایت از پوپولیسم را از نارضایتی و ناخرسندی (frustrations) صرف سیاسی متمایز می‌کند، این است که پوپولیسم همچنان یک سیاست امید است، یعنی این امید که در صورت عدم موفقیت احزاب و نخبگان مستقر، افراد عادی، عقل سلیم و سیاستمدارانی که می‌توانند انعکاس دهندة خواست آنها باشند، می‌توانند راه‌حل را پیدا کنند.

ترامپ و پیشنهاد مذاکره او:

در ادامه، ده گزاره در رابطه با درک شخصیت ترامپ و نحوه مواجهه با او ارائه می شود:

۱. اگر ماهیت شخصیت ترامپ به درستی درک شود و مورد تحقیر قرار نگیرد, رفتار تهاجمی-پرخاشگرانه او بهتر قابل پیش‌بینی و کنترل می‌باشد.

۲. اگر ذهن دوگانه‌ساز او درک شود, شاید در دام جدال خیر و شری اطرافیان او برای ترویج ایران‌هراسی گرفتار نشویم.

۳. اگر دریابیم که ساده‌سازی شناختی, بازی یا فیلم او باشد, منش او و بازتابی از درک او از  تجربه زیسته و ساده‌سازی واقعیت های پیچیده است.

۴. تجربه نشان داده نباید خود را در معرض نوک پیکان ماجراجویان قرار داد که با زورمندان درافتادن به مصلحت عقلا نیست. می‌توان به جای مجادله با افراد خودبزرگ‌بین, زاویه دید این افراد را به اصطلاح به سمتی دیگر چرخاند. چون فضیلت برای این افراد در جنگیدن است و این که طرف مقابل که یا چه کسی باشد, برای آنها در درجه دوم اهمیت قرار دارد.

۵. اگر چه ترامپ همانند بسیاری از تازه به دوران رسیده‌ها خود را رئیس جمهوری تاریخ ساز میداند, اما نیاموخته است که آتش و خشم در سیاست هزیمت زاست.

۶. اگر دریابیم که او بیش از همه ذهنیتی متهورانه و دشمن‌ساز دارد و متاثر از فضای خشنی که تجربه کرده، میل به پرخاشگری بی‌پایان دارد. او همه -حتی دوستان خود را- را دشمن احتمالی بعدی خود می‌پندارد. چنان که اینک بولتون را چنین می‌پندارد. اگر این نکته درک شود, هراس و ترس تهاجمی او قابل کنترل است.

۷. اگر دفع افسد به فاسد همچنان معیاری برای تصمیم‌گیری باشد, شاید با برآورد هزینه‌های احتمالی بتواتیم مانع از تحمیل هزینه‌های بزرگ‌تر شویم.

۸. اگر انتظار اخلاقی بودن از او نداشته باشیم, راحت‌تر می‌توانیم اقدامات پر دامنه و بی‌حد او را برای به نمایش گذاشتن روح فاوست‌گونه‌اش درک کنیم.

۹. اگر دریابیم ترامپ شخصیتی فعال-منفی دارد. راز امضا کردن دویست فرمان اغلب سلبی را در یک روز در می‌یابیم.

۱۰. در دور دوم ریاست جمهوری ترامپ, بیش از پیش شاهد ماجراجویی و بلندپروازی‌ها از یک سو و یاس و سرخوردگی او در برابر قدرت آسیاب‌های غول آسای بادی در برابر دن‌کیشوت از سوی دیگر بودیم.

[email protected]
#مجال_کوتاه
@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Jan, 11:09


🔷 ترامپیسم در آئینەی اندیشەی سیاسی

✍🏻صلاح‌الدین خدیو

صدها نفر از ثروتمندان عمدتا آمریکایی و اروپایی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به اجلاس داووس هشدار دادند که ثروت بیکران تهدیدی علیه دموکراسی است. آنها خواهان افزایش مالیات بر درآمدهای خود شدند و افزودند، تاثیر افراد ابرثروتمند بر ترامپ تهدیدی برای ثبات جهانی است.

در این نامه سرگشاده به سران دولت‌ها و مقامات عالی‌رتبه جهان به این "حقیقت ناخوشایند" اشاره شده که "افراد فوق‌ثروتمند نسبت به دیگران قدرت نفوذ بیشتری دارند" و تاکید کردند که "ثروت بیش از حد تهدیدی برای دموکراسی است".

انتشار این نامه که به ابتکار دو سازمان توسعەی oxfam و شبکەی میلیاردرهای میهن‌پرست تدوین شدە، همزمان با تحلیف ترامپ نقطه عطفی محسوب می شود. حضور پررنگ میلیاردرهای کارآفرین چون ایلان ماسک، جف بزوس و ماک زاکربرگ در متن مراسم تحلیف ترامپ، عملا حضور روسای دولت‌ها و رهبران سیاسی را به حاشیه برده بود.

مدافعان لیبرال دمکراسی همیشه با افتخار روی فضیلتی مهم انگشت می گذارند: در یک دمکراسی تکامل یافته می توان از ثروت به قدرت رسید ولی عکس آن ناممکن است. این معادله در کشورهایی فاقد کثرت‌گرایی سیاسی نظیر ایران برعکس است. در اینجا حضور در مناصب و مقامات سیاسی و دولتی به قصد ثروت‌اندوزی قاعدەای مرسوم است. نامەی ابرثروتمندان هم نوعی هشدار و ابراز نگرانی نسبت به این وارونگی است؛ مبادا اتحاد مردان قدرت و ثروت به فقر دمکراسی و فتور نهادهای دمکراتیک بینجامد.

برخی ناظران از این منظر اجلاس داووس را هم موزد انتقاد قرار می دهند؛ داووس زمینەای مناسب برای اختلاط دولتمردان و ثروتمندان فراهم می کند و ضریب نفوذ سرمایه داران بر حلقه‌ها و مکانیسم‌های تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی سیاسیون را افزایش می دهد، راهکار این دسته از میلیاردرها، افزایش مالیات بر صاحبان درآمدهای کلان است تا قدرت مردم افزایش یابد و از انحصار قدرت و ثروت در دست اقلیتی کوچک جلوگیری به عمل آید.

این راهکار ریشه ها و سوابق معتبری در تجربەی حکمروایی دمکراسی های غربی دارد. تجربەی دولت رفاه در دهەهای پس از جنگ دوم جهانی به مثابەی قسمی سوسیالیسم پارلمانی هنوز درخشنده است. این الگو که سوگمندانه قربانی انقلاب تاچر و ریگان و سپس لحظەی نئولیبرالی در اوان دهەی نود شد، سهمی بزرگ در بردن مبارزەی ایدئولوژیک و پیروزی بر سوسیالیسم اردوگاهی شوروی و اقمارش در شرق اروپا داشت.

صد البته بخش عمدەی پدیدەی پسرفت دمکراسی و زوال سیاست و انحراف گروه‌های اجتماعی از سیاست متعارف چپ و راست، معلول خصوصی‌سازی افراطی و نئولیبرالیسم افسارگسیخته است. برآمدن ترامپ به عنوان تظاهر سیاسی این پدیده در چنین بستری قابل ارزیابی است. پول‌پرستی و ترکیب نگاه کاسب کارانه و اقتصاد محور با سیاست قدرت، ترامپ را به سرنمون و الگوی افراطی این نگاه تبدیل کرده است.

تردیدی نیست که در رده‌بندی 2025 اکونومیست، معدل دمکراسی آمریکایی که هم اکنون جزو دمکراسی‌های معیوب دسته بندی می‌شود، چند پلەی دیگر هم سقوط کند. در طی جنگ سرد کیفرخواست لیبرال دمکراسی غربی علیه افتدارگرایی کمونیستی متکی بر دو اصل بود: حذف آزادی از جامعه به بهانەی ساختن ساختاری دادگر و برابری‌طلب و دوم ترجمەی عملی عدالت به توزیع یکسان فقر در جامعه! این در حالیست که امروزه جناح راست حزب جمهوریخواه و ترامپیست‌های دوآتشه و همپالگی‌هایشان در احزاب راست افراطی اروپا اصراری روی ستایش آزادی و دمکراسی ندارند. ترامپ هیچ دعوای ایدئولوژیکی با رهبران چین و روسیه ندارد و چه بسا عزم پولادین و انحصار قدرت و یکه‌تازی آنها را می ستاید.

با این اوصاف تعمیق و تثبیت ترامپیسم و تداوم حضور آن در قدرت می تواند تفاوت های مبنایی میان دمکراسی غربی در حال زوال و اقتدارگرایی شرقی را کمرنگ نماید. هنر حزب کمونیست چین و دارودستەی پوتین در ترکیب یک اقتصاد مدرن با سیستم سیاسی ماقبل مدرن است. مهارتی که شیخ‌نشین‌های جنوب خلیج فارس هم آن را از رهگذر تلفیق با سنت‌های بومی خود آموخته اند. این ساختار شترمرغی سودی سرشار نصیب نحبگان حاکم، شاهزاده های حزبی، الیگارش ها و وابستگان قدرت کرده و تعداد میلیونرها و میلیاردرها را به شدت افزایش می دهد. همزمان از این استعداد برخوردار است که در کوتاه مدت و احیانا میان مدت رضایت مردم را هم جلب کند. هرچند در افق های بلند مدت بذر نارضایتی و تغییر خود را می کارد.

نامەی هشداردهندەی مورد بحث، ابراز نگرانی در مورد این تطور و دعوت به بازگشت به سنت دولت رفاه و سوسیال دمکراسی است. بازگشت به جهانی که در آن دگربار دو فضیلت سیاسی آزادی و برابری در دو قطب سیاست قرار گیرند و دمکراسی پارلمانی چتر حفاظت آنها شود.

آیا با ترامپ و ایلان ماسک این امر میسر می شود؟ نه! آنچه رخ می‌دهد تضعیف دمکراسی و خطر بی ثباتی و تهدید صلح جهانی است.

@sharname1
#ترامپیسم #خطر_ترامپیسم
@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Jan, 09:49


🔷 مامور سابق واجا : ترور اخیر ارتباطی با منافقین نداشت!

▪️ناصر رضوی: انتساب ترورها به «سازمان» به نفع آنهاست | دهه هفتاد مصباح، تاجزاده و عسگراولادی در لیست ترور بودند

👈 یک مامور سابق وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران (واجا) با اشاره به ترور #علی_رازینی و #محمد_مقیسه در دیوان عالی گفت: همکاران ما به این نتیجه رسیده‌اند که این رخداد و عامل آن هیچ ارتباطی به «سازمان منافقین» نداشته است.

🔹ناصر رضوی در گفت‌وگویی تفصیلی با انصاف نیوز به پرسش‌ها پیرامون ابهامات این پرونده و بعضی دیگر از مسائل مربوط به «سازمان مجاهدین خلق» پاسخ داده است.

🔹خبرگزاری ایرنا در سال ۱۴۰۱ به بهانه‌ انتشار کتاب گفت‌وگویی با رضوی، درباره‌ او نوشته بود: «ناصر رضوی از مسئولان اطلاعاتی امنیتی در نهادهای عمده کشور (اعم از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی) بوده که بیش از ۳۰سال عمر خدمتی خویش را صرفا در حوزه التقاط و به شکلی ویژه در مبارزه با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) طی کرده است.»

🔹رضوی می‌گوید: در این نوع پرونده‌ها فشار زیادی وجود دارد که ترور به «سازمان» منسوب شود زیرا انتساب عامل قتل به «منافقین» نوعی امتیاز برای مقتولین محسوب می‌شود.

🔹رضوی با نام بردن از چهره‌هایی همچون آقایان مصباح یزدی، مصطفی #تاج_زاده و عسگراولادی به‌عنوان برخی افرادی که نام‌شان در فهرست ترور سازمان مجاهدین در دهه‌ی هفتاد بود، گفت: بسیاری از این ترورها با نفوذی که در پایگاه اشرف داشتیم ناموفق بود و پیش از عملیات با تیم‌های ترور برخورد کردیم البته در مواردی مثل ترور آقایان لاجوردی و صیاد شیرازی هم آنها موفق بودند.

🔹این کارشناس امنیتی درباره‌ ترور اخیر دو تن از قضات برجسته در دیوان عالی کشور گفت: فردی که مرتکب این اقدام شده هیچ‌گونه‌ سابقه‌ مرتبط با سازمان نداشته است.

▪️سایر نکات مصاحبه:

🔹عامل قتل افسردگی داشت و رسته‌اش به خدماتی تغییر کرده بود

🔹قتل رازینی و مقیسه سیاسی نبود

🔹رازینی از اینکه ترور اول او کار «سازمان» نبود خیلی ناراحت شد

🔹عامل تیراندازی به هاشمی هم ارتباطی به «سازمان» نداشت

🔹انتساب ترورها به «سازمان» به نفع آنهاست

🔹در دولت‌های میانه‌رو «سازمان» مجال بروز و ظهور پیدا نمی‌کند

🔹مصباح، تاجزاده و عسگراولادی در لیست ترور «مجاهدین خلق»

🔹«سازمان» در دی ۹۶ پشت درگیری‌های جناح‌ها پنهان شد

🔹آمریکا با جمهوری اسلامی به نسبت رضا پهلوی و «مجاهدین خلق» راحت‌تر کار می‌کند

🔸متن کامل مصاحبه را در پیوند زیر بیابید:
https://ensafnews.com/574066/%d9%85%d8%a7%d9%85%d9%88%d8%b1-%d8%b3%d8%a7%d8%a8%d9%82-%d9%88%d8%a7%d8%ac%d8%a7-%d8%aa%d8%b1%d9%88%d8%b1-%d8%a7%d8%ae%db%8c%d8%b1-%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a8%d8%a7%d8%b7%db%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%85%d9%86/

@javadrooh
#ترور
@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Jan, 08:42


🔷 انفعال در آخر خط !

🖊 شورای سردبیری

البته حرف‌هایمان را دربارهٔ سیاست آتی ایالات‌متحده و واکنش ایران (فاعلی و انفعالی) زده‌ایم، اما علت قرار گرفتن کشور در موضع انفعالی را نگفته بودیم. امروز زمان توضیح چرایی این وضعیت است.

در روابط بین کشورها چند متغیر مهم، تعیین‌کنندهٔ متغیرهای جزئی‌اند؛ اما خلاصه‌ترین توصیفِ این متغیرهای اصلی: نسبت قدرتِ کلِ دو کشور نسبت به یکدیگر، نسبت توان عقلانی (توان دیپلماسی) آن‌ها، نسبت برخورداری آن‌ها از حمایت داخلی (اعتبار نمایندگی).

توصیف خلاصهٔ این متغیرها نیز چنین است:

الف: کشوری می‌تواند در رابطه با دیگری دستِ بالای تعیین‌کنندهٔ قطعیِ نتیجه داشته باشد که نسبتِ مجموع توان نظامی و اقتصادی‌اش به کشور دیگر حداقل چهار به یک باشد. نسبتِ توان نظامیِ ایالات‌متحده در مقایسه با ایران، هشتاد به یک (بودجهٔ نظامی ایالات‌متحده حدود ۸۲۰ و ایران۱۰/۳ میلیارد دلار است) و نسبت تولید ناخالص داخلی آن‌ها هفتاد به یک است (حدود ۲۸۰۰۰ میلیارد و ۴۰۲ میلیارد). این ارقامِ سال ۲۰۲۳ است.

ب: کشوری می‌تواند نسبت به کشور دیگر دست برتر داشته باشد که عقلش بیشتر باشد. با فرض برابریِ قدرت کلِ دو کشور، کسی از پس دیگری برخواهد آمد که بتواند ظرفیت‌های خود را با درایتِ بیشتری به کار بگیرد، استراتژیِ رویاروییِ سنجیده‌تری داشته باشد، با توجه به شرایط محیطی انعطاف بیشتری داشته باشد (دیپلماسیِ قوی‌تری داشته باشد) و در حمله و گریز، مَکرش از ایمانش فزون‌تر باشد. ایالات‌متحده کاملاً بر اساس عقل سلیمِ طبقهٔ حاکمهٔ آن اداره می‌شود، در ایران ادارهٔ کشور بر اساس توهمات هیئت حاکمه است. ایالات‌متحده ظرفیت‌های خود را نه همیشه، بلکه عمدتاً در چارچوب منافعی سنجیده به کار می‌گیرد (مثلاً به اوکراین کمک می‌کند تا روسیه را ضعیف کند) ایران ظرفیت‌های خود را در جایی که هیچ کمکی هرگز به امنیت و ثبات آن نخواهد کرد مصرف می‌کند (به زکزاکی و حماس می‌دهد)، ایالات‌متحده غیر از قدرت ناشی از حق وتو، با کشورها بر اساس‌ کاری که در مجامع و درگیری‌های بین‌المللی برایش انجام می‌دهند (در قطعنامه‌های سازمان ملل منعکس می‌شود) رفتار می‌کند، ایران اعتراف می‌کند که ترکیه در سوریه خامَش کرده و یا جرئت ندارد در هنگام همنواییِ دوستانش با دشمنانش (همراهی با امارات بر سر جزایر ایرانی و یا در قطعنامه‌های شورای امنیت) یقهٔ آن‌ها را بگیرد. درک موقعیت کشور در زمینهٔ متغیر اول و عدم چالش در زمینهٔ متغیر دوم، می‌توانست حاصل خردمندی اداره‌کنندگانِ کشور و در درازمدت حافظ منافع ملی باشد. تصمیم‌گیرندگانِ کشور قدرت درک این نکتهٔ ساده را نیز نداشتند.

ج: و بالاخره، کشوری می‌تواند به استحکام پشت جبهه‌اش در ورود به عرصهٔ درگیری‌های جهانی اطمینان کند که حمایت داخلی کامل داشته باشد. این امر تنها در صورت مشارکت کامل اکثریت شهروندان در ادارهٔ کشور در قالب آزادی احزاب و رسانه‌ها و انتخابات، شدنی است. این واقعیت چالش‌پذیر نیست که ایران اساساً فاقد شرایط یادشده است. این باید همهٔ ما را بترساند که وزیر امور خارجهٔ جدید ایالات‌متحده در برابر کمیتهٔ تعیینِ صلاحیتش برای وزیر شدن (در برابر این کمیته، باید ارزیابی‌های واقع‌بینانه داشت تا قبول شد)، اولین جمله‌ای که در مورد ایران می‌گوید این است که بین حکومت و مردم ایران فاصلهٔ زیادی است.

مجموعهٔ عوامل فوق سبب ابتلای ایران به سیاست انفعالی در برابر ایالات‌متحده است. شدت این انفعال اخیراً به خاطر برخی مسائل افزایش یافته است و هزینهٔ ایران را برای حل مسائلش و به‌ویژه رفع تحریم‌ها زیاد می‌کند. متأسفانه اکنون در نقطه‌ای هستیم که می‌توانیم آن را موقعیت «ورود به اتاق مذاکره بعد از امضای نتیجهٔ مذاکره» نامید. این موقعیت زمانی رخ می‌دهد که یک طرف برای ورود به مذاکره، اجرای شروطی را درخواست کند و کشور دیگر به خاطر ضعف مفرط ناچار به قبول شرایط باشد. کشور ما اکنون در این موقعیت است و دیر یا زود با آن روبرو خواهیم شد.

ما اصلاً موافق نیستیم که حکومت کشورمان (هر حکومتی) از این موضع وارد مذاکره با کشوری قدرتمند شود و سال‌هاست در چند مقطع از امکان انجام یک معامله (نه مذاکره) با ایالات‌متحده گفتیم و توصیه کرده‌ایم. گوشِ شنوایی نبوده و فرصت آن معامله‌ها و تبدیل آن‌ها به بنیان مذاکره از دست رفته است. نتیجه‌اش به‌زودی پیش روی ماست.

نباید سراغ کم کردنِ رویِ کشورهای خیلی قدرتمند رفت. بله، ویتنام ایالات‌متحده را شکست داد، ولی در روز پیروزی، ویتنام کشوری سوخته با ناپالم بود و ایالات‌متحده فقط خراش برداشته بود. حکومت ما هم شاید روزی بتواند بگوید روی آمریکا را کم کرده، اما مسئله این است که آیا در آن روز چیزی از ایران باقی خواهد بود یا نه!

دربارهٔ اینکه چرا دستگاه راهبری ایران نمی‌تواند موقعیت کنونی را تغییر دهد، بعداً خواهیم نوشت.

@jameeno
#سیاست_انفعالی
@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Jan, 05:30


🔷ابوالحسن نجفی؛ ادیبی که غلط ننوشت!

کم‌تر کسی است که دستی در نوشتن به زبان فارسی داشته باشد و کتاب «غلط ننویسیم» را نخوانده باشد یا بارها به آن رجوع نکرده باشد. ابوالحسن نجفی برای هر فارسی‌دان و فارسی‌خوان که دل در گرو این زبان دارد و به تعبیر احسان یارشاطر «زبان فارسی وطن او است»، درسی برای آموختن دارد. نجفی کتاب «غلط ننویسیم» را در دهه شصت خورشیدی نوشت. محمدرضا باطنی، زبان‌شناس، در همان زمان نقدی بر این کتاب نوشت که در مجله آدینه منتشر شد و سروصدای بسیاری به پا کرد.

ابوالحسن نجفی در پیش‌گفتار کتاب «غلط ننویسیم» می‌آورد: «سخن‌گفتن به فارسی برای کسانی که این زبان را از کودکی آموخته‌اند ظاهرا کار آسانی است. ما به همان سادگی که نفس می‌کشیم با دیگران نیز سخن می‌گوییم. اما نوشتن به فارسی به این آسانی نیست.»
.
پیشنهاد نام این کتاب از نصرالله پورجوادی بود. پورجوادی عموم نقدهای به این کتاب را این‌گونه معرفی می‌کند: «اساس نقدی هم که به آن می‌کردند، ناظر به عنوان آن بود و اینکه در زبان فارسی یا به طور کلی در هر زبانی، غلط و درست نداریم. زبان یک چیزی است که مردم برای تفهیم و تفاهم به کار می‌برند و هر چه به کار بردند و تا آنجا که توانستند معانی خودشان را منتقل کنند به یکدیگر خوب است. کار زبان اصلاً این است و درست و غلط به آن صورت در زبان نداریم.»
.
محمدرحیم اخوت، نویسنده و منتقد ادبی، برای ابوالحسن نجفی عبارت «قافله‌سالار ادبیات مدرن» را به کار می‌برد (همان، ص۱۲۰)، عبدالله کوثری، مترجم سرشناس ایرانی، او را «آموزشگار یک نسل» معرفی می‌کند (همان، ص۱۲۴) و سیروس علی‌نژاد، نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی، نجفی را «تجسم فرهنگ» می‌داند.

علی‌نژاد در معرفی ابوالحسن نجفی می‌گوید: «آدمی بی‌هیاهو و شخصیتی بی‌سروصدا از نوع کمیاب! من از این نوع، عباس زریاب خویی را می‌شناسم و ایرج افشار را. نوع نادری است. در انزوای خود می‌نشیند، دود چراغ می‌خورد، از رفتن به بازار خودفروشی پرهیز می‌کند و بی‌آن‌که مدام در فکر مطرح کردن خود باشد، پیش پای دیگران نور می‌تاباند.» (اندیشه پویا، شماره ۳۲، ص۹۹)
.
ابوالحسن نجفی، شهریور و مهرماه ۱۳۹۴ در بیمارستان بستری شد. او سرانجام در روز جمعه دوم بهمن‌ماه ۱۳۹۴ در سن ۸۶ سالگی درگذشت.

اما درگذشت #ابوالحسن_نجفی توام با نگرانی‌های مالی بود. او در اواخر عمر خود دچار بیماری شده بود و تنگدستی مالی نیز باری بر بیماری او شده بود. نجفی در جمله ای بس دردناک به خبرنگاری گفته بود: «تکلیف هزینه درمان و زندگی خود را نمی‌دانم».

بیشتر بخوانید:

goo.gl/WkW2cT

@Tavaana_TavaanaRech
#غلط_ننویسیم
@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Jan, 05:00


🔻«دنالی» یا «مک‌کینلی»؟!

⁉️چرا ترامپ نام قله «دنالی» در ایالت آلاسکا را به «کوه مک‌کینلی» تغییر داد؟


یکی از نخستین تصمیم‌های عجیب ترامپ تغییر نام یک کوه در ایالت آلاسکا بود.

ترامپ قول داده بود، نام مرتفع‌ترین کوه قاره آمریکای شمالی را که در رشته‌های راکی و ایالت آلاسکا قرار دارد از «دنالی» به «مک‌کینلی» تغییر دهد.

«باراک اوباما»، رئیس‌جمهور دموکرات سابق آمریکا، نام مرتفع‌ترین کوه قاره آمریکای شمالی را از «مک‌کینلی» به «دنالی» که نامی بومی در آلاسکاست، تغییر و به چند دهه جنگ نامگذاری این کوه پایان داده بود. این کوه سال ۱۹۱۷، به‌طور رسمی «مک‌کینلی» نامیده شده بود.

اما ترامپ که اخیرا در رویدادی در آریزونا شرکت کرده بود، به هوادارانش گفت، «دموکرات‌ها نام مک‌کینلی را از روی این کوه برداشتند. اما او رئیس‌جمهور بزرگی بود و به‌محض تشکیل دولت من، نام مک‌کینلی را برمی‌گردانم، چراکه او لیاقت این نامگذاری را دارد.»

این کوه که بیش از ۶۱۰۰ متر ارتفاع دارد و در سال ۱۸۹۶،‌ وقتی جستجوگران طلا، در این منطقه در جستجوی طلا بودند و شنیدند که «مک‌کینلی»، ۲۵‌امین رئیسی‌جمهور آمریکا، کشور را روی استاندارد طلا قرار داده است، نام او را روی این کوه گذاشتند.

سال ۲۰۱۵، وزارت کشور آمریکا، در دولت اوباما، خاطر نشان کرد که «مک‌کینلی» هرگز از این کوه دیدن نکرده است و ارتباط تاریخی با این کوه ندارد و آنها نام «دنالی» - به معنای «اعلی» را که از زبان محلی آتاباسکا در آلاسکا گرفته شده است - روی این کوه گذاشتند.

منبع:

Theguardian

#ترامپ #دنالی #مک‌کینلی

@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Jan, 04:52


🔷 «لطفاً کار ما را به حساب اسلام و پیامبر ننویسید»!

✍️ دکتر احمد ایزدی‌طامه

در سال ۵۷ روحانیون ادعا کردند که بنا دارند تا با کمک دین، دنیا و آخرت مردم ایران را آباد کنند. اما با گذشت حدود پنجاه سال نه تنها این وعده محقق نشد، بلکه به دلیل پیگیری سیاست‌های داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی، مردم و کشور با پدیدههایی مانند بیکاری، اختلاس‌های سریالی، تبعیض، فساد سیستمی، تورم مزمن، کاهش سن مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، خشک شدن دریاچه‌ها و تالابها، افزایش آمار دختران و پسران مجرد قطعی، بحرانهای زیست‌محیطی، مهاجرت نخبگان و فرهیختگان و نهایتاً امری که اصلاً برای مدیران کشور پذیرفته نیست، یعنی گریز و تنفر از دین رسمی در میان بسیاری از نوجوانان و جوانان روبرو شده اند.

در این شرایط، گروهی از روحانیون که دغدغه دین دارند و نگرانند که این ناکارآمدی ها به حساب دین و مقدسات دینی نوشته شود، تلاش می‌کنند تا به مردم القا کنند که عملکرد جمهوری اسلامی و روحانیون به حساب دین، پیامبر و امامان ننویسند. اخیراً نیز در برنامه تلویزیونی برمودا، یک روحانی مجدداً از مردم همین درخواست را مطرح کرد.

اصولاً یکی از مشکلات معرفتی بخشی از روحانیون، بخصوص خطبا و سخنران های دینی این است که تصور می کنند صرفاً با سخنرانی و موعظه اخلاقی امکان هر تغییری در انسانها وجود دارد. برای مثال آنها تصور می کنند که با موعظه و سخنرانی، امکان تربیت صبر، زهد و تقوا در انسانها وجود دارد؛ در حالی که زاهد و متقی شدن، نتیجه یادگیری است و یادگیری نیز تابع قوانین خود است.

یکی از قوانین مهم یادگیری، تداعی است. بر اساس این قانون، انسانها به صورت ذاتی و فطری از ظلم، تبعیض، باغ‌خواری، تورم، خلف وعده، پیمان‌شکنی، بیکاری جوانان، عدم امکان تامین نیازها، ناکامی و نظایر آن گریزان و متنفر اند. حال اگر محرکهای دیگری به صورت مدام با این امور منفی برای انسانها همراه و تداعی شوند، مردم یاد می‌گیرند که به آن محرک‌ها نیز پاسخ تنفر و گریز بدهند.

برای مثال، اگر کارمندان در محل کار مورد تبعیض و ظلم قرار گیرند، تنفر و گریز از ظلم و ستم را به مدیران و محل کار (حتی مدیرانی که آنها را نمی‌شناسند) نیز تعمیم می دهند. در این حالت، با موعظه اخلاقی نمی‌توان از کارمندان خواست که حساب ظلم و جور را از مدیران جدا کنند.

آنچه که طی پنج دهه گذشته در ایران اتفاق افتاده، این است که روحانیت با در اختیار گرفتن قدرت و ثروت ملی و به نام اسلام، سیاست‌ها و رویههایی را در پیش گرفته است که نتیجه آنها دقیقاً رویدادهایی شده است که مردم به صورت طبیعی از آنها متنفراند.

بر اساس قانون تداعی، در این شرایط طبیعی است که تنفر و گریز از ظلم، تبعیض و ناکامی به روحانیت، اسلام و نمادهای دینی نیز تعمیم داده شود. این پیوندها، در مغز انسانها صورت می‌گیرد و تا حدود زیادی از اراده آنها خارج است و در نتیجه امکان این که بتوان با موعظه و نصیحت این نگرش ها را تغییر داد، وجود ندارد.

بنابراین، نمی توان با شوت کردن توپ در زمین مردم، از آنها خواست که هم گرانی و بی‌عدالتی را تحمل کنند و هم حساب روحانیت و جمهوری اسلامی را از دین و ائمه جدا کنند. نمیشود از یک سو مدعی بود که لباس روحانیت لباس پیامبر است و آنچه آنها می‌گویند، عین دین است و از سوی دیگر از مردم خواست که عملکرد روحانیت را به نام دین و ائمه ننویسند.

آنچه باید انجام شود یادگیری‌زدایی است، یعنی باید سیاست‌ها، اهداف، برنامه‌ها و رویه‌های جمهوری اسلامی و روحانیون حاضر در عرصه قدرت تغییر کند؛ به صورتی که اسلام و روحانیت برای مردم ایران با رفاه، آزادی، مروت، اخلاق، عدالت، اشتغال و محرک‌هایی که به صورت فطری در مردم واکنش مثبت ایجاد می‌کند، تداعی شود. در این صورت مردم، دین‌گرایی را به جای دین‌گریزی می‌آموزند و به تعبیر قرآن «یدخلون فی دین الله افواجا» رخ خواهد داد و مردم به دین گرایش مثبت نشان خواهند داد.

@Hastiyadgirandeh
#حساب_و_کتاب_روحانیت
@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Jan, 18:40


🔷تاب مذاکره با آمریکا!

🖋️حسن اسدی‌زیدآبادی

پالس‌های مثبت ترامپ برای جمهوری اسلامی و اشتیاق او به رسیدگی به مسئله ایران بلافاصله بعد از آتش‌بس در غزه و شروع مساعی او برای حل و فصل بحران اوکراین، در تهران نیز بی‌پاسخ نخواهد ماند همانطور که نشانه‌های کافی وجود دارد که تصمیم برای ‌ مذاکره⁩ با آمریکا در مجموعه نظام گرفته شده است.

جمهوری اسلامی در موضوع مذاکره با غرب همیشه نشان داده که نفس مذاکره را هم تا حد زیادی غایت و هدفی مستقل می‌داند. مذاکره و انعکاس آن در افکار عمومی همواره به عنوان ابزاری برای تاثیرگذاری در مناسبات داخلی و به ویژه معادلات اقتصادی تلقی شده است. بطور مثال سعید جلیلی و تیم او سالهای سال مشغول مذاکره بودند بدون آنکه اراده‌ای برای نیل به توافق داشته باشند، رسالت تیم‌های مذاکره ایرانی در این دستکم سه دهه، از جمله این بوده که طرف مقابل نتواند تصویر بازیگری یاغی و گفتگوناپذیر از جمهوری‌اسلامی در عرصه بین‌المللی ارائه دهد تا بطور موازی پروژه‌هایی مثل برنامه‌ هسته‌ای، محور مقاومت و برنامه موشکی را با حساسیت کمتری پیش ببرد.
 
با این همه مذاکره با ‌ ترامپ⁩ آداب و لوازم خاصی دارد. همانطور که بسیاری گفته و نوشته‌اند ترامپ مذاکره‌ای زود بازده می‌خواهد و نتیجه آن را هم تا حد زیادی از قبل تعیین کرده است به ویژه آنکه در تحلیل ترامپ جمهوری اسلامی در موضع ضعف و‌نیاز قرار دارد. بنابراین از نگاه او و شاید مجموعه کشورهای غربی، نظام ایران باید ایده و عادت مذاکره برای مذاکره را مطلقا کنار بگذارد.

در این سو اما اگر تحلیل و مشاهده ما درست باشد و تصمیم و تمایل به مذاکره با آمریکا در درون نظام پدید آمده باشد باید دید دستگاه فعلی از عهده این کار برخواهد آمد؟ به نظر من نه! یعنی مثل بسیاری از بحران‌های دیگر که مسئولان عالیرتبه می‌خواهند آن را حل کنند اما بحران کارآمدی مانع تحقق تصمیمات می‌شود، مذاکره و ایجاد انعطاف برای پیش‌برد آن هم با مانع کارآمدی مواجه خواهد شد.

اکنون مذاکره با ترامپ بیش از هر زمان دیگری نیازمند انعطاف و نرمش خواهد بود. اما آیا سیستم به اندازه کافی ورزیده و منعطف هست؟ آیا سیستم موجود تحمل لوازم و تبعات مذاکرات مستقیم با دولت ترامپ را دارد؟ نباید فراموش کرد که در سال ۹۲ افکار عمومی و حتی اپوزوسیون بطور اصولی موافق مذاکرات و چشم انتظار حل منازعه بودند. آنها حتی جلب منافع احتمالی برای جمهوری اسلامی (از جمله تضمین‌های موجودیتی و امنیتی) را پذیرفته بودند. آیا اینک جامعه ایران همان رویکرد مذاکرات سال ۹۲ را دارد؟ و تمام قد پشتیبان مذاکره کنندگان است؟

به این ترتیب به‌نظر می‌رسد ورود به مذاکره با ترامپ تبعات و نتایجی برای ساختار حقیقی جمهوری اسلامی درپی خواهد داشت که شاید هیچ‌کس از ابتدا نمی‌توانست آنها را پیش‌بینی کند و این نقطه شروع ماجرایی تازه خواهد بود.

@tahkimmelat
#تاب_مذاکره
@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Jan, 12:50


🔷 سلطنت آمریکایی!

محمدجواد کاشی

تجدد با دو صدا از درون کلیسای مسیحی برآمد. یک صدا در مقابل نظام باورهای خرافی بود. این صدا بر عقل و تدبیر انسانی تکیه کرد، انسان را به جای خدا نشاند و رهاوردش خلاقیت‌های تکنیکی، رفاه و توسعه و گسترش سرمایه بود.
صدای دوم در مقابل زرق و برق و ریا و دروغ کلیسا برآمد. خدا را از اسارت کلیسا رهانید و بنیادی استوار برای فردیت آزاد از قیود بیرونی خلق کرد. فردیتی که معنویت را در نسبت متمایز و خود خواسته خود با خدا جستجو می‌کرد. رهاورد این صدا، ایجاد پشتوانه برای فردیت، آزادی، حق، عدالت و صلح انسانی بود.
تجدد با ایجاد توازن میان این دو صدا می‌توانست ضمن توسعه و پیشرفت مادی، بعد اخلاقی و معنوی خود را از دست ندهد.
هر روز که از عمر تجدد گذشت، صدای دوم کم رمق‌تر شد و صدای اول مدعی معنا و صلح و عدالت هم شد. ترامپ اوج این تفوق است. او در کنار شماری از ثروتمندترین چهره‌های قرن حاضر، سینه سپر کرد، خود را فرستاده خدا نامید و وعده داد صلح را به ارمغان خواهد آورد. اما نه با تکیه بر صدای دوم تجدد، بلکه با تکیه بر زور و پول.
احتمالا بعضی جنگ‌ها با تدبیر زورمندانه او به پایان خواهد رسید و آنچنانکه دستیارانش برنامه‌ریزی کرده‌اند یکی دو سال دیگر جایزه صلح نوبل هم خواهد گرفت.
اما نه ترامپ نه مشاورانش نمی‌دانند تجدد خالی شده از هر بعد انسانی و معنوی، تنها به کار تولید ذخیره‌های انبوه کینه ناشی از تحقیر و ناکامی خواهد آمد. تخم تفرقه و جنگ و ستیز در جهان خواهد پاشید. اینهمه جنگ و تفرقه و کینه‌ورزی در اینجای جهان که ما هستیم، حاصل همین سنخ تجدد عاری از معناست. تجدد را می‌خواستیم و برای رفع کسری معنای آن، ذخائر فرهنگی خودمان را به خدمت گرفتیم و ناکام شدیم.
ترامپ از معاهده‌هایی که به کاستن گرمای زمین و گسترش بهداشت جهانی مدد می‌کرد خارج شد. او با شعار «اول آمریکا» ناسیونالیسم خودخواهانه آمریکایی را تحریک کرد. به همه جهان هشدار داد که آمریکا برای اعاده قدرت از دست رفته‌اش به میدان آمده است. با لحنی تهدیدآمیز تلاش کرد تصویری رعب‌آور برای همگان خلق کند.
از درون دمکراسی آمریکا، یک سلطان قدر قدرت ظاهر می‌شود. او شهروندانش را قانع کرده تا از ارزش‌هایی نظیر آزادی و عدالت روی‌گردان شوند تا به جای آن رفاه بیشتر به دست آورند. روزگاری را نوید داده است که مردم جهان دوباره با حسرت از پشت شیشه به رفاه آمریکایی بنگرند. اما نمی‌داند حتی به شرط موفقیت، نمی‌تواند مانع کسانی شود که شیشه‌ها را خرد می‌کنند و امکان رفاه خودخواهانه و دگرستیزانه را از آنها خواهند ستاند.

@javadkashi
#ترامپ #ترامپ_شاه #سلطنت_آمریکایی
@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Jan, 06:30


🔷اعتدال به مثابه ترکیب قدرت و بی‌اصالتی!

امین بزرگیان

دونالد ترامپ دستور داده است که بودجه دولتی برای حفظ جانِ «جان بولتن» از ترور احتمالی‌اش توسط ایران قطع بشود. این خبر ما را به این صرافت می‌اندازد که در نسبت میان دوست و دشمن در روابط بین‌الملل محتاط باشیم. فرضیه من این است که دولت ترامپ به دولت ایران فشار می‌آورد و در نتیجه حکومت ایران را پایدارتر خواهد کرد.

نظام سیاسی حاکم بر ایران با شکست ایدئولوژیکش و با فرونهادن یکی از مهم‌ترین فراروایت‌هایش یعنی عدم رابطه با آمریکا با توافق‌نامه‌ی برجام، در حفظ خود قوی‌تر و موفق‌تر شد. در حقیقت نظام سیاسی در ایران با شکستش، ماندگارتر شد. همچون ناقهرمان‌های رمان‌ها. برخلاف نظام‌های سیاسی ماقبل مدرن، نظام سیاسی مدرن با نوعی استحاله‌، قوی‌تر و پابرجاتر می‌شود؛ با عدول هوشمندانه از ایدئولوژی‌ها و ساختن یک نظام زبانی و اقناعی فریبنده‌ی تازه.

احمدی‌نژاد این را نمی‌فهمید. او سویه ایدئولوژی را آنقدر جدی گرفت که نه تنها زندگی واقعی مردم را به آستانه فروپاشی کشاند که برای خود نظام سیاسی هم دردسرساز شد. دولت روحانی یا بهتر بگوییم حاکمیت در دوران روحانی قوی‌تر و البته بی‌اصالت‌تر شد. اعتدال معنایی جز همین ترکیب قدرت و بی‌اصالتی ندارد.

ماهیت نظام سیاسی مدرن در ایران مسأله و رازی است که هم ایدئولوگ‌های حامی نظام و هم ایدئولوگ‌های ضد نظام از درک خصلت آن ناتوان‌اند. حامیان با تاکید بر ایدئولوژی‌ها و دستگاه معرفتی و هویتی حکومت (به‌عنوان نمونه آمریکاستیزی)، آن را به سمت تضعیف شدن، در خطر قرارگرفتن و حتی سقوط پیش می‌برند. از سوی دیگر ایدئولوگ‌های طرفدارِ فروپاشی نظام و اپوزیسیون (به عنوان نمونه نگاه کنید به نامه رضا پهلوی برای تبریک ریاست‌جمهوری ترامپ) با کمک و توصیه به دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی برای عدم مذاکره با ایران، تحریم، فشار حقوق بشری و حتی جنگ باعث می‌شوند که نظام سیاسی مستقر در ایران هرچه بیشتر به‌خاطر ترس از فروپاشی، از ایدئولوژی‌هایش -به هدف تداوم حیاتش- عدول کند؛ یعنی مدرنیزه شود و در نتیجه پابرجا بماند و ماندگارتر شود. در واقع این دو گروه سال‌هاست برای اهداف و به نفع هم عمل می‌کنند. نتایج ناخواسته‌ی کنش‌های گروه‌های سیاسی از حیث جامعه‌شناختی موضوع جالبی است.

@AminBozorgiyan
#اعتدال #قدرت #بی‌اصالتی #ترکیب_قدرت_و_بی‌اصالتی
@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Jan, 06:30


🖋مسعود یا محمود؟ مسأله این است!

▪️درباره رئیس‌جمهوری که به بیل و کلنگ متوسل می‌شود

👈 محمد جواد روح

شخصا با این کار #مسعود_پزشکیان و هر رئیس‌جمهور و دولتمرد دیگری مخالفم.

فردای روز تاییدصلاحیت هم از او پرسیدم، یک سوال جدی در مورد شما از جهت نوع رفتار و گفتار و شعار عدالت‌خواهی که سر می‌دهید، این است که چه فرقی با #محمود_احمدی_نژاد دارید؟

آن روز، پزشکیان خیلی از سوال من عصبانی شد و گفت تفکر و رفتارم هیچ نسبتی با احمدی‌نژاد ندارد. درباره شعار عدالت هم با خواندن جملاتی از نهج‌البلاغه، مفهوم و برداشت خود را "احقاق حق" و برابری فرصت‌ها میان شهروندان از اقوام و مذاهب و جنسیت‌های مختلف دانست که البته، سخن درستی هم بود.

بااین‌حال، رفتار امروز بیش از هرچیز یادآور همان تفکر احمدی‌نژادی است؛ هرچند بگوییم پزشکیان اصالتا اینگونه است و احمدی‌نژاد نمایش بازی می‌کرد. باز هم تفاوتی نمی‌کند.

تصور و برداشت "کارگر" و "خادم" از دولت و شخص رئیس‌جمهور که در گفتار رسمی نیز مدام با تعریف و تمجید از سیدابراهیم #رئیسی تقدیس و بازتولید می‌شود، رویکردی ضدتوسعه و ضددموکراسی و فراتر از آن، ضددولت و بوروکراسی است. فرقی هم نمی‌کند بازیگر این نمایش، احمدی‌نژاد باشد یا رئیسی یا پزشکیان.

یکی از دلایلی که چنین با #حسن_روحانی دشمن هستند، این بود که او نه‌تنها جایگاه دولت و رئیس‌جمهور را فرو نمی‌کاست؛ بلکه در جهت ارتقای آن گام برمی‌داشت. #خاتمی نیز کم‌وبیش چنین بود. #هاشمی_رفسنجانی هم در دوران ریاست‌جمهوری‌اش تا حد زیادی این وجهه را داشت.

البته، رفتار امروز پزشکیان ناخواسته و ناخودآگاه توصیفی به دست می‌دهد از وضعیت و موقعیت رئیس‌جمهوری که قرار است بدون سرمایه‌گذاری خارجی رشد هشت‌درصدی مستمر به ارمغان آورد. منطقا و طبیعتا، چاره‌ای ندارد جز اینکه به بیل و کلنگ و استمبولی متوسل شود!

@javadrooh
#پوپولیسم #بیل_و_کلنگ #محمود_پزشکیان #مسعود_احمدی‌نژاد
@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Jan, 05:30


🔷 در آرزوی مرگ!

🔹 آرزوی مرگ معلم
برای دانش‌آموزی که
بهترین انشای مرگ را نوشته بود

معلمی از دانش‌آموزانش خواست تا در مورد زندگی و مرگ انشا بنویسند.
آنچه در ادامه می‌خوانید،
انشای یکی از دانش‌آموزان هست و طوری معلم را تحت تاثیر قرار داد که
برای او آرزوی مرگ کرد!

به نام خدا.

انشایم را با نام زندگی، آغاز می‌کنم.
آقا به نظر من زندگی،
بدون مرگ، معنا و مفهومی ندارد!
ما از صبح که بیدار می‌شویم،
عزرائیل، یارِ جدا نشدنیِ ماست.
مثلا همین جمعه‌ای که گذشت،
قرار بود خاله پری به ما سر بزند.

خواب بودم که مادرم داد زد
"الهی خدا مرگت بده!
پا نمیشی از این وسط!!!"

همین را که گفت فهمیدم یعنی:
زود بیدار شو و اتاقت را جمع کن.
بعد بابا درِ حمام را باز کرد و
گفت: خبرِ مرگشون، کی میان؟؟

بعد هم که خاله پری آمد و
همه خوب و خوش بودیم.
البته شوهرِ خاله پری معتقد است
ما خوشی نداریم و با این گرانی‌ها
همه باید سرمان را بگذاریم و 
برویم بمیریم.

بعد هم که خواستند بروند
هر چه مامان اصرار کرد، برای ناهار بمانند
گفت: به مرگِ خودم، ناهار خوردیم!
و رفتند!!!

مثلا خودِ ما آقا، می‌گوییم
خدا کند فلان معلم بمیرد!
یا شما خودتان آقا
همش می‌گویید "مرگ! چه مرگتونه".

دایی‌ام می‌گوید: کاش
صاحب خانه‌شان بمیرد.
من فکر می‌کنم صاحبخانه‌اش هم،
هر ماه که اجاره ی دایی
عقب می‌افتد همین دعا را
به جانش می‌کند!

مطمئنم اگر مرگ نبود،
هیچکس به ادامه‌ی زندگی
امیدی نداشت
برای همین من
مرگ را خیلی دوست دارم.

ما هر روز صبح
مرگ را سرِ صف، صدا می‌کنیم
و برای خیلی از کشورها
با مشتِ پُر
آرزوی مرگ می‌کنیم.

در نماز جمعه، سخنرانی‌ها، جشن‌ها، عزاها و ... همش آرزوی مرگ برای همه ی دنیا می‌کنیم
یا می‌خواهیم آنها را بکشیم ...

ماشینِ بابا هر روز صبح
روشن نمی‌شود و ما می‌فهمیم که
باز یک مرگش شده؛
طوری که بابا می‌گوید:
عزرائیل، خودت بیا و راحتم کن!

کلاً مرگ، خوب است.
بابا می‌گوید:
دیدنِ مرگِ آدم های بد هم
خیلی خوب است
چون یاد می‌گیریم کارِ بد نکنیم.

در ایامِ مرگ، مدارس تعطیل است
و ما کلی زندگی می‌کنیم.

آقا ما اینقدر مرگ را دوست داریم که
بعد از فوتبال و والیبال و کشتی ...
بعد از وزنه‌برداری چه ببریم و چه ببازیم
بالاخره برای یکی
آرزوی مرگ می‌کنیم.

  عمو احمد می‌گوید:
مرگ، رحمتِ خداست و
اگر مرگ می‌آمد،نصف مملکت می‌مردند،
جمعیت، کم می‌شد و مشکلات بیکاری،
کم‌ آبی و فقر هم
رفع می‌شد!

من فکر می‌کنم مرگ
واقعا چیزِ خوبی است.
پدربزرگم هم که مُرد،
همه می‌گفتند خدا را شکر که مُرد؛
راحت شد.

مرگ آنقدر خوب است که ما
صبحِ عیدِ نوروز
سرِ قبر همه ی آدمهای فامیل
که مرده اند، می‌رویم و
مرده‌ها را بیشتر از زنده‌ها
دوست داریم.

نمی‌خواهم شعار بدهم اما
من فکر می‌کنم عزرائیل
در ایران، خیلی پُر کار است.
 این بود انشای من‼️

انشای دانش آموز که به اتمام رسید،
معلم گفت:
"بمیری. برو بتُمرگ"
چقدر قشنگ نوشتی!! 😊

#طنز #مرگ #زندگی #آرزوی_مرگ

@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Jan, 05:10


📚معرفی کتاب

🔷 سیاست و حکومت در اقلیم کردستان عراق: گفتگوی مختار نوری با ملا بختیار (حکمت محمد کریم)

✍️ مختار نوری اول بهمن ۱۴۰۳

دهمین و جدیدترین کتاب من که به زودی توسط انتشارات هزاره سوم اندیشه انتشار می‌یابد. این کار از آذرماه سال ۱۴۰۲ شروع شد و گفتگویی است مفصل با حکمت محمد کریم معروف به ملا بختیار یکی از رهبران، سیاستمداران و مبارزان مشهور کرد در اقلیم کردستان عراق. ملا بختیار که در سنوات گذشته از اعضای ارشد حزب اتحادیه میهنی بوده، از همراهان و یاران نزدیک جلال طالبانی رئیس‌جمهور فقید عراق است. او همچنین در طی سال‌های گذشته یکی از گزینه‌های جدی ریاست جمهوری کشور عراق بود که طبق قانون اساسی جدید عراق این پست در اختیار کردها است. ایشان علاوه بر کار و فعالیت سیاسی و فرماندهی مبارزه با گروه تروریستی داعش در اقلیم کردستان،دارای اندیشه و نگرش‌های فکری و سیاسی نیز هست و آثار مختلفی چون دموکراسی در میان مدرنیته و پست‌مدرنیته، دموکراسی بعد از جنگ سرد، آزادی عقل و جامعه مدنی، دموکراسی و دشمنانش، در خدمت ادب و ... را به زبان‌های کردی و عربی و انگلیسی انتشار داده است.ملا بختیار همچنین از سیاستمداران تاثیرگذار در شکل‌دهی به نهادها و فعالیت‌های روشنفکرانه در اقلیم کردستان بوده است. از جمله این فعالیت‌ها می‌توان به ایجاد موسسه فرهنگی چاودیر (دیده‌بان)، فستیوال بین‌المللی گلاویژ، کنفرانس دابران (گسست سنت  و مدرنیته)، فستیوال فیلم سلیمانیه و مجله مدنیت اشاره نمود.این فعالیت‌های روشنگرانه زمینه‌ساز ارتباط ایشان و جامعه روشنفکری اقلیم با برخی شخصیت‌های فکری و فرهنگی جهان همچون آلن تورن، اسلاوی ژیژک، آدونیس شاعر مشهور سوری، بختیار علی و بسیاری دیگر از چهره‌های فکری و فرهنگی شده است. از سوی ديگر روشنفکران و فرهیختگانی چون شمس لنگرودی، علی اشرف درویشیان، قطب‌الدین صادقی، شهرام ناظری،حافظ موسوی، عباس مخبر، محمد راغب، نعمت‌الله فاضلی، ارسطو میرانی، کردستان موکریانی، نوید محمدزاده و ... از جمله ایرانیانی هستند که در طول سالیان و دهه‌های اخیر در رخدادهای فکری و فرهنگی شکل گرفته توسط ملا بختیار در اقلیم حضور پیدا کرده و با جامعه روشنفکری اقلیم مراوده داشته اند. هدف من از این گفتگو گسترش روابط میان‌فرهنگی و معرفی این سیاستمدار و روشنفکر  کرد به جامعه علمی و روشنفکری ایران و رسیدن به درکی کلی از سیاست و حکومت در اقلیم کردستان عراق بود.خوشبختانه در این کتاب تا حد زیادی این اهداف اصلی حاصل شده است و این اثر برای علاقه‌مندان به تحولات اقلیم کردستان حاوی نکات دسته اولی است. دوستان زیادی در به ثمر نشستن این اثر مرا یاری داده‌اند که از همه آنها بی‌نهایت سپاسگزارم. در نهایت در تلاش هستیم در فرصت مناسب از این اثر در تهران و در اقلیم کردستان با حضور صاحب‌نظران و پژوهشگران مطالعات اقلیم کردستان عراق رونمایی شود.

https://t.me/DrMokhtarNouri
#کتاب #معرفی_کتاب #سیاست_و_حکومت #اقلیم_کردستان_عراق #ملا_بختیار #حکمت_محمد_کریم
@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Jan, 05:10


📚معرفی کتاب

🔷 سیاست و حکومت در اقلیم کردستان عراق: گفتگوی مختار نوری با ملا بختیار (حکمت محمد کریم)

✍️ مختار نوری

https://t.me/DrMokhtarNouri

#سیاست_و_حکومت #اقلیم_کردستان_عراق #ملا_بختیار #حکمت_محمد_کریم

@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Jan, 16:30


🔷بحث‌ها حول فوت آقای افتخار

🔹از جانشینی رهبر حجتیه تا «همچنان مادرشاهی»

🔸گزارش انصاف نیوز | آیا رهبری حجتیه شورایی می‌شود؟

درگذشت سیدحسن افتخارزاده، رهبر انجمن حجتیه، بحث‌های فراوانی را حول جانشینان احتمالی او، اعضای مشهور و پربحث انجمن، نسبت حجتیه و نظام سیاسی و همچنین رویکردهای امنیتی قدیمی و جدید به این تشکل و اعضای آن در پی داشته است.

افرادی از سبک و سیاق‌های متفاوت فوت مرحوم «افتخار» را تسلیت گفته‌اند: محمدحسین پویانفر مداح مشهور، سیدعطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات، آیت الله جعفر سبحانی و آیت الله سید صادق شیرازی از جمله‌ی آنها هستند.

به گزارش انصاف نیوز، در گعده‌ای سیاسی اما این مباحث با کتاب خاطرات علی مهدوی باعنوان «من اطلاعاتی بودم» – که مسئول میز انجمن حجتیه در وزارت اطلاعات بوده است – گره خورده و آغاز شد. در ماجرای این کتاب البته این موضوع نیز قابل توجه است که مصاحبه و پژوهش آقای اکبری آهنگر –از مخالفین انجمن که با نادر فضلی نیز مناظره‌هایی داشته است – در تهیه‌ی آن دخیل بوده و از این جهت ممکن است اصل بی‌طرفی در این کتاب شائبه‌برانگیز باشد و چندان رعایت نشده باشد.

به سیاق همیشه که با فوت هر انجمنی یا با هر حرف و خبر و تحلیلی از انجمن، نام جواد مادرشاهی هم به میان می‌آید، اینبار نیز یکی از اصلی‌ترین موارد مورد توجه قرار گرفته در این کتاب پاسخ‌‌هایی است که به ادعای نزدیکی آقای مادرشاهی و در نتیجه انجمنی‌ها به رهبری داده می‌شود. برخی می‌گویند: «رهبری در دوران ریاست جمهوری هم با مادرشاهی که در آن زمان نهی امام به صراحت گفته می‌شد عضو انجمن است رابطه حسنه داشتند»؛ و بعضی دیگر اما روایتی متفاوت دارند از اینکه آقای خامنه‌ای در ابتدای دوران رهبری (بعد از منشور روحانیت) اینان را از خود دور کرده است که باعث گلایه شدید آنها شده است؛ از جمله مادرشاهی، تیمسار سلیمی ارتش و…

البته در همین کتاب آمده است که آقایان مادرشاهی، فیاض و سلیمی به آقای خامنه‌ای نامه نوشته و اعلام کردند که دیگر عضو انجمن نیستند. تیمسار سلیمی در اواخر دهه ۷۰ فرمانده کل ارتش شد.

در کامنتی که شخصی در یک گعده سیاسی در همین مورد نوشته آمده است «آقای مادرشاهی و همسرشان از مشهورترین چهره‌های انجمن در بدنه نظام بودند و به دلیل اقدامی که آقای مادرشاهی قبل از انقلاب در شناسایی لیست کامل محفل بهاییان در ایران کرده بود از طریق انجمن، نزد رهبران انقلاب چهره شناخته شده‌ای بود. (تا سال‌ها بهاییان ایران که مورد رصد بودند از طریق همین لیست قبل از انقلاب آقای مادرشاهی بود که از محفل بهاییان ایران خارج کرده بود و شامل چند ده هزار اسم بود). فکر می‌کنم سال ۶۱ یا ۶۲ هم از دفتر آیت الله خامنه‌ای کنار گذاشته شدند به دلیل همین سابقه انجمنی بودن و سخنرانی که حضرت امام فکر می‌کنم در سال ۶۲ علیه انجمن کردند و انجمن به ظاهر تعطیل شد.»

از طرف دیگر گفته می‌شود محمدجواد مادرشاهی اسپانسر پژوهشگاه فقه نظام، موسسه‌ای با مدیریت آقای محسن اراکی است؛ همچنین گفته می‌شود فرزند مادرشاهی، از طلابی است که محوریت این موسسه با اوست؛ طلبه‌ای که تصویر اقتدای خانواده در نماز به او که در مستندی (درباره‌ی زندگی خانم لباف همسر محمدجواد مادرشاهی) از شبکه افق پخش شد، بعدا در برخی گروه‌ها مورد توجه قرار گرفت. اما نسبت مادرشاهی با این موسسه سبب این برداشت شده است که «هزینه‌ی موسسه‌ی آقای اراکی را انجمنی‌ها می‌دهند». تبلیغاتی از جلسات و سخنرانی‌هایی با حضور فرزند مادرشاهی و آیت الله اراکی نیز از «اسنادی» بوده است که به زعم دنبال کنندگان این ماجرا صحه‌ای بر آن ادعاست؛ از جمله نشستی با موضوع «نقد روش بانکداری مرسوم و تبیین روش مطلوب بانکداری اسلامی».

همچنین برخی نیز می‌گویند که مادرشاهی و لباف هر دو عضو هیئت امناء پژوهشگاه فقه نظام یا (حوزه علمیه مجتهدین جوان) با ریاست محسن اراکی هستند و حدود ۱۰ سال پیش این دو نفر مبلغ قابل توجهی جهت صرف در راه امام زمان داشتند که با نظر آقای اراکی در این مرکز هزینه شده است و همچنان ادامه دارد.

مادرشاهی هم‌اکنون دبیرکل «مؤسسه مطالعاتی و تحقیقاتی بشیرصالح» در کنار آیت الله محسن اراکی، حسین قاهری و علی وکیلی به عنوان عضو هیئت امنای این موسسه، و عضو مؤسسین و هیئت امناء «مرکز جامع علوم اسلامی» (حوزه علمیه مجتهدین جوان) است.

در مردادماه ۱۴۰۰ انصاف نیوز گفت‌وگویی با آقای نادر فضلی، از اعضای باسابقه و بلندمرتبه‌ی انجمن داشت و در آن گفتگو در تلاش بود تا روایت انجمنی‌ها از آنچه پس از انقلاب بر آنها گذشته را هم مستند کند؛ دوقسمت از این گفت‌وگوها تاکنون منتشر شده است.

▪️سرنوشت میز انجمن در وزارت اطلاعات را در ادامه‌ی این گزارش بخوانید:

https://ensafnews.com/573169
@ensafnews
#سیدحسن_افتخارزاده #محمدجواد_مادرشاهی #طاهره_لباف #انجمن_حجتیه
@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Jan, 08:42


🔷 بازخوانی خلخالیسم!

🔸 میراث تندروی در مسیر انقلاب

✍️حسن نجفی

دکتر حسام‌الدین آشنا در نقد مستند «ضد قهرمان» که به زندگی خلخالی پرداخته، به نکته‌ای مهم اشاره کرده است: خلخالی را نباید صرفاً به‌عنوان یک فرد تحلیل کرد، بلکه او نماینده جریانی است که می‌توان آن را «خلخالیسم» نامید؛ جریانی که فراتر از یک شخصیت، با تندروی، خودسری و خشونت‌گرایی، در بسیاری از مقاطع انقلاب اسلامی ظهور کرده و همچنان در قالب‌های جدیدی به حیات خود ادامه می‌دهد.

این یادداشت، با الهام از تحلیل آشنا، تلاش دارد ابعاد این گفتمان را بررسی کرده و تأثیرات آن بر انقلاب و امروز جامعه را بازخوانی کند. آیا خلخالیسم، به‌عنوان یک گفتمان زنده، همچنان در رفتارهای سیاسی و اجتماعی ما ریشه دارد؟ و اگر چنین است، پیامدهای آن چیست؟

خلخالی در تاریخ انقلاب اسلامی به‌عنوان چهره‌ای تندرو شناخته می‌شود؛ کسی که تصمیمات سریع، اعدام‌های جنجالی و اقدامات بی‌مهابای او هنوز محل بحث است. اما خلخالی فراتر از یک فرد، نماینده یک گفتمان بود: گفتمان «پوپولیسم اسلامی- انقلابی» که بر خشونت، سطحی‌نگری و اقدامات آتش‌به‌اختیاری تکیه داشت.

این گفتمان به‌جای حل ریشه‌ای مسائل اجتماعی و سیاسی، تنها به مقابله با مظاهر مشکلات می‌پرداخت؛ از اعدام مخالفان تا تخریب مقبره‌ها و مصادره اموال. تفکری که گمان می‌کرد با حذف فیزیکی، شعارهای انقلابی محقق می‌شود.

تندروی‌های گفتمان خلخالیسم هرچند ممکن است در برخی موارد به‌ظاهر خاموش شده باشد، اما همچنان در رفتارهای سیاسی و اجتماعی امروز ما قابل مشاهده است. خودسری، بی‌توجهی به قانون، و ترجیح هیجان‌های زودگذر بر تدبیر بلندمدت، نمونه‌هایی از این میراث هستند.

نشانه‌های آن را می‌توان در برخی اقدامات لباس‌شخصی‌ها، هجوم به اجتماعات، یا حتی در تصمیم‌گیری‌های شتاب‌زده در عرصه‌های کلان مشاهده کرد. این رفتارها نشان می‌دهد که خلخالیسم تنها یک پدیده تاریخی نیست، بلکه به‌عنوان یک جریان فکری و عملی، همچنان در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ما حضور دارد.

خلخالی و جریان وابسته به او، در تضاد کامل با شخصیت‌هایی مانند آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله قدوسی و آیت‌الله خامنه‌ای قرار داشتند. این دو گروه نماینده دو نگاه متفاوت به مفهوم انقلابی‌گری بودند:

نگاه قانون‌گرایی و اعتدال که بر تدبیر و رعایت اصول دینی و اخلاقی تأکید داشت.

نگاه تندروانه و آتش‌به‌اختیاری که هرگونه اقدام، حتی خشونت‌آمیز را برای حفظ شور انقلابی مجاز می‌دانست.

این تقابل نه‌تنها در دهه نخست انقلاب، بلکه در بسیاری از بحران‌های پس از آن نیز تکرار شده و هزینه‌های سنگینی را بر کشور تحمیل کرده است.

خلخالیسم به‌عنوان یک گفتمان تندروانه، همواره آسیب‌زا بوده است. این گفتمان، به‌جای حل مشکلات اجتماعی، با اقدامات سطحی و نمادین به مشکلات دامن زده است. نمونه‌هایی از این آسیب‌ها عبارتند از:

حذف فیزیکی مخالفان به‌جای گفت‌وگو و تعامل.

تصمیم‌گیری‌های عجولانه.

تضعیف قانون‌گرایی و تقویت بی‌نظمی و خودسری.

ایجاد شکاف‌های عمیق سیاسی و اجتماعی به‌واسطه رفتارهای خشونت‌آمیز.

بازخوانی تجربه خلخالی و گفتمان تندروی وابسته به او، ضرورتی برای امروز ماست. اگرچه انقلاب اسلامی با شعارهای بزرگی آغاز شد، اما تداوم آن نیازمند قانون‌گرایی، تدبیر و دوری از تندروی است.

خلخالیسم باید به‌عنوان یک درس عبرت، نه‌فقط برای گذشته، بلکه برای حال و آینده تحلیل شود. تنها با عبور از این تفکر است که می‌توان به اهداف بلند انقلاب نزدیک شد و از آسیب‌های تندروی در امان ماند. امروز، بیش از هر زمان دیگری، نیاز به اعتدال، تدبیر و بازنگری در رفتارهای انقلابی داریم تا میراث انقلاب اسلامی حفظ شود.

#فرهیختگان #خلخالی #صادق_خلخالی #خلخالیسم #بازخوانی_خلخالیسم #تندروی #افراط‌گرایی #میراث_تندروی_انقلاب #ضد_قهرمان

@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Jan, 06:00


📚 معرفی کتاب

🔷 «من اطلاعاتی بودم»!

🔸 خاطرات علی مهدوی

✍️ رضا اکبری آهنگر

در این کتاب خاطرات یک افسر اطلاعاتی از حدود سال 1358 تا سال 1392 را می‌خوانید و با وقایعی جذاب از حوادث اوایل انقلاب تا سال های اخیر آشنا می شوید

کتاب «من اطلاعاتی بودم» که شامل خاطرات جذاب و جنجالی یک افسر اطلاعاتی از دوران تعقیب و مراقبت سپاه تا مسئولیت میز #انجمن_حجتیه و معاونت حراست مجلس و روایت‌کننده پشت‌پرده‌های ناگفته‌ای از این انجمن و برخی وقایع تاریخی انقلاب است.

پژوهشگر و نویسنده کتاب «من اطلاعاتی بودم» در مراسم رونمایی از این کتاب گفت: این کتاب خاطرات شفاهی یکی از افسران اطلاعاتی ایران و شامل روایت‌هایی درخصوص زندگی و کار پر تنش این مأمور در سال‌های ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۲ است که ابتدا در واحد تعقیب و مراقبت سپاه فعالیت می‌کرده و پس از تشکیل وزارت اطلاعات در سال ۱۳۶۳ وارد آن می‌شود.

رضا اکبری با تأکید بر اینکه این نخستین بار است خاطرات یک افسر اطلاعاتی منتشر می‌شود، افزود: پس از ورود به سازمان اطلاعات، راوی که در خصوص فعالیت‌های انجمن حجتیه مشکوک بوده، گزارش‌هایی را بدست می‌آورد که سبب می‌شود واحدی اختصاصی برای پیگیری این پرونده تشکیل و خود این فرد نیز مسئول میز انجمن حجتیه در وزارت اطلاعات ‌شود.

راضیه ولدبیگی، دیگر نویسنده این کتاب در این جلسه گفت: تنظیم اولیه کتاب برمبنای روال مرسوم ثبت تاریخ شفاهی و به صورت پرسش و پاسخ بود؛ ولی نظر ناشر این بود که کتاب به صورت نرم و داستان‌گونه روایت شود و بر این اساس با موافقت آقای اکبری این کتاب به یک رمان هیجان‌انگیز، جذاب و پر تنش پلیسی تبدیل شده است.

بخشی از کتاب:

در آینده توضیح خواهم داد که چند ماه قبل از انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری، گزارشی در مورد انجمن و انجمنی‌های حاضر در ریاست جمهوری خدمتشان تقدیم کردیم و در مورد مهندس #مادرشاهی هم مطالبی ذکر شد. چه بسا در عدم ورود ایشان به بیت رهبری مؤثر بود. #شیخ_حلبی به او پیام داد که به ایشان بگویید: رفتی به نظام خدمت کردی حالا با تی‌پا تو رو انداختن بیرون. این حرفهایش البته برای من اهمیتی نداشت.

بعد از آنکه حضرت آقا رهبر شدند و آقایانی که شال و کلاه کرده بودند که وارد دفتر رهبری بشوند، موفق نشدند و جا ماندند؛ آقای مادرشاهی شد مشاور وزیر صنایع. آن موقع آقای نعمت‌زاده وزیر بود. ما هم مانعی ایجاد نکردیم.

مشاور در واقع هیچ مسئولیت اجرایی ندارد. هر اتفاقی هم بیفتد میگوید به من چه؟ من فقط مشورت می دهم. مسئولیت نداشت، ولی نفوذ خوبی داشت، در واقع یک امکان خیلی خوب در اختیارش بود.

آن زمان این بحث پیش آمد که زنان جامعه بتوانند برای درمان بیماری‌های خاصی که احیانا دچارش می شوند به پزشک زن مراجعه کنند. خیلی از خانم ها به خاطر اینکه دکترشان مرد بود نمی توانستند مسائلشان را صریح عنوان کنند و طفلکی ها بیماریشان درمان نمی شد. پروژه ای مطرح شد تحت عنوان اینکه ما یک بیمارستان تخصصی در شهر قم برای خانم ها داشته باشیم؛ پیرو اجرا شدن و …

[مادرشاهی از مؤسسین دانشگاه علوم پزشکی تک‌جنسیتی فاطمیه قم بود و همسرش (طاهره لباف) را به ریاست آن منصوب کرد که در سال ۱۳۸۱ به دستور وزیر بهداشت درمان و آموزش پزشکی منحل شد.]

فهرست کتاب:

تعطیلی انجمن، هنر شیخ جلبی
نفوذ در نیروی خودی!
صد رحمت به محمدرضا پهلوی
ادعای انجمن
نفوذی یا عامل؟
انجمن و بهاییت
مبارزه پوچ
ما هوشمندانه بازی کردیم
و …

#کتاب #معرفی_کتاب #من_اطلاعاتی_بودم

@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Jan, 05:59


📚 معرفی کتاب

🔷 «من اطلاعاتی بودم»!

🔸 خاطرات علی مهدوی

✍️ رضا اکبری آهنگر

در این کتاب با وقایعی شنیدنی از حوادث اوایل انقلاب تا همین سالهای اخیر آشنا می‌شوید که کمتر شنیده‌اید، از خنثی کردن توطئه‌های کودتاچیان سالهای ابتدایی انقلاب‌ بدست جوانان تازه‌کار انقلابی، تا اعدام فرزند ناخلف انقلاب، صادق قطب‌زاده، و نیز بررسی دقیق مواضع انجمن حجتیه مهدویه. حرفهای ناگفته آقای مهدوی درباره انجمن حجتیه طی سالیانی که ایشان مسئولیت بررسی این گروه را داشته‌اند، افشا‌کننده ارتباط تنگاتنگ برخی از سران این گروه با خواص حوزوی و دانشگاهی و مسئولین است. حضور راوی در معاونت حراست مجلس شورای اسلامی و اتفاقاتی که در مجلس می‌افتد و مشاغل جدیدی که تجربه می‌کند از دیگر فصول این کتاب است.

#کتاب #معرفی_کتاب #من_اطلاعاتی_بودم

@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Jan, 05:29


🔷 وزارت نفت اسناد و متن #قرارداد_کرسنت را منتشر کند

👈 غلامحسین حسن‌تاش، کارشنارس‌ارشد حوزه انرژی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

✍️ این‌روزها تبعات قرارداد #کرسنت به وضعیت فاجعه‌باری رسیده است. بعد از رای به مصادره ساختمان متعلق به بازنستشگان صنعت نفت در لندن که شاید بدون اغراق یکی از ارزشمندترین ساختمان‌های شهر لندن و به‌واقع، در بهترین نقطه این شهر بود و گفته می‌شود که بیش از یک میلیارد پوند ارزش آن است، اینک رای به مصادره ساختمانی متعلق به شرکت ملی نفت ایران در رتردام هلند نیز به نفع شرکت کرسنت صادر شده است و در ادامه این روند اگر هنوز خسارت کرسنت پوشش پیدا نکرده باشد، ممکن است مصادره‌های بیشتری نیز اتفاق بیفتد.

✍️ از سوی دیگر، در داخل کشور جناح‌های سیاسی که به نظر می‌رسد متاسفانه هنوز به بلوغی نرسیده‌اند که منافع‌ملی را قربانی اهداف سیاسی و جناحی خود نکنند و متاسفانه همین نابالغی‌شان کار را به اینجا کشیده است، هریک برای دفاع از خود حرف‌های عجیبی می‌زنند که ممکن است کماکان به ضرر منافع‌ملی باشد و در دست نبودن اطلاعات درست و دقیق امکان قضاوت را برای مردم که رکن اول قدرت و رسانه‌ها که رکن چهارم قدرت هستند، فراهم نمی‌کند.

✍️ اینک که تشت قرارداد کرسنت از بام جهان افتاده است و دادگاه و اجرای احکام را از سر گذرانیده است و احتمالا همه جستجوگران غیر از ایرانیان به‌راحتی می‌توانند به اسناد آن دست پیدا کنند و چنین خسارت سنگینی را به کشور وارد کرده است؛ دیگر هیچ توجیهی وجود ندارد که متن قرارداد کرسنت و متمم‌های آن محرمانه تلقی شود.

✍️ مطبوعات و کارشناسان حق دارند که به این متن دسترسی داشته باشند تا بتوانند این قرداد را با قردادهای متداول گازی جهان مقایسه کنند و شرایط قرارداد را بررسی کنند و به قضاوت در مورد مقصران آن برسند تا امکان سوءاستفاده جناحی از آن گرفته شود و حقیقت کشف شود.

✍️ حالا دیگر شایسته است وزارت نفت اسناد قرارداد را منتشر کند و در اختیار پژوهشگران و رسانه‌ها قراردهد و اگر چنین نشود، به‌نوبه خود می‌تواند شک‌برانگیز باشد.

خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه‌روی شود هر که در او غش باشد

✍️ نگارنده کماکان معتقدم که همه جناح‌ها در این فاجعه‌ملی مقصرند. اگر قرارداد مطابق عرف قراردادهای معتبر گازی جهان منعقد شده بود و شاید اگر قرارداد با شرکت ملی امارات و یا شرکت معتبرتر و خوش‌سابقه‌تری منعقد شده بود، بهانه‌ای به دست کسی نمی‌داد که مانع اجرای آن شود و همچنین، کماکان معتقدم که گرچه اجرای قرارداد منافع کشور را تامین نمی‌کرد، اما عدم‌اجرای آن لطمه بیشتری به منافع کشور وارد کرد.

✍️ به عبارت روشن‌تر، در انتخاب بین بد و بدترِ اجرا یا عدم‌اجرای قرداد، عدم اجرای آن به مراتب بدتر بوده است ولذا هم منعقدکنندگان قرارداد مقصرند و هم جلوگیری‌کنندگان از اجرای آن مقصرتر و هم آنهائی که می‌توانستند در مقطعی کار را جمع کنند و جلوی خسارت بیشتر را بگیرند، بازهم مقصرتر.

✍️ همانطور که یک‌بار هم در مصاحبه‌ای عرض کردم، شاید آنچه در جریان این قرارداد اتفاق افتاده از روشن‌ترین مصادیق نیاز به ورود یک فصل‌الخطاب در کشور است و اگر فصل‌الخطابی وجود داشت که تنها جانب منافع‌ملی را می‌گرفت، شاید کار به اینجا نمی‌کشید.

✍️ پس از انتشار قرارداد و اسناد و مدارک آن اگر مجاب شوم که تحلیل و قضاوتم اشتباه بوده است، قطعا عذرخواهی خواهم کرد.

✍️ شاید موردکاوی این قرارداد و روشن شدن سهم خسارتی که هریک از جناح‌ها در جریان آن وارد کرده‌اند به رسیدن به آن بلوغ سیاسی که خط قرمز یا حد و مرز دعواهای سیاسی و جناحی‌مان منافع‌ملی باشد، یاری کند.

@javadrooh
#کرسنت #رسوایی_کرسنت
@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Jan, 11:10


🔷 ایران دلخواه همه!

✍️ یدالله کریمی‌پور

ارزیابی‌ام آن است که جمهوری اسلامی با سرشت، شاکله، جهت‌گیری و کارآمدی جاریش، مطلوب و دلبخواه تقریبا همه کشورهای همسایه است.‌ بنگرید:

۱- برای هر ۶ کشور جنوبی خلیج فارس نسبت به دوره پهلوی دوم، بس مطلوب و خوشایند تر است. زیرا برخلاف عصر پهلوی دوم، فاقد نفوذ بین‌الملی برای ایفای نقش ژاندارمی در این دریای نیمه بسته است. سهل است که تنها و منزوی و بلکه منفور مانده و فاقد پایگاه قدرت جهانی و یاور و پشتیبانی استراتژیک است؛

۲- برای اتحادیه اروپایی و به اغلب احتمال ایالات‌متحده, نا امنی ناشی از فرایند تغییر رژیم جمهوری اسلامی دهشتناک و پرخطر خواهد بود. زیرا احتمال این که با تضعیف جمهوری اسلامی سرتاسر آسیای باختری دچار بی نظمی شود، کم‌ نیست.‌ بنابراین در پی دستیابی به راه حلی کم‌ خطرند؛

۳- مطلوب همیشگی روس ها در قالب تزاریسم، اتحاد شوروی و فدراتیو کنونی‌، همسایگی با ایرانی ضعیف، دور از غرب و وابسته به خود بوده است؛

۴- ولی استمرار یک‌ حکومت منزوی‌، مهجور، با اقتصاد درهم ریخته و هویت ملی له شده، برای جمهوری ترکیه و جمهوری آذربایجان، از همه ملت های جهان‌ مطلوب‌تر است. اندیشه آذربایجان بزرگ و به ویژه ترکیه عثمانی گونه، اهدافی نیستند که باکو و آنکارا یک لحظه آن را فراموش کنند. چنین اهدافی با وجود ایرانی مقتدر‌‌، متحد و پیوسته به غرب، تریاکی برای این دو همسایه خواهد بود؛

۴- هم چنین برای طالب ها تداوم‌ استمرار جمهوری اسلامی با چنین ماهیت و هویتی از دهها منظر کمال مطلوب است. قطع حقابه ها، مهاجر پذیری بی دردسر و بلکه دلخواه، مساعد فرض کردن بستر برای دست اندازی به‌استان های خاوری در فرصت مناسب و...بهترین زمینه ها برای علاقه طالب ها به تداوم‌ جمهوری اسلامی با ساختار کنونی است؛

۵- برای عراق بما هو عراق، یعنی عراقی لائیک و متحد( با فرض اتحادکرد، سنی و شیعه)‌ ایرانی با قدرت ملی آرمانی خیلی نباید مطلوب باشد. البته حقیقتا مورد عراق پیچیده تر از آن است که بتوان در یک پارگراف بدان پرداخت و مهر خاتم بر آن زد؛

۶- به گمانم‌ تا جایی که به همسایگان و منطقه بر می گردد، تنها سه ملت اند که از قدرت یابی مجدد ایران و خروجش از انزوای بین المللی خشنود خواهند شد: ارمنستان، پاکستان و ... پیشترها در همین جا به اندازه کافی دلایل علاقه درازمدت این سه ملت را تشریح‌کرده ام.

@karimipour_k
#ایران_دلخواه_همه
@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Jan, 08:30


🔷موج خیزان راست‌گرایی و افول چپ‌گرایی!

روزنامه تلگراف با بررسی انتخابات در بیش از ۷۰ کشور جهان گزارش داد که احزاب چپ‌گرا در سال ۲۰۲۴ میلادی به پایین‌ترین سطح محبوبیت خود از زمان پایان جنگ سرد رسیده‌اند.

طبق این گزارش، راست‌گرایان در سال گذشته میلادی با جلب مجموعا بیش از ۱.۵ میلیارد رای‌دهنده در بیش از ۷۰ کشور به پیروزی‌های جهانی دست یافته‌اند.

در انتخابات ۷۳ دموکراسی جهان، میانگین سهم رای احزاب چپ‌گرا به ۴۵.۴ درصد کاهش یافته که کم‌ترین میزان ثبت‌شده در دوره مورد نظر است. در غرب اروپا و آمریکا، این رقم پایین‌تر و حدود ۴۲ درصد بوده است. این در حالی است که احزاب راست‌گرا توانسته‌اند بیش از ۵۵ درصد آرا را کسب کنند. این اختلاف ۱۳.۴ درصدی بزرگ‌ترین فاصله ثبت‌شده از سال ۱۹۹۰ تاکنون است.

علاوه بر این، احزاب راست‌گرای رادیکال نیز به رکورد تاریخی ۱۴.۷ درصد سهم آرای انتخابات در این دوره دست یافته‌اند. سیاستمداران رادیکال راست‌گرا در انتخابات کشورهای مختلفی از جمله فرانسه تا پاناما عملکرد موفقی داشته‌اند.

تلگراف نوشت در حالی که آمریکای لاتین تا چند سال پیش یکی از پایگاه‌های اصلی سوسیالیسم محسوب می‌شد، احزاب چپ‌گرای این منطقه نیز به شدت تضعیف شده‌اند.

#خیزش_راست‌گرایی #افول_چپ‌گرایی

@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Jan, 08:14


⭕️ گشایش در سنت!

🔹 رونمایی از کتاب “داود فیرحی”

♦️عصر دوشنبه ۲۴ دی، سی‌وهفتین نشست از سلسله نشست‌های دوشنبه‌های مجله بخارا با همراهی مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه و انتشارات نگارستان اندیشه به رونمایی از کتاب «اسلام، دولت، مشروعیت» که به اهتمام زنده‌یاد دکتر داود فیرحی گردآوری شده، اختصاص یافت و احمد موثقی، زهیر صیامیان‌گرجی، یاسر قزوینی و علی دهباشی در این برنامه به سخنرانی پرداختند. در ابتدا علی دهباشی پس از خوش‌آمدگویی به میهمانان گفت:«این کتاب نخستین بار در بهار ۱۳۸۲ در قالب یکی از شمارگان فصل‌نامۀ «فرهنگ و اندیشه» به سردبیری داود فیرحی منتشر شده است. با گذشت بیش از دو دهه از انتشار آن مقالات این مجموعه محل رجوع پژوهش‌گران و علاقه‌مندان است. در این کتاب تلاش شده با نگاهی به مهم‌ترین چالش‌های مشروعیت امر سیاسی به مباحثی نظیر نسبت اجتهاد و سیاست اجتهاد و مشروطیت، اصلاح‌طلبی دینی، عدالت و نظایر آن پرداخته شود».

در تداوم نواندیشان دینی
سپس احمد موثقی، عضو هیأت علمی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دربارۀ رویکردهای مختلف نسبت به سنت گفت: «ما سه نوع رویکرد نسبت به سنت داریم؛ یک رویکرد، احیای غیرانتقادی سنت است که شامل سنت‌گرایان و محافظه‌کاران می‌شود. رویکرد دوم، نفی سنت و دکانستراکشن (تخریب سنت) است که این هم هیچ‌جا جواب نداده است! ولی رویکرد سوم، سلسله و سنت فکری نواندیشان دینی و نوگرایان دینی است که مرحوم فیرحی در ادامۀ این رویکرد بود. نواندیشان دینی نقد و بازخوانی سنت (ریکانستراکشن) می‌کنند. مرحوم فیرحی در این حوزه بسیار مجهز ورود کرده بود و هم نگاه انتقادی به سنت داشت و هم به مدرنیته. در واقع برای این‌که بتوانیم به سنتزی برسیم و شیفتی به دوران مدرن و مدرنیته داشته باشیم، شناخت سنت از درون و نقد سنت از بیرون هم‌زمان لازم است. مرحوم فیرحی چنین رویکردی داشت و دنبال بازخوانی تمام آن مفاهیم در سنت و دین بود. بحث اجتهاد را مطرح می‌کرد و در حوزۀ سیاسی به مرحوم نائینی توجه خاص داشت، چون رویارویی ایرانیان با مدرنیته و اندیشه سیاسی مدرن مخصوصاً در مشروطه خودش را نشان می‌دهد.

اهمیت سیاسی اجتهاد
یاسر قزوینی، استادیار گروه تاریخ دانشگاه تهران با تکیه بر متنی از رشید رضا دربارۀ تحلیل مشروطه ایران گفت: «در یادداشت مرحوم رشید رضا چند نکته وجود دارد: یک نکتۀ خیلی جالب هست و آن این‌که در نگاه عربی به مشروطه ایرانی مظفرالدین‌شاه را خیلی برجسته می‌کنند که قابل پژوهش است. در متن رشید رضا مطرح می‌شود که برخلاف باور مردم این خود علما بودند که در صف اول مشروطه‌طلبان قرار گرفتند و ندای اصلاح سردادند و این خیلی برای مردم آن زمان شگفت است و جایی می‌گوید، اهل بصیرت می‌دانند که قول به وجوب اجتهاد در دین نوری است که در دل علمای فارس افتاده و آن ها را به این جاده مستحکم رهنمون شدند. در ادامه مقداری توضیح می‌دهد که در میان اهل سنت چیزی وجود دارد با عنوان سد باب اجتهاد که در شیعیان این سد وجود ندارد و می‌گوید هر چه این موضع در میان اهل سنت کم‌رنگ‌تر شد، گویی که در میان شیعیان پررنگ‌تر شد.

افق‌گشایی در سنت
زهیر صیامیان‌گرجی، استادیار گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی در ادامه دربارۀ از اهمیت مقالات داود فیرحی و این مجموعه گفت: «در این جلسه با یاد دکتر فیرحی می‌خواهم این مسأله را مطرح کنم که با مرگ مولف یک ایده و اثر نسبت خوانندگان آن اثر و آراء با مولف به چه شکلی است؟ اگر امروز دکتر فیرحی بود نسبت به مسائلی که در حوزۀ فکری، فرهنگی و سیاسی جامعه ما- که موضوع پروژه‌های ایشان هست- چه دیدگاه‌هایی ارائه می‌کرد؟ نسبت دیدگاه‌های متاخرترش با دیدگاه‌های متقدم‌تر او در چیست؟ می‌توانیم از یک مکانیسم برای تبیین این مسأله صحبت کنیم که «مکانیسم نشر» است. مکانیسم نشر و رسانه همان ساز‌وکاری است که معیاری به ما می‌دهد تا بتوانیم دیدگاه‌های متفکران را در بایگانی دانش که به شکل تاریخی آرشیو شده به دست بیاوریم. کتاب «اسلام، دولت، مشروعیت» در دهۀ ۸۰ گردآوری شده و مجدداً در شرایط کنونی بازنشر شده است.

https://saazandegi.ir/wp-content/uploads/2025/01/InShot_20250116_084329904-1024x1024.jpg

برای خواندن ادامه این مطلب به سایت سازندگی مراجعه کنید:

https://saazandegi.ir/گشایش-در-سنت/

#فرهیختگان #فیرحی #داود_فیرحی #گشایش_در_سنت #اسلام #دولت #مشروعیت

@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Jan, 05:30


🔷 هدیه‌ای که مرده‌شور کم داشت!

✍️ غلامرضا نظربلند

🔹نقل است که حاکمی به هنرمندی چیره‌دست سفارش دوخت روتختی داد. کار به انجام رسید و تحویل داده شد. حاکم به وقت رونمایی، در حالی که از فرط چشم‌نوازی بافته سفارشی ذوق‌زده شده بود، اجازه داد که اطرافیان حاضر در مراسم هم احساس خود را ابراز کنند. واکنش همگی حکایت از آن می‌کرد که زیبایی دستبافت چشم‌شان را گرفته است. حاکم آن‌گاه از بافنده هنرمند خواست که نظرش را درخصوص بهترین مورد استفاده از روتختی ابراز کند. پیشنهاد او این بود که آن بافته به کار آراستن تابوت حاکم بیاید. این آخرین جمله قهرمان داستان ما بود، چراکه حاکم با شنیدن پیشنهادی که مرگ با خود به همراه داشت، حکم به قتل او داد.

🔹داستان هدایای شبکه‌ای از سیما به میهمانان خود که در روزهای اخیر به شدت بازنشر شده است، داستان تلخ و در عین حال درس‌آموز پیش‌گفته را تداعی می‌کند. اما تفاوت و شگفتی این است که این جعبه جادویی که قرار بود بدل به دانشگاهی جامع شود و محصولات برتر فرهنگی تولید کند و به کار جمهور اهالی کشور و دیگرانی که می‌خواهند از فرهنگ و ادب این مرزوبوم الگوبرداری کنند بیاید، به قدری تنزل پیدا کرده و به قهقرا رفته که موجب دل‌شکستگی میهمانان برجسته خود که هر کدام به اعتبار الگوبودن‌شان به برنامه دعوت شده بودند، می‌شود.

منبع : شرق

@chandsanieh_news
#هدیه_مرگ
@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Jan, 05:29


☑️ اتحاد در مقابل تفرقه!*

▫️آرنو برتران|فرهاد قدوسی

می‌دانم همیشه کمی ساده‌انگارانه و متکبرانه است که بگوییم "آن کشور دیگر کار بهتری انجام می‌دهد"، به‌ویژه در میانه یک فاجعه، اما نگاه به نحوه مدیریت فجایع توسط آمریکا در مقایسه با چین - نه فقط در مورد آتش‌سوزی‌های اخیر لس‌آنجلس، بلکه به طور مداوم - واقعاً نشان‌دهنده جایگاه امروز هر دو جامعه است.

در اصل، این موضوع درباره اتحاد در مقابل تفرقه است. در چین، فجایع همیشه به عنوان فرصتی برای نمایش و تقویت همبستگی اجتماعی تلقی می‌شوند: "ما به طور جمعی با این مسئله روبرو هستیم، با بسیج همگانی بر آن غلبه خواهیم کرد، ما مردم با عمل یکپارچه می‌توانیم با هر چالشی مقابله کنیم."

آتش‌سوزی‌های چونگ‌کینگ در سال ۲۰۲۲ نمونه عالی از این موضوع بود. آتش در شرایطی که شاید حتی از لس‌آنجلس هم سخت‌تر بود شعله‌ور شد، با گسترش آتش به عرض ۳ کیلومتر در ارتفاع بالا، بدون منابع آب در دسترس یا جاده‌های آسفالت برای رسیدن به آتش. واکنش، هماهنگی فوق‌العاده‌ای بین دولت و جامعه بود: تیم‌های آتش‌نشانی از چندین استان در کنار ده‌ها هزار داوطلب محلی که زنجیره‌های انسانی در شیب‌های ۶۰ درجه‌ای کوه‌ها تشکیل دادند تا تجهیزات را دست به دست منتقل کنند، کار می‌کردند. موتورسواران (با توجه به نبود جاده آسفالت، فقط موتورکراس می‌توانست به آتش برسد) زنجیره‌های تأمین در مسیرهای باریک کوهستانی تشکیل دادند. با استفاده از تاکتیک‌هایی مانند سوزاندن کنترل‌شده (مبارزه با آتش توسط آتش)، تلاش‌های جمعی موفق شدند با وجود دمای بالای ۴۰ درجه سانتیگراد، آتش را در تنها هشت روز مهار کنند.

آنچه واکنش را به‌ویژه قابل توجه می‌کرد، ماهیت همه‌جانبه اجتماعی آن بود. وقتی مهندسان نیاز داشتند سریعاً یک آتش‌بُر ۱۰ کیلومتری در جنگل متراکم برای محافظت از هسته کوه ایجاد کنند، آنها شبانه‌روز در کنار داوطلبانی که با اره‌های برقی در پاکسازی درختان کمک می‌کردند، داوطلبان دانشجو که بطری‌های آب را از شیب‌ها بالا می‌بردند، و رستوران‌های محلی که عملیات عادی خود را تعطیل کرده بودند تا برای آتش‌نشانان و داوطلبان غذای رایگان بپزند، کار می‌کردند. دولت ساختار فرماندهی و هسته حرفه‌ای را تأمین کرد، اما این بسیج خودجوش جامعه - از دانش‌آموزان دبیرستانی تا روستاییان ۹۵ ساله که برای آتش‌نشانان آشپزی می‌کردند - بود که به واکنش نیروی غالب خود را داد. و کل چین به صورت زنده در رسانه‌های اجتماعی تلاش‌ها را تشویق می‌کرد، تشویق‌ها را به اشتراک می‌گذاشت و به افراد حاضر در صحنه "زنده باد!" (雄起) می‌گفت. وقتی سرانجام آتش‌ها مهار شدند، دیگر به عنوان یک فاجعه دیده نمی‌شد بلکه به عنوان داستانی از پیروزی جمعی که معنای "چین" را در ذهن مردم تقویت می‌کرد.

تضاد با آنچه در لس‌آنجلس شاهد هستیم نمی‌تواند آشکارتر باشد. به جای متحد کردن جامعه، آتش‌سوزی‌ها به میدان نبرد دیگری در جنگ‌های فرهنگی آمریکا تبدیل شده‌اند. راست‌گرایان ابتکارات DEI و رهبری زنان در آتش‌نشانی را مقصر می‌دانند. چپ‌گرایان به انکار تغییرات اقلیمی یا مصرف آب میلیاردرها اشاره می‌کنند. برخی از آن احتمالاً درست است اما نتیجه نهایی این است که جامعه‌ای که می‌توانست در بحران متحد شود، در عوض بر سر روایت‌های رقیب از سرزنش، حتی در حالی که آتش‌ها همچنان می‌سوزند، خود را از هم می‌درد.

این فقط درباره آتش‌سوزی‌های لس‌آنجلس نیست - این به الگویی در نحوه برخورد آمریکا با فجایع، یا تقریباً هر مسئله‌ای که امروزه به طور جمعی با آن روبرو می‌شوند، تبدیل شده است. مسئله کمبود امکانات نیست - کاملاً این است که جامعه آمریکا به عنوان یک کل ظاهراً دیگر وجود ندارد: آنها آنقدر از یکدیگر متنفرند که ماشین اقدام جمعی کاملاً از کار افتاده است، و حتی واکنش اولیه به فاجعه هم فلج می‌شود زیرا همه عجله دارند بحران را در روایت مورد نظر خود از سرزنش جای دهند.

برخی خواهند گفت همیشه اینطور بود: ایالات "متحده" هرگز متحد نبود. اما من اینطور فکر نمی‌کنم. فقط ۱۱ سپتامبر را به یاد بیاورید: نه چندان وقت پیش، آمریکایی‌ها هنوز می‌توانستند در بحران متحد شوند. البته، واکنش جمعی که پی آمد به طرز دیوانه‌واری مخرب بود و در واقع در شکل‌گیری آمریکای منقسم امروز نقش داشت. اما حداقل ماشین اصلی اقدام جمعی هنوز کار می‌کرد - برای بهتر یا بدتر (که خیلی بدتر شد) مردم هنوز می‌توانستند تهدید مشترک را درک کنند، هدف مشترک داشته باشند و به عنوان یک جامعه واحد عمل کنند.

https://x.com/RnaudBertrand/status/1878628964543152575?t=y8_6t79uNRvGmI2NGTz9zw&s=19

https://x.com/FGhoddoussi/status/1878640592600682561?t=yIqac5C3g0QMa7qEPfgduQ&s=19

ادامه در پیوند زیر
t.me/BetweenDichotomies/198?single

@yekhezaran
#اتحاد #همبستگی #تفرقه #تنفر
@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Jan, 18:40


🔹در سوگ همکار دیرین؛ داور!

عباس آخوندی

🔻در نشیمن نشسته بودیم که خانمم گفت: داور خودکشی کرده‌است. گفتم: از کجا می‌گی: گفت: همه‌جا پخش شده‌است. بُهتم زد. ناباورانه به شبکه‌های اجتماعی مراجعه کردم و دریافتم که دختران خوبش پایان زندگی او را اعلام کرده‌اند. مدتی میخکوب بودم. سپس به خانمم گفتم: این پایان زندگی با توجه به روح و روان ناآرام او در خارج از کشور باورکردنی است. او یارای ادامه زندگی را نداشت.

🔻سال 1361 بود که از داور و تعداد دیگری از دانشجویان دانشگاه شیراز خواستم که برای نوسازی حوزه‌ی معاونت سیاسی و اجتماعی وزارت کشور به جمع ما جوانان انقلابی که عمدتا از جهاد سازندگی به وزارت کشور رفته‌بودیم بپیوندد. او هم آمد و فکر کنم که مسئولیت اداره دوم سیاسی را در اداره کل سیاسی وزارت کشور برعهده گرفت. آن زمان‌ها مجاهدین (منافقین) روزانه تنها در تهران تا 45 نفر را ترور می‌کردند. تمرکز داور بر تحلیل رفتار سیاسی این گروه و سایر گروه‌های تروریستی بود. او بر خلاف ظاهرش، فردی پرکار و پرمطالعه بود. صدها صفحه گزارش از او در آرشیو وزارت کشور به‌یاد مانده است. یک‌سره مطلب می‌خواند و می‌نوشت و گزارش تهیه می‌کرد. لیکن، مقید به هیچ نظم اداری نبود. روحی سرکش و طغیانی داشت. دوست داشت که همواره در جمع باشد و با جمع کار کند. گاهی بخواند و گاهی بنویسد و گاهی با دوستان جوک بگوید. اساسا ساختار معاونت سیاسی طوری بود که همه هم‌قد و قوراه بودیم و روابط اداری هم چندان حاکم نبود. اغلب هفته‌ها رفت‌وآمدهای خانوادگی شبانه داشتیم. هنوز شامی که خانه داور پس از به‌دنیا آمدن دومین دخترش مسمی بادمجان خوردیم یادم نمی‌رود.

🔻داور به خاطر انقلاب از خانواده‌ی پدری‌اش تقریبا جدا شده‌بود. هرچند در خانواده‌ای مرفه به‌دنیا آمده‌بود، در وضعیت تنگنای مالی سختی زندگی می‌کرد. و همه‌چیز را به جان خریده بود. روحی رها و بی‌قرار داشت. و در نوشتن بی‌محابا بود. فردی به‌غایت دوست‌داشتنی و مهربان بود. کار جمعی را خوب بلد بود. با جمع به‌خوبی ارتباط برقرار می‌کرد و با طنز خود به جمع روحیه می‌داد. در کار خودش بسیار تیزبین بود. وطن‌خواه بود و در این ارتباط به نکات دقیقی توجه می‌کرد. در همان فضای جنگ هیچ‌گاه از نقد اوضاع دست برنمی‌داشت و حرفش را می‌زد و گاهی اطرافیانش را دل‌آزرده می‌کرد. پس از مهاجرت نیز استقلال خود را حفظ کرد. تا آنجا که من می‌دانم هیچ‌گاه به بیگانگان و گروه‌های وابسته تا پایان عمر وابسته نشد. هرچند در بیرون ازمرزها زندگی می‌کرد و با جمهوری اسلامی هم چندان سر سازش نداشت، لیکن، هم‌چنان وفادار به ایران باقی ماند. به هرروی، همکاری ما تا آبان 1364 ادامه داشت تا زمانی که من از وزارت کشور رفتم. داور هم پس از آن از وزارت کشور رفت و به تدریج به جهانی که دلبستگی بیشتری به آن داشت یعنی طنز، ادبیات، سینما و هنر پرداخت و متاسفانه در این دوره جمع خانوادگی‌اش از هم پاچید. پس از آن جز دیدارهایی که در گوشه‌وکنار و یا رویدادهای جمعی با هم داشتیم کمتر او را دیدم. تا سال 1377 که داور تلفنی زنگ زد و احوال‌پرسی کرد. از مزاحمت‌هایی که برای‌اش ایجاد می‌شد دلخور بود و شکوه داشت.    

🔻در سال‌های گذشته بارها دل‌تنگش می‌شدم و دوست داشتم که ببینمش. لیکن، با توجه به اقامتش در خارج از کشور و این اواخر در امریکا امکان‌پذیر نبود. به هر روی، داوری که من می‌شناختم زندگی در محیطی دور از حال و هوای ایران برای‌اش سخت بود. او مانند ماهی‌ای بود که از بد روزگار در آکواریم قرار گرفته بود. هر چند احتمالا خیلی چیزها برای‌اش فراهم بوده، لیکن محیط فرهنگی و اجتماعی روح و روان سرکش او را خرسند نمی‌کرده است. به قول خودش در یک وضعیت آنومی اجتماعی قرار گرفته بود. او فردی ملی و ایران دوست بود. با توجه حس کار جمعی که داشت حتما دوست داشته است که در این سن و سال در جمع دوستان هم‌پال باشد. افسوس که وضعیت ایران مدتی است به فرزندان خود سخت می‌گیرد و آنان را از دامن مادر خود می‌راند. یادش به‌خیر و روحش شاد و در آرامش باد.  

منبع : این یادداشت در روزنامه شرق در تاریخ 29/10/1403 انتشار یافت.

#داور #ابراهیم_نبوی

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Jan, 18:31


🔷 دریغ آقای نبوی، دریغ!

✍️ محمدحسین روانبخش

▪️ هم نزدیک است و هم دور، هم شیرین است و هم تلخ، هم افتخارآمیز است و هم تاسف برانگیز؛ دوم خرداد آمده بود، «امید» مثل باران همه را به هوای قدم‌زدنی دوباره از خانه بیرون می‌کشید و «سیاست» غمزه می‌فروخت و همه را به خود می‌خواند. آدم‌هایی انگار دوباره متولد می‌شدند و قلم‌هایی گویی دوباره شکوفا می‌شدند. سید ابراهیم نبوی و قلمش در آن روزها چنین بودند ...

▪️ ما روزنامه سلام بودیم، اما اعتراف می‌کنم که از خانه که راه می‌افتادم طاقت نداشتم که به روزنامه برسم و از آرشیو «جامعه» را بردارم و بخوانم. از سر کوچه روزنامه را می‌خریدم و در راه ستون‌هایی را می‌خوانم؛ اول از همه «ستون پنجم» نبوی را ... و اعتراف می‌کنم که بعد از آن، تا سال‌ها سعی کردم که مثل او بنویسم و نتوانستم.

▪️ اولین بار که دیدمش از زندان بیرون آمده بود؛ مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی کیهان کرده بود و من، جوان خام دنیای سیاست را آزرده بود. در هفته‌نامه‌ی «جامعه‌ی مدنی» طنزی با لحن خودش برای او نوشته بودم، و او آمده بود تا «جوجه امسالی را ببیند که دارد به جوجه پارسالی جیک‌جیک یاد می‌دهد». طبیعتا هر دو از هم گلایه داشتیم. گفتم که شما برای ما قهرمان بودید و نباید چنین می‌کردید. گفت که مزخرف می‌گویم و گفت که برایش سینمای برگمان از کل دوم خرداد مهم‌تر است و ...‌

▪️ همچنان که دوم خرداد برایم کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شد، سیاست برایم زشت‌تر می‌نمود و امید جای خود را به درد می‌داد. حرف‌های نبوی برایم تازه معنا پیدا می‌کرد. خاتمی هم در نامه‌ی خداحافظی‌اش به سخن گالیله به نقل از برتولد برشت اشاره کرد: بدبخت ملتی که محتاج قهرمان باشد‌‌.

▪️ نه ابراهیم نبوی و نه دیگران دیگر برایم قهرمان نبودند؛ بسیاری از سیاسیون به مرور برایم از چهره‌هایی محبوب به شیادانی پوچ و منفعت‌طلب بدل شدند اما نبوی نه؛ قلم او و اندیشه‌ای که در نوشته‌هایش موج می‌زد، علاقه‌ام را به او نگه می‌داشت و کامم را هر بار بیش از قبل شیرین می‌کرد. تازه می‌فهمیدم که راه را درست نیامده‌ بودم و سینمای برگمان مهم‌تر بود. دریغ که وقتی به سیاست آلوده شدی دیگر نمی‌توانی ترکش کنی!

▪️ سید ابراهیم نبوی بسیار به من آموخته است. دبیرستان که بودم گل‌آقا می‌خواندم و نمی‌دانستم که بسیاری از طنزهای شیرینش از نبوی است، بعد از دوم خرداد علاوه بر طنزهایش، مصاحبه‌های فوق‌العاده‌اش درس‌هایی به من می‌داد که کمتر جایی یافت می‌شد. هر چه می‌نوشت می‌خواندم و وقتی یک‌بار در خارج از کشور اعلام کرد که دیگر طنز روزانه نمی‌نویسد تا به نوشته‌هایی ماندگارتر بپردازد، هم ناراحت شدم و هم خوشحال.

▪️ نمی‌دانم این سال‌های آخر بر او چه گذشت. چگونه از آن امید‌های سرشار سه دهه پیش هیچ نمانده بود، حتی به اندازه‌ای که بی‌خیال بنشیند و «توت فرنگی‌های وحشی» برگمان را چندباره ببیند و آرام بخوابد! از آن همه ذوق و نبوغ طنز، از آن همه دیوانگی‌های حسرت برانگیز، از آن همه بهانه برای ادامه دادن ... چطور از آن همه هیچ نمانده بود؟!

▪️ کاش هیچ صاحب استعدادی، هیچ قلم به دستی و هیچ صاحب اندیشه‌ای سراغ سیاست نمی‌رفت و آن را برای اهالی کم‌مایه و منفعت‌طلبش می‌گذاشت. کاش سید ابراهیم نبوی در آن سال‌های پرامید، به جای دوم خرداد به سینمای برگمان می‌پرداخت.

#فرهیختگان #ابراهیم_نبوی #سید_ابراهیم_نبوی

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Jan, 11:50


🔷 کینهٔ غیربشری!
🖊 شورای سردبیری
خیلی سال پیش، هنگامی که عبدالناصر، رئیس‌جمهوری مصر، کانال سوئز را ملی کرد و بریتانیا و اروپا را به دردسر انداخت، انگلیسی‌ها که ادارهٔ کانال را نیز در دست داشتند در صدد برانداختن او برآمدند. با کمک فرانسه به کانال یورش بردند، نشد؛ دنبال کودتا رفتند، نشد؛ خواستند او را با سیگار سمی بکشند، نشد؛ خواستند با ریش‌تراشی که منفجر می‌شد (مثل پیجرهای اسرائیل) بکشند، نشد؛ خواستند دکترش را بخرند تا به او سم بدهد، نشد ... به خاطر نمی‌آورم چند کلک دیگرِ آن‌ها در برابرِ اقبالِ ناصر شکست خورد، اما نکته این است که آنتونی ایدن، نخست وزیر بریتانیا در دوران ناصر به بیماریِ کینه به ناصر مبتلا شد. برای آن‌ها که نمی‌دانند بگوییم که او همان کسی است که در دوران وزارت امور خارجه‌اش، ارزان‌ترین و البته پرمنفعت‌ترین کودتای انگلستان، به آسانی در ایران انجام شد و مصدق را که مانند خنجر در پهلوی بریتانیا فرو رفته بود سرنگون کرد و ایران را به دامان انگلستان برگرداند؛ اما ایدن در مورد ناصر چنین شانسی نداشت و دائما در بارهٔ لزومِ حذف ناصر توهم داشت. بیماری ناصرستیزی‌اش باعث شد گاهی از خشم اشیاء دفتر نخست‌وزیر را به دیوار بکوبد و این مرض چنان شدت یافت که بر وضعیت جسمی‌اش نیز اثر گذاشت. عمل جراحی که شد، زخمش خوب نمی‌شد، چون داروی اعصاب قوی به او می‌دادند. عاقبت هم مصر را به دامان اتحاد شوروی انداخت. نقل است در جلسه با آیزنهاور، رئیس‌جمهور ایالات متحده بدون اختیار شروع کرد در بارهٔ چگونگی کشتن ناصر صحبت کند که آیزنهاور اصلاً جوابش را نداد. ایدن، دچارِ بیماریِ دشمن‌دیدنِ ابدی با ناصر شده بود.
این وضعیت را می‌توان نتیجهٔ شخصی کردنِ خط مشی در امور غیرشخصی توصیف کرد. از آفت‌های مهم ادارهٔ مؤسسات و نهادها و کشورهاست؛ زمانی که یک نفر در جایگاه تصمیم‌گیری است و دیگران جایگاه، قدرت و یا جربزهٔ مخالفت با تصمیماتش را ندارند یا نمی‌یابند و او در مورد امری عمومی، بر اساس انگیزه‌های شخصی بر رویکرد و روش خود بدون انعطاف می‌ماند و به احتمال زیاد ایجاد زیان می‌کند. در چنین حالتی، شخص برای پذیراندن خط‌مشی خود فاقد استدلال منطقی است ولی هر شبه‌دلیلی که عرضه می‌کند، به خاطر جایگاهش از سوی دیگران پذیرفته می‌شود و فرمان‌هایش اجرا می‌شوند. در بریتانیا، اطاعت از دستور ایدن برای کشیدن یک نقشهٔ دیگر برای کشتن ناصر، طبق سلسله‌مراتب انجام می‌شد، اما در آلمانِ هیتلری فرامینِ پیشوا به دلیلی دیگر اجرا می‌شدند: پیش از شروع عملیاتِ بارباروسا و تهاجمِ گسترده به اتحاد شوروی، تقریباً کل ستاد ارتش آلمان (ورماخت) با این تهاجم مخالف بود چون جنگ در دو جبههٔ گسترده را نادرست می‌دانست اما چون کسی نمی‌توانست روی حرف پیشوا حرفی بزند و اعضای حزبِ نازی نیز او را نابغهٔ استراتژی می‌دانستند و برایش هورا می‌کشیدند، آلمان به مسیر شکست و نابودی افتاد.
نمونهٔ تازهٔ این خردمندیِ دردسرآفرین را نیز می‌توان در وجود پوتین یافت. همهٔ اعضای دولتش را نفر به نفر جلوی دوربین کشید و پرسید «آره یا نه»؟ به یک مقام امنیتی‌اش که در درستیِ حمله به اوکراین درنگ و تردید کرد چنان نهیب زد که طرف حرفش را قورت داد و گفت هرچه شما بگویید. عاقبت را هم که می‌دانید. پا در باتلاق اوکراین گذاشت که بسیاری معتقدند تلهٔ غرب بود.
شخصی کردنِ امور عمومی و این احساس که آنچه من می‌خواهم خواستِ همه است و از آن حمایت می‌کنند، در ابعاد کشوری به فاجعه می‌انجامد. کینهٔ ایدن به ناصر، هیتلر به استالین یا پوتین به زلنسکی، همگی حاکی از ابعادی از پارانویاست. گاه این پارانویا خودِ شخص و حداکثر خانواده‌اش را می‌آزارد ولی وقتی‌که شخصِ پارانوئید عصای قدرت دارد، مصیبت، ملی خواهد بود.
انگلیسی‌ها به حزب ایدن، آلمانی‌ها به پیشوا و روس‌هابه پوتین رأی دادند و زیان دیدند. تفاوتشان در این است که ایدن که رفت، بیماری‌اش را با خود برد، اما برای آلمان که پیشوایش سیستم را به مادام‌العمری تبدیل کرد و برای روسیه که پوتین در مسیر مادام‌العمر کردنِ سروریِ خویش است، رویارویی با فاجعه، مداوم و گریز‌ناپذیر بوده و هست.
در واقع، کشورهایی که به این بلیه مبتلا شده‌اند دو گریزگاه بیشتر ندارند؛ یا بیماریِ شخصِ پارانوئید آن‌قدر شدت گیرد که کسی را به جای او بیاورند (انگلیسی‌های مسلح به نظام دموکراتیک، ایدن را مرخص کردند و مک‌میلان را آوردند) و یا اتفاقی غیرمنتظره بیفتد؛ مثل مرگ، کودتا، انقلاب، تهاجم خارجی و ‌...!
راستش را بخواهید، فقط ظرفیت مردمان کشور است که نوع حذفِ پارانوئیدها یا دیکتاتورهای آهنین‌مشت را تعیین می‌کند. انگلیسی‌ها انتخابات کردند، آلمانی‌ها آنقدر اطاعت نشان دادند تا هیتلر از ترس اسارت خودکشی کرد و مردم عراق در استقبال از سرباز آمریکایی هلهله کردند.
خدا عاقبت همه را به خیر کند!
@jameeno
#کینه_غیربشر #کینه_شتری
@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Jan, 07:31


🔷 معاهده مشترک جامع راهبردی ایران و روسیه!

🔹 متن معاهده مشترک جامع راهبردی ایران و روسیه منتشر شد

متن معاهده مشترک جامع راهبردی جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه که روز جمعه ۲۸ دی‌ماه ۱۴۰۳ در آیینی در کرملین به امضای مسعود پزشکیان و ولادیمیر پوتین رؤسای جمهور دو کشور رسید، در قالب یک مقدمه و ۴۷ ماده منتشر شد.


منبع : ایرنا

متن کامل این معاهده را در لینک زیر بیابید:

https://akharinkhabar.ir/politics/10367935/%D9%85%D8%AA%D9%86-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%87%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%B4%D8%AA%D8%B1%DA%A9-%D8%AC%D8%A7%D9%85%D8%B9-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A8%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B1%D9%88%D8%B3%DB%8C%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1-%D8%B4%D8%AF

#معاهده_مشترک_جامع_راهبردی_ایران_و_روسیه

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Jan, 06:31


🔴 زندگی یک ملت با طنز ساخته نمی‌شود!

✍️ جواد رنجبر درخشی‌لر

کارهای آقای ابراهیم نبوی را دوست نداشتم و اصلاً در حوزۀ علاقه و مطالعۀ من نبود. ولی طبعاً از خودکشی ایشان ناراحت شدم.

خودکشی انتخاب شخصی است و باید به آن احترام گذاشت؛ هر چند انتخابی از سر جُبْن است؛ فرار از مسئولیت. کسی که خود را رها می‌کند نباید عزیزتر از کسی باشد که می‌ماند و می‌سازد.

گفتنش آسان نیست. نگفتنش هم اخلاقی نیست. خودکشی جهان‌پهلوان تختی هم با همۀ بزرگی و شکوهی که او خود داشت، فرار از مسئولیت و رها کردن خود بود. ما اخلاقاً حقِّ فرار شخصی نداریم. خانواده، وطن و کسانی که با ما رابطۀ کاری یا دوستانه یا عاطفی دارند، مسئولیتی بر گردن ما دارند. بنابراین از خودکش‌ها قهرمان ساختن اخلاقی نیست.

دیدم برخی از افراد با کنایه یا صریح،‌ وطن را مقصر خودکشی نبوی می‌دانند. از نظرِ این افراد وطن، رستورانی مجلل است و مردم در آن نشسته‌اند تا لذیذترین غذاها را با گران‌قیمت‌ترین قاشق و چنگال بخورند. اگر کوچکترین خللی در خدمات رستوران پیش آمد می‌توان قهر کرد، مهاجرت کرد یا خود را کشت. گزینۀ ساختن، کوشیدن و اندیشیدن، غیرفعال است. اما وطن باغی است که با کار و تلاش همۀ افراد حاضر در آن آباد می‌شود یا ویران می‌گردد. ایران، مادری است به قدر کافی مهربان و به قدر کافی ثروتمند. ما فرزندان شایسته‌اش باید باشیم؛ که نیستیم.

و دیگر این که باید رها بشویم از غمگینی و ناله و آه، به هر بهانه. خمودگی و در خود فرورفتن و از امر سیاسی و فرهنگی غم‌نامه ساختن در این دنیای پرشتاب، کاری پیش نمی‌برد. سوگوار کودتاهای تصوری و دموکراسی‌های نداشته و رهبران ضعیفِ رستم‌پنداشته شده راه به جایی نمی‌برد.

من خودکشی ابراهیم نبوی را شبیه مرگ غلامحسین ساعدی می‌بینم. این دو مرگ دردناک، پیامی روشن دارد. وطن و سیاست را نمی‌توان به بازی گرفت. کسانی که روحِ اصیلِ محافظه‌کاری سیاسی را فدای هیجاناتِ سیاسی می‌کنند، خودشان نخستین قربانی‌اند. ابراهیم نبوی برخلاف عبید زاکانی در دورانِ کهن و علامه دهخدا در دوران جدید، یاریگر ساختن نبود، دستیار ویران کردن بود و شاید خود و وطن و سیاست را هم موضوع طنز می‌دید و بنیان‌های استوارترش را نمی‌دید. نبوی در نظامی گفتاری می‌گفت و می‌نوشت که وهم بر واقعیت و رؤيا بر آگاهی برتری دارد.

به هر حال پایانِ تلخ ابراهیم نبوی سخت تأسف‌بار است، اما شاید امیدی بر پایان تفنّن سیاسی و بازی با زندگی ملت باشد.

@IranDel_Channel

#طتز #خودکشی #وطن #مام_وطن #خودکشی_سیاسی #نقد_خودکشی_سیاسی

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Jan, 05:30


🔷 شترمرغان سیاست!

✍️ سرمقاله هم‌میهن

29 دی 1403

🔹شترمرغ هم حیوان عجیبی است حداقل از منظر انسان؛ زیرا «به شترمرغ گفتند بار ببر، گفت مرغم گفتند بپر، گفت شترم». حالا حکایت برخی شده که از موضع قدرت برای همه از جمله رئیس‌جمهور تعیین‌تکلیف می‌کنند. گویی تمامی قدرت کف دستشان است. بعد که می‌گویی خُب! مسئولیت حل مسائل را هم بپذیر، می‌گویند این ربطی به ما ندارد و دولت باید پاسخگو باشد.

🔹نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که مردم برای حل مسائل کشور بیش از هر چیز معتقدند که باید تحریم‌ها حل شوند. متاسفانه کمتر از هر مورد دیگر نیز امید به حل مسئله تحریم‌ها دارند. چون می‌دانند مخالفان داخلی حل تحریم‌ها بسیار کوشاتر از مخالفان خارجی آن از جمله اسرائیل هستند. افکار و سیاست‌های این جماعت سراسر متناقض است.

🔹امروز برای توافق غزه جشن می‌گیرند؛ آن هم توافق با اسرائیلی که ابعاد جنایات آن بر هر کسی اثبات و آشکار شده است. ولی همزمان کوشش برای رسیدن ایران به توافق با قدرت‌های جهانی را محکوم می‌کنند و برای آن خط‌ونشان می‌کشند و خطاب به رئیس‌جمهور می‌نویسند که: «شما صاحب ایران نیستید و وظیفه شما باید اجرای قصاص دونالد ترامپ باشد.»

🔹صاحب ایران که معلوم است چه کسانی هستند. مردم ایران صاحب آن هستند. ولی اگر شما به مالکیت مردم اعتقاد دارید، بپذیرید که حداقل در برابر خواست و اراده آنان سر فرود آورید. با نماینده ۳درصدی خود برای ملت تعیین‌تکلیف نمی‌توان کرد.

🔹هنوز تبعات اظهارات امام‌جمعه اردبیل بر دوش دولت سنگینی می‌کند که آن دیگری در تهران و در مقام امام‌جمعه خود را سخنگوی مردم دانسته و می‌گوید: «آتش‌بس برای اسرائیل و آمریکا تحمیل بود و رئیس‌جمهور دبنگ آمریکا از آتش‌بس به توافق بد یاد کرد ... کسانی که دم از سازش با آمریکا می‌زنند و به تجارب گذشته و خون شهدا لگد می‌زنند، بدانند مردم ما خون و جوان داده‌اند و عهد کرده‌اند تا ظهور امام‌زمان(عج) مقاومت کرده و از پا ننشینند.»

🔹به‌جای توصیه دیگران به مقاومت بهتر است که به امور خویشتن پرداخته شود و همراهی کنند که مردم ایران نمایندگان شایسته‌ خود را برای استیفای حقوق ملت ایران که لایق بهترین‌ها هست به میدان گفت‌وگو‌ گسیل دارند و ما نیز به‌جای سنگ‌اندازی، آنان را حمایت کنیم و اجازه دهیم که مردم ایران نیز هوایی تازه کنند و مجبور نباشند که برای ارضای قدرت‌پرستی عده‌ای، پیش فرزندان و خانواده خود شرمنده باشند.

📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین

https://hammihanonline.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%B3%D8%B1%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87-21/31332-%D8%B4%D8%AA%D8%B1%D9%85%D8%B1%D8%BA%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA?pr=

@hammihanonline

#شترمرغان_سیاست

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Jan, 12:20


🔷«زبان سرخی که جان داد»!

🔹درباره‌ی درگذشت ابراهیم نبوی

✍️محمدحسین غیاثی

طنزپردازان هنرمندانی باهوش هستند چون آنها می‌توانند یک پدیده‌ی واحد را به شکلی دیگر نگاه کنند و این نگاه را در قالب طنز به مخاطبان خود منتقل سازند و به آنها بیاموزند که، بیایید شما هم جور دیگری نگاه کنید. جهان یک تفسیر واحد ندارد. پدیده‌ها تک بعدی نیستند. حتی می‌توان بر زندگی پر از بدبختی، خندید. خندید تا زنده ماند. تا دوام آورد. تا رشته‌ی حیات گسسته نشود.
اما طنز پردازان پیش از آنکه برای دیگران طنز بگویند برای خود طنز را تماشا یا روایت می‌کنند. نگاه طنزآلوده به جهان نوعی واکنش دفاعی است، در تقابل با ناامیدی، افسردگی، و مرارت و ملالت زندگی. ازین بابت گمان می‌کنم طنزپردازان مردمانی ذاتا افسرد‌ه‌اند. هاینریش بل برنده‌ی نوبل ادبیات این را در «عقاید یک دلقک» به وضوح نشان داده است! طنز واکنشی به شکست‌ها، سرخوردگی‌ها، حرمان‌ها، تضادها، و محرومیت‌های گذشته‌ و حال حاضر کارکتر او در آن کتاب است و البته تلاشی برای تطابق با موانع و پیروزی او در تنازع بقا در جامعه‌ی خشک و خشن و رسمی و جدی آلمان.
ابراهیم نبوی در دوره‌ی اصلاحات، طنز سیاسی می‌نوشت اما به نظر من طنزی که بعد از شکست اصلاحات و روی کار آمدن احمدی‌نژاد نوشت قدرتمندتر از قبل بود.
ما در تاریخ ایران معاصر با ادواری از افسردگی سیاسی مواجهیم. نخست بعد از سرنگونی دکتر محمد مصدق در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. شعر زمستان م. امید روایتگر عمق افسردگی این دوره است.
«سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است»
و آن شعر که برای پیرمحمد احمدآبادی سرود.
«دیدی دلا که یار نیامد
گرد آمد و سوار نیامد»
دوره‌ی بعدی افسردگی از تیرماه سال ۸۴ شروع می‌شود، وقتی که محمود احمدی‌نژاد در انتخاباتی پرابهام و از نظر من مشکوک، روی کار آمد و بخش مهمی از ثروت ملی (هم ثروت مالی و هم ثروت انسانی) قلع و قمع شد.
طنز ابراهیم نبوی در این دوره شکل دیگری پیدا کرد. ایستادن، ناامید نشدن، افسرده نشدن و مقاومت کردن در برابر این وضعیت.
اما مسئله‌ی طنزنویسان عمیق‌تر از چیزی است که ما فکر می‌کنیم. طنزپردازی در غرب از پشتیبانی و زیرساخت کانتی برخوردار است. خرد نقاد یا عقل انتقادگر. در ایران اما همواره پیروان اندیشه‌های فلسفی تحت تکفیر فقیهان بوده‌اند. به عبارتی هنر طنزپردازی به خاطر خاستگاه فلسفی‌ و شکاکیت برانگیزش همواره در زیر ضرب قدرتهای حاکم بوده است که غالبا تابع فقیهان بوده‌اند نه فیلسوفان.
در ایران، «زبان سرخ، سر سبز می‌دهد بر باد» ابراهیم نبوی به خارج از کشور رفت تا سرش بر باد نرود اما جمع جبری همان شد.
نتیجه یکی بود. او رفت!

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi
#طنز #زبان_سرخ #سر_سبز #ابراهیم_نبوی #زبان_سرخ_ابراهیم_نبوی
@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Jan, 10:30


🔷ده فرمان نخستین ترامپ!

✍️حامد پاک‌طینت

🔹از سه ماه پیش باید خود را برای شرایط جدید آماده کرده باشیم

▪️یک پیش‌بینی از اولین روز کاری ترامپ:

📌پایان شهروندی برای افرادی که در آمریکا به دنیا می آیند

📌بخشش تمام افرادی که در ماجرای شورش ۴ سال پیش انتخابات گرفتار شدند

📌پیگیری سریع پایان دادن به جنگ اوکراین

📌اعمال تعرفه های سنگین تجاری

📌افزایش استخراج و فروش نفت آمریکا

📌سیاستهای سخت گیرانه مرزی

📌تمرکز بر روی تولید خودرو در آمریکا

📌پایان آزادی تنوع جنسی در آمریکا

📌شروع اخراج میلیونی مهاجران غیرقانونی

📌لغو قوانین دست و پا گیر برای خودروهای برقی

مثل روزهای اول بایدن، خبری از ایران نیست! چون ایران جزئی از معادلات مهم دنیا و آمریکا نیست.البته این به آن معنا نیست که سراغ ما نخواهد آمد.

چه در ایران فعالیت می‌کنید چه در خارج از ایران صرفا بدنبال تاثیر مستقیم تصمیمات ترامپ بر اقتصاد ایران نباشید که بدیهی است، بلکه در پی نحوه مواجهه با تاثیرات غیرمستقیم ۱۰ فرمان اولش باشید

آیا اثر این ۱۰ فرمان منحصر به آمریکا، چین، مکزیک، کانادا و اروپاست؟!

@Iran_economy_online
#ده_فرمان_ترامپ
@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Jan, 06:50


🔷 عشق نفس بریده!

✍️ محمدجواد کاشی

شاید شمارگان مفهوم عشق در ادبیات سیاسی پس از انقلاب از شمارگان نام خدا کمتر نباشد: عشق به خدا، عشق به آرمان‌های بلند، عشق به رهبران سیاسی، عشق به شهادت و ...
در این تلنبار کاربست‌های عشق آنچه نیست، آتش عشقی است که یک چهره زیبا در دل یک دیگری برافروخته است. عشقی که تنهایی عمیق مردمان را چند صباحی التیام بخشد.
عشق تنها مورد مصادره شده از زندگی توسط گفتار سیاسی نیست. سیاستی که فربهی خود را در مصادره مفاهیم جاری در متن زندگی روزمره جستجو می‌کرد و تمامیت‌یابی‌اش به خشک کردن چشمه زندگی مشروط بود. فیلم «کیک محبوب من» حکایت عشق افسرده و نفس بریده بندگان خدا در متن زندگی روزمره است.
سیاست در ایران امروز عرصه جدال میان قلمرو اعمال حاکمیت سیاسی و مقتضیات تداوم زندگی است. جنبش‌های اصیل سیاسی و نمادها و مفاهیمی که مردم و هنرمندان و اهل نظر خلق می‌کنند، در خدمت قدرت بخشیدن به لشکریان زندگی است که برای فتح قلمروهای اشغال شده عزم خود را جزم کرده‌اند.
ایدئولوژی‌ها و گفتارهای سیاسی، طی مدت زمانی طولانی زندگی را در این دیار تحقیر کرده بودند. روزمرگی قلمرو زیست جانوری شده بود. مردمان برای رستگاری‌شان ضرورت داشت به آن پشت پا بزنند. آنکه به تمامیت زندگی لگد می‌زد و به کلی از آن عبور می‌کرد، حلقه گل ماندگاری و جاودانگی هدیه می‌گرفت.
عشق در همان صورت متعارف و طبیعی، یکی از اصیل‌ترین دستاویزهای زندگی برای نجات از ابتذال است. مصادره این مفهوم، زندگی روزمره را از بنیاد طبیعی خود تهی کرد. عشق مصادره شده، به یک کلیشه در ادبیات سیاسی تنزل کرد و فیلم «کیک محبوب من» از بقایای آن در حاشیه‌های پنهان زندگی مردمان خبر داد.
قدرت لشکریان زندگی در ایران امروز چندان است که هیچ قرارداد تازه‌ای بدون تعیین تکلیف با زندگی و جوانب تعالی‌بخش آن منعقد نخواهد شد.

@javadkashi

#فیلم #معرفی_فیلم #کیک_محبوب_من #عشق #عشق_افسرده #عشق_نفس_بریده #عشق_مصادره_شده

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Jan, 06:11


🎬 بریده فیلم!

🔷 سریال جنجالی مصری:
قاهره - کابل


✍️ مسعود باب‌الحوائجی

#فرهیختگان #فیلم #سریال #پیمان_پتو #قاهره_کابل

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Jan, 06:10


🎬 بریده فیلم!

🔷 سریال جنجالی مصری:
قاهره - کابل


✍️ مسعود باب‌الحوائجی

این سریال مصری، که درونمایه‌ای پسا داعشی دارد سه سال پیش در رمضان ۲۰۲۱م در تلویزیون مصر پخش شد که به موضوع تروریسم و گسترش آن از کابلِ افغانستان تا قاهره‌ی مصر می‌پرداخت.

سریال رؤياي چهار نوجوانی را به تصویر می‌کشد که یک شب بالای پشت‌بام خانه‌ی یکی از آنها روی پتویی نشسته‌اند و هم‌پیمان می‌شوند تا تلاش کنند در آینده بر نقاط مهمی از جهان مسلط شوند و بر آنها حکمرانی کنند.‌ نام پیمان‌نامه‌ی خود را هم «قَسم البطانية»یا «پیمان پتو» می‌گذارند.

اما علایق شخصی این چهارتن یکی نیست؛ از میان آنها «شیخ‌ رمزی» علاقمند است با دین بر جهان حکومت کند، دومین آنها که جلسه‌ در پشت‌بام منزل او برگزار شده «طارق کساب» روزنامه‌نگار است که معتقد است جهان را باید با سرمایه اداره کرد، سومی «خالد الصاوی» کارگردان سینماست و طبعاً باورش این است که جهان را باید با هنر و فرهنگ مدیریت کرد. و «عادل» نفر چهارم این جمع، شخصی امنیتی است که اداره‌ی دنیا را منحصر در پیاده کردن قانون می‌بیند.

در شب «پیمان پتو» برای وفاداری به آرمان‌های مشترک خود از همدیگر می‌خواهند تا به ارجمندترین چیزی که به آن باور دارند سوگند یاد کنند. «طارق» مرد رسانه به پول سوگند یاد می‌کند، و «خالد» به سینما، و «عادل»به حق و عدالت قسم می‌خورد و «شیخ رمزی» به مصحف و شمشیر!

ناگهان فلاش‌بک لنز، مخاطب را به سال ۱۹۷۵م در تشییع جنازه «ام‌کلثوم» بانو و ستاره‌ی آواز شرق که ۴میلیون نفر در آن شرکت کردند پرتاب می‌کند، و کودکی «شیخ رمزی» را در آن مراسم می‌بینیم که دارد با فردی بحث می‌کند که موسیقی حرام است و تشییع جنازه ام‌کلثوم را دلیل کم‌رنگ شدن دینداری در مصر می‌داند.
همین «شیخ رمزی» در راستای اهداف آن جمع، «رهبری سازمانی تروریستی» را به دست می‌آورد.

سریال با صحنه‌ای تکان‌دهنده ترور وزیر اوقاف مصر (۱۹۷۷) آغاز می‌شود که توسط «جماعةالتكفير والهجرة» صورت گرفته که از شاگردان «شیخ رمزی‌»اند، حالا «شیخ رمزی» خود را به اهداف «پیمان پتو» نزدیک‌تر می‌بیند، مریدان و فداییان فراوانی پیدا کرده و فتاوای تکفیر و کشتار و جهاد نکاح صادر می‌کند.

در صحنه‌ی ویدئوی پایین 👇که پیوست این فرسته شده می‌بینید دختری را به اسارت نزدش آورده‌اند که نقاب به چهره دارد:
از دختر می‌پرسد: نامت چیست؟
پاسخ می‌شنود: که ((سمر))
«شیخ رمزی» که منتقدان سریال او را به دلیل شباهت ظاهری با «بن‌لادن» قیاس کرده‌اند از این اسم به وجد می‌آید و می‌گوید:
دختری از سوریه؟
و از دختر می‌خواهد، پوشیه و نقابش را بردارد و با دیدن چهره و گیسوان دختر آهی می‌کشد و می‌گوید: آه از دختران شام.
از دختر می‌پرسد آیا مرا به تو معرفی کرده‌اند؟
دختر جواب منفی می‌دهد.
و «رمزی» می‌گوید: کار درستی کرده‌اند.
سپس از دختر اسیرشده‌اش می‌پرسد:
چندبار تو را فروخته‌اند و اسیر شده‌ای؟
دختر می‌گوید: هفت‌بار!
«رمزی»می‌گوید: خیلی زیاد است البته آزمودن هم لذت خودش را دارد.

سپس چنانکه در ویدئوی بالا ملاحظه می‌کنید شیخ رمزی یک موسیقی می‌گذارد و از دختر می‌خواهد که برخیزد و برایش برقصد.
دختر می‌گوید: ولی شما که موسیقی و رقص را حرام می‌دانید.
«شیخ رمزی» جواب دندان شکنی می‌دهد:
«أرقصي ثم نستغفر ... أرقصي»
يعني:
برقص! سپس مغفرت می‌طلبیم و توبه می‌کنیم.
برقص
...
با شروع رقص دختر، سخنان شیخ رمزی در تشییع جنازه ام‌کلثوم در ذهن مخاطب تداعی می‌شود و نقش می‌بندد.
بنیاد همه‌ی جرایم همین یک جمله است؛ چون نمی تواند از رقص یا موسیقی و ... تابوزدایی کند می‌گوید پس انجامش می‌دهیم و‌ سپس آویزان باب توبه می‌شویم.

•• قسمت‌های دیگر سریال به سه شخصیت دیگر «پیمان پتو» و تلاش‌هاشان در راه آرمان‌هایی که سوگند یاد کرده‌اند می‌پردازد که مثلاً خالد کارگردان این جمع خودش هدف ترور واقع می‌شود و کشته می‌شود و ماجراهای دیگر ...

#فرهیختگان #فیلم #سریال #پیمان_پتو #قاهره_کابل #تروریسم

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Jan, 06:00


🔷مطلوب مرد محصور!

✍️مرضیه حاجی هاشمی

در تاریخ ثبت شده است، «گالیله» ۸ سال در حبس خانگی (حصر) به سر برد و در همان وضعیت از دنیا رفت. اگر ۸۰ سال هم حقیقت را در حصر می‌کردند، باز هم هیچ تغییری نمی‌کرد، چهره حقیقت، چنان روشن است که حتی در پس سال‌های طولانی و تاریک حصر می‌درخشد. بسیاری از حبس‌های خانگی مثل آنچه برای گالیله رخ داد، پس از محاکمه در دادگاه و اقرار یا اعترافی؛ ولو اجباری و به عنوان مجازات در نظر گرفته شده است.

می‌دانیم که گالیله پس از حکم تکفیر دادگاه، به اجبار، به کفرآمیز بودن افکار و خطای خود اعتراف کرد و توبه نامه‌اش را مکتوب و قرائت نمود و سپس به حبس خانگی محکوم شد. در تاریخچه حصر، نمونه‌های این چنینی حتی در تاریخ معاصر ایران نیز وجود داشته است که پس از اعتراف، اقرار و توبه و برای تخفیف در مجازات، حکم حصر یا حبس خانگی اجرا شده است. نمونه آن «آیت الله شریعتمداری» که پس از پخش اعترافاتش در تلویزیون و طلب استغفار، توسط «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» از مرجعیت عزل شد و ۴ سال در حصر خانگی بود تا فوت کرد و حتی به نقل از «محسن کدیور» برای درمان سرطان وخیم خود نیز اجازه خروج از حصر نیافت.

اما نمونه‌هایی از حبس خانگی نیز وجود دارد که بدون تشکیل دادگاه یا وجود اقرار، اعتراف و توبه نامه حبس خانگی یا حصر اجرا شده است. چرا؟ دو دلیل بیش از همه رخ می‌نماید: ۱- فرد محصور و محبوس در خانه، تحت هیچ شرایطی و در ازای هیچ امتیازی، حاضر به اقرار، اعتراف و قرائت توبه نامه نیست؛ ۲- حقایقی وجود دارد که بیم شدیدی از افشای آنها به طور رسمی متصور است، حقایقی که از جنس چرخش زمین به دور خورشید هم نیست که توبه از اذعان به آن، تغییری در اصالت آن ایجاد نکند؛ اما به طور حتم حقیقتی است که بیانش، مشروعیت بسیاری را نامشروع و تشکیک زیادی را حداقل برای پیروان می انگیزد؛ همچنان که نسبت به کلیسای کاتولیک و مشروعیتش.

لذا آشکار شدن این حقیقت به طور رسمی، حتی اهمیتش از فرد محصور شده نیز بسیار گران‌تر است؛ چنانکه فرد محصور نیز همه خودش را به پای آن هزینه کرده است؛ از این روست که می‌توان تأکید کرد، مطالبه برای برگزاری دادگاه علنی از مطالبه رفع حصر، بسیار ضروری‌تر و حتی به نظر، مطلوب مرد محصور است.

#فرهیختگان #حصر #دادگاه_علنی #مطلوب_مرد_محصور

@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Jan, 18:50


🔷 پارادوکس رانه مرگ‌اندیشی و میل به زندگی

✍️دکتر علی‌اشرف نطری

یکی از ویژگی‌های مهم جامعه ما که این روزها عیان‌تر از هر زمان دیگری به صحنه رویارویی دو خواست مبدل گشته است، جدال رانه مرگ‌اندیشی با میل به زندگی است.

برخلاف تحلیل‌های جاری، القای بیمارگون مرگ‌اندیشی نه تنها موجب هراس فوبیایی و دست شستن از زندگی نشده است، بلکه میل به زندگی را بسیار قوی‌تر از همیشه در روان جمعی ما جای‌گیر ساخته است. انسانی که دریابد مرگ حقیقتی راستین است و او را به هر روی در برخواهد گرفت، به نحوی پارادوکسیکال میل به زندگی در او زنده‌تر از همیشه خواهد شد و دم را بیش از گذشته غنیمت خواهد شمرد. او نیک می داند که زندگی در این شرایط عسرت‌بار زنده نیست و باید خود آن را زنده نگه دارد.

شاید بتوان گفت در میانه بحران کرونا هر یک از ما بیش از هر زمان دیگری نیک دریافتیم که زندگی را باید زندگی کرد! 

بنابراین، برخلاف نگاه رایج که مرگ‌اندیشی را شیوه‌ای برای دست شستن از زندگی میداند، میل به زندگی اینک بیش از هر زمان دیگری در جامعه ما تلالو یافته است. این پارادوکس را می توان چنین توضیح داد:

"اگر می‌خواهید زندگی کنید، خود را برای مرگ آماده سازید"!

#مرگ‌اندیشی #مرگ #زندگی #میل_به_زندگی

@akhalaji

فراسوی سیاست

09 Jan, 18:41


🔷گلوله‌ی برفی بخر، خصوصاً در زمستان!

روز یکشنبه 13 فوریه زمستان 1983، دیوید هامونز یک پارچه وسط دستفروش‌های میدان کوپر پهن کرد و بعد گلوله‌های برفی در سایزهای مختلف را روی آن چید و به مردم نیویورک فروخت.

مردمی که داشتند در خیابانی برفی قدم می‌زدند این گلوله‌ها را که از بزرگ به کوچک مرتب شده بودند به قیمت یک دلار خریدند.

آیا برداشتن کمی برف از روی زمین و گلوله کردنش خدمتی قابل خرید و فروش بود؟ یا مردم نیویورک عقلشان را از دست داده بودند؟ یا برخی افراد از این پرفرمنس هنری تحت تاثیر قرار گرفته بودند؟ شاید. اما عاطفه‌ی جاری در این حرکت هنری که انسان‌ها را به سوی خود می‌کشاند چیست؟

مردی که گلوله‌ی برفی می‌فروشد به وضوح اعلام می‌کند که دیگر چیزی برای فروش ندارد، جز آنچه که از آسمان می‌بارد. دیگر راهی برای زندگی نمی‌شناسد جز امیدی که به مهربانی مردم این شهر بسته است و جز انگشتان یخ بسته‌ای که به سرمای روزگار چنگ می‌اندازند برای دوام آوردن.

مردی که گلوله‌ی برفی می‌فروشد سهمش از بودن ذره ذره در حال آب شدن است. سهمش از زندگی دارد ذوب می‌شود مگر آنکه کسی دست دراز کند برای درآغوش کشیدنش.

#کوثر_شیخ_نجدی #نوآوری #خلاقیت #گلوله‌های_برفی #فروش_گلوله‌های_برفی

@akhalaji

فراسوی سیاست

09 Jan, 17:20


🔷کالیفرنیا در آتش و صحنه‌های آخرالزمانی

🔸مشت‌زنی ترامپ به فرماندار کالیفرنیا

✍️محمدرضا اسلامی

آتشی که دیروز در کالیفرنیا و نزدیکی شهر لس‌آنجلس شعله‌ور شد امروز ابعاد بُهت‌آوری به خود گرفت. هزاران نفر مجبور به تخلیه و ترک خانه‌های خود شدند. تلویزیون و شبکه‌های خبری به مردم هشدار می‌دادند که «مدارک مهم» خود را آماده داشته باشید تا در صورت نیاز به ترک خانه، این مدارک دم دست شما باشد که با خود ببرید. ابتدا به مردم گفته می‌شد: زمان ترک خانه، درهای خانه‌تان را قفل نکنید که ماموران آتش نشان بتوانند برای خاموش کردن آتش وارد خانه‌تان بشوند؛ ولی بعد گفته شد که جماعت دزد ریخته‌اند در مناطق در حال سوختن، و می‌روند داخل خانه‌های متروکه (نیم‌سوز یا حتی سالم) و اموال صاحب‌خانه را غارت می کنند. عجب وضعی!

بوی دود تمام خیابانهای اطراف خانه‌ات را گرفته باشد، وحشت زده از اینکه حاصل یک عمر زحماتت در معرض سوختن است، به اضطراب می‌خواهی خانه را ترک کنی، ولی نمی‌دانی که باید در را قفل کنی یا باز بگذاری؟!

نیویورک تایمز (رسانه‌ای که همیشه در هر اتفاق و موضوعی محتوای حرفه‌ای تولید می کند) با کمک گوگل ارث در قالب یک ویدئوی کوتاه وضعیت خیابانها و خانه‌های سوخته را «قبل و بعد از» آتش، نشان داده است. (اینجا+)

صبیه دونالد ترامپ، خانم ایوانکا ترامپ استوری در صفحه اینستاگرامش گذاشته و برای مردم ابراز ناراحتی کرده، ولی متانت و خویشتن‌داری پیشه کرده و این وسط لگد و مشتی نثار فرماندار کالیفرنیا نکرده است. ولی پدر، به سبک و سیاق ترامپیِ خودش فرصت را غنیمت شمرده و «بی‌عرضگی» فرماندار کالیفرنیا را در وسط این معرکه آتش در رسانه، توی صورت فرماندار (گوین نیوسام) کوبیده.

آقای فرماندار هم رفته وسط آتش و فیلم گرفته از خودش و توئیت زده و گفته: ما این وسطِ بحران و آتش‌سوزی گرفتاریم ولی «رئیس جمهور منتخب» الان فرصت را برای "سیاسی‌کاری" مناسب دیده!

بعد هم نوشته: ما روی کار خودمان و نجات جان آدمها متمرکز می شویم (یعنی کاری به تویِ ترامپ نداریم).

ترامپ سطح سیاست‌ورزی را در آمریکا جابجا کرد. دقیقا عین احمدی‌نژاد. مرزهای رفتاری را عوض کرد. رفتارهایی که تا قبل از او در عرصه سیاست سابقه نداشت را در تاریخ آمریکا انجام می‌دهد. فرماندار بدبخت وسط دود و آتش هفت‌هزار و پانصد آتش‌نشان را قطار کرده که شهرها نابود نشوند، بعد ترامپ نشسته در دفترش و پشت توئیتر به خدمتش می‌رسد!

انگار چون این فرماندار "دموکرات" است، حقش است که الان له شود.
(پنج سال پیش درباره دعوای نیوسام با ترامپ در اینجا+ نوشته بودم. امروز تقاص پس داد!)

و البته این گوین نیوسام آدم جالبی است. از یک خانواده مذهبی، جوان‌ترین شهردار تاریخ سانفرانسیسکو بود و از آنجا به فرمانداری ایالت کالیفرنیا پرش کرد و سالها هم در این سمت باقی ماند. در ایالتی که مهم‌ترین شرکتهای فنآوری و بهترین دانشگاهها در آن است توانست مقبولیت خودش را در عملکرد حفظ کند. ولی این فاجعه آتش‌سوزی، عجلش بود. دولت مستعجل شد. او امید دموکراتها بود برای انتخابات ریاست جمهوری آینده، ولی این صحنه‌های آخرالزمانی آتش‌سوزی در قلب کالیفرنیا باعث ختم به شرّ امورش شد. معلوم شد که ایالت کالیفرنیا چقدر در برابر سوانح طبیعی آسیب‌پذیر است.

فعلا تمام شبکه‌های خبری در اطراف سه نقطه‌ای هستند که در حال سوختن است. گفته می شود اگر آتش مهار نشود به زودی نماد هالیوود هم(!) ممکن است بسوزد ...

▪️▪️▪️

از کرونا، تا زلزله و سونامی، تا آتش ... طبیعت همواره چیزی در آستین دارد که بتواند قدرت انسان را به چالش بکشد و او را زانو در آورد. ببینیم بیست و چهار ساعت آینده چه خواهد شد.

t.me/solseghalam
#آتش‌سوزی_کالیفرنیا
@akhalaji

فراسوی سیاست

09 Jan, 14:20


🔷 چرا تجربه شکست موجب تغییر روش نمی‌شود؟

✍️ سهند ایرانمهر

آیا دولت‌ها یا ایدئولوژی‌ها و یا انسان‌ها، آنگاه که نشانه‌های شکست رویکردشان یک‌به یک بروز پیدا می‌کنند، لزوما دست به تغییر رویه می‌زنند؟ پاسخ نظریه اثر بازگشت (Backfire Effect) نه تنها منفی است بلکه حتی نشان می‌دهد که این شکست‌ها موجب اصرار بر تکرار خطاها و پایبندی و اعتقاد بیشتر به درستی راه و روش می‌شود.

وقتی افراد با اطلاعات یا نشانه‌هایش مواجه می‌شوند که باورهای پیشین آنها را نقض می‌کند، نه‌تنها اطلاعات اصلاحی را رد می‌کنند، بلکه باورهای اولیه خود را محکم‌تر می‌کنند. دلیل آن هم می‌تواند این باشد که قبول شکست به منزله تهدید هویت تلقی می‌شود. هرچه اعتقاد افراطی‌تر و یا منافع بیش‌تر باشد تمایل به قبول نشانه‌ها هم کمتر است. راه‌حلی که در این مقاله داده شده است این است که در راه اثبات ناکارآمدی نباید احساس خطر تهدید وجودی چندان پررنگ‌ شود تا در طرف مقابل واکنش متعصبانه را برانگیزد.

لئون فستینگر هم در نظریه ناهماهنگی شناختی(Cognitive Dissonance) معتقد بود که آدمیان‌ از تناقض میان باورهای خود و شواهد بیرونی احساس ناراحتی می‌کنند و برای کاهش این ناراحتی، ترجیح می‌دهند شواهد ناسازگار را توجیه کنند یا نادیده بگیرند.

فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسی مثال بت‌های غار را می‌زند بت‌های ذهنی ( با الهام از تمثیل غار افلاطون) که بر موضعگیری افراد سایه انداخته است و او را اسیر خود کرده است. راه‌حل‌های بیکن عمدتا تاکید بر استدلال و داده‌های دقیق و بی‌طرفی و امثالهم دارد اما وجه منافع فردی یا تهدید وجودی منجر به مقاومت فرد را نادیده گرفته است.

اسلاوی ژیژک فیلسوف معاصر در کتاب
‏The Sublime Object of Ideology می‌گوید بحران‌ها که به نظر می‌رسد باید ایدئولوژی‌ها را تضعیف کنند، در بسیاری موارد آنها را تقویت می‌کنند. چون ایدئولوژی‌ها نه فقط برای توضیح واقعیت بلکه برای ایجاد چارچوب معنایی و پناهگاهی روانی برای افراد عمل می‌کنند. وقتی این چارچوب در معرض فروپاشی قرار می‌گیرد، افراد بیشتر به آن وابسته می‌شوند و برای تداومش تقلای بیشتری می‌کنند.

ژیژک توضیح می‌دهد که ایدئولوژی‌ها در بحران‌ها به شکل‌های جدیدی بازتولید می‌شوند. به جای ترک کامل ایدئولوژی، افراد روایت‌های جایگزینی می‌سازند که بحران را توضیح دهد بدون اینکه هسته ایدئولوژی را زیر سؤال ببرند و در برابر روایت مخالف نابردباری بیشتری نشان می‌دهند.‏

بنابراین بحران‌ها غالبا نه‌تنها ایدئولوژی را نابود نمی‌کنند و‌آنها را به تغییر جهت وادار نمی‌کنند بلکه اغلب به تقویت آن کمک می‌کنند. زیرا انسان‌ها از مواجهه با بی‌معنایی گریزانند و ترجیح می‌دهند به چارچوب‌های آشنا، حتی اگر معیوب باشند، چنگ بزنند. همان چیزی که ایروینگ گافمن در نظریه «نمایش خود»(Dramaturgical Theory) می‌گوید: افراد یا مکاتب تمایل دارند وجهه اجتماعی خود را حفظ کنند، حتی اگر این به معنای انکار واقعیت باشد.

http://i.fahares.com/axnegar/65109d3e6abfbab732d4ababd8bd2bccAgACAgQAAxkBCMaKg2d7vzc_67YQSaWeZ5EX6wxszhRmAALeyjEbBGLhUwom5U2AmH8FAQADAgADeQADNgQ.jpg

@sahandiranmehr
#تجربه_شکست #درس_عبرت_شکست
@akhalaji

فراسوی سیاست

09 Jan, 08:03


🔷 چرا انتقال پایتخت به مکران اشتباه است؟

#مکران #انتقال_پایتخت

@akhalaji

فراسوی سیاست

09 Jan, 08:03


🔷ایده انتقال پایتخت

✍️محمد طبیبیان

اخیر مقام والامقامی گفته‌اند که برای انتقال پایتخت منطقه مکران در نظر است. دولت‌های قبل دلیجان و سمنان را هم مثال زده اند. یکی از مقامات هم خواست برخی نهاد‌ها و سازمان‌ها را به شهرستان هایی منتقل کند که آسیب هایی هم ایجاد شد. این اوهام انتقال پایتخت بیشتر اعتراف به شکست طولانی مدت در اداره و برنامه‌ریزی یک شهر یعنی پایتخت است. حکومتیان در دود و دمه ایجاد شده نفس تنگی گرفته و آرزوی انتقال به جایی با هوای پاکیزه‌تر دارند. ویلاها و تفرج گاه‌های موجود خوش آب و هوا هست لیکن از میز و مسند عزیز دور میافتد پس کلاً تخت و پایه آن جای بهتری پیدا کند ، به نام پایتخت جدید، این گزینه گزیده‌تر می‌نماید.
اما این اوهام عملی نیست این رفقا خبر ندارند دلیل تاریخی انتخاب این محل یعنی تهران که ابتدا دهی بوده بی نام و نشان چیست. تاریخ این انتخاب به زمان صفویه برمی گردد و در زمان آقا محمدخان قاجار عملی شد. این فدوی به دلائل و سابقه آن نمی‌پردازم که جای بحث طولانی توسط تاریخدانان است. اما عرض می‌کنم ایده انتقال پایتخت اوهامی بیش نیست. طبق معمول سال های گذشته بهار که آمد و هوا با نسیم های موسمی بهتر شد، این ایده هم فراموش می شود.

اما این که اخیراً مکران مطرح شده خود خبر سرگرم کننده ای است. می توان در اطراف این طنز مطالبی به هم بافت محض سرگرمی:

در مکران شهر مهم منطقه چاه‌بهار است. شهر و کلاً منطقه مورد غفلت قرار گرفته برای قرن‌ها، و از امکانات لازم زندگی متعارف و همراه با آسایش مردمش کم بهره. در گوشه جنوب شرقی کشور قرار گرفته. تصور کنید کشوری که پایتختش در یک حاشیه دورافتاده از تمام کشور باشد. گوئی که قرار است حکومتگران به ته کشور درآن گوشه در کنار دریا رفته و با نگرانی به پشت سر نگاه کنند …
پرسشی که مطرح می شود این که اگر کرسی حکومت تا آن گوشه خواهد رفت آیا نمی شود زحمت کشیده چند کیلومتر دیگر به آن طرف خلیج فارس رفته و مثلاً در دوبی امکاناتی و برج هایی را از شیخ محمد اجاره کرده یا مثلا به صورت حبه در اختیار گرفت و مراکز سیاسی را در دوبی مستقر کرد؟ زیرا لیاقت شیخ محمد و پدرش کویر بی‌حاصل را به یک شهر پر از امکانات و زیربنا و خدمات و وفور و به‌سامان و مدریت عالی و رفاه ساکنین تبدیل کرده است. پس برای رفقا کمبودی احساس نخواهد شد. جلسات هیات دولت همانجا تشکیل و در عصر اینترنت مصوبات به دستگاه‌ها و سازمان‌ها و نهادهای داخل از طریق اینترنت و سامانه و غیره ابلاغ می‌شود. مجلس هم مصوبات را به جای هوای آلوده تهران همانجا بایگانی و محاکم هم از طریق اسکایپ و کلاب هاس تشکیل و احکام قضایی هم اینترتی ابلاغ می‌شود؟ می‌توان سخنرانی‌ها دستورات و راهبرد‌های شفاهی هم از طریق اسکایپ و کلاب‌هاس و سامانه و غیره منتقل شود. در این صورت حقوق رفقا هم دلاری می‌شود چون در خارج مسقر هستند. در عصر اینترنت لااقل این تکنولوژی در امر حکومت‌گری یک اثر مناسب و مفیدی به بار خواهد آورد. البته در مرحله بعدی و کسب تجربه و تکمیل سامانه‌ها می‌توان تصور کرد که مجموعه کلاً به یک شهر خوش آب و هوای سوئیس هم منتقل شود. چه فرقی می کند؟ اینترنت دسترسی جهانی دارد.
تا آنجا که به رابطه دولت ملت مربوط می‌شود هم ضرب‌المثل قدیمی و حکیمانه داریم که دوری و دوستی. مردم هم در این خاک تیره تخریب شده یک نوعی مثل همین اکنون مشکلات خود را نصفه نیمه حل می‌کنند. تجارت خارجی از طریق کولبری و قاچاق، تجارت داخلی از طریق بازار سیاه، تولید نصفه نیمه از طریق برق و سوخت سهمیه‌ای ، بودجه از طریق خلق نقدینگی …مشکلات اداری از طریق مربوط و سایر مشکلات با سرخ کردن صورت با سیلی. رفقا خارج از طنز به نظر برنامه قابل تاملی می‌رسد.

#فرهیختگان #انتقال_پایتخت

@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Jan, 06:30


🔷 انتقال پایتخت در ایران با در نظر گرفتن نقطه ثقل جغرافیایی و جمعیتی کشور

✍️ دکتر محمد زهدی

نکته آغازین اینکه در شرایط کنونی کشور و وضعیت اقتصادی نابسامان دولت، طرح چنین موضوعی از ریشه اشتباه و چه بسا خطرناک برای حیات سیاسی حکومت خواهد بود. تحمیل میلیاردها دلار هزینه به اقتصاد بی‌رمق کشور قطعا کاری نسنجیده خواهد بود. شاید بهتر آن باشد که این هزینه صرف توسعه مناطق پیرامونی پایتخت فعلی شود تا نیاز به مرکز تا حدودی برطرف شده و روند مهاجرت به مرکز به خاطر شرایط نامناسب مناطق پیرامونی متوقف یا حتی معکوس شود.

با این حال تکمله ای مختصر بر ایده انتقال پایتخت با نگاه جغرافیایی ارائه می شود.

انتقال پایتخت‌های سیاسی و اداری یکی از مباحث مهم در مدیریت کشورها است که می‌تواند تأثیرات عمده‌ای بر توسعه اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی آنها داشته باشد. در ایران، با توجه به موقعیت جغرافیایی و توزیع جمعیتی، بحث انتقال پایتخت به‌عنوان یک موضوع چالش‌برانگیز مطرح شده است. بررسی این موضوع نیازمند توجه به چندین عامل اساسی از جمله نقطه ثقل جغرافیایی و جمعیتی کشور است.

نقطه ثقل جغرافیایی ایران در مناطق مرکزی کشور واقع شده است. این مکان از نظر دسترسی به نقاط مختلف کشور و همچنین از نظر منابع طبیعی و زیرساخت‌های حمل و نقل، اهمیت بالایی دارد. در صورتی که پایتخت به نقطه‌ای نزدیک به این موقعیت جغرافیایی انتقال یابد، می‌توان به بهبود وضعیت حمل و نقل، کاهش زمان و هزینه سفر، و افزایش همگرایی بین مناطق مختلف کشور دست یافت.

با این حال، از جنبه جمعیتی نیز باید به بررسی این موضوع پرداخت. جمعیت ایران به‌صورت نامتعادل در نقاط مختلف توزیع شده است؛ به‌طوری که تهران به‌عنوان پایتخت کنونی، جمعیتی بسیار بیشتر از دیگر مناطق دارد. این تمرکز جمعیتی نه تنها باعث بروز معضلاتی نظیر آلودگی هوا و ترافیک شده، بلکه در مواقع بحران نیز آسیب‌پذیری بیشتری را به وجود آورده است. انتقال پایتخت به یک منطقه با جمعیت متعادل‌تر می‌تواند به توزیع بهتر منابع و فرصت‌ها کمک کرده و از بار مشکلات بدون تقاضای کلان بر دوش یک شهر بستر کند.

علاوه بر این، انتقال پایتخت می‌تواند به توسعه مناطق کم‌برخوردار و تسهیل در ایجاد زیرساخت‌های جدید منجر شود. دولت می‌تواند با ایجاد امکانات جدید و سرمایه‌گذاری در یک پایتخت جدید، زمینه رشد اقتصادی و اجتماعی مناطق مختلف کشور را فراهم آورد. این امر نه تنها به نفع جمعیت محلی خواهد بود بلکه می‌تواند به جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید و ایجاد اشتغال در نواحی اطراف نیز کمک کند.

به‌طور کلی، انتقال پایتخت در ایران باید با در نظر گرفتن جوانب مختلف انجام شود. این تصمیم باید با استفاده از داده‌های دقیق و علمی درباره نقطه ثقل جغرافیایی و جمعیتی کشور اتخاذ گردد. به‌علاوه، مشاوره با متخصصان و نظارت مستقیم بر پیامدهای احتمالی انتقال پایتخت می‌تواند روند تصمیم‌گیری را تسهیل و به بهبود کیفیت زندگی در سراسر کشور منجر شود.

در نتیجه، اگرچه انتقال پایتخت یک چالش بزرگ به نظر می‌رسد، اما با توجه به مزایای احتمالی آن و تأثیرات مثبت بر روی توزیع جمعیت و منابع، می‌توان آن را به‌عنوان یک گزینه قابل تأمل در نسخه آینده‌نگر ایران در نظر گرفت.

#انتقال_پایتخت

@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Jan, 06:30


🔷 تاملات نظری در باره ایده انتقال پایتخت به مکران!

✍️ دکتر علی‌اشرف نظری

از آن جایی که فعلا ایده تغییر پایتخت در مرحله نقد و بررسی اولیه است، ده دلیل مهم برای تامل بیشتر درباره مساله تغییر پایتخت ارائه می شود:

۱. مساله دوری یا نزدیک به استان ها و شهرهای اصلی کشور جهت پیگیری امور اداری، درمانی، خدماتی، ... از سوی شهروندان.
۲. زیرساخت های اصلی ارتباطی و نقشه نگاری مسیر ترانزیتی عبور و مرور آسان و سریع و کم هزینه هوایی و زمینی. در حالی که مسیرها و کریدورهای موجود متناسب با پایتختی تهران به عنوان نقطه اتصال آنها طراحی شده است.
۳. مخاطرات امنیتی و تهدیدات از جانب مرزها و میزان نزدیکی پایتخت احتمالی در مکران
۴. مساله ورود راحت تر مهاجرین پاکستانی و افغانستانی به پایتخت احتمالی در مکران
۵. وضعیت آب و هوایی و افلیمی و امکان سکونت راحت به خصوص در فصل تابستان که خود علاوه بر مساله گرما و شرجی بودن منطقه، مصرف انرژی را به شدت افزایش خواهد داد.
۶. فقدان تجربه تاریخی مشخص در رابطه با انتخاب مکران به عنوان پایتخت بیانگر این آست که عقل سلیم در طول تاریخ به یک درک متفاوت برای انتخاب رسیده است. حتی اگر بر اساس این تجربه تاریخی، بندرعباس پیشنهاد می شد منطقی بود.
۷. همجواری پایتخت احتمالی با دو قدرت هسته ای پاکستان و هند و مخاطرات احتمالی ناشی از تنش آن دو کشور با یکدیگر در آینده و نشت تشعشات هسته‌ای و یا رویارویی احتمالی با آنها (چنان که تنش‌هایی در سال جاری با پاکستان تجربه شد) و یا گروه های تروریستی آن سوی مرز که به راحتی خواهند توانست پایتخت جدید را حتی با موشک های کوتاه برد و بیرون از مرزها هدف قرار دهند..
۸. انتقال کارکنان و کارمندان، بار جمعیتی احتمالی و ظرفیت اکوسیستم منطقه برای تحمل مسائلی نظیر تهیه مواد غذایی. مصالح ساختمانی، حمل و بازیافت زباله و فاضلاب شهری
۹. فقدان پشتوانه اقتصادی کافی در وضعیت کنونی برای انتقال پایتخت
۱۰. فقدان زمینه برای بنا نهادن مراکز اداری، علمی و برهنگی و آموزشی و دانشگاهی معتبر، فاخر و متناسب با هویت پایتخت جدید و هویت ملی.

پیشنهاد مشخص:
اندیشیدن به امکان برخورداری از دو پایتخت سیاسی (تهران) و اقتصادی-اداری [جنوب کشور].

#انتقال_پایتخت

@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Jan, 06:29


🔷تهران، پایتختی علیه ایران!

✍️صلاح‌الدین خدیو

طرح انتقال #پایتخت به سواحل مکران فارغ از مطالعات و ارزیابی های پیشینی و برنامه ریزی های پسینی برای انجام، حاکی از یک تغییر ذهنیت بزرگ است. آبراهەی خلیج فارس عملا مانند مدار 38 درجەی مرز دو کره، شمال و جنوب خود را به دو اقلیم متضاد اقتصادی تقسیم کرده است. جنوب دارا و متمول و دارای اقتصادهای پررونق جهانی به شمول کشورهای امارات، عمان، قطر، عربستان، کویت و بحرین و شمال فقیر و تحریم زده و منقطع از روندهای اقتصاد بین المللی. کسانی که سواحل مکران را برای پایتختی ایران نامزد کردەاند، حتما گوشە نگاهی بە این گسست تلخ و لبریز از عبرت هم داشته اند.

دل کندن از #تهران آسان نیست. روح #ایران مدرن و مرکز علم و فرهنگ و سیاست که دو انقلاب مشروطه و 1357 را در دامن خود پرورد. نقلابیونی که از شامگاه 22 بهمن زمام امور آن را به دست گرفتند، برای تهران رویاهای بزرگی در سر داشتند. رویاهای انقلابی و سراپا شور که ویژەی هر انقلاب کلاسیک است. در نگاه آنان تهران انقلابی، شهر ام القری، ستاد مستضعفان و پاپرهنگان جهان و سنگر انقلاب جهانی اسلام بود. فاتحان تهران بی هیج بروبرگرد با نگاهی آمیخته به تردید و تحقیر به شیخ نشین های جنوب خلیج فارس و مراکز شهری بدوی و بیابانی شان می نگریستند. از دید آنها، آنان پایتخت ارتجاع عرب و نمونەی سرسپردگی بە سرمایە داری غربی و استکبار جهانی بودند و دیر یا زود خورشید انقلاب اسلامی بر سرشان درخشیدن می گرفت و مغاک های تاریک و نمورشان را روشن می نمود!

چرخ روزگار گذشت و شهرک های بیابانی و دهکده های ماهیگیری عرب در چشم بهم زدنی به مترول هایی جهانی بدل شدند. در مقیاس تاریخ، چهل سال و پنجاه سال معادل یک پلک زدن است. در ایامی که تهران با شیدایی در اندیشەی صدور انقلاب و افکندن طرحی نو در جهان بود، دوبی و مسقط و ابوظبی و دوحه و جده بار خود را بستند و تهران سودازده را در کوچه پس کوچه های قرن بیست جا گذاشتند. شهریاران تا به خود آمدند، دیدند که تهران نه تنها مرکز جهان نیست بلکه به قول برنارد هوکارد به پایتختی علیه ایران تبدیل شده است. شهری زمخت و بدقواره، اسیر ترافیک و آلودگی و با نگاه به گذشته که نفس زنان می کوشد با موتور هنوز روشن "شهرفروشی" خود را به کوهپایه های خنک شمالی برساند.

اصل این توسعەی شهری که به قیمت گرفتن ریه های پایتخت رو به شمال دارد، تخطی آشکار و بلکه خیانتی عریان به آرمان های انقلاب 1357 است. انفلاب در مرکز سنتی و محافظه کار شهر و حاشیه های جنوبی آن زاده شد. با کیفرخواستی قاطع علیه نیمەی شمالی تازە متصل شده به شهر و مسکن طبقات متوسط و متجدد که در ادبیات انقلابی مرفهان بی درد نام گرفتند. تا دو دهه پس از انقلاب هم، جنوب و شمال شهر مرکز جدل های ایدئولوژیکی بودند که ساحت شهرسازی و شهرداری را هم می آلود. روح پایتخت و معرف میراث اسلامی و ملی کدام بود؟ جنوب و مرکز سنتی و محافظه کار یا شمال نوگرا و سکولار؟

در انتخابات پرحاشیەی سال 1388 این مباحث بیش از هر زمان روی نمودار رفت و مبنایی برای تشخیص جهت گیری سیاسی نیروهای اجتماعی گردید. علیرغم این مهم، سال های دهەی 80 به نقطه عطفی در انحراف از دستور کار یاد شده و متعاقب آن تلنبار شدن انبوه مشکلات پایتخت بدل شد.

پس از آنکه اجماع نخبگان محصول وجود دشمن خارجی در سال های جنگ با عراق و ذهنیت تهدید مداوم غرب فروپاشید، حامی پروری راهی آسان برای ایجاد یک اتحاد جدید میان هواداران سیستم گردید. در بستر یک سیاست حامی پروری کنترل نشده، سهام تهران بیش از همه روی بورس سیاست رفت و به ثمن بخس واگذار شد. شهر فلاکت زدەی کنونی گرچه مشکلاتی مزمن و دیرپا از گذشته و حتی دهه های چهل و پنجاه دارد، اما مرض مرگبار کنونی اش بیشتر ناشی از بی توجهی های دو دهه ی اخیر است.

گویا عقلای قوم علاج آن را فقط در ترک آن و انتقال به دورترین ساحل در جنوب شرق کشور دیده اند. این انتقال حتما با قسمی تحول دیدگاه و شیفت پارادایم همراه است. اما آموختن از سرمشق عرب های خلیج به سادگی هم میسر نیست. ملزومات و شرایط این تحول مهم تر از خود آن است. پایتخت جدید اگر بخواهد به مسقط الرس توسعه و مسقطی پارسی و نه حتی دوبی و ابوظبی تبدیل شود، باید تن به جراحی های دردناک دهد. تغییر نگاه به جهان و تغییر ریل سیاست خارجی و پیشه کردن بینشی اقتصاد محور و ترجیح آن بر ایدئولوژی و رهیافت های آرمانی از سیاست، کمترین توشەی این راه است. سفر از دامنه های مشجر و خنک البرز تهران به سواحل گرم و شرجی دریای عمان، خالی از خطر نخواهد بود.

@sharname1
#انتقال_پایتخت
@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Jan, 05:10


🔷 س و ش روشنفکری!

🔸 ده گزاره دربارۀ سازمانِ روشنفکری در ایران

✍️ جواد رنجبر درخشی‌لر

در پی عنوان کیهان‌گونۀ روزنامۀ هم‌میهن: «لمپنیسم علیه روشنفکری» به نظرم آمد که چند گزاره دربارۀ روشنفکری ایرانی به ویژه خطاب به جوانانِ امروز بنویسم.

نخست بگویم که تأکید من بر جز دوم این عنوان یعنی روشنفکری است و قطعاً فحاشی و توهین به درگذشتگان را تأیید نمی‌کنم.

اما سازمانِ روشنفکری ایرانی اعم از شریعتی و شاملو یا ساعدی و براهنی و … سازمانی بود که هیچ جای دفاعی برنمی‌انگیزد به این دلیل‌ها:

۱) سازمانِ مذکور برخلاف ادعاها از نظر دانشی در سطحی بسیار بسیار نازل قرار داشت. افراد مشهورِ این جریان، نه زبان‌های خارجی را به درستی می‌دانستند و نه زبان پارسی را به معنی واقعی آن در می‌یافتند. به ندرت متن‌های کهن پارسی و متن‌های درجۀ اول جهانی را خوانده بودند. این سطحِ نازلِ علمی در برابر قلّه‌های دانشِ زمان، از جمله استادان سید حسن تقی‌زاده، بدیع‌الزمان فروزان‌فر، محمدعلی فروغی، پرویز ناتل خانلری و احمد کسروی، چنان بی‌فروغ بود که رغبتی برای توجه برنمی‌انگیزد.

۲) روشنفکران، برخلاف ادعاهای خود، روش و منشی سخت استبدادی داشتند چنان که کوچکترین مخالفتی را با بدترین واکنش، سرکوب می‌کردند. استبداد روشنفکری، کم از آن نبود که مدّعی مبارزه‌اش بود.

۳)‌ روشنفکرانِ وطنی را از نظر اندیشۀ سیاسی جز در طبقۀ آنارشیسم، نمی‌توان قرار داد. آن‌ها مخالف بودند، حال موضوع مخالفت چه باشد، اهمیّتی نداشت. بدیهی است که آنارشیسم در معنای منفی آن جز نابودی ساختارِ اجتماعی و سیاسی و ویرانی دستاوردهای تاریخی نیست.

۴) سازمان روشنفکران، عموماً ایران‌ستیزی را ترویج می‌کردند و شاید بتوان گفت بنیانِ فکر آنها ایران‌ستیزی بود. بخشی از ایده‌های تجزیه‌طلبی امروز، فرزندِ روشنفکری است. اصل غیر قابلِ تغییرِ هر ایرانی باید «اولویت ایران» باشد. هر اندیشه‌ای حتی ناب‌ترین و مهم‌ترین آن، اگر ایران‌پرستانه نباشد، ارزشی ندارد.

۵)‌ روشنفکرانِ مذکور در پی چهار گزارۀ پیشین از نظر اندیشه‌ای «ناکجاآبا‌د»ی بودند. هیچ ایده‌ای جز ایده‌های مضحکی چون حکومتِ شوراها نداشتند ‌و نمی‌توانستند داشته باشند. روشنفکری در حال تخریبِ جامعه بود، بی‌آنکه ایده‌ای برای بازسازی داشته باشد.

۶)‌ روشنفکری نه در حوزۀ خصوصی و نه در حوزۀ عمومی اخلاق‌گرا نبودند. امرِ اخلاقی برای این افراد برخلاف ادعاها در اولویت‌ها نبود.

۷) زندان رفتن و محدودیت‌های ادّعاییِ روشنفکران پس از کَسرِ اِغراق‌های مُضحک، حقّی برای آن‌ها نبود که بابت آن، ملّت را تابع و هوادار بخواهند. مجازاتِ روشنفکر تروریست، قانونی و حق بود ‌و محدودیت‌های دیگر هم اگر واقعاً اعمال‌ شده باشد، تکلیفی بر گردنِ ملت نمی‌گُذارد. روشنفکران بیش از هزینه فایده برده‌اند.

۸) روشنفکری، عموماً گُسستی در تاریخِ فرهنگی باشکوه ایران است و آن را با کمی بدبینی می‌توان نصِّ دورۀ انحطاطِ فرهنگی دانست.

۹) روشنفکری ایرانی قطعاً آثار هنری ارزشمندی هم خلق کرده است. اما آثار زیان‌بارِ فکری و اندیشه‌ای آن از آثار زیبایی شناختی‌اش بیشتر است.

۱۰) روشنفکران، عموماً گزاره‌هایی را صورت‌بندی کرده‌اند که قابلِ اثبات و ابطال نیست. گزاره‌هایی انشایی هستند که پاسخی را برنمی‌انگیزد. بنابراین انتظارِ پاسخ علمی دادن به گزاره‌های انشایی در ذاتِ خود، دچارِ امتناع است.

http://axnegar.fahares.com/axnegar/5e6c8faff8bea183cdc61d0447fba92dAgACAgQAAxkBCMZOtWd5BzZm1It9TEs87U-pkvRYPao3AAKTyDEbWJzJU9-kJ3f4BfyTAQADAgADeQADNgQ.jpg

🔴 پی‌نوشت:

«لمپنیسم علیه روشنفکری» یکی از سرنویس‌های اصلی صفحۀ نخستِ روزنامۀ هم‌میهن - شمارۀ ۱۲ دی ماه ۱۴۰۳ خورشیدی - است.

@IranDel_Channel

#روشنفکر #روشنفکری #ویژگی_روشنفکری_در_ایران

@akhalaji

فراسوی سیاست

08 Jan, 05:00


هیزم برای پختن سر سگ!

🖊 شورای سردبیری

به‌زودی آقای پزشکیان عازم روسیه می‌شود تا یک پیمان جامع با روسیه امضا کند. حرف آن از مدت‌ها پیش زده می‌شود و ایران پیشنهاد کرده بود این پیمان در حاشیه سفر حدود دو ماه پیش رئیس‌جمهور به روسیه برای شرکت در یک کنفرانس بین‌المللی امضا شود که روس‌ها نپذیرفتند. حالا در آستانۀ افتادن ردای ریاست جمهوری آمریکا به دوش ترامپ، امضای این پیمان معنای خاصی پیدا می‌کند و هدف پوشیده‌ای دارد که خوب است کل حاکمیت به آن توجه کند وگرنه نیک میدانیم پزشکیان و خط‌مشی او در ترسیم خطوط این پیمان هیچ نقشی نداشته و ندارد. این پیمان محصول دورۀ رئیس‌جمهور قبلی و نگاه خاص روس‌ها به ایران در دوران اوست: دوران گنده‌لات و نوچه!

درنگ پوتین در امضای این پیمان احتمالاً برای تجدیدنظر در شرایط مندرج در ملحقات و ضمائم این پیمان است که ما نه از آن‌ها خبر داشتیم و نه خبر خواهیم شد.حتی می‌توانیم ادعا کنیم در همین هفتۀ اخیر هم با توجه به اینکه روسیه مستعمرۀ خود در سوریه را از دست داده است احتمالاً در مفاد این پیمان تجدیدنظر کرده‌اند چون دو معاون وزارت خارجۀ روسیه در روزهای اخیر در همین رابطه به ایران سفر کردند.

حالا که بی‌خبریم، اجازه بدهید کمی گمانه‌زنی کنیم. بنیان این پیمان بر همکاری دفاعی خواهد بود، هرچند شامل ابعاد اقتصادی نیز خواهد شد. البته قرار است ابعاد همکاریِ دفاعی پنهان باشد اما به دلایلی آن را برای ایالات‌متحده رو خواهند کرد: یک نقطۀ قوت روسیه در معاملۀ بعدی‌اش با آمریکای ترامپ خواهد بود!

همه می‌دانند روسیه در باتلاق اوکراین گیر کرده‌ است و ترامپ وسیلۀ بیرون آمدن او خواهد بود. با تضعیف فوری ناتو (صرفاً به خاطر حضور ترامپ)، کاهش حمایت از اوکراین و اجبار یک معاملۀ بزرگِ زمین در برابر پایان جنگ که اموری گریزناپذیرند، پای ایران به‌عنوان بخشی از ثمن معامله به میان کشیده خواهد شد: روسیه در برابر دریافت بخشی از خاک اوکراین و خروج آبرومندانه از بن‌بست جنگ، هزینه‌ای می‌دهد. بخشی از آن، کوچ اجباری از ساحل سوریه است و بخشی از آن باید ایران باشد. بنابراین برای پوتین صرف می‌کند که پیمان دفاعی با ایران را تا حد ممکن چرب‌وچیلی و سنگین کند تا ارزش معاملاتی آن را بالا ببرد: بتواند در برابر رها کردن ایران در برابر گرگ اسرائیل و شیر پنتاگون امتیاز بیشتری بگیرد! حکومت ایران باید این را فراموش نکند که هرقدر در رفاقت با روسیه بیشتر احساس امنیت بکند، به همان نسبت هنگام نقض پیمان ضربۀ سنگین‌تری خواهد خورد. این قانون ابدی سیاست در دنیاست که از اعماق تاریخ به ما رسیده است و کشفیاتی تازه نیست.
روسیه یک قدرت اتمیِ در حال اضمحلال است. سهم روسیۀ بزرگ در جی‌دی‌پی جهان حدود ۳/۹ درصد است (در برابر ۱۹ درصد چین و ۱۲/۷ درصد ایالات‌متحده) و از نظر بزرگی اقتصاد حتی بین ده کشور اول جهان نیست. اتکای به آن از هیچ جنبه‌ای و به‌ویژه از جنبۀ سیاست بین‌الملل درست نیست. هم‌اکنون در حال چانه‌زنی با آمریکا، اسرائیل و ترکیه است که آیا اجازه می‌دهند در بندر طرطوسِ سوریه بماند یا نه. تنها کاری که توانست در تحول مسئله‌دارِ سوریه برای متحد خود اسد بکند، این بود که او را از سوریه ببرد و پناهندگی بدهد.

شکی نیست که کشور باید با روسیه روابط خوبی برقرار کند، در مورد تحولات در شرف وقوع در مرزهای شمالی و غربیِ کشور آن را کنار خود نگه دارد و روابط اقتصادی‌اش را نیز با این همسایۀ بزرگ توسعه دهد، اما روسیه در مورد استراتژی امنیت ملی کشور و دیپلماسی کلانِ بین‌الملل قابل‌اتکا نیست (به یاد بیاورید موضعش را در مورد جزایر ایران) و هرقدر بیشتر به آن اتکا شود ضربۀ خیانتش بزرگ‌تر خواهد بود.

یک استراتژی سنجیده برای ایران که اخیراً استراتژی امنیت دفاعی آن دود شده است، تنظیم فاصله با قدرت‌های دارای قدرت مانور بالاست. علت ضرورت اتخاذ این استراتژی، وخامت اوضاع منطقه به‌ویژه در رابطه با همسایگانِ بلافصل است (در درجۀ اول با افغانستان، ترکیه و آذربایجان). معنای این تنظیم، حداقل در دو مورد فوری، تغییر سیاست و شیوۀ حرف زدن در غرب کشور (از مرز عراق تا ساحل مدیترانه) و فاصله گرفتن از جنگ اوکراین است که سر سگ در آن می‌جوشد و هیچ ارتباطی با ما نداشته و ندارد. این فاصله‌گیری باید در پیمانی که پزشکیان امضا خواهد کرد تضمین می‌شد. آیا کسی پیشاپیش به آن اندیشیده است؟

@jameeno
#پیمان_ایران_و_روسیه
@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Jan, 18:30


🔷 از کدام وفاق سخن می‌گویید؟

🔸 ابرچالش پیش روی جامعه ایران را دریابید

✍️ دکتر احمد پورنجاتی

نمی دانم ، شاید آقای پزشکیان این نوشته را بخواند یا نخواند؛
امروز داغ دلم تازه شد. با دیدن فراخوان جناب "ظریف" برای برگزاری همایشی با عنوان: "وفاق"! که قرار است با سخنرانی جناب پزشکیان و آقای ظریف، در چندین سرفصل با حضور کسانی که لابد در باره ی این رویکرد که شعار محوری دولت کنونی است، سخن بگویند.من هرگز قصد بهانه‌جویی و نقزدن و جسارت و انگیزه‌خوانی پیرامون این برنامه را ندارم. اما وقتی به قفسه کتاب های "مفتکی و متروکه" کتابخانه ام نگاه می کنم، با عنوان هایی از این دست: "تهاجم فرهنگی" ، "گفتگوی تمدن ها" ، "اعتدال" و ... زهرخندی بر لبانم می نشیند. می دانید چرا؟ هر دولتی آمده،انگاری همچون پیامبری یک کتاب مقدس با خودش آورده. می توانم بخش گسترده ای از مطالب اینگونه همایش ها را پیش بینی کنم. تکرارگویی هایی برگرفته از آموزه های ایدئولوژیک (آیه و حدیث و نقل قول) و ارائه ی برخی نظریه های به اصطلاح جامعه شناسانه و بیان معجزات این کلیشه ها؛
البته کمک به رونق فضای گفت و شنود و پذیرش و احترام به دیگراندیشی در جامعه ی یخ زده که سالیان است دچار نوعی "تک گویی از بالا"ست، کار بدی نیست. اما به گمانم اصل موضوع این است که سوراخ دعا را گم کرده اند.
ابرچالش پیش روی جامعه ایران، نابرخورداری ساختار حکومت از یک "بنیان نظری منسجم و بی‌تناقض و مقبول و معقول و روزآمد و کارآمد" برای اداره ی بخش های گوناگون کشور و التزام به حقوق اساسی ملت است.
این است مهم ترین راز بی‌فرجامی کوشش های پرهزینه و گاه زیانبار.
وفاق، نیاز به همایش ندارد. دست از مزاحمت برای جامعه ی مدنی و سازمان های مردم نهاد بردارید. بگذارید بی‌هراس و واهمه، پرده از واقعیت های ناگوار برداشته شود، ریشه های فساد و نشانی پستوهای قدرت پنهان بی مسئولیت بیان شود.
خلاص!

#فرهیختگان #وفاق #کدام_وفاق #ابرچالش_جامعه_ایران #بنیان_نظری_روزآمد #بنیان_نظری_کارآمد

@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Jan, 08:14


🔷 سه پرسش مهم (اصلاح‌طلب‌)

✍️ محمد سلطانی رنانی

هر کسی را که اصول‌گرا نباشد، اصلاح‌طلب گویند. و اگر راه‌های رسیدن به خدا به شمار نفس‌هایِ مخلوقات است؛ شمارِ گروه‌هایِ اصلاح‌طلب به اندازه خمیازه‌هایِ خلایق است!
دیده‌ام که برخی از این گروه‌ها، فقط یک نفر است، در منطق به این پدیده می‌گویند: کُلّی منحصر بِفَرد!
شکرخدا هیچ کدامشان هم آن یکی را قبول ندارد، حتی در حد معرفی یک فرماندار برای میمه و مورچه خورت!
از آنان می‌پرسم: دقیقا چه کسی فاسد شده که شما می‌خواهید اصلاحش کنید؟
برخی خیره نگاهم می‌کنند و مرا یک مُخبِر نفوذی می‌بینند و سکوتی بی‌پایان....
برخی دیگر حرف را عوض می‌کنند و در باب آلودگی هوا، استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر و روابط دیپلماتیک با مصر حرف می‌زنند!
یک اصلاح‌طلب هم دست به کمر گرفت و گویی مرحوم فردین در فیلم سلطان قلب‌ها، گفت: با همان فرد فاسد همدل میشیم و وفاق می‌کنیم!
من که از رو نرفتم، گفتم: خوب اگر آن فرد فاسد، نخواست وفاق کند، یا شما و اصلاحاتتان را قبول نداشت، چه؟!
گفت: آن وقت دیگر ما تکلیفی نداریم، در نهج‌البلاغه آمده که هر کسی به اندازه توانش وظیفه و تکلیف دارد!
بنده خدا از بس سرش شلوغ شده بود، قرآن و نهج‌البلاغه را یک کاسه کرده بود...
در یک جلسه خصوصی به یکی از رهبران اصلاحات گفتم: اگر با یک فاسدی بر بخورید که قابل اصلاح نباشد، حاضر هستید آن را قطع کنید؟!
صدایش را مثل الهی قمشه‌ای کرد و گفت: ما برای وصل کردن آمدیم، نی برای فصل کردن آمدیم!
خیلی روی حرفش فکر کردم، ولی آخرش نه وصلش را فهمیدم، نه فصلش را!

اصلاح‌طلبان اصفهان مرا به جلسه خودشان دعوت کردند. سی چهل نفر بودند و هر یکی شان نماینده یک گروهی بود. تریبون که به من رسید، گفتم: یک ساده‌دلی پرسیده بود: این که می‌گویند به افتخار کسی دست زدند، دقیقا به کجای او دست زده‌اند! حالا من از شما می‌پرسم شما دقیقا کجایتان اصلاح‌طلب‌ است؟!
سوال من را نشنیده گرفتند، دیگه هم مرا به جلسه شان دعوت نکردند!
در نسبت اصلاح‌طلبی و کرسی قدرت هم سوال بسیار است.
سید اصلاحات فرموده باشد که طبیعی است که سیاست ورزان به دنبال کسب قدرت باشند.
پرسیدم از بزرگواری که اصلاح کردن مقدم است یا کسب قدرت؟ فرمود:
تو اصلاح گیتی در آن کس مجوی
که بر تخت و بخت نیستش اقتدار!*
دقیقا به همین جهت است که هر اصلاح‌طلبی سه دوره کاملا متفاوت دارد: پیشاکرسی، رویِ کرسی، پساکرسی!

هر چه که باشد، باید یک‌دوره اصولگرا بیاید و هر چه که هست و نیست را به باد فنا بدهد؛ یک‌دوره هم اصلاح‌طلب‌ بیاید یک کمی لای در را باز بگذارد، ملت یک نفسی بکشند!
ادامه دارد....
تبصره: یادداشت دیروز درباره اصولگراها بود. نقد بالسویه عدل است!

https://t.me/soltanirenani600

* پی‌نوشت

اصل این سروده از آنِ رشیدالدین وطواط، شاعر قرن دوازدهم است:

تو اصلاح گیتی در آن کس مجوی
که بر نفسِ خود نیستش اقتدار!

البته این نظر ایشان بوده است!!

#پرسش #سه_پرسش_مهم #اصلاح‌طلب

@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Jan, 08:14


🔷 سه پرسش مهم (اصول‌گرا)

✍️ محمد سلطانی رنانی

اینکه می‌گویند یک عده‌ای از حضرات جلیل‌القدر «اصول‌گرا» هستند، این اصول چیست که این حضرات به آنها گرایش دارند؟ آیا همان اصول دین را می‌گویند؟ یعنی این حضرات به توحید و یکتاپرستی خیلی گرایش دارند و جز پروردگار، بنده هیچ کس و هیچ چیز نیستند؟! یا مثلاً به اصل عدل خیلی وابسته‌اند و هیچ ظلمی را در هیچ جا و از هیچ کس، تایید و تصدیق نمی‌کنند؟ یا زبانم لال، دور از محضر شریفشان، آخرت و قیامت و بهشت و جهنم باورشان شده است؟!

یا آنکه خیلی زیاد پیرویِ اصول اخلاقی هستند؛ اصلا دروغ نمی‌گویند، حتی در وعده‌های انتخاباتی! حتی درباره دیدار سیدمحمد خاتمی با جرج سوروس؟! به هیچ وجه خیانت در امانت نمی‌کنند؟ حتی اگر ۱۴۰ هزار میلیارد باشد؟!

یک استاد بزرگوار ادبیات داریم، یکبار از او پرسیدم به نظر شما، اصول‌گرا چه معنا دارد؟

گفت: اصول جمع اصل است یعنی بیخ و بن. گَرا را مرحوم دهخدا نوشته‌اند آن است که حجامت می‌کند و خون می‌گیرد! گفتم: پس اصول‌گراها همان از خدا بی‌خبرهایی هستند که از بیخ و بن، خون ملت را می‌گیرند؟!

استاد چشم بست و لب گزید و به انگشت در خروجی را نشانم داد! بنده خدا حق داشت، چند سال بود که منتظر پاسخ استعلامات! مانده بود که استاد تمام بشود!

یکبار هم کسی به من گفت که اصول‌گرا، همان جناح راست است!
رفتم در فکر که راست سه معنا دارد: راست در برابر دروغ، راست در برابر چپ، و راست در برابر کج!

تازه مشکل من دو تا شد، خدای من، یعنی این‌ها همیشه به سمت راست می‌پیچند؟ این‌طوری که آخرش می‌افتند به درّه!

یا در پرسشنامه‌ها، فقط گزینه‌های سمت راستی را تیک می‌زنند؟ پس به همین علت است که همه‌شان از دم دکترا گرفته‌اند؟!

نکند همین‌ها هستند که ناغافل* از سمت راست سبقت می‌گیرند؟! خدا مرا ببخشد، همیشه به این‌ها می‌گفتم: احمقِ بی‌شعور!

یک کسی در دانشگاه ما می‌خواست سی چهل استاد را اخراج کند، همه را محکوم می‌کرد و برایشان نامه‌های تهدیدآمیز می‌فرستاد!
از استاد علوم سیاسی پرسیدم این یارو چرا این طوری می‌کند؟ گفت: راست افراطی است! گفتم: یعنی چطوری است؟ لبخند ملیحی زد و گفت: خیلی شق و رَق و سیخکی است و اصلا انعطاف ندارد!

فکر کنم راه رفتنش را می‌گفت، همین طور راست-راست در دانشگاه راه می‌رفت و می‌گفت تعلیق می‌کنم، اخراج می‌کنم، منفصل می‌کنم! آخر سر هم فقط زورش به من بی‌کس و کار رسید!

تبصره: حالا اصلاح‌طلب‌ها خیلی ذوق نکنند، پرسش دومم درباره آنهاست، فردا نوبتشان می‌شود ...

ادامه دارد ...

* ناغافل اصطلاح اصفهانی هاست به معنی: ناگاه!

https://t.me/soltanirenani600

#پرسش #سه_پرسش_مهم #اصول‌گرا

@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Jan, 07:00


🔷 آیا مهاجرت امر ساده‌ای است؟

✍️ فریبا نظری

« مهاجرت، شروع کردن همه‌چیز زندگی از ابتداست، همه چیز از نو، مانند کودکی که تازه می‌خواهد سخن گفتن، راه رفتن، غذا خوردن و ارتباط برقرار کردن را آغاز کند و این بسیار دشوار است ».

این جمله‌ای است که بسیاری از ایرانیان مهاجر در توصیف مهاجرت از وطن به مقصد کشوری دیگر، آن را به زبان می‌آورند.

همه چیز را از نو شروع کردن کار بسیار سختی است، آن هم در جغرافیا و فرهنگ متفاوتی که بسیاری از عناصر ملموس و ناملموس آن با جغرافیا و فرهنگی که مهاجران سال‌ها در آن زندگی کرده و با آن خو گرفته‌اند بسیار متفاوت است.

این تفاوت طیف وسیعی از عناصر را در بر می‌گیرد: زبان، دین و مذهب، قوانین، عرف، آداب و رسوم، خرده فرهنگ گروه‌های مختلف، حتی غذا و سبک غذایی که در ابتدا موضوع مهمی به نظر نمی رسد اما پس از چند روز اهمیت خود را به رخ مهاجران می‌کشد. بخش دیگری از دشواری از نو شروع کردن زندگی مهاجران در سرزمینی دیگر، رفع نیازهای زیستی اولیه برای بقا و زنده ماندن است. این افراد باید بتوانند به خوراک و سرپناه و لباس و دارو و درمان دسترسی داشته باشند و دسترسی به این‌ موارد در ازای داشتن شغل و درآمد امکان پذیر است. غالباً داشتن شغل و درآمد پایدار و کافی از مشکلات بسیار جدی و اساسی مهاجران به‌ویژه در آغاز رسیدن به مقصدی جدید است.

با افرادی که ظرف یک دهه‌ی گذشته از ایران مهاجرت کرده‌اند، گفت‌وگوی پراکنده و دوستانه‌ای داشته‌ام؛ از جمله طی گفت‌وگو با مهاجر ایرانی که شاعر و روزنامه‌نگار است به جمله قابل درنگی برخوردم: « کشورها دو چهره دارند، یک چهره‌ی نمایشی برای جهان و یک چهره‌ی واقعی که برای مهاجران بیش از هرکسی عینیت می‌یابد. از ویژگی‌های این چهره‌ی واقعی و عینی، نگرش نامطلوب مردمان کشورها به اتباع مهاجران کشورهای دیگر به سرزمین خود است که ایشان را معمولا عناصر غیرخودی و تحمیلی محسوب می‌کنند ».

مهاجر دیگری که یک نویسنده و هنرمند ایرانی است و به اروپا مهاجرت کرده است از حس تعلیق و بیگانگی مهاجران در مقصد جدید زندگی، حس دشوار کسب هویت جدید شهروندی؛ سخن می‌گوید. او می‌افزاید: در کنار این احساسات ناخوشایند، مهاجران با شرایط عینی دشواری یافتن شغل، دسترسی سخت و زمان بر به خدمات دارو و درمان، هزینه‌های بالای اجاره مسکن و تهیه غذایی ارزان و با کیفیت مطابق با ذائقه و سبک غذایی خود؛ در هر شبانه روز مواجه هستند. در واقع مهاجران هر روز برای بقا و زنده ماندن درحال جنگ اند!

برخی مهاجران با داشتن تخصص و سرمایه‌ی تحصیلی و اقتصادی بالا، به دلیل برچسب دائمی مهاجر بودن، به منزلت اجتماعی که در وطن خود داشته‌اند دسترسی مجدد ندارند و یا با تأخر زمانی بدان دست می‌یابند. و این شکاف منزلتی یا نزول منزلت اجتماعی در جامعه‌ی مقصد نسبت به وطن و جایی که از آن مهاجرت کرده‌اند؛ یکی از چالش‌های مهم در دوران جدید زیست آن‌ها پس از مهاجرت است.

دلتنگی برای خاطرات به جای مانده در وطن جایی که مهاجران در آن‌جا متولد شده و بزرگ شده‌اند و دوری از خانواده و دوستان و آشنایان قدیمی، از مشکلات مشترک تقریباً همه‌ی مهاجران است؛ حتی افرادی که ممکن است هیچ یک از کمبودها و چالش های ذکر شده در سطور بالا هم‌چون شغل و مسکن و درآمد پایدار را نداشته باشند.

بدیهی است همه‌ی این‌ها که اشاره شد در گروه‌های سنی، جنسی، طبقاتی و بنا بر علت و انگیزه مهاجرت؛ وضعیت و شرایط متفاوتی خواهد داشت.

مهاجرت امر پیچیده و سختی است که مهاجران را درگیر فرآیند زندگی در شرایط ناشناخته و متفاوت از فرهنگ و جغرافیایی که در آن جامعه‌ پذیر و فرهنگ پذیر شده اند، روبرو ساخته و آن‌ها را با چالش‌ها و شرایط عینی و ذهنی دشواری برای بقا مواجه می‌کند.

#فرهیختگان #مهاجرت #دشواری_مهاجرت

@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Jan, 06:50


🔷 💢 دشمنی با علوم انسانی کار را به اینجا رسانده

✳️ بخش‌هایی از سخنان مهم حجة‌الاسلام دکتر رضا غلامی، استادیار علوم سیاسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی که پس از سال‌ها تلاش در زمینهٔ اسلامی‌سازی علوم انسانی به اشتباه خود پی برده و شجاعانه، ریشهٔ بسیاری از مشکلات فعلی کشور را معرفی کرده است:

🔸به دلیل عدم درک عمیق و‌ ملموس جامعه علمیِ انقلابی از علم و ساختمان آن، مسیر تحول در علوم انسانی از ابتدا مسیری غلط بوده و این مسیر غلط، نه تنها اصلاح نشده بلکه به همان شکل دائماً تقویت شده است. ابتدا فکر می‌کردند با پالایش متون علوم انسانی از یک‌سری اصطلاحات و‌ واژه‌ها یا حذف برخی دروس مثلاً نظریهٔ داروین، علوم انسانی متحول می‌شود؛ مدتی که گذشت، گفتند علوم انسانی را با بازنگری در سرفصل‌ها، منابع و برنامه‌ریزی آموزشی متحول می‌کنیم. دیگرانی گفتند خوبه بیاییم‌ مانند مواجهه نظام با آموزش و‌پرورش، یک پژوهشگاه مانند سازمان پژوهش و‌ تألیف کتب درسی در آموزش و‌ پرورش تأسیس کنیم و‌ در آنجا یک‌سری کتاب حکومتی و یک‌دست برای دانشگاه‌ها تهیه نموده و فقط بگوییم استاد حق دارد این ‌کتابها را واو‌ به‌ واو تدریس نموده و در پایان ترم، از مطالب آن امتحان بگیرد!

🔸امثال ما هم به اشتباه رفتیم به دنبال شکل‌دهی به علوم انسانی اسلامی که از اساس غلط بود؛ چرا؟ برای اینکه علم، دینی و‌ غیر دینی ندارد و مبانی عقلی دین، حداکثر می‌تواند در فلسفهٔ پشت سر علم، به‌مثابهٔ فلسفه حضور داشته باشد. مسأله جدی‌تری که برای نخستین بار می‌خواهم عرض کنم، توهم دشمنی و‌ توطئه از جانب علوم انسانی در دانشگاه‌ها بود! هر کجا در فرهنگ‌ شکست می‌خوردیم و‌ احساس عقبگرد داشتیم، آن را گردن علوم انسانی می‌انداختیم و فکر می‌کردیم اگر علوم‌ انسانی همان‌ چیزی باشد که ما دوست داریم، دیگر در مواجهه فرهنگی شکست نمی‌خوریم!

🔸تا زمانی که تلقی‌های نادرست و‌ عقب‌افتاده دربارهٔ تحول علوم انسانی وجود داشته باشد و فرصت اصلاح آنها مهیا نشود، تا زمانی که دیدن علوم انسانی با عینک دشمن و‌ منبع توطئه و تباهی کنار زده نشود؛ تا زمانی که کار تحول به دست خود استادان و عقل جمعی نیفتد و‌ تکثر و‌ تنوع فکری به‌رسمیت شناخته نشود، آیندهٔ تحول در علوم انسانی، یک آینده مبهم‌ و مأیوس‌کننده است.

⬅️ متن کامل گفتگو با روزنامهٔ فرهیختگان. (https://r-gholami.ir/?p=3622)
در همین زمینه بخوانید در کانال ویرایش ذهن (https://t.me/virayeshe_zehn/3002)

@hamidhossaini

https://t.me/virayeshe_zehn

#علوم_انسانی

@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Jan, 06:50


🔷 گسل و گسست!

🖊 شورای سردبیری

برای آن‌ها که تحولات درونیِ نظام را بر اساس باطن رخدادها پیگیری می‌کنند تا برای بیرون آمدن از انسداد سیاسیِ فعلی، مجرایی مفید برای تحقق منافع ملی بیابند، می‌توان از ورود نظام به یک فاز تکاملی نشانه‌هایی داد و از آن حکم مفیدی درآورد: سیستم در سیاست خارجی با بحران انسدادی روبروست، وجوه عیان این بحران خیلی نظرگیر است (سوریه، لبنان، عراق)، انعکاس آن در بدنه بسیار منفی است و در ترکیب با ناکامی‌های سیستم از تأمین کامل نیازهای مادیِ بدنه، رسیده است به یک خطِ شکستگیِ واضح بین رأس و بدنه. این شکستگی که آن را «گسل بدنه ـ رأس» می‌نامیم، درنهایت وضعیتی شبیه لق شدنِ سر چکش از دسته است: دیگر نمی‌توانی آن را بالا بیاوری و محکم بکوبی!

حکومت در برابر خوردن به درهای بسته و صخره و چاله، برای برون‌رفت کارهایی می‌کند (از توسل به مازوت‌سوزی تا بهبود رابطه با عربستان و از رضایت به رئیس‌جمهورِ اصلاح‌طلب تا جیره‌بندی نان). برخی تغییر خط‌مشی‌های حکومت عمر درازی ندارند و به‌وضوح متعلق به چهارماهۀ اخیرند (مثل لغو احکام اخراج از دانشگاه، تعویق فشار حجاب اجباری، یا شروع به باز کردن گره اینترنت و یا کأن‌لم‌یکن کردنِ حجمی از احکام دستگاه گزینش) و برخی دیگر ریشه در تجدید محاسبات در سیاست منطقه‌ای، حزب‌الله و خوف از انتخابات ایالات‌متحده دارند. ولی به‌هرحال، اثر عینیِ نتایج آن‌ها بر گسل رأس ـ بدنه مشهود است: بعد از ماجرای سوریه حس فریب‌خوردگی در عناصر پایین بسیار فراگیر شد. به‌طوری‌که کانال‌های فراوانِ اقتدارگرایان، امکان نظردهیِ اعضا را بستند و سپس با اِعمال کنترل‌های شدید برگرداندند. کانال سپاه قدس با ۳۳۵هزار عضو که هر روز حجم عظیمی از اظهارنظرِ رجزخوانانۀ مؤمنان را بیرون می‌داد، یک‌باره دچار خوانندگانی بی‌روحیه، ناامید و خشمگین شد و به‌ناچار امکان نظردهی را به‌شدت محدود کرد. به نظر می‌رسید اشخاص به‌یک‌باره دچار تحول فکری و باز شدنِ چشم و گوش شده‌اند. احتمال دارد آن نهی از تزریقِ ناامیدی و له شدنِ مرتکبان، مخاطبِ زیادی نیز بین عناصر و تیپ‌هایی داشته باشد که مؤمن به سیاست حکومت بوده‌اند. توضیحِ تعدد جلسات سخنرانیِ امیدبخش نیز به همین سان است.

این وضعیت ذهنی و روانی بدنه، در کنار جنگ قدرتِ یک شاخۀ نظام که حاضر به پذیرش حذف خود در انتخابات ریاست جمهوری و اصلاح سیاست‌های نظام نشد و سوداهای بالاتر از ریاست جمهوری هم نشان می‌دهد، به‌احتمال‌زیاد منجر به افزایش فعالیت گسل و به‌نوعی ترک برداشتن و پالایش خواهد شد. اگرنه فروریزش، که باید منتظرِ ریزشِ محسوسی بود که البته سیستم می‌تواند مدیریتش کند: چنانچه کسی نتواند خود را با سیاستِ در حالِ زایشِ حکومت در منطقه و نسبت به ایالات‌متحده انطباق دهد، باید برود.

نکته اینجاست که این ترک‌خوردگی، ربطی به سایر نیروهای اجتماعی ندارد. به بازنشستگان و پرستاران و معلمان و کارگران که حق خود را فریاد می‌زنند ربطی ندارد. خوشبختانه حکومت آن‌قدر عقل دارد که این دو اقلیمِ سیاسیِ ماهیتاً متفاوت و ناهمسو را تشخیص بدهد و از تداخل‌های احتمالی دستپاچه نشود؛ اما به نظر می‌رسد در تصفیۀ صفوف خود ملاحظه‌ای ندارد و این قبلاً هم رخ داده است (لاریجانی اسم آن را خالص‌سازی گذاشت).

به اصلاح‌طلبان هم ربطی ندارد و گمان می‌رود عاقل‌اند و خود را از درگیریِ درون‌خانوادگیِ اقتدارگرایان دور نگه می‌دارند. در این میان آن‌ها چه باید بکنند؟ می‌توانیم فهرست مختصری بدهیم:

- دفاع از گام‌های درستِ حکومت در برابر مرتجعان و واگذاشتنِ اقتدارگرایانِ متعصب به خودِ حکومت.
- خود را از جنگِ قدرت در صفوف اقتدارگرایان کاملاً کنار بکشند. در مسئلۀ جانشینی خواهان تعیین تکلیف جانشین در زمان حیات رهبر و با نظر خودش باشند.
- حداکثرِ تلاش و آگاهی‌بخشی را به کار بگیرند تا تحرکات خیابانیِ اقشار برای بیان مطالبات به هیچ خشونتی آلوده نشود و فقط گسترده‌تر شود. (مهم‌ترین مطالبات مردمی فعلاً بهبود معیشت و اصلاح حقوق، توجه به حقوق و شأن ایرانیان و ضدیت با فساد و اخراج عناصر بیگانه است)
- مذاکره با ایالات‌متحده نیاز حکومت است نه اصلاح‌طلبان. از خواندنِ هر روز و هر ساعت و هر کجایِ شعرِ لزوم مذاکره با ایالات‌متحده دست بردارند.
- تشت شکست‌خوردگیِ سیاست منطقه‌ای از بام سوریه افتاد و باید پرونده‌اش را بست (حکومت هنوز حرف می‌زند ولی آن را بسته است). لازم نیست این ناکامیِ پر هزینه را هر روز بر سر حکومت بزنیم. حرفِ سازنده باید زد.
- بزرگ‌ترین و بیشترین وظیفۀ نیروهای ملیِ اصلاح‌طلب، توزیع و تحلیلِ اطلاعاتِ دقیق دربارۀ وضعیت اقتصادی، اجتماعی و بین‌المللیِ کشور در سطح وسیع، ارائۀ طرح‌ها و پیشنهادهای منطقی و نیز دعوت مردم به اتحاد ملی است. پزشکیان را در تقاضای هرروزۀ وحدت ملی برای عبور از مشکلات نباید تنها گذاشت.

@jameeno

#گسل #گسست

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Jan, 16:52


🔷وام‌گیریِ سواحیلی* از فارسی!

در کرانه‌های ایرانی خلیج فارس - به‌ویژه در شهرهای تاریخی هم‌چون «لافت»، «کنگ» و «سوزا» - هرگاه با هم‌میهنان به گفتگو بنشینی، داستان‌هایی از سفر پدران و پدربزرگ‌هایشان با «جهازهای بادی» («کشتی‌های بادبانی») به سرزمین‌های دوردستی همچون آفریقا، برایت تعریف می‌کنند.
...
از جمله پیامدهای تماس مردمان گوناگون با یکدیگر، «برخورد زبانی**» است که موجب اثرگذاری زبان‌های آنها بر هم می‌شود.

این اثرگذاری، در وهلهٔ نخست، به صورت «وام‌گیری واژگانی***» پدیدار می‌شود. اما در صورت تداوم و رابطهٔ قدرت و اعتبار نابرابر زبان‌ها، می‌تواند به اثرپذیری ساخت‌واژی و نحوی یکی از دیگری نیز بیانجامد.

زبان‌های خاور آفریقا، به‌ویژه سواحیلی که کارکرد «زبان میانجی****» را در بخش‌های بزرگی از آفریقا دارد، نیز از زبان فارسی اثر پذیرفته‌اند. در این ویدئو، با شماری از واژه‌های فارسی راه‌یافته به زبان سواحیلی آشنا می‌شویم.

* Swahili
** language contact
*** lexical borrowing
**** lingua franca

@zabanhaye_darkhatare_IRAN

#فارسی #زبان_فارسی #خلیج_فارس #زبان_سواحیلی #سواحیلی #آفریقا

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Jan, 16:30


🔷 مردی که در زمستان گلوله‌های برفی فروخت!

#خلاقیت #هنر #فروش_گلوله‌های_برفی

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Jan, 12:03


🔷 مردی که در زمستان گلوله‌های برفی فروخت!

🔹خلاقیت یعنی دیدن چیزی که دیگران نمی‌بینند؛ پیدا کردن راهی برای ایجاد معنا در جایی که به ظاهر معنایی وجود ندارد.

🔹دیوید هامونز، هنرمندی که در میان سرمای زمستان، گلوله‌های برفی فروخت، با کاری به ظاهر ساده و شاید حتی عجیب، جهان را به فکر فرو برد.

🔹او نه فقط گلوله‌های برف، بلکه ایده‌ای تازه می‌فروخت: اینکه در دل عادی‌ترین چیزها هم می‌توان ارزشی پیدا کرد.

🔹هامونز با این کار نشان داد که هنر و بازاریابی از یک اصل مشترک سرچشمه می‌گیرند: قدرت ارتباط با مخاطب. گلوله‌های برفی او فقط برف نبودند؛ آن‌ها پیام‌آور ایده‌ای بزرگ‌تر بودند.

🔹اتفاقی که شاید خریدارانش را به این فکر می‌انداخت که چگونه چیزی به این ساده‌گی، در دستان یک انسان خلاق، به کالایی قابل خرید تبدیل شده است.

🔹این اقدام نشان می‌دهد که موفقیت در هنر یا تجارت، فقط درباره محصول نیست. بلکه درباره این است که چگونه آن محصول را می‌بینی و به دیگران نشان می‌دهد.

🔹بازاریاب موفق کسی است که در وسط کویر بتواند خاک بفروشد، نه کسی که درجایی پراز انسان های تشنه، آب عرضه کند.

🔹هامونز این مفهوم را در عمل به تصویر کشید و نشان داد که گاهی داستانی که به یک محصول می‌بخشیم، از خود محصول مهم‌تر است.

✍️ نیلوفر خالق

https://t.me/Chand_Saniye_Digar
#خلاقیت #هنر
@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Jan, 11:30


🔷 دکتر رضا رئیس طوسی از جهان رفت!

✍️ محمدجواد کاشی

آنها که امروز شصت و سه، چهار یا پنج ساله‌اند، در زمان انقلاب، هفده، هجده یا نوزده ساله بودند. من هم در میان آنها بودم. ما را می‌توانستی نوجوانان مجدوب بنامی.
مجدوب نسلی بودیم که گاهی فقط سه چهار سال بزرگ‌تر از ما بودند گاهی هم البته بیشتر. آنها را امروز نسل آرمانگرای انقلابی می‌نامند و به مثابه نسل متهم بارها موضوع بازجویی قرار داده‌اند. ما را به عنوان شاهدان به دادگاه فرابخوانید. از زبان ما هم بشنوید آرمانگرایان آن روزگار چند گروه بودند.

یک گروه فرصت‌طلبان انقلابی بودند. تا یک روز قبل از پیروزی انقلاب خیلی منطقی و واقع‌گرا بودند، یکباره آتش گرفتند، آرمانگرا شدند.
گروه دوم کسانی بودند که سواد انقلابی داشتند. به قلم و گفتار آرمانگرا بودند. واژگان گرم گفتار انقلابی را با حرارت می‌گفتند و می‌شنیدند. مجذوب ساحت کلام بودند. آنها بدون نام‌های بزرگ و آتشین نمی‌توانستند روزگار بگذرانند. این گروه در اوج روزگار انقلاب میان صحنه بودند اما هنگامی که مشت‌های گره کرده یک به یک وا شد و رسوا شد، سرد شدند، از صحنه بیرون رفتند و به کار و زندگی خود پرداختند.

گروه سوم کسانی بودند که خود را رسول می‌پنداشتند. خیال می‌کردند وظیفه دارند آرمان‌ها را محقق کنند. اگر توانستند به کلام و نصیحت، اگر نتوانستند به شلاق و زور و فریب. مناصب سیاسی را اشغال کردند و مانیفست تابعیت از حقیقت را پیش چشم مردم نهادند. مردم باید انتخاب می‌کردند به راه حقیقت خواهند رفت یا دشمنان شیطان‌اند. در صف دوستان می‌نشینند یا در صف دشمنان خواهند ایستاد. وای به حال کسی که به آرمان‌ها تعهد انقلابی نمی‌داد.

گروه چهارمی هم وجود داشت. دکتر رضا رئیسی طوسی در آن شمار بود. شب پیش از دنیا رفت. بعید می‌دانم کسی از نسل جدید حتی نامی از او شنیده باشد. شهرتی نداشت. اهل قلم و کلام آتشین نبود. نه تنها در منصب قدرتی حاضر نشد، بلکه در چهل و پنج سال بعد از انقلاب یک روز خوش ندید. بزرگان می‌دانند او که بود و چه نقش‌های شگرفی بازی کرد. از چه شجاعتی بهره داشت.

آرمان‌ برای این گروه چهارم، یک مساله شخصی بود. آرمان دستاویزی برای حراست از خود بود. آرمان او را از پرتاب شدن در ابتذال روزگار حراست می‌کرد. نه تسلیم غوغاهای زمانه می‌شد نه از نیروهای امنیتی ترسی به خود راه می‌داد. در این سال‌های آخر چهره‌ای تکیده داشت. اما چشمان و رفتارش مثل یک کودک معصوم و ساده بود.

من دانشجوی او بودم. یکی از بهترین اساتید علوم سیاسی بود. در موقعیتی نیستم که از جایگاه علمی او سخنی بگویم. اما در این سی سال گذشته هر وقت به ملاقاتش می‌رفتم، از میزان تواضع‌اش دست و پایم را گم می‌کردم. با مهر و سادگی به من می‌نگریست. اغلب سکوت می‌کرد. من هم اغلب جرات سخن گفتن نداشتم و همه چیز به تماشا و تعارفات ساده و ذکر چند خبر می‌گذشت.

از آرمان و آرمان‌گرایی فقط شلاقی برای کتک زدن به خود ساخته بود. به آنهایی که از آرمانگرایی به قول شاملو «گندچاله دهانی» می‌دانستند با گذشت و مهر و صبر می‌نگریست. اگر بزرگانی مثل او نبودند، هیچ شاهدی برای دفاع از آرمان‌ و آرمانگرایی نبود. قلیل‌اند، یک به یک از جهان چشم فرومی‌بندند، اما اسنادی بی‌بدیل برای روز داوری‌اند.

@javadkashi
#رضا_رئیس_طوسی
@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Dec, 11:00


🔷 خروج، اعتراض، و وفاداری به دولت‌ها

✍️ مختار نوری | پژوهشگر اندیشه و تحلیل سیاسی

یکی از فیلسوفان و دانشمندان برجسته علوم اجتماعی در قرن بیستم که در طی سال‌های اخیر با او دمخور بوده‌ام، آلبرت اوتو هیرشمن آلمانی است که آثار علمی مختلف، از جمله شاهکاری چون "خروج، اعتراض، وفاداری" را در سال ۱۹۷۰ میلادی منتشر ساخت. این اثر چارچوب نظری برخی کارهای من در شناخت مواجهه اندیشمندان معاصر غربی (فوکو، لیوتار، مک‌اینتایر، اشتراوس، هابرماس و رالز) و روشنفکران ایرانی (فردید، داوری‌اردکانی، نصر، سروش، شایگان و رجایی) با مدرنیته به مثابه پدیداری غربی بوده است. در آن کارها که با عناوینی چون " سه تقریر رقیب در باره مدرنیته: خروج، اعتراض، وفاداری" و "تقریرهای رقیب درباره مدرنیته ایرانی: اعتراض و وفاداری" توسط انتشارات قصیده‌سرا انتشار یافته‌اند، نشان داده‌ام که چگونه مواجهه متفکران و روشنفکران قرن بیستمی در دو سنت غربی و ایرانی با مدرنیته و جنبه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن حکایت از الگوی سه وجهی خروج، اعتراض و وفاداری دارد. اگرچه این الگوی سه‌وجهی هیرشمن در اصل برای درک مواجهه افراد با سازمان‌ها و نهادها از منظر اقتصاد سیاسی نوشته شده است، اما الگوی روش‌شناختی مفیدی برای تحلیل بسیاری از پدیده‌های سیاسی و اجتماعی دیگر در اختیار ما قرار داده است. یکی از این پدیده‌ها، مواجهه شهروندان با دولت‌های ناکارآمد است!

علاوه بر وفاداران و حامیان به چنین دولت‌هایی که تکلیف آنها روشن است، پرسش اکثریت شهروندان در چنین نظام‌هایی این است که برویم یا بمانیم؟ به تعبیری خروج کنیم یا بمانیم و اعتراض کنیم؟ در چنین فضایی، برخی شهروندان ناراضی از دولت‌های ناکارآمد، مهاجرت یا خروج از دولت و سرزمین جغرافیای کشور را انتخاب می‌کنند که از نظر هیرشمن این کنش آنها در چارچوب علم اقتصاد و در قالب کنش‌های بازاری قابل فهم است، زیرا طرفداران این نوع کنش به شکلی محاسبه‌گرایانه و برای جلوگیری از ضرر بیشتر، سرمایه‌های فکری و شخصی خود را از کشور خارج می‌کنند! اما برخی دیگر از شهروندان می‌مانند و رویه‌های اعتراضی در پیش می‌گیرند که از نظر هیرشمن این کنش اعتراضی آنها در چارچوب علم سیاست معنا پیدا می‌کند، زیرا آنها به صورتی مدنی و غیرانتفاعی به اعتراضات خود علیه وضع موجود دامن می‌زنند!

هیرشمن نمونه‌های تاریخی این کنش‌ها را نیز معرفی می‌کند: از نظر این متفکر در نمونه آلمان شرقی، خروج و اعتراض در ابتدا رابطه الاکلنگی داشتند، تا اینکه این کشور و حاکمان آن با سیاست‌های خود و برخلاف خواست خودشان و علیرغم ساخت دیوار برلین، خروج را به برنامه اصلی شهروندان بدل ساختند و در نهایت با گذشت زمان رابطه الاکلنگی پیشین بهم خورد و خوارج و معترضین دست در دست هم به فروپاشی دیوار برلین همت گماشتند! اما نمونه ایرلند وضعیتی دیگر را رقم زد و حاکمان این کشور با تغییر سیاست های خود و فراهم ساختن زمینه اعتراض برای شهروندان، وفاداری را ترویج کرد و موفق هم شد. به بیان دیگر، در نمونه ایرلند، دولت این کشور زمانی که با واکنش اعتراضی شهروندان خود مواجه شد، از مسیر اصلاحات اساسی در پی خلق وفاداری برآمد و تا حد زیادی هم موفق گردید! البته هیرشمن علاوه بر اینکه چنین الگوی تحلیلی و سیاستی متفاوتی را از حیث فکری در اختیار ما قرار داده است، خود دارای تجربه زیسته در زمان حکومت نازی‌ها بر آلمان نیز بود و در آلمان هيتلری به خروج از این کشور و مهاجرت به آمریکا مجبور شد و بخشی از جریانی روشنفکری گردید که استیوارت هیوز آن را در کتابی مهم چون "هجرت اندیشه اجتماعی" وارسی کرده است.

باری، هیرشمن ادبیات غنی و مهمی را برای فهم مواجهه شهروندان و دولت‌ها در جهان ارتباطی امروز در اختیار ما قرار داده است و نشان داده که خروج و اعتراض همیشه دو روی یک سکه نیستند و گاهی دست به دست هم می‌دهند و موجبات تغییرات اساسی را فراهم می‌آورند.

#خروج #مهاجرت #اعتراض #شورش #وفاداری

@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Dec, 09:20


🔷 درس‌هایی که چین از جنگ اوکراین فرا گرفت!

◾️دیفنس وان

✍️ تای گراهام - پیتر سینگر

🔸جنگ اوکراین برای ارتش آزادی‌بخش خلق چین تنها یک نبرد نیست که باید از دور نظاره‌گرش بود؛ بلکه همچون یک آزمایشگاه واقعی است تا چین الزامات راهبردی مورد نظر خود را بیاموزد. ارتش چین در حال تحلیل و تطبیق درس‌های این جنگ، از ازدحام پهپادها تا جنگ‌افزارهای الکترونیک است تا رویکرد خود به منازعات را اصلاح نموده و یا تغییر دهد؛ تفاوتی هم نمی‌کند این منازعه تایوان باشد یا هیمالیا و یا فراتر از آن.

🔹منازعه اوکراین، نقش پهپادها را در تغییر بازی جنگ‌ مدرن، مخصوصاً در جمع‌آوری اطلاعات، هدف‌گیری دقیق و اشباع توان مقابله سامانه‌های دفاعی دشمن برجسته کرده است. ارتش چین به دنبال توسعه و ارتقای انواع مختلفی از پهپادها، از جمله:

1️⃣پهپادهای مقرون به‌صرفه و قابل گسترش برای حملات با تعداد بالا؛
2️⃣پهپادهایی که تولید آن‌ها از موفقیت‌های روسیه و اوکراین در شکست‌دادن دفاع هوایی دشمن از طریق ضربات هماهنگ و دقیق الهام می‌گیرند؛
3️⃣پهپادهایی با دید اول شخص که مزیت تاکتیکی خود را در اوکراین برای حملات کوتاه‌برد و شناسایی نشان دادند.

🔹نیروی هوایی ارتش چین اخیراً اعلام کرد که در سراسر این کشور رقابت برای طراحی پهپادهایی وجود دارد که قادر به هوانوردی خودکار، هدف‌گیری دقیق، جنگ الکترونیک، شناسایی گسترده، حمله با تعداد بالای هماهنگ و حمایت لجستیک هستند. این راهبرد، در راستای هدف بزرگ‌تر چین برای کسب برتری فناورانه و آمادگی عملیاتی هنگام درگیری‌های پرمخاطره است. راهبرد پهپادی ارتش آزادی‌بخش چین بر ایجاد سامانه‌های هماهنگ مبتنی بر هوش مصنوعی استوار است که پهپادها را قادر می‌سازند هماهنگی بالایی در هدف‌گیری دقیق و کاهش قدرت مانوردهی دشمن داشته باشند، آن هم بدون دخالت مستقیم انسانی.

🔹جنگ اوکراین با نشان دادن نقش تعیین‌کننده شبکه‌های یکپارچه در مدیریت عملیات هواپیماهای بدون سرنشین، جنگ الکترونیک و هدف‌گیری دقیق، باعث شد ارتش چین در آوریل گذشته به سازماندهی مجدد نیروی پشتیبانی استراتژیک خود به سه واحد هم‌مرتبه دست بزند. نیروی هوافضا، نیروی فضای مجازی و نیروی پشتیبانی اطلاعاتی. در واقع هدف ارتش چین ایجاد یک اکوسیستم اطلاعاتی منسجم برای افزایش چابکی عملیاتی و اثربخشی نیروهای مشترک است.

🔹ارتش آزادی‌بخش خلق چین با الهام از استفاده اوکراین از خودروهای زمینی بدون سرنشین (UGV) برای لجستیک و شناسایی و نبرد، خودروهای لجستیکی UGV خود با قابلیت‌های ماژولار (امکان نصب قطعات غیرثابت) را معرفی کرده است که می‌توانند علاوه بر حمل تجهیزات و مجروحان، در نبردهای نزدیک نیز برای پشتیبانی مورد استفاده قرار بگیرند. این ارتش همچنین در حال آزمایش خودروهای زمینی بدون سرنشین مسلح با سیستم‌های هدف‌گیری مبتنی بر هوش مصنوعی برای جنگ شهری و دفاع محیطی است. گزارش‌ها بر تجهیز این خودروها به حسگرهای پیشرفته و تجهیزات ارتباطی تأکید دارند تا بتوان آن‌ها را در عملیات گسترده‌تر همراه با پهپادها و تجهیزات دارای سرنشین ادغام کرد.

🔹وقتی روسیه برای مقابله با حملات پهپادی اوکراین به استفاده از زره‌های استند-آف (Stand-off Armor) معروف به "زره مشبک" روی آورد، استراتژیست‌های ارتش چین به این موضوع توجه و برخی از تانک‌های سبک Type 15 چین به تجهیزات مشابه مجهز نمودند.

تغییر استراتژی‌ها و تلاش‌های چین برای تطبیق خود با شرایط روزآمد جنگ، از توسعه سیستم‌های بدون سرنشین و دفاع‌های ضدپهپادی گرفته تا جنگ الکترونیک (EW)، حکایت از استراتژی حساب‌شده‌ این کشور برای استفاده از درس‌های میدان نبرد و ادغام آن‌ها در یک دکترین نظامی در حال تحول دارد. با این حال، توانایی ارتش چین در عملیاتی‌کردن مؤثر این نوآوری‌ها هنوز محل ابهام است به‌ویژه که هنوز در دنیای واقعی آزمایش نشده‌اند. با این وجود، این تلاش‌ها نشان‌دهنده قصد جدی چینی‌ها برای درس گرفتن از جنگ‌های دیگران است، موضوعی که همواره از ویژگی‌های تاریخی برنامه‌های موفق تغییر در دکترین نظامی بوده است.

https://www.defenseone.com/ideas/2024/12/how-china-adopting-battlefield-lessons-ukraine/401694/?oref=d1-category-lander-river

https://www.defenseone.com/ideas/2024/12/how-china-adopting-battlefield-lessons-ukraine/401694/?oref=d1-category-lander-river

@InstituteTehran

#درس‌های_جنگ_اوکراین

@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Dec, 09:02


صدایی که می شنوید، صدای پای ترامپ است!

✍️ حامد پاک طینت

صحبت کردن از نرخ دلار و جهش آن برغم آنکه مهمترین نشانگر اقتصادی است لیکن رنج آور شده است

هر جهش هزار تومانی دلار در هر ساعت معادل فرو رفتن دهها هزار نفر جدید از جامعه ایران به زیر خط فقر و سقوط آزاد قدرت خرید عمومی است

دیدم یکی از خبرگزاری های مطرح کشور و البته گروهی در فضای مجازی ضمن حمله به وزیر اقتصاد مبنی بر اشاره او به ارزش دلار ۷۳ هزار تومانی او را مسبب چنین وضعیتی دانسته اند و با ذکر گفته ای از آلن گرینسپن، یکی از معروف ترین و مقتدرترین روسای بانک مرکزی آمریکا که می گفت: وقتی از جلسات فدرال رزرو بیرون می آیم و خبرنگاران بیرون در منتظر هستند، سعی می کنم حتی مراقب صورتم باشم زیرا هر تغییری در چهره می تواند به گونه ای متفاوت تعبیر شود و آثار اقتصادی بیرونی به بار آورد، اظهارات همتی را تقبیح کرده‌اند.

واقعا اینگونه نیست !

شبیه نمودن رفتار بانک مرکزی آمریکا با بانک مرکزی ایران مثل شبیه قلمداد کردن تولید خودروی پراید و تسلا است. در کشور آمریکا، بانک مرکزی همه کاره اقتصاد است و با ربع درصد تغییر در نرخ بهره، دنیا و همه بازارهایش را تکان می دهد. بدیهی است که کوچکترین سیگنالهایش مورد تحلیل هزاران تحلیلگر است. بانک مرکزی در ایران هیچ کاره است. در شرایطی که کسری هنگفت بودجه، یارانه های نجومی انرژِی و کالای اساسی از جمله گندم، دو نرخی های رنگارنگ و به تبع آن کسری های رنگارنگ، قاچاق بی حد و حصر، خروج دهها میلیارد دلار سرمایه از کشور، توقف سرمایه گذاری در داخل، چاه عمیق صندوقهای بازنشستگی و نهایتا تحریم های فلج کننده را همه عیان می بینند کسی به صورت وزیر اقتصاد نگاه هم نمی کند!

بانک مرکزی در ایران نه تنها هیچ کاره است، بلکه وزیر اقتصاد و رئیس جمهورش همه هیچ کاره اند و نه تنها تغییر در صورت و لحن هیچیک از مقامات ایرانی تاثیری در نرخ ارز ندارد بلکه برعکس، این مقامات هستند که سیگنال خود را از بازار و تحلیلگران می گیرند.

رسیدن ارزش هر تومان ایران به ۰.۰۰۰۰۱۲ دلار و بحرانی که پیش روی مردم ایران است ریشه در سبک حکمرانی اقتصادی دارد و نه اظهارات مقاماتش.

هیچیک از اهرمهای رشد دهنده نرخ ارز در ایران تخفیف یا تقلیل معنادار نداشته که هیچ، التهاب آمدن ترامپ و نااطمینانی های ماههای پیش رو هم به اهرمها اضافه شده است.

آنچه مردم ایران می شنوند صدای پای ترامپ است نه صدای لرزان وزیر اقتصاد!

@Iran_economy_online

#صدای_پای_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Dec, 05:30


🔹«فدرالیسم و یک خطای نظری»!

✍️مهدی تدینی

در مباحثی که دربارۀ فدرالیسم در فضای عمومی می‌شنوم، ایرادی اساسی وجود دارد که لازم است تا دیر نشده به آن اشاره کنم. این ایراد در ظاهر صرفاً مسئله‌ای «اصطلاح‌شناختی» است، اما از آن نوع ایرادهای اصطلاحی است که تأثیری تعیین‌کننده و عمیق روی بحث می‌گذارد.

در بحث‌های فدرالیسم دوگانه‌ای میان حکمرانی «فدرال» و «مرکزگرا» تعریف می‌کنند و موافقان و مخالفان درون این دوگانه مزایا یا معایب فدرالیسم را برای ایران برمی‌شمرند. کسانی که گرایشی به فدرالیسم دارند دائم به تعابیر «مرکز» و «مرکزگرایی» متوسل می‌شوند و معایب «مرکزگرایی» را برمی‌شمرند. طرف مقابل هم ناخودآگاه در پس ذهنش مفهوم «مرکزگرایی» را پذیرفته و فقط می‌خواهد اثبات کند چه مخاطراتی در ایدۀ فدرال وجود دارد ــ یعنی بدون اینکه به مفهوم «مرکز» دقت کند، «مرکزگرایی» را راه نجات از آن مخاطرات می‌داند.

البته همین‌جا باید اذعان کنم که من از زاویۀ دید لیبرالیسم کلاسیک با فدرالیسم مخالفم و دلایل لیبرال برای این مخالفت دارم. در نوشتارهای دیگری باید دربارۀ آن صحبت کنم، اما چکیده‌اش این است که فرد لیبرال باید مدافع کاستن از حجم دولت باشد، نه اینکه لایه‌ای جدید به لایۀ دولت بیفزاید. در برابر تصدی‌گری دولتی (که خار چشم لیبرالیسم است)، جامعۀ مدنی و بخش خصوصی است، نه یک دولت کوچک‌تر محلی! نمی‌توان در مقام لیبرال شعار سلبِ اختیارات از دولت سر داد و همزمان از واگذاری اختیارات به دولت‌هایی دیگر ــ یعنی دولت ایالتی ــ دم زد. این نه کمینه‌سازی، بلکه بیشینه‌سازی دولت است و با روح لیبرالیسم در تضاد است. بهتر است به جای آن، بسطِ یدِ حداکثری به شهروندان در برابر دولت داده شود. بخش خصوصیِ قدرتمند هم از کیان ملی بهتر دفاع می‌کند و هم هویت‌ها و نیازهای محلی را بهتر تأمین می‌کند. اما بحث ما در این نوشتار نه این، بلکه ایرادی بود که در اصطلاح‌شناسی مباحث فدرالیسم وجود دارد.

مسئله این است که مفهوم «مرکزگرایی» از پایه نادرست است. فدرالیسم در برابر سانترالیسم (مرکزگرایی) نیست. مفهوم «مرکزگرایی» از قضا ــ البته بهتر است بگویم «از عمد» ــ مملو از تداعیات و دلالت‌های منفی است. «مرکزگرایی» تداعی‌کنندۀ سرکوب و خودکامگی است. بُعدی جغرافیایی و مکانی به بحث می‌بخشد؛ دو طرفِ نیرومند و ضعیف تعریف می‌کند که از هم بیگانه‌اند: طرف قدرتمند در نقطۀ مرکزی نشسته است، و طرف ضعیف، اجحاف‌دیده و سرکوب‌شده، در «حاشیه» چشم به عنایت «مرکزنشینانی» دارد که قدرت را به‌ناحق تسخیر کرده‌اند ــ ادبیات چپ هم که مملو از دوگانۀ «مرکز و حاشیه» است و تا می‌تواند بذر کینه و حسرت در دل «حاشیه‌نشینان» نسبت به مرکزنشینان می‌کارد. اما وقتی به آنچه «مرکز» نامیده می‌شود می‌نگرید، می‌بینید «مرکز» ترکیبی از «کل» است؛ ترکیبی از تمام «حاشیه‌ها»ست؛ و جالب اینکه با کمی دقت متوجه می‌شوید خود «مرکز» در مرکز در اقلیت محض است!

با مثالی معنا را روشن‌تر کنم. مردم پایتخت (که لابد «مرکز» است) درست با همان تفکراتِ ایدئولوژیِ مرکز‌ـ‌حاشیه می‌توانند خود را ستمدیده‌تر از همۀ حاشیه‌ها قلمداد کنند؛ می‌توانند گلایه‌مند بگوید: «کسانی از اقصانقاط کشور آمده‌اند و برای ما تصمیم می‌گیرند!» می‌توانند بگویند «به داد ما برسید! حاشیه‌ها آمده‌اند و اختیارات ما را دزدیده‌اند!» اما چنین انگاره‌هایی همان‌قدر بیراه و گمراه‌کننده است که وقتی حاشیه‌نشینان خود را در برابر یک «مرکزِ بیگانه و خودخواه» تصور می‌کنند. جالب‌تر اینکه هر حاشیه‌ای هم به هر حال برای خودش «مرکزی» دارد و «حاشیۀ حاشیه» می‌تواند همین اتهامات را علیه «مرکزِ حاشیه» مطرح کند.

بنابراین، مقابل «فدرالیسم» اصلاً «مرکز» قرار ندارد، بلکه «وحدت» قرار دارد. مرکز «ماهیت و هویت مستقل» ندارد؛ در واقع اصلاً مرکزی مستقل از تمام حاشیه‌ها وجود ندارد. در برابر فدرالیسم، «مرکزگرایی» نیست، بلکه «وحدت‌گرایی» (اونیتاریسم؛ فرانسه: unitarisme) است. در ادبیات حقوقیِ #فدرالیسم نیز همواره در برابر فدرالیسم از اونیتاریسم سخت گفته می‌شود، نه #سانترالیسم. «وحدت‌گرایی» هم تعبیر درست است و واقعیت را بازتاب می‌دهد (زیرا در حاکمیت دموکراتیکِ غیرفدرال، «کل» به صورت متحد و برابر دربارۀ امور تصمیم می‌گیرد ــ «کل»، نه «مرکز»!)، و هم آن تداعیات منفی را ندارد.

اهمیت این اصلاحِ اصطلاح‌شناختی در این است که مدافعان فدرالیسم اتفاقاً عمدۀ بحث خود را پیرامون تعبیر نادرست «مرکزگرایی» متمرکز کرده‌اند و به جای برشمردن مزایای احتمالی فدرالیسم، دائم از بدی‌های «مرکزگرایی» می‌گویند و در این میان به جای توجه به واقعیتِ «وحدت‌گرایی»، به همان تداعیاتِ منفیِ مفهوم «مرکزگرایی» متوسل می‌شوند. بنابراین، توصیه می‌کنم در بحث از تعبیر «اونیتاریسم» استفاده کنید تا پیشاپیش در این تلۀ مفهومی نیفتید.
@tarikhandishi
#مرکزگرایی
@akhalaji

فراسوی سیاست

29 Dec, 05:10


🔷بزرگ‌ترین وظایف هر ایرانی!

✍️دکتر نصرالله پورجوادی

🔹معروف‌ترین و انسانی‌ترین پندی که در فلسفۀ ایرانی به ما داده شده است، همان اندیشۀ نیک، گفتار نیک، کردار نیک است. این توصیه را که دوست و دشمن مورد ستایش قرار داده‌اند، بالاترین درس اخلاقی برای بشریت دانسته‌اند. علاوه بر این سه پند که مربوط به اعمال هر کس با خودش می‌شود، بزرگان ما سه وظیفۀ خطیر هم برای ما تعیین کرده‌اند که مربوط به اعمال و رفتار ما در جامعه و با دیگران می‌شود و لذا می‌توان آنها را وظایف اجتماعی یا ملی نامید. این سه و وظیفه در دینکرد ششم، بند ۳۲۲ ذکر شده است.

🔸نخستین وظیفۀ بزرگ ما تبدیل دشمن به دوست است؛ پس در فلسفۀ ایرانی، وظیفۀ انسان در قبال دشمن یا دشمنانش، این نیست که با آنان بجنگد و آنان را شکست دهد یا بکشد. و این نیست که در صدد برآید که انواع و اقسام سلاح‌های جنگی و خدای نکرده شیمیایی و غیره را بسازد، تا مردم را بکشد. بلکه وظیفۀ او مهم‌تر از هر چیز ایجاد صلح و دوستی است.

🔸وظیفۀ دوم تبدیل آدم‌های بد و مخرّب و جنایت‌کار به آدم‌های خوب است؛ پس وظیفۀ ما با این قبیل اشخاص، گرفتن و زدن و به زندان افکندن و از کشور و کاشانه تبعید کردن نیست، بلکه با مسالمت رفتار کردن و اصلاح آنها است. به اصطلاح دینی و قرون وسطایی، ما وظیفه نداریم که با کفار بجنگیم و آنها را از بین ببریم. وظیفۀ ما هدایت آنهاست.

🔸وظیفۀ سوم تبدیل نادان به دانا، یا جاهل به عالم و دانشمند و حکیم است؛ پس کاری که ما بنا بر فلسفۀ عملیِ ایران‌شهری باید انجام دهیم، گسترش آموزش و پرورش و تأسیس مدارس و دانشگاه‌ها و تأمین معلمان و استادان و باسواد کردن بی‌سوادان و آموزش و پرورش نسل‌های آینده برای کشور است. این سه وظیفه خویشکاری مِهِست، یعنی #بزرگ‌ترین_وظایف خوانده شده است و اگرچه در بیش از هزار سال پیش در کتاب دینکرد ذکر شده، ولیکن امروز هم نه تنها از اهمیت آنها کاسته نشده، بلکه حتی مهم‌تر و خطیرتر از زمان‌های گذشته هم شده است».

📍منبع : مجلۀ بخارا، شمارۀ ۱۶۵، آذر و دی ۱۴۰۳، صص ۸ - ۷.

@irajshahbazi
#بزرگ‌ترین_وظایف_ایرانیان
@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Dec, 15:20


🌎 معرفی فیلم

🔷 سریال "صد سال تنهایی"!

✍️ ملیکا حسینی

🔹این سریال از روی شاهکار جاودان گابریل گارسیا مارکز ساخته شده است. ”صدسال تنهایی”، فراتر از داستان یک قصه تاریخی یا خانوادگی است، سفری است به درون روح انسان، جایی که عشق و تنهایی درکنار هم معنا پیدا می کند، که درآن هرچیز خارق‌العاده‌ای به شکل کاملا عادی به تصویر کشیده می شود. مثل تضاد بین واقعیت و خیال!

🔹مارکز در سال ۱۹۶۵ زمانی که با خانواده اش درحال سفر بود ناگهان ایده اصلی “صدسال تنهایی” به ذهنش خطور کرد. او سفرش را نیمه تمام‌گذاشت، به خانه بازگشت و کار روی رمان را آغاز کرد.

🔹او ۱۸ماه روزانه ۸ ساعت بدون وقفه مشغول نوشتن بود. درحالی که مارکز درحال خلق این اثر بی‌نظیر بود، خانواده‌اش با مشکلات مالی عدیده ای دست و پنجه نرم می کردند. در این دوران سخت، همسر مارکز همچون یک قهرمان واقعی، تمام بحران ها را مدیریت می کرد.

🔹زمانی که رمان تمام شد، آنها حتی آنقدرها پول نداشتند که تمام صفحات را به چاپخانه پست کنند، به همین دلیل ابتدا نیمی از رمان را فرستادند و باقی آن را پس از قرض گرفتن پول پست کردند!

🔹اما نکته جالب و غافلگیرانه این بود که در همان هفته اول انتشار، تمام نسخه های اولیه این کتاب فروخته شد.

🔹خواندن رمان یا دیدن این داستان شاهکار را از دست ندهید.

https://t.me/Chand_Saniye_Digar

#مارکز #گابریل_گارسیا_مارکز #رئالیسم_جادویی #صد_سال_تنهایی

@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Dec, 07:00


🔷دیگه برای امتیاز دادن خیلی دیر شده!

✍️بیژن اشتری

اریش هونکر ، رهبر کمونیست آلمان شرقی، موقعی که با اولین موج مخالفت‌های عمومی در کشورش روبرو شد ، به همکارانش در کادر رهبری حزب کمونیست گفت "فقط کافی است یک اینچ عقب‌نشینی کنیم تا کار همگی‌مان ساخته شود." کاملا درست می‌گفت. رژیم‌های مستبد کمونیستی مثل دوچرخه سوارانی بودند که برای سقوط نکردن مدام باید رکاب می‌زدند. آنها مدام باید سیاست‌های تندروانه‌تری اتخاذ می‌کردند وگرنه سقوط می‌کردند. این رژیم‌ها پایه‌هایشان سست شده بود و دیگر هیچ اقدام اصلاحی‌ای برایشان سودمند نبود. آنها زمانی را برای اصلاحات انتخاب کردند که دیگر خیلی دیر شده بود. مردم به درستی اقدامات اصلاحی آنها را به حساب ضعف آنها گذاشتند و در نتیجه با جسارت و اعتماد به نفس بیشتری به مخالفت علیه آنها رو آوردند و عاقبت نیز کلک آنها را کندند. برای نمونه مردم شوروی سیاست تنش‌زدایی گورباچف با آمریکا و دیگر سیاست های اصلاحی او را به حساب ضعف کلی رژیم شوروی گذاشتند ، بر شدت مخالفت‌های خود علیه کلیت رژیم افزودند و عاقبت نیز رژیم را ساقط کردند. اما دنگ شیائو پینگ در چین به موقع ، در زمانی که رژیمش در موضع ضعف قرار نداشت، اقدامات اصلاحی را آغاز کرد و در نتیجه هم باعث استحکام رژیم چین شد و هم رفاه و آزادی‌های نسبتا بیشتری برای مردم کشورش به ارمغان آورد. رژیم کمونیستی ویتنام هم در زمانی که قدرتمند بود دست به اصلاحات اقتصادی و سیاسی زد و نتایج بسیار مثبتی هم گرفت. پس بی دلیل نیست که می‌گویند بدترین زمان برای اصلاحات در یک رژیم مستبد موقعی است که آن رژیم در موضع ضعف قرار دارد. با این حال رکاب زدن دائمی هم نتوانست بقای یک رژیم در معرض ضعف را تضمین کند. نمونه‌اش چائوشسکو در رومانی که تا لحظه آخر رکاب زد و البته سرنوشت پایانی او را هم دیدیم. رژیم‌هایی مثل رژیم چائوشسکو چه رکاب می‌زدند چه نمی‌زدند، در هر حال محکوم به سقوط بودند ، تفاوت فقط در شیوه سقوطشان بود. رهبران آن رژیم‌های کمونیستی‌ای که داوطلبانه به رکاب زدنشان خاتمه دادند از خشم ملت‌هایشان رهیدند و یک بازنشستگی آرام و محترمانه را تجربه کردند اما آنهایی که تا به آخر به رکاب زدن ادامه دادند آماج خشم ملت‌هایشان قرار گرفتند و سرنوشت‌های ناگواری پیدا کردند.

@bijan_ashtari
#هنگامه_اصلاحات
@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Dec, 06:30


🔷 مفلس!

🖊 تحریریه جامعه‌نو:

ورشکستگی، چه به‌تقصیر و چه بی‌‌تقصیر، همیشه یک‌باره ظاهر می‌شود. روش ظهورش حتی برای تجارِ سرحال و بشاشی که روی فرشِ ابر راه می‌روند و احترام می‌بینند نیز این‌گونه است که اول چند نشانه ظاهر می‌شود (مثلاً پاس نشدنِ دو فقره چک) و بعد ناگهان مثل صاعقه فرود می‌آید و آدمی را دو نیم می‌کند. اعتبار شخص یک‌باره نزد طرف‌های تجاری و دوستان و بانک به صفر می‌رسد و همه می‌فهمند. ضربۀ سختی است؛ حتی از نظر روانی. خیلی از اوقات به خودکشی ختم می‌شود.

اما فقط تجار ورشکسته نمی‌شوند بلکه شاید کشورها نیز ورشکسته شوند و حتی شاید طبیعت نیز ورشکسته شود. سال‌ها پیش کاوه مدنی، نخبۀ مدیریت منابع آب، به سران کشور هشدار داد که کشور دارد دچار ورشکستگی آبی می‌شود و البته خیلی زود به آن رسیدیم: مصرف چنان دامن‌گیر شده بود که حتی آب‌های فسیلیِ ذخیره‌شده از میلیون‌ها سال پیش در اعماق خاک ایران را نیز بالا کشیده بودیم. دریاچه‌ها و هامون‌ها خشک شده بودند و ورشکستۀ آبی بودیم و هستیم.

ورشکستگی‌های دیگری در راه‌اند: امسال آشکارا در بخش انرژی دچار ورشکستگی شدیم و مقامات از الآن اعلام می‌کنند که تابستان آینده نیز وضع برق همین خواهد بود. همزمان سیاست خارجی ما نیز دچار یک ورشکستگیِ به‌تقصیر دیگر شده است که علتش شکستگیِ کشتیِ حامل کالای تجاری در وسط دریا یا زلزله نیست، بلکه ورشکستگیِ دماغیِ طراحان استراتژی امنیت ملی موسوم به محور مقاومت است که اوهامشان کشور را بی‌دفاع و آچمز کرده است. بحران اعتماد عمومی به توانایی و کفایت حکومت، ناراستی کلیت آن و بی‌توجهی‌اش به نیازهای عام و ابتدایی نیز در چنان حدِ غیرقابل جبرانی است که بازگشتش به منزل اول غیرممکن شده است و این را هم باید در زمرۀ ورشکستگی‌ها دسته‌بندی کرد.

اجبارِ اخیرِ حکومت به پاپس‌کشیدن از تناولِ دست‌پختِ کارمندانش در مجلس در باب حجاب نیز اعلام ورشکستگیِ سیاست‌های اجتماعی‌اش بود. ما البته فعلاً سایر ناکامی‌های اجتماعی مانند نتایج معکوس طرح‌های افزایش جمعیت یا ناتوانی را در اجرا، صرفاً ناکامی ارزیابی می‌کنیم و دربارۀ ورشکستگی آن‌ها چیزی نمی‌گوییم.

... و دیگر ورشکستگی‌ها نیز در نوبت‌اند: ورشکستگی نظام بانکی هنوز در پس پرده است؛ افلاس و ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی عن‌قریب فرامی‌رسد و شاید ورشکستگی دفاعی که قوز بالای قوز است!

می‌شود پرسید علت این ورشکستگی‌ها و همراه شدنشان با یکدیگر چیست؟ چرا کشور به سرازیری افتاده است؟ آیا رسیدن آن به ته دره گریزناپذیر است؟ آیا می‌توان از سرعت گرفتنِ زنجیرۀ سایر ناکامی‌ها جلوگیری کرد و مانع تبدیل آن‌ها به ورشکستگی شد؟

ما برای این پرسش‌ها پاسخ دقیقی نداریم و البته هیچ‌کس ندارد. به‌تقریب و گمان می‌توان گفت که می‌شود برخی از راه‌های رفته را رها کرد. می‌شود که برگشت. این قی‌کردن فرآوردۀ کمیسیونیِ مرکب از کودکان مجلس کار درستی بود. به قول پزشکیان، باید متخصصان و آن‌ها که علمش را دارند بنشینند و در هر مورد، جویای چاره‌های محتمل و ممکن شوند.

کشور در سرازیریِ ورشکستگیِ عمومی است. اگر به نقطۀ بی‌بازگشت برسد، حکومت نمی‌تواند عقب‌گرد کند و ... و متأسفانه دشمنان کشور نیز این را فهمیده‌اند!

@jameeno
#ورشکستگی #مفلس
@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Dec, 06:10


🔷چرا شوروی فروپاشید؟

✍️صلاح‌الدین خدیو

امروز 33 سال تمام از فروپاشی یکی از بزرگ‌ترین و قدرتمندترین امپراتوری‌های تاریخ گذشت. #شوروی احتمالا تنها امپراتوری تاریخ 500 سال اخیر بود که جذبە و قدرت نرم آن در مواردی حتی بر توان نظامی و اقتصادی آن می‌چربید.

چه در تمام هفتاد سال حیات آن در نگاه کثیری از مردم گیتی به عنوان بدیل اخلاقی و جایگزین محتوم نظام‌های سیاسی موجود مطرح بود.

تجربەی شوروی و رتوریک شورانگیز آن استعدادی شگرف در تسخیر تخیل سیاسی و اندیشەی اجتماعی روشنفکران و کوشندگان سیاسی داشت.

دامنەی تحقیق و پژوهش دربارەی پیدایش و فرسایش این پدیدار سیاسی استثنایی به قدری گسترده است که چه بسا نمی‌توان از همەی آن نام برد، چه برسد به بررسی و وارسی تمام عوامل موثر در فروپاشی آن در یک یادداشت کوتاه.

آنچه مطمح نظر این وجیزه است اشارەای کوتاه به یکی از تضادهای عمدەای است که در نهایت انفجار درونی آن را ناگزیر نمود.

شوروی محصول یک رویای قرن نوزدهمی بود. قرن نوزدهم از این لحاظ بر قرن پس از خود فضل تقدم دارد که انبوهی از آزمایشگاه‌های فکری را در خود گرد آورده بود که فراورده‌هایشان بعدا در کارگاه‌های سیاسی سدەی بیست بە تولید انبوه رسید.

کارل اشمیت فیلسوف سیاسی دست راستی آلمانی با طعنه به شوروی می‌گفت؛ این برادر افراطی که قرن نوزدەی اروپا را تمام و کمال باور و تعبیر کرده است! اشمیت نه تنها در این داوری درست تنها نبود، بلکه سالها قبل از او یک مهندس نابغەی روس به فراست آن را دریافته بود. پبتر پالچسنکی در سال 1925 در نامەای بە نخست وزیر شوروی می‌نویسد:
این قرن، قرن کمونیسم بین‌المللی نیست، قرن فناوری بین‌المللی است. ما باید نه کمینترن، بلکه تکینترن را به رسمیت بشناسیم.

#کمینترن یک اتحادیەی کمونیستی به رهبری مسکو بود که وظیفەی صدور انقلاب را بر دوش داشت. #تکینترن که پالچنسکی با هوشمندی آن را به کار می‌برد مخفف Technolgy International بود. پالچنسکی که سرانجام شجاعانه جانش را بر سر عقیدەاش نهاد، فن‌سالاری توسعه‌خواه بود که باور داشت؛ روسیەی دهقانی و عقب افتاده محتاج انقلاب صنعتی است، نه انقلاب سیاسی و اشتراکی کردن اجباری صنعت و کشاورزی.

باری مهندس نترس روس سر به نیست شد و بروکراسی حزبی بر تکنوکراسی پیروز! چند دهه بعد ساخاروف فیزیکدان پرآوازەی ناراضی دربارەی مخاطرات تبدیل شوروی به یک قدرت درجە دوم کوته‌نظر هشدار داد که باز هم ناشنیده ماند. نظام که دهه‌ها فن‌سالاران، دانشمندان و منتقدان را از خود رانده بود، در پایان به مرضی غریب و علاج‌ناپذیر گرفتار آمد: رویارویی عرصەی سیاسی و بروکراتیک در حال انجماد با ساحت اجتماعی شاداب و سرزندەی در حال انفجار! در پایان در حالی که شوروی نیمی از آلمان را در اشغال خود داشت و شمشیر داموکلس هزاران موشک قارە پیمای اتمی را بر سر انگلیس و فرانسه گرفته بود، اقتصادش عملا به سختی به یک دهم آنها می‌رسید!

دهه‌ها پس از اشمیت یک آلمانی تاریخ‌اندیش به فراست دریافت که اسلام سیاسی معادل کمونیسم قرن بیستم است. ارنست نولته مانند اشمیت بر این باور بود که کمونیسم آرمانی قرن نوزدهمی است واسلام سیاسی پدیدار سدەی بیستم آن. صد البته دنیای قرن 21 که عرصەی جهانی شدن اقتصاد و ادغام مالی و پولی کشورهاست، برای برساختن یک امتگرایی مدرن و بین‌الملل اسلامی زیادی زمان‌پریشانه است.

زادگاه اسلام و قلب اسلام محافظه‌کار سنی و حاشیەهای ثروتمند آن در دوبی و دوحه و ابوظبی، شتابان در حال دور شدن از رویاهای امت‌گرایی و پیوستن به نوعی اکینترن* فرضی هستند.

انقلاب اسلامی، انقلاب صنعتی دهەهای چهل و پنجاه ایران را ناکام گذاشت. اصلاحات اقتصادی دهەی هفتاد به مقصود بازگشت به مسیر صنعتی شدن نیز مغلوب هلال شیعی و گسترش نفوذ منطقه‌ای گردید.

هنوز دیر نیست، کافیست اقتصاد بر سیاست و پیشرفت بر هویت ارج نهاده شود.

* اکینترن; بین‌الملل اقتصادی Economy International

@sharname1
#فروپاشی_شوروی #اکینترن
@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Dec, 12:00


🔷ورشکستگی اخلاقی غرب!

✍️جان مِرشایمِر (استاد ممتاز روابط بین‌الملل در دانشگاه شیکاگو)

🖊ترجمه‌ی یاسر میردامادی

در تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۴، دیدبان حقوق بشر گزارشی ۱۷۹ صفحه‌‌ای در تشریح جزئیات نسل‌کشی از سوی اسرائیل در غزه منتشر کرد. در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۲۴، عفو بین‌الملل گزارشی ۲۹۶ صفحه‌ای در تشریح جزئیات نسل‌کشی از سوی اسرائیل در غزه منتشر کرد. در تاریخ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴، دیوان بین‌المللی دادگستری حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و یوآو گالانت، وزیر دفاع سابق اسرائیل را به اتهام جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی صادر کرد. در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۲۴، دیوان بین‌المللی دادگستری به این نتیجه‌ی قضایی رسید که می‌توان استدلال قابل قبولی ارائه کرد ‌که اسرائیل در حال ارتکاب نسل‌کشی در غزه است.

نظر به تعهد ادعایی غرب به حقوق بشر و به ویژه تعهد ادعایی غرب به جلوگیری از نسل‌کشی، انتظار می‌رفت که کشورهایی مانند ایالات متحده، بریتانیا و آلمان جلوی ارتکاب نسل‌کشی از سوی اسرائیل را بگیرند. اما در عوض، دولت‌های این سه کشور، به ویژه ایالات متحده، از اقدامات تصورناپذیر اسرائیل در غزه قدم‌به‌قدم حمایت کرده‌اند. در واقع، این سه کشور همدست این نسل‌کشی هستند.

وانگهی، تقریباً تمام مدافعان حقوق بشر در این کشورها و به طور کلی در غرب، در مقابل ارتکاب جاری نسل‌کشی از سوی اسرائیل سکوت کرده‌اند. رسانه‌های اصلی تقریباً هیچ تلاشی برای افشاگری و به چالش کشیدن اقدامات اسرائیل علیه فلسطینی‌ها نکرده‌‌اند. واقعیت امر آن است که برخی رسانه‌های اصلی از اقدامات اسرائیل تمام‌قامت پشتیبانی کرده‌اند.

آدمی به فکر فرومی‌رود که مردم غرب، که یا از نسل‌کشی اسرائیل پشتیبانی کرده‌اند یا در مقابل آن سکوت روا داشته‌اند، چگونه رفتار خود را توجیه می‌کنند و شب سر بر بالین می‌نهند. تاریخ با آن‌ها مهربان نخواهد بود.

[منتشر شده به تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۴ در وب‌سایت شخصی نویسنده]

#فرهیختگان #جنایت_جنگی #جنایت_علیه_بشریت #نسل‌کشی_اسرائیل #ورشکستگی_اخلاقی_غرب

@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Dec, 08:42


علوم انسانی رهایی‌بخش

🔻 پی‌گفتاری بر سخنرانی وزیر علوم در جشنواره فارابی

📝 «حامد زارع»

🧰 نویسنده و روزنامه‌نگار

▫️وقتی برای نخستین بار یک دانش‌آموخته و متخصص علوم انسانی در مصدر وزارت علوم قرار می‌گیرد، نباید تعجب کرد که یکی از راهبردی‌ترین خطابه‌ها در طول تمام سال‌های برگزاری جشنواره فارابی از سوی وزیر ایراد شود. با این همه سخنان سیمایی صراف علاوه بر رویکرد راهبردی، از جسارت قابل توجه سیاسی نیز برخوردار بود.

▫️او در سخنان خود با اشاره به فقیرترشدن سطوح مختلف جامعه ایران، تهدیدی که متوجه شعار وفاقل ملی رئیس‌جمهور شده را متذکر شد. از سوی دیگر با تاکید بر شان سیاست‌گذارانه علوم انسانی، هشدارهای تحقیقات مبتنی بر این علوم را مبنی بر لزوم پایان دادن به برخورد فیزیکی با مقوله حجاب و همچنین فیلترینگ یادآور شد.

▫️سیمایی در یکی از کانونی‌ترین فرازهای سخنان خود با هدف‌گیری قرائت‌های ایدئولوژیک از علوم انسانی، خواستار شنیدن صدای علم آزاد از سوی ارکان قدرت در ایران شد. او همچنین با اشاره معناداری به از دست رفتن توان حل مسئله از سوی حاکمیت، با ارجاع به سخنان رضا داوری اردکانی فیلسوف ایرانی، بازگشت به علوم انسانی را به عنوان دانش زمینه‌ساز توسعه خواستار شد.

▫️سیمایی صراف به عنوان یک حقوق‌دان با اذعان به این نکته که همان طور که قوانین پایانی دارند، سیاست‌ها هم پایان دارند، فهم به موقع پایان یک سیاست را یکی از مهمترین آموزه‌های علوم انسانی ارزیابی کرد. آموزه‌ای که اگر حکومت‌ها از آن غفلت کنند، با سیلی سخت واقعیت روبرو می‌شوند. وزیر علوم در پایان سخنان که خود که بر خلاف سنت ناپسند بداهه‌گویی از سوی مسئولان که نتیجه‌ای جز اتلاف وقت مستمعان ندارد، بسیار مختصر اما پراثر و همچنین از روی متن مکتوب چنین جمع‌بندی کرد: «بدانیم ناکامی سیاست‌، عار نیست اصرار بر سیاست ناکام، عار است.»

▫️اگر چه این سخنان گاه تکراری و شاید شعاری شده باشد، اما طرح آن سوی یک حقوق‌دان، آن هم در سمت عالی وزارت علوم و در مراسم اختتامیه بزرگترین رویداد علوم انسانی ایران در حضور رئیس‌جمهور نشان‌گر توجه دوباره‌ای است.

▫️یکی از ویژگی‌هایی که دانش‌آموختگان و متخصصان علوم انسانی می‌توانند از آن برخوردار باشند، فهم مرزهای بین حیطه‌های معرفتی و همچنین عدم التقاط و اغتشاش مفاهیم است. درست به همین خاطر است که وزیر علوم حقوق‌دان نه تنها متوجه است، بلکه بدون لکنت اعلام می‌کند که مفاهیمی نظیر عدالت، آزادی،استقلال، حق تعیین سرنوشت و جمهوریت از محصولات علوم انسانی هستند.

▫️این در حالی است که برخی از دانش‌آموختگان علوم طبیعی یا فنی و مهندسی، به دلیل عدم آشنایی با بن‌مایه‌های شکل‌گیری مفاهیم، دچار اشتباهاتی می‌شوند که وقتی در وضعیتی نظیر مسئولیت دولتی یا مرجعیت علمی قرار داشته باشند، اثرات تخریبی بی‌شماری دارد. کثیری از بحث‌هایی که افرادی نظیر مهدی بازرگان و یدالله سحابی در گذشته برای توجیه برخی آیات قرآنی داشتند و یا بحث‌های ایدئولوژیک و گاه خطرناکی که برخی افراد رادیکال همین امروز ارائه می‌دهند، همه و همه نشان‌دهنده لزوم فهم و سپس کاربرد درست مفاهیم است.

▫️مباحث نوپدیدی که به عنوان طب اسلامی از سوی برخی اشخاص با اهداف و نیات مشخص مطرح می‌شود، از جمله ثمرات اغتشاش مفاهیمی است که با دامن زدن به آگاهی کاذب، وضع علمی کشور را دچار مخاطره می‌کند. به همین خاطر هم سیمایی صراف در روز معارفه خود به عنوان وزیر علوم روی همین نکته انگشت تاکید نهاد و یکی از کارهای مهم را معطوف به تفکیک علم از شبه علم دانست و از لزوم بازگشت علم به معنای دقیق کلمه به مرجعیت دانشگاهی کشور و همچنین ضرورت ایستادگی در برابر مخالفان علم سخن به میان آورد.

▫️اما سخنرانی وزیر علوم در جشنواره فارابی به عنوان تکمله‌ای بر سخنانش در روز معارفه که هر دو در حضور رئیس‌جمهور ایراد شد، نشان می‌دهد، حساسیت وزارت علوم در برابر ترویج شبه‌علم و یا عدم تن دادن به الزامات توسعه در حالت مطلوبی قرار دارد. سیمایی صراف با آموزش و پژوهشی که در علوم انسانی داشته، به خوبی به شان محوری این دانش در راهبری مسیر توسعه آگاه شده و مصمم است علوم انسانی را به عنوان چراغ راهنمای وضعیت توسعه‌نیافتگی لحاظ کند.

▫️باید امیدوار بود که ثمرات این کار مهم به جامعه بازگردد و بتوان با استناد و اتکا به علوم انسانی رهایی‌بخش از جهل، خرافه، شبه‌علم و بالاتر و سیاه‌تر از همه اینها، توسعه‌نیافتگی راه نجاتی جست.

📍برگرفته از روزنامه سازندگی. شماره ۱۸۶۸

@politicalmag
#علوم_انسانی_رهایی‌بخش
@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Dec, 18:31


🔷«رقابت پراید و بوگاتی»!

✍️محمدحسین غیاثی

اینکه بشار اسد سقوط کرد انقدر مهم نیست، مهمتر آن است که چرا ایران غافلگیر شد؟ چرا باید حکومت ایران جوری غافلگیر بشود که یکی از مشاوران ارشدش چند ساعت قبل از فرار اسد با لبخند ژکوند سخن از دوام حکومت اسد بزند و مثل بنگاه‌داران شمیرانات یک ویوی ابدی به خریدار ملک نشان بدهد؟
سوریه که گذشت، آیا دوباره ایران در جای دیگری و برای چیز دیگری غافلگیر خواهد شد؟ مثلا آیا ممکن است یک سقوط ناگهانی دیگر در جایی دیگر رخ دهد که الان اصلا کسی فکرش را هم نمی‌کند؟
دلایل زیادی برای این غافلگیری ناگهانی وجود دارد که من یک دلیلش را در اینجا عرض می‌کنم و آن «فقدان آزادی عرفی رسانه‌ها در ایران» است. منظورم از آزادی عرفی یعنی میزانی از آزادی بیان که در جوامع دموکراتیک غربی وجود دارد و در اینجا نیست. جدای ازینکه چرا چنین است!
خیلی از تحلیلگرانی که در داخل ایران می‌توانستند درباره سقوط محتمل و قریب‌الوقوع اسد بنویسند و یا رسانه‌هایی که آن را منتشر کنند یا مسئولین و کارشناسانی که در دوایر دولتی خدمت می‌کنند و در عین حال خیرخواه ایران هستند و اطلاعات دقیقی بر اساس آمار متقن، مثل امار اقتصادی دارند، طبعا در چنین فضایی، احتیاط می‌کنند و سعی می‌کنند سکوت کنند و سربه سلامت ببرند تا که خود را در معرض خطر و احضار و توبیخ و اخراج قرار دهند با اتهاماتی مثل تشویش اذهان عمومی و ضربه به محور مقاومت و غیره.
فضای عمومی جامعه‌ی داخل به وسیله‌ی انحصار رادیوتلویزیون دولتی ایران اداره می‌شود لذا برونداد صداوسیمای ایران بهتر از برونداد خودروسازی‌های ایران نیست چونکه هردو تحت انحصارند. همان طور که ایران‌خودرو ما نمی‌تواند با بنز و بی‌ام‌و و تویوتا رقابت کند صداوسیمای ما هم نمی‌تواند مثل رسانه‌های غربی عمل کند. این باعث می‌شود که جامعه در درازمدت به یک بی‌خبری منتشر و عمیق مبتلا شود و به جایی برسد که حاکمان هم متوجه رخدادهای جدی در لایه‌های زیرین داخلی و جریانات جهانی نشوند.
در جاهایی که ما تقریبا و به طور نسبی از انحصار خارج هستیم سری در بین سرها درآورده‌ایم. مثلا در فوتبال ملی. الان ایران در رتبه‌‌ی ۱۸ رنکینگ فیفا قرار دارد در جایی که تیم ملی آلمان رتبه‌ی دهم است.
در بین بسیاری از علت‌های سقوط امپراتوری‌های شرق مثل صفویه، و هند و چین، بی‌خبری دنیای شرق از سیر و عمق تحولات غرب را مهم دانسته‌اند. مثل بی‌خبری از اهمیت رنسانس و کشف نیروی بخار و سرمایه‌گذاری غرب بر روی کشتی‌های اقیانوس‌پیما و انقلاب صنعتی. چون در آن زمان شرقی‌ها حتی اینقدر برای غرب اهمیت قائل نبودند که درباره‌ی آنها مطالعه کنند.
چنین جوامعی تقریبا در تمام ابعاد عقب می‌مانند. مثلا در اقتصاد. به عنوان مثال ایران حکومت سوریه را از فروپاشی نجات داده بود اما روی میز وزیرخارجه در دمشق نوشابه‌ی ساخت ترکیه سرو‌ می‌شد.
ایران می‌خواهد قدرت بلامنازع منطقه باشد. برفرض که چنین رؤیایی قابل تحقق باشد اما هنگامی که چهار ماه از عمر و وقت کشور و دولتی که ناترازی برق و بنزین و دلار و ریال و آب و هوا و خاک و بهداشت و آموزش و غیره از زمین و آسمانش می‌بارد، برای یک موضوع ذاتا بی‌اهمیت حکومت‌ساخته (یعنی فیلترینگ اینترنت) صرف می‌شود، و برای یک قانون غیرقابل اجرای حجاب، وقت رئیس‌جمهور و دولت را چندین ماه می‌گیرند، چنین جامعه‌ای چگونه می‌تواند وارد رقابت در جمع کهکشانی و پرچالش جهانی بشود و #پراید و #پیکان ما با #فراری و #لامبورگینی و #بوگاتی کورس بگذارند؟

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi
#رقابت_نابرابر
@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Dec, 16:10


🔴 ماجراجویی ارضی اردوغان!

✍️ نیما عظیمی

تحولات اخیر در خاورمیانه به‌ویژه در سوریه، در هر ریختی که باشد و سوا از هر نتیجه‌ای که برای ایران در امروز و ادامۀ روابطش با این کشور داشته باشد، ایران را به‌ لحاظ ژئوپلیتیکی در منطقه - و مهم‌تر از آن در منطقه قفقاز جنوبی - وارد فاز جدیدی از مناقشات خواهد کرد. تأثیر بسزای ترکیه - چه به‌عنوان بازیگر مستقل، چه به‌عنوان بازوی عملیاتی معماران فرامنطقه‌ای - در این تحولات، دارای یک پیام بسیار حیاتی برای ایران است. واقعیت این است که ایران باید امروز در قفقاز جنوبی تمرکز امنیتی بیشتری بر خاورمیانه داشته باشد. با توجه به موقعیت کنونی ترکیه و نفوذش در منطقه یادشده، بی‌شک رئیس‌جمهوری آن کشور، رجب طیب اردوغان در مالیخولیای خود در حال چیدن تکه‌های پازل نقشه جغرافیایی مورد ادعای خود موسوم به «جهان تُرک» است.

جهان ترک یک فتنۀ قومی، تاریخی، ژئوپلیتیکی و امنیتی برای ایران است. ترکیه دست‌کم از سال ۲۰۱۶ [میلادی] عملیات پرشماری را در شمال سوریه انجام داده است؛ و سوا از اینکه تحقق رؤیای جهان ترک تا چه اندازه واقعی یا غیرواقعی، کوتاه‌مدت یا بلندمدت است، باید به نکته‌‌ای مهم‌تر و واقعیتی تهدیدکننده که نقداً همین امروز از درون آن برای ایران بیرون آمده است، توجه کنیم، زیرا که در سال ۲۰۲۱ [میلادی] نقشه‌ای متجاوزانه از سوی حزب حرکت ملی ترکیه طراحی شده است که نمایانگر محدودۀ گستردۀ جغرافیای مدنظر اردوغان در تشکیل جهان ترک به رهبری ترکیه است.

در این نقشه موهوم قسمت‌هایی از شمال شرق، شمال‌ غرب، غرب و مرکز ایران، و همچنین شرق و شمال سوریه به جهان ترک مدنظر اردوغان و همدستانش ضمیمه شده است. اردوغان اثبات کرده که رؤیای احیای امپراتوری عثمانی را در ریخت نوعثمانی آن در سر می‌پروراند؛ و با توجه به نفوذ ترکیه در سوریه، طمع اردوغان برای تسریع در پیشبرد پروژۀ جهان ترک بیشتر شده است. اردوغان شریک راهبردی و کارگردان رئیس‌جمهوری باکو، الهام علی‌اف، در پیشبرد سیاست‌های ضدِّ ایرانی او با هدف اشغال استان سیونیک ارمنستان (ایجاد دالان زنگه‌زور جعلی) است. استان سیونیک به مرکزیت شهر کاپان هم‌مرز با ایران است. نکتۀ تأمل‌برانگیز و حساس برای ایران و منافع ملی تمامیت ارضی ایران، اینجاست که به‌ واسطۀ این مرز مشترک (ایران و ارمنستان) پیوند جغرافیایی مناطق جهان ترک دچار اختلال است. به‌ عبارت‌ دیگر، استان سیونیک به‌اصطلاح «هاب» یا «نقطۀ کانونی» پیوند و اتصال مناطق مدنظر در پروژۀ جهان ترک است که ترکیه و جمهوری باکو برای این منطقۀ حساس و استراتژیک، توطئه‌های متجاوزانه و پلیدی را در نظر گرفته‌اند.

در صورت اشغال‌شدن استان سیونیک (ایجاد دالان زنگه‌زور جعلی) هم پلی مهم در پیشرفت تشکیل جهان ترک در منطقۀ قفقاز جنوبی و در امتداد همان خاورمیانه عربی‌ زده شده است، هم الهام علی‌اف نخجوان و جمهوری باکو را بدون واسطه به هم وصل خواهد کرد؛ در نتیجه، ایران دچار خفگی ژئوپلیتیکی خواهد شد و به لحاظ ژئواکونومیکی با یک بن‌بست و چالش بزرگ روبه‌رو خواهد شد؛ بنابراین کم‌توجهی و دست‌کم‌ گرفتن اردوغان، این بازیگر پراگماتیست و پاگرفته در منطقه، یعنی ساده‌لوحی! نکتۀ بسیار کلیدیِ دیگر در معادلات بین ایران و ترکیه و درهم‌تنیدگی و پیوستگی آن در خاورمیانۀ عربی و قفقاز جنوبی، مسئله «کریدور توسعه» است که ترکیه طراح آن است.

این کریدور نیز براساس نقشه راه خود، در ایستگاهی به مرز ایران و ارمنستان (دالان زنگه‌زور جعلی) می‌رسد. کریدور توسعه قرار است از کشورهای عربی خلیج فارس و «فاو» عراق به ترکیه برسد و در آنجا به دو شعبه تقسیم خواهد شد؛ شعبه‌ای به سمت دریای مدیترانه خواهد رفت تا با کشورهای اروپایی ارتباط داشته باشد و شعبه دیگرش به سمت ایران خواهد آمد. همه این داده‌ها و گزاره‌ها به‌روشنی بیانگر این مطلب است که ترکیه در ادامه مطامع و زیاده‌خواهی‌های خود از هیچ رفتار متجاوزانه و ایران‌ستیزانه‌ای دریغ نخواهد کرد. اردوغان رؤیای امپراتوری نوعثمانی در جهان ترک را در سر دارد؛ و در گام یا گام‌های بعدی، بار دیگر به کمک جمهوری ‎باکو خواهد رفت. ترکیه از هر تلاشی در مسیر دست‌درازی و تجاوز، ازجمله تعرض به سیونیک (ایجاد دالان زنگه‌زور جعلی) و بستن مرز مشترک ایران و ارمنستان کوتاه نخواهد آمد.


🔴 دنبالۀ یادداشت منتشره در روزنامۀ شرق را در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:

👇👇

@IranDel_Channel
#ماجراجویی_اردوغان
@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Dec, 09:20


🔷از کنار خرس قطبی آرام رد شوید!

✍️علی مرادی مراغه‌ای

به عنوان یک ایرانی پس از سالها مطالعه در مورد تاریخ ۲۰۰ ساله مناسبات ایران با روسیه، به این نتیجه رسیده‌ام که باید از کنارِ این خرس قطبی خیلی با دقت و حساب شده رد شوید!

نه با او دشمن و درگیر شوید چون شکست می‌خورید و سر از ترکمن
چای در می‌آورید و نه با این خرس قطبی دوست شوید و نزدیکش شوید که بر دوستی خاله خرسه هیچ اعتباری نیست ...

اكتاويو پاز سخن بسیار دقیقی در این مورد دارد می گوید:

«اين خرس قطبى (روسيه) نمی‌تواند از جاى خود بجنبد و هر وقت از جا بجنبد يا همسايه‏اش را لگدمال می‌كند يا خودش تكه پاره می‌شود ...»!

سخن پاز کاملا با حوادث تاریخی ۲۰۰ ساله صدق می‌کند کمتر دوره‌ای وجود داشته که این خرس قطبی یکی از همسایگانش را لگدمال نکند!

اما تاریخ نشان داده که دوستی با این خرس قطبی نیز عاقبت خوشی نداشته چون همیشه در حساسترین زمانها دوستانش را ول کرده و فروخته است از جنبش جنگل گرفته تا فرقه دمکرات آذربایجان تا حتی حزب توده و
...

در آخرین کتاب‌ام
(پروکروستس ایرانی ...) با اسناد متقن و به کرات آورده‌ام که هم دشمنان و هم دوستان روسیه، سرانجام خوشی نداشته‌اند. در این کتاب اشاره کرده‌ام که وقتی حکومت ایران در پی دستگیری و جمع کردن حزب توده برمی‌آید آقای رفسنجانی در ۷ آذر می‌نویسد که «آخر شب، جلسه سران بود در باره تعقیب حزب توده ... بحث شد و در حد گرفتن سران حزب توده موافقت شد. مسئولان امنیتی پیشنهاد گرفتن عده زیادی را دادند که نپذیرفتیم»

در واقع این احتیاط سران ایرانی، ب
ه خاطر عکس‌العمل خرس قطبی بود. رفسنجانی در ادامه در ۲۱ فروردین می نویسد:

«در جلسه‌ای که در دفتر رئیس جمهور با حضور وزیر امور خارجه شرکت کردم در باره همکاری بیشتر با روسیه قرار شد پیشنهاد چند مسئله مهم سدهای روی ارس و اترک و احیای طرح ریخته‌گری سیصدهزار تنی و فروش گز و خرید اسلحه و چیزهایی از این قبیل به منظور امیدوار کردن شوروی به امکان داشتن رابطه بیشتر و جلوگیری از توطئه روس‌ها به خاطر یاس از انقلاب ما بعد از سرکوبی حزب توده، بحث شد».

اما روسها که همیشه دوستان خود را در سربزنگاه
های تاریخی تنها گذاشته‌اند در اینجا نیز به دنبال منافع خود بودند و در فکر قرارداد تجاری با ایران. به خاطر همین، رفسنجانی پس از ضربه اول به حزب توده در ۳ اردیبهشت ۱۳۶۱ش می‌نویسد:

«آقای دکتر ولایتی از برخوردهای مثبت شوروی‌ها خبر داد. با توجه به برخوردی که با توده‌ای‌ها و خود شوروی شده، مهم و قابل توجه است».

همین بی‌اعتنایی روس‌ها به سرنوشت حزب توده باعث شد که حکومت ایران با خاطر جمعی در پی تکمیل کار نیمه تمام باشد و با آغاز عملیات موج دوم دستگیری اعضای باقیمانده حزب توده، کار را تمام کند!.
(پروکروستس ایرانی ... صفحات
۳۳۴ و ۳۳۵)

نظامی گنجوی بیش از هشتصد سال پیش، زمانى كه حتى كشورى به نام روسيه وجود نداشته و روسها به مانند قبايل وحشى زندگى مى ‏كردند شاعر با ديدى عميق خشونت آنان را در آن عهد ديده و در شعرى به تقبيح آنان پرداخته بود گويى شاعر مخاطرات آنان بر كشورهاى ديگر را از فراز قرن‏ها پيش‌بينى كرده بوده!

همه رهزنانند چون گرگ و شير
به خوان نادلیرند و بر خون دلير

ز روسى نجويد كسى مردمى
که جز گوهری نیستش زادمی ...

از کنار خرس قطبی با دقت تمام حرکت کنید!
نه به او لگدِ دشمنی بزنید و نه با او دستِ دوستی بدهید و خیلی نزدیکش شوید ...


#فرهیختگان #خرس_قطبی

@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Dec, 06:00


💠 جمهوری اسلامی، اخوان‌المسلمین و گزینه‌های پیش رو

✏️محمد قطرانی - مهدی محمدآبادی

این متن بخشی از سند سیاستی است که در سال ۱۴۰۱ برای یکی از نهاد‌ها نگاشته شد. در این متن وضعیت فعلی اخوان المسلمین و البته با تأکید بر اخوان مصر مورد بررسی قرار گرفت و پیشنهاد‌هایی برای نهاد مربوط ارائه گشت. این روز‌ها که بحران سوریه شکلی دیگر یافته و اسلامگرایی اخوانی خود را پیروز می‌داند، انتشار این متن و برخی از پیشنهاد‌های آن خالی از لطف نیست.

🖇 برای مطالعه متن کامل اینجا را مشاهده کنید.

⬅️ شعوبا، پایگاهی برای آشنایی با جامعه و فرهنگ ملل مسلمان

@shouba_ir

#اخوان‌المسلمین

@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Dec, 19:41


🔷 هویت و اقتصاد در خاورمیانه

✍️ محمدجواد کاشی

رهبران سوریه با نیروی هویت‌ و ستیزه‌جویی با تشیع قدرت گرفتند، اما برای تثبیت قدرت خود کراوات زدند و از پایان ستیزه‌جویی هویتی سخن می‌گویند. از عربستان و قطر و کشورهای اروپایی کمک می‌خواهند تا سوریه نیز راهی مشابه با کشورهای حاشیه خلیج فارس طی کند.

در خاورمیانه امروز دو شبح در گردش‌ است. یکی از هویت‌جویی‌های تاریخی تغذیه می‌کند، دیگری از میل به ثبات و رفاه و توسعه. شبح هویت‌جو، پرچم حقیقت برافراشته و از هدم و نفی باطل داد سخن می‌دهد. شبح اقتصاد و بازار پرچم صلح و همزیستی برافراشته و نوید پایان بخشیدن به همه صنوف هویت‌خواهی‌ها را می‌دهد.

مطابق پرچمی که هویت‌خواهان برافراشته‌اند، سرانجام باطل محو و نابود خواهد شد و حقیقت استقرار خواهد یافت. تا آن روز نباید دست از جنگ و جهاد برداشت. مطابق پرچمی که طرفداران اقتصاد و بازار و توسعه به دست گرفته‌اند، عمر جنگ‌های هویتی به پایان رسیده و به زودی صلح در منطقه برقرار خواهد شد. صحنه چنان آراسته شده که گویی هر جا سخن از هویت‌های دینی است، جدال و ستیزه و قهر در راه است و هر جا سخن از بازار و اقتصاد و تجارت است، صلح در پشت در انتظار می‌کشد.

حقیقت آن است که در این منطقه که سرنوشت ما رقم می‌خورد، این دو اغلب پشت پرده به یکدیگر مدد می‌رسانند. چهره‌های سیاسی مصالحه‌جو دستی در آتش ستیزه‌جویی‌های هویت‌خواهانه، و هویت‌خواهان مدافع حقیقت دستی در منابع ثروت و تجارت دارند. از سفره ستیزه‌های خونین، ثروت‌های کلان تولید و توزیع و مصرف می‌شود و ثروت‌های تولیدی هزینه جنگ‌های هویتی خانمان سوز می‌شود.

برای آنکه هویت‌خواهان حقیقت‌جویان صادق باشند و دست در کاران ثروت و بازار و تجارت، جویای صلح و همزیستی، ضروری است یک میانجی در وادی نظر و یک میانجی در وادی عمل ظهور کند. میانجی وادی نظر، ارزش‌های عام انسانی است. پیش از آنکه یهودی، مسیحی، مسلمان، شیعه یا سنی باشیم، ضروری است انسان دوست و دگرخواه باشیم. همه ما پیش از آنکه به هر کدام از این هویت‌ها تعلق خاطر داشته باشیم، به دلایل مختلف تصمیم گرفته‌ایم دگرستیز زندگی کنیم. آنگاه نظام باورهامان را مطابق با این تصمیم پیشینی سامان داده‌ایم.

میانجی دوم در میدان عمل باید ظهور کند. منطقه ما نیازمند رهبرانی نظیر ماندلاست. او که به جای ایستادن در این سو یا آن‌ سوی منازعات، در شکاف میان منازعات ایستاد و پل ساخت.

@javadkashi
#هویت‌ #ستیزه‌جویی #ستیزه‌جویان #جنگ‌های_هویتی #هویت‌خواهان #حقیقت‌جویان
@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Dec, 11:10


🔷 تحول علوم شناختی و دگرگونی شیوه‌های یادگیری!

پیشرفت‌های چشمگیر در علوم شناختی و روان‌شناسی تربیتی، درک عمیق‌تری از چگونگی یادگیری در مغز و اینکه چرا برخی از شیوه‌های آموزشی مؤثرتر هستند، ارائه کرده است. در واقع یافته های جدید در علوم شناختی و روانشناسی تربیتی با درهم تنیدن مفروضه‌های یادگیری رویکردها و نظریه‌های یادگیری چون نظریه‌های پردازش مغز؛ حافظه و بار شناختی؛ سازنده‌گرایی؛ فراشناخت و رویکرد هیجانی اجتماعی یک دید کلی‌نگر در خصوص نحوه رخداد یادگیری موثر پدیدآورده است .

بنابراین تحولات اخیر در حوزه علوم شناختی و روان‌شناسی تربیتی نشان می دهد که یادگیری تحت تأثیر عوامل درهم تنیده متعددی است. در اینجا یک توضیح کوتاه در مورد هریک از مفروضه های اساسی این نظریه ها ارایه می دهم

مفروضه‌های بنیادی :

🌼پردازش مغز: توانایی مغز برای انطباق و سازماندهی مجدد خود که به عنوان نوروپلاستیسیته شناخته می شود، این امکان را فراهم می کند که با ایجاد ارتباطات عصبی جدید یادگیری‌های جدید رخ دهد

🌺حافظه و بار شناختی: یادگیری مؤثر مستلزم مدیریت مقدار اطلاعات پردازش شده در یک زمان برای جلوگیری از تحت فشار قرار گرفتن مغز برای ثبت موثر آن ها در حافظه است.

🍒ساخت فعال (نظریه سازنده‌گرایی): یادگیرندگان به جای دریافت منفعلانه اطلاعات، دانش و درک خود را فعالانه از طریق تامل و تفکر در تجربیات شخصا بنا می‌کنند

🍎مهارت‌های فراشناختی: آگاه بودن از فرآیندهای یادگیری خود و تنظیم آن رخداد یادگیری را معنادارتر و یادگیرنده را به یک یادگیرنده مؤثرتر تبدیل می کند

🌿زمینه‌های اجتماعی و عاطفی: انگیزه و حالات عاطفی، همراه با تعاملات اجتماعی، به طور قابل توجهی بر نتایج یادگیری تأثیر می گذارد.

باور دارم در آینده نه چندان دور با درهم تنیده شدن این عناصر در قالب چارچوب‌های نظری و مدل‌های اجرایی با پشتوانه یافته‌های علمی، تجربیات یادگیری موثرتر و جذاب‌تر خواهد شد

#تحول_علوم_شناختی #دگرگونی_شیوه‌های_یادگیری

@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Dec, 07:00


🔷 سه مسیر احتمالی ایران در سوریه پسااسد!

◾️فارن پالیسی

✍️ الیه گرانمایه

🔹تهران پس از دهه‌ها برتری در خاورمیانه در لحظه‌‌ای قرار گرفته است که باید در معادلات خود بازاندیشی نماید. با سقوط خاندان اسد در سوریه، ایران تنها متحد دولتی خود در منطقه را از دست داد. این در حالی رخ داد که بمباران اسرائیل در پاییز گذشته، حزب‌الله را -که مورد اطمینان‌ترین و قدرت‌مندترین گروه مسلح متحد ایران بود- به طور قابل توجهی عقب نشاند. ایران اکنون در موضع ضعف قرار دارد و نیازمند یک بازنگری استراتژیک است.

🔸سوریه و حزب‌الله تکیه‌گاه پروژه محور مقاومت ایران بودند. اتحاد با اسد برای امنیت کریدور زمینی تأمین مالی و تسلیحاتی حزب‌الله حیاتی بود. از دهه ۱۹۸۰، ایران برای جلوگیری از حمله اسرائیل و آمریکا به داخل خاکش و تحت عنوان بخشی از سیاست دفاعی‌ خود، هزینه بسیاری صرف این پروژه نموده است. در حالی که به نظر می‌رسید ایران برخی مواقع دست برتر را دارد، حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، زنجیره‌ای از واکنش‌ها را ایجاد کرد که منجر به از هم گسستن پروژه محور مقاومت شد. اما اکنون سه مسیر پیش روی ایران قرار دارد:

1️⃣ تهران می‌تواند بازسازی محور مقاومت را در دستور کار بلندمدت خود قرار دهد و برای ادامه نبرد، بر گروه‌های شیعی مسلح متحد خود در عراق و حوثی‌های یمن فشار بیاورد که خط مقدم نبرد با اسرائیل باشند. این اقدام شانس لبنان و سوریه برای بازسازی پس از جنگ را کاهش خواهد داد. خروجی چنین رویکردی احتمالا برای متحدین باقی‌مانده ایران خونبار خواهد بود و می‌تواند بهانه‌های قوی‌تری جهت حمله مستقیم به داخل ایران به دولت اسرائیل بدهد.

2️⃣ رهبران ایران ممکن است به این نتیجه برسند که محور مقاومت دوران خود را طی کرده و دیگر بازدارندگی لازم را ندارد. کنار گذاشتن اسد می‌تواند نشانه‌ای باشد که ایران این واقعیت را پذیرفته است. شورشیان سوریه با سرعتی برق‌آسا به دمشق رسیدند، بدون اینکه ارتشی آماده مقابله باشد. با توجه به ضربات سنگین وارد شده به حزب‌الله، تهران هیچ راه‌حل نظامی برای نجات اسد نمی‌دید. اگر رهبران ایران تصمیم بگیرند از محور مقاومت عقب‌نشینی کنند، قطعاً به طور جدی‌تری در تسلیحات متعارف -به‌ویژه موشک‌ها و پهپادها- سرمایه‌گذاری خواهند کرد تا از حملات نظامی اسرائیل و ایالات متحده جلوگیری کنند.

🔸اگر ایران از محور مقاومت فاصله بگیرد و به جای آن بر قابلیت‌های نظامی داخلی خود تمرکز کند، جهان باید هم فرصت‌ها و هم خطرات احتمالی را پیش‌بینی کند. به عنوان بخشی از یک استراتژی بازدارندگی جدید، ایران ممکن است گام پرهزینه‌ای برداشته و از یک کشور در آستانه هسته‌ای به یک کشور دارای تسلیحات هسته‌ای تبدیل شود. اگر ترامپ چراغ سبزی برای حمله نظامی علیه برنامه هسته‌ای ایران بدهد یا کمپین فشار حداکثری ایالات متحده علیه ایران را، بدون ارائه راه‌حل دیپلماتیک واقعی تشدید کند، افرادی که درون ساختار قدرت ایران خواستار تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای هستند، قدرت بیشتری خواهند گرفت.

3️⃣با این حال، در همین شرایط از اختلافات منطقه‌ای، رهبران تهران ممکن است از طریق دیپلماسی با پادشاهی‌های عرب خلیج فارس و دولت آینده ترامپ، مسیری تنش‌زدا برای خروج از بحران کنونی در پیش بگیرند. حتی پیش از اینکه سوریه را از دست بدهد، دولت ایران برای آزمودن امکان دیپلماسی مستقیم با ترامپ کرده سیگنال‌هایی ارسال کرده و روند بهبود روابط خود با ریاض را تسریع بخشیده بود. در لبنان، بعید است که ایران روابط خود با حزب‌الله را قطع کند. با این حال، تهران ممکن است متعهد شود که مانع ایجاد یک چارچوب حکومتی جدید در لبنان نشود، چارچوبی که در آن قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی حزب‌الله به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.

در نهایت، ناکامی‌های منطقه‌ای ایران دلیل قوی‌تری برای مذاکرات مستقیم با دولت ترامپ فراهم می‌کند، مذاکراتی که محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران را در ازای کاهش تحریم‌های ضروری دنبال کند. در زمانی که مردم ایران در داخل کشور به سختی معیشت خود را تأمین می‌کنند و خواهان پاسخگویی درباره هزینه‌هایی هستند که در منطقه خرج شده است، رهبران ایران باید منافع اقتصادی و سیاسی ملموسی به مردم ارائه دهند. رئیس‌جمهور جدید ایران، مسعود پزشکیان، وعده داده است که بر این اولویت تمرکز کند. مشاور راهبردی او، جواد ظریف، توضیح داده که پویایی‌های جدید منطقه‌ای فرصتی برای ایران فراهم کرده است تا به مردم خود، که منبع اصلی قدرت آن هستند، توجه بیشتری کند.

https://foreignpolicy.com/2024/12/19/irans-3-possible-post-assad-paths/?tpcc=recirc_latest062921#cookie_message_anchor

@InstituteTehran

#سقوط_اسد #ایران_پسااسد #سوریه_پسااسد

@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Dec, 06:30


🔷ناتوانی در ارزیابی!

✍️یدالله کریمی‌پور

«برآورد و ارزیابیِ استراتژیک، بنیادی‌ترین و حیاتی‌ترین مسئولیت دولت‌ها در ردۀ استراتژی کلان و ملّی است.»

این گزاره یکی از پذیرفته‌شده‌ترین گزاره‌ها بین استراتژی‌اندیشان و استراتژی‌نویسان است.

در دو ماه گذشته، سال‌خورده‌ای منزوی و بدون دسترسی به اطلاعات سرّی، توانست ۲۵ تحول حیاتی در فضاهای مرتبط با جمهوری اسلامی را پیش‌بینی کند؛ از جمله:

۱. پذیرش آتش‌بس و کنارآمدن با آن از سوی بقایای رهبری حزب‌الله؛

۲. فروپاشی حکومت بعث سوریه و فرار بشار اسد؛

۳. کنارکشیدن روسیه از میدان سوریه؛

۴. شناسایی نقش و جایگاه رهبری ترکیه و رئیس‌جمهور اردوغان در تحولات سوریه؛

۵. شناسایی قدرت ترکیه در ترسیم آیندۀ سوریه؛

۶. اعلام ناتوانی ایران در این میدان؛

۷. پایان‌یافتن مقاومت در غزه و همچنین یمن؛

۸. بی‌اثر شدن و کرختی جریان مقاومت در عراق؛

۹. ناکامی هرگونه مقاومت در برابر پیشروی ترکیه، تحریرالشام و اسرائیل در سوریه ... و موارد دیگر.

این پیش‌بینی‌ها در حالی بود که طی فرایند ۱۱ روزۀ فروپاشی حکومت اسد، برقراری آتش‌بس میان حزب‌الله و اسرائیل و پیشروی ارتش اسرائیل در ۵۴۰ کیلومترمربع از مناطق حساس سوریه، رسانه‌ها و کارشناسان مشهور جمهوری اسلامی در فضایی فارغ از نگرانی به سر می‌بردند.

حتی ۲۳۴ دقیقه پیش از فروپاشی رسمی اسد، یکی از تحلیلگران برجستۀ نظام و نظریه‌پرداز آینده‌نگر، در تلویزیون در حال تشویق مردم به امیدواری نسبت به بقای حکومت اسد بود. این، فارغ از ده‌ها تحلیل به‌کلی‌نادرستِ رسانه‌ها و مواضع و مصاحبه‌های غلطِ مدیران است.

چرا چنین وضعیتی رخ داده است؟ آیا افرادی چون جواد لاریجانی و رسانۀ ملی، آگاهانه به دنبال تخریب اعتبار خود و نهادهای حکومتی هستند؟

بدون تردید، سیستم ارزیابی و برآورد اطلاعات نظامی ایران نیازمند تغییرات اساسی برای بهبود عملکرد خود است. این نیازی آنی است و فوریت دارد. اما اصلاحات باید در چه جهتی انجام شود؟

مسئولیت اصلی سازمان‌های اطلاعاتی ملی، گردآوری و تحلیل اطلاعات برای تحقق اهداف نظامی، امنیت ملی و سیاست خارجی است. به‌عنوان‌مثال، اگر سازمان اطلاعاتی جمهوری اسلامی نتوانسته باشد حداقل ۳۰ روز پیش از عملیات ارتش ترکیه، تحرکات تحریرالشام را شناسایی کند، این نشان‌دهندۀ ضعف سیستماتیک و فشل‌بودن یا فشل‌شدن آن سازمان است. حتی اگر چنین شناسایی‌ای چهار ماه پیش از عملیات نیز انجام می‌شد، تنها از منظر تاکتیکی اهمیت داشت.

مشکل زمانی جدی‌تر می‌شود که سازمان‌های اطلاعاتی ایران، سوریه و روسیه طی سه یا چهار سال گذشته از شکل‌گیری جنبشی برای فروپاشی رژیم اسد بی‌خبر بوده یا نتوانسته باشند تحلیل دقیقی ارائه دهند. این وضعیت بیانگر ناکارآمدی ساختار اطلاعاتی است.

سازمان‌های اطلاعاتی باید وظایف زیر را در برابر کشورهای دوست یا دشمن انجام دهند:

۱. شناسایی دقیق و قطعی تهدیدات مؤثر بر امنیت کشور؛

۲. شناسایی برنامه‌ها و اهداف آیندۀ کشورها در چهار مقیاس زمانی: ساعتی-روزانه، هفتگی-ماهانه، سالانه و بلندمدت؛

۳. شناسایی و تحلیل توان نظامی دشمنان یا تهدیدگران، به‌ویژه تهدیدهای منجر به کنش و اقدامات عملی؛

۴. برآورد و ارزیابی دقیق ظرفیت و توان نیروهای خودی و دشمن و تحلیل مداوم آن‌ها.

البته تا جایی که به کنشگران داخلی بازمی‌گردد، سازمان‌های اطلاعاتی-امنیتی ایران در حوزۀ داخلی عملکرد قابل‌قبولی داشته و توانسته‌اند نقش مؤثری در کنترل جریان‌های معارض ودر جهت سرکوب ایفا کنند؛ اما این موفقیت‌ها عمدتاً در سطح تاکتیکی بوده است. در مقابل، شواهدی همچون عدم شناسایی تحرکات تحریرالشام یا وقوع ترورهای متعدد داخلی و لبنانی، نشان‌دهندۀ مشکلات عمیق‌ترِ سازمانی در ساختار اطلاعاتی است.

این مشکلات شامل سه مورد عمده است:

۱. نبود ارتباط و پیوند منظم و سیستماتیک با سازمان‌های اطلاعاتی قدرتمند منطقه‌ای و جهانی همچون ناتو و ایالات متحده؛

۲. نداشتن تحلیل‌های استراتژیک از تحرکات دشمنان یا تهدیدگرانِ منطقه‌ای و تمرکز بیش از حد بر رصد مسائل تاکتیکی؛

۳. نایکپارچگی، ناهماهنگی و تعدد سازمان‌های اطلاعاتی یا وجود ساختارهای اطلاعاتی موازی.

«راویندرا کاوشیک»، جاسوس هندی معروف به «ببر سیاه» (که با تغییر ظاهری دین به اسلام و بلکه مولوی‌شدن، بیشترین اطلاعات طبقه‌بندی‌شده را از اسلام‌آباد به دهلی‌نو فرستاد)، گفته است:

«کاری کنید که تحلیل‌گران و ارزیابان دشمن، درگیر مسائل کوچک شوند و از برنامه‌های اصلی و بلندمدت ما غافل بمانند.»

@karimipour_k
#برآورد_استراتژیک #ارزیابی_استراتژیک #ناتوانی_ارزیابی_استراتژیک
@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Dec, 05:10


🔷 روشنفکران گمراه!

✍️ بیژن اشتری

خیلی بی‌مقدمه خدمتتان عرض می‌کنم که بدا به حال آن مملکتی که روشنفکرانش به بیراهه رفته باشند. امروز داشتم کتابخانه‌ام را مرتب می‌کردم و چشمم خورد به کتاب‌هایی که براهنی و ساعدی و شاملو و پرهام و ... در دههٔ پنجاه نوشته یا ترجمه کرده بودند.

بی‌اغراق همهٔ کتاب‌ها یک مضمون واحد را دنبال می‌کرد و آن امپریالیسم‌ستیزی و استعمارستیزی است. دریغ از یک کتاب تألیفی یا ترجمه‌ای دربارهٔ دموکراسی. این واقعیتی است که در دههٔ پنجاه خورشیدی، مفهوم دموکراسی هیچ نقشی و هیچ جایگاهی در ذهنیت روشنفکران ایرانی نداشت. اصلاً در مواردی دموکراسی یک ارزش منفی شمرده می‌شد و به نظرم یک دلیل عمده‌اش این بود که حامیان نظام شاهنشاهی در جهان عمدتاً کشورهای دموکراتیک غربی بودند و البته دلیل دیگرش هم تأثیرپذیری تقریباً همهٔ روشنفکران ما، و حتی اندیشمندان مذهبی ما، از کمونیسم و مارکسیسم بود.

به هر حال انقلاب اسلامی که رخ داد دقیقاً همان چیزی را به روشنفکران داد که آنها تقریباً یک دهه دربارهٔ ارزشمندی آن نوشته و گفته بودند. نظامی روی کار آمد که امپریالیسم‌ستیز و آمریکاستیز بود. جالب است که در یکی دو سال اول، باز همین روشنفکران همچنان بر باورهای قدیمی خود تأکید می‌کردند و حتی حکومت جمهوری اسلامی را متهم می‌کردند که به اندازهٔ کافی امپریالیسم‌ستیز نیست.

یادمان نرفته که اولین بار یک سازمان چپگرا، که مورد تأیید تقریباً عموم روشنفکران ما بود، سفارت آمریکا را اشغال کرد و یادمان نرفته که پس از اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان خط امام، شاملو و ساعدی و‌ پرهام و دیگر بزرگان الیت روشنفکری کشور نامهٔ تأییدآمیزی بر این حرکت نوشتند و منتشر کردند. یادمان نرفته که چپی‌ها روی دیوارها می‌نوشتند سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید و یا می‌نوشتند همهٔ ساواکی‌ها اعدام باید گردند.

خلاصه می‌خواهم بگویم دیگ تندروی و آمریکاستیزی را همین روشنفکران عزیز هم می‌زدند و جمهوری اسلامی نیز برای اینکه اینها را از حیث شعاری خلع سلاح کند مدام مرتکب اعمال آمریکاستیزانهٔ افراطی‌تر می‌شد و آنقدر در این کار پیش رفت که روی حضرات روشنفکر کم شد.

خلاصه چپی‌های ما کاری کردند که لیبرال تبدیل به یک فحش ناموسی شد و حرف زدن از مزایای دموکراسی عملی مستوجب شماتت و احیاناً زندان. و نتیجه میگیرم که گناه همه گرفتاری‌های امروز ما را نباید صرفاً سر «آخوندها» انداخت. گناه روشنفکران دههٔ پنجاهی بیشتر نباشد کمتر نیست.

(http://axnegar.fahares.com/axnegar/b086b1409d86902d16938b17e4379dcdAgACAgQAAxkBCMGbmWdHe3sUI7UbB3zFFIZjLW4RgWSOAAKotjEb6gU8UicIh-EikQdHAQADAgADeAADNgQ.jpg)

@bijan_ashtari

#روشنفکران_گمراه

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Dec, 12:20


🔷 آینده‌فروشی به جای تحلیل!

👈 محمدمهدی مجاهدی، استاد علوم‌سیاسی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

چهارده ماه است که خیزاب حوادث ژرفاشوبْ جنوب باختری آسیا را به‌سرعت و باشدت درمی‌نوردد.

دامنه‌ امواجی که از محیط متلاطم غزه و لبنان برخاستند، حالا سوریه را هم در برگرفته و محتمل است علاوه بر عوارضش، خودش هم به دامنه‌های عراق و یمن برسد و چه‌بسا از آنها فراتر رود.

سرعت و غافلگیرکنندگی این حوادث فضای تحلیل روندهای گذشته را تیره‌وتار، زاویه‌ دید حال را تنگ‌وتاریک، و خط افق آینده را پر‌چین‌وشکن و ناخوانا کرده است.

در چنین هنگام و هنگامه‌ای که «بودن یا نبودن» در بخش مهمی از محیط متلاطم جنوب باختری آسیا «مسأله» شده است، یکی از خطاهای خطیر و پرخطر گرفتار آمدن در دام شبه‌تحلیل‌هایی است که آینده‌فروشی می‌کنند و به جای روشنگری واقع‌بینانه درباره گذشته و اکنون و آینده‌ نزدیک، هنر‌شان پراکندن امید‌های مبهم و محال یا نومیدی‌های موهوم و بی‌محل درباره‌ آینده‌های دور است.

تحلیل حال با حوالت دادن به آینده‌ دور و نامعلوم یکی از تله‌های شناخته‌شده‌ شناختی در مقام تحلیل‌ تلاطم‌های شتابان سیاسی و اقتصادی و‌ اجتماعی است.

نخستین بار، جان مینارد کینز نقاب از چهره‌ ممسوخ این سنخ تله‌‌های تحلیلی برداشت. او در نقد رواج این قبیل تحلیل‌ها میان اقتصادانان نوشت: «برای راه بردن به امور جاری و سر در آوردن از آنها، توسل به تحلیل‌های دوردست راهنمای گمراه‌کننده‌ای است. در بلندمدت همگی مرده‌ایم.‌ اگر تنها حرفی که اقتصاددانان در دوره‌های پرتلاطم می‌توانند به ما بگویند این باشد که بعد از توفان، آرامش به دریا باز می‌گردد، کار بسیار ساده و بی‌فایده‌ای را برعهده گرفته‌اند.» 

کشتی‌شکستگانی که تا آینده‌ رؤیت‌پذیر به احتمال بالا در امواج ژرفاشوب بحران گرفتار خواهند بود، نباید فرصت کوتاه و طلایی ترمیم کشتی خود را تلف کنند، از جمله با روایت‌سازی و رؤیاپردازی درباره‌ خسارات دشمن، چه رسد به روایت‌بازی و آرزواندیشی درباره‌ شکست محتوم دشمن در درازمدت یا در آینده‌ی دوردست، یا در آخرالزمان.

حتی غرق شدن کشتی دشمن در آینده نمی‌تواند منجی کشتی‌شکستگان اینجا و اکنون باشد.

کشتی‌شکستگان اینجا و اکنون ضمن پیشگیری از گسترش شکست‌ها و شکستگی‌های محتمل آینده، باید با درنگ در شکست‌های قبلی و فعلی، بکوشند به ارزیابی صادقانه‌ای از شکستگی‌های کشتی خود برسند و در فرصت بسیار کوتاه و طلایی ترمیم، همه‌ همت خود را صرف بازسازی خود کنند.

ایشان حتی اگر مانند دشمن بخواهند درگیری را در آینده ادامه یا گسترش دهند، باز هم چاره‌ای جز گشودن چشم واقع‌نگر بر شکست‌ها و شکستگی‌های گذشته و اکنون و بازسازی و ترمیم فوری آنها در فرصت‌های تنگ و طلایی باقیمانده ندارند.

@javadrooh
#تحلیل_روشنگرانه #آینده‌فروشی
@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Dec, 12:00


📃چرا بله‌قربان‌گو می‌شویم؟

🛑 رواج چاپلوسی

✍️ الهام حمیدی طی مقاله‌ای به شیوع و رواج فرهنگ چاپلوسی در دنیای امروز و تاثیر منفی آن بر عملکرد دولت‌ها و موسسات پرداخته است.

🔹رالف والدو امرسون، فیلسوف آمریکایی، معتقد بود از نظر انسان‌ها اختلاف نظر تنها گناهی است که قابل بخشیده شدن نیست.

🔹دلیلش واضح است، ما تاب شنیدن حرف مخالف نداریم و تا حد ممکن نیز از به چالش کشیدن نظر دیگران طفره می‌رویم.

🔹در تراژدی بزرگ شکسپیر، «شاه لیر»، اطراف وی را چاپلوسان و بله‌قربان‌گویانی احاطه کرده بودند که نظرشان همواره با نظر شاه همسو بود.

🔹 آنها حقیقت را به گونه‌ای که خوشایند شاه باشد جلوه می‌دادند و همین روند خیلی زود پایان حکومت او را رقم زد.

🔹در طول تاریخ، حکومت‌های خودکامه همیشه این‌گونه شکل گرفته‌اند. رهبران تمایل دارند افراد موافق با ذهنیت و روش حکمرانی‌شان را دور خود جمع کنند.

🔹هیتلر با وسواس زیاد به دنبال اطلاعات بود و همه تصمیماتش نیز مبتنی بر آن بود.

🔹اما اگر به گزارشی خلاف انتظار خود برمی‌خورد، به وضوح آن را کنار می‌گذاشت.‌ او بر اساس اخبار و اطلاعات گزینش‌شده از سوی اطرافیان فرمانبردارش تصمیم‌گیری می‌کرد.

🔹در واقع افراد وفادار او این‌گونه صلاح می‌دیدند که فقط اخبار و اطلاعاتی که هیتلر خواهان شنیدن آن است در اختیار او قرار بگیرد.

🔹این همان اتفاقی بود که در دولت ترامپ نیز رخ داد. او دیکتاتوری در یک سیستم حکومتی لیبرال بود. بهترین افراد کابینه ترامپ کسانی بودند که باور داشتند باید اجازه دهند او اشتباه کند و از اشتباهاتش درس بگیرد، ولی تغییر دیدگاه‌هایش در عمل ناممکن است.

🔹 این در حالی بود که اطرافیان متملق ترامپ یک قدم فراتر گذاشته و آگاهانه اشتباهاتی مرتکب می‌شدند تا شاید عملکردشان به مذاق ترامپ خوش بیاید.

🔹 شان اسپایسر، دبیر مطبوعاتی کاخ سفید را همه با دروغ مضحک و آشکار او می‌شناسند که مدعی شده بود جمعیت حاضر در مراسم تحلیف ترامپ از جمعیت حاضر در مراسم تحلیف اوباما بیشتر بود.

🔹 در دوران پاندمی کرونا مشاوران ترامپ می‌دانستند مخالفت او با استفاده از ماسک چه اندازه برای دولت گران تمام می‌شود ولی همچنان با او همسو و هم‌صدا بودند.

🔹به گفته روس ونک، روان‌شناس مشهور هلندی، افراد بالادست به دلیل قدرت زیادی که دارند همیشه کسانی را پیدا می‌کنند که با آنها همفکر و همسو باشند، ازاین‌رو به‌راحتی در دام بله‌قربان‌گویان و متملقان گرفتار می‌شوند.
.
🔹در محیط‌های کسب و کار نیز افرادی هستند که با همه اعتمادبه‌نفسی که دارند همچنان از بالادست‌های خودشان می‌ترسند.

🔹تصور از دست دادن شغل یا حتی سلامتشان آنها را بر آن می‌دارد که در همه حال با افراد بالادست خود موافقت کنند.

🔹گروه دیگری نیز فقط برای کسب منافع بیشتر در موضع تایید دیگران قرار می‌گیرند.

🔹 در واقع محیط کاری و فرهنگ سازمانی آنها ایجاب می‌کند که کارکنان فقط با شرط همسویی با افراد بالادست خود امکان پیشرفت و ترقی داشته باشند.

🔹استیو جابز، بنیان‌گذار شرکت اپل، از مدیران موفقی بود که به تنوع‌بخشی محیط کار باور داشت. او می‌گفت: «منطقی نیست که افراد باهوش را استخدام کنیم و به آنها بگوییم چه کار کنند. ما برای این افراد باهوش را استخدام می‌کنیم که آنها به ما بگویند چه کار کنیم.»

🔹پذیرفتن نظرات مخالف شاید بسیار دشوار باشد، ولی برای بقای یک سیستم چاره‌ای نیست جز تشویق به تاب‌آوری، تنوع‌بخشی و حذف بله‌قربان‌گویانی که مانع اصلی رشد و خلاقیت محسوب می‌شوند.


🔹جرج پتن، یکی از فرماندهان شناخته‌شده ارتش آمریکا، در اهمیت نقش رهبری در ایجاد تنوع فکری گروه می‌گوید، اگر همه مانند هم فکر می‌کنند، پس به طور قطع یک نفر هست که اصلاً فکر نمی‌کند.

منبع : تجارت فردا

@IRANSOCIOLOGY
#تملق #چاپلوسی #بله_قربان
@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Dec, 16:50


🔷 در سوریه چه خبر است؟

🔹ایران چه می‌باید بکند؟

فارغ از  موقعیت نیروهای نظامی و وضعیت فعلی آن‌ها ‌(که اطلاع دقیق از آن نداریم) از نظر سیاسی چنین به نظر می‌رسد که رژیمِ متزلزل و غیرملی سوریه دستخوش برخورد دو نیروست که در نهایت یکی از آن‌ها در خاک سوریه به برتری می‌رسد و رژیم سوریه را کنترل می‌کند و به آن ثبات می‌بخشد. این دو نیرو فعلاً عبارت‌اند از ترکیب سه ‌تاییِ اسراییل، ترکیه و ایالات‌متحده در یکسو و روسیه و ایران در سوی دیگر. اهداف گروه کوچک‌تر صرفاً حفظ رژیم فعلی است، اما گروه بزرگ‌تر در پی تضعیف شدید رژیم سوریه و کنترل خاک سوریه است. آن نیروهای نامنظم که دائماً تغییر شکل‌ می‌دهند و یک‌شبه پدید می‌آیند، نقش ابزار دارند و مثل بیل و بولدوزر صرفاً برای زیر و رو کردن خاک سوریه از آن‌ها استفاده می‌شود. عراق هم به‌عنوان یک همسایهٔ مهمِ سوریه موضع متزلزلی دارد. عراق مایل است که امنیت داخلی‌اش را حفظ و نیروهای شبه‌نظامی‌اش را کنترل کند و از معرکهٔ سوریه دور بماند و البته ناتوانیِ عراق در برابر همان نیروها (که مایل‌اند بخشی از پیاده‌نظامی باشند که اهداف ایران را پیش می‌برد) نقطه‌ضعف و محلِ آسیب این کشور است.

در وضعیت کنونی می‌توان فرض کرد آنچه در سوریه رخ می‌دهد بخشی از یک بازی بزرگ‌تر است که خاورمیانه را دربرمی‌گیرد (و می‌توان بعداً دربارهٔ آن حرف زد). موازنهٔ نیروها در سوریه اکنون چنان است که حتی اگر وضعیت فعلی دوباره مثل چند سال قبل منجمد شود، پس از مدتی باز هم به جنبش درمی‌آید تا در نهایت وضعیتِ ارضیِ سوریه به نفع ترکیه و وضعیتِ امنیتی و سیاسیِ آن به سود اسرائیل تغییر کند. تنها نکتهٔ قابل توجه، بسته‌ترِ شدنِ دستِ دو بازیگر مهم یعنی روسیه و ایران است که اولی گرفتارِ یک جنگ فرساینده است در اوکراین و دومی دیگر تا حد زیادی فاقد امکان تحرک در سوریه (از پی آسیب اساسی حزب‌الله از اسرائیل) است.

تنها فرجامِ قابل پیش‌بینی برای این موقعیت، تغییر فاز و تسلیمِ اسد به برنامه‌ریزیِ ایالات‌متحده و اسرائیل با این مضمون است که در مقابل امتیازِ ثبات و تداوم، روسیه و ایران را از سوریه بیرون کند. اگر اسد به خواست امریکا و اسرائیل تن دهد، آن‌ها در مقابل به تحرک شبه‌چریکیِ گروه‌های دست‌آموز پایان می‌دهند و توسعه‌طلبیِ اردوغان را کنترل می‌کنند.
احتمالش زیاد است که اسد این معامله را بپذیرد تا به موقعیتِ متزلزلِ سوریه و خودش پایان بدهد.
چنان وضعیتی برای روسیه شکست و برای ایران یک موقعیت تازه برای نگاه به موقعیت امنیتی و روابط بین‌المللی است. به علت وضعیت خاص، این برای ایران شکستِ استراتژیِ سی‌ساله (پس از جنگ با عراق) است، ولی شکستِ استراتژیک نیست. قرار گرفتن در یک زاویهٔ تازه برای بازخوانی و تجدیدنظرِ گریزناپذیر در استراتژی امنیت ملی و سیاست خارجی است. نشانه‌های آن حتی قبل از تهاجم اخیر به شهرهای سوریه نیز دیده شده بود و سبب خیر است.

ما حداقل از پنج سال پیش دربارهٔ اینکه بازی‌سازی در سوریه بی‌عاقبت است و بر مبانی اشتباه استوار شده، حرف زده بودیم و خواهان خروج از سوریه و بنا کردن استراتژی دفاعی بر رویکردهای درون‌گرای دفاعی و سیاست خارجی منافع‌محور بوده‌ایم. اکنون روشن است آن تقاضاها از ذهنیات حکومت واقعبینانه‌تر بوده است. زمان آن رسیده است که با سرعتی سنجیده از راه‌های رفته برگردیم.

@jameeno
#آینده_سوریه #آینده_ایران
@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Dec, 07:00


🔷 «زیرساخت»!

✍️ محمدحسین غیاثی

نفت اصلی‌ترین تولید ملی ماست. اگر نفت را از ما بگیرند از افغانستان فقیرتر خواهیم شد. اگر دارو داریم، اگر به کارمندان دولت حقوق می‌دهیم، اگر بیمارستان و جاده و هواپیما و برق داریم، اگر می‌توانیم از ملت مالیات بگیریم، همه از برکت نفت مفتی است که خدا در زیر زمین این مملکت ذخیره کرده است. اگر گندم برای خوردن داریم و اگر دولت ما می‌تواند از کشاورز گندم بخرد از پول همین نفت است. اما ما انقدر بی‌عرضه بوده‌ایم که نتوانسته‌ایم چاه‌هایی را که از قبل وجود داشته است با تزریق گاز حفظ کنیم تا این پول مفت نفت کماکان برای ما وجود داشته باشد.

رییس‌جمهور اینها را به صراحت گفت.
ز
یرساخت چیست؟ نیروگاههای تولید انرژی، شبکه‌ی توزیع برق، جاده‌ها، حمل و نقل عمومی، شاهراه‌ها، مؤسسات آموزشی و علمی و پژوهشی، بیمارستانها، پل‌ها، برج‌های تلفن همراه، اینترنت، فرودگاهها، راه‌آهن‌ها، بندرها، و سیستم‌های آب و فاضلاب.
اگر دقت کنید ما در همه‌ی اینها مشکل داریم یا به اصطلاح ابرومندانه‌اش ناتراز شده‌ایم آن‌وقت دولت ما به جای اینکه وقتش را صرف اینها کند مجبورش می‌کنند وقتش را صرف فرعیاتی مثل فیلترینگ و لایحه حجاب و عفاف عده‌ای کند که غم اخرتشان ملت را کشته است.
ملت اگر نان نداشته باشد بخورد به روزی می‌افتد که به جای دو تار مویش، شرافتش بر باد می‌رود و عبرت جهان می‌شود.
پلیس در دنیا نهادی است که بزرگترین، پیچیده‌ترین و هوشمندانه‌ترین کلاهبرداریهای معامله‌گران بورس‌ها را کشف می‌کند. همین‌ پلیس در امریکا وارد خانه‌ی رییس‌جمهور سابق و منتخب فعلی می‌شود تا اسناد سری بر ضد امنیت ملی را کشف کند. مجلس ایران پلیس این مملکت را مجبور کرده است تا روسری دخترها را در خیابان درست کند آن وقت یک عده بیایند از مملکتی که پول خرید دارو ندارد ۳.۷ میلیارد دلار برای چای اختلاس کنند!
چرا ناتراز شده‌ایم؟
چون بیت‌المال را در جای دیگر خرج کرده‌ایم که نباید! چون گذاشته‌ایم بیت‌المال را کرور کرور به یغما ببرند! چون وقت دولتها را صرف توهمات و اباطیل کرده‌ایم. چون وقتی پول داشته‌ایم روی زیرساختها سرمایه‌گذاری نکرده‌ایم و داده‌ایم دزدها ببرند به کانادا.

خدایا به آن‌کس که #عقل دادی چه ندادی و به آن‌کس که عقل ندادی، چه دادی؟

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi
#زیرساخت #ناترازی #ورشکستگی
@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Dec, 06:41


🔷 خطر «نقشِ ایوان» و «بَند تُنبان»!

✍️ محمد فاضلی

داستان را از این سؤال شروع می‌کنم که «وقتی مملکت ده‌ها مسأله مهم مثل تورم، تحریم، ناترازی انرژی، مسأله بانک‌ها، بحران محیط‌زیست و ... دارد، چرا مجلس قانون حجاب و عفاف تصویب می‌کند و دنبال اجرای آن است؟»

برای جواب دادن به این سؤال باید به یک موضوع نظری در مطالعات سیاست و قدرت هم اشاره کنم. استیون لوکس در کتاب «قدرت: نگرشی رادیکال» (ترجمه مرحوم عماد افروغ) از اشکال قدرت حرف می‌زند، و شکل دوم قدرت را تعیین‌کننده دستور کار معرفی می‌کند. توضیح ساده‌اش این است.

فرض کنید در دنیای واقعی و برای تصمیم‌گیری، گزینه‌های الف، ب، ج و د وجود دارند و اگر قدرتی اعمال نشود، این چهار گزینه روی میز بررسی و تصمیم‌گیری قرار می‌گیرند. اما قدرت، گزینه‌ای را که دوست ندارد اصلاً درباره آن بحث و تصمیم‌گیری شود، به نحوی حذف کرده و اجازه نمی‌دهد روی میز تصمیم‌گیری قرار بگیرد.

در این مثال، قدرت گزینه «د» را اصلاً نمی‌پسندد و به نحوی آن‌را حذف کرده و به سه گزینه الف، ب و ج اجازه می‌دهد روی میز قرار بگیرد. تصمیم‌گیران و ذینفعان هم با شدت درباره این سه گزینه بحث می‌کنند و نهایتاً تصمیم می‌گیرند. این‌جا انگار قدرتی نیست و همه دارند آزادانه بین سه گزینه الف، ب و ج تصمیم می‌گیرند، اما در واقع قدرت با حذف کردن «د» از روی میز تصمیم‌گیری، کار خودش را کرده است.

اما این چه ارتباطی به دنیای مسائل ایران امروز و قانون #حجاب_و_عفاف دارد؟ در دنیای واقعی و در جعبه رنج‌ها و بدبختی‌های ملت ایران، مسائلی مثل قطعی برق، ناترازی انرژی، عقب‌ماندگی فناورانه نسبت به دنیا و حتی برخی کشورهای همسایه، تورم، فقر سی درصد جامعه، توسعه آسیب‌های اجتماعی، فرونشست زمین، بحران آب، حذف شدن از زنجیره‌های ارزش جهانی و ... حضوری پررنگ دارند.

علی‌القاعده و در دنیای عقلانی؛ در دنیایی که وطن‌دوستی اصل؛ در دنیایی که خِرَد راهبر سیاست عمومی، و کاستن از درد و رنج‌های توده‌های مردم دستور کار اصلی سیاست باشد، آن‌چه روی میز سیاست‌گذاری قرار می‌گیرد، همین مسائل مولد درد و رنج، و گزینه‌های تصمیم درباره همین مسائل بغرنجی است که نام بردم؛ همین مسائلی که مولد درد و رنج، زوال ظرفیت زیست‌پذیری سرزمین، و تضعیف‌کننده اقتدار و امنیت ملی هستند.

اما گروه‌هایی در سپهر سیاست ایران امروز، به جای گزینه‌های درستی که باید روی میز سیاست‌گذاری و تصمیم قرار گیرند، دائم ذهن و میز حکمران و سیاست‌گذار را با پارازیت‌هایی مثل قانون حجاب و عفاف پر می‌کنند.

کارکرد قانون عفاف و حجاب و امثال آن، پر کردن میز سیاست‌گذاری با گزینه نادرست و به انحراف بردن مسیر سیاست عمومی است. طراحان و تصویب‌کنندگان و اصرارکنندگان بر اجرای چنین قوانینی، ذهن و انرژی سیاست‌گذار اصلاح‌جو، مردمان جان به لب‌ رسیده از تورم و بیماری‌های مزمن اقتصاد، خِرَد و توان سیاسی، و هر آن چیزی را که ممکن است به کار بهبود عرصه سیاست عمومی بیاید، منحرف می‌کنند.

در حالی که همه شاخص‌ها نشان می‌دهند وضعیت کشور از انرژی گرفته تا ناترازی بانک‌ و بودجه؛ تا مسائل آب و خاک؛ تا بحران در سطح منطقه و تهدیدات آن برای امنیت؛ تا فساد انبوه؛ باید دستورکارهای مهم و حیاتی روی میز سیاست‌گذاری و حکمرانی باشند، و ذهن سیاست‌گذار و مردم باید درگیر مسائل مهم‌تری باشد، قانون حجاب_و_عفاف، فیلترینگ و مسائلی از این دست، همه منابع و انرژی کشور را به مقولاتی معطوف می‌کنند که کارکردشان ممانعت از پرداختن از به مسائل اساسی است.

این دستورکارهای انحرافی، نظیر قانون حجاب و عفاف، فیلترینگ، و قانونی یا غیرقانونی بودن فعالیت محمدجواد ظریف؛ خواجه‌گان را از پرداختن به «پای‌بستِ خانه» که در حال ویران شدن است بازمی‌دارند و آن‌ها را گاه به «نقش ایوان» و اغلب به «بند تُنبان» مشغول می‌دارند.

خطر دستورکارهایی درباره نقش ایوان و بند تُنبان برای برای ملت و دولت و دیوان را جدی بگیرید.

@fazeli_mohammad

#پای‌بست_خانه #نقش_ایوان #بند_تنبان #دستورکارهای_انحرافی #انحراف_سیاست_عمومی

@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Dec, 06:30


🔷 پولهای دنیا دست کیست؟

✍️ حامد پاک‌طینت

شرکت‌هایی که ملاحظه می‌فرمایید بزرگترین موسسات "مدیریت دارایی" Asset Management در دنیا هستند که وظیفه مدیریت اقتصادی سبد دارایی شامل سهام، اوراق، ملک، فلزات گران‌بها، رمز ارز و همه فرصتهای سرمایه‌گذاری را به نمایندگی از مشتریان خود انجام میدهند و در کنار آن مدیریت ریسک آن را به عهده می‌گیرند

بیشترین پولهای دنیا دست این 14 شرکت غول آساست و همان طور که ملاحظه می‌فرمایید پولی که در دست کوچکترین آنهاست چندین برابر تولید ناخالص ملی کشور عزیزمان است!

سرمایه تحت کنترل شرکت BlackRock سه برابر تولید ناخالص ملی کشور هند است!

این تصویر از این جهت ارزشمند است که قدرت شرکتها و به تبع آن کشورها و تاثیرگذاری آنها در اقتصاد و سیاست دنیا را دریابیم

و ارزشمندتر از آن از شما چه پنهان ، رصد کردن آنها در جهت‌گیریهای سرمایه‎گذاری است

@Iran_economy_online

#مدیریت_دارایی #جهت‌گیری_سرمایه‎گذاری

@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Dec, 05:30


🔷 سیاست خانواده در ایران، بی‌اعتنا به علوم اجتماعی!

✍️ فاطمه موسوی ویایه

در ایران اوایل قرن بیستم مساله جمعیت و جایگاه زنان مورد بحث بود. گفتمان افزایش بهداشت و کاهش نرخ مرگ و میر کودکان از یک طرف و ترویج الگوهای خانوادگی غربی که برای زن نقشی فراتر از ابزار تولید فرزند قائل بود از سوی دیگر، مسأله زن را تبدیل به بخشی از گفتمان روشنفکری و نوسازی جامعه ایران کرده بود و موضوع مقالات متعددی در عصر پهلوی اول بود. البته در نهایت قانون خانواده مصوب ۱۳۱۰ به جز یک ماده درباره محدودیت سنی برای ازدواج دختران، مطابق شرع بود.

اما مجادله درباره «مساله زن» پایان نیافت و در دهه چهل بار دیگر مطرح شد، تصویب قانون خانواده جدید و برابرتر در ۱۳۴۶ ه.ش به مجادلات پایان نداد. کتاب حقوق زن در اسلام مطهری مجموعه مقالاتی است که در همین مجادله بر سر مواد قانونی نوشته شده است. تلاش برای گذر کردن از دوگانه زن سنتی/ زن غربزده و ارائه الگوی سوم زنانگی ادامه یافت. دو هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از همه‌پرسی جمهوری اسلامی، این قانون ملغی شد. در سال ۱۳۸۴ شورای عالی انقلاب فرهنگی، قانون تشکیل خانواده و تحکیم و تعالی آن را تصویب کرد که اصول کلی آن بعدتر در سیاست‌های کلی خانواده و قانون خانواده ۱۳۹۲ تکرار شدند. این قوانین رویکرد محافظه‌کارانه داشتند و خانواده مردسالار را بازتولید می‌کردند.

در رویکرد محافظه‌کارانه یک‌سری پیش‌فرض‌ها و احکام بدیهی‌انگاشته وجود دارد که البته نسبتی با واقعیت اجتماعی ندارند و علوم اجتماعی بر اساس تحقیقات میدانی نادرستی آن‌ها را نشان می‌دهند، بر اساس مطالبی که به عنوان اسناد بالادستی سیاست خانواده یا ضمایم آن یا نوشته‌های طرفداران این سیاست منتشر شده چند مثال می‌آورم:

▪️ پیش‌فرض ۱: ازدواج دختران در سن پایین بهتر است، زیرا با اخلاق شوهر تربیت می‌شوند و سازگاری بیشتری دارند.

▫️ واقعیت اجتماعی: هرچه سن هنگام ازدواج بالاتر باشد درصد طلاق پایین‌تر می‌آید. زنان متاهل زیر بیست سال بالاترین نرخ طلاق در گروه‌های سنی را دارند ۳۰ در هزار که برای گروه‌های سنی ۲۰-۲۴ سال به ۱۷.۷ و ۲۵-۲۹ ساله‌ها به ۱۲.۵ کاهش می‌یابد.

▪️ پیش‌فرض ۲: پدر باید اقتدار بسیاری داشته باشد چون در مقام ولی‌ فرزندان، صلاح آنان را می‌خواهد.

▫️ واقعیت اجتماعی: ولایت پدر به شیوه استبدادی مندرج در قانون فعلی نتایج نامطلوبی دارد، ازدواج اجباری دختران نوجوان که بیشترشان به طلاق منجر می‌شود، فرزندآزاری، فرزندکشی و حتی تجاوز به محارم حاصل همین قدرت بسیار پدر بر فرزندان است.

▪️ پیش‌فرض ۳: خشونت خانگی مهم نیست.

▫️ واقعیت اجتماعی: با وجود بی‌اعتنایی قانون‌گذار به خشونت خانگی، تأثیر نامطلوب آن بر خانواده باقی است و نقش مهمی در فرار دختران از خانه، شوهرکشی، زن‌کشی و طلاق دارد.

▪️ پیش‌فرض ۴: بی‌حجابی زنان در جامعه عامل نارضایتی مردان در خانواده و خیانت است.

▫️ واقعیت اجتماعی: خیانت مردان بیشتر به علت ناسازگاری زوجین، نداشتن صمیمیت یا صفات شخصیتی خاص است و بی‌حجابی در جامعه کمترین تأثیر را دارد.

▪️ پیش‌فرض ۵: طلاق عاطفی بهتر از طلاق توافقی است.

▫️ واقعیت اجتماعی: طلاق عاطفی یکی از عوامل خیانت زنان است، اساساً نباید حق انتخاب افراد محدود شود.

▪️ پیش‌فرض ۶: زنان احساساتی هستند و حق طلاق به آنان باعث بی‌ثباتی بنیان خانواده می‌شود.

▫️ واقعیت اجتماعی: اعطای حق طلاق به زنان در کوتاه‌مدت باعث افزایش نرخ طلاق بین زنانی می‌شود که قبل‌تر امکان طلاق نداشتند اما در بلندمدت به بهبود روابط زوجین و تحکیم خانواده منجر می‌شود.

▪️ پیش‌فرض ۷: تقسیم کار جنسیتی در خانواده (مرد نان‌آور/زن خانه‌دار) بهترین شکل خانواده است.

▫️ واقعیت اجتماعی: خانواده هسته‌ای با یک نان‌آور بیشتر در دولت‌های رفاه پاسخ می‌دهد. در شرایط اقتصادی بد، فشار تأمین معاش برای مردان بسیار سنگین است. خانواده با یک نان‌آور در شرایطی مثل بیکاری،‌ مصدومیت، اعتیاد یا مرگ مرد با مشکل روبرو می‌شود چون زن همواره از نظر مالی وابسته بوده و مهارت‌های لازم برای کسب درآمد مناسب را ندارد. در صورت طلاق نیز خانواده زن‌‌سرپرست با فقر روبروست.

اصولاً کسانی که در سیاست‌گذاری خانواده در ایران دست‌اندرکارند همه با این رویکرد محافظه‌کارانه انتخاب شده‌اند، رویکرد ایدئولوژيک دارند و ترجیح می‌دهند به پیش‌فرض‌ها و توهمات خود اصرار کنند و نتایج تحقیقات اجتماعی را نادیده بگیرند، آمارها را سانسور کنند و در نتیجه شرایط خانواده در ایران همین‌طور نابسامان باقی خواهد ماند.

#فرهیختگان #سیاست_خانواده #قانون_خانواده #واقعیت_اجتماعی

@akhalaji

فراسوی سیاست

03 Dec, 18:50


‍ ‍ 🔷 چرا شهروندان بعضی از قانون‌ها را تصدیق و اجرا نمی‌کنند؟

✍️ سید علی محمودی

▪️اگر شهروندان قانونی را تصدیق نکنند و مصمم به رعایت آن نباشند، در عمل اجرا نخواهد شد.

▪️ویژگی‌های قانون با منطق، زبان و اسلوب علمی کدام اند؟ مهم‌ترینِ این ویژگی‌ها عبارت اند از:

1️⃣ عادلانه و منصفانه؛

2️⃣ در جهت استیفای حقوق و حمایت از آزادی‌های شهروندان؛

3️⃣ بر بنیان اخلاق و ارزش‌های انسانی؛

4️⃣ بر پایۀ برابری شهرندان در مقابل قانون و برابری حقوقی آنان با یکدیگر؛

5️⃣ پاسخ‌گویی به مناسبات فردی و اجتماعی شهروندان براساس نظم و تسهیل روابط فردی و جمعی؛

6️⃣ شفافیت به‌معنی وضوح، روشنی و عاری‌بودن از ابهام؛

7️⃣ برخورداری از حداقلِ تفسیرپذیری؛

بدین‌سان، قانون می‌تواند به‌صورت امری پذیرفته شده و مقبول، توسط شهروندان به اجرا درآید. نکتۀ حائز اهمیت این‌است‌که قانون، هنگامی در مقام اجرا قانون محسوب می‌شود که آزادانه و از سرِ اختیار، با پذیرش، تأیید و تصدیق (acknowledgment)  شهروندان روبه‌رو شود. بنابراین، توسل به زور و اجبار از سوی حکومت با هدف اجرای قانونی که شهروندان آن‌را به هر دلیل یا علت نپذیرفته و تصدیق نگرده اند، در اکثر قریب به اتفاق موارد به علت مخالفت و مقاومت شهروندان با ناکامی و شکست روبه‌رو می‌شود و ممکن است آنان را به عرصۀ نافرمانی مدنی سوق دهد. 

ممکن است قانونی نوشته، تصویب و برای اجرا ابلاغ گردد که در دوره‌ای مورد پذیرش شهروندان قرارگیرد و به آن عمل شود، اما در دوره‌ای دیگر، به آن اعتنا نشود. مفهوم «تصدیق» و پذیرش، در جایی به کار می‌رود که قانونی که وضع می‌شود، مورد نیاز جامعه باشد و شهروندان آن‌را از نظر فکری و اخلاقی ‌بپذیرد تا روابط و مناسبات میان شهروندان با یکدیگر و روابط آنان و حکومت را به‌گونه‌ای آزادانه و عادلانه تنظیم کند.

قانونی که تصویب می‌شود ممکن است از بعضی و یا تمام منابع قانون‌گذاری استفاده کرده باشد؛ مانند قرارداد اجتماعی، عرف، قانون‌های مصوب پیشین، قانون‌های دیگر کشورها و احکام فقهی، اما شهروندان با پذیرش و اجرای این قانون، همدل و همراه نشوند. در این صورت قانون‌گذاران، استادان علوم حقوق و سیاسی، جامعه‌شناسان و روانشناسان بایستی دربارۀ دلایل و علل استنکاف شهروندان از تصدیق و اجرای این قانون به مطالعه و ارزیابی بپردازند و کار خود را از نو شروع کنند؛ یعنی قانونی بنویسند که در عمل پاسخی مُوَّجَه و راهگشا برای زیست فردی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شهروندان باشد.

در این‌جا لازم است به نکته‌ای مهم اشاره کنم تا از سوء برداشتی احتمالی، پیش‌گیری شود. اگر قانون‌گذاران در وضع قانون از برخی منابع مانند قرارداد اجتماعی، قانون‌های پیشین و احکام فقهی -که همه در شمار دانش‌های بشری اند-، استفاده نکردند، بدین معنی نیست که آن منابع کاذب‌ اند و شهروندان به همه و یا برخی از آن‌ها باور ندارند. استفاده نکردن از برخی منابع قانون‌گذاری ممکن است به‌این دلیل باشد که نیاز و یا پذیرشی در جامعه نسبت به آن منابع وجود نداشته باشد. در فرض عدم پذیرش، ممکن است منبعی واجد گزاره‌های صادق و منطقی باشد، اما شهروندان به‌ هر دلیل و علتی آن ‌را از طریق نمایندگان برگزیدۀ خود در مجلس شورای ملی، تایید و تصدیق نکنند. قرار نیست شهروندان هر منبع قانون‌گذاری را به فرض صادق و منطقی بودن، به مثابۀ منبع تدوین قانون بپذیرند.

#فرهیختگان #قانون #ویژگی‌های_قانون

@akhalaji

فراسوی سیاست

03 Dec, 10:30


🔷«پوسیدگی مغز»!

🔹انتشارات دانشگاه آکسفورد کلمه یا عبارت برگزیده سال خود را اعلام کرد: «پوسیدگی مغز»

عبارت انگلیسی "brain rot" یا «پوسیدگی مغز» به معنی زوال تدریجی ظرفیت ذهنی و قوای شناختی در نتیجه وقت‌گذرانی زیاد با کارهای پوچ مثل پرسه زدن بی‌هدف در شبکه‌های اجتماعی است.

«پوسیدگی مغز» با رای عموم از پنج کلمه و عبارت دیگر پیشی گرفت و عنوان منتخب سال را کسب کرد.

با وجود آنکه نخستین کاربرد این عبارت به سال ۱۸۵۴ بر می‌گردد اما استفاده از آن در ۱۲ ماه گذشته افزایش چشمگیری داشته است، به‌خصوص در شبکه اجتماعی تیک‌تاک.

https://bbc.in/49olKhu

@BBCPersian

#پوسیدگی_مغز

@akhalaji

فراسوی سیاست

03 Dec, 07:30


🔷سیاستمداران نادان!

✍️ماشا اکبری

🔘تصویر آیفون طبقه بالا مات شده بود و نمیشد تشخیص داد چه کسی پشت در است. پرس و جو کردیم گفتند کار فلانی است. رفتیم خدمت فلانی گفت سرم شلوغ است. وقت ندارم. کار تعمیرات نمیکنم. این مدل قدیمی است، قطعاتش نیست و از این بهانه ها که بعضی کاسبها می آورند و مشتری را می آزارند. بعد از کلی تعریف و تمجید و کج کردن گردن و اینکه همه گفته اند فقط کار استاد است راضی شد دو روز دیگر بیاید کار را ببیند.
🔘دو روز بعد آمد. جعبه ابزارش را باز کرد و پیچ گوشتی و انبر و سیم چین را دست گرفت و دل و روده ایفون را بیرون ریخت. بستها را باز کرد. سیمها را رها کرد و چقدر سیم رنگارنگ آنجا بود! کم کم عرق بر پیشانی استاد نشست. رفتار و حرکاتش نشان میداد که کار گره خورده و علم استاد حریف عیب دستگاه نیست. کاری که گفته بود دو ساعته تمام میشود نصف روزی گذشته بود بدون هیچ موفقیتی. هوا تاریک شد. استاد خسته شد و ما هم کلافه. کار را متوقف و موکول کردیم به فرصت مناسب.
🔘 یک روز، دو روز، یک هفته، ده روز گذشت و خبری از استاد نشد. بعد از کلی تماس و پیغام و پیامک استاد آمد که کار ناتمام را تمام کند. به محض اینکه پوشش دستگاه را برداشت و آشفتگی سیمها و بست ها و پیچ ها را دید گفت کدام احمقی این دستگاه را باز کرده؟ چرا این سیم را جدا کرده؟ آن را چرا بسته؟ اینجا چرا اینطور است؟ آنجا چرا آنطور نیست؟ هزار عیب و علت گذاشت روی کار و فرمایش کرد وقتی که کار را به هر آدم ناشی و ناشناسی میدهید البته نتیجه از این بهتر نمیشود!
🔘هر آدمی یک شق شیطنت دارد که گاهی بیدار میشود و اختیار حرف و حرکات آدم را دست میگیرد. شیطنت من هم گل کرد و گفتم کار بنده خدایی بود خیلی تلاش کرد اما نشد. نتوانست. گفت این کاره نبوده. هر که فازمتر دست بگیرد که تعمیرکار آیفون تصویری نیست اما نگران نباش کار خودم است. درستش میکنم. یک ساعت. دو ساعت، چهار ساعت با آیفون ور رفت، چندین بار دستگاه را باز و بسته کرد. جای سیمها را عوض کرد، بستها را سمباده کشید هر چه که میدانست و میتوانست انجام داد اما آیفون نه تنها درست نشد که دیگر در را هم باز نمی کرد! وقتی از درست شدن آیفون ناامید شد و شدیم گفت هر کس بوده چنان خرابش کرده که درست شدنی نیست. کار از تعمیر گذشته و به تعویض رسیده است. چند ناسزا هم نثار کسی که دستگاه را دستکاری کرده کرد، مزدش را گرفت و رفت. ما هم تریپ اخلاق و انسانیت برداشتیم و چیزی به رویش نیاوردیم و نگفتیم که این خبط و خرابی دستپخت خودتان است.
🔘 آدمها و استادهایی که بی درک و دانش آستین بالا میزنند و ابزار دست میگیرند یکی دو تا نیستند. در همه صنف ها و صنعت ها از این نااستادها وجود دارد از جمله در صنف سیاسیون و صنعت سیاست. سیاستمداران از جمله کسانی هستند که در همه جا، جای خراش انبر و خرابی آچارشان دیده میشود. بسیاری از این آدمها که جعبه ابزار سیاست دست گرفته و مدعی درست کردن آیفون آشفتگیهای اجتماعی و اقتصادی هستند همان خراب کنندگان کار. فاعل فسادهایی که مدعی مبارزه با فسادند. انسداد سیاسی و افتضاح فرهنگی را خودشان بار آورده اند اما می گویند قصدشان گشایش و گشودن گره هاست. تلاششان را برای درست کردن خرابی به کار گرفته اند و موفق نبوده اند اما باز هم آمده اند پای کار و می گویند ای خلایق انتظام امور آشفته فقط کار من و دوستان من است!
🔘 فلاکت فرهنگی، فقر فراگیر، فسادهای فراوان، اقتصاد ورشکسته، کشتی به گِل نشسته، در و دریچه های بسته، آدم های خسته دستپخت خودشان است اما سزا و سرزنشش را نثار دیگران می کنند. دهه هاست به قصد تعمیر و تدبیر آستین بالا زده اند اما هر روز آشفتگی و آزردگی بیشتر و خرابی خَس تر به بار می آورند. خودشان یا همفکران و هم فهم هایشان چندین بار ارّه و انبر و آچار دست گرفته و مدعی حل مشکلات و رفوی رنج ها و التیام زخم ها شده اند اما در پایان هر راند از تلاش و تکاپویشان نه تنها آیفون آرزوهای مردم تصویری واضح و روشن نداشته است که شاسی باز کردن آیفون اقبال مردم را هم ناکار کرده اند و وضع و وسیله مردم را خراب و خراشیده رها نموده اند!
🔘 خودشان دل و روده اقتصاد، فرهنگ سیاست، اجتماع و آدم ها را بیرون ریخته اند بعد تلخ و تند بر بانی و بنای این وضع می تازند و برای درست کردنش می نازند! استاد کار از اول خودشان بوده اند اما می گویند فقر و فلاکتتان به آن سبب است که کار را به مای کاردان نسپرده اید!
🔘 حضرات این آیفون آشفته که شما مدعی هستید خرابش کرده اند و درست کردنش فقط کار شما و همپالکی های شماست، همان مشکلی است که درک و دانش شما حریف درست کردنش نشد و بعد از این هم نمی شود. سالهاست به بهانه تعمیر آستین بالا میزنید اما خرابی به بار می آورید. اوضاع اگر خوب یا خراب است نتیجه درک و دانش شماست.ا ین خرابی که درست شدنی نیست هم دستپخت خودتان است.

@Khapuorah
#سیاستمداران_نادان
@akhalaji

فراسوی سیاست

03 Dec, 04:00


🔷 شجاع باش، این پل آخر است!

حالا دیگر مثل روز روشن شده است که صورتِ جدیدِ قانونِ حکومت با مضمون سرکوب جامعهٔ زنان و بالا بردن شمشیر آن، صرفاً برای کوبیدن بر سر پزشکیان و یک تاکتیکِ محیلانهٔ اجزای معتمد حکومت برای راندن او به کوچهٔ بن‌بست است. در مورد این به اصطلاح قانون، روشن است که عمداً خواسته‌‌اند پیازداغ و نعناداغش را زیاد کنند، یک وجب روغن هم رویش بریزند تا بوی آن کاملاً به هر سو برسد و رنگِ بلاهت و بدطینتیِ آن به اصطلاح قانون آن‌قدر تند باشد که همه ببینند و حالا زمان را مناسب دیده‌اند تا آن را به دامن پزشکیان بیندازند! 

خلاصه بگوییم، دو راه بیشتر نخواهد داشت: سرش را پایین بیندازد و برای توجیه اطاعتی که کرده است جفنگ ببافد و یا سرش را افراشته کند و بگوید اجرا نمی‌کنم و مشاورانش بگردند دنبالِ مَفرِّ حقوقیِ عدم اجرا.
در هر دو حال این جراحِ بیچاره گوشهٔ رینگ و ته کوچهٔ بن‌بست است؛ لذا درست است که بگویند در ایرانِ فعلی، سیاست پدرومادر ندارد و یک حرامزادهٔ واقعی است!

اولِ مطلب این را محکم بگوییم که این به اصطلاح قانون، هرگز اجرا نخواهد شد. خیالتان تخت! هنوز هم در گوشه‌وکنارِ کشور شاهدِ رخدادِ ناخوشایندِ مربوط به حجابِ زنان خواهیم بود، اما این قانونی برای اجرا نکردن است و البته فشارِ سیاسی آوردن به یک رئیس‌جمهورِ غیرمعتمد.
«جامعه نو» از اولِ کارِ پزشکیان، چنین معرکه‌گیری‌ها و رسیدنِ چنين روزی را دیده بود. از روز اول، دربارهٔ این سنگ به پا بستن‌ها فکر کرده بود و با توجه به اینکه هیچ‌کس از این یأجوج و مأجوج‌ها در بدنهٔ دستگاه حکومت چنان اعتباری ندارد که برای یک رئیس‌جمهورِ غریبه در این دستگاه، قابل مذاکره و صاحب شأنِ توافق در امور سیاسی باشد، به او توصیه کرده‌ایم که وقتی بوی این آش را شنید فقط به سراغ کسی برود که این ماجرای ورود به کارزارِ رئیس‌جمهور شدن را با او بست و بگوید خودت جلوی این توطئهٔ آنها را بگیر و اگر جواب منفی گرفت آمادهٔ استعفا و دستگیری شود و البته پیشاپیش به مردم بگوید چرا و هنوز هم، بر همین حرف هستیم.

اما از آنجا که ایده‌های خارج از حلقهٔ مشاورانِ پزشکیان برای خیلِ مشاوران او مسموع نیست و پزشکیان بالاخره به طریقی به چاله‌های بدنهٔ حکومت خواهد افتاد، پیشنهاد می‌کنیم از درِ همان طنز پیشین درآید: اجرای این قانون را نه به جمعیت مؤتلفه، که به قوهٔ قضائیه بسپارد و این را صریحاً اعلام کند که این به اصطلاح قانون را درست نمی‌داند و مسئولِ هر چه شود، قوهٔ قضائیه و رئیس مجلس خواهند بود. بالاخره قانونی که همه‌اش بگیروببند و بکارگیریِ افاغنه به‌عنوان ضابط و داغ و درفش و زندان و جریمه است، بیشتر مناسبِ بستن به ریش قوهٔ قضائیه است تا دولت!

امشب، اگر دوباره با یک گفت‌وگوی از پیش ضبط شده* روبرو نشویم، وقت آن است که پزشکیان به صراحت روشن کند:

کاملاً با این معجونِ به اصطلاح قانونی مخالفِ عقیدتی است و پدید آمدنِ آن را یک تله برای بستنِ دست و پای دولت می‌داند و اجرای آن را به دلیل غیرمنطقی و بحران‌آفرین بودنش شروع نخواهد کرد.

برای آنکه فرمان ریاست‌جمهوری برای رفع فیلترینگ را صادر کند، مهلتی مشخص تعیین کند (به اندازهٔ قالیباف که با جنمِ دروغین و اعتباری، برای ۲۳ آذر اولتیماتوم می‌‌دهد، اراده نشان دهد).

دربارهٔ موقعیت وخیمِ اقتصادیِ کشور که برای همهٔ باربرهای بازار و شاگردانِ قهوه‌خانه‌ها نیز مثل روز روشن و آشکار است، امید واهی و شعار ندهد. حقیقت اوضاع را بگوید و خواستار رفتار عاقلانه از سوی همهٔ مقام‌های کشوری و لشگری شود. 

* در گفتگوی مستقیمِ دفعهٔ قبل، برای آنکه او را خراب کنند (خودِ صداوسیما که آبرویی ندارد) در وقفه‌های ضبط گفت‌وگو، جای بعضی وسایل را عوض کرده بودند. عدهٔ زیادی متوجه این رذالت نشدند.

@jameeno
#رئیس‌جمهور_شجاع
@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Dec, 18:30


⭕️ سرنوشت «رضا اصفهاني»؛

↙️ کسی که می خواست قهرمان اصلاحات ارضی در جمهوری اسلامی باشد

✍️ قاسم خرمی

💮 پيرمرد تنها و بيماري كه روز 19 آبان 1381 در يك ساختمان قديمي و متروك در ميدان حسن آباد تهران درگذشت را ممكن است خيلي از شما نشناسید و یا به ياد نياوريد. اما او با همان معيارهاي سالهای آغازین انقلاب اسلامی، مي‌توانست نخست وزیر، رئیس مجلس و یا حتی رئيس جمهور ايران شود و لاجرم آینده و سرنوشت میلیون ها ایرانی را در کف بگیرد.

💮 از دوران كودكي و نوجواني و جواني رضا اصفهاني، اطلاعات زيادي در دست نيست. همين قدر مي دانيم كه او مدتي كارگري كرده و در مدرسه مروي تهران درس حوزوي خوانده و مدتي را هم در نجف گذرانده است و در حوالي سال 54 با حسينه ارشاد در پيوند بوده است.

💮 او در سال 1358 و در دوران سرپرستی عباس شیبانی بر وزارت کشاورزی، مدتی را به عنوان معاون وزیر در امور روستایی منصوب شد و طرح معروفش تحت عنوان «اصلاحات ارضی اسلامی» را به اجرا در آورد که غوغایی در کشور به پا کرد و اگر دیر جنبیده بودند، بساط مالکیت خصوصی زمین در ایران را برچیده بود.

💮 رضا اصفهانی که خود را اقتصاددان اسلامی معرفی می‌کرد و کتابی با عنوان «اقتصاد از دریچه اسلام» نوشته بود، به نوعی سوسیالیسم عمیق اسلامی و حتی ریاضت‌کشی در زندگی فردی باور داشت. به نظر او اساس اسلام بر عدالت است و برای این منظور باید از اغنیا گرفت و به فقرا بخشید.

💮 شمشیری که رضا اصفهانی برای مصادره و ملی کردن اراضی خصوصی از نیام کشیده بود، در ابتدا با تشویق و هلهله انقلابیون تندرو مواجه شد. حتی گروه‌های چپ و کمونیست هم احساس می کردند که در این فقره از او عقب مانده‌اند و از رضا اصفهانی به عنوان قهرمان نويافته ضد استکباری یاد می‌کردند!

💮 به زودی شمشیر بران این جوان عبوس و افراطی به استخوانی سخت گیر کرد که فکرش را نمی کرد. گروهی از ملاكين و زمینداران به علمای محلی فشار آوردند و علمای محلی به روحانیون متنفذ حکومتی رجوع کردند و عملکرد رضا اصفهانی در الغای مالکیت خصوصی زمین، با تردیدهای جدی مواجه شد و حتی امام خمینی را هم به واکنش واداشت.

💮 اما اصفهانی با شهرتی که از محل مصادره‌ها و یا به قول رفقایش «استکبارستیزی» کسب کرده بود، در نخستین مجلس تشکیل شده بعد از انقلاب، به عنوان نماینده ورامین به مجلس راه یافت. او در آغاز دوره نمایندگی یعنی بیست و سوم شهریور 1359 که هنوز سه ماهی از عمر مجلس نگذشته بود، آخرین ریسک زندگی‌اش را کرد و در نطقی انتحاری اعلام کرد که جمهوری اسلامی و حتی شخص آیت‌الله خمینی از مسیر استکبارستیزی که در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب 57 اعلام شده بود، عدول کرده است و به گفته او «مستضعفین، مستضعف‌تر و مستکبرین، مستکبر‌تر شده‌اند»!

💮 سخنان اصفهاني كه به اينجا رسيد جو مجلس متشنج شد؛ آن‌ هم مجلس اول كه به طور طبيعي يكي از متنوع‌ترين و متساهل‌ترين مجالس بود. روحانیونی که در آن زمان سخن گفتن از مستضعفان از نان شبشان واجب‌تر بود، طاقت این درجه از مستضعف‌بازی را نداشتند. یکی از نمایندگان گفت: ”ما اجازه نخواهیم داد یک نفر آدم بی‌هیچ چیز با شعار دادن خودش را به مجلس برساند و بعد هم در مجلس با شعار بخواهد مجلس را تحت تاثیر قرار بدهد”.

💮 به این ترتیب رضا اصفهانی که می‌خواست حسن ارسنجانی جمهوری اسلامی باشد به اتهام افكار التقاطي، یک شبه از اسب سیاست افتاد و از تمام آن دلدادگاني كه پاي درس‌هاي اقتصاد اسلامي او مي نشستند و مشوق او در مصادره‌ها و بگير و ببندها بودند، یک نفر حتی در مراسم ختم او شرکت نکردند و به اين ترتيب قهرمان نويافته ضدمالكيت خصوصي در تنهايي و انزوا از یادها رفت و دیگر هیچ کس از او چیزی نگفت.

💮 رضا اصفهاني البته آدم شارلاتان و شيادي نبود؛ صبح زود وارد ساختمان وزارت كشاورزي مي‌شد و تا پاسي از شب كار مي كرد. خورد و خوراك و هزينه‌هاي شخصي او بعيد است كه از يك كارمند معمولي فراتر رفته باشد، اما با هر گردش قلم او ميلياردها تومان املاك و دارايي زير و رو مي‌شد و ده‌ها نفر به خاک سیاه می‌نشست. رضا اصفهاني در حقيقت انسان باورمندي بود، اما با باورهاي خطرناك كه اثرات مخربش از خود او فراتر مي‌رفت.

💮 قدرت‌یابی انسان ناشناخته‌ای مثل رضا اصفهانی که شانه به شانه بازرگان، سحابي، رفسنجانی، چمران و ... وارد مجلس شده بود، نشانه به هم ریختگی طبقات اجتماعی و شئونات سیاسی و ظهور پدیده‌های اتفاقی و تصادفی در عالم سیاست ایران است که می‌توانند بسيار كارآمدنما و در عين حال خطرآفرين باشند.

telegram.me/excellentmanagers

#رضا_اصفهانی

@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Dec, 09:04


🔷 قانون می‌گذاریم؛ پس ما هستیم!

✍️ حمید حسامی

از کسانی که درباره‌ی مضرات و عوارض اجرای قانون حجاب و عفاف می‌نویسند تعجب می‌کنم. نویسندگان و رأی‌دهندگان به این لایحه بهتر از هرکس به تبعات اجرای آن بخصوص در شرایطی که جمهوری‌اسلامی بیش از هر زمان دیگری به پر کردن شکاف میان خود و مردم نیاز دارد واقفند. اصرارکنندگان به اجرای این قانون حتی در پیِ جلب رضایت اقشار مذهبی جامعه یا علمای دینی هم نیستند؛ زیرا که اکثریت این دو گروه پس از گذشت دو سال از حضور دختران بی‌حجاب در خیابان‌ها اکنون خودشان را با واقعیت موجود وفق داده‌اند و یا اساساً مانند آقای جوادی آملی معتقدند که «مشکل حجاب با بگیر و ببند حل نمی‌شود».

بنابراین بانیان و حامیان این قانون بدنبال "اصلاح ناهنجاری" نیستند که با استدلال بتوان ذهن آنان را روشن کرد. این افراد فقط بدنبال ناامید کردن رأی‌دهندگان از طریق"اثبات وجود و توان مقابله" با مردم و منتخبی هستند که در انتخابات گذشته از آن‌ها شکست خوردند و در این صد روز گذشته نیز در بسیاری از موارد این شکست را بارها مجدداً تجربه کردند. موعظه و روشنگری برای این افراد، بی‌نتیجه است. باید ماهیت این نوع زورآزمایی کارشکنانه‌ی آنان و هدفی که از آن دارند را افشا کرد. این مسئولیت در وهله‌ی اول بر عهده‌ی رئیس‌جمهور است. اما بستر آن را مقاومت عمومی و پشتیبانی جامعه مدنی از دولت می‌سازد.

@hamidhesami
#قانون_حجاب_و_عفاف #اثبات_وجود #توان_مقابله
@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Dec, 07:52


🔷حواست را جمع کن!

در بلاهت اطرافیان رئیس‌جمهوری همین بس که متأسفانه توجیه‌آورده‌اند چون برخلاف همهٔ رؤسای‌جمهوریِ پیشین که غیررسمی بچه‌های خودشان را می‌برده‌اند داخل، این‌ها پسر آقای پزشکیان را با حکم رسمی برده‌اند داخل، پس کارشان هیچ هم خطا نبوده است!
آقایان محترم، این کار به لحاظ ماهیت غلط است و نه در شکل و ظاهر؛ یعنی حتی اگر لامپِ اتاق رئیس‌جمهور‌ی هم سوخت و در کل ایران کسی جز پسرِ رئیس‌جمهوری نبود که بلد باشد تعویضش کند، باز هم اصلح و اولی و ارجح و افضل و اقدم و سنگین‌تر آن است که رئیس‌جمهوری اتاقش را عوض‌کند! اگر غیر از این کردند خودِ خانوادهٔ آقای پزشکیان می‌باید از پذیرفتنِ چنین حکم‌هایی بپرهیزند و شأن پدرشان را حفظ‌کنند.
پس‌بگیرید این حکم و این توجیه را و با آبروی پزشکیان بازی‌نکنید. دارید پایش را لنگ می‌کنید و دستش را در پوست‌گردو می‌گذارید؛ چراکه دارد نشانه‌هایی پیدا می‌شود از این‌که رقیبان و حریفانِ دولت در این‌مقطع به‌دلیلی نامعلوم ولی قابل‌حدس، حمایت بالا را از دولت کم‌تر از پیش می‌دانند و گرفتن یقهٔ دولت و لگد زدن به آن را ممکن و بلااشکال و بی‌هزینه.
همین حکمِ انتصاب پسر رئیس‌جمهوری را نخست رسانهٔ شهرداری تهران منتشر کرد (دست توئیترنشین‌هایشان ندادند). از آن طرف هم، رئیس مجلس باز دارد خارج می‌زند و سر قضیهٔ حکمِ ظریف و قانون مربوط به موی سر زنان بازی درمی‌آورد.
این‌ها همچنان از درک اجبارِ حکومت در روی‌آوردن به پزشکیان و ضرورتِ توفیق او تن‌می‌زنند و دنبال پختن نان خودشان در این تنورند؛ با ذره‌بین دنبال گزکی از دولتند که بر صورتش چنگ بکشند و رویش را خون‌آلود کنند تا به‌وقتش بهش بیاید و بشود تقصیرِ بقیهٔ بی‌کفایتی‌های حکومت را هم گردن او بیاندازند و همهٔ کاسه‌کوزه‌ها را بر سر او بشکنند. می‌کوشند پزشکیان را رادیکال کنند و بکشند توی گود خودشان. اگر بتوانند، پزشکیان اندک‌اندک ارتباط مستقیمش را با رأس‌قدرت و امکانِ چانه‌زنی را با او خواهدباخت و محتاج واسطه‌ها و صدور نامه‌های سرگشاده از پشت تریبون خواهدشد. تازه پای معامله با رأس‌قدرت هم برسد ناچار خواهد شد بر سر متوقف‌کردن خونریزیِ خودش معامله کند.
در چنین میدانی سوتی‌هایی همچون صدور حکم برای پسر و داماد رئیس‌جمهوری، زخم‌هایی‌اند که بوی خونی که ازشان می‌چکد شغال‌ها و کفتارها را جمع می‌کند؛ نجاستش هم از جامه با آب کرِ «قبلی‌ها هم خطا کردند، پس ما هم حق داریم خطا کنیم» هیچ شسته نمی‌شود: هم آبروی پزشکیان را پیش کسانی که به او رأی دادند می‌برند هم ناچارش می‌کنند به‌جای چانه‌زنی برای رفع مزاحمت از اینترنت و زنان، برای شستنِ این لکه‌ها و خواباندنِ این قیل‌وقال‌ها چانه بزند و وادار به معامله شود.
پزشکیان حتی برای لحظه‌ای نمی‌باید فراموش کند که برای واسطه‌گری در معاملهٔ میان اجتماع و حکومت آن‌جا فرستاده شده است: برای اینکه با بالا چانه بزند تا در ازای هر قدم راه آمدنِ حکومت با مطالباتِ اجتماع، از قهرِ پایین با بالا کاسته شود. رئیس‌جمهوری می‌باید حواس‌جمع باشد تا نتوانند او را وارد معامله‌های کوچک و ارزان کنند.

@jameeno
#رئیس‌جمهوری_حواس‌جمع
@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Dec, 06:50


🔷 «خلاء قدرت» در خاورمیانه!

🔸خلاء قدرت؛ توهم و واقعیت


✍️ محمدرضا نیکفر

طرح مسئله‌ی خلاء قدرت با نظر به خلاء قدرتی که در سوریه پیش آمد و به یک گروه داعشی با پشتیبانی ترکیه امکان قدرت‌نمایی در ناحیه‌ی حلب داد. آیا در ایران هم «خلاء قدرت» پیش خواهد آمد؟

آنچه اکنون در سوریه، مشخصاً در استان‌های إدلِب و حلب، می‌گذرد، درس‌آموز است. خلاء قدرت ایجاد شد و اکنون می‌بینیم چگونه پر شد. البته داستان ادامه دارد؛ حلب دست به دست خواهد شد و زمانی که قدرت نهایی در آن مستقر شود، شهر تاریخی محتملاً یکسر خونین و ویران شده است.

بنابر گزارش خبرگزاری‌ها جابه‌جایی نیروها (ارتش دولت دمشق، حزب‌الله لبنان و نظامیان ایران) براثر جنگ میان اسرائیل و حزب‌الله، و تمرکز روسیه بر جنگ اوکراین باعث بروز خلاء قدرت در منطقه‌ی حلب شده و گروه داعشْ‌تبارِ «تحریر الشام» از فرصت استفاده کرده و به یک یورش بزرگ رو آورده است، چیزی که انتظار آن نمی‌رفت.

«هیئت تحریر شام» از حمایت ترکیه برخوردار است. هدف ترکیه تقویت نفوذ خود در سوریه و کلاً در منطقه است تا بتواند خواست خود را در «نظم نوین» منطقه اِعمال کند. برای ترکیه مهم‌تر از هر چیز این است که قدرتی کُردی پا نگیرد، آنچنان قدرتی که برای کردهای درون ترکیه منبع الهام و پشتیبانی باشد. اقلیم کردستان عراق در شکل کنونی آن برای آنکارا قابل تحمل است، چون با آن رابطه‌ی اقتصادی و امنیتی خوشایندی دارد.

🔹 قضیه‌ی "خلاء قدرت"


در سرتاسر جهان، به ویژه در منطقه‌ی موسوم به خاورمیانه، بروز خلاء قدرت و کشاکش برای پر کردن آن مدام پیش آمده است. برای ما شناختن منطق این پدیده مهم است، چون در برنامه‌ای برای تحول در ایران به عنوان یک حالت قابل بحث باید منظور شود. شگفت‌انگیز، نپرداختن به این مسئله است، به ویژه در واکنش به طرح‌هایی صریح یا مضمر درباره‌ی حالت آرزویی بروز خلاء قدرت و نقشه برای پر کردن آن.

۱۶ مهر ۱۴۰۳، در سالگرد حمله حماس به اسرائیل (در ۷ اکتبر ۲۰۲۳)، هنگامی که گمان می‌رفت اسرائیل دست به حمله‌ای کوبنده به ایران بزند و به دنبال آن درگیری بالا گیرد، این توهم برای رضا پهلوی و اطرافیانش پیش آمد که هم‌اکنون است که دَم و دستگاهِ خامنه‌ای با حمله‌ی خارجی سقوط کند، خلاء قدرت پیش آید، و از این رو بر نیروی سلطنت است که برای پر کردن آن اعلام آمادگی کند. رضا پهلوی پیامی درباره‌ی آمادگی‌اش برای پر کردن خلاء قدرت منتشر کرد. پیام را به زبان‌های مختلف، از جمله عبری و عربی، ترجمه کردند و سخت در انتشار آن کوشیدند. با وجود این، پیام در هیچ رسانه‌‌ی جدی‌ای بازتاب نیافت. هواداران پهلوی، پیام ۱۶ مهر را "تاریخی" خواندند. صفت "تاریخی" را اگر جدی بگیریم، معنای آن این می‌شود که با این پیام ما وارد یک دوره‌ی تاریخی دیگر شده‌ایم که با دوره‌ی پیش از خود تفاوتی کیفی دارد؛ دست کم این است که آرایش گفتمان‌های سیاسی از این پس دگرگون می‌شود.

انتظار می‌رفت با پیام تاریخی‌ای که مضمون آن بروز حالت خلاء قدرت و آمادگی برای پر کردن آن بود، بلافاصله رضا پهلوی را دم مرز سوار بر تانک پیشتاز ببینیم یا دست کم در اتاق فرماندهی جنگ. اما از فردای پیام‌ِ آمادگی برای کسب قدرت، business as usual شد و شاهزاده به تعطیلات رفت. آب از آب تکان نخورد و کسی نپرسید: اعلی‌حضرت چه شد پس؟ صحنه‌ی سیاست در ایران همواره تراژیک بوده است. اما هیچ‌گاه آن را چون این دوره آمیخته با بلاهت و ابتذال ندیده‌ایم ...

▫️ متن کامل یادداشت را در لینک زیر بیابید:

https://www.radiozamaneh.com/841175

#فرهیختگان #خلاء_قدرت #قضیه_خلاء_قدرت #خلاء_قدرت_در_ایران #خلاء_قدرت_در_خاورمیانه

@akhalaji

فراسوی سیاست

02 Dec, 06:30


♦️توسعه

🔹من کاندیدای ریاست جمهوری هستم!

🖊دکتر مجتبی لشکربلوکی

🔻یکصد و پنجاه سال پیش در آمریکا اتفاق جالبی رخ داد. یک زن به جرم «کاندیداتوری برای ریاست جمهوری» زندانی شد! «ویکتوریا وودهال» به‌عنوان اولین زن در تاریخ آمریکا کاندیدای ریاست جمهوری شد. او زمانی چنین تصمیمی گرفت که حتی زنان حق رای نداشتند.

🔻خانم «وودهال» استدلال جالبی داشت. طبق قانون (که البته آن هم باید تغییر کند) ما، زنان، حق رای دادن نداریم اما کجای قانون نوشته زنان حق کاندیدا شدن ندارند. سه روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، «ویکتوریا وودهال» بازداشت شد. جرم او مسخره بود : اعلان مکرر کاندیداتوری ریاست جمهوری و پافشاری بر جذب کردن رای شهروندان از تریبون روزنامه‌ای که تحت مالکیت وی بود.

🔻او پس از آزادی از زندان، همچنان به سخنرانی‌ها و فعالیت‌های اجتماعی خود برای دستیابی زنان آمریکایی به حقوق سیاسی و اجتماعی برابر با مردان، ادامه داد. سرانجام «وودهال» توانست در آخرین سال‌های عمر خود، «اعطای حق رای به زنان» را ببیند.

🔻اولین دختری که تصمیم گرفت پنهانی درس بخواند راهی را باز کرد برای فعال شدن تمام زنان و دختران.

🔻اولین کاسبی که تصمیم گرفت اعتماد کند و کالای فروخته شده را پس بگیرد

🔻اولین تولیدکننده ای که تصمیم گرفت از مواد اولیه با کیفیت در محصولاتش استفاده کند.

🔻اولین کسی که تصمیم گرفت از بیت کوین برای خرید و فروش استفاده کند و آن را جایگزین پول واقعی کند.

🔻اولین پزشکی که تصمیم گرفت مانند همه کارمندان و معلمان مالیات پرداخت کند و بقیه پزشکان را هم به مالیات دادن ترغیب کند.

🔻اولین کارمندی که به احترام مراجعه کننده (و نه هیچ دلیل دیگری) از وقت ناهارش بگذرد.

🔻اولین سیاست مداری که مثل بچه آدم تصمیم گرفت غرور را کنار بگذارد و از مردم معذرت خواهی کند.

🔻اولین مدیری که تصمیم خواهد گرفت به زیرمجموعه هایش ابلاغ رسمی کند که هیچ کدام از فرزندان، اطرافیان، هم محلی ها و اقوامش حق ندارند خارج از عرف اداری درخواستی کنند.

🔻اولین کارخانه داری که تصمیم گرفت به جای گواهی عدم سوء پیشینه، گواهی سوء پیشینه بگیرد و کسانی که زندان رفته اند را استخدام کند.

🔻 این ها قهرمان های توسعه یافتگی هستند. داستان این «زن قهرمان» نشان می دهد که هر کدام از ما فارغ از سن و سال، فارغ از جنسیت و زبان می‌توانیم یک کنشگر توسعه باشیم. کافیست از خانه و محله، سازمان و مدرسه خود شروع کنیم یک بهبود و یک تغییر را هدف گیری و پی گیری کنیم.

https://t.me/aliakbargorji2

#توسعه #سنت‌شکنی #اولین

@akhalaj

فراسوی سیاست

02 Dec, 04:50


اگر امام علی اکنون نزد ما بود با مجازات سنگین رهبران جمهوری اسلامی مواجه می‌شد

✍️دكتر ناصر مهدوی

با روندی که اکنون حکمرانان کشور در پیش گرفته اند و با تأمل در کلمات فاخر و در عین حال شگفت انگیز امام در نهج‌البلاغه؛ تردید ندارم که اگر امام علی اکنون نزد ما می زیست حتی اگر خود را به عنوان نزدیک‌ترین یار پیامبر و همسر حضرت زهرا (س) معرفی می کرد از طرف مقامات کشور به جرم تشویش اذهان و تحریک به ایجاد بی‌نظمی؛ مواخذه و با محکومیت شدید روبرو می‌شد.

🔹به چند دلیل:

🍃۱- به این دلیل که امام اعتقاد دارد ارزش حکومتها به کارآمدی و نتایج درخشان آنهاست و هنگامی مشروعیت دارند که سبب برپایی عدالت و ستاندن حقوق از دست رفته مردم شوند. در غیر این صورت، هیچ حکومتی فقیه بر سر آن نشسته باشد چه غیرفقیه، مشروعیت ندارد. (نامه به جابر ابن منذر و عثمان ابن حنیف)

🍃۲- امام می‌فرمایند حاکم باید جوابگوی مردم باشد و اگر مردم از او راضی بودند آنگاه خدا نیز از او راضی خواهد بود. در حقیقت امام اعتقاد دارند که سیاست قداست بَردار نیست و اعتبار سیاست فقط به حضور و تایید مردم است نه خدا، کسی شایسته مدیریت کشور است که مردم آن را انتخاب کرده باشند (خطبه ۱۷۲)۰

🍃۳- عرصه قدرت و سیاست جایی است که اگر نظارت مردمی و شفافیت ساختاری در آن نباشد؛ حاکم هر چقدر هم که مشهور و نام آشنا و درس خوانده و مدعی باشد به فساد می افتد و خود و جامعه را تباه می‌کند پس نظارت عامه راهی برای پرهیز از فساد است. امام می فرمایند من هم اگر نظارت عمومی نباشد ممکن است از طریق قدرت مطلق وسوسه شده و پایم بلغزد. (خطبه ۲۱۶ و کتاب مصنفان شیخ مفید ص ۴۲۰ جلد اول)

🍃۴- حاکم باید حق اعتراض و انتقاد مردم را به رسمیت شناسد و با ایجاد رعب و وحشت نباید موجب سرکوب و هراس آنها گردد چه در این صورت روح عدالت می‌میرد و نابرابری و فساد بیداد می کند (نامه به مالک اشتر در مورد نظامیان و جنگجویانش)

🍃۵- حاکم عدالت را نه در زبان و ادعای دروغین که باید در عمل به اجرا در آورد. باید زندگی حاکم به طور شفاف و آشکار هم سطح مردم باشد زیرا شکاف زندگی او با مردم سبب ناامیدی آنها از اجرای عدالت و طغیان عمومی می شود. (ملاقات اعلا ابن زیاد خطبه ۲۰۰)

🍃۶- از نگاه امام علی بر خلاف علمای بزرگوار اسلام؛ هدف از به چنگ آوردن قدرتِ‌سیاسی در ابتدا و بالاتر از هر هدفی حمایت از حقوق انسانها و حفظ امنیت و حریم خصوصی است نه اجراء احکام. احکام باید خادم حقوق انسانها باشد نه اینکه به نام اجرای احکام زندگی عمومی مختل گردد (نامه ۲۵ نهج البلاغه).

🔹در نگاه کلی اگر حکومت تامین کننده نیازهای طبیعی مردم؛ پاسدار امنیت و آزادی مردم و سبب گسترش اعتماد و امید به آینده باشد حکومتی است مشروع و قابل دفاع ولی اگر نتیجه حکمرانی گروهی گسترش فقر و نابرابری و ترس و ناامیدی شود حکومتی است نامشروع و غیرقابل دفاع حتی اگر بر سر آن حکومت ابن‌عباس، شهریار قرآن نشسته باشد. البته بحث در این باره مفصل‌تر از این حرف هاست اما با همین نوشته کوتاه می‌توان باور کرد که اگر امام اکنون نزد ما حاضر بودند به جای جشن عید غدیر با مجازات سنگین رهبران جمهوری اسلامی مواجه می شدند حتی اگر به آنها یادآوری می‌شد که شما با نام همین مرد بزرگ انقلاب کرده‌اید.

http://ghaemi1399.blogfa.com/post/84
#حکومت_اسلامی #الگوی_حکمرانی_علی
@akhalaji

فراسوی سیاست

01 Dec, 17:11


🔷ناتوان از تشخیص مصلحت!

✍️محمدجواد کاشی

نظام در تشخیص مصالح و مقتضیات بقاء خود ناتوان است. به همین جهت نیازمند تاسیس یک مجمع تشخیص مصالح نظام تازه اما از نوعی دیگر است. اگر بنا بر تاسیس چنین مجمعی باشد، نیازمند مجمع تشیخص مصالح ملی هم هستیم. شاید نظام گاهی هم به آن توجه کند. نیازمند تاسیس مجمع تشخیص مصالح عام بشری هم هستیم. شاید نظام را مجبور کند گاهی در تصمیمات خود عام اندیش‌تر باشد و مصالح عام انسانی را مد نظر قرار دهد.

هر کدام از این‌ها بود، لایحه عفاف و حجاب در دستور کار قرار نمی‌گرفت. مجمع تشخیص مصالح نظام می‌گفت در این شرایط بحرانی که سنگ فتنه از همه جا می‌بارد، دست نگه دارید تا نظام از سد مخاطرات موجود رهایی پیدا کند. مجمع تشخیص مصالح ملی همه سازمان‌های تصمیم‌گیر و حتی مردم را به ضرورت توجه به ابربحران‌های ملی دعوت می‌کرد و سرانجام مجمع تشخیص مصالح عام بشری دستوری صادر می‌کرد مبتنی بر آنکه لطفاً مردم‌آزاری و تشویش اذهان عمومی نکنید بگذارید مردم زندگی کنند.

این اصناف مصلحت‌سنجی پنجره‌های گشوده یک نظام به بیرون از خود است. با واسطه آنهاست که اکسیژنی برای تنفس و تداوم زندگی تحصیل می‌شود. با گشودگی نظر به این مصالح است که نظامی خردمند می‌شود، تجربه‌ای انباشت می‌کند و با گذر عمر فرهیخته و دوراندیش می‌شود.

ما در یک سراشیبی سقوط و انحطاط قرار داریم.

@javadkashi

#مصلحت #تشخیص_مصلحت #ناتوان_از_تشخیص_مصلحت #لایحه_عفاف_و_حجاب #سراشیبی_سقوط #انحطاط

@akhalaj

فراسوی سیاست

01 Dec, 07:10


📚 معرفی کتاب

🔷 چرا از جنگ دست برنمیداریم؟

✍️ ادوارد ان. لوتواک

🔸 چرا جنگ؟ ریچارد اووِری، انتشارات پلیکان، ۲۰۲۴.

اووری استاد تاریخ در دانشگاه اِکسِتِر در بریتانیا است و چندین کتاب پرفروش و در عین حال بسیار دقیق و موشکافانه، عمدتاً دربارهی جنگ جهانیِ دوم، نوشته است. او کتابِ جدیدش را نوعی فضولی خوانده است، چون آثار تاریخنگارانهی قبلیاش صرفاً متمرکز بر دو دههی قرن بیستم بود، در حالی که پژوهش جدیدش دربارهی جنگ ناگزیر چندهزاره را دربر میگیرد، و چون نوشتههای موجود دربارهی علل جنگ عمدتاً از منظر انسانشناسی، قومشناسی، بومشناسی، روانشناسی، زیستشناسیِ انسانی و باستانشناسی به این مسئله پرداختهاند، و نه از دیدگاه تاریخنگاری، که رشتهی تحصیلیِ خودِ اووری است. البته او نادیده گرفتنِ تاریخنگاری را به درستی «عجیب» میخوانَد. همهی ما باید سپاسگزارِ او باشیم که تصمیم گرفته است که فضولی کند، زیرا نتیجهی این کار کتابی واقعاً خواندنی است که بر خلاف اکثر آثار موجود از ارائهی پاسخهای سطحی و سادهانگارانه خودداری میکند.

اووری به طور روشمند از استناد به نمونههایی که صرفاً به درد سخنوری و لفّاظی میخورَد خودداری میکند و در عوض به مثالهای واقعاً شاخص اشاره میکند. ارزش این امر بیش از هر زمانِ دیگری وقتی آشکار میشود که در فصل «عقیده» به سراغ دین میرود. او در آغاز به تغییر تاریخنگاریِ جنگهای صلیبی اشاره میکند: تاریخنگاران در ابتدا بر انگیزههای معنوی تأکید میکردند و بعد بر انگیزههای مادی تمرکز کردند و سرانجام دوباره به سراغ انگیزههای معنوی رفتند. در مورد جنگهای آزتکها باید گفت که آزتکها انگیزههای مادی داشتند اما این انگیزهها فرعی بود. آنها اسرا را صرفاً برای بقای خود قربانی میکردند: اگر به خدای خورشید، هویتْزیلوپُچْتْلی (و نه فقط خدای زمین، تلالتِئوتل، که اووری از آن نام میبرَد) به اندازهی کافی خون نمیرسید، همه را نابود میکرد. با وجود این، در سرزمینی عاری از حیواناتِ اهلی، جنگجویان و خانوادههایشان برای تأمین پروتئینِ لازم به خوردن اجسادی میپرداختند که از صحنِ قربانگاه هرمیشکل به پایین پرتاب میشد. بنابراین، تلاشِ زیاد برای به اسارت گرفتن و قربانی کردنِ پرطول و تفصیلِ قربانیان کاملاً عاری از نفع شخصی نبود.

اووری ابتدا از قول مارگارت میدِ همیشه ناآگاه میگوید که «جنگ را هم میتوان مثل بردهداری منسوخ کرد.» (همین الان تعداد زیادی برده را در منطقهی فِزان در لیبی به فروش گذاشتهاند.) سپس او سخنی از داگلاس فرای، انسانشناس آمریکایی، را نقل میکند: «کارِ شاقی که باید انجام دهیم این است که داروغه و قاضی را به غرب وحشیِ جهانی بیاوریم.» من داروغه نیستم اما مسئولیتِ تأمین امنیتِ بعضی کشتیهای تفریحی در «آبهای مملو از دزد دریایی» در جنوبشرقیِ آسیا را بر عهده داشتم. طی آن مدت فهمیدم که دولتهای کاملاً قانونمدار نه تنها حاضر نیستند که برای تعقیب و بازداشتِ دزدانِ دریایی خود را به خطر بیندازند بلکه حتی اگر دزدان دریایی را به رؤسای بندرگاهها تحویل دهید این دولتها با زندانی کردن آنها موافقت نخواهند کرد.

منبع : نشر آسو

https://telegra.ph/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%86%DA%AF-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85-11-25

#فرهیختگان

#کتاب #معرفی_کتاب #چرا_جنگ #منازعه #ویرانگری #غریزه_مرگ #ریچارد_اووِری

@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Nov, 19:41


🔷فرزندان نورمبرگ در قفس لاهه!

✍️صلاح‌الدین خدیو

یکی از پیامدهای چهارده ماه نسل‌کشی در غزه زیر سوال رفتن توامان ایدەها و نهادهای لیبرال بود.
اما بدون شک حکم امروز دیوان کیفری بین المللی  یک دوربرگردان و استثنای مهم در این بین به شمار می رود.

صدور فرمان بازداشت  نتانیاهو و گالانت توسط دادگاه لاهه که پیشتر حکم جلب پوتین و عمر البشیر رئیس جمهور معزول سودان را هم صادر کرده، رخدادی مهم در حقوق بین الملل است.

تصور این که روزی نتانیاهو و گالانت در قفس های شیشەای یک دادگاه نورمبرگ قرن 21 بنشینند، خود بخود ضربەای سنگین بر قدرت روایت سازی دولت اسرائیل و جنبش صهیونیسم است. بیراه نیست اگر گفته شود موجودیت دولت اسرائیل مرهون اسطورەی هولوکاست و دادگاە نورمبرگ است که اصل صیانت از حق حیات یهودیان را به الزامی اخلاقی تبدیل نمود.

اکنون هشتاد سال پس از آن زمان فرزندان قربانیان هولوکاست در یک ساز و کار حقوقی معتبر و به نوعی سلف صالح همان دادگاە به ارتکاب جنایت علیه ملتی دیگر متهم شدەاند.

ملتی کوچک و بدون پشتیبان که مقهور بازی های بین المللی و مصالح قدرت های بزرگ و مطامع نامشروع دیکتاتورهای منطقه تبدیل شده است.

احتمالا نتانیاهو تنها رهبری است که همزمان در داخل و خارج تحت تعقیب قضایی قرار گرفته است.

در داخل به اتهام فساد و ارتشا و سوء استفاده از قدرت و در خارج هم به علت جنایت علیه بشریت و کاربست خشونت و گرسنگی دادن علیه جمعیت غیر نظامی به هدف تاراندن و امحای آن.

جنگ غزه و ادامەی آن علیرغم انتقادات گستردەی داخلی و بین المللی مستمسکی برای فرار از محاکمه در داخل است.

اکنون معلوم نیست که با دردسر دادگاه لاهه که ضربه ای بزرگ به موقعیت بین المللی او وارد می کند، چگونه کنار می آید؟
احتمالا به روش پوتین و با مسافرت به کشورهایی که وقعی به تصمیمات دادگاه نمی گذارند، در صدد مبارزه جویی بر می آید.
یک احتمال دیگر راه انداختن بحران ها و جنگ های جدید برای در حاشیه قرار دادن موضوع و پشت گرمی به دوستش ترامپ است.

گرچه شانس اندکی برای اجرای این حکم وجود دارد. اما می تواند محدودیت های جدی برای فعالیت ها و سفرهای خارجی نتانیاهو ایجاد کند.
همانطور که پوتین نمی تواند بدون هراس به بسیاری از مقاصد بین المللی برود، بی بی نیز در قفسی مشابه زندانی خواهد شد.

صدور حکم جلب برای کسانی چون پوتین، البشیر و میلوسوئیج رهبر سابق صربستان به عنوان رهبران سیستم های اقتدارگرا چندان عجیب نیست.
اما برای اسرائیل که خود را نظامی غربی و دمکراتیک معرفی می کند، یک نقطه عطف بحران ساز و قسمی بحران هویت است.

این مساله در کنار قانون دولت یهود که در سال 2018 تصویب شد و محتوای دمکراتیک اسرائیل را زائل کرد و نیز تداوم اشغال گری با وجود قطعنامه های بین المللی، باب بحث های تازەای دربارەی ماهیت دولت در اسرائیل می گشاید.

آیا می توان یک دولت اشغالگر و آپارتایدی را که به عبث ادعا می کند می توان میان یهودی بودن و لیبرال دمکراسی آشتی برقرار نمود و سران آن در دادگاه کیفری محکوم شدەاند، دمکراتیک نامید؟
برای پاسخ به این پرسش ها یحتمل باید یک گونه شناسی جدید انجام داد.
گونه ای سوای دولت دمکرات و استبدادی و نوعی هرمافرودیسم سیاسی که مشروعیت آن وابسته به قدرت و موجودیت آن بر ارض واقع و استانداردهای دوگانە و ریاکاری های جهان کنونی است.

اگر جهان غربی متهم است که چهارده ماه برای توقف جنگ در غزه فشاری موثر بر متحدش اسرائیل وارد نکرده، طرف مقابل هم چندان علیه السلام نیست.

ستایش پوتین چون قهرمان مبارزه علیه نظام سلطه و فرش قرمز پهن کردن برایش به منزلەی دهن کجی به دادگاه لاهه، چیزی نیست جز خلع سلاح اخلاقی خود در زمینەی سرزنش نهادها و آرمان های لیبرال محور نظم جهانی کنونی.

بگذریم از از این هم که هم اینک که نتنیاهو به علت گرسنگی دادن به ملت شمال غزه محکوم شده، اردوغان دو ماه است که به شیوه ای متعمد یک میلیون نفر را در شرق سوریه در تشنگی و بی‌آبی مطلق گذاشته است.

@sharname1
#دادگاه_لاهه
@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Nov, 10:00


🔷«روان‌شناسی و تفسیر دین» (۴)

✍️ دکتر احمد ایزدی‌طامه

خلاصه نوشته‌های پیشین: انسانها در مواجهه با تجارب حسی خود، منفعل نیستند بلکه آنها با یک عقبه ی شخصیتی با تجارب و متون مواجه می شوند و در این تعامل، شخصیت انسان سه کارکرد از خود نشان می‌دهد:

۱ـ گزینش.

۲ـ تفسیر.

۳ـ سازماندهی و اولویت‌بندی:
یکی دیگر از دلایلی که دو عالم دینی در برابر متون دینی پاسخ های مختلف می دهند و دین را به دو صورت کاملاً متفاوت و حتی متضاد معرفی می کنند این است که انسانها، علاوه بر گزینش و تفسیر تجارب، اجزا و عناصر تجارب را بر اساس سنخ شخصیتی، نوع تربیت، نیازها، باورها، ارزشها، عواطف و احساسات خود از مهمترین تا کم اهمیت ترین یا از ضروری ترین تا کمتر ضروری، رتبه بندی می کنند. بر همین اساس، در انسان های متفاوت، نظام های رتبه‌بندی متفاوت شکل می‌گیرد و در نتیجه واکنش آنها به تجارب مشترک، متفاوت و متضاد خواهد شد.

بعنوان مثال، سه برادر را در نظر بگیرید که به یک مهمانی عروسی دعوت می شوند. در این مراسم اجزای های مختلف مانند زمان، مکان، پذیرایی، کیفیت و کمیت شام، تالار، شاباش، رقص و موسیقی، دیدار اقوام و نظایر آن برای هر سه مشترک است. اما در پایان مراسم، پاسخ آنها در خصوص کیفیت مراسم ممکن است متضاد باشد. پاسخ هایی مانند عالی بود؛ هی بدک نبود؛ افتضاح بود.

علیرغم تجارب مشترک، یکی از علت های این پاسخ های متناقض این است که رتبه‌بندی و اولویت بندی این سه نفر از عناصر مختلف مراسم عروسی یکسان نیست. برای یک نفر، شام، برای نفر دوم ملاقات دوستان و برای نفر سوم موسیقی و رقص اولویت‌های نخست هستند و این اولویت بندی ها، پاسخ آنها را تحت تاثیر قرار می دهد.

این تنوع عناصر و مولفه‌ها محدود به تجربه عروسی نیست، بلکه تمام تجارب و از جمله تجارب دینی نیز از این تنوع اجزا برخوردارند و اولویت بندی دینداران در مواجه با آنها نیز یکسان نیست. تجارب دینی و عالمان دینی از این قاعده مستثنی نیستند. دین، یک کلیت است که از عناصری مانند صلح، جهاد، دنیا، آخرت، شهادت، ضرورت حفظ جان، قصاص، گذشت، ایمان، حجاب، مهربانی، روابط زناشویی، اخلاق و مدارا و بطور کلی احکام، اعتقادات و اخلاق تشکیل شده است. اینها، کلیت دین را تشکیل می دهند، اما مومنان و عالمان دینی بعنوان یک واحد روان شناختی در مواجه با آنها، بصورت نیمه هشیار از عناصر و اجزای دین، اولویت بندی های متفاوتی دارند و تقدم و تأخر آنها نزد همه دینداران یکسان نیست.

ممکن است یک عالم دینی در سطح هوشیار و به هنگام سخنرانی چنین اظهار کند که همه ی اجزای مهم اند و باید مورد توجه قرار گیرند اما در سطح ناهوشیار و نیمه هشیار اتفاق دیگری رخ می دهد. به همین دلیل هم شخصی مانند علامه طباطبایی عمر خود را صرف مطالعه و تفسیر قرآن، عالم دیگری صرف فقه، نفر سوم عرفان و اخلاق و دیگری در تاریخ اسلام صرف می کند.

باید بین حقیقت دین با نظر عالمان در باره دین تمیز قائل شد. یکی دانستن این دو از نظر تئوریک قابل دفاع نیست؛ مگر آن که بتوانیم ثابت کنیم که عالمان دینی افرادی استثنایی اند و از ساختار روانی ویژه ای برخوردارند و یا به واسطه مطالعه دین، استثنایی شده اند.

اثبات این ادعا مستلزم آن است که تحقیقات تجربی صحت آن را تایید کند و نشان دهد که عالمان دینی در مواجه با متون دینی از امکان گزینش گری، تفسیر و سازمان دهی برخوردار نیستند و دقیقاً همان چیزی را درک می کنند که منظور خداوند است. علاوه بر این براساس یافته‌های روان شناسی، تمام انسانها از ضمیر نیمه هشیار و ناهشیار برخوردارند و نظرات آنها تحت تأثیر این ضمایر نیز قرار دارد. بنابراین نمی‌توان پذیرفت که طلبه‌های علوم دینی تماماً در حوزه هشیار عمل می کنند و از تاثیرات نیمه هشیار و ناهشیار خود مصون هستند.

از نظر عملی نیز یکی دانستن نظرات عالمان دینی با دین با چالش و سوالات جدی همراه است و با مشاهدات مردم همخوانی ندارد. مردم بوضوح شاهد اختلاف و تناقض‌گویی عالمان در حوزه مسأیل دینی هستند. این که یک آخوند، موسیقی و آلات آن را حرام و روحانی دیگری با ساز ویلون آواز می خواند را فقط از طریق تفاوت در گزینش گری، تفسیر و اولویت‌بندی شخصیت آنها می توان فهم کرد.

این که تکلیف مخاطبان با این تفاوت‌ها و تضادها چیست، پرسش مهمی است که انشاالله در نوشته هفته آینده به آن پرداخته خواهد شد.

@Hastiyadgirandeh

#روان‌شناسی_دین #روان‌شناسی_دینی #تفسیر_دین #تناقض‌گویی_رایج

@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Nov, 09:30


🔷گردنه‌ی سخت‌گذر رهبری!

🖊 شورای سردبیری:

به‌نظرمی‌رسد به‌زودی کشمکشی بر سر رهبری در کشور درخواهدگرفت. این‌کشمکش برای هیچ‌کس خیر به‌بارنخواهدآورد؛ حتی برای آنانی که فکرمی‌کنند جنگ درونی معادل پایان جمهوری‌اسلامی خواهدبود. به‌عبارت‌دیگر راه‌افتادن جنگ قدرت عمر این‌نظام را پایان نخواهدداد؛ بلکه شرارتی را که در ذات ساختار قدرت یک «non-state government» یعنی یک«سیستمِ هنوز-دولت-نشده» نهفته‌است آزادخواهدکرد.
برای عبور از این‌وضعیت سرشار از مصیبت چندماه‌پیش و پیش‌از آن‌که دود آتش آغاز این‌نبرد دربیاید مطلب مشروحی درباره‌ی مسئله‌ی رهبری بعد از آقای‌خامنه‌ای و چرایی وجود بحران رهبری در بطن نظام و راه عبور از این بحران عرضه‌کردیم. اکنون که موضوع کم‌کم درحال داغ‌شدن است بازخوانی آن مطلب و خواندن آن برای دوستانی که مطلب را ندیده‌اند ضرورت‌می‌یابد.
به‌هرحال مسئله‌ی حساسی است و ممکن‌است همه‌ی ما را، واقعا همه‌ی ما و زندگی‌مان را، در خود درگیرکند. بنابراین همه می‌باید برای عبور ایمن از این گردنه موضعی داشته‌باشند و وضعیت کشور را به‌روشنی ببینند. این مقاله برای همین نگاشته‌شده‌است. آن‌را سرفرصت بخوانید.

متن کامل مطلب «عبور از معضل جانشینی» و راه‌حل پیشنهادی جامعه‌نو را در instant view و با کلیک روی اینجا بخوانید.

@jameeno

#بحران_جانشینی

@akhalaji

فراسوی سیاست

21 Nov, 05:10


🔷 جهان فدرالی به مثابه بدیل غربِ اروپایی و غربِ آمریکایی!

✍️ سعید مقیسه‌ای

آنچه وضعیت خاصی به این دوره از انتخابات آمریکا داده، ویژگی دوران کنونی است که جهان در آن قرار دارد. این دوران جدید از جنگ جهانی اول آغاز شد؛ زمانی که اصلی‌ترین کشورهای تشکیل‌دهنده «غربِ اروپایی» با ورود به یک جنگ بزرگ و خانمان‌سوز با یکدیگر، آن را به یک جنگ‌جهانی تبدیل کردند. اروپا با جنگ جهانی اول بازی را باخت و میدان را به آمریکا داد. جنگ جهانی دوم، تکمیل‌کننده تعریف این دوران شد. «غربِ اروپایی» ثابت کرد که لیاقت و توانمندی رهبری غرب و جهان را ندارد، فروپاشید و بدون مقاومت و قاطعانه جای خود را به «غربِ آمریکایی» داد. در آن دوران، روسیه عضوی از «غربِ اروپایی» بود. اروپایی‌های غربی در «اتحادیه اروپا» جمع شدند تا دیگر امکان جنگ بین آنها وجود نداشته باشد. اسرائیل که وجود نداشت، به وجود آمد و عضوی از «غربِ آمریکایی» شد.

با فروپاشی شوروی و اردوگاه سوسیالیستی، «غربِ آمریکایی» بی‌رقیب شد، تا بدین‌جا که بیشتر آن را «امپراتوری آمریکا» خطاب کردند. اکثر کشورهای آن اردوگاه، به جز بلاروس و روسیه، به «غربِ آمریکایی» پیوستند. آنهایی هم که مقاومت کردند و نمی‌خواستند بپیوندند، با «انقلاب‌های رنگین» متکی بر دکترین‌های جین‌شارپ، پرورده‌شده در “انستیتو آلبرت انیشتن”، مجاب به پیوستن شدند.

داستان به‌طور ساده و پروتکلی این‌گونه است که تمامی کشورهای تشکیل‌دهنده «غربِ آمریکایی» باید در حول رهبری آمریکا با هم متحد شوند و به اصطلاح هوای همدیگر را داشته باشند. همه این کشورها باید با پیاده‌کردن پارادایم دموکراسی‌لیبرالی جامعه خود را مدیریت کنند. حول دلار و در درون سیستم بانکی گلوبالیزه (آمریکایی)، بازو به بازو به فعالیت اقتصادی بپردازند. به رهبری سیاسی و راهبردهای امنیتی نظامی آمریکا تن بدهند و همچنین «شیوه زندگی آمریکایی» را در کشورهای خود جاری کرده و در ضمن تبلیغ‌کننده آن در حیطه‌های نفوذ جهانی خود باشند.

بدون بررسی مورد به مورد، اما معضلات، پیچیدگی‌ها و بحران‌ها به‌نظر می‌رسد آنقدر رشد کرده‌اند که ماندگاری «غربِ آمریکایی» ناکارآمد و دشوار شده است. بازگشت به «غربِ اروپایی» نیز شوخی‌ای بیش نخواهد بود. هیچ قطب جدید دیگر هم، هوشمندانه، تمایلی به جایگزینی «غربِ آمریکایی» ندارد.

در محافل روشنفکرانهٔ مترقی جهان، صحبت از نیاز به ایجاد «جهانی‌فدرالی» به‌عنوان آلترناتیو مطرح است.

https://www.zeitoons.com/115551

#جهان_فدرالی #غرب_اروپایی #غرب_آمریکایی

@akhalaji

فراسوی سیاست

20 Nov, 09:16


🔷 «غر زدن»؛ ویژگی جامعه‌ی فروپاشیده

👈 نظام سیاسی در جامعه‌ی فروپاشیده، "دغدغه‌مندی" افراد را تبدیل به "غر زدن" می‌کند. چرا؟


… بدترین حالت برای جامعه‌ی ما، روی آوردن اعضای جامعه به غرزدن و منفی‌بافی است که نشان از «فروپاشی اجتماعی» در جامعه‌ی ما دارد … «منفی‌بافی» پی‌آمد «غر زدن»‌های بی‌حاصلی است که وقتی افراد در یک جامعه نسبت به «دغدغه‌مندی»های‌شان پاسخ نگیرند اتفاق می‌افتد …

… «غر زدن» دارای چهار عنصر مفهومی است:

نارضایتی
اعتراض
خشم
آهسته سخن‌گفتن

بنابراین «غر زدن» پی‌آمد نارضایتی اجتماعی است که در آن «سرمایه اجتماعی» به بازی گرفته شده است؛ یعنی از سرمایه‌ی اجتماعی به عنوان «ابزار»، و نه «هدف» توسط نظام سیاسی استفاده می‌شود … «دغدغه‌مندی» که ناشی از اذهان معطوف به لزوم اصلاحات در جامعه به نفع همگان است وقتی به «مطالبه‌گری» تبدیل می‌شود اما پاسخ نمی‌گیرد و گاه در نطفه خفه می‌شود آرام‌آرام تبدیل به «غر زدن» می‌شود …

... آدم‌های دغدغه‌مند،«فردیت‌گرا» هستند نه «فردگرا»، یعنی با خود گفت‌و‌شنود می‌کنند در ضمن این‌که در جمع حضور دارند. فردیت‌گرایی یکی از حلقه‌های مفقوده در جامعه‌ی ما در مسیر تحولات و تغییرات اجتماعی است. ... در «سطح خرد»، اگر دغدغه‌مندی یک زن از سوی شوهرش فهم نشود تبدیل به غر زدن می‌شود. در «سطح میانه»، اگر تربیت و فضای لازم برای بروز و ظهور دغدغه‌مندی دانش‌آموزان یا دانش‌جویان از سوی نهادهای آموزشی تدارک دیده نشود، اثر منفی‌اش در سطح خرد بازتولید می‌شود. در «سطح کلان»، ساختارهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در مصداق‌بخشیدن و تحقق «دغدغه‌مندی» بر اساس رویکرد «برساخت‌گرایی» (Reconstructionism) مسئولند اگر به ذهن‌ها و گروه‌ها و نهادها اجازه‌ی بروز دغدغه‌های‌شان را ندهند این آفت از طریق سطح میانی به سطح خرد منتقل می‌شود و می‌بینید که صدای زن به گوش شوهر در خانه و نیز صدای پدر و مادر به فرزندان‌شان نمی‌رسد …

… ساختارها نقش کلیدی دارند. اگر در نظام سیاسی، مشارکت واقعی اعضای جامعه (نه به صورت بسیج توده‌ای و نه به صورت گله‌ی گوسفند با هدایت چوپان) به صورت دیالکتیکی و سنتز‌آفرین شکل نگیرد الگوهای رفتاری قبلی بازتولید می‌شوند و جامعه به سمت فروپاشی بیش‌تر سوق پیدا می‌کند … نظام سیاسی در ایران مانع شکل‌گیری «زبان»ی مبتنی بر جملات کوتاه و قابل فهم برای همه شده است زیرا زبان‌های غنایی و حماسی و هیجانی را می‌پسندد …

🔹 گزارش روزنامه‌ی آفتاب یزد درباره‌ی سطح دغدغه‌مندی شهروندان در گفت‌وگو با احمد بخارایی و سید جواد میری

منتشرشده در شماره‌ی ۵۹۴۲، شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹

#فرهیختگان #غر_زدن #دغدغه‌مندی #جامعه‌ی_فروپاشیده

@akhalaji

فراسوی سیاست

20 Nov, 04:50


🔷 تله هزینه‌های غرق شده!

✍️ محسن جلال‌پور

هنوز هواپیما حرکت نکرده بود که نزدیک شد و با لبخند پرسید: شما آقای جلال‌پور نیستید؟

سرم را بلند کردم ومتوجه مردی باصورتی استخوانی ولاغر شدم که آرام روی صندلی کناری نشسته بود. با لبخند سری تکان دادم که یعنی خودم هستم و‌بعد مشغول مطالعه شدم.

صندلی‌اش کنار من بود و چند دقیقه‌ای مشغول کارهای خودش و زمانی‌که کاپشن‌اش را تا کرد و درقفسه بالای سرش گذاشت، چندباری به من نگاه کرد.

به نظرم آمد می‌خواهد سوالی مطرح کند ولی با خودش کلنجار می‌رود. هواپیما به ابتدای باند رسید وموبایل‌ها خاموش شد، همچنان مشغول مطالعه بودم که مرد پرسید می‌توانم سؤالی مطرح کنم؟ گفتم خواهش می‌کنم؛ درخدمت هستم.

سؤالی که مطرح کرد وپاسخی که دادم و همان آشنایی چند دقیقه‌ای باعث شد این دوستی تداوم پیدا کند. تمام طول پرواز درگفت‌وگو کردیم وبعد هم قرار گذاشتیم و قرارهای بعدی و از آن روز تا امروز، بیش از 10 سال است که مدام در ارتباط هستیم. سوال آن روز مرد، سوال این روزهای من و خیلی از دوستان است.

۱۰ سال پیش که این مرد در هواپیما قصه کسب‌وکارش راگفت، متوجه شدم مهم‌ترین چالش پیش‌روی‌ او، اصرار بر ادامه راهی‌ست که برای یک دهه وقت و انرژی و پول زیادی از او گرفته ولی موفقیتی به دنبال نداشته است و حالا چون احساس می‌کند در این مسیر هزینه زیادی داشته، باید ادامه دهد تا جبران مافات شود.

خیلی با او صحبت کردم و در نهایت او را متقاعد کردم که به اشتباه خود ادامه ندهد و به اصطلاح از تله «هزینه غرق شده» خارج شود. افرادی که در این تله گرفتار می‌شوند، عموماً تمایل دارند به تصمیم‌های غلط و سرمایه‌گذاری‌های اشتباه خود پافشاری کنند و حتی وقتی مشخص می‌شود تصمیمی که گرفته‌اند یا پروژه‌ای که روی آن کار می‌کنند از اساس اشتباه است، باز هم ادامه می‌دهند. برای همسفر هواپیمایی‌ام توضیح دادم که در امر تجارت، پیدا کردن سوراخ خروج، مهم‌تر از پیدا کردن در ورود است.

در دنیای کسب‌وکار، مثال‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد گرفتار شدن در تله هزینه‌های غرق شده چه زیان‌های هنگفتی به دنبال دارد.

معروف‌ترین مثال، «خطای کنکورد» است که به تصمیم اشتباه دولت‌های بریتانیا و فرانسه برای ساخت یک هواپیمای غول‌پیکر به نام «کنکورد» اشاره دارد. حتی پس از آنکه مشخص شد دیگر توجیهی اقتصادی برای این پروژه وجود ندارد، دو کشور به سرمایه‌گذاری برای توسعه هواپیمای کنکورد ادامه دادند. سیاستمداران درگیر این پروژه، نمی‌خواستند با شرم متوقف کردن کار و اعتراف به اینکه پولی که خرج‌ شده به یک وسیله نقلیه کارآمد منجر نمی‌شود، کنار بیایند. به این خطا، خطای کنکورد (Concorde Fallacy) می‌گویند.

پس «خطای کنکورد» به رفتار لجوجانه‌ای در انسان‌ها اشاره می‌کند که همان پافشاری بر تکرار یک اشتباه در سیاست، تجارت و حتی تصمیم‌های روزمره است. این در حالی است که گاهی اصرار بر اجرای تصمیم‌های اشتباه هزینه بیشتری نسبت به رها کردن آن تصمیم دارد.

تله هزینه‌های غرق‌شده در کشور‌داری و سیاست‌گذاری هم خطرناک است و ممکن است کشوری را به خاک سیاه بنشاند. اصرار سیاستمداران بر تصمیم‌های اشتباه با این استدلال که کشور کلی هزینه مالی و جانی داده، مثال روشنی از این رفتار اشتباه است که می‌تواند چند نسل را متضرر کند.

به طور مثال کشور کوبا بیش از ۵۰ سال است که انرژی و توان خود را صرف مبارزه با آمریکا کرده و مردم این کشور به قدری فقیر شده‌اند که حاضر می‌شوند جان خود را به خطر اندازند و در خلیج خوک‌ها شیرجه بزنند و ساعت‌ها شنا کنند تا شاید راهی به آمریکا پیدا کنند.

خطای کنکورد به ما گوشزد می‌کند که بر تصمیم‌های اشتباه خود پافشاری نکنیم و به این بهانه که برای این پروژه زحمت زیادی کشیده‌ایم یا هزینه زیادی صرف کرده‌ایم، به اشتباه خود ادامه ندهیم.

از نظر من فهم زمان خروج به هنگام، در هر کار و مسئولیت، برای افراد به خصوص برای تاجران و کارآفرینان حیاتی است. این‌ استدلال که چون بخش زیادی از عمر و سرمایه‌ام را در این مسیر هزینه کرده‌ام، پس محکوم به موفقیت هستم، استدلال خوبی نیست و ممکن است هزینه‌ افراد را بسیار بالا ببرد.

سیاستمدار هستید یا تاجر، وکیل هستید یا کارآفرین، مراقب باشید که در تله هزینه‌های غرق شده گرفتار نشوید و جماعتی را هم گرفتار نکنید. به موقع تصمیم‌ بگیرید و از تصمیم بد یا تجارت اشتباه به موقع خارج شوید در غیر این صورت باید هزینه‌های سنگین‌تری بپردازید.

#فرهیختگان #تله_هزینه‌های_غرق_شده #خطای_کنکورد #رفتار_لجوجانه #پافشاری_بر_تصمیم_اشتباه

@akhalaji

فراسوی سیاست

20 Nov, 04:32


🔷بجنب جناب!

🖊 شورای سردبیری:

رفتار رئیس‌جمهوری‌مان عصبی‌کننده شده‌است و علتش انتقال بخشی‌از فشاری که به او می‌آید به ملت است. اطرافیانش دروغ‌می‌گویند و او که می‌خواهد مثل خاتمی باشد و دروغگو نباشد مجبوراست برای مردم قسم و آیه بیاورد که دروغ‌نمی‌گوید. بیایید نگاهی ازنزدیک به مشکلاتش بکنیم بدون آن‌که قصد توجیه داشته‌باشیم.

او آگاه است و ما هم می‌دانیم اشخاصی که ابقاکرده، پستشان را عوض‌کرده یا از لیست‌انتظار رقیب بیرون‌کشیده و فضاداده از کم‌هوش‌ترین بقایای سبد مقامات جناح نادان و شکست‌خورده‌ی این حکومت‌اند. دولت قبلی و کسانی که در سازمان‌ها بالاکشیده‌شدند ته‌مانده آدم‌های درجه‌سه و کم‌هوش سبد مقامات اداری و بوروکراتیک کشور و برخی به‌کلی پرت‌بودند. پزشکیان بخشی‌از آن‌ها را نگه‌داشت ولی به‌علت همان کم‌هوشی فکرکردند او آن‌قدر بی‌مقدار است که یکی آن‌بالا لیست داده دستش تا این‌عزیزان را روی دوش او عزیزتر کند و دستشان باز است که همان باشند که بوده‌اند. آن‌ها شعور درک کاری را که پزشکیان برای برهم‌زدن بساط مخرب باندبازی و ارادت‌سالاری و کیف‌کشی و رفیق‌بازی و آویزان‌بودن کرد ندارند. برداشت آن‌ها از وفاق‌ملی علیل‌دیدن پزشکیان و به‌فرموده‌عمل‌کردن اوست.
اخیراً یکی‌از توطئه‌های آن‌ها درمورد سوخت از پرده بیرون‌افتاده و نشان‌می‌دهد هیچ‌درکی درمورد امورات مهمه و سرنوشت کشور و حتی عاقبت خود ندارند. هنگامی که بعداز انتخابات دوره‌ی انتقالی را کش‌دادند و هرروز از چندجا خبررسید که زیر سایه‌ی معاون‌اول سابق دارند جابجایی و تصمیم‌سازی مشکوک می‌کنند جامعه‌نو درباره‌ی این کش‌دادن هشدارداد که البته محل‌اعتنا نبود. آن‌دوره گذشت و پزشکیان که می‌بایست وفاق‌ملی را در آن‌بالا به پایان توطئه علیه دولت جدید و همکاری با برنامه‌ی آن ترجمه‌می‌کرد به ابقای عناصر دولتی تعبیرش‌کرد که نادانی، دروغگویی و سرقت 3/5میلیاردی نقاط برجسته‌اش بود.

حالا اجزای آن‌دولت بغل پزشکیان رسوب‌کرده‌اند و اگر او گوششان را نگیرد و از خر پیاده‌نکند و حالی‌شان‌نکند که دلیل کارش در نگه‌داشتن آن‌ها چه بود و هست، چنان در کاسه‌اش می‌گذارند که کارنامه‌اش از نفر قبلی هم بسیار سیاه‌تر باشد. به‌جای تکرار دائم «ما می‌باید باهم کارکنیم و دعوانکنیم و بسازیم و ...» می‌باید این‌ها را صداکند و اگر نفهمیدند منظورش از وفاق‌ملی چه بوده و چرا به آن‌ها فرصت داده‌شده از دستگاه بیرون‌شان کند.

فعلا یک‌نکته‌ی دیگر هم هست. رئیس‌جمهوری اخیراً تکرارکرده که «دروغ‌نمی‌گوید». رک و خیلی خودمانی بگوییم که بسیار خوب است؛ مثل خاتمی خواهدبود و [انشاءالله] دومین رئیس‌جمهوری که دروغگو نیست. ولی دروغگونبودن برای راستگوبودن کافی نیست! در سیاست گفتن نیمی‌از حقیقت از دروغ بدتر است. عیبی‌ندارد که گفت علت قطع‌برق نبودن سوخت است و نگفت علت نبود سوخت خیانت اعضای دولت قبلی است؛ دنبال دعوا نیست و این‌بزرگواری‌ها پذیرفته است.
اما درمورد فیلترینگ می‌باید صراحت داشته‌باشد و نیمی‌از حقیقت را نگوید. مجید انصاری و سخنگویش که رسمی و متواتر در این‌مورد دروغ را می‌گویند که «علت رفع‌نشدن فیلترینگ مافیای فیلترشکن است!». عیبی‌ندارد اگر پزشکیان بگوید مانع رفع فیلترینگ مسائل فنی نیست؛ انسداد سیاسی است و دارد برسرش چانه‌می‌زند. عیبی‌ندارد این را بگوید؛ چون دارد برسر آن‌لایحه‌ی موی زنان هم چانه‌می‌زند و لابد برای تامین بودجه‌ی «کلینیک درمان بی‌حجابی» هم زیر فشار است و برای دادن پول جذب طلبه از آفریقا و چین برای حوزه‌های علمیه خالی‌مانده هم گیرکرده و ...
این‌ها را نگوید و به کرم و لطف امید ببندد، فشار پایین‌دست را با شعاردادن کاهش‌بدهد و به چانه‌زنی صرف در بالا و لابی پشت‌پرده قناعت‌کند نهایتش آن می‌شود که برایش نیامده: ملت گردنِ گرو گذاشته‌اش را به او پس می‌دهند و آن می‌شود که هیچ‌کدام از ما نمی‌خواهدش.

آقای‌پزشکیان،
اگر زیادی تحمل‌کنی همان‌انفجار محتملت رخ‌می‌دهد که قبلا گفته‌ایم: یا در جنگ وجدان و مصلحت‌های سرشار از منافع کثیف دیگران پیروز و مجبور می‌شوی کتت را برداری و بزنی‌بیرون (که البته هزینه‌ی سنگین برایت دارد)، یا وجدانت کم‌می‌آورد و در مقام کم‌کیفیت‌ترین آدمی که به پاستور رفته همان کارگزار بی‌وجودی می‌شوی که آن‌ها دسته‌جمعی می‌پندارند. خود دانی!

@jameeno
#بجنب_پزشکیان
@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Nov, 11:40


🔷 آثار و پیامدهای محدودیت دامنۀ نوسان روزانۀ قیمت سهام

🔸 دو پیشنهاد اصلاحی

✍️ دکتر ابراهیم التجائی | دانشیار اقتصاد - پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

سال‌‌‌‌های متمادی است که دادوستد سهام و واحد‌‌‌‌های صندوق‌های سرمایه‌گذاری در بورس اوراق‌بهادار تهران و فرابورس ایران و نیز اغلب معاملات در بورس‌کالای ایران تابع محدودیت‌های شدید تا نسبتا شدید دامنه‌نوسان روزانه در ترکیب با حجم مبنا است و هر از گاهی این محدودیت‌ها بیشتر یا کمتر می‌شود، به‌گونه‌ای که معمولا در شرایط تشدید تنش‌ها و ریسک‌های سیاسی که قیمت سهام تمایل به کاهش دارد، این محدودیت بیشتر و با فروکش‌کردن تنش‌ها، دامنه‌نوسان بازتر و به‌عبارتی محدودیت کمتر می‌شود. صرف‌نظر از وجود یا چند و چون حد نوسان قیمت سهام در بورس‌های سهام سایر کشورها که ممکن است به‌ویژه در اقتصادهای کمتر توسعه‌یافته با محدودیت‌هایی مواجه باشند، در این نوشتار قرار است تا برخی از پیامدهای محدودیت دامنه‌نوسان قیمت سهام در بورس و فرابورس ایران مورد بررسی اجمالی قرار گیرد و راهکارهایی اجمالی برای جایگزینی این اقدام ارائه شود.

▪️منبع : روزنامه دنیای اقتصاد شماره ۶۱۵۶ سه‌شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ ص ۹ و ۱۰

🔻متن کامل یادداشت را در لینک زیر بیابید:

https://donya-e-eqtesad.com/بخش-بورس-6/4124572-نگاهی-به-آثار-پیامدهای-محدودیت-دامن-نوسان-روزان-قیمت-سهام-دو-پیشنهاد-اصلاحی

#بورس #بورس_تهران #بورس_خونین_تهران #دامنه_نوسان

@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Nov, 09:10


🔷 اروپا و ایران؛ چرایی تشدید تقابل؟

✍️ صابر گل‌عنبری

تقابل اروپا و ایران رو به فزونی و وارد فازی کم‌سابقه شده است. تحریم‌های اخیر اروپا از هواپیمایی تا کشتیرانی و همچنین تلاش برای تصویب قطعنامه‌ای در شورای حکام و اقدامات دیگر نشان از عزم اروپا برای بالا بردن سطح این تقابل به شکل جدی است.

طرح پیش‌نویس قطعنامه در شورای حکام علیه برنامه هسته‌ای ایران منعکس‌کننده همین عزم و اراده اروپایی‌هاست. چنین قطعنامه‌ای در صورت تصویب سفر گروسی به ایران را کان لم یکن و روند فعال‌سازی اسنپ بک را تسریع خواهد کرد.

به نظر می‌رسد که تهران با این سفر و بالا بردن سطح دیدارها با گروسی تلاش داشت که مانع تصویب این قطعنامه شود و تنش را کنترل کند. از این رو، هم گویا موافقت نهایی با تفاهماتی که با مدیر کل آژانس در سفرش مطرح شد، به سرنوشت نشست فردای شورای حکام منوط شده و قبل از آن چیزی رسانه‌ای نشد.

اما پرسش کانونی درباره علت یا علل این دور تند اروپا علیه ایران است. عوامل زیادی مطرح می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها دریافت اروپایی‌ها از نقش ایران در جنگ اوکراین به عنوان جنگی حیاتی برای امنیت و آینده این قاره است.

واقعیت این است که همه این عوامل تاثیرگذار و مهم است؛ اما به نظر نگارنده نباید این رفتار اروپا صرفا در تصویری اروپایی ایرانی در قاب روابط و تنش‌های دوجانبه دیده شود.

این رویکرد اروپا را می‌توان تصمیمی غربی و نه صرفا اروپایی برای افزایش تقابل دیرینه غرب و جمهوری اسلامی ایران دانست. به نظر می‌رسد که مجموعه غرب در یک سال اخیر به دلایل مختلف از انباشت تنش تاریخی گرفته تا جنگ اوکراین، جنگ‌های اخیر اسرائیل و تنش‌ها در منطقه و غیره به این برآورد و جمع‌بندی رسیده است که باید دستکم در تاکتیک‌های خود علیه تهران بازنگری کند و سیاست جدیدی را در پیش بگیرد و در این راستا هم می‌خواهند از همه ظرفیت‌های موجود برای «فشار حداکثری» از جمله ظرفیت پرونده هسته‌ای استفاده کنند.

در یک کلام می‌توان گفت که رویکرد جدید اروپا خروجی تصمیم هماهنگ «غرب سنتی» (با شمول آمریکای بایدن و اروپا با همکاری اسرائیل) است و بعید نیست در آینده هم اروپا چنان تند شود که چه بسا خود ترامپ نیز انگشت به دهان بماند و تعجب کند. اما بازگشت ترامپ نیز می‌تواند به تلاقی رویکرد جدید «غرب سنتی» و «غرب ترامپی» علیه ایران کمک کند.

@Sgolanbari
#تقابل_اروپا_و_ایران
@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Nov, 08:14


🔷 ویژگی‌های انسان‌گرایی اسلامی در قرن چهارم هجری (دهم میلادی)

🖊 محمد ارکون

1. جست‌وجوی روش‌مند حقیقتِ خدا، انسان و جهان در عین اضطراب و ناآرامی

2. گشودگی در برابر علوم بیگانه (علوم اوائل و علوم انسانی)

3. اولویت دادن به دغدغه‌های اخلاقی، اجتماعی و سیاسی به‌جای عقیدتی

4. رشد کنجکاوی علمی و حس نقّادی (اهمیت علم و نقد)

5. پیدایش ارزش‌های زیبایی‌شناسانه همچون هنر، معماری، دکوراسیون، تزئینات، نقاشی، موسیقی ...

6. تاکید بر اهمیت دو بعد عمودی (الهی) و افقی (زمینی) با تأکید بر خویشتن فردی

7. عقلانی شدن پدیده‌های دینی و شبه دینی از طریق تأویل علمی یا علّی

8. توجه به مناسبات بشری (تجارت، هم‌اندیشی، جهان‌وطنی)

9. کاستن تناقض میان ایمان و عقل

10. احترام به "دیگری" و عقاید و باورهای مخالف

11. توجه به سعادت، زیبایی و خوبی

12. استخراج قواعدی برای آموزش رفتار نیکو در جامعه از سوی طبقات اشراف و مردم عادی

🔹منبع : برداشتی از کتاب انسان‌گرایی در تفکّر اسلامی اثر محمد ارکون اندیشمند و اسلام‌شناس الجزایری ـ فرانسوی (2010-1928م)، ترجمۀ احسان موسوی خلخالی (تهران: طرح نقد، 1395ش).

#فرهیختگان #انسان‌گرایی #انسان‌گرایی_اسلامی

@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Nov, 05:00


🔷فیلم «اوپنهایمر»؛ روایتی چندلایه از پروژه منهتن

🔸سقوط بشر !

✍️هلما دینانی

🔹تماشای فیلم «اوپنهایمر» تجربه‌ای چندلایه از روایت هنری، داستانی تاریخی و کشف اعماق انسان است که کریستوفر نولان آن را با چیره‌دستی خاص خود به تصویر کشیده است.

🔹نولان با ترکیب فرم روایی پیچیده و استفاده هوشمندانه از موسیقی، تماشاگر را به دنیای پرتنش و اندوه‌بار دانشمندی می‌برد که زندگی و ایده‌هایش در سرنوشت بشریت نقش محوری داشته‌ است.

🔹استفاده فوق‌العاده نولان از موسیقی، مثل همه کارهایش، که همزمان پرجنب‌وجوش و تهدیدآمیز است، به‌وسیله آهنگسازی بی‌نظیر لودویگ گورانسون، بر بار احساسی صحنه‌ها افزوده و لحظه‌هایی را خلق کرده که گویی انفجارهای اتمی در ذهن تماشاگر به صدا درمی‌آیند.

🔹بازی کیلین مورفی در نقش اوپنهایمر، نقطه‌ اوج دیگری از فیلم است که با هنرمندی تمام، اضطراب‌ها، شک‌ها و تلخی‌های زندگی این دانشمند را به نمایش می‌گذارد. مورفی با ظرافتی خاص و نگاهی عمیق به درون شخصیت، تماشاگر را با خود به سفری می‌برد که در آن، اوپنهایمر از خوش‌بینی ابتدایی خود به دانش و علم، به مرزی از شک و تردید می‌رسد؛ مرزی که بهای آن با عذاب وجدان و احساس مسئولیت سنگینی نسبت به نتایج کشف خود پرداخته می‌شود.

🔹این بازی چشمگیر، شخصیت اوپنهایمر را از یک دانشمند ساده به انسانی پیچیده با دغدغه‌های عمیق اخلاقی و انسانی تبدیل می‌کند.

🔹فیلم، داستان خلق اولین بمب اتمی را در پروژه منهتن بازگو می‌کند؛ پروژه‌ای که تحت رهبری اوپنهایمر در اواسط جنگ جهانی دوم به ثمر رسید و نقطه عطفی در تاریخ بشریت شد.

🔹اما آنچه نولان در این داستان تاریخی پررنگ می‌کند، نه تنها دستاورد علمی اوپنهایمر، بلکه فشارهای روانی و اخلاقی او به عنوان "پدر بمب اتمی" است. اوپنهایمر، مردی که به نام و علم خود افتخار می‌کرد، بعدها به شدت از نتایج کار خود دچار پشیمانی و اندوه شد، چرا که به تأثیر مخرب این سلاح بر جان هزاران انسان پی برد.

🔹دیدن این فیلم، تنها به خاطر درک داستان یک دانشمند نیست؛ بلکه از منظر آشنایی با پیامدهای ناخواسته‌ علم و آموختن از گذشته نیز ارزشمند است.

🔹«اوپنهایمر» ما را به یاد این نکته می‌اندازد که هر کشف علمی، با خود مسئولیتی اخلاقی به همراه دارد. این فیلم در نهایت به مخاطب نشان می‌دهد که چطور یک تصمیم می‌تواند به تاریخ و زندگی انسان‌ها شکل دهد و بار اخلاقی‌ای را به دوش فرد و جامعه بیندازد که تا نسل‌ها ادامه پیدا کند.

@Chand_Saniye_Digar

#اوپنهایمر #کریستوفر_نولان #فیلم_اوپنهایمر #سقوط_بشر

@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Nov, 05:00


💢پروژه منهتن ۲ توسط آمریکا کلید خورد

✍️اسماعیل حبیبی

پروژه منهتن، نام کلان پروژه‌ای است که توسط آمریکا، به مدت چهار سال از سال ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۶ اجرا شده و نهایتا به ساخت بمب هسته‌ای انجامید و در زمان جنگ جهانی دوم، آمریکا را به قدرت نظامی برتر جهان بدل کرد و به دنبال آن، جنایت‌های ناکازاکی و هیروشیما رقم خورد. این پروژه با استخدام ۱۳۰ هزار نفر و هزینه‌ای نزدیک به ۲ میلیارد دلار (معادل ۲۹ میلیارد دلار سال ۲۰۲۳) انجام پذیرفت.

اکنون بعد از گذشت 80 سال از آن تاریخ، رئیس جمهور منتخب آمریکا بار دیگر نام این پروژه را بر زبان آورده ولی این بار نه برای یک پروژه نظامی. ترامپ در بیانیه‌ای اعلام کرده ایجاد دپارتمان ارتقای بهره‌وری در دولت Department of Government Efficiency (DOGE) که رهبری آن را به طور مشترک، «ایلان ماسک»، مالک شبکه اجتماعی «ایکس» و از حامیان اصلی او در انتخابات اخیر و «ویوک راماسوامی»، از نامزدهای جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر بر عهده خواهند گرفت، به طور بالقوه می‌تواند تبدیل به «پروژه منهتن» زمان ما گردد. یعنی همانگونه که پروژه منهتن توانست برتری مطلق نظامی را برای آمریکا به دنبال داشت، اکنون ایجاد دپارتمان ارتقای بهره‌وری دولت، می‌تواند برتری مطلق اقتصادی را برای آمریکا به ارمغان بیاورد.

این در حالی است که مطابق با آمار منتشر شده توسط فایننشال تایمز، اقتصاد آمریکا در دوران ریاست جمهوری جو بایدن نیز، رشد بهره‌وری نیروی کار بالایی داشته (قریب به 10 درصد) و روند آن بر خلاف سایر کشورهای با درآمد سرانه بالا و توسعه یافته است.

با توجه به اهمیت و جایگاهی که در این بیانیه برای موضوع بهره‌وری در دولت، در نظر گرفته شده است، بر آن شدیم تا نگاهی دقیق‌تر و همه‌جانبه بدان داشته باشیم. در بیانیه صادر شده توسط ترامپ چند نکته حائز اهمیت است که در ادامه به آنها می‌پردازم:

۱- این دپارتمان مطابق با آنچه در بیانیه آمده است، مقرر است اصلاحات ساختاری در مقیاس بزرگ را پیش ببرد و رویکردی کارآفرینانه برای دولت ایجاد کند به گونه‌ای که هرگز مشابه آن دیده نشده است. این امر نشان‌دهنده برنامه دولت برای بازطراحی معماری دولت است و تغییرات کلانی را ایجاد خواهد نمود. همچنین در این بیانیه تاکید شده است که جمهوری خواهان مدت‌هاست روی این برنامه کار کرده‌اند و ایلان ماسک نیز عنوان کرده بیش از یک سوم بودجه دولت را می‌توان صرفه‌جویی کرد.
۲- برنامه‌های این دپارتمان در چهار محور: از بین بردن بوروکراسی دولتی، کاهش مقررات اضافی، کاهش هزینه‌های بیهوده و بازسازی سازمان‌های فدرال، تنظیم خواهد شد و این برنامه‌ها را اقدامی ضروری برای جنبش «نجات آمریکا» و به عنوان یک شوک برای سیستم حکمرانی آمریکا، عنوان نموده است.
۳- در بیانیه عنوان شده است که جایگاه دپارتمان ارتقای بهره‌وری در دولت (DOGE)، خارج از دولت خواهد بود و نقش آن، ارائه مشاوره و راهنمایی به کاخ سفید و دفتر مدیریت و بودجه می‌باشد. به عبارت دیگر این نهاد، ارتباط ساختاری با دولت نخواهد داشت تا از بده‌بستان‌های سیاسی و تعارفات درون دولتی به دور بماند.
۴- در بیانیه عنوان شده است این پروژه حداکثر تا 4 ژوئیه 2026 به پایان می رسد و یک دولت کوچکتر، با کارایی بیشتر و بوروکراسی کمتر، هدیه عالی به آمریکا در 250 سالگرد اعلامیه استقلال خواهد بود. به نظر می‌رسد این دپارتمان یک نهاد دائمی نبوده و پس از اتمام پروژه، منحل خواهد شد.
۵- هدف غائی که برای این دو نفر، #ایلان_ماسک و #ویوک_راماسوامی به عنوان رهبران این نهاد در این بیانیه عنوان شده عبارت است از اقتصاد آزاد و پاسخگوئی دولت به شهروندان: «آنها با هم کار خواهند کرد تا اقتصاد ما را آزاد کنند و دولت ایالات متحده را در برابر "ما مردم" پاسخگو کنند.»

اکنون سوال اینجاست، در شرایطی که آمریکا به عنوان اقتصاد اول دنیا، متوجه جایگاه و ضرورت توجه و تمرکز بر بهره‌وری شده است، آیا در کشور ما هم به همان اندازه اهمیت و لزوم بهره‌وری، درک شده است؟ آیا ما نهادی غیردولتی، مردم نهاد و مستقل برای رصد بهره‌وری دولت و ارائه مشاوره‌های تخصصی داریم و یا می‌توانیم ایجاد کنیم؟ آیا سازمان ملی بهره‌وری ایران در ساختار کنونی که زیر مجموعه دولت قرار دارد، می‌تواند نقش دیده‌بان بهره‌وری ملی را ایفا نماید؟ آیا دولت ایران نیز می‌تواند از نخبگان اقتصادی کشور که در بخش خصوصی مشغول به فعالیت هستند، بهره‌مند شده و نظرات مشاوره‌ای اخذ نماید و آیا ضمانت اجرائی برای پیشبرد راهکارهای پیشنهادی توسط آنان وجود دارد؟ آیا دولت برای ارتقای پاسخگویی به مردم، برنامه ای دارد؟
اینها سوالاتی است که بایستی مسئولین دولت و فعالین و خبرگان بهره‌وری بدان بیندیشند و جوابی درخور ارائه نمایند.

https://t.me/productivity_knowledge_base

#نجات_آمریکا #پروژه_منهتن

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Nov, 18:31


🔷علت بازگشت لاریجانی‌ها!

احتمال این‌که علی لاریجانی به عرصه‌ی سیاست بازگردد زیاد است؛ چون احتمال این‌که رئیس‌جمهوری شود منتفی‌شده‌است و این‌بازگشت احتمالی و قرارگرفتن حتی در موقعیت مقامات ارشد به‌خاطر آن است که (باز هم: احتمالا) رهبر بعدی کشور مشخص و جایگاهش تثبیت و مستحکم‌شده‌است.
علت رد صلاحیت‌ها و دورنگه‌داشته‌شدن علی لاریجانی را از جایگاه‌های ارشد که کمی‌پیچیده است ما در سه‌سال‌پیش توضیح‌داده‌بودیم. خلاصه‌اش این‌است که باتوجه به ریاست صادق لاریجانی بر مجمع تشخیص‌مصلحت‌نظام رئیس‌جمهوری‌شدن علی لاریجانی احتمال قرارگرفتن دونفر را از خاندان لاریجانی در شورای‌موقت سه‌نفره‌ی رهبری پدید می‌آورد که مناسب‌نبود. چه‌این‌که آن شورا مرکب از رئیس‌جمهوری، رئیس قوه‌ی‌قضائیه و یکی‌از فقهای شورای‌نگهبان به‌انتخاب مجمع تشخیص‌مصلحت‌نظام خواهد بود. علت دوبار ردشدن صلاحیت علی لاریجانی را در انتخابات ریاست‌جمهوری که استعفای برادربزرگترش از عضویت در شورای‌نگهبان هم مرتفعش‌نکرد (که ظاهراً حضور محتمل برادر کوچکتر یک گزینه‌ی محتمل رهبری هم پذیرفتنی نبود)، در الف «سایه‌ها» و «علت دلایل جفنگ» در تابستان 1400 آورده‌ایم (می‌توانید با کلیک روی عنوان الف‌ها بخوانیدشان).

شرایط کنونی و بازگشت بی‌مانع لاریجانی حاوی درستی آن‌گمانه سه‌سال‌پیش است (هرچند دیگر اهمیتی ندارد) و اشاره‌ای به این‌نکته مهم که حالا حضور همه‌ی مقامات استخوان‌دار و قدیمی نظام در داخل لوکوموتیوی که قطار نظام به آن وصل‌شده موردنیاز است.

@jameeno

#علی_لاریجانی #بازگشت_لاریجانی

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Nov, 07:00


🔷 برای دختر دریا !

✍️ محسن رنانی

خیلی وقت‌ها می‌نویسم، دستکم روزی یک مطلب و گاهی چند مطلب، اما فقط برخی از آنها را منتشر می‌کنم. مثلا در جنبش مهسا چهل‌و‌یک یادداشت نوشتم اما فقط هشت تای آنها را منتشر کردم. معمولا نوشته‌ای را منتشر می‌کنم که دستکم یکی از این سه شرط را داشته باشد:

- حرف تازه‌ای داشته باشم؛ یعنی حرفهایی که می‌خواهم بزنم را پیشتر دیگران نزده‌ باشند.
- برای آنچه می‌نویسم احتمال اثرگذاری وجود داشته باشد، حتی اندک.
- انتشارش برایم آرامش درونی و حسی از انجام وظیفه را به همراه داشته باشد.

برای دختر دریا (آهو دریایی، دختر علوم-تحقیقات) هم همان‌ روزها چند بار نشستم و نوشتم اما هر چه نگاه کردم دیدم نوشته‌های دیگران خیلی بهتر از نوشته من است، حرف جدیدی نداشتم و در آن زمان هم احتمال اثرگذاری نمی‌دیدم.

در میان نوشته‌هایی که من دیدم، یکی از فرسته‌های تلگرامی خیلی به دلم نشست. این نوشته از نگاهی انسانی و اجتماعی به مساله پرداخته است. نگاهی که از یک بی‌مهارتی عمیق انسانی و اجتماعی در جامعه ایران پرده برمی‌دارد. آن را در پیوند زیر بخوانید و برای دیگران نیز بفرستید:

https://t.me/khapuorah/189

ای کاش اجازه دهند یک منبع قابل اعتماد و بی‌طرف، گزارشی از آخرین وضعیت «دختر دریا» به جامعه بدهد. این وضعیت «ناتمامی» که در همه کارها در ایران وجود دارد، هم نشانه توسعه‌نیافتگی است و هم خیلی به اعتبار و سرمایه‌اجتماعی نهادهای رسمی آسیب می‌زند. مثلا هنوز پس از ده سال هیچ نهاد رسمی گزارشی درباره نتیجه پرونده اسیدپاشی به چهره زنان اصفهان نداده است. یا هنوز هیچ گزارشی از تحقیقات رسمی درباره مسمومیت‌های زنجیره‌ای در مدارس دخترانه ایران منتشر نشده است. این «بازبودگی» و «ناتمامی» ظاهراً در کوتاه مدت نهادهای مسئول را از فشار اجتماعی و پاسخگویی رها می‌کند اما در بلندمدت اعتبار آنها را نابود می‌کند.

آن چیزی که الان مایه نگرانی است این است که بناگاه ببینیم دختر دریا را آورده‌اند پشت تلویزیون که ابراز ندامت کند. اگر متوجه باشند، این کار فقط بدبینی جامعه را افزایش می‌دهد. هیچ وجدان بی‌طرفی اعترافات تلویزیونی را از روی اختیار و صداقت نمی‌داند. نخستین چیزی که مقامات نیروی انتظامی و قوه قضائیه باید متوجهش باشند این است که از نظر اکثریت جامعه او «مجرم» نیست. اگر راست است که رفتار او در واکنش به فشارها و تذکرات درباره پوشش او بوده است، باید انگشت اتهام به‌سوی شیوه‌ها و سیاست‌های رسمی درباره حجاب اجباری گرفته شود. اگر راست است که به علت دیگری مثل دوری از فرزندان تحت تنش روانی بوده است، باز رفتار او ناشی از شرایط نامساعد محیطی و روحی بوده است و باید با او همدلی کرد و او را یاری کرد تا از این شرایط خارج شود.

پس او را آزاد بگذارید تا هر جور دوست دارد با جامعه صحبت کند. حتی اگر بیاید و آزادانه بگوید به عنوان اعتراض سیاسی چنین کرده است بهتر از آن است که او را به سیما بیاورید یا روایت‌هایی که جامعه باور نمی کند (حتی اگر درست باشد) درباره‌اش منتشر کنید.

اگر آن روز که (دی ۱۳۹۶) نخستین دختر خیابان انقلاب، به اعتراض روسری خود را بر چوب کرد و کنار خیابان ایستاد، او را شنیده بودید و با حرمت با او برخورد کرده بودید و با مهر با او به گفتگو نشسته بودید آن روزهای پر تنش پس از آن تا جنبش مهسا را تجربه نمی‌کردید.

اکنون نیز اگر پیام دختر دریا را نشنوید و به جای دعوت از او برای بیان چرایی این اعتراض و شنیدن دردهایی که به این طریق فریاد کرده است، او را به حراست و دادگاه و زندان بکشانید، روزی را رقم خواهید زد که دختران دیگر نیز شیوه اعتراض او را به عنوان رسم مبارزه انتخاب کنند.

پس مهم‌ترین و عاجل‌ترین کار این است که او هر جا هست اجازه داشته باشد با شهروندانی که نگرانش هستند آزادانه سخن بگوید. این کار بیشترین کمک را به بازسازی اعتماد جامعه به نهادهای رسمی خواهد کرد.

حتی اجازه بدهید تا در میزگردی با حضور استادان و دانشجویان در همان دانشگاه، حرفهایش را بزند و شما فقط بشنوید؛ حتی جواب هم ندهید؛ که معمولا جوابهایتان بی‌مهارتِ همدلی است و رسوایی را بیشتر می‌کند.

«به زخم های ایران سلام کنید» (https://t.me/Renani_Mohsen/432) شاید عفونت‌ها التیام یابد.

محسن رنانی / ۲۴ آبان ۱۴۰۳

#دختر_دریا #پیام_دختر_دریا

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Nov, 06:50


🔷 ایلان ماسک در حسرت بورس تهران!

🔸 حجت‌الله صیدی، رئیس سازمان بورس :

ایلان ماسک به ارزش ذاتی بورس تهران واقف است. ارزش بورس تهران ۵۰۰ میلیارد دلار است. بنابراین بعید نیست که ایلان ماسک با مقامات ایرانی وارد مذاکره شود.

@BehnamSamadi_ir

#طنز_روز #تلخند #ایلان_ماسک #بورس_تهران #بورس_خونین_تهران #توهم_مدیران_ایرانی

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Nov, 06:32


🔷 فیرحی و خوانش دموکراتیک از اسلام!

✍️ علی میرموسوی

🔹انسان ها را از نظر نسبت حیات آن‌ها با عمر طبیعی‌شان می‌توان به سه دسته تقسیم کرد: ۱. با حیاتی کوتاه‌تر از عمر طبیعی ۲. با حیاتی همسان با عمر طبیعی ۳. با حیاتی ماندگارتر از عمر طبیعی. زنده یاد دکتر داود فیرحی از دسته اخیر بود و رمز ماندگاری او افزون بر اخلاق و سیره والای وی، خدماتی است که در زندگی نسبتاً کوتاهش به ایران و پیشرفت آگاهی و دانش ایرانیان کرد.

🔹فیرحی از اندک اندیشمندانی بود که در زندگی علمی و سیاسی خویش پروژه مشخصی را دنبال می‌کرد. پروژه فکری او در مجموع ارائه خوانشی دموکراتیک از اسلام با تمرکز بر فقه بود. دغدغه او بیش از آن که دینی باشد، ملی بود و او نجات و توسعه ایران را در گرو تقویت چنین برداشتی می‌دانست. باور فیرحی به این خوانش به طور خلاصه بر مقدمات و پیش فرض های زیر استوار بود:

۱. گذار به تجدد و دموکراسی در ایران از مسیر خوانشی دموکراتیک از اسلام و فقه می‌گذرد، همان گونه که تجدد غربی نیز ریشه‌های الهیاتی داشت.
۲. نصوص و آموزه‌های دینی و شریعت اسلام ظرفیت چنین خوانشی را دارد.
۳. اسلام تاریخی و سنت اسلامی در سایه ساختار اقتدارگرایانه قدرت و تعامل با آن، بیشتر به خوانش اقتدارگرایانه و غیر دموکراتیک از این نصوص مجال و فرصت ظهور داده‌اند، ولی این تنها خوانش ممکن نیست.
۴. خوانش دموکراتیک از اسلام نیز سنتی نوپا دارد که از عصر مشروطه و در پرتو تلاش مجتهدان مشروطه خواه همچون آخوند خراسانی و نایینی شکل گرفته و در این راستا باید آن را بازخوانی و تقویت کرد.
۵. این خوانش در ایدئولوژی انقلاب اسلامی نیز جایگاهی با اهمیت داشت و اندیشه رهبر فقید آن را نیز می‌توان بر این اساس تفسیر کرد.

🔹فیرحی بر این اساس با دیدگاه‌ها و جریان‌های دیگر مرزبندی می‌کرد. او نخست در برابر جریانی قرار داشت که خوانشی اقتدارگرایانه از دین ارائه می کردند و به تعبیر وی جریان قدرت را یک سویه و از بالا به پایین می‌دانستند. او استبداد دینی را محصول این جریان می‌دانست و تمام تلاش خود را برای رد و مبارزه با آن به کار گرفت. دومین جریان مقابل وی مخالفان سازگاری اسلام و دموکراسی بودند؛ کسانی که به تنش ذاتی بین دین و دموکراسی باور داشتند و تلاش برای جمع و سازگار کردن آن ها را بیهوده و پوچ می‌پنداشتند. در نهایت او با جریانی که چنین خوانشی را برای گذار به دموکراسی در ایران لازم نمی دانست، نیز مخالف بود.

🔹موضوع رابطه و نسبت اسلام و دموکراسی از مسائل محوری اندیشه سیاسی معاصر ایران است. این مسئله از هنگام رویارویی و آشنایی با تجدد و شناسایی استبداد به عنوان یکی از عوامل اصلی انحطاط و عقب ماندگی ایران، همواره مورد توجه و بحث بوده است. در این مدت ایده سازگاری اسلام با دموکراسی از سوی بسیاری اندیشمندان با دیدگاه های گوناگون طرح و تقویت شده است. اما این تلاش‌ها کمتر در چارچوب فقه و نگرش فقهی بود. ویژگی ممتاز فیرحی این بود که کوشید بیشتر از این دیدگاه به بررسی موضوع بپردازد.

🔹بی تردید برخی از پیش فرض‌ها و مقدماتی که اندیشه استاد فیرحی بر آن استوار بود، جای نقد و تشکیک دارد. برای مثال در سومین سالگرد درگذشت وی، پیش فرض اول را مورد نقد قرار دادم و بر خلاف وی استدلال کردم که گذار به دموکراسی در ایران از مسیر فقه عبور نمی‌کند و دموکراتیک شدن فقه بیش از آن که علت این گذار باشد، معلول آن خواهد بود. با وجود این نمی‌توان اهمیت خوانش دموکراتیک از اسلام را برای گذار از وضعیت کنونی انکار کرد. به ویژه به این دلیل که اقتدارگرایی دینی عامل اصلی این وضعیت است و چنین خوانشی بی‌تردید می‌تواند در تضعیف و به حاشیه راندن آن موثر باشد.

@alimirmoosavi
#فیرحی #داود_فیرحی #اسلام_دموکراتیک #خوانش_دموکراتیک_از_اسلام
@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Nov, 06:32


🔷 انتظار از سیاست!

✍️ محمدجواد کاشی

در دهه هفتاد سوال «انتظار از دین» در ذهنیت اهل فکر و نظر محوریت پیدا کرد. کاش قبل از آن سوال «انتظار از سیاست» را طرح کرده بودیم و به آن می‌اندیشیدیم. هر پاسخی به پرسش «انتظار از سیاست» پیامدهای تلخ و شیرین خود را در همه عرصه‌ها به بار می‌آورد منجمله بر دین.

تجربه جنگ هشت ساله با عراق، پاسخی به پرسش انتظار از سیاست ساخت و پیش روی ما قرار داد: اقتدار، عزت و شکوه. نظام سیاسی با این پاسخ سامان یافت و مسیر خود را پی گرفت. ما در انتخاب میان دو گزینه «عزت و ذلت» قرار گرفتیم. پیداست که نباید تن به ذلت می‌دادیم و همیشه در جهت عزت و اقتدار و شکوه ملی حرکت می‌کردیم.

این امکان وجود داشت که به پرسش انتظار از سیاست، پاسخ دیگری می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دادیم و در مقابل دوگانه‌های دیگر قرار می‌گرفتیم. «فضیلت» یک پاسخ دیگر به سوال انتظار از سیاست بود. آن را رها کردیم. فضیلت در ادبیات سیاسی به معنای اولویت بخشی به خیر عمومی در مقابل خیر یا نفع خصوصی است. اگر انتخابش کرده بودیم در میان دوگانه آنچه خیر عموم مردم را تامین می‌کند و آنچه نفع یک گروه خاص را قرار داشتیم.

رفاه و خوشی یک پاسخ دیگر به پرسش ما بود. آنگاه می‌توانستیم در دوگانه هر آنچه موجبات رفاه و شادی اکثر مردم است و آنچه سبب رفاه و خوشی اقلی از مردم قرار داشتیم.

آزادی یک پاسخ دیگر بود. آنگاه می‌توانستیم در دوگانه کاستی یا افزونی هستی آزاد تک تک شهروندان قرار داشته باشیم.

گسترش میدان رقابت یک پاسخ دیگر بود. اگر آن را اختیار کرده بودیم می‌توانستیم به عرصه سیاسی به مثابه میدان بازی بیاندیشیم تا خود را در دوگانه برد و باخت بیابیم. آنگاه از یکی دو باخت، خود را نمی‌باختیم و آماده بازی‌های بعد می‌شدیم.

اختیار هر پاسخی به سوال انتظار از سیاست، پیامدهای خود را به بار خواهد آورد. می‌توانستیم انتخاب‌های دیگر کنیم و اینک در موضع پاسخ‌گویی به پرسش‌های دیگر باشیم. سخت است، اما می‌توانستیم به توازن میان این همه بیاندیشیم. متاسفانه مثل کشتی‌بانانی عمل شد که همه چیز را هیزم سوخت حرکت کشتی می‌کنند منجمله بدنه خود کشتی‌ را. اگر هم فر و شکوه و عزت نصیب ایران شده، باید پاسخ دهیم چقدر یک جامعه و حکومت فضیلت‌مند داریم به طوری که دلمشغول خیر عمومی مردم باشیم؟ رفاه و خوشی مردم را تا کجا افزون کرده‌ایم؟ چقدر مردم احساس آزادی در انتخاب و مشارکت و زندگی می‌کنند، چقدر آموخته‌ایم با قواعد یک بازی منصفانه در داخل، منطقه و عرصه بین‌الملل بازی کنیم؟

اقتدار و عزت را نمی‌توان از دایره حیات سیاسی حذف کرد. اما امروز بیش از هر وقت نیازمند آن هستیم که پنجره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دیگر را هم به پرسش انتظار از سیاست بگشائیم. نباید آنچه تاریخ پیش روی ما قرار داده، به تقدیر و زندان ما تبدیل شود. برخیزیم پنجره‌ها را بگشائیم.

@javadkashi

#انتظار_از_سیاست #انتظار_از_دین #عزت #ذلت #فضیلت #رفاه #خیر_عمومی #نفع_خصوصی #برد #باخت #میدان_بازی

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Nov, 05:30


👆🏻👆🏻👆🏻

... ادامه پست قبلی ...

امیدوارم این تلاش هدفمند که حاصل دو دهه آموزش علوم سیاسی در دانشگاه‌های ایران است، بتواند استادان، دانشجویان و پژوهشگران علاقمند به مباحث روش‌شناختی را در انجام کارهای پژوهشی اصیل، چارچوب‌دار و نوآورانه یاری کند.

در پایان، خداوند علیم را ‌بی‌نهایت شکر خواهم کرد و مراتب عمیق قدردانی خود را از جناب آقای نظام‌آبادی -معاون محترم انتشارات دانشگاه تهران- و سرکار خانم جهانگیری -سرویراستار گرامی و ارجمند- و جناب آقای رمضانی -ویراستار محترم- ابراز می‌دارم.

🖊علی‌اشرف نظری | دانشیار دانشگاه تهران

تابستانِ داغِ 1403

#کتاب #معرفی_کتاب #روش‌شناسی #روش‌شناسی_کیفی #علوم_سیاسی #چشم‌اندازهای_نظری #روش‌شناسی_کیفی_در_علوم_سیاسی #درک_معانی_و_چشم‌اندازهای_جدید_نظری #علی‌اشرف_نظری

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Nov, 05:30


📚 معرفی کتاب

🔷 روش‌شناسی کیفی در علوم سیاسی

🔹 درک معانی و چشم‌اندازهای جدید نظری

✍️ دکتر علی‌اشرف نظری

با سلام

در مجلد سوم از مجموعه روش، تلاش شده است روش‌های جدید و متأخر در حوزة علوم سیاسی در قالب روش‌شناسی کیفی مدنظر قرار گیرد. اهمیت این اثر در مقایسه با دیگر آثار موجود در این است که در عین توجه به ماهیت بینارشته‌ای مباحث روش‌شناختی، به‌صورت خاص و متمرکز در رابطه با رشتة علوم سیاسی و رشته‌های مرتبط با آن نظیر روابط بین‌الملل و مطالعات منطقه‌ای به رشتة تحریر درآمده است، همچنین با بهره‌گیری از آخرین منابع علمی انتشاریافته در سال‌های اخیر، به طرح مباحثی در حوزة روش‌شناسی پرداخته شده است که برخی مباحث آن برای نخستین بار در ایران (نظیر روش تحلیل لایه‌لایة علّی و تحلیل گفتمان دیجیتال)، مطرح می‌شود، همچنین با احترام به تلاش‌های ارزشمند انجام‌شده، تاکنون مجموعه‌ای منظم و مدون در حوزة روش‌شناسی علوم سیاسی در ایران ارائه نشده و در مجموعة حاضر که در سه مجلد است، تلاش شده به‌صورت گام‌به‌گام و هدفمند، مباحث روش و روش‌شناسی آموزش داده شود. چنان‌که می‌توان چنین تصریح کرد که شاید دربارة برخی از روش‌هایی که در این کتاب بدان‌ها پرداخته شده، کتب و مقالاتی به زبان فارسی انتشار یافته باشد اما اینکه این روش‌ها در قالب یک کتاب و از زاویة کاملاً روشی و به‌صورت گام‌به‌گام نوشته شده باشند، اثری نو است. بسیار مایة خوشحالی و سپاسگزاری از خداوند علیم و کریم است که پس از حدود 130 سال از تأسیس رشتة علوم سیاسی، اینک برای نخستین بار، مجموعه‌ای مدون و منظم در باب روش و روش‌شناسی در سه مجلد در اختیار جامعة علمی، استادان، دانشجویان و پژوهشگران عزیز قرار گرفته است.

ترتیب ارائة فصول بر اساس تقدم و تأخر تاریخی مباحث و از اوائل دهة 1920 تا میانة دهة 2020 میلادی است، بنابراین این روش‌ها نه به‌مثابة پیشرفت و پسرفت تاریخی، بلکه بیانگر تحول پارادایم‌های روش‌شناختی در دهه‌های گذشته و بعضاً قیاس‌ناپذیری بسیاری از مفاهیم و بنیان‌های تحلیلی و نظری آنهاست. از این ‌رو نباید آنها را به‌صورت زنجیره‌ای و خطی مطالعه کرد یا انتظار داشت هریک تکمیل‌کنندة روش‌های پیشین باشد. در فصل اول با عنوان پدیدارشناسی، هرمنوتیک و امکان درک معنای زندگی سیاسی، تلاش خواهد شد روش‌های پدیدارشناختی و هرمنوتیکی به‌عنوان دو بحث محوری در رویکرد تفسیری مدنظر قرار گیرد و ابعاد و وجوه روش‌شناختی آنها مدنظر قرار گیرد. عنوان فصل دوم، نشانه‌شناسی، زبان‌شناسی و گشودگی امر سیاسی است که در این فصل، ماهیت زبان‌شناسی و تحول و پیشرفت زبان‌شناسی و نشانه‌شناسی، حوزه‌های‌ اصلی مطالعاتی آن و نسبت زبان و سیاست محور بحث قرار خواهد گرفت. در فصل سوم با عنوان روش تحلیل گفتمان و بازنمایی ساختاری-معنایی امر سیاسی، چگونگی پیدایش، بسط و تحول اندیشه‌ها را به‌عنوان گفتمانی که سازندة معانی و کنش‌های سیاسی است، توضیح داده خواهد شد و مؤلفه‌های محوری در روش تحلیل گفتمان، رویکردهای مختلف گفتمان و سپس پیامدهای تحلیلی و روش‌شناختی آن بررسی می‌شود. فصل چهارم با عنوان تحلیل لایه‌لایة علّی و امکان دستیابی به درک عمیق در حوزة امر سیاسی، در پی توضیح روش تحلیل لایه‌لایة علّی، نحوة کاربست آن در سیاست و تلاش برای فهم وجوه پساساختارگرایانة آن است. در فصل پنجم آینده‌پژوهی و روش سناریونویسی رخدادهای سیاسی، قصد پاسخ‌گویی به این پرسش‌ها را داریم: با توجه به پیچیدگی و عدم قطعیت محیط سیاسی و بین‌الملل و غیرخطی و آشوبناک بودن رخدادهای سیاسی چگونه می‌توان از سناریونویسی در درک مناسب محیط سیاسی و بین‌المللی و برنامه‌ریزی بر پایة آن استفاده کرد؟ چه قابلیت‌ها و استعدادهایی برای پاسخگویی به دغدغه‌ها و نیازهای پژوهشگران و محققان فعال در حوزة علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دارد؟ فصل ششم با عنوان روش سازه‌انگاری و درک برساخته‌های سیاسی، تلاش می‌کند به این پرسش‌ها پاسخ دهد: چه روابطی بین یک جامعه یا ساختار اجتماعی و شناخت وجود دارد؟ آیا جامعه بر علم تأثیر می‌گذارد یا کم‌وبیش تأثیر دانش بر دانش فرهنگ بیشتر است؟ کدام نیروی اجتماعی، دانش را تولید و بازتولید می‌کند و چه نوع از تجزیه‌وتحلیل اجتماعی این نیروهای اجتماعی را آشکار می‌کند؟ و تأثیر رهیافت سازه‌انگاری در روابط بین‌الملل چگونه و در چه ابعادی است؟ در فصل هفتم روش زمینه‌یاب و تحلیل نظام‌مند داده‌ها محور توجه قرار خواهد گرفت. در فصل هشتم که آخرین فصل کتاب است، روش و نظریة بازتابی و امکان درک انتقادی امر سیاسی به بحث گذاشته خواهد شد.

#کتاب #معرفی_کتاب #روش‌شناسی

@akhalaji

... ادامه در پست بعدی ...

👇🏻👇🏻👇🏻

فراسوی سیاست

18 Nov, 05:00


🔷 توطئه‌ی افغانی!

🖊 شورای سردبیری

توطئه‌ی ضدملی دومی که در الف پیشین قول نوشتن را دادیم به حضور افعان‌ها در ایران مربوط است. این روزها فضا پر است از سمپاشی علیه افعان‌های ساکن ایران و متقابلا ناله‌ی افغان‌ها و نفرین‌کردن ایرانیان به‌خاطر بدرفتاری با آنان یا کسانی که ادعامی‌کنند افغان‌اند. حجم تبلیعات واقعا زیاد است و غالبا پرسیده‌می‌شود تعداد واقعی آن‌ها درواقع چقدر است و چرا می‌باید در ایران باشند؟ حکومت هم بسیار متناقض رفتارمی‌کند و نه درباره‌ی تعداد و نه درمورد چرایی حضور آن‌ها و علت بی‌میلی به حل مشکل اطلاعات دقیق نمی‌دهد و هرمقامی حرفی‌می‌زند.

البته درمورد این‌مسئله به‌کرات و از روزی که ایالات‌متحد طالبان را برسرکارآورد حرف‌زده‌ایم. خلاصه و فشرده آن حرف‌ها در چهارسال اخیر این‌هاست:

- طالبان و ایالات‌متحد درنهایت افغانستان را به هاب اعظم تروریسم بنیادگرا تبدیل‌می‌کنند. آماج اصلی این تروریسم ایران است.
- افعانان مقیم ایران اشخاص زحمتکش و شریفی‌اند اما به‌خاطر خطر حکومتشان برای امنیت ایران می‌باید به‌فوریت ایران را ترک‌کنند تا تحرکات سوء در مرزهای شرقی قابل‌کنترل باشد.
- ایران می‌باید یک‌نوار امنیتی به عرض حداقل بیست‌کیلومتری در خاک افغانستان برای خود درنظر‌بگیرد و هرگونه تحرک را در این‌نوار رصدکند.
- حکومت می‌باید بخشی از توجه، بودجه و نیروی نطامی و اطلاعاتی خود را که درگیر مرزغربی و نیابتی‌های عرب است به مرزشرقی متوجه‌کند.
- حکومت می‌باید کارفرمای ایرانی به‌کارگیرنده‌ی کارگر غیرقانونی افغان را مجرم دانسته و برخورد بسیارسختگیرانه داشته‌باشد.
- بابت کارگران مجاز دارای خانواده‌ی همراه در ایران می‌باید حق‌بیمه پرداخت‌شود و این‌گروه موردحمایت آموزشی و بهداشتی قرارگیرند.
- حکومت می‌باید از اقامت افراد پشتون در ایران کلا جلوگیری‌کند.
- حکومت نمی‌باید از افغان‌ها لشگر تشکیل‌دهد و کسانی را که برای جنگ با داعش یا کمک به سوریه و مانند آن متشکل‌کرده در محل مورداستفاده مستقرکند.
- حکومت می‌باید هنگام اخراج افعان‌ها شأن انسانی آن‌ها و خانواده‌هایشان را کاملا رعایت‌کند و جابجایی را در کمال نظم و احترام به حقوق انسانی افغان‌ها انجام‌دهد.
- مشکل، افغان‌ها نیستند؛ حکومت است: به‌جای نفرت از افعان‌ها می‌باید از حکومت بخواهیم مسئله را حل‌کند.

علت این‌تاکیدات را به‌تفصیل گفته‌ایم: افغان‌ برای گردش به ایران نمی‌آید و هر افغان که در ایران است از جایی حقوق دریافت‌می‌کند. دریافت فقط از پنج محل ممکن است: کارفرمای ایرانی، کسب‌وکار غیرمجاز، حوزه‌های علمیه، نیروهای نظامی ایران و مهم‌تر از همه: سرویس‌های تروریستی طالبان! پس چهارمنبع درآمدی و حیاتی برای ماندن افغان‌ها در خاک ایران است و دستگاه بوروکراتیک و سازمان‌های حکومت هر چهارمنبع را در کنترل دقیق دارند. معنی این‌وضعیت آن‌است‌که حضور افغان‌ها در ایران یک‌پروژه‌ی حکومتی و تحت‌کنترل است. علت حضور آن‌ها در ایران این‌هاست:

- کارفرمای ایرانی برای آن‌ها حق‌بیمه و عیدی و سنوات نمی‌دهد، زحمتکش‌اند و بدون پول اضافی جای نگهبان هم کارمی‌کنند. در این‌مورد رفتارمان مثل سرمایه‌داری کثیف ایالات‌متحد با کارگران غیرقانونی مکزیکی، ضد کارگر ایرانی و شرم‌آور است.
- بیشترین داوطلبان طلبگی در حوزه‌های علمیه افغانی‌اند؛ چون ایرانیان به‌دلایلی میل به طلبه‌شدن ندارند. شمار طلبه‌های خارجی حدود 50هزارنفر برآوردشده که همه از دولت ایران حقوق‌می‌گیرند. قصد ابتدایی بسط نفود فرهنگی ایران بوده ولی به انحراف رفته‌است. مثلا چینی‌ها برای تربیت مترجم زبان فارسی دانشجویان را به‌عنوان طلبه به ایران می‌فرستد تا فارسی را در محل و رایگان یادبگیرند.
- نیروهای نظامی ایران تعداد نامشخصی از افغان‌ها را تحت‌عنوان لشگر فاطمیون زیر کنترل خود دارند که گویا زمانی در سوریه از حکومت اسد دفاع‌می‌کردند. معلوم‌نیست این‌گروه الان چندنفرند؟ کجایند؟ و چه ماموریتی دارند؟ این‌گمان وجوددارد که استفاده از آن‌ها در درگیری‌های احتمالی داخلی دور از انتطار نیست و اگر چنین‌باشد امری ننگ‌آلود است که بحث جداگانه می‌طلبد. بخشی از ماندگاری افغان‌ها و استقبال از دسته‌ی غیرقانونی آن‌ها (وحشت‌زده، بی‌پناه، مجبور، آسیب‌پذیر، بی‌امید و درنتیجه حاضر به هرکار بی‌رحمانه‌ای) به‌همین‌دلیل است. کارفرمایان ضدبشر و بی‌وطن و طمع‌کار نیز به‌همین‌دلایل از کارگر افغان استقبال‌می‌کنند. حضور بی‌ضابط افغان‌ها در ایران برای همین‌نوع استفاده‌ای کثیف است.

وجه توطئه‌آمیزتر این‌عملیات کثیف‌ تزریق نفرت بین ایرانیان و افغان‌هاست. #نفرت و #ترس #بی‌رحمی را تشدیدمی‌کند. یک‌‌افغان متنفر از ایرانیانی که تحقیرش‌می‌کنند می‌تواند مناسب‌ترین نفر برای حمل شات‌گان و ساچمه‌زن باشد. می‌تواند شلیک‌کند، تجاوزکند، خفه‌کند و سرببرد. توطئه‌ی ضدملی کثیفی است!

@jameeno
#توطئه_افغانی
@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Nov, 15:46


🔷کتابخانه باغ ملک ولنجک!

✍️سهند ایرانمهر

این آقای محترم که امیدوارم خداوند امثال ایشان را در این مملکت زیاد کند، آقای ملک است، ایرانی و تبریزی‌ که به جای چرتکه انداختن و استفاده انتفاعی از این مکان در جای گرانقیمتی مثل ولنجک تصمیم گرفته است به یاد پدر و مادرش این کتابخانه را تاسیس کند (کتابخانه باغ ملک ولنجک) و بدون دریافت پول یا حتی داشتن کارت عضویت، هر کتابی را که می‌خواهید به شما امانت بدهد. با دوستان یا خانواده‌تان به کتابخانه‌اش سر بزنید (همه روزه ۱۰ صبح تا ۸ شب)، به او خسته‌نباشید بگویید، برای پدر و مادرش فاتحه بخوانید، کتابخانه‌اش را به دیگران هم معرفی کنید و اگر کتابی دارید به کتابخانه‌ ملک اهدا کنید …

خلاصه به‌جای نق‌ونوق، هرکدام‌مان برای آگاهی و رشد جامعه‌مان هر کاری از دست‌مان برمی‌آید ولو اندک انجام بدهیم یا حداقل به کسانی مثل آقای ملک انرژی بدهیم.

@sahandiranmehr

#كتاب #كتابخانه #کتابخانه_ملک #هفته_کتاب

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Nov, 11:30


🔷کتاب‌خانهٔ ما !

✍️سید اکبر میرجعفری

از کتاب‌دار کتاب‌خانهٔ سازمان پژوهش پرسیدم:
«کلید این «در» دست کیه؟ صبح‌ها کی این در رو باز می‌کنه؟»

گفت: «‌این در همیشه بازه»
منظور من درِ وردی کتاب‌خانه بود. بله، در محل کار ما تنها دری که هیچ وقت بسته نمی‌شود درِ کتاب‌خانهٔ است!
اصلا همین که وارد سازمان پژوهش می‌شوید، سمت چپ شما نگهبانی(حراست) دیده می‌شود و سمت راست درِ کتاب‌خانه.
البته كتاب‌خانة ما يك درِ مستقل به بيرون هم دارد. گمان می‌كنم اگر اين در هم شبانه‌روزی باز شود و درِ داخل ساختمان بسته شود، هيچ اتفاقی نخواهد افتاد، چون كسی كه ارزش كتاب را می‌داند، دزد نيست و آن‌ها هم كه قدر و قيمت كتاب را نمی‌دانند، دنبال دزديدن چيزهای با ارزش می‌روند نه دزدی كتاب.

حراست از غربیه‌هایی که می‌خواهند وارد اداره شوند، کارت شناسایی یا لااقل شمارهٔ ملی می‌خواهد. ولی اگر نگهبان محترم یک لحظه حواسش پرت باشد، هر غریبهٔ کتاب‌دوستی می‌تواند به مقصدش برسد؛ چون همین که وارد کتاب‌خانه شود، درهای رحمت به روی وی باز می‌شود.
پيشنهاد می‌كنم اگر اهل كتاب هم نيستيد، سری به كتاب‌خانهٔ ما بزنيد. خدا وكيلی كجا خلوت‌تر و آرامش‌بخش‌تر فضای كتاب‌خانه؟!
رئیس کتاب‌خانه دیر به دیر تغییر می‌کند . باور کنید در بیست سال گذشته چندین بار ریاست سازمان تغییر کرده، اما به لطف خدا رئیس کتاب‌خانه تغییر نکرده است؛ چون رئیس كتاب‌خانه شدن كار هركسی نيست.
شاید باور نکنید، اما به یاد دارم بيست و چند سال پیش ریاست کتاب‌خانه را به مزایده گذاشته بودند. یعنی اعلام کرده بودند که هرکس گمان می‌کند می‌تواند کتاب‌خانه را اداره  کند، خودش را معرفی کند! عجیب این‌که حتی یک نفر هم برای این کار اعلام آمادگی نکرد. کتاب‌خانه را باید یک نفر که عاشق کتاب است، اداره کند، نه هر رئیسی که با اتوبوس وزیر از راه می‌رسد و اتفاقا جایش همیشه در ته اتوبوس است. سرانجام نیز یکی از همان عشاق کتاب که در همان کتاب‌خانه کار می‌کرد، رئیس کتاب‌خانه شد و به گمانم طولانی‌ترین دوران ریاست را در کل آموزش و پرورش به خود اختصاص داده است.

کتاب‌خانهٔ ما یک کتاب‌خانهٔ معمولی نیست. تاریخ آموزش و پرورش و آرشیو کتاب‌های درسی از ابتدای قرن سیزدهم تا اکنون در همین مکان است.‌ می‌گویم و می‌آیمش از عهده برون که هیچ‌کس در ادارهٔ ما به اندازهٔ کتاب‌دارهای کتاب‌خانه به معنای واقعی خبرهٔ کار خود نیستند.‌ جای هر کتاب را به همان دقتی می‌دانند که یک زن خانه‌دار جای زردچوبه را در آشپزخانهٔ منزلش. جالب این‌که کتاب‌خانهٔ بزرگ ادارهٔ ما تنها بخش سازمان ماست که تمامی كاركنان آن خانم هستند؛ آن هم چه خانم‌هایی! یکی از دیگری کاربلدتر و فرهنگی‌تر. خيلی بامعرفت‌اند، اما در كارشان ذره‌ای با كسي رودبايستي ندارند. ممكن نيست بتوانيد از بخش غير امانی آن‌جا كتابی را خارج كنيد و يك شب نزد خود نگه داريد؛ حتی شما رئيس عزيز!

#فرهیختگان #كتاب #كتابخانه

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Nov, 06:30


🔷 کدام کشورها بزرگترین ذخایر نفت جهان را دارند؟

🔹 ایران سومین دارنده برتر نفت، ۱۸ درصد ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد.

#نفت #ذخایر_نفتی

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Nov, 05:20


🔷از سبک زندگی تا کلینیک

🔹خیانت به مفاهیم و واژه‌ها

✍️سعید معدنی

سال‌ها قبل دوستی که دکترای جامعه شناسی دارد تماس گرفت و گفت: یک همایش به نام «سبک زندگی امام هادی( ع)» قرار است برگزار شود. می خواهم مقاله بدهم شما هم یک مقاله بنویس.

گفتم سبک زندگی امامان تورو سننه!

با تعجب گفت یعنی چه؟
گفتم ما رشته تحصیلی‌مان جامعه شناسی است، منظور ایشان از «سبک زندگی» همان «سیره پیامبران و امامان» است که ادبیات غنی در متون مذهبی دارد و به معنای مدرن، لایف استایل نیست. کسانی باید مقاله بدهند و سخن بگویند که در دانش دینی و سیره‌ی امامان تخصص داشته باشند.

گفت من می خواهم با استفاده از نظریه بوردیو و دیگران سبک زندگی امامان را تحلیل کنم.

گفتم دست بردار از این خلط مبحث و از دو ساحت متفاوت. اینها خیانت به دانش دینی و خیانت به علم است. دیدگاه بوردیو و دیگران از سبک زندگی زیستن در جهان مدرن سکولار و انسان فردیت یافته‌ی عصر مدرنیته است نه دنیای ماقبل مدرن.

وقتی متفکران عصر مدرن از سبک زندگی می‌گویند ازمواردی مثل نوع لباس، مدل ماشین، مدل کیف، نوع کفش، نوع آرایش مو، رفتار جلب کننده و سلبریتی ساز و... حرف می‌زنند.

آنها از دوران مدرن و عصر امانیسم و فردگرایی سخن می‌گویند و به زیستن در دوران ما قبل مدرن که تبعیت از جمع و گفتار بزرگان دینی در اولویت است ربطی ندارد. چرا اصرار داریم به خاطر پول و ترفیع و ارتقا و هر چیز دیگری، مفهوم قوی و پردامنه سیره، که یک رفتار، روش و سنت برای زیست مومنانه است را با اصطلاحات علمی به شکل ناقص قاطی کنیم و به خورد مردم بدهیم و هر دو را از محتوا بیاندازیم. این خیانت به واژه ها و مفاهیم  است.
همچنین گفتم حداکثر می‌توانی واژه را قرض کنی و بگویی من لایف استایل را همان سیره می‌دانم تازه این هم اشکال دارد، اما خواهشا دیگر سراغ بوردیو و وبر و دورکیم و زیمل و ... نرو و سخنان ایشان را وارد این حوزه دینی نکن و هر دو ساحت دانش را به مسلخ مضحکه نبر.

در طول دوران پس از انقلاب که ارتباط دانشگاهی ما با جهان علم به حداقل رسیده از این اشتباهات مهلک فراوان داشته‌ایم. مثلا می‌گفتند بنیانگذار جامعه‌شناسی ابن‌خلدون است! در حالی که ما بعدا یاد گرفتیم رشته جامعه‌شناسی محصول جامعه مدرن است و صاحب و بنیانگذاری به نام آگوست کنت دارد.

یا اخیرا کتابی دیدم با عنوان «جامعه‌شناسی در آثار سعدی» نویسنده که یک خانم است و احتمالا از دانش جامعه شناسی چیزی نمی‌داند می‌نویسد «مولف بر آن است شیخ اجل را جامعه‌شناسی زبردست و آگاه معرفی نماید»! این در حالی است که هیچگاه در غرب، شکسپیر و ارسطو و هابز و حتی استاد کنت، سن سیمون را جامعه‌شناس معرفی نمی‌کنند. ولی ما همینطور بی‌هیچ قیدی از واژگان سوء برداشت و سوء استفاده می‌کنیم.
 
اخیرا هم خانمی گفته است که برای باحجاب کردن زن‌های ایرانی «کلینیک ترک بی‌حجابی!» تاسیس شده است. این هم از آن دسته «خیانت‌ها به مفاهیم و واژه‌ها»ست.

#کلینیک در تعریف عرف همه جوامع یک #مرکز_پزشکی و درمانی است ولی حجاب یک امر اعتقادی است. با ترکیب این دو به هر دو ساحت خیانت می‌کنیم.

در روزها و ماههای نخست انقلاب که هنوز این خانم احتمالا به دنیا نیامده بود و ما امیدوار به آینده شکوهمند این دیار به مدد انقلاب اسلامی بودیم، قرار نبود حجاب اجباری شود و افراد بی‌حجاب به زعم ایشان، بیمار تلقی شوند و برایشان کلینیک! در نظر گرفته شود.

در تعریف کلینیک امده: «یک خدمات پزشکی سازمان یافته است که خدمات سرپایی تشخیصی، درمانی یا پیشگیرانه را ارائه می دهد. ... مراقبت‌های پزشکی ارائه شده توسط یک کلینیک ممکن است با یک بیمارستان مرتبط باشد یا نباشد»

حتی در کلینیک‌های درمان اعتیاد هم محوریت با علم پزشکی و درمان است.

حال این خانم و همفکرانش چگونه یک امر اعتقادی را با یک اصطلاح مدرن ترکیب می‌کنند؟ نشانگر ناآگاهی‌شان از مفاهیم و واژه‌هاست.‌

ممکن است گفته شود این خانم و همفکرانش به زعم خود بی‌حجابی مورد نظرش را «بیماری» می داند و دوست دارد مثل همان «لایف استایل» تعریف خود را از کلینیک داشته باشد. اما نکته اینجاست که شما نمی‌توانید هیچ بیماری را بدون اجازه خود و یا خانواده‌اش به کلینیک برده و یا بستری کنید.

وقتی یک کلینیک در یک محله ایجاد می شود مردم محله خوشحالند که به پزشک و درمان دسترسی دارند. اما غصب این واژه از دانش پزشکی و بردن اجباری دختران مردم - همچون مهسا امینی- به کلینیک حجاب ایجاد تنفر از دین کرده و به سخره گرفتن اصطلاحات علمی است. مثال‌های فراوانی از خیانت‌ها به واژه‌ها و مفاهیم علمی می‌توان زد که در چند دهه اخیر باب شده است.

خلاصه آنکه مردم ما در این سرزمین در دریایی از تناقض و تضادهای دیوانه کننده‌ی بی‌پایان غوطه‌ورند و هیچ امیدی هم به افق و ساحل آرامش دیده نمی‌شود.

#خیانت_به_مفاهیم #خیانت_به_واژگان

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Nov, 05:10


🔷 ایران با سرعت در حال شوروی شدن است!

✍️ صادق الحسینی

شب گذشته در دیدار رئیس جمهور با حدود ۱۲-۱۳ نفر از اقتصاددانان که به دعوت ایشان و حول ۴ سوال کلیدی که ایشان پرسیده شده بود به این سوالات اینگونه پاسخ دادم:

۱- آیا با توجه به شرایط کشور الان انجام اصلاحات اقتصادی ممکن است؟

صحبت از امکان اکنون خطاست. اصلاحات اقتصادی الان انتخاب این دولت نیست، اجبار دولت است. اگر اصلاحات را انجام ندهید از ترس مرگ خودکشی کرده اید. یعنی از ترس اینکه احتمالا مردم با انجام اصلاحات ممکن است ناراضی شوند، با عدم انجام اصلاحات کاری میکنید که حتما ناراضی میشوند و زندگی آنها و آینده کشور نابود می شود. از سوی دیگر تجربه جهان نشان می دهد که اصلاحات همیشه در بحران ها ممکن شده است. بحران های بزرگی نظیر باختن جنگ کریمه و مرگ سالخورده ها در انگلسی در ۱۸۶۰، کشته شدن رئیس جمهور در ۱۸۸۱ در آمریکا به علت فساد، مرگ ۵۰۰ هزار نفر در چین به علت قحطی بزرگ و مرگ مائو، باخت فضاحت بار حزب گاندی در ۱۹۸۰ در هند و شرایط وخیم اقتصادی، تورم های سه رقمی و فساد گسترده در ترکیه در پیش از سال ۲۰۰۰ و تحریم گسترده آفریقای جنوبی در ۱۹۹۴ همگی نشان از این دارد که بحران های بزرگ سبب تغییر معادلات قدرت در ائتلاف مسلط این کشورها شده و امکان اصلاحات سخت را فراهم کردند. اگرنه ذی نفعان در شرایط عادی با انحراف سیاست ها اجازه اصلاحات را نمی دهند.

۲- اهمیت نسبی کدام اصلاحات بیشتر است؟
از بین بردن تحریم ها کار اقتصاددانان نیست. آن را باید به صورت جدی دولت پیگیری کند اما اگر بخواهیم اصلاحات اقتصادی را نام ببریم

به ترتیب اولویت: اول انرژی، دوم انرژی، سوم انرژی و چهارم ارز. اگر انرژی هر چه سریعتر به مردم داده نشود و مردم قیمت آن را واقعی نکنند با حجم ۱۲۷ میلیارد دلاری یارانه پنهان انرژی (مطابق گزارش IEA) که یک و نیم برابر حجم کل بودجه کشور است نه امکان کاهش کسری بودجه در ایران هست، به تبع نه امکان کاهش تورم، نه امکان بهبود شرایط ارزی (چون ۲۰ میلیارد دلار قاچاق انرژی در صورت واقعی شدن قیمت ها از بین رفته و به صادرات غیرنفتی را ۴۰ درصد زیاد می کند و قابل تحریم هم نیست) و نه امکان تخفیف تحریم ها وجود دارد.

نکات پایانی
در آخر بدون پاسخ به ۲ سوال پایانی عرض کردم که ایران با سرعت در حال شوروی شدن است. شوروی نه به خاطر رقابت با آمریکا، نه بخاطر نظامی گری (که نظامی‌گری آمریکا بیشتر بود)، نه به خاطر دخالت در جهان (که آمریکا بیشتر دخالت می کرد) که به خاطر بی‎عدالتی فرو پاشید! وقتی نظام قیمت های آزاد در یک اقتصاد مخدوش شود، یا تخصیص به شدت نابرابر و ناعادلانه می شود یا کارمند دولت باید تخصیص را انجام دهد که باز هم یعنی فساد و نابرابری. نبود نظام قیمت ها و نظام انگیزشی ناشی از آن اقتصاد شوروی و سپس نظام سیاسی آن را از هم پاشاند و زمانی اصلاحات را شروع کردند که بسیار دیر بود.

ولی چین به سرعت این ایراد را فهمید و اصلاحات را زود شروع کرد و به سمت نظام قیمت های آزاد حرکت کرد به صورتی که دولت فقط در حدود ۱ درصد کالاها نظارت (نه قیمت گذاری) می کند ولی به نقل از آقای دکتر دانش جعفری وزیر اسبق که در جلسه حضور داشتند در ایران دولت تقریباً ۷۰ درصد کالاها در اقتصاد را قیمت گذاری می کند!

عادلانه نیست که در بنزین دهک دهم ۲۳ برابر دهک اول و یک درصد ثروتمند تقریباً بیش از هزار برابر ده درصد فقیر از یارانه بنزین بهره مند شوند، عادلانه نیست که در برق دهک دهم ۷ برابر دهک فقیر، در دارو ۱۳ برابر و به طور کلی در همه یارانه ها ده درصد ثروتمند تقریباً ده درصد فقیر جامعه از یارانه ها بهره مند شوند! اینها نه تنها عادلانه نیست که منطقی نیست نه تنها منطقی نیست که انسانی نیست.

دولت شما دولت حق و عدالت است. نفت و گاز مصرف داخلی (که معادل ۵ میلیون بشکه نفت و معادل گاز است) را به صورت رایگان و به طور مساوی به همه مردم بدهید. این حق مردم است. نمی شود حق مردم را گران کنید. ۸۰ درصد نفت و گاز داخلی را رایگان و مساوی به همه مردم بدهید و ۲۰ درصد آن را هم به عنوان مالیات دولت بردارد. همین کسری بودجه دولت را به صورت کامل جبران می کند

مردم هم اگر خواستند نفت و گاز را رایگان به دیگران بفروشند و اگر نخواستند هم به هر قیمتی در سازوکار بورس کالا بفروشند. هیچکس طوری که قیمت دارد دارایی مردم را می فروشد دارایی خود را نمی فروشد. دولت نباید قیمت بگذارد. رایگان به مردم بدهد و خودشان هرکاری خواستند بکنند.

تنها راه همین است.

#فرهیختگان #شوروی_شدن #بی‌عدالتی

@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Nov, 04:30


🔷 دیدار با ماسک؛ تایید یا تکذیب؟!

✍️ صابر گل‌عنبری

در حالی که چند روز از انتشار گسترده اخبار دیدار «محرمانه» #ایلان_ماسک و #سعید_ایروانی در نیویورک می‌گذرد، امروز وزارت خارجه ایران آن را تکذیب کرد. نظر به یادداشت دیروز درباره این ملاقات، طی ساعات گذشته تعداد زیادی پیام و سوال درباره حقیقت ماجرا دریافت کرده‌ام که در قالب چند نکته پاسخ می‌دهم.

۱. در تاریخ دیپلماسی ایرانی سابقه داشته است که بعضا مسائلی و وقایعی تکذیب شده، و بعدا صحت آن روشن شده است؛ مانند ماجرای مک فارلین و مذاکرات محرمانه در عمان در سال 1390.

۲. در دنیای پیچیده سیاست و دیپلماسی تکذیب یا تایید وحی منزل نیست و هر دو در واقع ابزاری دیپلماتیک است که طرف‌های مختلف برای رسیدن به اهداف خود به کار می‌گیرند و بعضی وقت‌ها ربطی به واقعیات ندارد. این امر هم محدود به جمهوری اسلامی ایران نیست.

۳. با وجود تکذیب ملاقات ماسک و نماینده ایران در سازمان ملل، اما شواهد و قراینی در تایید آن را نمی‌توان نادیده گرفت؛ از پرداختن به آن نه فقط در نیویورک تایمز بلکه چندین رسانه مشهور دیگر و سکوت تاییدگونه ماسک گرفته تا سکوت دو روزه ایران و واکنش برخی رسانه‌های داخلی مانند کیهان به این اتفاق «به عنوان یک فکت» با خائنانه یا ساده‌لوحانه توصیف کردن آن.

۴. با شرحی که رفت، به فرض ایرانی بودن طرف‌های درزدهنده، چنان که نیویورک تایمز مدعی است، آیا هدف اولیه از درز خبر این بوده است که اولا فضای سنگین همراه با نوعی نگرانی پس از پیروزی ترامپ شکسته شود و ثانیا ترامپ در موضع ضعف به تصویر کشیده شود؟ زیرا گفته شد ماسک به عنوان چهره‌ای نزدیک به ترامپ، درخواست دیدار و گفتگو را داده و طرف ایرانی مکان دیدار را تعیین کرده است. اگر گمانه پیشگفته صحت داشته باشد که دیگر مهم نیست طرف ایرانی درزدهنده دولتی باشد یا غیردولتی.

۵. بعید هم نیست که جریان‌های مخالف مذاکره و دیدار در ایران و آمریکا در لو دادن خبر با هدف بر هم زدن آن نقش داشته باشند. اما احتمال درز آن از جانب اسرائیل بیشتر از مخالفان ایرانی و آمریکایی چنین فرایندی است. هدف اسرائیل نیز روشن است؛ به شکست کشاندن زودهنگام این دیدار قبل از این که به فرایندی اثرگذار تبدیل شود. این احتمال نیز به صورت جد مطرح است.

اما درباره چرایی این تکذیب دیپلماتیک:
۱. برخی گفته‌اند که احتمالا دولت مجوز نداشته است و بعد از لو رفتن دیدار، منکر اصل قضیه شده است. فکر نمی‌کنم این استدلال درست باشد و دولت بدون مجوز لازم اقدامی کرده باشد.

۲. احتمال دیگر این که پس از نتایج معکوس درز و تبعات آن و فعال شدن مخالفان این مساله در داخل ایران، آمریکا و اسرائیل، دولت برای کنترل این وضعیت و جلوگیری از شکست این فرایند در همین آغاز کار به سلاح تکذیب متوسل شده است. همین مواجهه نشان می‌دهد که بحث تعامل با آمریکا در ایران کما کان چنان پیچیده است که نمی‌توان در این باره به تصمیم روشن و قاطعی رسید. اما این موضع رسمی شاید در داخل ایران تا حدودی جواب دهد، ولی وقتی چنین دیداری صورت گرفته باشد، مخالفان اسرائیلی و آمریکایی از شروع چنین فرایندی حتما تاکنون اطلاع کافی پیدا کرده و بسیار بعید است که تحت تاثیر این تکذیبیه قرار گیرند.

۳. احتمال دیگر به فرض صحت ایرانی بودن طرف اصلی درز دهنده خبر، وجود یک «بازی مذاکراتی» است؛ با این فرض که ایران ممکن است با این تکذیب به دنبال تاثیرگذاری بر محاسبات طرف آمریکایی باشد که با درخواست این دیدار خود را متمایل به «کاهش تنش» نشان داده است.
به فرض صحت این گمانه، احتمالا هدف این بوده است که با این تکذیبیه، معذوریت و محدودیت دولت ایران برای گفتگو و مذاکره به طرف آمریکایی القا شود و این که دولت در فضای وجود مخالفت شدید دیگر طرف‌های متنفذ داخلی برای دیدار و مذاکره اقدام کرده است و دستش زیاد باز نیست و اگر می‌خواهند کار پیش رود، باید این مساله را در نظر گرفته و از طرح خواسته‌ها و شروط دشوار پرهیز کنند.

در هر صورت، انتشار خبر دیدار (در صورت انجام آن) به نفع آینده این گفتگوها و دیدارها نیست و از هم اکنون هم حاشیه‌ها و اعتراضات مخالفان آن در داخل ایران و آمریکا در حال شکل‌گرفتن است و سنسورهای لابی اسرائیلی نیز به شدت فعال شده است.

@Sgolanbari
#دیدار_تاریخی
@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Nov, 10:30


🔷 پزشکیان زیرآب‌می‌زند!

🖊 شورای سردبیری

مدتی‌است دوجریان موذی در کشور مشاهده‌می‌شود که نمی‌توانیم به آن‌ها ظن توطئه‌ی داخلی نداشته‌باشیم: این‌دوجریان که از یک‌آبشخور سیراب‌می‌شوند و هردو ردای ملی‌گرایی افراطی به‌تن‌دارند بسیارمشکوک و پرداخته‌ی یک‌توطئه‌ی واحد به‌نظرمی‌آیند که می‌باید درباره‌شان روشنگری‌کرد.

اولین‌شان را به‌طور خلاصه می‌توان «پانترکیسم باسمه‌ای» نام‌گذاشت که پیامبران و ایضاً فعالانش بیشتر شارلاتان‌های در جستجوی منابع‌مالی به‌نظرمی‌رسند تا اشخاص جاافتاده‌ی فکور و آگاه از تاریخ. هرچند که صدای آن‌ها دربلندگوهای بیرون از ایران انعکاس می‌یابد اما ریشه‌ی آن‌ها در داخل است. تحرکات آن‌ها البته ناچیز و کم‌بُرد است و غیراز ظاهر و حرف این‌اشخاص که جذابیتی ندارد عللل بنیادینی نیز برای نگرفتن یخشان وجوددارد.

آذربایجان در گذشته نیز به‌عنوان یک‌خطه‌ی ترک‌زبان ایران هدف قابل‌تصاحبی به‌نظررسیده‌است اما هیچ‌گاه پیوند ارگانیکش با پیکره‌ی اصلی ایران گسسته‌نشده‌است. بخشی‌از آذربایجان که در داخل ایران نیست و به‌عنوان یک‌کشور شناخته‌می‌شود همچون بخش‌هایی‌از گرجستان به‌عنوان غرامت شکست در جنگ از سوی خاندان جهنمی قاجار به روسیه واگذارشد.

دلیل امتناع‌از درخواست برای بازگشت آن به ایران در هنگام نابودی تزاریسم و به‌قدرت‌رسیدن بلشویک‌های روسیه بی‌عرضگی قاجاریه بود. ابتدا دربرابر رفتار محبت‌آمیز روس‌ها که قوایشان را از ایران بیرون‌بردند و از پیمان با انگلیس برای تقسیم ایران دست‌شستند در رودربایستی ماندیم و ادعایی برای پس‌گرفتن سرزمین‌های ازدست‌رفته در دو عهدنامه‌ی گلستان و ترکمانچای نکردیم. می‌شد این‌کار را کرد؛ چون دولت بلشویکی هم از جانب روس‌های سفید و هم از جانب انگلیس تحت‌فشار بود.

هنگام فروپاشی اتحاد شوروی نیز این‌درخواست قابل‌پیگیری بود ولی در آن‌زمان آقای‌رفسنجانی بیشتر دنبال دریافت زیردریایی دیزلی از شوروی برای جنگ با آمریکا بود تا سرزمین‌های ازدست‌رفته.

پاره‌ی شمالی آذربایجان به ایران بازنگشت ولی پاره‌ی جنوبی‌اش هم جداشدنی نیست؛ به‌همان‌دلایل بنیادینی که ابتدای نوشته گفتیم هست:

سرعت و شدت امتزاج ایرانیان در نیمه‌ی‌دوم قرن‌بیستم چنان‌زیاد بوده‌است که امکان واکندن اقوام ایرانی از یکدیگر را به صفر رسانده‌است. توسعه‌ی اقتصادی دهه‌های‌چهل‌وپنجاه، واکنش اجتماع به سال‌های‌اول جنگ میهنی با صدام و مهاجرت‌های درون‌مرزی‌فراوان ایرانیان را در کل‌کشور درهم‌آمیخته‌است.

ازسوی‌دیگر تجربیات مکرر تاریخ نشان‌داده‌است جنبش‌های ملی با نمودهای ناسیونالیستی درونمایه‌ی بورژوایی دارند: بورژوازی‌ملی خواهان سلطه بر بازارملی و بیرون‌راندن عنصر تجاری بیگانه است و به‌همین‌دلیل جنبش‌های‌ملی از سوی بورژوازی‌ملی راهبری‌می‌شوند (یک نمونه‌ی ایرانی‌اش: انقلاب مشروطه). آذربایجان ایران فاقد این‌کیفیت است و علت آن این‌است که بازازملی بورژوازی‌آدربایجان محدود به شهرهای ترک‌زبان نیست بلکه تهران، مشهد، اصفهان و سراسر ایران است. بی‌اعراق نیمی‌از بازار تهران را بازرگانان بزرگ آذربایجانِ ایران تشکیل می‌دهد. این‌بورژوازی با هرگونه محدودشدن بازار و گستره‌ی فعالیتش مخالفت‌اکید می‌کند.

آن‌ها که تجربه‌ی بودن در آذربایجان در سال‌های۵۷و۵۸ را دارند به‌چشم دیده‌اند که چگونه بازار تبریز توطئه‌ی ملی‌گرایانه‌ی سیدکاظم شریعتمداری را برای جداساختن آذربایجان پس‌زد؛ درحالی‌که آن‌هنگام پیش‌افتادن آخوندها و به‌دنبال‌کشیدن ملت مدروز و بسیارآسان بود ولی بورژوازی تجاری و صنعتی آذربایجان تجربه و افتخار جلوداری انقلاب مشروطه را در کوله‌ی تاریخ خود داشت.
الغرض درآوردن ادای جداسری و به‌قول امروزی‌ها پان‌ترکی حداکثر می‌توانست و شاید بتواند توجه حکومت را به‌اختصاص بودجه‌ی بیشتر برای حفظ و اشاعه‌ی فرهنگ غنی آذربایجان جلب‌کند؛ وگرنه مبانی مادی برای آن‌که تحرک انشقاقی در این‌خطه از ایران صورت‌گیرد وجود خارجی ندارد.

اما جنبه‌ی توطئه‌آمیز این‌جریان که مدنظر ماست از محدوده‌ی آذربایجان بیرون و در تهران است. ایده‌ی اصلی شکل‌دهنده‌ی آن ایجاد دشمنی‌های خیالی و تفرقه برای تداوم حکومت است. انشعاب‌اندازی برای جلوگیری از سیل است: وقتی دبی رودخانه بالامی‌زند و امکان سرریز و ازبین‌رفتن کاسبی‌های کناره‌ی رودخانه هست(!) سعی‌می‌کنند در بالادست بخشی‌از جریان آب را به مسیر انحرافی بفرستند و فشار را کم‌کنند.

برای ما آشکار است که دست‌های خبیث (که تعدادشان در حکومت از تعداد دزدان حکومتی کمتر نیست) پشت این‌جریان پان‌ترکی ایستاده‌اند. ملاقات پزشکیان با جوانان تبریزی که گویا به فارس‌ها فحش می‌دهند درواقع زدن زیرآب این‌جریان خبیث است.

جریان موذی دوم و بخش‌دیگر این توطئه را که اشاعه‌ی افغان‌ستیزی کور است به الف دیگری وامیگذاریم تا خسته‌نشوید!

@jameeno

#زیرآب‌زنی

@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Nov, 10:30


🔷 این شائبه ربطی به وفاق ملی ندارد!

✍️ موسی غنی‌نژاد ا

انتشار تصویری غیر رسمی از دیدار جمعی از شهروندان با پزشکیان و حضور یکی دو چهره با پیشینه‌ی قوم‌گرایانه در آن عکس با انتقادات قابل توجهی همراه شد و یکی از واکنش‌‌ها، سخنان اعتراضی موسی غنی‌نژاد بود. غنی‌نژاد امروز هم در سرمقاله‌ی دنیای اقتصاد، اعتراضش را تکرار کرده است.

موسی غنی‌نژاد استاد دانشگاه نوشت:

از همان ابتدا ابهامی در مفهوم وفاق ملی وجود داشت. تصور عمومی بر این بود که منظور از وفاق صرفا پرهیز از گفتار و رفتار ستیزه‌جویانه و خشن در مقابل مخالفان سیاسی است.

اما آنچه در این میان حیرت‌انگیز و تاسف‌بار است شائبه هم‌سخنی و همدلی رئیس‌جمهور محترم با کسانی است که رسما و علنا مُبلغ ایران‌ستیزی و تحقیر فرهنگ ایرانی و زبان فارسی هستند.

عکس یادگاری رئیس‌جمهور با این‌گونه ‌افراد پس از برگزاری جلسه مشترک با آنها حیرت‌انگیز و نگران‌کننده بود. آیا این رفتار را هم می‌توان مصداقی از مفهوم وفاق ملی دانست؟

وفاق در لغت به معنی موافقت، سازگاری، همراهی و‌ اتحاد است؛ اما چیزی درباره اینکه موافقت، همراهی و اتحاد بر سر کدام هدف یا مقصود است، نمی‌گوید.

طبیعی است که موافقت و همراهی با کسانی که آشکار یا پنهان ضد منافع ملی عمل می‌کنند، هیچ‌گاه به‌معنی وفاق ملی حقیقی نخواهد بود و باید به جِد از اطلاق این مفهوم به این موارد اجتناب کرد.

امیدواریم رئیس‌جمهور محترم و مشاوران ایشان به این موضوع توجه کنند که نشست و برخاست بالاترین مقام اجرایی کشور نباید علائم نادرست و گمراه‌کننده به آحاد جامعه بدهد.

رفتار رئیس‌جمهور کشورمان با جُهال ساده‌لوح یا مغرضی که تاریخ ‌کشور خود را نمی‌دانند، آگاهانه یا ناآگاهانه آلت دست مطامع بیگانگان می‌شوند و بر سر شاخ‌ نشسته بُن می‌بُرند، نباید طوری باشد که خدای نکرده شائبه همدلی با اینان در افکار عمومی ایجاد کند.

این شائبه ربطی به #وفاق_ملی ندارد و احتمالا بر #نفاق_ملی دامن می‌زند. امیدواریم رئیس‌جمهور محترم‌ و‌ مسوولان ‌دفتر ایشان توضیح‌ قانع‌کننده‌ای درباره ملاقات ایشان با برخی عناصر مساله‌دار معروف به #ایران‌ستیزی بدهند و نگرانی افکار عمومی ملت بزرگ ایران را برطرف سازند.

@chandsanieh

#وفاق #کدام_وفاق

@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Nov, 10:20


🔷 امید فیصله!

خبر نیویورک‌تایمز درباره‌ی دیدار #ایلان_ماسک با نماینده‌ی ایران در سازمان‌ملل درست است. ابتکار دیپلماتیک عجولانه و کم‌سنجیده‌ای است که ترامپ حتی پیش‌از ورود به کاخ‌سفید آغاز‌کرده‌است. هم این‌خبر درست است و هم این‌واقعیت تاریخی که در چهاردهه‌ی‌اول جمهوری‌اسلامی حکومت همیشه درکنارآمدن با جمهوری‌خواهان راحت‌تر بوده‌است.

اما به چنین‌ابتکاراتی اصلا نمی‌باید دل‌بست؛ چون مضمون نهایی و ایجاب آن‌ها پس از والس اولیه اجابت سه‌درخواست پنتاگون از ایران است: عقب‌گرد تدارکات هسته‌ای، کنترل موشکی و به‌رسمیت‌شناختن اسرائیل.
حکومت ایران به‌دلایل واضح نمی‌تواند این‌مجموعه را بپذیرد و برای آن‌که درنهایت چنین‌شود ایران می‌باید به‌نهایت ضعیف و درمانده‌شود. همراهی کامل ایالات‌متحد با اسرائیل برای رسیدن به این‌هدف به‌احتمال‌زیاد مدتی بعداز حضور ترامپ در کاخ‌سفید خواهدبود، تازه اگر پیش از آن رخ‌ندهد!

مسئله ایران با ایالات‌متحد و اسرائیل آسان، سریع و بدون‌تغییرات عمیق در اوضاع حل‌نخواهدشد. ابتکارات و حرف‌های امیدوارکننده‌ی فعلی همانند آن‌چه در سفر مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای شنیده‌شد، دوام‌نخواهند‌یافت. آمدن ترامپ ماهیت #فیصله‌ی_نهایی را تغییر نمی‌دهد فقط ممکن‌است زمان رسیدن به آن را کوتاه‌تر کند!

منطقا ایران می‌باید برای نشان‌ندادن ضعف و کوتاه‌نیامدن از اهداف #سخت‌سری نشان‌دهد که انعکاس آن را فعلا در تجدیدتاکید بر #انتقام‌گیری از اسرائیل دیده‌ایم. البته تاکتیک احتمالا اشتباهی است و ارزش تاکید بر حفظ روند #توسعه‌ی_هسته‌ای و حفظ #قدرت_موشکی را ندارد. این‌تاکیدها توان حکومت برای اقناع جامعه درصورت تاخت‌زدن آن‌انتقام با یک‌امتیاز سیاسی را کاهش‌می‌دهد.

@jameeno

#امید_فیصله #امید_واهی

@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Nov, 05:30


🔷«ترامپ، مسئله‌ی اصلی ایران نیست»!!

✍️محمدحسین غیاثی

بسیاری از کسانی که در فضای مجازی، آینده‌ی ریال و دلار و طلا و غیره را پیش‌بینی می‌کنند، به فالوورهایشان پیشنهاد می‌کنند که دلار و طلا و تتر بخرید و بخشی از پولتان را در بورس سرمایه‌گذاری نمایید که دلار صد هزارتومان را رد می‌کند و غیره و غیره.

من اقتصاددان نیستم و از این تریدینگ‌ها هم بی‌اطلاعم و توصیه‌ای له یا علیه‌شان هم ندارم. اما ابهاماتی در سیاست می‌بینم که شاید دانستن‌شان برای کسانی که وارد این ریسک‌ها می‌شوند مهم باشد؛

۱- ترامپ مثل هر رئیس‌جمهور دیگر آمریکا طرفدار و مدافع اسرائیل است اما بین نتان‌یاهو و اسرائیل تفاوت وجود دارد.
۲-پزشکیان در سازمان ملل گفت ما سلاح را به زمین می‌گذاریم به شرطی که شما هم به زمین بگذارید. نتان‌یاهو به نفع خود ندید که این پیام را بشنود اما این در ایران یک استراتژی است.
۳- ترامپ کابینه‌ای تندرو بسته است اما خودش و اقتصاد آمریکا در مجموع به دنبال جنگ نیستند. در واقع نمی‌توانند باشند. جنگ با ایران هزینه‌ای سرسام‌اور برای دنیا دارد.
۴- تضعیف ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای توازن قدرت در خاورمیانه را ازبین می‌برد و این نمی‌تواند مطلوب استراتژیست‌های آمریکایی باشد.
۵- ایران در نابودی طالبان و داعش همپیمان آمریکا بوده است و هم‌اکنون همراه یکدیگر همپیمان ارمنستان هستند. مردم ایران نگاه استقلال‌طلبانه‌ای در برابر بیگانگان به‌ویژه روسیه دارند.
۶- فروش نفت ارزان ایران به چین تاحدودی تورم در آمریکا را کنترل کرد. تحریم این فروش و‌ایجاد اخلال در انرژی خاورمیانه برای ترامپ احتمالا رویداد مطلوبی نیست.
۷- افزایش قیمت نفت ایران و آبادانی ایران احتمالا همراستا با استراتژی‌های امریکا است. چون خطرات عقب‌ماندگی اقتصادی ایران در منطقه‌ای که همه پیشرفت می‌کنند کمتر از ساخت بمب هسته‌ای نیست.
۸- دولت پزشکیان یک دولت عملگرا و پراکتیکال است و شخص پزشکیان تاکنون نشان داده است که فردی قابل اعتماد برای مردم ایران و جامعه‌ی جهانی است. احتمالا این دولت توان ایجاد توازن ملی، منطقه‌ای و تعامل با جهان را داشته باشد و بتواند با دونالد ترامپ توافقاتی انجام دهد.
۹- دونالد ترامپ با رهبر کره‌ی شمالی دست داد و حکومت افغانستان را در اختیار طالبان قرار داد آیا جمهوری اسلامی با مردمی دموکراسی‌طلب که ۶۰ درصد انها در مرحله‌ی اول پای صندوق رأی نیامدند خیلی بدتر از آنهاست؟
۱۰- نابودی حکومت مرکزی در ایران به بحرانی جهانی می‌انجامد و خلأی پرنشدنی در وسط خاورمیانه به وجود می‌اورد که از دل آن هزار واقعه‌ی ویرانگر و پیش‌بینی‌ناپذیر به وجود می‌آید.

لابد می‌پرسید اگر ترامپ مسئله‌ی اصلی نیست پس مسئله‌ی اصلی چیست یا کیست؟

اگر مجبور شوم پاسخ بدهم باید به طور کلی بگویم، مسئله‌ی اصلی ایران در حال حاضر، فساد است اما نه الزاما فساد مالی و اقتصادی.

کاش بتوانم روزی آناتومی فساد را آنالیز کنم و تک تک سلولهای‌ش را در قالب مثال‌های واقعی تشریح کنم.

آیا پزشکیان و مردم ایران می‌توانند با این اختاپوس هفت‌سر دربیفتند؟ آیا اراده‌ای برای کشتن تک‌تک سلولها و عوامل و حامیان و‌تصمیم‌سازان و برنامه‌نویسان و پشتیبانان آن دارند؟

تمام کسانی که اختلاس چای دبش را انجام دادند نهایتا حدود پنجاه نفر بودند. آنها ۳.۷ میلیارد دلار را نوش‌جان کردند و ۸۵ میلیون ایرانی هم ایستادند و تماشایشان کردند. مفسدین در همین حد کوچک و اندکند. اما چگونه است که می‌توانند این‌قدر بدزدند؟

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi
#ترامپ #فساد
@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Nov, 04:50


🔷«نتانیاهو، برندۀ انتخابات آمریکا»

✍️مهدی تدینی

بگذارید با این جملۀ مبالغه‌آمیز بحث را آغاز کنم که وقتی در آن دقیق شویم درمی‌یابیم چندان هم گزافه نیست: «اگر شخص نتانیاهو می‌خواست وزیر دفاعی برای دولت آمریکا انتخاب کند، گزینه‌ای بهتر از پیت هِگسِت نمی‌یافت!» و این پیت هگست دقیقاً کسی است که ترامپ برای وزارت دفاع خود زیر سر دارد؛ کهنه‌سرباز ارتش آمریکا که محافظه‌کارـ‌راست‌گرایی تمام‌عیار و چنان از هاروارد بیزار است که حتی مدرکش از این دانشگاه را پس فرستاد، زیرا اساساً معتقد است در دانشگاه‌های آمریکا به جای اینکه دربارۀ خطر افراط‌گرایی اسلامی صحبت کنند، دانشجویان را فرستاده‌اند دنبال نخودسیاه محیط‌زیست‌گرایی و مغز بچه‌های مردم را با نظریۀ انتقادی ــ بخوانید «نئومارکسیسم» ــ مسموم می‌کنند.

قرار نیست در این نوشته افکار این وزیر دفاع جوان و جبهه‌دیده را مرور کنم؛ فقط می‌خواهم نشان دهم او چقدر هوادار صهیونیسم است. چند نمونه می‌آورم: هگست در ۲۰۱۸ در سخنرانی خود در جشن «شورای ملی اسرائیل جوان» ــ یک نهاد یهودی آمریکا ــ در نیویورک گفت: «صهیونیسم و امریکنیسم خطوط مقدم تمدن غربی و آزادی در دنیای امروزی ما هستند.» باور به صهیونیسم را صریح‌تر از این می‌شود صورت‌بندی کرد؟

اما هگست از آن دست اسرائیل‌دوستان است که معتقد به حمایت کامل از تل‌آویو است. در همان سال ۲۰۱۸ در کنفرانسی که در هتل کینگ داوید در بیت‌المقدس/اورشلیم برگزار می‌شد، همه‌چیزِ اسرائیل را «معجزه» خواند و مشتاقانه از اعجازهای بعدی سخن گفت. در سخنان پرشوری که با تشویق حضار روبرو بود می‌گفت: ۱۹۱۷ معجزه رخ داد (صدور بیانیۀ بالفور که در آن انگلستان قول یک خانه یا میهن را به یهودیان داد)، در ۱۹۴۸ معجزه رخ داد (وقتی اسرائیل اعلام موجودیت کرد)، در ۱۹۶۷ معجزه رخ داد (شکست اعراب در جنگ شش‌روزه و تصرف بیت‌المقدس/اورشلیم توسط اسرائیل). البته ۲۰۱۷ نیز به اعتقاد او معجزۀ دیگری رخ داده بود، وقتی ترامپ اورشلیم را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت شناخت. و در نهایت نتیجه گرفت معجزات دیگری هم رخ خواهد داد و معبد یهودیان دوباره برپا خواهد شد؛ البته با کمک همه‌جانبۀ آمریکا ــ و البته هگست چیزی تحت عنوان «کرانۀ باختری» نمی‌شناسد. از نظر او آن منطقه یهودا و سامره و بخشی از اسرائیل است.

هگست همین‌قدر که صهیون‌دوست است، با مخالفان صهیون نیز دشمن است. به همین خاطر در دور پیشین ریاست‌جمهوری ترامپ معتقد بود آمریکا باید انبارهای تسلیحاتی ایران را بمباران کند، حتی اگر در مراکز فرهنگی قرار داشته باشند. هنوز شک دارید که اگر نتانیاهو می‌خواست وزیر دفاعی برای آمریکا انتخاب کند، همین هگست را انتخاب می‌کرد؟

اما برویم سراغ وزیر خارجۀ ترامپ: مارکو روبیو؛ سیاستمدار نومحافظه‌کار کوبایی‌تبار که چندان با آن دولتِ انزواگرا که انتظار می‌رفت ترامپ بچیند، جور درنمی‌آید، زیرا روبیو مانند نئوکان‌ها معتقد است آمریکا باید در جهان مداخله کند. روبیو منتقد سرسخت اوباما و بایدن بود؛ چه در سیاست داخلی و چه خارجی. از نظر او، اوباما مقصر وضعیت سوریه بود، زیرا در سرنگونی اسد تعلل کرد. او اوباما را به دلیل گشایش‌هایی که برای کوبای کمونیست انجام داده بود سخت ملامت می‌کرد.

اجازه دهید در مورد روبیو هم بسنده کنم به دیدگاه‌هایش دربارۀ اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران. بعید است فرق چندانی میان روبیو و هگست باشد. بهتر است زیاد راه دور نروم و همین ماه‌های اخیر را یادآوری کنم. پس از حملۀ موشکی ایران به اسرائیل، روبیو از اسرائیل خواست با قدرت به این حملات پاسخ دهد. او در بیانیه‌اش گفت اسرائیل حق دارد به گونه‌ای نامتناسب به این تهدید پاسخ دهد ــ در اینجا تعبیر «نامتناسب» مفهوم کلیدی است. او در شبکه‌های اجتماعی نوشت: «اسرائیل باید همان‌گونه به ایران پاسخ دهد که اگر کشوری ۱۸۰ موشک به سمت ما شلیک کند، آمریکا پاسخ می‌دهد.» نظر او دربارۀ درگیری با حزب‌الله هم همین‌قدر بی‌مماشات است. روبیو به سخره می‌گفت بایدن با ایران مانند «دیپلمات‌های بلژیکی در سازمان ملل» رفتار می‌کند. نتیجۀ روشنی که از دیدگاه‌های روبیو می‌توان گرفت این است که او در مقام وزیر خارجۀ آمریکا نه تنها جلوی دست دولت اسرائیل را نمی‌گیرد، بلکه پشتیبانی بی‌پروا هم خواهد بود.

هشت نُه ماه پیش نوشتم نتانیاهو جنگ را ادامه می‌دهد تا ترامپ را به کاخ سفید برگرداند، زیرا این جنگ در هر حال باعث ریزشی دوـ‌سه‌درصدی در رأی هریس می‌شد (و همین کمک بزرگی به ترامپ بود). البته نه فقط نتانیاهو، بلکه طبق نظرسنجی‌ها قریب هفتاد درصد اسرائیلی‌ها طرفدار ترامپ‌اند. حال با این ترکیب دولت او، تصور گشایش در مذاکره با آمریکا متوهمانه به نظر می‌رسد، در حالی که از دیگر سو، بده‌بستانی هم میان پوتین و ترامپ سر اوکراین در راه است که #بازندۀ آن نیز احتمالاً ایران است.

@tarikhandishi 
#برنده_انتخابات
@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Nov, 04:30


🔷ترامپ، ایلان ماسک و ایران!

✍️صابر گل‌عنبری

#ایلان_ماسک ثروتمندترین فرد جهان به نوشته نیویورک تایمز دوشنبه گذشته با #سعید_ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل دیدار و گفتگو کرده است. این دیدار در صورت صحت یک روز قبل از انتصاب ماسک به سمت رسمی وزیر کارآمدی دولت در کابینه دوم ترامپ انجام شده است.

این دیدار به طور حتم با هماهنگی ترامپ بوده است و می‌توان آن را تلاشی برای ایجاد پل ارتباط مستقیم با تهران پنداشت و به احتمال زیاد دو طرف ایرانی و آمریکایی در این دیدار توافق هم کرده‌ باشند که این ملاقات‌ها ادامه یابد.

به همین علت باید دید ترامپ با این دیدار و تلاش برای زدن پل ارتباطی با ایران به دنبال چیست و چرا ماسک را مکلف به این رایزنی کرده است؟

در وهله نخست، این دیدار می‌تواند نمایش یک روی دیگر #سیاست_ترامپ در قبال ایران باشد که با تصویر انتخاب طیفی به شدت تندرو، جنگ‌طلب و ضدایرانی سنخیتی ندارد که به قول دوستی، عاقل‌ترین افراد تیمش، خود ترامپ است.
ترامپ همین است و این شیوه بازی او نیز طبیعی و با مضمون چند یادداشت نگارنده درباره #شخصیت_ترامپ و سیاست‌های احتمالی او هم‌خوانی دارد.

فارغ از این که در این ملاقات چه گذشته است، اما ترامپ با این دیدار احتمالا خواسته باشد تصویری متفاوت و «غیرجنگ‌طلب» از خود در قبال ایران مخابره کند. در این قاب، این دیدار فی‌نفسه می‌تواند حامل این پیام باشد که به دنبال رفع تنش است نه تشدید آن.

تنش‌ها در منطقه خاورمیانه در سطح خطرناکی است و هر چند به نقطه جوش نرسیده است، اما به آن نزدیک است و ممکن است ناخواسته منطقه را درگیر جنگی کند که نه آمریکایِ بایدن آن را می‌خواست و نه آمریکایِ ترامپ می‌خواهد. از این رو احتمالا ترامپ از بیم درگیر شدن در چنین جنگ ناخواسته‌ای می‌خواهد از هم اکنون برای کنترل و مهار اوضاع اقدام کند.

در این راستا هم می‌توان این ابتکار ترامپ را نوعی تلاش برای مدیریت رفتار و کنش ایران به ویژه در قبال اسرائیل و منصرف ساختن آن از پاسخ به حمله نیز دانست. گرچه این پاسخ هم به گمانم همچنان به جد در دستور کار تهران است.

اما احتمال دیگر این که ترامپ از همین ابتدای کار خواسته است که از نزدیک با شیوه و زیرکی خود، شناختی از سیاست‌ و رویکرد ایران در قبال آمریکایِ او کسب کند و یحتمل ببیند که تا چه اندازه بازگشت او و این تصویر «رعب‌آور» با چینش این تیم ضد ایرانی موثر واقع شده است و این که تا کجا می‌تواند در این تصویرسازی پیش برود و همچنین میزان آمادگی طرف ایرانی برای کاهش تنش را بسنجد.

اما انتخاب تاجر بزرگی چون ایلان ماسک و نه یک شخصیت امنیتی و نظامی یا سیاستمدار افراطی برای این رایزنی نیز مکمل گزاره بالا و حامل این پیام نیز هست که در کنار تمایلش برای کنترل تنش، اهل معامله و توافق نیز هست.

ناگفته هم نماند که #ماسک نیز مانند خود ترامپ شخصیتی متغیر دارد و این سال‌ها روابطشان همواره نوسانی بوده است. ایلان ماسک در انتخابات 2016 به شدت از سیاست‌های کلینتون حمایت و از ترامپ شدیدا انتقاد می‌کرد.
خود همین روابط نوسانی نیز درس‌های مهمی برای شناخت دقیق ترامپ دارد.

با وجود مواضع ماسک، و در حالی که تلاش خاصی برای دلجویی از ترامپ نکرده بود؛ اما چون «دلار» و «پول» یک محرک و جهت‌‍دهنده نیرومند نظام فکری ترامپ است، پس از پیروزی در انتخابات 2016، ماسک را به عضویت شورای مشورتی اقتصادی درآورد.

اما دوباره ماسک در سال 2017 در اعتراض به خروج از معاهده آب و هوایی پاریس قهر کرد و پس از آن نیز چند بار این قهر و آشتی تکرار شد که غالبا خود ترامپ برای دلجویی، آشتی و کشاندن ماسک به سمت خود تلاش کرده است؛ تا این که در سه ماه گذشته روابط بسیار نزدیک شد و ماسک روزانه یک میلیون دلار به کمپ انتخاباتی او کمک کرد و اکنون نیز به چهره‌ای کلیدی در تیمش تبدیل شده است. با این حال، باید دید این دوستی تا کی دوام می‌آورد.

اما به موضوع اصلی که برگردیم، در آینده نیز در امتداد همین تناقضات ترامپی، به احتمال زیاد شاهد فصول دیگری از این دو روی سیاست‌ورزی او در قبال ایران باشیم. یک بار چنان موج تندی راه بیفتد که انگار جنگ حتمی است و بار دیگر موجی متناقض که انگار آشتی و توافق حتمی است.

در میانه جدال این دو تصویر اعلامیِ گیج کننده و بعضا گمراه کننده، باید دید سیاست واقعی ترامپ با ایران راه به کدام سمت می‌برد.

@Sgolanbari
#ديدار_تاريخي
@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Nov, 04:10


🔷سیاست چماق و هویج ترامپ در قبال تهران!

✍️ جلال خوش‌چهره

دونالدترامپ و گروه‌بازهای همراه او در دولت آینده ایالات متحده، از هم اکنون دو تصویر متفاوت را از خود نزد تهران به نمایش گذاشته‌اند؛ تصویرهایی که پیام‌هایی با مفهوم "چماق و هویج" را در اذهان متبادر می‌کند. این مفهوم می‌خواهد چنین القا کند که امکان هرگونه توافق احتمالی با تهران "سهل" و "ممتنع" است. "سهل" به این معنا که تهران با قبول شرایط اعلامی دولت ترامپ، می‌تواند به سرعت، تنش‌های چند دهه گذشته واشنگتن–تهران را پایان دهد. "ممتنع" از آن رو که تهران با مقاومت در برابر خواست‌های بیرون از تحمل واشنگتن، اوضاع را بدتر از آنچه هست کرده و امید به توافق دور از دسترس می‌شود.

در حال‌حاضر ترامپ و تیم او تا پیش از مهلت استقرار در کاخ سفید و مجلسین ایالات متحده، سیاست هم‌زمانی "دو سیخ بر آتش" را در قبال تهران به اجرا گذاشته‌اند. از یکسو بر حجم جنگ روانی-تبلیغاتی و دادن هشدارهای تهدیدآمیز افزوده‌اند. از سوی دیگر با در دست داشتن "شاخه زیتون" مانند آنچه "ایلان ماسک" در گفت‌وگو با نماینده ایران در سازمان ملل متحد انجام داد، اشتیاق خود را برای پایان بخشی به تنش‌ها به نمایش می‌گذارند. این هر دو رفتار یک پیام روشن دارد؛ پایان تنش‌ها به همان اندازه که ممکن است آسان باشد، می‌تواند سخت و غیر قابل انجام شود.

دیدار دوستانه #ایلان_ماسک با #سعید_ایروانی، نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد، روی دیگر سکه‌ای است که ترامپ در قبال تهران به نمایش گذاشته است.

این دیدار از دو نظر حائز اهمیت است: نخست این که ایلان ماسک بانی آن بوده و نتایج گفت‌وگویش را با ایروانی مثبت خوانده است. دوم؛ او در حال‌حاضر یکی از پرنفوذ‌ترین چهره‌ها در میان تیم بازهای چهل و هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده است. ماسک در این دیدار وعده داده که تمایل دارد بخشی از سرمایه خود را به ایران بیاورد. این که پیش‌شرط‌های او برای آسان‌سازی برون رفت از تنش سابقه‌دار میان تهران و واشنگتن چه بوده، هنوز در پرده ابهام است. اگرچه خواست‌های واشنگتن از تهران چه در حوزه اختلافات هسته‌ای و چه دیگر موارد مربوط به مسائل دوجانبه و منطقه‌ای روشن است.

این خواست‌ها که از سوی تهران همواره به زیاده‌خواهی تعبیر شده، ممکن است در میز مذاکرات، دوباره مورد بحث قرار گیرد با این شرط از طرف تهران که آیا هرگونه توافق احتمالی به نوعی شراکت در منافع انجامیده و فرصت‌های برابر را در اختیار دو طرف قرار می‌دهد؟ یا تلاش ترامپ با سیاست "چماق و هویج" در پی تحمیل توافقی غیرمنصفانه به تهران است؟ بدیهی است انعطاف‌پذیری یا عدم آن از سوی تهران، برون‌رفت از تنش را "ممتنع" یا سخت خواهد کرد. ترامپ باید درک کند که توافق ابزاری است برای سود متقابل.»

@chandsanieh

#دیدار_تاریخی #راهبرد_ترامپ #استراتژی_ترامپ #سیاست_چماق_و_هویج

@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Nov, 16:00


🔷ترامپ، کابینه جنگ و «رعب حداکثری»!

✍️صابر گل عنبری

با معرفی افرادی به عنوان مشاور امنیت ملی، وزیر دفاع، رییس سیا، فرستاده ویژه در امور خاورمیانه تقریبا تیم کاری ترامپ در حوزه سیاست خارجی مشخص شده است.

نیازی به گفتن نيست که اعضای تیم سیاست خارجی ترامپ یکی از دیگری تندروتر است. اين تیم تقریبا در سه چیز اشتراک نظر دارند؛ دوستی افراطی با اسرائیل، دشمنی افراطی با ایران و مواضع تند علیه چین. در این میان، این چهره‌ها هر چند بعضا مواضعی در گذشته علیه روسیه هم داشته‌اند، اما به ضدیت با آن شناخته نمی‌شوند.

این انتخاب‌ها در وهله نخست حامل پیام‌های متناقض و چندلایه به طرف‌های مختلف از داخل آمریکا، اسرائیل و فلسطین گرفته تا ایران، چین، روسیه و حتی بازیگرانی چون عربستان است. به عنوان مثال، انتخاب مایک هاکبی فرماندار سابق آرکانزاس به سمت سفیر امریکا در اسراییل با مواضع معروفش به عنوان یک اوانجلیست در خصوص مناقشه فلسطین و الحاق کرانه باختری به اسرائیل! اولین غیر یهودی است که پس از 13 سال به این مقام انتخاب می‌شود و همین می‌تواند بیانگر دلخوری ترامپ از یهودیان آمریکا باشد که 79 درصد آن‌ها در انتخابات به رقیب دموکراتش رای دادند. کما این که برای رضایتمندی اوانجلیست‌هایی است که به خاطر اسرائیل اکثرا به ترامپ رای دادند.

اما انتخاب دوست یهودی صمیمی و همبازی او در گلف استیون ویتکاف به عنوان فرستاده ویژه در خاورمیانه هم در راستای القای تداوم سیاست «نخست اسرائیل» در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکاست.

واقعیت این است که تیم انتخابی ترامپ هر چند سنجه مهمی برای شناخت رویکرد احتمالی او در دور دوم در قبال ایران و خاورمیانه است، اما همین افراد انتخابی در تیم با وجود اشتراک نظر خود به ویژه علیه ایران در جزئیات تفاوت‌های قابل تاملی نیز با هم دارند؛ به عنوان مثال، مایکل والتز مشاور جدید امنیت ملی بر خلاف برخی دیگر از اعضای تیم و مشاوران ترامپ معتقد است که آمریکا نباید خود را درگیر خاورمیانه کند و باید سریع به جنگ غزه و اوکراین پایان دهد و بر تقابل با چین در اقیانوس آرام متمرکز شود.

در کل تیم جدید ترامپ بیشتر به کابینه جنگ شباهت دارد. اما پرسش اینجاست که آیا ترامپ چه با ایران چه با چین به دنبال جنگ است؟ پاسخ نگارنده منفی است. ترامپ بیشتر از روسای جمهوری پیشین آمریکا به هزینه اقتصادی جنگ می‌اندیشد و جنگ را در ترازوی تجارت و اقتصاد سبک و سنگین می‌‎کند. علت اصلی توافق با طالبان برای خروج از افغانستان نیز همین بود و تلاش برای پایان دادن به جنگ اوکراین و رسیدن به توافق با کره شمالی نیز از این منظر است.

از این رو، یکی از دلایل وعده پایان جنگ غزه و لبنان نیز احتمالا تلاش برای خاموش کردن آتشی است که ممکن است به جنگ گسترده در خاورمیانه منجر شود و آمریکا را درگیر خود کند.

ترامپ تا لب مرز جنگ پیش می‌رود و فشار می‌آورد، اما بعید است که جنگی را شروع کند. جدا از هزینه‌های جنگ برای اقتصاد آمریکا، سیاست اقتصادی خود ترامپ و نگرش انزواطلبانه‌اش با تعریف خاصش از دکترین «نخست آمریکا»، اما هزینه‌های سنگین جنگ برای منافع شخصی و سرمایه‌گذاری‌های کلان خود او و میلیاردرهای معروفی چون ایلان ماسک که او را احاطه کرده و وارد کابینه‌اش هم شده و می‌شوند، ‌در بازارهای مالی جهان نیز مانع دیگری است.

پس هدف ترامپ از انتخاب "چند جنگ‌طلب" در تیم جدید خود چیست؟ به نظر نگارنده این انتخاب‌ها بسیار هوشمندانه، هدفمند و به احتمال زیاد برای ارایه تصویری «دیوانه‌تر و خشن‌تر» است.

در واقع، ترامپ از هم اکنون و قبل از تحلیف با چنین انتخاب‌هایی به دنبال خلق فضای «رعب حداکثری» علیه ایران و چین برای تاثیر بر محاسبات آنهاست با این پیام که نسخه دوم ترامپ دیوانه‌تر از نسخه اول خواهد بود.

او تقریبا در دور اول ریاست جمهوری‌اش نیز با انتخاب افرادی چون مایک پومپئو و جان بولتون همین رویکرد را در سطح دیگری در پیش گرفته بود؛ تا جایی که برخی ناظران آن را پیش‌درآمدی برای شروع جنگ در خاورمیانه دانستند؛ اما رویه ترامپ در دور نخست برخلاف آن بود و همین چهره‌های جنگ طلب نیز در نهایت ناچار شدند برنامه کاری خود ترامپ را در قالبی غیر نظامی پیش ببرند.

رویکرد ترامپ در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا در قبال ایران همان «فشار حداکثری» تا لب مرز جنگ به ویژه در مرحله نخست ریاست جمهوری‌اش باشد. اما برای جلوگیری از گسترش جنگ در منطقه و همچنین بسترسازی برای عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان احتمالا ابتدا تلاش کند که دو جنگ غزه و لبنان تمام شود.

احتمالا همان راهبرد «فشار حداکثری» علیه ایران فصول جدیدی در مرحله نخست دور دوم ترامپ به ویژه در قبال برنامه هسته‌ای ایران داشته باشد که در یادداشت دیگری به آن و احتمال شروع مذاکرات با او خواهم پرداخت.

@Sgolanbari
#كابينه_ترامپ #کابینه_جنگ #رعب_حداکثری
@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Nov, 08:03


🔷 ملاحظات فرامحتوایی یک مناظره؛ دکتر سروش و فقه!

✍️ محمد منصورنژاد

۱. بدیهی است می توان بر روی مفاد و مواد گفتگوی مناظره دکتر سروش با یکی از فقهای حوزه علمیه قم (ابوالقاسم علیدوست) در آبان ماه ۱۴۰۳ (که دو نشست آن تا کنون منتشر شد) به بحث و فحص نشست. اما به تعبیر اسکینر، در هرمنوتیک قصد، غیر از مضمون، جغرافیای سخن نیز در شان صدور کلام بسیار مهم است و در این یادداشت کوتاه تنها به عوامل برون منطقی موثر بر این مناظره تاکید می گردد.

۲. ناگفته پیداست که هر چه ارباب معرفت با کلام مبتنی بر منطق، آن هم چهره به چهره گفتگو کنند (مثل همین سنخ مناظره ها) منشا برکاتی است؛ چون در میان بزرگان ما گفتگوهای جدی با رعایت اخلاقیات، خیلی رایج نیست و مخالفان اندیشه بیشتر با ابزار کلام و سخن، به جدل و تخریب هم می پردازند، و بسیاری از مکاتبات و مواضع، متاسفانه غیرمنطقی و خشونت زاست.

۳. اما آنچه ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده است از جمله آنکه، سابقه جناب دکتر سروش نشان می دهد چه زمانی که در ایران بودند و چه برون از مرزها، براحتی از مناظره استقبال نمی کنند. شاهدش همین دو سه سال اخیر که یکی از پژوهشگران نیرومند، اما منتقد نظام، در فضای آزاد غرب، بارها ایشان را به گفتگوی حضوری بر روی موضوعی مهم از دین دعوت نمود، ولی ایشان بی توجهی کردند، اما اکنون از راه دور، در فضایی مجازی! با یکی از نخبگان حوزوی همراه با نظام، آن هم در باب فقه، به گفتگو می نشیند!.

۴. جناب دکتر سروش در چند دهه اخیر معمولا به سوژه ای دست می زدند که فضای فکر دینی در ایران را می لرزاند و انصافا تاثیرات بالایی بر طرح اندیشه های نو دینی در ایران امروز داشته و دارد. اما این بار به سراغ موضوعی که مساله نیست رفته و به عنوان پرچمدار روشنفکری دینی در زمانه ما، تلاش دارد مساله‌نما و نامساله ای را به مساله تبدیل کند، حال آنکه به دلایلی چنین چیزی شدنی نیست. بازخوردهای بسیار محدود این مناظره، موید مدعای نگارنده است.

۵. نمی دانم در میان جامعه ما چه کسی طالب توسعه فقه است که ایشان به عنوان محیی و مصلح، قرار است این آب را به جوی بازگرداند. در جامعه ایرانی، حنای فقه و فقاهت و روحانیت (متولیان فقه)، اندک اندک رنگ می بازد، به حدی که برخی ائمه جمعه در رسانه رسمی، از خلوت بودن مساجد سخن گفته و یا گلایه دارند چرا در مجالس ختم، به جای روحانی و ... از اصحاب موسیقی استفاده می شود. فروعات دینی مثل نماز و روزه و خمس و ... که موضوعات اصلی فقه اند، روز به روز نحیفتر می گردد و ... حتی روحانیت سنتی (کسانی در قم و نجف، به مثل آیه الله سیستانی می اندیشند) نیز بسط فقه در ایران امروز را نمی پسندند و شاکی اند. اضافه شود که حتی کسانی که از ولایت مطلقه فقیه دفاع می کنند، یکی از کارکردهای ولایت مطلقه، محدود کردن دامنه احکام فرعیه شرعیه، مطرح شده بود و فقه مصطلح، در سطح نظام نیز در حاشیه ماند و فعلا در سیستم بر مبانی دیگری از مصلحت تا سلیقه!)، حکم صادر شده و قانون نوشته می شود. جریان های سکولاری (که در ایران امروز به شدت در حال گسترشند)، با اجتماعی و سیاسی بودن فقه، مخالف اند و کسانی که در گفتمان عرفانی تنفس می کردند نیز پوسته دین (که فقها بدان می پردازند)، را معمولا و در طول تاریخ جدی نمی گرفتند و ... خلاصه آنکه "دلیلی" برای طرح بحث از قابلیت های فقه (که مثلا در دهه هفتاد، بحث روز بود) در شرایط کنونی از سوی دکتر سروش نمی بینم و اما در یافتن "علت" برگزاری مناظره، چیز قابل توجهی به ذهنم نمی رسد.

۶. برایم واقعا سوال است کسی که از ایده "رویای رسولانه"دفاع می کند، آیا جایی برای فقه و نسبتش مثلا با اخلاق می گذارد. چون فقها در بهترین حالت استنباط و تفسیر از کتاب (به عنوان مهمترین منبع درون دینی) می کنند، حال آنکه به تعبیر سروش در آن نظریه، قران امکان تفسیر ندارد و بلکه چون از سنخ رویاست، "تعبیر" می خواهد و اصلا تعبیر رویا، کار فقها نیست. بنا به همان ایده حتی دکتر سروش نمی تواند به ظاهر آیاتی که در مناظره استناد جست (لا تسئلوا عن اشیاء ...)، تمسک کند. بلکه باید اهالی تاویل باید ببینند مقصود اصلی آیه چه بوده است و ...

۷. چون به نظرم نفس مناظره خوب است، بد نیست پیشنهادی هم داشته باشم. فکر می کنم این بحث در روال فعلی اگر تا صد جلسه هم استمرار یابد، ختم نمی شود و با مسامحه به تعبیر کانت می توان گفت، "جدلی‌الطرفین" است. اما راهی دارد که طرفین زودتر به مقصود برسند و آن بحث بر روی یک مصداق مشخص باشد. مثلا قابلیت فقه در حل مسایل بانکی ایران (بانکداری اسلامی) در بالای ۴۰ سال اخیر. واقعا چرا در جمهوری اسلامی بانکها نسبت به همین نهادها در غرب، چندین برابر سود می دهند و سود می گیرند؟ ریشه های ابن ناکارآمدی و بلکه فساد چیست؟ آیا بخشی از دلایل فقه گریزی جامعه، همین ناتوانی ها فقه و فقها نیست؟

#مناظره #سروش #فقه

@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Nov, 06:52


🔷 به بهانه راه‌اندازی کلینیک ترک حجاب!

✍️ دکتر علی‌اکبر ارجمندنیا

روند مواجهه با چالش ها در دنیای روان شناسی امروز سلامت محور و مثبت نگر است به گونه ای که حتی برای اختلالات شدید روانی هم نامهای مثبت در نظر می گیرند و بنا را بر مثبت نگری و پرهیز از منزوی سازی افراد می گذارند چرا که نمی خواهند آدمهای ولو مشکل دار از حقوق طبیعی خود محروم شوند. ولی ما اصرار داریم انسانهای سالم را بیمار تلقی کنیم و بعد هم می پرسیم چرا بچه های ما با همراه نیستند.

علم روان شناسی ایجاد شده برای پاسخ به چنین چالشها و نیازهایی. روان شناسی امروز تلاش دارد تا انسان گرا و مثبت نگر باقی بماند. استفاده از اصطلاح کلینیک و آن هم کلینیک ترک ... نه تنها با رویکردهای علمی سازگاری ندارد بلکه بیش از گذشته نوجوانان و جوانان را از موضوع دور می سازد.

در جلسات مشاوره به عنوان یک روان شناس کودک و نوجوان بارها با خانواده های متدین و مذهبی مواجه بوده ام که صرفا به خاطر شیوه های نامناسب تربیت دینی به چالش های بسیار جدی برخورد کرده اند.

و زمانی به ما مراجعه می کنند که کار از کار گذشته.

خطای مشترک در غالب این خانواده ها. تاکید بر قسمت خشن تبعات انجام ندادن فرایض، عدم وجود انعطاف، نادان پنداری فرزند و آگاه پنداری خود، بی توجهی به درک و قدرت استدلال فرزندان بوده و هست.

@dr_arjmandnia
#کلینیک_ترک_حجاب #کلینیک_ترک_بی‌حجابی
@akhalaj

فراسوی سیاست

13 Nov, 05:00


🔲⭕️مشترک مورد نظر در دسترس نمی‌باشد!

✍️دکتر محمدرضا (میثم) سعیدی

در دانش مدیریت بین‌المللی مفهومی وجود دارد که به هزینه ها و محدودیت‌های خارج از شبکه بودن اشاره دارد. محدودیت‌ها و هزینه‌هایی که شرکت‌ها هنگام ورود به بازار یا شبکه‌ای جدید، به دلیل نداشتن جایگاه و پایگاه در شبکه‌های کسب‌وکار با آن‌ها مواجه اند. به این مفهوم Liability of Outsidership (LOO) می گویند. این مفهوم به موانع زیر برای بیرونی ها/بیگانه ها/تازه واردها اشاره می کند:
◻️فقدان دسترسی به منابع محلی و ملی
◻️عدم آشنایی با فرهنگ و بازار
◻️عدم تسلط به قوانین و مقررات بازار هدف
◻️نبود ارتباطات با ذینفعان و شرکای کلیدی

در هر بازاری، شرکتی که به‌عنوان "بیرونی/بیگانه" تلقی شود، با محدودیت‌های بیشتری روبروست و دستیابی به مزایا و منابع اصلی شبکه برایش دشوار می‌شود. زمانی که شرکت‌ها در شبکه کسب‌وکار حضور فعال دارند، از مزایای گسترده‌ای مانند دانش، مهارت، فناوری، فرصت‌های رشد و نوآوری، توانایی‌ها یا قابلیت های سازمانی، اطلاعات مربوط به مقررات، و توسعه محصول برخوردار می‌شوند. این شبکه، مجموعه‌ای از مشتریان، تأمین‌کنندگان، نهادهای مالی، موسسات علمی، فناوری و بسیاری از بازیگران دیگر را شامل می‌شود که همه نقش مهمی در موفقیت کسب‌وکارها دارند. بنابراین، دستیابی به موقعیت استراتژیک در این شبکه‌ها به معنای بهره‌برداری از ارزش‌های پیدا و پنهان نهفته در روابط بین بازیگران شبکه است.

این چالش‌ها برای شرکت‌ها در سراسر جهان وجود دارند، اما برای شرکت‌های ایرانی به دلیل وجود عامل تحریم، شرایط پیچیده‌تر است. تحریم‌ها سبب محدودیت شدید در ارتباطات با تأمین‌کنندگان، اعتباردهندگان، مشتریان، قانون‌گذاران، تنظیم‌گران و سایر ذینفعان در بازارهای بین‌المللی می‌شود و مانع از تعاملات عادی شرکت‌ها با شبکه جهانی می‌گردد. این وضعیت، هزینه‌های مبادلاتی را به‌شدت افزایش داده و ریسک فعالیت‌های اقتصادی را دوچندان می‌کند.

در دنیای امروز، حجم تولید ناخالص جهانی به بیش از ۱۰۰ تریلیون دلار رسیده است. این عدد صرفاً بیانگر ارزش مالی نیست، بلکه بیانگر جریان آزاد فناوری، سرمایه‌ و ایده در سطح بین‌المللی‌است که از هر کشوری رد بشود منجر به یادگیری، حل مسئله معطوف به توسعه و ارتقای کیفیت زندگی می‌شود. چقدر از این گردش مالی جهانی از ایران رد و ته‌نشین می شود؟

غیبت شرکت های ایرانی از شبکه های جهانی و در دسترس نبودن ایران در تبادلات جهانی به سه نتیجه بسیار ناخوشایند منتهی می شود:
◻️عدم دسترسی به بازارها، ایده ها، سرمایه های جهانی
◻️از بین رفتن تدریجی دانش و مهارت‌های تبادلاتی و تولیدی
◻️استهلاک قابلیت‌های حل مسائل سطح بالا و به‌تدریج موجب عقب‌ماندگی، کهنگی و در نهایت قفل شدگی در چرخه توسعه‌نیافتگی.

فقط میزان تعاملات بانکی ما را با دوبی مقایسه کنید: ۲۸ بانک بین المللی جهان تراز مانند سیتی بانک، دویچ بانک، کردیت سوئیس در دوبی فعالیت می کنند در ایران چند بانک بین المللی فعالند و به واسطه آن ها با جریانات مالی و پولی و سرمایه ای جهان در ارتباطیم؟

☑️⭕️تجویز راهبردی:
غیبت ما در شبکه کسب و کارهای جهانی بسیار خسارت‌بار است و این خسارت باید هم کمی و هم کیفی برآورد دقیق شود. راه‌حل اصلی و بنیادین در وهله اول، فهم ابعاد، آثار و تبعات خارج شبکه قرار گرفتن است. اگر این خسارت به درستی فهمیده شود هیچ سیاست‌مدار وطن دوستی لحظه ای برای حل آن درنگ نخواهد کرد.

این مساله پاسخی بسیار ساده اما نه آسان دارد. پاسخ به ظاهر ساده اما در اجرا بسیار پیچیده است. این کار سیاست مداران است که صحنه بازی را عوض کنند و برای رسیدن به آن همه باید با هم توافق کنیم. به همین دلیل امروز هیچ وفاقی مهمتر از فهم، درک و حل این موضوع در کشور وجود ندارد. وفاق ملی روی رفع موانع پیوستن به شبکه کسب و کارهای جهانی و این کار همه گروهای فکری و سیاسی در کشور است. بازنگری و گسترش روابط بین‌المللی می‌تواند محدودیت‌های خارج از شبکه را کاهش داده و به شرکت‌های ایرانی امکان حضور در شبکه‌های جهانی و بهره‌برداری از فرصت‌های نوآوری و رشد را فراهم آورد. حقیقتا بخشی از قدرت ملی را در بین المللی شدن شرکت های ایرانی و حضور موثر و پایدار در شبکه کسب و کارهای جهانی است.

چنین باد.

@I_D_Network
#ارتباطات_بین‌المللی
@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Nov, 04:50


🔹 کلینیک حجاب و جدال استالین و هیتلر!

✍️ صلاح‌الدین خدیو

در روزی که نتانیاهو به زبان فارسی فریاد زن، زندگی، آزادی سر داد، یک کلینیک ترک بی حجابی در تهران راه اندازی شد. در ایامی که کمبود برق و بنزین و تورم لگام گسیخته گریبان مردم را گرفته و خبرهای محیر العقول دربارەی فساد روان جمعی را می آزارد، این خبر مانند باریدن برف در چلەی تابستان بود.

برای عموم مردم که از مشکلات اقتصادی و دشواری های زندگی روزمره به ستوه آمدەاند، پوشش زنان در حدود متعارف آن و به طریق اولی سیاسی کردن آن مسالەای فرعی است. اما برای اقلیتی که از مواهب رانت و امتیازات عدیدەی شغلی و منزلتی برخوردارند، " خوشایند کردن فضاهای عمومی " و آن را مطابق میل خود در آوردن احتمالا یک دغدغەی اصیل و درجه اول محسوب می شود.

واپسین وسوسەی این طیف تندرو سیاسی که پایگاه اجتماعی اندکی در میان بدنەی محافظه کار جامعه و اصولگرایان سنتی دارد، مواجهەی استالینیستی با مسالەی حجاب است.

از نظر استالین هرگونه دگراندیشی و مخالفت با سیاست و فرهنگ رسمی که توسط آپارتچی های حزبی تدوین و بیان می شد، نه تنها ناهنجاری بلکه بیماری بود. مرتکبان آن به اردوگاه های کار اجباری موسوم به گولاگ در سرزمین های دوردست شوروی فرستاده می شدند و سالها و گاه تا جان سپردن، روزگار را به بیگاری می گذراندند.

نواستالینی های بعدی با تغییر زمانه ناچار شدند اردوگاه های کار اجباری را برچینند و آسایشگاه های روانی را جایشان قرار دهند. در رهیافت جدید، مخالفان سیاسی روان های نژند و بیمار تصور می شدند که محتاج بازپروری و اصلاحند.

اکنون هم در چین و روسیه از الگوهای فوق پیروی می شود. در چین تحت عنوان فریبندەی "جنگ خلقی علیه ترور" میلیون ها مسلمان ایغور جهت شست و شوی مغری در اردوگاه های کار اجباری قرار گرفته اند.در روسیەی پوتین هم، آسایشگاه ها و بیمارستان های روانی بازگشته و از روان پزشکی و روان شناسی برای مقابله با منتقدان و دگراندیشان بهره برده می شود.

ظاهرا بازگشت روح گولاگ به روسیه، دل و جان پایداری چی های وطنی را ربوده است! به این الگوپذیری باید متغیری بنام فساد را نیز افزود. در هر دو مدل چبنی و روسی به عنوان حکومت های پساایدئولوژیک، منافع مشخص نخبگان حاکم جای آرمان هایی نظیر پرولتاریا و انقلاب جهانی را گرفته است.

اینجا هم نباید از اهمیت این متغیر غافل شد. هم اکنون کلینیک ها و کمپ های ترک اعتیاد که غالبا توسط بخش خصوصی اداره می شوند، گردش مالی قابل توجه و بازدهی قابل قبول دارند، کلینیک های ترک بی حجابی چگونه اند؟ یحتمل توسط بخش "خصولتی" اداره و با پروژه گیری و بودجه ستانی، خوانی از رانت و منفعت را به روی گردانندگانشان می گشایند.

صحبت استالین به میان آمد، حیف است به هیتلر هم نپردازیم. نتانیاهو هیتلر روزگار ما که هزاران زن و کودک غزه را کشته، در پیام امروز خود نوید آزادی به مردم و زنان ایران داد! درست مانند آدولف هیتلر که به اتحاد شوروی حمله کرد تا به زعم خود توطئەی یهودی ساختەی بلشویسم را نابود و شر آن را از سر جهان کم کند.

پیام آزادی نتانیاهو و کلینیک ترک بی حجابی پایداری‌چی‌ها، یادآور نبرد هیتلر و استالین در اثنای جنگ دوم جهانی است!

@sharname1

#کلینیک_حجاب #استالین #هیتلر

@akhalaji

فراسوی سیاست

13 Nov, 04:21


🔷 فقر و فلاکت و افلاس ناکارآمد کمونیستی!

✍️ بیژن اشتری

همیشه عجیب‌‌ترین قوانین و مقررات را می‌توان در کشورهایی دید که دیکتاتورها بر آنها حکم می‌رانند. یک نمونه‌اش رومانی.در کشوری که زمانی انبار غله اروپا نام گرفته بود چائوشسکو، دیکتاتور کمونیست ، کاری کرد که همه چیز سهمیه‌بندی شود. اول گوشت و سپس نان و آرد و تخم مرغ و هر چیز دیگر سهمیه بندی شد. مردم روزی چهار تا دوازده ساعت در روز را صرف ایستادن در صف‌ها می‌کردند. هر صف برای خودش یک "کمیته صف" داشت و هر کمیته یک رئیس .کمبود برق و بنزین هم در دهه هشتاد بیداد می‌کرد. در فروشگاه‌ها تنها لامپ قابل خرید لامپ چهل وات بود. دولت دستور داده بود که هر اتاق فقط مجاز به استفاده از یک لامپ چهل وات است. جوخه های برق اداره پلیس هر از گاه به خانه های مردم حمله می‌کردند تا مطمئن شوند قانون"هر اتاق فقط یک لامپ چهل وات "رعایت شده یا نه.متخلفان جریمه یا بازداشت می‌شدند. مجتمع های مسکونی مجاز به استفاده از سیستم حرارت مرکزی نبودند و فقط در شنبه‌شب‌ها برای دو ساعت مجاز به استفاده از آب گرم بودند. به همبن دلیل مردم اسم شنبه‌شب‌ها را "شب حمام» گذاشته بودند .در این ساعت‌ها شهر کاملا خلوت می‌شد. مردم شب‌های زمستان با پالتو می‌خوابیدند. همه این‌ها در حالی بود که رومانی حاصلخیزترین خاک برای کشاورزی در اروپا را داشت و به خاطر دارا بودن منابع نفتی غنی‌اش مشهور بود. دولت ناکارآمد کمونیستی مردم را به فلاکت و فقر و افلاس کشانده بود. مواد غذایی مورد نیاز کشور به خارج صادر می‌شد تا ارز خارجی مورد نیاز دستگاه سرکوب و پروپاگاندا تامین شود. حکومت از همه منابع کشور برای تداوم حیات خودش بهره می‌برد و تراژدی در این بود که مردم گذشته شاد و مرفه خود را کاملا فراموش کرده بودند. حکومت‌های مستبد و ایدئولوژی ‌محور همواره این توانایی را دارند که اذهان مردم را بشویند و کاری کنند که آنها فراموش کنند زمانی چه کسانی بودند و چگونه زندگی می‌کردند .

http://axnegar.fahares.com/axnegar/50b454e884e6838761e4936ccfb06b06AgACAgQAAxkBCL-TLWcuRYGRRWiOVA7fckvIlWwbpbwcAAKktTEbTAABfVETm5gKtsgY7AEAAwIAA3kAAzYE.jpg

@bijan_ashtari

#فقر #فلاکت #افلاس #ناکارآمدی #دیکتاتوری #نظام_کمونیستی

@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Nov, 10:30


📚 معرفی کتاب

🔷 سرانجام زندگی عاشقانِ نوری که از مسکو به شرق می‌تابید

✍️ نسیم خاکسار

این کتاب با تعقیب زندگی اینان و فعالیت‌هایشان در احزاب سیاسی از پیش از انقلاب شوروی و انقلاب مشروطه تا شرکتشان در این انقلاب و کار در سازمان‌های حزبی و بعد سرنوشت تلخشان، دادنامه‌ای است در دفاع از حیثیت این «قربانیان»، آن‌هم در نظامی که در آغاز با امید به ساختن آینده‌ای کامروا برای انسان چشم جهانی را عاشقانه به خود خیره کرد و بعد از مدت کوتاهی به سیستمی از ایجاد وحشت تبدیل شد. جایی در کتاب فتادگان در گردباد در توضیح بیشتر از این سیستمِ «ایجاد وحشت» در نظام شوراها آمده است که نمی‌توان آن را فقط در سرکوب‌های استالینی خلاصه کرد. زیرا دیدگاه مورخان مختلف در این باره متفاوت است و«بسیاری نقطه‌ی شروع سرکوب‌ها را درست پس از اکتبر ۱۹۱۷ می‌دانند که قربانیان دیگر فقط به کارمندان حکومت تزاری، ژاندارم‌ها، مأموران پلیس، ملاکان، کشیشان، کارخانه‌داران و کلاً به هرکسی که پیوندی با نظام تزاری پیشین داشت محدود نماند، بلکه مخالفان سیاسی فعال بلشویک‌ها یا کسانی را که صرفاً سرِ همراهی با سیاست کمونیسم را نداشتند نیز در برگرفت. پس از پایان انقلاب، سرکوب‌های سیاسی در روسیه شوروی و از سال ۱۹۲۲ به بعد در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نیز ادامه یافت».

تورج اتابکی و لانا راوندی فدایی در کار پژوهشی‌شان درباره‌ی زندگی و سرانجام این قربانیان، به پرونده‌ی شمار زیادی از رهبران حزب کمونیست ایران و دیگر انقلابی‌های ایرانی رسیدند که در سال‌های ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۱ در میدانی در حاشیه‌ی مسکو به نام کمونارکا تیرباران شده بودند. نویسندگان با کسب اجازه از شهرداری مسکو و کلیسای ارتدوکس که سرپرستی باغ کمونارکا را عهده‌دار هستند، لوح یادبودی برای قربانیان ایرانیِ خفته در این باغ در این میدان نصب کردند. لوح یادبودی که بر آن نوشته شده: «نامشان بر دل این خاک جاودانه نشسته است. به یاد هزاران ایرانیِ تیرباران شده در جنایات دولتی سال‌های ۱۹۳۰شوروی.»

وقتی این کتاب را می‌خواندم به سال‌های دهه‌ی چهل خودمان فکر می‌کردم، به وقتی که هنوز حرفی از این پاک‌سازی‌ها به این صورت نبود، اما کتاب‌هایی منتشر می‌شد که سعی داشت بر حقایقی که در سرزمین پشتِ پرده‌ی آهنین می‌گذشت پرتوی بیفکند. وقتی بازگشت از شوروی اثر آندره ژید نوشته شد گفتند کار دولت‌های نظام سرمایه‌داری است که در دیدگاه مبارزان سوسیالیستی تردید ایجاد کند. وقتی کتاب خدای از دست رفته به کوشش تعدادی از  نویسندگان و روشنفکران که سال‌هایی را در راه تحقق آرمان‌های سوسیالیستی تلاش کرده و به بن‌بست رسیده بودند، درآمد، همان حرف را زدند. خاطرات تروتسکی که درآمد، باز هم همان حرف و نظر تکرار شد. یادداشت‌های مجمع‌الجزایر گولاک از سولژنیتسین را می‌خواندیم و خیلی زود فراموش می‌کردیم. نسل ما در طول سال‌هایی خوش داشت به کتاب‌هایی مثل جنگ شکر در کوبای ژان پل سارتر و شعرهای ناظم حکمت فکر کند و به رنج‌هایی که مردم شوروی در جنگ جهانی دوم علیه فاشیسم جهانی برده بودند و رشادت‌هایی که از خود نشان داده بودند و به جهانی (به نقل از اوکتاویو پاز شاعر مکزیکی) که بیشتر تجلی رؤیاهای ما از سوسیالیسم بود. حالا برگ برگ مستند این کتاب برابر ماست. می‌توان با خودفریبی باز چشم بست و نادیده گرفت. می‌توان به نفی کلیت سوسیالیسم برخاست که هنوز هم از امیدهای توده‌های تحت ستم در آینده است و می‌توان از این حقایق آموخت و درس گرفت.

منبع : نشر آسو

https://www.aasoo.org/fa/books/4977

#فرهیختگان #کتاب #معرفی_کتاب #شوروی #فتادگان_در_گردباد #سرگذشت_قربانیان_ایرانی #سرنوشت_قربانیان_ایرانی #سرکوب‌های_فراگیر_استالینی #تورج_اتابکی

@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Nov, 09:04


🔷 بداقبال و بداقبال‌تر!

👈 محمدجواد روح

▪️بخش دوم و پایانی

✍️ اما چرا و چگونه روحانی شرایط آغازبه‌کار پزشکیان را از دوران خود دشوارتر می‌یابد؟

✍️ در سطح داخلی، احتمالا اینکه احمدی‌نژاد هر میراثی برای روحانی به جا گذاشت؛ دست‌کم این ویژگی را داشت که در دو سال آخر دولت‌اش در نزد بلوک قدرت به مهره‌ای سوخته و "سرحلقه انحراف" فرو کاسته بود. ازاین‌رو، زبان روحانی و حتی دیگر نامزدهای انتخابات ۱۳۹۲ در نقد و نفی وضع موجود باز بود و او پس از تشکیل دولت خود هم، می‌توانست آنچه واقعا به ارث برده، اعلام کند و دست‌کم تا دو سال نخست بخش مهمی از کمبودها و چالش‌ها را به آنچه از دولت قبل به او رسیده، ارجاع دهد که در بسیاری از موارد هم برای مخاطب جای پذیرش داشت.

✍️ نطق‌های صریح روحانی چه در زمان انتخابات و چه در مقام ریاست‌جمهوری علیه احمدی‌نژاد و حامیان او، عملا یکی از موتورهای محرکه دولت دوازدهم بود که به تقویت انسجام و تشجیع حامیان او کمک می‌کرد و درعین‌حال، توجیه لازم برای دعوت به صبر و کاهش سطح انتظارات جامعه را در اختیار دولت قرار می‌داد.

✍️ این درحالی است که #مسعود_پزشکیان دولتی را به ارث برده که ازیک‌سو، هیچ‌گاه عملکرد و مواضع آن به صورت علنی از سوی بلوک اصلی قدرت مورد نقد و رد قرار نگرفت و ازسوی دیگر، شکل درگذشت رئیس آن، کلیت دولت را در هاله‌ای قدسی قرار داده است که زیر سوال بردن عملکرد آن از سوی مقامات دولت جدید با هجمه گسترده تبلیغاتی و حتی برخورد و فشار سیاسی همراه می‌شود.

✍️ چنان که در هفته‌های اخیر، موضوعاتی عینی همچون #سامانه_آرد_و_نان ، میزان #مسکن ساخته‌شده و مهمتر از همه، وضعیت مخازن #سوخت خودروها و نیروگاه‌ها در زمان تحویل دولت، از موضوعی فنی و آماری به سطح "تخریب دستاوردهای رئیس‌جمهور شهید" ارتقا می‌یابد.

✍️ چنین است که دست‌های پزشکیان و دولتمردان او در سال۱۴۰۳ برخلاف روحانی در سال ۱۳۹۲ حتی برای بیان و گزارش وضعیت آنچه از دولت قبل تحویل گرفته، بسته است؛ چه رسد که بخواهد عملکرد دولت قبل و وزرا و مسئولان آن را زیر سوال ببرد و برخی که به قول سیدابراهیم #رئیسی "ترک فعل" کرده‌اند، برای بررسی پرونده و تخلفات و کم‌کاری‌هایشان به دستگاه قضا معرفی کند.

✍️ اما این، تنها دشواری پزشکیان ۱۴۰۳ در قیاس با روحانی ۱۳۹۲ نیست. او اگر در داخل با محدودیت نقد دولت قبل و میراث آن مواجه است؛ در سطح خارج خود را با ستیزه‌جویی نامحدود درگیر می‌بیند.

✍️ این نیروی ستیزه‌جو، #نتانیاهو و متحدان جنگ‌طلب و راست رادیکال حاکم بر اسرائیل است که به‌نوعی، فضای پس از هفتم‌اکتبر را فرصت و امکانی برای بقا و تثبیت خود در قدرت و فراتر از آن، تحقق رویاهای بزرگ آخرالزمانی‌اش می‌بیند و می‌کوشد میان آن با ایده "خاورمیانه جدید" آمریکا نیز پیوند برقرار سازد.

✍️ این درحالی است که روحانی در سال ۱۳۹۲ نه با ستیزه‌جویی چون نتانیاهو که با سیاستمدار مداراجویی چون #باراک_اوباما مواجه بود و مهمتر اینکه، برای حل مسئله تحریم حداکثر باید تابوی مذاکره با آمریکا را می‌شکست که حداکثر در ادبیات انقلابی "شیطان بزرگ" بود و نه چون اسرائیل که موجودیت آن، نامشروع خوانده می‌شود و نابودی آن در میان شعارها و آرمان‌های اصلی جای دارد.

✍️ چنین است که در سطح خارجی، پزشکیان با چالشی بسیار پیچیده‌تر از روحانی در ابتدای کار خود مواجه است. این پیچیدگی چنان است که در شرایط کنونی، انتخاب #ترامپ که مهمترین تهدید دولت روحانی بود که آن را زمین زد؛ به فرصت و امکانی برای کاهش تهدید اسرائیل و کمرنگ کردن خطر جنگ تبدیل شده است.

✍️ گویی، ترامپ این‌بار نقش آن افعی جهنم را بازی می‌کند که آدمی از هراس مارهایی سمی‌تر و سهمگین‌تر به او پناه می‌برد.

✍️ باید دید پزشکیان می‌تواند با راهبرد وفاق خود، کلیت ساختار سیاسی را برای اتخاذ چنین سیاستی همراه کند؟ اگر چنین شود؛ او حتی کاری بزرگ‌تر از روحانی در سا ل۱۳۹۲ انجام داده است.

✍️ این‌بار ایران نه از سایه جنگ که از کام جنگ باید خارج شود ...

@javadrooh

#اقبال #بداقبال #بداقبال‌تر #دولت_پزشکیان

@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Nov, 09:04


🔷 بداقبال و بداقبال‌تر!

👈 محمدجواد روح

▪️بخش نخست

✍️ شاید هیچ‌کس همچون حسن روحانی، معنای عبارت "دونالد ترامپ" را نداند. رئیس‌جمهوری غیرمترقبه که در طلایی‌ترین روزهای ریاست‌جمهوری حسن روحانی ناگهان در آمریکا ظهور کرد و هرچه او کشته بود، بر باد داد.

✍️ خروج از برجام در اردیبهشت ۱۳۹۷ بلایی بود که ترامپ بر سر روحانی نازل کرد و کلید او را که تازه دو سه سالی بود سخت‌ترین قفل سیاست خارجی ایران را گشوده بود و بندهای تحریم را تا حد زیادی زدوده بود؛ از کار انداخت.

✍️ توافق هسته‌ای همچون گوساله‌ای بود که دل صاحبش را کباب کرد تا گاو شود و چون‌ به وقت شیردهی رسید، مخالفان داخلی سطل را وارون کردند و ترامپ هم آن را گلو برید و سرنگون کرد.

✍️ روحانی و یارانش شاید آن‌همه بداقبالی که سرنوشت برای‌شان رقم زده بود، باور نداشتند. خصوصا که تازه داشتند از زیر بلای ترامپ کمر راست می‌کردند که سیلاب‌های سراسری ۱۳۹۸ و پس از آن، بلایی سهمگین‌تر چون کرونا فرارسید.

✍️ [کرونا] بلایی [بود] که هرچه مرگ و درد و اشک با خود داشت؛ دست‌کم یک خیر را برای روحانی و ایران و ایرانیان به همراه آورد: مانع تداوم ریاست‌جمهوری ترامپ شد. او را در پاییز ۲۰۲۰ (۱۳۹۹) سرنگون کرد.

✍️ هرچند همزمانی پایان دولت ترامپ با آخرین ماه‌های دولت روحانی و موقعیت شکننده او که عملا در ستیز با بلوک اصلی قدرت قرار گرفته بود و نیز پس از حوادث دی‌ماه ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ پشتوانه اجتماعی‌اش هم از بین رفته بود، عملا امکان و فرصتی برای بازگرداندن آب برجام به جوی در اختیار روحانی نگذاشت.

✍️ چنین بود که روحانی هنوز و با گذشت بیش از سه‌سال از پایان دولت‌اش، به‌نوعی خود را بداقبال‌ترین رئیس‌جمهور ایران می‌داند که اسیر دوگانه ترامپ/ کرونا شد.

✍️ بااین‌حال، او حالا که ۱۰۰ روز از آغازبه‌کار رئیس‌جمهور پزشکیان می‌گذرد، احساس می‌کند یکی بدشانس‌تر از او هم وجود دارد.

✍️ #مسعود_پزشکیان از روز تحلیف‌اش حتی یک شب آرام نداشته است. شب نخست با ترور #اسماعیل_هنیه رهبر حماس، گذشت و از فردای آن، ایران وارد بی‌سابقه‌ترین سطح تنش خارجی پس از جنگ ایران و عراق شد.

✍️ چنین بود که صد روز نخست دولت پزشکیان را باید روزها و شب‌های خوف‌ورجا دانست. شب‌هایی که چشم‌ها نخوابید تا دریابد خبری از حمله طرفین می‌شود یا نه. و روزهایی که عملا همه فعالیت‌های کشور معلق مانده بود و منتظر مشخص شدن روند و سمت‌وسوی تحولات. یک پرسش مگو در همه اذهان می‌خلید: جنگ شد؟

✍️ این وضعیتی است که پزشکیان در آن گرفتار آمده است. وضعیتی چنان معلق و بلاتکلیف که شاید برای آن، بازگشت #ترامپ نه یک بلا که نوری در انتهای تونل بنماید.

✍️ در واقع، کار پزشکیان و دولت او چنان بر لبه تیغ و در میانه جنگ و صلح گرفتار آمده که برای آن، یکطرفه شدن ماجرا اولویت است و طبیعی و بدیهی است که خواست پزشکیان و حامیان او و نیز بخش مهمی از ساختار سیاسی، کاهش تنش و نرفتن به سوی جنگ است.

✍️ اما حتی اگر تصمیم ایران در مواجهه با آمریکا و اسرائیل همچنان مبتنی بر راهبرد اعلامی "نه جنگ، نه مذاکره" باشد؛ در مقابل، نتانیاهویی قرار دارد که بقای خود را در گروی گستردن جنگ و چنان که خود می‌گوید، "زدن سر اختاپوس" می‌داند. راست رادیکال اسرائیل دچار این تصور است که پس از #حماس و #حزب‌الله فرصت و بهانه لازم برای تعیین تکلیف ایران را هم به دست آورده است.

✍️ البته، جنگ با ایران قابل‌مقایسه با دیگر حملات و نبردهای #اسرائیل نیست. ولی حتی اگر جنگی هم در نگیرد و وضعیت صرفا بر لبه تنش باقی بماند، باز هم تداوم شرایط "نه جنگ، نه صلح" اداره کشور را دچار چالش جدی می‌کند و دولت را از پیشبرد برنامه‌های توسعه‌ای و اصلاحی خود و حتی رفع مسائل روزمره بازمی‌دارد.

✍️ آن‌هم دولتی که برخلاف ادعای کیهان، نه اسبی زین‌شده از دولت قبل به ارث برده؛ بلکه با شرایطی مواجه است که روحانی آن را از زمان آغازبه‌کار خود در سال ۱۳۹۲ سخت‌تر می‌داند‌.

✍️ زمانی که روحانی دولتی را از #محمود_احمدی‌نژاد تحویل گرفته بود که با تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل در خارج و بالاترین سطح نزاع بین نخبگان سیاسی پس از انتخابات ۱۳۸۸ در داخل درگیر بود.

✍️ بااین‌حال، روحانی آن شرایط را به دشواری موقعیت کنونی پزشکیان و دولت چهاردهم نمی‌داند؛ سخنی که از سوی او، به‌عنوان عالی‌ترین مقام دولت در سال ۱۳۹۲ که با گوشت و پوست‌اش میراث احمدی‌نژاد را درک کرده، قابل‌تامل و شنیدنی است.

🔅ادامه یادداشت را در پست بعد بخوانید👇

@javadrooh

#اقبال #بداقبال #بداقبال‌تر #دولت_پزشکیان

@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Nov, 06:31


🔷نادولت، نامتعادل!

🔹شورای سردبیری:

- در یکی از الف‌های پیشین جامعه‌نو باعنوان «عبور از معضل جانشینی» برای رساندن مقصود مجبورشدیم تعریفی علمی از کلمه‌ی دولت (state) بیاوریم و کیفیات آن را برشماریم. امروز می‌خواهیم در اثبات اینکه جمهوری‌اسلامی ایران یک دولت نیست و کیفیات تبدیل‌شدن به دولت را نیز از دست داده است درمورد کیفیت «حساسیت نسبت به محیط پیرامون و تنظیم روابط خارجی به‌واسطه‌ی دو بازوی دیپلماسی (تجارت) و رویارویی (جنگ)» مشروح‌تر حرف بزنیم.

- عنصر بنیادین این‌کیفیت در یک‌دولت «تعادل ماهوی» است. داشتن تعادل ماهوی یعنی یک‌موجودیت مستقل در طول زمان و با تغییر شرایط پیرامون موقعیت تعادل ایستای خود را تابع تحول نمی‌کند بلکه کیفیاتی دارد که در واکنش به محیط با استفاده از آن‌کیفیات درونی تعادل مطلوبش را حفظ‌می‌کند.

- جمهوری اسلامی از این‌جنبه یکی‌از نامتعادل‌ترین حکومت‌های دنیا است: دولت نیست و به‌سمت دولت‌شدن هم نمی‌رود. می‌توان تعداد زیادی فقدان‌تعادل و نامتوازن‌بودن در دل آن سراغ‌کرد که از فقدان تعادل ماهوی در کلیت وجودش ناشی‌می‌شوند. همه‌ی این‌فقدان‌تعادل‌ها حاصل ته‌نشین‌شدن توهمات ایدئولوژیک حکومت است و فقدان عقل متعارف نیز در عمیق‌شدن آن‌ها موثر است.

- به‌واقع توانایی شیفت بین آن‌چه دیروز وجود داشت و آن‌چه امروز عقل حکم‌می‌کند در حاکمیت جمهوری‌اسلامی غایب است؛ مگر به‌زور! فقدان‌تعادل در ماهیت و پس ذهنیت و رفتارش رسوب یک‌انباشت 45ساله است و یک‌پای نظام را برای دولت‌شدن قطع‌کرده‌است. درعمل حفظ دشمنی ابدی با ایالات‌متحد و اسرائیل، ناچیزشمردن هرخسارت اقتصادی عظیمی در پیشگاه دعاوی عقیدتی و پذیرفتن هرزیان و شکست استراتزیکی به‌قیمت حفظ ظاهر حکومتْ نتایج گریزناپذیر سیستمی است که در مسیر دولت‌شدن پیش‌نمی‌رود.

- درگیری با ایالات‌متحد با ورود آقای‌ترامپ به سمت پایان نمی‌رود؛ درگیری ما با اسرائیل ادامه‌می‌یابد (به‌اصطلاح: «جواب حمله‌ی اخیر را می‌دهیم»)؛ روابطمان با روسیه نامتعارف‌تر خواهدشد؛ مسئولیت‌ناپذیری نظام دربرابر مردم و مشکلات فزاینده‌ی آن‌ها افزایش بیشتری خواهدیافت و رئیس‌جمهوری کنونی در این‌مسیر نابود خواهدشد.
این آخری هزینه‌ی کوچک ما خواهدبود. همان‌طور که در الف پیشین باعنوان «در دل جنگ!» گفته‌ایم بدون شروع جنگْ جنگ‌زده شده‌ایم!

▪️متن کامل را در instant view و با کلیک روی اینجا بخوانید.

@jameeno
#دولت #نادولت #نامتعادل #تعادل #توازن #تعادل_ماهوی
@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Nov, 05:30


🔷 فراسوی جهان دوقطبی!

✍️ داریوش محمدپور

یکی از مهم‌ترین تجربه‌هایی که هر انسانی می‌تواند داشته باشد این است که جهان را از بیش از یک افق بنگرد. درست مثل آموختن بیش از یک زبان است. هر چه افق اندیشه و زبان آدمی گسترده‌تر و فراخ‌تر باشد، جهان‌اش پربارتر و شناخت‌اش سنجیده‌تر می‌شود. این نکته درباره‌ی سیاست هم صادق است. دانستن چیزهایی درباره‌ی سیاست یک کشور یا منطقه‌ی خاص در عالم، خوب است ولی کافی نیست. وقتی سیاست و اجتماع را بتوانیم از منظرهای مختلفی بنگریم، هم از رویکردهای جزم‌اندیشانه و سطحی فاصله می‌گیریم و هم کمتر به سوی استیصال و خشم می‌رویم.
انتخاب دوباره‌ی ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا در نگاه نخست اتفاق ناخوشایندی است. برای بسیاری از آدم‌ها پیامدهایی ناگوار در داخل آمریکا و خارج آمریکا (به خاطر سیاست خارجی همیشگی آمریکا) خواهد داشت. اولین درسی که می‌توان از انتخاب دوباره‌ی ترامپ یادآور شد این است: تصمیم سیاسی در موقعیت استیصال، برآمده از سرخوردگی و خشم، مخرب و ویرانگر است. این درس تازه نیست. هزاران بار در تاریخ بشر تکرار شده است. ولی آدمیان به سادگی این درس را فراموش می‌کنند. این نکته درباره‌ی آمریکا صادق است. درباره‌ی هر جای دیگری در عالم از جمله ایران هم صادق است. این اتفاق‌ها را در آمریکا و ایران دیده‌ایم. در کشورهای خاورمیانه دیده‌ایم. در اروپا هم دیده‌ایم و به احتمال بسیار قوی باز هم خواهیم دید تا زمانی که بشر بیاموزد اشتباهات پیشین‌اش را مدام تکرار نکند.
یکی از علل مهم انتخاب دوباره‌ی ترامپ – درست مانند انتخاب اول او – حس استیصال و سرخوردگی رأی‌دهنده (یا رأی‌ندهنده‌) در آمریکا از سیاست‌های رقبای او – یا در واقع قدرت مسلط – بوده است. این دقیقاً همان وضعی است که در ایران حکمفرماست. این انتخاب «بد از بدتر» نیست؛ این شیرجه رفتن به سوی تباهی و تاریکی است آن هم به خاطر غلبه‌ی فضای خاکستری و تلخی که آدمیان در آن دست و پا می‌زنند. کسانی که امروز از انتخاب ترامپ ناخرسندند، شاید امروز بهتر وضع ایران را در چهار دهه‌ی گذشته بفهمند. به طور خاص‌تر، شاید بهتر بفهمند که آمدن احمدی‌نژاد، رییسی و جلیلی (یا در واقع بی‌تفاوتی در برابر به قدرت رسیدن آن‌ها و قهر و روی‌گردانی از تصمیم خردمندانه) چه اندازه راه نسل‌های آینده‌ی ایرانیان و جامعه‌ی مدنی را دشوارتر کرده است.

نکته‌ی دیگری که گاهی از واکنش ایرانیان خارج از کشور – به ويژه در آمریکای شمالی – می‌بینم این است: ایران – ایران تاریخی و واقعی – بیش از هر چیزی خاطره‌ای است دلپذیر یا آرزویی ناکام. ایران آرزویی است که سال‌های سال پیش از آن دل بریده‌اند ولی این دل کندن آسان نبوده است. اما این ایران هم‌چنان خاطره است و آرزو. این ایران را فقط در افق و تراز همان خاطره‌ی موقت در پستوی ذهن و ضمیرشان می‌بینند. درست بر خلاف محل سکونت روزمره‌شان. اگر به چشم‌اندازهای آینده‌ی آمریکا – یا بریتانیا یا کانادا – به همان اندازه که برای فرزندان و نوه‌های خودشان علاقه‌مندند، این حس را با مؤلفه‌های واقعی و زمینی‌اش – نه خیال‌اندیشانه – داشتند، وقتی پای ایران در میان می‌آمد به سوی موضع‌گیری‌های جزم‌اندیشانه و ناپخته نمی‌غلتیدند. چیزی که برای ایران و ایرانی ناگوار است، برای آمریکا و آمریکایی – و در واقع برای هر انسانی در هر جای زمین – ناگوار است. این توانایی که خودمان را بتوانیم جای انسان دیگری بگذاریم و درست در موقعیت‌های واقعی زندگی – در دایره‌ی امکان‌ها و در حیطه‌ی مقدورات عملی – تصمیمی بگیریم که به زیان خودمان و به زیان درازمدت نسل‌های آینده نباشد، کار خیلی عجیب و غریبی نیست. کافی است راه فوران این خشم انباشته را به جایی بگشاییم که برای خودمان و دیگران زیان‌بار و ویرانگر نباشد.
در انتخاب ترامپ، به رغم دشوارهای چند سال پیش رو، نکات مثبتی می‌بینم و یکی از مهم‌ترین نکات‌اش این است: برخی از ایرانیان خارج از کشور در برابر سیاست و اجتماع واقع‌بین‌تر و متواضع‌تر خواهند شد.

#بازگشت_ترامپ #فراسوی_جهان_دوقطبی

@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Nov, 04:50


🔷«برق به نرخ دموکراسی»

✍️محمدحسین غیاثی

انقلابیون ۵۷ اقتصاد را دولتی کردند. بیشتر شرکتها مصادره و دولتی شدند. دولت تولیدکننده شد. تولیدکننده‌ی برق و بنزین و نفت و فولاد و خودرو و لاستیک و بیسکویت و جوراب استارلایت و‌ معدن خاک و شیر مرغ و جان آدمیزاد. آنجا را هم که دولتی نکردند مثل گندم و‌ لبنیات زیر تیغ قیمت‌های مصوب بردند.
شرکتهای دولتی را دیده‌اید که چگونه اداره‌ می‌شوند؟ چگونه پول می‌پاشند؟ چگونه پول خرج می‌کنند؟ پرونده‌ی فولاد مبارکه را در اینترنت جست‌وجو کنید. بزرگترین سایت صنعتی-معدنی ایران است. رسوایی شرکت مس در فوتبال را بخوانید، مشت نمونه‌ی خروار است. اینها نوک قله‌ی یخ است‌.
گفتند اینها را خصوصی می‌کنیم. اما مگر در ایران بخش خصوصی وجود دارد؟ مگر فرهنگ خصوصی، منش خصوصی، اخلاق خصوصی، دیسیپلین خصوصی و آدم خصوصی به آن اندازه وجود دارد که بتواند این حجم از سرمایه و تولید را در چارچوب یک اخلاق والا، به نفع کشور و ملت جریان دهد؟ همه را نمی‌گویم اما کم نبودند کسانی که آمدند و صنایع را خریدند و غارت کردند و‌ بارشان را بستند و به ینگه دنیا رفتند. در کدام مملکت فقط به خاطر چای این‌همه اختلاس می‌شود؟
این نوع اقتصاد از کجا سردرمی‌اورد؟ این اقتصاد ریشه‌ی تولید و اخلاق را توأمان خشک می‌کند! سیستم مشغول توزیع رانت می‌شود و رانت‌خوار بعد از مدتی دیگر توانایی تولیدش را از دست می‌دهد. ضمن آنکه اخلاق جامعه را تباه می‌کند و همه در رانت‌جویی و رانت‌خواری و‌ مفت‌خوری و زندگی انگلی از یکدیگر سبقت می‌گیرند.
ریشه‌ی خاموشی برق در همینجاست.
نکته‌ی عجیب ماجرا اینجاست که ما بعد از انگلستان دوازدهمین تولیدکننده‌ی برق دنیا هستیم. بالاتر از مکزیک و عربستان و ترکیه. اما چرا در کشور ما برق به سر نمی‌رسد؟ آیا درست است که ۲۵ درصد برق تولیدی در خطوط انتقال نیرو هدر می‌رود؟ ایا باید برای تولید بیشتر، بیشتر سرمایه‌گذاری می‌کردیم؟ ایا صنایع ما دارند بیشتر از استاندارد برق مصرف می‌کنند؟ ایا ما برق را مفت و دولتی می‌فروشیم؟ ایا باید خطوط انتقال نیرو را نو می‌کردیم که نکردیم؟ چرا این‌کارها را نکرده‌ایم؟ بخاطر تحریم بوده است؟ بخاطر بی‌برنامگی دولت؟ بخاطر آدم‌های بی‌صلاحیتی که مدیر می‌شوند؟ بخاطر مفت بودن قیمت برق؟ بخاطر دولتی بودن اقتصاد؟ تازه ما در سراسر کشور خطوط انتقال گاز هم داریم. یعنی ما دو خط انتقال نیرو موازی با هم داریم‌. اما در انرژی، همیشه‌ی خدا هشتمان گروی نه‌مان است. چرا؟
مگر یک دولت متمرکز آن بالا ننشسته تا به همه نظارت کند؟ تا برای همه فکر کند؟ تا همه چیز را تولید کند؟ تا همه چیز را قیمت گذاری کند؟ تا در همه‌جا سرمایه‌گذاری کند؟ پس چرا نمی‌کند؟ نمی‌تواند؟ نمی‌خواهد؟ نمی‌گذارند؟ ندارد؟ اشتباه است؟
من بعید می‌دانم که شما در یک دموکراسی با قطعی و‌ خاموشی برق مواجه بشوید. اگر نمونه‌ای را می‌شناسید بفرمائید!

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi
#برق #برق_دموكراتيك
@akhalaji

فراسوی سیاست

12 Nov, 04:50


🔷لعنت به کسی که این‌جا آشغال بریزد!
 
🖊محمد فاضلی

شما هم احتمالاً زمین‌های خالی در شهرها را دیده‌اید که به فضای بی‌دفاع تبدیل شده‌اند و برخی آشغال‌هایشان را آن‌جا می‌ریزند. همسایه‌های این زمین خالی که از گند و کثافت آشغال‌ها به عذاب افتاده‌اند، روی دیوارهای اطراف این زمین می‌نویسند «لعنت به کسی که این‌جا آشغال بریزد» و وقتی عصبانی‌تر هستند و انتظار کارآمدی بیشتری دارند، پدر و مادر کسی را که آشغال بریزد لعنت می‌کنند.

این صحنه تکراری که احتمالاً همه دیده‌اند به چه کار تحلیل ایران گذشته و امروز می‌آید؟ توضیح می‌دهم.

کارکرد آن زمین خالی بی‌صاحب یا بی‌دفاع که در آن آشغال می‌ریزند چیست؟ کارکردش، کم کردن هزینه و زحمت کسی است که آشغال می‌ریزد. فرض کنید باید نخاله‌های ساختمانی‌‌اش را با زحمت و هزینه کرایه کامیون به جایی مناسب بیرون شهر منتقل کند، اما خیلی کم‌هزینه آن‌ها را در همان زمین تخلیه می‌کند.

همسایه‌های زمینی که در آن آشغال می‌ریزند، هزینه ناکارآمدی، کم‌کاری، تنبلی، فرصت‌طلبی و برخی دیگر از رذائل آشغال‌ریزها را می‌پردازند.

من به تجربه دریافته‌ام که در دنیای سیاست عمومی و حکمرانی ایرانی، چند زمین خالی هست که مقامات، دستگاه‌ها و سیاست‌های ناکارآمد در آن‌ها آشغال می‌ریزند. یعنی چه؟ یعنی مقامات غلط، منفعت‌طلبانه، جاهلانه و از سر تنبلی در حل مسأله تصمیماتی می‌گیرند؛ دستگاه‌ها کارهای غلط، منفعت‌طلبانه، بزدلانه و بیرون آمده از جلسات جلّاسان گردگو را انجام می‌دهند؛ و سیاست‌های نادرست و مخرب اجرا می‌شوند؛ و همه این‌ها حجم عظیمی ناکارآمدی، عواقب بد، و خروجی‌های آشغال تولید می‌کند. همه این ناکارآمدی‌ها، عواقب بد و خروجی‌های آشغال، در چند زمین بی‌دفاع و بی‌صاحب تخلیه می‌شود.

محیط‌زیست یکی از همین زمین‌های خالی است. خروجی ناکارآمدی، فقدان برنامه‌ریزی، سیاست خارجی نادرست، بوروکرات‌های ترسو، جلّاسان گردگو و همه رذائل حکمرانی بی‌کیفیت، می‌شود آشغال‌هایی که اگر آن‌ها را #آشغال_سیاستی یا #آشغال_بوروکراتیک یا #آشغال_حکمرانی بنامیم بیراه نگفته‌ایم. همه این آشغال‌ها را در زمین محیط‌‌زیست تخلیه می‌کنند. بگذارید چند مورد را مشاهده کنیم.

#سولفورزدایی (گوگردزدایی) از مازوت که تکلیف قانونی است انجام نمی‌شود؛ سوزاندن گاز در فلرها سال‌ها درمان نمی‌شود؛ مسأله نشت گاز در تأسیسات اصلاح نمی‌شود؛ سال‌ها کاری برای کاستن از میزان مصرف سوخت منازل، بنگاه‌ها و خودروها صورت نمی‌گیرد؛ مقررات ملی ساختمان به درستی اجرا نمی‌شود؛ اصلاح، بازسازی و نوسازی نیروگاه‌ها به درستی انجام نمی‌شود؛ و مدیریت مصرف انرژی هیچ وقت به صورت جدی در دستورکار قرار نمی‌گیرد.

همه این ناکارآمدی‌ها، بی‌توجهی‌ها، بی‌برنامه‌ بودن‌ و ... آشغال‌هایی هستند و آشغال‌هایی تولید می‌کنند که در زمین #محیط‌زیست تخلیه می‌شوند. محیط‌زیست است که مصرف بی‌رویه منابع طبیعی (از جمله منابع انرژی)، تخلیه آلودگی گازهای ناشی از مصرف سوخت؛ و گوگرد موجود در مازوت و سایر سوخت‌های دارای استاندارد کیفیت پایین را در خود پذیرا می‌شود. محیط‌زیست همان زمین خالی است که در آن آشغال می‌ریزند.

محیط‌زیست هم در نهایت این آشغال‌ها را به #ما_مردم برمی‌گرداند. صدها کشته ناشی از سوزاندن #مازوت، هزاران کشته آلودگی هوا، نابودی آبخوان‌ها، فرونشست زمین، فرسایش خاک و ... همان بوی گندی است که از آن زمین خالی برخاسته، همان زمینی که آن لعنت‌شده‌ها در آن آشغال می‌ریزند.

آن لعنتی‌ها که در این زمین آشغال می‌ریزند، تا وقتی صاحب و مدافع برای این زمین وجود نداشته باشد، به آشغال ریختن‌شان ادامه می‌دهند. نوشتن «لعنت به کسی که در این مکان آشغال بریزد» هیچ دردی دوا نمی‌کند. لعنتی‌ها پرروتر و دریده‌تر و گاه مستأصل‌تر از آن هستند که با این ناسزاها به خودشان زحمت بدهند و آشغال تولید نکنند یا زحمت بکشند آشغال‌های‌شان را جای دیگری تخلیه کنند.

باید همه زمین‌های خالی را سروسامان داد تا هر کسی – از جمله بوروکرات‌ها، صاحبان بنگاه‌ها، سیاست‌مداران – و بقیه آن‌ها که آشغال سیاستی یا آشغال بوروکراتیک تولید می‌کنند، حساب کار دست‌شان بیاید. همه باید بدانند آشغال تولید کردن هزینه دارد و اگر به ناچار آشغالی تولید می‌شود باید هزینه دفع درست آن‌را بپردازد.

مهم این است که مردم، اصلاح‌جویان و آدم‌هایی که ایران را دوست دارند و نمی‌خواهند ایران مجموعه‌ای از عرصه‌ها و زمین‌های خالی باشد که لعنتی‌ها در آن آشغال می‌ریزند، به سروسامان دادن زمین‌های خالی و بی‌دفاع – از جمله محیط‌زیست – فکر و برای آن اقدام کنند.

البته می‌توان به شکلی نمادین روی دیوارهای سیاست، بوروکراسی، محیط‌زیست، دانشگاه، صنعت، گردشگری، سیاست خارجی، بانک، اقتصاد و ... نوشت «لعنت به کسی که در این‌جا آشغال بریزد» تا #لعنتی‌های_آشغال‌ریز حداقل عذاب وجدان بگیرند و جامعه زمین‌های خالی را فراموش نکند‌

فراسوی سیاست

11 Nov, 08:30


درک مساله گذار از سیاست حزبی و فهم ماهیت جنبش های جدید سیاسی پوپولیستی. در گذشته فرایند نمایندگی کاندیداها عمیقا تحت سیطره نگاه حزبی بود، اما اینک رهبران پوپولیست خود را بر احزاب تحمیل کرده و ماهیت جنبشی جدیدی به آنها می دهند که مسبوق به سابقه نیست.

درک پیشدستانه جنبش های جدید سیاسی راستگرا در آلمان و فرانسه را هم زیر نظر داشته باشید.


علی اشرف نظری
در فضیلت روانشناسی سیاسی
۲۱ آبان ماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه

فراسوی سیاست

11 Nov, 06:30


🔷داستان فاو!

✍️آرش رئیسی‌نژاد

سرانجام اسکله بزرگ بندر فاو در جنوبی‌ترین نقطه استان بصره در عراق به دست شرکت کره‌ای دوو تحویل و نصب شد. بدین ترتیب، بزرگترین موج‌شکن جهان بر پایه گینس به طول تقریبا ۱۶ km در کوچک‌ترین ساحل خلیج فارس یعنی ساحل عراق به درازای ۸۲ km راه‌اندازی شد.


‏اینجا ‌بندر فاو⁩، در جنوبی‌ترین نقطه عراق در ساحل کوتاه ۸۲ km این کشور است. طراح این پروژه بیش از ۶ میلیارد دلاری شرکت ایتالیایی Impregilo⁩ با نام جدید ‌ Webuild⁩ در میلان است. پیمانکار این پروژه نیز که از ۲۰۱۰ کلید خورده‌ شرکت کره‌ای ‌ #دوو⁩ است. اما این همه داستان نیست!

عراق از سرمایه‌گذاری کلان برای توسعه جنوب که بیش از ۹۰٪ در تولید ناخالص داخلی این کشور سهم دارد استقبال کرده چرا که می‌خواهد ‌ فاو⁩ را به قطبی اقتصادی-ترانزیتی در خاورمیانه تبدیل کند. با تکمیل این پروژه، بندر جدید فاو بزرگترین بندر خاورمیانه حتی بزرگتر از بندر ‌ جبل‌علی⁩ دبی خواهدشد.

بندر فاو با راه‌آهن جنوبی-شمالی 
‏ ۱۲۰۰ km با قطارهای سریع‌السیر با سرعت ۳۰۰ km/hr برای ترانزیت کالا و مسافر به فیش‌خابور، در استان دهوک در اقلیم کردستان، و سپس به شبکه ریلی ترکیه وصل و از آنجا به اروپا می‌رسد. شرکت ایتالیایی ‌ PEG⁩ این مسیر را طراحی و شرکت فرانسوی ‌ Alstom⁩ مجری است.

عراق سودای راه‌اندازی ‌ کانال خشک⁩ نیز دارد. گذشته از راه‌آهن جنوبی-شمالی، شبکه‌ای پیچیده از بزرگراه و خطوط لوله نفت و گاز شکل‌دهنده این پروژه است که بندر فاو را به ‌ بندر مرسین⁩ ترکیه متصل می‌کند. این پروژه دستکم ١٠ استان عراق را دربرخواهد داشت و خلیج‌فارس را به مدیترانه متصل می‌کند.

بازسازی بندر فاو، راه‌آهن عراق-ترکیه و کانال خشک بخشی از از اَبَرپروژه ۱۷ میلیارد دلاری ‌ راه توسعه⁩ است؛ پروژه‌ای که سالانه ۴ میلیارد دلار و بیش از ۱۰۰ هزار شغل تولید خواهد کرد. عراق این پروژه را رکن اساسی اقتصاد آینده خود برای تبدیل به مرکز ترانزیت کالا میان آسیا و اروپا می‌بیند.

راه توسعه⁩ که با توافق اولیه میان امارات و ترکیه برای دور زدن ایران در حال تکمیل است، می‌تواند عراق را شریک زمینی-دریایی چین در BRI⁩ کند. عراقی که در سال اخیر ماهیانه دستکم ۹.۸ میلیارد دلار درآمد داشته، هم اکنون در جستجوی راهی برای کاهش نیاز به کانال سوئز و البته تنگه هرمز است.

در تهران اما ۱۳ سال است که دولتمردان از همکاری با بغداد برای راه‌اندازی مسیر ‌ شلمچه بصره⁩ گفته‌اند ولی تاکنون عملی نشده؛ مسیری ۳۲ km (کوتاهتر از تهران-کرج) که تنها به ۲۵۰ $ میلیون نیاز دارد. غافل از آنکه عراق تمایلی بدین کار ندارد. چرا؟ چون این مسیر از ارزش استراتژیک فاو می‌کاهد.

چرا عراق بندری را که این همه در آن سرمایه‌گذاری کرده خود بی‌ارزش سازد؟ عراق حتی از پذیرش کامیون‌های ایرانی در خاک خود طفره رفته، بار تحویلی در مرز تخلیه شده و با کامیون‌های عراقی حمل می‌شوند. جای شگفتی نیست که عراق زیر بار اتصال راه‌آهن خود به شبکه ریلی ایران نرود.

درعوضِ ‌ شلمچه بصره⁩، ایران می‌توانست راه آهن ‌ کرمانشاه بغداد⁩ را از مسیر قصرشیرین خانقین راه اندازد چرا که دسترسی به پایتخت در کشوری ازهم‌گسیخته امریست خردمندانه. همچنین، ایران می‌توانست با توسعه خط ‌ سنندج سلیمانیه⁩ از مرز باشماق، دسترسی زمینی ایمن به بازار كردستان عراق داشته‌باشد.

پیش از این نیز بارها گوشزد کردم که منطقه در آستانه ‌ جنگ کریدوری⁩ و ‌ رقابت زیرساختی⁩ است. اکنون نیز خطابم به دولتمردان است: «کشورها نه بر پایه پیشینه که بر پایه چشم‌انداز است که با شما کار می‌کنند.»
✔️داستان فاو

@sahandiranmehr
#فاو #داستان_فاو
@akhalaji

فراسوی سیاست

11 Nov, 05:30


🔷 در تحلیل زبان، گفتمان و شخصیت ترامپ!

✍️ احمد علوی

🔸 بخش سوم

جمع بندی

گفتمان دونالد ترامپ ترکیبی از پوپولیسم، ایجاد دوقطبی، ترویج ترس و تحریک احساسات ضد نخبگان و ضد اقلیت‌ها است که او را نماینده‌ی گروه‌هایی از جامعه کرده که خود را در حاشیه و نادیده گرفته‌شده احساس می‌کنند. این گفتمان، همزمان که باعث افزایش محبوبیت او در میان طرفدارانش شده، شکاف‌های اجتماعی و فرهنگی عمیقی را نیز به همراه آورده و جامعه آمریکا را درگیر چالش‌های متعدد نموده است. شخصیتی که در پس گفتمان ترامپ پنهان است و میتواند به عنوان ویژگی شخصیتی ترامپ قلمداد شود شامل ترکیبی از خودشیفتگی، عدم تحمل انتقاد، دگرآزاری، و تمایل به خودکامگی است. این ویژگی‌ها نه تنها بر سبک رهبری او تأثیر گذاشته، بلکه گفتمانی تفرقه‌افکنانه و پوپولیستی ایجاد کرده که برای طرفدارانش جذاب و برای دیگران تهدید‌آمیز است.
"
شرکت خودکامگی" یا "Autocracy, Inc." اصطلاحی است که به شبکه‌ای از حکومت‌های خودکامه و استبدادی اشاره دارد که برای تقویت و مشروعیت‌بخشی به یکدیگر و مقابله با اصول دموکراتیک، به طور مشترک عمل می‌کنند. این اصطلاح تصویری از "باشگاه" رهبران خودکامه و استبدادی را ترسیم می‌کند که با استفاده از روش‌های مشابه و پشتیبانی از یکدیگر، ثبات خود را در برابر فشارهای خارجی و داخلی حفظ می‌کنند. این رژیم‌ها، با بهره‌گیری از سیستم‌های اقتصادی و تکنولوژی‌های جهانی، قدرت خود را تثبیت کرده و مانع از اصلاحات دموکراتیک می‌شوند.

ویژگی‌های کلیدی "شرکت استبداد"

۱. حمایت متقابل و مشروعیت‌بخشی

رهبران خودکامه و استبدادی معمولاً از یکدیگر به شکل دیپلماتیک و اقتصادی حمایت می‌کنند. برای مثال، کشورهایی مانند روسیه و چین از طریق دیپلماسی، روایت‌های یکدیگر را تقویت کرده و با انتقادهای بین‌المللی مقابله می‌کنند. این حمایت، سپری در برابر انزوای بین‌المللی و تحریم‌ها فراهم می‌آورد.

۲. وابستگی مالی و اقتصادی

رژیم‌های استبدادی از سیستم‌های مالی جهانی برای ذخیره ثروت، پنهان‌سازی درآمدهای غیرقانونی و اعمال نفوذ اقتصادی استفاده می‌کنند. با ایجاد شبکه‌ای از حساب‌های مخفی و شرکت‌های صوری، این حکومت‌ها می‌توانند ثبات اقتصادی خود را در مقابل بحران‌های داخلی و تحریم‌های خارجی حفظ کنند.

۳. تکنولوژی و نظارت

همکاری در زمینه تکنولوژی یکی از عناصر کلیدی "شرکت استبداد" است. رژیم‌های استبدادی با به‌اشتراک‌گذاری فناوری‌های نظارتی، ابزارهای سانسور و تاکتیک‌های سایبری، توانایی‌های خود را برای کنترل شهروندان و محدود کردن آزادی‌های آنلاین افزایش می‌دهند.

۴. تبلیغات ضد دموکراتیک و جنگ اطلاعاتی

این حکومت‌ها به‌طور فعال در تبلیغات و انتشار اطلاعات نادرست، حتی در خارج از مرزهای خود، مشارکت دارند تا نهادهای دموکراتیک را تضعیف کرده و تاب‌آوری نظام‌های استبدادی را به رخ بکشند.

۵. سرکوب جامعه مدنی و مخالفان سیاسی

اعضای "شرکت استبداد" اغلب از روش‌های مشابهی برای سرکوب داخلی، از جمله محدود کردن فعالیت‌های سازمان‌های مردم‌نهاد، پیگرد مخالفان سیاسی و کنترل رسانه‌ها استفاده می‌کنند. با تضعیف جامعه مدنی، این حکومت‌ها می‌توانند قدرت خود را حفظ کرده و از جنبش‌های اصلاح‌طلب جلوگیری کنند. در این چارچوب، رهبران استبدادی به طور مشترک، فضای تاثیرگذاری نیروهای دموکراتیک، چه در داخل و چه در سطح بین‌المللی، را محدود می‌کنند. آن‌ها همچنین تصویری از "ثبات و کارایی" را به عنوان جایگزینی برای دموکراسی به نمایش می‌گذارند تا تسلط خود را توجیه کنند و الگوی اقتدارگرایانه‌ای به‌جای دموکراسی معرفی کنند.

خلاصه کتاب

https://www.bokus.com/bok/9780241627891/autocracy-inc/?srsltid=AfmBOor90Cg2kiWiY3I2VsYMn_NIH83_w-qOuQ8EGUWY51n8Y3IRzf0F

#فرهیختگان #روان‌شناسی_ترامپ #تحلیل_زبان_ترامپ #تحلیل_گفتمان_ترامپ #تحلیل_شخصیت_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

11 Nov, 05:30


🔷 در تحلیل زبان، گفتمان و شخصیت ترامپ!

✍️ احمد علوی

🔸 بخش دوم

3. تمایل به خودکامگی و تسلط به دیگران: ترامپ معمولاً با بی‌اعتنایی به نهادهای دموکراتیک و حقوق بشر، تمایل خود را به تسلط کامل و انحصار قدرت نشان می‌دهد. این گرایش او را به رهبران خودکامه نزدیک می‌کند و باعث می‌شود که احترام کمی برای موسسات مردم نهاد جامعه مدنی و قواعد دموکراتیک قائل باشد. این ویژگی در علاقه‌ی او به رهبران خودکامه و مستبد نیز نمایان است.
4. تمایل به تحریک احساسات ترس و خشم: گفتمان ترامپ به طور خاص بر ایجاد احساسات شدید در مخاطبان خود تکیه دارد. او با القای تهدیدهایی چون "تهاجم مهاجران" یا "دست‌کاری رسانه‌ها"، یا "تقلب در انتخابات" سعی دارد حس ترس و ناامنی را افزایش دهد. این سبک تحریک‌آمیز، او را به شخصیتی تبدیل می‌کند که قادر است با بهره‌گیری از هیجانات جمعی، حمایت اجتماعی خود را حفظ کند.
5. عدم تحمل انتقاد و حساسیت افراطی: او نسبت به هر گونه انتقاد یا مخالفت حساسیت شدید نشان می‌دهد. در پاسخ به هر انتقاد، به جای برخورد منطقی، اغلب واکنشی شدید و دفاعی نشان می‌دهد. این حساسیت به انتقاد نشان از نوعی آسیب‌پذیری روانی دارد که در قالب زبانی تهاجمی و توهین‌آمیز بروز می‌کند.
6. بی‌ثباتی در مواضع و عدم تعهد به وعده وعید: ترامپ به طور مرتب مواضع و نظرات خود را تغییر می‌دهد و به ندرت به سخنان و وعده های خود پایبند می‌ماند. این تغییر مداوم مواضع نشان‌دهنده‌ی شخصیت انعطاف‌پذیری نیست، بلکه بیشتر به نوعی بی‌ثباتی روانی و نبود انسجام فکری اشاره دارد که او را در مسیرهایی پیش‌بینی‌ناپذیر سوق می‌دهد.
7. سادیسم و تمایل به تحقیر دیگران: در بسیاری از اظهارات ترامپ، زبان تحقیر و توهین به افرادی که او را به چالش کشیده‌اند یا با او مخالفت کرده‌اند، دیده می‌شود. او گاه با لذت از تحقیر مخالفان صحبت می‌کند و برای ایجاد حس برتری بر آنان تلاش می‌کند. این ویژگی می‌تواند نشانه‌ای از تمایلات سادیستی باشد که در شخصیت او بروز می‌کند.
8. توجه به احساسات ناسیونالیستی و تمایلات خودکامه: ترامپ به دنبال گسترش حس ملی‌گرایی افراطی و تقویت هویت آمریکایی با تأکید بر "اول آمریکا" است. این نگرش نه تنها در مسائل داخلی بلکه در سیاست خارجی او نیز منعکس می‌شود و باعث تقویت گفتمانی خودکامه در سطح جهانی شده است. همبستگی او با رهبران مستبد و همفکری با آنان در ایجاد سیاست‌های خودکامه، او را به عنوان شخصیتی که خودکامه و سلطه را بالاتر از دموکراسی می‌بیند، معرفی می‌کند.

#فرهیختگان #روان‌شناسی_ترامپ #تحلیل_زبان_ترامپ #تحلیل_گفتمان_ترامپ #تحلیل_شخصیت_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

11 Nov, 05:30


🔷 در تحلیل زبان، گفتمان و شخصیت ترامپ!

✍️ احمد علوی

🔸 بخش نخست

بیان و زبان دونالد ترامپ آنگونه که در رسانه ها رسمی یا اجتماعی بازتاب یافته است، نمادی از گفتمان پوپولیستی، ملی‌گرایانه، و تفرقه‌افکنانه است که به روشنی ویژگی‌های مشخصی را نمایان می‌سازد. این گفتمان از جمله شامل موارد زیر است:

1. ضد نخبگی و ضد سیستم: ترامپ با قرار دادن خود در مقابل نخبگان سیاسی و رسانه‌ای و حمله به آن‌ها به عنوان "فاسد" و "بی‌مسئولیت"، تلاش می‌کند تا خود را نماینده مردم عادی جلوه دهد. او از این طریق شکاف میان دولت و مردم را به نمایش می‌گذارد و خود را "خارج از سیستم" معرفی می‌کند.
2. ساده‌سازی مسائل پیچیده: ترامپ مسائل چندوجهی و دشوار را با عباراتی ساده‌سازی‌شده مثل "آسان" و "بزرگ" توصیف می‌کند. این سبک ساده‌سازی کمک می‌کند که پیام‌های او برای توده عوام قابل فهم‌تر شود و او را فردی دسترس‌پذیر و واقعی جلوه دهد.
3. ملی‌گرایی و برتری‌طلبی آمریکایی: شعار "اول آمریکا" که محور گفتمان ترامپ است، نشان‌دهنده‌ی اولویت دادن به منافع ملی در مقابل منافع جهانی است. این نگرش ملی‌گرایانه باعث می‌شود که او به عنوان نماینده کسانی که به منافع داخلی و ارزش‌های ملی متعهد هستند، شناخته شود.
4. استفاده از زبان عامیانه و صریح: ترامپ برخلاف بسیاری از سیاست‌ورزان و سیاستمداران از زبانی غیررسمی و حتی توهین‌آمیز استفاده می‌کند. این زبان صریح و تهاجمی او را فردی "واقع‌گرا" و "بدون پرده" نزد طرفدارانش جلوه می‌دهد و تأثیر عاطفی بیشتری بر آنان می‌گذارد.
5. بهره‌گیری از تئوری‌های توطئه و القای حس ترس: ترامپ با تکیه بر تئوری‌های توطئه و تهدیدهای خیالی یا بزرگ‌نمایی‌شده، مانند ادعای تقلب در انتخابات، حس بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی و رسانه‌ها را القا می‌کند. این روش به جذب افرادی کمک می‌کند که به نوعی نسبت به وضعیت موجود نارضایتی دارند.
6. بزرگ‌نمایی و ایجاد دوقطبی: ترامپ با استفاده از عباراتی چون "دشمنان ملت" یا "خائنان"، به مخالفان و منتقدان خود توهین نموده آنها را تضعیف می‌کند و تصویری دوقطبی از جامعه ارائه می‌دهد. این استراتژی به او کمک می‌کند تا طرفدارانش را گرد خود جمع کرده و مخالفان را کم‌اهمیت نشان دهد.
7. ضد فمینیسم: ترامپ با اظهارات و نگرش‌های ضد فمینیستی، مانند برخوردهایی که زنان را به نقش‌های سنتی محدود می‌کند و یا اظهارات جنسیتی علیه زنان، نگرشی محافظه‌کارانه و سنت‌گرا را ترویج می‌دهد. او گاه به زنان به عنوان ابزار جذابیت و یا موجوداتی "ضعیف‌تر" اشاره کرده است و نقش‌های مدیریتی آن‌ها را به چالش کشیده است.
8. نژادگرایی و تبعیض نژادی: ترامپ بارها از زبان تحقیرآمیز علیه اقلیت‌های نژادی و مهاجران استفاده کرده است. او در توصیف مهاجران مکزیکی واژگانی چون "جنایتکار" و "تجاوزگر" به کار برده و به تحقیر اقلیت‌ها پرداخته است. حمایت ضمنی از جنبش‌های نژادپرست و خودداری از محکومیت صریح نژادپرستی، او را در برابر اقلیت‌های نژادی و مذهبی قرار داده است.
9. همبستگی با خودکامگان در عرصه بین‌المللی: ترامپ تمایل به همدلی و حمایت از برخی رهبران خودکامه و دیکتاتور دارد و اغلب رابطه نزدیکی با آنان برقرار می‌کند. این ارتباط‌ها که گاهی به ستایش علنی از رهبرانی چون کیم جونگ اون یا ولادیمیر پوتین منجر می‌شود، نشان‌دهنده‌ی نگرش مشترک او با آنان در خصوص حکومت‌داری اقتدارگرایانه است. این همبستگی او را به عنوان رهبری معرفی می‌کند که احترام چندانی برای اصول دموکراسی و حقوق بشر قائل نیست و ترجیح می‌دهد که با رهبران خودکامه و بی‌رحم، حتی به قیمت نقض حقوق بشر و دموکراسی، همراه باشد.

چه کاراکتر گفتمانی و روانی پشت این زبان پنهان شده است؟

در پس گفتمان و زبان دونالد ترامپ، شخصیت و کاراکتری پنهان است که هم از نظر روانی و هم از نظر گفتمانی، نمایانگر ویژگی‌هایی خاص است. این کاراکتر را می‌توان به طور خلاصه به شرح زیر خلاصه نمود.

1. نارسیسیسم و خودبزرگ‌بینی: شخصیت ترامپ به شدت دارای ویژگی‌های خودشیفتگی است. او معمولاً خود را در مرکز توجه قرار داده و با عباراتی مثل "من بهترین هستم" یا "فقط من می‌توانم مشکلات را حل کنم"، به ستایش خود می‌پردازد. این خودبزرگ‌بینی بخشی از روان او است که نیازمند تأیید مداوم از سوی دیگران است و هرگونه انتقاد را به عنوان حمله‌ای شخصی تلقی می‌کند.
2. منطق سیاه و سفید و تفکر دوقطبی: گفتمان ترامپ معمولاً ساده‌سازی افراطی دارد و جهان را به "ما" و "آن‌ها"، "خوب" و "بد" یا "پیروز" و "شکست‌خورده" تقسیم می‌کند. این نگرش نشان‌دهنده‌ی طرز فکری است که پیچیدگی‌ها را نادیده گرفته و تنها به دنبال برد و باخت است. او به جای پذیرفتن سازش یا تفاوت‌ها، همواره سعی در برجسته‌سازی این دوقطبی‌ها دارد.

#روان‌شناسی_ترامپ #تحلیل_زبان_ترامپ #تحلیل_گفتمان_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

10 Nov, 19:20


🔷چه باید کرد؟!

🔹در مواجهه با ترامپ اتخاذ یک رویکرد هفتگانه به نظر ضروری است

✍️ رضا نصری

۱- تقویت وفاق با مردم و افزایش رضایتمندی جهت تحکیم رابطه دولت-ملت.

۲- پرهیز از هر سیاست اقتصادی که منجر به شوک و تضعیف قشر آسیب‌پذیر خواهد شد.

۳- هم‌افزایی میان جناح‌های سیاسی و نهادهای حاکمیتی حول محور امنیت و منافع ملی.

۴- ایجاد انضباط در موضع‌گیری‌ها در حوزه سیاست خارجی و ایجاد تک‌صدایی با محوریت دستگاه دیپلماسی.

۵- استفاده هوشمندانه از همه ابزارها - از قدرت نظامی گرفته تا دیپلماسی عمومی تا مذاکرات شرافتمندانه - برای تامین امنیت کشور.

۶- تقویت دیپلماسی منطقه‌ای برای مشارکت هر چه موثرتر ایران در فرآیند شکل‌دهی به نظم جدید منطقه.

۷- تقویت روابط با چین و روسیه و بریکس.

منبع : امتداد

@eskannews_com
#چه_باید_کرد
@akhalaji

فراسوی سیاست

10 Nov, 17:10


🔷در دل جنگ!

حتی اگر جنگی کش‌دار حادث‌نشود و کشور در وضعیت جنگی قرارنگیرد کشور ما کم‌کم بیشتر شکل یک‌کشور جنگ‌زده را به خودش می‌گیرد. علتش کیفیاتی است که به‌تدریج بر ابعاد مختلف زندگی ایرانیان حاکم می‌شوند. بخش و برخی از ویژگی‌های عمومی کشوری جنگ‌زده این است:

در کشور #جنگ‌زده کیفیت زندگی ساکنان به‌تدریج اما به‌صورتی فزاینده کاهش‌می‌یابد. علت آن به‌هم‌خوردن سازوکار امور و تغییر ترجیحات در تخصیص منابع است. معمولا میزان کالری دریافتی کاهش‌می‌یابد، وضعیت بهداشت و درمان پس‌می‌رود، آوارگی و بی‌سرپناهی رخ‌می‌دهد و دستیابی به منابع اولیه‌ی گذران زندگی اولویت‌می‌یابد. شاخص‌های کلان در کشور ما از بدترشدن مداوم وضعیت پارامترهای فوق می‌گویند. کمبود پروتئین دریافتی در طبقات پائین و متوسط، تداوم کاهش کیفیت و افزایش هزینه‌ی دریافت خدمات بهداشت و درمان، روند مداوم کاهش کیفیت سکنی از آپارتمان به اتاق و پشت‌بام و کانکس و چادر و کاهش سهم هزینه‌های غیرخوراکی در سبد هزینه‌ی خانوار شرایط جامعه‌ی ما را به‌شکلی‌فزاینده به موقعیت جنگ‌زدگی شبیه می‌سازد.

در شرایط جنگی سهم هزینه‌های نظامی به‌شدت بالامی‌رود تا خرج جنگ فراهم‌شود. سخنان اخیر نماینده‌ی مجلس دایر بر سه‌برابرشدن بودجه‌ی نظامی در ایران تحقق همین در ایران است. جنبه‌ی ترساندن حریف جنگی را دارد اما عوارضش هم انکارناپذیرند.

خدمات عمومی در شرایط جنگ دچار نقصان می‌شوند؛ زیرا سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی به‌راحتی فدای انتقال منابع به بخش جنگ می‌شوند. ناتوانی در بهبود وضع حمل‌و‌نقل عمومی یا ساخت نیروگاه‌ها از این‌جمله‌اند. یک مشخصه‌ی عمومی کشور جنگ‌زده کمبود و جیره‌بندی برق است (عراق، لبنان، یمن و ...). سخنان اخیر معاون رئیس‌جمهوری درباره‌ی اجبار کشور به پذیرش سهمیه‌بندی خاموشی آغاز ورود به این‌فاز جنگ‌زدگی است که در پوشش شیک «رعایت حال عموم با خودداری از سوزاندن مازوت» جاانداخته‌می‌شود.

امنیت روانی مردم هم در کشورهای جنگ‌زده تابعی‌است از گستردگی و میزان درگیری در جبهه‌های جنگ. در وضعیت کنونی همه‌ی ما در ترس دائم از احتمال بالاگرفتن دامنه‌ی تبادل موشکی به‌سرمی‌بریم و نگران گسترش دامنه‌ی آن ایم.

افزایش مهاجرت در کشورهایی که دچار روند فرسایشی اقتصاد، پس‌رفتن گذران و فقدان امنیت روانی اند طبیعی است. شرایط جنگی هم تشدیدش می‌کند. مهاجرت پرستاران و پزشکان فقط به‌خاطر تفاوت دستمزد در ایران با مقاصد مهاجرت نیست، فقدان امنیت روانی در شرایط ترس از جنگ تشدیدکننده‌ی آن است.

در کشور جنگ‌زده و درگیر در کشمکش خارجی تبلیغات تهییجی برای آماده و به‌صف نگاه‌داشتن جامعه فضای عمومی را تسخیرمی‌کند. درحال‌حاضر هرآن‌چه جامعه به‌واسطه‌ی تریبون‌های عمومی از دستگاه تبلیعات حکومت می‌شنود به‌گونه‌ای به آماده‌شدن برای جنگ، برای فداکاری و تحمل دشواری ارتباط دارد. درگیرکردن ذهن جامعه به‌این‌طریق آن را در هراس دائمی و میل به ذخیره‌ی مواد غذایی و مصرف بیشتر و رفتار خودخواهانه غرق می‌کند و انتظام طبیعی یگانگی ملی را به‌هم‌می‌زند.

در کشور جنگ‌زده یک‌جریان دائم گریز از قلمرو و پناه‌بردن به مناطق امن وجوددارد. گریز از خدمت سربازی در جایی که اجباری است، به‌دربردن سرمایه و اطمینان‌یافتن از داشتن مکان امن در کشورهای همسایه از روندهای معمول در وضعیت جنگی است. حکومت ایران دهه‌هاست کشور را در این‌موقعیت ذهنی قرارداده و در یک‌سال‌گذشته این‌روند تشدیدشده‌است. افزایش خانه خریدن ایرانیان در کشورهای همسایه تشدید میل به داشتن پناهگاه و بیرون‌بردن سرمایه است.

ترمیم کنترل‌شده‌ی عرصه‌ی سیاست داخلی و تلاش برای مدیریت رقابت و تعارض درون حکومتی و درعین‌حال درهم‌کوبیدن منتقدان و مخالفان از وجوه دیگر کشورهای درحال جنگ است. اجازه‌دادن به آقای‌خاتمی برای سفر به زادگاه و خوش‌و‌بش با مردم در خیابان‌های یزد، تریبون‌دادن به علی لاریجانی در تلویزیون، مختارکردن پزشکیان به انتخاب استاندار سنی‌مذهب و اقدامات مشابه، نمایش ترمیم سیاسی برای افزایش مقاومت در درگیری فزاینده‌ی خارجی است. کاریکاتوری است، اما نشانه‌ی سُریدن کشور به سمت افزایش تنش خارجی و جنگ هم است. تکمیل‌کننده‌ی این‌تصویر افزایش احضار و به‌زندان‌بردن مخالفان، لغو قرارهای آزادی به‌قید وثیقه و گشودن پرونده‌ی تازه برای متهمان و زندانیان سیاسی است.

همه‌ی این نشانه‌ها و تغییر رفتارها چه در حکومت و چه در جامعه‌ای که بدترشدن وضعش را از مرحله‌ی داشتن حکومت ناکارا و فاسد به مرحله‌ی بی‌مسئولیت‌شدن حکومت در اثر وقوع یک‌جنگ فراگیر احساس‌می‌کند، در فروپاشی بیشتر جامعه‌ی ما موثر اند. عصبیت رفتار، خطای تشخیص و خودخواهی ناآگاهانه جامعه را مریض و مستعد فروپاشی اخلاقی می‌کند. شیوع دیدگاه‌های افراطی درباره‌ی افاغنه تا حد پیشنهاد عقیم‌کردن زنان افغان یک نمونه‌ی همین روند سقوط است.

@jameeno
#جنگ
@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Nov, 06:32


🔷 ترامپ یا هریس؟ چه تفاوتی برای ما دارند!

🔹ارزیابی توییتری پدرام سلطانی، فعال اقتصادی، از واکنش ایران به پیروزی ترامپ

#ترامپیسم #ترامپ #بازگشت_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Nov, 06:30


🔷ترامپیسم!

✍️تایماز معدنی‌پور

انتخاب دوباره دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده تأثیرات عمده‌ای بر سیاست‌های داخلی و خارجی ایالات متحده و به‌ویژه بر خاورمیانه خواهد داشت. این یادداشت به بررسی آثار و تبعات ریاست‌جمهوری دوباره ترامپ، ارتباط آن با رادیکالیسم افراطی و تأثیرات آن بر خاورمیانه و وضعیت ایران می‌پردازد.

بخش اول: ترامپیسم و ویژگی‌های آن

ترامپیسم به‌عنوان یک مجموعه‌ از ایدئولوژی‌ها و رفتارهای سیاسی عمدتاً بر محور ناسیونالیسم، پوپولیسم و ضد نخبگی پایه‌گذاری شده است. از زمان روی کار آمدن ترامپ، این رویکرد به‌طور قابل توجهی محبوبیت یافته و باعث تقسیمات عمیق اجتماعی در ایالات متحده شده است. ترامپ با زبان ساده و گاهی تند خود، توانسته است بخش قابل توجهی از جامعه را به سمت خود جلب کند و احساسات ضد سیستم و نهادهای مدنی را در بین آنها تقویت کند.

بخش دوم: رادیکالیسم افراطی و ارتباط آن با ترامپیسم

رادیکالیسم افراطی به‌طور معمول به نگرش‌ها و رفتارهایی اطلاق می‌شود که خواهان تغییرات بنیادین در نظام سیاسی و اجتماعی هستند. در سال‌های اخیر، شاهد همگرایی میان برخی گروه‌های افراطی و ترامپیسم بوده‌ایم. گروه‌های راست‌گرا که از سیاست‌های ترامپ حمایت می‌کنند، با استفاده از بلاغت‌های او، حیات سیاسی خود را تقویت کرده و به گسترش نفوذ خود ادامه داده‌اند. این گفتمان می‌تواند به تقویت خشونت‌های سیاسی و تهدید به نظم اجتماعی منجر شود.

بخش سوم: تأثیرات بر خاورمیانه

1. تغییر در سیاست‌های خارجی ایالات متحده: ترامپ در دوره‌ی اول ریاست‌جمهوری خود، سیاست "نظارت متمرکز" را دنبال کرد که به‌ عقد توافقات جدیدی با برخی از کشورها و کاهش تعهدات آمریکا در منطقه منجر شد. موضع‌گیری‌های تند ترامپ دربارهٔ توافق هسته‌ای برجام و خروج از این توافق، بر روابط واشنگتن با کشورهای خاورمیانه تأثیر زیادی گذاشت و کشورهای عربی به‌خصوص عربستان سعودی و امارات متحده عربی خشنود بودند.

2. تقویت روابط با کشورهای عربی: ترامپ با سیاست‌هایی مانند توافق عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و برخی کشورهای عربی (از جمله امارات و بحرین) به نام «صلح ابراهیم» تلاش کرد تا ائتلاف‌های ضد ایران را شکل دهد. این روند احتمالاً در دوران جدید ریاست‌جمهوری ترامپ ادامه خواهد یافت و می‌تواند به تنش‌های بیشتری میان ایران و کشورهای عربی منجر شود.

3. افزایش تنش‌ها با ایران: ترامپ به‌طور مداوم موضعی ضد ایرانی اتخاذ کرده و تلاش کرده تا با استفاده از فشار حداکثری، ایران را به مذاکره وادارد. با توجه به تجربه‌ی گذشته، انتظار می‌رود که با ریاست‌جمهوری دوباره ترامپ، فشارها بر ایران افزایش یابد و تحریم‌ها تشدید شوند که با توجه به وضعیت جنگی میان ایران و اسرائیل این امر به افزایش تنش و گسترش دامنه آن نیز خواهد گردید.

بخش چهارم: وضعیت ایران

1. اقتصاد تحت تأثیر تحریم‌ها: تحریم‌های اقتصادی که در دوران اول ریاست‌جمهوری ترامپ به‌دنبال خروج آمریکا از برجام وضع شده‌اند، به شدت به اقتصاد ایران آسیب زده‌اند. با روی کار آمدن دوباره ترامپ، پیش‌بینی می‌شود که این تحریم‌ها ادامه یابند و بر وضعیت اقتصادی ایران، به ویژه در زمینه نفت و منابع مالی، تأثیرات منفی بیشتری بگذارند.

2. امنیت ملی و سیاسی: تشدید تحریم‌ها و سیاست‌های جنگ‌طلبانه می‌تواند به افزایش نارضایتی‌های داخلی در ایران منجر شود. همچنین، ایران ممکن است به‌دلیل فشارهای خارجی به سمت تقویت بیشتر قدرت نظامی و برنامه‌های هسته‌ای خود پیش برود که این وضعیت می‌تواند به بحران‌های امنیتی ناخواسته در منطقه منجر شود.

3. واکنش‌های ائتلافی: دولت ایران احتمالاً برای پاسخ به فشارهای ترامپ به شکل‌گیری ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی جدید ادامه خواهد داد. به ویژه، نزدیک شدن به کشورهای همسایه و ایجاد روابط قوی‌تر با روسیه و چین به‌عنوان یک استراتژی ممکن برای مقابله با فشارهای غرب به نظر می‌رسد.

نتیجه‌گیری

انتخاب دوباره دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور می‌تواند تأثیرات عمده‌ای بر خاورمیانه و به‌خصوص بر وضعیت ایران داشته باشد. سیاست‌های بازگشتی وی در قبال ایران و تحکیم روابط با کشورهای عربی احتمالاً باعث افزایش تنش‌ها و ناآرامی‌های بیشتر در این منطقه خواهد شد. در این شرایط، ایران باید به احتمال تشدید فشارها و تحریم‌ها آماده باشد و در عین حال به دنبال راه‌حل‌هایی برای کاهش آسیب‌ها و حفظ امنیت ملی خود باشد. در مجموع، این وضعیت مستلزم هوشیاری و استراتژی‌های پیشگیرانه از سوی ایران و کشورهای همسایه است تا از بروز بحران‌های بزرگ‌تر جلوگیری شود.

#ترامپیسم #ترامپ #بازگشت_ترامپ
@akhalaji

فراسوی سیاست

07 Nov, 06:30


🔷«ترامپ کاخ سفید را پس گرفت»

✍️مهدی تدینی

ترامپ برگشت. هیچ تردیدی در این نیست که این یکی از بزرگ‌ترین کامبک‌های تاریخ آمریکا بود. البته میل دارم بگویم: «ترامپ کاخ سفید را از کرونا پس گرفت.» اگر کووید در ماه‌های سرنوشت‌ساز گریبان آمریکا را نمی‌گرفت، بعید می‌دانم ترامپ شکست می‌خورد. کووید زلزله‌ای بود که صندلی را از زیر هر رئیس‌جمهوری در آمریکا می‌کشید. ترامپ هر کاری می‌کرد شکست می‌خورد. قضیه به نظام انتخاباتی آمریکا ربط دارد: به دلیل رقابت نزدیک دو حزب و شیوۀ الکترال، دهم درصد اهمیت می‌یابد و در چنین مبارزۀ نزدیکی یک بحران بزرگ و مهارناشدنی مثل کووید دست‌کم بین سه تا پنج درصد آرا را به هم می‌ریزد.

شاید بگویید ترامپ در ابتدای کووید سهل‌انگارانه عمل کرد، وگرنه شکست نمی‌خورد. اما نمی‌توان چنین گفت، زیرا همان اندازه که تدابیر سهل‌گیرانه نارضایتی ایجاد می‌کرد، تدابیر سخت‌گیرانه هم با نارضایتی روبرو می‌شد. اگر ترامپ قرنطینۀ شدیدی اعمال می‌کرد، باز هم بازندۀ انتخابات بود، زیرا نارضایتی بخش دیگری را برمی‌انگیخت. اینکه ترامپ آن اوایل پس از شکست در انتخابات می‌گفت «به ویروس چینی باخته است»، بیراه نبود؛ گرچه لازم نیست به تئوری توطئه باور داشته باشیم؛ همین بیان واقعیات عینی کافی است.

آمریکا از زمان جنگ جهانی اول بازیگر تعیین‌کنندۀ جهان بوده است. اگر از منظر ایدئولوژی‌ها به جهان بنگریم، بزرگ‌ترین پرسش این است که چرا ایدئولوژی‌های ضدآزادی مانند فاشیسم و کمونیسم در آمریکا ظهور نکرد؟! اینکه آمریکا ــ برخلاف اروپا ــ هیچ‌گاه به کارخانۀ تولید توتالیتاریسم تبدیل نشد و ارتجاع فاشیستی و کمونیستی پدید نیاورد، ریشه در خاستگاه این کشور دارد و بحث گسترده‌ای می‌طلبد، اما دست‌کم با مشاهدۀ تاریخ و عینیات آن می‌توان فهمید که اگر آمریکا نبود، اروپا از فرانکنشتاین‌های توتالیتری که بر میز آزمایشگاه خود ساخته بود، کمر راست نمی‌کرد. کمونیسم و فاشیسم هر دو شورش اروپایی بودند: شورش علیه لیبرالیسم؛ علیه آزادی‌های فردی؛ علیه کاپیتالیسم و پیشرفت‌باوریِ انفجاری آن.

بنابراین آمریکا برای اروپا مانند لنگر عمل کرده است. بریتانیا برای نجات اروپا کافی نبود و دست‌تنها نه در برابر فاشیسم یارای مقاومت داشت و نه در برابر کمونیسم. لازم بود برادری از آن سوی آتلانتیک جلوی توتالیتاریسم‌های اروپای مرکزی و شرقی بایستد. این معادله همچنان عوض نشده است. نسبتی که میان اروپا و آمریکا وجود داشت، همچنان کم‌وبیش وجود دارد و در این میان آنچه خطرناک است این است که یک آمریکای منحصربه‌فرد کنار اروپا وجود نداشته باشد. ایرادی که بر دموکرات‌ها وارد است این است که به دنبال «اروپائیزه کردن آمریکا» هستند. اینکه اکثریت مطلق اروپایی‌ها هریس را به ترامپ ترجیح می‌دهند حکایت از همین دارد که این شکاف هویتی همچنان میان آمریکایی و اروپا وجود دارد. اروپای سوسیال‌دوست آمریکای کاپیتالیست را نمی‌فهمد و نمی‌خواهد. این شکاف نباید پر شود، زیرا اروپا از آزمون مدرنیته سربلند بیرون نیامده و نقاط تاریکی در کارنامه دارد. نه شخص ترامپ، بلکه کلیت جمهوری‌خواهان در این زمینه بهتر از دموکرات‌ها عمل می‌کنند و از اروپائیزه شدن آمریکا جلوگیری می‌کنند. آمریکا موتورخانۀ جهان است، بهتر است سکاندار آن مدافع هویت آمریکایی باشد. نفع اروپا هم در وجود همین شکاف است؛ گرچه در برابر آمریکا ژست روشنفکری بگیرد و نفهمد چقدر آمریکا در بهروزی خود و جهان مؤثر است.

در نهایت می‌رسیم به ما مردم ایران. چهار سال مثل برق گذشت. اگر قرار بر احیای برجام و جبران آسیب‌های تحریم بود، در طول چهار سال چهار بار می‌شد این کار را کرد. سیاست برجام از ابتدا پایۀ سست داشت زیرا نتیجۀ مذاکره با یک حلقۀ بسته از دموکرات‌ها بود. آمریکا فقط دموکرات‌ها نیست و دموکرات‌ها هم فقط حلقۀ اوباما نیستند. اگر کسی می‌خواهد با آمریکا معاهده‌ای ببندد، باید با دو جناح آمریکا ببندد، نه دولتی که با چند ده رأی الکترال می‌آید و می‌رود. هر توافقی با آمریکا باید با دو جناح آمریکا باشد و راه آن نیز این است که کنگره پشت آن باشد. نمی‌توان با کمک یک جناح و یک حلقه به جایی رسید.

سیاست جمهوری اسلامی نیز چنین چیزی نیست. هریس هم می‌آمد، باز فرقی نمی‌کرد. وزیر خارجۀ دولت پزشکیان روز اول آب پاک را ریخت بر دست همه و گفت ما با آمریکا مشکل مبنایی داریم و مسئله فقط کم کردن از هزینه‌های این اختلاف است. قطعاً روزهای سختی در پیش است. وقتی برای حصول توافق با بایدن همت و اراده‌ای وجود نداشت، با ترامپ محال اندر محال است. اما حقیقتش را بخواهید، جایی برای حسرت نیست، زیرا بر شخص من دست‌کم مسجل است که با هریس و سهل‌گیرتر از هریس هم همین وضع بود. بازیگران منطقه‌ای مثل اسرائیل هم اصلاً بیکار ننشسته‌اند ــ اصلاً! و برخی کلیدها نیز در جیب روسیه است.

@tarikhandishi

#بازگشت_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Nov, 17:20


🔷 «درسی که ترامپ به سیاستمداران آموخت»!

✍️ محمدحسین غیاثی

دلار، اسلحه، سکس و انجیل، امریکایی است که هالیوود به ما نشان می‌دهد و تعین آمریکایی است که بود و هست. ترامپ ۷۸ ساله کارکتری نمادین از این امریکای رؤیایی است که امروز دوباره رئیس‌جمهور اتازونی شد. سفیدپوست پولداری که گمان می‌کند خداوند او را از ترور حفظ کرده است تا رسالت نجات امریکا را بردوش بگیرد.
ترامپ این بار هم در قامت یک منجی اقتصادی ظهور کرده است تا بازهم بسیار دروغ بگوید. دروغی که برای مردم مستأصل بسیار شیرین‌تر از حقیقت است. ترامپ برای تحقق یک خیال و یک رؤیا سربرآورده است. امریکای بزرگ و طلایی قرن بیستم.
مردم آمریکا به صندوقهای رأی هجوم آوردند تا این سرمایه‌دار کاپیتالیستی اوانجلیستی از زندان ازادشده‌ای که مالیات نداده است و سیاهه‌ی دروغهایش از صف شرکت‌کنندگان در انتخابات امریکا طولانی‌تر بود را با سلام و صلوات به کاخ سفید ببرند، بلکم معجزه‌ای کند. اما مع‌الاسف سالهاست که تابلوی اعلان بدهی‌های آمریکا در بورس نیویورک کم‌آورده است و رؤیایی که ترامپ از آمریکای طلایی و باشکوه می‌فروشد همانقدر تحقق‌ناپذیر است که رؤیایی که اردوغان از امپراتوری عثمانی می‌فروشد. و جالب انکه تنها سیاستمداری که به ترامپ به عنوان یک دوست تبریک گفت، اردوغان بود.
چهارسال پیش گمان می‌کردم ترامپ از صحنه‌ی سیاست برای همیشه محو می‌شود اما او سخت‌جان‌تر از آن بود که آنگونه به تاریخ بپیوندد.
در شماری از کتابهای معروف انگیزشی که پیش از ریاست جمهوری دور نخست ترامپ نوشته شده‌اند، از او به عنوان یک سرمایه‌دار موفق امریکایی نام می‌برند. اکنون او نشان داد که شایسته‌ی این نام‌بردن است‌. چه اینکه انسانهای موفق در یک جامعه‌ی کاپیتالیستی آنهایی‌اند که در کورس ثروت‌اندوزی یا کارآفرینی، هیچ‌وقت جا‌نمی‌زنند. حتی اگر ورشکسته شوند، ققنوس‌وار از درون خاکستر خود برمی‌خیزند و هر روز بر ثروت خود می‌افزایند. موفقیت آنها در گرو اراده و سرسختی‌شان است.
من چهارسال قبل گمان می‌کردم آمریکای آینده، امریکای هریس است. این را در همینجا نوشتم. اما هریس شکست خورد چون ترامپ نابود نشد. گمان می‌کردم آدمهایی که تا این حد دروغگو باشند از روی صحنه‌ی زمین محو می‌شوند اما زهی خیال باطل. خود کم ندیده‌ام از این‌جور آدمها که سالها به حیات پر از دروغ خود ادامه می‌دهند. بقیه را حذف می‌کنند اما خود کماکان برجا می‌مانند. هریس شکست خورد چون رییس‌جمهوری محافظه‌کار چون بایدن بر سر کار بود که نه تنها نتوانست به وعده‌هایش عمل کند که بابت آن بی‌عملی بلاهت‌وار شرمنده هم نبود. گویی اصلا در خاطر پیرمرد نمی‌گنجید که در جلوی دوربین‌ها چه وعده‌هایی داده است.
ترامپ پیروز شد چون یکی از معدود سیاستمداران جهان بود که به بسیاری از وعده‌هایش عمل کرد. عمل نکردن به وعده در عصر دیجیتال که همه‌چیز ثبت می‌شود و بارها پیش چشم همگان آورده می‌شود همان عاقبتی را دارد که بر سر دموکراتها در این انتخابات آمد.
بایدن وعده داده بود که به برجام باز می‌گردد. اما برنگشت که اگر برمی‌گشت شاید الان خاورمیانه در این‌وضعیت نبود و عرب‌تبارهای میشیگان انتقام وعده‌ی دروغ او را از هریس نمی‌گرفتند. مردم امریکا همان کاری را با حزب دموکرات کردند که مردم ایران با سیاستمداران دروغگوی ایرانی انجام می‌دهند.
دیگر روزگار این بازیها به سر رسیده است و ملتها هر کدام به شیوه‌ای از چنین حاکمان و سیاستمدارانی انتقام می‌گیرند.
این بزرگترین درسی است که ترامپ به سیاستمداران جهان می‌دهد؛
چنانچه به وعده‌ی خود عمل کنید حتی اگر ترامپ باشید دوباره مردم به شما رأی می‌دهند و چنانچه به وعده‌های خود عمل نکنید شما را با لگد به زباله‌دانی تاریخ پرت می‌کنند چنان که انگار وجود نداشته‌اید.

۱۶ آبان ۱۴۰۳

https://t.me/MohammadHossein_Ghiasi

#ترامپیسم #ترامپ #بازگشت_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Nov, 13:30


🔷دوباره ترامپ و جهان پس از این!

✍️سهند ایرانمهر

🔸دونالد ترامپ چهل و هفتمین رییس‌جمهور آمریکا شد. ترامپ معمولاً سیاست خارجی خود را با محوریت منافع اقتصادی و توافق‌های دوطرفه صورتبندی می‌کند و دل خوشی از تعهدات بین‌المللی چندجانبه ندارد. تشدید رقابت‌های جهانی و تداوم سیاست‌های ملی‌گرایانه و توده‌ای او بسیاری از چالش‌های دور قبلی ریاست‌جمهوری او را عمیق‌تر خواهد کرد. نگاه ترامپ به اروپا نه نگاه به یک متحد استراتژیک که قلمداد کردن آن به عنوان یک رقیب تجاری است. ترامپ پیشتر هم خواهان حمایت مالی بیشتر اروپا از ناتو و منتقد نوع روابط تجاری ان با ایالات متحده بود بنابراین پیروزی مجدد او برای اروپایی که به شدت نگران توسعه‌طلبی روسیه و در تقلای تقویت ناتو و روابط فراآتلانتیکی است، خبری به شدت نامبارک است.

🔸اگرچه رویکرد ترامپ در قبال روسیه دوگانه و متناقض به نظر می‌رسد اما پوتین به احتمال زیاد امروز را روز خوبی می‌داند زیرا ترامپ، زلنسکی را شارلاتانی می‌داند که به بهانه حمله روسیه در حال سرکیسه کردن آمریکایی‌هاست درحالیکه همواره از ضرورت بهبود روابط با روسیه و ایجاد توافق صلح سخن گفته است. اروپا اینجا هم بازنده بازی انتخابات آمریکاست و اوکراین هم به میزان زیادی از حمایت‌هایی که در دوران بایدن از آن برخوردار بود محروم خواهد شد. این مساله هم، دردسر تازه‌ای است که گریبان اروپا را خواهد گرفت.

🔸عربستان و امارات در دوره اول ترامپ شرکای خوبی برای او بودند و در فاصله میان دور قبلی ریاست جمهوری او تا امروز، پروژه‌های خوب و سودآوری را برای شرکت‌های او تدارک دیدند. آنها این‌بار هم یا عقد قراردادهای نظامی و تجاری رابطه نزدیک‌تری با آمریکا خواهند داشت و همچنانکه توافق ابراهیم را با همراهی با یکدیگر آغاز کردند احتمالا پس از پایان دور اخیر بحران غزه، کریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا با مشارکت اسراییل و حمایت آمریکا به عنوان مکمل توافق ابراهیم در صدر اولویت‌های‌شان خواهد بود.

🔸ترامپ در حمایت از اسراییل همیشه مصمم و جدی بوده و آرزوهای اسراییل در معادلات سیاسی، اقتصادی منطقه‌ای را خیلی زود برآورده کرده با این حال بعید است که در دوران او، نتانیاهو بتواند همچنان برطبل گزینه تداوم رویکرد نظامی پرهزینه بکوبد.

🔸پیروزی ترامپ برای ایران هم چالش‌برانگیز خواهد بود. ترامپ در دوره قبل از برجام خارج شد و سخت‌ترین تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرد. رویکرد او در قبال ایران کمتر نظامی و بیشتر اقتصادی و سیاسی است. با درنظرگرفتن تحولات مهم پس از جنگ غزه، ایران دوران ترامپ دوم در مقایسه با ایران دوران ترامپ اول، وضعیت به مراتب دشوارتری خواهد داشت بالاخص آنکه ترامپ نشان داده که مواجهه با او مستلزم ریسک‌پذیری‌های ملموس و غیرقابل پیش‌بینی است.

🔸چینی‌ها چندان از پیروزی ترامپ خشنود نیستند زیرا ترامپی که در خاطره دارند مواضع تند و سختگیرانه‌ای علیه چین داشت و به منزله جرقه‌ای در انبار باروتی بود که عملا به جنگ تجاری میان این کشور و امریکا تبدیل شد. دوران ترامپ برای چین دوران محدودیت‌های تجاری و تکنولوژی و مواضع سرسختانه و حمایتی از تایوان، کره‌جنوبی و ژاپن خواهد بود اگرچه این صدای آشنای ترامپ دوباره در گوش این سه کشور طنین‌انداز خواهد شد که:«هزینه‌های امنیتی‌تان را خودتان باید بپردازید».

🔸قدرت گرفتن دوباره ترامپ زمینه را برای برآمدن رهبران اقتدارگرا و کاهش همکاری‌های بین‌المللی در مسایل جهانی و قطبی شدن بیشتر جهان و افزایش چالش‌ها در مسیر تجارت و امنیت فراهم خواهد کرد هرچند ائتلاف‌های منطقه‌ای دوباره رونق خواهند گرفت.

🔸آمریکای دوران ترامپ هم در دوران جدید قدرت گرفتن او، چندان برکنار از چالش‌ها نخواهد بود. پیروزی ترامپ به میزان زیادی ناشی از زبان عامی و ادبیات ضد نخبه‌گرایی بود که به شدت برای توده‌های ناراضی از ساختارهای سنتی دموکراسی و ارزش‌های لیبرال، جذاب بود این همان پیش‌بینی بود که «کریستوفر لش» در کتاب «فرهنگ خودشیفتگی» و «شانتال موف» در کتاب «درباره امر سیاسی» نسبت به وقوع آن هشدار داده بودند و یاشا مونک، تعبیر«مردم علیه دموکراسی» را برای آن بکار برده بود. وضعیتی بغرنج که ناشی از ناامیدی توده مردم از نخبگان و ساختارهای قانونی است و در آن، میان دموکراسی (حکومت توده ها) و لیبرالیسم (حکمیت قانون و حقوق فردی) فاصله‌ای چالش برانگیز می‌افتد آن هم به نفع رهبرانی که به نام مردم علیه نخبگان می‌خیزند.

▪️اینجاست که طبق توصیف کارل اشمیت، متفکرسیاسی آلمانی، احساس ناامنی در توده‌ها آنها را به سمت رهبران مقتدری سوق می‌دهد که با طرح ایدئولوژی‌های ملی و برجسته کردن تهدیدهای داخلی و خارجی، یک «ما»ی ملی را علیه رقبای داخلی و خارجی خود ایجاد می‌کنند و لیبرال دموکراسی را به چالش می‌کشند.

@sahandiranmehr

#ترامپ #ترامپیسم #بازگشت_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Nov, 13:20


🔷 ترامپ؛ شخصیت ایده‌آل تاریخی مسیحیان انجیلی!

🔸 تعجب و مورد خیانت واقع شدن؛ این اولین عکس العمل بسیاری از آمریکایی‌ها هنگام مواجهه با رأی ۸۰ درصدی مسیحیان انجیلی به ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ بود. چگونه می‌توان باور کرد که مسیحیان او را به عنوان اولین گزینه انتخاب کرده‌اند و پس از آن با وجود دوران ریاست جمهوری سرشار از رسوایی، اقتدارطلبی و نژادپرستی به حمایت از او ادامه دادند؟ 

🔹 کریستین دومز، تاریخ‌شناس دانشگاه کالوین میشیگان نیز از این حمایت (البته نه به اندازه بقیه آمریکایی‌ها) متعجب است. او در کتاب جدید خود با عنوان “مسیح و جان وین: چگونه اوانجلیک‌های سفیدپوست یک ایمان را فاسد و یک ملت را منکسر کرد” معتقد است که اغوا شدن مسیحیان انجیلی توسط ترامپ تاریخی طولانی دارد.

🔹 دومز می‌گوید: “حمایت مسیحیان انجیلی از ترامپ حاکی از فریب خوردگی یا ناشی از یک انتخاب عملگرایانه و پراگماتیک نیست، بلکه این حمایت بیشتر نشان دهنده اوج علاقه آنها به یک مردانگی ستیزه‌جو، یک ایدئولوژی که به دنبال تقدیس اقتدار پدرسالارانه و پذیرفتن هرگونه عملکرد بی‌رحمانه در داخل و خارج از کشور است.”

📎 پیوند به متن کامل این گزارش در سایت دین‌آنلاین

@dinonline

#ترامپ #ترامپیسم #بازگشت_ترامپ #شخصیت_ایده‌آل_مسیحیان_انجیلی

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Nov, 13:10


🔷 روان‌شناسی سیاسی و تحلیل شخصیت دونالد ترامپ!

✍️ علی‌اشرف نظری و امیر ملائی مظفری

دونالد ترامپ شخصیتی سیاسی با تحرک و هیجان‌پذیری زیاد است و به همین خاطر درک ماهیت افکار و رفتارهایش برای روان‌شناسان جذابتر از رئیس‌جمهورهای پیش از اوست.

هدف این مقاله آن است که بر اساس تشخیص‌های معتبرتر و شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان، شخصیت دونالد ترامپ تجزیه و تحلیل شود تا بتوان رفتارش را درک و پیش‌بینی کرد؛ بنابراین، پرسش اصلی این بود که ماهیت شخصیت و ساختار فکری و روان‌شناختی دونالد ترامپ چیست؟ فرضیه‌ی مقاله آن بود که وی از اختلالی روانی رنج می‌برد. با استفاده از روش مطالعه موردی، شخصیت ترامپ از منظر روان‌شناسی سیاسی و با توجه به آزمون‌های روان‌آزاری هیر، خودشیفتگی، بالینی چندمحوری تئودور میلون، پنج عاملی شخصیت و شش عاملی شخصیت بررسی شد. همگونی داده‌های آزمون‌های روانشناختی مختلف و تحلیل شخصیت ترامپ ما را به این نتیجه رساند که ترامپ در تمام عوامل روان‌شناختی اصلی دچار گونه‌ای افراط یا تفریط است و در عرصه‌های تجارت و سیاست پوپولیستی، عامدانه آنها را برجسته‌تر به نمایش گذاشته است.

#ترامپ #روان‌شناسی_سیاسی_ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Nov, 13:00


🔷ترامپیسم ترامپ را برگرداند!

✍️صابر گل‌عنبری

ترامپ به قدرت بازگشت. برد او و باخت هریس در سپهر سیاست داخلی آمریکا حاوی دلالت‌های فراحزبی مهمی است؛ هم برونداد فربه‌تر شدن #ترامپیسم و راست هویت‌طلب و نیز لاغرتر شدن لیبرالیسم که از نوعی قبیله‌گرایی درونی رنج می‌برد.
سال ۲۰۲۰ پس از پیروزی بایدن نیز طی یادداشتی با عنوان "باخت ترامپ و برد ترامپیسم" تاکید شد که این باخت به معنای پایان ترامپیسم نیست و این پدیده در حال رشد است. نتیجه انتخابات ۲۰۲۴ انعکاسی از همین واقعیت است. البته ترامپ خالق این مکتب نیست، بلکه خود مولود آن است که گمشده خود را در ۲۰۱۶ در او دید و دوباره او را در ۲۰۲۴ به قدرت بازگرداند. در سایه رشد ترامپیسم و هویت‌طلبی در جامعه آمریکا بعید نیست که دموکرات‌ها برای پیروزی در آینده ناچار به چرخش گفتمانی شوند.
پیروزی ترامپ بار دیگر نشان داد که در مواجهه با نظرسنجی‌ها باید وسواس و دقت نظر بیشتری داشت و نمی‌توان هر نوع نظرسنجی را و لو این که روزنامه معروفی چون نیویورک تایمز انجام داده باشد، به عنوان سنجه دقیقی در نظر گرفت.
نگارنده چند روز قبل ضمن اشاره به نظرسنجی «اطلس اینتل» شانس پیروزی ترامپ را بیشتر دانست؛ اما با سیلی اعتراض‌گونه از پیام‌ها و فوروارد نظرسنجی‌ها مواجه شد که ارسال کنندگان با استناد به آن‌ها بر پیروزی هریس تاکید داشتند.
هنوز میزان دقیق مشارکت در انتخابات مشخص نیست، اما منابعی آن را بیشتر از ۶۶.۸ درصد ۲۰۲۰ برآورد می‌کنند. اگر همین میزان هم باشد، باز صرف نظر از شکاف اجتماعی کنونی در آمریکا، این سطح مشارکت در یک نظام سیاسی حدودا ۲۵۰ ساله اتفاقی نیست که به توان به سادگی از کنار آن گذشت و همین نشان می‌دهد که ساختار قدرت در آمریکا هنوز می‌تواند در چارچوبی متعارف این شکاف‌ها و تناقضات را مدیریت کند.
نظر به تاثیرات انتخابات آمریکا بر سیاست و اقتصاد جهان، پس از پیروزی ترامپ بازار تحلیل‌ها درباره سیاست‌های پیش‌روی او داغ خواهد بود.
نه متحدان و نه رقبا و مخالفان آمریکا نگاه واحدی نسبت به پیروزی او ندارند. در حالی متحدان آمریکا در اروپا ناخرسند به نظر می‌رسند که بیشتر متحدان خاورمیانه‌ای همچون اسرائیل، عربستان، امارات از این بازگشت خرسند هستند. اما در میان مخالفان و منتقدان آمریکا نیز روسیه که خوشحال است و چین و ایران احتمالا ناخرسند باشند.
بر اساس متمم بیست و دوم قانون اساسی آمریکا مصوب ۱۹۵۱ ترامپ نمی‌تواند بیش از دو دوره رئیس جمهور باشد و چهار سال در قدرت خواهد بود. اکنون هم بیشتر بازیگران منطقه و جهان، سیاست‌های خود را متناسب با بازگشت ترامپ به قدرت در این چهار سال تنظیم می‌کنند.
در این میان، پرسش کانونی درباره سیاست ترامپ در قبال ایران و نوع مواجهه مطلوب تهران با اوست. واقعیت این است که ترامپ هر چند همچنان کاملا پیش‌بینی پذیر نیست؛ اما اکنون شناخت خوبی درباره او وجود دارد و همین خود می‌تواند محمل مناسبی برای تعیین نوع مواجهه واقع‌بینانه با دوره او باشد.
غیر از متغیرهای کلان آمریکا، چهار عامل پیشران سیاست خاورمیانه‌ای ترامپ است؛ نخست ماهیت شخصیت منحصر به فرد او، دوم نزدیکانش چون جی دی ونس معاون تندرویش با دیدگاه آخرالزمانی، سوم بدنه اجتماعی اوانجلیستی (مسیحیان طرفدار اسرائیل)، چهارم قرابت خاصش با برخی طرف‌های منطقه‌ای مانند بن‌سلمان، بن‌زاید و نتانیاهو که فورا به عنوان اولین مقام خارجی به ترامپ تبریک گفت و آن را آغاز دوره جدیدی دانست.
چهار مولفه بالا، چشم‌انداز تیره و تاری برای سیاست او در قبال ایران ترسیم می‌کند، اما ارائه تصویری آخرالزمانی نیز از سیاست خاورمیانه‌ای او هم شاید چندان واقع‌بینانه نباشد.
در این میان اگر بایدن همچنان در دو ماه و نیم آینده اقدامی جدی برای پایان جنگ غزه و به ویژه لبنان نکند، چه بسا ترامپ بر خلاف انتظارات بخواهد چنین کاری انجام دهد و وعده خود به برخی فعالان مسلمان در آمریکا را عملی کند.
اقتصاد اولویت نخست ترامپ است و این می‌تواند تا حدودی کنترل کننده سیاست خارجی او به ویژه در خاورمیانه و عدم همراهی کامل با نتانیاهو باشد. در کنار آن هم حال که تابوی ارتباط و مذاکره با آمریکا سالهاست شکسته شده و ایران هم تاکید می‌کند تفاوتی میان روسای جمهور آمریکا نیست، چه بسا کاربست نوعی روانشناسی شناختی، زدن پلی ارتباطی و شروع مذاکره با ترامپ (همانند مذاکره با بایدن) به مدیریت شرایط کمک کند.
همچنین «آشتی» ایران و عربستان دستکم در ظاهر از شدت لابی‌گری قبلی ریاض علیه تهران کاست و تحکیم روابط نیز می‌تواند کمک بیشتری به مدیریت شرایط پس از بازگشت ترامپ کند. اما بی‌توجهی و بی‌محلی صرف، هم موجب تحریک بیشتر شخصیت خودشیفته ترامپ می‌شود و هم راه را برای تاثیرگذاری نزدیکان و طرف‌های منطقه‌ای هموارتر می‌کند که از او ترامپی خطرناک‌تر از ۴ سال قبل بسازند.

@Sgolanbari
#ترامپ #بازگشت_ترامپ
@akhalaji

فراسوی سیاست

06 Nov, 05:30


🔷ایران و بازگشت ترامپ دو!

✍️صلاح‌الدین خدیو

در حالی که چشم تمام جهان به نتایج انتخابات آمریکا دوخته شده، ایرانیان با توجه و حساسیت بیشتری آن را دنبال می کنند. انتخاب رئیس جمهور آمریکا همیشه یک رخداد بین المللی است و کشورهای مختلف اعم از دوستان و متحدان آن گرفته تا رقبا و منتقدان آمریکا خود را در آن ذینفع می بینند.
شاه ایران به عنوان یک متحد ثابت قدم آمریکا کار با روسای جمهوری‌خواه را کم دردسرتر می دید و غالبا و مخفیانه به کمپین آنها کمک مالی می نمود. توجه بیشتر دمکرات ها به مسائل حقوق بشر و دمکراسی، وی را از آنها بیزار می کرد. آخر سر هم تاج و تختش فدای سیاست حقوق بشری کارتر دمکرات شد. طرفه این جاست که حکومت پس از انقلاب هم بر اثر بحران گروگان گیری و روابط رو به وخامت با آمریکا، کوشید از انتخاب دوبارەی کارتر جلوگیری کند. این رخداد که احتمالا اولین و آخرین دخالت فعالانه و موثر یک دولت جمهوری اسلامی در انتخابات آمریکا بود، نتایجی معکوس به بار آورد. چه به انتخاب رونالد ریگان انجامید که از جهاتی سلف معنوی و رهبر سیاسی دونالد ترامپ شمرده می شود.
ریگان در دوران ریاست جمهوری اش با ارسال فرستادەی ویژە همراه با کیک و انجیل به تهران که بیانگر روحیەی مذهبی اش بود، کوشید رهبران ایران را برای از سرگیری روابط قطع شده متقاعد کند. برای دولت وقت ایران که زیر فشار جنگ با عراق بود، ابتکار عمل رئیس جمهور تندروی آمریکا فرصتی فوق العاده بود، اما در نهایت به علت رقابت های سیاسی داخلی و شور انقلابی گری سال های ابتدای انقلاب به سرانجام نرسید.
این نافرجامی اما نتایجی فاجعه بار به همراه داشت. آمریکا به تدریج در کنار عراق قرار گرفت و در آب های خلیج فارس مستقیما با نیروی دریایی ایران وارد جنگ شد. انتخاب ریگان برای روس ها که از موضع ایران علیه کارتر ناخشنود بودند یک فاجعەی ژئوپولتیک و استراتژیک به مراتب بدتری از کار در آمد.
ریگان از روز اول شوروی را امپراتوری شر نامید و با ابتکار پر هزینەی موسوم به جنگ ستارگان، مسابقەی تسلیحاتی دو ابرقدرت را به سطحی رساند که اقتصاد مفلوک شوروی تاب آن را نداشت. در نتیجەی فروپاشی شوروی و پایان جهان دو قطبی کار برای ایران هم سخت تر شد و فضای تنفسی را که برای پیگیری یک سیاست مستقل نیاز داشت، به میزان زیادی از‌ دست داد.
جمهوری اسلامی که چهار سال ترامپ را آزموده بود، با درس گرفتن از این تجارب این بار کوشید از هر اقدامی که ممکن است به سودش تمام شود، اجتناب نماید. حتی پاسخ قابل پیش بینی اش به اسرائیل را هم عقب انداخت.
پیروزی احتمالی ترامپ برای ایران چه معنایی دارد؟ ایران، خاورمیانه و جهان در چهار سال گذشته تغییراتی بسیار کرده، آیا ترامپ هم تغییر می کند؟ ترامپ در درجەی اول رهبری هویت گراست که در سیاست خارجی قائل به رویکردهای انزواگرایانه و کاستن از مداخلات جهانی آمریکا است. این دو وجه نسبتا متضاد در کنار شخصیت غیر قابل پبش بینی و تا حدی دیوانه وار، به قسمی سیاست خارجی منجر می شود که به یکسان متحدان و مخالفان آمریکا را غافل گیر می سازد.
کسانی چون نتانیاهو، بن سلمان، اردوغان، نارندرا مودی و پوتین و حاکمان امارات در آئینەی ترامپ خود را می یابند. بخش مهمی از آش سیاست فشار حداکثری که ترامپ علیه ایران به راه انداخت، در منطقه پخته شده بود. از این رو در شرایطی که ایران و اسرائیل در آستانەی جنگی تمام عیار قرار دارند و آتش جنگ در غزه و لبنان زبانه می کشد، بازگشت ترامپ نشانەی خوبی نیست.
بر خلاف اوباما که می کوشید با سر و سامان دادن به مناقشات خاورمیانه، ایران را از قدرتی منطقه ای به بازیگری منطقه ای تبدیل کند، ترامپ کلا در جهت مخالف حرکت کرد. ایدەی اوباما این بود که با امضای برجام و انعقاد احتمالی برجام های دو و سه، ضمن صحه ندادن به نفوذ منطقه ای ایران، از طریق قرار دادن آن در یک چارچوب پذیرفته تر شده، تهران را در موقعیتی مشابه زمان شاه در دهەی 50 قرار دهد. زمانی که ایران یک بازیگر منطقه ای مشروع از حیث ترتیبات منطقه ای نظام جهانی بود.
اما نقشەی ترامپ که توسط متحدان نزدیکش در منطقه ترسیم می شد، کاملا متفاوت بود: تبدیل ایران از بازیگری مشروع به دولتی مطرود و یاغی و تلاش برای مهار و اعمال محدودیت بر آن. از این رو بازگشت ترامپ در شرایط کنونی به سود ایران نیست.
احتمالا نتانیاهو که دیشب ناگهان وزیر دفاعش را برکنار کرد، زودتر از همه موقعیت جدید را بو کشیده؛ به این معنا که آمدن ترامپ را معادل آزادی عمل بیشتر و رهایی از فشارهای واشنگتن برای آتش بس در غزه و لبنان می بیند.
با این تفاصیل انتظار افزایش تنش ها در منطقه طبیعی به نظر می رسد. پیش بینی رفتار ترامپ در مورد چین و روسیه اما به این سادگی نیست. جنگ اوکراین و چنگال تیز کردن چین برای تایوان موقعیت های جدیدی است که انتظارش را می کشد.

@sharname1
#ترامپ #بازگشت_ترامپ
@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Nov, 16:00


🔷 آشوري و بُعدهای زبانی و فرهنگی توسعه!

🔸پیام استاد داریوش آشوری برای نشست رونمایی کتاب روایت داریوش آشوری از مسئله توسعه در ایران:

🔹کتاب روایت داریوش آشوری از مسئله توسعه در ایران، چنانکه می‌دانید به همت دو دانشور کوشا در زمینه‌ی مطالعه‌ی مسایل توسعه در ایران در گفت‌وگو با من در زمینه‌ی آن مسایل فراهم شده است.

🔹من به نوبه‌ی خود از آن دو دوست، آقایان محسن رنانی و مختار نوری سپاسگزار ام که با توجه به دیدگاه خاص من در این باب از من برای شرکت در این پروژه دعوت کردند.

🔹دیدگاه خاص من و تجربه‌ و کوشش‌های من در این زمینه از دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی پیش آمد که دوران رواج مفهوم‌های توسعه و توسعه‌نیافتگی و پیدایش مفهوم "جهان سوم" بود که کشور ما ایران را هم در بر می‌گرفت و ذهن جوان مرا که آن زمان در سن دانشجویی و نیز بسیار کتابخوان بودم به خود جلب کرد.

🔹در آن زمان، به یاری بخت دو وجه این مساله رویاروی من قرار گرفت: یکی وجه شناخته شده‌ی مساله که وجه اقتصادی و سیاسی توسعه و توسعه‌نیافتگی بود که دانشوران علوم سیاسی و اقتصادی طرح می‌‌کردند و وجه دیگر آن که می‌توانم‌ بگویم به‌تصادف برای من پیش آمد، وجه فرهنگی و زبانی مساله بود که با استخدام من در موسسه‌ی انتشارات فرانکلین برای همکاری با استاد غلامحسین مصاحب در پروژه‌ی تالیف دایره المعارف فارسی بود.

🔹نکته‌سنجی‌ها و ابتکارهای بسیار هوشمندانه‌ی آن استاد بزرگ برای پایه‌گذاری روش علمی برای آن کار و حل مسایل زبان و زبان‌نگاره‌ی فارسی دوره‌ی آموزشی بزرگی برای من بود که در ترکیب با مطالعات من در زمینه‌ی علوم سیاسی و اقتصادی و از جمله مطالعه در فرهنگ‌شناسی و زبان‌شناسی سرانجام ذهن مرا به تمرکز بر بُعدهای زبانی و فرهنگی توسعه و توسعه‌نیافتگی و رابطه‌ی مدرنیّت و زبان کشید که حاصل آن چند کتاب و مقاله‌ها و مصاحبه‌های فراوان و از جمله تالیف "فرهنگ علوم انسانی" در این زمینه است که تا کنون سه ویراست از آن منتشر شده است و چندصد واژه‌ی تازه بر گنجینه‌ی واژگانی زبان فارسی در حوزه‌ی علوم اجتماعی و انسانی افزوده است.

🔹باری، از بخت خود شکرگزار ام که با همه‌ی تنگناها و گرفتاری‌های بزرگ و کوچک و آوارگی از کشور آنچه را که گمان می‌کردم از دست من برای مُدرنگری ایران و بیرون آمدن از تنگنای خفقان‌آور "توسعه‌نیافتگی" برمی‌آید، به انجام برسانم.

🔊 فایل صوتی خوانش پیام استاد داریوش آشوری برای مراسم رونمایی از کتاب‌ روایت داریوش

🌐 سخنرانی صاحب نظران در مراسم رونمایی از روایت داریوش

📘 تهیه کتاب روایت داریوش

@pooyeshfekri
#روايت_داريوش
@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Nov, 11:18


🔷 هریس یا ترامپ؟!

🔹 نتیجه نظرسنجی‌ نیویورک تایمز در ایالت‌های چرخشی و کلیدی آمریکا به سود کدام نامزد است؟

#هریس #ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Nov, 09:30


🔷 ترسـوهای تنـهـــــا !

✍️ ماشا اکبری

🔘 آدم ها در مواجه با شرایط تنش زا مکانیسم های جبرانی متفاوتی بروز می دهند. عصبانیت، پرخاشگری، آسیب زدن به خود و دیگران معمولی ترین مکانیسم های مواجه با آزردگی های روحی و روانی هستند.
🔘 یک زن به هر دلیلی لباس هایش را از تن درآورده و با بدن عریان، عصبانیت و شرایط بحرانی خود را نشان داده است. پیداست که در شرایط روحی و روانی طبیعی هیچ کس چنین شکل و شیوه ای را نمی پسندد. انتخاب این رفتار حکایت از بحرانی عمیق و هیجانی شدید دارد.
🔘 این که عریان شدن آن زن به خاطر تذکر پوشش نامتعارف بوده است یا به خاطر جای پارک نامناسب، تعادل روانی نداشته است یا با قصد و هدف این کار را کرده هرگز اهمیت ندارد. آنچه که من دیدم و برای من اهمیت دارد تنهایی آن آدم و ترس آدم های حاضر در آن صحنه بود. من در آن صحنه آدم هایی را دیدم که بدیهی ترین رفتارهای اجتماعی را بلد نبودند. نمی دانستند با یک آدم آشوب و آشفته چگونه باید مواجه شوند. شاید هم می دانستند اما نمی توانستند؟ کسانی که در آن صحنه حضور داشتند گرخیده و گریخته به نظر می آمدند. دست و پای خودشان را گم کرده بودند. هوش و حواسشان سر جای خود نبود و تشخیص نمی دادند چه کاری درست و چه رفتاری نادرست است.
🔘 صحنه عریان شدن آن زن و رفتار آدم های اطرافش نشان داد که ما تماشاگران ماهری هستیم. کار ما این است که سوژه ای پیدا کنیم و به تماشا بنشینیم. آدم های آن صحنه ثابت کردند ما مردم مداخله و مسئولیت نیستیم و برای مواجهه با بحران های اینچنینی نه آموزش دیده ایم و نه آمادگی داریم.
🔘 رفتار بهنجار آن بود که چند نفر از آدم های آن صحنه بروند نزدیک آن زن. کنارش بمانند. دستش را بگیرند. با او حرف بزنند. همراهش شوند و با لباس های خود و حتا اگر شده با تن و بدن خود حریمی امن برای یک آدم هراسیده بسازند و آرامش و اعتماد از دست رفته را به او بازگردانند.
🔘 آن صحنه تابلوی گویای ترس و تنهایی جامعه ما بود. همه آن آدم ها تنها بودند و ترسیده. بی هیچ تفاوتی. زن ها ترسیده بودند و مردها تنها. مامورها سر درگم نشان می دادند.  دانشجوها خام و خفتیده. بی تفاوتی همجنس ها تباه کننده بود. هیچ نشانی از یک جامعه آگاه و سرزنده و مسئولیت پذیر وجود نداشت. جامعه ای شقه شقه و آشفته را به نمایش گذاشتیم. هیچ کس در آن صحنه کار خودش را بلد نبود. هیچ چیز درست سر جای خود ننشسته بود.
🔘 بی تفاوتی آدم های اطراف آن زن نشانه ای از تنهایی همگانی جامعه است. بی تعلقی. تعلیق ترس و تنهایی. آدم هایی که چون تنها هستند می ترسند و چون می ترسند در بزنگاه ها تنها می مانند. آن صحنه نشان داد ما  شهروندان بی پیوستگی و پشتوانه ای هستیم.
🔘 هیچ تاویل و تفسیری نمی توانم برای این واقعه بنویسم. حق هیچ قضاوتی ندارم. تنها می توانم بگویم زنی دیدم که مصیبت تنهایی خود را با بدن عریان برای تن هایی که ترسیده بودند فریاد می زد اما، نمی دانست که آدم های ترسو پیش از آن که ترسو شوند کور و کر می شوند!
🔘 نمی دانم و اگر هم بدانم هیچ اهمیتی ندارد که آن زن انقلابی بود یا ضد انقلاب، پرستو بود یا پروژه بگیر، روانی بود یا سالم، هنجار بود یا هنجار شکن، حق داشت یا نداشت، رفتارش درست بود یا نبود، مادر بود یا فرزند، هر چه که بود من زنی تنها دیدم که میان تن های ترسو، تنهایی و ترسویی همه ما را فریاد می زد!
🔘 او که عریان شده بود از تنهایی خود می گریخت و آن آدم ها فقط تن او را دیدند و چشم ها و دست هایشان بر تنهایی او بستند. هیچ کس حتا نزدیک او نرفت. او زنی تنها بود که تنها ماند!
🔘 آنچه من دیدم عريان شدن یک زن نبود ، عریانی یک اجتماع تنهای ترسیده بی‌تفاوت بود. نمایش تن‌های تنها و ترسوهای تنها.

@Khapuorah
#تن‌های_تنها #ترسوهای_تنها
@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Nov, 09:00


🔷 هریس یا ترامپ؟!

🔸 نتیجه آخرین نظرسنجی نیویورک‌تایمز

🔹 هریس ۴۹ درصد
🔹 ترامپ ۴۸ درصد

#هریس #ترامپ

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Nov, 07:10


🔷 آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرند؟!

✍️ صدرا عبدالهي

در تحلیل سیاسی و روانشناختی دیکتاتوری، مسئله مقصر دانستن پذیرفتگان دیکتاتوری به عنوان افرادی که در بقای آن نقش دارند، بسیار چالش‌برانگیز است. آیا می‌توان پذیرفت که کسانی که به دلایل مختلف به نظام دیکتاتوری تن داده‌اند، مسئولیت بیشتری از خود دیکتاتور و حاکمان دارند؟ این سوال را می‌توان از دیدگاه فلسفه سیاسی و روانشناسی بررسی کرد تا عواملی که به پذیرش و تثبیت دیکتاتوری کمک می‌کنند، مورد تحلیل قرار گیرند.

فیلسوفانی چون هانا آرنت، کارل پوپر و جان استوارت میل به مسئولیت شهروندان در مقابل دیکتاتوری توجه داشته‌اند. هانا آرنت در آثار خود، به خصوص در ”خاستگاه‌های توتالیتاریسم”، تاکید می‌کند که انفعال و سکوت مردم در برابر ظلم، راه را برای دیکتاتوری هموار می‌کند. آرنت معتقد است که دیکتاتوری تنها با اتکا به قدرت زور نمی‌تواند پابرجا بماند؛ بلکه نیاز به یک نوع “رضایت ضمنی” از جانب مردم دارد.

از دیدگاه فلسفه سیاسی، زمانی که شهروندان آگاهانه به دنبال عدالت و آزادی نباشند، و خود را از مسئولیت مدنی کنار بکشند، به طور غیرمستقیم به تقویت نظام‌های استبدادی کمک می‌کنند. “جان استوارت میل” نیز در این زمینه معتقد بود که جامعه‌ای که آزادی فردی و حق انتخاب را فدای راحتی و امنیت می‌کند، به نوعی به نظام استبدادی اجازه ادامه حیات می‌دهد.

در روانشناسی، پذیرفتن دیکتاتوری اغلب به عنوان یک مکانیسم دفاعی یا نشانه‌ای از تسلیم در برابر ترس و فشار اجتماعی تفسیر می‌شود. نظریه‌پردازانی چون “استنلی میلگرم” و “فیلیپ زیمباردو”، نشان داده‌اند که در شرایط فشار و ترس، افراد تمایل دارند از دستورات قدرت پیروی کنند، حتی اگر این دستورات ناعادلانه باشند. “آزمایش میلگرم” در مورد اطاعت نشان داد که افراد در شرایطی که احساس مسئولیت شخصی را از خود سلب کنند، بیشتر به انجام رفتارهای نادرست یا حتی ظالمانه تن می‌دهند. در نتیجه، دیکتاتوری به نوعی به نیاز انسان برای امنیت و اطمینان در برابر فشارهای روانی و اجتماعی پاسخ می‌دهد.

همچنین نظریه روانشناسی اجتماعی درباره “اثر تماشاگر” بیان می‌کند که در موقعیت‌های جمعی، افراد تمایل دارند مسئولیت اقدامات را به دیگران واگذار کنند. به عبارت دیگر، هرچه تعداد افرادی که ناظر ظلم هستند بیشتر باشد، احتمال مداخله کمتر می‌شود. این رفتار در دیکتاتوری‌ها نیز به چشم می‌خورد؛ افراد جامعه ممکن است احساس کنند که تغییر وضعیت از توان آن‌ها خارج است، و بدین ترتیب به پذیرش وضع موجود روی می‌ آورند.

از دیدگاه اخلاقی، پذیرش دیکتاتوری را می‌توان به نوعی “همکاری منفعلانه” دانست. فیلسوفانی همچون “ژان پل سارتر” بر این باور بودند که فرد در برابر خود و جامعه مسئولیت دارد، و سکوت در برابر ظلم به معنای تأیید ضمنی آن است. از این منظر، هر شهروندی که با دیکتاتوری همراهی کند، به تثبیت و استمرار آن کمک می‌کند. سارتر معتقد بود که افراد با انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه خود، در نظام دیکتاتوری دخیل‌اند و نمی‌توانند از این مسئولیت شانه خالی کنند.

آیا پذیرفتگان دیکتاتوری مقصرتر هستند؟
این پرسش در نهایت به یک تعارض اخلاقی برمی‌گردد. در فلسفه سیاسی، می‌توان گفت که اعمال‌کنندگان دیکتاتوری مسئولیت مستقیمی در ظلم و ستم دارند؛ اما پذیرفتگان و تماشاگران نیز به دلیل انفعال و سکوت، در دوام آن سهیم‌اند. این نکته که آیا می‌توان آن‌ها را مقصرتر دانست، بستگی به این دارد که چه مقدار مسئولیت اخلاقی و اجتماعی برای افراد جامعه در برابر دیکتاتوری قائل شویم.

از دیدگاه روانشناسی، تسلیم در برابر دیکتاتوری به دلیل ترس، فشار و کاهش حس خودکارآمدی ممکن است توجیه‌پذیر باشد؛ اما از دیدگاه فلسفه اخلاق، این توجیه کافی نیست. افراد به عنوان موجوداتی آزاد و عقلانی، موظف‌اند با ظلم مقابله کنند و از سکوت و همکاری منفعلانه بپرهیزند.

پذیرش دیکتاتوری به عنوان نوعی انفعال و همکاری غیرمستقیم، می‌تواند به دوام و گسترش آن کمک کند. در نهایت، از منظر اخلاقی، شاید بتوان پذیرفتگان را مقصرتر دانست، زیرا انفعال و رضایت ضمنی آنان است که به دیکتاتوری مشروعیت می‌بخشد و ادامه حیات می‌دهد. به قول ادموند برک: “برای پیروزی شر، تنها کافی است که خوبان کاری نکنند.”

https://www.zeitoons.com/115516

#دیکتاتوری #پذیرفتگان_دیکتاتوری

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Nov, 06:00


🔷 چرا فروید مرگ‌اندیشی را بیماری روانی می‌داند؟

✍️ مصطفی ملکیان

🔹فروید نخستین کسی بود که به صورت جدی مضمون مرگ را وارد روانشناسی کرد، اگرچه او خود، نگاه سلبی به مرگ داشت و معتقد بود که مرگ اندیشه‌ها، به دلیل بیماری روانی است که مرگ اندیشند و کسی که سلامت روانی دارد مرگ اندیش نخواهد بود -برعکس روانشناسانی که بعد از فروید آمدند و معتقد بودند که مرگ اندیشی نشانه‌ی سلامت روانی است- اما فروید برای اعتقاد خود دو دلیل داشت:

🔹اول: فروید معتقد بود که اندیشیدن درباره ی چیزی که تجربه‌اش نمی کنیم، معنا ندارد. اپیکور نخستین کسی بود که گفته بود ما مرگ را تجربه نمی کنیم و تا زمانی که در حال زیستنیم مرگ نیست و وقتی مرگ هست، زیستنی وجود نخواهد داشت و بنابراین موجود زنده ای نیست که مرگ را تجربه کند. ما آدمیان درد و رنج را تجربه میکنیم چون درد و رنج در هنگام زیستنمان وجود دارد، اما مرگ را تجربه نمی کنیم چون وقتی مرده باشیم دیگر آگاهی و ذهن نداریم که مرگ را تجربه کنیم. ماجرای همان حکایت مولوی است از پشه ای که از دست باد به سلیمان شکایت برد و گفت که هرکجا هستم باد مرا پرتاب می کند و از دست باد امان ندارم. سلیمان هم در جوابش گفت قاضی عادل باید سخن شاکی و شاکی عنه را بشنود تا بتواند قضاوت کند. پشه گفت مشکل این است که من و باد اصلا نمی توانیم یکجا قرار بگیریم. داستان پشه و باد مثل داستان آدمی و مرگ است. تا آدمی هست مرگ نیست و وقتی مرگ هست دیگر آدمی نیست که آن را تجربه کند. آیا می شود به چیزی که نمی توان تجربه کرد فکر کرد؟ آیا وقتی ما به ثروت صد تریلیون دلاری نمیرسیم آیا درست است که به زمانی بیندیشیم که چنین ثروتی را خواهم داشت یا چنین اندیشه‌ای نشانه‌ی عدم سلامت روانی است؟

🔹دوم. دلیل دیگر فروید برای این ادعا که مرگ اندیشان سلامت روان ندارند کمی پیچیده است. فروید معتقد است چیزی که برای آن «زبان» وجود نداشته باشد هیچ وقت نسبت به آن آگاهی پیدا نمی شود. معتقد بود که وقتی ما تعبیر زبانی یک موضوع را به کار میبریم باید بتوانیم چیزی را در ذهنمان احضار کنیم. اما وقتی واژه ی مرگ را می شنویم چیزی درباره‌ی مرگ خودمان در ذهن ما احضار نمیشود. با شنیدن مرگ، مرگ همسایه به ذهن شما می‌آید نه مرگ خودتان. بنابراین فروید معتقد بود تعبیر زبانی «مرگِ من» تعبیر بی‌معنایی است و هیچ وقت آدمی نمی‌تواند درباره ی آن تصوری داشته باشد. فروید می گفت چیزی که در مرحله ی خودآگاه تصوری از آن نداریم هیچ وقت به ناخودآگاه ما هم نمی‌تواند راه پیدا کند، چون هرچیزی که بخواهد به ناخودآگاه راه پیدا کند حتما باید در خودآگاه حضور قبلی داشته باشد.

🔹فروید به این دو دلیل معتقد بود که مرگ اندیشی امری بیمارگونه است. اما چرا به رغم این، انسانها این مقدار مرگ اندیش اند؟ فروید میگفت مرگ اندیشی صورت مبدل یک ترس دیگر است. معتقد بود ترس دیگری وجود دارد و روان درمانگر باید ترس دیگر فرد را کشف کند و وقتی آن ترس را کشف کند دیگر ترس از مرگ و اندیشیدن به مرگ در آدمی از بین میرود.

🔹فروید برای آن ترس دیگر دو تعبیر به کار می برد (که یکی از آنها را باید کاملا فرویدی باشید تا بپذیرید و دیگری را می توانید فرویدی نباشید اما بپذیرید). او می گفت انسانها ترس از اختگی و عقیم شدگی دارند و از آن به ترس از مرگ تعبیر می کنند - این تعبیر را من که فرویدی نیستم نمی توانم بپذیرم.

🔹 تعبیر دوم فروید هم این بود که می گفت هر انسانی که ترس از مرگ و یا مرگ اندیشی دارد، در واقع ترس از عدم امنیت دارد یا به عدم امنیت می اندیشد و من به عنوان روان‌درمانگرِ روانکاو باید بفهمم که فرد از چه چیزی احساس ناامنی میکند. اگر چیزی که به فرد احساس عدم امنیت می دهد برای او مکشوف شد، احساس عدم امنیت از بین می رود و وقتی احساس عدم امنیت از بین رفت دیگر آن فرد نه مرگ اندیشی دارد و نه مرگ هراسی. از این نظر فروید معتقد است که فرد مرگ اندیش و مرگ هراس سلامت روانی ندارد. آن طور که ارنست جونز زندگی نامه نویس فروید گفته، همیشه وقتی فروید با یک انسان مرگ اندیش و مرگ هراس روبه رو می شد بلافاصله سراغ این مسئله می رفت که بفهمد آن فرد از چه چیزی احساس عدم امنیت می کند. اما نکته ی جالب این است که به شهادت زندگینامه نویس فروید او در پانزده سال آخر عمر خود، مرگ اندیش شده بود و مدام اندیشه ی مرگ در ذهنش خلجان می کرد.

اضطراب مرگ

@mostafamalekian

#مرگ_اندیش #مرگ_هراس #مرگ_اندیشی #مرگ_هراسی

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Nov, 05:30


📚 معرفی کتاب

🔷 چرا می‌میریم؟

🔹رهیافتی علمی در ساحت مرگ و جاودانگی

نویسنده: ونکی راماکریشنان
مترجم: فرهاد دیرنگ
تعداد صفحات: 376 صفحه
نشر سبزان - تابستان ۱۴۰۳

کتاب چرا می‌میریم؟ به بررسی علمی و فلسفی مرگ و پیری می‌پردازد. نویسنده در این کتاب با استفاده از جدیدترین تحقیقات در زمینۀ زیست‌شناسی، ژنتیک و پزشکی به توضیح مکانیزم‌های بیولوژیکی پشت پیری و مرگ می‌پردازد. او همچنین تلاش‌های دانشمندان و محققان برای کشف راه‌هایی به منظور کند کردن روند پیری و حتی دستیابی به جاودانگی را تحلیل می‌کند.

راماکریشنان در این کتاب از جنبه‌های مختلفی به پیری و مرگ می‌نگرد؛ از تأثیر ژن‌ها و جهش‌های ژنتیکی گرفته تا نقش آسیب‌های سلولی و تأثیرات محیطی مانند رژیم غذایی و سبک زندگی. همچنین، وی به پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی که می‌تواند به افزایش طول عمر انسان کمک کند مانند مهندسی ژنتیک، درمان‌های سلول‌های بنیادی و فناوری‌های نانو تکنولوژی اشاره می‌کند.

این کتاب همچنین به مسائل اخلاقی مرتبط با جاودانگی می‌پردازد و پرسش‌هایی مانند اینکه آیا انسان‌ها باید به دنبال زندگی ابدی باشند و این کار چه پیامدهایی برای جامعه و طبیعت خواهد داشت را مطرح می‌کند

#کتاب #معرفی_کتاب #زندگی #مرگ #جاودانگی #فلسفه_مرگ

@akhalaji

فراسوی سیاست

05 Nov, 05:30


📚 معرفی کتاب

🔷 چرا می‌میریم؟

🔹رهیافتی علمی در ساحت مرگ و جاودانگی

نویسنده: ونکی راماکریشنان
مترجم: فرهاد دیرنگ
تعداد صفحات: 376 صفحه
نشر سبزان - تابستان ۱۴۰۳

#کتاب #معرفی_کتاب #زندگی #مرگ #جاودانگی #فلسفه_مرگ

@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Nov, 20:25


🔷پيكسل يا تصدانه!

روی صفحه گوشیم "تصدانه" شوهته ایجاد شده بود. تصمیم گرفتم یک گوشی جدید بخرم. موقع بررسی مشخصات مدل‌های جدید آیفون، متوجه شدم صفحه نمایش آن با وضوح "تصدانه‌ای" بالایی عرضه شده و تعداد "تصدانه‌ها" در هر اینچ افزایش یافته است.

قابلیت‌های عکاسی این گوشی نیز بهبود یافته، و هر "تصدانه" با دقت بیشتری اطلاعات را ثبت می‌کند.

دوربین‌ها به سنسوری با دقت چند ده "مگاتصدانه" مجهز است که به شما اجازه می‌دهد جزئیات را با دقت و شفافیت بیشتری ثبت کنید. هر "تصدانه" به‌صورت دقیق رنگ‌ها و نور را پردازش کرده و تصاویر با وضوح فوق‌العاده‌ای به ثبت می‌رسند.

چیز عجیبی نیست. داشتم واژه "تصدانه" معادل فارسی واژه "پیکسل" که فرهنگستان زبان و ادب فارسی به تازگی تصویب کرده رو در واقعیت تست می‌کردم!

چون پیکسل از ترکیب خلاصه شده‌ واژه‌های pictures و element تشکیل شده (pics + el)، ترکیب خلاصه واژه‌های تصویر و دانه هم شده تصدانه

🤷‍♂️

@MiladNouriChannel
#پیکسل #تصدانه
@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Nov, 17:20


🔷کنشِ سرکشانه، در برابر سرکوبی تنانه!

✍️رضا صائمی

عریان‌شدن دانشجوی دختر دانشگاه علوم تحقیقات در یک خوانش دوگانه، مورد نکوهش و ستایش قرار گرفته؛ برخی آن را نماد اعتراض و برخی نمود انحراف دانسته‌اند، و برخی آن را نشان شجاعت و برخی مایه شرم.
فارغ از این داوری‌ها، اما آنچه که در یک تحلیل جامعه شناختی-روانکاوانه مهم است، نه پیام سیاسی و پیامد اخلاقی این رخداد، که «دلایل رخ دادن آن» است. درستی یا نادرستی این رفتار، واکنش به آن است، اما در پس آن، نباید «چرایی کنش» را از یاد برد. فهم این کنش‌مندی از هر خوانش قضاوتگرانه‌ای مهم‌تر است.
به‌گمانم این کنشِ سرکشانه، در برابر سرکوبی تنانه صورت گرفته، تن به‌مثابه سویه‌ای مهم از سوبژکتیو انسانی. هویت آدمی ابتدا به میانجی تن او برساخته شده و به او تشخص می‌بخشد، که بنیان بنی‌آدم همین تن است.
این ایدئولوژی‌ها بودند که در طول تاریخ برای فیزیولوژی آدمی لباس معنا دوختند و صورتی زیبایی شناختی بخشیدند. اگر آدمی به جان است، جان در کالبد تن جاری می‌شود و در تنانگی‌اش تجلی می‌کند.
تحقیر و تخریب و سرکوب تن بیش از هر چیزی توهین به خالقی است که از خلق همین تن به خود تبریک گفت و خود را احسن‌الخالقین نامید. همین تن عریان که نخستین تصویر از انسان بود!
سخن از ستایش عریانی نیست، سخن از اعتبار تنانگی‌ست که نقطۀ پرچ تمام تجلیات عاطفی و معنوی انسان است.
اساسا زندگی و آدمی بدن‌مند است. بدنی که محتاج احترام است تا اندیشه‌های بلند و فضیلت‌های ارجمند از پس آن به احتراز درآید. وقتی تنانگی جز در شمایلی رسمی، به شماتت گرفته شده و سرکوب و سرزنش می‌شود، بدن دیگر یک تن جسمانی نیست، به تجسم هویت و حریت آدمی بدل می‌شود، به سوژه مقاومت در برابر ابژۀ قدرت تا هژمونی آن را بشکند.
تن طغیانگر حاصل انسدادی‌ست که گفتمان غالب از بدن سیاسی صورت بندی می‌کند تا آن را در قالب مطلوب خود برسازد. وقتی تن آدمی مدام در خوانش‌های رسمی احضار شده و پشت مرزبندی‌های آن تعریف می‌شود، گفتمان متعارض خود را هم برمی‌سازد.
این ضد گفتمان، میل به طغیان و ساختارشکنی دارد، نه از سر لجاجت و لجام‌گسیختگی که به خاطر صیانت و دفاع از تنانگی.
وقتی تن آدمی یا با چوب و سنگ یا به زخم زبان و متلک، هتک حرمت شود، طغیان می‌کند. آنگاه عریان‌شدگی، نه عورت‌نمایی و بی‌شرمی، که شکلی از شرافت‌خواهی بدن و بدنمدی‌ست. این بدن‌نمایی، نه از سر بی‌حیایی که در پی احیای حرمت تن خویش است، که گاهی تن آدمی شریف است به تن آدمیت؛ تنی که می‌خواهد محترم بماند.

#کنش_سرکشانه #سرکوبی_تنانه

@akhalaji

فراسوی سیاست

04 Nov, 11:00


🔷هریس یا ترامپ؛ کدامیک می‌برند؟

✍️صابر گل‌عنبری

فردا سه‌شنبه شصتمین انتخابات رياست جمهوری آمریکا برای انتخاب 47 امین رئیس جمهور برگزار می‌شود که نتایج آن یا بازگشت جنجالی‌ترین رئیس جمهور آمریکا به قدرت برای بار دوم را رقم می‌زند یا یک زن برای نخستین بار رئیس جمهور این کشور می‌شود. نه فقط مردم آمریکا بلکه جهان امروز منتظر نتایج این انتخابات است که چه بسا تاثیرات آن بر سیاست و اقتصاد جهان و منطقه و وضعیت برخی کشورها بیشتر از رخدادهای مشابه در آن‌ها باشد.

نتایج این انتخابات موجب تغییری بنیادین در سیاست‌گذاری خارجی آمریکا نمی‌شود، اما روسای جمهور دموکرات و جمهوری‌خواه آمریکا در پیگیری سیاست‌های خارجی کلان آمریکا و پرونده‌های مهم جهانی و منطقه‌ای، معمولا رویکردهای متفاوتی دارند و ماهیت همین رویکردها هم در جهت تشدید تنش‌ها یا کاهش آن‌ها حائز اهمیت زیادی است. به همین علت اکنون برخی طرف‌ها امثال نتانیاهو، پوتین و برخی شاهزادگان عرب برای بازگشت ترامپ لحظه‌شماری می‌کنند؛ ولی کشورهای دیگری تمایل به پیروزی هریس دارند.

سخنی به گزاف نیست اگر گفته شود که با نزدیک‌ترین رقابت انتخاباتی در آمریکا مواجه هستیم و ارائه تصویری روشن نسبت به نتایج آن بسیار دشوار است.

رقابت در این انتخابات برای کسب 270 رای از 538 رای کالج الکترال آمریکاست. از این 538 رای الکترال، تقریبا همین الان ماهیت 445 رای آن مشخص است. در تاریخ انتخابات آمریکا، هویت 43 ایالت غالبا از قبل روشن است؛ برخی از آن‌ها ایالت‌های قرمز رنگ و جمهوری‌خواه و برخی دیگر نیز دموکرات و آبی رنگ هستند. تقریبا می‌توان گفت که ترامپ هم اکنون 213 رای الکترال از 538 رای را دارد و هریس نیز 232 رای. از این رو، اساسا رقابت بر سر 93 رای الکترال دیگر است که متعلق به 7 ایالت چرخشی است که آرای آن‌ها معمولا میان جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها جابجا می‌شود.

اکنون مهم‌ترین عامل برد و باخت انتخابات، نتایج آن در هفت ایالت پنسلوانیا (19 رای)، کارولینای شمالی (16 رای)، جورجیا (16 رای)، میشیگان (15 رای)، آریزونا (11 رای)، ویسکانسن (10 رای) و نوادا (6 رای) است. اکنون هم برای پیش‌بینی نتایج انتخابات آمریکا چاره‌ای جز کمک گرفتن از نتایج نظرسنجی‌ها نیست، اما نه هر نوع نظرسنجی.

با توجه به نظام انتخاباتی خاص آمریکا نظرسنجی‌های سراسری سنجه دقیقی نیست و چه بسا نامزدی در سطح ملی آرای بیشتری را به دست آورد (مانند دو میلیون رای بیشتر هیلاری کلینتون در سال 2016) اما در نهایت رقیب او با کسب آرای الکترال بیشتر برنده انتخابات شود. اما در هفت ایالت کلیدی و «رئیس جمهور ساز»، تقریبا بیشتر نظرسنجی‌ها ترامپ را پیشتاز می‌دانند.

«اطلس اینتل» در انتخابات 2020 جزو موسساتی بود که دقیق‌ترین نظرسنجی‌ها را انجام داد. نتایج جدیدترین نظرسنجی آن بنا به اعلام سایت 538 آمریکا بیانگر پیشتازی ترامپ در هفت ایالت پیشگفته است؛ در کارولینای شمالی با 3.4 درصد، جورجیا 2.5 درصد، آریزونا 6.5 درصد، نوادا 5.5 درصد، ویسکانسن 1 درصد، پنسلوانیا 1.8 درصد و میشیگان 1.5 درصد.

کار برای #هریس دشوارتر است، اما پیشتازی #ترامپ در هفت ایالت نیز به معنای تمام شدن کار به نفع او نیست. بنا به الگوهای انتخاباتی آمریکا میانگین خطای نظرسنجی‌ها در رقابت امسال می‌تواند مثبت یا منفی 3.8 درصد باشد. از این منظر، تقریبا نتایج در دو ایالت آریزونا و نوادا تقریبا برای ترامپ تضمین شده است. اما در 5 ایالت دیگر رقابت بسیار نزدیک است و امکان جابجایی آرا وجود دارد. فراموش هم نباید کرد که ترامپ حدود 19 رای الکترال نیز در ایالت‌های با نتایج نسبتا مشخص عقب است. در این ایالت‌های کلیدی حتی یک رای هم سرنوشت‌ساز است. در برخی از آن‌ها اقلیت‌های قومی و دینی مانند یهودیان، مسلمانان و عرب‌ها زندگی می‌کنند که خیلی از آن‌ها تا همین لحظه هم مردد هستند که به کدام نامزد رای دهند. علت هم به جنگ غزه و لبنان بر می‌گردد که به عنوان فاکتوری تاثیرگذار عمل می‌کند. در این راستا هریس در ساعات گذشته در ایالت پنسلوانیا با تاکید بر حمایت از اسرائیل، رای دهندگان یهودی را خطاب قرار داد و در ایالت میشیگان با اشاره به ضرورت پایان جنگ و اوضاع اسف‌بار غزه رای‌دهندگان عرب و مسلمان را.

شرکت پایین (72 میلیون نفر) در رای گیری زودهنگام نیز نشانه خوبی برای دموکرات‌ها نیست که در سال 2020 با بسیج علیه ترامپ بیش از 101 میلیون شرکت کردند، اما این بار به دلیل نارضایتی از عملکرد بایدن و عادی شدن حضور ترامپ در دنیای سیاست آمریکا، راهبرد «ترامپ‌هراسی» اثر قبلی خود را از دست داده است. فعلا شانس ترامپ اندکی بیشتر است، اما هم او هم هریس هر کدام برای پیروزی دستکم به آرای الکترال 3 ایالت از 5 ایالت کلیدی دیگر (پنسلوانیا، کارولینای شمالی، جورجیا، میشیگان و ویسکانسن) نیاز دارند.

@Sgolanbari
#رقابت_تنگاتنگ
@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Oct, 10:30


🔷یک کتاب، یک فیلم و روایت دور زدن توان نظامی رقیب!

✍️سهند ایرانمهر


ریگان وقتی به قدرت رسید که اوج دوران جنگ سرد و قلمرو و قدرت شوروی رو به افزایش بود. کارشناسان امور تسلیحاتی و نظامی از قدرت فزاینده کرملین می‌گفتند و جهان درگیر رقابت تسلیحاتی بود. ریگان اما یک سوال اساسی را در ذهن خودش مرور کرد: «وضعیت اقتصادی شوروی چطور است و آزادی در نظر جامعه در کشور شوروی و اقمار آن در چه وضعیتی است؟». پیش از ریگان کمتر به این مساله پرداخته شده بود و حالا ریگان فهمیده بود روسای پیشین آمریکا به اشتباه همه تمرکزشان را بر روی قدرت بازدارندگی تسلیحاتی شوروی متمرکز کرده بودند.

ریگان حالا یقین داشت حفره ای وجود دارد که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده بود. آن حفره اقتصاد شکننده شوروی از یک سو و نارضایتی مردم و اقمار این کشور از وضعیت معیشتی و فقدان آزادی‌ها بود.

پیش از ریگان آندره ساخاروف پدر بمب هیدروژنی شوروی در نامه به گورباچف تصریح کرده بود که:

قدرت اتم یا توان اعزام چند صد هزار نفر سرباز و تجهیزات، گستره وسیع امپراتوری یا تاریخ درخشان، هیچ کدام برای خوش‌بختی یک ملت کافی نیست آن هم وقتی که مردم احساس نکنند حقی دارند یا اینکه می توانند آزادانه از رویاها و ایده‌های خود بگویند.

آمریکا برای استفاده از این نقطه ضعف‌ها کار خود را شروع کرد. ابتدا تلاش کرد از طریق کاهش قیمت نفت و اعمال محدودیت‌های تکنولوژیکی و مالی، اقتصاد وابسته به نفت شوروی را تحت فشار قرار دهد. جاسوسان غربی حالا به جای تمرکز صرف بر تعداد موشک‌های رقیب، شاخص‌های اقتصادی شوروی را بررسی می‌کردند، منابع مالی را می‌بستند و با طرح پروژه‌های خیالی نظامی تصویری کاذب از خطر می‌ساختند تا شوروی بر اساس آن رویکردهای ترمیمی و توسعه اقتصادی را به جای هزینه کردن در زمینه های لازم صرف مسابقه تسلیحاتی کند. برنامه «جنگ ستارگان» یا ابتکار دفاع استراتژیک (SDI) از جمله اقدامات مؤثری بود که شوروی را به رقابت سنگین در شرایط بحران اقتصادی واداشت.

رویکرد دوم نیز فشردن انگشت روی زخم فقدان آزادی‌ها و عدم دسترسی مردم به امکانات دنیای آزاد در بلوک شرق بود. قدرت بازدارندگی تسلیحاتی مساله مهم و ضروری بود چنانکه آمریکا نیز اهتمام جدی به آن داشت اما نادیده گرفتن مساله اقتصاد و عدم رضایت‌مندی مردم از فضای بسته عملا آن بازدارندگی را بلااثر کرده بود. شوروی در نهایت از همین دو نقطه ضربه اساسی را خورد و تلاشهای واپسین گورباچف برای ایجاد فضای آزاد هم دیر و بی‌ثمر بود.

اگر اهل مطالعه هستیم توصیه میکنم کتاب «پیروزی» (نشر پارسه) نوشته «پیتر شوایتزر» را بخوانید و اگر حوصله کتاب را ندارید فیلم سینمایی «ریگان» -که شهریور امسال آمد- را ببینید. این فیلم البته در حالی که رویکردهای کاملا استراتژیک ریگان در دو حوزه دیپلماتیک و نظامی را به نمایش می‌گذارد و ستایش می‌کند، وقتی صحبت از شوروی می‌شود به رسم باب طبع روشنفکران یا به تعبیر دوتوکویل «اهل ادب» - که کمتر اعتنایی به مفاهیم و ملزومات سیاست و روابط بین الملل دارند - دغدغه عظمت و اقتدار وطن را صرفا به تکیه به چخوف و تولستوی تقلیل می‌دهد، با این حال تصویر نسبتا روشنی نیز از ترفندهای ریگان و اشتباهات راهبردی شوروی ارایه می‌دهد، در نتیجه تماشای آن را توصیه می‌کنم.

http://i.fahares.com/axnegar/cbfa8e84f639e95ab31c0c85727783beAgACAgQAAxkBCL5Q1GcfTxCz5WqSONMDiUQEXYbx_yQuAAI8wjEb1BcAAVGYeazLJ_Y7LwEAAwIAA3kAAzYE.jpg

@sahandiranmehr

#معرفی_کتاب #پیروزی #معرفی_فیلم #ریگان #جنگ_ستارگان

@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Oct, 08:14


🔷بی‌روح شدن قدرت از نگاه ایوان کلیما

✍️بیژن اشتری

حکایت عجیبی است این بی عملی و ناتوانی حکومت‌های دیکتاتوری بحران‌زده در قبال حوادثی که پشت سر هم گریبان‌شان را می‌گیرد.

ایوان کلیما، نویسنده‌ی چک ، به این عارضه، "بی‌روح شدن قدرت " می‌گوید:

آدم‌هایی که قدرت را نمایندگی می‌کنند انگار روحشان را وانهاده‌اند و کالبدی بیش برایشان باقی نمانده و نگرانند که حتی این کالبد فاقد روح (پست‌ها و مناصب،و انواع امتیازات نومن کلاتوریایی) را نیز از کف بدهند. سیستمی که زمانی فعال و کارآمد به نظر می‌آمد، حالا سنگین و کند و ناتوان شده،خلاقیتش را از دست داده و در مواجهه با سیل بحران‌ها هیچ چاره ای ندارد جز انکار بحران‌ها یا متوسل شدن به پروپاگاندایی نخ نما شده و زور عریان . قشر صاحب امتیاز و قدرت به مرور زمان به فساد مالی گراییده و چاق و تنبل و نالایق شده و خودش به جای حل بحران‌ها زاینده‌ی بحران‌ها شده است . این قشر قادر به عرضه چهره‌های لایق و کاریزماتیک، که قادر به حل مسائل باشند، نیست. دولت عملا به دست "هیچ کسان" افتاده و این حضراتی که همه چیزشان را از سیستم دارند حالا که سیستم به ورطه بحران‌ها افتاده نمی‌توانند هیچ کاری برایش بکنند.سیستم به این ترتیب حتی قادر نیست در یک هم‌اندیشی جمعی اهداف اصلی و راهبردی خود را از نو تعریف و در روش‌هایش برای دستیابی به این اهداف تغییراتی ایجاد کند. در یک کلام، سیستم حتی عاجز از تغییرات روبنایی و ظاهر ی است.و این در حالی است که جامعه وارد مرحله تحول‌خواهی شده.حاکمان نمی‌توانند به روش‌های سابق حکومت کنند و مردم نمی‌خواهند به روش های سابق از حکومت تمکین کنند. سیستم در طول حیاتش اجازه نداده که افکار و عقاید گوناگون مطرح شوند و فعالیت فکری را عملا ناممکن کرده و جان و ذهن آدم‌ها را در قالب‌های تنگ فروریخته و حالا که نیاز به اندیشه و ابتکار عمل دارد نه اندیشمندی برایش باقی مانده نه مبتکری. ترس و احتیاط موجب نابودی خلاقیت‌ها حتی در بین نیروهای خودی شده و در نتیجه امید چندانی برای به عرصه آمدن اندیشمندان و عقلا برای حل بحران‌ها باقی نمانده است.

@bijan_ashtari
#بی‌روح_شدن_قدرت
@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Oct, 07:30


🔹 روندهای جهانی و منطقه‌ای !

▫️ دکتر «امیر کرمانی» استاد فاینانس و اقتصاد در دانشگاه برکلی کالیفرنیا آمریکا در ۴ دقیقه برخی از مهمترین روندهای جهانی و منطقه‌ای را بیان می‌کند که در حال حاضر در جهان جریان دارد. این مرور می‌تواند کمک شایانی به درک مسائل سیاسی و اقتصادی ایران و منطقه و جهان بکند.

http://t.me/eghtesadiyoun

#اقتصاد_سیاسی #روندهای_جهانی #روندهای_منطقه‌ای

@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Oct, 04:30


🔷 ایران و پاسخ به تجاوز اسرائیل!

👈 عباس آخوندی

✍️ رژیم صهیونیستی #اسرائیل دیروز به سرزمین ایران تجاوز کرد. سیستم دفاع هوایی ایران را مورد هدف حمله نظامی خود قرار داد. پاسخ به این اقدام تجاوزکارانه حق ذاتی ایران است.

✍️ در این ارتباط به‌نظر می‌رسد که ضمن ضرورت داشتن یک تحلیل واقعی از شرایط، چندین اصل باید مورد توجه قرار گیرد: نخست، مسئولیت مشترک پشتیبانان اسرائیل در این عملیات تجاوزکارانه است. دوم، امنیت جمعی ملت‌های منطقه و سوم، حفظ امکان خروج از مارپیچ تصاعد درگیری و تشدید منازعه که خواسته‌ی اسرائیل است.

✍️ با توجه به مواضع رسمی اعلامی و اخبار انتشاریافته در مورد این تجاوز، به نظر می‌رسد که‌ اسرائیل در این حمله، سیستم دفاع هوایی ایران را‌ هدف قرار داده‌است که منجر به شهادت چهار تن از رزمندگان سرافراز ارتش این سرزمین شد.

✍️ البته، این رژیم آپارتایدی در تجاوز پیشین خود نیز سیستم دفاع هوایی ایران در اصفهان را هدف قرار داده‌بود. اینکه این رژیم در نیت پلیدش تا چه حد موفق بوده‌است، نیاز به اطلاعات تکمیلی و دقیق دارد که خارج از صلاحیت و توان این قلم است.

✍️ لیکن، به‌نظر می‌رسد که اسرائیل در اندیشه‌ تداوم تجاوزکاری خویش است و در این صدد است که از این رهگذر، اقدام به تضعیف دفاع هوایی ایران کند تا بتواند در صورت ادامه نزاع برای دفعات بعد قدرت مانور بیشتری داشته باشد.

✍️ با توجه به اعلام رسمی این رژیم، احتمالا عملیات نظامی اسرائیل در این‌ مرحله به پایان رسیده‌است، لیکن این به معنی اتمام عملیات نیست. قاعدتا با توجه به سوابق اقداماتی که از آن سراغ داریم، احتمالا اقدام به ترور برخی اشخاص و یا سایر اقدام‌های خرابکارانه و موذیانه در ایران بدون پذیرش مسئولیت نماید. ازاین‌رو، سیستم اطلاعاتی ایران باید در حد بالای هوشیاری باشد.

✍️ دفاع از خود به هر نحو و در زمان مقتضی حق ذاتی ایران است و بر اساس ماده ۵۱ منشور سازمان ملل رسمیت و مشروعیت بین‌المللی یافته است. قاعدتا این پاسخ باید متضمن بازدارندگی از تجاوزهای بعدی متجاوز باشد.

✍️ پیش و در جریان این تجاوز، و پس از آن مشخصا امریکا و بریتانیا پیوسته بر حق دفاع از خود از سوی اسرائیل تاکید می‌کردند. حال آنکه اسرائیل آغازگر تجاوز بود. با این وجود، امریکا اعلام کرده‌ در جریان این عملیات تجاوزکارانه حضور نداشته‌است؛ گرچه تردیدهایی دراین‌باره وجود دارد.

✍️ همچنین، امریکا و بریتانیا بدون محکوم کردن تجاوز اسرائیل، و با تاکید مجدد بر حق دفاع از خود او، هر دو از ایران خواسته‌اند که از پاسخ به این تجاوز خودداری کند و سطح تنش را پایین بیاورد.

✍️ پیشنهاد این قلم این است که با توجه به مسئولیت امریکا در تسلیح اسرائیل و حمایت‌های همه‌جانبه مالی، نظامی، اطلاعاتی و سیاسی از اسرائیل و درخواست خود از ایران تعهد نماید که از تجاوز‌های بیشتر نظامی و خرابکارانه اسرائیل شامل اقدام‌های ضدامنیتی و تروریستی علیه ایران جلوگیری نماید و آتش‌بس را در منطقه مستقر کند.

✍️ قاعدتا، امریکا که از اسرائیل در حد ایالت ۵۱ خود دفاع می‌کند، باید مسئولیت حمایت‌های خود از آن را بپذیرد و درخواست وی باید همراه با تعهد باشد. در این صورت است که این اقدام می‌تواند یک اقدام بازدارنده محسوب گردد. وگرنه، این درخواست بی‌معنی است.

✍️ کشورهای منطقه با شدت و ضعف‌های متفاوت تجاوز اسرائیل به سرزمین ایران را محکوم کرده‌اند. آنان به‌خوبی می‌دانند که ایده‌ توسعه‌طلبانه صهیونیسم شامل بسیاری از سرزمین‌های عربی خواهد بود و به‌قول معروف این شتری است که درِ خانه‌ آنان نیز خواهد خوابید.

✍️ اگر تاکنون به هر دلیل، تفرقه بر این منطقه حاکم بوده‌است، اکنون زمان آن است که کشورهای منطقه با هدایت و راهبری سازمان‌ملل و احیانا مشارکت قدرتهای بین‌المللی، به منظور حفظ امنیت‌ منطقه اقدام جمعی کنند. برگزاری یک #کنفرانس_صلح در منطقه با هدایت و راهبری سازمان ملل در این مقطع زمانی می‌تواند راه‌گشا باشد.

✍️ ایران به‌عنوان کشوری که سرزمینش مورد تجاوز قرار گرفته‌، قطعا باید تمام امکانات لازم برای دفاع از سرزمین را تامین نماید. این در حالی‌ است که جمهوری اسلامی هیچ‌گاه دیپلماسی را در ادامه قدرت نظامی نیز نباید از یاد ببرد؛ هم‌چنان‌که نبرده‌است و همواره باید آمادگی لازم برای خروج‌ از مارپیچ‌ تصاعد در موقعیت مناسب را داشته باشد.

✍️ منافع ملی ایران در استقرار صلح پایدار است. حال آنکه تداوم حیات اسرائیل در جنگ و خون‌ریزی است.

@javadrooh

#پاسخ_به_تجاوز

@akhalaji

فراسوی سیاست

28 Oct, 04:20


🔷آسمان عربی و حمله اسرائیل!

✍️ صابر گل عنبری

تنش نظامی میان ایران و اسرائیل زوایا و ابعاد مهم دیگری دارد که پیوندی مستقیم با متن این تنش ندارد، اما در حاشیه آن واجد اهمیت فراوان و ارتباطی غیر مستقیم است. از جمله آن‌ها بُعد ایرانی عربی و تحلیل مناسبات دو طرف از پنجره این تنش است.

اهمیت این بُعد هم بیشتر از آن جهت است که کشورهای عربی غالبا متحد آمریکا هستند و به شکل مستقیم و غیر مستقیم درگیر جنگ و تنش در منطقه.

اما در بحبوبه این وضعیت تنش‌آلود، دو اقدام قابل تامل بود؛ نخست خودداری بیشتر این کشورها از اجازه به اسرائیل برای استفاده از حریم هوایی آن‌ها در حمله به ایران و دوم نیز محکومیت سریع و گسترده این حمله.

هنوز مسیرهای دقیق عبور جنگنده‌های اسرائیلی روشن نیست؛ گرچه ستاد کل نیروهای مسلح ایران نیز دیروز اعلام کرد که این جنگنده‌ها وارد حریم هوایی عراق شده و از آنجا شلیک کرده‌اند.

دو مسیر نزدیک به عراق وجود دارد؛ نخست اردن و دیگری سوریه و دقیقا روشن نیست که جنگنده‌های اسرائیلی از کدامیک وارد آسمان عراق شده‌اند.

اردن اعلام کرد که هیچ هواپیمایی اسرائیلی از حریم هوایی‌اش برای حمله به ایران عبور نکرده است که البته نیاز به راستی‌آزمایی دارد. اما جدا از موضع رسمی اردن نشانه دیگری وجود دارد که جنگنده‌های اسرائیلی از آسمان سوریه وارد عراق شده‌اند و آن هم این که لحظاتی قبل از حمله به ایران حملاتی در مرکز و جنوب سوریه انجام شد و سیستم‌های راداری و پدافندی هدف قرار گرفت.

در این صورت می‌توان گفت که حمله به ایران نه از آسمان متحدانِ عربِ آمریکا، بلکه از آسمان دو کشورِ "دوست" صورت گرفته است که نظام‌های سیاسی هر دو متحد ایران هستند؛ اما کنترلی بر آسمان خود ندارند. آسمان عراق که در اختیار آمریکاست و آسمان سوریه هم جولانگاه اسرائیل و تقریبا در اختیار روسیه.

حمله اخیر اسرائیل محکی برای روابط ایران و کشورهای عربی هم بود. خودداری عربستان و متحدان عرب آمریکا که بعضا هم با اسرائیل روابط ائتلافی دارند، با در اختیار گذاشتن حریم هوایی خود و همچنین محکومیت سریع حمله می‌تواند بروندادی از دو امر باشد؛ نخست مسیر بهبودی که روابط ایرانی عربی طی می‌کند و رایزنی‌ها و تحرکات دیپلماتیک فشرده اخیر و دیگری نگرانی این کشورها نسبت به تشدید تنش و گسترش جنگ در منطقه.

این کشورها تمایلی به گسترش جنگ در منطقه با طرفیت ایران ندارند و آن را به زیان منافع و چشم‌اندازهای کلان اقتصادی خود می‌دانند که فضای ناامنی در منطقه آسیبی جدی به آن وارد می‌کند.

هدف دیگر واکنش کشورهای عربی منطقه به حمله اسرائیلی نیز می‌تواند فراهم کردن محملی برای خودداری ایران از پاسخ و ممانعت از افزایش تنش باشد.

اما موضع اخیر همسایگان جنوبی ایران در مخالفت با عبور جنگنده‌های اسرائیلی از حریم هوایی خود را نمی‌توان دلیلی بر تداوم این وضعیت در صورت وقوع جنگ دانست. اگر تنش نظامی در آینده به جنگی تبدیل شود که آمریکا خود را ناچار به دخالت در آن ببیند، بعید است که این کشورها حتی اگر هم بخواهند بتوانند مانع مشارکت پایگاه‌های آمریکا در جنگ شوند و محتمل هم نیست که اسرائیل اساسا گوش به مخالفت این کشورها دهد و منتظر اجازه عبور جنگنده‌هایش از حریم هوایی‌شان بماند.

واقعیت این است که این کشورها میان سندان روابط ائتلافی با آمریکا و الزامات توافق‌نامه‌های امنیتی و چکش جبر همسایگی با همسایه ایرانی و الزامات آن قرار گرفته‌اند. هنوز تغییری بنیادین در ادراک رسمی عربی در قبال ایران رخ نداده و علت آن هم این است که جدا از متغیرهای فرارابطه‌ای، دیوار «بی‌اعتمادی» میان دو طرف پابرجاست.

در این راستا کشورهای عربی منطقه، یک طرف غیرمستقیم دو جنگ کنونی در غزه و لبنان و در کل درگیری ایران و اسرائیل بوده و با بیم و امید نظاره‌گر آینده تنش‌های کنونی هستند و این که چه طرفی در نهایت در منطقه موقعیت برتری پیدا خواهد کرد.

همچنین بر خلاف ملت‌های عرب که از منظر تاریخی عرب-اسرائیلی به جنگ کنونی می‌نگرند، غالب نظام‌های رسمی عربی و بازیگران موثر آن، خاورمیانهِ بدون حماس و حزب‌الله را فارغ از هویت مذهبی جداگانه هر دو، در قاب منطقهِ بدون اسلام سیاسی بیشتر می‌پسندند و در آن سو هم تمایلی ندارند که جایگاه آمریکا و بعضا حتی اسرائیل در منطقه در مقابل ایران و متحدانش تضعیف شود.

در پایان ذکر این نکته هم بد نیست که یکی از معضلات دیرپای سیاست خارجی ایران قرار گرفتن در سیکل مواجهه کلیشه‌ای و موسمی با مسائل بدون طراحی بلندمدت و آینده‌نگری ژرف است. محصول چنین نگاهی لزوما پیش‌بینی روزهای سرنوشت‌ساز کنونی در مسیر خصومت با آمریکا و اسرائیل می‌بود و همین خود می‌طلبید که از گذشته بستر منطقه‌ای برای این روزها مهیا شود و از حداقل تنش‌ها هم پرهیز و در صورت رخداد سریعا مهار می‌شد.

@Sgolanbari
#آسمان_ایرانی #دشمن_صهیونیستی
@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Oct, 19:30


🔷 ایران، اسرائیل و سؤالات سرنوشت‌ساز!

🔹 محمد فاضلی

به نظرم تنش‌ها و حملات نظامی چند ماه گذشته ایران و اسرائیل به یکدیگر را می‌توان از زاویه گزاره‌های زیر دید و بر اساس آن‌ها نتیجه‌گیری کرد. مهم‌تر، دو سؤالی است که در انتهای این متن طرح می‌کنم.

یک. ایران و اسرائیل داشتن اراده و توانایی حمله به یکدیگر و ضربه زدن را نشان داده‌اند. هر دو طرف می‌دانند که توانایی ضربه زدن دارند، و هم ضربه‌پذیر هستند.

دو. ایران به دنبال بازدارندگی است، و با ترکیبی از قدرت نظامی و دیپلماسی فعال (از جمله سفرهای متعدد عباس عراقچی) به دنبال ایجاد بازدارندگی بوده است.

سه. ایران، علی‌رغم آن‌که با حمله محدود اسرائیل مواجه شده اما چند دست‌آورد مهم و ارزشمند داشته است:

۱. خاک اسرائیل را هدف قرار داده بدون آن‌که با حمله متقابل و مستقیم آمریکا، مهم‌ترین حامی اسرائیل، مواجه شود. دور نگه داشتن آمریکا از درگیری مستقیم، دست‌آورد مهمی است.

۲. با دیپلماسی فعال، یکی از بزرگ‌ترین حمایت‌های دیپلماتیک بین‌المللی از ایران (در قالب محکوم کردن حمله اسرائیل توسط کشورهای مختلف) را رقم زده است.

۳. انسجام اجتماعی کشور تقویت شده است. ترکیب قدرت نظامی و راهبرد دیپلماتیک در مسیر دور نگه داشتن ایران از جنگ ویرانگر، سطح اعتماد به عقلانیت را افزایش داده است.

چهار. ایران گزینه پاسخ نظامی را از مجموعه ابزارهای خود حذف نکرده و تهدید به کاربرد آن را حفظ کرده است. اراده داشتن برای استفاده از آن‌را هم قبلاً نشان داده است. قدرت نظامی‌ای که بدون استفاده از آن، مانع و بازدارندگی ایجاد کند، کارآمدتر است.

پنج. ایران، با ترکیب قدرت نظامی و دیپلماسی، امنیت خط قرمزهای خود (تأسیسات هسته‌ای، زیرساخت‌های نفت و انرژی و اقتصادی، و جان مقامات و شهروندان غیرنظامی) را حفظ کرده است. این در خاورمیانه بی‌‌ثبات دست‌آورد بزرگی است.

شش. هیچ گزینه‌ای روی میز نیست که با گذشت زمان، استفاده از آن ناممکن باشد. همه گزینه‌ها از جمله کاربرد توان موشکی برای حمله، در آینده و در صورت تشدید تنش یا اقدام اسرائیل فراتر از آن‌چه تاکنون انجام داده، در دسترس هستند.

هفت. ایران، اهمیت داشتن قدرت نظامی را در فضای اجتماعی و سیاسی داخلی، نشان داده و تثبیت کرده است.

🔴جمع‌بندی
صرف‌نظر از مسیر طی‌شده در سیاست ایران در چهار دهه گذشته، و وضعیت خاورمیانه در هشت دهه گذشته؛ ایران در یک سال گذشته (بعد از ۷ اکتبر) با منطقی ژئوپلتیک، بر اساس منفعتِ ملیِ دور نگه داشتن کشور از جنگی ویرانگر عمل کرده است.

ترکیب

۱. «دور ماندن از جنگ ویرانگر»

۲. «نشان دادن اراده به کاربست قدرت نظامی در صورت ضرورت»

۳. «استفاده مؤثر از دیپلماسی»

۴. «نشان دادن چهره بازیگری معقول و دلمشغول امنیت خود»

دست‌آورد مهمی است.

رهبران سیاسی، نظامیان و دیپلمات‌های ایرانی در این مسیر، موفق عمل کرده‌اند. هیچ ضرورتی برای تضعیف این دست‌آوردها از طریق تشدید تنش وجود ندارد. بهتر است به این بیندیشیم که چگونه می‌توان این وضعیت جدید را به سکویی برای تأمین #امنیت‌وتوسعه تبدیل کرد. چگونه می‌توان این وضعیت را به راهبرد، سیاست و اقدام مؤثر بر بهبود زندگی ایرانیان تبدیل کرد؟

همه چیز در نهایت باید دست‌آوردهای کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت برای بهبود زندگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ایرانیان داشته باشد. رهبران، نظامیان و دیپلمات‌ها چگونه می‌توانند با اولویت دادن به مردم، مطابق با مصالح و منافع ملی، این وضعیت تنش‌آلود را به ثبات توسعه‌زا و حل مسأله تبدیل کنند؟

🔴 و دست آخر، دو سؤال مهم:

یک. پیام حکومت ایران، رو به مردمش، درباره این وضعیت، مسیر تاریخی طی‌شده تا این وضعیت، و از این وضعیت رو به آینده، چیست؟

دو. پیام ایران درباره خودش، رو به جهان، درباره مسیر تاریخی طی‌شده تا این وضعیت، و از این وضعیت رو به آینده، چیست؟

▪️ سرنوشت ایران را نه تعجیل در کاربست قدرت نظامی، یا حتی دیپلماسی، بلکه نوع و کیفیت پاسخ این دو سؤال می‌سازد.

@fazeli_mohammad
#سرنوشت #چشم‌انداز_آینده
@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Oct, 09:04


🔷 اسرائیلی‌ها این جنگ را آخرالزمانی می‌دانند!

🔹 آیا آنان نیز در پیِ برانگیختن احساسات آخرالزمانی‌اند

یک - 《اسرائیل در اولین سالگرد نبرد «طوفان الاقصی» (۷ اکتبر ۲۰۲۴) از تلاش برای تغییر وضعیت امنیتی منطقه و تاکید بر وجودی بودن این نبرد خبر داد و نام جنگ را به «حرب‌القیامه» یا جنگ «بعث» یا «رستاخیز» تغییر داد، که به نظر می‌رسد این تغییر نام برای دادن معنای مذهبی و احساسی صهیونیستی به جنگ است》 (محسن محمد صالح پژوهشگر فلسطینی "اینجا (https://t.me/khabarestan_ir/45732)"

دو - 《در شمال باریکه غزه طرح «ژنرال‌های» اسرائیل وارد فاجعه‌بارترین مرحله خود شده است. قطعی آب و غذا از مردم این منطقه، حمله به مراکز آوارگان، انهدام مراکز درمانی، پخش شدن جنازه‌ها در کوچه‌ و خیابان‌ صحنه‌های آخر‌الزمانیِ آنلاین از «جنگ رستاخیز» نتانیاهو و متحدانش است》 صابر گل‌عنبری "اینجا (https://t.me/Sgolanbari/1493)"

سه - 《ما خیلی از اخبار جبهه جنوب [لبنان] اطلاعی نداریم، مگر تک رزمنده‌های مرخصی‌برگشته که چند کلامی بزور حرف می‌زنند: "اسراییلی‌ها خیلی اعتقادی می‌جنگند! ما یک‌دهم این ضربات رو در جنگِ ۳۳روزه می‌زدیم، آن جنگ همان چند روز اول جمع می‌شد اما الان سخت می‌جنگند؛ انگار این جنگ را آخرالزمانی می‌دانند"》گزارش جواد موگویی "اینجا (https://t.me/javadmogoei/661)"

✍️ کانال بازنگری، امیر ترکاشوند، ۱۴۰۳/۰۸/۰۴

https://t.me/baznegari/1471
#جنگ_آخرالزمانی
@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Oct, 07:52


🔷 بن‌بست و مسیر دررو!

🔹جامعه‌نو

۱ - ما از چند ساعت پیش وارد بن بستی شده‌ایم که تنها یک راه خروج دارد. تصمیم برای پیچیدن در این کوچه زمانی بود که فکر کردیم با تهدید توسعه درگیری به خلیج فارس می‌توانیم جلوی وارد شدن ضربه را بگیریم. الان اگر بخواهیم تصمیم بگیریم، می‌بینیم که خلیج فارس یک بن بست است و ایران بیش از هر کس دیگری به آرام بودن خلیج فارس و دریای عمان نیاز دارد و اسرائیل به پرآشوب کردن آن. ما نمی‌توانیم شروع کننده پرتاب جرقه به آنسوی این خلیج باشیم. این را هر عقل متوسطی درک می‌کند که چرا، ولی همواره امکان دارد سوء محاسبه یا تصمیم یک نفوذی این جرقه را به آن سو پرتاب کند. حکومت باید هشیار باشد.

۲ - و برگشت از این بن‌بست هم معادل است با ادامه مسیر مستقیم: تبادل آتش موشکی! آنچه آنرا قبلا پینگ‌پنگ موشکی نامیدیم الگوی جنگ مدل قرن بیست و یک است که به روش کلاسیک خاص این قرن (فناوری ترکیبی) تبدیل خواهد شد و ما و رژیم اشغالگر و اوکراین و روسیه نوعی موش آزمایشگاهی آن خواهیم بود: پنتاگون مدیر این آزمایشگاه است و همه تجربه‌های آن را برای آسان کردن سلطه بر جهان انبار می‌کند. کشور خود را به آزمایشگاه تبدیل نکنیم.

۳ - ما قبلا گفته‌ایم نتایج این پینگ‌پنگ به هر حال به نفع ایران نخواهد بود و این بازی در سه گیم تمام می‌شود. نباید وارد بازی می‌شدیم، و بهتر است در پایان گیم دو کنار بکشیم و ادامه ندهیم.

۴- حیف شد آن آرمان زیبای پشتیبانی روشنفکران و مبارزان دهه‌ پنجاه و شصت میلادی برای برگشتن فلسطینیان به وطنشان. اینک میرود که کاملا به جنگ ایرانیان و یهودیان تبدیل شود. نزاع نامفهوم و جنگ خباثت‌آمیزی است: گامی است در مسیر ذلیل کردن ایران توسط سرمایه‌داری جهانی. البته اگر قصدی برای تجزیه هم در کار نباشد.

۵- ارزیابی ما این است که گریبان ایران را رها نخواهند کرد و بازیگران جدیدی نیز وارد بازی می‌شوند. این ارزیابی درست بود که تور دیپلماتیک منطقه‌ای اخیر بی‌ثمر خواهد بود. به مصلحت ماست که اگر بتوانیم پیشاپیش با آن بازیگران وارد دیالوگ شویم.

@jameeno

#بن‌بست #راه_نجات

@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Oct, 07:52


🔷 استراتژی شکستن نعل اسب!

🖊 شورای سردبیری

درگیری اخیر میان جمهوری‌اسلامی و رژیم اسرائیل و این نقطه‌عطفی که اکنون در نزاع درازآمده‌شان پیش‌آمده درواقع نبرد خالص‌ترین (بخوانید: افراطی‌ترین) نمایندگان و در-صافی-مانده‌های دو ایدئولوژی آخرالزمانی است؛ فالانژهایی که چون به‌شدت افراطی‌اند، پس نیمه‌عمر کوتاهی هم دارند: به‌قدر عمر نور یک منور شلیک‌شده در میدان جنگ فرصت دارند برای تمام‌کردن کار طرف‌مقابل و زنده‌ماندن!

استراتژی هردو طرف درگیری هم بیش‌وکم یکی است -هرچند قدرتشان یکسان نباشد: از-نفس-انداختن طرف‌مقابل در آستانه‌ی پیداشدن اولویت‌های تازه و رویارویی‌اش با مسائل جدی و یا بحران‌های داخلی خودش؛ تا زمان مواجهه با آن مسائل که رسید خسته و زخمی باشد و خالی از رمق برای حل آن‌ها؛ تا از پابیفتد.

در انتهای این کوچه چه در انتظار ماست؟

چاره‌ی جُستن از این چنبر چیست؟

- ادامه‌ی مطلب متن کامل را در instant view و با کلیک روی اینجا بخوانید.

@jameeno

#شکستن_نعل_اسب #استراتژی_شکستن_نعل_اسب

@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Oct, 06:50


🔷 جامعه تشنه توازن است!

✍️ محمدجواد کاشی

جامعه با اقتصاد زندگی می‌کند، با فرهنگ و هنر و دین بالنده می‌شود، با سیاست راهی برای حل مشکلات خود پیدا می‌کند و با قدرت نظامی و پلیس از خود حراست می‌کند. هر کدام نقشی و جایگاهی ویژه در تداوم و غنای جامعه سیاسی دارند. اگر هر یک خیال کند کارکردهای دیگر را هم باید به آن سپرد جامعه رو به سوی بحران و انحطاط می‌برد. بیش از دو دهه است نهاد نظامی و پلیس مدعی همه کارکردهای متنوع اجتماع سیاسی ما شده است. قدرت نظامی پشتوانه شکوفایی اقتصادی قلمداد شده. ارزش‌های مبارزه و مقاومت و جنگ، به مثابه شاکله حیات فرهنگی و دینی معرفی شده و در صحنه سیاسی همه بازیگران با معیارهای دوستان و دشمنان طبقه‌بندی شده‌اند.

حاصل جامعه پریشان امروز است. به همین چند روز اخیر توجه کنید. جامعه دل‌نگران جنگ است. در کازرون یک فرد مسلح جان امام جمعه شهر را می‌گیرد و در دم به خود شلیک می‌کند، در سیستان و بلوچستان یک گروه مسلح با نیروی نظامی کشور درگیر می‌شود و تعداد قابل توجهی از نیروهای نظامی کشته می‌شوند. در چنین بزنگاهی دستگاه تبلیغاتی نظام جمهوری اسلامی نیز بابت سبک بودن حمله اسرائیل شادی می‌کند، انگار نه انگار چهار نیروی نظامی این کشور در نتیجه این حمله به شهادت رسیده‌اند.

جامعه ایران برای حراست از خود نیازمند نیروی نظامی است، اما پیش از آن نیازمند یک اقتصاد شکوفاست تا زندگی کردن ممکن باشد. نیازمند فرهنگ و دین و هنر است تا جامعه عمق پیدا کند، و نیازمند عرصه پررونق حیات سیاسی است تا خرد جمعی بر حیات اجتماعی سایه بیاندازد.

نیروی نظامی و بازیگران عرصه اقتصاد و فرهنگ و سیاست همه کارکردهای ضروری دارند. اما جامعه نیازمند خردی است که میان این ضرورت‌ها توازنی برقرار کند. سروری هر کدام بر دیگری فاجعه‌بار است.

@javadkashi

#توازن #در_حسرت_توازن #جامعه_تشنه_توازن #توازن_فرهنگی_سیاسی_اجتماعی_اقتصادی

@akhalaji

فراسوی سیاست

27 Oct, 05:10


🔷 کار، کار انگلیسی هاست ...

🔹میراث شوم!

✍️ تایماز معدنی‌پور

در تحلیل‌های سیاسی، بین افراد، مهمانی ها، جمع های دورهمی و دوستانه این اصطلاح را بارها شنیده ایم؛

کار، کار انگلیسی هاست ...!!!؟

ریشه این نوع تحلیل و مسئول دانستن کلیه قدرت های بین المللی و منطقه ای و عوامل استکبار جهانی در داشتن توهم توطئه می باشد که نوعی بیماری روانی فردی و جمعی به نظر می آید که در جوامع مختلف توسعه نیافته و عقب مانده ریشه دوانده است.

ترکیبی از باورهای ریشه‌دار پیش از اسلام در ایران درباره وجود نیروهای شیطانی، شیوه‌ی حکومت استبدادی در ایران و دخالت‌های بدون توجیه دولت‌های خارجی باعث شده است تئوری توطئه به مکانیسم دفاعی ملت ایران در قبال وضعیت فعلی خود تبدیل شود.

در همین اثنا حزب توده ایران، به عنوان یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین احزاب سیاسی در تاریخ معاصر ایران، نقش بسزایی در شکل‌گیری و ترویج توهم توطئه بین ایرانیان داشته است. این حزب که در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی تأسیس شد، با تکیه بر ایدئولوژی مارکسیست-لنینیست، تلاش کرد تا تغییرات عمده‌ای در ساختار اجتماعی و سیاسی ایران ایجاد کند.

میراث شوم حزب توده
یکی از جنبه‌های منفی فرهنگ سیاسی ساخته شده توسط حزب توده، ترویج توهم توطئه است. این حزب با استفاده از تبلیغات گسترده و نفوذ در رسانه‌ها، سعی داشت تا هرگونه مخالفت و انتقاد را به عنوان توطئه‌ای از سوی دشمنان خارجی و داخلی معرفی کند. این رویکرد باعث شد تا بسیاری از ایرانیان به جای تحلیل منطقی و علمی مسائل، به دنبال تئوری‌های توطئه باشند و هرگونه ناکامی و مشکل را به عوامل خارجی نسبت دهند.

ترویج توهم توطئه توسط حزب توده تأثیرات عمیقی بر فرهنگ سیاسی ایرانیان گذاشته است که در ذیل به بخشی از آنها اشاره میکنم:

1. کاهش اعتماد عمومی: با ترویج این باور که همه چیز تحت کنترل نیروهای خارجی است، اعتماد عمومی به نهادهای داخلی کاهش یافت و مردم به جای تلاش برای حل مشکلات، به دنبال مقصر خارجی بودند.
2. افزایش بی‌اعتمادی: این رویکرد باعث شد تا بی‌اعتمادی میان مردم و نخبگان سیاسی افزایش یابد و هرگونه تلاش برای اصلاحات با شک و تردید مواجه شود.
3. تضعیف تحلیل علمی: با رواج تئوری‌های توطئه، تحلیل‌های علمی و منطقی جای خود را به تحلیل‌های سطحی و غیر علمی داد و این امر باعث شد تا بسیاری از مسائل اجتماعی و سیاسی به درستی مورد بررسی قرار نگیرند.

میراث شوم حزب توده در ترویج توهم توطئه و تأثیرات آن بر فرهنگ سیاسی ایرانیان، یکی از چالش‌های بزرگ پیش روی جامعه ایران است. برای عبور از این چالش، نیاز به تقویت تحلیل‌های علمی و منطقی و افزایش اعتماد عمومی به نهادهای داخلی است.

توهم توطئه آفت جوامعی است که حاضر به قبول مسئولیت تاریخی خود نیستند و با فرافکنی به منظور سلب مسئولیت از خویش ریشه مسائل را در توطئه صحنه گردان جهانی می دانند!!!

#تئوری_توطئه #توهم_توطئه

@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Oct, 09:10


🔷چند نکته درباره حمله اسرائیل!

✍️صابر گل‌عنبری

بالاخره اسرائیل به حمله موشکی ایران واکنش نشان و حملاتی انجام داد که نخستین حمله مستقیم و آشکار اسرائیل در پاسخ به دومین حمله مستقیم و آشکار ایران به شمار می‌رود.

هنوز مشخص نیست که حملات به چه شکلی انجام شده؛ از راه دور بوده است یا خیر. منابع اسرائیلی گفتند که حدود 100 جنگنده در این حملات مشارکت داشتند، به فرض مشارکت این تعداد جنگنده، از کدام مسیر عبور و از کجا شلیک کردند؟ فعلا نمی‌توان پاسخی به این پرسش‌ها داد.

اسرائیل از حمله به 20 هدف خبر داده است اما منابع ایرانی آن را تکذیب کرده و از اهمیت حمله می‌کاهند.

هنوز حجم خسارت احتمالی روشن نیست و اطلاع دقیقی از آن وجود ندارد، اما حمله با موج رسانه‌ای سنگین اسرائیل همخوانی خاصی نداشت.

مدت زمان حمله نسبتا طولانی بود و حدود 4 ساعت به طول کشید.

به نظر نگارنده، گرچه نمی‌توان با قطعیت بیان داشت که همه چیز تمام شده است، اما به احتمال زیاد اسرائیل بعد از این حمله در آینده به سراغ اقداماتی غیر مستقیم از خرابکاری گرفته تا ترور خواهد رفت؛ به ویژه اگر احساس کند که تصویری که به دنبال آن بوده است، شکل نگرفته است.

به نظر می‌رسد که بیشتر از خود حمله آنچه برای اسرائیل اهمیت فراوانی داشته است تصویرسازی درباره آن بود و جنگ روانی گسترده‌ای که طی این سه هفته به راه انداخت، معطوف به این تصویرسازی بود. اما هنوز ساعاتی از حمله نگذشته است که قسمی از نارضایتی در لابلای تحلیل‌ها و اظهارنظرها در اسرائیل مشهود است.

به نظر می‌رسد که حمله امروز اسرائیل به این شکل را می‌توان به نوعی نشانه‌ای از قسمی از تاثیر حمله موشکی دوم ایران بر ادراک اسرائیل و همچنین پرهیز واشنگتن و تل آویو از تشدید تنش به دلایل مختلف پنداشت. البته حملات «کیفی» و «دقیق» حزب‌الله در دو هفته اخیر را نیز می‌توان واجد قسمی تاثیر در شکل حمله اسرائیل دانست.

اما درباره پیش‌بینی‌ها:

لحظاتی بعد از حملات موشکی دوم ایران طی یک یادداشت و سپس یادداشت‌های بعدی در این سه هفته ضمن برشمردن سناریوهای مختلف، پیش‌بینی‌هایی با قید «به احتمال زیاد» یا «غالبا» و غیره درباره ماهیت حمله اسرائیل مطرح شد که غالبا درست از آب درآمد.
بر این اساس هم گفته شد که حملات به احتمال زیاد «محدود» و علیه اهداف نظامی خواهد بود و بعید است که اهداف هسته‌ای یا نفتی مورد حمله قرار گیرد.

هر چند اطلاع دقیقی وجود ندارد، اما حمله‌ای که بنا به نوشته سایت آمریکایی اکسیوس، اسرائیل به دلایلی قبل از آن به ایران اطلاع داده و حتی اهدافی را که مورد حمله قرار می‌دهد نیز بیان کرده است، نمی‌تواند گسترده و بزرگ باشد. اما هنوز نتایج این حمله محدود روشن نیست؛ این که ضربات در چه سطحی بوده است.

در واقع همان دلایلی که اسرائیل را بر آن داشته است که قبل از حمله به ایران اطلاع دهد تا اوضاع از کنترل خارج نشود، می‌تواند موجب تحدید خود حمله هم شده باشد.

همچنین در پیش‌‍‌بینی‌ها تاکید شد که تله جنگی وجود ندارد، چون تصمیمی پیشینی برای جنگ در کار نیست و حملات اسرائیل نیز به احتمال زیاد به جنگی ختم نمی‌شود و حداکثر اتفاق ممکن در این وضعیت حملاتی رفت و برگشتی است.

همچنین تاکید شد که گرچه اسرائیل به دنبال کلاسیک کردن جنگ و وارد آوردن ضربات موثر و معنادار به ایران است، اما از وقوع جنگ بیم دارد و همین خود می‌تواند ترمز اسرائیل را بکشد.

اخیرا هم بیان شد که سفر بلینکن به منطقه برای «چک آخر» توافق آمریکا درباره زمان و اهداف حمله بوده است و این سفر در کنار بالا گرفتن دیپلماسی در روزهای اخیر در خصوص دو جنگ غزه و لبنان به عنوان نشانه‌های نزدیک بودن حمله اسرائیل تحلیل شد.

اما واکنش ایران چه خواهد بود؟

ایران به احتمال زیاد سریعا واکنشی نشان ندهد اما تهدید به پاسخ در زمان و مکان مناسب خواهد کرد. اگر هم بخواهد بعد از این حملات واکنش سریعی نشان دهد احتمالا بسیار محدود باشد.

چه بسا ایران به دلیل تمرکز حمله بر پایتخت و حومه، نوعی پاسخ به حمله اسرائیل را ضروری بداند، اما نباید از نظر دور داشت که حدود ده روز به انتخابات آمریکا باقی مانده است و احتمالا این متغیر و تاثیر احتمالی بالا گرفتن تنش بر شانس پیروزی ترامپ هم در نظر گرفته ‌شود.

به نظر می‌رسد که ثقل حکومت ایران در تقابل با اسرائیل بیشتر از قبل بر جبهه لبنان متمرکز خواهد بود.

@Sgolanbari
#حمله_اسرائیل
@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Oct, 08:52


🔷 دوباره «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران»

🖊محسن رناني

این چند روز فایل کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» دوباره در فضای مجازی به چرخش درآمده است. برای خود من هم عجیب بود. شاید به این علت که با توجه به شرایط امروز ایران و منطقه، درستی‌ نگاه این کتاب و پیش‌بینی‌های شانزده سال پیش آن، اکنون دیگر کاملا آشکار شده است.

فایل پی‌دی‌اف رایگان آن را در بالا گذاشته‌ام. فرصت کردید شما هم برگابرگی داشته باشید. بویژه نامه آغازین آن به مقامات، هنوز هم خواندنی است.

🔸«قصه کوتاه من و مناقشه اتمی» را در پیوند زیر بخوانید:

https://renani.net/texts/notes/nuclear-conflict-short-story/

🔻نسخه چاپی کتاب هم در پیوند زیر در دسترس است:

https://renani.net/texts/books/nuclear-conflict-printed/

#مناقشه_اتمی

@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Oct, 05:30


🔷«روان‌شناسی کودک‌کشی»

🔹«پیشکش به کودکان غزه»

✍️دکتر احمد ایزدی‌طامه

اصولاً شکنجه و قتل انسان، بخصوص زنان و کودکان از عهده هر کسی ساخته نیست و انجام آن نیازمند افرادی با مختصات شخصیتی خاص و با یک پشتوانه فکری و هیجانی ویژه است. بسیاری از مجرمان حرفه‌ای که به راحتی مردان را به قتل می رسانند ، از آزار و کشتن کودکان عاجزند.
انگیزه کشتار برنامه‌ریزی شده ی کودکان را باید در عوامل پیچیده شخصیتی آمران و عاملان در حوزه عقاید و تعصبات ، مانند نمونه های زیر جستجو کرد.

۱_ تعصبات و عقاید دینی:
یکی از انگیزه‌های فجایع انسانی در سطح خرد و کلان را باید در کج فهمی ها و تعصبات دینی و مذهبی گروهی از دینداران جستجو کرد. دین ، مانند یک بسته آموزشی است که هر کسی بر اساس شخصیت خود ، بخشی را انتخاب و تصور می کند که به تمام حقیقت دین دست یافته است. در طول تاریخ ، کشورگشایی‌ها ، جنایات و کشتار فراوانی مانند آنچه داعش با زنان و دختران کرد ایزدی انجام داد ، به نام دین صورت گرفته است که بخش زیادی از کشته شدگان این جنایات زنان و کودکان بوده اند.

این دست از تعصبات و کج فهمی های دینی در بین گروهی از متدینان ادیان ابراهیمی، محرک بسیاری از جنایت ها در طول تاریخ بوده است. افراد متعصب ، جدای از مذهب ، دین ، ملیت و تحصیلات از لحاظ شخصیتی بسیار به هم شباهت دارند. از این جهت بین شخصیت خاخام صهیونیستی که یهودیان را قوم برگزیده و از رود تا رود را ارض وعده داده شده یهوه (خدای یهودیان) می داند و فتوا به جنایت می دهد و از کشته شدن بیش از شش هزار کودک در طی یکسال ابراز خرسندی می کند ، با روحانی شیعه ای که گویی برای تخیلات خود تاییدیه امضاء شده از جانب الله دارد و با آرامش از بی‌ارزش بودن کشته شدن نیمی از جمعیت دنیا برای تحقق هدف مقدس سخن می گوید، تفاوت روان شناختی وجود ندارد. در پس رفتار و گفتار هر دو ، تعصبات و کج‌اندیشی دینی نهفته است ؛ با این تفاوت که روحانی شیعه در حال حاضر آب در اختیار ندارد ، والا مانند همان خاخام صهیونیست شناگر قهاری خواهد شد.

این نوع دین داران از نظر شخصیتی «یقین‌گرا» اند. آنها یقین دارند که برگزیده اند ؛ فهم آنها از دین تنها فهم ممکن است ؛ برای خدا شلیک می کنند ؛ عمل آنها مورد تأیید خدا است و برای ماموریتی آخرالزمانی برگزیده شده اند. به تعبیر نیچه ، آنچه انسان را به دیوانگی می کشاند ، یقین است ، نه شک.

این یقین‌گرایی ، به آنها احساس ایمنی کاذب درونی بالایی می دهد و به همین دلیل در حوزه فکر و عمل کشته شدن دیگران را تأیید و با ارزش می دانند. زمانی که این افراد به قدرت هم دست پیدا کنند ، امنیت بیرونی را نیز به دست می آورند و جمع این دو امنیت ، دیوانگی مورد نظر نیچه را رقم می زند.

۲_ انگیزه‌های نژادپرستانه:
انگیزه‌های نژادپرستانه نیز زمینه های جنایت و کشتار کودکان را فراهم می کند. نژادپرست تصور نمی کند که در حال کشتن است بلکه باور دارد که در حال خالص سازی است و با از میان برداشتن نژاد «بد» و بقای نژاد «خوب» در حال خدمت به بشریت است. جنایات نازی ها در جنگ جهانی دوم ، آپارتاید در آفریقای جنوبی و سوزاندن سیاه پوستان به دست سفید پوستان در آمریکا ریشه در چنین انگیزه هایی دارد.

۳_ ترکیب انگیزه‌های دینی با عقاید نژادپرستانه:
این ترکیب ، انگیزه‌های بسیار محکم‌تری از تجزیه آنها برای جنایت‌پیشگی و کودک‌کشی فراهم می سازد و به جنایت رنگ تقدس بیشتری می دهد. خاخام صهیونیستی که از یک طرف خود را بنده ی برگزیده خدا و از طرف دیگر ،قوم یهود را ناب و برگزیده ی می داند ، چنان انرژی روانی‌ای پیدا می کند که به راحتی از کشتن هفده هزار زن و کودک در بیمارستان ، مدرسه و اردوگاه ابراز خرسندی می کند.

@Hastiyadgirandeh

#کودک‌کشی #روان‌شناسی_کودک‌کشی #روان‌شناسی_جنایت

@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Oct, 05:00


📚 معرفی کتاب

🔷 «پیامبری و قرارداد»

🔸 دولت قراردادی

✍️ داود فیرحی

تحلیل ماهیت دولت پیامبر (ص) اهمیت زیادی برای نواندیشی دینی، تجدد سیاسی و اصلاح نهاد دولت در ایران و دیگر جوامع اسلامی دارد، اما اکثر دولت‌پژوهی‌ها در جهان اسلام، بی‌آن‌که به سیره‌ی حکمرانی پیامبر اکرم (ص) توجه نمایند، به سنّت خلفای راشدین و یا اندیشه‌های کلامی شیعه ارجاع می‌دهند و ماجرای سقیفه و سنّت سیاسی مبتنی بر این واقعه را مرجع ارزیابی دولت قرار می‌دهند. بدین‌سان، ماهیت دولت پیامبر و سیره‌ی حکمرانی ده‌ساله‌ی او مورد «غفلتِ سیستماتیک» قرار گرفته و چندان در معرض پژوهش و ارزیابی قرار نداشته است. مطالعات چند‌ساله و نیز چند ترم تدریس در حوزه‌ی «سیره‌ی سیاسی پیامبر اسلام» نشان می‌دهد که این شیوه‌ی حکمرانی به‌طور بنیادی بر الگوی قرارداد استوار است. قراردادها و پیمان‌های موجود از پیامبر اسلام، چنان تعدد و تواتر دارند که دولت آن حضرت را می‌توان «دولت قراردادی» نامید. این پژوهش به کاوش در این اسناد و الگوی حکمرانی در سنّت پیامبر می‌پردازد.

#کتاب #معرفی_کتاب #دولت_قراردادی #قرارداد_اجتماعی #پیامبری_و_قرارداد

@akhalaji

فراسوی سیاست

26 Oct, 04:50


🔲⭕️ ایرانی‌ها کاتارسیس می‌خواهند؟!

✍️ مجتبی لشکربلوکی

دکتر داریوش شایگان، فیلسوف و ایران‌پژوه معاصر در کتاب افسون‌زدگی خود دست روی نکته جالبی می گذارد: شاید کمتر قومی به اندازه ایرانی خود را به باد انتقاد بگیرد ولی ما هیچگاه نمی‌کوشیم درد خود را دریابیم. انتقاد ما بیشتر جنبه بیزاری و فحاشی دارد تا جنبه تحلیلی. می دانیم یک جای کار لنگ است اما نمی دانیم کجا؟ می دانیم بسیاری از مسایل باید روشن شود اما نمی دانیم چگونه؟ بحث دقیق در باره عناصری که غالب بر تفکرِ یک ملت و خلقیاتِ اوست مستلزم اندکی حوصله و اندکی عشق است. حوصله نداریم چون می خواهیم یک شبه ره صد ساله برویم. اغلب مضطربیم و چنان رفتار می کنیم که انگار آخرالزمان است و بلایی بزرگ از آسمان بر سر ما نازل خواهد شد. شتاب زده ایم زیرا که مضطربیم. اضطراب موقعی به وجود می آید که انسان از [ریشه و دلیل اصلی] دردِ خود آگاه نباشد. حصول این آگاهی و مطرح کردن آن از جمله لوازم بهداشت روانی یک ملت است. انتقاد مانند نیشتر جراح است که آلودگی چرکین را بیرون می ریزد.
ارسطو معتقد بود که نمایش آثار تراژدی یونان سبب می شد که همه نیروهای آزار دهنده ای که در درون انسان انباشته شده رها شده و سپس آرامش حاصل شود. ارسطو این رهایی را درون‌پالایی یا کاتارسیس می نامد. به گمانم موقع آن رسیده که ما نیز درون‌پالایی خود را آغاز کنیم. (https://t.me/sokhanranihaa)

☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
مفهوم کاتارسیس بعد از مطرح شدن توسط ارسطو بعدها بارها و بارها با معانی کمابیش مشابه و گاهی متضاد به کار گرفته شد. این روزها برخی در روانشناسی کاتارسیس را به معنای تخلیه روانی یا رهایی هیجانی در نظر می گیرند(لینک (https://evergreenmemory.com/%D8%AA%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C/)). فردی را در نظر بگیرید که تجربه استرس در یک موقعیت شغلی، یا خیانت در زندگی زناشویی یا ورشکستگی اقتصادی را تجربه کرده باشد که ممکن است باعث احساس ناامیدی، خشم، تنش و ترس شود. در یک نقطه خاص، آن‌قدر این احساسات و آشفتگی روانی می تواند طاقت‌فرسا ‌شود. و فرد به مرز انفجار برسد، مگر اینکه راهی برای رهایی از این احساس فروخورده پیدا کنند. اینجاست که کارتاسیس یعنی رهایی هیجانی یا تخلیه روانی و تکنیک های روانشناختی مرتبط با کارتاسیس مطرح می شود. تا این جا کاتارسیس در بعد فردی، اما کاتارسیس برای یک ملت هم معنا دارد؟

حالا اگر تشخیص داریوش شایگان را بپذیریم که بهداشت روانی جمعی ما ایرانیان به خاطر ناکامی های بلندتاریخی و احساس عقب ماندگی و توسعه نیافتگی، به خطر افتاده است و با مساله ای دست کم با این سه ویژگی روبرو هستیم:

1) مدام خود را به باد انتقاد می گیریم تا مرز خودویرانگری.
2) این انتقاد ما بیشتر از آنکه تحلیلی و ریشه یابانه باشد، همراه با بیزاری و فحاشی است.
3) انتقادها همراه با سردرگمی است چون می دانیم یک جای کار لنگ است اما نمی دانیم کجا؟ می دانیم بسیاری از مسایل باید تغییر کند اما نمی دانیم چگونه؟

حال چه باید کرد؟
۱) رویکرد پرسشگری خود را تغییر دهیم: به عنوان مثال به این سوالات دقت کنید: چرا ما این قدر بدبختیم؟ ما چقدر عقب مانده ایم؟ در کدام حوزه ها ما پیشرفت کرده ایم و در کدام ها نیازمند بهبود هستیم؟ در کدام حوزه هم تراز جهانی رشد کرده ایم و به چه دلایلی در برخی حوزه ها نتوانستیم مانند متوسط جهان پیشرفت کنیم؟ برخی از این سوالات با رویکرد خودویرانگری است و جنبه مخدر دارد و برخی سوالات همراه با لایه ای از امیدواری مطرح می شود و رویکرد خودپالایی دارد.

۲) رویکرد پاسخ‌یابی خود را تغییر دهیم: گاهی پرسش هایی که مطرح می کنیم خوب است اما رویکرد پاسخ‌دهی ما غلط است. یکی از دوستان به شوخی می گفت روح داریوش کبیر در ما ته‌نشین شده است و ما کلا هر کاری را که می خواهیم انجام دهیم باید بزرگ و اساسی باشد. پاسخ های کلان، آرمانی و دور از دسترس باعث می شود که نتوانیم از پنجره های کوچک و روزنه های محدودی که پیش روی ماست استفاده کنیم و به راه‌حل‌های کوچک، مقطعی و محلی بی‌توجهی کنیم. بدیهی است که همه ما می خواهیم کارهای بزرگ، اساسی، زیرساختی و دگرگون ساز انجام دهیم اما تاریخ می گوید که ممکن است انقلاب ها در طول یک روز رخ دهد اما انباشتی از اقدامات کوچک مقطعی محلی رخ داده است و آنگاه خود را در یک انقلاب ناگهانی نشان داده است.

خلاصه کنم، می شود هم سوالات را به گونه ای پرسید که نتیجه ای جز نفرت و بیزاری از خود و ناامیدی ایجاد نکند و هم پاسخ ها را به گونه ای بیابیم که نتیجه ای جزء آرمان‌گرایی کور و بی‌عملی تولید نکند. ملتی به بهره مندی و توسعه می رسد که سوالات امیدوارانه بپرسد و پاسخ های خردمندانه بیاید. خلاصه آنکه به تعبیر شایگان؛ اندکی حوصله! اندکی عشق!

@Dr_Lashkarbolouki

#کاتارسیس #درون‌پالایی

@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Oct, 10:30


🔷 در ملامت خودمان!

✍️ علی هدیه‌لو

دو هفته پیش یه باگ نرم‌افزاری در سیستم بانک صادرات، باعث شد صاحبان حساب بتونن فارغ از محدودیت موجودی، کارت بکشن یا انتقال بدن. مثلا با مانده‌حساب هزار تومن، تا دویست میلیون کارت بکشن و تا صد میلیون پایا کنن.

اوایل شب که نرم‌افزار باگ‌دار اجرایی شد، این موضوع رو بالاخره یه آدم جلبی فهمیده و به بقیه اطلاع داده.

نتیجه؟
جدا از زرنگها که اینترنتی منتقل میکردن، ظرف دوسه‌ساعت صف‌های طویل پشت عابربانکها تشکیل شد برای انتقال ۱۰ میلیون تومن و برداشت ۲۰۰هزار تومن.

شنیدم مأمورای نیروی انتظامی هم تو صف ایستاده بودن که از قافله عقب نمونن.

یه عده زرنگ‌ترها ساعت ۱ و ۲ نیمه‌شب تو دستگاه پوز میوه‌فروشی و کت شلواری و گل‌فروشی کارت کشیدن تا اینکه مسئولینش متوجه میشن و می‌بندن جلو انتقالو.

طی همین چند ساعت دوهزار میلیارد تومن پول اضافه جابجا شد. بیش از ۵۰ هزار صاحب حساب از این موقعیت سوءاستفاده کردن و به عبارت روشن‌تر دزدی کردن.

چقدر؟
میانگین ۱۰ـ۲۰ میلیون هرنفر

با دانستن این نکته که تمام این برداشتها قابل رصد و قابل پیگیریه،
۵۰ هزار دزد محترم، که کارمند و کاسب و بازنشسته و دانشجو بودن
در فرصت محدود شبانه برای کمتر از ۲۰۰ دلار اخلاق و شرع و قانون رو زیرپا گذاشتن.

این برای جامعه زنگ‌خطر بزرگیه.


اینکه همین آدمهای محترم که باهاشون تو مترو و رستوران و صف نانوایی معاشرت داریم، به محض ایجاد اندک فرصتی برای غارت و‌ دزدی، اون روی چپاولگر و حریص خودشونو نشون میدن.

اینکه آبرو و اخلاق و قانون و حلال و حرام معناشونو از دست داده‌ن

و بدون این خط‌قرمزها کنترل جامعه‌ای اینقدر متشتت به‌شدت سخت خواهد بود.

در کشوری که امام‌جمعه‌ش زمین هزار میلیاردی رو‌ خلاف شرع و قانون و اخلاق ...

بگذریم
تغییر و ترمیم حکومت‌ها در طول تاریخ بسیار انجام شده ولی ترمیم ارزشهای اخلاقی از دست‌رفته بی‌نهایت سخت و پرهزینه خواهد بود.

خداوند مردم و سرزمین مارو از بدی‌ها و دروغ نجات بده.

#فرهیختگان #ترميم_ارزشهاي_اخلاقي

@akhalaji

فراسوی سیاست

25 Oct, 07:41


🔷 «گفتن با نگفتن»؛ سینما و سانسور به‌روایت ناصر تقوایی

🔹 ناصر تقوایی به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین فیلمسازان مستقل جریان روشنفکری در ایران، در این فیلم مستند، به کارگردانی عارف محمدی روایت شنیده‌نشده‌اش را از سانسور و سینما با مخاطبانش به اشتراک می‌گذارد.

https://www.youtube.com/watch?v=zmxz4yfGec8

#سینما #سانسور #روشنفکر #روشنفکری #تاریخ_سینما #سینمای_ایران #تاریخ_سینمای_ایران #فیلمفارسی #سینمای_روشنفکری #ناصر_تقوایی #علی_حاتمی #مسعود_کیمیایی #داریوش_مهرجویی #بهرام_بیضایی #بهمن_فرمان‌آرا #غلامحسین_ساعدی #عباس_کیارستمی #نیما_یوشیج #احمد_شاملو #ابراهیم_گلستان #فروغ_فرخزاد #سهراب_شهید_ثالث #امیر_نادری #فرخ_غفاری #اسماعیل_کوشان

@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Oct, 15:30


🔷و دوباره «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران»

🖊محسن رناني

این چند روز فایل کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران» دوباره در فضای مجازی به چرخش درآمده است. برای خود من هم عجیب بود. شاید به این علت که با توجه به شرایط امروز ایران و منطقه، درستی‌ نگاه این کتاب و پیش‌بینی‌های شانزده سال پیش آن، اکنون دیگر کاملا آشکار شده است.

فایل پی‌دی‌اف رایگان آن را در بالا گذاشته‌ام. فرصت کردید شما هم برگابرگی داشته باشید. بویژه نامه آغازین آن به مقامات، هنوز هم خواندنی است.

🔸«قصه کوتاه من و مناقشه اتمی» را در پیوند زیر بخوانید:

https://renani.net/texts/notes/nuclear-conflict-short-story/

🔻نسخه چاپی کتاب هم در پیوند زیر در دسترس است:

https://renani.net/texts/books/nuclear-conflict-printed/

#مناقشه_اتمی

@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Oct, 12:00


🔷چرا حرفی می‌زنیم که منظورمان نیست؟

✍️محسن الوانساز

از جمله تفاوت‌های فرهنگی ما ایرانیان با سایر ملل، پیچیدگی زبانی و شاعرانگی کلام است.
یعنی در پسِ واژگان زبان فارسی آن‌چه به زبان می‌آید با آن‌چه مقصود گوینده است زمین تا آسمان فاصله است.
کمتر زبانی در دنیا از این فرهنگ استعاری_کنایی بهره می‌جوید. ریشه این تفاوت رفتاری - کلامی در کجاست؟
برای پاسخ به این پرسش باید به تاریخ مراجعه کنیم. ایرانیان در طول تاریخ تاجرپیشه و معامله‌گر بوده‌اند در طول هزاران سال اینجا محل اتصال شرق و غرب بوده و کشاورزی و صنعت سهم اندکی در اقتصاد داشته است حتی طبقات اجتماعی در دوران ساسانی مشتمل بر چهار گروه روحانیان، ارتشتاران، دبیران و پیشه‌وران بوده است.

حتی اختراع پول توسط ایرانیان گواه تسهیل مبادلات تجاری است. بنابراین اقتضای اقتصاد مبتنی بر مبادله، داشتن مهارت کلامی و قدرت چانه‌زنی است. در این بین ناگهان حوادثی نظیر حمله اسکندر، اعراب، مغولان، ترک‌ها، افغان‌ها و ... رخ می‌دهد و ایرانیان برای هضم این خونخواران ناچارند همان استراتژی‌های بازاریابی و مذاکره را به کار گیرند. يکی از دلایل اصلی عدم نابودی زبان فارسی در این تهاجمات همین ویژگی خاص زبان فارسی است که رازآلود و مبهم است. هیچ فرهنگ دیگری نظیر زبان فارسی غنی از شاعر و شعر نیست. ایرانی کلام روزمره‌اش، اعتراضش، هنرش، اقتصادش و هر آن چه دارد شعر است. در زبان شاعرانه است که می‌توانی نفرتت را پشت تملق پنهان و نثار فلان حاکم خونخوار کنی!
درست همین نقطه است که تعارف و تفسیر وارد می‌شود. اگر از یک جنگجوی داعش بپرسید فلان آیه معنایش چیست به صراحت پاسخ می‌دهد یعنی کافران را بکشید و مالشان را غارت کنید در حالی که سنت ایرانی می‌گوید:
دست نگه‌دار باباجان! باید ببینیم کافر یعنی چه؟ قتل چه کسی؟ و با چه شرایطی؟ اصلا این آیه شأن نزولش این نیست! ما که خدا نیستیم، اصلا ما که باشیم که کلام خدا را معنا کنیم! حتی در نقطه معکوس زمانی که یک هنرنشناس به یک ایرانی می‌گوید مثلا این شعر حافظ کفرآمیز و اروتیک است می‌گوید:
آقا این چه حرفیست؟ مگر نمی‌دانی منظور از «گیسوان یار» همان حبل‌المتین الهی است؟!
ما ایرانیان حتی برای ایجاد تفاهم با افراد زبان‌نفهم، برای ترک مخاصمه می‌گفتیم:
عیسی به دین خود، موسی به دین خود!

اگر نگاهی به جغرافیای ایران بیندازید روستاهای سفلی و علیایی را می‌بینید که برای پرهیز از جنگ و آدم‌کشی به دو تکه تقسیم شده‌اند و در سالیان دور این تقسیم‌بندی به منظور تفاوت‌های دینی دو ناحیه صورت می‌پذیرفت.
ایرانی برای پرهیز از جنگ، کدورت و ایجاد بستری امن برای زندگی، به دامان زبان فارسی و ویژگی‌های شاعرانه‌اش آویخته است. بدین‌ترتیب منظور ما آن نیست که می‌گوئیم!

#کنایه #استعاره

@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Oct, 05:30


🔷ژنرال سیسی و نصیحت ایران!

✍️صلاح‌الدین خدیو

گفته می‌شود در جریان دیدار امروز روسای جمهور ایران و مصر، ژنرال سیسی به همتای ایرانی خود گفته است؛ تصویر نادرستی از کشور شما در چهل سال گذشته در منطقه و جهان بوجود آمده، در اصلاح آن بکوشید! شکی نیست که سیسی به عنوان رهبری خودکامه که با انتقادات حقوق بشری گستردەای روبروست، در جایگاهی نیست که ایران را نصیحت کند. صد البته مقصود وی نه سیاست داخلی ایران بلکه جهت گیری ضد غربی سیاست خارجی آن و رویکرد ضد اسرائیلی مفرط آن است. یحتمل سیسی در گوشی به همتای ایرانیش گفته؛ چکار به صدور انقلاب و مبارزه با اسرائیل و بازتعریف و تعدیل نظام جهانی دارید، بچسپید به داخل و از حکومت کردن لذت ببرید! غربی‌ها دربارەی اسرائیل و انرژی و جنگ اوکراین حساس و سازش ناپذیرند، اما در مورد دمکراسی و حقوق بشر راه می آیند و مسائل را نادیدە می گیرند! احتمالا وی برای اثبات درستی این سخن، مصر و عربستان و امارات را مثال زده است.

درک تاریخی سیسی در این زمینه ریشه در تجربەی مصر به عنوان کشوری سابقا انقلابی دارد. قاهره در زمان ناصر و در فاصلەی سال‌های 1952 تا 1972 کانون انقلاب به شمار می رفت. مصر تحت رهبری جمال عبدالناصر نه تنها رهبر جهان عرب، بلکه محوری‌ترین کشور جهان مسلمان و سرنمون کشورهای آسیایی و آفریقایی بود. سرزمین نیل، ستاد پشتیبانی از انقلابیون الجزایر و  میزبان چه‌گوارا بود، ستون اصلی جنبش عدم تعهد و رهبر جهان سوم و یک پایش هم در جنگ داخلی یمن قرار داشت و از مبارزه با اسرائیل هم غافل نبود. چرخش اصلی اما در سال 1972 با اخراج کارشناسان روسی توسط سادات رخ داد. رخدادی که یک شبه مصر را از کشوری شرقی به متحد بلوک غرب تحت رهبری آمریکا بدل کرد. جنگ یک سال بعد آن با اسرائیل هم تغییری در این جهت گیری پدید نیاورد.
از آن تاریخ مصر در مدار غرب باقی مانده و رژیم حاکم بر آن از مواهب حمایت غرب بهره برده است. مضاف بر آن شبه جزیرە سینا را که در عهد انقلابی‌گری از دست داده بود، در زمانەی محافظه‌کاری دوباره به دست آورد. انقلاب فوریەی 2011 که به سقوط راس نظام و نه خود نظام انجامید، میان پردەای گذرا بود که با آمدن سیسی در کودتای خونین سه سال بعد به روال سابق خود بازگشت.

ادراک شهودی و منطق سیاسی سیسی احتمالا ریشه در حافظەی تاریخی مصریان در قرن نوزده هم دارد. 150 سال پبش از آنکه دولت های عرب عراق و لیبی توسط یک ائتلاف غربی تحقیر و خلع سلاح شوند، مصر به عنوان پیشگام مدرنیته در جهان اسلام، تجربەای تلخ در این زمینه از سر گذراند. قصه این بود که محمد علی نخستین خدیو و نایب‌السلطنەی امپراتوری عثمانی در مصر با الهام از آموزەهای انقلاب فرانسه دست به اصلاحات بزرگی زد و رژیمی متمرکز و مقتدر پدید آورد. مصر محمد علی در آستانەی قسمی انقلاب صنعتی بود و اگر وسوسەهای کشورگشایی به سراغش نمی آمد، احتمالا اسکندریه و قاهره به زودی منچستر و لندن شرق می شدند. کشور نیمه مستقل اما علم استقلال برداشت و در آرزوی تشکیل یک امپراتوری عربی بر ویرانه‌های عثمانی در سال 1837 به شام یورش برد. بریتانیا که نگران فروپاشی عثمانی و از دست رفتن موازنه با روسیه بود، پنج قدرت مطرح اروپایی آن زمان را با خود همراه کرد و به نجات خلیفه پرداخت. محمد علی نه تنها سرکوب شد، بلکه ناچار گردید ارتش 250000 نفری‌اش را به 18000 نفر کاهش دهد و از مخارج نطامی بکاهد و کارخانه های اسلحه سازی را برچیند. این، احتمالا نخستین مورد خلع سلاح یک کشور در عهد مدرن و در آغاز دوران استعمار بود که از قضا در همین خاورمیانه رخ داد. سیسی نیک آگاه است که جهان امروز با دویست سال قبل تفاوت چندانی ندارد. آمریکا جای امپراتوری بریتانیا را گرفته و زمانی طولانی برای رسیدن به تعادلی جدید و عبور از نظم غربی حاکم در پیش است.

@sharname1
#عبرت_مصر
@akhalaji

فراسوی سیاست

24 Oct, 05:12


📚 معرفی کتاب

🔷 اصلاحات؛ روندی برای همه فصول

🔹 جنبش سوسیال دموکراسی و یک قرن اصلاح‌طلبی

✍️ علی حاجی‌قاسمی

«این کتاب را علی حاجی‌قاسمی؛ استاد سیاست‌گذاری اجتماعی دانشگاه سودرتون سوئد، حدود دو دهه قبل در نقد پروژۀ اصلاح‌طلبی در ایران نوشته است. او قائل به این است که یکی از الزامات تحقق اهداف سیاسی جنبش‌های اصلاحی، داشتن برنامه‌های رفاهی به‌ویژه در حوزۀ بیکاری، مستمری سالمندی، مسکن، آموزش، و سلامت است و اساساً اعتبار جنبش‌های اصلاح‌طلبانه به پیشبرد چنین برنامه‌هایی است.

او میزان پایداری روند اصلاحی را وابسته به حضور فعال و متشکل طیف‌های اجتماعی در تحولات اصلاحی می‌داند. به میزانی که صنف‌ها و گروهای اجتماعی در زندگی روزمرۀ خود در روند تحولات تدریجی وارد شده باشند و در جهت بهبود اوضاع تلاش کنند به همان میزان امکان تحقق تحولات گسترده در حوزۀ سیاسی هم فراهم می‌شود و اهداف اصلاحات دست‌یافتنی‌تر خواهد بود. او استدلال می‌کند که بی‌توجهی اصلاح‌طلبان به ضرورت مبنا قراردادن گروه‌های اجتماعی به عنوان «عامل» و «موضوع» اصلاحات دلیل اصلی نازایی و کم جانی روند اصلاحات در ایران بوده است. مطالعۀ این کتاب در شرایط امروز ایران خالی از فایده نیست.»

🖊 رضا امیدی

https://t.me/Omidi_Reza/861

#کتاب #معرفی_کتاب #اصلاحات #اصلاح‌طلبی #جنبش_سوسیال_دموکراسی

@akhalaji

فراسوی سیاست

23 Oct, 10:30


🔷 گرسنگی دادن به درنده!

✍️ نیما رئیسی

🔹 دولت‌ها اغلب به‌سختی موفق می‌شوند اصلاحات اقتصادی بازارمحور را ‌پیش ببرند.

🔹 مخالفت با اصلاحات می‌تواند منعکس‌کننده منافع خاص باشد یا از نگرش منفی کلیت جامعه تغذیه کند. تقریبا هیچ بازی‌ اقتصادی را نمی‌توان یافت که در آن همه بازیگران برنده باشند.

🔹 برای اینکه جامعه از یک تغییر حمایت کند، افراد باید بدانند که به کجا هدایت می‌شوند، دولت باید تصوری از اینکه نقطه پایانی چگونه است شکل دهد و نشان دهد که به‌طور معتبر مسیر تغییرات را تا انتهای آن طی می‌کند.

🔹 تغییر رویکردهای اجتماعی-فرهنگی مانند تقاضای رفع فیلترینگ اینترنت، پذیرش دست‌کم دوفاکتوی پوشش اختیاری و بازگرداندن استادان و دانشجویان خالص‌سازی‌شده می‌توانست نقطه آغازینی برای بازسازی سرمایه اجتماعی و سیاسی دولت به‌طور خاص و نظام حکمرانی به‌طور عام باشد.

🔹 متاسفانه، با تعلل دولت چالش کسب سرمایه اجتماعی اکنون با آزمون اقتصادی-اجتماعی بودجه گره خورده که دست و پای دولت در آن به‌دلیل تعارض‌های منافع مالی بیش از پیش بسته است.

🔹در اواخر دهه۱۹۷۰ و اوایل دهه۱۹۸۰ میلادی یک رویکرد محافظه‌کارانه به سیاست مالی با عنوان «گرسنگی دادن به درنده» در میان اقتصاددانان و سیاستمداران آمریکایی محبوبیت پیدا کرد که کنترل کسری بودجه و هزینه‌های فزاینده را از مسیر کاهش منابع جست‌وجو می‌کرد.

🔹 آلن گرینسپن در جلسه استماع کمیته مالی سنا این رویکرد را چنین توصیف کرده بود: «هدف اصلی هر برنامه کاهش مالیات در محیط امروز کاهش شتاب رشد هزینه‌ها با محدود کردن درآمدهای موجود و اعتماد به محدودیت‌های سیاسی برای مخارج مبتنی بر کسری است.»

🔹 اگرچه عدم‌التزام سیاسی دولت‌ها به خودداری از پولی‌سازی کسری بودجه می‌تواند چنین توصیه‌هایی را در عمل بی‌ثمر سازد، با این حال استعاره «گرسنگی دادن به درنده» را می‌توان به‌عنوان معیاری برای قضاوت درباره رویکردهای اصلاحی اقتصادی-اجتماعی در بودجه ۱۴۰۴ مورد استناد قرار داد. آیا وفاق برای تغییر در بودجه سال آتی نمود می‌یابد؟

✍️ برشی از سرمقاله امروز دنیای اقتصاد

@chandsanieh
#اصلاح_بودجه #گرسنگی_دادن_به_درنده
@akhalaji

فراسوی سیاست

23 Oct, 05:00


🔷 جهل و علم!

جهل اگر با فقر باشد، می‌شوند جرم زیاد
جهل با ثروت، نتیجه می‌شود ظلم و‌ فساد

جهل و آزادی به هرج و مرج آرد خلق را
جهل با قدرت بر استبداد دارد استناد

جهل و دین کشتار انسان را موجه می‌کند
جهل و دین یعنی بدون هیچ‌ شکی، اعتقاد

علم اما خود خداوندیست در این روزگار
علم اگر با فقر باشد، در قناعت سازگار

علم با ثروت، مسیر تازه روشن می‌کند
علم و آزادی به خوشبختی رساند هر قرار

علم با قدرت، عدالت شرط حاکم می‌کند
علم و دین هم استقامت را کند آموزگار

جهل تنها مامن شیطان و راه ظلمت است
علم یعنی یک نشانی از وجود کردگار

✍🏻 امیر عباس کریمی

#جهل #علم #دانش #نادانی

@akhalaji

فراسوی سیاست

23 Oct, 04:38


👥 گفت و گوهای توسعه : تنها مسیر باقیمانده!

🎬 رونمایی از کتاب های «روایت فرهنگ» و «روایت داریوش»

📚 کتابهای «روایت فرهنگ رجایی از مسئله توسعه در ایران» و «روایت داریوش آشوری از مسئله توسعه در ایران» به چاپ رسید و مراسم رونمایی و آغاز فروش این کتاب هفته آینده در روز چهارشنبه برگزار خواهد شد.



📓 پنل اول: رونمایی از کتاب «روایت فرهنگ رجایی از مسئله توسعه در ایران»

🎙 سخنرانان:
🔸دکتر مختار نوری (نویسنده کتاب)
🔸 دکتر فرهنگ رجایی
🔸دکتر قدرت احمدیان



📘 پنل دوم: رونمایی از کتاب «روایت داریوش آشوری از مسئله توسعه در ایران»

🎙 سخنرانان:
🔹دکتر مختار نوری (نویسنده کتاب)
🔹دکتر حسینعلی نوذری
🔹دکتر محسن رنانی
🔹به همراه قرائت پیام مکتوب از استاد داریوش آشوری



🕓 چهارشنبه، نهم آبان ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۶ تا ۱۸

📍تهران، خیابان نجات الهی، جنب خیابان ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی، سالن فردوسی

🟢 این مراسم صرفاً به صورت حضوری برگزار می شود و شرکت در آن برای عموم علاقمندان آزاد و بدون ثبت نام قبلی امکان پذیر است.

@pooyeshfekri

#توسعه #روایت_داریوش #روایت_فرهنگ #توسعه_ایران

@akhalaji

فراسوی سیاست

23 Oct, 04:30


🔷 سی ویژگی افرادِ حیله‌گر!

✍️ محمود سریع‌القلم

۱. مهم ترین موضوع در حرف، واکنش و عملِ شخصِ حیله‌گر، در نهایت حفظ و ترویج خودش است؛

۲. ده‌ها شخصیت دارد؛

۳. تا می‌تواند وعده می‌دهد چون به درستی می‌داند عمومِ مخاطبان حافظۀ کوتاه مدت دارند؛

۴. به هیچ اصول ثابتی پایبند نیست و استعداد U-turn های مکرر در جهان‌بینی را دارد؛

۵. معقول بودن را هنرمندانه به نمایش می‌گذارد؛

۶. جز به سِمَت وامکاناتِ ناشی از سِمَت، وفاداری دائمی دیگری ندارد؛

۷. کلمات دلنشین، مهمترین سرمایۀ حیله‌گران است؛

۸. به تناسبِ مخاطب، ظاهرِ خود را تنظیم می‌کند و دنبال مرید است؛

۹. دائما در حال رصد کردن اوضاع برای فرصت‌طلبی و حفظِ منافع خودش است؛

۱۰. کانونی‌ترین هنر حیله‌گر، مخفی کردن خودِ واقعی است؛

۱۱. با آنچه می‌گوید و نمی‌گوید، خودِ واقعی را مخفی می‌کند؛

۱۲. به تناسب مخاطب، واژگان خود را تغییر می‌دهد؛

۱۳. از این واژه‌ها بسیار استفاده می‌کند: انسانیت، عدالت، صداقت؛

۱۴. خیلی ناجوانمردانه اطرافیان خود را حذف می‌کند؛

۱۵. رصد می‌کند تا آنچه را مخاطب دوست دارد بشنود، به او بگوید؛

۱۶. نهایت تلاش را به کار می‌گیرد تا مخاطب با حال قضاوت کند و گذشته را فراموش کند؛

۱۷. دومین سرمایۀ حیله‌گر این است که عامه معمولا گذشته را فراموش می‌کنند؛

۱۸. منحنی عملکرد او سینوسی است چون در پی حقیقت نیست؛

۱۹. حیله‌گری در طبیعت و DNA اوست؛

۲۰. دو «نیرو» در ناخودآگاه او همیشه فعال است: تصاحب مقام و دسترسی به پول و امکانات؛

۲۱. به جز مقام، شهرت و پول، عمومِ مدارهای دیگرِ لذت در وجود او خاموش است؛

۲۲. فرصت‌ها را شکار می‌کند تا در صحنۀ تئاتر بماند؛

۲۳. کلیدی‌ترین کاری که با دیگران دارد: ساختنِ «ذهنیت‌های» جدید برای آن‌ها؛

۲۴. یکی در میان، جملاتی می‌گوید تا مخاطب را نسبت به نیات خود سِحر کند؛

۲۵. از طریق بازی با واژگان و مفاهیم، اوضاع را امیدوار کننده ترسیم می‌کند؛

۲۶. توهم و fact را با هم مخلوط می‌کند تا مخاطب را گیج کند؛

۲۷. از پرداختن به موضوعات و مشکلات کانونی طفره می‌رود؛

۲۸. بو می‌کشد تا به کانون‌های قدرت و ثروت نزدیک شود و بماند؛

۲۹. عامدانه تلاش می‌کند بخش‌هایی از هر موضوع و داستانی را از دید مخاطب مخفی نگه دارد؛

۳۰. عامدانه سعی می‌کند دیگران در مورد سخنان و عملکرد او سریع به جمع‌بندی برسند.

https://sariolghalam.com/2024/08/16/سی-ویژگی-افرادِ-حیلهگر/

@sariolghalam

#حیله‌گران

@akhalaj

فراسوی سیاست

22 Oct, 09:00


🔷 ابراز نگرانی از ترسیم چهره جنگ‌طلبانه از اسلام!

🔹واکنش صریح اندیشمندان دینی به سخنان #محمدمهدی میرباقری

👈 گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران در بیانیه‌ای به سخنان #محمد_مهدی_میرباقری عضو مجلس خبرگان رهبری واکنش نشان داد.

🔹این گروه که از ابتدای تاسیس فرهنگستان علوم به ریاست مصطفی #محقق_داماد در دهه هفتاد شکل گرفته است، غلامحسین ابراهیمی دینانی، غلامرضا اعوانی، ابراهیم جناتی، رسول جعفریان، محمد قاری سیدفاطمی، مرتضی کریمی‌نیا، احمد واعظی، رحیم نوبهار و مصطفی بروجردی اعضای آن را تشکیل می‌دهند.

▪️متن بیانیه گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم، به شرح زیر است:

بسمه تعالی

اخیرا سخنانی در برنامه جریان شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی ایران منتشر شد که کمترین ارتباطی با ارزش‌ها و مبانی اسلامی ندارد. گوینده در این برنامه تلویزیونی از جایگاه کارشناس اسلامی می‌گوید: «برای رسیدن به مقصد قرب الهی حتی اگر نصف مردم جهان کشته شوند، می‌ارزد؛ لذا کشته شدن ۴۲ هزار نفر از مردم غزه در قبال آن مقصد بزرگ اهمیت ندارد.»

گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ضمن دفاع از حق مردم فلسطین در دفاع از سرزمین خویش، بلکه همه مظلومان و قربانیان اشغال در هر جای جهان اعلام می‌دارد که این سخنان نه‌تنها مبنای دینی ندارد، بلکه مخالف صریح انبوهی از آموزه‌های اسلامی در زمینه صلح، همزیستی انسانی و همبستگی بشری است.

ترسیم چهره جنگ‌طلبانه از اسلام به ویژه در شرایطی که کانون‌های فاسد قدرت و رسانه به پدیده زشت اسلام‌هراسی دامن می‌زنند و آیین محمدی(ص) را خشن و جنگ‌طلب معرفی می‌کنند، هرگز کار درستی نیست.

اسلام حیات آدمی را بسی مقدس و ارجمند می‌داند و البته بر کرامت و عزت انسان و حق او بر مبارزه با ظلم و ستم به‌ویژه ظلم‌ اخراج مردم از سرزمین و زادگاهشان تاکید می‌نماید. ارجمندی شهادت در تعالیم اسلامی هرگز به معنای استقبال از جنگ و یا بی‌ارزشی حیات حتی یک تن تا چه رسد به جمع زیادی از انسان‌ها نیست.

در جهانی که اگر شماری به مراتب کمتر از مظلومانی‌که‌ طی سال گذشته در غزه و کرانه‌ باختری به شهادت رسیده‌اند انسان‌های متعلق به هر هویت دینی، نژادی، و فرهنگی دیگر کشته می‌شدند غوغایی بزرگ‌ برپا می‌شد؛ باید از ارزش، اهمیت و مظلومیت خون‌های ریخته‌شده سخن گفت نه از بی‌اهمیتی جان و حیات آدمیان آن هم از نگاه دینی که‌ ارزش جان یک انسان را برابر ارزش جان تمام بشریت به شمار می‌آورد.

@javadrooh
#تشدید_اسلام‌هراسی_پایداری
@akhalaji

فراسوی سیاست

22 Oct, 04:50


🔷 در ستایش شقاق!

✍️ محمدرضا تاجیک

🔸در باره‌ی سیاست وفاق:

ضرورتِ سیاستِ راستین کدامین وفاق است: وفاقی مبتنی بر سوژه‌های دگرآیین یا سوژه‌های خودآیین؟ وفاقی که به یک هستی منبسط و یک جوهر همه، بی‌سر و بی‌پا، آن سر همه، و بی‌گره و صافی همچو آب»، دلالت می‌دهد که در پیکرۀ آن جز کلیتی یگانه و با خود اینهمان، یا «همه در یکی و یکی در همه» مشاهده نمی‌شود، یا وفاقی که متضمن به‌رسمیت‌شناختن «تفارق»، با هدف نمایاندن و رویت‌پذیرکردن تفاوت‌ها و کثرت‌ها در قاعدۀ هرم جامعه، معنا می‌یابد؟

پیتر سجویک، در کتاب مروری بر فلسفۀ اروپایی، می‌نویسد: «جمله‌هایی هستند که نمی‌توانند در چارچوب سبکی خاص، صدای خود را به گوش برسانند. جمله‌هایی از این دست، جمله‌هایی هستند که می‌توان عنوان «قربانی» را به آن‌ها اطلاق کرد.

براساس این دیدگاه، قربانی کسی است که آن‌دسته از قواعد موجدِ سبک، موجب خاموشی‌اش می‌شوند. قربانی، نمی‌تواند علایق خود را توصیف کند، چراکه چنین علایقی در محدودۀ آن سبک خاص به‌رسمیت شناخته نمی‌شوند. در جامعۀ امروز ما، برای پرهیز از جایگزینی آدمیان به‌جای جمله‌های محذوف و قربانی، تنها باید به «وفاق در عین شقاق» یا «دگرآیینی در عین خودآیینی» اندیشید.

تنها آن وفاق که از ترک و فارس و کرد و بلوچ و … – بدون آنکه متعرض تفاوت و تخالف آنان شود – پدید آید، می‌تواند نوعی انتظام در پراکندگی یا نوعی وحدت در کثرت پویا و پایدار ایجاد نماید. اما هر جمله‌ای در بارۀ این‌نوع «وفاق» در جامعۀ امروز ما، توسط وفاقی از نوع دیگر، یا شکلی از پیوستگی و همبستگی تاکتیکی و معطوف به بقا که قدرت می‌کشدش سوی دلخواهش، قربانی می‌شود.

از یک منظر پشت‌شناختی، در پس و پشت آن وفاق که موضوع میل و ارادۀ اصحاب قدرت امروز ماست، نوعی شقاق از جامعۀ مردمان نهفته است: بدین‌معنی که این اصحاب قدرت غافلند از اینکه آن وفاق تاکتیکی و مبتنی بر توزیع ناعادلانه قدرت در بالا، نه تنها لزوما و ضرورتا ره به وفاق میان هویت‌های متکثر اجتماعی، فرهنگی، قومی، جنسی، زبانی و مذهبی نخواهد برد، بلکه دیری نخواهد پایید که از ترک و فارس و تازیان، وفاقی پدید خواهد آمد، که بر عمق و گسترۀ شکاف و شقاق دیرینۀ میان مردم و حکومت خواهد افزود.

متن کامل یادداشت را اینجا بخوانید:

(https://ensafnews.com/553526/)

#فرهیختگان #محمدرضا_تاجیک #سیاست #مفاهیم #وفاق #شقاق #در_ستایش_شقاق

@akhalaji

فراسوی سیاست

21 Oct, 17:12


🔸میراث فتح‌الله گولن🔸

✍️محسن‌حسام مظاهری

محمد فتح‌الله گولن (۱۹۴۱-۲۰۲۴)، که امروز رسانه‌ها خبر درگذشتش را مخابره کردند، یکی از شخصیت‌های رده‌اول اسلام معاصر بود. سخنران و نویسنده‌ی نامدار ترکیه‌ای که از نمایندگان اصلی جریان «اسلام اجتماعی (مدنی)» (مهم‌ترین بدیل اسلام سیاسی) به‌شمار می‌رود. اسلامی که گولن چند دهه مبلغ و مروج آن بود (و خود آن را «اسلام آناتولیایی» می‌نامید)، اسلامی میانه‌رو و اهل مدارا بود که به‌جای دولت و حکومت، تمرکز خود را بر تقویت جامعه‌ی مدنی می‌گذاشت و به‌جای کسب قدرت سیاسی، به افزایش قدرت اجتماعی و فرهنگی می‌اندیشید.

ثمره‌ی این رویکرد را در تمرکز گولن و پیروانش بر نهادهای مدنی از قبیل مدارس و دانشگاه‌ها، مطبوعات و رسانه‌های دیداری و شنیداری و نیز سازمان‌های عام‌المنفعه نظیر بیمارستان‌ها و خیریه‌ها می‌توان به‌خوبی مشاهد کرد. نهادها و سازمان‌هایی که بر ارایه‌ی خدمات با بالاترین کیفیت تأکید دارند.

اندیشه‌ی نظام‌مندی که گولن ـ متآثر از آموزه‌های دینی بدیع‌الزمان سعید نورسی (۱۸۷۶-۱۹۶۰) ـ در بین هواداران پرشور و پرشمارش ترویج می‌کرد، با شعار «خدمت عمومی به همه‌ی مردم» به ظهور جنبشی فراگیر و شبکه‌ی گسترده و قدرتمند و بانفوذی از نهادهای اجتماعی خودگردان و مردم‌نهاد در ترکیه و بیش از ۱۰۰ کشور دیگر انجامید و توانست در دل نظام لائیک ترکیه، فرصتی برای رشد و ارتقای بدنه‌ی مسلمان فراهم سازد. فرصتی که چند دهه بعد با ظهور نسلی از الیت مسلمان و مدرن و به‌قدرت‌رسیدن آن‌ها در ترکیه ثمرات خود را نشان داد. بیش از هزار مدرسه در ۱۳۰ کشور دنیا تنها یکی از اجزای شبکه‌ی مذکور و جنبشی است که گولن و آموزه‌هایش برانگیخت.

*
پی‌نوشت:
آغاز جنبش گولن (به ترکی: Gülen hareketi یا the hizmet) در ترکیه با اوج‌گیری جنبش انقلاب اسلامی در ایران همزمان بود. اولی الگویی از اسلام مدنی و اجتماعی با خاستگاه سنی - ترکیه‌ای را در کشوری با مردمانی مسلمان و حکومتی لاییک دنبال کرد و دومی الگویی از اسلام سیاسی با خاستگاه شیعی - ایرانی را ارایه داد و برپایه‌ی آن حکومتی دینی بنیان گذاشت. امروز نزدیک به نیم قرن از عمر این دو الگو می‌گذرد و هردو فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشته‌اند. دو الگویی که هرکدام پاسخی به دغدغه‌ی "زیست مسلمانی در دنیای مدرن" بودند. و حالا زمان مناسبی است برای سنجش دعاوی، پیامدها و دستاوردها و ارزیابی میزان توفیق‌ها و ناکامی‌های هرکدام‌.

https://i0.wp.com/www.middleeastmonitor.com/wp-content/uploads/2024/10/GettyImages-1371459079.jpg?fit=1068%2C800&ssl=1

@mohsenhesammazaheri

#گولن #محمد_فتح‌الله_گولن #فتح‌الله_گولن #میراث_فتح‌الله_گولن

@akhalaji

فراسوی سیاست

21 Oct, 11:20


🔷 اهداف عملیات نظامی اسرائیل علیه ایران و راهکار مقابله با آن

👈 علی نصری

✍️ همه شواهد حاکی از آن است که #اسرائیل در حال برنامه‌ریزی برای یک عملیات قریب‌الوقوع و سنگین نظامی علیه ایران است.

✍️ هدف غایی این عملیات، همان‌طور که نتانیاهو با نمایش "نقشه نفرین" و "نقشه برکت" - و ساعاتی بعد از آن، هدایت عملیات ترور سید حسن نصرالله از مقر سازمان ملل - به صورت نمادین به تصویر کشید، ایجاد یک «نظم جدید» از طریق «تغییر رژیم» و خنثی‌سازی کامل ایران و محور مقاومت در منطقه است.

✍️ اما دستیابی به این هدف صرفاً از طریق یک عملیات نظامی، هرچند که گسترده باشد، ممکن نیست و آغاز یک جنگ تمام‌عیار علیه ایران نیز عواقب بسیار وخیمی برای منطقه و جهان به دنبال خواهد داشت،‌‌ و ازاین‌رو، از حمایت متحدان غربی و منطقه‌ای اسرائیل، به‌ویژه آمریکا، برخوردار نخواهد بود.

✍️ بنابراین، می‌توان پیش‌بینی کرد که اسرائیل این طرح را از طریق روش‌های متفاوت و فراتر از یک عملیات نظامی یا وارد کردن ایران به یک جنگ تمام‌عیار پیگیری خواهد کرد.

✍️ رژیم صهیونیستی احتمالاً در مرحله نخست، با اجرای یک عملیات سنگین هوایی و موشکی، پایگاه‌های نظامی، برخی ساختمان‌های دولتی و برخی زیرساخت‌های اقتصادی و انرژی کشور را هدف قرار خواهد داد.

✍️ این عملیات احتمالاً شامل پالایشگاه‌های نفتی نخواهد بود تا از تحریک ایران به یک واکنش شدید و بروز بحران قیمت نفت جلوگیری شود، و به این ترتیب پروژه «تغییر رژیم» را آغاز خواهد کرد.

✍️ تلاش خواهد شد تا این عملیات تلفات غیرنظامیان نداشته باشد یا میزان آن حداقل باشد تا بتوانند بلافاصله وارد مرحله بعدی برنامه خود شوند.

✍️ عملیات نظامی اسرائیل در خاک ایران دو واکنش فوری در جامعه ایران به دنبال خواهد داشت: بخشی از جامعه به دلیل حس ملی‌گرایی، پایبندی به انقلاب یا غریزه بقا در مقابل تجاوز خارجی متحد خواهد شد و بخش دیگری از جامعه که به‌شدت از وضعیت کنونی ناراضی است، تخت تاثیر و هدایت رسانه‌های فارسی‌زبان، این حمله را فرصتی برای «براندازی» حکومت با پشتیبانی خارجی تلقی خواهد کرد.

✍️ این دوقطبی ناگهانی که در جامعه پدید می‌آید، زمینه‌ای را برای اسرائیل، آمریکا و احتمالا برخی کشورهای اروپایی و منطقه فراهم خواهد کرد تا ایران را به دوره‌ای تازه از ناآرامی، بی‌ثباتی و درگیری‌های داخلی بکشند.

✍️ آنها نیز با بهره‌گیری از تمامی ابزارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود - از جمله تحریم‌های اقتصادی، انزوای سیاسی، جنگ رسانه‌ای، توزیع سلاح، حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی، دامن زدن به تنش‌های قومی و غیره - تلاش خواهند کرد تا در یک پروسه زمانی تدریجی، به هدف نهایی خود دست یابند.

✍️ البته، حتی اگر این طرح منجر به سقوط کامل نظام سیاسی کشور نشود، اسرائیل با ایرانی بسیار تضعیف‌شده مواجه خواهد بود که تمام منابعش صرف درگیری‌های داخلی می‌شود و دیگر قادر به نفوذ و تأثیرگذاری در منطقه نخواهد بود.

▪️اقدامات ضروری ایران

✍️ با توجه به اینکه در شرایط کنونی، ظرفیت‌های دیپلماتیک، بازدارندگی نظامی و دیگر ابزارهای قدرت ایران برای کنترل تحولات و پیشگیری از حمله نظامی قریب‌الوقوع اسرائیل محدود است، اولویت فوری نظام جمهوری اسلامی باید جلوگیری از دوقطبی شدن جامعه و بی‌ثبات‌سازی کشور از طریق آشوب‌های داخلی باشد.

✍️ تجربه تاریخی ما، به‌ویژه در جنگ تحمیلی، نشان داده که در شرایط بحرانی، اگر انسجام ملی برقرار باشد، حتی ائتلاف قدرت‌های بزرگ نیز نمی‌تواند جامعه ایران را به فروپاشی بکشاند و تمامیت ارضی آن را تهدید کند.

✍️ اما امروز، ایجاد انسجام ملی بسیار پیچیده‌تر از زمان جنگ تحمیلی است و به یک رویکرد چندجانبه نیاز دارد. در آن دوران، «بسیج مردمی» عمدتاً به معنای حضور در سنگرهای نبرد و پشتبانی از آنها در پشت جبهه‌ها بود؛ اما اکنون این انسجام باید در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و رسانه‌ای نیز شکل گیرد تا مقاومتی جامع و همه‌جانبه در برابر تهدیدات شکل بگیرد.

✍️ بدیهی است که در شرایط حساس کنونی، رفتارها و اظهارات نسنجیده یا مغرضانه جناحی در سطوح بالای مدیریت کشور که تنها به هدف تخریب چهره‌های محبوب و مورد اعتماد مردم صورت می‌گیرد و همچنین تکرار سیاست‌های «فرهنگی» ناکام و مخرب در سطح جامعه که تاکنون جز خسارت، تنش و بحران اجتماعی نتیجه‌ای نداشته‌اند، دامن زدن به آتشی‌ست که تیربار دشمن، در عملیات ترکیبی نظامی و روانی خود علیه موجودیت ما، می‌افروزند.

@javadrooh
#عمق_راهبردی_مردمی #رضایت_عمومی
@akhalaji

فراسوی سیاست

21 Oct, 05:30


🔷 رفتارشناسی لمپن‌های سیاسی در ایرانِ امروز

✍️ محمدرضا تاجیک

📌گزیده‌ای از نوشتار پیش رو

🖊خوزه ارتگایی گاست، جایی می‌گوید: دیگر بازیگر بزرگی باقی نمانده و تنها صدای گروه هم‌آوازان به گوش می‌رسد. در فضای سیاسی جامعۀ امروز ما نیز، دیگر نشان و نشانه‌ای از بازیگر بازی‌ساز و بازی‌گردان بزرگی باقی نمانده، و تنها سر و صدا یا همهمۀ لمپن‌های سیاسی به گوش می‌رسد.

🖊لمپن‌های سیاسی، آن‌گونه که در این نوشتار معنا می‌یابند، آدمیانی هستند که به ظاهر سیاست‌پیشه‌اند، اما، در واقع، فاقد فهم و شعور و تجربۀ سیاسی‌اند. به بیان دیگر، فاقد اصالت حرفه‌ای هستند. تلاش دارند ظاهر خویش را به صورت نخبگان بیارایند، اما پخمگی از سر و روی و سخن و کردارشان می‌بارد.

🖊لمپن‌های سیاسی از جریان علمی و عقلی سیاست بسیار دورند، رفتارشان بیش‌تر به اوباش‌ها و روسپیان و آدمیان بی‌شخصیت و بی‌فرهنگ شبیه است. محصول وضعیت استیصال و تعلیق و ورشکستگی سیاسی هستند. بازی سیاسی را بازیچه‌ای کودکانه بیش نمی‌دانند. فرصت‌طلبی و عوام‌زدگی و توهم‌زدگی سرشت‌نمای آنان است. به اقتضاء به هر محفل و مکتب و مشربی درمی‌آیند و یار غار هر کس و ناکسی می‌شوند.

🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:

mashghenow.com/?p=6122

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:

t.me/mashghenowofficial

#محمدرضا_تاجیک #سیاست #مفاهیم #لمپنیسم_سیاسی
#لمپن‌های_سیاسی #رفتارشناسی_لمپن‌های_سیاسی

@akhalaji

فراسوی سیاست

21 Oct, 04:30


🔷 توهم کفایت اطلاعات!

🔸چرا مردم فکر می‌کنند همیشه حق با آنهاست

🔹نحوه پاسخگویی ما به استدلال‌ها یا نظراتی که با نظرات خودمان متفاوت است، می‌تواند پیامدهای جدی داشته باشد. این اختلاف نظرها گاه میان دوستان یا اعضای خانواده پیش می‌آید و گاه به اختلافی سرسختانه میان همکاران تبدیل می‌شود.

🔹احتمالاً تا کنون شاهد صحنه‌هایی بودید که همۀ افراد درگیر فکر می‌کردند حق با آنهاست و به همین دلیل نیز بحث‌ها و کشمکش‌ها به جایی نرسیده است.

🔹بر اساس یک مطالعه روانشناسی جدید، این وضعیت ناشی از پدیده‌ای است که «توهم کفایت اطلاعات» نام دارد و در چهارچوب آن، افراد معتقدند که «تمام اطلاعات لازم» را برای اتخاذ موضع یا بیان یک استدلال دارند؛ حتی زمانی که واقعا چنین اطلاعاتی ندارند./یورونیوز

@chandsanieh

#توهم_دانایی #توهم_کفایت_اطلاعات

@akhalaji

فراسوی سیاست

21 Oct, 04:10


🔷 و اینک حسّ نسبت ...!

✍️ محسن رنانی

... جنگ چالدران و شکست ایرانیان و انضمام بخش‌های زیادی از غرب ایران به امپراتوری عثمانی،‌ نیز حاصل همین حس نسبت معیوب شاه اسماعیل صفوی بود. در‌حالی‌که ترکان عثمانی به ارتش عظیمی که دارای صدها توپ جنگی بود متکی بودند،‌ و لازم بود شاه اسماعیل در روابطش با عثمانیان جانب احتیاط را بر‌می‌گزید، برعکس، او به سلطان سلیم عثمانی نامه نوشت و به رخ سلطان کشید که بخش زیادی از ساکنان سرزمین عثمانی، شیعیان پیرو او هستند و با این کار، نگرانی از قدرت‌گرفتن صفویان را در دل سلطان عثمانی کاشت و عزم او را برای محدود ‌کردن قدرت صفویان جزم کرد. سلطان سلیم پیش از جنگ با شاه اسماعیل، دست به قتل عام شیعیان ساکن در قلمرو عثمانی زد و بازماندگان را نیز بر بدنشان داغ زد و به سرزمین‌های اروپایی که تصرف کرده بود تبعید کرد.

در جنگ چالدران نیز شاه اسماعیل به جای آنکه لشکر عثمانی را که مجهز به توپخانه بود،‌ پیش از استقرار و گرفتن آرایش جنگی، با حمله‌ای از پشت غافلگیر کند، صبر کرد تا آنها مستقر شوند و آرایش دفاعی بگیرند، چون شاه و مشاورانش تصمیم گرفته بودند در برابر لشگر عثمانی رجز‌خوانی کنند و دلیری خود را به رخ ترکان عثمانی بکشند. پس از شکست سخت ایرانیان در این جنگ، ترکان عثمانی، تبریز (که پایتخت صفویان بود) را هم تصرف کردند؛ تنها کمبود آذوقه باعث شد تا آنان تبریز را تخلیه کنند، وگرنه امروز برای دیدن تبریز، باید ویزای ترکیه را می‌گرفتیم.

اما در‌هر‌صورت با این جنگ، قسمت‌های بزرگی از ایران به تصرف عثمانی‌ها درآمد که بعدها بخشی از آن توسط شاه عباس بازپس ستانده شد. اما نهایتاً کل کردستان غربی (که امروز شامل کردستان عراق، کردستان ترکیه و کردستان سوریه می‌شود) از ایران جدا شد. و با قدرتی که عثمانی‌ها پس از پیروزی در جنگ چالدران پیدا کردند، دیری نگذشت که کل مناطق عربی خاورمیانه را تسخیر کردند. بنابراین ساختار خاورمیانه امروز با شکست ایران در جنگ چالدران رقم خورده است ...

... این روزها، که مناسبات سیاسی و امنیتی در منطقه آشفته شده است و ناامنی‌هایی نظیر ترور اخیر در کشور رخ داده است، همه به‌ویژه مقامات کشور، باید مراقب باشند که گروه‌های اندکی که در مقایسه میان توانایی‌‌ّ‌ها و امکانات ما با دنیا دچار ضعف و انحراف جدی در حس نسبت هستند و به‌واسطهٔ کمیِ آگاهی یا منافع احتمالی بر طبل تندروی و درخواست پاسخ قاطع می‌کوبند، فضا را به دست نگیرند و ما را به‌سوی واکنش‌های هیجانی نبرند. شکست در یک نبرد، بهتر از آن است که جنگ را ببازیم. ما اکنون بیش از هر زمان دیگر در کل تاریخ بعد از انقلاب، نیازمند عقلانیت در تصمیم و طمأنینه در اقدام هستیم.

سیاست‌مداران و نظامیان مراقب باشند که با گفتارشان در این واقعه اخیر حس نسبت ایرانیان را به انحراف نبرند و شرایط را پیچیده نکنند، قول‌های نابه‌جا ندهند و تهدیدهای توخالی نکنند. فراموش نکنیم که در گذشته بابت انحراف در حس نسبتمان خطاهای فراوانی در سیاست خارجی و داخلی کرده‌ایم. دیگر فرصت چنین خطاهایی را نداریم.

برگرفته از مقاله «حسِّ نسبت و توسعه» (آذر ۱۳۹۹)

متن کامل مقاله را در یکی از پیوند‌های زیر بخوانید:

https://renani.net/texts/notes/development-sense-proportion/

https://t.me/Renani_Mohsen/360

https://telegra.ph/-12-03-495

#جنگ #تحریک #رجزخوانی #حس_نسبت_ایرانیان

@akhalaji

فراسوی سیاست

20 Oct, 12:30


🔷دیکتاتور جنگجو!

🔹استالین؛ دیکتاتوری که جنگیدن بلد بود

✍️ بیژن اشتری

وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد و ارتش هیتلر وارد خاک شوروی شد هیچکس تصورش را هم نمی‌کرد که دیکتاتور خونریز شوروی،جوزف استالین ، به یک فرمانده نظامی لایق و باهوش تبدیل شود و نهایتا کمر ارتش آلمان را بشکند.فارغ از این واقعیت که کمونیسم و فاشیسم دوقلوهای اهریمنی بودند ، تعدادی از سیاست های جنگی استالین را برایتان فهرست کرده‌ام:

یک: استالین فضای سیاسی و فرهنگی کشور را طی سال‌های جنگ باز کرد، از شدت سرکوب‌های سیاسی کاست و مردم پس از تحمل یک دهه سرکوب بی امان دهه سی، عاقبت نفسی به راحتی کشیدند. مطبوعات شروع کردند به چاپ مقالات با آزادی بیان بیشتر. استالین سرکوب مذهب را متوقف کرد، کلیساها باز شدند‌ و استالین با سراسقف روسیه دیدار رسمی کرد و از ارادت خودش به عیسی مسیح سخن گفت.در تبلیغات رسمی، چهره‌های ملی‌گرای دوران تزاری و سرداران پیروزمند تزاری مثل کوتوزوف برجسته شدند و تبلیغات کمونیستی کم‌رنگ‌تر شد. اینجوری ملت را متحد کرد.

دو: استالین دستور داد قیمت کالاهای مورد نیاز مردم باید هر سال نسبت به سال قبل درصد مشخصی کاهش یابد.گرچه این قیمت‌گذاری دستوری خلاف علم اقتصاد بود اما تا زمان مرگ استالین ادامه یافت(خروشچف پس از مرگ استالین این سیاست را که نزد مردم بسیار محبوب بود کنار گذاشت و قیمت‌ها را افزایش داد که منجر به قیام‌های خونین در شوروی و ساقط شدن خودش شد)

سه: استالین در طول جنگ هرگز پایتخت را ترک نکرد.گرچه همه وزارتخانه‌ها به شهری دوردست در آسیای مرکزی منتقل شده بود و ارتش هیتلر فقط سی کیلومتر با مسکو فاصله داشت اما استالین در مسکو ماند و دفتر خود را در زیرزمین مترو مسکو برپا کرد و از همینجا جنگ را هدایت کرد.

چهار: استالین رهبری بود اهل تشکیل ائتلاف های بزرگ.وقتی ارتش هیتلر وارد خاک شوروی شد استالین توانست با دشمنان سابق خود،انگلستان و آمریکا وارد ائتلاف جنگی علیه هیتلر شود.او طی جنگ بهترین روابط شخصی و حرفه‌ای را با چرچیل و روزولت داشت و توانست آنها را کاملا درگیر جنگ با هیتلر بکند و یک جورهایی عاشق و شیفته خودش.

پنج: وقتی جنگ شروع شد اولین کسانی که به جبهه رفتند آقازادگان سرخ بودند. استالین پسران خود را به خط مقدم فرستاد و به فرمانده آنها سفارش کرد که کوچکترین پارتی‌بازی در حق آنها نکند.یکی از پسرانش در جنگ کشته شد. پسر خروشچف هم که خلبان بود اوایل جنگ کشته شد و شمار دیگری از فرزندان اعضای دفتر سیاسی در جنگ کشته شدند

شش: استالین معتقد بود سربازانش باید تا آخرین قطره خون‌شان بجنگند. او اعتقاد داشت سرباز شوروی هرگز نباید تسلیم و اسیر شود. از نظر استالین اسارت به معنای خیانت بود .

@bijan_ashtari
#استالین #دیکتاتور_جنگجو
@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Oct, 16:40


🔷شکست راهبرد «نه جنگ، نه مذاکره»!

👈یدالله اسلامی، دبیرکل مجمع نمایندگان ادوار مجلس، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

هیچ جنگی بی‌انتها نیست و پایان هر جنگ با گفت‌وگو رقم می‌خورد. گفت‌وگو می‌تواند راهی برای پیشگیری از جنگ هم باشد. دنیای واقعیت با دنیای ذهن یکی نیست. رؤیاپردازی با همه زیبایی جای واقعیت با همه زشتی‌ها را نمی‌گیرد. هرچه صدای جنگ بلندتر باشد، جولان مرگ هم ویرانگرتر است.

در جهان واقعیت روایت‌های آخرالزمانی و توهم‌های پیروزی جایی ندارند. شگفت آن است که در آن سوی میدان نبرد هم توهم‌های آخرالزماتی موج می‌زند.

سیاستی که مذاکره را نمی‌پذیرفت  و به بروز جنگ هم باور نداشت، اینک شعله‌های ویرانگر جنگ را به تماشا نشسته است. هنوز کسانی در مجلس نشسته‌اند که مردان میدان دیپلماسی را خائن می‌دانند و علیه آنان از هیچ تلاشی فرو نمی‌گذارند.

کاری که پایدارچی‌ها باظریف می‌کنند و دشمنی که با او دارند، با دشمنی تندروها آمریکایی و اسرائیلی با او یکی است؛ چراکه با دقت و کارشناسی و وقت‌شناسی سایه‌های جنگ و تحریم‌ها را از کشور دور کرد و همین تندروها در داخل و خارج برای شکست برجام همراه و همدل شدند.

تصمیم به‌هنگام، درک درست واقعیت‌های میدانی، ارزیابی دقیق توان خودی و طرف مقابل و ... در هرگونه تصمیم‌گیری نقش اساسی را دارد. میدان واقعیت میدان شعار و هیجان نیست.

در نبرد جاری خاورمیانه همه دنیا شاهد کشتار و ویرانگری اسرائیل هستند. در ظاهر پیشگیری از ادامه جنگ بر زبان است و از لزوم پایان این روند مرگبار گفته می‌شود؛ ولی خوراک این جنگ یعنی سلاح‌های پیشرفته و مهمات نظامی از سوی قدرت‌های جهانی با قدرت ادامه دارد.

اسرائیل هیچ نگرانی از کمبود مهمات نظامی، بمب‌ها، موشک‌ها و سایر ادوات جنگی ندارد. سیستم‌های پیشرفته، آفندی و پدافندی بدون هیچ وقفه‌ای پایگاه‌های نظامی اسرائیل را پر و پرتر می‌کند تا اسرائیل در اندیشه صرفه‌جویی در کاربرد ابزار نظامی هم نباشد.

در میدان تبلیغات و هیجان‌آفرینی هر سخنی ناشی از اهمیت درک واقعیت و روی آوردن به گفت‌وگوی مستقیم با آمریکا نشانه ترس و هرسخن ناشی از کوتاه نیامدن و ادامه همین مسیر، نشانه شجاعت پنداشته می‌شود.

ما فرصت بازگشت به برجام را از دست دادیم. حتی سیاست خبررسانی را دراین‌باره به نماینده روسیه سپردیم. ما حتی نخواستیم جای خالی وزیرخارچه روسیه را درقاب پایانی امضای برجام ببینیم. ما نخواستیم منافع ملی را برتر از خواست هر بیگانه‌ای ببینیم.

این هجوم‌های بدهنگام به ظریف  ادامه روند کارشکنی‌های دوران برجام و نمایش‌های تبلیغاتی ویرانگری است که فرصت‌های ایران را سوزانید و این سخنان بدفرجام میرباقری و این جنگ ویرانگر در خاورمیانه و این تهدیدهای دامن‌گستر علیه ایران و این هماهنگی کشورهای عربی خلیج‌فارس و اتحادیه اروپا و ... را دست‌کم نگیریم.

@javadrooh
#جنگ #مذاکره #نه_جنگ #نه_مذاکره
@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Oct, 11:40


🔷چگونه «عمق راهبردی» به «پاشنه آشیل» تبدیل شد؟

بیژن اشتری

شوروی به کشورهای اقماری‌اش نفت و غلات رایگان می داد تا امپراتوری خود را در اروپای شرقی و مرکزی حفظ کند.
بلغارستان، لهستان، مجارستان، چکسلواکی، رومانی و آلمان شرقی نفت و غلات مفت «برادر بزرگ »را بلافاصله پس از دریافت به کشورهای اروپای غربی به قیمت بازار آزاد می‌فروختند تا ارز حاصله را صرف اقتصاد سوبسیدی رو به زوالشان بکنند. شوروی سالیانه سی میلیارد دلار را صرف "کمک"های اقتصادی و تسلیحاتی به کشورهای تحت سلطه‌اش می‌کرد؛ در حالی که اقتصاد ویران داخلی خودش به شدت به این پول نیاز داشت. اما کار به جایی رسید که ادامه این روال ناممکن شد.کشور سلطه‌گر بیش از این قادر به خرج کردن برای حفظ امپراتوری‌اش نبود.

پل کندی، مورخ انگلیسی، به درستی می‌گوید «چنانچه یک کشور سلطه‌گر حیطه حاکمیت خود را در امور خارجی بیش از حد گسترش دهد، نه تنها منافعی را نصیب خود نمی‌کند بلکه به واسطه هزینه‌های سنگینی که برای حفظ امپراتوری‌اش متحمل می‌شود خود را در معرض فروپاشی قرار می‌دهد. اصولا راز نابودی امپراتوری‌ها در همین ویژگی نهفته است.»

شوروی گمان می‌کرد که امپراتوری اروپایی‌اش «عمق راهبردی»‌اش است اما اشتباه می‌کرد .به عبارتی همین "عمق راهبردی" نهایتا به پاشنه آشیل‌‌ این نظام تبدیل شد. شوروی مجبور بود برای حفظ امپراتوری‌اش علاوه بر صدور نفت و غلات رایگان، بخش عمده‌ای از بودجه سالیانه‌اش را هم صرف تولید تسلیحات و نیروهای نظامی‌اش بکند. در نتیجه ، پول چندانی برای تقویت اقتصاد داخلی‌اش باقی نماند و نهایتا آنچه سرنوشت این کشور را رقم زد نه تعداد موشک‌های اتمی‌اش که تعداد کاغذ توالت‌ها و پوشک‌های موجود در قفسه‌های فروشگاه‌هایش بود.

@bijan_ashtari
#شوروی #عمق_راهبردی #پاشنه_آشیل
@akhalaji

فراسوی سیاست

19 Oct, 04:30


🔷عوامل اقتصادی توسعه‌نیافتگی

👈 علیرضا علوی‌تبار نویسنده و نظریه‌پرداز سیاسی، در وب‌سایت "مشق‌نو" نوشت:

امسال، جایزه نوبل اقتصاد به اقتصاددانانی تعلق گرفت که تأثیر نهادها و تاریخ گذشته کشورها را بر روی رشد و توسعه اقتصادی اکنون آنها بررسی کرده‌اند. این رخداد انگیزه‌ای شد تا به یادآوری برخی از نکات مربوط به توسعه اقتصادی در ایران بپردازم. به‌طور خلاصه می‌خواهم این پرسش را مطرح کنم که: «چه عوامل اقتصادی مانع توسعه اقتصادی در ایران شده‌اند؟»

قبول دارم که ایران در یکصد سال گذشته درجا نزده و متوقف نمانده است، اما درعین‌حال قبول دارم که هنوز کشوری در حال توسعه هستیم و اکثر ما از سطح توسعه موجود راضی نیستیم. می‌دانیم که تنها با تکیه بر یک متغیر نمی‌توان وضع کنونی ایران را توضیح داد، از این‌رو دایره بحث را به «عوامل اقتصادی» محدود می‌کنیم.

تصور من این است که تبیین و توضیح علمی یک پدیده (در اینجا توسعه‌نیافتگی اقتصادی) همواره در سایه نظریه‌ها و نظم‌های عام تجربه‌پذیر صورت می‌گیرند. بدون یک نظریه علمی نمی‌توان یک پدیده را تبیین علمی کرد و چرایی و چگونگی وقوع‌اش را توضیح داد. تبیین (بیان چرایی و چگونگی) علمی یعنی یک پدیده خاص را مصداقی از یک نظم عام قرار دادن.

برای پاسخ به این پرسش که «چه عاملی موجب توسعه‌نیافتگی برخی از جوامع شده است»، چارچوب‌های نظری مختلفی شکل گرفته است که به یک معنا حاصل «به‌کار بستن» نظریه‌های اقتصادی (خرد و کلان) در شناخت یک موضوع هستند، مجموعه‌ای که می‌توان آن را «شناخت اقتصادی توسعه» (یا آن‌طور که معمول است، «اقتصاد توسعه») نامید.

چارچوب‌های اصلی نظری در زمینه عوامل توسعه‌نیافتگی را می‌توان به سه دسته یا سه نسل نظری تقسیم کرد: کمیابی منابع، قیمت‌های نادرست و نهادهای ناکارآمد.

🔅متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:

https://mashghenow.com/?p=6117

@javadrooh
#توسعه #توسعه‌یافتگی #توسعه‌نیافتگی #کمیابی_منابع #قیمت‌های_نادرست #نهادهای_ناکارآمد
@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Oct, 12:50


🔷 پایان زندگی در فضای تعلیق!

دکتر محمد جواد کاشی

خاورمیانه در یکی دو دهه گذشته در خلسه ناشی از «نه جنگ نه صلح» روزگار گذرانید. جنگ یا صلح، پا در واقعیت عینی دارند. اما نه جنگ نه صلح به معنای زندگی در فضای تعلیق است.
تعلیق هنگامی که به طول انجامد، فضای سیاسی را خلسه‌آمیز می‌کند. در حس تعلیق واقعیت، گاهی خیال و آرزوهای رنگارنگ گریبان آدمی را می‌گیرد، گاهی ترس و کابوس‌های بزرگ. آنچه از میان برمی‌خیزد، حساب و کتاب واقعیت‌های ملموس و در دسترس است. خرد از میان برمی‌خیزد چون از لذت ناشی از آرزواندیشی‌ها می‌کاهد. تداوم فضای خلسه ناشی از تعلیق، بی‌هزینه نیست. چه بسا دار و ندار زندگی واقعی مردمان را بفروشی تا ازکابوس‌های فضای خلسه کم کنی و به آرزوها و امیدها بیافزائی.
بازیگران سیاسی در دوران خلسه نمی‌مانند. بالاخره روزی می‌رسد که بازیگری برای رهایی از کابوس‌ها پا به خاک واقعیت می‌گذارد تا آرزوهای بلند خود را محقق کند. آنگاه همه چیز چهره تازه‌ای به خود می‌گیرد. فضای خلسه‌آمیز خاورمیانه را عملیات هفت اکتبر یحیی سنوار پایان داد یا عزم نتانیاهو برای آغاز یک جنگ درازمدت؟ هرچه بود، دوران تعلیق فضای خاورمیانه به پایان رسیده است.
بازنده کسی است که با حجم فراوان تبلیغات تلاش می‌کند به خلسه دوران تعلیق ادامه دهد. درست مثل کسی است که خانه‌اش آتش گرفته اما آسودگی کنج اتاق خود را رها نمی‌کند. عقل حسابگر باید فراخوان شود، اگر حقیقتاً توان جنگ در کیسه هست، باید مقابله کرد. اما اگر نیست، صلح و سازش سویه دیگر واقعیت است. یحیی سنوار مرد شجاع و جسور میدان بود. اما لازم بود جسارتش را با خرد موقعیت‌شناس سیاسی همراه کند.
خاورمیانه به سوی افق تازه‌ای می‌رود. دوران تعلیق و خلسه پایان یافته است: اینک سه چشم‌انداز پیش روی ماست. چشم‌انداز اول غلبه یکی بر دیگری است. چشم‌اندازی که یکی را ارباب و دیگران را برده و رعیت می‌کند. چشم‌انداز دوم جنگ همه جانبه و ویرانی کل منطقه است. اما یک چشم‌انداز سوم هم وجود دارد. بازیگران منطقه با توجه به نقاط قوت و ضعفی که علنی شده، به سمت یک سازش و صلح حرکت کنند. البته امروز طرح صلح به چشم‌انداز اول می‌ماند، اما می‌توان برای وصول به چنان چشم‌اندازی کسب آمادگی کرد. کاری که انجامش ساده نیست.
از مردان جنگی کاری برای برون رفت از فاجعه برنمی‌آید. منطقه نیازمند کسانی است که برون رفت از خلسه تعلیق را با گام نهادن در سرزمین صلح به پایان ببرند.

@javadkashi
#پایان_تعلیق #نظم_نوین_خاورمیانه
@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Oct, 10:30


🔷هماهنگی بزرگ علیه حاکمیت ملّی ایران

دکتر حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران

🔦احتمال تکرار تجربه‌ی جنگ کانال سوئز در ۱۹۵۶

در حالی‌که جمهوری اسلامی درگیر بحران‌های منطقه‌ای مربوط به جهان عرب شده و در نتیجه‌ی آن جهان در انتظار کشمکش بزرگ میان جمهوری اسلامی و اسراییل است، برخی همسایگان جنوبی ما که سال‌هاست مدعی حاکمیت بر جزایر تاریخی ایران در خلیج فارس هستند از فرصت استفاده کرده و علاوه بر چین و روسیه اینک به گونه‌ای بی‌سابقه حمایت اتحادیه‌ی اروپا را در تایید ادعای خود درباره‌ی جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک را به‌ دست آورده‌اند. بی‌گمان این یک اقدام حساب‌شده و تلاش برای مشروع جلوه دادن ادعای امارات عربی متحده پیش از هرگونه اقدام نظامی برای اشغال جزایر ایران یا در گرماگرم درگیری نظامی میان اسراییل و جمهوری اسلامی و یا در پی تضعیف توان نظامی ایران به دنبال تهاجم نظامی اسراییل به ایران است.

این امر مرا به یاد ماجرای جنگ کانال سوئز در اکتبر ۱۹۵۶ می‌اندازد که در گرماگرم تهاجم فرانسه و انگلستان به مصر، اسراییل در یک حمله‌ی غافلگیرکننده از شرق به مواضع مصر در کانال سوئز حمله برد تا به اهداف از پیش طراحی شده خود دست یابد.

امیدواریم امارات عربی متحده و کشورهای حامی آن مرتکب چنین اشتباهی نشوند، چون بدون شک در این پروژه‌ی خود شکست خواهند خورد و روزگار ایران همیشه چنان نخواهد بود که آن‌ها آرزویش را دارند. تجربه‌ی تاریخی نشان داده است که ایران همیشه قفنوس‌وار از دل خاکسترهای ناشی از ویرانی‌های گوناگون دوباره سر بر آورده و در رستاخیزی دوباره توان ملی خود را زنده خواهد کرد.

نیروهای جان بر کف مسلح ایران باید با هوشیاری تمام مواظب حركت‌های ایذایی همسایگان پرادعای جنوبی‌مان باشند و به دیپلماسی و سفرهای خوش‌بینانه و گاه توهمی دولت‌مردان ما در جلب دوستی آن‌ها، دل نبندند.

اجلاس مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه‌ی اروپا و حمایت اتحادیه از ادعاهای امارات بر جزایر ما، آشکارترین نشان نابهنگام بودن دیپلماسی دیرهنگام دولت‌مردان و دست‌اندرکاران سیاست خارجی است.

#ائتلاف_کفتارها

@akhalaji

فراسوی سیاست

18 Oct, 09:06


🔷تراشکاران سخت مشغول کارند!

محمد فاضلی

تراشکاران رسته مهم و بسیار شریفی از صنعتگران هستند که اهمیت‌شان در صنعت بر اهل فن پوشیده نیست. اما دسته خاصی از تراشکاران هم در ایران هستند که ملتی را بدبخت می‌کنند. این‌ها به‌طور خاص «هزینه» می‌تراشند، از جیب ملت هم می‌تراشند، به حساب خودشان نقد می‌کنند. و تنوع ابزارهای تراش‌شان هم جالب توجه است. سه نمونه:

یک. تراشیدن هزینه با ابزار دیوار سفارت.

دو. تراشیدن هزینه با ابزار سیاست‌گذاری

سه. تراشیدن هزینه با ابزار تریبون.

تراشکاری با ابزار دیوار سفارت، از سال اوایل انقلاب تا همین چند سال پیش که از دیوار سفارت انگلیس و عربستان بالا رفتند، سابقه طولانی دارد. اثراتش هم که از نور آفتاب روشن‌تر است.

تراشکاری با ابزار سیاست‌گذاری هم فراوان است. تراش دادن روح و روان مردم با طرح صیانت، فیلترینگ اینترنت و گشت ارشاد نمونه‌های شناخته‌شده است. آخرین مورد آن‌ها که رسانه‌ای شده، اعلام وزارت کشور مبنی بر تکلیف نداشتن برای دادن گواهینامه موتور به خانم‌هاست.

نوع سوم یعنی تراشکاری با ابزار تریبون سابقه‌ای دیرینه و تنوعی حیرت‌انگیز دارد. برای مثال، مسئولی در شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره نسبت موشک یمنی‌ها و ایران اظهارنظر کرده بود. نمونه مشهور این نوع تراشکاری، تراش دادن بخش مهمی از منافع ملی با ابزار «نفی هولوکاست» است که در سطح رئیس‌جمهور با کیفیت تراش بالا انجام شد. هنوز اثرات این تراشکاری را می‌توانید مشاهده کنید.

انواع جدیدتر این نوع تراشکاری را می‌توانید در اظهارنظر درباره نابود کردن یهودِ عنود، سخن گفتن از نابودی یهودیان و سخنرانی در مجمعی بین‌المللی درباره اسرائیل ببنید. همه این تراشکاری‌ها در شرایطی انجام می‌شود که از روز روشن‌تر است که سیاست رسمی کشور، اجتناب از درگیری مستقیم در جنگ، مدیریت تنش و خودداری از جنگ‌طلب نشان دادن ایران است.

جماعت تراشکار، چند چیز می‌تراشند:

یک. مسأله‌های قلابی می‌تراشند و به دستورکار حکمرانی تبدیل می‌کنند. مسأله‌هایی که ربطی به دردهای کشور و مردم ندارند، اما این‌ها تراشیده‌اند و عین مجسمه ابوالهول روی میز گذاشته‌اند تا مملکت معطل این‌ها باشد.

دو. این‌ها هزینه می‌تراشند و هزینه را ملت بیچاره، اقتصاد ایران، محیط‌زیست ایران و نسل‌های متوالی ایرانیان می‌پردازند.

سه. این‌ها منافع ملی را می‌تراشند، کوچک می‌کنند، و ایران را دورمانده‌تر از توسعه و زندگی معمولی برای مردمانش، میان جنگلی از آن‌چه تراشیده‌اند رها می‌کنند.

چهار. این‌ها سفره هر ایرانی را می‌تراشند، و اغلب از مسیر تراشیدن سفره ایرانیان، سفره خود را غنی می‌سازند. بخشی از آن‌چه را که از سفر و جیب ایرانیان می‌تراشند در سفره خودشان می‌توان مشاهده کرد.

گاهی اوقات دقت آن‌چه می‌تراشند و روی میز کشور و مردم ایران می‌گذارند، چنان زیاد و حساب‌شده است که در دستی بودن ماشین تراشکاری‌شان شک می‌کنم. ماشینی که به این دقت مسأله، هزینه و خسارت می‌تراشد، حتماً برنامه‌ریزی دقیقی دارد و از هوش طبیعی و مصنوعی وافری بهره می‌برد.

گیر تراشکارها افتاده‌ایم، آن تراشکارهای شریف که در صنعت می‌شناسیم نه! تراشکارهایی که ایران را می‌تراشند. تراشکاران سخت مشغول کارند، از جیب و سفره، تا روح و روان، تا منافع ملی، تا امنیت تا اخلاق و ثبات، تا ریشه فرهنگ و هنر را می‌تراشند. تراشکاران سخت مشغول کارند، سخت!
 
@fazeli_mohammad
‌#هزینه‌تراشان #تراشکاران
@akhalaji

فراسوی سیاست

17 Oct, 04:00


🔷 میراث رهبران پوپولیست!

🔸رهبران پوپولیست چه میراثی برای کشورشان بر جای می‌گذارند

▪️مانوئل فاتک، کریستوف‌تری بش و مورتیس شولاریک

▪️ترجمه: دکتر رضا جلالی

در چند دهه گذشته، پوپولیست‌ها در کشورهای زیادی به قدرت رسیده اند. در ایتالیا برلوسکونی و در ترکیه اردوغان به قدرت رسیدند. در ونزوئلا ابتدا چاوز و در حال حاضر مادورو قدرت را به دست گرفتند و در همسایگی این کشور یعنی برزیل بلسونارو تا سال۲۰۲۳ حکومت می‌کرد. رئیس جمهور فعلی آرژانتین خاویر مایلی نیز یک پوپولیست است و مردم امریکا با رای خود در سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ را برگزیدند و شاید دوباره انتخاب شود.

رهبران پوپولیست که متعلق به کلیه طیف‌های سیاسی هستند به شیوه‌هایی خیره کننده و کاملاً عجیب و غریب به قدرت می‌رسند. چاوز و مادورو سوسیالیست هستند در حالیکه مایلی و ترامپ محافظه کارند و در مواردی نیز رهبران پوپولیست مقولات ساده چپ یا راست را به چالش کشیده‌اند.

پوپولیست‌ها خود را مبارزان بین‌المللی طرفدار توده‌ها یعنی نمایندگان «توده‌های حقیقی» در برابر طبقه فاسد حاکم معرفی می‌نمایند.
...
▪️کانال | گروه | تارنما | متن کامل
▫️
@nimroozmagazine
#میراث_رهبران_پوپولیست
@akhalaji

فراسوی سیاست

16 Oct, 04:30


🔷 «دکترین هسته‌ای و طنابِ نظامی‌گرایی»!

✍🏻 مهدی تدینی

برخی حرف‌ها را باید به وقتش گفت؛ تا دیر نشده است ــ فردا نه‌تنها ممکن است دیر باشد، حتی ممکن است سخن گفتن درباره‌اش هم ناگزیر ممنوع باشد. جدای از این، عقل حکم می‌کند شهروند مسئول در برابر خطرهایی که تأمل‌ناشده در سیاست مطرح می‌شود، موضع‌گیری کند.

در این روزها از راهروهای مجلس تا این‌سو و آن‌سو در رسانه‌ها برخی از «تغییر دکترین هسته‌ای» صحبت می‌کنند و منظور از این تعبیرِ سنگین احتمالاً به زبان ساده ساختن بمب اتم و حرکت به سوی تسلیحات هسته‌ای است. نفس اینکه کسانی به این سادگی دربارۀ این مسئله حرف می‌زنند، بدون در نظر گرفتن هزینه‌های آن برای ایران و مردمش، دلهره‌آور است. بیش از بیست سال است برنامه‌ای هسته‌ای که رسماً و زیر نظر نهادهای بین‌المللی، «صلح‌آمیز» نامیده شده است، هزینه‌ای هنگفت به ایران و چند نسل از مردمانش تحمیل کرده است، حال مدعیان تغییر دکترین هسته‌ای بر مبنای چه محاسبۀ فایده و ضرری از حرکت به سمت تسلیحات هسته‌ای دم می‌زنند؟ مگر این مملکت چقدر توان سرمایه‌سوزی دارد؟ اصلاً نفس اینکه این نوع نظامی‌گراییِ مطلقاً یکسونگر می‌تواند چنین صدای رسایی بیابد، ترسناک است.

هر گونه حرکت به سوی تسلیحات هسته‌ای پیامدهای محاسبه‌ناپذیر، بلندمدت و بسیار خطرناکی می‌تواند برای ایران و ملتش داشته باشد. بی‌تعارف ایران یگانه داشتۀ ماست؛ بزرگ‌ترین داشتۀ ماست؛ هم پدر و مادر و هم فرزند ماست. نمی‌توان تصمیم‌گیری دربارۀ سرنوشت یگانه داشته‌مان را به کسانی واگذار کنیم که سایر تصمیماتشان را دیده‌ایم. کسانی که دم از تغییر دکترین هسته‌ای می‌زنند باید دقیق توضیح دهند آیا حساب هزینه‌هایی را که به کشور تحمیل می‌شود کرده‌اند؟

از ظواهر امر برمی‌آید که درگیری با اسرائیل رو به تشدید می‌رود. و این‌ طور که پیداست این درگیری به بهترین بهانه تبدیل شده تا کسانی که گویا از اول هم بدشان نمی‌آمده است کار به اینجا برسد، اینک از ضرورت تغییر دکترین صحبت کنند. ترسم این است که اگر تنش با اسرائیل بالا بگیرد، جوی احساسی و برافروخته ایجاد شود که دیگر نتوان از عقلانیت صحبت کرد؛ دیگر نتوان توسَنی را که عمداً رم داده شده است، آرام کرد.

اما محاسبۀ آنچه رخ خواهد داد، اصلاً سخت نیست، فقط کافی است ذهن را از تلقینات نظامی‌گرایانه دور نگه داریم، همان‌گونه که بیست سال پیش می‌شد حدس زد چه مسیری در انتظار پروندۀ هسته‌ای است. تسلیحات هسته‌ای در دست جمهوری اسلامی همۀ بازیگران دور و نزدیک مرتبط را علیه ایران خواهد کرد. حتی کشورهای دوست بمب اتم در دست ایران را تحمل نخواهند کرد. همسایگانمان برآشفته خواهند شد و همین همکاری اندک را با ایران قطع خواهند کرد. تصور می‌کنید حتی روسیه و چین قدرت اتمی ایران را تهدید نمی‌بینند؟ روسیه از فضای جامعۀ ایران آگاه است و می‌داند نمی‌توان با اطمینان گفت همیشه دولتی روس‌دوست در ایران در قدرت خواهد بود. ایران و روسیه ممکن است در بلندمدت انواع اختلافات را داشته باشند. پس بمب اتم حتی در نظر روسیه برای ایران میوۀ ممنوعه است. اما در مقابل، روسیه که ایران را رقیب خود در بازار انرژی می‌داند، اصلاً بدش نمی‌آید ایران برای همیشه از بازارهای نفت و انرژی حذف شود و حتی به خریدار گاز روسیه بدل شود. پس بهترین گزینه انزوای هر چه بیشتر ایران است و لغزیدن به سمت تغییر دکترین هسته‌ای این خواستۀ روسیه را محقق می‌کند. چین نیز شرکای پرسودترِ عربستان و امارات را نمی‌دهد به ما نمی‌فروشد و در این برآشفتگی علیه ما خواهد بود.

برآشفتگی ترکیه، عربستان و امارات نیز مثل روز روشن است و چه‎بسا این کشورها را به سمت اسرائیل سوق خواهد داد. همان قدرت‌هایی نیز که بیش از دو دهه است با برنامۀ هسته‌ای «صلح‌آمیز» جمهوری اسلامی مشکل داشته‌اند، به سوی بدترین سناریوها حرکت خواهند کرد و بعید است دیگر ابزار «وتوی شورای امنیت» نیز بتواند به ایران کمک کند. فقط کارت خوبی خواهد شد، برای امتیاز گرفتن روسیه و چین از آمریکا و اروپا. وقتی همسایگان ترسیده باشند و گزینۀ وتو نیز از کار بیفتد، بدترین سناریوها را در سطح رسمی شورای امنیت می‌توان نوشت و اجرا کرد ــ البته لازم نیست به جنگ فکر کنید، به تحریم‌هایی کمرشکن‌تر از قبل فکر کنید که در عرض یک دهه بدون جنگ عصارۀ این کشور و مردمش را می‌کِشد. نظامی‌گرایی بدترین عزیمتگاه برای برنامه‌ریزی و تضمین آینده و توسعۀ یک کشور است. سر بهروزی مردم قمار نکنید و با طناب نظامی‌گرایی وارد هیچ چاهی نشوید که برون‌رفتی ندارد.


@tarikhandishi

#دکترین_هسته‌ای #طناب_نظامی‌گرایی #بمب_اتمی

@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Oct, 18:50


📹 جنگ خاورمیانه، سورپرایز اکتبر انتخابات آمریکا!

☑️ نسخه صوتی

▫️آمریکایی‌ها به طور معمول در ایام انتخابات حساسیت چندانی به سیاست خارجی نشان نمی‌دهند؛ مگر اینکه پرونده‌ای در این حوزه با مسائل سیاست داخلی آمریکا گره بخورد. بطور مثال تسخیر سفارت آمریکا در ایران در سال 1358 و بحران پس از آن را صاحب‌نظران به‌عنوان یکی از عوامل شکست کارتر در انتخابات 1980 عنوان می‌کنند.

▫️در انتخابات امسال نیز بحران خاورمیانه بر انتخابات آمریکا طنین‌انداز شده است. بطور مثال در میشیگان اگر آمریکایی‌های مسلمان‌تبار بدلیل عملکرد دولت بایدن در جنگ غزه و لبنان ترجیح دهند در روز انتخابات در خانه بمانند، سود این عدم مشارکت حتما از آن نامزد جمهوری‌خواهان خواهد شد.

▫️دکتر سید محمد کاظم سجادپور استاد دانشگاه در ویژه برنامه اکوایران برای انتخابات آمریکا به میزبانی هادی خسروشاهین پژوهشگر مسائل بین‌الملل در این باره گفت: نتانیاهو درست یا غلط تصور می‌کند که انتخاب ترامپ بیشتر به سودش تمام می‌شود؛ پس بعید نیست در ماه اکتبر با آتش افروزی بیشتر، انتخابات را با سورپرایز بزرگ مواجه کنند.

📺@ecoiran_webtv
#جنگ_خاورمیانه #سورپرایز_اکتبر #انتخابات_آمریکا
🆔@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Oct, 08:30


🔷 دورکیم چرا دوباره به ایده‌ی وحدت، وفاق و نظم بازگشت؟

دورکیم جامعه‌شناس زمانه‌ای بود که با مسأله‌ی قرن ۱۹ مواجه بود. در این قرن، آشوب و آشفتگی پس از انقلاب فرانسه همچنان ادامه داشت و وحدت و نظم در فرانسه و اروپا به وجود نمی‌آمد.
دورکیم متوجه شد اگر متفکران و نخبگان بر وحدت در دولت اصرار کنند و دولت را به عنوان کانون وحدت و نظم توضیح دهند، این آشوب پایان نخواهد یافت، در نتیجه او وحدت را به جامعه منتقل کرد و گفت وحدت در جامعه است نه در دولت.
به سخن دیگر وی دریافت این تعهدِ جمعی و وحدتِ اخلاقی جامعه و اعضا جامعه است که نظم و وحدت خلق می‌کند و در دولت به ظهور می‌رساند. از اینرو دولتِ مدرن از مناسبات و کیفیات درون جامعه بیرون می‌آید و دولت از آسمان یا طبیعت در‌نمی‌آید.

✍️ رحیم محمدی

۲۱ مهر ۱۴۰۴

#دورکیم #امیل_دورکیم #جامعه‌_شناسی #ایران
#جامعه #وفاق_جمعی #وحدت #نظم_جمعی

@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Oct, 06:30


📚 معرفی کتاب

🔷 مرور کتاب‌های عجم‌اوغلو!

👈 دارون عجم‌اوغلو، جانسون و رابینسون سه برنده جایزه نوبل در حوزه اقتصاد هستند که علاوه بر کارهای آکادمیک‌شان، به واسطه‌ انتشار مقالات و کتاب‌هایی در حوزه عمومی برای بسیاری از مردم هم آشنا هستند و پیش از این هم در مجموعه اکوایران درباره بعضی آثار او تولیداتی داشته‌ایم.

▫️پویا جبل‌عاملی، یکی از مترجمین کتاب چرا ملت‌ها شکست می‌خورند در این برنامه از این کتاب می‌گوید.

https://t.me/ecoiran_webtv/3223

▫️علاوه بر این کتاب، اثر دیگری از عجم‌اوغلو و رابینسون هم با عنوان راه باریک آزادی چاپ شده است که در این برنامه، محمدحسین باقی در مورد این کتاب صحبت کرده است.

https://t.me/ecoiran_webtv/4760

▫️علاوه بر این برنامه‌ها که مترجمان کتب این نوبلیست‌ها حاضر بوده‌اند، مرورنویسی هم از جمله کارهایی است که مخاطبان را با کتاب آشنا می‌کند. روایت امیرحسین خالقی از این کتاب را در اینجا ببینید.

https://t.me/ecoiran_webtv/20228

▫️در این برنامه، روایت حسین میرزایی در برنامه‌های چراز را از کتاب راه باریک آزادی می‌بینید که در مورد تاریخ ایران با کمک مدل ارائه شده این نویسندگان، از اهمیت لویاتان مقید صحبت می‌کند.

https://t.me/ecoiran_webtv/25789

▫️آخرین کتاب این نویسندگان هم نزاع هزار ساله بر سر بهروزی و بهره‌وری است. این کتاب را رحمن قهرمانپور، مترجم و تحلیلگر مسائل بین‌الملل و فرهاد نیلی، تحلیلگر اقتصادی، نقادی می‌کنند.

https://t.me/ecoiran_webtv/32079

@javadrooh

#کتاب #معرفی_کتاب #نوبل #جایزه_نوبل #جایزه_نوبل_اقتصاد #دارون_عجم_اوغلو #سیمون_جانسون #جیمز_رابینسون #نهادگرایی #توسعه #رفاه #رفاه_ملت‌ها #برندگان_جایزه_نوبل_اقتصاد_۲۰۲۴

@akhalaji
@akhalaji

فراسوی سیاست

15 Oct, 05:50


🔷 ایران‌دوستی مسؤولانه در چهار گزاره

✍️ محمدمهدی مجاهدی

۱. ایران‌دوستی مسؤولانه در وضع فعلی و در تحلیل نهایی، بیش و پیش از هر چیز دیگر، به معنای پاس‌داری از یک‌پارچگی ایران است.

۲. نیروهای رقیب و بدیل، ریز و درشت، درونی و بیرونی، درون ایران و بیرون ایران، از چهار دسته بیرون نیستند:

الف. نه می‌خواهند و نه می‌توانند یک‌پارچگی ایران را پاس دارند؛

ب. می‌خواهند ولی نمی‌توانند یک‌پارچگی ایران را پاس دارند؛

پ. نمی‌خواهند ولی می‌توانند از یک‌پارچگی ایران را پاس دارند؛

ت. هم می‌خواهند و هم می‌توانند یک‌پارچگی ایران را پاس دارند.

۳. حالا (و همیشه؟) تنها آخرین دسته از نیروها به کار ایران می‌آید.

۴. این دسته تنها یک عضو دارد:

نیروی برآمده از وفاق مسأله‌پایه میان حکومت ایران و جامعه‌ی ایران.

۱۷ مهرماه ۱۴۰۳

#فرهیختگان #وفاق #وفاق_ملی #یکپارچگی_ایران

@akhalaji