چگونه در تله سوگیری بقا گرفتار میشویم؟
✍️ الهام حمیدی
🔹 سوگیری بقا زمانی رخ میدهد که یک زیرگروه موفق، به عنوان نمایندهای از کل گروه، به وسیله مغز مشاهده و شناخته میشود، فقط به این دلیل که زیرگروه شکست قابل مشاهده نبود و زیرگروه موفقیت توانسته بود همه توجهها را به خود جلب کند. هر اطلاعاتی که در زمینه اقلیت موفق یک گروه دریافت میکنیم میتواند بسیار دلگرمکننده باشد. ما برای راهاندازی یک کسبوکار به دنبال اطلاعات شرکتهای موفق میرویم، احساس میکنیم نیازی نیست قصه شرکتهای ورشکسته را بدانیم و این همان تاثیر سوگیری بقا در تصمیمگیریمان است.
🔹سوگیری بقا به دلیل تاثیری که بر انتخابهای ما میگذارد میتواند پیامدهای منفی فراوانی در زندگیمان به همراه داشته باشد. دلیل آن نیز تاثیر مستقیم این خطای ذهنی بر تفسیر دادهها و اطلاعات در هنگام تصمیمگیری است. از فرآیند پر از خطا در جمعآوری آمار و دادهها در تحقیقات علمی گرفته تا الگوسازیهای قهرمانانه همه ناشی از نگاه تکبعدی ما به مقوله موفقیت است. ما این واقعیت محض را نادیده میگیریم که مسیر موفقیت، مملو از خردهشکستهایی است که سنگبنای موفقیت را بنا میکنند و تحت تاثیر عوامل پیچیده زمانی و مکانی است.
🔹سوگیری بقا در حوزه تجارت و کسبوکار اینگونه عمل میکند که شرکتهای شکستخورده به فراموشی سپرده میشوند و معدود کسبوکارهایی که بخت با آنها یار بوده و موفق شدهاند، برای دههها مورد ستایش و توجه قرار میگیرند. حتی در مطالعات عملکرد بازار نیز معمولاً شرکتهای ناموفق جایی ندارند. وقتی تحلیل بازار فقط بر اساس شرکتهای فعال و موفق باشد، گزارشهای ارائهشده مخدوش، غیرواقعی و تنها نمایی از عملکرد خوب و موفقیتآمیز شرکتهاست. یک فرآیند ناقص تصمیمگیری یعنی نادیده گرفتن اطلاعات مهم مربوط به شرکتهایی که دوام نیاوردهاند مانند شرکتهایی که با وجود محیطهای رشد مستعد یا بنیانگذارانی سختکوش باز هم شکست خوردند. تلخی ماجرا اینجاست که کسبوکارهای ورشکستشده و ناکام حتی اگر بخواهند هم هیچ شنونده و هیچ تریبونی برای روایت داستانشان ندارند.
🔻متن کامل
به كانال برنامه ريزي توسعه بپيونديد؛