عادل حیدری @adelheidari Channel on Telegram

عادل حیدری

@adelheidari


مجموعه مقالات، دل‌نوشته‌ها، برگزیده‌ها

عادل حیدری (Persian)

عادل حیدری یک کانال تلگرامی پر از اطلاعات مفید و جالب درباره زندگی، موفقیت، و توسعه شخصی است. این کانال توسط کارشناسان مطرح در زمینه های مختلف تاسیس شده و اطلاعات ارزشمندی را برای ارتقای کیفیت زندگی شما فراهم می کند. اگر به دنبال راهکارهایی برای بهبود زندگی شخصی و شغلی خود هستید، عضویت در این کانال یک گام موثر و موثر خواهد بود. با پست های منحصر به فرد این کانال، شما می توانید از تجارب و دانش افراد موفق بهره برده و به رشد و پیشرفت شخصی خود بپردازید. عضویت رایگان است، پس چرا منتظر موندن هستید؟ از امروز شروع به تغییرات مثبت در زندگی خود کنید و بهترین نسخه خودتان را ایجاد کنید.

عادل حیدری

27 Nov, 07:17


دیشب در یک گروه تلگرامی خبری را خواندم مبنی بر اینکه برادری در ایران زمینش را فروخته بود و ۲۰۰ میلیون تومان بهای آن‌را به کمپین کمک به غزه اهدا کرده بود! به‌سال‌های دور و عصر رسالت بازگشتم و داستان ابودحداح!

انس بن مالک -رضی الله عنه- روایت می‌کند: مردی نزد پیامبر -صلی الله علیه وسلم- آمد و گفت: «ای رسول خدا، فلانی یک نخل دارد که من به خاطر آن نمی‌توانم باغم را کامل کنم. از او بخواهید که آن نخل را به من بدهد تا بتوانم باغم را تکمیل کنم.» پیامبر -صلی الله علیه وسلم- به آن مرد فرمودند: «آن نخل را به او بده و در عوض، یک نخل در بهشت دریافت کن.» اما آن مرد نپذیرفت.

سپس ابوالدحداح نزد آن مرد رفت و گفت: «آیا حاضری نخلت را به من بفروشی و در عوض، باغم را به تو بدهم؟» مرد پذیرفت و معامله انجام شد. ابوالدحداح نزد پیامبر -صلی الله علیه وسلم- آمد و گفت: «ای رسول خدا، من آن نخل را در مقابل باغم خریدم و حالا آن را به او می‌دهم.»

پیامبر -صلی الله علیه وسلم- فرمودند: «چه تعداد از شاخه‌های پرمیوه برای ابوالدحداح در بهشت خواهد بود!» و این جمله را چندین بار تکرار کردند. سپس ابوالدحداح نزد همسرش رفت و گفت: «ای ام‌الدحداح، از این باغ بیرون بیا؛ زیرا من آن را در ازای یک نخل در بهشت فروخته‌ام.» همسرش گفت: «چه معامله‌ی سودمندی انجام دادی!»

برادرم… مبارکت باد

«چه معامله‌ی سودمندی انجام دادی!»

https://t.me/adelheidari

عادل حیدری

22 Nov, 11:19


حکم بازداشت نتانیاهو و طرح حمله به دادگاه لاهه

با صدور حکم بازداشت نتانياهو و گالانت، شاهد عکس العمل‌های مختلفی در رسانه‌ها و از سوی دولت‌ها و شخصیت‌های سیاسی هستیم. از همراهی و ابراز خوشحالی مخالفان اسرائیل (اکثریت «انسان»‌ها در جهان) تا محکوم کردن و تهدیدهای سرکردگان اسرائیل و آمریکا (و بقیهٔ آدم‌خوارها). تهدیدهای آمریکا و اسرائیل جای تعجبی ندارد، و طبیعی است. صدور این حکم هم اهمیت چندانی ندارد و صرفا نمادین است، چرا که هیچ دولتی جرات بازداشت سوگلی‌های لابی‌های صهیونیست را نخواهد داشت.

اما آیا می‌دانستید اگر بر فرض محال دولتی جرات چنین کاری را پیدا کند چه خواهد شد؟

اجازه دهید طرح «حمله به دادگاه لاهه» را به شما معرفی کنم!

در سال ۲۰۰۲ دولت جورج قصاب-آدمخوار دبلیو بوش قانون حمایت از آمریکا و متحدانش در مقابل احکام بازداشت احتمالی دیوان بین المللی کیفری (همان دادگاه لاهه) را تصویب کرد. بر اساس این طرح که تاکنون به قوت خود باقی است، دولت آمریکا که عضو دادگاه لاهه نیست، در صورت صدور حکم بازداشت توسط این دادگاه و بازداشت شدن نیروهای خود یا «متحدانش» از هرگونه اقدامی برای «آزادسازی» بازداشت‌شدگان از جمله اقدام نظامی استفاده خواهد کرد. این طرح به (Hague Invasion Act) یعنی‌ طرح حمله به لاهه معروف است.

ملاحظه فرمودید؟! پرچمدار دمکراسی (بخوانید قلدر محله یا شعبان بی مخ کره زمین) رسما قانونی دارد که اگر دادگاه فرمایشی-نمایشی لاهه روزی جرات کند برای بازداشت نتانیاهو و گالانت اقدامی انجام دهد، به هلند حمله کرده و کشور دوست و برادر اروپایی را با خاک یکسان خواهد کرد!

پس از صدور حکم دادگاه لاهه، تام کاتون، سناتور آمریکایی رسما تهدید کرد که آمریکا از این قانون در صورت بازداشت نتانیاهو و گالانت استفاده خواهد کرد!

منابع:

خبر سایت دیده بان حقوق بشر سازمان ملل در این مورد:

https://www.hrw.org/news/2002/08/03/us-hague-invasion-act-becomes-law

توضیحات ویکی پدیا:

https://en.m.wikipedia.org/wiki/American_Service-Members%27_Protection_Act

تهدید سناتور کاتون:

https://www.middleeasteye.net/live-blog/live-blog-update/us-senator-invokes-hague-invasion-act-threaten-icc)

نتیجه گیری اول: شعارهای مدعیان «حقوق بشر» و «دمکراسی» برای محکوم کردن افغانستان و کنگو و نیجر و یمن (و گاهی روسیه و چین) طراحی شده است، نه برای احقاق حق.

همین مدعیان از قلدر کره زمین حقوق می‌گیرند تا علیه مخالفین سروصدا کنند. آنان در بهترین حالت شاید برای حفظ آبرو چند جمله دربارهٔ ضرورت پایان دادن به جنگ غزه هم بنویسند. اما در حدی که حقوقشان ماه بعد قطع نشود.

نتیجه گیری دوم: ادبیات حال حاضر دنیا ادبیات قدرت است. اگر قدرت داشته باشی احترام داری و امتیاز می گیری. اگر نداشته باشی هیچ «دادگاه بین المللی» به دردتان نخواهد خورد.

نتیجه گیری سوم: اگر دلتان را خوش کرده‌اید که با چسبیدن به قلدر کرهٔ زمین ممکن است در امان باشید خیلی ساده لوح هستید! قلدر به دنبال منابع و ثروت‌های شماست. تا وقتی مناسب ببیند از شما باج می‌گیرد. وقتی تشخیص دهد باج گرفتن جوابگو نیست کشورتان را شخم می زند و منابع را مستقیم غارت می کند (نمونه: عراق).

t.me/Zendiqology

عادل حیدری

20 Nov, 17:09


این پیام هم امروز از طرف برخی عزیزان داخل غزه در مورد قیمت مواد غذایی برای ما ارسال شده:

قیمت کالاها به نرخ هر شِکِل ۲۵,۰۰۰ تومان:

قبل از هر چیز، لازم است توضیح بدهم که در سایت ایران، *قیمت شِکِل ۱۳,۷۷۰* تومان نوشته شده، اما عملاً پولی که برای اهل غزه می‌فرستیم و آنها از صرافی تحویل می‌گیرند، *حداقل ۲۵,۰۰۰ تومان* است.
(هر ۱۰۰ دلار، یعنی ۷ میلیون تومانی که به آنها می‌دهیم، معادل ۲۶۵ تا ۲۷۰ شِکِل به آنها داده می‌شود؛ پس قیمت هر شِکِل حدود ۲۵,۰۰۰ تا ۲۶,۰۰۰ تومان است.)

یک کیلو پیاز: ۱,۶۲۵,۰۰۰ تومان

یک کیلو سیب‌زمینی: ۱,۲۵۰,۰۰۰ تومان

یک کیلو گوجه‌فرنگی: ۱,۵۰۰,۰۰۰ تومان

یک کیلو برنج: ۹۲۵,۰۰۰ تومان

یک کیسه آرد: ۲۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان

نان (۲۰ قرص): ۶۲۵,۰۰۰ تومان

یک کیلو خیار: ۱,۱۲۵,۰۰۰ تومان

یک قوطی سس (گوجه): ۷۵۰,۰۰۰ تومان

یک قوطی ارده: ۱,۲۵۰,۰۰۰ تومان

یک قوطی روغن: ۱,۶۲۵,۰۰۰ تومان

یک کیلو شکر: ۲,۰۰۰,۰۰۰ تومان

یک کیلو نمک: ۲۵۰,۰۰۰ تومان

یک قوطی خمیرمایه: ۸۷۵,۰۰۰ تومان

یک مرغ: ۱۱,۵۰۰,۰۰۰ تومان

یک کیلو گوشت: ۱۷,۵۰۰,۰۰۰ تومان

یک کیلو لیمو: ۲,۰۰۰,۰۰۰ تومان

یک کیلو پرتقال: ۲,۷۵۰,۰۰۰ تومان

یک بسته سیر: ۱,۲۵۰,۰۰۰ تومان


#پست_موقت

عادل حیدری

20 Nov, 12:46


#پست_موقت

عادل حیدری

20 Nov, 12:46


السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

به اول آذر رسیدیم و موعد ما برای ارسال کمک ها هم فرا رسیده.

احتمالا اینجا چند سوال تکراری هم در ذهن عزیزان وجود داشته باشه که سعی می‌کنم خیلی خلاصه این‌ها رو پاسخ بدم:

1. چقدر جمع شد؟ تاالان 1,102,673,300 تومان مجموع واریزی‌ها بوده.
2. آیا چیزی تاالان فرستاده شده؟ بله، حدود ۲۰۰ میلیون تومان از این مبلغ را فرستادیم.
3. چرا فرستادیم؟ خانواده‌هایی از غزه شماره‌های ما و دوستانمون رو پیدا کرده بودند، از وضعیت خودشون برای ما فیلم میفرستادند و یا تماس تصویری میگرفتیم و‌توضیح می‌دادند، براشون واریز کردیم.
4. این پول چطور فرستاده میشه؟ مبالغ کم رو با رمز ارز انتقال میدیم اما کل مبلغ از طریق واسطه‌هایی که پیدا کردیم و خیریه‌هایی هستند که در خود غزه فعالند انجام میدیم.
5. قراره الباقی پول صرف چه کاری بشه؟ اول قرار بود یک آب‌شیرین‌کن با حدود قیمت یک و‌ نیم میلیارد تومان نصب کنیم که با توجه به وضعیت خطرناکِ الان و احتمال هدف قرار گرفتن آب‌شیرین‌کن‌ها از این کار منصرف شدیم، همچنین با برخی از مردم غزه نیز مشورت کردیم و گفتند فعلا نیاز ضروری ما حتی پوشاک هم نیست و گرسنه‌ایم!
6. پس با این پول غذا میخریم؟ بله، دوست داشتیم خیری ماندگارتر و باقی‌تر باشه اما فعلا نیاز مردم به غذا هستش.
7. بهتر نیست به مردم ایران کمک بشه؟ نه نیست، فقرای خودمون رو در این شرایط نمیشه با اهل غزه مقایسه کرد، ٩٦٪ از گرسنگی رنج میبرند، اگر اصرار دارید هم بسم الله، شما هم کاری برای دنیای مردم و آخرت خودتون انجام بدین، اما مسلمان جماعت نه بندۀ رنگ و زبان است و نه شیفته مرز و مکان.

بارک الله فیکم

عادل حیدری

20 Nov, 06:37


احمد شوقی از پاسخ دادن به جوانی مانند عباس محمود العقاد خودداری می‌کرد، همان‌طور که العقاد نیز به جوانی مانند نجیب محفوظ پاسخی نمی‌داد. پیش از همه این‌ها، بشار بن برد در آغاز جوانی اشعاری در هجو جریر سرود، اما جریر به او توجهی نکرد و پاسخی نداد. بشار در این‌باره گفت: «من او را هجو نکردم تا بر او غلبه کنم، بلکه خواستم پاسخم را دهد تا در سطح او به شمار آیم. اگر او مرا هجو می‌کرد، شاعرترین مردم می‌شدم.»

همچنین طرماح اشعاری در هجو فرزدق سرود، اما فرزدق گفت: «طرماح مرا هجو می‌کند تا مقامش را بالا ببرد.»حماد عجرد، شاعری بی‌پروا و گستاخ، بارها بشار بن برد را هجو کرد، اما بشار به او توجهی نکرد و پاسخی نداد. وقتی حماد هجوهایش را طولانی کرد، بشار پاسخ داد، اما جاحظ این کار بشار را زیاد دانست و آرزو کرد که کاش بشار همچنان او را نادیده می‌گرفت.

ابن رومی نیز در دوران جوانی خود، بحتری را هجو کرد، با اینکه ابن رومی خود شاعری بزرگ و از طبقه اول شاعران زمانش بود.

گفته می‌شود که پیش از مرگ شاعر بزرگ الجواهری، عثمان العمیر، روزنامه‌نگار، از او خواست که اشعاری در هجو او بگوید، اما الجواهری نپذیرفت. با اصرار العمیر، او چند بیت در هجو العمیر سرود و بدین ترتیب خواستهٔ او را برآورده کرد [و العمیر به شهرت رسید].

در عصر کنونی، چه تعداد از شاعران هستند که به کسانی که از آن‌ها بالاترند، جسارت می‌کنند تا از شهرت آن‌ها بهره‌مند شوند و توجه‌ها را به خود جلب کنند؟*

چه زیبا می‌گوید شاعر:

وتأبى النَّفسُ أنْ تهجُو لَئيمًا
‏فبعضُ النّاسِ يَرفَعُها الهِجاءُ

نفسِ نجیب از فرو افتادن در باتلاقِ پستی سر باز می‌زند. چرا که بزرگی در سکوتی است که فرومایگان را بی‌ارزش‌تر می‌کند. هجو، اگرچه تازیانه‌ای بر پیکرِ خصلت‌های ناپسند است، اما گاه همچون آتشی است که نه تنها نمی‌سوزاند، بلکه روشنایی آن بر چهره تاریکِ انسان فرومایه می‌تابد و او را به چشم‌ها می‌آورد.

در میان مردمان، هستند کسانی که چون ستارگان کوچک در برابر آفتاب علم، سعی می‌کنند با هیاهو و طعنه‌گویی، نوری هرچند کاذب به دست آورند. آن‌ها بر اهل علم می‌تازند، نه از سر درایت یا اعتراض، بلکه از سر حسادت و تمنای شهرتی که لیاقتش را ندارند. می‌دانند که نام اهل علم بر زبان‌هاست و با هر سخنی که بر ضد ایشان می‌گویند، توجه‌ها را به خود جلب می‌کنند؛ حتی اگر آن توجه، آمیخته به نکوهش باشد.

شرافت، در نادیده گرفتن کسانی است که ارزشِ دیده شدن ندارند. آن که پای در میدان هجو و یا نقد می‌گذارد، باید بداند که هر سخنی، تیری نیست که به هدف بنشیند. برخی از افراد با هر واژه‌ای که بر آن‌ها فرود آید، بالاتر می‌روند؛ نه از آن‌رو که سزاوارند، بلکه از آن جهت که نور توجه، زشتیِ وجودشان را می‌پوشاند.

و چه زیباست این داستان که سعدی نقل می‌کند:

سگی پای صحرانشینی گزید
به خشمی که زهرش ز دندان چکید

شب از درد بیچاره خوابش نبرد
به خیل اندرش دختری بود خرد

پدر را جفا کرد و تندی نمود
که آخر تو را نیز دندان نبود؟

پس از گریه مرد پراکنده روز
بخندید کای بابک دلفروز

مرا گرچه هم سلطنت بود و بیش
دریغ آمدم کام و دندان خویش

محال است اگر تیغ بر سر خورم
که دندان به پای سگ اندر برم

توان کرد با ناکسان بد رگی
ولیکن نیاید ز مردم سگی


* تا اینجا نقل از حساب استاد منصور العساف

https://t.me/adelheidari

عادل حیدری

17 Nov, 19:21


وابستگی به مردم!

🎤 دکتر احمد العربی و استاد یاسر الحزیمی

⏱️ مدت: ۰:۵۱

📌 واحد ترجمهٔ متین

@Matinstudies | متین

عادل حیدری

02 Nov, 09:48


سطح نفاق و دورویی را ببینید!

کامالا هریس، نامزد حزب دمکرات برای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده، در تبلیغاتی که در میشیگان منتشر کرده خود را طرفدار فلسطینی‌ها معرفی کرده اما در ایالت پنسلوانیا به طرفداری از اسرائیل پرداخته است. ایالت میشیگان دارای جمعیت بزرگی از مسلمانان است. از سوی دیگر کمپین ترامپ در همین ایالت، کامالا را دوست صمیمی اسرائیل معرفی کرده و بر یهودی بودن شوهر او تاکید کرده است!

منبع: الجزیره

فریب همواره از عناصر ثابت تعامل غرب با مسلمانان بوده اما کمتر به آن پرداخته شده است. جبرتی مورخ معاصر ناپلئون در تاریخ خود ذکر می‌کند که ناپلئون هنگام اشغال مصر ادعای مسلمانی می‌کرد. چیزی که در روایت اروپایی‌ها از ناپلئون هرگز ذکر نمی‌شود.

t.me/Zendiqology

عادل حیدری

28 Oct, 21:32


امام شافعی و نوگرایان

▪️آیا تأسیس اصول فقه توسط امام شافعی جنایتی علیه عقل مسلمان بود؟

📝 محمد براء یاسین
🔸ترجمه: عادل حیدری

نسخهٔ پی‌دی‌اف (مناسب موبایل)

عادل حیدری

28 Oct, 21:32


امام شافعی و نوگرایان

▪️آیا تأسیس اصول فقه توسط امام شافعی جنایتی علیه عقل مسلمان بود؟

📝 محمد براء یاسین
🔸ترجمه: عادل حیدری

نوگرایان شبهات زیادی در رابطه با امام محمد بن ادریس شافعی - رحمه الله - مطرح نموده و موضعی به‌شدت خصمانه نسبت به او اتخاذ کرده‌اند. آن‌ها مقالات و کتاب‌هایی در این رابطه نوشته‌اند که در آن پای خود را از حد فراتر گذاشته‌اند.

از جمله مهم‌ترین شبهاتی که این افراد مطرح کرده‌اند این است که امام شافعی - رحمه الله - با تألیف کتاب «الرساله» و تدوین علم اصول فقه - به زعمشان - ضربهٔ نهایی را بر عقل اسلامی در زمینهٔ فقه و قانون‌گذاری وارد کرده است؛ به‌طوری که درهای اجتهاد و نظر و را به بهانه‌های شرعی و سخنان اسلامی بسته‌ است. از نظر نوگرایان باید از دیدگاه‌های شافعی - رحمه الله - گذر کرد و آن‌ها را پشت سر گذاشت چرا که ارزش توجه و اهمیت ندارد. حتی برخی از آن‌ها کوشیده‌اند در جایگاه علمی امام شافعی، برتری، نبوغ و خلاقیت او تردید ایجاد کنند.

هدف از طرح این شبهه تضعیف شریعت اسلامی از طریق تضعیف یکی از مهم‌ترین علوم شرعی یعنی علم اصول فقه است؛ علمی که روند فهم و استدلال را تنظیم می‌کند. نوگرایانی مانند محمد آرکون، نصر حامد ابوزید، عبدالمجید شرفی و جورج طرابیشی کوشیده‌اند این شبهه را ترویج کنند.

🔗 ادامهٔ مقاله:
matinstudies.com/blog/157

عادل حیدری

27 Oct, 09:14


انتقام، حسی غریب و پیچیده است؛ آتشی است که درون انسان شعله می‌کشد و او را به جبران ظلمی که دیده، فرا می‌خواند. گویی تمام هستی تو در لحظه‌ای گره می‌خورد به آن زخم قدیمی، به آن درد کهنه‌ای که در جانت رخنه کرده است. آن‌گاه احساس می‌کنی که قلبت پس از روزها و شاید سال‌ها، سنگینی کینه و خشم را رها کرده و آرامشی ناگهانی به سراغت آمده است. در آن لحظه احساس می‌کنی عدالت به دست خودت اجرا شده و زخم‌های عمیق گذشته بالاخره التیام یافته‌اند.

اما آیا واقعاً آن زخم کهنه التیام یافته است؟ یا این شادی پوششی است بر رنج‌های پنهانی که همچنان درونت را می‌خورند؟ شاید لحظه‌ای فکر کنی که به کمال رسیده‌ای، اما در پس آن، خلائی بی‌پایان تو را فرامی‌گیرد. شادی‌ای که پس از انتقام می‌آید، مثل گل سرخی است که از دور زیبا به نظر می‌رسد، اما خارهای پنهانش را تنها زمانی حس می‌کنی که آن را در آغوش گرفته‌ای.

به داستان یوسف بیندیش؛ داستانی که از عمق چاه تلخی و خیانت آغاز شد. به آن شب تاری که یوسف تنها در عمق چاه به امید کور سویی چشم به دهانهٔ چاه دوخته بود. به آن روزی که وی را به ثمن بخس فروختند. به آن شب‌هایی که از فراق پدر گریست. و در نهایت به آن روزی که برادرانش در برابر او، زانو زدند؛ در برابر همان برادری که به خیال خود از سر راه برداشته بودند. زخم‌هایی که بر جانش نشسته، نه‌تنها او را تلخ‌کام نکرده، بلکه او را به منبعی از بخشش تبدیل کرده بود. او می‌توانست انتقام بگیرد، می‌توانست همان زخم‌هایی را که در دلش مانده‌اند، دوباره بر دل‌های برادرانش بنشاند؛ اما یوسف، راهی دیگر را برگزید و فرمود:
لَا تَثۡرِيبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَۖ يَغۡفِرُ ٱللَّهُ لَكُمۡۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ (٩٢) يوسف [92-92] (امروز هیچ گونه سرزنش و توبیخی نسبت به شما در میان نیست [و بلکه از شما در می‌گذرم و برایتان طلب آمرزش می‌نمایم. ان شاءالله] خداوند شما را می‌بخشاید، چرا که او مهربانترین مهربانان است.)

مگر می‌شود بنده‌ی خدای رحیم بود و از مهر و بخشش خالی؟ مگر می‌شود سر به آستان خداوندی گذاشت که خود را رحمان و رحیم خوانده، اما دلی از سنگ داشت؟
چگونه می‌توانیم ادعای بندگی او را داشته باشیم و در برابر خطاهای دیگران از عفو و گذشت بگریزیم؟ باید دل‌هایی بخشنده داشته باشیم، به‌سان دریا که کینه‌ای از هیچ رود نمی‌گیرد، به‌سان آسمان که بر همه می‌بارد، بی‌هیچ تفاوتی.

آنان که بر خلق خداوند رحم می‌آورند، دست‌هایی که زخم‌ها را مرهم می‌گذارند، نگاه‌هایی که با مهربانی، دردها را تسکین می‌دهند، دل‌هایی که دست از کینه برمی‌دارند، همانانی که لبخندی بر لبان غم‌دیده می‌نشانند و دلی را آرام می‌کنند، در پناه «الرحمن» جا دارند. و این پناه، گران‌بهاترین گوهر عالم است؛ جایی که دل‌ها در سایه‌ی رحمت خداوندی، به آرامش جاودان می‌رسند. چقدر ژرف و عمیق است این سخن معلم بشریت -صلی الله علیه وسلم-: (الرَّاحمونَ يرحمُهُمُ الرَّحمنُ . ارحَموا من في الأرضِ يرحَمْكم من في السَّماءِ ) (مهربانان، مورد مهر خداوند مهرورز قرار می‌گیرند. به کسانی که در زمین هستند مهر بورزید تا آن که در آسمان است بر شما مهر بورزد.) روایت ترمذی

در روز فتح مکه سعد بن عباده با دیدن ابوسفیان به او گفت: «يا أبا سُفيانَ، اليومَ يومُ المَلْحَمةِ» ای ابوسفیان، امروز روز کشتار [و انتقام] است. ابوسفیان خدمت پیامبر مهربانی آمد و عرض کرد: ای رسول خدا…سعد می‌گوید که امروز روز کشتار [و انتقام] است! پیامبر -صلی الله علیه و سلم- فرمودند: «يا أبا سُفيانَ، اليومَ يومُ المَرْحَمَة» (ای ابوسفیان! امروز روز مهربانی است) روایت بخاری.

آن بزرگوار که در راه خدا آزارها دیده بود، از سرزمینش طرد شده بود، حمزه‌ها و مصعب‌ها را از دست داده بود، اکنون در جایگاهی بود که می‌توانست با یک اشاره انتقام همه‌ی آن روزهای تلخ را بگیرد. اما او آمده بود تا چراغ مهربانی و گذشت را در دل‌ها روشن کند، نه آتش انتقام را. با لبخندی آرام، به سوی مردمی که دیروز به او ستم کرده بودند، دست بخشش دراز کرد و گفت: «أقول لكم كما قال يوسف لإخوته لا تثريب عليكم اليوم يغفر الله لكم» همان فرمودهٔ یوسف به برادرانش را برایتان می‌گویم که فرمود: «امروز هیچ گونه سرزنش و توبیخی نسبت به شما در میان نیست (و بلکه از شما در می‌گذرم و برایتان طلب آمرزش می‌نمایم) خداوند شما را می‌بخشاید. روایت بیهقی.

او به ما آموخت که عظمت در قدرت و انتقام نیست، بلکه در بخشش است؛ در توانایی گذشت از خطاهای دیگران و آزاد کردن دل از سنگینی کینه و نفرت. او نشان داد که عفو، نیرویی بالاتر از هر قدرت دنیوی است، زیرا برخاسته از قلبی سرشار از مهربانی است.

https://t.me/adelheidari

عادل حیدری

22 Oct, 16:28


سرباز صهیونیست به سی ان ان: از بس فلسطینی زیر گرفتم افسرده شدم!
https://archive.is/lbdgf

خبرگزاری سی ان ان برای نشان دادن اوج «مظلومیت» سربازان صهیونیستی که برای قتل عام مردم فلسطین عازم غزه شده‌اند گزارشی تهیه کرده و عنوانش را اینگونه انتخاب کرده است: او غزه را ترک کرد، اما غزه او را ترک نکرد! در ادامه گزارش با سربازانی (در واقع تروریستهای مزدوری) گفتگو شده که از فشار روحی پس از اعزام به غزه و تجربیاتشان آه و ناله می‌کنند، و یکی از آنها خودکشی کرده است.

ظاهرا قرار است این گزارش دل مردم را برای این سربازان به درد آورد که چه سختی‌هایی کشیده‌اند، اما قضیه وقتی به مضحکه تبدیل می‌شود که متوجه می‌شویم یکی از این سربازان در گفتگویش با سی ان ان خیلی خونسرد می‌گوید راننده بولدوزر بوده و مجبور شده است صدها فلسطینی را زنده زنده زیر بگیرد و بکشد!

در واقع سی ان ان نه با یک تروریست مزدور معمولی که با یک قصاب وحشی بربر مصاحبه کرده و از ما می‌خواهد با این حیوان همدردی کنیم که چون فلسطینیان را با بولدوزر زنده زنده له می کرده اذیت شده است! جالب این است که این سرباز قبلا در یکی از کانال های اسرائیلی هم ظاهر شده و در مورد خراب کردن خانه‌های فلسطینیان با افتخار به نقل خاطره پرداخته است (لینک کلیپ مصاحبه: https://x.com/malsaafin/status/1848471577135853978?t=_xdcCHEII_W4Xfr1X3BDQw&s=19).

در ابتدای گزارش سی ان ان می‌گوید: محتوای گزارش در مورد خودکشی است و شاید مناسب برخی افراد نباشد. طبیعی است اینکه یکی از مصاحبه شوندگان صدها فلسطینی را با بولدوزر زنده زنده سلاخی می‌کند موضوعی عادی است و نباید آزاردهنده باشد. بالاخره آنان که خیلی آدم نیستند!

عادل حیدری

22 Oct, 14:41


امام سفیان ثوری می‌گوید: «هیچ عبادتی ندیده‌ام که بنده با آن به پروردگار خود نزدیک شود، همچون جبران دل برادر مسلمانش.» جبران دل انسان یعنی تسکین خاطر و التیام دردهای او.

در زندگی، همه‌ی ما با لحظات شکست، ناراحتی یا از دست دادن مواجه می‌شویم. دل‌ها شکسته می‌شود، آرزوها به تعویق می‌افتد، و زخم‌های روحی بر جا می‌ماند. اما در این میان، زمانی که دلِ شکسته و نیازمندمان را به خداوند می‌سپاریم، اوست که با لطف و رحمت خود، این دل‌ها را می‌پوشاند و شکاف‌های آن را به بهترین شکل التیام می‌بخشد. جبران خداوند تنها به بازگرداندن نیست، بلکه به بازسازی و حتی بهتر از گذشته ساختن است.

تسکین خاطرها و جبران دل‌ها یکی از خواسته‌های همیشگی رسول الله -صلی الله علیه وسلم- در دعاهایش بوده است. چنان‌که از ابن عباس -رضی الله عنهما- روایت شده است که پیامبر -صلی الله علیه وسلم- میان دو سجده این دعا را می‌خواند: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي، وَارْحَمْنِي، وَاجْبُرْنِي، وَاهْدِنِي، وَارْزُقْنِي » «خدایا، مرا بیامرز، بر من رحم کن، -خاطرم- را جبران کن، مرا هدایت کن و روزی‌ام ده.» روایت ترمذی.

آنچه به این اصطلاح زیبایی می‌بخشد این است که «جبر» کلمه‌ای است که از نام‌های خداوند، یعنی «الجبّار» گرفته شده است. این نام با معنای فوق‌العاده خود قلب را آرامش می‌دهد و روح را راحت می‌سازد. زیرا خداوند سبحان «همان ذاتی است که فقر را با ثروت، بیماری را با سلامتی، شکست و ناکامی را با توفیق و امید، و ترس و اندوه را با امنیت و اطمینان جبران می‌کند. او جبّاری است که با فراوانی، نیازهای مخلوقات را جبران می‌نماید.» (تفسیر اسماء الله، زجاج، ص: 34)

همان‌گونه که خداوند «جبّار» است و در هر لحظه‌ای دردهای ما را التیام می‌بخشد، ما نیز بایستی واسطه‌ای برای تسکین دردهای اطرافیان خود باشیم. اینکه با کلامی، حضوری یا حتی نگاه پرمهر خود، بار سنگین رنج کسی را سبک کنیم، و حتی پاره‌های روح خود را برای التیام دردهای دیگران ببخشیم.

تسکین خاطر دیگران باش تا خداوند تسکین خاطرت شود؛ چه زیباست این حکمت که در خود راز بزرگی از مهر و محبت را نهفته دارد. وقتی دل‌های شکسته را مرهم می‌نهی، گویی خویش را به آغوش لطف الهی می‌سپاری. آن‌گاه که با کلامی نرم یا دستی یاری‌گر، دلی را از تنهایی و رنج رها می‌سازی، خود نیز در مسیر آرامش خداوند گام برمی‌داری. آن‌گاه که پلی میان قلب‌های آسیب‌دیده و نور امید الهی ایجاد می‌کنی، پلی میان تو و آسمان ایجاد می‌شود. و آن‌گاه که دستی بر دل اندوهگینی می‌گذاری دستی از آسمان بر دل تو گذاشته می‌شود.

از ثوبان -رضی الله عنه- روایت شده است که پیامبر -صلی الله علیه و آله و سلم- فرمود: «وقتی مسلمان به عیادت برادر مسلمان خود می‌رود، تا زمانی که بازگردد، در میان خرفه‌های بهشتی به سر می‌برد.» به پیامبر -صلی الله علیه وسلم- گفته شد: ای رسول خدا! خُرفه‌ی بهشت چیست؟ فرمود: «میوه‌های آن.» روایت مسلم.
همواره برایم جای پرسش بود که ارتباط عیادت بیمار با میوه‌های بهشتی چیست؟
پس از اندیشه و تأمل دریافتم که این عبارت استعاره‌ای زیبا برای این است که التیام درد دیگران، همانند چیدن میوه‌های بهشتی است که حلاوت و برکت آن نه تنها برای فرد نیازمند، بلکه برای خود شخص نیز به ارمغان می‌آید. به این ترتیب، هر بار که بیمار دل شکسته‌ای را آرام می‌کنیم و باری از دوش او برمی‌داریم، گویی خود نیز در مسیری قدم می‌گذاریم که به باغ‌های سرسبز آرامش و نعمت خداوند ختم می‌شود.

و چه زیباست بیت پروین:

خرم آن کس که در این محنت گاه
خاطری را سبب تسکین است


عادل حیدری


https://t.me/adelheidari

عادل حیدری

22 Oct, 08:54


لطف خدا همچون بارانی است که بر تمامی هستی فرو می‌بارد. درختان آن را می‌نوشند و سبز می‌شوند، اما ما گاهی از درک این لطافت باز می‌مانیم، انگار که دل‌هایمان به خشکی‌سختی عادت کرده‌اند. اما به محض آن که لحظه‌ای تامل کنیم، آرام بگیریم و به جهان پیرامون نگاهی عمیق بیاندازیم، ناگهان حضور لطف او را در هر ذره از زندگی‌مان احساس می‌کنیم.

لطف خدا همیشه جریان دارد، بی‌وقفه و بی‌انتظار، تنها کافی است دل را بیدار کنیم و چشم دل را بگشاییم تا آن را درک کنیم.

عادل حیدری

18 Oct, 20:01


اکنون وقتش رسیده است، ای مادر. دیدم که چگونه به مواضعشان یورش می‌برم، و آن‌ها را همچون گوسفندان از پای در می‌آورم، سپس به شهادت می‌رسم. و خود را در حضور رسول الله - صلی الله علیه وسلم- در باغ‌های بهشت دیدم، درحالیکه خوشآمد گویان به من می‌گوید: آفرین بر تو، آفرین بر تو.

• «خار و میخک» رمانی که شهید یحیی سنوار -رحمه الله- در سال ۲۰۰۴ در زندان بئر السبع نوشت.

عادل حیدری

18 Oct, 17:49


«سست نشوید»

وقتی خونت با خاکی که در آن پایبند بوده‌ای درهم می‌آمیزد و بدنت با خاک پاک آن سرزمین آمیخته می‌شود، و از میان آوار چهره‌ی زیبایت نمایان می‌گردد، در حالی که آخرین نفس‌هایت را بیرون می‌دهی و پایان سفر در دنیای انسان‌ها را اعلام می‌کنی تا پرچم از پس تو به دست دیگری سپرده شود؛ آنگاه پایان‌های باشکوه برای مردان بزرگ رقم می‌خورد، و چه پایان باشکوهی است!

وقتی کلمات از عطر خون سیراب می‌شوند تا تصویر کامل شود، و مردانگی نه درسی که آموزش داده شود، بلکه صحنه‌ای می‌شود که در برابر چشمانت مجسم می‌گردد، گویی آخرین قطعه‌ی پازل در جای خود قرار گرفته است.

در آن لحظه، این صحنه‌ها در ذهنی حک می‌شود که هرگز مردان وفادار امت را فراموش نمی‌کند، آنان که یکی پس از دیگری آخرین نفس‌هایشان را بر زبان می‌آورند و پرچم‌ها را از دست یکدیگر می‌گیرند، شاید روزی این پرچم‌ها با غرور بر روی همان زمینی که آنان را زنده و مرده در خود جای داده است، برافراشته شود.

ناامیدی هرگز نباید به قلب‌های ما نفوذ کند و سزاوار هم نیست؛ چرا که امت ما همچنان هر روز با مردانی بزرگ و شگفت‌انگیز ما را به حیرت وا‌می‌دارد. هر صحنه‌ای که به پایان می‌رسد، آغاز فصول جدیدی از داستانی را اعلام می‌کند که همچون آتشی، هر چه را در مسیرش قرار گیرد، می‌سوزاند. ﴿ألا إنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ﴾

شاید در این مقام، سخن گفتن آسان‌ترین کار باشد، اما در برابر هیبت صحنه و زیبایی تصویر، هرچند در دل این صحنه دردهایی نهفته است، سخن گفتن تنها اندکی از آنچه باید گفته شود، است. ﴿وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَآءَ﴾

خداوند رحمتت کند، ای ابا ابراهیم… خداوند تو را بیامرزد، سعیت را بپذیرد و از تو درگذرد. و خداوند اهل پایبندی و جهاد را با خیری بزرگ عوض دهد.

اما آنان که زبانشان از ستایش این پایان‌های باشکوه بسته است، جز خودشان را نمی‌بینند. چه زشت است اثر آنان بر امتشان و چه تنگ‌نظرند! چه کسی گفته که ستایش باید به معنای توافق کامل بر تمام جزئیات باشد تا آن را ارائه دهی و بپردازی؟

اما نگران نباش… ﴿وَإِن تَتَوَلَّوْاْ يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُواْ أَمْثَالَكُمْ﴾

خدایا، شهادت در راهت را نصیب ما کن، رویاروی دشمنان، نه پشت به آنان، و ثابت‌قدم، نه دگرگون‌شده…

نوشته: ابراهیم رفیق الطویل