زلف سخن(ادبیات و فرهنگ) @zolfesokhan2 Channel on Telegram

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

@zolfesokhan2


زلف سخن( ادبیات و فرهنگ)
[آغاز 1/11/96]

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ) (Persian)

با خوشامدگویی به همه ی طرفداران ادبیات و فرهنگ، ما در کانال تلگرام زلف سخن خوش آمدید می گوییم. اگر به دنبال یک مکان برای بحث و گفتگو در مورد ادبیات و فرهنگ هستید، اینجا بهترین انتخاب برای شماست. زلف سخن به عنوان یک فضای مجازی برای به اشتراک گذاری دیدگاه ها و تجربیات در زمینه های مختلف ادبی و فرهنگی شناخته شده است. اعضای این کانال از تمامی نقاط جهان با هم متحد شده اند تا از تبادل نظرها و ایده ها برای افزایش دانش و اطلاعات خود بهره مند شوند. اگر شما هم به دنبال پیدا کردن همتایانی با علاقه مشترک به ادبیات و فرهنگ هستید، بدون شک ما منتظر حضور شما در زلف سخن هستیم. پس همین الان به ما بپیوندید و از تجربه ی کم نظیری در دنیای ادبیات و فرهنگ لذت ببرید.

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

13 Jan, 21:34


The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 11 months. If it remains inactive in the next 7 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

23 Jan, 19:18


🟨🟩🟦 بخش پایان مصاحبهٔ محمود دولت آبادی

🟨 -ما در آثار کلاسیک و کهن فارسی چه چیزهایی می‌توانیم بگیریم برای توشه راه‌مان در زندگی، در خلق آثار خلاقه یا چراغ راهی برای آزادی و دموکراسی؟

🟩 اما اینکه می‌پرسید زبان و ادب قدیم ما چه کمکی به دموکراسی در این زمانه می‌تواند بکند، مشخصا در این باب فکری به ذهنم نمی‌رسد اِلا اینکه در تاریخ و ادب پارسی آنچه می‌توانیم فهم کنیم همانا مناسباتِ عمیقِ پیش از دوران جدید است که برای رفتن به‌سوی آنچه دموکراسی می‌نامید، فهمِ عمیقِ ضدِ آن در فرهنگ ایرانی کاملا ضروری است، زیرا تا ندانیم چرا در بافتِ اجزایِ زندگیِ ما آن فرهنگ کهن رخنه کرده و نهادی شده است، راهی برای تغییر آن هم نمی‌توان جست. پس پیشنهاد می‌کنم اصل را بر شناخت بگذاریم و تداوم منطقی ارزش‌هایی که هر ملتی خواه‌ناخواه متکی به آن ارزش‌هاست، و یکی از همین ارزش‌های بارز در اقلیم ما این زبان است و ادبیات و معانی نهفته در آن، که نظرگاه رسمی چنین بی‌مقدار و همچند نادانی خودش با آن برخورد کرده و همچنان به برخوردهای جاهلانه و ستیزه‌جویانه خودش با آن ادامه می‌دهد. مثالِ روشن برخورد سخیفی که شد با هنرمند شاعر و فیلمسازی به نامِ بکتاش آبتین! آیا به‌راستی چنان انسانی ممکن بود از بیمارستان بگریزد که پابند به پاهای او زده شده بود بسته به میله تخت بیمارستان؟ مگر یاغی دستگیر کرده بودند؟!!! به این ترتیب اجازه بدهید به‌جای لفظ‌های آزادی و دموکراسی که فرصتِ فهمِ آن به ما داده نشده، بگویم قانون، بله قانون آقا! قانون و رعایت قانون و موازین حقوق آدمیزاده در نسبت‌های قانونی. شخصا هنوز از آرمان‌های آن کتاب «یک کلمه» که حدود یکصدوبیست سال پیش نوشته شد و جانِ نویسنده‌اش را گرفت جلوتر نیامده‌ام مگر یک گام، و آن هم مطالبه اجرایی‌شدن قانون؛ حتی بدترین قانون. پس درکِ من از دموکراسی هم جز داشتنِ حقوقِ مساویِ آحاد جامعه در برابر قانون چیز دیگری نیست. شنیده‌ام بعد از فاجعه مرگ معصومانه بکتاش آبتین بخشنامه‌ای نوشته و ابلاغ شده به کارکنان مربوطه، انتظار این است که آن بخشنامه به مجلس برده شود و به تصویب مجلس برسد، چون بخشنامه ضامن مسؤلیت در مقابل امر واقع نمی‌شود و در حد یک اخطار به خطای چه‌وچه حل‌وفصل می‌شود، اما قانون طرفین دعوی را متعهد به رعایت موازین می‌داند و خلاف از قانون جرم محسوب می‌شود و تاوان و مابه‌ازا دارد.

🟦 -میلان کوندرا در رمان «کتاب خنده و فراموشی» می‌نویسد: «ملت‌ها این‌گونه نابود می‌شوند که نخست حافظه‌شان را از آنها می‌دزدند، کتاب‌هایشان را می‌سوزانند، دانش‌شان را نابود می‌کنند، و تاریخ‌شان را هم. و بعد کس دیگری می‌آید و کتاب‌های دیگری می‌نویسد، و دانش و آموزش دیگری به آنها می‌دهد، و تاریخ دیگری را جعل می‌کند.» ما همین «هشدار» را در داستان‌های حسنک وزیر و «عجوزک و عیاران» هم می‌بینیم؛ هشداری که پیش از این در رمانِ حماسی «کلیدر» داده بودید. نسبت به آینده ایران احساس خطر می‌کنید که مدام در نوشته‌هایتان به دستگاه قدرت هشدار می‌دهید؟

🟥 میلان کوندرا درنظر من یکی از بافهم‌ترین شخصیت‌هایی است که در نقد ادبی- اجتماعی می‌شناسم و نقطه‌نظرهای ایشان بسیار جالب بوده برای من همیشه، صرف‌نظر از اینکه سلیقه او را در رمان‌نویسی می‌پسندم یا نه. اما مقالات او همیشه برای من آموزنده و روشنگر بوده و مثلا کتاب «رمان چیست» او را بارها خوانده‌ام. درمورد دزدیده‌شدن تاریخِ ملت‌ها هم درست می‌گوید، چون برای او چنان تجربه‌ای پیشِ چشمش رخ داد متفاوت با ما که دزدیده‌شدن تاریخمان را به‌کرات در کتاب‌ها خوانده‌ایم. بنا بر این نقل‌قولی که از ایشان آوردید بسیار درست و بجاست و برای من همیشه دلنشین بوده، چون شخصا تمامِ عمرم صرفِ همین معنا شده است که از جوانی متوجه آن بوده‌ام و هنگامی که از آمیختگیِ انتقادیِ گذشته با زمان اکنون یاد می‌کنم ناظر به همین معناست، و این گرایش و باورمندی به حسنک، عجوزک و کلیدر ختم نمی‌شود؛ بلکه این گرایش به حفظ و پیوستاری و تداوم در همه آثاری که بجا گذاشته‌ام هست در معنای تداومِ زندگی و فرهنگ عمومی ما مردم که امیدوارم ضرورتا ادامه یابد، چون ملتی که از خودش تهی شود دیگر ارجی نخواهد داشت و بیش از آنکه تا اکنون لِه شده‌ایم لِه خواهیم شد. نگرانی‌ای که اشاره کردید نسبت به آینده مملکت از جانبِ من تازه نیست و بارها بیان شده، بله نگرانم و اصرارم بر ضرورتِ تداوم و توجه به خود در معنای عامِ آن به همین نگرانی مربوط می‌شود. بله من همیشه نگرانم، درست مثل دارنده یک دُرِ گرانبها که حراست از آن همیشه آمیخته با نگرانی است، و در نظر من، کشور ما «ایران» چنان دُری است که من قدر آن را به نسبت فهم خودم دریافته‌ام! اما شما آیا کتاب «مروارید» اثر جان اشتین‌بک را خوانده‌اید؟!
(منبع؛سازندگی شماره ۱۰۸۳،۲ بهمن ۱)

#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

22 Jan, 16:58


🟨🟦🟩 روان‌پزشکی و روان‌طنزی

✍️ دكتر فربد فدائی

🟦 آن‎چه در این جا مورد بحث است، طنز به‎عنوان یك سازوكار دفاعی روانی است كه در آن واقعیتی چنان ناخوشایند كه به‌صورت مستقیم قابل بیان نیست، به شكلی ارائه می‌شود كه تبسمی هم بر لب مخاطب ظاهر گردد یا حتی باعث خنده شود.

🟨 برای نمونه به تقابل فقر و ثروت در طنز زیر توجه كنید:
«جوانی از اوناسیس میلیاردر معروف یونانی پرسید: برای رسیدن به رفاه و خوشبختی چه باید كنم؟ اوناسیس پاسخ داد: باید بیست سال مانند خر كار كنی و مثل سگ زندگی كنی! جوان پرسید: پس از آن میلیاردر می‌شوم؟ اوناسیس پاسخ داد: نه، اما به همان زندگی سگی عادت می‌كنی و احساس خوشبختی خواهی كرد!»

🟨 كانت و شوپنهاور نظریة ناهم‌خوانی را در مورد طنز بیان كرده‌اند. مصداق آن طنز زیر از نویسندة نكته‌سنج ایرلندی، «جرج برنارد شاو» است:
«بانوی زیبارویی در مجلسی به برنارد شاو می‌گوید: آقای شاو! اگر ما با یكدیگر ازدواج می‏كردیم و فرزند ما زیبایی را از من و هوش را از شما به ارث می‌برد، چه عالی می‌شد! برنارد شاو پاسخ می‌دهد: اما فكر كنید اگر هوش را از شما و زیبایی را از من به ارث می‌برد چه فاجعه‌ای می‌شد!»

🟦 خوب است در این‎جا اشاره شود كه اصولا جمع ضدین باعث خنده می‌شود،‌ خواه در طنز و خواه در شوخی. برای نمونه پسر كوچكی كه لباس‌های پدر را به تن و كفش او را به پا كرده یا فرد بزرگسالی كه لباس‎هایی خیلی كوچك‎تر از اندازة خود به تن كرده است سبب خندة بینندگان می‌شود، از جمله به كت كوچك، شلوار گشاد و كفش‌های بزرگ‎تر از اندازة چارلز چاپلین می‌توان اشاره كرد.

🟥 شوخی، فكاهه، هجو و واژه‌های مترادف آن‎ها از سازوكار دفاعی روانی دیگری به نام جابه‎جایی حكایت می‌كند، به این نحو كه خشم یا تمایل جنسی فرد كه در صورت ابراز مستقیم مورد تنبیه قرار می‌گیرد، جابه‎جایی شده و به‌صورت نیابتی توسط شوخی و بذله ارضا می‌شود. لطیفه‌هایی كه در مورد اشتباهات افراد مشهور ساخته می‌شود از این قبیل است. چه طنز و چه شوخی، احساس رهایی و آرامش پدید می‌آورند و در نتیجه كاربردهای روان‎شناختی فردی و اجتماعی دارند.

🟨 در حكومت‌های تمامیت‌خواه و دیكتاتوری، طنز و شوخی رواج دارد و مردم با استفاده از آن تا حدودی احساس آرامش می‌كنند. در حكومت كمونیستی اتحاد شوروی كه مردم از ابراز عقیده محروم بودند این طنز ساخته شد:
«مردی در میدان سرخ مسكو تظاهرات یك‎نفره‌ای به راه انداخته بود و فریاد می‌كشید: خروشچف (كه در آن زمان رئیس حزب كمونیست اتحاد شوروی بود) احمق است! مأموران پلیس او را دستگیر كردند. این مرد محاكمه و به سه سال و سه روز زندان محكوم شد. سه روز به علت تظاهرات بدون مجوز و سه سال به علت افشای اسرار محرمانه مملكتی!»

🟦 طبق «نظریه تعارض گریك و منون»، فرد زمانی می‌خندد كه همزمان عواطف متضادی را حس كند. برای نمونه در داستان لباس‌های امپراتور از كریستیان اندرسن، زمانی كه امپراتور با لباس خیالی و در واقع برهنه جلوی جمع ظاهر می‌شود، مردم همزمان احساس ترس و احساس رضایت و تلافی می‌كنند كه برآورد آن به صورت خنده ظاهر می‌شود.

🟨 فروید ساز وكارهای مورداستفاده در شوخی‌ها و طنز را ادغام و جابه‎جایی می‌داند. یك نمونه از این وضعیت:
«در زمان جنگ جهانی دوم، رئیس‌جمهور آمریكا در خانة شمارة 10 داونینگ استریت به ملاقات چرچیل نخست‌وزیر انگلستان می‌رود. چرچیل كه در حمام بود چون خبر آمدن رئیس‌جمهور را شنید برهنه نزد او رفت و در برابر تعجب او گفت: ما انگلیسی‌ها چیزی را از دوستان آمریكایی خود پنهان نمی‌كنیم!»

🟥 طنز در ادبیات ایران از دیرباز سابقه داشته است. شاعرانی چون سعدی، مولوی و حافظ در لابه‎لای نثر و نظم و اشعار فاخر خود از طنز نیز بهره جسته‌اند. سعدی به گفتة خویش، «داروی تلخ نصیحت را به شهد ظرافت به هم آمیخته» و از جمله گفته است:
«پادشاهی حكیمی را گفت: از عبادت‌ها كدام فاضل‌تر است؟ گفت: تو را خواب نیمروز تا در آن مردم دمی بیاسایند!»حافظ می‌فرماید:
« ناصح به طعنه گفت كه رو ترك عشق كنمحتاج جنگ نیست برادر، نمی‌كنم!»عمدة شهرت عبید زاكانی به مناسبت آثار منظوم و منثور طنز اوست. برخی شاعران هم چون سوزنی سمرقندی به هجو و هزل معروف هستند.

🟨 بین دو نیم‎كره مغزی از نظر ادراك طنز تفاوت وجود دارد. نیم‎كره راست محتوای طنز را درمی‌ِیابد و نیم‎كره چپ با شكل و ساختار طنز سر و كار دارد. به‎طور كلی نیم‎كره راست، محل دریافت و صدور عواطف و هیجانات است. نوآوری و تخیل از آن برمی‌خیزد. نیم‎كره چپ با منطق، زمان و زبان سر و كار دارد.

🟩 طنز و شوخی سبب ترشح هورمون اندورفین می‌شود كه سبب احساس رضایت می‌گردد. همچنین از ترشح هورمون‎های موجد اضطراب كاسته و قدرت سامانه ایمنی بدن را در برابر بیماری‌ها می‌افزاید.

تلخیص از #تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey

متن کامل
http://www.bookcity.org/detail/29133/root/poetry

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

21 Jan, 09:30


📚✍️📚, [⁨21⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨12:52 PM⁩]
جشن‌نامه استاد شهرام ناظری منتشر شد

یکصد و چهل و هشتمین شماره بخارا با تصویری از استاد شهرام ناظری بر روی جلد در ۵۴۴ صفحه از صبح شنبه دوم بهمن‌ماه ۱۴۰۰ در کتابفروشی‌ها و دکه‌های روزنامه‌فروشی در دسترس است.
نویسندگان این شماره:
حسن انوری ـ سیدمصطفی محقق داماد ـ محمود امیدسالار ـ سجّاد آیدنلو ـ نصرالله پورجوادی ـ مسعود جعفری جزی ـ‌ حسن میرعابدینی ـ‌ ایرج امینی ـ علی قیصری ـ علی معظمی ـ عبدالحسین آذرنگ ـ‌ محمّدنادر نصیری مقدّم ـ‌ احمد جلالی ـ سرگه بارسقیان ـ رسول جعفریان ـ‌ محمدجعفر یاحقی ـ بهرام گرامی ـ‌ محمود آموزگار ـ زینب یونسی ـ‌ پریسا فرد ـ‌ روزبه زرین‌کوب ـ‌ آزاده آزادی‌نژاد ـ‌ عمادالدین شیخ‌الحکمایی ـ‌ ابوالفضل خطیبی ـ‌ ترانه نائینی ـ‌ نسیم بنی‌اقبال ـ شقایق دلشاد ـ لیما صالح رامسری

جشن‌نامه استاد شهرام ناظری با نوشته‌هایی از:
محمدرضا شفیعی کدکنی ـ حسین علیزاده ـ شهاب نیکمان ـ محمدرضا درویشی ـ رامبد صدیف ـ داوود گنجه‌ای ـ سیدابوالحسن مختاباد ـ بهاءالدین خرمشاهی ـ رابرت بلای ـ سهیلا روشن ـ مهدی فیروزیان ـ‌ سیاوش رضوان بهبهانی ـ حامد نیکبخت عبدالملکی


با هم مروری می‌کنیم بر مطالب این شماره:

نقد ادبی
روز حافظ/ حسن انوری
قرآن در سعدی (بخش اول)/ سیدمصطفی محقق داماد

شاهنامه‌پژوهی
دربارة تصحیح «خروس» به «آله» در داستان اردشیر بابکان/ محمود امیدسالار
باز هم «کاوه» یا «گاوه»؟/ سجّاد آیدنلو

ایران باستان
نگاهی به تاریخ فلسفه ایران در کتاب «بیان‌الادیان»/ نصرالله پورجوادی

تاریخ شعر فارسی
تغییر جایگاه شاعران در تاریخ ادبیات (۱۷)/ مسعود جعفری جزی

داستان داستان‌نویسی (۱۷)/ حسن میرعابدینی

ایران عصر صفوی
ماری پُتی/ ایرج امینی

اندیشه
سیدفخرالدین شادمان: نقد فرهنگ و «تسخیر تمدن فرنگی»/ علی قیصری/ علی معظمی

فرهنگ
در متن و حاشیه فرهنگ (۱۴)/ عبدالحسین آذرنگ

جشن‌نامه هفتادسالگی استاد شهرام ناظری
در کیش مهر/ علی دهباشی
شهرام ناظری و موسیقی عرفانی ایران/ محمدرضا شفیعی کدکنی
سال‌ها دوستی و همکاری با شهرام ناظری (گفتگو با حسین علیزاده)/ علی دهباشی
صدای سخن عشق/ شهاب نیکمان
بررسی تحلیلی از زندگی و آثار شهرام ناظری/ شهاب نیکمان
شخصیت متین و زیبا/ محمدرضا درویشی
نکته‌ای چند در باب هنر و هنرمند/ رامبد صدیف
شهرام مولانا را به میان مردم بُرد/ داوود گنجه‌ای
شاهنامه‌خونی (گفتگو با شهرام ناظری)/ سیدابوالحسن مختاباد
شهرام ناظری به روایت:
محمدعلی موحد ـ ژان کلود کریر ـ داریوش طلایی ـ اردشیر کامکار ـ لوریس چکناواریان ـ کیخسرو پورناظری ـ بهروز غریب‌پور ـ عزت‌‌الله انتظامی
اوجِ آواز/ بهاءالدین خرمشاهی
گوش دادن به شهرام ناظری/ رابرت بلای/ سهیلا روشن
شهرام ناظری و سایه/ مهدی فیروزیان
جایگاهی یکتا در تاریخ آواز ایران/ سیاوش رضوان بهبهانی
آواز بیدار و دریاوار/ حامد نیکبخت عبدالملکی

ایران از نگاه غرب
نویافته‌هایی در باب ایرانشناسی از دیار فرنگ (۳)/ محمّدنادر نصیری مقدّم
انقلاب مشروطه در تبریز از ورای اسناد وزارت امور خارجة فرانسه

عرفان
ذکر روایتی دل‌انگیز از کتاب «شرح تعرف»/ احمد جلالی

ادبیات معاصر
اسنادی از سانسور کتاب حمید مصدق/ سرگه بارسقیان

سفرنامه
سفرنامه ژاپن/ رسول جعفریان
سوزنده بخاری به بخارا که رساند؟/ محمدجعفر یاحقی

گل گیاه در ادبیات فارسی
بازنگری «دانسته»ها در هزار سال شعر فارسی/ بهرام گرامی

در حواشی کتاب در ایران (۳۵)/ محمود آموزگار
نمایشگاه کتاب گوادالاخارا

ادبیات جهان
گل‌های شرّ روسی/ ویکتور ارافیف/ زینب یونسی
جهان ادبی دبلیو. جی. زبالد/ پریسا فرد

ایرانشناسی
ایرانشناسی دوره باستان در ایتالیای معاصر/
روزبه زرین‌کوب و آزاده آزادی‌نژاد

اوراق سنگین (۱۴)/ عمادالدین شیخ‌الحکمایی

معرفی کتاب
کریستین‌سن و شاهنامه/ ابوالفضل خطیبی
هویت ایران/ ترانه نائینی
خودم را می‌سفرم/ نسیم بنی‌اقبال
ستارگان دربند/ شقایق دلشاد

یاد و یادبود
یادی از جعفر شهری/ لیما صالح رامسری

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

21 Jan, 07:01


📚✍️📚, [⁨21⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨10:27 AM⁩]
🔴🟣🟡 نظر استاد جلال خالقی مطلق، در مورد زادروز حکیم ابوالقاسم فردوسی

#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

21 Jan, 05:11


📚✍️📚, [⁨21⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨8:36 AM⁩]
🟡🟠🔴 گسترش ربان چینی

🟣 با پایان سال ۲۰۲۱ میلادی دولت امارات از ثبت رقم تدریس زبان چینی در ۱۴۳ مدرسه این کشور ‏خبر داده است.

🟡 در انتهای سال گذشته میلادی بیش از ۴۵ هزار دانش آموز اماراتی در مقاطع مختلف تحصیلی فراگیری زبان چینی را آغاز کرده اند. این رقم دربرگیرنده ۱۵ درصد جمعیت دانش آموزی امارات متحده عربی است.

🟠 همزمان خبرها از دستور محمد بن سلمان به منظور تسریع و گسترش روند فراگیری زبان چینی در مدارس عربستان براساس سند «چشم انداز ۲۰۳۰» حکایت دارد تا مشخص شود شیخ نشین های خلیج فارس با سرعتی شتابان و همسو با تغییرات نظم بین المللی سعی در همگرایی سیاسی و اجتماعی با قدرت نوظهور نظام بین المللی یعنی جمهوری خلق چین دارند.

https://www.globaltimes.cn/page/202112/1243145.shtml

#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

20 Jan, 19:04


📚✍️📚, [⁨20⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨10:25 PM⁩]
🟠🟣🔴 پنجاه سال دوستی با ایرج پزشکزاد

✍️ فریدون مجلسی

🟡 نویسنده کم‌نظیر و طنزپرداز یگانه، ایرج پزشکزاد در ۹۴ سالگی درحالی‌که تقریبا بینایی و تحرک خود را به دلیل درد زانو، از دست داده بود و از ریه‌اش در حدود ۲۹ درصدی بیشتر کارایی نداشت، و در همان ‌حال ‌که در همین وضع کرونا را شکست داده و از آن جَسته بود، شمعِ وجودش خاموش شد و درگذشت. آرزویش این بود برگردد به وطن: جایی‌که بزرگ‌ترین رمان طنز فارسی یعنی «دایی‌جان ناپلئون» را نوشته بود؛ جایی‌که شخصیت‌هایش در آن خلق شده بودند و تا به امروز در حافظه ما مانده‌اند: سعید با جمله معروفش: «من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه‌وربع‌کم بعدازظهر، عاشق شدم.»، دایی‌جان ناپلئون با عبارتِ ماندگارِ «کار کار انگلیسی‌ها است»، اسداله میرزا با طنزِ «سانفرانسیسکو»گفتنش، مش‌قاسم با دیالوگِ شیرینِ «دروغ چرا، تا قبر آ آ آ…»، و شخصیت‌های دیگری چون آسپیران غیاث‌آبادی، شیرعلی قصاب، دوستعلی‌خان و.. که هر کدام در جای خود، یک طبقه از جامعه ایرانی را بازنمایی می‌کردند.

🟣 برای من که پنجاه سال سابقه ارادت و دوستی با او داشتم، چه در زمانی که در وزارت امورخارجه رییس مستقیم من بود و چه در دیدارهای خصوصی و جمعی و چه در چندبار دیدار در فرانسه محضرش مغتنم و آموزنده و مفرح بود و از فقدانش بسیار متأسفم. او عمری ضمن به کاریکاتورکشیدنِ مسائلِ سیاسی و اجتماعی ایران، لبخند بر لب ما می‌آورد، و حالا من هم ترجیح می‌دهم به شیوه خودش با بازگویی خاطره‌ای از او -که در یکی از کتاب‌هایش هم اشاره‌ای گذرا به آن کرده- در رفتنش نیز موجب لبخندی شوم.

🟠 ایرج پزشکزاد با روزنامه‌نگار نامدار تورج فرازمند از زمان دانشجویی بسیار دوست بود. تعریف می‌کرد که روزی بارانی سرمه‌ای و کفش مشکیِ نویی را که از یکی از فروشگاه‌های بزرگ خریده بودند پوشیده بودند که در خیابان با جوانی که خاطره خوبی از او نداشتند برخورد می‌کنند. آن جوان با نگاهی به سراپای متحد‌الشکل آنها می‌اندازد و می‌گوید کفش و لباس نو رسیده است! تورج فرازمند خوشش نمی‌آید و با شیطنت می‌گوید، مگر تو سهم خودش را نگرفته‌ای؟ جوان می‌گوید سهم چی؟ فرازمند می‌گوید: مگر نمی‌دانی به سفارت بودجه‌ای داده‌اند که برای دانشجویان با ارائه اشتغال به تحصیل کفش و بارانی نو بدهند. جوان حیرت‌زده به آنها و کفش و لباسشان نگاه می‌کند، و پزشکزاد می‌گوید: باید بروی به بخش کنسولی و کفش و بارانی خودت را بگیری، اما مواظب باشد، به این آسانی نمی‌دهند، می‌خواهند برای خودشان بردارند، منکر می‌شوند و باید اصرار و داد و بیداد کنی تا مثل ما حق خودت را بگیری. جوان نگاه دیگری به آنها می‌کند و می‌رود! آنها از نتیجه این شیطنت بی‌خبر بودند تا روزی در جایی آن جوان را می‌بینند که سراغشان می‌آید و با فحش و دشنام که پدر‌سوخته‌ها آبروی مرا بردید! می‌گویند چطور؟ و جوان توضیح می‌دهد که روز بعد به کنسولگری می‌رود و کفش و بارانی خودش را می‌خواهد. به او می‌گویند مگر اینجا لباس‌فروشی است، کفش و بارانی کدام است؟ جوان داد و بیداد راه می‌اندازد که چرا حق دانشجویان را می‌خورید؟ عاقبت در آن بخش به او می‌گویند اصلا کار دانشجویان با امور دانشجویی است و به رئیس امور دانشجویان سفارت تلفن می‌کنند و به او می‌گوید او را بفرستید بیاید بالا. جوان به اتاق مسئول امور دانشجویی می‌رود و ماجرا را درباره تخصیص بودجه برای بارانی و کفش دانشجویان می‌گوید و حق خودش را می‌خواهد! سرپرست دانشجویان که شناخت بیشتری از برخی سوابق دانشجویان داشت می‌گوید برای آن جوان چای می‌آوردند. و سپس با خونسردی می‌گوید: درواقع چنین اعتباری بوده و کفش و بارانی هم خریداری شده و برای آنکه میان بچه‌ها سوتفاهمی پیش نیاید ترجیح داده‌اند توزیع آن را به خودشان واگذار کنند. و سپس می‌گوید: آیا شما تورج فرازمند و ایرج پزشکزاد را می‌شناسید؟ جوان می‌گوید بله، و سرپرست امور دانشجویان می‌گوید: خب، کار آسان شد، درواقع ما کل بارانی‌ها و کفش‌ها را برای تقسیم به آنها سپرده‌ایم. چرا به اینجا آمده‌ای؟ برو سراغ آنها و سلام مرا برسان و بگو از آن بارانی‌ها و کفش‌ها، یک بارانی و یک جفت کفش هم به تو بدهند! و جوان فریب‌خورده خشمگین از مردم‌آزاری دوستانش، سراغ کارش می‌رود، تا آن روز که آنها را می‌بیند و با چند فحش آبدار تلافی می‌کند/سازندگی؛ شماره ۱۰۷۷، ۲۵ دی ۱۴۰۰
#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇👇
https://t.me/zolfesokhan2

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

18 Jan, 16:51


📚✍️📚, [⁨18⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨8:16 PM⁩]
🟠🟣🟡 پنج کتاب رمانی که نامزد کسب جایزهٔ جلال آل احمد هستند.

#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

18 Jan, 07:04


☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️

۲۸ دی زادروز میرجلال‌الدین کزازی

( زاده ۲۸ دی ۱۳۲۷ کرمانشاه ) شاعر، نویسنده، مترجم و استاد ادبیات فارسی

کزازی در خانواده‌ای فرهنگی چشم به جهان گشود و گرایش به مطالعه و دلبستگی به ایران و فرهنگ را از پدر فراگرفت.
وی دوره دبستان را در مدرسه آلیانس کرمانشاه گذراند و در دوره دانش آموزی با زبان و ادب فرانسه آشنا شد.
سپس دوره دبیرستان را در مدرسه رازی به پایان برد و برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادب پارسی به تهران آمد و در دانشکده ادبیات فارسی و علوم انسانی دانشگاه تهران دوره‌های گوناگون آموزشی را سپری کرد و در سال ۱۳۷۰ دکترا گرفت.
او از دوران نوجوانی نوشتن و سرودن را آغاز کرد و در آن سالیان با هفته‌ نامه‌های کرمانشاه همکاری داشت و آثارش در آنها به‌چاپ می‌رسید.
وی عضو هیئت علمی در دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی است و افزون بر زبان فرانسوی که از سالیان خردی با آن آشنایی یافته‌است، با زبانهای اسپانیایی، آلمانی و انگلیسی نیز آشناست.
کزازی ده‌ها کتاب و نزدیک به ۳۰۰ مقاله نوشته و در همایش‌ها و بزمهای علمی و فرهنگی بسیار در ایران و کشورهای دیگر سخنرانی کرده‌است.
وی مدتی نیز در اسپانیا به تدریس ایران‌شناسی و زبان پارسی اشتغال داشته ‌است. گه گاه شعر می‌سراید و تخلص او در شاعری زُروان است.

برخی از افتخارات دکتر میرجلال‌الدین کزازی:
جایزه بهترین کتاب سال برای ترجمه انه اید اثر ویرژیل در سال ۱۳۶۹
جایزه نخست پژوهش‌های بنیادین هجدهمین جشنواره خوارزمی برای نامه باستان در سال ۱۳۸۳
چهره برگزیده استان کرمانشاه در سال ۱۳۸۴
چهره ماندگار در ادب و فرهنگ در سال ۱۳۸۴
نشان زرین و سپاسنامه از بزرگترین انجمن ادبی و فرهنگی یونان، پارناسوس، به‌عنوان برجسته ترین ایرانی در گسترش و شناسانیدن فرهنگ و ادب یونان در سال ۱۳۸۴
پژوهشگر برگزیده در دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۳۸۵
چهره ماندگار در کرج ۱۳۸۷
استادِ نمونه دانشگاهِ آزاد ۱۳۸۷
جایزه برترین کتابِ سال در مؤسسه انتشاراتِ دانشگاهِ تهران برای دوره ۹جلدیُ نامه باستان (متنِ شاهنامه فردوسی با توضیح و بررسی) ۱۳۸۸
پژوهشگرِ نمونه استان مرکزی ۱۳۸۸

برخی از آثار دکتر کزازی:
آب و آینه (مجموعه مقاله)
از گونه‌ای دیگر (شاهنامه شناسی)
بیکران سبز (دفتر شعر)
پارسا و ترسا (عطارشناسی)
پرنیان پندار (مجموعه مقاله)
پند و پیوند (حافظ شناسی)
تَرجُمانی و تَرزَبانی (هنر ترجمه)
تندبادی از کنج (شاهنامه شناسی)
دُرّ دریای دَری (شاهنامه شناسی)
دیدار با اژدها (گزارش سفر)
دیر مغان (حافظ شناسی)
رخسار صبح (خاقانی شناسی)
روزهای کاتالونیا (گزارش سفر)
رویا، حماسه، اسطوره (شاهنامه شناسی)
زیباشناسی سخن پارسی در سه جلد
سراچه آوا و رنگ (خاقانی شناسی)
سوزن عیسی (خاقانی شناسی)
گذری و نظری بر آثار و احوال (زیست نامه)
گزارش دشواریهای دیوان خاقانی (خاقانی شناسی)
مازهای راز (شاهنامه شناسی)
نامه باستان (نُه جلد)

🆔 @bargi_az_tarikh

#برگی_از_تقویم_تاریخ

☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

16 Jan, 12:13


📚✍️📚, [⁨16⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨3:42 PM⁩]
🟡🟠🟣 سؤالات امتحانی اخوان ثالث

🟠 بعد از سقوط سلطنت، دانشکده ادبیات دانشگاه تهران در شورای اختصاصی گروه ادبیات فارسی، صلاحیت تدریس زنده‌یاد مهدی اخوان‌ثالث را مورد تایید و تصویب قرار داد و از او درخواست کرد که درس «ادبیات معاصر» را در این دانشکده، عهده‌دار شود و او نیز پذیرفت. اینک نمونۀ سئوال‌های امتحانی او که هم نگاه او را به شعر معاصر نشان می‌دهد و هم اسلوب طرح سئوال او را که مثل تمام وجوه شخصیت او، با همگان، متفاوت است:


۱) از شعر،تعاریفِ گوناگونی کرده‌اند، شما چه تعریفی از شعر را درست و رسا و جامع می‌دانید؟

۲) روشِ نقد اجتماعی چیست و چه هدف‌هایی را دنبال می‌کند؟

۳) این‌که ناقد می‌کوشد برای این سئوال جواب پیدا کند که «آیا مُزدِ هنر و حرفه شاعر را چه کسی می‌دهد و شاعر از چه ممرّی، چه راهی معاش و زندگی خود را اداره می‌کند» در کدام روش از روش‌های نقد ادبی مطرح می‌شود و چرا این سئوال از نظر ناقد اهمیّت دارد؟

۴) روشِ «نقدِ التقاطی» چیست و از مجموعه چه روش‌هایی تشکیل شده و آیا می‌توانید بگویید چرا بسیاری از ناقدان این روش را بهترین روشِ نقد شناخته‌اند؟

۵) آیا روشِ نقدِ فنّی و صوری، که بسیاری ادبایِ کهن‌گرا و قدمایی‌اندیش تنها همین روشِ نقد را معتبر شناخته‌اند و غالباً به دیگر شیوه‌ها و نظرگاه‌ها توجهی ندارند، به‌نظر شما می‌تواند روش کافی و کاملی در نقد باشد، و اگر نه چرا؟

۶) تفاوت‌های کُلّی و عمده شعر پیش از مشروطیت و پس از مشروطیت را از جهاتِ مختلف چه‌گونه ارزیابی و فهرست می‌کنید؟

۷) غزلهای عارف دارای چه خصوصیّت بارزی است (نسبت به غزلِ قدیم) و آیا به‌نظر شما غزل‌های او واجدِ ارزش و تأثیر بیشتری بوده است و هست، یا ترانه‌های او؟

۸) کدام شعر را بهترین و مشهورترین شعرِ دهخدا می‌دانید؟ غیر از آن یک شعرِ دیگر او را هم نام ببرید.

۹) به‌نظر شما شعرِ لاهوتی (چه پیش از هجرتش به روسیّه شوروی، راستی علّتِ هجرت او چه بود؟ و چه پس از آن) بیشتر دارای چه ارزش و اهمیّتی است و آیا روحِ غربت و یاد از وطنِ مألوف در شعرِ او تأثیری گذاشته است؟ یک شعر از او را که دارای چنین روحیه‌ای است می‌توانید ذکر کنید؟ و راستی لاهوتی اهلِ چه شهری از ایران بوده است؟

۱۰) اغراضِ شعری و هدف‌های معنوی و اجتماعی را در میراثِ شعریِ ایرج میرزا در چه جهاتی برمی‌شمارید؟ و جنبه به‌قولِ معروف اخلاقاً «بدِ» شعرِ ایرج کدام است؟

۱۱) زن و حقوق اجتماعیِ زن (و مسأله حجاب مثلاً) در شعر شاعرانِ پس از مشروطیت چه تأثیری گذاشته است و کدام شاعران بیشتر به این موضوع پرداخته‌اند؟ آیا اصلاً مسأله حجاب، به‌نظر شما، مسأله عمقی و اصیل و مهمّی است؟

۱۲) می‌دانیم که زندگیِ فرّخی یزدی با کارِ سیاسی و روزنامه‌نگاریِ و شعرش آمیخته بوده است و اصل، برای او، مبارزاتِ اجتماعی بوده است. آیا می‌توانید طرحی از زندگی و مبارزات این شاعر به‌دست بدهید و عمده‌ترین هدف‌های معنوی و اجتماعیِ او را در شعرش برشمارید و احیاناً به شعرش هم استناد کنید؟

۱۳) ملک‌الشعراءِ بهار را شاعرِ ستایشگر آزادی خوانده‌اند. آیا به‌نظرِ شما ستایش آزادی در شعرِ بهار بیشتر دیده می‌شود یا فرخی یزدی؟

۱۴) آیا می‌توانید سه شعر از مشهورترین و بهترین شعرهای ملک‌الشعراءِ بهار را نام ببرید؟

۱۵) طبیعت را در شعرِ نیما یوشیج چه‌گونه می‌بینید و اُنس و الفتِ این شاعر را با طبیعت چه‌گونه توصیف می‌کنید؟

۱۶) مهم‌ترین ارزش و تأثیر نیما در شعرِ معاصر به‌نظرِ شما در چه جهاتی است و چه‌کسانی از او بیشتر تأثیر پذیرفته و راه او را دنبال کرده‌اند؟


۱۷) از کتاب‌ها و شعرهای نیما چه‌ها را می‌توانید نام ببرید؟

۱۸) فروغ فرّخ‌زاد به‌نظرِ شما چه‌گونه شاعری است و چرا او دفتر و دیوانی از شعرهای خود را تولدی دیگر نامیده است؟


۱۹) شعر فروغ فرّخ‌زاد را پیش از تولدی دیگر و پس از آن چه‌گونه می‌شناسید و توصیف می‌کنید و آیا این‌که او زنی شاعر است نه مرد، در شعرش هیچ تأثیری گذاشته است؟

۲۰) آیا می‌توانید بگویید این کتاب‌ها از چه کسانی است:
ماخ اولا، ناقوس
هوای تازه، ابراهیم در آتش
آخر شاهنامه، از این اوستا
آب انگور، دخترِ جام
در کوچه‌باغ‌های نشابور، بوی جوی مولیان؟

(در این سئوال یک نام انحرافی است، کدام است؟)

مهدی اخوان ثالث (م. امید)


📚محمدرضا شفیعی کدکنی
کتاب: حالات و مقامات م.امید

🌿 با سپاس از بانو سولماز کشفی از ارسال این متن

#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

15 Jan, 05:18


📚✍️📚, [⁨14⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨8:33 AM⁩]
🟠🟣🟡 غزل گردن!

🟡 شعر زیبایی از بیدل دهلوی ؛

🌻 از خودسري مچينيد ادبار تا بگردن
خلقي‌ست زين‌چنين سر بيزار تا بگردن

اي غافلان گر اين است آثار سربلندي
فرقي نمي‌توان يافت از دار تا بگردن

تسليم تيغ تقدير زين بيشتر چه بالد
چون موست پيکر ما يک‌تار تا بگردن

زين سرکشي چه دارد طبع جنون سرشتت
آفاق همچو سيل‌ست در کار تا بگردن

تمکين نمي‌پسندد هنگامه رعونت
زين وضع زير تيغ‌ست که‌سار تا بگردن

فرد است خاک اين‌دشت پا بر سر شکسته‌ست
امروز در ته پاس انگار تا بگردن

خلقي‌ست زين جنون زار عريان بي تميزي
دستار تا بزانو شلوار تا بگردن

رنج خلاب دنيا مست بهار خوبي‌ست
تا پا نهي که رفتي يکبار تا بگردن

ميناي اين خرابات بي مي‌نميتوان يافت
در خون نشستگانند بسيار تا بگردن

کز حرص ما تعلق دارد سر تملق
چنديش پاي در گل بگذار تا بگردن

موج گهر چه مقدار از آب سر برآرد
دارد بناي اقبال ديوار تا بگردن

تا بند بندت از هم چون سبحه وانگردد
عقدا تامل ياس بشمار تا بگردن

تا زندگي‌ست چون شمع ايمن نمي‌توان زيست
يک کوچه آتش از پاست اين خار تا بگردن

در خلق اگرباين بعد بي ربطي وفاق‌ست
پيغام سر توان برد دشوار تا بگردن

کو سيلي ضروري يا تيغ امتحاني
خلقي نشسته اينجا بيکار تا بگردن

کو طاعتي که ما را تا کوي او رساند
تسبيح تا زبان‌ست زنار تا بگردن

بيد بهار يأسيم از بي بري مپرسيد
اعضا بخم شکستيم زين بار تا بگردن

رنگ حنايش امشب سير بهار ناز است
پابوس و منت خون بردار تا بگردن

زان جرأتي که سودم دستي بتيغ نازش
بردم زهر سر انگشت زنهار تا بگردن

چون شعله برده بودم بر چرخ بار طاقت
رنگ شکسته ام کرد هموار تا بگردن

سودائي هوس را کم نيست موي سر هم
(بيدل) مپيچ ازين بيش دستار تا بگردن

#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

14 Jan, 17:29


📚✍️📚, [⁨14⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨8:58 PM⁩]
🟣🟡🟠 شکل کلمات در ذهن خواننده

🟠 یکی از ویژگی‌های جالبِ ذهنِ اسنان این است که موقعِ خواندنِ نوتشه‌ها، شکلِ کلیِ هر کمله را می‌بنید و به تک‌تکِ حروفِ تشکیل‌دنهدۀ کلمه توجه نمی‌کند.

به همین دلیل وقتی منتی را می‌خوانید، متوجهِ اشبتاهاتِ تایپیِ آن نمی‌شوید.
تا همین جا که این متن را خواندید، هفت اشتباهِ تایپی بود که احتمالاً متوجهِ آن‌ها نشدید. اگر هر هفت اشتباه را دیده‌باشید، استعدادِ غلط‌یابی و نمونه‌خوانی دارید.

(برگرفته از صفحه گزین‌گویه‌ها، بهروز صفرزاده)

#زلف_سهن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

14 Jan, 16:04


شیفتۀ ایران و اساطیرش
دبا: غروب دوشنبه ٢۴ دی ١٣٧۵ بود که «احمد تفضلی»، ایران‌شناس، پهلوی‌دان و اسطوره‌پژوه برجسته درحالی‌که ۵٩ سال و ١ ماه و ٨ روز داشت، به قتل رسید.
او که عضو شورای عالی علمی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی بود، در سال‌های حضور در این نهاد پژوهشی مداخلی چون آرش، ابالیش، آب، آتش، آتش‌پرستی، اردیبهشت، اسفند، آبان و آذر را به رشتۀ تحریر درآورد.
یادش تا همیشه با ما.
@cgie_org_ir

زلف سخن(ادبیات و فرهنگ)

14 Jan, 14:24


📚✍️📚, [⁨14⁩ ژانویه ⁨2022⁩، ساعت ⁨5:53 PM⁩]
🟣🌺🟣 مقابلهٔ آدم با آدم همیشه فاجعه است

✍️ نقل روحیهٔ طرفداری از ضعیف در استاد هوشنگ ایتهاج (سایه) از زبان خودش
#زلف_سهن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2