احتمالا این روزها در خبرها شنیدهاید که کریمآقاخان یا همان آقاخان چهارم رهبر ثروتمند اسماعیلیان در سن ۸۸ سالگی درگذشت. جد او سید ابوالحسن خان کهکی بود که به دلیل تسامح و آزاداندیشی که در عصر زندیه در جریان بود از طرف حضرت محمدکریم خان زند، به عنوان بیگلربیگی کرمان و توابع منصوب شد. درباره سال دقیق انتصاب او در منابع دوره زندیه مطلبی وجود ندارد اما به احتمال زیاد پس از فتح مجدد کرمان توسط نظرعلی خان زند مسئولیت او شروع شد و تا دوران سلطنت نوّاب لطفعلی خان زند ادامه داشت. درباره نحوه حکمرانی او اطلاع چندانی ثبت نشده است اما احتمالا مورد رضایت دربار بوده که در این مقام ابقا شده بود. البته در خاطرات منظوم یکی از پارسیان هند به نام مُلافیروز، به اجحافی که در حق زرتشتیان از طرف حاکم کرمان شده بود اشاره شده است. اسمی از ابوالحسن خان برده نشده اما احتمالا خود او باشد. در این روایت اشاره شده که به دستور حضرت وکیل فرمانی مبنی بر توبیخ میرزا و جبران آن اجحافی که با عنوان جزیه از زرتشتیان گرفته بودند، نوشته شد. به هر حال از او روایت خاصی در منابع اصلی دوره زندیه نمیبینیم تا زمان سلطنت آخرین پادشاه زند. در سال ۱۲۰۴ قمری پس از دفع حمله قاجارها به شیراز، حضرت جهانبان لطفعلی خان تصمیم گرفتند که به اوضاع قلمرویی که در آن وقت در اختیار داشتند نظم و سامانی بدهند تا بعد از آن با قوت تمام به سمت شمال حرکت کرده و به سرکوبی قاجارها اقدام کنند، بنابراین تصمیم گرفتند که با قشونی که در اختیار داشتند به سمت کرمان حرکت کنند. تاریخ گیتیگشا مینویسد: «..اهل قلعه کرمان به سبب بعضی خیالات باطل و اندیشههای لاطایل، درهای شهر را مانند درهای بخت و سعادت بر روی خود بسته،به اعلان کلمه عصیان مبادرت جستند..» کرمان محاصره شد، جَدِ آقاخانها وقتی که اوضاع را چنین دید، شیخالاسلام و قاضی شهر را همراه با بیست هزار تومان به اردو فرستاد به این خیال که پادشاه زند راضی شوند و به شیراز برگردند. ایشان دستور دادند که حتما باید خود او از شهر خارج شود و در اردو حاضر شود: «.. تا میرزا ابوالحسن بیگلربیگی، قدمفرسایِ سرای اعتذار نگردد و طریقِ آستان مروتبنیان را به پایِ استغفار نپیماید، شیرانِ قلعهگیر را از امر محاصره ممنوع نخواهیم فرمود..» اما غرور بیاندازه میرزا او را به مقاومت سوق داد. زمستان سخت رسید و در آن سال برف و سرمای شدیدی گریبانگیر کرمان شده بود و اردو متحمل خساراتی شد، پادشاه که اوضاع را چنان دیدند صلاح چنین دیده شد که قشون به شیراز برگردد. اما این ناکامی و این نافرمانی و این ناسپاسی میرزا نسبت به سلطنت زندیه علاوه بر این که تاثیر نامطلوبی بر روحیه شاه جوان که سلطنتش تازه آغاز شده بود گذاشت، آغامحمدخان و قاجارها را نیز خشنود کرد زیرا در صورت فرمانبرداری میرزا از زندیه، قشون با روحیه و سرعت بیشتری به سمت اصفهان و تهران برای نبرد با آنها آماده میشد. علاوه بر این، پس از شبیخون ابرج در ۱۲۰۶ ق، شاه زند مجدد به سمت کرمان حرکت کردند که باز با درهای بسته کرمان مواجه شدند.
انتصاب امام اسماعیلیان به عنوان بیگلربیگی کرمان در عصر زندیه لطف و بزرگواری بود که در حق او شده بود، زیرا به عنوان جایگاه مذهبی که داشت راحتتر میتوانست وجوهات پیروانش را دریافت کند. وی در سال ۱۲۰۶ ق درگذشت، در آن زمان (۱۲۰۴-۱۲۰۶ ق) او با قاجارها ارتباطی نداشت اما نافرمانی نسبت به زندیه به نفع قاجارها تمام شد. نوادگان او در دوره قاجار به عنوان آقاخانهای بعدی به واسطه نزدیکی و ارتباط با انگلستان توانستند ثروتمندتر و مشهورتر شوند و سپس به اروپا نقل مکان کنند..
@zand_history