انگشتمو کشیدم روی واژنش..
تکونی به خودش داد ثابت موندم دوباره خوابید
گوشیو اوردم بالا
یه عکس از باسنش انداختم
گوشیو بردم پایین تر لبه های واژنشو با دست باز کردم و توهمون حالت عکس و فیلم گرفتم
سینهاش دوباره در معرض دیدم قرار گرفت
روغن ریختم و سینشو کامل تومشتم فشار دادم
لبمو گاز گرفتم
نوک سینشووبین انگشتام گرفتم و فشردم
نرم دستمو از روی شکمش اوردم پایین
روغنو ریختم روی شرتش
شرتش کامل چسبید به واژنش واینجوری دسترسی بهش راحت تر میشد
توهمین حین پاهاشو از هم فاصله دادم
شروع کردم به ماساژ دادن کشاله ی رونشو بی اختیار دستم کشیدع میشد روی واژنش
یلحظه سرمو بلند کردم و با دیدن دیلا که لبشو گاز گرفته بود چشماشو بسته بود
خشک شدم
انگار اونم تحریک شده بود
https://t.me/mynovelsell/1706
یه داستان واقعی و کاملا متفاوت
اگه علاقع ای به خوندن این سبک رمان دارید مارو همراهی کنید
رمان #گمراهی
بر اساس واقعیت .
بدون سانسور با پایان خوش
https://t.me/mynovelsell/1706