واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف @women_sut Canal sur Telegram

واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف

واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف
کانال واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف

صاحب امتیاز :
@AnjomanSUT

ارتباط با مسئول واحد :
@sunnymoodmoon
1,138 abonnés
131 photos
11 vidéos
Dernière mise à jour 11.03.2025 18:15

تحقیقات و حقوق زنان: نیاز به آگاهی و اقدام

مبحث حقوق زنان و مطالعات مرتبط با آن به عنوان یکی از مسائل کلیدی در جوامع مدرن به شمار می‌رود. این موضوع نه تنها به حقوق و مسئولیت‌ها بلکه به چالش‌ها و موانع پیش روی زنان در جوامع مختلف اشاره دارد. با توجه به تاریخ طولانی مبارزات زنان برای حقوق انسانی و اجتماعی، امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا، حقوق زنان به عنوان یک موضوع محوری در سیاست‌های اجتماعی و آموزشی مطرح شده است. با افزایش آگاهی اجتماعی و همچنین فعالیت‌های مختلف نهادهای دولتی و غیر دولتی، در حال حاضر بسیاری از زنان در تلاش هستند تا صدای خود را به گوش مسئولان برسانند و برای بهبود شرایط خود و هم‌نسلان خود اقدام کنند. این مقاله به بررسی چالش‌ها و ضرورت‌های موجود در حوزه حقوق زنان پرداخته و تلاش دارد تا سوالات متداول در این حوزه را پاسخ دهد.

چرا حقوق زنان از اهمیت بالایی برخوردار است؟

حقوق زنان به عنوان بخشی از حقوق بشر در نظر گرفته می‌شود. این حقوق شامل دسترسی به آموزش، بهداشت، کار و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی است. اهمیت این حقوق به این دلیل است که زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند و عدم تحقق حقوق آن‌ها می‌تواند به تبعیض، نابرابری و همچنین تبعات منفی اجتماعی منجر شود.

علاوه بر این، تحقیقاتی نشان داده‌اند که کشورهای دارای برابری جنسیتی و حقوق زنان قوی‌تر، از نظر اقتصادی و اجتماعی نیز موفق‌تر هستند. بنابراین، تأمین حقوق زنان نه تنها به نفع خود زنان بلکه به نفع جامعه و اقتصاد کلان نیز خواهد بود.

چالش‌های اصلی پیش روی حقوق زنان چیست؟

از جمله چالش‌های اصلی پیش روی حقوق زنان می‌توان به تبعیض، خشونت جنسیتی و عدم دسترسی به فرصت‌های یکسان اشاره کرد. بسیاری از زنان هنوز هم در شرایط نابرابر به سر می‌برند و به دلیل جنسیت خود، با موانع مختلفی در زندگی شخصی و حرفه‌ای خود مواجه هستند.

علاوه بر این، مسائل فرهنگی و اجتماعی نیز می‌تواند به عنوان موانع جدی برای تحقق حقوق زنان مطرح شود. در برخی جوامع، باورهای سنتی و فرهنگی به طور مستقیم بر روی رفتار و حقوق زنان تأثیر می‌گذارد و آن‌ها را در رسیدن به اهداف خود محدود می‌کند.

نقش نهادهای اجتماعی در حمایت از حقوق زنان چیست؟

نهادهای اجتماعی، از جمله سازمان‌های غیر دولتی و گروه‌های فعال در حوزه حقوق زنان، نقش بسیار مهمی در آگاهی بخشی و حمایت از این حقوق ایفا می‌کنند. این نهادها می‌توانند به عنوان حامیان حقوق زنان در برابر تبعیض و خشونت عمل کنند و همچنین اطلاعات و منابع لازم برای زنان را فراهم نمایند.

علاوه بر این، این نهادها با برگزاری کارگاه‌ها، سمینارها و برنامه‌های آموزشی می‌توانند به ارتقاء آگاهی عمومی در مورد حقوق زنان و چالش‌های پیش روی آن‌ها کمک کنند. این فعالیت‌ها به تغییر نگرش و فرهنگ جامعه نسبت به زنان و حقوق آنان کمک شایانی خواهد کرد.

چگونه می‌توان به برابری جنسیتی دست یافت؟

دستیابی به برابری جنسیتی نیازمند همکاری و همبستگی از سوی تمامی افراد جامعه است. آموزش و آگاهی بخشی در مورد حقوق زنان و اهمیت برابری جنسیتی باید از سنین پایین آغاز شود و در نظام آموزشی گنجانده شود.

علاوه بر این، قوانین و سیاست‌های حمایتی نیز باید تقویت شوند تا به زنان این امکان را بدهد که صدای خود را طنین‌انداز کنند و در فرآیندهای تصمیم‌گیری مشارکت فعال داشته باشند.

آیا حقوق زنان در کشورهای مختلف متفاوت است؟

بله، حقوق زنان در کشورهای مختلف به شدت متفاوت است. برخی از کشورها قوانین و سیاست‌های حمایتی قوی‌تری در زمینه حقوق زنان دارند، در حالی که در دیگر کشورها، عدم رعایت این حقوق و تبعیض‌های گسترده‌تر مشهود است.

این تفاوت‌ها می‌تواند ناشی از عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی باشد. به عنوان مثال، در کشورهای با اقتصاد پایدار و نظام‌های دموکراتیک، معمولاً حقوق زنان بهتر رعایت می‌شود.

Canal واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف sur Telegram

به کانال واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف خوش آمدید! این کانال توسط انجمن دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف تاسیس شده است و به بررسی و ترویج مباحث مربوط به حقوق و مطالعات زنان می‌پردازد. از طریق این کانال می‌توانید با آخرین اخبار، مقالات و رویدادهای مرتبط با این حوزه آشنا شوید. صاحب امتیاز کانال @AnjomanSUT می‌باشد. اگر به حقوق و مطالعات زنان علاقه‌مند هستید و می‌خواهید اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنید، حتما این کانال را دنبال کنید.

Dernières publications de واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف

Post image

📻◽️ فایل صوتی جلسه ۸ مارس با سخنرانی خانم دکتر فاتیما باباخانی و خانم دکتر شیدا دانیانیان مورخ ۱۹ اسفند ۱۴۰۳

🆔 @Women_SUT
🆔 @AnjomanSUT

10 Mar, 06:59
180
Post image

⚪️ جلسه روز جهانی زن در اتاق مجازی انجمن اسلامی دانشجویان در حال برگزاری است.

🆔 @AnjomanSUT
🆔 @Women_SUT

09 Mar, 11:34
197
Post image

«فلسفه فمینیسم به مناسبت ۸ مارس»

نوشتار حاضر روایتی است از فلسفه فمینیسم
آغاز فمینیسم به مثابه یک جنبش اجتماعی در قرن نوزدهم که بر روی برابری حقوق زنان با مردان و مشارکت اجتماعی زنان در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و آموزشی همچنین مطالباتی مانند حق رأی، حق تحصیل، حق حضانت فرزندان، پوشش، مالکیت و فرصت کار زنان در بیرون از خانه تاکید دارد به عرصه حضور قدم گذاشت. مطالباتی که کاملاً روشن و واضح بودند و شرایط عینی و تاریخی پشتوانه مادی و ضرورت تاریخی لازم برای تحقق این مطالبات را فراهم می‎‌آورد. در هر حال سازماندهی و مبارزه حول مطالباتی انجام می‌شد که روشن و قابل دستیابی هستند بنابراین
موج اول فمینیسم در نهایت توانست به بخش اعظم این مطالبات دست یابد.

اما
موج دوم فمینیسم، که به فمینیسم رادیکال معروف شد، با چالش‌های بزرگ‌تری روبرو بود. علیرغم تغییر برخی قوانین، زنان همچنان به عنوان جنس دوم تلقی می‌شدند. فلسفه مبارزه این جنبش نه با قوانین مکتوب، بلکه با قوانین نانوشته‌ای در ساختارهای کهن‌تر مانند خانواده، فرهنگ، مذهب و دولت درگیر بود؛ ساختارهایی که مضامین آن‌ها هزاران سال است در اعماق افکار بشریت ریشه دوانیده است. همین ویژگی‌ها کافی بود تا کار فمینیسم رادیکال را دشوار سازد، زیرا چنین ساختارهایی، هر نامی که بر آن‌ها بگذاریم، بسیار غیرملموس و انتزاعی هستند. برخلاف موج اول فمینیسم که بر برابری حقوقی متمرکز بود، موج دوم با چالشی عمیق‌تر، یعنی مبارزه با جنسیت و پدرسالاری، مواجه شد. این مبارزه نتوانست به شکل یک برنامه سیاسی و مبارزاتی منسجم درآید و در نتیجه، موج دوم به ورطه پراکندگی، آکادمی‌سازی، نظریه‌پردازی صرف، آرمان‌گرایی اتوپیایی و حتی در سطحی عام‌تر، به مردستیزی کشیده شد. ریشه این فقدانِ انسجامِ مبارزاتی را، می‌توان در نبود یک مطالبه روشن، عینی و قابل دستیابی جست‌وجو کرد.

مبانی فلسفی فمینیسم موج اول،
فمینیسم مارکسیستی و فمینیسم سوسیالیستی با وجود شباهت‌های فراوان دست کم یک وجه تمایز عمده دارد؛
فمینیست‌های سوسیالیست معتقدند که در توجیه ستم بر زنان، طبقه و جنسیت کمابیش سهمی یکسان دارند. اما فمینیست‌های مارکسیست بر این باورند که تحلیل طبقاتی در نهایت بهتر می‌تواند موقعیت زنان را تبیین کند. در واقع، زنان بورژوا ستمی را که بر زنان فرودست وارد می‌شود، تجربه نمی‌کنند. فمینیست‌های مارکسیست ستم بر زنان را بیش از آنکه نتیجه اقدام ارادی سوژه‌ها بدانند، به ساختارهای اقتصادی و اجتماعی مرتبط با سرمایه‌داری نسبت می‌دهند. این دیدگاه مصداق بارز این جمله است که «این آگاهی انسان نیست که هستی او را تعیین می‌کند، بلکه برعکس، مناسبات اجتماعی و عینی هستند که آگاهی انسان را شکل می‌دهند.» مردان و زنان در فرایند تولید جمعی، خود را می‌سازند. جمله «کار زنان پایان ندارد» برای فمینیست‌های مارکسیست بیش از یک جمله قصار است؛ به اعتقاد آن‌ها، برای درک اینکه چرا ستمی بر زنان وارد می‌شود که بر مردان وارد نمی‌شود، باید پیوندهای میان منزلت کار زنان و تصوری که از خود دارند را بررسی کرد.

فمینیست‌های مارکسیست تأکید می‌کنند که اگر سرمایه‌داری را صرفاً به عنوان نظامی مبتنی بر داد و ستد ببینیم، واقعیت مناسبات قدرتی که در ذات آن نهفته است، پنهان می‌ماند. به زعم آن‌ها،
تصادفی نیست که ایدئولوگ‌های سرمایه‌داری، شبه قراردادهایی مانند روسپی‌گری و کرایه رحم را اقداماتی مبتنی بر گزینش آزادانه تلقی می‌کنند و از آن‌ها دفاع می‌کنند. در واقع، می‌توان احتمال داد که چنین تصمیم‌هایی بیشتر از سر اجبار هستند تا اختیار.

تحلیل طبقاتی مارکسیستی، مانند تحلیل مارکسیستی قدرت، ابزاری برای درک مفهوم ستم دیدگی زنان در اختیار فمینیست‌ها قرار داده است. طبقات به سادگی و به یکباره ظهور نمی‌کنند، بلکه افرادی در موقعیت‌های مشابه، آرام‌آرام و با زحمت، از طریق روشنگری رادیکال، آن را شکل می‌دهند. وقتی عده‌ای از افراد کاملاً از تعلق خود به یک طبقه آگاه شوند، آنگاه طبقه را تشکیل می‌دهند. در غیر این صورت، در دام آگاهی کاذب (ایدئولوژی) گرفتار می‌شوند؛ رویکردی که در ذهنیت افراد استثمار شده ایجاد می‌شود تا گمان کنند که استثمار نمی‌شوند و می‌توانند مانند استثمارگران آزادانه زندگی کنند و با کار و تلاش به جایگاه آن‌ها دست یابند. آگاهی طبقاتی نقطه مقابل آگاهی کاذب است که مانع از اتحاد طبقاتی می‌شود.

بخش عظیمی از مبانی فلسفی فمینیسم حول این پرسش است که آیا زنان طبقه خاص خود را تشکیل می‌دهند؟ به نظر می‌رسد این جنبش درون جامعه‌ای طبقاتی عمل می‌کند، اما مشکل اینجاست که زنان به معنای مارکسی کلمه، یک طبقه نیستند. مناسبات مرد-زن مناسبات طبقاتی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، در حالی که نیازهای بی‌واسطه و بالقوه‌گی‌های زنان قطعاً متأثر از شرایط طبقاتی هستند.

08 Mar, 08:14
662
Post image

از سوی دیگر، تجربیات خانگی اغلب زنان به قدری به هم شباهت دارد که می‌تواند انگیزه‌ای برای تلاش‌های وحدت‌بخش، مانند مبارزه برای دستمزد خانگی، باشد.
بسیاری از زنان در مسیر مبارزه برای به رسمیت شناختن کار خانگی به عنوان کار واقعی، به این آگاهی رسیده‌اند که خود را در هیئت طبقه فرودست ببینند. آن‌ها این ذهنیت را که وظایف همسری و مادری صرفاً از روی عشق انجام می‌شوند و نباید کار تلقی شوند، به عنوان آگاهی کاذب (ایدئولوژی) و برساخت‌های اجتماعی می‌دانند.

فمینیسم و خانواده زیر نظر سرمایه‌داری
توجه فمینیست‌های مارکسیست که تحت تاثیر موج اول هستند همچنان به کار زنان معطوف شده است، از جمله خدمات آنها در این راستا کمک به درک نحوه ارتباط میان نهاد خانواده و سرمایه‌داری بوده است، این موضوع که چگونه کار خانگی زنان بی‌ارزش قلمداد شده است و کار به حساب نمی‌آید و از سویی عموماً کسالت بارترین و کم مزدترین کارها به زنان واگذار می‌شود. (براساس گزارش مرکز آمار ایران، در بهار ۱۴۰۲مردان ۶۸.۳ درصد از نرخ مشارکت اقتصادی را به خود اختصاص داده‌اند.) پیش از ظهور سرمایه‌داری صنعتی خانواده مکان تولید بود، والدین با فرزندان و خویشاوندان همگی با هم کار می‌کردند تا نسل خویش را تداوم بخشند، کاری که زنان می‌کردند اعم از پخت و پز، کنسرو کردن، کشت گیاهان، ذخیره سازی و پرورش کودکان به اندازه کار مردان در فعالیت اقتصادی اهمیت داشت، اما با صنعتی شدن و انتقال قلمرو خصوصی خانوار به قلمرو صنعتی در مقایسه با مردان مزدبگیر که مولد به حساب می‎‌آمدند زنان غیر مولد تلقی شدند و از چرخه اقتصادی حذف شدند. ارزیابی بسیاری از اندیشمندان فمینیست نشان می‌دهد که دست کم در جامعه سرمایه‌داری هنگامی که زنان به قلمرو اقتصادی نیز وارد می‌شوند بیشتر به کارهای درجه دوم نظیر پرستاری، منشی‌گری، خیاطی و آشپزی وارد می‌شوند و از طرفی واقعیت نشان می‌دهد که دستمزد زنان به طور متوسط کمتر از دو سوم دستمزد مردان برای کارهای‌ یکسان است.



فمینیسم موج دوم
فمینیسم موج دوم با نظریه پردازی حول ساختار اجتماعی مبهم و نامعلومی تحت عنوان پدرسالاری و یا درام روانی پیرامون شکل‌گیری جنسیت و تمایل جنسی در مراحل رشد، از تمرکز روی یک مطالبه ملموس، منفرد و سازمان یافتگی منسجم و مبارزاتی حول این مطالبه بازماند.
این ناتوانی البته ناگزیر نبود. از باب نمونه فمینیسم موج دوم می‌توانست حول مطالبه مشخصی مانند تعیین مزد برای کار خانگی فعالیت کند. مبارزه حول این مطالبه می‌توانست با احتساب مزد کار خانگی روی افزایش حداقل دستمزد طبقه فرودست نیز تاثیر گذاشته و در نتیجه مزد زنان را بالاتر ببرد. کار بی‌مزد خانگی باعث می‌شود تا زنان به اشتغال با مزدهایی کمتر راضی شوند زیرا در هر حال، مزد اندک هرچه باشد بهتر از کار بی مزد خانگی به نظر می‌آید، همچنین تلاش دیگری که فمینیسم موج دوم برای از بین بردن ستم جنسیتی می‎‌توانست مد نظر قرار دهد، سازمان‌دهی برای دفاع از حقوق زنان در کشورهای جهان سوم بود که در این مورد نیز کوتاهی کردند.

جمع‌بندی
به طور خلاصه می‌توان گفت که فمینیسم خصلت جنبشی خود را از دست داده است. اگرچه مطالعاتی برای یافتن منشأ ستم جنسیتی می‌تواند راهگشا باشد، اما کوتاهی و غفلت از خصایص سازمانی و جنبشی آن را به ورطه پراکندگی گویی آکادمیک و پیله روشنفکری می‌کشاند و از سویی فمینیسم عامیانه آن را به جنبش مردستیزانه فرو می‌برد.
ایجاد خصلت جنبشی به معنای تاکید بر موارد زیر است:
۱- سازماندهی حول یک مطالبه ملموس و مشخص و منفرد. ساختار جنسیتی یا پدرسالاری، دشمنانی انتزاعی و ناملموس هستند و برای یک جنبش هیچ چیز بدتر از ابهام در تعریف دشمن نیست، همچنین جنبشی که بین ادبیات سیاسی و ادبیات نظری خود تفکیک قائل نشود محکوم به شکست است.
۲- توسعه سازمان دهی بین المللی. موج اول فمینیسم برای رفع تبعیض حقوقی می‌توانست به دیگر کشورها نیز سرایت کند و مانند بین الملل اول، یک سازمان بین المللی را تشکیل دهند. اما فمینیسم هرگز در چنین اندازه‌هایی ظاهر نشد.
۳- حفظ جنبش فمینیستی به مثابه جنبش مستقل. جنبش فمینیستی نباید به زیر مجموعه‌ای از جنبش‌های حقوق مدنی یا دیگر جنبش‌های سیاسی تبدیل شود. منظور این نیست که این جنبش‌ها برای فمینیسم حائز اهمیت نیست. اما یک جنبش با مطالبه مجزایش مشخص می‌شود و بنابراین مطالبات را مجزا و منفک از هم پیش برد. پس تبدیل فمینیسم به بخشی از جنبش حقوق مدنی در دهه شصت یک خطای فاحش بود.

بنیامین جباری
🆔
@Women_SUT

08 Mar, 08:14
709