دل نوشته @vip_azadi_01 Channel on Telegram

دل نوشته

@vip_azadi_01


برای پشنهاد و نظریه های زیبایی تان میتانین به آیدی شخصی ام مسج کنن ❤️🖤
@VIP_Azadi_001

دل نوشته (Persian)

در کانال تلگرام دل نوشته با نام کاربری @vip_azadi_01، فرصتی منحصر به فرد برای به اشتراک گذاشتن نظریه ها و پیشنهادات زیبایی خود دارید. اگر به دنبال یک فضای خلاق برای ابراز افکار و احساسات خود هستید، این کانال برای شماست. با ارسال پیام به آیدی شخصی کانال، می توانید نظرات و ایده های خود را به اشتراک بگذارید و با دیگر اعضای این جامعه از تجربیات و دیدگاه های آنها بهره مند شوید. از این امکان استفاده کنید و به جمع علاقمندان به زیبایی و خلاقیت بپیوندید. آیدی جهت ارتباط: @VIP_Azadi_001

دل نوشته

20 Nov, 21:51


Live stream finished (11 minutes)

دل نوشته

20 Nov, 21:39


Live stream started

دل نوشته

20 Nov, 21:34


عاقبت با یک غزل، او را هوایی میکنم
بعدِ عاشق کردنش، خود را فدایی میکنم

گفته اند او عاشقِ شعر است و شاعر پیشگی
با همین ترفند، از او دلربایی میکنم

من که "شاعر" نیستم، اما به عشقِ او چنین
در میانِ دوستان، "شاعر نمایی" میکنم !!

قلب او سنگی ست، من میکوبمش با شعر ناب
کعبه ای می سازم از آن و خدایی میکنم

او طلسمم کرده با آن چشم های آبی اش
شعر میخوانم، نگاهش را گدایی میکنم

من به اعجاز "غزل" بر قلب ایمان دارم و
آخرش هم با "غزل" او را هوایی میکنم

دل نوشته

20 Nov, 21:07


شدہ لیلایِ احساسم...
بلایِ جانِ مجنونش،
وَ مردِ عاشقے مانده...
تڪ و تنها دلِ خونش...

تمامِ مَردُم این شهر....
مرا دیدند و خندیدند؛
بہ دور پیڪر عشقم،
ڪفن آهستہ پیچیدند...

میانِ وادیِ شیطان....
بگو حَوّا چہ میخواهی؟!؟
منم.. آدم... هوا خواااهت،
مرااا دیگر نمیخواااهی؟؟؟

بگو شیرینِ اشعارم...
بگو از عشق رویایی،
چرا در ڪوہ احساست،
شدم فرهاد رُسوایی!؟

همہ مردم بہ هَم گفتند:
مگر با عشق خود قهرست!
وَ من هرگز نمی‌گفتم...
عزیزم.. شهره‌ے شهرست!

من و تو زاده‌ے آتش
نماد عاشقان بودیم...
وَ در چشم پرستوها،
شڪوهِ آسمان بودیم...

ولے چشمان من حالا...
ڪبود و خیس و بارانی‌ست....
وَ دردے ماندہ در سینه...‌
از این عشقے ڪہ پنهانی‌ست،

مرا در خواب و بیداری...
همیشہ تو صدا ڪردی؛
چرا از صفحه‌ے قلبت،
حسابم را جدا ڪردی!؟

بیا حرفِ میان ما...
زبانِ در غزل باشد؛
وَ دیگر گفتگوهامان..
ڪلامِ هر غزل باشد؛

بہ روے دفتر قلبم...
فقط نام تو را بُردم،
بہ پایِ عهد و پیمانم...
هزاران مرتبہ مُردم!

تو را میخواهم و امّا...
نگاهم از تو میترسد..!
از این سرماے رفتارت،
دلم در سینہ میلرزد...!

ندیدے نانجیبان را...
چگونہ دوره‌اَم ڪردند..!
ڪمر بر قتل من بستند،
رقیبانے ڪہ نامردند...!

بیااا زیباااے بے همتااا...
بیا تا فرصتے باقی‌ست؛
اگر چہ ضربه‌ے عشقت...
بہ روے قلب من داغی‌ست...

*سڪوتم گرچہ سر تا پا
شبے فریاد خواهم شد*
من از زندان این دنیا،
شبے آزاد خواهم شد...

دل نوشته

20 Nov, 21:01


من که مجنونت شدم ذکرم فقط لیلا شده
مضطرب بر حال من دیگر خود دنیا شده

حق بده چشمت اگر مست و خرابم میکند
چون شراب کهنه با چشمان تو معنا شده

خیره بر چشمت شدن دارد خطر فهمیده ام
غرق در چشمان تو، حتی خود دریا شده

آرزو دارم شود آغوش تو زندان من
به عجب بندی در آمال دلم بر پا شده

آخرش دل را به دریا میزنم میبوسمت
این چنین رسوا!برنده!کی؟کجا پیدا شده؟!

دل نوشته

20 Nov, 20:50


اجرا دوگانہ

#خانوم

یارب مرا یارے بده ،
            تا خوب آزارش دهم
هجرش دهم ، زجرش دهم ،
      خوارش ڪنم ، زارش ڪنم

از بوسه هاے آتشین ،
           وز خنده‌هاے دلنشین
صد شعله در جانش زنم ،
        صد فتنه در ڪارش ڪنم

در پیش چشمش ساغرے ،
             گیرم ز دست دلبری
از رشک آزارش دهم ،
            ازغصه بیمارش ڪنم

بندے به پایش افڪنم ،
          گویم خداوندش منم
چون بنده در سوداے زر ،
              ڪالاے بازارش ڪنم

گوید میفزا قهر خود ،
         گویم بڪاهم مهر خود
گوید ڪه ڪمتر ڪن جفا ،
        گویم ڪه بسیارش ڪنم

هر شامگه در خانه اے ،
           چابڪتر از پروانه ای
رقصم بر بیگانه اے ،
       وز خویش بیزارش ڪنم

چون بینم آن شیداے من ،
        فارغ شد از سوداے من
منزل ڪنم در ڪوے او ،
          باشد ڪه دیدارش ڪنم

گیسوے خود افشان ڪنم ،
        جادوے خود گریان ڪنم
با گونه گون سوگندها ،
               بار دگر یارش ڪنم

چون یار شد بار دگر ،
               ڪوشم به آزار دگر
تا این دل دیوانه را
             راضے ز آزارش ڪنم

گفتیے شفا بخشم تو را
             وز عشق بیمارت ڪنم
یعنیے بہ خود دشمن شوم
            با خویشتن یارت ڪنم؟
 
گفتیے ڪہ دلدارت شوم
            شمع شب تارت شوم
خوابیے مبارڪ دیده ایے
            ترسم ڪہ بیدارت ڪنم

#آقا

یارت شوم ، یارت شوم ، هر چند آزارم ڪنیے
   نازت ڪشم ، نازت ڪشم ، گر در جهان خوارم ڪنیے


بر من پسندیے گر منم ، دل را نسازم غرق غم
   باشد شفا بخش دلم ، ڪز عشق بیمارم ڪنیے


گر رانیم از ڪویے خود ، ور باز خوانیے سویے خود
   با قهر و مهرت خوشدلم ڪز عشق بیمارم ڪنیے


من طایر پر بستہ ام ، در ڪنج غم بنشستہ ام
   من گر قفس بشڪستہ ام ، تا خود گرفتارم ڪنیے


من عاشق دلداده ام ، بهر بلا آماده ام
   یار من دلداده شو ، تا با بلا یارم ڪنیے


ما را چو ڪردیے امتحان ، ناچار گردیے مهربان
   رحم آخر ایے آرام جان ، بر این دل زارم ڪنیے


گر حال دشنامم دهیے ، روز دگر جانم دهیے
   ڪامم دهیے ، ڪامم دهیے ، الطاف بسیارم ڪنیے
 

دیگر اگر عریان شویے ، چون شاخہ ایے لرزان شوی
   در اشڪها غلتان شویے ، دیگر نمیے خواهم تو را


گر باز هم یارم شویے ، شمع شب تارم شویے
   شادان ز دیدارم شویے ، دیگر نمیے خواهم تو را


گر محرم رازم شویے ، بشڪستہ چون سازم شویے
   تنها گل نازم شویے ، دیگر نمیے خواهم تو را


گر باز گردیے از خطا ، دنبالم آییے هر ڪجا
   ایے سنگدل ، ایے بیے وفا ، دیگر نمی خواهم تو را .

دل نوشته

20 Nov, 19:24


«إلى كل من يـقرأ:
‏فاجئـهم يا الله بما يفـرح قلبـهم و يجبر خاطرهم!»

«برایِ تمـامِ کسانی که ایـن پیام را می‌خوانند:
خـدایا با چـیزی که قلبـشان را شاد و شکستگیِ دلشان را رفـع کند ، غافـل‌گیـرشان کن!

دل نوشته

20 Nov, 17:58


به نمکدان لبت بوسه زدم شور گرفت
دل تاریک غزل از نفست نور گرفت

تو شدی جان من و طعم شکیباییِ عشق
لب من از لب تو مزه ی انگور گرفت

واژگان در طلبت ناز کنان میرقصند
شاعر از دست تو جانی دگر از گور گرفت

لب دریا به لبت حس حسادت دارد
ساحل از روی حسد! صیدی از آن تور گرفت

بوسه بر ناوک مژگان تو میزد غزلم
دل تاریک ز ناز نگاهت؛ نور گرفت

گرمی دست تو بر دست منِ خسته نشست
سوخت و خرمن دل آتشی از دور گرفت

دل نوشته

20 Nov, 17:54


بیا در باغ شعرِ من شبی مهمان بشو با من
کنار نرگس و سوسن دَمی پنهان بشو با من

شبیهِ ابرِ رنگارنگ، بزن ساز و بزن آهنگ
بگیرم آسمان در چنگ نَمِ باران بشو با من

بخوان شعر و غزل‌ با شور به نای‌ وُ نغمه‌ٔ ماهور
غروبِ کهکشان در نور، مهِ تابان بشو با من

سراغِ پنجره با ماه شرابِ بزمِ شب دلخواه
بِزَن ‌پیکی خودت ‌درد و خودت‌ درمان بشو با من

سلامِ فصلِ پاییز و غزل از عشق لبریز و
شبی‌ابری، شبی ‌طوفان، شبی گریان بشو با من

غریب کویِ جانانم همای طلعتِ آنم
تو هَم‌ جان ‌‌و تو هَم‌ جانان شبی ‌جانان بشو با من

زده پرتو به‌ صبح کوچه‌ هایِ مستِ بابونه
بیا در باغِ شعرِ من شبی مهمان بشو با من

دل نوشته

20 Nov, 15:36


سلام اے یار دور از مـا نشسته
سلام اے بدتر از ما دلشڪسته

سلام اے آشـنا همچـون غـریبــان
سلام اے عشقِ‌من اے بهتراز جان

سلام ســالار ڪَل‌هاے بـهارے
سلام اے برتر از صوت قنارے

سلام خورشید من در روز سردم
سلام اے مــرهـم و داروے دردم

سلام اے با وفــا اے با مـروت
سلام اے ساز و ڪَیتار محبت

سلام ڪردم نڪَی در یاد ما نیست
سلام ڪردم نڪی اهل وفـا نیست

سلام ڪردم نڪَی تــو بی وفـایی
سلام ڪردم بڪَم خوب‌نیست جدایی

دل نوشته

20 Nov, 15:23


دلتنگ شدم صبرکنم دیر شدن را؟
یاشرح دهم دغدغه پیر شدن را ؟؟

باعشق نمی ساخت از آغاز که نشنید
این چرخ خراب آیه ی تعمیر شدن را

من با تو چنان کودکی ام تجربه کردم
درسیطره ی مادرخود شیر شدن را

دیروز جوان بودم و امروز نشاید
یک روزه ببین سلسله ی پیر شدن را

آیینه شدم،عشق ببینی،!که شکستی
ای عشق ببین غایت تکثیر شدن را !!

من بال توام بخت بدم خواست ببینم
با میل خودم پای تو زنجیر شدن را

مس بود غزل از تو نوشتم که طلاشد
اینگونه من آموختم اکسیر شدن را

دل نوشته

20 Nov, 04:45


❤️‍🔥 دکلمه❤️‍🔥



من تازه ترین عشق برایش شده بودم


افسوس کی معشوقه ما تازه ...

دل نوشته

20 Nov, 02:07


🔷️دل نوشته🔷️

دیدمت انگار چیزے بر دلم تاثیر کرد
با نگاہ سادہ ات دنیای من تغییر کـرد

دیدمت با لہنے آرامے صدایم کردے‌ و
این دل مغرور در لہن صدایت‌گیرکرد

غرق آرامش مراخواندے و گفتے!میشود
با سوالم ذھن تان را ھم کمے در گیر کرد

میشود؟با من بمانے؟سادہ میخواھم تورا
جملہ سـادہ دلـم را برد و در ز‌نجیـر کـرد

اندکے بـے وقفہ با شوق نگـاھت کردم و
در دلم گفتم کہ چشمانت دلم را پیر کرد.

دل نوشته

19 Nov, 22:10


تمام شعرهایم را به چشمانت بدهکارم
نمی‌دانی، نمی آیی ولی تا صبح بیدارم

چه ها دادی؟ چه ها کردی؟ چرا با آشنا سردی!
بجز دردی که آوردی، ندارد جنس، بازارم

خیالت میکنم در تب، به آتش میکشد هر شب
نگاه مست و گیرایی که می آید به دیدارم

به پایت مانده آوارم، گرفتارم به آزارت
نمی‌دانند مردم که، برای چیست می بارم!

کسی در من صدایت کرد، کسی که خوب می‌داند
محال است اینکه از پای خیالت دست بردارم

خیابان، خیس و بارانی جهانم سرد و بورانی
اهالی خوب می دانند، منِ اهلی! گرفتارم

گناهم دیدن رویت، پر از آهم، به گیسویت!
«کنارِ پنجره» جاییست که می آید به سیگارم

درست اینکه، دلازاری! به جانم درد می کاری
برای روز و شبهایم، تویی تو مهر و معیارم! 

من عادت کرده ام، باشد! ولی مردم چه می‌گویند؟!
نمیخواهی کنی رحمی به این وضع اَسَفبارم؟!

دل نوشته

19 Nov, 20:22


﮼گرکه‌جفا‌‌گرکه‌وفا

دل نوشته

19 Nov, 12:56


من کهنه ترین عشق برایش شده بودم


🙃😅


افسوس کی معشوقه ما......🙃
@Shaer_0001

دل نوشته

19 Nov, 11:38


دکلمه از خودم تقدیم دوستان

دل نوشته

19 Nov, 09:31


دیشب ترا بوسیدمت وقتی که چشمت خواب بود
وقتی که دنیا غرق در زیبایی مهتاب بود

از لابلای دفترم، شعری صدا میزد تو را
دیدم که حتی بالشم، از دوریت بی تاب بود!

انگار بوی مردگی پیچیده بود در خانه ام
ماهی سرخ تنگ هم آماده قلّاب بود!

گلهای یاس روی میز از دوریت پژمرده اند
آن  زنبق توی حیاط، با بودنت شاداب بود

دیشب تو را بوسیدمت، حتی درون قاب عکس 
طعم لب شیرین تو، یک مزه ی نایاب بود

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‎🐈‍⬛

دل نوشته

19 Nov, 02:26


ای با من و پنهان چو دل
از دل سلامت می کنم

تو کعبه‌ای هر جا روم
قصد مقامت می کنم

هر جا که هستی حاضری
از دور در ما ناظری

شب خانه روشن می شود
چون یاد نامت می کنم



صبح تان بخیر♥️

دل نوشته

10 Nov, 22:36


وعده  دادے ڪہ وفادار منے یادت هست؟
تا ابد دلبر و دلدار منے یادت هست؟

گفتہ بودے ڪہ بجز عشق نگویے با من
چون در این عشق گرفتار منے یادت هست؟

گفتہ بودے ڪہ شوم مست ز بویت هردم
در گلستان گل بے خار منے یادت هست؟

گفتہ بودے بہ شبم ماہ نمیخواهم چون
تو فقط ماہ شب تار منے یادت هست؟

گفتہ بودے ڪہ نگویم بہ ڪسے رازم را
تاخودت  محرم اسرار منے یادت هست ؟

گفتہ بودے ڪہ ندارے بہ طبیبے ، حاجت
مهربانم تو پرستار منے یادت هست ؟

من همانم ڪہ تو را با دل و جان باور ڪرد
و تو هم مطلع اشعار منے یادت هست؟

تڪ بہ تڪ یاد تو اوردم و میگویم ڪہ
گرچہ هم در پے انڪار منے ، یادت هست

دل نوشته

10 Nov, 22:11


Live stream finished (1 minute)

دل نوشته

10 Nov, 22:10


Live stream started

دل نوشته

06 Nov, 21:47


خستہ گی را خستہ کردیم، زندگـــے را خسته تر؛
درد را وابستــہ
ڪـــردیم، مـــرگ را وابستــہ تر ...
🦋
﮼سکوت‌زلان

دل نوشته

06 Nov, 03:38


سلام احترامات
کدام دختر است که یک دکلمه کنه شعرشه مه میگم اگر است یک مسج کنه
@Pv_X4Editor

دل نوشته

05 Nov, 19:19


﮼مرایاد‌کنی🫀

دل نوشته

05 Nov, 18:12


آرزو آرزو است
🌒🥀🖤




@P4ri_Gak

دل نوشته

26 Oct, 06:02


┈┉ ┈┉•▴•❀•▴•┉┈ ┉┈
✦ɴᴇᴡ ᴇᴅɪᴛ⇨ᏴᎩ ᎪᎡᏚᎪᏞᎪᏁ
☆ᎡᎬᎪᏟᎢᏆᎾᏁ ➣
🎶ᏚᎾᏁᏩ
┈┉ ┈┉•▴•❀•▴•┉┈ ┉┈


#آܠࡅߺֶ࡛ߺࡉ_ߊ‌رࡄܠߊ‌ࡍ߭

♡⠀    〇⠀    ⎙⠀  ⌲⁣
ˡⁱᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ  ˢᵃᵛᵉ  ˢʰᵃʳᵉ⁣



🖤✘כߊᏞᏆོᏙᎬࢪܭ‌‌✘🖤





‌🇮 ‌🇱‌🇴‌🇻‌🇪 ‌🇦‌🇱‌‌‌🇱





┏ ┉━─━⊱⊰👋🏼🫠💸⊱⊰━─━┉ ┓
𝐉𝗼𝗶𝗻'𝐈𝗻↷ @Alp_Arslan_Kohdamani
┗ ━┉─━⊱⊰🫴🏼😩🫀⊱⊰━─┉━ ┛


ارسلان کوهدامنی ملکه کوهدامنی 🙂‍↔️😂👍
دکلمه زیبا

دل نوشته

25 Oct, 09:13


🐾

دل نوشته

24 Oct, 14:33


https://t.me/I_fRA_wON_420_I/s/87

دل نوشته

24 Oct, 08:08


عاشقش بودم ولی...
یک شب جوابم کرد و رفت🥀🌒

دل نوشته

22 Oct, 17:46


عاشقت بودم ولی....🫀🌒

دل نوشته

21 Oct, 22:23


﮼فراموش‌نکردیم‌🥲

دل نوشته

21 Oct, 20:42


Live stream finished (3 minutes)

دل نوشته

21 Oct, 20:38


Live stream started

دل نوشته

21 Oct, 18:40


﮼ناز‌کنی‌‌‌ ﮼نظر‌کنی‌

﮼قهر‌کنی‌ ﮼ستم‌کنی‌

﮼گرکه‌جفا‌ ﮼گرکه‌وفا

﮼از‌تو‌حذر‌نمیکنم...



﮼مولانا

دل نوشته

21 Oct, 18:35


🥲🤍

دل نوشته

13 Oct, 07:25


میان شهر وقتی دست در دست تو میگیرم
قیاس چهره ی ما میشود اسباب تحقیرم

جمالت را کمالست و تفاوت لاجرم بسیار
ندارم غم که عزت هست ازین تحقیر تفسیرم

قضا را قدردانم ، با وجود تو شگفتی نیست
حسود اهل دوعالم گر شوند از حسن تقدیرم

جوانی میکنم باتو دمادم تا دم مرگم
سزاوارم درآمد در مسیر عشق تو پیرم

اسیر عشقم و مدهوش رویای وصال انگیز
هوای تو برم میدارد از وقتی زمینگیرم

خیالت را کن استاد لبت در مکتب پیمان
لبت را زود باش و بر لبم نِه میشود دیرم

نبودم این که هستم هستم آنی که تو میخواهی
تمام عمر باب میل تو در حال تغییرم

بلا و خیر  از ما می‌رسد بر ما و آتش بود...
که زد هندوی تو بر دامن سوغات کشمیرم

برای ماندنت چون آمدن هر کار خواهم کرد
نشانم خط مده ، کرده کنام عشق تو شیرم

برایت حاجتی باقی نخواهد ماند ناممکن
بزن بر هرچه میخواهد دلت که کرده ای تیرم

دل نوشته

11 Oct, 18:03


دکلمه جوریی! ❤️🤍

دل نوشته

10 Oct, 15:57


🩷
روز دختر رو
بع تمام دخترایی کع هیچوقت دختری نکردن تبریک میگم
همونایی کع بع خندع بلندشون گیردادن💔
بع موها و زیبایی صورتشون گیردادن
بع عاشق شدنشون گیردادن💔
همونایی ک از زندگی کردن چیزی نفهمیدن حتی ب زندگی کردنشون گیر دادن🩸


بع امید روزی کع هیچ دختری نگع ای کاش دختر نبودم🖤

روزمون مبارک پرنسسای من🧚‍♀🥹

دل نوشته

08 Oct, 18:44


ࡅߺ߲ࡏߺܥ‌‌ ܩܝ‌ࡏަܩܢ‌‌ ࡏަܝ‌ࡅ࡙ߺܘ ❟ ࡅߺ߲ܨ ࡈࡋߊ‌‌ܦ߳ࡅߺ߳ܨ ܟ۬ߺ❟ߊ‌‌ܣܩܢ‌‌ ܟ݆ߺܨ ܭߊ‌‌ܝ‌

🫠❤️‍🩹🙌

دل نوشته

08 Oct, 10:47


دل نوشته pinned «»

دل نوشته

08 Oct, 10:03


🩶

رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد

در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد

زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد

آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد

با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد

ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد

جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد

یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد

یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد

با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد

دل نوشته

08 Oct, 04:02


🌹🌹🌹🌹دکلمه🌹🌹🌹🌹

کسی
با
او
برابر
نیست.....!

دل نوشته

05 Oct, 16:45


روز ها میگذرد دردم دوچندان می‌شود 🥺🫀

دل نوشته

05 Oct, 12:44


https://t.me/I_fRA_wON_420_I/s/84

دل نوشته

03 Oct, 15:49


🍁دل نوشته🍁


•| یک تابستان دیگر هم گذشت و هیچ معجزه ای نشد.... |•


📝به قلم: ناشناس
🎙گوينده:#هانیه_سحرخیز 🦋



‌╔════════════════╗
   @VIP_Azadi_01
╚════════════════╝

دل نوشته

02 Oct, 18:39


🤍🌙🍂

2,355

subscribers

65

photos

289

videos