با اومدنت زندگی هزاران برابر زیباتر شد، امروز از خوشحالی گریه کردیم و برای داشتن زیباترین دختر دنیا خدا رو شکر کردیم💞
دایی‌ناصر و شرکا
@tysurrr
آرام باش
هیچ چیز ارزش این همه دلهره را ندارد،
ما رفته‌ایم و الان سال ۱۴۹۶ است!
t.me/HidenChat_Bot?start=888483658
دایی‌ناصر و شرکا (Persian)
دایی‌ناصر و شرکا یک کانال تلگرامی پر از طنز و شوخی هست که توسط کاربر tysur28 اداره می‌شود. اگر به دنبال یک مکان خنده دار و جذاب هستید، این کانال برای شماست! دایی‌ناصر و شرکا به شما این امکان را می‌دهد تا از جوک‌ها، میمون ها، و داستان های کوتاه طنزآمیز لذت ببرید. تمامی محتواهای منتشر شده در این کانال با دقت انتخاب شده‌اند تا شما را به خنده بیاندازند و از روزتان روز بهتر کنند. اگر به دنبال خنده و سرگرمی هستید، حتما به دایی‌ناصر و شرکا ملحق شوید و از محتواهای تازه و شاد آن لذت ببرید. این کانال مناسب برای افرادی است که دوست دارند از استرس روزانه خود رها شوند و لحظاتی شاد و خوشحالی را تجربه کنند.
دایی‌ناصر و شرکا
13 Jan, 18:22
بعنی شما اگر برید عکس‌های اوایل نوجوانی من رو ببینید به راحتی پونزده سال از الانم بزرگ‌ترم، والا که بنجامین باتن واقعی من هستم.
دایی‌ناصر و شرکا
13 Jan, 15:14
عزیزان،
وقتی پسری رو مسخره می‌کنن که گوشواره داره، به کسی میگن اوا خواهر، یا برای افراد گی اصطلاحات مربوط به مفعول بودن رو به کار می برن، وقتی پسری که ظرف می شوره و آشپزی می کنه رو مسخره می کنن یا وقتی مردی رو که به زن احترام می ذاره مسخره می کنن اسمش مردستیزی نیست، اسمش زن ستیزی زاده ی مردسالاریه که در اون جنس ضعیف و مفعول بودن برابر با زن بودنه، پس زن و مرد مردسالار، مرد گی، مرد آشپز، مردی رو که آرایش می‌کنه مسخره می‌کنن چون تبدیل به جنس ضعیف یعنی زن شده.
وقتی پسری رو مسخره می‌کنن که گوشواره داره، به کسی میگن اوا خواهر، یا برای افراد گی اصطلاحات مربوط به مفعول بودن رو به کار می برن، وقتی پسری که ظرف می شوره و آشپزی می کنه رو مسخره می کنن یا وقتی مردی رو که به زن احترام می ذاره مسخره می کنن اسمش مردستیزی نیست، اسمش زن ستیزی زاده ی مردسالاریه که در اون جنس ضعیف و مفعول بودن برابر با زن بودنه، پس زن و مرد مردسالار، مرد گی، مرد آشپز، مردی رو که آرایش می‌کنه مسخره می‌کنن چون تبدیل به جنس ضعیف یعنی زن شده.
دایی‌ناصر و شرکا
13 Jan, 10:05
عاشق روزهایی هستم که کلی دوندگی دارم، از این ور که به اون ور میرم احساس زنده بودن میکنم!
دایی‌ناصر و شرکا
12 Jan, 19:10
رافینیا جانِ هرکی دوست داری به خودت بیا.
پ.ن: الان ساعت ۲۳:۱۱، عاشقتم مرد.
پ.ن: الان ساعت ۲۳:۱۱، عاشقتم مرد.
دایی‌ناصر و شرکا
12 Jan, 17:22
هنوزم هیچی نیست که بعد از یه لیوان چای و پلی‌لیست واندایرکشنم، غیر ممکن به نظر برسه.
دایی‌ناصر و شرکا
12 Jan, 16:25
امیدوارم هوشنگ ابتهاج عزیز ناراحت نشده باشه که سر مزارش شیون فومنی خوندیم.
دایی‌ناصر و شرکا
12 Jan, 16:11
به زمانی که دست‌ها از شدت سرما، بی‌حس می‌شوند در زبان گیلکی “چوپور” گفته می‌شود.
دایی‌ناصر و شرکا
10 Jan, 08:13
لیست برخی از کارهای امروز:
نوشتن و ژورنال
حموم✔️
پیاده‌روی✔️(۹ کیلومتر)
کتاب
بسته‌بندی سفارشات
مرتب کردن اتاق✔️
نوشتن و ژورنال
حموم✔️
پیاده‌روی✔️(۹ کیلومتر)
کتاب
بسته‌بندی سفارشات
مرتب کردن اتاق✔️
دایی‌ناصر و شرکا
09 Jan, 18:41
هر روز به این نتیجه میرسم که ایران حتی اگه رژیم و دولتش عوض بشه هیچوقت طرز تفکر مردم نسبت به خیلی چیزا عوض بشو نیست.
تی‌تی این واقعا خیلی تاسف باره که توی قرن ۲۱ام و با این همه تکنولوژی که تو جهان داره ثانیه به ثانیه رقم میخوره هنوزم مردم ما اعتقاد دارن که حقشونه این بلا سرشون بیاد.
حقیقتا من یچیزیو بگم که شاید خیلیاتون با من مخالف باشین، اما واقعیت اینه که حقه مردم ما هم هست که این بلا سرشون بیاد. مردمی که تا یچیزی توی بازار گرون میشه قحطیش میارن یا الکی قیمت یچیزیو میبرن بالا و... . ما همینجا تو ممکلت خودمون سره همدیگرو داریم کلاه میزاریم، داریم باهم بد رفتاری میکنیم بهمدیگه فحش و فلاکت میدیم چه برسه توی کشور غریب.
تی‌تی این واقعا خیلی تاسف باره که توی قرن ۲۱ام و با این همه تکنولوژی که تو جهان داره ثانیه به ثانیه رقم میخوره هنوزم مردم ما اعتقاد دارن که حقشونه این بلا سرشون بیاد.
حقیقتا من یچیزیو بگم که شاید خیلیاتون با من مخالف باشین، اما واقعیت اینه که حقه مردم ما هم هست که این بلا سرشون بیاد. مردمی که تا یچیزی توی بازار گرون میشه قحطیش میارن یا الکی قیمت یچیزیو میبرن بالا و... . ما همینجا تو ممکلت خودمون سره همدیگرو داریم کلاه میزاریم، داریم باهم بد رفتاری میکنیم بهمدیگه فحش و فلاکت میدیم چه برسه توی کشور غریب.
دایی‌ناصر و شرکا
09 Jan, 17:51
آتیش‌سوزی لس‌آنجلس جوریه که انگار آخرالزمان شده (واقعا آخرالزمان شده)
دایی‌ناصر و شرکا
09 Jan, 17:07
جدی چطوری مامان‌ها همه‌چیز رو می‌فهمند؟ مادر نازنینم من فقط راجع بهش فکر کرده بودم-
دایی‌ناصر و شرکا
09 Jan, 17:06
دیشب داشتم به این فکر می‌کردم که اگر موهام رو یه مدل جدید کوتاه کنم جالب میشه و صبح که مامان بیدار شد، گفت خواب دیدم موهات رو فلان مدل (چیزی که تو ذهنم بود) زده بودی و اصلا خوب نشده بودی :)))))))))
دایی‌ناصر و شرکا
09 Jan, 15:21
چه چیزی در وجود این افرادی که ساعت ۶ صبح به قصد دویدن می‌رن بیرون وجود داره؟ منم همون رو می‌خوام.
دایی‌ناصر و شرکا
09 Jan, 12:25
یک نفر یه سری از کتاب‌های موردعلاقه‌اش رو اینجا آپلود کرده👁️👄👁️
دایی‌ناصر و شرکا
03 Jan, 11:40
با این وضعیتی که دارم میبینم فکر کنم کلاً قدرت خوندن کتاب‌های بزرگسال رو از دست دادم و در دنیای کودک و نوجوان‌ها محبوس شدم.
دایی‌ناصر و شرکا
02 Jan, 20:29
یکی از اهدافم این هستش که تمام کتاب‌های مجموعه نوجوان نشر افق رو داشته باشم، الان به ده تا از اون‌ها رسیدم و خیلی خوشحالم :)
دایی‌ناصر و شرکا
02 Jan, 20:26
نمی‌دونم من امروز دو تا کتاب تموم کردم یا اون کتاب‌ها من رو تموم کردن؟
دایی‌ناصر و شرکا
31 Dec, 20:34
"Remember twenty-four?"
And when I'm back in Chicago, I feel it
Another version of me, I was in it
I wave goodbye to the end of beginning
And when I'm back in Chicago, I feel it
Another version of me, I was in it
I wave goodbye to the end of beginning
دایی‌ناصر و شرکا
31 Dec, 16:47
نمی‌دونم چطور می‌تونم منظورم رو درست بگم ولی عملاً هرچیزی که به زنان کوچک و انجمن شاعران مرده ربط داشته باشه فوق‌العاده‌ست.
دایی‌ناصر و شرکا
31 Dec, 10:18
شاید اگر برم به یک سری افراد بگم “سلام لطفا بیا با من دوست شو” شرایط به مراتب راحت‌تر بشه.
دایی‌ناصر و شرکا
30 Dec, 22:52
زندگی در 2024 طوری گذشت که باورم نمیشه زندگی من بود. خاطراتش شبیه یک فیلم به نظر می‌رسه.
دایی‌ناصر و شرکا
30 Dec, 17:31
«اسم‌های موردعلاقه‌ام از شاهنامه»
آبتین، آرزو، آزاده، افراسیاب، تهمتن، تهمینه،
رودابه، رستم، سام، سودابه، سپند، سهراب، سیاوش، شهربانو، شهرناز، طهمورث، فریدون، فرانک، فرنگیس، فرهاد، قباد، کاوه، کی‌خسرو، کی‌قباد، کی‌کاووس، کیانوش، گردآفرید، گلشهر، ماه‌آفرید، منیژه، مهراب، میلاد، نریمان.
آبتین، آرزو، آزاده، افراسیاب، تهمتن، تهمینه،
رودابه، رستم، سام، سودابه، سپند، سهراب، سیاوش، شهربانو، شهرناز، طهمورث، فریدون، فرانک، فرنگیس، فرهاد، قباد، کاوه، کی‌خسرو، کی‌قباد، کی‌کاووس، کیانوش، گردآفرید، گلشهر، ماه‌آفرید، منیژه، مهراب، میلاد، نریمان.
دایی‌ناصر و شرکا
30 Dec, 13:36
یعنی چی که بیشتر از ۲۶ هزار تا تهمینه تو ایران وجود داره؟ مگه قرار نبود فقط من باشم؟💔
دایی‌ناصر و شرکا
30 Dec, 12:06
“آخر از همه وقتی که دلت نخواسته بری، نتونستی بری، توانش رو نداشتی بری امّا به زور خودت رو از جا بلند می‌کنی و میگی باید امروز رو بری تو دنیا و یک ثانیه از اون روز رو می‌خندی؛ می‌فهمی که واقعا می‌ارزیده، اون یه خنده به کل اون نخواستن و نتونستن‌ها می‌ارزیده” و حتی نمی‌تونی تصور کنی که چقدر باهات موافقم و بهت افتخار میکنم:)
دایی‌ناصر و شرکا
01 Dec, 20:43
انقدر دلم برای ایشون تنگ شده که قشنگ هرلحظه ممکنه از شدت دلتنگی بمیرم.
دایی‌ناصر و شرکا
01 Dec, 11:54
چشمام رو باز کردم، کنارم تهمینه خوابیده با عروسک بچگیش.
من عاشق چیزهای غیرقابل پیشبینی هستم، زندگیم خیلی غیرقابل پیشبینیه.
دیروز رو با تی‌تی بودم، برای مدرسه خواهرش توت بگ دوختیم و حس میکنم "ملکه‌ی کاردستی" هستم.
باهم حرفهای عمیق بعد از ۱۲ شب زدیم، خندیدیم و از دلشکستگی‌ها گفتیم.
من عاشق چیزهای غیرقابل پیشبینی ام، به همه چیزهای یهویی بله میگم و میپرم توی دلش، انجامش میدم و دوستش دارم و تهمینه خیلی غیرقابل پیشبینیه.
من عاشق چیزهای غیرقابل پیشبینی هستم، زندگیم خیلی غیرقابل پیشبینیه.
دیروز رو با تی‌تی بودم، برای مدرسه خواهرش توت بگ دوختیم و حس میکنم "ملکه‌ی کاردستی" هستم.
باهم حرفهای عمیق بعد از ۱۲ شب زدیم، خندیدیم و از دلشکستگی‌ها گفتیم.
من عاشق چیزهای غیرقابل پیشبینی ام، به همه چیزهای یهویی بله میگم و میپرم توی دلش، انجامش میدم و دوستش دارم و تهمینه خیلی غیرقابل پیشبینیه.
دایی‌ناصر و شرکا
01 Dec, 09:31
فکر کنم تو کل دنیا فقط من و خانواده‌ام بابت کوچیک‌ترین چیزها تعارف میکنیم.
دایی‌ناصر و شرکا
01 Dec, 06:55
لطفا من رو برگردونید به زمانی که داشتم برای خریدن اسپینر لحظه شماری می‌کردم.
دایی‌ناصر و شرکا
30 Nov, 13:53
انقدر قیمت کتاب بالاست که دلم میخواد همین الان بشینم کنار خیابون، گریه کنم و خودم رو بزنم.
دایی‌ناصر و شرکا
30 Nov, 09:29
یه لحظه فکر کردم چنل موردعلاقه‌ی جدیدم رو پیدا کردم و وقتی یکم رفتم بالاتر و پیام‌های قدیمی‌تر رو دیدم با یک دنیا هیت غیرمنطقی به پسر موردعلاقه‌ام مواجه شدم؛ خلاصه که از دور جالب به نظر می‌رسیدی ولی خدانگهدار عزیزم!
دایی‌ناصر و شرکا
30 Nov, 08:19
شاید باورتون نشه ولی شما اگر روی کوفت هم نارنج بریزید خوشمزه میشه.
دایی‌ناصر و شرکا
29 Nov, 21:01
می‌دونی از چی می‌ترسم؟ از اینکه به چیزهایی که می‌خوام برسم اما دیگه دیر شده باشه! از لحظه‌ای که یادم میاد این اتفاق برام افتاده، به هرچیزی که خواستم رسیدم ولی زمانی اتفاق افتاده که دیگه ذره‌ای شور و اشتیاق براش نداشتم.
دایی‌ناصر و شرکا
29 Nov, 18:45
خواهرم داشت برای بار پنج هزارم بن‌تن می‌دید و باورم نمیشه که در کودکی عاشق کوین نبودم؟-
دایی‌ناصر و شرکا
29 Nov, 18:30
“I know how to get along with everybody but it doesn't mean I like everybody”
- Pedro Pascal
- Pedro Pascal
دایی‌ناصر و شرکا
21 Nov, 18:23
منظور این دخترهایی که وقتی بهشون لبخند می‌زنی اینجوری (😐) بهت نگاه می‌کنن چیه؟ بی‌تربیت من می‌خوام بابت چهره‌ی خوشگل و استایل نازت بهت حس بهتری بدم!!!!!
دایی‌ناصر و شرکا
21 Nov, 17:08
انقدر این سریال رو به همه معرفی کردم و عاشقش شدن که واقعا کارگردان و تهیه‌کننده‌اش باید به من پول بدن🎀
دایی‌ناصر و شرکا
21 Nov, 17:03
سلام Artful dodger برای فصل دوم تمدید شد و خدا رو بنده نیستم! تا دیدار بعد بدرود عزیزان!
دایی‌ناصر و شرکا
20 Nov, 05:51
یه آقایی تو تلویزیون کاملا جدی داره میگه که من نمی‌دونم چرا تو سریال‌های نمایش خانگی انقدر قتل خانوادگی رو توی کشور نشون میدن چون همچین چیزی اصلا وجود نداره! مرد همین که تونستی همچین چیزی رو بدون ذره‌ای خندیدن بگی یعنی تو یه مسئول واقعی هستی!
دایی‌ناصر و شرکا
10 Nov, 09:24
تی تی میشه هروقتی که تونستی بیای در مورد ژورنال کردن بگی؟اینکه روشت چطوریه و کلا چه تاثیراتی روی تو داشته
دایی‌ناصر و شرکا
10 Nov, 08:49
اتاقمون میشه یه دنیای کوچیک، یه جایی که هر گوشه‌ش یه خاطره‌ست، یه احساس. با کتابایی که ازشون زندگی یاد گرفتیم، با گیاهایی که یادمون میدن چطور ریشه بدیم و رشد کنیم، با گریه‌هامون که انگار میگن “همه‌چیز قراره بهتر شه”. اینجا، توی این چهاردیواری، ما یه بخشی از خودمون رو جا می‌ذاریم؛ یه بخشی که حتی وقتی نیستیم هم زنده می‌مونه. و شاید اتاقمونم مثل قلبمون باشه — پر از داستان‌ها، رازها و عشق‌های پنهان.
دایی‌ناصر و شرکا
08 Nov, 18:54
تا وقتی دونه دونه پینای پینترستم، ریپستای تیک‌تاکم و ریتوییتای توییترم رو ندیدی و تحلیل نکردی، ادعا نکن منو میشناسی.
دایی‌ناصر و شرکا
08 Nov, 18:47
قرض دادن کتاب برای من راحت نیست، کتاب من چیزیه که توی برگه‌هاش احساس امن بودن میکنم، بین کلماتش خودم رو پیدا میکنم و جاهایی که احساس امنیت و خودم بودن کردم رو خط میکشم و نوت میذارم، وقتی کتابی رو به شخصی قرض میدم یعنی اون آدم انقدر به من احساس امن بودن داده که بخشی از خودم و افکارم رو باهاش شریک بشم، به نوعی کنارش خود واقعیم باشم، افکارم لخت و بی لباس جلوی اون شخص مشخصه و میدونم قرار نیست به‌خاطرش قضاوت بشم.
وقتی کتابی رو از خودم جدا میکنم و به کسی میدم میدونم که قراره سالم و درست کنارم برگرده، مثل وقتی که رفت.
کتاب من از پیشم میره تا نزدیک آدمی باشه که برای من عزیزه و اون موقع من اهمیتی نمیدم که اون شخص زیر کلماتی که براش مهم باشه خط بکشه یا نه اون بین کتاب من زندگی کرده و این حس رو تنها پیش آدم هایی دارم که برای من امن هستن.
وقتی کتابی رو از خودم جدا میکنم و به کسی میدم میدونم که قراره سالم و درست کنارم برگرده، مثل وقتی که رفت.
کتاب من از پیشم میره تا نزدیک آدمی باشه که برای من عزیزه و اون موقع من اهمیتی نمیدم که اون شخص زیر کلماتی که براش مهم باشه خط بکشه یا نه اون بین کتاب من زندگی کرده و این حس رو تنها پیش آدم هایی دارم که برای من امن هستن.
دایی‌ناصر و شرکا
08 Nov, 18:11
امروز خیلی ناز و رندوم بود، با تهمینه و هانیه و مائده رفتیم پارک بانوان (طبق معمول یک روز ژورنالی دیگر) و از شدت سرما و یخ زدگی نوک بینی رفتیم خانه تهمینه_
یک باور من اینه که آدم‌ها شبیه خانه‌هاشون میشن و خونه تهمینه شبیه خودش و خانواده‌شه، چیزی که وقتی بهش نگاه میکنم دلم میخواد یک خانواده برای خودم بسازم.
یک چیزی که ارزش زندگی داشته باشه.
هانیه رو برای بار اول دیدم، استرس اول بار دیدن کسی خیلی جالبه نمیدونی قراره چه احساسی بهش داشته باشی، فقط استرس داری و این استرس، قشنگه.
تهمینه بهم هزار و یک شب و خانه‌ی درختی داد
برای هم ژورنال کردیم و هزار و دو فکت گفتیم. دنیا شیرینه ارزش زندگی داره و من باید این رو یاد بگیرم که در لحظه زندگی کنم.🍅
یک باور من اینه که آدم‌ها شبیه خانه‌هاشون میشن و خونه تهمینه شبیه خودش و خانواده‌شه، چیزی که وقتی بهش نگاه میکنم دلم میخواد یک خانواده برای خودم بسازم.
یک چیزی که ارزش زندگی داشته باشه.
هانیه رو برای بار اول دیدم، استرس اول بار دیدن کسی خیلی جالبه نمیدونی قراره چه احساسی بهش داشته باشی، فقط استرس داری و این استرس، قشنگه.
تهمینه بهم هزار و یک شب و خانه‌ی درختی داد
برای هم ژورنال کردیم و هزار و دو فکت گفتیم. دنیا شیرینه ارزش زندگی داره و من باید این رو یاد بگیرم که در لحظه زندگی کنم.🍅
دایی‌ناصر و شرکا
07 Nov, 22:41
هر سری که باهاش حرف میزدم درباره ی تئاتر جمله ی همیشگی که میگفت و میگه اینه:
یه روزی میام اجرات رو میبینم و برات دست میزنم انقدر که دستم درد بگیره.
یه روزی میام اجرات رو میبینم و برات دست میزنم انقدر که دستم درد بگیره.
دایی‌ناصر و شرکا
01 Nov, 18:59
https://podcasts.apple.com/us/podcast/%D9%BE%D8%A7%D8%AF%DA%A9%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D8%B9%D8%A8%D9%87-jabe-persian-podcast-mansour-zabetian/id1624329226?i=1000561405949
دایی‌ناصر و شرکا
01 Nov, 18:16
می‌دونستید که خواننده‌ی مراسم عقد‌کنون جهان‌پهلوان تختی، ویگن بوده و این دو نفر به اصطلاح بستی همدیگه بودن؟ :)))))))
دایی‌ناصر و شرکا
01 Nov, 16:23
وقتی دارم با یه نفر آشنا می‌شم اولین سوالی که ازش می‌پرسم اینه که پاترهده یا نه؟ بعد اگر از این سوال نتیجه‌ی خوبی نگرفتم، راجع به سلیقه موسیقی ازش می‌پرسم و در آخر اگر از این دو مورد به چیزی نرسیدم از کتاب و فیلم‌هایی که موردعلاقه‌اش هستن می‌پرسم؛ اگر باز هم به هیچی نرسیدم راستش رو بخواید فرار میکنم.
دایی‌ناصر و شرکا
01 Nov, 16:19
چندشب پیش برای جشن گرفتن تولد یکی از همکارهام تصمیم گرفتیم بریم یه کافه‌ای که تعریفش رو شنیده بودیم تا اونجا یکم جشن بگیریم و ادامه‌ی شب رو جاهای دیگه بگذرونیم؛ وقتی وارد اون کوچه شدیم من یهو برگشتم به پایبز دو سال قبل، زمانی که برای اولین بار وارد اون کوچه شدم تا برای قلم‌چی ثبت نام کنم و مدت‌ها به خاطر چک کردن نتایج آزمون‌هام با مشاوره می‌رفتم اونجا و هربار پیش خودم گفتم یعنی کِی میشه من از این بدبختی خلاص بشم و بیام این کافه‌ی رو به روی موسسه برای خودم راحت بشینم و قهوه بخورم؟ دو سال بعدش تو شرایطی که اصلا تصورش رو نمی‌کردم اونجا نشسته بودم و داشتم با افرادی که تو دور ترین تصوراتم هم نمی‌دیدم قهوه می‌خوردیم و پسر، واقعا زندگی عجیبه:)
دایی‌ناصر و شرکا
01 Nov, 15:53
ماهی دو بار میرم هرچی عکس گرفتم رو اینجا آپلود میکنم و بعد دوباره میره تا ماه بعد! 🌟
دایی‌ناصر و شرکا
29 Oct, 21:39
دفترچه خاطرات عزیزم!
فکر کنم قراره تا ابد با دیدن رنگ قرمز یاد کیمیا بیوفتم، راستش رو بخوای عجیبه🍎
فکر کنم قراره تا ابد با دیدن رنگ قرمز یاد کیمیا بیوفتم، راستش رو بخوای عجیبه🍎
دایی‌ناصر و شرکا
29 Oct, 20:49
تو بهم یاد دادی که هنر نجات‌دهنده‌ی روح و قلب آدم‌هاست، تولدت مبارک ناز‌ترین گرافیست و همکار دنیا🍪🤎
دایی‌ناصر و شرکا
29 Oct, 10:05
«هر جا احساس کردی از سختی‌های زندگی در امان نیستی به هنر پناه ببر که هنر نجات دهنده‌ی روح و قلب آدم‌هاست»
3,823
subscribers
3,081
photos
469
videos
