سروده بانو «رعنا مسعودی»
«شب میثاق»
پر کشید از بر ما ، صاحب کلّ حسنات
آنکه لعل سخنش ، رمز وفا بود و ثبات
وعدۀ امشب ما محفل عهدست و ثبوت
نفس صاحب عهدی همه عطر و نفحات
دل احباب به تنگ است در ایام صعود
حزن و اندوه عیانست به صوت و کلمات
آسمان گریه کنان عرش درآمد به سکوت
عاشقان مویه کنان در همه اقلیم و نقاط
گام از گام نیاید ز غم و ماتم و درد
گشته غمگین از این درد و بلا مالک ذات
متبرک شده درگاه خدا و جبروت
هر کجا بانگ مناجات بلند است و صلاة
غصن اعظم شده مهمان به عرش ابدی
چو مقامش به عروج است و علّو درجات
وارث عهد و وثاقیم به مولای حنون
ما به پیمان و وفاییم ، به ایام حیات
وقت بیداری ما آمده ای اهل جهان
شجر امر بهاء ، پُر ز گُل است و ثمرات
سخن عبد بهاء ، مرهم آلام جهان
عالم آسوده شود زین برکات و نعمات
آن چراغی که بشد روشن از او عالم ما
گشته خاموش و بود عهدی او راه نجات
گوش «رعنا» به تمنای مناجات و دعاست
حکم عهدی بود آهنگ دعا و نغمات
https://t.me/Tolo_E_Carmel