#کلک_قانونی
شاکی که سعی میکرد با احترامی نیمه ورزشی- نیمه نظامی؛ خود را جدی اما مطیع و رام نشان دهد؛ بالای دو متر قد داشت.
از دست فردی کلاهبردار به اتهام فروش مال غیر شاکی شده بود.
با خودم می گفتم کی بوده که جرات کرده سر این رو کلاه بذاره؟
وقت احضار متهم که رسید؛ شاکی گفت متهم در زندان کرمان و محکوم به اعدام یا حبس ابد است. فکر کردم شاید اونجا هم کلاه یکی دیگر را برداشته است؛ ولی مجازات اعدام مساله ی دیگری بود.
نیابت و انکار متهم و سند وثیقه و ... طی شد تا اینکه یک روز دیدم متهم خودش آمد توی اتاق من!!!
گفتم مگه محکوم به اعدام نبودی؟
گفت بیماری لاعلاجی گرفتم و مجازات تبدیل شد و الان در خدمت شما هستم.
اتهامش حمل و نگهداری مواد مخدر که چه عرض کنم؛ ترانزیت مواد بود. حجم موادی که از او گرفتند چنان زیاد بود که کمترین مجازاتش اعدام بود.
بیماری لاعلاج؛ علاجش شده بود و از زندان رهایی پیدا کرده بود.
&&&&&&&&&&
داستان فروش مال غیر را اینطوری تعریف کرد؛ من راننده ی کامیون بودم. بعد از مدتی شاکی سراغم آمد و گفت هر بار که میایی؛ جنس های ما رو هم بیار و پول خوبی به شما میدهم.
برای اینکه ضمانتی بابت موادی که تحویل من می شد داشته باشد؛ مبایعه نامه ای از من گرفت که بعدها با شکایت بتواند پول موادش را با زندان انداختن من بگیرد.
نه زمینی در کار بود و نه پولی؛ من که گیر افتادم الان پول موادش را از من میخواهد.
&&&&&&&&&&
حرف هایش منطقی به نظر میرسید؛ ولی هیچ دلیلی برایش نداشت.
بعدا که فهمیدم شاکی بادیگارد خصوصی و وابسته به جاهای خاصی است؛ صحت اظهارات متهم بیشتر برایم مشخص شد.
چاره ای نبود و با دلایل موجود باید متهم را محکوم میکردم؛ ولی می دانستم نه پولی دارد که به شاکی بدهد و نه جانی برای ماندن در زندان.
موفق باشید
https://t.me/tajrobiatghazayi