تحلیل اجتماعی @tahlyleejtemaaey Channel on Telegram

تحلیل اجتماعی

@tahlyleejtemaaey


http://telegram.me/tahlyleejtemaaey

تحلیل اجتماعی (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرامی "تحلیل اجتماعی"! این کانال منحصر به فرد برای تحلیل و بررسی موضوعات اجتماعی مختلف است. اگر به دنبال فهم عمیق‌تر از رویدادها و پدیده‌های اجتماعی هستید، این کانال مناسب شماست. از مقالات تحلیلی و تفسیری تا داده‌های آماری و گزارش‌های پژوهشی، همه چیز را در اینجا خواهید یافت. nnپس از عضویت در این کانال، شما به روزترین اخبار و تحلیل‌های تازه در زمینه‌های مختلف اجتماعی دنبال خواهید کرد. با تحلیل‌های کارشناسان و تجزیه و تحلیل‌های دقیق و عمیق، می‌توانید بیشتر درک کنید که چرا رویدادهای اجتماعی به شکلی خاص رخ می‌دهند. بیایید با هم به تفکر و بررسی عمیق‌تر پرداخته و دیدگاه‌های جدیدی پیدا کنیم. nnاز آخرین گزارش‌های تحلیلی تا تحلیل‌های تفسیری، "تحلیل اجتماعی" یک منبع برتر برای همه علاقه‌مندان به مطالب اجتماعی است. عضو شوید و با ما همراه باشید تا با هم به بررسی عمیق‌تر جوامع و اجتماعات بپردازیم. منتظر حضور گرم شما در این کانال هستیم!

تحلیل اجتماعی

13 Jan, 21:34


The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 11 months. If it remains inactive in the next 7 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.

تحلیل اجتماعی

24 Jan, 05:47


🟦🟩🟨 ایران بر لبه تیغ

به افتخار محمد فاضلی


✍️ محسن رنانی

🟦 پدربزرگم می‌گفت در روستایی نزدیک زادگاهش، مردی حکیم بود که با طبابت، اخلاق نکو و زبان بی‌پروایش در دل اهالی جایی باز کرده بود. کدخدای روستا از قدیم با او مشکل داشت و رفتار نیکو و احترام مردم به او را خوش نمی‌داشت؛ گویی گمان می‌کرد هرچه مردم به حکیم احترام بگذارند از قدرت او کم می‌شود. کدخدا دلش‌ می‌خواست محبوبیت و احترام فقط مختص خودش باشد؛ مردم، فقط از او بترسند و فقط به او امید داشته‌ باشند.

🟩 روزی حکیم در کوچه، متوجه سرفه های خشک کدخدا شد؛ به او گفت کدخدا نوکرت را بفرست تا برای سینه‌ات دوا بدهم؛ کدخدا با خشم به او نگریست و رد شد.
فردا حکیم همسر کدخدا را دید و به او گفت بهتر است هرچه زودتر سرفه‌های کدخدا را درمان کنید. همسر کدخدا با بی‌محلی، هیچ‌ نگفت، راهش را کج کرد و رفت. روزی دیگر حکیم، نوکر کدخدا را دید، او را صدا زد، به طبابت‌خانه برد و بسته‌‌ای دارو به او داد و گفت: این‌ها را بده کدخدا بخورد و اگر تا یک هفته دیگر سرفه‌هایش خوب نشد به من خبر بده.

ساعتی بعد پسر کوچک کدخدا آمد و با تندی به حکیم گفت که دیگر حق ندارد بگوید کدخدا بیمار است و باید درمان شود. چند هفته گذشت و باز روزی حکیم در گذرِ محله متوجه شد که کدخدا همان سرفه‌ها را دارد. به برادر کدخدا که در گذر، مغازه داشت گفت برادرت را بیاور تا من معاینه کنم و دارو بدهم، اگر با داروی من خوب نشود، احتمالا مشکل جدی است و باید او را برای درمان به شهر ببرید. عصر که شد پسر بزرگ کدخدا به طبابت‌خانه حکیم رفت و با لگد میز حکیم را وارونه کرد و با فریاد گفت یک‌بار دیگر بگویی پدر من بیمار است، جایت در این روستا نخواهد بود.

🟦 در ماههای بعد سرفه‌های کدخدا شدیدتر ادامه یافت و حکیم هر آدم موثری را در روستا می‌دید، می‌گفت از من نشنیده بگیرید، اما بروید این کدخدا را برای درمان به شهر ببرید؛ این سرفه‌ها نشانه خوبی نیست. ولی کسی جرأت نمی‌کرد مساله را به طور جدی دنبال کند. تا این که چند ماه بعد، شبی از شب‌های سرد و برفی زمستان، کدخدا به سرفه‌ افتاد و ساعت‌به‌ساعت سرفه‌هایش شدیدتر شد و بعد در اواخر شب بود که خون بالا آورد و به حالت نزاری در بستر افتاد. فردا پسرانش تصمیم گرفتند او را برای درمان به شهر ببرند، اما برف و بوران تمام راهها را بسته بود. یکی دو روز بعد، با هر سختی بود او را به شهر بردند اما پزشکان گفتند دیر شده است، کاری نمی‌شود کرد. کدخدا چند روزی در بیمارستان بستری بود تا درگذشت.

🟩 پسران کدخدا پیش از آن که جنازه پدر را برای خاکسپاری به روستا ببرند، اول به خانه حکیم رفتند و او را به باد کتک گرفتند؛ آنقدر زدند که حکیم دیگر نای راه رفتن نداشت؛ سپس تمام لوازم او را به کوچه ریختند و او را از روستا بیرون کردند و تهدید کردند که اگر دیگر به روستا بازگردد خونش را خواهند ریخت. حکیم همچنان که لنگان از روستا دور می‌شد، زیر لب زمزمه می‌کرد:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافری است رنجیدن.

🟨 و چنین شد که تا سالهای سال دیگر هیچ حکیمی جرأت نکرد برای طبابت به آن روستا برود و روزگار درازی بیماری دمار از روزگار آن روستا برآورد.

🟥 خبر کوتاه بود: دکتر محمد فاضلی،‌ از دانشگاه اخراج شد. وقتی خبر را خواندم یاد داستان پدربزرگم افتادم. فاضلی جرمش آن بود که اسرار هویدا می‌کرد. او خودش را در محدوده تنگ دانشگاه اسیر نکرد؛ فکر و قلم و جوانی و نیرویش را به هر سویی که تخصص‌اش اجازه می‌داد کشید تا به سهم خود برای بهبود حال ایران تلاش کند. کتاب «ایران بر لبه تیغ» آخرین اثر دکتر محمد فاضلی و حاصل تأملات او درباره ایران است. شاید این کتاب هم یکی از سندهای جرم او برای اخراجش بوده باشد. دعوت می‌کنم همگی این کتاب را بخوانیم و به دیگران توصیه کنیم که بخوانند تا با یکی از جرائم محمد فاضلی، جامعه‌شناس دانشمند و دغدغه‌مند آشنا شویم. او در این کتاب تلاش ارزشمندی کرده است برای شناسایی دردهای ایران و ارایه‌ نسخه‌هایی برای درمان آن. همه‌مان باید دردهای ایران را دقیق‌تر بشناسیم و راه درمان آن را بدانیم تا دیگر فریب‌مان ندهند. توصیه می‌کنم این کتاب را بخوانید و نوروز امسال نیز آن را به دیگران هدیه دهید.

۳ بهمن ۱۴۰۰
(برگ فته از کانال نویسنده)
#تحلیل_اجتماعی👇👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22552

تحلیل اجتماعی

24 Jan, 05:05


🟦🟨🟥 غرور بر باد رفته ما ایرانیان

✍️ محسن ماندگاری

🟦 حالا که آقای رئیسی از سفر مسکو بازگشته، راحت تر می توان این چند نکته را نوشت:
1. روسیه حاضر به دعوت از آقای رئیسی برای "سفر رسمی" به مسکو نبوده و صرفا ایشان را برای "سفر کاری" دعوت کرده است. در عرف دیپلماتیک، دیدارهای خارجی رهبران کشورها به ترتیب اهمیت، دیدار دولتی (state visit)، دیدار رسمی (official visit)، دیدار رسمی کاری (official working visit) دیدار کاری (work visit) است.
آنطور که سفیر ایران در روسیه گفته سفر آقای رئیسی "سفر کاری" بوده.
خب در سفر کاری که پروتکل های تشریفاتی کاهش می یابد خبری از مراسم استقبال رسمی نیست، نه در ورود به کرملین و نه خروج. پس انتظار اینکه پوتین تا پله های کاخ پایین بیاید و به رسم استقبال از دیگر همتایان خارجی خود از میهمانش استقبال کند انتظار بجایی نیست چون مسکو قبلا به سفیر ما اعلام کرده که حداکثر در حد «سفر کاری» میزبان آقای رئیسی خواهد بود. اما آقای پوتین حاضر نشده حتی یک عکس یادگاری هم بگیرد، چیزی که در سفرهای کاری و حتی غیررسمی هم متداول است. حتی از خبرنگاران هم برای پوشش دیدار دعوت نکرده اند. تصاویر دیدار دو رئیس جمهور هم فقط دو قطعه عکس از میز کنفرانسی است که دو طرف با فاصله از هم نشسته اند و یک ویدئوی بخشی از مذاکرات که در سایت کرملین منتشر شده. پس از پایان دیدار بیانیه مشترکی صادر نشده و روسای جمهور دو کشور کنفرانس مطبوعاتی هم نداشته اند که البته در دیدارهای کاری، الزامی در برگزاری آن نیست. بدتر آنکه از فرودگاه تا اتاق ملاقات هم هیچ کجا اثری از پرچم ج.ا.ا ایران دیده نمی شود.

2. متاسفانه تحمیل پروتکل های تشریفاتی طرف روسی به جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر تازگی ندارد. قبلا نیز پوتین در سفر به تهران برای شرکت در اجلاس سران گازی، پروتکل های خودش را به ایران تحمیل کرده و تابع برنامه های تنظیم شده میزبان نبود!

3. فیلم کوتاه دیدار رئیسی و‌ پوتین نشان می دهد رفتار پوتین اگرچه بجز آدامس جویدنش، چندان خارج از عرف دیپلماتیک نیست اما از موضع بالا با آقای رئیسی گفتگو می کند. گویی آقای رئیسی به مسکو فراخوانده شده تا پوتین نکاتی را به ایشان تذکر دهد.

4. آنطور که از اخبار رسمی دفاتر دو رئیس جمهور مشخص است، این سفر هیچ دستاورد مشخصی نداشته و هیچ توافقنامه و قراردادی هم امضا نشده. بیانیه مشترکی هم منتشر نشده. وزیران اقتصاد، نفت و خارجه هم که به مسکو رفته اند صرفا گفتگوهایی کرده اند و توافق های شفاهی. همین.

5. اگر "عزت" یکی از سه رکن سیاست خارجی ایران است، مقامات وزارت خارجه باید توضیح دهند چرا حاضر به انجام این سفر شده اند در حالی که طرف روس اعلام کرده بوده از آقای رئیسی برای سفر رسمی دعوت نمی کند و ایشان صرفا برای یک سفر کاری می تواند به مسکو برود. بگذریم از اینکه از نگاه برخی دیپلمات‌ها در مسکو، هدف پوتین از ملاقات با آقای رئیسی چیز دیگری بوده که اگر صحت داشته باشد، بیان آن در این مطلب، بجز لطمه به غرور ملی ایرانیان ثمر دیگری ندارد.

(برگرفته از صفحهٔ شخصی نویسنده)
#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22551

تحلیل اجتماعی

23 Jan, 20:25


🟨🟩🟦 بخش پایان مصاحبهٔ محمود دولت آبادی

🟨 -ما در آثار کلاسیک و کهن فارسی چه چیزهایی می‌توانیم بگیریم برای توشه راه‌مان در زندگی، در خلق آثار خلاقه یا چراغ راهی برای آزادی و دموکراسی؟

🟩 اما اینکه می‌پرسید زبان و ادب قدیم ما چه کمکی به دموکراسی در این زمانه می‌تواند بکند، مشخصا در این باب فکری به ذهنم نمی‌رسد اِلا اینکه در تاریخ و ادب پارسی آنچه می‌توانیم فهم کنیم همانا مناسباتِ عمیقِ پیش از دوران جدید است که برای رفتن به‌سوی آنچه دموکراسی می‌نامید، فهمِ عمیقِ ضدِ آن در فرهنگ ایرانی کاملا ضروری است، زیرا تا ندانیم چرا در بافتِ اجزایِ زندگیِ ما آن فرهنگ کهن رخنه کرده و نهادی شده است، راهی برای تغییر آن هم نمی‌توان جست. پس پیشنهاد می‌کنم اصل را بر شناخت بگذاریم و تداوم منطقی ارزش‌هایی که هر ملتی خواه‌ناخواه متکی به آن ارزش‌هاست، و یکی از همین ارزش‌های بارز در اقلیم ما این زبان است و ادبیات و معانی نهفته در آن، که نظرگاه رسمی چنین بی‌مقدار و همچند نادانی خودش با آن برخورد کرده و همچنان به برخوردهای جاهلانه و ستیزه‌جویانه خودش با آن ادامه می‌دهد. مثالِ روشن برخورد سخیفی که شد با هنرمند شاعر و فیلمسازی به نامِ بکتاش آبتین! آیا به‌راستی چنان انسانی ممکن بود از بیمارستان بگریزد که پابند به پاهای او زده شده بود بسته به میله تخت بیمارستان؟ مگر یاغی دستگیر کرده بودند؟!!! به این ترتیب اجازه بدهید به‌جای لفظ‌های آزادی و دموکراسی که فرصتِ فهمِ آن به ما داده نشده، بگویم قانون، بله قانون آقا! قانون و رعایت قانون و موازین حقوق آدمیزاده در نسبت‌های قانونی. شخصا هنوز از آرمان‌های آن کتاب «یک کلمه» که حدود یکصدوبیست سال پیش نوشته شد و جانِ نویسنده‌اش را گرفت جلوتر نیامده‌ام مگر یک گام، و آن هم مطالبه اجرایی‌شدن قانون؛ حتی بدترین قانون. پس درکِ من از دموکراسی هم جز داشتنِ حقوقِ مساویِ آحاد جامعه در برابر قانون چیز دیگری نیست. شنیده‌ام بعد از فاجعه مرگ معصومانه بکتاش آبتین بخشنامه‌ای نوشته و ابلاغ شده به کارکنان مربوطه، انتظار این است که آن بخشنامه به مجلس برده شود و به تصویب مجلس برسد، چون بخشنامه ضامن مسؤلیت در مقابل امر واقع نمی‌شود و در حد یک اخطار به خطای چه‌وچه حل‌وفصل می‌شود، اما قانون طرفین دعوی را متعهد به رعایت موازین می‌داند و خلاف از قانون جرم محسوب می‌شود و تاوان و مابه‌ازا دارد.

🟦 -میلان کوندرا در رمان «کتاب خنده و فراموشی» می‌نویسد: «ملت‌ها این‌گونه نابود می‌شوند که نخست حافظه‌شان را از آنها می‌دزدند، کتاب‌هایشان را می‌سوزانند، دانش‌شان را نابود می‌کنند، و تاریخ‌شان را هم. و بعد کس دیگری می‌آید و کتاب‌های دیگری می‌نویسد، و دانش و آموزش دیگری به آنها می‌دهد، و تاریخ دیگری را جعل می‌کند.» ما همین «هشدار» را در داستان‌های حسنک وزیر و «عجوزک و عیاران» هم می‌بینیم؛ هشداری که پیش از این در رمانِ حماسی «کلیدر» داده بودید. نسبت به آینده ایران احساس خطر می‌کنید که مدام در نوشته‌هایتان به دستگاه قدرت هشدار می‌دهید؟

🟥 میلان کوندرا درنظر من یکی از بافهم‌ترین شخصیت‌هایی است که در نقد ادبی- اجتماعی می‌شناسم و نقطه‌نظرهای ایشان بسیار جالب بوده برای من همیشه، صرف‌نظر از اینکه سلیقه او را در رمان‌نویسی می‌پسندم یا نه. اما مقالات او همیشه برای من آموزنده و روشنگر بوده و مثلا کتاب «رمان چیست» او را بارها خوانده‌ام. درمورد دزدیده‌شدن تاریخِ ملت‌ها هم درست می‌گوید، چون برای او چنان تجربه‌ای پیشِ چشمش رخ داد متفاوت با ما که دزدیده‌شدن تاریخمان را به‌کرات در کتاب‌ها خوانده‌ایم. بنا بر این نقل‌قولی که از ایشان آوردید بسیار درست و بجاست و برای من همیشه دلنشین بوده، چون شخصا تمامِ عمرم صرفِ همین معنا شده است که از جوانی متوجه آن بوده‌ام و هنگامی که از آمیختگیِ انتقادیِ گذشته با زمان اکنون یاد می‌کنم ناظر به همین معناست، و این گرایش و باورمندی به حسنک، عجوزک و کلیدر ختم نمی‌شود؛ بلکه این گرایش به حفظ و پیوستاری و تداوم در همه آثاری که بجا گذاشته‌ام هست در معنای تداومِ زندگی و فرهنگ عمومی ما مردم که امیدوارم ضرورتا ادامه یابد، چون ملتی که از خودش تهی شود دیگر ارجی نخواهد داشت و بیش از آنکه تا اکنون لِه شده‌ایم لِه خواهیم شد. نگرانی‌ای که اشاره کردید نسبت به آینده مملکت از جانبِ من تازه نیست و بارها بیان شده، بله نگرانم و اصرارم بر ضرورتِ تداوم و توجه به خود در معنای عامِ آن به همین نگرانی مربوط می‌شود. بله من همیشه نگرانم، درست مثل دارنده یک دُرِ گرانبها که حراست از آن همیشه آمیخته با نگرانی است، و در نظر من، کشور ما «ایران» چنان دُری است که من قدر آن را به نسبت فهم خودم دریافته‌ام! اما شما آیا کتاب «مروارید» اثر جان اشتین‌بک را خوانده‌اید؟!
(منبع؛سازندگی شماره ۱۰۸۳،۲ بهمن ۱)

#زلف_سخن(#ادبیات_فرهنگ)👇
https://t.me/zolfesokhan2

تحلیل اجتماعی

23 Jan, 17:41


🟦🟨🟥 فیلمی از نحوهٔ دیدار پوتین و رئیسی؛ دیدار عجیب با میز عجیب و با پروتکل عجیب!

https://t.me/tahlyleejtemaaey/22549

تحلیل اجتماعی

23 Jan, 13:04


گلستون خونه فقط بوی مادرو کم داشت...
قطعه ای از فیلم مادر
شاهکار بی تکرار زنده یاد
#علی_حاتمی
به یاد همه مادرانی که جاشون خالیه...

روز مادر مبارک🌹❤️

🎼
@tarabesstaan🎼
به
#طربستان بپیوندید👆🏻🌻

تحلیل اجتماعی

23 Jan, 04:30


🟨🟦🟩 مَردنگی مِسی

✍️ دکتر محمد طبيبيان

🟦چه چیزی مرا بیاد این مطلب انداخت؟برخی پیشنهاد های سیاست های اقتصادی اجتماعی که این روز ها از متفکرین رسمی ساطع می گردد.
اما ابتدا توضیح در مورد مردنگی. بسیاری از نسل جدید نمی دانند مردنگی چیست. آن ها هم که می دانند در قفسه های دکور و عتیقه مسن تر های فامیل دیده اند. تصور کنید یک لوله شیشه ای به طول مثلاً چهل سانتیمتر و قطر بیست سانتیمتر و با بر آمدگی وقطر بیشتر در میان قد. قبل از ظهور چراغ نفتی مردم متمول از شمع های موسوم به کافوری بلند قد، معمولاً وارداتی از روسیه یا اروپا، برای روشنایی در شب استفاده می کردند. برای جلو گیری از خاموش شدن شمع به دلیل باد و جریان هوا یک مردنگی شیشه ای روی آن قرار می دادند و شمعدان در وسط مردنگی ایمن از جریان باد بود.

🟩 مرحوم سلطان مغفور ناصرالدین شاه پیوسته برای تفرج به ییلاق های مختلف سفر می کرد و مطبخ و خوابگاه و خیمه و خرگاه و سایر اسباب با استر و شتر حمل می شد. در این سفر ها به ناچار تعدادی از مردنگی های شیشه ای گرانقیمت می شکست. یک دانشمند مقرب الدربار به فکر چاره افتاد که فن آوری ابتکاری و بومی به کار برد و مردنگی نشکن بسازد. تعدادی مردنگی مسی سفارش داد ساخته شدند. اما وقتی در حضور سلطان مرحله امتحان فرا رسید و مردنگی مسی را روی شمعدان قرار دادند، تازه معلوم شد که نور از مس عبور نمی کند و اطاق کماکان تاریک می ماند.

🟨 تصور نکنید که روزگار تغییر چندانی کرده از ابتکارات نبوغ آمیزی که کار نمی کند اینجانب به اقتصادی ها اکتفا می کنم. نمونه زیاد است و خودتان در نشریات می بینید مثل ایجاد شغل یک میلیون تومانی، ایجاد عدالت بانکی، تقویت اقتصاد با تحریم، رسیدن به سومین قدرت جهان با بچه دار شدن و چیز مبهمی به اسم فرهنگ سازی، تولید اتومبیل که بخش های حیاتی آن کار نمی کند، نگاه به شرق برای مقابله با غرب، افزایش زاد ولد با سهمیه اتومبیل و وام بانکی، ایجاد فراوانی از طریق قیمت گذاری… و برای یافتن موارد متعدد مردنگی مسی بعضاً اخبار را با کمی دقت پیگیری کنید.

🟦 اما نکته جالب این است که نه سازنده آن مردنگی مسی و نه این ها از شکست و ضایعه سازی هیچ ابراز شرم و پشیمانی و تاسفی هم ندارند و موضوع هم به سادگی فراموش می شود تا اقدام بعدی.
#تحلیل_اجتماعی👇👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22547

تحلیل اجتماعی

23 Jan, 01:45


🟥🟦🟨 زوال سیاست

به دوره زوال حیات سیاسی جامعه ایران رسیده‌ایم.

✍️دکتر جواد کاشی

🟨 آرمان‌های انقلابی در لحظه خود انقلاب، آن‌چنان با زندگی مردم درمی‌آمیزند که گویا بدون آن‌ها هیچ‌کس آینده‌ای برای خود متصور نیست. اما با گذشت زمان و فاصله‌گرفتن از لحظه پرمخاطره انقلاب، عده‌ای به‌نحوی در مقام دفاع از آرمان‌های انقلاب قرار می‌گیرند که دیگر نمی‌توانند با واقعیت سیال زندگی مردم بیامیزند و به‌تدریج از آن فاصله می‌گیرند. این فاصله، آرمان‌های انقلاب را از سرزندگی و حرارت تهی می‌کند. ازبین‌رفتن این سرزندگی، جامعه را از حیات سیاسی و اراده و امید به آینده بازمی‌دارد و جامعه را دچار نوعی فرومایگی و سرسپردگی به امر روزمره می‌کند. در این موقعیت، گویی هم گروه اول آرمان‌هایش را بربادرفته می‌بیند و هم گروه دوم عزمش را برای کار و تلاش و حل مشکلات اساسی از دست می‌دهد.

🟩‌ دکتر کاشی در این گفتگو، زوال حیات سیاسی جامعه ایران را موجب تهی‌شدن آرمان‌های انقلاب و بی‌پشتوانه‌شدن دولت و ناتوانی آن برای تصمیمات بنیادین و حل مشکلات کشور می‌داند.
منبع
https://simafekr.com/video/26818/

#تحليل_اجتماعي👇👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22545

تحلیل اجتماعی

22 Jan, 17:02


🟨🟦🟩‌خلاف پروتکل

✍️ رضا اصلاحی
منشی رییس دولت اصلاحات

🟦 شخصاً به اخبار و شایعات مجازی ضد انقلاب و انقلابی طی این چند روز کاری ندارم. اما مسئولین مراسم و تشریفات ریاست جمهوری می گویند؛ کاری که روسیه انجام داد بر اساس پروتکل تشریفات روسیه بود و میان رئیس جمهور ما و روسای جمهور سایر کشورها تفاوتی قائل نشده اند. ما هم قبول کردیم و بس...!
اما به یاد خاطراتم از سفر های جناب خاتمی و مواجهه رسمی و مشتاقانه روسا و مسئولین ارشد کشورهای خارجی، با ایشان افتادم.
صدر اعظم آلمان، حافظ اسد، امیر قطر، نیویورک، یاسر عرفات، پاپ، نلسون ماندلا، رییس جمهور فرانسه و ایتالیا و...!

🟥‌اما عجیب ترینش، سفرمان به عربستان در سال 78 بود.
حدود ساعت 11 به وقت عربستان وارد جده شدیم. از پنجره هواپیما به بیرون نگاه کردم. پلکان به درب هواپیما چسبید و موتورها آرام گرفتند. در حاشیه باند سریعاً فرش قرمز پهن شد و نیروهای گارد ملکی سعودی به صف شدند.
امیر عبدالله ( ولیعهد عربستان ) به همراه یکی از افسران سعودی، فردی را با ویلچر به سمت پلکان می آوردند.
کمی دقت کردم، دیدم ملک فهد است...!
بلند شدم و به رییس جمهور و بقیه که در حال آماده شدن بودند اطلاع دادم؛ ملک فهد آمده اند پای هواپیما...!
خاتمی خودش را به سرعت به پنجره نزدیک کرد و با تعجب و ناراحتی از مسئول تشریفات پرسید؛ ملک فهد؟! چرا اینجا؟! مگر نگفته بودید حالشان مساعد نیست؟! و ...
درب جلو هواپیما باز شد و مرحوم فهد با اشاره دست دستور داد تا ویلچر را به پلکان بچسبانند
@tahlyleejtemaaey
به محض اینکه خاتمی پایش را روی پله اول گذاشت، خلاف پروتکلهای رسمی، موزیک رسمی ملی ایران فضا را پر کرد. خاتمی نرده کنار پلکان را گرفت و با عجله پایین رفت و خودش را به فهد رساند.
لبخندی عجیب بر لبان فهد نقش بست و دستانش را باز کرد و خاتمی را بغل گرفت و صورتش را برخلاف پروتکلهای رسمی، چند بار بوسه زد.
خاتمی خیلی هیجان زده شده بود و چند دفعه گفت؛ چرا شما با این حالتان تشریف آوردید فرودگاه...؟
به سرعت از پلکان پایین آمدم و خودم را کنارشان رساندم. فهد دست راست خاتمی را محکم گرفته بود و دست چپش را به دست امیر عبدالله داد و گفت؛ آرزویم این بود که اولین فردی در عربستان باشم که از شما استقبال می کنم، تو فرزند منی و امید آینده اسلام و ...!
نگاههای نجیبانه پادشاه عربستان، حس عجیبی داشت. من که فاصله کمی با آنها داشتم. شعار *تبت یدا ابی لهب، بریده باد دست فهد* از ذهنم گذشت. به یاد سال 65 افتادم که از دیوار سفارت عربستان بالا می رفتم و این شعار را با هیجان می دادم...!
شرمنده شدم و افسوس خوردم، از اینکه توطئه های متعدد بین المللی سالها بین دو کشور این همه فاصله انداخته بودند.
به یکباره یخ ها آب شده بود.
شعارهای قدیمی و حرفهای ملک فهد را با خودم مرور کردم؛
فرزند من ، امید آینده اسلام...
#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22544

تحلیل اجتماعی

22 Jan, 16:27


🟨🟦🟩 روان‌پزشکی و روان‌طنزی

✍️ دكتر فربد فدائی

🟦 آن‎چه در این جا مورد بحث است، طنز به‎عنوان یك سازوكار دفاعی روانی است كه در آن واقعیتی چنان ناخوشایند كه به‌صورت مستقیم قابل بیان نیست، به شكلی ارائه می‌شود كه تبسمی هم بر لب مخاطب ظاهر گردد یا حتی باعث خنده شود.

🟨 برای نمونه به تقابل فقر و ثروت در طنز زیر توجه كنید:
«جوانی از اوناسیس میلیاردر معروف یونانی پرسید: برای رسیدن به رفاه و خوشبختی چه باید كنم؟ اوناسیس پاسخ داد: باید بیست سال مانند خر كار كنی و مثل سگ زندگی كنی! جوان پرسید: پس از آن میلیاردر می‌شوم؟ اوناسیس پاسخ داد: نه، اما به همان زندگی سگی عادت می‌كنی و احساس خوشبختی خواهی كرد!»

🟨 كانت و شوپنهاور نظریة ناهم‌خوانی را در مورد طنز بیان كرده‌اند. مصداق آن طنز زیر از نویسندة نكته‌سنج ایرلندی، «جرج برنارد شاو» است:
«بانوی زیبارویی در مجلسی به برنارد شاو می‌گوید: آقای شاو! اگر ما با یكدیگر ازدواج می‏كردیم و فرزند ما زیبایی را از من و هوش را از شما به ارث می‌برد، چه عالی می‌شد! برنارد شاو پاسخ می‌دهد: اما فكر كنید اگر هوش را از شما و زیبایی را از من به ارث می‌برد چه فاجعه‌ای می‌شد!»

🟦 خوب است در این‎جا اشاره شود كه اصولا جمع ضدین باعث خنده می‌شود،‌ خواه در طنز و خواه در شوخی. برای نمونه پسر كوچكی كه لباس‌های پدر را به تن و كفش او را به پا كرده یا فرد بزرگسالی كه لباس‎هایی خیلی كوچك‎تر از اندازة خود به تن كرده است سبب خندة بینندگان می‌شود، از جمله به كت كوچك، شلوار گشاد و كفش‌های بزرگ‎تر از اندازة چارلز چاپلین می‌توان اشاره كرد.

🟥 شوخی، فكاهه، هجو و واژه‌های مترادف آن‎ها از سازوكار دفاعی روانی دیگری به نام جابه‎جایی حكایت می‌كند، به این نحو كه خشم یا تمایل جنسی فرد كه در صورت ابراز مستقیم مورد تنبیه قرار می‌گیرد، جابه‎جایی شده و به‌صورت نیابتی توسط شوخی و بذله ارضا می‌شود. لطیفه‌هایی كه در مورد اشتباهات افراد مشهور ساخته می‌شود از این قبیل است. چه طنز و چه شوخی، احساس رهایی و آرامش پدید می‌آورند و در نتیجه كاربردهای روان‎شناختی فردی و اجتماعی دارند.

🟨 در حكومت‌های تمامیت‌خواه و دیكتاتوری، طنز و شوخی رواج دارد و مردم با استفاده از آن تا حدودی احساس آرامش می‌كنند. در حكومت كمونیستی اتحاد شوروی كه مردم از ابراز عقیده محروم بودند این طنز ساخته شد:
«مردی در میدان سرخ مسكو تظاهرات یك‎نفره‌ای به راه انداخته بود و فریاد می‌كشید: خروشچف (كه در آن زمان رئیس حزب كمونیست اتحاد شوروی بود) احمق است! مأموران پلیس او را دستگیر كردند. این مرد محاكمه و به سه سال و سه روز زندان محكوم شد. سه روز به علت تظاهرات بدون مجوز و سه سال به علت افشای اسرار محرمانه مملكتی!»

🟦 طبق «نظریه تعارض گریك و منون»، فرد زمانی می‌خندد كه همزمان عواطف متضادی را حس كند. برای نمونه در داستان لباس‌های امپراتور از كریستیان اندرسن، زمانی كه امپراتور با لباس خیالی و در واقع برهنه جلوی جمع ظاهر می‌شود، مردم همزمان احساس ترس و احساس رضایت و تلافی می‌كنند كه برآورد آن به صورت خنده ظاهر می‌شود.

🟨 فروید ساز وكارهای مورداستفاده در شوخی‌ها و طنز را ادغام و جابه‎جایی می‌داند. یك نمونه از این وضعیت:
«در زمان جنگ جهانی دوم، رئیس‌جمهور آمریكا در خانة شمارة 10 داونینگ استریت به ملاقات چرچیل نخست‌وزیر انگلستان می‌رود. چرچیل كه در حمام بود چون خبر آمدن رئیس‌جمهور را شنید برهنه نزد او رفت و در برابر تعجب او گفت: ما انگلیسی‌ها چیزی را از دوستان آمریكایی خود پنهان نمی‌كنیم!»

🟥 طنز در ادبیات ایران از دیرباز سابقه داشته است. شاعرانی چون سعدی، مولوی و حافظ در لابه‎لای نثر و نظم و اشعار فاخر خود از طنز نیز بهره جسته‌اند. سعدی به گفتة خویش، «داروی تلخ نصیحت را به شهد ظرافت به هم آمیخته» و از جمله گفته است:
«پادشاهی حكیمی را گفت: از عبادت‌ها كدام فاضل‌تر است؟ گفت: تو را خواب نیمروز تا در آن مردم دمی بیاسایند!»حافظ می‌فرماید:
« ناصح به طعنه گفت كه رو ترك عشق كنمحتاج جنگ نیست برادر، نمی‌كنم!»عمدة شهرت عبید زاكانی به مناسبت آثار منظوم و منثور طنز اوست. برخی شاعران هم چون سوزنی سمرقندی به هجو و هزل معروف هستند.

🟨 بین دو نیم‎كره مغزی از نظر ادراك طنز تفاوت وجود دارد. نیم‎كره راست محتوای طنز را درمی‌ِیابد و نیم‎كره چپ با شكل و ساختار طنز سر و كار دارد. به‎طور كلی نیم‎كره راست، محل دریافت و صدور عواطف و هیجانات است. نوآوری و تخیل از آن برمی‌خیزد. نیم‎كره چپ با منطق، زمان و زبان سر و كار دارد.

🟩 طنز و شوخی سبب ترشح هورمون اندورفین می‌شود كه سبب احساس رضایت می‌گردد. همچنین از ترشح هورمون‎های موجد اضطراب كاسته و قدرت سامانه ایمنی بدن را در برابر بیماری‌ها می‌افزاید.

تلخیص از #تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey

متن کامل
http://www.bookcity.org/detail/29133/root/poetry

تحلیل اجتماعی

22 Jan, 13:03


🟦🟨🟩 خلاصه پیش بینی بارش امسال

اسفندمذگانی که می‌آید!

✍️ ناصر كرمی

🟦 تا اینجا بارش امسال طبق پیش بینی‌ها بوده: پاییز خشک و آذر و دی پر باران. پیش بینی این است که در بهمن بارشها فروکش می‌کند. اما احتمالا اسفند با حجم قابل توجه بارش روبرو باشیم. بارش‌هایی که دست کم تا نیمه اول فروردین تداوم داشته باشد. به این شکل مجموع بارش امسال نرمال خواهد بود که خبر خوبی است برای آبخوانها و زیستبوم‌هایی که از خشکسالی پارسال رنجورتر شده بودند.

🟩 پانوشت 1
بارش نرمال به معنای رفع اثرات خشکسالی انباشته نیست. کفاف کی کند این باده ها به مستی ما! اغلب آبخوانها همچنان تراز منفی خواهند داشت.

🟦 پانوشت 2
ایران کشور وسیعی است با تنوع اقلیمی و مجموع بارش نرمال به معنای سال آبی خوب برای همه چشم‌اندازها نیست. در نیمه‌های جنوبی و شرقی کشور کماکان مناطقی دچار خشکسالی خواهند بود.

🟥 پانوشت3
وقوع سیل در اسفند و اوایل فروردین قابل پیش‌بینی است.

🟨 پانوشت 4
انتظار برگ و بار سبز در طبیعت ایران در تابستان پیش رو نداشته باشیم. بارش نرمال نمی‌تواند کمک کند به کاهش اثرات #خشکیدگی چون عمده بارش پشت سدها اسیر می‌شود برای رفع عطش کشاورزی ناپایدار. در بارش نرمال و حتی ترسالی هم به واسطه دستکاری نابخردانه در نظام هیدروشناختی چندان آبی به چشم‌اندازهای طبیعی ایران نمی‌رسد.

@nasserkaramii
#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22541

تحلیل اجتماعی

22 Jan, 12:44


🟨🟩🟦 به‌روزرسانی دستورالعمل سازمان جهانی بهداشت برای واکسن فایزر


🟩 سازمان جهانی بهداشت (WHO) سن توصیه شده برای تزریق واکسن کرونای فایزر به کودکان را از ۱۲ سال به پنج سال کاهش داد.

🟦 ، سازمان جهانی بهداشت در بیانیه جدید خود حداقل سن توصیه شده برای دریافت واکسن کووید-۱۹ ساخت شرکت فایزر در آمریکا را از ۱۲ سال به پنج سال کاهش داد و همچنین به دولت‌های سراسر جهان توصیه کرده که در صورت استفاده از این واکسن، مجوز کاربرد آن را مطابق با دستورالعمل‌ جدیدِ این سازمان به روزرسانی کنند.

🟦 این توصیه پس از آن مطرح شد که گروهی از کارشناسان در زمینه ایمن سازی جلسه ای را در روز چهارشنبه برای ارزیابی واکسن برگزار کردند و اظهار داشتند: این گروه سنی در پایین ترین اولویت برای واکسیناسیون هستند.

در حال حاضر تزریق واکسن فایزر برای کودکان پنج ساله در آمریکا تایید شده است.

🟨 توصیه سازمان جهانی بهداشت درحالی مطرح شده که کودکان کمتر در معرض خطرات ناشی از این ویروس هستند و طبق اعلام مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده، کودکان کمتر از ۰.۱ درصد از مرگ و میر ناشی از این ویروس را در ایالات متحده تشکیل می دهند.

🟦 "کیت اوبراین" مدیر ایمن سازی و واکسیناسیون سازمان جهانی بهداشت گفت که در آزمایشات بالینی، نگرانی در مورد ایمنی واکسن فایزر برای سنین پنج تا ۱۱ سال مطرح نشده است.

به نقل از روزنامه دیلی میل، کارشناسان همچنین توصیه کردند که دُزهای یادآور واکسن فایزر باید چهار تا شش ماه پس از اتمام اولین سری واکسن در گروه های دارای اولویت بالا مانند افراد مسن و کادر درمان تجویز شود./ایسنا
#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22540

تحلیل اجتماعی

21 Jan, 18:36


🟨🟩🟦 نکات قابل تأمل در اخراج استادهای خوب از دانشگاه

✍️ دبیر اجتماعی

🟩 در وضعیت فعلی دانشگاه‌ها که عرصهٔ تاخت و تاز برخی استادهای فاقد شرایط و رانتی‌ست؛ این اشخاص مسیر درستی را برای کسب مدرک طی نکرده‌اند، همچنین برای هیأت علمی شدن در دانشگاه‌ها از همان مسیر مألوف و رانتی و غیر سالم وارد شده‌اند و همان راه را همچنان طی کرده‌ و می‌کنند. چنین اشخاصی که نه دانش و نه مهارت علمی دارند و نه توان افزودن به دانش خود و نه عقل آموختن از دیگران را دارند، در کنار اساتید برجسته احساس خوبی ندارند و این موجب احساس حقارت آن‌هاست. لذا بجای بالا بردن سطح خود به پایین آوردن سطح دانشگاه همت گماشته‌‌اند! دانشگاه را برای دوستان شبیه خودشان آماده می‌کنند که هم همه را در اندازهٔ خود کوتاه نمایند و هم از احساس حقارت علمی در کنار افراد دانشمند دور باشند.

🟦 اما این رویه ممکن است برای این جریان فایدهٔ شخصی داشته باشد اما این روند استادزدایی از دانشگاه‌ها ‌ موجب تخلیهٔ دانش و تحقیق از سطح عمومی کشور گردیده و در عرصهٔ جهانی کشور با فقر علمی و فرهنگی مواجه خواهد شد. اگرچه در ذهن و زبان این قشر چنین وضعیتی مطلوب است و دانش و علم مدرن را از اساس قبول ندارند و بر مبانی گذشته گرایی خود اصرار دارند، ایجاد چنین وضعی با برنامه ریزی و در جهت منویات ایدئولوژیک‌شان باز تعریف شده و همسان است، اما در عمل، اين ایران است كه به قهقرا خواهد رفت. اگر چه آنجه ما فکر می‌کنیم قهقراست، برای اینان شرایط مطلوب تلقی می‌شود ولیکن در دنیای امروز جبران عقبگرد با شدت و قدرتی که دانش مدرن و توسعهٔ علمی و اجتماعی در پیش گرفته است، کاری سخت و طاقت فرسا خواهد بود: به این زودی‌ها پی‌آمدهای ناگوار این تصورات و تفکرات رانتی و دانشگاه‌های تخلیه شده از دانش، قابل برطرف شدن نخواهد شد.

🟨 البته مسیر غلط استادپرورهای سطحی و استاد سازی‌های تصنعی، راهی غیر از این وضعیتی که بوجود آمده است را در پی نخواهد داشت.

🟥 برای اصلاح این وضعیت، نیاز به اصلاح ساختار فعلی دانشگاه‌ها و شرایط موجود در مجامع علمی و رسمی کشور ‌ است. اصلاح این ساختار نیز موجب از دست رفتن موقعیت و پست‌های دانشگاهی استادنماها شده و باند های فساد دانشگاهی از چنین اصلاحاتی حلوگیری خواهند کرد.
فعلا این روند، وضعیت قالب برخی دانشگاه‌های کشور است و باید منتظر اخراج سایر استادها و اعضای هیات علمی نیز بود...
#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22539

تحلیل اجتماعی

21 Jan, 16:21


🟩🟨🟦 در پیرامون انتقاد مسعود فراستی از حراج آثار هنری.

🟩 خیلی خوب است که برای آثار هنری نقد و بررسی برگزار شود؛ خیلی خوب است که برای نقد و بررسی وضعیت فقر در جامعه اهل نظر بتوانند در صدا و سیما اظهار نظر کنند؛ اما نقد هر یک به قواعد خودش ابتناع دارد.
برای نقد آثار هنری، بازار آثار هنری و شرایط مربوط نیز باید به قواعد منطق نقد هر موضوع،پای‌بند بود.
نمی‌شود گفت چون فقر در جامعه وجود دارد نباید آثار هنری خرید و فروش شود! و همچنین نمی‌شود گفت چون این آثار هنری از نظر ما هنری تلقی نمی‌شود، نباید خریده شود. یا باید در حوزهٔ نقد اثر هنری وارد شد و ارزش هنری آثار را نقد و بررسی کرد و یا اگر به فقر اعتراض وجود دارد به وضعیت و عوامل فقر پرداخت.
هنر و فقر دو مقولهٔ قابل بررسی در دو‌حوزهٔ متمایز است.
اگر هم به وضعیت فساد و حواشی حراج آثار هنری اعتراض وجود دارد باید به بررسی و نقد بازار و حواشی آن با مستندات کافی پرداخت و احیانا اگر به وجود پولشویی در آن معترض هستیم باید به همان متمرکز شویم و در صورت لزوم بعنوان شهروند مسئول به سیستم نطارتی، کد بدهیم تا برخورد لازم صورت گیرد، وگرنه مبارزه با هنر و هنرمند و بازار هنر بدون منطق مربوط به آن، راه کج کردن است.
برای مثال در نقد نقاشی پیکاسو ،فقط باید‌ مجهز به توانایی نقد هنری بود؛ همچنین برای نقد وضعیت جامعه شناختی زمان پیکاسو نیز باید مجهز به منطق و دانش جامعه شناسی بود و در همان راستا به موضوع پرداخت. ادخال مفاهیم و موضوعات و التقاط متدهای شناختی در مفاهیم و موضوعات متعدد، موجب کژومژ شدن مسیر درست تفکر خواهد شد.
#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22537

تحلیل اجتماعی

21 Jan, 16:20


🟩 انتقاد صریح مسعود فراستی از حراج تهران

🟨 من نمی‌دانم در چه مملکتی زندگی می‌کنم؟ در مملکتی که خط فقر زیر ده میلیون است و کلی آدم در مشکلات معیشتی هستند، یا مملکتی که در یک سالن کوچک ١۵٠ میلیارد پول جابجا می‌شود؛ برای اثری که مثلا هنری است که هیچکدام هنری نیستند، اینجا کجاست؟!
کسی که ۱۴ میلیارد می‌دهد و اثر را می خرد اصلا می‌فهمد نقاشی چیست؟ پولش از کجاست؟ این چه بازی است که در می‌آورید، که طرف فکر کند اثر واقعا هنری است و او چیزی نمی‌فهمد و فقط می‌فهمد گران است، نه عزیزم اثر هیچی نیست!

🟨 پی نوشت؛ توضیح در خصوص اعتراض مسعود فراستی به بازار حراج
آثار هنری در فرستهٔ پایین👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22538

تحلیل اجتماعی

21 Jan, 15:37


🟩🟨🟦 محمد فاضلی در خصوص اخراجش از دانشگاه نوشت؛

یکی از بدترین لحظات در تاریخ هر ملتی لحظه‌ای است که در مقابل تعجب از هر کار ناشایستی، خلق‌الله بگویند: تو غیر از این انتظار داشتی؟

#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22536

تحلیل اجتماعی

21 Jan, 13:07


🟩🟦🟨 اخراج دکتر محمد فاضلی از دانشگاه

✍️ دکتر حمیدرضا جلایی پور

🟨 دوست عزیز و فاضلم، دکتر محمد فاضلی، را از دانشگاه بهشتی اخراج کرده‌اند. واقعا این میزان تنگ‌نظری و شایسته‌ستیزی در وزارت علوم دولت جدید حیرت‌انگیز و شرم‌آور است. در گروه جامعه‌شناسی دانشگاه بهشتی تا کنون چه کسی به اندازهٔ او در کمک به بالندگی جامعه‌شناسی در ایران توفیق داشته است؟ هم از حیث میزان و کیفیت پژوهش‌های باکیفیت، هم از حیث رضایت دانشجویان، هم از نظر توفیق در آگاهی‌افزایی عمومی دربارهٔ بصیرت‌ها و دستاوردهای جامعه‌شناسانه، چند استاد جامعه‌شناسی مثل او در ایران داریم؟

🟩 وزارت علومی که ریاست دانشگاه‌ها را به بسیج اساتید واگذار می‌کند و با افزایش انواع سهمیه‌های ناعادلانه در پذیرش دانشجو و انواع گزینش‌های پرتبعیض در جذب و ارتقای اساتید آموزش دانشگاه‌های کشور را کم‌کیفیت‌تر می‌کند آیا می‌فهمد چه بلایی بر سر نهاد علم در ایران می‌آورد و در بلندمدت چه آسیبی به کشور می‌زند؟ انجمن جامعه‌شناسی ایران و اساتید جامعه‌شناسی دانشگاه‌های کشور چرا با صدای بلندتر و موثرتر به این روند مخرب و پرآسیب اعتراض نمی‌کنند؟ ‌اگر وزارت علوم هاضمهٔ پذیرش و تحمل استاد باکیفیتی چون او که دغدغهٔ محوری‌اش افزایش ظرفیت حل مسالهٔ حاکمیت و جامعهٔ‌ ایران است را ندارد، مضحک نیست اگر ‌ادعای کمک به توسعهٔ علمی کشور را داشته باشد؟

🟥 اخراج او از دانشگاه برای خود او ضایعه نیست و چه بسا وقت و فرصت بیشتری برای پادکست روشنگر و پرمخاطبِ «دغدغهٔ ایران»‌ و پژوهش‌های راهبردی‌اش آزاد کند،‌ ولی برای دانشگاه بهشتی و دانشجویانش پرضایعه است. دانشگاه را بیش از این کم‌کیفیت و بی‌توجه به مسائل واقعی جامعهٔ ایران نکنید. نتیجه‌اش جز انباشت بیشتر بحران‌ها و مسائل کاویده‌وحل‌نشده و جایگزیزنی اساتیدِ کم‌بضاعت و میل بیشتر به مهاجرت علمی نخواهد بود.
@jalaeipour ⁠⁠⁠⁠⁠
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22535

تحلیل اجتماعی

21 Jan, 13:04


انتقاد عبدالناصر همتی به اخراج دکتر محمد فاضلی استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی و فعال اجتماعی و رسانه‌ای از دانشگاه.

https://t.me/tahlyleejtemaaey/22534

تحلیل اجتماعی

21 Jan, 09:32


🟨🟩 ایران در سایه خشونت؟

✍️ محسن رنانی

🟩 خشونت شاخ و دم ندارد. وقتی در تحلیل سیاست یا در بحث توسعه می‌گوییم فضا «خشونت آمیز» است، به معنی پرتاب سنگ و چماق و گلوله به سوی هم نیست، بلکه به معنی «وجود احتمال خشونت» است. یعنی وجود نگرانی هر یک از مدعیان قدرت یا مطالبه‌گران میدان سیاست یا نهادها و کنشگران جامعه مدنی از این که طرف مقابل، با رفتاری غیرقابل ‌پیش‌بینی، قدرت یا منافع او را تضعیف یا تخریب کند. یعنی «ترس از این که» یکی از طرفین بازی، دست به رفتاری خارج از قانون یا خارج از عرف یا خارج از اصول و قواعد پذیرفته شده بزند، به‌گونه‌ای که ممکن است موجب ضربه به قدرت یا منافع طرف مقابل ‌شود.

🟦 همین که من اکنون در نوشتن این یادداشت باید ده‌ها ملاحظه و خط قرمز را رعایت کنم، چون «نمی‌دانم» در صورت عبور از خط قرمز‌ها چه برخوردی با من خواهد شد؛ همین‌که در ماه گذشته نهادهایی مانع برگزاری آزادانه مراسم بدْرود و خاکسپاری پیکر شاعر و نویسنده ایرانی، بکتاش آبتین، شدند؛ همین که حکومت به زندانیان سیاسی عنوان زندانیان امنیتی می‌دهد تا دادگاههای آنها را غیرعلنی برگزار کند؛ همین که هر روز منتظریم خبر تجمع اعتراضی یکی از قشر‌ها یا گروههای اجتماعی نظیر معلمان، بازنشستگان، جانبازان، کارگران یا رانندگان را بشنویم؛ همین‌که فعالیت برخی از کانون‌ها و انجمن‌های صنفی در کشور غیرقانونی اعلام می‌شود؛ همین که دنبال بهانه می‌گردند تا جمعیت امام علی را منحل کنند؛ همین که منتقدان و معارضان نظام در خارج از کشور، به جای تلاش برای گفت‌وگو با یکدیگر و گفت‌وگو با حکومت،‌ یکسره از براندازی سخن می‌گویند‌‌‌‌؛ همین که حکومت وقتی یک مخالف یا کسی که به جاسوسی متهم است را دستگیر می‌کند حتما می‌کوشد از او اعترافات تلویزیونی بگیرد و پخش کند؛ همین که در انتخابات ریاست‌جمهوری همه رقیبان جدی رد صلاحیت می‌شوند؛ همین که علی‌رغم بحران آب و گاز در کشور، دولت،‌ جرأت نمی‌کند قیمت‌گذاری آب و گاز را واقعی کند یا آنها را سهمیه‌بندی‌ کند یا کشت برخی اقلام کشاورزی را ممنوع کند؛ همین که به یک مرجع تقلید به خاطر دیدارش با یک سیاستمدار منتقد حمله می‌شود؛ همین‌که رهبران محصور جنبش سبز را نه محاکمه می‌کنند نه آزاد؛ همین که ایرانیان، بالا‌ترین نرخ خرید خانه در ترکیه را دارند؛ همین‌که هی وزارت خارجه تضمین می‌دهد اما کسی از ایرانیان مهاجر، باز‌نمی‌گردد؛ همین‌که نمی‌دانند ارز ۴۲۰۰ تومانی را حذف کنند یا نه و هی اخبار ضدونقیض درز می‌دهند؛ همین که بعد از فروریختن بورس در سال گذشته، هیچ مقامی جرأت نکرد از مردم عذرخواهی کند؛ همین‌که مقامات ارشد کشور سالهاست در نشست عمومی با خبرنگاران شرکت نمی‌کنند؛ همین که نتایج تحقیق درباره سقوط هواپیمای اوکراینی را منتشر نمی‌کنند؛ همین‌که از ۲۵۰ حزب دارای مجوز، ۱۴۰ تای آنها غیرفعال هستند و از ۱۱۰ تای فعال هم هیچ خبری نیست؛ و دهها «همین‌که»ی دیگر، همگی به معنی «ترس بالقوه»‌ی یک گروه از گروه‌های دیگر و به معنی «ظرفیت بالقوه خشونت» در جامعه ماست. در یک کلام،‌ جامعه ما در زیر «سایه خشونت» زیست می‌کند.

براساس مطالعات داگلاس نورث،‌ برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳، بذر توسعه فقط آنگاه جوانه می‌زند که جامعه از زیر سایه خشونت، عبور کرده باشد. وقتی سایه خشونت روزبه‌روز سنگین‌تر می‌شود به معنی آن است که ما روز‌به‌روز از «امکان توسعه»‌ دورتر می‌شویم. از نظر نورث، توسعه وقتی امکان تحقق می‌یابد که منافع، منابع و رانت‌های کشور نه در بستری از تهدید، خشونت و رقابت‌های مخرب و حذفی، بلکه بر بستری از عقلانیت و گفت‌وگو و همکاری و رقابت‌های قاعده‌مند توزیع شود یا تخصیص یابد.

پس از نیم‌قرن نظریه‌پردازی علمی برای مساله توسعه، امروز تقریبا در میان عالمان توسعه اجماع وجود دارد که همه آن‌چه که به عنوان عامل (یا مانع) توسعه در جوامع مختلف مطرح‌ می‌شود، نقش خود را از طریق کاهش (یا افزایش) احتمال یا «ظرفیت بالقوه خشونت» بازی می‌کند. یعنی ممکن است کشوری هیچگاه درگیر جنگ و خونریزی نباشد اما وجود ظرفیت بالقوه خشونت، نمی‌گذارد پیش‌شرط‌های توسعه در آن محقق شود. ناکامی جمهوری اسلامی در تحقق دستاورهای مطلوب در حوزه رفاه و توسعه کشور، و شکست پی‌در‌پی برنامه‌های توسعه و سند‌ چشم‌انداز ۲۰ ساله کشور را از این دریچه (وجود دائمی ظرفیت بالقوه خشونت در داخل یا با خارج) باید دید.

خلاصه نظریه نورث و همکارانش که در کتاب «در سایه خشونت» آمده است‌ را می‌توانید در یکی از لینک‌های زیر، که توسط «مجموعه ایران پایدار» (این‌جا) تولید شده است، ببینید:

کلیپ خلاصه کتاب:

https://t.me/iranepaydar_official/163

پادکست خلاصه کتاب:

https://t.me/iranepaydar_official/164

متن ۳۸ ص خلاصه کتاب:

https://t.me/iranepaydar_official/165

یکم بهمن ۱۴۰۰
#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22533

تحلیل اجتماعی

21 Jan, 08:36


🟦🟩🟨 ارزیابی چینش نحوهٔ نشست پوتین و رئیسی از منظری دیگر
جناب کارشناس رسانه در این کلیپ می‌فرمایند که پوتین در برابر رئیسی استرس دارد!
#تحلیل_اجتماعی👇
https://t.me/tahlyleejtemaaey/22532