تبارشناسی کتاب @tabarshenasi_ketab Channel on Telegram

تبارشناسی کتاب

@tabarshenasi_ketab


هدف این کانال در وهله‌ی اول معرفی موضوعی، و نقد و معرفی کتاب و سپس ارائه‌ی نقدنوشته‌ها است. همه‌ی نوشته‌ها از سینا جهاندیده است مگر نوشته‌هایی که منبع آن‌ها مشخص است.


شروع فعالیت: اول فروردین سال ۱۳۹۸

تبارشناسی کتاب (Persian)

با خوشحالی ما از کانال تلگرام "تبارشناسی کتاب" خبر می‌دهیم. این کانال با هدف اصلی معرفی موضوعات مختلف، نقد و بررسی کتب مختلف و ارائه نقدنوشته‌های تخصصی توسط سینا جهاندیده راه‌اندازی شده است. تمامی مطالب قرار گرفته در این کانال از دست سینا جهاندیده بوده و تنها در صورتی که منبع نقدنوشته‌ها مشخص است، سایر مطالب درج می‌شوند. این کانال در تاریخ اول فروردین سال ۱۳۹۸ فعالیت خود را آغاز کرده و تاکنون بازخوردهای مثبتی از اعضا و دنبال‌کنندگان خود دریافت کرده است. اگر علاقه‌مند به مطالعه کتب جدید و بررسی‌های تخصصی هستید، این کانال یک فرصت عالی برای به‌روزشدن و گسترش دانش شماست. همچنین اگر در جستجوی منابع معتبر برای مطالعه‌ی کتب هستید، تبارشناسی کتاب گزینه‌ی مناسبی برای شما خواهد بود. پس هر چه زودتر به این کانال بپیوندید و از محتوای ارزشمند آن بهره‌مند شوید.

تبارشناسی کتاب

28 Jan, 14:19


این کتاب هنوز توزیع نشده است.

تبارشناسی کتاب

28 Jan, 14:16


کرامت‌ موللی ( ۱۳۲۷ - )، روانکاو، مترجم و عضو سابق انجمن روانکاویِ Le Mouvement du Coût Freudien است که چندین سمت روانکاوی در بیمارستان‌ها و انجمن‌های روانکاوی کشور فرانسه را نیز در کارنامه خود دارد. ایشان همچنین تألیفاتی به زبان فرانسوی نیز دارند.
برخی محققان و خوانندگان، دکتر موللی را به خاطر زبان گنگ و نامفهوم و معادل‌های غریب مورد انتقاد قرار داده‌اند. البته جناب موللی یکی از روان‌کاوان مشتاق ژاک لکان است. ژاک لکان هم در مبهم نویسی معروف است؛ به نظر می‌رسد تمایل دکتر موللی به پیچیده‌نویسی و اختراع واژگان نو نوعی محاکات لکانی باشد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

28 Jan, 13:52


نوشته‌های دیگر
بابک احمدی
چاپ اول۱۴۰۳؛ بهمن.
۳۲۰صفحه.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

28 Jan, 13:52


آخرین اثر بابک احمدی تا این لحظه👇

تبارشناسی کتاب

28 Jan, 13:02


ارسطو میرانی ( ۱۳۵۷ - ) نویسنده،استادیار گروه الهیات و معارف اسلامی (گرایش ادیان و عرفان تطبیقی) دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان و مترجم. ترجمه‌ها و تحقیقات میرانی بیشتر در حوزه‌های دین، روانشناسی، فلسفه و ادبیات است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Jan, 18:13


جورج کلوسکو
تاریخ فلسفه‌ی سیاسی
از روسو تا مارکس (جلد چهارم) ( بخش آخر)
ترجمه‌ی مسعود آذرفام
چاپ اول۱۴۰۳؛ بهمن.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Jan, 10:10


🔹تراژدی شمارش معکوس یک‌ زبان

مرگ هر گیله‌مردِ کهنسال، استعاره از مرگ خود زبان گیلکی است؛ زیرا با این مرگ، بخشی از زبان گیلکی برای همیشه دفن می‌شود. علی‌رغم تلاش محققان زبان گیلکی برای حفظ این زبان، همچنان زنان و مردان کهنسال گیلانی به‌مثابه‌ی حافظه‌ی این زبان‌اند.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Jan, 11:35


خسرو خواجه‌نوری ( ۱۳۵۵ - ) مترجم و پژوهشگر تاریخ
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Jan, 10:46


اخیرا خسرو خواجه‌‌نوری دبیری این مجموعه را در انتشارات امیر کبیر به عهده گرفته است. او در ابتدای این کتاب‌ها در باره‌ی این مجموعه چنین نوشته است:
«مجموعه اندیشه‌ی ایرانی مشتمل بر یازده مجلد زیرا است که توسط انتشارات آی بی تاوریس در لندن به زبان انگلیسی به زیور طبع آراسته شده است: ۱- تولد امپراتوری پارس، ۲- عصر پارتیان ۳- دوره‌ی ساسانی ۴- ظهور اسلام ۵- ایران در اوایل دوره‌ی اسلامی ۶- سلجوقیان ۷- برآمدن مغولان ۸- ایران بعد از مغولان ۹-از سده‌ی تیموری ۱۰ - ایران صفوی در عصر امپراتوری‌ها ۱۱- رقابت حاکمیت در ایران قرن هجدهم.
مولفان این مجموعه که از محققان برجسته، تاریخ نگاران، باستان‌شناسان، جامعه‌شناسان تاریخی، پژوهشگران هنر هستند، تلاش نموده‌اند تا نگاه تازه‌ای به اندیشه‌ی ایرانی در طول تاریخ این مرز و بوم بیاندازید. این مجموعه اطلاعات ارزشمندی در حوزه‌ی مطالعات تاریخ و فرهنگ ایران از دوران باستان تا اوایل قاجار در دسترس پژوهشگران و علاقه‌مندان به این گونه آثار قرار می‌دهد.»
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Jan, 10:17


جلد سوم با سه ترجمه

تبارشناسی کتاب

26 Jan, 10:16


جلد دوم با سه ترجمه

تبارشناسی کتاب

26 Jan, 10:14


جلد اول با چهار ترجمه

تبارشناسی کتاب

24 Jan, 22:17


🔹وسواس بیگانه‌هراسی
سینا جهاندیده

زبان‌ها به هم گشوده‌اند و این گشادگی مدام و پیوسته است. زبان‌ها بیشتر با هم دوست‌اند تا دشمن. اما هرگاه عده‌ای از اهالی یک زبان تصمیم می‌گیرند، این گشودگی را به فروبستگی و دشمنی تبدیل کنند، نشانه‌‌ی آن است که ایدئولوژی واژگان بیگانه‌ در یک زبان دچار انحطاط شده است. سره‌گرایی علت نیست؛ بلکه معلولِ پایان گرفتن ایدئولوژی‌ و جهان‌بینی واژه‌هایی است که اکنون مشروعیت خود را از دست داده‌اند. بنابراین اخراج واژگان بیگانه و خالص کردن یک زبان از نشانه‌های دیگری دشمن، به‌خاطر وسواسی است که از فاسد شدن ایدئولوژی‌ها پدید می‌آید. به عبارت دیگر سره‌گرایی نوعی بیماری مسری بیگانه‌هراسی است که از بخارات گفتمان‌های در حال فساد شایع می‌شود.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Jan, 21:20


حکایت باران بی‌امان است
این‌گونه که من
دوستت می‌دارم.
شوریده‌وار و پریشان باریدن
بر خزه‌ها و خیزاب‌ها
به بی‌راهه و راه‌ها تاختن
بی‌تاب بی‌قرار
دریایی جستن
و به سنگچین باغ بسته دری سر نهادن
و تو را به‌یاد آوردن
حکایت بارانی بی‌قرار است
این‌گونه که من دوستت می‌دارم.

شمس لنگرودی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Jan, 14:17


آلبوم جان مریم
محمد نوری
@soheilahmadifarsingers

تبارشناسی کتاب

24 Jan, 14:11


#آوازها‌وترانه‌ها
#لالایی‌لای
#درصدای‌محمدنوری

«... اجرای دوباره «لالایی لای» ظرفیتی تازه از صدای امروز تو است. و این ترانه هم خود کشف دوباره‌ی چیزها است. ما اگر چیزی باشیم، خودمان رادوباره در آن کشف می‌کنیم. انگار هر چیزی که باید گفته شده باشد به وقت خودش گفته شده است (...) درست همان وقتی که حرفی زده‌ام آموخته‌ام که چه حرفی را بزنم.»

نورماندی ۱۵ ژوئیه ۱۹۹۲
از یک نامه به محمد نوری


ترانه لالایی لای با ترانه‌ای از یدالله رویایی
در صدای محمد نوری
موسیقی ناصر حسینی
اجرای فریبرز لاچینی

@Yadollah_royai

تبارشناسی کتاب

24 Jan, 14:08


لالایی
آلبوم جان مریم
محمد نوری
@soheilahmadifarsingers

تبارشناسی کتاب

24 Jan, 11:15


در شعرهایم
زن بارداری می‌دود
هر کلمه
پله‌ای
هر پیام
سنگی
هر سقوط
معنایی


سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Jan, 10:47


🔹تعهد زیبای درون

این وجدانِ متعهد را فدای تعهدهای سیاسی و دیکته‌ای نکردم. و آن تعهد زیبای درون را قربانی تعهدهای بیرون و جهت‌داده‌شده به‌وسیله‌‌ی ایدئولوژی‌ها و بلندگوها و میکرفون‌ها نکردم، من از قربانی شدن متوحش می‌شوم(یدالله رویایی، عبارت از چیست؟، گردآوری و تنظیم از محمد حسین مدل، انتشارت آهنگ دیگر، ۱۳۸۶، ص ۴۱۴).

@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Jan, 09:42


نَفَس به کلماتی سپرده است
تا شعر شود
که روح جهان
وزیدنی ست
و بادها
این‌گونه
در آغاز
از حیاطِ حیات گفتند


سینا جهاندیده
اکنون ابدی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

23 Jan, 23:48


ما برای خدایان بسیار دیر آمده‌ایم و برای هستی بسیار زود. (مارتین هایدگر)

@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

23 Jan, 08:45


فلسفه‌ی سیاسی هابز
لئواشتراس
ترجمه‌ی یاشار جیرانی
چاپ اول۱۴۰۳، بهمن.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

16 Jan, 20:39


دیوید کیث لینچ ( David Keith Lynch) (۱۹۴۶ - ۲۰۲۵ ) کارگردان معاصر آمریکایی امروز جمعه ۱۶ ژانویه ۲۰۲۵ برابر با ۲۷ دی ماه ۱۴۰۳ در سن ۷۸ سالکی درگذشت.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

16 Jan, 20:17


کتاب «در شاخ تلاجن: تحلیل بوطیقای تصویر در شعر نیما یوشیج» را خانم دکتر سارا حسینی از کرمانشاه برایم فرستاده‌اند. این کتاب در سال ۱۴۰۲ توسط اورازان کرج منتشر شده است. خاستگاه این کتاب در واقع به دو کتاب می‌رسد: صور خیال در شعر فارسی استاد شفیعی کدکنی و بلاغت تصویر استاد فتوحی که البته خانم حسینی بیشتر تحت تأثیر مفاهیم و صورت‌بندی‌های دکتر فتوحی در کتاب بلاغت تصویر هستند. هنوز کتاب را دقیق نخوانده‌ام که نظر دقیق دهم؛ اما در همین نگاه اول می‌توان گفت که خانم دکتر حسینی در اجرای این پروژه و گسترش دادن رویکرد بلاغت تصویر موفق بوده‌اند. زیرا سعی کرده‌اند مفاهیم بلاغت تصویر یعنی تصاویر رمانتیک، تصاویر سمبولیک، تصاویر رئالستی و تصاویر سوررئالیستی به شکل عینی در شعر نیما آشکار کنند.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

16 Jan, 19:34


انتشارات خوب مجموعه‌ای را برای چاپ آغاز کرده با عنوان «مجموعه‌ی نقد و داستان». کتاب‌های این مجموعه کتاب‌های کوچکی هستند شامل یک داستان کوتاه معروف از نویسنده معروف و نقد معروفی از همان داستان. از این مجموعه تا کنون چهار جلد منتشر شده است. حتما این شاهکارها را بخوانید.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

16 Jan, 11:46


🔹سوررئالیسمِ اینستاگرام
سینا جهاندیده

آندره برتون در مانیفست اول، سوررئالیسم را اندیشه‌ی القا شده در غیاب هرگونه نظارت عقل و فارغ از هر نوع نظارت هنری یا اخلاقی تعریف کرده بود.
اکنون اینستاگرام یک ناخودآگاه منفجر شده است. در هیچ دوره‌ای از تاریخ بشر نمی‌توانستی چنین فروریزی و خلجانی را مشاهده کنی تا خیال و واقعیت و میل در بستری واحد چون رودخانه‌ی مذاب حرکت کنند. چیزی را که هنرمندان سوررئالیست‌ به عنوان هنر آشکار می‌کردند اکنون انسان عادی دچارش شده است. بازنمایی خودکار و اتوماتیک درون، هر لحظه و هر زمان. رودخانه‌ای که به نام اینستاگرام جاری است می‌‌تواند هر چیز عقلانی و غیر عقلانی را در بستر خود حرکت دهد. عصر چاپ تنها به تعداد خاص اجازه می‌داد که درون خود را با کلمات آشکار کنند؛ اما فضاهای مجازی این امکان را به هرکس داده تا میل خود را به شکل تصویر و کلمه و صدا درآورد و در فضا منتشر کند.
دریافت کنندگان و گیرندگان این تصاویر رها شده باید مواظب خود باشند تا این فروریزی ناخودآگاه جمعی، مغز آن‌ها را در زیر آوار خود دفن نکند.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Jan, 21:06


ابراهیم نبوی ( ۱۳۳۷ - ۱۴۰۳)در شهر آستارای گیلان، تحصیلکرده جامعه شناسی از دانشگاه شیراز و تهران، از سال ۱۳۶۶ کار روزنامه نگاری را از هفته‌نامه سروش آغاز کرد و تا کنون در نشریات سروش، گزارش فیلم، گل آقا، همشهری، ماهنامه تصویر، هفته نامه مهر، جامعه، توس، نشاط، آریا، عصرآزادگان، اخبار اقتصاد و ده‌ها نشریه دیگر کار کرد. از بهمن ۱۳۷۶ تا امروز هر روز طنز روزانه نوشته است. او در سال ۱۳۸۲ بعد از دوبار رفتن به زندان و احضار برای زندان سوم، از ایران بیرون آمد. او در ایران ۴۷ کتاب داستان، رمان، طنز، درباره سیاست و ادبیات منتشر کرد. از سال ۱۳۸۲ وب سایت شخصی نبوی آنلاین را راه انداخت، سپس در رسانه‌های گویانیوز، صدای آمریکا، رادیو زمانه، بی بی سی، دویچه وله، روزآنلاین، جرس و برخی نشریات داخلی کار کرده است.

تبارشناسی کتاب

15 Jan, 21:01


ابراهیم نبوی طنزنویس معروف ایرانی به زندگی خود پایان داد.

خانواده ابراهیم نبوی اعلام کردند این فعال سیاسی و طنزنویس سه‌شنبه شب در شهر سیلور سپرینگ ایالت مریلند آمریکا به زندگی خود پایان داد.
در این متن آمده است: پدرمان در یک دهه‌ی اخیر افسرده و دلتنگ ایران بود و ناممکن بودن زندگی در وطنش بار سنگینی را بر دوش او گذاشته بود. او در حالی از دنیا رفت که هرگز نتوانست با اقامت اجباری خود دور از ایران کنار بیاید.
چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Jan, 19:51


تاریخچه‌ی تاریخ
نویسنده: جرمی بلک
مترجم:محمد ابراهیم محجوب
چاپ اول اصل کتاب ۲۰۲۳
چاپ اول ترجمه‌ی فارسی ۱۴۰۳، دی.

@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Jan, 19:51


تاریخ فشرده فرانسه
نویسنده: جرمی بلک
مترجم: سیما سلطانی
چاپ اول ۱۴۰۳
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Jan, 19:50


جرمی بلک ام. بی. ای (۱۹۵۵ - ) مورخ انگلیسی که در گذشته استاد تاریخ دانشگاه اکستر بود. او عضو ارشد مرکز مطالعات آمریکا و غرب در موسسه تحقیقات سیاست خارجی فیلادلفیا آمریکا است. در سال‌های اخیر چندین کتاب از جرمی بلک به فارسی منتشر شده است که آخرین اثر وی در دی ماه امسال ( ۱۴۰۳) با عنوان تاریخچه تاریخ از سوی نشر ماهی انتشار یافته است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Jan, 18:32


شعر برای خواننده نیست. خواننده هم برای شعر نیست. خواننده خود شعر است. می‌پرسی پس چرا شاعر شعرهایش را منتشر می‌کند؟ برای آن که خواننده‌هایش را منتشر کند، آن‌ها را منتشر کند. من می‌گویم شعر من خود شما هستید، خود آن‌ها هستند. شما می‌گویید شعر مرا نمی‌فهمند؟ برای این است که انسان امروز از فهم خودش هم عاجز است. در هیچ عصری به اندازه‌ی عصر ما بشر در کشف «خودش» این همه ناتوان نبوده است. من همان «خودِ» بشر امروزم (یدالله رویایی؛ عبارت از چیست؟ گردآوری و تنظیم  محمد حسین مدل، انتشارات آهنگ دیگر، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص ۱۸۱).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Jan, 12:17


زمانی در جایی خوانده بودم که نادان کسی است که بخواهد رویاهای یک دوره‌ی عمر را به دوره‌ی دیگر ببرد و با خود گفتم که پس نادان‌تر کسی است که بخواهد رویاهای زمانه‌ای را به زمانه‌‌ی دیگر ببرد(رضا فرخ‌فال، از داستان «آه، استانبول»، در مجموعه‌داستان آه، استانبول، نشر چشمه، چاپ دوم، ۱۳۹۵، ص ۱۱۴).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

10 Jan, 21:33


🔹فرم‌های پیچیده پسااستعماری
سینا جهاندیده

هیچ‌چیز غم‌انگیزتر از آن نیست که به «دیگری بزرگ» ثابت کنی که من چقدر جهان فاجعه‌باری دارم و تو چقدر آزادی! این تازه‌‌ترین فرم فاجعه‌بار است که سینمای ایران در این چند دهه به آن رسیده است. آیا این نوع فرم هنری شکلی از استمداد است یا ستایش باواسطه از مخاطب استعلایی؟ غرب در روساخت این نوع سینمای فاقد تکنیک را بازنمایی برهنه‌ی زیست- جهانِ به تاریکی نشسته و یا بازبینی فلاکت ناخودآگاه شرق می‌داند؛ اما در ژرف‌ساخت همان چیزی را دنبال می‌کند که ادوارد سعید آن را در کتاب شرق‌شناسی تبیین کرده است‌؛ یعنی خطر بزرگ تبدیل استعمار به فرم‌های پیچیده‌ی پسااستعماری یا همان زیبایی‌شناسی پسااستعماری ملت‌های شرق.
جالب این است که در این فرم‌ها، پارادوکسی شگفت پنهان است که خود مفهوم آزادی را تبدیل به امر پارادوکسیکال می‌کند: از یک سوی مقاومت‌های انسانی شریفی را نشان می‌دهد که نمی‌توانند سلطه را تاب آورند؛ از سوی دیگر با نشانه‌شناسی مازوخیستی تأیید می‌کنند که فرهنگ غرب یک فرهنگ کاملا برتر، انسانی و مولف است به همین دلیل فرهنگ شرق باید در برابرش دست به اعتراف زند.
@tabarshensi_ketab

تبارشناسی کتاب

10 Jan, 19:51


شعری بجوی
که پیش از شکار شدن
کلمات بسیاری را شکار کرده است.

سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

09 Jan, 16:42


🔹ظهور تیپ‌های انگیزشی ادبی - هنری

در این ده سال اخیر یک تیپ ویژه‌ی اجتماعی، مثلا اهل کتاب و مطالعه و تفکر پیدا شده که کارشان این است با لحن ویژه‌ای شعر و ادبیات را به زبان می‌آورند خود را بسیار رمانتیک و احساساتی و عمیق نشان می‌دهند، کراوات می‌زنند، تیپ مخالف می‌گیرند و رویا‌فروشی می‌کنند. مقداری ادبیات جهان در حافظه دارند. مقداری شعر معاصر بلداند و از تحلیل‌های اسطوره‌ای و روان‌شناختی چیزهایی شنیده‌اند اما همه‌ی اینها را با فیگورهای ویژه به زبان می‌آورند.از این که چنین تیپ‌های انگیزشی معطوف به ادبیات در ایران ظاهر شده‌ است بی‌شک به خاطر فقر مطالعه‌ی عمومی است. چون این تیپ به جای حرف‌های انگیزشی روان‌شناختی از ادبیات و هنر کمک می‌گیرد. اما تعجب من این است که گاهی اهل مطالعه هم برای جالب کردن و پوپولیستی کردن مجلس‌شان اینها را به جمع خود دعوت می‌کنند تا دل مخاطب عامی را که به اینها توجه دارد بدست بیاورد.. نمی‌خواهم نامی از این شخصیت‌ها را به زبان آورم چون می‌دانم شما این شخصیت‌ها را می‌شناسید. به نظرم تحلیل روان‌شناختی چنین تیپی می‌تواند سوژه‌ای مناسب برای تحقیقات دانشگاهی باشد. اینکه چرا ادبیات ایران گرفتار چنین تیپ‌هایی شده که خود را مدیوم‌های تخیل و ادبیات و هنر می‌دانند و می‌خواهند ادبیات و هنر را برای مردم عوام جذاب کنند.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Jan, 15:31


ناگهان
با تو قرار خواهد گذاشت
او فقط می‌آید
و تو تنها خواهی رفت


سینا جهاندیده
اکنون ابدی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Jan, 15:23


ناگهان
با تو قرار خواهد گذاشت
او فقط می‌آید
و تو تنها خواهی رفت


سینا جهاندیده
اکنون ابدی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

07 Jan, 20:09


🔹وسوسه‌ی خاموش‌ناپذیری

در هر امر انسانی که «وسوسه‌ی خاموش‌ناپذیر» پنهان است، باید باردار امر ویرانگری باشد که با روح زمانه ارتباط دارد. نسل گذشته نتوانست تلویزیون‌‌ها را خاموش کند؛ بی‌شک نسل امروز هم نخواهد توانست تلفن همراه خود را خاموش کند.

سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

07 Jan, 15:22


بگذارید یک‍بار برای همیشه بگویم ساختارگرا نیستم و با اندوهی بجا اعتراف کنم که فیلسوفی تحلیلی هم نیستم- هیچ‌کس کامل نیست. کوشیدم مسیر دیگری را کشف کنم و با تبارشناسی سوژه و مطالعه‌ی برساخته‌شدن سوژه طی تاریخی که ما را به مفهوم مدرن رهنمون شده‌است، از فلسفه‌ی سوژه خارج شوم. این کار همواره تلاشی آسان نبوده است چون اکثر تاریخ دانان، آن تاریخی از فرآیندهای اجتماعی را ترجیح می‌دهند که جامعه در آن نقش سوژه را بازی می‌کند و اکثر فلاسفه سوژه‌ای بدون تاریخ را ترجیح می‌دهند. این امر هرگز مانع نشد که از همان مصالحِ برخی از تاریخ‌دانانِ وقایع اجتماعی استفاده کنم و نیز مانع نشد قدردانِ دِین نظری‌ام به فلاسفه‌ای نظیر نیچه باشم که پرسش تاریخ‌مندی سوژه را طرح کردند( میشل فوکو؛ «سوژه‌مندی و حقیقت» در کتاب «خاستگاه هرمنوتیک خود»، ترجمه‌ی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده،نشر نی، چاپ اول ۱۳۹۶، ص ۵۰).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

04 Jan, 21:13


گوتلوب فرگه
نویسنده: هانس دی اسلوگا
مترجم: طالب جابری
ا چاپ اول ۱۴۰۳، دی.
@tabarshensi_ketab

تبارشناسی کتاب

04 Jan, 21:06


اکوتوپیا
نویسنده: تونی واتلینگ
مترجم: حبیب بشیرپور و معصومه انصاری
چاپ اول ۱۴۰۳؛ دی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

04 Jan, 21:01


گوستاو فلوبر
نویسنده: اندرو براون
مترجم فاطمه سلطان‌زاده
چاپ اول ۱۴۰۳؛ دی.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

04 Jan, 20:24


ادبیات تطبیقی به روایت سوزان باسنت
نویسنده: سوزان باسنت
مترجم: سعید رفیعی‌خضری
چاپ اول ۱۴۰۳؛ دی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

04 Jan, 20:22


هستی‌شناسی هستی اجتماعی (بخش کار)
نویسنده: جرج لوکاچ
مترجم: کمال خسروی
چاپ اول ۱۴۰۳؛ دی.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

04 Jan, 20:19


شوریدگی و ماخولیا: فلسفه، الهیات و شعر در رنسانس
نویسنده: ساوریو آنسالدی
مترجم: ابراهیم رنجبر
چاپ اول، ۱۴۰۳؛ دی.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

04 Jan, 19:42


🔹 افسانه‌‌ی آفرینش

زمین زمانی موجودی انسانی بود: سالخورده‌مرد او را به شکل زنی درآورد و به وی چنین گفت: «تو مادر تمام مردمان خواهی بود.»از آن پس، زمین کماکان زنده است ولی تغییراتی کرده است. خاک، گوشت بدن اوست، صخره‌ها استخوان‌هایش، باد نفس او، درختان و گیاهان موهای او. این زن به آراستگی می‌زید و ما بر روی وی زندگی می‌کنیم.
سالخورده‌مرد پس از آن که آن زن را به شکل زمین درآورد، پاره‌ای از گوشت بدن وی را برگرفت و پس از مالش آن را به‌صورت گلوله‌هایی در آورد، همانگونه که آدمیان با گِل چنین می.کنند. او نخستین گروه این گلوله‌ها را به‌صورت موجودات اولیه جهان درآورد. سالخورده مرد، انسان‌ها را از آخرین گلوله‌های گِلی که از زمین برگرفته بود، آفرید. وی گِلها را غلتاند و غلتاند و سپس آن‌ها را به شکل سرخپوست‌ها درآورد، آنگاه بر آن‌ها روح بدمید و زنده‌شان کرد.... سالخورده‌مرد آدمیان و حیوانات را به‌صورت نر و ماده خلق کرد تا بتوانند کثیر و بارور شوند. بدین ترتیب تمام موجودات زنده از زمین منشأ گرفتند. هنگامی که ما به اطراف خود بنگریم بخش‌هایی از مادر خود را در هر گوشه می‌بینیم(آمریکای باستان/کاترین لانگ)
@tabarshensi_keyab

تبارشناسی کتاب

03 Jan, 23:28


هنوز کتاب‌های مهم دیوید لاج در حوزه‌ی نقد و نظریه‌ی ادبی به فارسی ترجمه نشده است. مثل کتاب شیوه‌های مدرن نویسی‌: استعاره، مجاز و نمادشناسی در ادبیات مدرن( ۱۹۷۸) لاج در این کتاب اگرچه به مهمترین نظریه‌های ادبی اروپایی پرداخته اما بیشتر تحت تأثیر رویکرد یاکوبسن است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

03 Jan, 23:19


دیوید لاج ( ۱۹۳۵ - ۲۰۲۵)
@tabsrshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Dec, 21:24


میراثی نمانده جز زبان مادری
هانا آرنت
چاپ اول ۱۴۰۳؛ دی.
#تازه‌ها
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Dec, 20:15


🔹 انیمیشن
پژوهشی پیرامون زندگیِ «ویرجینیا وولف»

@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Dec, 19:34


تحلیلی از وضع بشر اثر هانا آرنت
سحر سعیدنیا و آنتونی لانگ
چاپ اول ۱۴۰۳، دی.
#تازه‌ها
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Dec, 12:59


انتشار اولیس کتاب‌فروشی شکسپیر و شرکا را به کعبه‌ مدرنیست‌ها و خوانندگان آثارشان بدل کرد. آثار الیوت، پاوند و مک‌المون دیگر پابه‌پای کارهای جیمز، ویتمن و کنراد به فروش می‌رسید.
از این کتاب‌فروشی و پیرامونش سیل آثار خلاق سرازیر شد. فورد مدوکس فورد به پاریس آمد و همراه با پاوند کار در مجله تاثیرگذار ترنس‌آتلانتیک ریویو را- که دوره انتشارش کوتاه بود- آغاز کرد. این نشریه که حامی کار‌های نویسندگان آمریکایی بود آثاری از ای. ای. کامینگز، پاوند، همینگوی و مک‌المون را منتشر ساخت.
مونیه آثار این نویسنده‌ها را در نشریه‌اش لانووی دارجانت به مخاطبان فرانسوی‌زبان می‌شناساند. در مجله‌اش ترجمه‌های او و بیچ از کارهای الیوت نیز به چاپ می‌رسید. پس از این که قرارداد انتشار اولیس به بیچ داده شد، او نخستین کسی بود که اولین ترجمه‌های فرانسه از این اثر را در مجله کوچکی به نام کامرس منتشر کرد.
البته بحث و جدل‌ میان مترجمان، روابط این دو را با جویس دچار مشکل کرد. اوضاع در سال ۱۹۳۲ بدتر شد، چون جویس با این که حق انتشار جهانی اولیس را به بیچ داده بود، او را تحت فشار گذاشت که این امتیاز را واگذار کند و در پی‌اش قراردادی با انتشارات رندوم هاوس بست. بیچ بعدها در حالی که آهی می‌کشید گفت: " دیگر جهان از آنِ جویس بود."
@tabarshensi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Dec, 12:44


ارنست همینگوی و سیلویا بیچ دوستان نزدیکی شدند و این دوستی تا پایان عمر ادامه یافت. بیچ به همینگوی که بی‌پول بود به رایگان کتاب کرایه می‌داد. همینگوی درباره‌اش گفته بود:"هیچ یک از آشنایانم این اندازه با من مهربان نبودند." نویسنده آمریکایی در شکسپیر و شرکا با ازرا پاوند که در کتاب‌فروشی پرسه می‌زد آشنا شد و دوستی نزدیکی بین‌شان پدید آمد. آن‌ها آن‌جا هم با یکدیگر مشت‌زنی می‌‌کردند و هم به بحث درباره ادبیات می‌پرداختند. والش می‌گوید: "همینگوی در خلال زمانی که با سیلویا بیچ می‌گذراند کم‌کم هویت خود را به مثابه یک نویسنده کشف کرد."

البته شکسپیر و شرکا بیش از همه با نام جیمز جویس شناخته شده است. نشریه یو‌اس لیتل ریویو، که اولیس جویس را بخش بخش منتشر می‌کرد، به اتهام هرزه‌نگاری دادگاهی شد و آن را از انتشار قسمت‌های دیگر این اثر منع کردند. در این زمان بیچ قدم پیش نهاد و پیشنهاد کرد که کل رمان را خودش منتشر کند.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Dec, 12:41


کتاب‌فروشی دوم در خیابان سی‌وهفتم بوشری، واقع در منطقهٔ ۵ پاریس قرار گرفته‌است. این کتاب‌فروشی که در سال ۱۹۵۱ توسط جرج ویتمن افتتاح شد، در اصل «لو میسترال» (به فرانسوی: Le Mistral) نام داشت اما در سال ۱۹۶۴ برای ادای احترام به کتاب‌فروشی سیلویا بیچ به «شکسپیر و شرکاء» تغییر نام داد. امروزه این فروشگاه هم به عنوان کتاب‌فروشی معمول و هم به عنوان پاتوق کتاب‌خوانی در زمینهٔ تخصصی ادبیات انگلیسی خدمات می‌دهد. این فروشگاه در فیلم پیش از غروب اثر ریچارد لینکلیتر و نیمه‌شب در پاریس اثر وودی آلن مورد تأکید قرار گرفته‌است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Dec, 12:40


شکسپیر و شرکا (Shakespeare and Company) نام دو کتاب‌فروشی مستقل از هم در ساحل چپ پاریس است. این کتاب‌فروشی اولین بار در ۱۷ نوامبر ۱۹۱۹ توسط سیلویا بیچ در خیابان هشتم دوپویترن بازگشایی شد و پس از مدتی در سال ۱۹۲۲ به محل بزرگتری در خیابان دوازدهم اودئون در منطقهٔ ۶ پاریس نقل مکان کرد. در طول دههٔ ۱۹۲۰، این کتاب‌فروشی به پاتوقی برای نویسندگانی چون ازرا پاوند، ارنست همینگوی، ویلیام اس. باروز، جیمز جویس و فورد مادوکس فورد بدل شد. در سال ۱۹۴۱ در دوران اشغال پاریس توسط آلمان این کتاب‌فروشی بسته شده و دیگر دوباره باز نشد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Dec, 11:23


آشنایی با مصر باستان
ایان شاو
چاپ اول ۱۴۰۳، دی
پیش از این کتاب چند کتاب دیگر در مجموعه‌ی «آشنایی» از سوی انتشارات فرهنگ معاصر چاپ شده است.👇
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

25 Dec, 23:43


کتاب «تئاتر کوچک هانا آرنت» نوشتهٔ ماریون مولر-کلار، نخستین بار در سال ۲۰۱۴ به زبان فرانسوی منتشر شد. این اثر تاکنون دو بار به فارسی ترجمه شده است:
1. ترجمهٔ اول: با عنوان «تئاتر کوچک هانا آرنت» توسط فرزانه باقری آتدرسی و پونه تویر سیاری ترجمه و در سال ۱۳۹۹ (۲۰۲۰ میلادی) توسط نشر هوپا منتشر شد.
2. ترجمهٔ دوم: با عنوان «تماشاخانهٔ کوچک هانا آرنت» توسط سارا محمدی اردهالی و شیرین کریمی ترجمه و در سال ۱۴۰۱ (۲۰۲۲ میلادی) توسط انتشارات کتاب چ به چاپ رسید.

این کتاب در قالب داستانی، مفاهیم فلسفی هانا آرنت را برای کودکان و نوجوانان توضیح می‌دهد

تبارشناسی کتاب

25 Dec, 13:49


این کتاب را خونده‌ای؟ هشتاد و دو نامه صادق هدایت است. حتما پیدایش کن و بخوان. می‌دانی همه‌ی این نامه‌ها را هدایت با چه جمله‌ای آغاز کرده است؟ یاحق.
اگر اکنون در این قرن و زمانه   نوشته‌ای یا سخنرانی‌ای را با این جمله آغاز کنی روشنفکران یا در واقع روشنفکرنمایان  با سوءظن به تو نگاه می‌کنند.
آیا صادق هدایت از روشنفکران زمانه‌ی ما دینی‌‌تر بود؟
من فکر می‌کنم جوابش این است: در عصر صادق هدایت کلمات آغازین مذهبی که معمولاً در ابتدای متن به تبرک و ذکر یاد می‌شد، هنوز تبدیل به امر سیاسی نشده بود.
چه چیزی حتی گفتن یا نگفتن «بسم‌الله الرحمن الرحیم» در آغاز سخنرانی را تبدیل به امرسیاسی کرده است؟

سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

25 Dec, 12:28


♦️نصرالله پورجوادی در این گفتار، از ضرورتِ تحقیق و پژوهش‌های بی‌طرفانه سخن می‌گوید🔺

مشاهده در یوتیوب

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal

تبارشناسی کتاب

25 Dec, 11:56


برخی محققان جدی علوم انسانی در ایران نه تنها اندیشه‌های جدید کشف می‌کنند، بلکه حتی روش‌‌شان الهام‌بخش است. استاد پورجوادی نمونه‌ای از محققان ایرانی است که نظیر او را بیشتر در غرب می‌توان جستجو کرد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

25 Dec, 11:45


♦️نصرالله پورجوادی عنوان می‌کند که قرنِ سوم ناشناخته مانده است🔺

@joreah_journal

www.instagram.com/joreah_journal

تبارشناسی کتاب

24 Dec, 12:52


🔹واسازی استدلال مولوی در قصه‌ی طوطی و بقال
سینا جهاندیده

جهان قصه در عین سادگی، بسیار پیچیده است. هرگز قصه‌گو نمی‌داند که کدام جز از اجزای قصه، کدام صحنه، کدام گفتگو یا کدام تصویر از قصه، جهان مخاطب را تکان می‌دهد. قصه بر اساس محاکات وارد جهان کودک می‌شود؛ بنابراین قصه همان مقایسه است. اما  وقتی که قصه‌ای تفسیر می‌شود در واقع بسیاری از اجزای آن نادیده گرفته می‌شود. آیا قصه طوطی و بقال همان معنایی را دارد که مولوی تفسیر کرده است؟ مولوی با استفاده‌ی ابزاری از این داستان، بخش‌های عظیمی از این قصه را کشته است. و البته کار تفسیر همیشه همین است؛ برای بر گرفتن معنای ویژه از متن، بخش‌های عظیمی از آن را می‌کشد.
زمانی که برای اولین بار این قصه را شنیدم هنوز کودک بودم، هنوز نمی‌دانستم مثنوی چیست و مولوی کیست. من این قصه را بدون گفتمان مولوی می‌شنیدم؛  دقیقا یادم هست با شنیدن این قصه چه مونولوگی داشته‌ام.
اگر حافظه‌ی امروز فریبم نداده باشد، من این قصه را از کتاب درسی برادرم شنیدم. برادرم   نه سال از من بزرگتر بود. این قصه در کتاب فارسی سال‌های قبل از انقلاب آمده بود.
وقتی قصه را می‌شنیدم، آرزو می‌کردم کاش چنین طوطی‌ای داشتم. و بعد از رفتار ناشایست بقال عصبانی بودم. اما چیزی که بسیار مرا در اضطراب نگه می‌داشت لال شدن طوطی بود. آیا او به حرف می‌آید؟ من این تجربه را با دوستان کودکی‌ام داشته‌ام وقتی دوست مهم زندگی من با من قهر می‌کرد.
رفتارهای محبت‌آمیز بقال را برای به حرف آوردن طوطی می‌فهمیدم و در دل تشویقش می‌کردم که بیشتر تلاش کند.
طوطی کل و بی‌مو شده بود و فکر می‌کرد با این کلی نمی‌تواند ادامه دهد. آینده او دچار اختلال شده بود. او در واقع دچار شوک روانی شده بود که بعد از این چگونه باید زندگی کند؟ بنابراین وقتی در میان عابران کسی را می‌بیند که مثل خودش بی‌مو است، ترومای او درمان می‌شود. به همین دلیل به آن مرد می‌گوید: «تو مگر از شیشه روغن ریختی»؟   اگرچه استدلال طوطی در جهان بزرگسالی طنز می‌نماید اما در واقع قصه با این استدلال به جهان کودکی نزدیک‌تر شده بود؛ به همین دلیل استدلال طوطی با کودکی من هم‌خوان بود. قصه چیزی از  کودکی می‌دانست که مولوی نمی‌دانست یا نمی‌خواست که بداند. مولوی جهان درونی قصه را کشته بود. او همه‌ی این احساساتی را که در قصه بود نادید گفته بود تا به این نتیجه برسد: که خود را با اولیا و انبیا مقایسه نکن. حتما مولوی فراموش نکرده است که اولین بیت مثنویش با مقایسه انسان و نی آغاز شده است. مقایسه تنها برای فهمیدن مطلب پیچیده نیست؛ چنانکه مولوی با تفکر تمثیلی چنین کرده است. گاهی مقایسه ما را نجات می‌دهد؛ مثل  مقایسه‌ای که سعدی در  گلستان  آورده است:

«هرگز از دورِ زمان ننالیده بودم و روی از گردشِ آسمان در هم نکشیده، مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعتِ پای‌پوشی نداشتم. به جامعِ کوفه در‌آمدم دلتنگ، یکی را دیدم که پای نداشت. سپاسِ نعمتِ حق به جای آوردم و بر بی‌کفشی صبر کردم.»

شاید در بین خوانندگان این یادداشت کسی بگوید که مولوی در دفتر دوم جواب این پرسش شما را داده است:

ای برادر قصه چون پیمانه‌ایست
معنی اندر وی مثال دانه‌ایست
دانه‌ی معنی بگیرد مرد عقل
ننگرد پیمانه را گر گشت نقل

در اینجا هم مولوی اشتباه می‌کند. هیچ قصه‌ای پیمانه نیست. البته این تعریف انسان رمان از قصه است نه انسان عصر قصه. شاید باید قرن‌ها می‌گذشت تا فهمیده می‌شد قصه پیمانه نیست. همچنانکه کودک انسان جاهل نیست.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Dec, 22:04


هانس روبرت یاوس (به انگلیسی Hans Robert Jauss به آلمانی Hans Robert Jauß) (زاده ۲۱ دسامبر ۱۹۲۱ گوپینگن، وورتمبرگ - درگذشته ۱ مارس ۱۹۹۷ کنستانس) یک چهره دانشگاهی آلمانی و مبدع نظریه دریافت است که به خاطر تلاش‌هایش در زمینه نظریه پذیرش و بررسی ادبیات فرانسه در سده‌های میانه و نیز دوران مدرن معروف است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Dec, 21:23


🔹چرا دفاع از نظریه‌ی خواننده‌محور در ایران مهم است؟
سینا جهاندیده

متأسفانه در ایران در برابر نظریه‌ی دریافت یا نظریه‌ی معطوف به خواننده بسیار مقاومت شده است. ایران کشوری است که عادت‌های سلطه‌جویی به شکل ناخودآگاه در آن وجود دارد. ایرانیان بیش از دیگران از قهرمانان سیاسی خود ستایش می‌کنند. شاهنامه اگر چه کتاب پهلوانان نیز هست اما به همان میزان کتاب شاهان است. یعنی ما همیشه دو دسته‌ قهرمان داشته‌ایم: حاکمان و پهلوانان. رستم با همه ازادمنشی‌هایش به خاطر پیروی از حاکمان است که هم فرزندش را می‌کشد و هم به خاطر کشتن اسفندیار دودمانش را به باد می‌دهد.
ستایش از قهرمان نمی‌گذارد ما ادبیات آزادی داشته باشیم؛ زیرا عادت به ستایش قهرمان سبب می‌شود که مدام به حاکمان قدرت‌مند فکر کنیم. ایران هرگاه در وضعیت بحرانی قرار گرفته‌است دو کار کرده است: قهرمان پیشین‌اش را خوار کرده و از قهرمان نیامده افسانه ساخته است.
از سوی دیگر ایران کشور متون مقدس است. این کشور غیر از پیام پیامبرانی چون مانی و مزدک پیام پیامبرانی مهم‌تر و تاثیرگذارتری چون زرتشت و محمد(ص) را نیز دریافت کرده است. وجود پیام‌های مقدس خودبه‌خود راه تفسیر آزاد را می‌بندد. زیرا هر کسی را شایسته آن نمی‌دانند که متون مقدس را تفسیر کند؛ بنابراین متن‌های مقدس، تفسیرهای آزاد و فردی را سرکوب می‌کنند. و این نوع تابوسازی خود به خود منجر به این قاعده مهم می‌شود: که راز جهان تنها نزد عده‌ای قلیل است. به همین دلیل است که مولوی در قصه طوطی و بقال به این حکم‌ها می‌رسد:

از قیاسش خنده آمد خلق را
گوچو خود پنداشت صاحب دلق را

کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر

جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد

همسری با انبیا برداشتند
اولیا را همچو خود پنداشتند

گفته اینک ما بشر ایشان بشر
ما و ایشان بسته‌ی خوابیم و خور

این ندانستند ایشان از عمی
هست فرقی درمیان بی‌منتهی

مولوی اگرچه در این قصه از قیاس‌های مع‌الفارق می‌گوید اما نتیجه‌ای که از این قصه می‌گیرد این است: که برخی انسان‌ها از پیش برگزیده و پاک‌اند، یعنی همان قهرمانان که باید از آن‌ها بدون هیچ انتقادی پیروی کرد. با همین تفسیر است که مفاهیمی پیر و مراد و مرشد هم به قصه استبداد معنی اضافه می‌شود که «هرکسی را به اندرون راه نیست» باید محاکات ابدال، پیر طریقت و انسان‌ها کامل کرد.
ستایش از شاهان، پهلوانان و ابدال تنها با نظریه‌ی مولف ممکن می‌شود نه با نظریه‌ی مرگ مولف یا نظریه‌ی خواننده محور. بنابراین نظریه مرگ مولف برای جامعه‌ای که به ابدال و شاهان فکر می‌کند نظریه‌ای خطر آفرین است. زیرا راه تفسیر و قیاس را باز می‌کند و طوطی واقعیت ،حقیقت دیگری را می‌فهمد که تنها او نیست که بی‌مو و کل است بلکه کلان بسیاری مثل او هستند اما کسی جرات گفتن حقیقت را ندارد.
نظریه‌ی مرگ مولف نظریه افراطی است اما آیا این نظریه برای تمام جوامع افراطی است؟ آیا نظریه دریافت یا خواننده یا دفاع از خواننده ما را از ستایش بیهوده قهرمانان نجات نمی‌دهد؟ آیا ما با نظریه‌ی مرگ مولف نسبت به نظریه‌ی مولف بیشتر شاهنامه فردوسی را نمی‌فهمیم؟ در ایران چه تعداد انسان‌هایی هستند که حتی یک داستان شاهنامه را نخوانده‌اند اما چنان از کار فردوسی ستایش می‌کنند که گویی فردوسی یک تنه چون رستمی دیگر گونه ایران را از هیچ بیرون آورده است؟
ادبیات مثل دموکراسی و دموکراسی مثل ادبیات نیاز به نظریه‌ی مرگ مولف دارد. مرگ مولف در ایران یعنی مرگ استبداد. بنابراین ما باید برای نجات ایران علاقه‌مند به نظریه‌ی دریافت یا نظریه‌ی کنش خواننده شویم. زیرا فلسفه‌ی نظریه‌ی خواننده یعنی آزاد کردن انسان‌ها از استبداد معنی.
معناها نباید در انحصار عده‌ای خاص باشد همه انسان‌ها آزاد آفریده شده‌اند بنابراین باید حق تفسیر کردن داشته باشند. و این تفسیرهای هرگز به آنارشیسم منجر نمی‌شود. تعاطی افکار زمانی ممکن می‌شود که ما حق تفسیر کردن داشته باشیم.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Dec, 20:24


ولفگانگ آیزر (انگلیسی: Wolfgang Iser؛ ۲۲ ژوئیهٔ ۱۹۲۶ – ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۰۷)
زبان‌شناس و نظریه‌پراز معروف آلمانی، او از نظریه.پردازان نظریه‌ی معطوف به خواننده یا واکنش خواننده است.
تمام کتاب‌هایی که به نام نظریه‌ی ادبی در ایران ترجمه شده است به نظریه آیزر توجه کرده‌اند. از ایگلتون تا برتنس...
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Dec, 20:18


متن‌ها و خواننده
دو جستار در باب پدیدارشناسی خواندن
ولفگانگ آیزر

چاپ اول ۱۴۰۳، دی.
این کتاب ۹۳ صفحه‌ای، اولین کتاب مستقلی است که از آیزر به فارسی ترجمه می‌شود.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Dec, 15:48


برخلاف آنچه غالباً تصور می‌رود، معیوب بودن اثر هنری را همواره نباید به فقدان مهارت هنرمند نسبت داد؛ بر عکس معیوب بودن شکل نتیجه‌ی معیوب بودن محتوا است( هگل، به نقل از عقل افسرده مقاله‌ی تاملاتی درباب شعر، مراد فرهادپور، ص ۷۳).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Dec, 19:28


تحلیل و متافیزیک
پیتر فردریک استراوسون
چاپ اول ۱۴۰۳، آذر.
تحلیل و متافیزیک درآمدی است به فلسفه‌ی تحلیلی، اما بسیار ژرف‌تر از یک درآمد ساده این کتاب یکی از آخرین آثار پی. اف. استراوسون فیلسوف پرآوازه‌ی انگلیسی است. و با اینکه حتی برای یک پژوهشگر فلسفه نیز دربرگیرنده‌ی نظریه‌های فلسفی بسیار بنیادین است، خود او نام «درآمد» بر آن گذاشته است و مدعی است که برای خوانندگان بدون اندوخته‌ی فلسفی نیز فهمیدنی است. این کتاب همچنین به این معنا درآمد است که به شرح عمومی ماهیت فلسفه پرسش‌های کانونی آن مانند اینکه چرا فلسفه ضروری است و آیا می‌توان زبان طبیعی را به نشانه‌گذاری معیار صوری منطقی بازگویی کرد و موضوع های کانونی مانند شناخت شناسی، هستی‌شناسی تجربه‌گروی، منطق جهان بیرونی، حقیقت، علیت، تبیین ضرورت و آزادی می‌پردازد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Dec, 13:17


به برگ‌ها اشاره کرد و
گفت
در جستجوی
فرمی از شعرم
که محاکاتِ
دست‌های
مادر است


اکنون ابدی
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Dec, 12:45


این شماره‌ی مترجم را از جهتی می‌توان ویژه‌ی زنده یاد حمید عنایت نیز دانست.
کانال تبارشناسی کتاب هم در سال‌های گذشته آثار حمید عنایت را معرفی کرده است. لطفاً سرچ کنید.
@tabardhenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Dec, 12:41


شماره‌ی ۸۷ مترجم منتشر شد
با عکس نرگس انتخابی( فرهنگ‌نویس و مترجم) روی جلد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Dec, 12:38


‌تنها راهِ فراموش کردن نگون‌بختی این است که خود را در هنر حبس کنی و بقیه‌ی چیزها را هیچ بشماری؛ اگر بنیان غرور آدمی محکم باشد جای همه‌چیز را می‌گیرد.

گوستاو فلوبر
@tabarsjenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Dec, 12:25


@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Dec, 12:24


درس‌هایی درباره ظهور اسلام
عباس زریاب خویی
چاپ اول ۱۴۰۳، آذر.
#تازه‌ها
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Dec, 18:53


کاردها منتظرند
تا خورشید وارونه را
در شب یلدا پاره کنند
آسمانی سرخ
با ستارگان سیاه
در پای همین آسمان نشستیم
تا شاملو به تفأل بگوید:

«ای شبِ تشنه! خدا کجاست؟
تو
روزِ دیگرگونه‌ای
به رنگی دیگر
که با تو
در آفرینشِ تو
بیدادی رفته است:
تو زنگیِ زمانی.»

سینا جهاندیده/ اکنون متروک
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Dec, 11:53


غرض نقشیست : گفتارهایی در نقد ادبی
حورا یاوری
چاپ اول ۱۴۰۳، آذر.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Dec, 10:12


نسبم شاید برسد
به گیاهی در هند، به سفالینه‌ای از خاك «سیلك».
نسبم شاید، به زنی فاحشه در شهر بخارا برسد.

سهراب سپهری
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Nov, 21:40


🔹چرا نقد ادبی از دهه‌ی هفتاد به بعد کانون اندیشه‌پردازی درباره‌ی علوم انسانی می‌شود؟
سینا جهاندیده

پیش از دهه‌ی هفتاد نقد ادبی جایگاه مهمی در علوم انسانی ایران نداشت؛ اما بعد از  این دهه‌، کانون اندیشه‌پردازی درباره‌ی علوم انسانی واقع شد. بنابراین جای تعجب نیست که اندیشه‌ی بزرگترین نظریه‌پردازان و اندیشمندان  غرب مثل مارکس، فروید، یونگ، الیاده، دریدا، فوکو دلوز و دیگران از چشم‌انداز نقد و نظریه ادبی فهمیده می‌شود.
اما چرا این اتفاق افتاد؟ زیرا نقد ادبی از آغاز پیدایش چیزی تزیینی برای ادبیات نبود. و اصلا شعر در عصر  ارسطو معنایی چنین مبتذل نداشت. از نظر ارسطو شعر مدیوم حقیقت است؛ چیزی که هایدگر در قرن بیستم دوباره به آن باز می‌گردد. ارسطو مهم‌ترین کتاب خود را به این دلیل به فن شعر یا بوطیقا اختصاص نمی‌دهد که چیزی درباره‌ی شعر و فنون آن بنویسد. از نظر ارسطو شعر مهمترین دروازه جهت ورود برای کشف جهان است به همین دلیل دو کتاب مهم در ذیل منطق می‌نویسد به نام بوطیقا و رتوریکا.
روی آوردن به نقد ادبی در دهه‌‌ی هفتاد همراه با یک اتفاق عجیب بوده است: شعر کارکرد اجتماعی و مردمی خود را از دست داده است.  اکنون شعر و شاعری آنچنان برای مردم ایران و حتی جهان مهم نیست به همین دلیل شعر در ذیل امر شناختی فهمیده می‌شود.
شعر از دهه‌ی هفتاد به این سو به آن تعریفی نزدیک شده است که ارسطو از آن در ذهن داشت. ارسطو شعر را برتر از تاریخ می‌دانست اکنون فهم برتری شعر بر تاریخ تنها از معبر نقد ادبی ممکن است.
به نظر من یکی از مهم‌ترین تحقیقاتی که باید در باره‌ی تبارشناسی شعر در ایران صورت گیر تحقیق درباره‌ی پارادایم‌ها و گفتمان های فهم شعر و نسبت آن با حقیقت است. اگر کسی شعر حافظ را با شعر مشروطه مقایسه کند به راحتی می‌فهمد که آنچه شاعرانی امثال نسیم شمال، لاهوتی، فرخی یزدی و .. از شعر می‌فهمیدند هیچ نسبتی با شعری ندارد که حافظ می‌فهمید. به نظر من شعر مشروطه روح هستی‌شناسانه شعر را از یاد برده بود اگر چه نیما سعی کرد که این روح از دست رفته را به شعر بازگرداند اما کاملا موفق نشد. شعر معاصر دچار یک دوگانگی پارادوکسیکال شد؛ از یک سو شعر را چون ابزار سیاست به کار می‌گرفت و از سوی دیگر آن را ابزار شناخت می‌دانست.
ارسطو اگرچه از نسبت سیاست و شعر غافل نبود اما شعر را مدیوم حقیقت می‌دانست از نظر او شاعرانی چون هومر و هسیود شاعرانی نبودند که تنها روایت می‌سازند و  زبان را می‌آرایند بلکه پیامبرانی بودند که از حقیقت می‌گفتند. از این جاست که می‌توان فهمید که چرا افلاطون شاعران را از جمهوری خود بیرون می‌کند زیرا افلاطون شاعران بزرگی چون هومر و هسیود را رقیب سرسخت فیلسوفان می‌دانست. اقتدار شاعرانی چون هومر و هسیود مخالف نظریه‌ی ولایت مطلقه‌‌ی افلاطون بود. افلاطون معتقد بود تنها حکمایی چون او شایستگی رهبری جامعه را دارند نه شاعرانی که با رتوریک حقیقت کاذب خلق می‌کنند.
از دهه‌ی هفتاد به بعد ده‌ها کتاب درباره‌ی نقد ادبی ترجمه و تألیف شده است. هر چقدر این کتاب‌ها بیشتر شده فهم تزیینی، تفریحی و سیاسی آن کاسته می‌شده است. جالب این است که از دهه‌ی هفتاد به بعد شعر مانیفستی هم بالا گرفته است. در این دهه شاعرانی پدیدار شدند  که اگرچه یک مجموعه شعر هم چاپ نکرده بودند اما مدام در جستجوی کشف شعرهایی برآمدند که نسبت به شعر شاعران دیگر  خلاقانه‌تر و عجیب‌تر و نامتعارف‌تر باشد و در چارچوب نظریه‌ای بازنمایی شود. به همین دلیل شعر ایران از دهه‌ی هفتاد به بعد مخاطب عام خود را از دست داد زیرا از این دهه به بعد دیگر شعر ابزار تهییج سیاسی نبود بلکه مدیومی است برای خودشناسی و اندیشه‌ی بازگشت به خویشتن از دست رفته. از این نظر شعر معاصر ایران از دهه‌ی هفتاد خود جمعی و سیاسی‌اش را که از عصر مشروطه ساخته شده بود از دست داد. بنابراین عجیب نیست اگر در دهه‌ی چهل و پنجاه شاعران جزو خیل سیاسی و رهبران مخالف خوان بودند اما  در دهه‌ی نود تفکر عامه دیگر مشروعیت سیاسی آنها را نپذیرد و هنرمندان و ورزشکاران را سیاسی‌تر از آنها بفهمد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Nov, 20:56


محمد راغب
شبحی در حال تسخیر ادبیات
چاپ اول ۱۴۰۳، آذر.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Nov, 20:52


محمد راغب ( ۱۳۶۱ - ) نویسنده، مترجم و استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بهشتی
@tabashenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Nov, 20:32


آزادی و سرکوب
سیمون وی
ترجمه‌ی بهزاد حسین‌زاده
چاپ اول ۱۴۰۳، آذر.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Nov, 20:28


لیلیت حوای نخستین
زیگموند هورویتس
چاپ اول ۱۴۰۳، آبان.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Nov, 20:11


انقلاب روسیه : از لنین تا استالین
ای. اچ. کار
چاپ اول ۱۴۰۳، آبان.

تبارشناسی کتاب

22 Nov, 19:30


سایمون کریچلی
تئاتر حافظه
چاپ اول ۱۴۰۳، آبان
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Nov, 19:26


من می‌میرم، فقط همین قطعی است مابقی داستان است.

سایمون کریچلی /تئاتر حافظه

@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Nov, 15:14


من و تو
آتشی افروختیم
تا خود را در
نور آن
بنگریم
ولی آتش
جهان ما را نیز
سوخت
و انبوه سایه‌ها
به سوی ما
آمدند
و دودها
دست به دست یکدیگر
دادند
و بالا رفتند

اینک ای محبوب من
ما بی‌جهان
مانده‌ایم


بیژن جلالی


@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Nov, 13:57


☕️یک فنجان چای با نیما (۲)

سینا جهاندیده: جناب اسفندیاری! یکی از چیزهایی روان‌شناختی پیچیده که کمتر درباره آن بحث شده تقابل دو زمان در شاعران  است: زمانی که شعر گفته می‌شود و شاعر آن را در جایی ثبت می‌کند و زمانی که می‌خواهد آن را پاکنویس کند یا برای چاپ آماده سازد. در این دو زمان مسئله‌ای بر شاعر از طریق «وسواس« ظاهر می‌شود. بنابراین در شعر گذشته خود دخل و تصرف می‌کند به این امید که به فرم بهتر برسد. شما چقدر با این نوع ویرایش که با پاکنویس ظاهر می‌شود موافق هستید؟
☕️☕️

نیما یوشیج: در پاکنویس اشعار خودتان وسواس به خرج ندهید. انسان حالةً عوض می‌شود بهترین نماینده حالت است که آنچه را که هست بهتر بیان کرده باشد، در صورتیکه وسواس فقط نتیجه‌ی دقت است و هنگامی که حالت عوض شد، وسواس فقط خراب می‌کند
در پاکنویس اشعار، بیشتر به فرم دقت کنید و آرمونی کلمات و جملات و کلمات از حیث معنی لغوی و معنی منظور خودتان و جملات از حيث ترکیب بندی صریح
اگر به معنی دقت دارید از این حیث باشد که کلمات برای ادای آنها رسا هستند یا نه.
خطر عمده در پاکنویس کردن افزودن و کم کردن است که اتصال بعید در بین مطالب موضوع می‌اندازد و با قطع و وصل آن فرم بهم می‌خورد و بازرسی شما در خصوص فرم، بی‌فایده می‌گذرد. به عبارت اُخری پاکنویس باید در استخوان‌بندی اساسی شعر دست نزند. پاکنویس باید فقط تکرار باشد. در صورتیکه این شرایط را به جا نمی‌خواهید بیاورید به کسی دیگر بدهید اگر خط شما خواناست، همان را پاکنویس کند. زیرا پاکنویس نکردن به مراتب اولی است. من بیش از این در این خصوص چیزی به عقلم نمی رسد(نیما یوشیج، درباره‌ی شعر و شاعری، تدوین سیروس طاهباز، انتشارات نگاه، چاپ سوم، ۱۳۹۸، صص ۲۱۹ - ۲۱۸).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Nov, 13:14


☕️یک فنجان چای با نیما(۱)

سینا جهاندیده : جناب نیما یوشیج! درباره‌ی سمبولیسم شما میان منتقدان اختلاف است؛ عده‌ای شما را سمبولیست می‌دانند و عده‌ای می‌گویند اصلا سمبولیسم اجتماعی نوعی زبان زرگری است. شما در جایی(حرف‌های همسایه) گفته‌اید که سمبولیسم من در مقایسه با سمبولیسم انتزاعی غربی، عینی‌تر است. به نظر شما اصلا شاعر چگونه سمبل را وارد شعر خود می‌کند؟
☕️☕️

نیما یوشیج: شاعر، دقیق‌تر از دیگران می‌بیند. موشکافی او را به رحم می‌اندازد. دست از شر و جنایت می‌کشد. به این واسطه، عقب می‌افتد. محروم و شکست خورده شده دنیای زندگی را نمی‌پسندد. اما چون زنده است و آدم زنده، دنیایی می‌خواهد آن را برای خود می‌سازد. دنیایی که خودش می‌خواهد و در خلوت خود پیدا کرده است. در این جاست که او موضوع و حوادث خود را می‌جوید. آنچه مجازی است، آنچه سمبولیک است، از اینجا پیدا می‌شود و معلوم می‌کند که فکر، فکر شاعر است(نیما یوشیج، درباره‌ی شعر و شاعری، تدوین سیروس طاهباز، انتشارات نگاه، چاپ سوم، ۱۳۹۸، ص ۲۲۷).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

22 Nov, 12:35


گاهی
خوشبختی
چون پروانه‌‌ای
بر زخم
می‌نشیند
با خاطرات گل‌های صورتی



سینا جهاندیده
اکنون ابدی
@rabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 22:29


استاد سیاح در پنجشنبه ۶ اسفند ماه ۱۳۲۶ (هفت روز قبل از مرگ) آخرین سخنرانی خود را درباره‌ی «نفوذ داستایفسکی در ادبیات فرانسه» در تالار انجمن فرهنگی ایران و فرانسه ایراد کرد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 22:15


خانم سیاح در سال ۱۳۲۳ بنا به دعوتی که از طرف دولت ترکیه به عمل آمده بود به نمایندگی از طرف حزب زنان ایران به ترکیه رفت و طی ۴۵ روز اقامت در آنجا در زمینه‌های مختلف ادب و فرهنگ سخنرانی کرد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 22:09


خانم سیاح در دی ماه سال ۱۳۲۴ یعنی هشتاد سال پیش، نخستین شماره‌ی مجله‌ی حزب زنان ایران را منتشر کرد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 21:52


فاطمه سیاح ( ۱۲۸۱ - ۱۳۲۶) اولین بانوی استاد دانشگاه که کرسی نقد ادبی را در دانشگاه تهران پایه‌گذاری کرد.
فاطمه رضازاده سیاح در مسکو متولد شد. پدرش جعفر رضازاده سیاح مدت ۴۵ سال در دانشکده‌ی زبان‌های شرقی مسکو استاد زبان و ادبیات فارسی بود. سیاح تحصیلات متوسطه و عالی خود را در مسکو گذراند و از دانشکده‌ی ادبیات اونیورسیته مسکو در ادبیات غرب دکترا گرفت. موضوع رساله‌ی دکترای او درباره‌ی آناتول فرانس بود. سیاح به مدت چهار سال در دانشکده‌های روسیه تدریس کرد و سپس در سال ۱۳۱۳ زمان تاسیس دانشگاه تهران به ایران آمد. در کنگره‌ی هزاره‌ی فردوسی شرکت کرد و در سال ۱۳۱۴ در وزارت فرهنگ مشغول به کار شد. بانو سیاح در سال ۱۳۱۷ به مقام دانشیاری و در سال۱۳۲۲ به سمت استادی دست یافت. بیشترین فعالیت اجتماعی خانم سیاح در زمینه‌ی حزب زنان ایران بود؛ چنانکه در سال ۱۳۲۴ از طرف شورای زنان به پاریس رفت و در کنگره‌ی زن و صلح شرکت کرد. سیاح متاسفانه در اوج از دنیا رفت. او در ۱۳ اسفند ۱۳۲۶ به دلیل سکته قلبی در سن چهل و پنج سالگی از دنیا رفت.
@tabarshenasi_ketsb

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 21:18


دلم گرفته دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز،
نه این دقایق خوشبو، که روی شاخهٔ نارنج می‌شود خاموش
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این گل شب بوست
نه ... هیچ چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی‌رهاند
و فکر می‌کنم که این ترنم موزون حزن
تا به ابد شنیده خواهد شد.

سهراب سپهری
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 13:16


بارها برایم پیش آمده که در نمایشگاه کتاب یا در کتاب‌فروشی آقایی به سراغم آمده و از من امضا خواسته و این را هم اضافه کرده که «برای همسرم می‌خواهم یا برای دختر جوانم، یا برای مادرم و من هم بلافاصله از او پرسیده ام خودتان چی؟ اهل مطالعه نیستید؟ پاسخ همیشه یکی ست: «چرا، کتاب خواندن را دوست دارم اما می‌دانید خیلی خیلی گرفتارم.» این پاسخ را ده‌ها بار شنیده‌ام این مرد و هزاران هزار مرد مثل او آنقدر کارهای مهم آنقدر وظیفه و آن قدر مسئولیت دارند که نمی‌توانند اوقات ذی‌قیمت‌شان را با خواندن رمانی یا مجموعه شعری یا مقاله‌ای ادبی به هدر بدهند در نظر این گونه آدم‌ها ادبیات فعالیتی غیرضروری است؛ فعالیتی که بی‌تردید ارجمند است و برای پرورش احساس و آموختن رفتار و کردار مناسب ضرورت دارد، اما اساساً نوعی سرگرمی است، چیزی تجملی است و تنها در خور افرادی که وقت اضافی دارند چیزی است در شمار ورزش، سینما، بازی شطرنج و در «اولویت‌بندی» وظایف و مسئولیت‌هایی که در کشاکش زندگی بناگزیر پیش می‌آیند، می‌توان بی‌هیچ دغدغه‌ای از آن چشم پوشید(ماریو بارگاس یوسا،چرا ادبیات، ترجمه‌ی عبدالله کوثری، نشر لوح فکر، چاپ دوم، ۱۳۸۵، صص ۹ - ۱۰.)
@tabar

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 13:06


ادبیات به تک تک افراد با همه‌‌ی ویژگی‌های فردی‌شان امکان داده از تاریخ فراتر بروند. ما در مقام خوانندگان سروانتس، شکسپیر، دانته و تولستوی یکدیگر را در پهنه‌ی گسترده‌ی مکان و زمان درک می‌کنیم و خود را اعضای یک پیکر می‌یابیم زیرا در آثار این نویسندگان چیزهایی می آموزیم که سایر آدمیان نیز آموخته‌اند، و این همان وجه اشتراک ماست به رغم طیف وسیعی از تفاوت‌ها که ما را از هم جدا می‌کند. برای ایمن داشتن انسان از حماقت، تعصب، نژادپرستی، تفرقه مذهبی و سیاسی و ناسیونالیسم انحصارطلبانه هیچ چیز از این حقیقت که در آثار ادبی بزرگ آشکار می‌شود مؤثرتر نیست: مردان و زنان همه‌ی ملت‌ها در هر کجا که هستند در اصل برابرند و تنها بی‌عدالتی است که در میان آنان بذر تبعیض و ترس و استثمار می‌پراکند(ماریو بارگاس یوسا؛ چرا ادبیات، ترجمه‌ی عبدالله کوثری، نشر لوح فکر، چاپ دوم، ۱۳۸۵، ص ۱۳.)
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 11:14


🎶 پوشه شنیداری سلسله نشست‌های وضعیت تفکر در ایران معاصر (نشست شانزدهم)

🗓 چهارشنبه 8 دی 1400

💢خانه اندیشمندان علوم انسانی💢
بخش اول سخنرانی دکتر علی خزاعی‌فر (اهمیت مبانی نظری ترجمه در علوم انسانی)

بخش دوم سخنرانی دکتر سینا جهاندیده (نسبت تفکر ترجمه‌ای با دروازه‌بانی مترجمان در ایران)
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 10:45


مترجم شماره‌ی اول بهار ۱۳۷۰
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 10:26


فصلنامه‌ی مترجم فصلنامه‌ای علمی و فرهنگی در حوزه‌ی نظریه و عمل ترجمه است که در سال ۱۳۷۰ با کوشش علی خزاعی‌فر استاد گروه زبان انگلیسی دانشگاه فردوسی مشهد تأسیس گردید. مقالات فصلنامه بیشتر در زمینه‌ی نظریه و عمل ترجمه ادبی، تاریخ ترجمه در ایران، آموزش ترجمه و نقد ترجمه است. خوانندگان و نویسندگان مجله‌ی عبارتند از مترجمان، بخصوص مترجمان ادبی، و مدرسان ترجمه و علاقه‌مندان ترجمه.
مترجم فقط به آن دسته از موضوعات نظری و عملی می‌پردازد که در عمل به کار مترجم می‌آید و به او بینش یا آموزش می‌دهد.

آرشیو کلیه‌ی شماره‌های منتشرشده این فصلنامه در وبسایت اختصاصی فصلنامه و به صورت رایگان وجود دارد. علیرضا اکبری، عبداله کوثری و شادی غفوریان، سمیه دلزنده‌روی، مرضیه ملک‌شاهی و سعید عامری عضو هیئت تحریریه این فصلنامه در ادوار گوناگون بوده‌اند.
تاکنون هشتاد شش شماره از این فصلنامه در طول سه دهه‌ به پایمردی استاد خزاعی فر منتشر شده است. درود .
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 10:17


علی خزاعی‌فر، متولد ۱۳۳۶ در مشهد، پژوهشگر مطالعات ترجمه و ترجمه‌ی ادبی در ایران، استاد دانشگاه، مترجم و مؤلف ایرانی است. خزاعی‌فر دارای لیسانس و فوق‌لیسانس ادبیات انگلیسی و آموزش زبان است و نیز از دانشگاه یومیست انگلستان دکترای زبان‌شناسی گرفته است. او هم‌اکنون استاد بازنشسته دانشگاه فردوسی مشهد است.
خزاعی‌فر فعالیت اصلی خود را روی ترجمه‌ی ادبی در ایران و مباحث نظری و آموزشی در این زمینه متمرکز کرده و در همین راستا مجله‌ی «مترجم» را، که نشریه‌ای تخصصی درباره‌ی ترجمه و به‌ویژه ترجمه‌ی ادبی است، تأسیس کرده است. این نشریه از سال ۱۳۷۰، به‌سردبیری او، در مشهد منتشر می‌شود. خزاعی‌فر همچنین در سال ۱۳۷۹ اولین همایش ترجمه‌ی ادبی در ایران را در مشهد برگزار کرد. از ترجمه‌های علی خزاعی‌فر می‌توان به کتاب‌های‌ «برنده‌ی اسب چوبی و چند داستان دیگر» و «وای! دَدَم وای!» و از آثار تألیفی او می‌توان به کتاب «ترجمۀ متون ادبی» اشاره کرد. خزاعی‌فر در داستان‌نویسی هم دستی دارد و از او مجموعه داستانی به نام «تک‌خوان و چند داستان دیگر» منتشر شده است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Nov, 09:26


دیوانگان بر آمدند و
دو نیمکره‌ی زمین را
چون توپ پاره‌ای
بر سر نهادند و به هلهله برخاستند
و دنیا مغازه‌ای شد
با ترازوی شکسته
و شاهین‌ها
بال‌هایشان را بر خاک گورستان پهن کردند
تا دفن شوند


سینا جهاندیده
اکنون ابدی چاپ ۱۳۸۳
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 22:14


ترجمه‌ی غرور و تعصب از رضا رضایی چاپ اول ۱۳۸۵
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 22:10


شمس‌الملوک مصاحب (۱۲۹۲ در تهران - ۱۳۷۶) شاعر و نویسنده و از نخستین سناتورهای زن مجلس سنای ایران بود. او برای چهار دوره از سنای چهارم تا هفتم در مجلس سنا عضو بود و تنها زنی است که در هر چهار دوره آن عضویت داشته‌است. مصاحب همچنین جزو فعالان حق رأی زنان و از نخستین گروه زنان ایرانی که به دانشگاه رفتند، است
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 22:07


اولین ترجمه از خانم شمس‌الملوک مصاحب ۱۳۳۶

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 21:55


تازه‌ترین و آخرین ترجمه جدی (تاکنون) از غرور و تعصب آستین به فارسی
از استاد علی خزاعی‌فر
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 21:42


🔹بوروکراسی فریبنده‌ی تبلیغ کتاب‌‌خوانی
سینا جهاندیده

پیش از ترویج فرهنگ کتاب، کتاب‌خوانی و تبلیغ برای کتاب‌های آگاهی‌بخش، باید مردم این احساس و امنیت را داشته باشند که به هر فکر تازه‌ای برسند می‌توانند به شکل منطقی و آزاد مطرح کنند و حق به چالش گرفتن و نقد هر فکر و اندیشه‌ای که انسان و انسانیت را تهدید می‌کند دارند، در غیر این صورت تبلیغ برای کتاب، خصوصاً از سوی نهادهای دولتی، نوعی بوروکراسی خطرناک و فریبنده است؛ زیرا نهادهای فرهنگی - دولتی چیزی را تبلیغ می‌کنند که به ظاهر به سود آنهاست اما سرانجام نتیجه علیه آنها به کار گرفته می‌شود. هدف نهایی کتاب‌‌خوانی بیرون آمدن از جهالت فرهنگی، تاریخی، سیاسی و اجتماعی است. وقتی کتابی به دست فردی می‌رسانیم، عملا به او می‌گویم از هر نوع اندیشه‌ی استبدادی، استبداد اندیشه و جهالت سیاسی باید پرهیز کنی زیرا کتاب می‌خوانی تا با آگاهی تمام به اطرافت نگاه کنی و هر چیزی را به سادگی نپذیری.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 18:04


من رمان بیگانه را در یک جمله، که گمان نمی‌کنم زیاد خلاف عرف باشد، خلاصه کرده‌ام: «در جامعه‌ی ما هرکس که در تدفین مادر نگرید خطر اعدام تهدیدش می‌کند».

آلبر کامو‌
مقدمه‌ی ترجمه‌ی انگلیسی رمان بیگانه
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 17:01


🔹باز هفته‌ی کتاب آمد ای وای!
سینا جهاندیده


باز هفته‌ی کتاب است ای وای!  باز کلی‌گویی، اغراق‌های بیهوده، ستایش‌های الکی و توخالی از کتاب و کتابخوانی با حرف‌های دولتی، رویاپردازی‌های کشکی شروع شد. کسی که در سال یک پاراگراف کتاب نمی‌خواند بیشتر از هر کتابخوانی از کتاب و کتابخوانی ستایش می‌کند. آمده است دارد برای جمعیت بسیاری در ستایش کتاب و فلسفه‌ی کتابخوانی سخنرانی کند.
خانم‌ها! آقایان! هر ملتی که درباره‌ی کتاب و کتاب‌خوانی بیشترین اغراق‌ها را دارد، معمولا کمترین استقبال را از مطالعه می‌کند.  شفاهی فکر می‌کند و نخواند نقد.
دوست ندارم در این هفته حتی یک جمله در ستایش کتاب بگویم، وقتی بسیار از استادان به اصطلاح ممتاز دانشگاه، کتاب و کتابخوانی را کنار گذاشته‌اند چه کشکی؟! چه مطالعه‌ای؟! چه تبلیغی؟!
و اصلاً چرا باید مردم کتاب بخوانند وقتی هیچ روزنامه‌ی آزادی در کار نیست؟ وقتی سیاست نقد تعطیل است؟ اصلا چرا باید مردم فکر کنند؟! کتاب‌خواندن یعنی آزادی بیان و عقیده داشتن؛  اگر این آزادی نیست تبلیغ برای کتاب کار نادرستی است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 15:13


اندیشمندی می‌گفت انسان موجودی شگفت‌انگیز است؛ به عجیب‌‌ترین باورهای متافیزیکی ایمان دارد، اما اگر در پارکی روی نیمکتی نوشته باشند: «تازه رنگ شده، مواظب باشید رنگی نشوید!»، اول با انگشت امتحان می‌کند.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 14:16


جورجو آگامبن ( ۱۹۴۲ - ) فیلسوف معاصر، متفاوت، عمیق و عجیب و غریب ایتالیایی.

@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 14:12


یک سخنرانی شنیدنی
از صالح نجفی
از دستش ندهید:

آیا پایان عصر شعر فرارسیده است؟

بهمن ماه ۱۴۰۰

@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 13:48


شکاف عمیقی وجود دارد بین آرزوهای انسان و تلاش‌هایی که برای رسیدن به آن آرزوها انجام می‌دهد.

آلبر کامو‌
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 11:47


🔹پیام‌های حافظ به شاعران معاصر ایران(۱)
مخاطب‌شناسی
سینا جهاندیده


۱- یا چنان باید عمیق و نخبه‌گرا شعر بگویی تا منتقدان حرفه‌ای مشتاق تأویل شعر تو شوند؛
۲- یا باید چنان شعر بگویی که شعر‌خوان‌های متوسط بتوانند شعرت را تأویل کنند‌.
۳- به مخاطب عوام فکر نکن؛ زیرا خوانندگان متوسط شعرخوان، عوام را مجاب می‌کنند. فکر کردن به مخاطب عوام، شعرت را در آینده‌ی نزدیک می‌کشد. هرگز گول شهرت بی‌ریشه و کوتاه مدت را نخور.
برای هر سه گروه می‌توانی شاعرانی را در تاریخ ادبیات معاصر انتخاب کنی. فرق احمد شاملو و یدالله رویایی چیست؟ مخاطب شعرهای شاملو شعرخوانان متوسط‌اند و مخاطب شعر یدالله رویایی منتقدان حرفه‌ای. اما هردو حساب شده شعر می‌گویند.
حالا از شما سوال می‌کنم مخاطب شعرهای حمید مصدق و فریدون مشیری مهدی سهیلی و.. کیستند؟ می‌بینید که مخاطب عوام هم دارای تنوع‌اند.

اگر شعری نه منتقدان حرفه‌ای را تحریک کند نه خوانندگان متوسط را و حتی نه خوانندگان عوام را سرنوشت آن چه خواهد بود؟ البته چنین شاعرانی در رویای نیما شدن به سر می‌برند. و امیدوار به مخاطبان آینده‌اند به امید این که آینده ما کشف خواهد کرد. البته زمانی شاعری را آینده کشف می‌کند که طرفدارن جدی حداقلی در زمان اکنون داشته باشند.
اما چه زمانی زیبایی‌شناسی شعرت مخاطب‌کش است؟
الف) شعرت را چنان پیچیده و بی‌سر و ته کنی که هیچ منتقدی به هیچ شکلی- نه فرمی نه معناشناختی - از آن سر در نیاورد. و ادعای تو گوش فلک را کر کند که من از آسمان افتاده‌ام دیگران را آن‌چنان دانش و ذوقی نیست که مرا بفهمند من یک آنارشیست تمام عیارم.
ب) مخاطب اصلی‌ات عوام باشند نه خواننده متوسط شعرخوان.
حافظ تنها شاعری است که هم برای خواننده نخبه شعر می‌گوید و هم برای خواننده متوسط شعرخوان. عوام برای فهم شعر حافظ راهی ندارند جز اینکه محاکات خوانندگان نخبه و متوسط شعر او کنند.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

15 Nov, 10:23


هزار ریشه دارد
برای تأویل بی‌ریشگی

آه
آن درخت خاطرات
بالاخره اندوه آورد
تا ما را بچیند
از زندگی


سینا جهاندیده
اکنون متروک
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

13 Nov, 12:20


ازدحامِ کلمات
رفت و آمدِ معناهای سرگردان
اشباحِ خاطرات
جاده‌های گنگ
منتهای بی‌انتها...
این چنین است
حسب‌حالِ بی‌قراریِ شعر‌های ناسروده
در میان تردد و تردید

سینا جهاندیده
اکنون ابدی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

13 Nov, 10:37


چاپ اول ترجمه‌ی اول (فریبرز سعادت) ۱۳۴۹.
چاپ اول ترجمه‌ی دوم (احسان پورحیدری) ۱۴۰۲.
فاصله‌ی زمانی دو ترجمه: نیم قرن.
ترجمه‌ی دوم علاوه بر ترجمه‌ی متن لوکاچ، یک مقاله با عنوان« نظریه‌ی رمان و مفهوم رئالیسم در نزد لوکاچ و آدورنو» از پیتر اوه هوهندال به پیوست دارد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

13 Nov, 10:29


دیالکتیک افلاطون و تفسیر هایدگر از آن
صدیقه موسی‌زاده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

12 Nov, 21:07


چاپ اول ۱۴۰۳؛ آبان.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

12 Nov, 21:05


زیبایی‌شناسی فروید
مطالعه‌ای در روانکاوی و هنر
جک جروم اسپکتور( ۱۹۲۴ - ) مورخ هنر
چاپ ۱۹۷۶
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Nov, 18:42


🔹تفاوت نوستالژی آرکائیک در شعر شاملو و اخوان
سینا جهاندیده

تفاوت شاملو و اخوان در استفاده از واژگان و حتی ساختارهای نحوی کهن و فراموش شده چیست؟ اخوان در یادآوری واژگان و ساختارهای زبان‌شناختی از دست رفته از ایدئولوژی ملی‌گرایی و ناسیونالیسم فرمان می‌گرفت؛ یعنی نوستالژی او کاملاً ایدئولوژیک بود. او به این دلیل به یاد نمی‌آورد تا اکنون را با پاره‌های باستانی تکه تکه شده، تزیین کند؛ او به یاد می‌آورد تا حسرتی را گوشزد کند و آنچه هست را محکوم به تجاوز دشمنی بداند که هویت ما را از ما گرفته است؛ اخوان نمی‌پذیرد که هویت‌ها زاده‌ی تخاصم، تصادم و ترکیب هستند و هیچ تمدن خالصی وجود ندارد. او معتقد به ایرانی ناب است همان چیزی که صادق هدایت هم به آن فکر می‌کرد. اخوان اگرچه تفکر خیامی دارد اما نمی‌پذیرد که جهان معاصر با اکنونیت خود تخیل می‌کند. پس یادآوری و بازگشت‌های تخیلی اخوان به جهان ایران باستان، نمی‌تواند یادآوری زیبایی‌شناختی باشد. او به یاد می‌آورد همچنانکه کسی جوانی خود را به یاد می‌آورد؛ حسرت اخوان معطوف به فرم و ساختار نیست: به همین دلیل محتوای اثرش را به سمت ایدئولوژی ناسیونالیسم می‌برد. به این دلیل است که ملی‌گریان را شیفته‌ی کلامش می‌کند. او حتی رستم و سیاوش و زرتشت را به دفاع از ایدئولوژی ناسیونالیسم به یاد آورد. او خود را فردوسی دیگر گونه می‌دانست؛ به همین دلیل خوانی دیگر( خوان هشتم) بر هفت‌خوان شاهنامه افزود تا شکست ایران معاصر چون شکست در برابر دیگری متجاوز و شیاد را نشان دهد. برای اخوان شاید ماجرای دکترمصدق تکرار تراژدی رستم و شغاد بود. از این رو می‌توان گفت فلسفه‌ی تاریخ در ذهن اخوان هگلی بود. او فکر می‌کرد تاریخ معاصر همان تاریخ عصر فردوسی است. به همین دلیل می‌خواست بین یوش و خراسان راه باز کند.
اما آرکائیسم و باستان‌گرایی شاملو معطوف به ایدئولوژی ناسیونالیسم نیست. بی‌شک در یادآوری شاملو از واژگان کهن فارسی، نوشتالژی‌ای پنهان است؛ زیرا بدون نوستالژی نمی‌توانست این اتفاق ممکن شود. پس امر نوستالژیک در اخوان و شاملو یگانه است اما این نوستالژی در شاملو خالی از عصبیت ملی‌گرایی است. شاملو با به کار گیری نثر کهن نمی‌خواهد به خاطر عظمت‌های از دست رفته، ناله‌های ایدئولوژیک سر دهد که چگونه بر ما ستم رفته‌است. او در واقع نوستالژی مخاطب را در خدمت ساختارهای شعر خود می‌گیرد. زیرا می‌داند که خواننده با شنیدن موسیقی نوستالژیک نثر عطار و بیهقی لبخند مست کننده می‌زند؛ بنابراین همین ذوق و سرمستی نوستالژیک را در شعر خود پنهان می‌کند. شاملو برعکس اخوان به تلمیحات اسطوره‌ای ایران باستان توجه ندارد. برای او سیاوش و ابراهیم یگانه است. او در دفاع از قهرمان خود می‌گوید: «آه اسفندیار مغموم! تو را آن به که چشم فروپوشیده باشی.»
اکنون سوال این است: عمل کدام یکی از این دو شاعر، مدرن‌تر است؟ کدام یک ایدئولوژی را تبدیل به زیبایی‌شناسی و کدام یک زیبایی‌شناسی را تبدیل به ایدئولوژی کرده است؟
پس شاعران در به کار گیری کلمات باستانی به دو دسته تقسیم می‌شوند: یک دسته دغدغه‌ی ایدئولوژی و فرهنگ دارند و دسته‌ای دیگر دغدغه‌ی زیبایی‌شناختی. شما اگر شاعر هستید جزو کدام دسته‌اید؟ جزو ناجیان فرهنگی که هراس از دست رفتن آن می‌رود یا جزو شاعرانی که گذشته باستانی و نیمه مرده را به مثابه‌ی عتیقه‌ای زیبایی‌شناختی به جهان شعر خود راه می‌دهید؟
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Nov, 15:43


🔸 جوانمرگی در نثر و ادب معاصر فارسی
هوشنگ گلشیری
مهر ماه ۱۳۵۶
این سخنرانی فوق‌العاده که درست در انتهای عصر پهلوی ایراد شده است، نیازمند به تحلیل‌های جامعه‌شناختی، نشانه‌شناختی و گفتمانی است تا زوایای تاریک آن برای نسل‌هایی که بعد از دهه‌ی پنجاه جهان معاصر ایرانی را فهمیده‌اند، روشن شود. گلشیری در این سخنرانی بی‌نظیر، درواقع سیری پیچیده و دقیق و انتقادی از تاریخ ادبیات معاصر، خصوصاً درباره ادبیات داستانی ارائه می‌دهد. مخاطب اکنون بعد از نیم قرن دور شدن از فضای عصر پهلوی، وقتی این سخنرانی را در حکومت و ساختار سیاسی دیگر می‌شنود به راحتی می‌تواند قضاوت کند که در عصر پهلوی چه اتفاق افتاد و پس از گذشته نزدیک به نیم قرن تلاش‌های ادبی، فرهنگی و اجتماعی، تاریخ و ادبیات ایران اکنون چه سرنوشتی پیدا کرده است. من سخنرانی‌هایی زیادی از دوره قبل انقلاب شنیده‌ام، واقعا این سخنرانی هنوز زبانش تازه و تحلیلش دقیق است.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Nov, 09:39


🔹کشتگان جامعه‌شناسی ادبیات
سینا جهاندیده

تولد جامعه‌شناسی ادبیات در ایران با سوژه‌‌ی سیاسی پیوند پیچیده دارد؛ به همین دلیل سرنوشت این رشته در ایران خونبار بوده است. متفکران معاصر جامعه‌شناسی ادبیات در ایران یا جزو مطرودان قدرت حاکم بودند یا به وسیله‌ی قدرت حذف شده‌اند. اندیشمندانی چون غفار حسینی، جعفر پوینده و مختاری در واقع جزو کشتگان جامعه‌شناسی ادبیات در ایران‌اند.
(بیستم آبان ۱۳۷۵ سالروز مرگ غفار حسینی؛ یادش گرامی.)
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Nov, 09:05


ایان لزلی (Ian Leslie) (۱۹۷۲ - ) روزنامه‌نگار، سخنران و نویسنده‌ی بریتانیایی کتاب‌های تحسین‌شده در مورد رفتار انسانی است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Nov, 09:01


🔹گفتگو جنگیدن نیست

ما جوری تنظیم شده‌ایم که اختلاف‌نظر علنی را تهدیدی در قبال خودمان ببینیم، در قبال شخص خودمان، پس با هویتمان گره می‌خورد، حتی وقتی موضوع اختلاف‌نظرمان هیچ ربطی به هویت ندارد. این‌طوری است که یک سری سیگنال عصبی دریافت می‌کنیم که مثلاً «وای، طرف داره به من حمله می‌کنه». طبیعتاً در این‌جور مواقع می‌خواهیم مقابله‏به‏مثل کنیم و یکهو همین اتفاق برای طرف مقابل هم می‌افتد و کلاً همه‌چیز به بازی مجموع صفر تبدیل می‌شود. هر کدام از ما می‌خواهیم برنده شویم و درواقع تهدید را از خودمان دور کنیم. وقتی چنین اتفاقی بیفتد، هیچ خیری از اختلاف‌نظر درنمی‌آید، چون دیگر اختلاف‌نظرمان مربوط به آن موضوع اصلی نیست. فقط در نبردی بر سر منزلت گرفتار شده‌ایم( ایان لزلی، گفتگو جنگیدن نیست؛ ترجمه‌ی علی کریمی، فصلنامه‌ی ترجمان).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

11 Nov, 08:44


تعارض جمعی بهترین راه برای بهره‌گیری از فراستِ گروه است، چون موجب می‌شود میل طبیعی‌مان به بی‌خردی را به چیزی مفید تبدیل کند( ایان لزلی، موهبت اختلاف: راه و رسم مخالفت‌ورزی ثمربخش، ترجمه‌ی علی کریمی، انتشارات ترجمان علوم انسانی، چاپ اول، ۱۴۰۳، ص ۶۱).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 22:10


شکل‌های فراموشی
مارک اوژه
ترجمه‌ی قاسم مومنی
چاپ اول۱۴۰۳
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 22:01


در باب جنگ
کارل فون کلاوزویتس
ترجمه‌ی مهدی شعبانی
۹۸۳ ص
چاپ اول ۱۴۰۳.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 21:47


تبارشناسی نافرمانی درانديشه‌‌ی سياسی‌ غرب
رافائل لادنی
ترجمه‌ی كیا سلیمانی
چاپ اول ۱۴۰۳؛ آبان.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 21:42


هرمنوتيك هويت چهل تكه
داریوش شایگان و پرسش از هویت ایرانی
مالک شجاعی جشوقانی
چاپ اول ۱۴۰۳؛ آبان.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 21:13


قطعات هراکلیتوس
ترجمه و تفسیر متن یونانی از ویلیام هریس
ترجمه‌ی فاطمه محمد، فاطمه صمصامی
چاپ اول ۱۴۰۳؛ آبان.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 21:08


پنجره‌های خانه‌ی مارکس
واپسین نامه‌های کارل مارکس
ترجمه و یادداشت از محمدرضا جواهریان
چاپ اول ۱۴۰۳؛ آبان.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 20:55


مکاتبات هانا آرنت و گرشوم شویلم
گردآوری ملری‌ لوئیز نات
ترجمه‌ی مهدی مهریار
چاپ اول ۱۴۰۳؛ آبان.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 14:39


قناری گفت...
به هوشنگ گلشیری


قناری گفت: ــ کُره‌ی ما
کُره‌ی قفس‌ها با میله‌های زرین و چینه‌دانِ چینی.

ماهی‌ سُرخِ سفره‌ی هفت‌سین‌اش به محیطی تعبیر کرد
که هر بهار
متبلور می‌شود.

کرکس گفت: ــ سیاره‌ی من
سیاره‌ی بی‌همتایی که در آن
مرگ
مائده می‌آفریند.

کوسه گفت: ــ زمین
سفره‌ی برکت‌خیزِ اقیانوس‌ها.

انسان سخنی نگفت
تنها او بود که جامه به تن داشت
و آستینش از اشک تَر بود.

(احمد شاملو، قناری گفت... از مجموعه شعر «در آستانه»)



‍ [تنهایی انسان و سکوت جهان]

از هرکجا هم که آمده باشیم، ما حضور داریم. در جهان همراه با دیگر انسان‌ها هستیم. طبیعت گنگ است. آنجا هم که در شکل داده‌هایش، در منظره‌هایش در توفان‌های سهمناکش، در نسیم آرامش، در سکوتش - با این‌همه این‌هاهیچکدام پاسخی به ما نیست. حیوانات واکنش احساسی نشان می‌دهند، اما سخن نمی‌گویند.
تنها انسان سخن می‌گوید. فهمايی متقابل در روند گفتار و پاسخ تنها در میان انسان‌ها وجود دارد. تنها انسان است که هنگام تفکر از خود آگاهی دارد.
انسان در این جهان به سنجش در نیامدنی و ناگویا تنهاست. اوست که گنگی چیزها را به سخن وامی دارد. سکوت طبیعت می‌تواند بر آدمی از سویی همچون چیز بیگانه‌ای وهم‌آور، همچون خاموشی سنگدل و بی‌تفاوت تأثیر بخشد و از سوی دیگر همچون سکوت اعتماد‌انگیز گیرا و همیار. انسان همانند رشته‌ای در سامان طبیعت تنهاست. او تنها در همایش با همسرنوشتان خود انسان می‌شود؛ او خود به تنهایی انسان نیست. آنگاه است که طبیعت برای او زمینه نوعی تیرگی سخنگوی بی‌کلام می‌شود. برای خودمان در جهان همچون نوری می‌نماییم که چیزها تنها در پرتو آن آشکار می‌شوند و تجلی می‌یابند، زیرا آن‌ها در سایه‌ی تفکر و رفتار ما با آن‌ها درک می‌شوند(کارل یاسپرس، عالم در آیینه‌ی تفکر فلسفی، ترجمه‌ی محمود عبادیان، نشر پرسش، چاپ اول ۱۳۷۷، صص ۵۲ - ۵۳).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 12:39


بررسی تاریکی این پرسش را پیش می‌آورد که چگونه در جایی که به نظر می‌رسد تاریکی و درک آن به صورت منبعی درونی حضور ندارد تصور آن همچنان وجود دارد؟ تمدن با هیزم و شمع و نفت و گاز، و اخیراً برق تاریکی را مهار و سرکوب کرده است با این حال «مهار کردن» تعبیر درستی نیست زیرا هر چه روشنایی و نورپردازی به نظر فراگیر بیاید باز تاریکی در کمین است و جایی زیر پلکانی پرنور، یا حتی در سایه‌ی وسیله ی خانگی کوچکی پنهان است بماند که همواره در زیر ما تا هسته‌ی کره‌ی زمین و بر فراز ما تا انتهای کیهان وجود دارد. تاریکی شکوهی دامن گستر است(تاریخ فرهنگی تاریکی، نینا ادواردز، ترجمه‌ی حسن افشار، نشر ماهی، ۱۴۰۳، ص ۲۹).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 11:23


تابستانی با پروست
ماتیاس چوکه
ترجمه‌ی ناصر غیاثی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 11:22


یک تابستان با پروست لوراال مکی و دیگران
ترجمه‌ی عباس عبدالملکی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 11:16


یک تابستان با مونتنی ترجمه‌ی اول (محمد تقی گرمه‌ای نشر نگاه) ۱۴۰۱
تابستان با مونتنی ترجمه‌ی دوم (شهاب‌الدین عباسی) ۱۴۰۳ آبان
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 10:48


مرگ- سروده
برای پدر

من اکنون
تنها
کنار توام
نه نهادی از تو مانده است
که صدایت زنم
نه ضمیری که اشاره‌ات کنم
من به هیچ‌جا نیامده‌ام
فقط آمده‌ام
تو به هیچ‌جا نرفته‌ای
فقط رفته‌ای

سینا جهاندیده
۱۸ آبان
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

08 Nov, 09:45


🔹خیامیت و فراموشی هستی‌شناختی
سینا جهاندیده

آیا کسی هست که به فلسفه و فلسفیدن علاقه‌مند باشد اما به مفهوم «زمان» فکر نکند؟ آیا کسی هست به «زمان» فکر کند اما «مرگ» را فراموش کند؟ آیا کسی هست به مرگ فکر کند اما از «فلسفه‌ی فراموشی» بی‌خبر باشد؟
آنکه اصرار دارد که باید به «اکنون» فکر کرد جهانش مدام بین گذشته و آینده در حرکت است.
خیامیت یعنی فکر کردن به زمان، مرگ و فراموشی. به همین دلیل خیامیت به دنبال شکار لحظه ناب یا اکنونیت است. زیرا اکنونیت آن لحظه‌ای است که می‌خواهد حافظه‌ی مرگ را مختل کند. کافی است به هر یک از این مفاهیم فکر کنید اگر حافظه‌ی متوسطی داشته باشید بعید است به یاد یک رباعی منسوب به خیام نیفتید. از این رو باده و شراب در خیامیت یک استعاره‌ی مرکزی و پارادوکسیکال است؛ چرا که هم به یاد می‌آورد هم از یاد می‌برد.  شراب در خیامیت استعاره‌ای  است که می‌تواند بین مثلث زمان، مرگ و فراموشی قرار گیرد. باده است که زمان را موقتا در حالت تعلیق قرار می‌دهد تا «فراموشی هستی‌شناختی» لحظه‌ای آرامش رهایی‌بخش را برقرار کندو با تعلیق زمان در واقع حافظه را از دست تداعی‌ها مرگ رهایی بخشد تا نوعی خلسه شکل گیرد. باده در خیامیت در واقع کیمیایی است که می‌تواند اکنونیت را نشان دهد.  دفاع ادبیات عرفانی از مستی به این دلیل است که مستی همیشه خود را در غیاب زمان بلعنده آشکار می‌کند به همین دلیل با راستی همراه است: 

یاران به موافقت چو دیدار کنید
باید که زِ دوست یاد بسیار کنید
چون باده‌ی خوشگوار نوشید به هم
نوبت چو به ما رسد نگونسار کنید


از من رَمَقی به سعی ساقی مانده‌است،
وَزْ صحبتِ خلق، بی‌وفاقی مانده‌است؛
از باده‌ی دوشین قَدَحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی مانده‌است
@tabarsjenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

07 Nov, 21:06


کتاب خلاف زمان تأملی فلسفی است درباره‌ی مواجهه با گذشته، زمان‌آگاهی و تجربه‌ی ناگزیر «حسرت». این جستار بلند با نقدِ نگاه نوستالژی‌زده و کلان‌روایت‌های نوستالژی‌محور، بستری فراهم می‌کند تا خاطره، اسطوره، فراموشی، گذشته و تاریخ را از منظری جدید ببینیم.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

07 Nov, 21:06


ما هرگز حقیقتا نخواهیم دانست زمان هم‌پیمان ماست یا بدترین دشمن ما(دیه‌گو گاروچو، خلاف زمان، ترجمه‌ی الهام شوشتری‌زاده، نشر اطراف، ۱۴۰۳، ص۶۸).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

06 Nov, 22:09


در روزگارِ استیلای نظریه‌ی مرگ مؤلف، شاعر تنها خواننده‌ی جدی شعر خود است. و این در واقع پادافره عصری است که خود را عصر رهایی از استبدادِ مؤلف می‌داند.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

06 Nov, 21:52


در این که می‌گذرد
میل مطرودی است
که در آخرین لحظه بدست می‌آید
همان لحظه
که ضمیری اشاره می‌کند
به ترک گفتن

آنگاه
میلی که در ضمایر دور است
نزدیک خواهد شد
میلِ زمانِ حال
به ضمیر مبهم هیچ‌گاه

سینا جهاندیده
اکنون متروک
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

06 Nov, 20:50


🔹در

گفت: «بگذار یک‌باردیگر باز در بزنم!»
گفتم: «باز نمی‌کند می‌فهمی؟ خسته نمی‌شوی؟! دست بردار!»
گفت: «این آخرین‌بار است.»
شاید صدمین‌بار بود که می‌گفت آخرین‌بار است؛ امید مثل توهمی کشنده در مغزش، چیزی را به تأخیر می‌انداخت تا چیزهایی همچنان تکرار شوند؛ اما نمی‌دانست که با هر بار به تأخیر انداختن، چیز بزرگی از او کنده می‌شود و در آینده می‌فهمد نباید درِ هر چیز را که نمی‌خواهد باز شود به اصرار زد.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

06 Nov, 12:06


مغز موسیقایی
در خدمت بدن اجتماعی
عبدالرحمن نجل رحیم
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

05 Nov, 22:07


محمد حسین دلال رحمانی( ۱۳۶۰)
تبارشناسی ادبیات و تاریخ‌نگاری ادبی در ایران( ۱۴۰۰).
از نابهنگامی حیات تا سترون‌سازی خیال: مطالعه‌ای جامعه‌شناخنی در ادبیات داستانی ایران( ۱۴۰۲).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

28 Oct, 21:59


اصول و مبانی تحلیل متون ادبی
سلینا کوش
ترجمه‌ی حسین پاینده
چاپ اول ۱۳۹۶
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

28 Oct, 21:55


اصول و مبانی تحلیل متون ادبی
سلینا کوش
چاپ اول ۲۰۱۶
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

28 Oct, 21:54


سلینا کوش، دانشیار ادبیات آمریکایی در دانشگاه کارولینای جنوبی ایالات متحده آمریکا است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

28 Oct, 21:47


نویسندگانی را دیده‌ام که ناراحت شده‌اند از این که کسی یکی از داستان‌های کوتاه آن‌ها را برداشته و ـ به زعم نویسنده - تفسیر نادرست از آن به دست داده است. اما من شخصاً اعتقاد دارم اگر کسی از مثلاً یکی از داستان‌هایم یا جمله‌ای در یکی از آثارم معنایی به دست آورد که کیلومترها دور از معنای مورد نظر من است، چه بهتر.‌‌.. دنیای کوچک و محدود آثار من به دنیای بزرگی تبدیل می‌شود چون خوانندگان آثارم را خوب می‌خوانند. لذا تا وقتی که خواننده به سراغ نوشته‌ام نیاید، هنوز هیچ چیز تمام نشده است و تازه آن وقت است که آنچه نوشته‌ام به قلمروی نو وارد می‌شود. وقتی مردم کتابم را می‌خوانند است که احساس می‌کنم بی‌نهایت تواناتر شده‌ام( کالِم مِکَن( ۱۹۶۵ - ) نویسنده‌ی ایرلندی) (به نقل از کتاب، «اصول و مبانی تحلیل متون ادبی»، نوشته‌ی سلینا کوش، ترجمه‌ی حسین پاینده، چاپ اول، ۱۳۹۶، ص ۴۷).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Oct, 22:51


اشتباه هنر امروز این است که...صورت را بر محتوا و شگرد را بر مضمون مقدم می‌داند(کامو، یادداشت‌ها، ۱۳۸۴: ۱۸۴).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Oct, 21:01


🔹چرا در نگارش شعرهایم از علایم نگارشی استفاده نمی‌کنم؟
سینا جهاندیده


۱- معمولا احتمال اشتباه خواندن هر شعری -حتی شعر کودکان- در خوانش اول بیشتر است؛ پس هیچ شعری را نباید بدون خوانش اولیه در جمعی خواند.

۲ـ همه‌ی انسان‌ها نسبت به خوانش اول خوانش‌های بعدی را دقیق‌تر می‌خوانند؛ پس تمرکز خواننده مهم‌تر از علایم نگارشی است.

۳- هر بار که متنی خوانده می‌شود در واقع نقشه‌ی خوانش خود را برای دفعات دیگر لو می‌دهد؛ پس اگر خواننده‌ای اشتباه بخواند بار دوم، خود به خود موقعیت درست خوانی فراهم می‌شود.

۴- شعر موزون نسبت به شعر سپید و شعر سپید نسبت به شعر آزاد با موسیقی خواننده را راهنمایی می‌کند که چگونه متن را بخواند
بنابراین شعر موزن و کلاسیک اصلا نیاز به علایم نگارشی ندارد. شعر مدرن معمولا با پلکانی نوشتن سطرها به خواننده کمک می‌کند که شعر را چگونه بخواند.

۵- خوانش شعر بستگی به مخاطب دارد.

۶- اشتباه‌خوانی در شعر جزو قاعده‌ی معنا‌آفرینی شعر است. خواننده در یک صیرورت می‌فهمد کجا اشتباه کرده است.

۷- شعر باید درباره‌ی درست‌خوانی سکوت کند؛ در غیر این صورت نمی‌تواند یک شعر محض باشد.

۸- وقتی شعری با علایم نگارشی نوشته می‌شود، یعنی مولف یا شاعر می‌خواهد سخنش به‌عنوان قاعده یا راهنما در کلام موجود باشد؛ بنابراین علایم نگارشی حکم جانشین‌های مولف را دارند.

۹- تنها شاعر ایدئولوژیک از اشتباه‌خوانی شعرش هراس دارد. اینکه شاملو می‌گفت بسیاری از مفسران شعر « هنوز در فکر آن کلاغم» را غلط تفسیر کرده‌اند از نظر نقد ادبی مدرن و نظریه‌ی دریافت سخنی اشتباه است. مولف تنها یک خواننده در کنار خوانندگان شعرش است. بنابراین اگر تفسیر منتقدی قابل دفاع باشد، آن تفسیر نمی‌تواند غلط باشد.

۱۰ـ حافظ مهم‌ترین شاعر پیشامدرن ایران است که راز بدخوانی خلاق در شعر را می‌دانست. این راز را حافظ با فهم ابهام زیبایی‌شناختی درک کرده بود. به همین دلیل مدام الفاظ شعرش را تغییر می‌داد.
.
۱۱- غیاب مولف، این اجازه را به خواننده می‌دهد که تنها بر اساس فرمان زبان، شعر را بخواند. بنابراین اگر شعری اشتباه خوانده شود اما معنایی را خلق کند که قابل دفاع باشد، آن خوانش دیگر اشتباه نیست.

۱۲- شعر فاقد علایم نگارشی لحن را در درون شعر قرار می‌دهد؛ پس لحن شعر به خواننده کمک می‌کند تا شعر را نشانه‌گذاری کند نه اینکه با علایم نگارشی لحن مصنوعی ایجاد شود.

۱۳- حذف علایم نگارشی در نگارش شعر، تقویت نظریه‌ی مرگ مولف و دفاع از خواننده است. به عبارت دیگر پیراستن شعر از علایم نگارشی وراهنمای خواندن، نوعی دفاع از دموکراسی آزاد جهان متن و گریز از استبداد متن است.

۱۴- شعر بدون علایم نگارشی نه از بدخوانی خواننده در هراس است و نه معتقد است معنایش همان معنایی است که مولف احضار کرده است. بنابراین حذف علایم نگارش هم دفاع از بدفهمی است و هم دفاع از معناهایی که غایب‌اند.

۱۵- شعر فاقد علایم نگارشی از بدخوانی خلاق دفاع می‌کند تا اضطراب خواننده کاسته شود.

۱۶- ابهام‌آفرینی قاعده‌ی هنر است. زیرا هنر از اصل بازی با ابهام هستی پیروی می‌کند. شعر بدون علایم نگارش ابهام شعر را بیشتر می‌کند.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Oct, 15:11


🔹یهوه در فکر انتقام است

در خاورمیانه همه منتظرند
درست مثل انتظاری
که خانه‌های متروک
زمان‌های متروک
و اکنونیان متروک
می‌کشند
میل به متروک شدن
در جان تمام چیزهاست
هراس
اضطراب اشیا
و اشباح ترک خورده
از چیزی که لحظه به لحظه نزدیک‌تر می‌شود

در خاورمیانه همه منتظرند

فوج فوج فاجعه
به سوی آسمان می‌رود
و یهوه در فکر انتقام است

سینا جهاندیده
اکنون متروک
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Oct, 14:14


تحلیلی بر مرگ مولف رولان بارت
لورا سیمور
چاپ اول ۱۴۰۳؛ رویت شده در آبان ماه.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Oct, 14:10


کتاب «کلام بعد از مرگ آغاز می‌شود» بر اساس مجموعه‌ای از مصاحبه‌هایی است که در سال ۱۹۶۸ توسط کلود بونفوی، منتقد ادبی، با میشل فوکو انجام شده است، که به‌جای پرسش از محتوای آثار فوکو، به دنبال بررسی نظر فوکو درباره‌ی خود نوشتن است.
چاپ اول ۱۴۰۳؛ رویت شده در آبان ماه
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Oct, 14:06


▪️ مصاحبه‌ی شبکه‌ی SWR آلمان با مارتین هایدگر، فیلسوف نامدار هستی‌شناس/۱۹۶۳

قسمت دوم(پایانی)


@tabarshensi_ketab

تبارشناسی کتاب

27 Oct, 13:16


▪️ مصاحبه‌ی شبکه‌ی SWR آلمان با مارتین هایدگر، فیلسوف نامدار هستی‌شناس/۱۹۶۳

قسمت اول

@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

26 Oct, 09:10


انجمن علمی زبان انگلیسی دانشگاه دامغان برگزار می‌کند:

🔶ورکشاپ ترجمه🔶

مدرس: دکتر علی خزاعی‌فر

تاریخ و ساعت برگزاری:

🔻شنبه، ۵ آبان، ساعت ۱۵:۳۰ ( ترجمه دانشگاهی و حرفه ای )
🔺یکشنبه، ۶ آبان، ساعت ۱۰:۰۰ ( جادوی لفظ گرایی )



ظرفیت محدود
(این ورکشاپ رایگان است)

جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر به آیدی درج شده، در تلگرام پیام بدید
@hanii_m

تبارشناسی کتاب

25 Oct, 23:25


🔹نسبت حراج کتاب‌های مذهبی و میل به فلسفه‌‌خوانی در ایران
سینا جهاندیده

در اوایل دهه‌ی هفتاد مدام هر ماه از رشت به تهران می‌رفتم برای خرید کتاب‌های دست دو. آن زمان هنوز دو کتاب «کویر» و «با مخاطبان آشنا»ی دکترشریعتی جزو کتاب‌ها نایاب بودند و تازه کتاب‌های عبدالکریم سروش با نگاه متفاوت به دین چاپ می‌شدند.
چیزی که همیشه در این حراجی‌های کتاب، توجه مرا جلب می‌کرد این بود چه کتاب‌هایی دیگر مخاطب ندارند؟ اگر چه کتاب‌های دینی همیشه کم مشتری و ارزان بودند اما هر سال کتاب‌هایی به این کتاب‌ها افزوده می‌شدند که در گذشته نه چندان دور جزو کتاب‌های بی‌مشتری و ارزان نبودند. از دهه‌ی نود کتاب‌های شریعتی مشتری خود را از دست دادند و کتاب‌های دکتر سروش هم کم مشتری شدند.
حراج هر چیزی تنها از بی‌قیمتی آن چیز نمی‌گوید بلکه از فروریختن معنای چیزهایی می‌گوید که دیرزمانی است که آغاز شده است. کتاب‌های حراجی رابطه‌ی مستقیمی با معنای زندگی دارند. به این معنی که هر چقدر کتاب‌های دینی حراجی‌تر می‌شوند ناامیدی دینی عمیق‌تر است و هر چقدر ناامیدی دینی بیشتر است میل و گرایش کتابخوانان به کتاب فلسفی افزون‌تر می‌گردد. حراجی کتاب‌های دینی نشان از آن دارد که نسل جدید دیگر به آن گزاره‌هایی باور ندارد که نسل قدیم با آن به زندگی خود معنا می‌بخشید.
هر چقدر در دهه‌ی هفتاد میل به کتاب‌های دینی کاسته شد میل جدیدی شکل گرفت به نام فهم فلسفی جهان. از دهه‌ی هفتاد به بعد فلسفه در ایران تحول چشمگیری پیدا کرد. این تحول حتی زبان فارسی را مستعد فلسفیدن کرد. چنانکه این زبان توانست سر از زبان پیچیده هایدگر و ویتگنشتاین درآورد. اما مسئله‌ی مهمی که اتفاق افتاد میل عمومی کتاب‌خوانان به فلسفه بود اگر در دهه‌ی شصت نیچه تفریح وار خوانده می‌شود در دهه‌ی هشتاد و نود فیلسوفان بسیاری وارد ایران شدند که در گذشته حتی نامی از آن‌ها نبود. اکنون در هر خانه‌ای کتابی از هایدگر و ویتگنشتاین است و این رخداد در واقع آغاز عصری بود که می‌توان از آن به عصر ناامید دینی یاد کرد. عصری که کتاب‌های دینی خود را به قیمت ناچیز می‌فروشد تا کتاب‌های قیمتی فلسفی بخرد.
سایمون کریچلی فیلسوف انگلیسی در کتاب «خیلی کم.. تقریبا هیچ» در جواب این سوال که «آغاز فلسفه کجاست؟» می‌نویسد «باور من آن است که ناامیدی، هم دینی و هم سیاسی آغاز آن است. یعنی می‌توان گفت فلسفه با دو مسئله آغاز می‌شود: ۱) ناامیدی دینیِ برانگیزاننده‌ی مسئله‌ی معنا، یعنی این پرسش است که در نبود باور دینی، معنای زندگی چه خواهد بود؟ ۲) ناامیدی سیاسیِ برانگیزاننده‌ی مسئله‌ی عدالت، یعنی این پرسش که «عدالت چیست؟» و چگونه می‌تواند در جهانی به شدت ناعادلانه عدالت را پیاده کرد؟»( سایمون کریچلی، خیلی کم... تقریباً هیچ» ترجمه‌ی لیلا کوچک‌منش، نشرنی، ۱۳۹۷، ص ۴۰).
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

25 Oct, 11:58


🔹نقد و توطئه‌ی شاعران علیه منتقد
سینا جهاندیده

هر چقدر منتقد را به‌عنوان منتقدِ جدی بپذیرند، به‌همان نسبت هنرمند یا شاعر بودنش را به زیر سوال می‌برند؛ به‌عبارت دیگر هرچقدر نقدهای منتقد را جدی می‌گیرند، به‌همان نسبت آفرینش‌های هنریش را به سوء‌ظن می‌نگرند؛ که او اگرچه منتقد خوبی ست اما شاعر خوبی نیست. در واقع صفت منتقد خوب را به این دلیل به او داده‌اند تا ادعا شاعری نکند. آیا این رفتار به این معنی ست که هنرمند یا شاعرِ منتقد، هنرش را با نقدهایش قربانی می‌کند یا به این معنی است که هنرمندان و شاعران علیه هنرمند یا شاعر منتقد توطئه می‌کنند؟ البته آرمانگرایی منتقد می‌تواند علیه هنرش بکار گرفته شود؛ اما این آرمانگرایی منتقد نیست که هنرش را تهدید می‌کند بلکه این انباشتگی عقده‌هایی انتقام است که خود را در نقاب پیچیده‌ای پنهان می‌کند که معمولاً ضربات کشنده‌اش تشبیه به بدنی می‌شود که علیه خود دسیسه می‌کند مثل بیماری‌ها خود ایمنی که ناخواسته بدن بیمار را تخریب می‌کنند.
این انتقام پیچیده، در سکوتی دردناک و مرگبار اتفاق می‌افتد با این توهم که منتقد در حسرتِ شاعر یا هنرمند شدن منتقد شده است؛ گزاره‌ای که در نقد ادبی قرن نوزدهم میلادی در غرب مدام تکرار می‌شد. اما این توهم هم‌سن و سال خود نقد است. تپانچه‌ای است که همیشه در جیب شاعران و هنرمندان غیرخلاق پنهان است که ناگهان به سمت منتقد شلیک می‌شود.
بنابراین هر منتقد- هنرمندی که نقد می‌کند باید بداند که سرانجام علیه هنرش با سکوت یا بی‌اعتنایی توطئه خواهند کرد. در ایران معاصر رضا براهنی و محمد حقوقی نمونه‌ی آشکار منتقد - شاعراند که هنرشان قربانی نقدهایشان شده است. در حالی که حقوقی و براهنی مدام به ساختارهای نو در شعر فکر می‌کردند اما کمتر شعری از شعرهایشان تفسیر و تحلیل شد تا فهم عامه آن‌ها را درک کند. کدام شعر براهنی تفسیر کرده‌اند چنانکه شعرهای شاعرانی چون شاملو و اخوان و فروغ و سپهری را تفسیر کرده‌اند؟ این همه کتاب درباره‌ی فروغ و سپهری و اخوان و شاملو نوشتند دریغ از یک کتاب درباره‌ی شعر حقوقی و براهنی. و این توطئه‌‌ی آگاهانه یا ناآگاهانه‌ی شاعرانی بود که نمی‌خواستند شعرشان را به رسمیت بشناسند. از تفسیرهایشان بهره بردند اما هنرشان را مصادره کردند. آن‌ها فراموش می‌کنند که بخشی از شهرت شاملو و اخوان و فروغ و سپهری ساخته منتقدان است. به همین در فلسفه‌ی نقد گفته‌اند بین نقد و دموکراسی ارتباط پیچیده است. نقد سکولار است؛ رابطه‌ی چندوجهی با سرنوشت خود عقل در جوامع مختلف دارد. چنانکه نقد عقل محض کانت بعد از عصر روشنگری نوشته می‌شود.
توطئه علیه منتقد اصیل، نشانه‌‌ی جامعه‌ای است که نمی‌داند نقد چیست و اغلب آن با استعاره‌ی انتقام و سوءنیت می‌فهمد استعاره‌ای که یادآور دوران تعصبات غیرمنطقی عصر پیشامدرن است. و البته در جامعه‌ای که نقد را عملی انتقامی می‌فهمند کسانی هم در لباس منتقد ظاهر خواهند تا انتقام بگیرند.
کانت روشنگری نقد را نوعی بلوغ می‌دانست که انسان را از مرحله‌ی صغارت به مرحله‌ی کمال عبور می‌دهد؛ اما تنها این منتقد نیست که باید از صغارت عبور کند، بلکه هنرمند و شاعر هم باید به آن بلوغ فکر برسد تا درک کند که اولاً منتقد متفکری است مستقل و ثانیاً نقد نوعی فهم هستی است از طریق مشارکت در هنرهایی که دیگران می‌آفرینند. منتقد با خوانش اثر شاعر یا هنرمند به تفکر دست نمی‌یابد بلکه تفکر خود را در اثر شاعر و هنرمند بارگذاری می‌کند.
قرار نیست منتقد با نقدش کسی را از گمراهی و اشتباه نجات دهد. تصویر نجات‌بخش از منتقد تصویر غیرعقلانی از جامعه‌ای است که مدام دنبال ناجی می‌گردد.
هدف نقد در واقع گسترش جهان‌های هنر است تا آثار هنری و ادبی را به جاهایی ببرد که امکان‌های شگفت زاده شوند. درست است که یکی از هدف‌های نقد تشخیص سره از ناسره است اما باید تقابل سره و ناسره را چون استعاره فهمید. کارکرد نقد فقط اصلاح اثر هنری نیست؛ منتقد مصلح است و اصلاح یعنی اصلاح فهم و عبور از بن‌بست‌هایی که اثر هنری را محاصره کرده است. به همین دلیل این منتقد است که می‌تواند سکوت آثار ناگهانی و خلاق را تأویل کند تا از راز خود سخن بگویند. منتقد هرمسی است میان هنرمند و مردم. اوست که با انواع نزول‌ها و صعودها سخنی را پایین و بالا می‌برد تا پرتو هنر به جاهای تاریکتر بتابد.
منتقد باید متفکر باشد چرا که همیشه در فراسوی اثر هنری جهان‌های رها شده یا حصار شده‌ای است که از چشم‌های مخفی می‌مانند. منتقد البته صاحب ایدئولوژی است چنانکه ممکن است اثری در دام ایدئولوژی او گرفتار شود در این صورت نقدِ نقد با تفکر منتقد دیگر می‌تواند جدالی راهی‌بخش را رقم زند. هر استبدادی تفکر را مسدود می‌کند بنابراین نقدِ نقد منتقد می‌تواند رهایی‌بخش باشد تا دیکتاتوری نقد اتفاق نیفتد.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

24 Oct, 19:43


اکنون او آزاد است
تا پرندگانش را
به هر قفس
به هر زندان
به هر دام و صیادی
                            هدیه کند

گاهی آزادی
صیادیِ دام‌ها
قفس‌ها
و زندان‌هاست

سینا جهاندیده‌
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

23 Oct, 21:44


مردی که خواب است
ژرژ پِرِک
چاپ اول ۱۴۰۱
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

23 Oct, 21:44


انواع فضا
ژرژ پرک
چاپ اول ۱۴۰۰
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

23 Oct, 21:44


دو نمایش‌نامه از ژرژ پِرِک
چاپ اول ۱۳۹۴
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

23 Oct, 21:44


چاپ اول ۱۳۴۸
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

23 Oct, 21:43


ژرژ پِرِک ( ۱۹۳۶ -۱۹۸۲) رمان‌نویس و فیلم‌نامه‌نویس لهستانی‌تبار فرانسوی است.
پدر پرک که در دوران جنگ جهانی دوم داوطلبانه به خدمت در ارتش فرانسه رفته بود در سال ۱۹۴۰ در اثر جراحات وارده از گلوله یا ترکش کشته شد. در سال ۱۹۴۱ مادرش از ترس افتادن فرزندش به دست نازی‌ها وی را به دهکده‌ی کوهستانی ویلار-د-لن در منطقه‌ی منطقه آزاد فرانسه فرستاد، در آن‌جا او را غسل تعمید داده و نام خانوادگی‌اش را از پرز به شکل فرانسوی پرک تغییر دادند. وی تا پایان دوران جنگ در همان منطقه با تعدادی از اقوامش زندگی کرد. مادر وی نیز در واقعه‌ی هولوکاست (احتمالاً در آشویتز) جان سپرد. در سال ۱۹۴۲ پرک تحت حضانت عمه و شوهرعمه‌اش قرار گرفت که در سال ۱۹۴۵ رسمی شد. در همین سال به پاریس بازگشت.
بیش از نیم قرن پیش( ۱۳۴۸) زمانی که ژرژ پرک زنده بود، احمد سمیعی با ترجمه‌ی رمان چیزها او را به ایرانیان معرفی کرد. اما باز حدودا نیم قرن طول کشید تا پس از اولین ترجمه، ترجمه‌های دیگری از این نویسنده به فارسی منتشر شود.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Oct, 21:32


هیچ‌‌وقت واقعیت آنچنان‌که هست به سمت ما گشوده نیست. اما همیشه دست‌هایی در کار است که چیزی را به سمت ما می‌گشایند و اصرار می‌ورزند که «این است واقعیت». پس پرهیز کنیم و به سوءظن بنگریم، به هر آن‌چه که از پیش برای ما آماده می‌سازند؛ زیرا آنچه را که برای ما آماده می‌سازند آمیخته با «لذتِ فراموشی خویشتن» است.
سینا جهاندیده
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Oct, 14:59


نکاتی چند در باب فرم
مراد فرهاد پور
از کتاب بادهای غربی
(مجموعه سخنرانی و مقاله)
این سخنرانی در ۱۳۸۰ به دعوت ماهنامه مجله "کتاب ماه ادبیات و فلسفه" انجام شد.
https://t.me/morad_farhadpour

تبارشناسی کتاب

21 Oct, 11:28


دل من و
این تلخی بی‌نهایت
سرچشمه‌اش کجاست؟

لورکا
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

21 Oct, 11:18


«من یک رومانتیک تمام عیارم و این را بزرگترین افتخار خود می‌دانم. در قرن زپلن‌ها و مرگ‌های احمقانه پشت پیانو می‌نشینم و به صدای بلند می‌گریم. مه اندلسی را به خاطر می‌آورم و آیاتی می‌آفرینم که از آنِ من است؛ برای مسیح همان آوازی را می‌خوانم که برای بودا و محمد [ص]... پیانوی من بربط من است؛ به جای مرکب عرق‌ریزی‌های اشتیاق و درد را دارم و گرده دانه‌های زردرنگ سوسن‌های درون و عشق بزرگ خود را ...»


بخشی از نامه‌‌ی فدریکو گارسیا لورکا به آدریانو دل‌بایه، نقاش فوتوریست اسپانیایی، به نقل از کتاب «فدریکو گارسیا لورکا»، علی‌اصغر قره‌باغی، نشر ابتکار نو، ۱۳۸۲، ص ۱۹۱.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 21:51


روشنفکران فرانسه
تونی جات
چاپ اول ۱۴۰۳.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 21:51


@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 21:50


@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 21:50


@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 21:49


@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 21:48


@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 21:48


@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 21:46


تونی رابرت جات(۱۹۴۸ - ۲۰۱۰)، مورخ انگلیسی - آمریکایی، متخصص تاریخ اروپا، استاد مطالعات اروپا در دانشگاه نیویورک و مدیر موسسه اریچ ماریا ریمارک بود.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 20:07


پیشه‌ی مورخ
مارک بلوخ(یکی از موسسان مکتب آنال)
چاپ اول ۱۴۰۳؛ رویت شده در مهر ماه.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

20 Oct, 20:06


مارک بلوک ( ۱۸۸۶ – ۱۹۴۴) تاریخ‌دان فرانسوی و از مؤسّسین مکتبِ آنال بود. بلوک متخصص تاریخ قرون وسطی بود و در زمینهٔ فرانسه در قرون وسطی مطالعات بسیاری انجام داد. وی در سال‌های ۱۹۲۰–۱۹۳۶ در دانشگاه استراسبورگ، سال‌های ۱۹۳۶–۱۹۳۹ در دانشگاه پاریس، و سال‌های ۱۹۴۱–۱۹۴۴ در دانشگاه مونپلیه به تدریس پرداخت.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

19 Oct, 21:14


رساله‌ی مختصر
باروخ اسپینوزا
چاپ اول ۱۴۰۳؛ رویت شده در مهر ماه.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

19 Oct, 19:03


مفهوم واقعیت
هانس بلومنبرگ
چاپ اول ۱۴۰۳؛ رویت شده در مهر ماه.
این کتاب ۱۲۰ صفحه‌ای دارای سه مقاله مهم است:
۱ـ مفهوم واقعیت و امکان رمان
۲- مفهوم واقعیت و نظریه‌ی دولت
۳ـ ملاحظاتی مقدماتی درباره‌ی مفهوم واقعیت.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

18 Oct, 19:17


الیور ساکس (۲۰۱۵-۱۹۳۳) استاد عصب‌شناسی بالینی دانشکده‌ی پزشکی آلبرت اینشتین، نیویورک و دانشگاه کلمبیا بود؛ علاوه بر این‌ها، وی مشاور بخش مغز و اعصاب بسیاری از خانه‌های سالمندان در نیویورک نیز بود. او همگام با طبابت و پژوهش کتاب هم می‌نوشت. کتاب‌های او به بیش از ۲۵ زبان ترجمه شده‌اند. ساکس علاوه بر نوشتنِ کتاب، به‌طور منظم در مجله‌های نیویورکر، نیویورک ریویو آو بوکز و شمار دیگری از مجله‌های علمی و پزشکی و عمومی قلم می‌زد. در سال ۲۰۰۱ جایزه‌ی «لوییس تامس برای نوشتن درباره‌ی علم» به خاطر این تلاش‌ها به آلیور ساکس اهدا شد. او در سال ۲۰۱۵ در ۸۲ سالگی به دلیل سرطان کبد و مغز در منزل خود درگذشت.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

18 Oct, 17:02


به‌رغم چیزی‌هایی
که غم‌های بزرگ زمانه‌اند
به‌رغم کلمات بزرگی که زخمی‌اند
از چیزهای گمشده‌ای می‌نویسم
که شبیه پرندگان‌اند

تو هم
به‌رغم همه‌ی رنج‌هایی
که کلمات میان ما می‌کشند
به رغم درد‌های تحمل‌ناپذیر
و خوانش‌های جان‌فرسای زندگی
تحمل را
تأمل کن
باشد تا تفسیرهای تو
به پرندگان دنیا بدل شوند

سینا جهاندیده
اکنون ابدی
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

18 Oct, 16:24


در خیام‌پژوهی این سوال همیشه تکرار می‌شود که «کدام رباعی خیامی، اصل است؟» اما مسئله بزرگ‌تری را فراموش کرده‌اند: آنچه خیامیت را این‌گونه عظیم کرده است رباعیات اصیل نیست، بلکه رباعیات غیر‌اصیل است. اگر دنبال رباعیات خیام هستید در واقع گفتمانی را حذف می‌کنید که با «جامعه‌شناسی جعل» ساخته شده است. شاید چند رباعی اصیل به عمر خیام برگردد اما رباعیات غیراصیل صدای ملتی است که به نام عمر خیام تکثیر شده است. آیا صدای عمر خیام مهم‌تر است یا صدای یک ملت؟ آنچه که حافظ از خیامیت می‌گوید تقلید از رباعیات خیام است یا ترکیب یک گفتمان؟ جعل زمانی رخ می‌دهد که احضار شود. گفتمان خیامیت بارها جعل را احضار کرده است. راز پدیدارشناختی خیامیت در نسبت تاریخ و فلسفۀ جعل است. تاریخ بارها ثابت کرده است که باید انتظار هر ناممکنی را داشت. زیرا کسانی پیدا خواهند شد که نامشان را «ناممکن» می‌گذارند. تنها «بکت» بود که فکر می‌کرد انتطار کشیدن برای گودو امر باطلی است؛ البته بکت با بازی با کلمات «گودو» و «گاد» ثابت کرد که او نیز انتظار چیزی را می‌کشد.
جعل معطوف به گمشدگی و اثبات است. چیزی را حاضر می‌کند که غایب شده است یا میل به پنهان شدن دارد؛ اما جعل نوعی شبیه‌سازی هم هست. وقتی بارها جعل کنید سرانجام چیزی خواهید آفرید که از اصل کامل‌تر است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

18 Oct, 16:24


فوکو در سخنرانی معروف «مولف چیست » کارکرد مولف را در برابر مرگ مولف می‌گذارد. گفتمان‌ها به دنبال مولف‌اند و اصلاً هیچ مؤلفی نمی‌تواند خود را از گفتمان‌ها جدا کند چرا که هر مؤلفی می‌تواند به وجهی مولف گفتمان خاص باشد. گفتمان‌ها حتی مولفان مرده را از آن خود می‌کنند تا برایشان کارکرد داشته باشد. یا کتاب‌ها می‌سازند برای مولفانی که سال‌ها مرده‌اند تنها به این دلیل تا به گفتمان‌ها مشروعیت دهند. یا برای نویسندگان بزرگ گفتمان دیگر کتابهایی جعل می‌کنند که فلان گفتمان را تأیید کرده است. برای اینکه بزرگانی چون ناصر خسرو، مولانا، سنایی و عطار را به گفتمان دیگر آورند انواع افسانه‌ها و داستان‌های «توبه از گفتمان» ساختند. شاید عمر خیام معروف‌ترین چهره‌ای باشد که بارها «توبه گفتمانی» می‌کند‌ و اصلا افسانه‌های خیام اکثرا مربوط به توبه است. بنابراین گفتمان.ها با آیین گذاری به نام توبه، شخصیتی را جعل می‌کنند که از اصل هم اصل‌تر است. صادق هدایت چنان از عمر خیام نیهلیست دفاع می‌کرد گویی عمر خیام دیندار از نهلیست‌های قرن بیستم هم نیهلیست‌تر است.
ادبیات هر کشوری پر از نسخه‌های جعلی است قرن نه و ده هجری دو قرنی است که بیشترین جعل‌ها در این دوره شکل گرفته است. جالب است ابوالفضل بیهقی که اکنون به «پدر نثر فارسی» معروف شده است کتابش در هیچ دوره‌ای دیده نمی‌شود الا در قرن ده! پانصد سال این کتاب در تاریخ ایران گم شد و سرانجام در هند استنساخ گردید. کسی سوال نمی‌کند که چرا کتاب پدر نثر فارسی این همه سال از یاد رفته بود.
هیچ گفتمانی نمی‌تواند بدون جعل عناصر گفتمان دیگر، خود را باز‌تولید کند. بنابراین در مفصل‌بندی گفتمانی، جعل حاکم است. آنکه جعل می‌کند اگرچه اصل را مخدوش می‌کند واقعیت دیگری می‌سازد. مسئله مهم فقط این نیست که آیا جعل است یا اصل؟ گاهی پاسخ سوال «چه چیزهایی در چه تاریخی جعل شده است» می‌تواند گره مهم‌تر و پیچیده‌تری را باز کند.
بودریار وانموده‌ی جعل را متعلق به دوره‌ی رنسانس می‌دانست اما تاریخ جعل با تاریخ هویت برابری می‌کند. بخشی از اپیستمه‌ هر عصری از افسانه‌های جعل تغذیه می‌کند. آیا تبارشناسی جعل مهم‌تر از پرسش شناسایی اصل و بدل نیست؟ وقتی دربارۀ گفتمان خیامیت تحقیق می کردم به این نتیجه رسیدم که خیامیت با تاریخیت جعل، تبدیل به گفتمان شده است. جالب است وقتی بازار نسخه‌یابی رباعیات خیام داغ بود، در همین تهران نسخه‌ای از رباعیات خیام با عنوان «نسخه کمبریج» جعل کردند که نه تنها به ثروت هنگفتی رسیدند بلکه چند دهه خیام‌شناسان و نسخه‌بازان رباعیات خیام را سر کار گذاشتند و سرانجام به زحمت فهمیدند که این نسخه جعلی است.
@tabarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

18 Oct, 16:24


جامعه‌شناسی جعل
سینا جهاندیده

دوگانه‌ اصل و بدل، دوگانه‌ای هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی است. «اصل» اگرچه اتوپیای «بدل» است و به آن ارجاع می‌دهد اما بدل هم از اصل ساخته می‌شود و هم اصل را تأویل می‌کند. در جهان، چیزهای بسیاری «اصل» قرار می‌گیرند که بدل‌اند و اصل‌ها هم بدون بدل نمی‌توانند واقعی باشند. بنابراین «توهم اصل» واقعیت‌آفرین است. در سینما «بدل‌کاران» کار واقعی انجام می‌دهند اما عنوان «بدل‌کار» دارند. هر اصلی که مسئله‌دار است دنبال بدل می‌گردد زیرا که اصل با بدل شدن می‌تواند چیزیی را ببیند که با اصل نمی‌توانست و یا فضاهای زیادی را از آنِ خود ‌کند. به همین دلیل جرأت بیشتری برای ظاهر شدن دارد. طلا اصل است اما بدلیات بیشتر از طلا نقش تزیینی می‌یابند. اصل یگانه است اما تنها با تکثیرِ بدل، می‌تواند در حوزه‌ عمومی ظاهر شود. یکی از شاخصه‌های جهان مدرن این است که باید از اصل‌ها فاصله گرفت تا جامعه مدرن شکل بگیرد. زیرا اگر قرار است فردگرایی جوهرۀ خود را نشان دهد باید بدل به جای اصل بنشیند. در نظریۀ «اثر هنری در عصر تکثیر مکانیکی» والتر بنیامین، همین مسئله پنهان است. بنیامین در این مقاله دو حکم متناقض را با هم می‌آورد ابتدا می‌گوید: «تکثیر هنری نسخۀ بدل اثر هنری، در موقعیت‌هایی می‌گشاید که از دسترس خود اثر هنری بیرون اند» و سپس می‌گوید: «تکثیر هنری حساس‌ترین هستۀ اثر هنری یعنی اصالت آن را مورد تخریب قرار می‌دهد.» والتر بنیامین در این مقاله اشاره‌ای هم به رابطۀ پیدایش توده و تکثیر مکانیکی اثر هنری کرده است. ظهور عصر چاپ با ظهور فردگرایی در جهان، ارتباط دارد. همچنان‌که به قول بنیامین صنعت عکس، فیلم را آشکار کرد، فرد را با بدل‌سازی ظاهر کرد. زیرا بدل انحصار را دور می‌کند.
در گذشته نخبگان دینی فکر می‌کردند که مخاطب واقعی کتاب‌های مقدس تنها آنها هستند؛ اما وقتی کتاب‌های مقدس به وسیله‌ی صنعت چاپ تکثیر شد در واقع به این حکم پروتستان صحه گذاشت که مخاطب واقعی کتاب‌های مقدس همه‌ی افراد جامعه هستند. هر فردی باید کتاب مقدس را در کنار خود داشته باشد. همانطوری که در جهان مُثُل افلاطونی همه نمی‌توانند ظاهر شوند اصل‌ها هم نمی‌توانند متعلق به همه باشند. صنعت چاپ همۀ کتاب‌ها را غیر اصل کرد تا نسخه‌های خطی در جهان مُثُل زندگی کنند. چنانکه هر دستی نمی‌تواند آن‌ها را ورق زند. اصل بیشتر از بدل، تهدید زمان را احساس می‌کند. چرا که نابود اصل، نیستی تمام است اما بدل‌ها تا ابد می‌توانند جانشین هم باشند. کمتر فرمانده‌ای است که در جنگ کشته شود زیرا این بدل‌ها هستند که باید در برابر مرگ بایستند.
در داستان کوتاه «گردنبند» موپاسان دوگانۀ اصل و بدل ماجرای پیچیده خلق می‌کند. قهرمان زن وقتی گردنبند برلیان گران‌بهایی را از زن همسایه به‌عاریه می‌گیرد تا در جشن مهمی شرکت کند، گمان می‌کند برلیان اصل است. وقتی برلیان گم می‌شود او تمام زندگی خود را از دست می‌دهد تا برلیان اصل را خریداری کند. زنی که رویای اشرافیت داشت به کارگری تبدیل می‌شود تا زیان از دست دادن برلیان گم شده را جبران کند. چند دهه در فقر به سختی روزگار می‌گذراند اما در پایان داستان زن که دیگر جوانیش را از دست داده می‌فهمد که آنچه گم کرده بود بدل بود و او با توهم اصل تمام زندگیش را باخته است. تقابل دوگانه اصل و بدل در داستان گردنبند موپاسان نشان می‌دهد که اصل و بدل همدیگر را بازنمایی می‌کنند چرا که هر بدلی می‌تواند نقش اصل را چنان بازی کند که انسان‌ها به خاطر آن تمام هستی خود را از دست بدهند.
جهان سرمایه‌داری با تقابل اصل و بدل چنان بدل را می‌آراید که از اصل هم اصل‌تر به نظر می‌رسد. بنابراین وقتی گفته می‌شود: «این کفش، چرم اصل است.» در بیشتر مواقع بدلی است که از اصل هم اصلی‌تر است.
مرتضی ممیز بر اساس لوگوی کمپانی بنز لوگوی سایپا را طراحی کرد. بعدها برای این طراحی فلسفه‌ای ساختند که ممیز این لوگو را با استفاده از طرح معماری مساجد ایران خلق کرده و حتی کار به جایی رسید که از طرف مردم نطنز علیه کمپانی بنز شکایت نوشتند که لوگوی بنز از طرح معماری مسجد نطنز تقلید شده است.
اکنون سوالی که پیش می‌آید این است: اصل کدام است؟
@twbarshenasi_ketab

تبارشناسی کتاب

18 Oct, 11:02


🔹چشم‌ گفتمان‌ها چگونه می‌بیند؟
سینا جهاندیده

امروزه کوروش را «پدر ایران» می‌دانند و این در حالی که بیش از هزار سال نه تنها ایرانیان کوروش را نمی‌شناختند، بلکه حتی قبر او را قبر مادر سلیمان می‌دانستند. الیوت کروشی ویلیامز دولت مرد انگلیسی در سفرنامه‌اش می‌نویسد: «به نظر می‌آید ایرانی افسانه را به تاریخ و خرافات را به هر دو ترجیح می‌دهد. ازاین‌رو امروز آرامگاه کوروش در سرزمین خودش با نام «تخت مادر سلیمان» شناخته می‌شود». اگرچه نتیجه‌گیری ویلیامز از سیاست انگلیسی او می‌گوید، اما به واقعیت پیچیده‌ای اشاره کرده‌است، این‌که بین ذهن ایرانی و ترکیب تاریخ و خرافات رابطه است. خرافات اگر در روساخت خرافات‌اند اما در ژرف‌ساخت استعاره‌اند؛ زیرا ساز و کار خرافات ریشه در واقعیت‌های پیچیده تاریخی دارد. خرافات حقایق رمزگذاری شده‌اند؛ ساخته می‌شوند تا چیزی را منطقی و عرفی‌ بازنمایی کنند. رواج پیدا می‌کنند تا چیزهایی فراموش شوند یا به یاد آیند.
به راستی چرا ایرانیان بیش از هزار سال کوروش را با مادر سلیمان اشتباه گرفتند؟ جالب این است که قبر کوروش همیشه مقدس بوده است؛ چه به عنوان قبر مادر سلیمان چه به عنوان آرمگاه کوروش. عرب‌ها هزار سال او را نه تنها با اسطوره‌ای دیگر تعویض کردند بلکه حتی جنسیتش را عوض کردند تا با جا به جایی اسطوره‌ها، معناها و هویت‌های دیگر حاکم شود. اگر در دوره‌ی اسلامی آرامگاه کوروش از کوروش تهی شد نشانه‌ی این است که سمبل‌ها و نماده‌های بسیاری دیگری هم در این مدت از ذهن ایرانی پاک شده است. کارکرد افسانه‌ها و روایت‌ها همیشه به نفع یک ملت نیست؛ خلق افسانه با ساختار قدرت رابطه پیچیده دارد. افسانه‌ها ساخته می‌شوند تا چیزهای دیگری بتوانند منطقی جلوه کنند. افسانه‌سازی نوعی منطقی جلوه دادن ترکیباتی است که ساختار متناقض دارند. هزار سال گفتمانی سعی در پنهان کردن نشانه‌ای داشت که می‌دانست می‌تواند بر هویتی تاکید کند که از قصد فراموش شده است تا اینکه بین قرن‌های نوزده و بیست، یعنی در عصر پیدایش ناسیونالیسم، کم کم قبر کوروش از افسانه‌ای خالی شد که هزار سال آن را پوشانده بود. اما این تنها خالی شدن نبود بلکه دوباره پر شدن با براده‌های اسطوره‌های دیگر بود. اکنون اسطوره کورش باید نقش چیزهایی را بازی کند که خیال‌های جدید می‌خواستند. بنابراین عجیب نیست که کوروش در تفسیرهای جدید قرآن همان ذوالقرنین می‌شود.
چه چشمی توانست قبر کوروش را دوباره پیدا کند؟ و چه چشمی آن را گم کرده بود؟ کوروش با چشم ناسیونالیسم پیدا شد. همچنانکه با چشم ایدئولوژی‌های دیگر گم شده بود. پس ناسیونالیسم مثل همه‌ی گفتمان‌ها، مسلح به چشمی ویژه است. دوربینی که چیزهای مناسب حال خود را می‌بیند. اکنون کوروش تبدیل به اسطوره شده است تا اسطوره‌های دیگر را گم کند. تاریخ چیزی جز جنگ نمادها نیست. چیزی که خالی می‌شود تمهیدی برای پر شدن و بارگذاری مجدد است. زیرا همانطوری که گفتمان‌ها چیزی را پیدا می‌کنند همانطور هم چشم‌های بسیاری را کور خواهند کرد. گفتمان‌ها شبیه استعاره‌ها هستند اگر چیزی را نزدیک و درشت نشان می‌دهند باید چیزهای بسیاری را در تاریکخانه‌ی استعارات گم کنند. هیچ عکسی در روشنایی ظاهر نمی‌شود، گفتمان‌ها هم برای ظهور معناهای دیگرگونه، به تاریکخانه نیازمندند.
@tabarshenasi_ketab