Последние посты مهران صولتی (@solati_mehran) в Telegram

Посты канала مهران صولتی

مهران صولتی
دانش آموخته دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی

@mehran_solati : ارتباط با نویسنده

https://instagram.com/solati_mehran
6,319 подписчиков
127 фото
38 видео
Последнее обновление 06.03.2025 08:17

Похожие каналы

Aasoo - آسو
29,431 подписчиков
کانال اختصاصی رضا نصری
4,674 подписчиков

Последний контент, опубликованный в مهران صولتی на Telegram

مهران صولتی

01 Mar, 08:30

5,288

🔹 تفاوت زلنسکی با سیاست‌مداران ما

@solati_mehran

مهران صولتی


ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین که به دعوت دونالد ترامپ و برای انعقاد قرار داد بهره‌برداری امریکا از معادن اوکراین به کاخ سفید رفته بود در مقابل خبرنگاران به شدت تحقیر و سپس از کاخ سفید اخراج شد. او سپس با حضور در دفتر فاکس نیوز ضمن ابراز احترام به مردم امریکا و دونالد ترامپ حاضر به عذرخواهی از  رئیس‌جمهور امریکا نشد. زلنسکی که از ۲۰۱۹ و پس از پیروزی در یک انتخابات آزاد رئیس جمهور اوکراین شده است از سه‌سال پیش و به‌رغم تهدیدات فزاینده روسیه هم‌چنان در کشورش مانده و به مقاومت در برابر متجاوزان ادامه می‌‌دهد. اما رفتار زلنسکی در قبال رویداد دیروز کاخ سفید حاوی درس‌هایی است که می‌تواند برای سیاست‌مداران ما به غایت مفید باشد:

🖌 زلنسکی که برآمده از انتخاب آزادانه در اوکراین است در هر موقعیتی از مردم به مثابه مهم‌ترین پایه مشروعیت‌یابی خود دفاع می‌کند حال آن‌که سیاست‌مداران ما مشروعیت خود را در ارزش‌هایی خارج از مدار مردم جست‌وجو می‌کنند.

🖌 پای‌بندی زلنسکی به منافع ملی موجب شد که حتی برخورد ناشایست ترامپ نیز نتواند شکاف ایجاد شده میان امریکا و اوکراین را ترمیم نشدنی سازد حال آن‌که بی‌اعتنایی سیاست‌مداران ما نسبت به منافع ملی باعث بهانه‌جویی‌های متعدد از سوی کشور در عرصه دیپلماسی شده است

🖌 زلنسکی واقع‌بینانه می‌داند که بدون حمایت امریکا، از اروپا در مقابله با روسیه کار چندانی ساخته نیست بنابراین می‌کوشد تا هم‌چنان امریکا را به عنوان حامی اصلی اوکراین حفظ نماید حال‌آن‌‌که سیاست‌مداران ما همواره داعیه بی‌نیازی به حامی در منازعات بین‌المللی را دارند

🖌 زلنسکی در راستای منافع اوکراین حتی باب مذاکره با روسیه به عنوان قاتل مردم خود را مسدود نکرده بلکه آن‌را مشروط به دریافت تضمین‌های امنیتی از سوی امریکا کرده است در حالی‌که سیاست‌مداران ما با آفریدن دوگانه خیر- شر مذاکره با دشمنان را به یک تابو تبدیل کرده‌اند

🔹 نکته پایانی: برخورد تحقیرآمیز ترامپ با زلنسکی اکنون مستمسکی شده‌است تا مذاکره ستیزان از انسداد باب گفت‌و‌گو با امریکا دفاع کرده و دوران پساترامپ را انتظار کشند. این در حالی است که ایده کلنگی کردن ایران که از سوی هر دو جناح قدرت در امریکا پی‌گیری می‌شود ایجاب می‌کند که صرفا منافع ملی و دغدغه توسعه ایران برای شهروندان به غایت رنج‌کشیده آن در همه این سال‌ها مورد توجه باشد

@solati_mehran

#زلنسکی
#ترامپ
#اوکراین
#امریکا
مهران صولتی

27 Feb, 12:31

1,435

نقاط ضعف کارنامه فکری طباطبایی

۱- نظریه زوال و امتناع تفکر و اندیشه طباطبایی از آن‌جایی که ساختاری، کل نگر و متصلب است قادر به دیدن پویایی‌های شکل‌گرفته در تاریخ و فرهنگ ایران نیست.

۲- نظریه طباطبایی از آن‌جایی که متاثر از ایده‌آلیسم آلمانی است تحولات اندیشگی را در مدار تحلیل‌های تئوریک خود قرار داده و به تحولات عینی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در نوعی دیالکتیک با وجوه اندیشگی قرار داشته‌اند بی‌اعتناست

۳- نظریه طباطبایی یک کلان‌روایت از تاریخ ایران تلقی می‌شود که وی کوشیده نگاهی یک‌پارچه به کلیت یک تاریخ بیفکند. روشن است که بی‌اعتنایی به تفاوت‌ها می‌تواند این نظریه را به آفت تقلیل‌گرایی دچار سازد.

🔹 نکته پایانی: طباطبایی اگر چه  از خود میراثی ارزشمند به یادگار نهاد ولی ناتمام ماندن  برنامه پژوهشی او برای جامعه علمی ایران خسارتی بزرگ محسوب می‌شود. تنها امیدمان این‌است که تلاش او برای بیان روایت فراز و فرود مواجهه ایرانیان با تجدد اگر‌چه در منازل نخستین است ولی هم‌راستا با همت بلند او گام‌های بلندی برداشته شود.

@solati_mehran
مهران صولتی

27 Feb, 12:30

1,346

🔹 سیدجواد طباطبایی؛ از بازخوانی ایده‌های اصلی تا نقد کارنامه فکری

@solati_mehran

مهران صولتی


نهم اسفند‌ماه سال‌روز درگذشت سیدجواد طباطبایی است. شاید روایت داود فیرحی از پروژه طباطبایی مجمل‌ترین و مفیدترین نمونه از روایت‌ها درباره او باشد. آن‌جایی که او ایرانشهری را کانون نظریات وی تلقی می‌کند؛ " ایرانشهری بیشتر با ادبیات و آثار طباطبایی گره خورده است. اگر مسئله جلال و شریعتی بازگشت به خویشتن، مذهب و مسائل بومی جامعه است، مسئله اصلی طباطبایی ایرانی‌است که کانون آن نه در اکنون و حتی دوره اسلامی، بلکه در گذشته پیشااسلامی قرار دارد. او می‌کوشد اولا فلسفه ایرانی و اسلامی را از هم تفکیک کند و ثانیا اولویت و اصالت را به اندیشه ایران دهد و به ویژه در جانب ایران قدیم بایستد."


ایده‌های اصلی طباطبایی

۱- طباطبایی به زوال اندیشه سیاسی در تاریخ ایران بعد از اسلام و به‌ویژه پس از حمله ترکان سلجوقی و مغولان به مرزهای آن باور دارد. به اعتقاد وی پس از این تهاجم های سهمگین و در دوره‌ای بلند ایرانیان به دلیل شرایط امتناع تفکر و اندیشه قادر نشدند که درباره انحطاطی که ایران به آن دچار شده بود پرسش‌گری کنند.

۲- طباطبایی معتقد است که تاریخ ایران بر خلاف اروپای اواخر قرون وسطی شاهد شکل‌گیری جدال قدیم و جدید و رویش تجدد به نحو طبیعی از بطن آن نبوده بلکه تنها بعد شکست عباس میرزا در جنگ با روسیه است که نوعی خودآگاهی ملی در نخبگان ایرانی نسبت به مسئله عقب ماندگی تاریخی ما از جهان جدید شکل می‌گیرد. مشروطه هم مجالی برای طرح مفاهیم نوآیین را فراهم آورده و چالش میان قدیم و جدید را آن‌هم بسیار دیرهنگام رقم می‌زند.

۳- طباطبایی معتقد است که مشروطه با فراهم آوردن فرصت مناسبی برای طرح مفاهیم نوآیین امکان مناسبی را برای طرح پرسش از انحطاط ایران فراهم کرد و راهی را گشود که فرجام امیدبخشی را نوید می‌داد ولی ورود روشنفکرانی مانند آل احمد و شریعتی آن‌هم با طرح ایدئولوژی‌های جامعه‌شناسانه که متعاقب آن انقلاب ۵۷ را موجب شد این فرصت را برباد داد و در نتیجه مسئله اصلی ایرانیان که چگونگی مواجهه‌ای عالمانه با تجدد بود به حاشیه رفت.

۴- طباطبایی دیدگاه خاصی را درباره نسبت دیانت و ملت ایرانی دارد. به اعتقاد وی ایران نه جزئی از تاریخ و جهان اسلام، بلکه همواره در ناحیه‌ای در درون بیرون آن قرار داشته است. ناحیه‌ای که هنوز نتوانسته‌ایم مختصات آن‌را به دقت ترسیم کنیم، اما هست و به هستی آن اجمالا شهود داریم. این نکات مجمل دریچه ورود به نظریه ایرانشهری می‌باشد.


نقاط قوت کارنامه فکری طباطبایی

۱- بخش مهمی از چالش‌های پر‌حاشیه طباطبایی با متفکران و مترجمان ایرانی ناظر بر شلختگی مفهومی نزد آنان‌است. در همین راستا طباطبایی کوشیده است تا با تدقیق مفاهیم نوآیین آن‌ها را در متناسب‌ترین زمینه‌های خود به‌کار گیرد.

۲- پیرامونی بودن ایران در قرون اخیر موجب ورود اندیشه‌های مدرنی مانند سوسیالیسم، لیبرالیسم و ناسیونالیسم به کشور، التقاط حوزه های معرفت، و اغتشاشات مفهومی متعاقب آن شده است. در چنین وضعیتی طباطبایی کوشید تا با تفکیک روش‌مند حوزه‌های معرفت از یکدیگر گام مهمی را در رفع این معضل بردارد.

۳- طباطبایی مسیر پژوهیدن محققانه را طی کرد و سعی کرد تا پژوهش‌هایی آکادمیک، روش‌مند و به‌دور از ابهامات تئوریک را عرضه کند. آشنایی او با آثار غربیان به زبان اصلی و داشتن چشم‌انداز روشن از مسیر پژوهش‌هایی که می‌پیمود امتیازات مهمی برای کارنامه او محسوب می‌شود.

۴- در کشوری که مهد فعالیت‌های پراکنده و پژوهش‌های بدون هدف است تعداد اندیشمندانی که دل در گرو انجام پروژه‌های فکری هدف‌مند دارند به سختی از تعداد انگشتان یک دست فراتر می‌رود. در این میان طباطبایی با پای‌بندی به یک برنامه پژوهشی (Research Program) یکی از برجسته‌ترین نام‌ها در این زمینه به‌شمار می‌رود.

۵- طباطبایی متفکری مسئله‌مند بود و ایران مهم‌ترین مسئله او محسوب می‌شد. او در حیات فکری خود کوشید تا با پرابلماتیزه کردن ایران آن‌را در بستر یک نگاه تاریخی - فرهنگی مورد توجه و نقد قرار داده و از علل دچار‌شدن آن به انحطاط و چرایی شکل‌گیری شرایط امتناع تفکر و اندیشه پرسش نماید.
مهران صولتی

23 Feb, 17:59

1,503

Ⓜ️ در پاسداشت عقلانیت و توسعه


دکتر محمود سریع القلم


من به هر کجای کشور که سفر می‌کنم، می‌بینم‌ همه در انتظار یک تحول هستند. برای دستیابی به توسعه دو راه وجود دارد؛ یکی جامعه‌محور است و دیگری نخبه‌محور. سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه از طریق جامعه تغییر کردند. باروری جامعه مدنی و بخش خصوصی در این کشورها، حاکمیت را وادار به عقب‌نشینی کرد. اما سایر کشورها همه تحت تأثیر نخبگان متحول شدند. حتی آمریکا توسط ۵۰ نفر که می‌اندیشیدند و کارآفرین بودند، متحول شد. در ژاپن حاکمیت و در چین حاکمیت و نخبگان تحول ایجاد کردند.

وی افزود: اگرچه درست هم همین است که جامعه یک کشور را تغییر دهد، اما این کار بسیار زمان‌بر است. سال ۱۸۵۵ در انگلیس شش هزار رمان چاپ‌ شد. یعنی مردم آگاهی داشتند و توانستند پارلمان خود را وادار به تغییر کنند. در آلمان و فرانسه نیز چنین‌بود. در سایر دنیا اما مردم چنین سطحی از آگاهی نداشتند و این نخبگان بود که تشخیص دادند و تغییر ایجاد کردند. +++



🛄
@zistboommedia || مدرسه علوم انسانی
مهران صولتی

21 Feb, 07:38

5,620

🔹 برای توسعه ایران چه‌قدر زمان داریم؟

@solati_mehran

مهران صولتی


محمود سریع‌القلم نظریه‌پرداز توسعه و استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی در مراسم نکوداشت خود از فرصت اندک باقیمانده برای توسعه ایران این‌گونه سخن گفت: پنج سال آینده آخرین فرصت کشور برای اصلاح امور و طی کردن مسیر توسعه است. او در ادامه بیان کرد تا زمانی که اقتصاد از کنترل حکومت خارج نشده و رابطه با امریکا بهبود نیابد، هدف سیاست خارجی خلق ثروت تعریف نشده و در کوتاه‌مدت امکان فروش پنج میلیون بشکه نفت فراهم نیاید اوضاع اسف‌بار کنونی تداوم خواهد یافت

واقعیت این است که در میانه پریشانی ذهنی مسئولان کشور فرصتی به نام پنجره جمعیتی به سرعت در حال بسته شدن است و پیش‌بینی می‌شود اگر حداکثر تا سال ۱۴۳۰ کشور با یک جهش اقتصادی خیره‌کننده که بتواند ما را در مسیر توسعه تثبیت نماید روبرو نشود سال‌مندی جمعیت به ۳۰ درصد خواهد رسید (اکنون ۱۲ درصد جمعیت کشور سال‌مند هستند). پدیده‌ای که ایجاب می‌کند تا بیشتر درآمدهای کشور مصروف تامین مراقبت‌های درمانی این قشر شده و ایران را از دستیابی به توسعه ناامید سازد)

سریع القلم حامل یکی از روشن‌ترین ایده‌های توسعه‌گرایانه در ایران است. برخلاف برخی از نظریات انتزاعی او معتقد است که بدون ورود در عرصه جهانی‌شدن که عمدتا بستری اقتصاد‌بنیاد و مبتنی بر افزایش تولید ثروت ملی و مبادله جهانی است مسیر توسعه ایران گشوده نمی‌شود. به باور وی تا ایران نتواند به بازارهای بین‌المللی به‌ویژه امریکا راه یابد و از این مسیر بر توان اقتصادی خود بیفزاید اوضاع کنونی به‌جای بهبود به سوی افول و تضعیف جایگاه کشور راه می‌پوید.

اجماع نخبگان برای توسعه ایران رکن دیگر نظریه سریع‌القلم در سال‌های گذشته بوده است. او معتقد است که تا نخبگان و سیاست‌گذاران ایران از همه جناح‌ها به درک مشترکی بر سر این‌که توسعه برای ایران اکنون نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است دست نیابند مسیر توسعه‌یافتگی برای ایرانیان هموار نخواهد شد. در فقدان چنین تفاهم‌ای تمام منابع مصروف جنگیدن برای بقا شده و شکاف ایجاد شده میان ما با کشورهای توسعه‌یافته روز به روز ژرف‌تر می‌شود.

🔹 نکته پایانی: انتخاب پزشکیان نوید آمدن دورانی را می‌داد که نظام سیاسی پس از تهدیدات فزاینده  منطقه‌ای و به بن‌بست رسیدن طرح یک‌دست سازی حکومت قرار است تا با ایجاد وفاق در ساخت قدرت به فرصت‌سوزی‌های گذشته پایان داده و کشور را در مسیر جدیدی قرار دهد. اما کندی فرآیند اصلاحی طی شده در ماه‌های اخیر که با بسته شدن باب گفت‌و‌گو با امریکا بر سر رفع تحریم‌ها نیز مواجه شده است از ادامه روندی خبر می‌دهد که تاکنون ما را از قرارگرفتن در ریل توسعه‌یافتگی محروم ساخته است.

@solati_mehran

#توسعه
#سریع_القلم
مهران صولتی

13 Feb, 06:41

3,783

🔹 اقتصاد‌‌ سیاسی جمهوری اسلامی چگونه توسعه نیافتگی ایران را توضیح می‌دهد؟

@solati_mehran
مهران صولتی


کتاب اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی مجموعه‌ای از گفت‌و‌گوهای بهمن احمدی امویی با برخی از مسئولین سازمان برنامه‌و‌بودجه کشور در دوران پس از انقلاب است. عزت الله سحابی، محسن نوربخش، مسعود نیلی، حسین عادلی و محمدعلی نجفی از جمله کسانی هستند که در آغاز دهه هشتاد خورشیدی و در این کتاب با ایشان گفت‌و‌گو شده است. اقتصاد سیاسی رویکردی برای مطالعه پدیده‌های اجتماعی است که تاثیرات متقابل اقتصاد و سیاست بر یکدیگر را بررسی می‌کند. اگر چه یافتن نکات مشترک برای علل توسعه‌نیافتگی ایران از میانه این گفت‌و‌گوها  دشوار است ولی برخی از علت‌ها را می.توان به شرح زیر فهرست کرد:

چپ‌زدگی اقتصاد کشور: سیطره اندیشه‌های مارکسیستی بر سپهر سیاست ایران در دوران قبل از انقلاب واقعیتی انکار‌ناپذیر است. عطش برابری‌خواهی هم تاسیس دولتی را مطالبه می‌کرد که با تمرکزگرایی قادر به تحقق عدالت و برخورداری مستضعفین باشد. اندیشه‌های چپ هم‌چنین با فروکوفتن سرمایه‌داری در افکار عمومی برخی از عمده‌ترین مفاهیم اقتصاد بازار از جمله مالکیت خصوصی، رقابت آزاد و مکانیسم بازار را به معنای هم‌نوایی با امپریالیسم و قربانی کردن طبقه کارگر ارزیابی می‌کردند. به‌جز بازرگان و مطهری اکثریت روشنفکران و روحانیان از جمله شریعتی، بنی‌صدر، سحابی و بهشتی نیز از این فضا متاثر بودند.

تلاش برای طراحی اقتصاد اسلامی: انقلاب‌ها پس از گذار از وجه سلبی خود یعنی برانداختن رژیم پیشین به سراغ وجه ایجابی می‌روند یعنی می‌کوشند تا در عمل نشان دهند که طرحی نو درافکنده و در مسیری متفاوت از گذشته راه می‌پویند. ایده ایجاد اقتصاد اسلامی در سال‌های نخستین انقلاب نیز از چنین منطقی پیروی می‌کرد ولی هر چه پیشتر رفتند انبان خود را تهی‌تر یافتند. آن‌چه در کتاب‌های محدود متفکران مسلمان درباره اقتصاد اسلامی آمده بود صرفا اشاراتی در حد بسیار کلی بود که نمی‌شد از آن‌ها راهکارهایی برای عملیاتی شدن استخراج کرد. تلاشی ناکام که صرفا  باعث اتلاف زمان و منابع انسانی کشور شد.

فقدان برنامه روشن اقتصادی: سیر پیروزی انقلاب ۵۷ به قدری سریع و غیر‌منتظره بود که ناظران را شگفت زده و انقلابیون را غافل‌گیر کرد. حاصل اما به قدرت رسیدن کسانی بود که نه از تجربه حکم‌رانی برخوردار بودند و نه برنامه‌ای برای رفع مشکلات اقتصادی موجود داشتند. این واقعیت موجب شد که سهم سیاست‌مداران در   تصمیم سازی‌های اقتصادی افزایش یافته و دورانی طولانی از به‌کارگیری روش آزمون و خطا آغاز شود. قانون اساسی هم به مثابه راهنمای حکم‌رانی کشور از چنین شرایطی تاثیر پذیرفت و به ملغمه‌ای از اندیشه‌های متعارض تبدیل شد.

موازی‌سازی نهادی: برخی از اقتصاددانان پدیده تداخل نهادهای موازی را علت اصلی بسیاری از ناکارآمدی‌های پس از انقلاب به‌ویژه در عرصه اقتصادی می‌دانند. انقلاب‌ها توطئه‌اندیش‌اند و با بزرگ‌نمایی خطر ضد‌انقلاب به غیریت‌سازی دامن می‌زنند. هراس از بازگشت ضد‌انقلاب و بی‌اعتمادی به ساختارهای باقی‌مانده از رژیم پیشین به حدی‌است که انقلابیون چاره ای جز بدیل‌سازی برای نهادهای موجود ندیده و سازمان‌های موازی را شکل می‌دهند. مصیبت اما این جاست که پس از فرونشستن التهابات انقلابی نه‌ تنها این نهادهای موازی برچیده نمی‌شوند بلکه موجبات تشدید ناکارآمدی‌ها را نیز فراهم می‌آورند.

فقدان برنامه‌های اقتصادی در احزاب: در کشورهای توسعه‌یافته این احزاب هستند که ابتدا برنامه‌های اقتصادی/ سیاسی/ فرهنگی خود را ارائه و سپس نامزدهای معتقد به این برنامه‌ها را در معرض آرای عمومی قرار می‌دهند. اما در ایران احزاب صرفا در حد و اندازه گعده‌های سیاسی ظاهر شده و قادر به ارائه دیدگاه‌های دقیق اقتصادی خود نیستند. از سوی دیگر معمولا افراد استخوان‌دار و صاحب‌نظر نیز قادر  به اخذ تایید صلاحیت جهت ورود به پارلمان نمی‌باشند. نتیجه چنین رویکردی برآمدن نامزدهای خلق الساعه، بدون‌برنامه و ژلاتینی هستند که بیش از منافع ملی به منافع منطقه‌ای/ شخصی پایبند بوده و فرصت‌طلبانه در بین جناح‌های سیاسی جا‌به‌جا می‌شوند.

@solati_mehran

#توسعه
#اقتصاد_سیاسی
مهران صولتی

07 Feb, 05:34

4,738

🔹 انقلابی در جست‌‌و‌جوی ناکجاآباد

@solati_mehran

مهران صولتی


در مورد حضور مردم در انقلاب ۵۷ عبارت مشهوری وجود دارد؛ آن‌ها می دانستند که چه نمی خواهند ولی نمی دانستند که چه می خواهند! شاید بتوان در این زمینه از عنوان کتاب علی رهنما درباره زندگی‌نامه سیاسی علی شریعتی بهره جست؛ مسلمانی در جست‌و‌جوی ناکجاآباد. در دهه ای که بومی گرایی، متاثر از الهیات رهایی بخش جهان سوم هر روز وسعت بیشتری در افکار عمومی می یافت و آتش معنویت گرایی بیش از پیش شعله می کشید، طرفداران انقلاب در میان ایرانیان، از دکتر شریعتی تا آیت الله خمینی می کوشیدند تا تحقق راه سوم مبتنی بر اسلام در میانه‌ی؛ غرب/ شرق، و کاپیتالیسم/ مارکسیسم را باور پذیر کرده و ناممکن‌ها را ممکن سازند. هماهنگ کردن دوگانه هایی متعارض که هم‌چنان با یکدیگر فاصله بسیار دارند:

مادیات همراه با معنویات: رشد معنویت گرایی متاثر از جنبش های اجتماعی اروپا و امریکا در کنار مبارزات رهایی بخش شمال افریقا موجی از آرمان گرایی را در جهان منتشر ساخت. ایران پیرامونی هم متاثر از چنین اندیشه هایی کوشید تا جامعه ایده آل را در قامت اندیشه های علی شریعتی در دهه پنجاه به تماشا بنشیند. افزایش گرایشات دینی به ویژه در دانشگاه ها هم نوید روزهایی را می داد که ایرانیان قرار بود به دنبال جمع میان دنیا و آخرت باشند. حتی میشل فوکو هم کتابی در مورد انقلاب ۵۷ نوشت و ایران آن روز را روح یک جهان بدون روح نامید. البته فوکو در ماه های پس از انقلاب در مورد برخی تصورات خود در مورد این رویداد تجدید نظر کرد.

جمهوریت همراه با اسلامیت: حکومت قانون، آرمان انقلاب مشروطیت بود ولی سیر رویدادها نه تنها این هدف را محقق نساخت بلکه استبداد رضا شاهی را جایگزین آن ساخت. پیشنهاد جمهوریت هم با مخالفت روحانیت روبرو شد و سلطنت لاجرم ادامه یافت. تداوم نظام سلطانی محمدرضا شاه اما عطش حکومت مردمی را در جامعه شدیدتر ساخته بود. حکومتی که هم مردمی و هم اسلامی باشد. جمهوری اسلامی می توانست پیشنهاد خوبی برای تداوم مبارزات انقلابی باشد. سرعت تحولات انقلابی اما بیشتر از آن بود که گفت‌و‌گوهای نظری میان روشنفکران و روحانیون پیرامون چگونگی قابل جمع بودن جمهوریت و اسلامیت شکل گرفته و به نتیجه برسد.

تجدد همراه با تدین: شتاب تجدد گرایی پهلوی دوم به شکل گیری تناقض های فرهنگی جدی در میان خانواده های مذهبی انجامید. بخش قابل توجهی از این خانواده ها رفتن به سینما یا دیدن تلویزیون را تحریم کرده و حتی در مورد فرستادن دختران‌شان به دبیرستان تردیدهای جدی داشتند. حتی روشنفکرانی مانند شریعتی هم میان تجدد و تمدن تفکیک قائل شده و آشکارا از دومی حمایت می کردند. آیت الله خمینی هم در سخنرانی بهشت زهرا خواستار تجددی بود که فاقد جنبه های غیر اخلاقی باشد. برخی روشنفکران دینی مانند عبدالکریم سروش هم در دهه هفتاد با تاکید بر امتیاز گزینش‌گری معتقد به توانایی ما در پیرایش تجدد از جنبه های زیان آور آن بودند. تلاش‌هایی که نافرجام بودن آن‌ها اکنون اثبات شده است.

🔹 نکته پایانی: اکنون و باگذشت بیش از چهل و پنج سال از انقلاب ۵۷ دیگر روشن شده است که جمع میان این دوگانه‌های متناقض از همان ابتدا هم آرزویی محال بوده است. واقعیت های اجتماعی صلب تر از آن چیزی هستند که به ما مجال دهند صرفا با اراده گرایی بتوانیم جامعه ای ایده آل را ایجاد کنیم، اما واقعیت این است که انقلاب ها از بستر همین ناممکن هاست که نضج گرفته و به پیروزی می رسند. به حاشیه رفتن عقل و به میدان آمدن احساس، جست‌و‌جوی ناکجاآباد، و سودای جمع آرمان‌های متعارض پیشران بسیاری از انقلاب‌هاست!

@solati_mehran
#انقلاب
#ناکجا_آباد
مهران صولتی

06 Feb, 06:12

2,361

تحولات فرهنگی ایران در آستانه انقلاب ۵۷


🔹 مهران صولتی در این سخنرانی گزارشی از یافته‌های طرح آینده‌نگری در سال ۱۳۵۴ را در محورهای زیر ارائه می‌کند:

🖌 میزان بهره‌گیری ایرانیان از رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه، مجله، و کتاب

🖌 میزان رضایت از زندگی و آرزوها و نیازها

🖌 نگرش‌ها و روابط خانوادگی

🖌 رفتارها و گرایش‌های مذهبی

🖌 روابط اجتماعی و ارزش‌های اخلاقی

🖌 علل شکل‌گیری انقلاب مبتنی بر یافته‌های طرح آینده‌نگری


زمان فایل: ۳۵ دقیقه
۱۷ بهمن ۱۴۰۳
محفل اندیشه و فلسفه نوین

@solati_mehran

#آینده‌نگری
#اسدی
#تهرانیان
#عبدی
#گودرزی
مهران صولتی

31 Jan, 14:38

3,026

🔹 چرا نامه دکتر رحیمی به آیت‌الله خمینی بی‌پاسخ ماند؟

@solati_mehran

مهران صولتی


مصطفی رحیمی، روشنفکر، حقوق‌دان، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه به نوستر اداموس ایران معروف شده است بیشتر از آن‌رو که در ۲۵ دی ماه ۱۳۵۷ در نامه سرگشاده‌ای خطاب به آیت‌الله خمینی با عنوان؛ چرا با جمهوری اسلامی مخالفم؟! (خوانش صوتی این نامه پیوست است) کوشید تا چیزی را در خشت خام ببیند که انقلابیون آرمان‌‌گرا آن‌را حتی در آینه نیز نمی‌دیدند. انتشار این نامه اگر‌چه در آن ایام پرالتهاب و شور‌آفرین با بازخورد مناسب از سوی مخاطبان رو‌برو نشد ولی در سالیان اخیر برخی از نکته سنجی‌های آن با اقبال زیادی نزد نخبگان مواجه شده است. رحیمی در این نامه ضمن تقدیر از نقش بی‌بدیل رهبر انقلاب در برانگیختن و هدایت مردم، معتقد است که افزودن قیدی به‌نام اسلام بر اصل جمهوری می‌تواند مانع عام‌گرایی و شمولیت آن شود. هم‌چنین رحیمی معتقد است که اگر آیت‌الله خمینی از ورود به حکومت اجتناب نموده و بکوشد تا برای روحانیت نقشی در احیای معنویت در نظر گیرد می‌تواند تجربه تاریخی مهاتما گاندی در هند پسااستعماری را تکرار نماید. حال اما پرسش این است که چرا درخواست‌های رحیمی نتوانست پاسخ مناسبی در آینده ایران بیابد؟

اگر‌‌چه شاید رحیمی از معدود روشنفکران معتقد به عدم کفایت اسلام برای برنامه‌ریزی‌های اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی جهت تدبیر آینده  کشور بود ولی واقعیت این‌است که بخش مهمی از روحانیت و روشنفکران دینی در بحبوحه انقلاب با اعتقاد به حقانیت پیوند دین و سیاست در اسلام، از ظرفیت مذهب برای نقش‌آفرینی و برنامه‌ریزی در عرصه‌های مختلف حیات‌اجتماعی ایران آینده دفاع می‌کردند. بنابراین انتظار ایفای نقشی هم‌چون گاندی از سوی آیت‌الله خمینی آن‌هم در دینی که تجربه حکومت نبوی در مدینه را داشته چندان واقع بینانه نبوده است.

انقلاب‌ها اگر‌چه محصول وحدت بی‌بدیل متکی بر مشارکت همه طبقات اجتماعی هستند ولی با از میان رفتن دشمن مشترک به سرعت درگیر تنازع و انشقاق می‌شوند. در این میان البته نیروهایی آینده‌دار‌تر هستند که توانسته باشند با حفظ اعتماد رهبر انقلاب، پیرامون او حلقه زنند. بنابراین روشن بود که در تحولات پسا‌انقلابی ایران هم هیچ گروهی نتواند مانند روحانیت، پیروز از عرصه منازعات سیاسی خارج شده و با گنجاندن تفسیر ویژه از نقش خود در قانون اساسی، اسباب برتری خویش بر سایر اقشار و طبقات اجتماعی را فراهم آورد.

روشنفکرانی مانند علی شریعتی پس از اقبال گسترده دانشجویان به حسینیه ارشاد با نزدیک‌بینی تصور می‌کردند اسلام آینده، منهای روحانیت و متکی بر آموزه‌های روشنفکرانه خواهد بود. حال آن‌که بیژن جزنی با واقع‌بینی شگرفی معتقد بود که روحانیت به دلیل کارکردهای تاریخی خود نقش مهمی در آینده ایران ایفا خواهد کرد. بنابراین به نظر می‌رسد انتظار روشنفکرانی مانند رحیمی از روحانیت در جهت کناره‌گیری از حکومت و ایفای نقش صرفا معنوی نمی‌توانست از سوی قشری که در بخش عمده‌ای از تاریخ تشیع حاشیه نشین قدرت سیاسی بوده‌اند مورد پذیرش قرار گیرد.

روشنفکرانی مانند رحیمی جهانی را می‌خواستند که حائز همه خوبی‌ها و عاری از تمام پلیدی‌ها باشد. در این میان یکی از جذاب‌ترین ایده‌ها نیز هم‌نشینی دین و دنیا، مادیت و معنویت، و پیوند میان سوسیالیسم و دموکراسی بود. این در حالی بود که مراجعی مانند آیت الله خمینی حتی در دوران پیش از رهبری انقلاب هم به کفایت اسلام جهت آفرینش جهانی سراسر مادی- معنوی باور داشتند. اپیدمی بومی‌گرایی روشنفکران در دهه ۵۰ هم قرار بود تا آلترناتیوی برای مکاتب روز دنیای غرب و شرق را در بطن آموزه‌های ایرانی- اسلامی جستجو نمایند.

🔹 نکته پایانی: قدرت سیاسی اقتضائاتی دارد که پیش از آمیزش آن با دین، جامعه، فرهنگ، و اقتصاد عمدتا از چشم ناظران پوشیده می‌ماند. در این میان اما ژرف‌اندیشانی مانند جزنی و رحیمی توانسته بودند در میانه هوای مه‌آلود تحولات انقلابی، شیشه‌ بخار‌گرفته عینک خود را بپیرایند و تحلیل‌هایی متفاوت و ارزشمند برای آیندگان به یادگار بگذارند.

@solati_mehran

#آیت_الله_خمینی
#جمهوری_اسلامی
#مصطفی_رحیمی
#بیژن_جزنی
مهران صولتی

26 Jan, 17:02

6,245

🔹 جعبه سیاه شریعتی! 🔹

@solati_mehran

مهران صولتی


🖌 جعبه سیاه شریعتی، عنوانی است که رضا خجسته رحیمی برای گزارش مفصل خود از بازخوانی سه جلد اسناد ساواک مربوط به علی شریعتی (مرکز اسناد انقلاب اسلامی: ۱۳۷۸) در شماره ۹۴ دوماهنامه اندیشه پویا انتخاب کرده است. نویسنده کوشیده تا مجموعه‌ای از اسناد شامل؛ متن دو جلسه بازجویی در خرداد ۱۳۴۳، دو نامه ۴۰ و ۱۰ صفحه‌ای شریعتی به ساواک در سال ۱۳۴۸، نامه‌ای که در سال ۱۳۵۱ به دستور ساواک نوشته شده، و در نهایت متن پنج جلسه بازجویی در زندان سال ۱۳۵۲ را مورد بررسی قرار دهد.

🖌 به باور نویسنده همه اسناد نشان می‌دهند که برخورد شریعتی با ساواک توام با همراهی و مصالحه‌جویی بوده است. راهبرد وی در حدفاصل  سال‌های ۴۳ تا ۵۲ ترکیبی از حقیقت‌گویی و فریب بازجویان بوده به این معنا که شریعتی سعی می‌کرده با پررنگ کردن مبارزات دوران جوانی خود علیه توده‌ای‌ها، بی‌اعتقادی به مواضع جبهه ملی، و انتقاد از چریک‌ها و مجاهدین اعتماد سازمان امنیت را برای تداوم فعالیت‌های خود در حسینیه ارشاد جلب نماید.

🖌 بعد از بازداشت شریعتی در سال ۱۳۵۲ ساواک طی توافقی از او می‌خواهد تا علیه مارکسیسم و ماتریالیسم مطالبی را بنویسد. در همین راستا شریعتی دو کتاب؛ انسان، اسلام و مکتب‌های مغرب‌زمین و بازگشت به خویش را در زندان می‌نگارد. گویا شاه به سازمان امنیت پیشنهاد می‌کند که ابتدا این دو کتاب به صورت پاورقی در روزنامه کیهان منتشر شوند. رویدادی که بازتاب وسیعی در جامعه می‌یابد‌ و شریعتی که اکنون بیرون از زندان است به نزدیکان‌اش سفارش می‌کند که موافقت خود با انتشار این یادداشت‌ها را تکذیب کنند.

🖌 خجسته رحیمی در تحلیل نهایی خود این رفتار متناقض شریعتی (مبارزه جویی در جامعه و مصالحه‌جویی در زندان) را فراتر از فریب بازجوها در راستای راهبرد زمین‌دادن و زمان‌خریدن، و ناشی از رفتار ژلاتینی شریعتی می‌داند. رویکردی که از فرط تعارض‌های درونی آن‌چنان به روح معلم انقلاب زخم زده است که او مفری به جز مهاجرت نمی‌یابد. به باور نویسنده گزارش، شریعتی برای رفع این تناقض شاید می‌توانست به موازات کاهش مبارزه‌طلبی خود در ارشاد بر مقاومت خویش در زندان افزوده و از این مسیر بر ناسازگاری روانی خود فائق آید.

🖌 اما چرا رفتار شریعتی تا این حد تناقض‌آلود بود؟ روزگاری پیش از این ظریفی گفته بود پیوند میان شریعتی و خطابه آن‌چنان نزدیک و وثیق بود که گویا از پس هر سخن‌رانی، شریعتی دیگری خلق می‌شد و او مدام در حال ساخته شدن بود! واقعیت این‌است که شریعتی به بت جوانان تبدیل شده بود و او این تلقی قهرمانانه از خویش را دوست می‌داشت و چه بسا آن را برای پیشبرد اهداف انقلابی‌اش موثرتر می‌دانست. روحیه رمانتیک او هم مستعد ظهور تعارض‌های بنیادی بود.

🖌 در ترجمه‌ای از شاندل که در حقیقت خود اوست و در مجموعه گفت‌و‌گوهای تنهایی آمده است لحظات پایین آمدن از تریبون سخنرانی و هیجان وصف‌ناپذیر جوانان را به تصویر می‌کشد. همان‌ها که او را چون قهرمانی در آغوش می‌کشند و از این‌که چرا دیر لب به سخن گشوده است گلایه می‌کنند. توصیف سراسر شاعرانه و احساسی شریعتی از این صحنه نشان می‌دهد که او تا چه حد در درونی کردن کاراکتر پیامبرانه توفیق یافته است. قهرمانی که برای خود رسالت روشنگری قائل بود.

🔹 نکته پایانی: بازخوانی اسناد مرتبط با شریعتی در گزارش اندیشه پویا نشان می‌دهد که او بیش از تصور عموم مردم در زمانه خود یک انسان معمولی همراه با مجموعه‌ای از قوت‌ها، ضعف‌ها، و سرشار از تناقض‌ها و کشمکش‌های درونی بوده است. مبارزی که اگر‌چه برای بسیج انقلابی مخاطبان خود می‌کوشید تا دوگانه‌هایی از جنس؛ حقیقت/ مصلحت، و حسینی/ یزیدی خلق نماید ولی برای پیشبرد هدف خود یعنی آگاهی‌بخشی به جامعه از اتخاذ مواضع متصلب پرهیز، و از نشاندن حقیقت و مصلحت در کنار یکدیگر دریغ نمی‌ورزید.

@solati_mehran

#شریعتی
#ساواک
#اندیشه_پویا