در کوچه باغ شعر پارسی @sheareparsi Channel on Telegram

در کوچه باغ شعر پارسی

@sheareparsi


به کانال تلگرام کوچه باغ شعر پارسی خوش آمدید.

در کوچه باغ شعر پارسی (Persian)

با خوش آمدید به کانال تلگرام 'در کوچه باغ شعر پارسی' یک جامعه مجازی برای علاقمندان به شعر فارسی. اینجا جایی است که عاشقان شعر و ادبیات، با هم به اشتراک گذاشتن اشعار، نقدها و نظرات خود، دنیای زیبای شعر فارسی را با هم به اشتراک می‌گذارند. اگر شما هم یک طرفدار و علاقمند به شعر پارسی هستید، این کانال بهترین مکان برای شماست. در اینجا شاعران جوان و مطرح، اشعار کلاسیک و معاصر، و همچنین آثار ناب ادبی به اشتراک گذاشته می‌شوند. از اشعار حافظ و سعدی تا آثار شاعران جوان و پیشرفته، هرگونه شاعری که دوست دارید را در اینجا پیدا خواهید کرد. به کانال تلگرام 'در کوچه باغ شعر پارسی' بپیوندید و با دیگر علاقمندان به شعر، در دنیای زیبای ادبی فارسی سفر کنید.

در کوچه باغ شعر پارسی

31 Aug, 18:47


تقدیم به شما ❤️🌹

در کوچه باغ شعر پارسی

19 Aug, 19:02


تقدیم به مهربان دوستان 🌹

در کوچه باغ شعر پارسی

24 Oct, 11:34


سيدعلى صالحى

از شما چه پنهان
کليدِ اين خانه را شبی،
من ... شبی از شب‌های چکمه و تسليم
در سردابی دور و بی‌نشان
جا نهاده‌ام!
حالا هم نمی‌دانم چه کنم
جايی را بَلَد نيستم
کسی را ندارم
اينجا من غريبم، می‌فهميد!
ديگر هيچ کنجی از اين خيابانِ کج و پيچ
سرپناهی نخواهد شد.

بعضی‌ها رشوه می‌خواهند
رفتگرها ... عيدی
رهگذران، سکوت
و کسی اصلا متوجه ماه نمی‌شود
که چقدر غمگين است!
نه آشيانه‌ای در اين حدود
نه رفيقی از آن قرون،
تو با خود چه کرده‌ای ... پسرِ سيد ماهْ زری!؟

دارم راه می‌روم
بارها سياره‌ی آدمی را دور زده‌ام
باز، برگشته‌ام سرِ جایِ نخستِ خويش،
ای کاش لااقل
نامهاتان را از ياد نمی‌بردم،
يک دختری بود
چشم‌هايش سبزِ مايل به تبسم بود،
يحيی می‌گفت:
- به دردِ تو نمی‌خورد!
مگر زن ... جامه‌ی پشتِ اين ويترينِ شکسته‌است يحيی!؟
خدا عمرت بدهد
برو يک جای ديگر
دست از سرم بردار ... به خدا!
روی سخنم با خويش است
يعنی با خودم هستم
تا سپيده‌دمی ديگر
شب، اين شبِ چکمه و تسليم را
چگونه سَر کنم!؟

در كوچه باغ شعر پارسى ❤️
@sheareparsi

در کوچه باغ شعر پارسی

30 Jul, 06:32


عباس معروفى

از دلتنگیت کجا فرار کنم؟
معمار هیجان
کجا بروم که صدای آمدنت را بشنوم؟
کجا بایستم که راه رفتنت را ببینم؟
کجا بخوابم که صدای نفس‌هات بیاید؟
کجا بچرخم که در آغوش تو پیدا شوم؟
کجا چشم باز کنم که در منظرم قاب شوی؟
کجایی؟
کجایی که هیچ چیزی قشنگ‌تر از تماشای تو نیست؟
کجا بمیرم
که با بوسه‌های تو چشم باز کنم؟
کجایی؟؟

در كوچه باغ شعر پارسى ❤️
@sheareparsi

در کوچه باغ شعر پارسی

05 Jan, 19:17


سهراب سپهرى

به سراغ من اگر می آیید،
پشت هیچستانم
پشت هیچستان جایی است
پشت هیچستان رگ های هوا، پر قاصدهایی است
كه خبر می آرند از گل واشده دور ترین بوته خاك.
روی شن ها هم، نقش های سم اسبان سواران ظریفی
است كه صبح
به سر تپه معراج شقایق رفتند.
پشت هیچستان، چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
زنگ باران به صدا می آید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه نارونی تا ابدیت جاری است.


به سراغ من اگر می آیید،
نرم و آهسته بیایید، مبادا كه ترك بر دارد
چینی نازك تنهایی من

در کوچه باغ شعر پارسی

17 Dec, 03:14


#فروغ_فرخزاد تجربه بازیگری

صحبت‌های پرویز پورحسینی، #محمدعلی_سپانلو، عزت‌الله انتظامی و #بهرام_بیضایی درباره‌ی تجربه‌ی فروغ فرخزاد در بازیگری در قالب مستند زندگی فروغ فرخزاد ساخته‌ی ناصر صفاریان.
«سرد سبز» نخستین اثر از سه‌گانه‌ی مستندی است که به زندگی و شخصیت فروغ فرخزاد می‌پردازد و تولید آن از ۱۳۷۸ آغاز شد. دو فیلم دیگر این سه‌گانه، «جام جان» و «اوج موج» نام دارد. در این سه‌گانه با افراد سرشناسی همچون کاوه گلستان، بهرام بیضایی، فریدون مشیری، امیرمسعود فرخزاد (برادر فروغ)، مادر فروغ، احمدرضا احمدی و... درباره زندگی شخصی و هنری فروغ صحبت شده‌است. همچنین در این فیلم عکس‌های منتشرنشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شده‌است.

نمایش «شش شخصیت در جست‌وجوی نویسنده» به کارگردانی پری صابری در ۱۳۴۲ به روی صحنه رفت. پرویز پورحسینی، مسعود فقیه و فروغ فرخزاد در این نمایش حضوره داشته اند و عکس‌ها توسط ابراهیم گلستان گرفته شده‌اند.

«شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده» نمایش‌نامه‌ای ایتالیایی اثر لوئیجی پیراندلو است که در ۱۹۲۱ نگاشته شده است.

در کوچه باغ شعر پارسی

17 Dec, 02:55


معرفى يك هنرمند

خانم ساناز حسينى:

من با زبانِ رنجم با نقاشى هايم با جهانم ،سخن خواهم گفت

اين نقاشى ها تمامِ روح و احساسِ من است
كه از مسيرى سخت و طولانى آمده
كه زاييده ى عشق است
كه مرا به خداوندِ درونم نزديك مى كند.
بر اين باورم كه تمام انسانها رازى در درونشان دارند كه با خلقتشان در درون آنها گذاشته شده..

و ..رازِ من از دست هايم باريد!
و دست هايم ابزارى شد براى نشان دادنِ تمامِ آنچه كه هستم!

به گمانم زبانِ هُنر زبانِ مشتركِ تمامِ آدمهاست!

ابزار كار من زغال است
كه از چوب هاى سوخته اى كه تبديل به كربن شده اند مى آيد كه با همه ى سختى و زُمِختيش ،خَلقِ زيبايى مى كند
براى همين عاشق كار كردن با زغال هستم
دنياى سياه و سفيد و خاكسترى براى من دنياى بسيار زيباييست كه فارغ از رنگها مى تواند زيبايى را به تصوير بكشد.

در کوچه باغ شعر پارسی

13 Aug, 23:58


صبح آدينه با حضرت حافظ

صبا ز منزل جانان گذر دریغ مدار
وز او به عاشق بی‌دل خبر دریغ مدار

به شکر آن که شکفتی به کام بخت ای گل
نسیم وصل ز مرغ سحر دریغ مدار

حریف عشق تو بودم چو ماه نو بودی
کنون که ماه تمامی نظر دریغ مدار

جهان و هر چه در او هست سهل و مختصر است
ز اهل معرفت این مختصر دریغ مدار

کنون که چشمه قند است لعل نوشینت
سخن بگوی و ز طوطی شکر دریغ مدار

مکارم تو به آفاق می‌برد شاعر
از او وظیفه و زاد سفر دریغ مدار

چو ذکر خیر طلب می‌کنی سخن این است
که در بهای سخن سیم و زر دریغ مدار

غبار غم برود حال خوش شود حافظ
تو آب دیده از این رهگذر دریغ مدار


در كوچه باغ شعر پارسى ❤️
@sheareparsi

در کوچه باغ شعر پارسی

28 May, 04:27


افشين يدالهى

آمد و گفت روح بادم و رفت
عطر او ماند روی یادم و رفت

خود نفهمید در چه حالی بود
گریه می کرد و گفت شادم و رفت

تکه های دلی که عاریه بود
شعر کردم، به عشق دادم و رفت

قبله ام را که چشم او کردم
چشمکی زد به اعتقادم و رفت

باز حوا گذاشت سیبش را
روی بار گناه آدم و رفت

کم نیاورده بودم اما گفت
از سر تو کمی زیادم و رفت

@sheareparsi
در كوچه باغ شعر پارسى ❤️

در کوچه باغ شعر پارسی

07 May, 21:49


بانوى احساس هايده ❤️