اینجا داره بارون میباره، از اون بارونهای نیمهِ شبی که خیلی دوستش دارم..
از اونا که وقتی شروع به باریدن میکنه..
باید قلم و کاغذ رو آورد، شمع روشن کرد، نوشت و نوشت..
در این بین هم باید گذاشت صدای محمدرضا شجریان روح رو نوازش کنه..
عزیزمن، میدونی.. به نظرم وقتی بارون می باره همه چیز مهیا میشه برای درد و دل کردن با معبود با خدای خودت..
انگار صدات میزنه..
اما از چی میشه گفت برای خدایی که از رگ گردن بهت نزدیک تره!
برای اون خدایی که جز خیر برای من و تو نمیخواد..
تنها باید گفت الهی شکر..
الحمد لله بعدد حبات المطر..
الهی شکر به تعداد دانههایِ باران..✨