رویا شاه حسین زاده @royashahhoseinzade Channel on Telegram

رویا شاه حسین زاده

@royashahhoseinzade


🍃شاعر، نویسنده، مدرس کارگاه های شعر سپید🍂

📚مدیر انتشارات اسین

تماس با انتشارات:
📞 09145527661

رویا شاه حسین زاده (Persian)

این کانال مخصوص طرفداران شعر و ادبیات است که علاقه‌‌مندند به آثار و تالیفات رویا شاه حسین زاده، شاعر، نویسنده و مدرس کارگاه های شعر سپید، دسترسی داشته باشند. رویا شاه حسین زاده علاوه بر فعالیت در حوزه شعر، مدیر انتشارات اسین نیز می‌باشد. این کانال فضایی مناسب برای به اشتراک گذاری آثار ادبی، بحث و تبادل نظر در مورد شعر و ادبیات فارسی می‌باشد. همچنین در این کانال می‌توانید از آخرین اخبار و فعالیت‌های ادبی رویا شاه حسین زاده مطلع شوید. برای ارتباط با انتشارات اسین نیز می‌توانید با شماره تماس 09145527661 تماس بگیرید.

رویا شاه حسین زاده

21 Jan, 11:10


من
واپسین بوته از نوعی گیاه لجبازم
واپسین بوته
که مسیر انقراض را دارد
سبزینه به سبزینه طی می‌کند

غمگین و یَشم
درست مثل کاج برف‌به‌دوشی
که در محوطه‌ی زندان هم حتی
بی‌واهمه زنده است

غمگین و لیز
مثل ماهی نایابی
در رودخانه‌ی گَنگ
که با خاکستر مردگان بزرگ شده
باشد

من واپسین شعله در
آتشکده‌ای ویرانم
که دارد
دعاهای گرگرفته‌ی نامستجاب را
به اتاق خداوند می‌برد

حزن واپسین ماموت ماده‌ام من
در لحظه‌ای
که خیره بوده
به گرده‌افشانی گل‌ها

من آخرین موجود امیدوار جهانم
لطفا به یاس‌های من دست نزنید
سرمایه‌های انقراض من‌اند...
#رویا_شاه_حسین_زاده

رویا شاه حسین زاده

18 Jan, 07:26


زغال گر گرفته در دهان زنی
زغال گر گرفته روی زبان زنی
که تنها
برای بوسیدن آمده بود
شلاق بر کپل‌های اسبی که در ملافه‌ی برف
کبود روی ساق‌های سفید
سفید لای تورهای سیاه
زن ضیافت گیپور و  خارزار
زن ضیافت  ساتن به روی سمباده
آهااااای!!!!
نقل‌های کوچک رنگی
که وعده‌های شیرینتان دروغ بود
که وعده‌های دروغتان شیرین
زن زن‌تر از آن بود
که ماتیک ماسیده روی لبش را
به بوسه‌ای دوباره پاک کند
پروانه‌ای که خشک شد
لای پرونده‌ی هفتادو هفت
و سرمه سرمه‌تر از آن
که  پیش از آنکه به چشم‌هاش برسد
نسوخته باشد
زن آرزو داده بود
رویا شکافته بود از رویا
رسید و پالتوی پوست
روی صندلی چوبی
روح سفید درختان راش می‌لرزید

اجاق روشن شد
و چند دقیقه بعد
شیر
درست مثل عدالت سر رفت
و لکه های شیر

درست مثل لکه‌های عدالت

و بعد
زن خزید
مار زیبای پوست نیانداخته از کبود
و بعد زن خزید
ماهی‌سفید  فلس فلس سوخته در تور
و بعد زن خزید و ملافه‌
مثل امواج کف‌آلود اقیانوس خانگی‌اش
زغال سوخته را بلعید

چراغ‌ها خاموش
ماه مثل شیر و عدالت سررفت
از  شاخه‌های سوخته‌ی پشت پنجره
آهااااای
نقل‌های کوچک رنگی
ماهی
برای همیشه به  خواب

رفت....

#رویا شاه حسین زاده

تقدیم به  قربانیان خشونت خانگی
و مریم .س.ح

رویا شاه حسین زاده

31 Dec, 13:06


خبر تازه:


نهمین مجموعه شعرم تحت عنوان
اعلام وضعیت سفید
به زودی منتشر می‌شود

رویا شاه حسین زاده

28 Dec, 11:03


https://www.instagram.com/dr.royashahhoseinzade/profilecard/?igsh=NXY5bTJ2MHA4Ynp3

رویا شاه حسین زاده

18 Dec, 14:52


38×
آهای  عشق!
عشق !
عشق!
از آخرین زنی که تو را گردن گرفت
چند زن گذشته است؟

و چند تن
نشسته‌اند  تا تو
قربانیانت را
از لابه‌لای تنهاترین‌ها
انتخاب کنی؟

یکی از اولیای دم لاله سحرخیزان
تو بودی
تو  صندلی را
هل دادی
از زیر پای شهلا
تو بودی
دیدم

هیسسسسس!
لطفا سکوت را رعایت کنید
هیس!
این که یک شعر نیست
این سطرها
صحن محاکمۀ معصومیت مسوم عشق‌اند
در ملأعام

تو
در گوش شهلا چه گفتی
_ حیاط زندان_
چه گفتی که انگشتش  را
فرو برد  در خون بره‌ها
و کشید روی پیشانی‌اش؟

دستت را فروکن
در خون گرگ‌ها و بکش
روی پیشانیِ باد
و صدایی که دارد
از بلندگوهای بهشت
پاشیده می‌شود
روی
حُورٌ‌ مَّقْصُورَ‌اتٌ فِي الْخِيَامِ....

در بهشت هم فصول جریان دارند
و روزهای آخر آذرماه
در کمال حیرت  هواشناسی که گفته هوا صاف است
ناگهان برف می‌بارد

آهای عشق!
عشق!
عشق!

پاییز در بهشت را دیده‌ای؟
برف در پاییز
و شهلاهای بسیاری را
که قدم می‌زنند روی برف
و به شدت از تو پشیمانند
به شدت 
و فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِ‌يَان
#رویا_شاه_حسین_زاده

رویا شاه حسین زاده

24 Nov, 07:48


سنین اؤلوم خبرینی؛
قاری‌ننه‌لر، ایاقلاری  اوستونه سالیب، ییرغالادیلار...

گئنج قادین‌لار، دو‌ش‌لرینه آلیب، امیشدیردیلر
و کیشی‌لر
اؤلوم خبرینی،
قویون سورولری‌ایله، هر سحر چوله آپاریب؛
سوته دۇلموش دۇش‌لرله، گون‌باتان چاغی، گئری قایتاردیلار...
سنین اؤلوم خبرینی،
زمی‌لر تک سوردولر؛
و معصوم کردیلرین‌ده دهشت بیر بیتگی‌نین دنه‌سین اکدیلر...
سن اؤلموشدون؛
آما بیز، هله اومود دۇلو آنالاردیق...
و سنین گئدیشینی بۇیوْدوروک
سنین یئریوه؛
و بیر بیتگی‌نین اینتظارین چکیردیک،
کی ائلین یاشلیلاری دییردیلر:
«اۇنون‌لا، بوْیمادَرَن بیتگیسینین، قاریشیمی،
تانریلارین،  کۇر اۇلموش گؤزلرینی شیفا وئره‌جک‌دیر...»



#شعر#رویا_شاه_حسین_زاده
تورکجه‌یه چئویری@kitabbaz.az
#وحید سلطان زاده

رویا شاه حسین زاده

24 Nov, 07:47


یانلاریندان
اوْموْرساماز شَکیٛل‌ده، گئچدیین، توم قادینلار،
بیر کیشینین تۆم دونیاسی اولوب‌لار بیر زامان...
باخ بو قادین مثلا؛
کی عادّی گؤزلر
و اۇندان دا عادّی بیر چانتا‌یلا،
اوتوبوس‌دان ائنیر؛
و سن اؤنو معصوم سانیرسان...؛
بیر زامان
بیر یئرده
بیرینی اؤدلاییب،
هامان عادّی بالدیرلار و اوْزوْن بارماق‌لارلا...
یقین بیلیرم
هله بیر کیشی،
دونیانین،بیر یئرین‌ده
یول گؤزله‌ییر؛
کی هامان قادین
هامان عادّی دَری چانتادا،
سعادتی اؤنون ائوینه، آپارسین...




#شعر#رویا_شاه_حسین_زاده
تورکجه‌یه چئویری@kitabbaz.az
#وحید سلطان زاده

رویا شاه حسین زاده

06 Nov, 10:41


https://www.instagram.com/reel/DCBnCTEiZcY/?igsh=MWpyNWR1MHlmNjR2OQ==

رویا شاه حسین زاده

22 Sep, 04:29


پاییزتون مبارک🧡💛❤️🩷💛🧡

رویا شاه حسین زاده

22 Sep, 04:28


🍁🍂🧡

رویا شاه حسین زاده

18 Sep, 05:58


.
..
آن روز
روی کدام صندلی نشسته بودی؟
کدام صندلی باید
مسئولیت حزن این آشپزخانه را به عهده بگیرد؟
کجا باید دوباره ببینمت؟
اگر ندیدمت
کدام خدا می‌تواند
مسئولیت حزن این عمر را به عهده بگیرد؟
ای که به تنهایی
چهارده معصوم و یک خدا بودی
ای که به تنهایی
برمی‌آمدی از عهده‌ی تنهایی‌ام
می‌گفتی:خدا به‌جای دختر
یک تکه سنگ به آدم می‌داد ای‌کاش
که قِلَش می‌دادی در اعماق یک دره و می‌رفتی

مرا
اما
سنگ هم اگر زاییده بودی
حالا
دلتنگ‌ترین سنگ جهان بودم
در بستر رودخانه‌ای
که تو را
برده بود.....
#رویا_شاه_حسین_زاده

خیلی دلتنگتم مامان
https://www.instagram.com/reel/DADCJDNMk6I/?igsh=MXVxM3ZvZmd0N2o5dw==

رویا شاه حسین زاده

13 Sep, 05:26


دوستان عزیز و همراهان وفادار کانال
ممنون می‌شم این بنر رو استوری و پیج من رو تگ کنید
پیشاپیش متشکرم از محبتتون
@dr.royashahhoseinzade

رویا شاه حسین زاده

08 Sep, 20:42


Channel photo updated

رویا شاه حسین زاده

31 Aug, 16:11


روز خوبی بود
با سارا
دانشکده ادبیات
مثل اون روزها....
https://www.instagram.com/reel/C_Vq41sMJQN/?igsh=MWs4bjZqaTFxOW1zNw==

رویا شاه حسین زاده

18 Jun, 11:13


گفتم
مرا به سرپرستی بگیر ای درخت گردوی همسایه
من
مادرم مرده است

درخت
هیچ چیز نگفت
زمستان بود و درختان گردو در زمستان می‌خوابند


گفتم
مرا به سرپرستی بگیر ای چهارراه آزادگان
تو نمی‌خوابی
تو می‌توانی مادر خوبی باشی
برای زنی که چهل سال که در چراغ قرمزهای تو صبوری کرده است
چهارراه شلوغ بود
خیلی شلوغ
آنقدر که حتی صدای مرا هم نشنید...

گریه کردم
چراغ سبز شد
و دور شدم

گفتم مرا به سرپرستی بگیرید ای بادهای سرخ
ای برف‌های سفید
ای رودخانه‌ها
دریاها
ای خواب‌ها
رویاها
ای شهرها
خیابان‌ها
حتی ای جمعه‌ها با غروب‌های دلگیرتان...

هیچ کدامشان اما
هیچ چیز نگفتند

گفتم :
آهااای گندمزار!
تو مادر من می‌شوی؟
گفت:
فصل‌هایی که آغوشم را درو کنند چه می‌کنی؟

روبروی درخت گردو
نشستم و گریستم
روبروی درخت گردو
به زهدان خودم برگشتم
در خودم مچاله شدم
مثل جنینی ناقص‌الخلقه
خون خودم در خون خودم ریخت
و آنقدر گریه کردم
که خوابم برد....
#رویا_شاه_حسین_زاده

#مامان.فقط خدا می‌دونه چقدر دلتنگتم.تو این فیلم یهویی خودم رو دیدم که چقدر پشتم از تو خالیه.مرگ تلخ‌ترین شکلِ جداییه.کاش آدم‌ها جور دیگری می‌رفتن...
https://www.instagram.com/reel/C8Wsm6qsM67/?igsh=MWZmYzE1aThkMTdwag==

رویا شاه حسین زاده

20 May, 11:18


خبر مردنت را
پیرزنان
روی پاهای‌شان گذاشتند و تکان دادند
زنان جوان
به سینه فشردند و شیر
و مردان
با گله‌ها هر صبح
به صحرا بردند و غروب
با پستان‌های ورم کرده پس آوردند

خبر مردنت را شخم زدند
و در شیارهای بی‌گناهش
بذر نوعی گیاه عجیب را ..

تو مرده بودی اما
ما هنوز
مادران امیدواری  بودیم
  به جای خودت
رفتنت  را
بزرگ می‌کردیم

در انتظار گیاهی
که پیرترها
می‌گفتند
ترکیب آن با بوته‌ی بومادران
چشم‌های خدایان را
شفا خواهد داد....
#رویاشاه_حسین_زاده
تقدیم به روح سفید مادرم

رویا شاه حسین زاده

20 Mar, 10:24


سال نو بر ایران و ایرانیان مبارک
سالی پر از شادمانی و صلح و رفاه برای جهان آرزو می‌کنم

رویا شاه حسین زاده

21 Feb, 18:08


و آن بهار را
چنان پاییزی از پی آمد
که وقتی غروب‌ها
صدای اذان مسجد خیرالنسا به خانه می‌ریخت
ابری از گنجه بیرون می آمد
شانه‌های مرا می‌گرفت و می‌گفت:
بباریم؟

و آن بهار را
چنان زمستانی از پی آمد
که سرما
حتی شکوفه‌های کاسه‌های چینی را هم
بیرون کشید و
خشکاند

و آن بهار را
و آن بهار را
آن بهار را
دیدی ؟
امروز
برگشتم
به خاطره‌ای که هنوز
مثل یک کاسه عسل شیرین است

و هنوز
مثل
درب آبیِ کلیسای ننه‌مریم
حرمت دارد
در ساعت دوشنبه‌ی دوازده
که از پیرمرد خاموش
شمع خریدیم با دخترم
باد می‌آمد
ما شمع‌های‌مان را روی اجساد مذاب آرزوهای دیگران
کبریت کشیدیم
.
*
بر گشتم
امروز
به یکی از آن همه خاطره
رد پای تو
آنجا بود
دست زدم
گرم بود خاکستر
تو آنجا بوده‌ای
پیش از من
درست کمی پیش از من آن خاطره را مرور کرده بودی...
باد را دیدی؟

شمع سوم:
اسمم را بکن
با ناخن
روی دیوارهای گلی
مثل محکومی که روی دیوار انفرادی
واژه‌ی "آزادی"را
شمع چهارم:

شمع آخر:
من اولیای خدا نیستم
و تا همین امروز
تنها معجزه‌ام
مربای گل سرخی بوده که مادرم می‌گفت:
"مرده رو زنده می‌کنه"
با این‌همه اما
روزی
تو را
نجات خواهم داد از آن همه تنهایی
شمع آخر را تو روشن کن
شمع‌های اول و دوم آن ظهر را
باد
خاموش کرده بود ...
#رویاشاه_حسین_زاده
#شعر

رویا شاه حسین زاده

18 Feb, 16:15


...
آهای عشق!
عشق !
عشق!
از آخرین زنی که تو را گردن گرفت
چند زن گذشته است؟
و چند تن
نشسته‌اند تا تو
قربانیانت را
از لابلای تنهاترین‌ها
انتخاب کنی؟

یکی از اولیای دم لاله سحرخیزان
تو بودی
تو صندلی را
هل دادی
از زیر پای شهلا
تو بودی
دیدم

هیسسسسس!
لطفا سکوت را رعایت کنید
هیس!
این که یک شعر نیست
این سطرها
صحن محاکمه‌ی معصومیت دروغین عشق‌اند
در ملا عام

تو
در گوش شهلا چه گفتی
_ حیاط زندان_
چه گفتی که انگشتش را
فرو برد در خون بره‌ها
و کشید روی پیشانی‌اش؟

دستت را فروکن
در خون گرگ‌ها و بکش
روی پیشانیِ باد
و صدایی که دارد
از بلندگوهای بهشت
پاشیده می‌شود
روی
حُورٌ‌ مَّقْصُورَ‌اتٌ فِي الْخِيَامِ....

در بهشت هم فصول جریان دارند
در بهشت هم پاییز می‌شود
و روزهای آخر آذرماه
در کمال حیرت هواشناسی که گفته هوا صاف است
ناگهان برف می‌بارد

آهای عشق!
عشق!
عشق!

پاییز در بهشت را دیده‌ای؟
برف در پاییز
و شهلاهای بسیاری را
که قدم می‌زنند روی برف
و به شدت از تو پشیمانند
به شدت

و فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِ‌يَان

#رویاشاه_حسین_زاده