💢 کنارت حسرتِ مُردن برام موند 💢
کنارت حسرتِ مُردن برام موند
پس از تو خندهی دشمن برام موند
حسین، انصافه که از شش برادر
فقط یک تکه پیراهن برام موند
تنور خونهی خولی که دوره
پس از تو دیرِ راهب سوت و کوره
به من هم سر بزن اینجا بیا که
دل من گرمتر از هر تنوره
سرت بر نیزه بود و محملم سوخت
شبیه حال و روزت حاصلم سوخت
دمِ آخر همینکه بی کسم دید
دل خورشید بر حال دلم سوخت
بزار از درد تنهایی بخونه
از این پهلوی زهرایی بخونه
دلش وامیشه عمه وقتی پیشت
برا اصغر که لالایی بخونه
دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ
غم آهنگه تپشهایم غم آهنگ
دلم تنگِ تو بود و رو تنِ من
نوشتند اسم تو با ضربهی سنگ
همه از کینهها آکنده بودند
به دورِ قافله با خنده بودند
کتک خوردم ولیکن پس گرفتم
همون پیراهنی که کنده بودند
از اون دستی که گیسوتو بهم ریخت
از اون سنگی که ابروتو بهم ریخت
پس از تو بارها خوردیم ما هم
از اون نیزه که پهلوتو بهم ریخت
میون تشت دیدم آفتاب و
شنیدی بینِ ما داد رباب و
بزن ما رو ولی روی حسینم
دوباره کج نکن ظرف شراب و
✅حسن لطفی ۱۴۰۳/۱۰/۲۷
در روز شهادت حضرت زینب سلامالله در نجف اشرف نوشته شد.
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مرثیه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
T.me/paygahsher
Eitaa.com/paygahsher
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷