روضه @rozeh_gram Channel on Telegram

روضه

@rozeh_gram


بروزترین پایگاه روضه تخصصی

روضه (Persian)

روضه یکی از بهترین پایگاه های تخصصی در زمینه‌ی روضه است که به شما امکان می‌دهد تا به صورت روزانه و با بهترین محتواها و مطالب مربوط به روضه، اطلاعات خود را به‌روز کنید. اگر به دنبال مطالب جدید و تازه در زمینه زیارت عاشورا و موارد مرتبط با آن هستید، این کانال برای شما مناسب است. از متون روضه تا تفاسیر و توضیحات متنوع، همه چیز در این کانال گنجانده شده است

@s_amir_128tab نیز به عنوان کاربر تبلیغاتی این کانال فعالیت می‌کند و امکانات تبلیغاتی مختلفی را برای شما فراهم می‌کند. منتظر حضور شما در کانال روضه هستیم تا بهترین و جذاب‌ترین محتواها را برای شما ارائه دهیم.

روضه

06 Feb, 19:37


#امام_حسین

مشک تو اقیانوس را سیراب خواهد کرد
هُرم نفس هایت زمین را آب خواهد کرد

دریا برای دیدنت آغوش وا کرده ست
دیوانه ات، مرز جنون را جا به جا کرده ست

خورشیدی و سیاره ها دور تو می گردند
سلطانی و شاه و گدا دور تو می گردند

افلاک را گشتم ، نداری هیچ مانندی
یعنی تماشایی ترین خلق خداوندی

در آسمان کربلا زیباترین ماهی
مصداق عبد الصالحی، فانیّ فی اللهی

ای تکیه گاه آسمان، ای حافظ پرچم
بالاتر از دست تو دستی نیست در عالم

"حُر" را نگاه لطف تو مانند عابس کرد
در چشم تو نور علی را می توان حس کرد

با دیدنت دنیا زبانش بند می آید
روی لب ارباب مان لبخند می آید

پای تو می ریزد خدا دار و ندارش را
حیدر به دستت می سپارد ذوالفقارش را

نبض زمین و آسمان در دست های توست
بی شک تمام کهکشان ها زیر پای توست

باران عشقی! قبله ی امواج دریایی
هر جا که حرفی از جوانمردی ست آنجایی

در آسمان علقمه پرواز خواهی کرد
با دست های خود گره ها باز خواهی کرد

با دست هایی که برآنها بوسه زد حیدر
با دست هایی که شود گهواره اصغر . ..


قبل از ازل بودی... شبیه حیدر و زهرا
پلکی زدی و بعد از آن آغاز شد دنیا

با یک نگاهت آسمان را آفریدی، بعد
از روح خود در جسم این دنیا دمیدی، بعد

مشکی به دوش انداختی، سقا شدی... سقا
زانو زدی در پیشگاه زینب کبری

ای آنکه میگردی به گِرد محمل زینب
با دیدنت آرام می گیرد دل زینب

از پیشگاهت قطره، اقیانوس برگشته
کی سائلی از کوی تو مایوس برگشته

دست کریمت عالمی را بنده ی خود کرد
لبهای خشکت آب را شرمنده ی خود کرد

احسان نرگسی رضاپور
@rozeh_gram

روضه

06 Feb, 19:37


#امام_حسین

چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله

زائر کرببلا حق شفاعت دارد
قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله

دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است
کار ما دست تو آقاست اباعبدالله

مستجاب است دعا گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی تو
حرمت عرش معلی‌ست اباعبدالله

هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
او نظر کرده‌ی زهراست اباعبدالله

پاسخ ذکر حسین جد تو گوید جانم
گوئیا کنییه طاهاست اباعبدالله

بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدیم
جلوه‌اش اکبر لیلاست اباعبدالله

چشم ما روز قیامت به پر قنداقه‌ست
پسرت مالک فرداست اباعبدالله

روزی گریه‌ی ما دست رباب افتاده
روضه‌خوان در دل صحراست اباعبدالله

باب بین‌الحرمین از حرم عباس است
همه جا سفره‌ی سقاست اباعبدالله

ما که باشیم؟که سنگ تو به سینه بزنیم
سینه‌زن زینب‌کبری‌ست اباعبدالله

مادرت گفت «بُنَی» دل ما ریخت به هم
بردن نام تو غوغاست اباعبدالله

مادرت گوشه‌ی گودال تماشا می‌کرد
بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله

السلام ای پسر فاطمه یا ثارالله
بابی انت و امی یا اباعبدالله

قاسم نعمتی
@rozeh_gram

روضه

06 Feb, 19:37


#حضرت_عباس

مولا که دو چشم حیدری وا می کرد
یک لحظه نظر به هر دو دنیا می کرد

اما گهِ سِیر قامتت یا عباس
با گردش سر، تـو را تماشا می کرد

او با تو که تمرین منظم می کرد
تصویر جوانی اش مجسم می کرد

اما عجبا که ذوالفقار حیدر
در پیش غضب‌های تو سر خم می کرد

یک جلوه ز نور اهل بیت عباس است
تکبیر سرور اهل بیت عباس است

نامی که طلاکوب نمودست خدا
بر تاج غرور اهل بیت عباس است

قاسم نعمتی
@rozeh_gram

روضه

06 Feb, 19:37


#حضرت_عباس

در کاروان عشق سپاه عقیله ای
این روزها محافظ راه عقیله ای
در لفظ عام اگر چه که ماه قبیله ای
اما علی الخصوص تو ماه عقیله ای
در این مسیر قوت قلب رقیه ای
در این مسیر ضربِ سلاح عقیله ای
فکر کسی به هتک حریمش نمی رسد
تا علت شکوه نگاه عقیله ای
گیرم که روی نیزه رَوی باز حیدری
در مجلس یزید، پناه عقیله ای

ای تو رکاب زینت بیت ابوتراب
آبی بریز، تشنه شده کودک رباب

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

06 Feb, 19:37


#حضرت_عباس

علقمه گفتم و ديدم دلم از پا افتاد
ياد لبهای علی اصغر و دريا افتاد
علقمه گفتم و ديدم كه سواری بی دست
تير آنقدر به او خورد كه از نا افتاد
علقمه گفتم و ديدم كه عمودی آمد
ناگهان در وسط معركه سقا افتاد
شيری افتاد ز پا و همگی شير شدند
گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد
وسط اين همه سرنيزه و شمشير و سنان
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد

روضه ی دست بريده وسط علقمه بود
روضه خوان دست بدون رمق فاطمه بود

محسن عرب خالقی
@rozeh_gram

روضه

06 Feb, 19:37


#حضرت_عباس

وقتی که بغض کوفه بنای جفا گذاشت
آمد عمود و سر به سرت بی‌هوا گذاشت

چون ابرویت شکافت دگر چاره‌ای نماند
امّا دوباره تیر به چشمت چرا گذاشت

بی‌دست آمدی به زمین صورتت شکست
پس درد عشق بر لب تو اخا گذاشت

چندین هزار تیر تنت را نشانه رفت
تیری نبود که هدفش را خطا گذاشت

شرم تو و اراده‌ی حق پیش پای یار
مشکت جدا دو دست تو را هم جدا گذاشت

آن جلوه‌ی عبوسیِ رویت بهم که ریخت
دشمن تو را به‌حال خود آیا رها گذاشت

قبل از حسین پیکر تو شقّه‌شقّه شد
اول عدو به جسم علمدار پا گذاشت

دستی که بود بوسه‌گه پنج مصطفی
یک نانجیب خنده‌کنان زیر پا گذاشت

وقتی که خصم حکم تهاجم به خیمه داد
این کار را به عهده‌ی یک بی‌حیا گذاشت

اهل خیام دست به معجر شده، حسین
تا بر زمین ستون خیام تو را گذاشت

ای بهترین ذخیره‌ی اربابِ بی‌کفن
ذُخرُ الحسین! نام تو را هم خدا گذاشت

دریا اگر به مشک تو سقا وفا نکرد
دریایی از وفای تو را عشق جا گذاشت

یاد حسین، آب روی آب ریختی
وقتی فرات تشنه‌لبان را رها گذاشت

محمود ژولیده
@rozeh_gram

روضه

06 Feb, 19:37


#حضرت_عباس

ای که لب تشنه ترین سقای این دنیا شدی
با همه نیروت حامی بنی الزهرا شدی
تا قیامت داده ای درس ادب بر شیعیان
تو سپهسالار لشکر بودی و سقا شدی
ای حلالت شیر مادر ! پهلوان با وفا
آخرین ساعات هم گریه کن آقا شدی
بشکند دستی که پاره پاره کرده مشک را
از همه شرمنده تر در روز عاشورا شدی
فکر فرداهای زینب عاقبت جانت گرفت
تو همانی که کفیل زینب کبری شدی

تا خبر پیچید افتاده عموی خیمه ها
حرمله با لشکرش آمد به سوی خیمه ها

محمدحسین رحیمیان

@rozeh_gram

روضه

25 Jan, 18:02


#حضرت_زینب

به مدینه خبرِ سوختنش را نبَرید
آه در سایه بیایید تنش را نبرید
پیشِ او نامِ حسین و حسنش را نبرید
از روی سینه‌یِ او پیرهنش را نبرید
بگذارید که راحت بدهد جان زینب

هرچه کردند نسوزد دَمِ آخر که نشد
یا کمی کم بشود گریه‌یِ خواهر که نشد
یا به عباس نگوید غمِ معجر که نشد
یا نخواند نَفَسی روضه‌یِ حنجر که نشد
چه پریشان شده امروز ، پریشان زینب

بی نَفس مانده و بالایِ سرش نیست کسی
رو به قبله شده و دور و برش نیست کسی
تا بگیرند زیرِ بال و پَرش نیست کسی
یا بگیرند خبر از جگرش نیست کسی
زیرِ لب داشت حسینیم سَنَ قوربان زینب

یادش اُفتاد خودش دید پرش را بُردند
دیر آمد سرِ گودال سرش را بُردند
با سرِ نیزه‌یِ سرخی پسرش را بُردند
زودتر از زن و بچه خبرش را بُردند
میدَودَ در وسطِ خیمه‌ی سوزان زینب

یک طرف داشت سَنان باز سِنان را میزد
یک طرف حرمله هم پیر و جوان را میزد
همه‌ی قافله را دخترکان را میزد
جای شلاق به تن چوبِ کمان را میزد
تک و تنها شده با جمعِ یتیمان زینب

چه کند ، مادری از طفل نشان میخواد
کودکِ بی رَمَقی تکه‌یِ نان میخواهد
دختری آمده از عمه توان میخواهد
راه رفتن به رویِ آبله جان میخواهد
میرود تا برسد گوشه‌ی ویران زینب...

حسن لطفی

@rozeh_gram

روضه

25 Jan, 18:02


#حضرت_زینب

غمی از سینه ام نزد بیرون هر چه بر سر زدم هیاهو را
مردگان مرا صدا بزنید ،آه ای ضجه های عاشورا

اگر اینگونه شاد می گریم همه از برکت مصیبت اوست
همه از یمن این عطش ،که زده ست ،رگ بارانیِ فراسورا

قطره قطره اسیر واشدنم ،شعله شعله شهیدم از حسرت
روضه ی تشنه ای درون سرم،موبه مو خوانده راز گیسو را

به غزلهای تشنه مانده قسم،به خدایی که اینچنین زیبا
به ظرافت نشانده در دلِ هم،نیزه و سینه ،تیر و ابرو را

که من از چشم بادها دیدم ،شعله در خیمه ی حرم می سوخت
خواهری در پی برادر تا....لحظه ی سر بریدنِ اورا...

ونبیند به غیر زیبایی،خواهری دلشکسته،خسته،اسیر
وقتی از کودکی چنین دیده ست،داغ دیوار و میخ و پهلو را

غمی از سینه ام نزد بیرون هر چه بر سر زدم هیاهو را
مردگان مرا صدا بزنید ،آه ای ضجه های عاشورا

مرتضی حیدری آل کثیر
@rozeh_gram

روضه

25 Jan, 18:02


#حضرت_زینب

می‌رسند از راه غم‌ها، تا زمین‌گیرت کنند
سنگ‌ها با طعنه‌هاشان بیشتر پیرت کنند

مثل چشمت آیه آیه سوره ی مریم گریست
با نخستین واژه‌اش وقتی که تفسیرت کنند

سخت بود اینکه تمام راه در غربت گذشت
سخت‌تر اینکه تمام شهر تکفیرت کنند

سهم آن‌ها آه و نفرین تو شد می‌خواستند
با کمی خرما و نان از زندگی سیرت کنند

«ما رأیت و...» گفتی و جنگ نگاهت شد جمیل
چشم‌ها باید فرار از برق شمشیرت کنند

محمد غفاری
@rozeh_gram

روضه

25 Jan, 18:02


#حضرت_زینب
#امام_حسین

آمده موسم تنهایی و حیران شده ام
دادم از دست تو را، سخت پریشان شده ام
رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام
نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام
چشم بد بعد تو دنبال من افتاد حسین
خواهرت را نکند بُرده ای از یاد حسین؟!

چند مرکب پیِ من پشت سرم تاخته اند
عده ای چشم به سوی حرم انداخته اند
این طرف روی تنت کوه سنان ساخته اند
سنگ دل ها سرفرصت به تو پرداخته اند
یک نفر هستم و از چند طرف درگیرم
به خود فاطمه سوگند که بی تقصیرم

رکن من بودی و از رکن و اساس افتادم
کعب نی خوردم و عشق تو نرفت از یادم
" زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم"
گم شده بین شلوغی سخن و فریادم
شاهدی داد زدم... گریه کنان می گفتم
با صدایی که گرفته سویشان می گفتم:

جوشن مانده به روی بدنش را نبرید
سخت جا رفته... عقیق یمنش را نبرید
با سر نیزه توان سخنش را نبرید
هرچه بردید ولی پیرهنش را نبرید
بگذارید نگاهی به سویش بندازم
لااقل چادر خود را به رویش بندازم

محمد جواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

25 Jan, 18:02


#حضرت_زینب
#امام_حسین

اگه بری من می مونم با کوفه
کینه داره از پدر ما کوفه
باشه برو ولی نگفتی آخر
با حرمله چطور برم تا کوفه

نگو که غارت میکنن تنت رو
نگو...نگو...نگو که گردنت رو...
حیفه که غارت بشه ، مادرم دوخت
با بازوی شکسته پیرهنت رو

بگو که بسته با طناب نمیشم
وارد مجلس شراب نمیشم
حریف شام و کوفه میشم اما
حریف گریه ی رباب نمیشم

الهی غصه های سخت نبینم
سرت رو بالای درخت نبینم
دعا بکن توو مجلس شرابش
پا رو سرت پایین تخت نبینم

رضا قربانی
@rozeh_gram

روضه

25 Jan, 18:02


‍ #حضرت_زینب
#امام_حسین

سایه ی روی سرم بر روی نیزه شد سرت
ظاهرا هستم اسیر و باطنا پیغمبرت

غم مخور پرچم زمین افتاد ، اما من که نه
سنگرت را حفظ کرده خواهر همسنگرت

من نمیپرسم کجا بودی که بوی نان دهی
تو نپرس از من چه بر سر هست ، جای معجرت

مادر من با وضو شانه به مویت میکشید
پُر ز خاکستر شده مویت ،بمیرد مادرت

خوب شد که نیستی تا که ببینی بعدِ تو
باز شد روی حرامی ها به روی خواهرت

کرد انگشتر به دستش،دزدِ انگشتر ،و بعد
شدت سیلی دوچندان شد به روی دخترت

بارها افتاد روی خاک ،پیش چشم من
نیزه دارِ مست بود و نیزه ی آب آورت

درس قرآن دادم اینجا،حال هستم خارجی
بازی این روزگار است و منِ غم پرورت
@rozeh_gram

روضه

25 Jan, 18:02


#حضرت_زینب
#امام_حسین

بگذار ناله از جگرِ خود برآورم
جانم بگیر تا شبِ غم را سرآورم

وقتی برایِ گریه ندارم ، نگاه كن
باید كه كودكانِ تو را دربرآورم

جسمی نمانده تا كه سپر بیشتر شود
چشمی نمانده تا كه دو چشمی تر آورم

باید دو طفلِ بی نفسِ زخم خورده را
از زیرِ خارهای بلا پَرپَر آورم

باید كه چند كودك ترسیده‌ی تو را
از خیمه‌های مانده در آتش در آورم

تا ساربان نیامده انگشت را بلند كن
باید روم زِ دست تو انگشتر آورم

باید برای دختركانِ یتیم تو
قدری بگردم و دو سه تا معجر آورم

پیراهن امانتی مادرم كجاست
گشتم نبود تا كه بر این پیكر آورم

نامحرمی به ناقه‌ی عریان اشاره كرد
باید روَم به علقمه آب آور آورم

گیسوی مادرت زِ گلوی تو سرخ شد
باید كه چادری به سرِ مادر آورم

تا بازهم نگاه كنم بر حسینِ خویش
باید باز هزار نیزه شكسته درآورم

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

25 Jan, 18:02


#حضرت_زینب
#امام_حسین

سر تو از سر نیزه به من توان می داد
امید بر دل مجروح بی کسان می داد

خودت که از سر نیزه به چشم خود دیدی
کنیزکی به یتیم تو خرده نان می داد

نماز جمعه کوفه شلوغ بود آن روز
گمان کنم که علی اکبرت اذان می داد

میان مجلس شان از کنیز تا گفتند:
سکینه دخترت از ترس داشت جان می داد

برای خوش گذرانی، یزید در مجلس
مدال نیزه زنی را که بر سنان می داد...

...رقیه دختر دردانه داشت دق می کرد
دوباره رأس اباالفضل را نشان می داد

هزار مرتبه گفتم نخوان عزیز دلم!
تو خواندی و صله ات را به خیزران می داد

همین که چوب جفا بر لبان تو می خورد
بدان که خواهر تو سخت امتحان می داد

نبودن تو ز یک سو و ضربۀ زنجیر
به جسم خواهر تو درد استخوان می داد

مهدی نظری
@rozeh_gram

روضه

17 Jan, 20:14


طراحی تراکت مذهبی
با قیمت مناسب
@S_amir_128
@S_amir_128

روضه

17 Jan, 08:59


#آجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان‌عجل‌الله

شما هم در برپایی روضه
#حضرت_زینب سلام الله
#حضرت_رباب_سلام الله
#امام_موسی_کاظم علیه السلام
سهیم باشید🔥

6037998212431471
به نام ‌: حسینی / بانک‌‌ملی

#به‌نیت‌حضرت‌‌زینب‌سلام‌الله‌علیها
هیئت حسن بن علی علیه السلام
کد ثبت: ۲۲۱۰۵۰۱۹۶
https://www.instagram.com/hasanebnali_ir?igsh=OWNlNmV5enc1NWk4
فعالیت‌صفر‌تا‌صد‌❤️

روضه

11 Jan, 19:50


🚨 مکالمه عربی عراقی تو ۲ماه !!! 🇮🇶🇮🇷
_ اونم تضمینی !!!
_ اونم رایگان !!!

☄️تو کانالم مکالمه عربی رو جوری یادت میدم که بتونی تو کشور های عربی بدون دغدغه وچالش ارتباط بگیری وصحبت کنی

⚠️کانالم رو دنبال کن چون یه چالش ۱۰ روزه داریم که بطور قطعی کلی محتواهای مهم کاربردی وجذاب یادمیگیری

📱 https://t.me/mohammadkaremiiii

روضه

11 Jan, 17:04


#استوری | #اهل_بیت_النبوه
دلم را کرده ام نذر جوادت ایها السلطان...

ولادت ابن الرضا، امام جواد علیه‌السلام مبارک باد
#میلاد_امام_جواد

روضه

11 Jan, 14:43


حوصله‌ت از مشکلات زندگی سر رفته؟

🤔 دنبال راه حلی تو کلام امام علی (ع) میگردی؟

📚 دوره آموزشی نهج البلاغه اینجاست!

🔷 با تدریس استاد مهدوی ارفع
🔷 چهل درس کاربردی برای زندگی آرام🩵
🔷 فهم عمیق‌تر نهج البلاغه
🔷 بهره‌گیری از کلام امام علی (ع) برای حل مسائل زندگی

🤝 پشتیبانی اختصاصی:
* هر فرد یک پشتیبان آموزشی
* ارتباط مستقیم در طول دوره
* گروه صمیمی در پیام‌رسان ایتا
* گفتگو، تجربه و پاسخ به سوالات

💯 گارانتی مادام العمر + دسترسی همیشگی به محتوا

🎁 همین حالا ثبت نام کن و زندگیتو متحول کن!

هزینه دوره ۸۰۰ هزار تومان ولی با تخفیف 👇
۵۰۰ هزار تومان


🔹 شماره کارت موسسه فرهنگی قرآن و عترت نورالمجتبی علیه السلام

6063737005119316

🌸 بعد از واریز فیش واریزی رو اینجا بفرست همراه با شماره موبایل و نام 👇
📱 @Admiin313

💙 @TranslationFarsiQuran

روضه

10 Jan, 19:39


آه یازینب سلام الله
باز پای حرامیان بر حرم یاز شد
،
اجتماع بزرگ
ظهر شهادت عمه سادات
حضرت زینب کبری سلام الله علیها
،
ظهر ۱۵ رجب ۲۷ دیماه از ساعت ۱۱:۳۰
،
#دسته_عزاداری_لطمه_زنی
باحضور
#حاج_حیدر_خمسه
#کربلایی_سیدوحید_مصطفوی
#کربلایی_احسان_صفری
#کربلایی_علیرضا_شهرابی
#کربلایی_پیمان_محمد_نژاد
#کربلایی_ملا_سید_محمد_ترکان
#کربلایی_سیدمحمد_مکبری
#کربلایی_مهرداد_صائمی
‌.
وباحضور ؛
دیگر عزاداران ، لطمه زنان و سینه زنان ، دمام و زنان و تعزیه خوانان ، علمتکشان و پرچمداران زینبی
،
مبداء از میدان قیام ، حسینیه مکتب الزینب سلام الله علیها ، ( خ ری ، چهار راه سیروس ، خ ۱۵خرداد ، چهارراه گلوبندک ،
مقصد ؛ حسینیه کربلائیها مقیم مرکز
،
@MAKTAB6969

روضه

08 Jan, 19:58


🍁 نقره سرای خاتم ۱۱۸ 🍁

بورس تخصصی انگشترهای نقره حکاکی شده با کیفیت و استاندارد 👌

امکان خرید حضوری و آنلاین👌

دارای مکان صنفی مشخص و قابل مراجعه
گارانتی مادام العمر اصالت
تضمین ۸ روزه مرجوعی

خریدی مطمئن و راحت👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEQ8dPb2Kz-hboty5g
👆

روضه

07 Jan, 21:46


بزرگترین دسته روی طهران
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله
@MAKTAB6969 @MAKTAB6969
@MAKTAB6969 @MAKTAB6969
به کوری چشم دشمنان حضرت زینب سلام الله در کانال بالا عضو شوید ❤️🔥

روضه

07 Jan, 21:25


#آجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان‌عجل‌الله

شما هم در برپایی روضه
#حضرت_زینب سلام الله
سهیم باشید🔥

6037998212431471
به نام ‌: حسینی / بانک‌‌ملی

#به‌نیت‌حضرت‌‌زینب‌سلام‌الله‌علیها
هیئت حسن بن علی علیه السلام
کد ثبت: ۲۲۱۰۵۰۱۹۶
https://www.instagram.com/hasanebnali_ir?igsh=OWNlNmV5enc1NWk4
فعالیت‌صفر‌تا‌صد‌❤️

روضه

04 Jan, 19:03


#امام_هادی

آن روز از کبوتر زخمی پری نبود
خورشید فاطمه که به این لاغری نبود!

شد مثل مادرش به خدا راه رفتنش
فرقی که داشت این که جوان بستری نبود

آیا دلیل غصّه‌ی او زهر بوده؟ نه
از آن شراب، دردسر بدتری نبود

یک بی‌حیا و ظرف شراب و امام بود
اما به لعل لب، لب چوب تری نبود

یک شهر دشمن از همه‌جانب ولی دگر
چشم طمع که در پی انگشتری نبود

آنجا کشنده بود که در پیش دختران
می‌زد یزید چوب،… وَ آب‌آوری نبود

ای کاش در مقابل چشمان خواهری
رأس بریده داخل طشت زری نبود

فریاد می‌کشید صدای گرفته‌ای:
بابا محاسن تو که خاکستری نبود!

وای از غروب شام غریبان که ناقه بود
امّا میان جمع، علی اکبری نبود

علی زمانیان
@rozeh_gram

روضه

04 Jan, 19:03


#امام_هادی

بی هوا درب خانه ات وا شد
عده ای نانجیب آمده اند
بین سجده، بدون عمامه
پیِ تو ای غریب آمده اند

می کِشد با دو دستِ بسته تو را
دل به تقدیر داده بودی تو
دشمنانت سوار بر مرکب
پشت مرکب پیاده بودی تو

جان فدایت که روضه خوان بودی
یادِ نور دو عین افتادی
عقب قافله زمین خوردی
یادِ بنتُ الحسین افتادی

تا رسیدی به کاخ آن ملعون
پر و بالت تمام خاکی شد
ذره ای از بها نمی افتد
گیرم اصلا امام خاکی شد

متوکل شراب آورد و...‌
بعد از آن هم کمی به تو خندید
طعنه زد لااقل بخوان شعری
شعر خواندی...وجودِ او لرزید

دل زهراییت شکست آن جا
یادت افتاده بود بزم شراب
یاد دندان و خیزران بودی
یادت افتاده بود اشک رباب

یادت آمد شراب را می ریخت
به روی زخم دیده ی جدت
چشم عباس خیره شد ناگه
سوی رأس بریده ی جدت

می چکید اشکش از نوک نیزه
همه ی های و هویم این جا بود
دختری زیر لب فقط می گفت:
کاش الآن عمویم این جا بود

محمد جواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

04 Jan, 19:03


#امام_هادی

پیچیده سوز ناله‌ی تو بین قرن‌ها
آهت اثر نمود و جهان پر شراره شد
با پاره‌پاره‌ی جگرت این غزل گریست
با خون دل نوشته شد و چارپاره شد

بالا سر تو ضامن آهو کشید آه
بر جمع سوگوار تو آهو اضافه شد
از روی درد ناله زدی: وای مادرم
کم شد ز سینه درد و به پهلو اضافه شد

روز دوشنبه زهر و مغیره یکی شده *
با تازیانه بر جگرت حمله‌ور شدند
روز دوشنبه داغ دلت باز تازه شد
یادآور مصیبت دیوار و در شدند

گر چه به روی سینه‌ی تو زهر پا گذاشت
دور و بر تو خولی و شمر و سنان نبود
گر چه به تو تعارف جام شراب شد
دیگر خبر ز طشت و لب و خیزران نبود

از قتلگاه کرببلا سر در آورد
هر کس که کرد مرثیه‌خوانیِ قتل تو
یک تا دوازده... همه را شمر کشته است
آن ضربه‌ی دهم شده بانی قتل تو

محسن حنیفی

* بنا بر بعضی روایات امام هادی (ع) در روز دوشنبه به شهادت رسیدند. وقتی پیکر مطهر آن حضرت را حرکت می‌دادند، شنیدند کنیزی می‌گوید:
(ما ذا لقینا فی یوم الاثنین قدیماً و حدیثاً)
(ما چه کشیدیم از نحوست روز دوشنبه از قدیم‌الایام تا این زمان) و با این جمله به روز شهادت پیغمبر (ص) و آتش زدن در خانه‌ی حضرت صدیقه (س) اشاره کرد.
📚 منتهی الآمال،شیخ عباس قمی ص ۱۲۹۰
@rozeh_gram

روضه

04 Jan, 19:03


#امام_هادی

آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشيد
جان از تنم به حربه‌ی زهرِ ستم كشيد

ابنُ الرضايم و ز رضا ارث برده‌ام
زهر جفا مرا به همان پيچ و خم كشيد

در احتضارم و بدنم درد می‌كند
اين سَمّ جان شكار، توان از دلم كشيد

وقتی كه ديد، تشنگی‌ام قاتل من است
جان را اَجل ز سينه‌ی من لاجَرم كشيد

عمرم شبيه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانی‌ام ثمر از عمرِ كم كشيد

جز زهر كينه مايه‌ی آرامشم نشد
دريا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشيد

طاغوت، با سلاله‌ی زهرا چه‌ها نكرد
ما را برون ز خانه چو يک متّهم كشيد

بالا گرفت كار جسارت به اهل بيت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشيد

من وارث بلای خرابه‌نشينی‌ام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشيد

ای كربلا! چو شاهدِ ويرانی‌ات شدم
گويی كه ابن‌سعد سنان بر تنم كشيد

بهتر كه قبر مادر ما مخفيانه ماند
ور نه كدام حرمله دست از حرم كشيد

اين ظلم‌ها هدايت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولايت ما تا عجم كشيد

نام علی و فاطمه جاويد مانده است
دشمن خيال كرد بر آنان قلم كشيد

ما روی دوش، پرچم عصمت كشيده‌ايم
دردا، عدو عليه عدالت علَم كشيد

دنيا كه خود بخود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعيد هم به گوشه‌ای از مَردمَم كشيد

از آفتاب زندگی‌ام بهره كم گرفت
شرمنده‌ام كه سختی از آن اُمتّم كشيد

افطار كردم و جگرم پاره‌پاره شد
جدّم رسيد و وقت سحر در برم كشيد

در آخرين نفس، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچه‌ای بر سرم كشيد

محمود ژولیده
@rozeh_gram

روضه

04 Jan, 19:03


#امام_هادی

آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و ولا انداخته

کاری از دستِ طبیبان بَر نمی آید غریب
در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته

پوستی بَر استخوان داری،به زهرا رفته ای
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته

رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود
زهر، لب هایِ تو را از ربنا انداخته

تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرِ گلوست
تارهایِ صوتی ات را از صدا انداخته

جامِ مِی شرمنده ی اندوهِ چشمانت شده
ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته

شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای»
گریه ها را یادِ طشتی از طلا انداخته

وحید قاسمی
@rozeh_gram

روضه

04 Jan, 19:03


#امام_هادی

رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته
صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته

فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی
این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟

یا پریده در حقیقت رنگ از روی مهش
یا دل آئینه ی آئینه دارش ریخته

تیر دیگر در کمان صیاد دنیا چون نداشت
زهر را چون طرح بر جان شکارش ریخته

خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند
آبروی سامرا از چشم زارش ریخته

در عیادت از دلش شاید که دلها بشکند
چون دل اهل و عیال او کنارش ریخته

بس که می سوزد گمانم قالب خورشید را
از دل آتش نهاد داغدارش ریخته

شاید از کرببلا می آید و قبر حسین
ابر دلتنگی که باران بر مزارش ریخته

در کفن پیچید مانند خبر در کوچه ها
در گریز روضه خود طرحی به کارش ریخته

جای دارد تاک روید "معنی" از خاک درش
اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته...

محمد سهرابی
@rozeh_gram

روضه

01 Jan, 19:22


⚜️ توصیه ی ویژه ی عطار ایرانی برای مشکل کبد چرب رو✌🏻بار ببینید👌🏻👆🏻
🟢حتما این دمنوش گیاهی رو امتحان کنید معجزه اس واقعا



برای دریافت اطلاعات بیشتر و سفارش این دمنوش گیاهی با 50% تخفیف روی لینک زیر بزنید👇🏻

https://landing.saamim.com/dmDu6

روضه

30 Dec, 20:48


#آجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان‌عجل‌الله

شما هم در برپایی روضه
#حضرت_زینب سلام الله
سهیم باشید🔥

6037998212431471
به نام ‌: حسینی / بانک‌‌ملی

#به‌نیت‌حضرت‌‌زینب‌سلام‌الله‌علیها
هیئت حسن بن علی علیه السلام
کد ثبت: ۲۲۱۰۵۰۱۹۶
https://www.instagram.com/hasanebnali_ir?igsh=OWNlNmV5enc1NWk4
فعالیت‌صفر‌تا‌صد‌❤️

روضه

28 Dec, 19:17


#آجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان‌عجل‌الله

شما هم در برپایی روضه
#حضرت_زینب سلام الله
سهیم باشید🔥

6037998212431471
به نام ‌: حسینی / بانک‌‌ملی

#به‌نیت‌حضرت‌‌زینب‌سلام‌الله‌علیها
هیئت حسن بن علی علیه السلام
کد ثبت: ۲۲۱۰۵۰۱۹۶
https://www.instagram.com/hasanebnali_ir?igsh=OWNlNmV5enc1NWk4
فعالیت‌صفر‌تا‌صد‌❤️

روضه

19 Dec, 21:35


#امام_زمان_عج
#شب_یلدا

آدينه انتظار سر مى آيد
موعود غدير از سفر مى آيد

پايان شب بلند يلدا، آن مرد
با سيصد و سيزده قمر مى آيد

محمدمهدى عبداللهى
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#امام_زمان_عج
#شب_یلدا

دو دیده از غم نادیدن تو دریا بود
تویی که ماه رخت مقتدای شبها بود

کجا قدم زده بودی کجا گذر کردی
که دیدن مه رویت مرا تمنا بود

میان سلسله ی عاشقانتان دیدم
پر از تبار زلیخا و قوم لیلا بود

به سردی شب چله دل سیاه مرا
فقط شراره ی عشق رخ تو گرما بود

به صبح سرد زمستان دل بهاری تو
همیشه دل به خیالت پر از تماشا بود

شبی که با تو نشستم به کنج خلوت خویش
به از هزار نشستن به شام یلدا بود

خدا کند که بگویی به صبح روز جزا
که این غلام سیه رو ، غلام زهرا بود

ناصر شهریاری
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#امام_زمان_عج
#شب_یلدا

شب یلدایم اگر باتو سپر شد یلداست
یا اگر این شب من باتو سحر شد یلداست

ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر
بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست

ما که خود چلّه نشین تو شدیم آقاجان
این شب چلّه اگر از تو خبر شد یلداست

شب نشینی و کنار دِگران خوب اما
با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست

ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج)
از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست

همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند
آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست

چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان
سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست

حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک
امشبی بَهرِ غَمِ جَدّ تو تَر شد یلداست

مجتبی دسترنج
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#امام_زمان_عج
#شب_یلدا

بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد
یا دعا از سر سجاده به بالا برسد

زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو
کی به آخر نفس این شب یلدا برسد

چشم باران زده کوچه به راه است هنوز
کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد

حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب
تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد

سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده
نکند کار دوباره به اگر ها برسد

درد دیرینه یک قوم تو را می خواند
با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد

اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود
باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد

شجره نامه ما مثل سحر معلوم است
چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد

حسن کردی
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#امام_زمان_عج
#شب_یلدا

شبی که باتو شود طی شبی ست یلدائی
نه این دقایق بی معنی اهورائی

وان یکاد بخوانیم و در فراز کنیم
به مقدم سحر جمعه ای تماشائی

*حضور مجلس انس است و دوستان جمعند*
خداکند که در این بزم عشق بازآئی

ترنج وتیغ به کف؛منتظر سر راهت
نشسته یوسف صدیق ،بسکه زیبائی

کدام دیده زهجرت گریست این شب را
امیر بادیه گرد، ای خدای تنهائی

چگونه بی تو سپر می شود دقایق ما
بیا که درب دلم تا مدینه بگشائی

*به رغم مدعیانی که منع عشق کنند*
جمال چهره تو حجتی ست زهرائی

محسن پالیزدار
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#امام_زمان_عج
#شب_یلدا


شام فراقت از شب یلدا درازتر
وین قصۀ تو از همه پر سوز و سازتر

صبح ظهورِ این شب یلدای انتظار
تک پرچم تو از همه در احتزازتر

یلدایِ انتظارت اگر با تو سر کنم
صبح ظهورت از همه ام سرفرازتر

دورِ همیم و نام تو نُقل دهان ماست
نام تو می برم که تویی چاره سازتر

لبخند ، بی تو بر لبمان وا نمی شود
یلدا بدون یوسف زهرا نمی شود

مهدی مقیمی
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#امام_زمان_عج
#شب_یلدا
#حضرت_رقیه


دلم می خواست راه روشن شب های من باشی
چنان خورشید پشت ابر غم ، رویای من باشی

منم آن قطره ی ناچیز ِ سرگردان ِ بارانی
برایم باز کن آغوش خود ، دریای من باشی

من از جمعیت تنهای هر آدینه می ترسم
چه می شد همدم این جمعه ی تنهای من باشی

برای ختم این هجران ، امام کربلایی ها
کماکان نیت هر ختم عاشورای من باشی

زمان گریه کردن بین روضه بیشتر باشد
بیا تا روضه خوان این شب یلدای من باشی
**
بزن ای روضه خوان امشب گریز شام ویرانه
بخوان تا غربت این ذکر یازهرای من باشی

سه ساله گفت باباجان دلم می خواهد امشب را
در این دنیای نازیبا ، غم ِ زیبای من باشی

اگر هم نوبتی باشد بمان که نوبت من شد
یک امشب را محبت کن فقط بابای من باشی

به من می گفت ساکت باش ، گفتم دختر شامی
نمی فهمی مگر اینکه تو امشب جای من باشی

دلم از غصه ی دوری دگر راحت نخواهد شد
غم دیروز من ، امروز من ، فردای من باشی

بیا تا بوسه هایم مرهم زخم سرت باشد
بیا با بوسه ای درمان زخم پای من باشی

اگرچه دیر امّا این شب یلدا سحر گشته
چراغانی کنید این شهر را ، بابام برگشته

اسماعیل شبرنگ
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#امام_زمان_عج
#شب_یلدا


نگاه کن که پریشان و بی‌قرار توایم
اگرچه فاصله داریم، در کنار توایم

چهارفصل جهان نیست جز خزان بی‌تو
بیا که ما همه در حسرت بهار توایم

گل محمدی اهل‌بیت هستی و ما
خوشیم از این که در این روزگار خار توایم

آهای عطر دل‌انگیز روزهای ظهور
به‌هوش باش که ما شب‌به‌شب خمار توایم

به این امید که روی خوشی نشان بدهد
تمام عمر به دنبال روزگار توایم

قبولمان کن و بگذار عار تو باشیم
اگرچه ما به همه گفته‌ایم یار توایم

"در انتظار تو چشم سپید" حاصل ماست
که روسیاه‌ترین شعر شهریار توایم

هزار سال، هزاران شب بدون سحر...
هنوز در شب یلدای انتظار توایم

مجتبی خرسندی
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#حضرت_زهرا
#شب_یلدا

فرق دارد با همه، دنیایِ بچه شیعه ها
صرفِِ هیئت میشود شبهایِ بچه شیعه ها

داغ مادر دیده؛ حق دارند بیتابی کنند
هق هقِ پیوسته شد آوایِ بچه شیعه ها

گریه بر زهرا حلاوت دارد آری آنچنان
میشود با اشک، شیرین چایِ بچه شیعه ها

«وای مادر» گفته و ذکر مصیبت میکنند
هست روضه؛ بهترین نجوایِ بچه شیعه ها

می‌شود احساس حتی در میانِ خنده ها
یک غم ِ دیرینه در سیمایِ بچه شیعه ها

میخورَد حسرت میان آه؛ این شبها مدام
میرود تا پشتِ «در» رؤیایِ بچه شیعه ها

تا کفن پیچید بر پهلویِ زخمی و کبود
ذره ذره پیر شد بابایِ بچه شیعه ها

مادر سادات شد تشییع مظلومانه و
سخت خالی بود آنجا، جایِ بچه شیعه ها

چون علی از داغ زهرا آهِ طولانی کشید
فاطمیه شد شبِ یلدایِ بچه شیعه ها!


مرضیه عاطفی
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت

ای باخبر ز درد و غم بی‌شمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من

رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمی‌روی
حس می‌کنم همیشه تویی در کنار من

شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول!
تلخ‌ست با غمت همه لیل و نهار من

خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گریَم از این‌که طول کشد روزگار من

مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من

خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من

این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من

سیدرضا مؤید
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت

حس می‌کنم هرشب حضورت را کنارم
وقتی به روی خاک تو سر می‌گذارم

بگذار دستت را به روی شانه‌ام باز
از دست رفته بعد تو صبرم، قرارم!

قرآن که می‌خوانم تو هم می‌خوانی انگار
کوثر بخوان تا رود رود اینجا ببارم

وقتی نگاهت از رهایی حرف می‌زد
احساس می‌کردم تو را دیگر ندارم

يادت می‌آيد موقع رفتن چه گفتی؟
جان عزيزت روز و شب چشم‌انتظارم

سر می‌گذارم روی خاکت باز امشب
ای کاش سر از خاک دیگر برندارم

یوسف رحیمی
@rozeh_gram

روضه

19 Dec, 21:35


#حضرت_زهرا
#بعد_از_شهادت

خموشم و نَفَسَم در شماره افتاده
که روی خاک مرا ماهپاره افتاده

سپهر در دم و قلبم ز غصه پاره شده
که ماه پاره من با ستاره، افتاده

کنار قبر تو خاموشم و چنان سوزم
که آتش از جگرم در شراره افتاده

اگر چه کرد غم مصطفی زمین گیرش
علی به مرگ تو از پا دوباره، افتاده

وصیت تو مرا کرده آنچنان خاموش
که کار حرف زدن با اشاره افتاده

بوصف غربتم این قصه بس که با سیلی
ز گوش همسر من گوشواره افتاده

به جز تو در دل شب با چه کس توانم گفت
که چاره ساز دو عالم ز چاره افتاده

قسم به فاطمه «میثم» لب از سخن بربند
که شعله بر جگر سنگ خاره افتاده

استاد حاج غلامرضا سازگار
@rozeh_gram

روضه

14 Dec, 16:30


🏴 شهادت یا وفات !؟

🚩 مسمومیّت و شهادت حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام توسط بنی‌امیّۀ ملعون


◾️امام جعفر الصّادق علیه السلام:
او (#حضرت_ام_البنین) آشکارا بنی امیه را لعن می‌کرد؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به شهادت رساندند.

📓تنقیح المقال ج ۳ ص۷۰
📓المحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰
📓زنان نابغه ص۱۵۰
📓ام البنین ص۴۷۰
📓ام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰
📓اعلام النساء ص ۴۹۶
📓وقایع الشیعه ص٨۵

◾️حضرت #ام_البنین علیهاالسلام با فصاحت و بلاغتی که داشت، پس از واقعۀ عاشورا و جنایات بی‌حساب غاصبین خلافت در حقّ خاندان رسالت، در مقام افشاگری از ظلم و تعدّی بنی امیه برآمد و با اشعار جانسوز و بلیغ و عزاداری‌های مستمر، مردم را متوجّه ظلم و بی‌لیاقتی حکّام وقت می‌نمود؛ لذا آن بانو را با سم زهرآگین، مسموم و در سیزدهم جمادی‌الثانی سال ۶۴ هجری، سه سال پس از عاشورا به شهادت رساندند.

🏴 شهادت حضرت ام البنین تسلیت باد

روضه

13 Dec, 19:43


بلاخر با تن خسته رسیدم به فرات
همه تشنه اندو خیمه ها نیست ثبات

من علمدارم نگذارم ماند تشنه لبی
نگذارم کودکان تشنه مانند شبی

منم عباس بازوان قدرتمند حسین
منم ابولفضل امید مولایم حسین

منم سقای آن کودکان تشنه لب
نماینده کودک تشنه که کرده تب

به چشم صد ها ستمگر بافتادم  فرات
آب میدرخشید توی دستانم همچونبات

دست پر آبم برفت و نزدیک لب ایستاد
به خوردن آبی تشویق کرد شمر جلاد

نتوانست که بچسبد به لبم جرعه آبی
چهره طفل رباب آمد به چشم مثل خوابی

دست دور شد ز لبم و مشک شد آب
با اسبم عازم خیمه تشنگان بی تاب

مشکی آب سیراب کردمو افتادم به راه
دیدم دمی که اسبم بی قرار شد گاه گاه

طاقت بیاور ای اسب زیبای زخمی
که نکنند این ظالمان بر تشنگان رحمی

برسیم بر خیمه گاه و بنوشند آنان
دگربعدش آسوده کفن کنیم سامان

ای تشنگان ای بچگان آیم به زودی
کاش حقیقت شود این آرزوی سوری

اسب دویدو من هم مشک به دست
امید تشنگان تنها عباس علی هست

به یکباره دوره ام کردند این نامردان
نخورید غصه که آیم با مشک،خندان

به یک دست مشکو به دیگری شمشیر
بجنگیدم با دشمن همچو فرزند شیر

دشمنان برچیدم از زمین چو خواری
شد خون مردارشان در زمین جاری

خوش حال  بودم که آنان سیراب شوند
تابه‌حال باید کودکان نینوا بی تاب شوند

تاکه ناگه بدیدم دست راستم سست شد
بنگریستم و بدیدم  دست ندارم حیف شد

تسلیم هرگز .به دست چپ کردم مشک
دست چپ هم جدا شدوچشمم پراز اشک

ای دستانِ بی وفا مرا بد قول کردید
چاره نیست بند مشکم به دندان گردید

ای دندان نگه دار بند مشکم تمنا دارم
دلا در این صحرا من تنها خدارا دارم

ای دلا غمگین مشو هنوزهم راهی هست
میشود از بین ناپاکان به سمت نور جست

ناگهان دیدم کمانی نشانه بر مشکم شده
قطره های آب مشک جزوی از اشکم شده

لحظه ای اسب زیبایم به افتاد برزمین
گفتم نکن این ظلم بر آل هاشم ای زمین

ناگهی رنگ خون شد جاری در زمین
نفهمیدم خون من بود یا اشک زمین

پتک دشمن ناتوانم کرد بند مشک آزاد شد
با یک مشک کوچک من حال دشمن آباد شد

سری تکیه کردم بر زمینو آه من رفت آسمان
ای آسمان دیدی چه کردند با آل هاشم اینان

بعد من بنگر که سیاه تر کنند این روزگار
منتظر باش که روزی سخن کند کردگار

شرمنده ام کودکان تشنه لب دگر دستی ندارم
شرمنده ام کودکانم دگر توان جستی ندارم

حیف نفس آخرم را دشمن دگر مجالی نداد
تا که باز بگویم برشما شرمنده ام شرمنده ام


امیرحسین صمدی فرد
@rozeh_gram

روضه

13 Dec, 19:27


#حضرت_ام_البنین

زمین‌خوردن تنت را هم بِهَم ریخت
حرامی پیکرت را هم بِهَم ریخت

حرم با تو زمین افتاد عباس
عمود آمد سرت را هم بِهَم ریخت

تو را بست از سرگیسو به نیزه
مگر تابت دهد هر سو به نیزه

الهی بشکند دستان خولی
تو را محکم زد از پهلو به نیزه

سرت بر خاک بود و درد سر شد
که سرگرمی چندین رهگذر شد

سرت برگشت بر نیزه ولیکن
شکاف ابروی تو بازتر شد

هزاران تیر برتن تا پرآمد
هزاران تیر بود و مادر آمد

مگر کم بود حجم تیر این سو
که غلطیدی و از آن سو در آمد

پُر است اینجا پری آتش گرفته
لباس و مَعجری آتش گرفته

شنیدم روضه‌ات را بار اول
خودم از دختری آتش گرفته

چقدر آن قافله شرمنده‌ام کرد
نشان سلسله شرمنده‌ام کرد

تو را نه، کاش مَشکَت را نمیزد
بمیرد حرمله شرمنده‌ام کرد

ببین این روزهای آخری را
شنیدم روضه‌ی انگشتری را

خداوندا سنان از من گرفته
تمام لذت نامادری را

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

13 Dec, 19:27


#حضرت_ام_البنین

ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست
هر بار بی قراری زینب تو را شکست

بر سر گرفت چادر زهرا... سکوت کرد
آهی کشید و بغض لبت بی هوا شکست

هر بار یاد فاطمه کردی دلت شکست
وقتی دلت شکست، دل مرتضی شکست

ای هم نفس ترین علی بعد فاطمه
قلبت میان غربت یک ماجرا شکست

پیشانی ات که گنبد محراب را شکافت
وقت هجوم تیغ به شیر خدا شکست

ده سال پیر قصه ی اشک حسن شدی
از زخم هر زبان که دل مجتبی شکست

وقتی حسین رانده شده از شهر مادریش
باید نوشت حرمت آل عبا شکست

عباس شد ستاره دنباله دار تو
تا کربلا رسید، و در کربلا شکست

یک عمر گریه کردی و گفتی فقط حسین
ای مادر بهشت تو را غصه ها شکست

وحید محمدی
@rozeh_gram

روضه

13 Dec, 19:27


#حضرت_ام_البنین

پرواز کرد، علقمه را؛ با پری که نیست
یک مشک اشک داد، به آب‌آوری که نیست

با بیرقِ سیاهِ شب اُم‌ُّالْقَمر گریست
آخر در آسمان؛ قمرِ دیگری که نیست

مقتل از آتشِ در و مادر شروع شد
از مادری که بود، به پشتِ دری که نیست

سر را گذاشت، روی زمین؛ آی گریه کرد
دَم را گرفت، از دَمِ نوحه‌گری که نیست

در روضه تا دو دست علمدار، شد جدا
دستی کشید روی سرِ او؛ سری که نیست

هَلْ‌مِن‌مُعین؛ نگفت، بیا امِّ‌بی‌بنین
اما دوید، با همه‌ی لشکری که نیست

وقتی به قتلگاه، رسید آی ضجّه زد
جای برادر و پدر و؛ مادری که نیست

می‌گفت، بچه‌هام، فدای سرت حسین
اصلا فدای تو نفسِ آخری که نیست

با گریه‌ی رباب، دلش باز هم شکست
شرمنده شد برای علی‌اصغری که نیست

رضا قاسمی
@rozeh_gram

روضه

13 Dec, 19:27


#حضرت_ام_البنین

از غم یار سرشک مژه دریا کردند
دل من خون،چو دل زینب کبرا کردند

این شنیدم که ابوالفضل من از پا افتاد
یوسف فاطمه را بی کس و تنها کردند

این شنیدم که همان ها که به تو تیر زدند
تا که خوردی به زمین،نیزه مهیا کردند

این شنیدم که تو رفتی و پس از رفتن تو
کودکان در وسط خیمه خدایا کردند

باورم نیست که از نیزه زمین خورد سرت
و ز پهلو سر نیزه سر تو جا کردند

باورم نیست که با بودن تو عباسم
زینبم را سر بازار تماشا کردند

شیر من باد حلال همه فرزندانم
که سر و جان به فدای گل طاها کردند

اشک میریزم اگر در غم طفلانم نیست
اشک ریزم که چه با یوسف زهرا کردند

نه فقط بر بدنش زخم روی زخم زدند
نیزه را در بدن زخمی او تا کردند

گر که مضمون جدیدی است به طبع شایق
نظر لطف بر او حیدر و زهرا کردند

محمود اسدی
@rozeh_gram

روضه

13 Dec, 19:27


#حضرت_ام_البنین
#امام_حسین

به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب
برای پیرهنت گریه می کنم هر شب

شبیهِ سرخیِ خورشیدِ آسمانِ غروب
به دست و پا زدنت گریه می کنم هر شب

به خشکی لب مثل کویرت آقا جان
به خشکی دهنت گریه می کنم هر شب

به پیکری که سه شب روی ریگ صحرا ماند
به جسم بی کفنت گریه می کنم هر شب

به لحظه ای که تنت را گذاشت بین حصیر
به بوریا شدنت گریه می کنم هر شب

اگر شود ز دو دیده دوباره خون جاری
به زخم زخم تنت گریه می کنم هر شب

وحید محمدی
@rozeh_gram

روضه

07 Dec, 20:07


🔶 کانال جامع احکام با زبان ساده و پاسخگویی

🔹 مقلدان حضرت‌آیت‌الله خامنه‌ای اینجا را کلیک نمایند.

🔹مقلدان حضرت‌آیت‌الله سیستانی اینجا را کلیک نمایند.

🔹مقلدان حضرت‌آیت‌الله وحیدخراسانی اینجا را کلیک نمایند.

🔹مقلدان حضرت‌آیت‌الله مکارم شیرازی اینجا را کلیک نمایند.

🔹 مقلدان سایر مراجع تقلید اینجا را کلیک کنند.

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

چه ماتمی است که بر جان نشاندنش سخت است
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است

کسی که ذوق نشستن کنار حیدر داشت
چطور شد که در این خانه ماندنش سخت است؟

ببین چقدر بزرگ است جرمشان، زهرا...
دلش شکست، که این دل شکاندنش سخت است

اگر که فاطمه این سو گرفته مولا را
بگو چهل نفر آن سو، کشاندنش سخت است

اگر تکان ندهد روزگار صبرت را
غبار چادر مادر تکاندنش سخت است

کبوتری که نمیبیند آسمانش را
به لانه با پر زخمی رساندنش سخت است

نخوانده موی سیاه غزل سپید شده
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است

حسین صیامی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

هیزم رسید و آتشی از در بلند شد
ای وایِ من که ناله‌ی مادر بلند شد

مامور شد به صبر علی ، از سکوت او
سو استفاده کرد ستمگر بلند شد

با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و
پایش برایِ کُشتنِ مادر بلند شد

در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست
طوری که وای وایِ پیمبر بلند شد

طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد
طوری زدند ناله‌ی حیدر بلند شد

با این همه همینکه علی بین کوچه رفت
دیوار را گرفت از آن در بلند شد

دستش رسید دامن مولا ولی شکست
از بس غلاف تیغ مکرر بلند شد

زینب شنید گریه‌ی در آه میخ را
زینب گریست دادِ برادر بلند شد

کُنج خرابه هم چقدر یاد مادر است
وقتی دوباره گریه‌ی دختر بلند شد

این راه فاطمه است که سر بر ولی دهیم
اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

با ضرب پا افتاد گل، گلزار خونی شد
در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد

خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه
گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد

وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر
چشم پر آب حیدر کرار خونی شد

از بس فشار آمد به بار شیشه ی آن گل
روی سپید غنچه اش انگار خونی شد

بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بوده
بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد

تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد
بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد

در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود
هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد

از بس که با کینه به جسمش نیزه را جا کرد
حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

دختری از سینه‌اش آهی مُکرر را کشید
زیرِ پایِ مادرش چشمی مکدر را کشید

آمد و آرام بوسیدش ولی آهی شنید
باز هم رویِ سرش آن دستِ لاغر را کشید

تا که در را وا کنَد بر روی مَردش فاطمه
فضه گویا سمتِ در بر حجره بستر را کشید

با سرانگشتش حسن پیشِ دری که سوخته
روی آن دیوارِ دودی یک کبوتر را کشید

بعد از آن گهواره‌ای خالی کنارش نقش زد
جایِ محسن بِینِ گهواره کمی پَر را کشید

یادش اُفتاد آتش و جمع ارازل جمع بود
یادش اُفتاد ابتدا نامرد خنجر را کشید*
 
وایِ من آتش که کارش کرد او در را شکست
وایِ من دنبالِ خود تا خانه لشگر را کشید

بعد از آن بر روی آن در رفت و آمد داشتند
بعد از ان این کوچه  و آن کوچه حیدر را کشید

بچه‌ها کَندند در را تا که مادر پا شود
یک نفر او را کشید و یک نفر در را کشید

پشت بابا بود اما  ضربه‌ی سخت قلاف
روی سنگ کوچه مادر نه پیمبر  را کشید

حال امشب بُغچه‌ای را باز کرد و گریه کرد
روضه خواند و پیشِ زینب حرفِ آخر را کشید

کربلا می گوئیم :"مادر تماشا می‌کنی
از همانجایی که بوسیدیش خنجر را کشید

یک حرامی آمد و پیراهنش را کَند و بُرد
یک حرامی رویِ خاک و خار دختر را کشید"

هر دو می‌گفتند از آن سر که نیزه می‌بَرد
تا حسینش باز زیر پای او سر را کشید

*بعضی از مقاتل به این موضوع اشاره کرده اند

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

دلی افسرده از بیداد گلچین باغبان دارد
غمی درسینه ش چون وسعت هفت آسمان دارد

گل یاسی که شد پژمرده از جور خزان در باغ
تنی نیلوفری و رنگ نیلی بازوان دارد

ز هر سو درد آمد پیکرش را شعله ور کرده
بمیرم من که در دل غصه چون آتشفشان دارد

میان خانه مهتاب علی از رنج بی مهری
به هرروزوبه هرشب دیده ای اخترفشان دارد

به پای رهبر دینش، برای یاری حیدر
نشان تازیانه روی جسم خود نشان دارد

چه شددربین خانه،درمیان شعله با زهرا
که بعداز آن تنی رنجور و قدی چون کمان دارد

عجب نبود که از دیوار خانه او مدد گیرد
که چشمی تار و کم بینا و جسمی ناتوان دارد

الهی کاش در سینه نمی رفت نوک میخ در
که اوباهرنفس ازسینه اش خون روان دارد

ندارد آرزویی غیر دیدار اجل هر دم
همانیکه به سوی قبله حالی نیمه جان دارد

علی هم ناتوان و نیمه جان وخسته گردیده
که قلبی شعله ور از آتش زخم زبان دارد

اسلام مولایی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

با گزیدن‌های لب این درد را پنهان مکن
هرچه خواهی کُن ولی این خانه را ویران مکن

یاکه جارو می‌زنی یاکه غذا را می‌پزی
جانِ زینب این مکن ، جان حسینت آن مکن

من‌که می‌دانم که از این زخم می‌پیچی به خود
تاکه می‌آیم به زور این چهره را خندان مکن

زینبت را می‌کُشی وقتی که خود را می‌کِشی
مردِ خود را بیش از این شرمنده از طفلان مکن


سرفه‌هایت را رها کُن لااقل آهی بکش
شیشه‌ام می‌پاشی از هَم سینه را زندان مکن

بر تَرک‌هایت ضرر دارد بغل وا می‌کنی
با بغل واکردنت این جمع را گریان مکن

بشکند دستِ کسی که دستِ او دستت شکست
هیچ کس آنجا نگفت اینگونه با قرآن مکن

چهره پنهان کن  وصیت کن  شکایت کن  ولی
با فشردن‌های دندان درد را پنهان مکن

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

آمدم زهرا به بالینت ؛ که آرامم کنی
از علی چهره مپوشان چادرت را سر مکن

از علی پنهان مکن زخم سرو پهلوی خود
با گرفتن رو زمن ؛ داغ مرا بیشتر مکن

این وداع آخر است بانو بیا حرفی بزن
باسکوتت جان من حال مرا بدتر مکن

باز کن چشمان خود را کودکانت آمدند
پیش چشم کودکانت چشم خود را ترمکن

جان زهرا رنگ رویت رفته است بس کن دگر
با دوچشم خیس خود بر سینه ام خنجر مکن

التماست میکنم پیش علی بیشتر بمان
جان زینب زود علی را بی کس و یاور مکن

گر توانت نیست برو اما به هم قولی دهیم
بچه ها با من تو هم فکر من ِ حیدر مکن


رضاترابی گیلده
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند
چند تن جای همه دلهره و غم دارند

داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد
خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد

هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است
جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است

خانه از بوی گل یاس معطر مانده
روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده

سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید
آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید

آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد
نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد

داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است
وای بر بازوی او رد غلافی سخت است

حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید
تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید

دست از غسل کشید و ولی الله نشست
همه دیدند قد حیدر کرار شکست

سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود
فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود

داشت کل بدن شیر خدا می لرزید
پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید

داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت
بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت

بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند
آستین بین دهان، گریه فقط می کردند

بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند
طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند

اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد
یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد

یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش
بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش

دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت
پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت

خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند
خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند

خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد
خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد

خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا
وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا...

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه
در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه

از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته
بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه

وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند
مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه

از این جوانی خیر می بینید مردم
من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه

وقت شروعِ مجلس است آماده باشید
بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه

مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز
از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه

تا روضه های مادر سادات برپاست
گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه

فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما
چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه

دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد
مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه

هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها
هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه

بر زخمهای سینۀ مادر گذارید
با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه

مهدی مقیمی
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

قامت محراب ، بی زهرا قدی رعنا نداشت
بی قنوت فاطمه ، حتی نماز احیا نداشت

لیلة القدری که در قرآن (وَ ما اَدراکَ) شد
مصطفی فرمود : معنایی بجز زهرا نداشت

هیجده سالش برابر گشته با شصت و سه سال
ورنه مولامان امیر المؤمنین همتا نداشت

نیروی احمد نمادش ذوالفقار حیدر است
لیک جز نیروی کوثر ، نیرویی مولا نداشت

از خصوصیات او ام ابیها بودن است
این فضیلت را که دختر داشت ، خود ، بابا نداشت

خالقش انسیة الحوری خطابش می کند
یعنی از زهرا فرشته تر در این دنیا نداشت

بی تولّای علی کار رسالت ناتمام
بی ولای فاطمه حتی غدیر امضا نداشت

هیچکس چون فاطمه یاریِ مولایش نکرد
گر نبود ، اسلامِ ناب مصطفی ابقا نداشت

بی ولای مرتضی عالم جهنم بود وبس
بی قیام فاطمه کرب وبلا معنا نداشت

زینب الگویی چو زهرا داشت در کار قیام
ورنه در کوفه چو مادر خطبه ای غرّا نداشت

از درون کردند پیمان را تهی اهل نفاق
گر نبودی خطبۀ زهرا ، برائت جا نداشت

گرچه اقدامش فُرادا بود ، کوتاهی نکرد
بی جماعت هیچکس ، نهضت چو او بر پا نداشت

پرچم دین شد به آن دستِ شکسته سر بلند
غیر زهرا هیچ سرداری دگر مولا نداشت

روز محشر گر خدا شافع قرارش می دهد
یعنی از زهرا مقرّبتر در آن عقبا نداشت

جبرئیلش اِذن می گیرد به هنگام ورود
من نمی دانم چگونه حُرمتش اعدا نداشت!!

شعله را افروختند و خانه اش را سوختند
سینه بر در دوختند و چاره ای زهرا نداشت

بانوی پهلو شکسته شِکوه از دردش نکرد
زیر در ذکری بجز فریاد یا مولا نداشت

نالۀ فضّه خذینی سِرّ او را فاش ساخت
بر سر خود سایۀ مادر در آن غوغا نداشت

محمود ژولیده
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟!
بسته‌ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟!

پا شدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی
بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟!

دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار
زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟!

نان نپز جان من خطر دارد، سرفه‌هایت فقط ضرر دارد...
...نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟!

رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن
دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟!

لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن
چه شده شأن سوره‌ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن
تو چرا نور خانه‌ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی
بهتری؟ نه... نمی‌کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟!

بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه
عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟!

غصه‌ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی
روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟!

دستبافت به من سپردی و... روضه‌ها را خودت شمردی و...
...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟!

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

03 Dec, 15:48


#حضرت_زهرا

در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه
در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه

از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته
بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه

وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند
مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه

از این جوانی خیر می بینید مردم
من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه

وقت شروعِ مجلس است آماده باشید
بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه

مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز
از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه

تا روضه های مادر سادات برپاست
گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه

فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما
چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه

دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد
مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه

هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها
هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه

بر زخمهای سینۀ مادر گذارید
با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه

مهدی مقیمی
@rozeh_gram

روضه

03 Dec, 15:48


#حضرت_زهرا

قامت محراب ، بی زهرا قدی رعنا نداشت
بی قنوت فاطمه ، حتی نماز احیا نداشت

لیلة القدری که در قرآن (وَ ما اَدراکَ) شد
مصطفی فرمود : معنایی بجز زهرا نداشت

هیجده سالش برابر گشته با شصت و سه سال
ورنه مولامان امیر المؤمنین همتا نداشت

نیروی احمد نمادش ذوالفقار حیدر است
لیک جز نیروی کوثر ، نیرویی مولا نداشت

از خصوصیات او ام ابیها بودن است
این فضیلت را که دختر داشت ، خود ، بابا نداشت

خالقش انسیة الحوری خطابش می کند
یعنی از زهرا فرشته تر در این دنیا نداشت

بی تولّای علی کار رسالت ناتمام
بی ولای فاطمه حتی غدیر امضا نداشت

هیچکس چون فاطمه یاریِ مولایش نکرد
گر نبود ، اسلامِ ناب مصطفی ابقا نداشت

بی ولای مرتضی عالم جهنم بود وبس
بی قیام فاطمه کرب وبلا معنا نداشت

زینب الگویی چو زهرا داشت در کار قیام
ورنه در کوفه چو مادر خطبه ای غرّا نداشت

از درون کردند پیمان را تهی اهل نفاق
گر نبودی خطبۀ زهرا ، برائت جا نداشت

گرچه اقدامش فُرادا بود ، کوتاهی نکرد
بی جماعت هیچکس ، نهضت چو او بر پا نداشت

پرچم دین شد به آن دستِ شکسته سر بلند
غیر زهرا هیچ سرداری دگر مولا نداشت

روز محشر گر خدا شافع قرارش می دهد
یعنی از زهرا مقرّبتر در آن عقبا نداشت

جبرئیلش اِذن می گیرد به هنگام ورود
من نمی دانم چگونه حُرمتش اعدا نداشت!!

شعله را افروختند و خانه اش را سوختند
سینه بر در دوختند و چاره ای زهرا نداشت

بانوی پهلو شکسته شِکوه از دردش نکرد
زیر در ذکری بجز فریاد یا مولا نداشت

نالۀ فضّه خذینی سِرّ او را فاش ساخت
بر سر خود سایۀ مادر در آن غوغا نداشت

محمود ژولیده
@rozeh_gram

روضه

03 Dec, 15:48


#حضرت_زهرا

پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟!
بسته‌ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟!

پا شدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی
بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟!

دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار
زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟!

نان نپز جان من خطر دارد، سرفه‌هایت فقط ضرر دارد...
...نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟!

رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن
دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟!

لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن
چه شده شأن سوره‌ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن
تو چرا نور خانه‌ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی
بهتری؟ نه... نمی‌کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟!

بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه
عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟!

غصه‌ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی
روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟!

دستبافت به من سپردی و... روضه‌ها را خودت شمردی و...
...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟!

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

03 Dec, 15:48


#حضرت_زهرا

تبدارِ خانه ام نشده کم حرارتت
پایان نداشته غم و داغ و مصیبتت

اینجا محارمت همه جمعند فاطمه
آخر چرا نقاب زدی روی صورتت

هجده بهار دیدی و رنگ خزان شدی
حوریه ی علی چه شده قد و قامتت

این بچه ها به شوق نگاه تو زنده اند
هستند باز تشنه ی جام محبتت

یادم نرفته ضربه ی دیوار و میخ داغ
یادم نرفته لحظه ی سخت اصابتت

ای کاش مرده بود علی و نمی شنید
تا آرزوی مرگ کنی وقت خلوتت

با هر تکان، دوباره تنت تیر می کشد
بهتر نشد گمان کنم اصلا جراحتت

تا سرفه می کنی و رخت زرد می شود
من آب می شوم به خدا از خجالتت

خورشید خانه ام نرو، وقت غروب نیست
از ما نگیر فاطمه جان نور رحمتت

با تو بهشت بود فقط خانه ی علی
ویرانه است خانه ی بعد از شهادتت

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

21 Nov, 18:16


#حضرت_زهرا

ما چه می فهمیم اندوه در و دیوار را
ما چه می فهمیم اشکِ چشم های تار را

ما چه می فهمیم وقتی مادری در آتش است
پهلویش طاقت ندارد داغیِ مسمار را


مانده ام امشب بگویم از غلاف و کوچه ها
یا بگویم داستان میخ کج رفتار را

پشت در غوغا شده، ای کاش زینب نشنود
طعنه های مردکِ بی شرمِ بی مقدار را

آتش آورده ست پشت خانه ی وحی خدا
با خودش همراه کرده بی حیا، اشرار را

کینه هایی را که در دل داشت در پا جمع کرد..
زد ولی انداخت از پا حیدر کرار را

ما چه می فهمیم از این داغ وقتی مجتبی
دیده با چشم خود این داغ مصیبت بار را

احسان نرگسی

@rozeh_1

روضه

21 Nov, 18:16


#حضرت_زهرا

شكسته تر شده و دست بركمر دارد
 چه پيش آمده ! آيا حسن خبر دارد؟

 به گريه گفت كه زينب مواظب خود باش
 عبور كردن از اين كوچه ها خطر دارد

 شبيه روز برايم  نرفته روشن  بود
 فدك گرفتن از اين قوم  دردسر دارد

 گرفت دست مرا مادرم... نشد...نگذاشت...
 تمام شهر بفهمد حسن جگر دارد

 شهود خواسته از دختر نبي خدا
 اگرچه ديده سندهاي معتبر دارد

 سكوت و صبر و رضاي خدا به جاي خودش
 ولي اگر پدرم ذوالفقار بردارد...

 كسي نبود به معمار اين محل گويد
 عريض ساختن كوچه كي ضرر دارد!؟

وحید قاسمی
@rozeh_gram

روضه

19 Nov, 11:35


.
شیعه هستی!؟؟

روضه

15 Nov, 19:38


طراحی تراکت مذهبی
با قیمت مناسب
@S_amir_128
@S_amir_128

روضه

14 Nov, 18:37


🎬کلیپ برتر ۱۴۰۳
🎤#سید یوسف

روضه

13 Nov, 20:53


سلام
خدمت اعضای محترم کانال
مسئولیت محتوای تبلیغات هیچ ربطی به کانال ندارد و ن تایید و ن رد نمیشود
با تشکر

روضه

13 Nov, 20:53


پاداش جدید همستر به کاربران ربات خودش 🐹
بعد از رویارویی با اعتراض شدید کاربران همستر مالکیت این ایردراپ در جهت بازگشت اعتباره خودشون به کاربران به طور رندوم بین ۳۵ تا ۳۰۰ دلار نات کوین به صورت ایردراپ پرداخت کردن
اگر تا کنون موفق به دریافت ایردراپ خودتون نشدین کافیه روی دریافت ایردراپ کلیک کنین تا مبلغ به کیف پولتون واریز بشه

روضه

08 Nov, 19:36


┄┄•●✿ اجتماع بزرگ چاپ کتیبه مذهبی ✿●•┄┄

⚡️اولین تولید کننده پرچم و بیرق مذهبی⚡️

💠———| دکور
#هیئت
💠———| دکور
#شهادت_حضرت_معصومه
💠———| کتیبه مخمل
💠———| چاپ پرچم و بیرق خانگی
💠———| پشت منبری
💠———| تخفیف ویژه 😳😍

https://t.me/joinchat/-yuyBPZewcNjNzdk

روضه

08 Nov, 19:36


هر کس آنلاینه 1 دقیقه بره اینجا رو ببینه‌ 😳👇
#ویژه_بچه_هیئتی_ها

https://t.me/+p5IiDpigoT5lZDNk

روضه

27 Oct, 18:55


بزرگترین مرجع چاپ و طراحی بیرق های فاخر مخملی

♨️20% تخفیف فقط تا پایان هفته♨️

چاپ انواع پارچه و انواع خدمات چاپی🏳️🚩🏴

در اسرع وقت با بهترین کیفیت

🔆  قابل شستشو
🔆  گارانتی مادام العمر رنگ

🔆  در طرح های مختلف و زیبا
🔆  با ابعاد دلخواه شما

برای دیدن نمونه کارهامون کلیک کنید😍 👇

https://t.me/joinchat/AAAAAEDwRvlJ6M3kgF5KcA

🛵 ارسال به سراسر کشور 🚚

اگه برای هیئت محله تون دنبال بیرق و پرچم عالی هستی
اگه می خوای به روضه های خونگی با پرچم های مناسب حال و هوا بدی

بیا اینجا👇👇

https://t.me/joinchat/AAAAAEDwRvlJ6M3kgF5KcA

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

چند روزی است سرم روی تنم می افتد
دست من نيست كه گاهی بدنم می افتد

گاهی اوقات كه راه نفسم می گيرد
چند تا لكه روی پيرهنم می افتد

علی اکبر لطیفیان
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

چشمی که خون گرفته دگر وا نمی شود
زخمِ عمیقِ سینه مداوا نمی شود


دیگر دعا برای شفایم مکن علی
این رفتنی...برای تو زهرا نمی شود
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

در خورد به او...به آسمان بویش رفت
آتش به سرش رسید و گیسویش رفت

من بودم و خواهر و برادرهایم
دیدیم که مسمار به پهلویش رفت

سید حسین میرعمادی
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

مردک پست که عمری نمک حیدر خورد 
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد 

ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف 
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد 

مهاجر

@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

ما را فقط به پای ولایت نوشته اند
ما سینه پای بیرق دیگر نمی زنیم

با ذوالفقار نام علی پا گرفته ایم
ما درس خود ز مکتب زهرا گرفته ایم

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

پیش شوهر زن اگر گریه کند عیبی نیست
مرد اگر گریه کند در بر همسر سخت است

دوش دیدم، که زینب به حسینم می گفت
که تماشای کتک خوردن مادر سخت است

یک زن و آنهمه نامرد خدا صبر دهد
چقدر دیدن این صحنه به شوهر سخت است

پشت در بودم و ای کاش، میگفت یکی
که زن حامله را ضربه این در سخت است

@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

کاش یک مشت بی حیا، ای دوست
آتش غم به حاصلت نزنند

کاش یک روز در خیالت هم...
مادرت را مقابلت نزنند

مجید تال
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

افسوس مشتی دیو و دد از او گذشتند
با ضربه ی مشت و لگد از او گذشتند

بر دست او شلاق زد،از او گذشتند
فریاد زد: “بابا مدد!” از او گذشتند

امیر عظیمی
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

شب بود..،نور عرش خداوند دیده شد
فریاد ابرهای بهاری شنیده شد
باران به سمت پهنه ی ساحل کشیده شد
در جزر و مَدِّ عاطفه،عشق آفریده شد

امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم
دلدادگان حضرت معصومه ی قُمیم

بالاترین عروج قنوتِ دعا،سلام
پنهان ترین تشرف جبریل‌ها،سلام
شوق توسلات سحرگاه‌ِ ما،سلام
ای قبله‌ی قیامِ امامِ رضا،سلام

ما حاجیان کعبه ی خواهر_برادریم
سجده‌گذار تُربت موسَی‌بن‌جعفریم

غم در شکوه شادی آئینه ها گم است
رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است
میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است
زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است

این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن
جان رضا زیارت ما را زیاد کن

فوّاره های صحن تو حظِّ وضوی ما
مِهرت همیشه آمده در جستجوی‌ ما
ای کاش یاکریم حرم بود..،قوی ما
بانو نگو..،بگو همه ی آبروی ما

نامت،حجاب روی سر دخترِ من است
ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است

تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد
دست هزار علم،دخیل ضریح شد
مشق پُر اشتباه شب ما،صحیح شد
هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد

حوزه؛نشانه‌ی هنر سروری توست
فخرِ طباطباییِ ما..،نوکری توست

از شوق وصلِ چشمه‌ی تو، جو شدن خوش است
مثل گلاب،در حرم‌ات،بو شدن خوش است
در دست خادمان تو،جارو شدن خوش است
در صحن آب و آینه آهو شدن خوش است

آهو نشد..،نشد..،تو بیا وُ ثواب کن
من را کبوتر حرم‌ات انتخاب کن

از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت
امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت
در هیبت تو جلوه ی زهرا ادامه داشت
این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت...

...تا در زمان حادثه ها مادری کنی
در حشر با شفاعت خود،محشری کنی

کم کم شروع واقعه ی اشک و آه شد
تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد
روز عَجم زمان غروبت..،سیاه شد
قم نه..،بگو تمام جهان بی پناه شد

سَم گرچه نای پرزدنت را نشانده است
امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است

بالت نسوخت و پر تو لطمه‌ای ندید
در قم حریم معجر تو لطمه‌ای ندید
در طوس،شأن دلبر تو لطمه‌ای ندید
موی سر برادر تو لطمه‌ای ندید

وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد
یک مست..،نیزه واردِ حلقوم شاه کرد

بردیا محمدی
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

از دل بی تاب قم بعد از تو غم بیرون نرفت
از تنت تا بعد هفده روز ،سَم بیرون نرفت

خانه ی «موسی»بدون طور،کوه نور شد
نور در واقع ز بیت النور هم بیرون نرفت

بعد شادی آن رفیق نیمه راه از سینه‌ام؛
هرچه گفتم غم برو ،غم از دلم بیرون نرفت

از همان روزی که با ذکر تو دم در سینه رفت
چون که یا معصومه گفتم بازدم بیرون نرفت

چون دلم راهی مشهد گشت بر گرد ضریح
هم از این مجموعه بیرون رفت هم بیرون نرفت

درحقیقت این خودش اوج کریمه بودن است
مجرم از صحن تو حتی متهم بیرون نرفت

ای دل اندر صحن هایش از پریشانی منال
مُحْرِم از حد حریمش یک قدم بیرون نرفت

دست پُر گرچه نیامد هیچ کس اینجا،ولی
دست خالی هم کسی از این حرم بیرون نرفت

از حرم که هیچ، حتی شک ندارم زائرت؛
دست خالی از خیابان ارَم بیرون نرفت

مهدی رحیمی زمستان
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینه‌ای در برابرش باشی

نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی

مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست
نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی

به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی

اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی

خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی

که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...

کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد
به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی

رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی

خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفس‌های آخرش باشی

نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی

قاسم صرافان
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

فراق رفته نشانه دلی مطهر را
گرفته بغض به دستش گلوی خواهر را

نسیم با خودش آورده عطر و بوی رضا
کشیده بر رخ خواهر غم برادر را

فقط نه اینکه برادر برای او پدر است
همان که برده دل بی قرار دختر را

یکی به طوس غریب است و دیگری ساوه
کشیده دست فلک عکس هجر دیگر را

شده است حب علی علت غریبی شان
شدند وارث جرمی که کشت مادر را

همان کبوتر زخمی که پشت در افتاد
برای حفظ ولی داد از کفش پر را

همان که خورد لگد از حرامزاده ی پست
ولی نکرد رها دست های رهبر را

میان جنگ در و سینه میخ شد پیروز
شکست آینه ی حق نمای حیدر را

همین نبود که، مسمار هم کمک میکرد
زمین زدند به ضربی امیر خیبر را

نفس اسیر قفس شد میان سینه تنگ
که آخر این نفس تنگ کشت کوثر را...

علی اکبر نازک کار
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

بار دیگر دل به ماتم مبتلا ست
دل عزادار غم اخت الرضاست

شهادت یک بانوی مظلومه است
عمه سادات و هم معصومه است

ازمدینه سوی ایران شد روان
بهر دیدار امام انس وجان

شوق دیدار برادر در دلش
بین ره بیمار و قم شد منزلش

چون به قم آمد صفا اکمال شد
وه چه زیبا از وی استقبال شد

شهرقم از مقدمش پر نور شد
عرصه ی دلها سراسر شور شد

آمدی و خاک ایران جان گرفت
عطر وبوی جنت و رضوان گرفت

جلوه ی نوری و ما در سایه ات
کوثری وما همه همسایه ات

گرچه از هجران قد سروت خمید
دیدگانت جسم بی سر را ندید

بنت موسی قبله ی اهل ولا
دل بسوزد برشهید کربلا

خواهری درخیمه ها مضطر شده
نخل امیدش دگر بی سر شده

سوی مقتل رفت خواهر باشتاب
کرد با یک پیکر بی سر خطاب

ای به خون خفته حسین من توئی
یابن زهرا نور عین من توئی

خیمه ها سوزان وطفلان بیقرار
خواهری تنها و غمها بیشمار

درگهت یا فاطمه دارالشفاست
دل گهی مهمان قم ، گه کربلاست

سائلانت را نسازی نا امید
خاک پای زائرت هستم (سعید )

سعید نصیری
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

تو شعرِ آمده از آسمان، تو بارانی
که مصرعی به زمین آمدی به مهمانی

کویر، قبل تو با مرگ‌و‌میر قافیه داشت
سلام بر تو که این شعرِ مرده را جانی

بمان و گرد و غبار مدینه را بتکان
تو سهمِ مردمِ ما از مزار پنهانی

ببخش ما را دست کویر، پاگیر است
ببخش قم را ای زائرِ خراسانی!

ببخش لهجه‌ی ما را سرِ تلاوت‌تان
ای استخاره‌ی خوب ای فصیحِ قرآنی!

تو جان بخواه، که مهمانی و حبیبِ خدا
که پای هر نفست می‌دهیم قربانی

سپرده‌ایم گدایان صدا به در نزنند
نشسته‌ایم درِ خانه‌ات به دربانی

مراقبیم که گردی به چادرت نرسد
به تارِ معجرتان پودی از پریشانی

مراقبیم نگاهی به سمت‌تان ندود
اگر چه چشمه‌ی پاکی‌ست، چشمِ ایرانی

سپرده‌ایم به آتش مراقبت باشد
شنیده‌ایم برای که روضه می‌خوانی!

رضا قاسمی
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

کنارِ صحن تو ،دیدم تمام باور خود را
نشانی از مزار بی نشان مادر خود را

همیشه قبل هر کاری برای رزق اشعارم
گشودم گوشه ی ایوان طلایت دفتر خود را

مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که
هزاران تکه دیدم در کنارش پیکرخود را

دل از بار تعلق ها رها شد با تو ،از این رو
فقیری در ضریح انداخت تنها زیور خود را

غبار این حرم را می کشم بر روی دستانم
تبرک می کنم اینگونه من انگشتر خود را

خیابان ارم را دوست دارم چون که می بینم
درون آن شکوه بارگاه یاور خود را

کسی که عمر خود را خادم این آستان بوده
ندارد هر چه را ،دارد برات محشر خود را

من از اول به تو دل بسته ام اذنی بده بانو
که باشم در حریمت لحظه های آخر خود را

علی اصغر یزدی
@rozeh_gram

روضه

03 Oct, 18:43


#نماهنگ
#حزب_الله
#قطعا_سَنَنتَصِر
#علی_شاه_حسینی

روضه

01 Oct, 11:19


نابودی اسرائیل؛زمان آن فرا رسیده است..🔥
#سید_یوسف

روضه

30 Sep, 10:52


نصرالله زنده است!

جملات شنیده نشده از سید حسن نصرالله

روضه

25 Sep, 16:34


#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

شمر می ترسید و لرزان خارج از گودال شد
مادری نالید و یک عالم دگرگون حال شد

زینت دوش نبی در زیر سم اسبها
بی کفن افتاده بود و پیکرش پامال شد

دختری خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت
دخترک در خیمه جا ماند و زبانش لال شد

کربلا تا شام ما با کرب نی همراه بود
شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد

سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا
شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد

ابراهیم میرزایی
@rozeh_gram

روضه

25 Sep, 16:34


#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

چشمهای من شد از حال پر از تشویش، تر
از تو دلگیرم ولی گویا تو از من بیشتر

مُرّ قانون تو تازه سر به راهم کرده بود
عافیت کرده مرا هم مصلحت اندیش تر

مدتی تنگ هوای روضه های هیئتم
گرچه دلریشم، از این حس خودم دلریش تر

قلب من مات تو شد، چشمم به عکس گنبدت
ظاهراً هستند چشم و دل به هم، هم کیش تر

خواب دیدم در حرم دارم صفایی میکنم
خواب بود، اما دلم افتاد از من پیشتر

کفشهایم را به کشوانیه دادم سوختم
گونه ام شد از همان بحبوحه ی تفتیش، تر

روضه میخواندم سرازیری باب القبله ات
روضه می خواندم که زهرا را کنم راضیش تر

مادرت گودال آمد، خورد با زانو زمین
دید رگهای تو افتاده به دست نیشتر

مظاهر کثیری نژاد

@rozeh_1

روضه

25 Sep, 16:34


#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین
ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین

با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود
آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین

اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو
آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین

محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش
ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین

آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت
فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین"

آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت
ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین

گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو
ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین

تنها دعای سینه زنِ تو شهادت است
بی سر کنارِ کشته ی من هم بیا، حسین

رضا رسول زاده
@rozeh_gram

روضه

25 Sep, 16:34


#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

آنقدر با تیغهاشان سر زمین انداختند
پای سرها چندتا پیکر زمین انداختند

این جماعت رحم در دلهایشان انگارنیست
در بر دلدارها دلبر زمین انداختند

بعد ذبح کودک تشنه به دست حرمله
صید را کشتند و بال و پر زمین انداختند

خنجر کند و دل سنگ و هجوم ضربه ها
رگ رگ خشکیده ی حنجر زمین انداختند

با دم شمشیرها اجر رسالت شد ادا
هر کجا بوسید پیغمبر زمین انداختند‌

تا سر خورشید بر نی رفت اهل آسمان
سیل اشک از چشمهای تر زمین انداختند

هر کسی اندازه وسعش از این پیکر ربود
غارتش کردند و یک پیکر زمین انداختند

خیمه ها نا امن شد از بعد آنکه لشکری
دسته جمعی ساقی لشگر زمین انداختند

آستین پاره شد جای حجاب و پوشیه
وقت غارت چادر و معجر زمین انداختند

کوفه و شام و خرابه مجلس شوم یزید
یک پدر را پیش یک دختر زمین انداختند

خیزران میخورد بر لبها و با هر ضربه ای
چند دندان پای تشت زر زمین انداختند

عبدالحسین میرزایی

@rozeh_1

روضه

22 Sep, 08:18


ـ﷽ـ
وَ ما ارسَلناک الا رحمة للعالمين

و تو را جز رحمتی برای مسلمانان نفرستادیم

#حضرت_محمد #امام_صادق 🌿
#پیشنهادویژه
#سید_یوسف🕊

روضه

19 Sep, 15:47


#امام_زمان_عج

شده ست آینه ی حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش

به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است
کدام نور به خورشید میرسد برکاتش؟

بگو به کعبه عقب تر بایستد که تنِ طور
به لرزه آمده روزی مقابل جلواتش

میاید او که جهان روزه ی سکوت بگیرد
به زیر سایه ی نهج البلاغه ی کلماتش

ربیع الاول و آخر...تمام سال بهار است
اگر که ریشه دواند به فصل ها نفحاتش

کسی که گفت امام ششم به او "لَخَدِمتُه"
به راستی که محال است وصف کردن ذاتش

در الغدیر شریک است طبق قولِ امینی
کسی که بوی "وَعَجّل" میاید از صلواتش

مسعود یوسف پور
@rozeh_gram

روضه

13 Sep, 18:19


#️⃣ #حضرت_زهرا سلام الله علیها
#️⃣ #حضرت_محسن علیه السلام
🎤 #استاد_بندانی
🎶 #ایام_محسنیه
📍 #هیئت_ام_ابیها

@rozeh_gram