روضه @rozeh_gram Channel on Telegram

روضه

@rozeh_gram


بروزترین پایگاه روضه تخصصی


@s_amir_128tab تبلیغات

روضه (Persian)

روضه یکی از بهترین پایگاه های تخصصی در زمینه‌ی روضه است که به شما امکان می‌دهد تا به صورت روزانه و با بهترین محتواها و مطالب مربوط به روضه، اطلاعات خود را به‌روز کنید. اگر به دنبال مطالب جدید و تازه در زمینه زیارت عاشورا و موارد مرتبط با آن هستید، این کانال برای شما مناسب است. از متون روضه تا تفاسیر و توضیحات متنوع، همه چیز در این کانال گنجانده شده است. nn@s_amir_128tab نیز به عنوان کاربر تبلیغاتی این کانال فعالیت می‌کند و امکانات تبلیغاتی مختلفی را برای شما فراهم می‌کند. منتظر حضور شما در کانال روضه هستیم تا بهترین و جذاب‌ترین محتواها را برای شما ارائه دهیم.

روضه

07 Dec, 20:07


🔶 کانال جامع احکام با زبان ساده و پاسخگویی

🔹 مقلدان حضرت‌آیت‌الله خامنه‌ای اینجا را کلیک نمایند.

🔹مقلدان حضرت‌آیت‌الله سیستانی اینجا را کلیک نمایند.

🔹مقلدان حضرت‌آیت‌الله وحیدخراسانی اینجا را کلیک نمایند.

🔹مقلدان حضرت‌آیت‌الله مکارم شیرازی اینجا را کلیک نمایند.

🔹 مقلدان سایر مراجع تقلید اینجا را کلیک کنند.

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

چه ماتمی است که بر جان نشاندنش سخت است
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است

کسی که ذوق نشستن کنار حیدر داشت
چطور شد که در این خانه ماندنش سخت است؟

ببین چقدر بزرگ است جرمشان، زهرا...
دلش شکست، که این دل شکاندنش سخت است

اگر که فاطمه این سو گرفته مولا را
بگو چهل نفر آن سو، کشاندنش سخت است

اگر تکان ندهد روزگار صبرت را
غبار چادر مادر تکاندنش سخت است

کبوتری که نمیبیند آسمانش را
به لانه با پر زخمی رساندنش سخت است

نخوانده موی سیاه غزل سپید شده
خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است

حسین صیامی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

هیزم رسید و آتشی از در بلند شد
ای وایِ من که ناله‌ی مادر بلند شد

مامور شد به صبر علی ، از سکوت او
سو استفاده کرد ستمگر بلند شد

با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و
پایش برایِ کُشتنِ مادر بلند شد

در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست
طوری که وای وایِ پیمبر بلند شد

طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد
طوری زدند ناله‌ی حیدر بلند شد

با این همه همینکه علی بین کوچه رفت
دیوار را گرفت از آن در بلند شد

دستش رسید دامن مولا ولی شکست
از بس غلاف تیغ مکرر بلند شد

زینب شنید گریه‌ی در آه میخ را
زینب گریست دادِ برادر بلند شد

کُنج خرابه هم چقدر یاد مادر است
وقتی دوباره گریه‌ی دختر بلند شد

این راه فاطمه است که سر بر ولی دهیم
اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

با ضرب پا افتاد گل، گلزار خونی شد
در بی هوا پرتاب شد، دیوار خونی شد

خیلی نمی دانم چه پیش آمد ولی ناگاه
گل غرقِ خون شد، تیزیِ مسمار خونی شد

وقتی دو دستش بسته شد با ریسمان صبر
چشم پر آب حیدر کرار خونی شد

از بس فشار آمد به بار شیشه ی آن گل
روی سپید غنچه اش انگار خونی شد

بالقوه محسن یک حسین و یک حسن بوده
بالفعل در راه علی، آن یار خونی شد

تا سِرّ مُستودع فدا شد فضه راهی شد
بال و پر آن مَحرم اسرار خونی شد

در کربلا جسم حسین آن قدر زخمی بود
هم پیرهن، هم شال، هم دستار خونی شد

از بس که با کینه به جسمش نیزه را جا کرد
حتی لباس و دستِ نیزه دار خونی شد

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

دختری از سینه‌اش آهی مُکرر را کشید
زیرِ پایِ مادرش چشمی مکدر را کشید

آمد و آرام بوسیدش ولی آهی شنید
باز هم رویِ سرش آن دستِ لاغر را کشید

تا که در را وا کنَد بر روی مَردش فاطمه
فضه گویا سمتِ در بر حجره بستر را کشید

با سرانگشتش حسن پیشِ دری که سوخته
روی آن دیوارِ دودی یک کبوتر را کشید

بعد از آن گهواره‌ای خالی کنارش نقش زد
جایِ محسن بِینِ گهواره کمی پَر را کشید

یادش اُفتاد آتش و جمع ارازل جمع بود
یادش اُفتاد ابتدا نامرد خنجر را کشید*
 
وایِ من آتش که کارش کرد او در را شکست
وایِ من دنبالِ خود تا خانه لشگر را کشید

بعد از آن بر روی آن در رفت و آمد داشتند
بعد از ان این کوچه  و آن کوچه حیدر را کشید

بچه‌ها کَندند در را تا که مادر پا شود
یک نفر او را کشید و یک نفر در را کشید

پشت بابا بود اما  ضربه‌ی سخت قلاف
روی سنگ کوچه مادر نه پیمبر  را کشید

حال امشب بُغچه‌ای را باز کرد و گریه کرد
روضه خواند و پیشِ زینب حرفِ آخر را کشید

کربلا می گوئیم :"مادر تماشا می‌کنی
از همانجایی که بوسیدیش خنجر را کشید

یک حرامی آمد و پیراهنش را کَند و بُرد
یک حرامی رویِ خاک و خار دختر را کشید"

هر دو می‌گفتند از آن سر که نیزه می‌بَرد
تا حسینش باز زیر پای او سر را کشید

*بعضی از مقاتل به این موضوع اشاره کرده اند

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

دلی افسرده از بیداد گلچین باغبان دارد
غمی درسینه ش چون وسعت هفت آسمان دارد

گل یاسی که شد پژمرده از جور خزان در باغ
تنی نیلوفری و رنگ نیلی بازوان دارد

ز هر سو درد آمد پیکرش را شعله ور کرده
بمیرم من که در دل غصه چون آتشفشان دارد

میان خانه مهتاب علی از رنج بی مهری
به هرروزوبه هرشب دیده ای اخترفشان دارد

به پای رهبر دینش، برای یاری حیدر
نشان تازیانه روی جسم خود نشان دارد

چه شددربین خانه،درمیان شعله با زهرا
که بعداز آن تنی رنجور و قدی چون کمان دارد

عجب نبود که از دیوار خانه او مدد گیرد
که چشمی تار و کم بینا و جسمی ناتوان دارد

الهی کاش در سینه نمی رفت نوک میخ در
که اوباهرنفس ازسینه اش خون روان دارد

ندارد آرزویی غیر دیدار اجل هر دم
همانیکه به سوی قبله حالی نیمه جان دارد

علی هم ناتوان و نیمه جان وخسته گردیده
که قلبی شعله ور از آتش زخم زبان دارد

اسلام مولایی
@rozeh_gram

روضه

05 Dec, 17:23


#حضرت_زهرا

با گزیدن‌های لب این درد را پنهان مکن
هرچه خواهی کُن ولی این خانه را ویران مکن

یاکه جارو می‌زنی یاکه غذا را می‌پزی
جانِ زینب این مکن ، جان حسینت آن مکن

من‌که می‌دانم که از این زخم می‌پیچی به خود
تاکه می‌آیم به زور این چهره را خندان مکن

زینبت را می‌کُشی وقتی که خود را می‌کِشی
مردِ خود را بیش از این شرمنده از طفلان مکن


سرفه‌هایت را رها کُن لااقل آهی بکش
شیشه‌ام می‌پاشی از هَم سینه را زندان مکن

بر تَرک‌هایت ضرر دارد بغل وا می‌کنی
با بغل واکردنت این جمع را گریان مکن

بشکند دستِ کسی که دستِ او دستت شکست
هیچ کس آنجا نگفت اینگونه با قرآن مکن

چهره پنهان کن  وصیت کن  شکایت کن  ولی
با فشردن‌های دندان درد را پنهان مکن

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

آمدم زهرا به بالینت ؛ که آرامم کنی
از علی چهره مپوشان چادرت را سر مکن

از علی پنهان مکن زخم سرو پهلوی خود
با گرفتن رو زمن ؛ داغ مرا بیشتر مکن

این وداع آخر است بانو بیا حرفی بزن
باسکوتت جان من حال مرا بدتر مکن

باز کن چشمان خود را کودکانت آمدند
پیش چشم کودکانت چشم خود را ترمکن

جان زهرا رنگ رویت رفته است بس کن دگر
با دوچشم خیس خود بر سینه ام خنجر مکن

التماست میکنم پیش علی بیشتر بمان
جان زینب زود علی را بی کس و یاور مکن

گر توانت نیست برو اما به هم قولی دهیم
بچه ها با من تو هم فکر من ِ حیدر مکن


رضاترابی گیلده
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

همه خوابند، فقط چند نفر بیدارند
چند تن جای همه دلهره و غم دارند

داغ سنگین که شود، پیر شدن هم دارد
خانه بی فاطمه، دلگیر شدن هم دارد

هر که یک گوشه از این خانه عزادار شده است
جای جایِ حرم فاطمه گلدار شده است

خانه از بوی گل یاس معطر مانده
روی دستاس رد پنجه ی مادر مانده

سرخ شد پلک علی بس که جراحت می دید
آسمان سوخت دلش وقت غروب خورشید

آب می ریخت ولی آب دگرگون می شد
نه فقط آب، دو تا چشم علی خون می شد

داغ صدیقه به اندازه ی کافی سخت است
وای بر بازوی او رد غلافی سخت است

حق تعالی جلوی چشم جهان پرده کشید
تا علی دست به بازوی ورم کرده کشید

دست از غسل کشید و ولی الله نشست
همه دیدند قد حیدر کرار شکست

سر به دیوار زد و ناله زد از عمق وجود
فاطمه کاش علی ثانیه ای زنده نبود

داشت کل بدن شیر خدا می لرزید
پیکر فاطمه را بین کفن می پیچید

داغ ها را به دلش ریخت و مسکوت گذاشت
بدنی ناحله را داخل تابوت گذاشت

بچه هایی که ازین داغ سراسر دردند
آستین بین دهان، گریه فقط می کردند

بدنش را چه غریبانه ز خانه بردند
طبق فرموده ی صدیقه شبانه بردند

اشک، چشمان حسن را سر کوچه پر کرد
یادی از خاکِ نشسته به روی چادر کرد

یادش آمد وسط کوچه چه آمد به سرش
بار شیشه به زمین خورد به پیش نظرش

دست بر بند کفن، با دلِ پُر صبر گذاشت
پدر خاک تن فاطمه در قبر گذاشت

خوب شد تا که علی فاتحه بر فاطمه خواند
خوب شد دفن شد این پیکر و بر خاک نماند

خوب شد خنده به چشم تر اطفال نشد
خوب شد هیچ کسی داخل گودال نشد

خوب شد تشنه لبی ناله نزد وا عطشا
وای از تشنگی تشنه لب کرب و بلا...

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه
در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه

از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته
بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه

وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند
مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه

از این جوانی خیر می بینید مردم
من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه

وقت شروعِ مجلس است آماده باشید
بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه

مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز
از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه

تا روضه های مادر سادات برپاست
گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه

فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما
چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه

دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد
مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه

هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها
هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه

بر زخمهای سینۀ مادر گذارید
با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه

مهدی مقیمی
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

قامت محراب ، بی زهرا قدی رعنا نداشت
بی قنوت فاطمه ، حتی نماز احیا نداشت

لیلة القدری که در قرآن (وَ ما اَدراکَ) شد
مصطفی فرمود : معنایی بجز زهرا نداشت

هیجده سالش برابر گشته با شصت و سه سال
ورنه مولامان امیر المؤمنین همتا نداشت

نیروی احمد نمادش ذوالفقار حیدر است
لیک جز نیروی کوثر ، نیرویی مولا نداشت

از خصوصیات او ام ابیها بودن است
این فضیلت را که دختر داشت ، خود ، بابا نداشت

خالقش انسیة الحوری خطابش می کند
یعنی از زهرا فرشته تر در این دنیا نداشت

بی تولّای علی کار رسالت ناتمام
بی ولای فاطمه حتی غدیر امضا نداشت

هیچکس چون فاطمه یاریِ مولایش نکرد
گر نبود ، اسلامِ ناب مصطفی ابقا نداشت

بی ولای مرتضی عالم جهنم بود وبس
بی قیام فاطمه کرب وبلا معنا نداشت

زینب الگویی چو زهرا داشت در کار قیام
ورنه در کوفه چو مادر خطبه ای غرّا نداشت

از درون کردند پیمان را تهی اهل نفاق
گر نبودی خطبۀ زهرا ، برائت جا نداشت

گرچه اقدامش فُرادا بود ، کوتاهی نکرد
بی جماعت هیچکس ، نهضت چو او بر پا نداشت

پرچم دین شد به آن دستِ شکسته سر بلند
غیر زهرا هیچ سرداری دگر مولا نداشت

روز محشر گر خدا شافع قرارش می دهد
یعنی از زهرا مقرّبتر در آن عقبا نداشت

جبرئیلش اِذن می گیرد به هنگام ورود
من نمی دانم چگونه حُرمتش اعدا نداشت!!

شعله را افروختند و خانه اش را سوختند
سینه بر در دوختند و چاره ای زهرا نداشت

بانوی پهلو شکسته شِکوه از دردش نکرد
زیر در ذکری بجز فریاد یا مولا نداشت

نالۀ فضّه خذینی سِرّ او را فاش ساخت
بر سر خود سایۀ مادر در آن غوغا نداشت

محمود ژولیده
@rozeh_gram

روضه

04 Dec, 17:58


#حضرت_زهرا

پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟!
بسته‌ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟!

پا شدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی
بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟!

دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار
زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟!

نان نپز جان من خطر دارد، سرفه‌هایت فقط ضرر دارد...
...نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟!

رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن
دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟!

لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن
چه شده شأن سوره‌ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن
تو چرا نور خانه‌ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی
بهتری؟ نه... نمی‌کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟!

بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه
عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟!

غصه‌ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی
روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟!

دستبافت به من سپردی و... روضه‌ها را خودت شمردی و...
...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟!

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

03 Dec, 15:48


#حضرت_زهرا

در روزهای غم ، ... بفرمایید روضه
در خیمۀ ماتم ، ... بفرمایید روضه

از هر خیابان رد شدم دیدم نوشته
بر روی یک پرچم ، ... بفرمایید روضه

وقتی نبی تا حضرت مهدی می آیند
مردم شماها هم ، ... بفرمایید روضه

از این جوانی خیر می بینید مردم
من خیرِ آن دیدم ، ... بفرمایید روضه

وقت شروعِ مجلس است آماده باشید
بعد از وضو نم نم ، ... بفرمایید روضه

مداح دارد شعر میخواند چه پُر سوز
از نخلۀ میثم ، ... بفرمایید روضه

تا روضه های مادر سادات برپاست
گرچه زیاد و کم ، ... بفرمایید روضه

فرقی ندارد روضه ها ، چه هیأت ما
چه مسجد اعظم ، ... بفرمایید روضه

دیر است مجلس واردِ سینه زنی شد
مداح داده دم ، ... بفرمایید روضه

هم ، سایه ای شد کم ز بیت آل طاها
هم قامتی شد خم ، ... بفرمایید روضه

بر زخمهای سینۀ مادر گذارید
با اشکتان مرهم ، ... بفرمایید روضه

مهدی مقیمی
@rozeh_gram

روضه

03 Dec, 15:48


#حضرت_زهرا

قامت محراب ، بی زهرا قدی رعنا نداشت
بی قنوت فاطمه ، حتی نماز احیا نداشت

لیلة القدری که در قرآن (وَ ما اَدراکَ) شد
مصطفی فرمود : معنایی بجز زهرا نداشت

هیجده سالش برابر گشته با شصت و سه سال
ورنه مولامان امیر المؤمنین همتا نداشت

نیروی احمد نمادش ذوالفقار حیدر است
لیک جز نیروی کوثر ، نیرویی مولا نداشت

از خصوصیات او ام ابیها بودن است
این فضیلت را که دختر داشت ، خود ، بابا نداشت

خالقش انسیة الحوری خطابش می کند
یعنی از زهرا فرشته تر در این دنیا نداشت

بی تولّای علی کار رسالت ناتمام
بی ولای فاطمه حتی غدیر امضا نداشت

هیچکس چون فاطمه یاریِ مولایش نکرد
گر نبود ، اسلامِ ناب مصطفی ابقا نداشت

بی ولای مرتضی عالم جهنم بود وبس
بی قیام فاطمه کرب وبلا معنا نداشت

زینب الگویی چو زهرا داشت در کار قیام
ورنه در کوفه چو مادر خطبه ای غرّا نداشت

از درون کردند پیمان را تهی اهل نفاق
گر نبودی خطبۀ زهرا ، برائت جا نداشت

گرچه اقدامش فُرادا بود ، کوتاهی نکرد
بی جماعت هیچکس ، نهضت چو او بر پا نداشت

پرچم دین شد به آن دستِ شکسته سر بلند
غیر زهرا هیچ سرداری دگر مولا نداشت

روز محشر گر خدا شافع قرارش می دهد
یعنی از زهرا مقرّبتر در آن عقبا نداشت

جبرئیلش اِذن می گیرد به هنگام ورود
من نمی دانم چگونه حُرمتش اعدا نداشت!!

شعله را افروختند و خانه اش را سوختند
سینه بر در دوختند و چاره ای زهرا نداشت

بانوی پهلو شکسته شِکوه از دردش نکرد
زیر در ذکری بجز فریاد یا مولا نداشت

نالۀ فضّه خذینی سِرّ او را فاش ساخت
بر سر خود سایۀ مادر در آن غوغا نداشت

محمود ژولیده
@rozeh_gram

روضه

03 Dec, 15:48


#حضرت_زهرا

پا شدی از میان این بستر، نکند اتفاقی افتاده؟!
بسته‌ای چادرت به دور کمر، نکند اتفاقی افتاده؟!

پا شدی تا کمی قدم بزنی، آب و جارو به این حرم بزنی
بازویت خوب شد مگر مادر؟! نکند اتفاقی افتاده؟!

دست خود را نگیر بر دیوار، کار این خانه را به من بسپار
زینبت که نمرده است آخر، نکند اتفاقی افتاده؟!

نان نپز جان من خطر دارد، سرفه‌هایت فقط ضرر دارد...
...نان نپز بین دود و خاکستر، نکند اتفاقی افتاده؟!

رحم کن بر دل حسن بس کن، شانه بر موی من نزن بس کن
دست خود را تکان نده دیگر، نکند اتفاقی افتاده؟!

لیلة القدر... باطنِ قرآن، به لبت آمده است الرحمن
چه شده شأن سوره‌ی کوثر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

دست زخمی خود به آب نزن، تا بشویی خودت حسین و حسن
تو چرا نور خانه‌ی حیدر؟ نکند اتفاقی افتاده؟!

به تن خود لباس نو کردی، روی لب یاس خنده آوردی
بهتری؟ نه... نمی‌کنم باور، نکند اتفاقی افتاده؟!

بوی رفتن گرفته کاشانه، پَرشکسته... نَپَر از این لانه
عزم کردی بدون ما به سفر، نکند اتفاقی افتاده؟!

غصه‌ام را چرا دوتا کردی؟ صحبت از عصر کربلا کردی
روضه خواندی..‌‌ دلم شده مضطر، نکند اتفاقی افتاده؟!

دستبافت به من سپردی و... روضه‌ها را خودت شمردی و...
...گفتی از داغ بوسه بر حنجر، نکند اتفاقی افتاده؟!

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

03 Dec, 15:48


#حضرت_زهرا

تبدارِ خانه ام نشده کم حرارتت
پایان نداشته غم و داغ و مصیبتت

اینجا محارمت همه جمعند فاطمه
آخر چرا نقاب زدی روی صورتت

هجده بهار دیدی و رنگ خزان شدی
حوریه ی علی چه شده قد و قامتت

این بچه ها به شوق نگاه تو زنده اند
هستند باز تشنه ی جام محبتت

یادم نرفته ضربه ی دیوار و میخ داغ
یادم نرفته لحظه ی سخت اصابتت

ای کاش مرده بود علی و نمی شنید
تا آرزوی مرگ کنی وقت خلوتت

با هر تکان، دوباره تنت تیر می کشد
بهتر نشد گمان کنم اصلا جراحتت

تا سرفه می کنی و رخت زرد می شود
من آب می شوم به خدا از خجالتت

خورشید خانه ام نرو، وقت غروب نیست
از ما نگیر فاطمه جان نور رحمتت

با تو بهشت بود فقط خانه ی علی
ویرانه است خانه ی بعد از شهادتت

محمدجواد شیرازی
@rozeh_gram

روضه

21 Nov, 18:16


#حضرت_زهرا

ما چه می فهمیم اندوه در و دیوار را
ما چه می فهمیم اشکِ چشم های تار را

ما چه می فهمیم وقتی مادری در آتش است
پهلویش طاقت ندارد داغیِ مسمار را


مانده ام امشب بگویم از غلاف و کوچه ها
یا بگویم داستان میخ کج رفتار را

پشت در غوغا شده، ای کاش زینب نشنود
طعنه های مردکِ بی شرمِ بی مقدار را

آتش آورده ست پشت خانه ی وحی خدا
با خودش همراه کرده بی حیا، اشرار را

کینه هایی را که در دل داشت در پا جمع کرد..
زد ولی انداخت از پا حیدر کرار را

ما چه می فهمیم از این داغ وقتی مجتبی
دیده با چشم خود این داغ مصیبت بار را

احسان نرگسی

@rozeh_1

روضه

21 Nov, 18:16


#حضرت_زهرا

شكسته تر شده و دست بركمر دارد
 چه پيش آمده ! آيا حسن خبر دارد؟

 به گريه گفت كه زينب مواظب خود باش
 عبور كردن از اين كوچه ها خطر دارد

 شبيه روز برايم  نرفته روشن  بود
 فدك گرفتن از اين قوم  دردسر دارد

 گرفت دست مرا مادرم... نشد...نگذاشت...
 تمام شهر بفهمد حسن جگر دارد

 شهود خواسته از دختر نبي خدا
 اگرچه ديده سندهاي معتبر دارد

 سكوت و صبر و رضاي خدا به جاي خودش
 ولي اگر پدرم ذوالفقار بردارد...

 كسي نبود به معمار اين محل گويد
 عريض ساختن كوچه كي ضرر دارد!؟

وحید قاسمی
@rozeh_gram

روضه

19 Nov, 11:35


.
شیعه هستی!؟؟

روضه

15 Nov, 19:38


طراحی تراکت مذهبی
با قیمت مناسب
@S_amir_128
@S_amir_128

روضه

14 Nov, 18:37


🎬کلیپ برتر ۱۴۰۳
🎤#سید یوسف

روضه

13 Nov, 20:53


سلام
خدمت اعضای محترم کانال
مسئولیت محتوای تبلیغات هیچ ربطی به کانال ندارد و ن تایید و ن رد نمیشود
با تشکر

روضه

13 Nov, 20:53


پاداش جدید همستر به کاربران ربات خودش 🐹
بعد از رویارویی با اعتراض شدید کاربران همستر مالکیت این ایردراپ در جهت بازگشت اعتباره خودشون به کاربران به طور رندوم بین ۳۵ تا ۳۰۰ دلار نات کوین به صورت ایردراپ پرداخت کردن
اگر تا کنون موفق به دریافت ایردراپ خودتون نشدین کافیه روی دریافت ایردراپ کلیک کنین تا مبلغ به کیف پولتون واریز بشه

روضه

08 Nov, 19:36


┄┄•●✿ اجتماع بزرگ چاپ کتیبه مذهبی ✿●•┄┄

⚡️اولین تولید کننده پرچم و بیرق مذهبی⚡️

💠———| دکور
#هیئت
💠———| دکور
#شهادت_حضرت_معصومه
💠———| کتیبه مخمل
💠———| چاپ پرچم و بیرق خانگی
💠———| پشت منبری
💠———| تخفیف ویژه 😳😍

https://t.me/joinchat/-yuyBPZewcNjNzdk

روضه

08 Nov, 19:36


هر کس آنلاینه 1 دقیقه بره اینجا رو ببینه‌ 😳👇
#ویژه_بچه_هیئتی_ها

https://t.me/+p5IiDpigoT5lZDNk

روضه

27 Oct, 18:55


بزرگترین مرجع چاپ و طراحی بیرق های فاخر مخملی

♨️20% تخفیف فقط تا پایان هفته♨️

چاپ انواع پارچه و انواع خدمات چاپی🏳️🚩🏴

در اسرع وقت با بهترین کیفیت

🔆  قابل شستشو
🔆  گارانتی مادام العمر رنگ

🔆  در طرح های مختلف و زیبا
🔆  با ابعاد دلخواه شما

برای دیدن نمونه کارهامون کلیک کنید😍 👇

https://t.me/joinchat/AAAAAEDwRvlJ6M3kgF5KcA

🛵 ارسال به سراسر کشور 🚚

اگه برای هیئت محله تون دنبال بیرق و پرچم عالی هستی
اگه می خوای به روضه های خونگی با پرچم های مناسب حال و هوا بدی

بیا اینجا👇👇

https://t.me/joinchat/AAAAAEDwRvlJ6M3kgF5KcA

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

چند روزی است سرم روی تنم می افتد
دست من نيست كه گاهی بدنم می افتد

گاهی اوقات كه راه نفسم می گيرد
چند تا لكه روی پيرهنم می افتد

علی اکبر لطیفیان
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

چشمی که خون گرفته دگر وا نمی شود
زخمِ عمیقِ سینه مداوا نمی شود


دیگر دعا برای شفایم مکن علی
این رفتنی...برای تو زهرا نمی شود
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

در خورد به او...به آسمان بویش رفت
آتش به سرش رسید و گیسویش رفت

من بودم و خواهر و برادرهایم
دیدیم که مسمار به پهلویش رفت

سید حسین میرعمادی
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

مردک پست که عمری نمک حیدر خورد 
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد 

ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف 
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد 

مهاجر

@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

ما را فقط به پای ولایت نوشته اند
ما سینه پای بیرق دیگر نمی زنیم

با ذوالفقار نام علی پا گرفته ایم
ما درس خود ز مکتب زهرا گرفته ایم

حسن لطفی
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

پیش شوهر زن اگر گریه کند عیبی نیست
مرد اگر گریه کند در بر همسر سخت است

دوش دیدم، که زینب به حسینم می گفت
که تماشای کتک خوردن مادر سخت است

یک زن و آنهمه نامرد خدا صبر دهد
چقدر دیدن این صحنه به شوهر سخت است

پشت در بودم و ای کاش، میگفت یکی
که زن حامله را ضربه این در سخت است

@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

کاش یک مشت بی حیا، ای دوست
آتش غم به حاصلت نزنند

کاش یک روز در خیالت هم...
مادرت را مقابلت نزنند

مجید تال
@rozeh_gram

روضه

26 Oct, 20:28


#حضرت_زهرا

افسوس مشتی دیو و دد از او گذشتند
با ضربه ی مشت و لگد از او گذشتند

بر دست او شلاق زد،از او گذشتند
فریاد زد: “بابا مدد!” از او گذشتند

امیر عظیمی
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

شب بود..،نور عرش خداوند دیده شد
فریاد ابرهای بهاری شنیده شد
باران به سمت پهنه ی ساحل کشیده شد
در جزر و مَدِّ عاطفه،عشق آفریده شد

امواجِ حاجتیم که غرقِ تلاطمیم
دلدادگان حضرت معصومه ی قُمیم

بالاترین عروج قنوتِ دعا،سلام
پنهان ترین تشرف جبریل‌ها،سلام
شوق توسلات سحرگاه‌ِ ما،سلام
ای قبله‌ی قیامِ امامِ رضا،سلام

ما حاجیان کعبه ی خواهر_برادریم
سجده‌گذار تُربت موسَی‌بن‌جعفریم

غم در شکوه شادی آئینه ها گم است
رزق شراب مستیِ ما پای این خُم است
میلِ کبوترانگیِ ما به گندم است
زیباترین مسافرتم، مشهد و قم است

این سعیِ پُر صفایِ گدا را زیاد کن
جان رضا زیارت ما را زیاد کن

فوّاره های صحن تو حظِّ وضوی ما
مِهرت همیشه آمده در جستجوی‌ ما
ای کاش یاکریم حرم بود..،قوی ما
بانو نگو..،بگو همه ی آبروی ما

نامت،حجاب روی سر دخترِ من است
ذکر رضا رضا شرفِ کشور من است

تا طفلِ مکتب تو به عالِم شبیه شد
دست هزار علم،دخیل ضریح شد
مشق پُر اشتباه شب ما،صحیح شد
هر مرجعی کنار تو نُطقش فصیح شد

حوزه؛نشانه‌ی هنر سروری توست
فخرِ طباطباییِ ما..،نوکری توست

از شوق وصلِ چشمه‌ی تو، جو شدن خوش است
مثل گلاب،در حرم‌ات،بو شدن خوش است
در دست خادمان تو،جارو شدن خوش است
در صحن آب و آینه آهو شدن خوش است

آهو نشد..،نشد..،تو بیا وُ ثواب کن
من را کبوتر حرم‌ات انتخاب کن

از برکت حضور تو دنیا ادامه داشت
امروز رفت و فرصت فردا ادامه داشت
در هیبت تو جلوه ی زهرا ادامه داشت
این "اشفعی لنا"ی لب ما ادامه داشت...

...تا در زمان حادثه ها مادری کنی
در حشر با شفاعت خود،محشری کنی

کم کم شروع واقعه ی اشک و آه شد
تب کردی و کرانه ی گیتی تباه شد
روز عَجم زمان غروبت..،سیاه شد
قم نه..،بگو تمام جهان بی پناه شد

سَم گرچه نای پرزدنت را نشانده است
امّا وقار ساحت تو حفظ مانده است

بالت نسوخت و پر تو لطمه‌ای ندید
در قم حریم معجر تو لطمه‌ای ندید
در طوس،شأن دلبر تو لطمه‌ای ندید
موی سر برادر تو لطمه‌ای ندید

وای از دَمی که خواهری از تَل نگاه کرد
یک مست..،نیزه واردِ حلقوم شاه کرد

بردیا محمدی
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

از دل بی تاب قم بعد از تو غم بیرون نرفت
از تنت تا بعد هفده روز ،سَم بیرون نرفت

خانه ی «موسی»بدون طور،کوه نور شد
نور در واقع ز بیت النور هم بیرون نرفت

بعد شادی آن رفیق نیمه راه از سینه‌ام؛
هرچه گفتم غم برو ،غم از دلم بیرون نرفت

از همان روزی که با ذکر تو دم در سینه رفت
چون که یا معصومه گفتم بازدم بیرون نرفت

چون دلم راهی مشهد گشت بر گرد ضریح
هم از این مجموعه بیرون رفت هم بیرون نرفت

درحقیقت این خودش اوج کریمه بودن است
مجرم از صحن تو حتی متهم بیرون نرفت

ای دل اندر صحن هایش از پریشانی منال
مُحْرِم از حد حریمش یک قدم بیرون نرفت

دست پُر گرچه نیامد هیچ کس اینجا،ولی
دست خالی هم کسی از این حرم بیرون نرفت

از حرم که هیچ، حتی شک ندارم زائرت؛
دست خالی از خیابان ارَم بیرون نرفت

مهدی رحیمی زمستان
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

قرار بود بیایی کبوترش باشی
دوباره آینه‌ای در برابرش باشی

نه این‌که پر بکشی و به شهر او نرسی
میان راه، پرستوی پرپرش باشی

مدینه، شهر غریبی برای فاطمه‌‌هاست
نخواست گم شده،‌ چون قبر مادرش باشی

به قم رسیدی و گم کرد دست و پایش را
چو دید، آمده‌ای سایۀ سرش باشی

اجازه خواست که گلدان مرمرت باشد
که تا همیشه، تو یاس معطرش باشی

خدا، تو را به دل تشنۀ زمین بخشید
که تا بهار بیاید، تو کوثرش باشی

که تا طلوع قیامت، شفاعت از تو رسد
که تا رسیدن محشر، تو محشرش باشی...

کرامتت، همه را یاد او می‌اندازد
به تو چقدر می‌آید، که خواهرش باشی

رسول گفت: که در طوس، پارۀ تن اوست
نشد رسولِ سلام پیمبرش باشی

خدا نخواست، تو هم با جوادِ او، آن شب
گواه رنج نفس‌های آخرش باشی

نخواست باز امامی، کنار خواهر خود...
نخواست زینبِ یک شام دیگرش باشی

قاسم صرافان
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

فراق رفته نشانه دلی مطهر را
گرفته بغض به دستش گلوی خواهر را

نسیم با خودش آورده عطر و بوی رضا
کشیده بر رخ خواهر غم برادر را

فقط نه اینکه برادر برای او پدر است
همان که برده دل بی قرار دختر را

یکی به طوس غریب است و دیگری ساوه
کشیده دست فلک عکس هجر دیگر را

شده است حب علی علت غریبی شان
شدند وارث جرمی که کشت مادر را

همان کبوتر زخمی که پشت در افتاد
برای حفظ ولی داد از کفش پر را

همان که خورد لگد از حرامزاده ی پست
ولی نکرد رها دست های رهبر را

میان جنگ در و سینه میخ شد پیروز
شکست آینه ی حق نمای حیدر را

همین نبود که، مسمار هم کمک میکرد
زمین زدند به ضربی امیر خیبر را

نفس اسیر قفس شد میان سینه تنگ
که آخر این نفس تنگ کشت کوثر را...

علی اکبر نازک کار
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

بار دیگر دل به ماتم مبتلا ست
دل عزادار غم اخت الرضاست

شهادت یک بانوی مظلومه است
عمه سادات و هم معصومه است

ازمدینه سوی ایران شد روان
بهر دیدار امام انس وجان

شوق دیدار برادر در دلش
بین ره بیمار و قم شد منزلش

چون به قم آمد صفا اکمال شد
وه چه زیبا از وی استقبال شد

شهرقم از مقدمش پر نور شد
عرصه ی دلها سراسر شور شد

آمدی و خاک ایران جان گرفت
عطر وبوی جنت و رضوان گرفت

جلوه ی نوری و ما در سایه ات
کوثری وما همه همسایه ات

گرچه از هجران قد سروت خمید
دیدگانت جسم بی سر را ندید

بنت موسی قبله ی اهل ولا
دل بسوزد برشهید کربلا

خواهری درخیمه ها مضطر شده
نخل امیدش دگر بی سر شده

سوی مقتل رفت خواهر باشتاب
کرد با یک پیکر بی سر خطاب

ای به خون خفته حسین من توئی
یابن زهرا نور عین من توئی

خیمه ها سوزان وطفلان بیقرار
خواهری تنها و غمها بیشمار

درگهت یا فاطمه دارالشفاست
دل گهی مهمان قم ، گه کربلاست

سائلانت را نسازی نا امید
خاک پای زائرت هستم (سعید )

سعید نصیری
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

تو شعرِ آمده از آسمان، تو بارانی
که مصرعی به زمین آمدی به مهمانی

کویر، قبل تو با مرگ‌و‌میر قافیه داشت
سلام بر تو که این شعرِ مرده را جانی

بمان و گرد و غبار مدینه را بتکان
تو سهمِ مردمِ ما از مزار پنهانی

ببخش ما را دست کویر، پاگیر است
ببخش قم را ای زائرِ خراسانی!

ببخش لهجه‌ی ما را سرِ تلاوت‌تان
ای استخاره‌ی خوب ای فصیحِ قرآنی!

تو جان بخواه، که مهمانی و حبیبِ خدا
که پای هر نفست می‌دهیم قربانی

سپرده‌ایم گدایان صدا به در نزنند
نشسته‌ایم درِ خانه‌ات به دربانی

مراقبیم که گردی به چادرت نرسد
به تارِ معجرتان پودی از پریشانی

مراقبیم نگاهی به سمت‌تان ندود
اگر چه چشمه‌ی پاکی‌ست، چشمِ ایرانی

سپرده‌ایم به آتش مراقبت باشد
شنیده‌ایم برای که روضه می‌خوانی!

رضا قاسمی
@rozeh_gram

روضه

12 Oct, 18:44


#حضرت_معصومه

کنارِ صحن تو ،دیدم تمام باور خود را
نشانی از مزار بی نشان مادر خود را

همیشه قبل هر کاری برای رزق اشعارم
گشودم گوشه ی ایوان طلایت دفتر خود را

مَنِ من را شکست ایوان آیینه زمانی که
هزاران تکه دیدم در کنارش پیکرخود را

دل از بار تعلق ها رها شد با تو ،از این رو
فقیری در ضریح انداخت تنها زیور خود را

غبار این حرم را می کشم بر روی دستانم
تبرک می کنم اینگونه من انگشتر خود را

خیابان ارم را دوست دارم چون که می بینم
درون آن شکوه بارگاه یاور خود را

کسی که عمر خود را خادم این آستان بوده
ندارد هر چه را ،دارد برات محشر خود را

من از اول به تو دل بسته ام اذنی بده بانو
که باشم در حریمت لحظه های آخر خود را

علی اصغر یزدی
@rozeh_gram

روضه

03 Oct, 18:43


#نماهنگ
#حزب_الله
#قطعا_سَنَنتَصِر
#علی_شاه_حسینی

روضه

01 Oct, 11:19


نابودی اسرائیل؛زمان آن فرا رسیده است..🔥
#سید_یوسف

روضه

30 Sep, 10:52


نصرالله زنده است!

جملات شنیده نشده از سید حسن نصرالله

روضه

25 Sep, 16:34


#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

شمر می ترسید و لرزان خارج از گودال شد
مادری نالید و یک عالم دگرگون حال شد

زینت دوش نبی در زیر سم اسبها
بی کفن افتاده بود و پیکرش پامال شد

دختری خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت
دخترک در خیمه جا ماند و زبانش لال شد

کربلا تا شام ما با کرب نی همراه بود
شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد

سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا
شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد

ابراهیم میرزایی
@rozeh_gram

روضه

25 Sep, 16:34


#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

چشمهای من شد از حال پر از تشویش، تر
از تو دلگیرم ولی گویا تو از من بیشتر

مُرّ قانون تو تازه سر به راهم کرده بود
عافیت کرده مرا هم مصلحت اندیش تر

مدتی تنگ هوای روضه های هیئتم
گرچه دلریشم، از این حس خودم دلریش تر

قلب من مات تو شد، چشمم به عکس گنبدت
ظاهراً هستند چشم و دل به هم، هم کیش تر

خواب دیدم در حرم دارم صفایی میکنم
خواب بود، اما دلم افتاد از من پیشتر

کفشهایم را به کشوانیه دادم سوختم
گونه ام شد از همان بحبوحه ی تفتیش، تر

روضه میخواندم سرازیری باب القبله ات
روضه می خواندم که زهرا را کنم راضیش تر

مادرت گودال آمد، خورد با زانو زمین
دید رگهای تو افتاده به دست نیشتر

مظاهر کثیری نژاد

@rozeh_1

روضه

25 Sep, 16:34


#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین
ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین

با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود
آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین

اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو
آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین

محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش
ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین

آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت
فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین"

آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت
ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین

گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو
ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین

تنها دعای سینه زنِ تو شهادت است
بی سر کنارِ کشته ی من هم بیا، حسین

رضا رسول زاده
@rozeh_gram

روضه

25 Sep, 16:34


#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب

آنقدر با تیغهاشان سر زمین انداختند
پای سرها چندتا پیکر زمین انداختند

این جماعت رحم در دلهایشان انگارنیست
در بر دلدارها دلبر زمین انداختند

بعد ذبح کودک تشنه به دست حرمله
صید را کشتند و بال و پر زمین انداختند

خنجر کند و دل سنگ و هجوم ضربه ها
رگ رگ خشکیده ی حنجر زمین انداختند

با دم شمشیرها اجر رسالت شد ادا
هر کجا بوسید پیغمبر زمین انداختند‌

تا سر خورشید بر نی رفت اهل آسمان
سیل اشک از چشمهای تر زمین انداختند

هر کسی اندازه وسعش از این پیکر ربود
غارتش کردند و یک پیکر زمین انداختند

خیمه ها نا امن شد از بعد آنکه لشکری
دسته جمعی ساقی لشگر زمین انداختند

آستین پاره شد جای حجاب و پوشیه
وقت غارت چادر و معجر زمین انداختند

کوفه و شام و خرابه مجلس شوم یزید
یک پدر را پیش یک دختر زمین انداختند

خیزران میخورد بر لبها و با هر ضربه ای
چند دندان پای تشت زر زمین انداختند

عبدالحسین میرزایی

@rozeh_1

روضه

22 Sep, 08:18


ـ﷽ـ
وَ ما ارسَلناک الا رحمة للعالمين

و تو را جز رحمتی برای مسلمانان نفرستادیم

#حضرت_محمد #امام_صادق 🌿
#پیشنهادویژه
#سید_یوسف🕊

روضه

19 Sep, 15:47


#امام_زمان_عج

شده ست آینه ی حیّ لایموت، صفاتش
کسی که خورده لب خضر هم به آب حیاتش

به غیر او که جمالش إذا تَنَفّسِ صبح است
کدام نور به خورشید میرسد برکاتش؟

بگو به کعبه عقب تر بایستد که تنِ طور
به لرزه آمده روزی مقابل جلواتش

میاید او که جهان روزه ی سکوت بگیرد
به زیر سایه ی نهج البلاغه ی کلماتش

ربیع الاول و آخر...تمام سال بهار است
اگر که ریشه دواند به فصل ها نفحاتش

کسی که گفت امام ششم به او "لَخَدِمتُه"
به راستی که محال است وصف کردن ذاتش

در الغدیر شریک است طبق قولِ امینی
کسی که بوی "وَعَجّل" میاید از صلواتش

مسعود یوسف پور
@rozeh_gram

روضه

13 Sep, 18:19


#️⃣ #حضرت_زهرا سلام الله علیها
#️⃣ #حضرت_محسن علیه السلام
🎤 #استاد_بندانی
🎶 #ایام_محسنیه
📍 #هیئت_ام_ابیها

@rozeh_gram

15,927

subscribers

532

photos

419

videos