Pathwaystogod @pathwaystogod Channel on Telegram

Pathwaystogod

@pathwaystogod


اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......

Pathwaystogod (Persian)

به کانال ما خوش آمدید! آیا به دنبال کشف اسرار درونی، مدیتیشن، چاکرا و کالبدها، حقایق روانشناسی، تعالیم معنوی و عرفانی هستید؟ اگر بله، کانال Pathwaystogod مناسب شماست. این کانال یک منبع منحصر به فرد برای افرادی است که به دنبال رشد روحی و شناخت عمیق تر از خود هستند. با عضویت در این کانال، شما می توانید به مطالب متنوعی در زمینه های مدیتیشن، چاکرا، روانشناسی و معنویت دسترسی پیدا کنید. از آموزش های جذاب تا نکات کاربردی برای بهبود روحیه و ذهنیت خود، همه چیز در کانال Pathwaystogod یافت می شود. پس حتما به ما بپیوندید تا همراه شما در مسیری پر از نور و آگاهی، به سوی خدا برویم!

Pathwaystogod

16 Nov, 19:19


*وقتی موهای جو گندمی  را از پیشانی مان کنار میزنیم*
*و وقتی*
*قرص های رنگارنگ را به ضرب آب پایین میدهیم*
.*وقتی*
*انگیزه ای، برای مسافرت رفتن نداریم*
*وقتی فرقی نمیکند* *ماشینی که برایش انقدر تلاش کردیم پراید باشد یا لکسوس،*
*وقتی*
*با کسی که عادت کرده ایم به بودنش، کنار بخاری رنگ و رو رفته ی خانه*
*مینشینیم و*
*به جای دوستت دارم،*
*از پادرد شکایت میکنیم...*
*وقتی*
*فرزندمان روز تولدمان برایمان تشک برقی و شال گردن خاکستری  می آورد ،*

*متوجه خواهیم شد*
*که زندگی آنقدر ها ارزش قناعت و جنگ و دلهره  را نداشت،*
*کاش*
*زندگی را زندگی کرده بودیم،*
*کاش*
*مسافرت رفته بودیم،*
*کاش*
*لباسهایی را که میخواستیم میخریدیم،*
*کاش*
*کفشهای رنگارنگ می پوشیدیم*
*کاش*
*مهمانی های دوستانه میرفتیم و*
*از ته دل میخندیدیم*
*کاش عاشق میشدیم و*
*کاش های دیگر.....*

*به زودی متوجه خواهیم شد،*
*که چه کلاه بزرگی سرمان گذاشت این زندگی!*

*که هرروز را به بهانۀ روز بهتر*
*زندگی را از ما ربود به بهانه آبروداری به بهانه حرف مردم. به بهانه .....*
*و ما چه ساده لوح بودیم که حرفش را باور کردیم!*
*زندگی ما*
*همین امروز است*
*همین ساعت*
*پس هرروزی که می آيد*
*این شمایی که باید انتخاب کنی چگونه بگذرد..*
*سعی کن بهترین وشیرین ترین ولذت بخش ترین انتخاب کنی چون هر روز که بگذرد یعنی روزی از عمرت کم شده ودیگر بازنخواهدگشت*

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot

Pathwaystogod

15 Nov, 23:40


بدن پرانیک و پنج پرانا :

🌞 بدن پرانیک ترکیبی از پنج پرانای اصلی است.

🌞زمانی که پرانا وارد وجود ما می شود به پنج بخش تقسیم می شود که هر کدام از آنها در بدن ما,مکان و  وظیفه ای خاص دارند.

🌞 پنج پرانای اصلی شامل 👇

1⃣ پرانا 

2⃣ آپانا 

3⃣ سامانا

4⃣ اودنا

5⃣ ویانا


🌞 پرانا👇

🌞 مکان پرانا حد فاصل بینی تا بالای دیافراگم است.وظیفه ی کلی پرانا جذب می باشد. مسولیت پرانا شامل حفظ حرکات دستگاه تنفسی,اندام های صوتی و تمام ماهیچه ها و رگ هایی ست در فعالیت این اعضا مؤثرند.این همان قدرتی است که به وسیله آن هوا به داخل شش ها کشیده می شود.

🌞 آپانا 👇

🌞 غلیظ ترین انرژی ست.مکان آپانا از ناحیه زیر ناف تا پایین لگن است و حرکتی رو به پایین دارد. وظیفه ی کلی آپانا عمل دفع می باشد. این پرانا مسئول حفظ حرکات روده,کلیه,مقعد و اندام تناسلی بوده و برای آنها انرژی تولید می کند.آپانا,به خروج ضایعات بدن مربوط است.

🌞 سامانا👇

🌞موقعیت وضعی سامانا,در ناحیه بین قلب و ناف است.در اصل سامانا از پیوند پرانا و آپانا در مرکز ناف خلق می شود.
سامانا مسئول فعال کردن و کنترل سیستم گوارشی متشکل از کبد,روده ها,معده و لوزالمعده است و سیستم گردش خون را فعال می کند.

🌞اودانا 👇

🌞 ناحیه فوقانی حنجره به وسیله ی اودانا کنترل می شود. مسئولیت این پرانا, حفظ حرکات و فعال کردن سیستم اعصاب حسی,چشم ها,گوش ها و بینی است. بدون این پرانا, ما قدرت و توانایی فکر کردن نداریم و نمی توانیم هیچ گونه آگاهی از عالم خارج داشته باشیم.

🌞ویانا 👇

🌞 این نیروی حیاتی,کل بدن را احاطه کرده است.مسئول تنظیم و کنترل تمام حرکات بدن بوده و هماهنگ کننده پراناها نیز می باشد,علاوه بر آن عهده دار صاف بودن ستون فقرات و تمامی ماهیچه های,بدن است.
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot

Pathwaystogod

15 Nov, 23:39


اساسا پرانا سه منبع اصلی دارد :
- خورشید : پرانای خورشید از نور خورشید سرچشمه می گیرد و به تمام بدن نیرو می دهد و شرایط تندرستی آنرا فراهم می کند ، با حمام آفتاب یا قرار گرفتن در معرض خورشید به مدت 5 تا 10 دقیقه یا با نوشیدن آبی که در معرض آفتاب بوده است ، می توان آنرا به دست آورد .این پرانا قدرت زیادی دارد و تماس طولانی با آن موجب آسیب تمامی کالبد جسمانی می شود .
- هوا : پرانای موجود در هوا پرانای هوا یا گویچه های حیاتی هوا خوانده می شود این پرانا ، هنگام تنفس از طریق ریه ها و یا مستقیما توسط مراکز انرژی کالبد بیوپلاسمیک جذب می شود ، این مراکز چاکراه نامیده می شود .
جذب پرانای هوا با تنفس آهسته و موزون بیشتر از زمانی است که تنفس سریع ، کوتاه و کم عمق است ، افرادی که آموزشهای خاصی دیده اند ، می توانند آنرا از خلال سوراخهای پوستی نیز جذب کنند .
- زمین : پرانای موجود در زمین پرانای زمین یا گویچه های حیاتی زمین نامیده می شود و از طریق کف پا جذب می شود ، این عمل به صورت خودکار و ناآگاهانه انجام می پذیرد ، قدم زدن با پای برهنه ، میزان جذب آنرا افزایش می دهد .
با فراگیری جذب آگاهانه این پرانا شخص می تواند نیروی حیاتی ، ظرفیت انجام کار و توانایی روشن بینی خود را افزایش دهد . آب ، انرژی حیاتی خورشید ، هوا و زمین را که با آن در تماس است ، جذب می کند .درختان و گیاهان پرانای خورشید ، هوا ، آب و زمین را جذب می کنند .
غذاهای تازه محتوی پرانای بیشتری هستند. پرانا را برای شفا دادن می توان به دیگران منتقل کرد . افرادی که انرژی حیاتی بسیار بالایی دارند در اطراف خود احساس بهتر بودن و سرزندگی ایجاد می کنند ، در حالی که افرادی با میزان پرانای پایین به طور ناخودآگاه از دیگران پرانا جذب می کنند . ممکن است شما با افرادی مواحه شده باشید که بدون هیچ دلیل خاصی شما خسته یا تخلیه می کنند.
بعضی از درختان مانند درخت کاج یا درختان پیر و غول پیکرسالم ، پرانای بسیار بالایی به بیرون طراوش می کنند ، دراز کشیدن یا استراحت کردن زیراین درختان ،برای افراد خسته یا بیمار بسیار سودمند است و با درخواست کلامی از شعور درخت برای کمک به بهبود بیمار می توان نتیجه بهتری گرفت .
میزان پرانا در بعضی مناطق بیش از سایر جاهاست گاهی چنین مناطقی با این میزان بالای انرژی به مرکز شفا تبدیل می شود . در شرایط نامساعد آب و هوایی ، عده زیادی از مردم دچار بیماری می شوند ، به همین دلیل بسیاری از مردم احساس کسالت جسمی و ذهنی می کنند و مستعد ابتلا به بیماریهای عفونی می شوند . جذب آگاهانه پرانا از زمین و هوا از بروز چنین حالاتی پیشگیری می کند.
در طول روز پرانا بیشتر از شب است و ساعت 3تا 4 بامداد ، میزان آن به حداقل می رسد . این حقیقت توسط روشن بینان رؤیت شده است .
@mazeye_malakoot
@pathwaystogod

Pathwaystogod

14 Nov, 20:11


سوال شما:

⁉️ از کجا بدونم سموم بدنم انباشه شده و بدنم نیاز به پاکسازی داره؟



صبح ها که از خواب بیدار میشید روی زبانتون بارداره

بعد از وعده اصلی غذا دوست دارید دراز بکشید

در طول روز خسته و بی انرژی هستید،درصورتی که خواب و استراحت کافی دارید

اشتهای خوبی ندارید و هوس غذاهای ناسالم و فست فود و شیرینی میکنی

نسبت به زندگی بی تفاوت هستین و انگیزه ندارین

احساس سردرگمی و بلاتکلیفی میکنید و تمرکز ذهنی ندارین و فراموشکار شدین

بعد از غذا خوردن احساس سنگینی میکنید و معدتون ترش میکنه و گاز تولید میکنه

یبوست دارید و دفع سموم و فضولات به سختی از بدن انجام میشه

احساس بیقراری و تنش و عصبیانیت دارین

درد و گرفتگی عضلانی دارین

اگر حداقل ۳ مورد از علایم رو داری بدنت نیاز به پاکسازی داره
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot

Pathwaystogod

25 Oct, 01:33


https://youtube.com/@pathwaystogod.podcast
عزیزان همراه ؛
من را در کانال یوتیوب همراهی و حمایت نمایید .
با سپاس در عشق ،آرامش و نور الهی باشید .🙏🤍🙏

Pathwaystogod

18 Oct, 22:49


https://youtube.com/@pathwaystogod.podcast?si=0dMRp3fgv0DLdYd_

Pathwaystogod

10 Sep, 23:31


پیش از آنکه بتوانی خدا  را قبول کنی، باید خویشتن را بپذیری، که حتی هراسناک‌تر است.
نخستین قدم‌های در خودپذیری به‌هیچ‌ وجه مطبوع نیستند، چرا که آنچه که می‌بینی منظره خوشایندی نیست.

آدم به همه شجاعت نیاز دارد تا جلوتر برود. آنچه که کمک می‌کند سکوت است، به خود در سکوت کامل نگاه کن، خود را توصیف نکن.
بر آن وجودی که باور داری هستی نگاه کن، و به خاطر داشته باش تو آنچه که می‌بینی نیستی.

این من نیستم – من چیستم؟
جنبش از خودشناسی است.
هیچ ابزار دیگری برای رهایی وجود ندارد، همه ابزارها به تأخیر می‌اندازند. قاطعانه آنچه را که نیستی رد کن. تا اینکه آن خویش واقعی در شکوهمندی هیچی خود، 'در چیزی - نبودنش' عروج کند.
#خدا #خودشناسی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot

Pathwaystogod

10 Sep, 23:26


⁠آن کس که میلش از اشیای بیرونی روی بر می‌گرداند، به مکان روح دست می‌یابد.
اگر روح را نیافت، وحشت تهی بودگی بر وی غلبه میکند و هراس به کرّات او را در تلاشی یأس آلود و میلی کور به تعلقات توخالی این جهان با تازیانه به پیش می‌راند.
میل بی پایانش او را تحمیق میکند و راه روح خود را فراموش می‌کند، و هرگز دوباره آن را نمی‌یابد.
او در پی هرچیزی به راه می‌افتد، زمام آنها را در دست میگیرد، اما روح خود را نمی‌یابد، چرا که روح را فقط در خود خواهد یافت.
به راستی که روح او در اشیاء و آدمیان است، اما کوردل بر چیزها و آدمیان چنگ می‌اندازد، اما نه بر روحش در چیزها و آدمیان.
او از روحش هیچ نمی‌داند.
چطور می‌تواند به دور از تعلقات و آدمیان با او سخن بگوید؟
چطور می‌تواند روح خود را در خودِ میل بیابد، اما نه در اهدافِ میل و خواهش.
اگر میل خود را در تصرف داشته باشد، و میلش مالک او نباشد، آنگاه می‌تواند بر روحش دست بگذارد، چرا که میل او تصویر و بیانی است از روحش.
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot

Pathwaystogod

06 Sep, 20:08



مدیتیشن واقعی

   یک تصویر، به عنوان ناظر، ده‌ها تصویر دیگر را، تصاویری از اطراف خود و درون خود می‌بیند و می‌گوید: "من این تصویر را دوست دارم، آن را حفظ خواهم کرد" یا "من آن را دوست ندارم پس از شر آن خلاص می‌شوم"، اما خود ناظر از تصاویر مختلفی که از طریق واکنش به تصاویر مختلف دیگر بوجود آمده‌اند تشکیل شده است. بنابراین به جایی می‌رسیم که می‌توانیم بگوییم ناظر هم تصویر است، فقط خودش را جدا کرده و مشاهده می‌کند.

   این ناظری که از طریق تصاویر مختلف دیگر به وجود آمده است، خود را دائمی می‌پندارد و بین او و تصاویری که خلق کرده است، جدائی، فاصلهٔ زمانی وجود دارد. این باعث ایجاد تضاد بین خودش و تصاویری می‌شود که او معتقد است علت مشکلاتش است. لذا بعد می‌گوید: «باید از این درگیری خلاص شوم»، اما همین میل به خلاص شدن از درگیری، تصویر دیگری را ایجاد می‌کند.

   آگاه بودن به همهٔ اینها مدیتیشن واقعی است.

#کریشنامورتی
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot

Pathwaystogod

28 Jun, 03:13


نیمه دوم عمر؛ بحران یا فرصتی برای شکوفایی!؟

هر یک از ما در دوران میانسالی تمنای چشم انداز دیگری را دارد. جایی در این دوران ما با دوقلوهای گمشده‌مان که تجسم زندگی نزیسته‌مان است قرار ملاقات می‌گذاریم. شخص آگاه نهایت هوش و ذکاوت خود را برای مقابله با خشکی‌ای که با ورود به سال‌های میانه زندگی پایدار می‌شود به کار می‌گیرد. اگر پذیرا باشیم در نهایت متوجه می‌شویم که شخصیت انسان چندین وجه دارد و یک جانبه نیست: مثلا وجه زمینی، غریزی و عملی و وجه والا و آرمانی. ما احساس می‌کنیم که به نحوی از چیزی اساسی جدا شده‌ایم. یک بعد شخصیت ما شاید به امنیت، پیش بینی پذیری و امور دنیوی بچسبد، در حالی که بعد دیگر شخصیت‌مان تجربه سرور آمیز و متعالی امور معنوی را داشته باشد.

بین سنین سی و پنج و پنجاه، تغییر عمیقی در روان انسان صورت می‌گیرد. خصایصی که از ایام کودکی ناپدید شده بودند دوباره به سطح می‌آیند. باورهای همیشگی، اخلاقیات و اصول زندگی ناگهان مورد سوال قرار می‌گیرند (اگر بتوانیم آن را تاب بیاوریم و جرات پرسیدن برخی از آن‌ها را از خود داشته باشیم.) حالا به قدری زندگی نزیسته روی هم جمع شده که ما زیر خواسته‌های برآورده نشده و آرزوهای دیرینه غرق می‌شویم.

یونگ در رابطه با این گذار نوشت:
هرچه به اواسط عمر نزدیک‌تر می‌شویم و هرچه بیشتر در زمینه نگرش‌های شخصی و موقعیت‌های اجتماعی‌مان به موفقیت دست یافته باشیم بیشتر به نظر می‌رسد که مسیر صحیح را کشف کرده‌ایم و به آرمان و اصول رفتاری درست دست یافته‌ایم. به این دلیل، تصور می‌کنیم آن‌ها ابدی‌اند و می‌خواهیم به آن‌ها بچسبیم. ما این واقعیت اساسی را نادیده می‌گیریم که دست یابی به اهداف اجتماعی تنها به بهای کاسته شدن از جوانب دیگر شخصیت کسب شده است. جوانب بسیار زیادی از زندگی فردی که آن‌ها نیز باید تجربه می‌شدند در انبار و میان خاطرات گرد و غبار گرفته تلنبار شده‌اند.

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot

Pathwaystogod

18 May, 12:43


گاهی به جایی میرسی که احساس میکنی همه یِ آموزشهایی که تاکنون دیده ای، راهی به ترکستان بوده است. گاهی احساس میکنی معلمان و والدین تو، که تو را برای بالا رفتن از این نردبان تشویق کرده اند، همه در خوابی عمیق فرو رفته اند.
این راه، راهیست که بازگشت ندارد. 
تو نمیتوانی جوانی را از سر بگیری. 
عمر رفته هرگز باز نمیگردد. 
وقتی پژمرده میشوی، خشک میشوی و میمیری، دیگر امیدی به جوانه زدن دوباره نیست. 
صدای خوش عشق، در دلی که سنگ است طنین نمی اندازد. دلی که در رقابتهای مادی و سیاسی سنگ شده است، 
همه ی ارزشهای قشنگ ،
زندگی را؛ 
عشق را،
شور را،
شعور را،
شعر را،
خنده را،
عرفان را،
رقص را،
نیایش را، در خود دفن کرده است. 
در این گاوصندوقِ سنگی، جز پول، هیچ چیز قرار نمیگیرد.

توانگر میگوید:
« من در همه یِ عمر خود، کوشیده ام تا بیشتر و بیشتر به دست آورم. اکنون میبینم که بر خطا بوده ام. لطف کن و با ما از بخشش سخن بگو.  من دیگر چیزی از این دست نمی خواهم. تلاشِ من برای داشتن و بیشتر داشتن، احمقانه بوده است. این میل، مرا ویران کرده است. بیا و آبادم کن. بیا و با من از بخشش سخن بگو. شاید بخشش، درخت خشکیده یِ وجودم را احیا کند.  میخواهم زنده شوم. از مردگی بیزارم. شاید نسیم عشق نیز بر من بوزد،  شاید پرتو عشق نیز بر من بیفتد. من داشتن را تجربه کرده ام، 
کمکم کن تا بودن را نیز تجربه کنم. 
من تاکنون نبوده ام. گمان میکردم که هستم. میل به داشتن بیشتر، هستی مرا از من گرفته است، شاید بخشش، آن را به من بازگرداند. »

کسانی که از این میل گذشته اند، بصیرت جاودانه را نصیب برده اند. 
#اگر طالب رقصی در دل هستی، 
#اگر طالب آرامشی در روح هستی، 
#اگر بیداری را میخواهی،
همه چیز را #ببخش. 
این کار، مخالفت با دنیا نیست.
این کار، انزوا پیشه کردن نیست.
این کار مخالفت با ثروت نیست.
این کار، تولدِ در دنیاست. 
من آموزگار فقر و تنگدستی نیستم، 
من آموزگار توانگری روح هستم. 
من آموزگار بهره مندی از دنیا هستم. 
تا میتوانید ثروتمند شوید، اما نه برای نگه داشتن، بلکه برای بخشیدن. 
ثروتی که بخشیده میشود، میماند.  ثروتی که احتکار میشود، بر باد میرود.
بخشش آنگاه ممکن میشود که ثروتی در میان باشد. 
کسی که ندارد، از نعمت بخشیدن نیز محروم میماند. 
کسی که ندارد، در دل هوس داشتن را میپروراند. 
ذهنِ چنین آدمی هرگز فارغ نیست. 
من هرگز زندگیِ رهبانیت را تبلیغ نمیکنم. رهبانیت ضد زندگیست

این معادلهای ساده است: 
اگر داشته باشی، میبخشی. اگر نداشته باشی، از چه چیزی میتوانی ببخشی؟ ممکن است کسی که داشته و بخشیده، به ظاهر شبیه کسی باشد که هرگز نداشته است، اما شأن این کجا و شأن آن کجا؟ اینان به لحاظ روحی و روانی در یک جایگاه نیستند. من ابتدا داشتن را می آموزانم، آنگاه از بخشش سخن میگویم.
(اشو )
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot