گریز از نقد ، به مثابه ی گریز از پاسخگویی شفاف و مسئولیت پذیری
این گونه به نظر میرسد که آقای دکتر جاوید ، در خصوص جوابیه به مطالبات کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی با انتخاب سلیقه ای و دفاع ها و تعصب ها قصد پذیرش واقعیات دردناک را نداشته ، در حالی که شواهد و قرائنی وجود دارند که نشانگر وضعیت نازل سطح دستمزدها و ناامنی شغلی است.
موضوع بسیار تلخ و دردناک است که از آن همه بند و موارد مطالبات بر حق ، پاسخ فقط در چند جمله ی مبهم خلاصه شده است .پاسخی از سر نادیده انگاری و به دور از واقعیت که خود حکایت از خاموش کردن صدای بلند مطالبه گران است، در حالی که تجربه ی زیسته ی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی که در یک بررسی میدانی و تجربی قابل درک است ،نشان از روند و رویه ی نگران کننده ای در حوزه ی مدیریت مالی زندگی و ناامنی شغلی دارد.
به نظر میرسد که علیرغم گفتگو به کرات در باب مشکلات و گرفتاری ها ، مقاومت های جدی مسئولین این سازمان به سدی ستبر از تعصب و جزم اندیشی تبدیل شده ،بطوریکه این افراد حتی حاضر به شنیدن کلمه ای از حقایق نیستند.
آقای دکتر جاوید ، سخن از افزایش بسیار مطلوب ! حقوق و دستمزد کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی کرده اید که ، پرسش می گردد آیا برای تعیین دستمزد واقعی ، تعیین دقیق شاخصه هایی مانند خط فقر،نرخ تورم و سبد معیشت نیست؟
آیا در خصوص مقایسه ی وضعیت شغلی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی با کارکنان وزارت علوم فقط حیث ساعات موظفی این امر صورت می پذیرد و دریافتی آن ها باید مغفول بماند؟ در حالی که ساعات موظفی تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی یک و نیم برابر دانشگاه های دولتی است .
جناب سرپرست معاون توسعه و مدیریت و منابع دانشگاه آزاد اسلامی، سخن از ارتباط افزایش حقوق اعضای هیات علمی با سر آمد علمی کرده اید ،در حالی که فراموش شده که سازمانی که کارکنان اش را مورد طرد قرار داده و اغلب آن ها با احساس بی تعلقی سازمانی و تبعیض و تحقیر روزگار به سختی می گذرانند و انواع بخشنامه های جور و ناجور سد راه سرآمد علمی شدن آنهاست ،چگونه است که دغدغههای نیازهای بقا به آنان مجال رونق علمی دهد .
در جایی اشاره داشته اید که در صورت احراز پست اجرایی و حق مسئولیت ها وضعیت حقوقی نیز مناسب و درخور می گردد. سوال پیش می آید مگر چند درصد افراد نیاز است که در جایگاه مدیریتی قرار گیرند ؟ و دیگر این که چه کسانی برای تصدی پست های اجرایی انتصاب می شوند؟ مگر نه این است که لازمه اش بودن در دایره ی خودی هایی است که این سازمان دستوری و دلبخواهانه تعریف و دسته بندی کرده است؟ چگونه است که از یک قاعده ی خاص ، نتیجه ای مبالغه آمیز و تعمیم ای نادرست گرفته می شود؟
در جایی اشاره داشته اید که به هیچ کارمند و عضو هیات علمی بدهکار نیستیم .
با یک بررسی نظارتی عادلانه به ما تفهیم گردد که پرداخت نشدن حق الزحمه ی راهنمایی و داوری پایان نامه ها که در برخی واحدها به یکدهه هم رسیده و یا حق الزحمه ی کارورزی ها و حق التدریس ها وسنوات بازنشستگیی و سایر موارد جزو دیون و بدهکاری سازمان نیست ؟ آیا در مفهوم طلبکاری و بدهکاری بدعتی ایجاد شده است . نیک می دانیم اگر اینپرداختی ها در موعد مقرر انجام گرفته بود ، می توانستند باعث گره گشایی در کم و کاستی های زندگی گردند با این توجه که روز به روز از ارزش پول ملی ما کاسته می گردد.
پایان سخن ، حرف از ارائه زمین رایگان به کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی شده که می شود آدرسی از این بخشندگی ها و واگذاری ها و افراد ذی نفع رسانه ای گردد تا شاید ما پی به اشتباه خود ببریم و متقاعد گردیم!
به نظر میرسد وقت اجماع نخبگانی در شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم است که با درک آسیب ها و به دور از دفاع ها و تعصب ها با استدلال های عقلانی و منطقی و مستندات قابل اتکا برای مطالبات قانونی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی چاره ای درخور بيانديشند.
@ostadyari