آنائل @mutlhff Channel on Telegram

آنائل

@mutlhff


آنائل Ānael؛ نامیست با ریشه عبری-فرانسوی به معنایِ؛. پناه دهنده و فرشته‌عشق

آنائل (Urdu)

آنائل ایک ٹیلیگرام چینل ہے جو آپکو محبت اور امن کی روشنی میں لے جاتا ہے۔ یہ نام ہبری-فرانسوی کی جڑوں سے آیا ہے اور اس کا مطلب 'پناہ دینے والا فرشتہ' ہے۔ آنائل چینل آپ کو ہمیشہ خوش رکھنے اور محبت کی اسرار بخشنے کے لئے بنایا گیا ہے۔ یہاں آپ محبت، احترام، اور خوبصورت تعلقات کی بات کر سکتے ہیں اور اپنے دل کی بات کسی کے ساتھ بانٹ سکتے ہیں۔ آنائل چینل آپکو مثبت اور خوبصورت کام کرنے کی ترغیب دیتا ہے اور آپکے اندر کی اچھائی کو بڑھاتا ہے۔ اس ٹیلیگرام چینل میں شامل ہونے کے لئے، بس اس نام searc karain: @mutlhff اور محبت کی دنیا میں سفر کرنا شروع کریں۔ یہاں رومانوی اور خوبصورت تحریریں پڑھیں، اور دوسروں کے ساتھ اپنے خواب اور خواہشات کا تجربہ کریں۔ آنائل چینل ایک جگہ ہے جہاں آپ محبت کو احساس کر سکتے ہیں، اور اپنے دل کی بات بے خود سرہنے کا موقع حاصل کر سکتے ہیں۔ یہاں آپ کو محبت کی کہانیاں، شاعری، اور انسپریشنل پوسٹس ملیں گے جو آپکو ہر دن نیا انتہا دینے کے لئے مدعو کرتے ہیں۔ چینل کے ساتھ جڑنے کے ساتھ، آپ ایک نئے روشنِ محبت کی سوغات حاصل کریں گے اور اپنے جیون میں خوشی اور طاقت محسوس کریں گے۔ آنائل کے ساتھ جوڑیں اور خود کو خوش رکھنے کی نیا راہیں چنیں۔

آنائل

08 Dec, 15:27


از بعضی آدم‌ها رفتارهایی می‌بینی که نه ناراحت می‌شی، نه متنفر، فقط ساکت می‌شی و با خودت می‌گی "چرا فکر می‌کردم این با بقیه فرق داره؟"

آنائل

08 Dec, 15:09


آدم‌ها جدی جدی اگه به روشون نیاری، فکر می‌کنن خری.

آنائل

04 Dec, 17:49


‌‌دنیا چاییست سرد، بیهوده فوتش میکنیم

آنائل

04 Dec, 17:46


تورا هیچگاه آرزو نخواهم کرد؛
تورا لحظه ای خواهم پذیرفت که خودت بیایی نه با آرزوی من

آنائل

25 Nov, 15:48


@Mutlhff

آنائل

25 Nov, 05:38


تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را

منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

از رقیبان کمین کرده عقب می‌ماند
هر که تبلیغ کند خوبی ِ دلبندش را!

مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را

مادرم بعد تو هی حال مرا می‌پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را

عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرآیندش را

قلب ِ من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را

حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را :

«منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را

- کاظم بهمنی

آنائل

24 Nov, 08:42


من متصلِ ساکنم و منجمدِ عاطل و باطل در بیان هیچ که هستم!

آنائل

24 Nov, 06:40


سوختم در کوچه های بی کسی

مانده ام در کوچه های بی کسی

سنگ قبرم را نمیسازد کسی

سوختم خاکسترم را باد برد

بهترین یارم مرا از یاد برد

کاش بودی تا دلم تنها نبود

تا اسیر غصه ی فردا نبود

کاش بودی تا فقط باور کنم

زندگی بی تو هرگز زیبا نبود

آنائل

16 Nov, 09:23


بندگان را زِ برِ خویش جدا می‌داری.

آنائل

16 Nov, 09:23


@Mutlhff

آنائل

15 Nov, 21:40


چگونه می‌توانی شاخه‌ی شکسته را
‏ مجاب کنی که باد عذرخواهی کرده است؟

آنائل

10 Nov, 12:29



‌‌یک عمر نگرانِ چه می‌شود ها بودم..
به لبم رسید!
کم کم یاد گرفتم
که دیروز و فردا را ول کنم؛
به جهنم که چه شد!
به درک که چه می‌شود!
‌‌
- رضا جولایی

آنائل

10 Nov, 12:29


‌‌‏آدم تنوع طلبی بود؛ از همه‌ی شخصیتام خوشش میومد.

آنائل

05 Nov, 05:21


روي قبرم بنويسيد؛ که از شهر وفا آمده بود
هيچکس هيچ نفهميد چرا آمده بود؟


بنويسيد ؛ نفهميد کسی دَردش را
هيچکس درک نمی‌کرد ، دل سَردش را


بنويسيد ؛ که يک عمر خدا را کم داشت
در دو چشمش اثر از گمشده‌ای مبهم داشت


بنويسيد ؛ دمادم دل او اَبری بود
بنويسيد ؛ که اسطوره‌ی بی‌صبری بود


بنويسيد ؛ دلش مثل ِدل ِشیشه شکست
آن زمانی که دلی بر دل رویاها بست


بنويسيد ؛ که با عدل ِخدا مسئله داشت
بنويسيد ؛ که از خلقتِ خود هم گله داشت


بنویسید ؛ که در بی‌کسی‌اش سوخت پرَش
بنويسيد ؛ غمی بود به چشمان تَرش


بنويسيد ؛ که همواره، غمی پنهان داشت
بنويسید ؛ به تقدير خدا ايمان داشت

آنائل

05 Nov, 05:20


موقت

آنائل

01 Nov, 14:40


حرف نمی‌زنم چون از سرایت غم می‌ترسم.

آنائل

01 Nov, 14:40


آدم به اندازه‌ی کارهای بدی که می‌تونه بکنه و نمی‌کنه بزرگه.

آنائل

01 Nov, 14:40


ترجیحم با طبیعتم یکی نیست.

آنائل

26 Oct, 06:45


@Mutlhff

آنائل

26 Oct, 06:44


تَلفیقه غم و شادی و دلتنگی و صبرم...

آنائل

20 Oct, 21:06


روی یک سنگ قبری نوشته بود :تا خوفتیم همه بیدار شدند تا که مردیم همگی یار شدندقدر این شیشه بدانید که هست نه در این لحظه که افتاد و شکست.

آنائل

20 Oct, 21:05


ارغوان می‌بینی؟
به تماشاگه ویرانی ما آمده‌اند…
مانده‌ایم تا ببینیم نبودن را
آخر قصه شنودن را
پشت این پنجره‌ی بسته هنوز
عطر آواز بنان مانده است
شهریار اینجا
شعر نقاشش را خوانده است
آن شب افشاری
با کسایی و قوامی و ادیب
تا قرایی و فرود
وان درآمد از اوج
شجریان، لطفی
چه شبی بود، دریغ
زندگی روی از این غمکده گردانیده است
ارغوان
در و دیوار غریب افتاده چه تماشا دارد؟

- هوشنگ ابتهاج

آنائل

19 Oct, 11:35


دروغگویی خوبی شده ام!
محال است کسی باور کند
ورایِ این چهره ی خندان،
دردهای عظیمی پنهان شده است:)

آنائل

19 Oct, 11:30


بعد ویران شدنم
ساخت مرا
اما رفت!
فرض کن بار دگر
زلزله در بم بزند

آنائل

15 Oct, 11:09


@Mutlhff

آنائل

15 Oct, 11:09


یک روز شانه‌های مرا، کم می‌آوری؛ آغوشِ آشنای مرا، کم می‌آوری

آنائل

15 Oct, 11:08


من ردپایت را با اشک می‌شویم، در اوج شیدایی

آنائل

13 Oct, 06:41


از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم

آنائل

13 Oct, 06:41


@Mutlhff

آنائل

13 Oct, 06:40


جسمی در اینجا، قلبی در آنجا و خیالی بسیار دور

آنائل

11 Oct, 07:48


و همان روز که از غُصه مرا ویران کرد
خانه اش عقد کنان بود نمیدانستم

- محمد نهاوندی

آنائل

11 Oct, 07:48


غم ویرانیِ خود را به چه تشبیه کنم؟
فرض کن کوهِ شنی، طعنه طوفان خورده...

آنائل

04 Oct, 18:46


حس می‌کنم حسرت اینکه بتونم تو صفی علیشاه این آهنگ رو بلند بخونم و دور خودم بچرخم قراره همیشه رو دلم بمونه

آنائل

04 Oct, 18:46


@Mutlhff

آنائل

04 Oct, 18:41


کاش چون
برگ خزان
رقص مرا،
نیمه شب
ماه تماشا
می کرد.

آنائل

04 Oct, 18:39


سال ها 
در من
پنهان بود
پرنده‌ای
زخمی و
غمگین.

آنائل

02 Oct, 16:53


@Mutlhff

آنائل

02 Oct, 16:52


- او از "عدم" گذر زمان متنفر بود.

آنائل

30 Sep, 06:47


همیشه یک جای کار می لنگید در هر شادی‌ای اندوهی خوفناک می رقصید.

آنائل

30 Sep, 06:47


در فراسوهای پیکرهایمان، به من وعده‌ی دیداری بده.

آنائل

27 Sep, 16:00


از زمستان تا تهِ مرداد با یادت گذشت
آمدم کم کم فراموشت کنم...پاییز شد

آنائل

27 Sep, 09:04


@Mutlhff

آنائل

27 Sep, 09:04


بغض آرام آرام خفه‌مان می‌کند؛
و ما قبل از اینکه بمیریم،می‌خوابیم.

آنائل

25 Sep, 04:49


می‌خواهم آب شوم
در گستره افق،
آنجا که دریا به آخر می‌رسد
و آسمان آغاز می‌شود.

- مارگوت بیکل