جغرافیای‌شخصی @mortezanemati1 Channel on Telegram

جغرافیای‌شخصی

@mortezanemati1


جغرافیای‌شخصی (Persian)

با عرض سلام و خوش آمد گویی به شما عزیزان. اگر به دنبال یک کانال تلگرامی هستید که شما را در جهان جذاب جغرافیا همراهی کند، کانال 'جغرافیای‌شخصی' منتظر شماست. این کانال توسط کاربر با نام کاربری mortezanemati1 اداره می‌شود و هدف از ایجاد آن ارتقاء دانش جغرافیایی شماست. جامعه‌ای پویا از علاقمندان به جغرافیا در این کانال گردهم آمده‌اند تا با هم تجربیات، اطلاعات و عکس‌های جذاب مربوط به نقاط مختلف دنیا را به اشتراک بگذارند. nnاگر علاقه‌مند به کاوش در جهان و دیدن مناظر طبیعی زیبا هستید، 'جغرافیای‌شخصی' بهترین مکان برای شماست. در این کانال می‌توانید از تجربیات سفرهای دیگران یاد بگیرید، به سوالات جغرافیایی خود پاسخ بگیرید و از آخرین اخبار و تحقیقات مربوط به جغرافیا باخبر شوید. با عضویت در این کانال، با تنوع فرهنگی و طبیعتی دنیا آشنا خواهید شد و به دنیای جذاب جغرافیا وارد خواهید شد. nnپس چه دلیلی وجود دارد که از این فرصت عالی محروم بمانید؟ عجله کنید و عضو کانال 'جغرافیای‌شخصی' شوید تا همیشه بهترین و جذاب‌ترین مطالب جغرافیایی را از دست ندهید!

جغرافیای‌شخصی

18 Nov, 07:56


رمیــسه آوار ستم دُو بنـــــار
دِ «فیلمو» تا تُک «لیت‌ِانار»

سرِ بِلنـگ‌ بِرن وِ دارش زنـن
نوم دیاری، چو هزارش زنن

گووِن سی خُوش که نُوم جایی بیه
بَرز و بِلنگ‌تر زِ دنایی بیه

غِلْف طنافِ روزگار، جور یار
گِرنــگ کوری و بِنِ حـلق دار

دسِ تنگِ اوو پا شَکت و رَه دراز
کس نوِنه دَنگی دِی مــــــازِ بیـاز

«کُووِر» اگر تُلمی دِش با بِـره
پِنگ زِنه پُشتش لَفوو سیمره

دِ خلوتی شو بِیل صدایی بــایی
شیطونه گول بِه تا خدایی بایی

گِلیسی، بِیل که نُوم جایی بایی
جا نزنی، بِیل چی پیایی بایــی

شعر و صدا: مرتضی نعمتی

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

14 Nov, 13:24


از میانه‌ی دیواره‌ی «لیت»
تقدیم به مصطفی




توضیح:  در امتداد طولانی‌ترین خط‌الراس ممتد زاگرس یعنی «کبیرکوه»(کوور)، و در فاصله‌ی میان دو دیواره‌ی عظیم «فیلمو» و «لیت‌انار» بزرگترین زمین لغزش دنیا در حدود یازده هزار سال پیش اتفاق افتاده است. در اثر این زمین لغزش، قله‌ی بلندی که در این فاصله قرار داشت سقوط کرد و دهانه‌ی رودخانه‌ی سیمره را با توده‌ای گران از سنگ و آوار بست و دریاچه‌ای عظیمی را تشکیل داد، که به مرور زمان و در اثر جمع شدن آبرفت سیلاب‌های «سیمره» محو شد. این پدیده‌ی زمین‌شناسی به عنوان «زمین‌لغزش بزرگ سیمره» در فهرست آثار ملی ثبت شده است.

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

13 Nov, 11:37


«از فمنیسم تا تنبانیسم»

مرتضی نعمتی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قرار نیست با هر طناب پوسیده‌ای به ته چاه برویم! مخالفت با حکمرانی تباه کنونی باعث نمی‌شود که واقعیت را ذبح کنیم!

«فمنیسم افراطی چپ» با مغالطه‌‌ای آشکار دفاع از حقوق زنان را به مبارزه با «نرینه‌ی حاکم» تقلیل می‌دهد. چه کسی دیگر دل و دماغ این را دارد که توضیح دهد قوانین ضد زن الزاما قوانینی مردانه نیستند و اینکه زنان خود در وضع و بقای قوانین و مناسبات ضدزن همواره نقشی برجسته داشته‌اند. فروکاستن «استبداد مذهبی» به «استبداد مردانه» تنها از این جماعت شیدا و متوهم برمی‌آید.
درین دوسال به وفور دیدیم که چگونه برخی افراد فیک را به عنوان قهرمان در بوق و کرنا و رسانه به خورد خلایق دادند تا نتیجه آن شود که یک جنبش از درون به بی‌مایگی دچار شود.
من نمی‌گویم اینها همه توطئه حکومت است (در برخی موارد شاید باشد)؛ بیشتر آن محصول پروپاگاندای آبکی اپوزیسیون چپ‌زده است که از هر کاهی برای پیشبرد کارش کوه می‌سازد به خیال آنکه جریان اعتراض تداوم پیدا کند.
چه بسیار افرادی که ناخواسته تبدیل به «فعال مدنی»، «لیدر اعتراضات»، «نویسنده»، «شاعر اعتراضی» و بسیاری عناوین دهن‌پرکن دیگر شدند و خیلی زود مشخص شد که ظرفیت چنین موقعیتی را ندارند و هم خود و هم جریان اعتراض را به بیراهه بردند.
این میان جریان چپ و فمنیسم افراطی با مصادره‌ی جنبش «زن زندگی آزادی» بیش از همه آنرا به قهقرا برد. آنها به راحتی فراموش کردند و نادیده گرفتند که بسیاری از مخالفان حجاب اجباری «مرد» هستند و نیز نخواستند ببیند که بسیاری از مخالفان این قانون خود «محجبه‌»اند.
مدلی که آنها از زنِ ایرانی تصویر می‌کنند بیشتر با «فمن‌های عریان‌نمای فرانسه» مطابقت دارد تا وضع واقعی زنان در ایرانی!




https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

12 Nov, 15:36


از بخت بلند من هنوز چیزهایی هست
که با آن «بار هستی» را تاب آورم...

از سخت جانی من است!
اینکه هنوز زنده‌ام و نفس راه سینه را گم نکرده؛
و اینکه هنوز چیزهایی حالم را خوب می‌کند!

ــــــــــــــــــــــــ

آبدانان_تنگه سراب
آبان 1403

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

10 Nov, 17:12


می‌گویند «برای هیچ»!

آری! ما برای هیچ چشم در چشم سیاهی
ما برای هیچ پنجه در پنجه‌ی تباهی

شما برای هر چیزِ ناچیزی، تن به اسارت
و ما «برای هیچ» دل به آزادی داده‌ایم...

ـــــــــــــــــــــــــــــ
به یاد برادرم مصطفی نعمتی
روزنامه‌نگار در حبس

جغرافیای‌شخصی

07 Nov, 07:14


حیف که از دانشگاه تعلیق شدم وگرنه در «جهاد کوانتومی» مشارکت می‌کردم
🤔

😉

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

07 Nov, 04:05


چرا چپ‌ها و رفرمیست‌های جعلی در همه جای دنیا مانند هم حرف می‌زنند؟

«برنی سندرز» گفته است: «دموکرات‌ها تاوان پشت کردن به کارگرها را پرداختند».
دلیل گرایش کارگران به ترامپ شاید این است که آنها بهتر از سندرز می‌دانند که سیاست‌های دست راستی ترامپ تاثیر بهتری بر زندگی آنها دارد تا «سوسیال‌دموکراسی» مورد نظر استاد سندرز که حتی دموکرات‌ها هم آنرا با غلظت دلخواه او پس می‌زنند...
درین میان اصلاح‌طلبان وطنی هم همان حرف‌های تکراری پیشین را دوباره بلغور می‌کنند که: «جامعه‌ی آمریکا به پوپولیسم و لمپنیسم رای داده و...»

ـــــــــــــــــــــ
همه‌ی دنیا لمپن و پوپول هستند به جز شما که برای استمرار ابتذال سیاسی کنونی خود را به آب و آتش می‌زنید و به هر ریسمان پوسیده‌ای آویزان می‌شوید. ترامپ و ایلان ماسک از نظر شما مصداق لمپنیسم و پوپولیسم هستند اما «شیخ پزشکیان» و «دولت وفاق ملی» را تا مرزهای تهوع توجیه می‌کنید.
همه دهاتی و «آن‌ایجوکیتد» هستند به جز شما و روشنفکران دینی عصاقورت‌داده و متبختر که وضع اسفبار کنونی در ایران را رقم زده‌اید!

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

06 Nov, 13:32


یکی مرد جنگی به از صد هزار ...

ترامپ به جای تکیه بر پاپ‌استارها و آویزان شدن از تنبان سلبریتی‌هایی نظیر «جنیفرلوپز و تیلور سویفت» به مردی تکیه کرد که خودش به تنهایی یک لشکره...

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

06 Nov, 12:55


«زیدآبادی» تحمل خودشیفته‌های خارجی را ندارد اما برای بقا و استمرار حضور خودشیفته‌های داخلی آسمان و زمین را با ریسمان به هم می‌دوزد...

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

04 Nov, 13:43


چیرگی «امر فیک» در کنش‌گری سیاسی

«از تراژدی مهسا تا کمدی موقعیتِ آهو»

مرتضی نعمتی

دیروز نوشتم که «تبدیل تن زنان به ابزار اعتراض روی دیگر سکه‌ای است که تنانگی را تبدیل به ابزار سرکوب می‌کند. نشانه‌ای آشکار از فرو رفتن جامعه در عمق درماندگی و ناچاری». حکومت می‌خواهد از «آهو» یک بیمار روانی بسازد و اپوزیسیون از او یک «قهرمان مبارزه‌ی برابری جنسیتی»!

این ناتوانی جامعه‌ی مدنی در «بازساخت امر سیاسی و اعتراضی» تنها ناشی از شرایط خفقان و سانسور حکمرانی نیست بلکه بیشتر نتیجه‌ی چیرگی «امر فیک» بر ساحت ذهنی و روانی اجتماع است.
در چنین بستری نه آنکه حرکت‌های اصیل و واجد مبانی محکم موجود نباشد، بلکه گرایش و حساسیت اجتماع هم‌جهت با چنین کنش‌هایی نیست و آنها را نادیده می‌گیرد و یا حساسیتی درخور به عمل نمی‌آورد.
برای همین است که واکنش مردم به «او او» «صادق بوقی» به مراتب فراگیرتر و گسترده‌تر از مقاومت مدنی ده‌ها استاد دانشگاه‌ است که در خط مقدم مبارزه‌ی فکری با استبداد به شرایط تفتیش و سرکوب تن نمی‌دهند و هزینه‌های سنگین آنرا در گمنامی و انزوای اجتماعی و سیاسی می‌پردازند. در کنار صادق بوقی چندین مثال دیگر هم قابل اشاره است که پرداختن به هر کدام مجال مفصلی طلب می‌کند. بیراه نیست که از «تراژدی مهسا» کار به «کمدی موقعیت آهو» ختم شده است! «کمدی موقعیت»، گرفتار شدن قهرمان در شرایطی ناخواسته و گاه متضاد با موقعیت واقعی و به عبارتی نمایش عدم تناسب فرم و محتواست!
به این اعتبار ارزش‌گذاری یک کنش اتفاقی بیش از مقدار و وزن واقعی آن وجهی کمیک دارد.
ـــــــــــــــــــــــــ
فرجام امتناع از تفکر، ذوق زدگی و آویزان شدن جامعه به کنش‌های اتفاقی و کنش‌گرانی که خود انتظار و ظرفیت چنین جایگاهی را ندارند، سرخوردگی و ناکامی است؛ و محصول بازتولید قهرمانان بادآورده‌ایی که باد آنها را به هر سویی می‌برد، سرگردانی و حیرانی جامعه است.
تا جایی که بضاعت فکری اندک من اقتضا می‌کند این سرگردانی را در چارچوب «چیرگی امر فیک در کنش‌گری و ابتذال در بازساخت امر سیاسی و اعتراضی» می‌توانم درک کنم.


https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

03 Nov, 07:57


از شجاعت یک زن در عریانی، جامه‌ای برای پنهان کردن بزدلی خود ندوزیم!


اینکه یک زن عریانی بدنش را به سلاحی برای مبارزه تبدیل کند، تنها نشان از بی‌شرمی و خشونت عاملان یک حاکمیت در سرکوب بدیهی‌ترین حقوق انسانی نیست! بیش از آن نشان از استیصال جامعه‌ای است که به انواع تباهی و ابتذال تن داده، توان پرداختن هزینه‌های بسا کوچکتر برای ایستادن در برابر چنین قوانین ظالمانه‌ای را ندارد و آن را به «تنانگی زنان» واگذار کرده است.

تبدیل تنانگی زنان به ابزار اعتراض روی دیگر سکه‌ای است که تنانگی را تبدیل به ابزار سرکوب کرده است. نشانه‌ای است آشکار از فرو رفتن یک جامعه در عمق درماندگی و ناچاری!
پیداست که این سخنان به مذاق «فمنیست‌های افراطی» خوش نخواهد آمد. من هم نوشتم که خوششان نیاید!

مرتضی نعمتی

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

02 Nov, 15:06


برادرم مصطفی از روز سه‌شنبه هفتم آبانماه برای تحمل چهل ماه حبس راهی اوین شده است. در بیدادگاه دستگاه قضای این نظام چه می‌گذرد که چنین حکمی سنگین را متوجه مصطفی کرده‌اند؟!

مصطفی نعمتی کارشناس اقتصاد سیاسی و پیش‌تر ستون نویس هفته‌نامه‌ی تجارت فردا بود و طی سالهای گذشته نقدهای جدی به سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی داشت. اما آنچه بر علیه او مستند کردند تا چنین حکمی ناروا را بر او و خانواده‌اش تحمیل کنند توئیت‌ها و اظهار نظرهای پراکنده‌ای‌ست که گاه در فضای مجازی منتشر می‌کرد.

محرز است که اتهاماتی همچون «توهین به مقدسات» چیزی نیست جز یک «دستاویز شبه‌ حقوقی» برای خاموش کردن صدای مخالف!
کدام مقدسات!؟ کجای شما مقدس است؛ که هر کجا قدم نهاده‌اید در لجن فساد و تباهی و دروغ غوطه‌ور است!
ما به آنچه شما هستید کافریم، به همه‌ی آنچه شمایید. گمان نکنید به اندازه‌ی پشیزی در چشم ما مقدس و قابل احترامید. حتی برای لحظه‌ای!
ما دادخواه نیستم! دادخواهی در بیدادگاهی که شما به پا کرده‌اید اقرار است به بلاهت خویش!
خشم کوچه در مشت ماست و تمامت نفرت و انزجارمان برای همیشه با شما، تا روزی که دیگر نباشید!

مرتضی نعمتی

جغرافیای‌شخصی

21 Oct, 08:05


سهمگین‌تر از محرومیت و تهدید و بگیر و ببند، تلخی زبان‌هایی است که مجال را مغتنم دیده‌اند تا ترس و بزدلی و بی‌تفاوتی و دوچهرگی را به عقلانیت و عاقبت‌اندیشی تعبیر؛ و شجاعت و انسانیت و احساس مسئولیت اخلاقی را به برچسب خام‌اندیشی و ناپختگی مزین کنند. جماعتی که توبره و آخور برایشان یکی است و گربه‌صفت هیچ ابایی ندارند که قضای حاجت را در حد ترخص ساحت اخلاقی و روانی تو اجابت مزاج کنند.
چنین بدسرشتی تنها نمی‌تواند محصول یک عقلانیت ابزاری باشد. سخن از یک «پدرسوختگی فراگیر» است!

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

18 Oct, 16:59


«فارس» یا «عرب‌ بودن» خلیج بیش از آنکه به اسناد تاریخی و یخه‌پاره‌کردن‌های احساسی بسته باشد، به تفاوت هژمونی اقتصادی و سیاسی شمال و جنوب آن بستگی دارد. وقتی نقش ژئوپلتیکی، اقتصادی و تاریخی ایران به یک ایدئولوژی زیانبار جنگ‌طلبانه فروکاسته می‌شود، آنچه را که «ایران» می‌بازد تنها نام پارسی خلیج نیست!
آنها که سالی چندبار برای نام پارسی خلیج سخن‌سرایی ‌می‌کنند هرگز به پرسش‌های اصلی نمی‌پردازند.
پرسش‌هایی نظیر آنکه «چرا اتحادیه‌ی اروپا از حاکمیت امارات بر جزایر سه‌گانه حمایت می‌کند»؟
این پرسش از حوزه‌ی «کنشگری بی‌خطر» فعالان جعلی نام و نشان پارسی خلیج خارج است. همان‌ها که دعوای نام خلیج فارس برایشان نان دارد، گو آنکه برای ملت آبی نداشته باشد!
این «کنشگران جعلی» خود بخشی از مسئله هستند. کسانی که کتاب‌ها و مقالات بی‌شمار در مورد «خلیج فارس» نوشته‌اند تا مسئله را به شیطنت «استعمارگر پیر» تقلیل دهند. آنها هیچ‌گاه به چنین پرسش‌های بنیادینی نخواهند پرداخت و تا زنده‌اند همان سخنان همیشگی را تکرار خواهند کرد.

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

16 Oct, 18:11


«هر چه واقعیت است را می‌نویسم!»

مرتضی نعمتی

با کارشناسِ دادگاه انقلاب حوالی سعادت‌آباد قرار گذاشتم که بروم و برایش اسنپ بگیرم که بیاید و ملک وثیقه‌ی آزادی «مصطفی» از «اوین» را حوالی میدان «جمهوری» ببیند. خواستم در مسیر سر صحبت را باز کنم که مبلغ «هفت میلیارد تومان» برای وثیقه زیاد است و قول داده‌اند که تخفیف بدهند و شما بیا و بزرگواری کن و فی‌المجلس ملک را جوری کارشناسی کن که عدد را پُر کند و اخوی ما از زندان آزاد شود!
آشنایی پیشنهاد کرد با «شیرینی» سبیلش را چرب کنم که «قلمش روان‌تر بنویسد»، گفتم این کار از من ساخته نیست( آخر قلم خودم کند می‌شود)! گفتند پس «آیت» را با خودت ببر که در کار املاک است و زبانش را بهتر می‌فهمد.
اسنپ با کمی تاخیر رسید. میانسالگی را رد کرده بود. با آن کت و شلوار و کیف اداری و دک و پوز به نظرم آدم نفوذ ناپذیری می‌آمد. در مسیر چند سئوال از سال ساخت و متراژ و موقعیت ملک پرسید. پرسیدم: «به نظر شما وثیقه را پُر می‌کند»؟  گفت: «نمی‌دانم، اما من هر چه واقعیت است را گزارش می‌کنم».
از آنها بود که در یک موقعیت قانونی تباه شده، از اخلاق‌مداری کذایی‌اش حسابی کیفور بود یا حداقل اینگونه وانمود می‌کرد. آدم‌هایی که در یک موقعیت بد رول‌شان را با امانت‌داری تمام و کمال انجام می‌دهند! همان «خاکستری‌»هایی که «هانا آرنت» عمری صرف کرد آنها را بفهمد و وضع‌شان را صورتبندی کند، اما ایشان را به حال و روز خود التفاتی نیست، یا اینگونه وانمود می‌کنند!
نرسیده به «جمهوری» پشت چراغ قرمز، چند دختر بچه با قیافه‌های دودگرفته و دستمال کثیف شیشه ماشین‌ها را می‌شستند. یکی‌شان با آب‌پاش روی شیشه اسنپ را هدف قرار داد و دستمال چرکینش را کشید روی شیشه‌ی دود گرفته. راننده را خوش نیامد. سرش را  بیرون برد و گفت: «نکن جانم این چه کاریه،  من که نخواستم...». چند قطره آب و کفِ کدر از روی شیشه ریخت روی صورتش تا با عصبانیت شروع کند به فحاشی به زمین و زمان. از مقدسات آسمانی شروع کرد و بعد هم از خجالت حضرات مقدس زمینی و ارکان نظام درآمد که این فلان فلان شده‌ها همه را به فلاکت و گدایی و بی‌غیرتی کشانده‌اند...
از فرصت استفاده کردم و به کارشناس دادگاه انقلاب گفتم: «جناب این اخوی ما که دارید تشریف می‌برید برای کارشناسی وثیقه‌‌ش، جرمی کمتر از این آقای راننده دارد»!
راننده پرسید: «مگر جرم برادرتون چیه»؟ گفتم: «توهین به مقدسات و رهبری، ایشون هم کارشناس دادگاه انقلاب هستند»! راننده آب دهانش را قورت داد و از آیینه نگاه معنی‌داری به من انداخت و دیگر چیزی نگفت.
کارشناس انگار که بخواهد خیال راننده را راحت کند گفت: «بله، متاسفانه وضعیت جامعه اصلا مطلوب نیست. ما هم خود به این بساط معترضیم».
به راننده‌ی اسنپ گفتم: «قربان شما نگران نباشید، برای احراز جرم سه شاهد عادل لازم است! ما دو نفریم...». خندیدند!

توی کوچه و نرسیده به ملک وثیقه به کارشناس گفتم: «ببین جناب...، ما سر سفره پدر و مادرمان بزرگ شدیم. من فقط می‌توانم از شما خواهش کنم کم و زیاد وثیقه را به دیده‌ی اغماض نگاه کنید، برادرم همین چند هفته پیش پدر شده؛ امیدوارم درک کنید که چقدر برایش سخت است».
با همان صورت سرد و نفوذناپذیر گفت: «هر چه واقعیت دارد را می‌نویسم». سر کیفش را گرفت و رفت داخل آپارتمان.
«آیت» با کمی تاخیر آمد و دو ملک مورد نظر کارشناسی شدند. از همه چیز عکس گرفت، چیزهایی یادداشت کرد و شیرین‌زبانی‌های «آیت» را پاسخ‌های سرد داد. برایش اسنپ گرفتیم و رفت. همان شب تماس گرفت و گفت: «قیمت کارشناسی را هفت میلیارد و هشتصد برآورد کرده‌ام». یحتمل باید «هر چه واقعیت بود را گزارش کرده باشد...»!

مصطفی همین روزها باید برای گذراندن چهل ماه زندانش راهی اوین شود، به جرمی که راننده‌ها هر روز پشت چراغ قرمز مرتکب می‌شوند!

۲۵ مهر ۱۴۰۳

جغرافیای‌شخصی

14 Oct, 11:40


از سیاست «نه جنگ و نه صلح»
تا سیاست «هم جنگ و هم صلح»!


مرتضی نعمتی

با روی کار آمدن دولت پزشکیان ما دیگر در دو راهی انتخاب میان «اصلاح و براندازی» قرار نداریم! تاریخ مصرفِ تمدید شده‌ی این دوگانه‌ی جعلی که خود محصول ابتذال حکمرانی است، به سر آمده است.
آنچه پیش روی این حاکمیت است جاده‌ی یک‌طرفه‌ای است که آنرا تا انتهای سقوط و خودبراندازی طی خواهد کرد. ممکن است چندان خوشایند انسانِ ایرانی پرمدعا نباشد اما درین بزنگاه فاعلیت چندانی متوجه او نیست!
ما در بهترین حالت می‌توانیم تماشاگرانی فعال باشیم که نسبت به فرجام شوم این تباهی هشدار دهیم. فاعلیت سیاسی و اخلاقی ما در تقابل با این سازوکار مخرب و فاسد نیست(در توان ما نیست) بلکه شاید در ایستادن، تماشا کردن و همراهی نکردن با آن است!
همچنین است قدرت و استطاعت ما در انتخاب میان «جنگ و صلح». در جغرافیای انسانی که «قدرت» همه‌ی مقدورات و امکان‌ها برای تغییر و رهایی از استبداد و ابتذال را سد کرده است، «جنگ» به امکانی برای فرار از «جبر محیطی» تبدیل می‌شود. اینجاست که از منظر مردم جنگ بر صلح ارجحیت خواهد داشت.
ساکنان چنین زیست بوم سیاسی بنا بر مقدورات خود صلح را هراسناک‌تر از جنگ خواهند یافت. لیکن در انتخاب میان جنگ یا صلح فاقد فاعلیتی موثرند! آنها درین حد صاحب اراده‌اند که «صلح» را اگر به معنای تداوم وضع اسف‌بار موجود باشد دوست نداشته باشند.
ریشه‌ی این «جنگ‌خواهی» مردم در حکمرانی‌ است که سیاستش یک روز «نه جنگ و نه صلح» است و روز دیگر «هم جنگ و هم صلح*»!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*عباس عراقچی اخیرا گفته است: «ما هم برای جنگ آماده‌ایم و هم برای صلح»!

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

08 Oct, 19:40


جنگ یا صلح؛ مسئله این نیست!

مرتضی نعمتی

کسانی بسیار این روزها در ستایش صلح سخن‌سرایی ‌می‌کنند و مصیبت‌های جنگ را به مردمی گوشزد می‌کنند که چهار دهه است انواعی از جنگ را تجربه کرده و از سر گذرانده‌اند. من هم بدم نمی‌آید چشمم را بر واقعیت ببندم و میخ فضیلت صلح‌طلبی‌ را دم و دستگاه اخلاقی خلایق فرو کنم که «مرگ بر جنگ و زنده باد صلح»!
اینان به گونه‌ای از صلح سخن می‌گویند و انگشت نکوهش در چشم دیگران فرو می‌کنند که گویی مردم صاحب اراده‌ای در انتخاب میان جنگ یا صلح‌اند و حال برآنند که به جای صلح، جنگیدن را برگزینند!

  برای آنها که نه بانی جنگ‌اند و و نه نقشی در معادلات صلح دارند، آرزو و تمنای جنگ معنایی دیگر دارد که پیش از آنکه ملامت شوند، باید دیده و شنیده شود.
مردمی که چشم‌اندازی برای آینده متصور نیستند نه جنگ می‌خواهند و نه صلح! آنها «تغییر» می‌خواهند چرا که «تداوم وضع موجود» برایشان از هر جنگی نامطلوب‌تر است. در پس‌زمینه‌ای که در آن امکان هر نوع تغییر موثری مسدود باشد این صلح است که هراس‌انگیز و ترسناک می‌نماید نه جنگ! هنگامی که صلح چیزی جز روزمرگیِ افول و ابتذال نباشد، جنگ می‌تواند مطلوبیت خود را به رخ بکشاند. در منطق آنها که «مرگ را زیسته‌اند» هیچ فضیلتی در صلح نیست اگر معنای آن تماشای فروغلتیدن خود در یک تباهی بی‌پایان باشد.
آری  مردم از جنگ نمی‌ترسند بلکه از استمرار مرگ تدریجی خود بیمناک‌اند. روا نیست چنین مردمی را بخاطر آرزوی جنگ ملامت کنیم!
در وضعیتی که جنگ تنها امکان تغییر در یک «جغرافیای تباه» باشد پرسش این نیست که جنگ خوب است یا صلح؟! مسئله این نیست که جنگ اخلاقی است یا صلح؟!

https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

07 Oct, 08:16


«تظلم‌خواهی یا تواب‌سازی؟!»
مرتضی نعمتی


عبدلحسین خسروپناه دبیرشورای عالی انقلاب فرهنگی «شرط» پیگیری پرونده‌ی اساتید و هنرمندان ممنوع‌الکار را «تظلم خواهی» دانسته است. اگر «تظلم‌خواهی» را در معنای حقوقی «دادخواهی» معنی کنیم باید پرسید: «دادخواهی از دست چه کسی؟ و نزد چه کسی؟».
وقتی مصوبات این شورا خود عامل محرومیت و احتمالا ظلم مورد اشاره است چگونه می‌توان به آن «تظلم خواهی» کرد؟
این تناقض نشانی است آشکار که «تظلم‌خواهی» درین پس‌زمینه نه در معنای دادخواهی که در اصل بخشی از سازوکار «مدیون‌سازی» و «تواب‌سازی» است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ

در کتاب «جغرافیای شخصی: ترور فردیت»
برای تبیین سامانه‌ی تفتیش از دو مفهوم خودساخته بهره جسته­‌ام: «مرعوب­‌سازی و مدیون­‌سازی». دو شیوه‌ی هم جهت که نتیجه‌ی هر دو « اهلی کردن* دانشگاهیان» است.

درین کتاب عامدانه از مباحث اداری و حقوقی دوری کردم تا روایتی واقعی از نحوه‌ی مواجه‌ی فکری و اخلاقی «فرد» با سامانه‌ی «تفتیش و سرکوب» بدست دهم.
تلاش کردم با نگاهی روایی و بنیادین به تشریح سازوکاری بپردازم که افراد دانشگاهی را با درانداختن در تله­‌ی ریاکاری و ظاهرسازی «اهلی» می­‌کند و کسانی انگشت‌شمار که «لجبازی» کرده و از تور «اهلی شدن» لیز می‌خورند، با هزینه­‌ی سنگین انتخاب خود مواجه کند: «محرومیت از حق داشتن شغلی که عمر خود را برای آن صرف کرده‌اند»!

نخست سامانه‌ی مرعوب‌کننده فرد را بر لبه‌ی پرتگاه محرومیت قرار می­‌دهد. گروهی مرعوب شده و برای خلاصی، به شرایط مدنظر مجموعه‌ی تفتیش تن داده و مناسک رسمی موردنظر را به‌جا می­‌آورند و آنچه از ظواهر امر باید احراز شود به نمایش می­‌گذارند.
از تور «مرعوب­‌سازی» اما ماهی­های لیزی بیرون می‌جهند. دام بعدی برای این افراد سرکش متفاوت خواهد بود. در این وضعیت فرد را در یک رویکرد فرسایشی و طاقت­‌فرسا در پیچ‌و‌خم اداری و حقوقی بی­‌پایان گرفتار و خسته و بی­رمق می‌کنند. سپس افرادی ظاهرا خیرخواه که از قضا خود آتش­‌بیار معرکه­‌ی تفتیش و سرکوب هستند در نقش ناجی و میانجی ظاهر می‌شوند. آن «چهره­‌ی رحمانی» وساطت می­‌کند تا زان پس همگان همان کنند که اراده­‌ی دستگاه مرعوب­‌کننده است. افرادی که اسیر دام «مدیون­‌سازی» می­‌شوند بدون آنکه بخواهند و یا گاه حتی بدانند عملاً در خدمت سیستم تفتیش قرار می­‌گیرند و «اهلی» می‌شوند.
خشونت پنهانی که در «مدیون‌سازی» یا همان «تظلم خواهی» پنهان است به مراتب ویران‌کننده‌تر از خشونت عریان «مرعوب‌سازی» است. لگدمال کردن غرور و کرامت انسانی، محصول آخرین ترفند تمامیت‌خواهی و تفتیش برای نقض آزادی و اراده فردی!

همیشه اما ماهی‌های لیزی هستند که در ریزترین تورها هم گرفتار نخواهند شد!


*(اغلب واژه «اهلی» را در مقابل مفهوم «وحشی» به کار می­‌برند، اما اینجا بدیلِ «اهلی بودن»، «آزادی و آزاد بودن» است).
https://t.me/MortezaNemati1

جغرافیای‌شخصی

28 Sep, 08:29


اگر سیاستمداران جنگ‌طلب مستقیما هزینه‌ی جانی جنگ‌طلبی خود را بپردازند محتمل است که دنیا به جای بهتر و امن‌تری تبدیل شود...



https://t.me/MortezaNemati1