واقعیت این است که:
خلقت پیشاپیش همیشه بدون هدف بوده است. هدفی وجود ندارد که جهان هستی به سمت آن حرکت کند.
آری... حرکت میکند، ولی نه به سمت هیچ هدفی،
ارزشی دارد، ولی آن ارزش در انتها نیست؛ ارزشی_ذاتی_است.
مثلا تو عاشق کسی هستی. آیا این سوال را پرسیده ای،
عشق برای چه هدفی وجود دارد؟”
ذهن، ذهن حسابگر حتما سوال میکند، ”#عشق چرا؟ منظور از #عشق چیست؟ اگر بتوانی پاسخ بدهی، آنگاه یک چیز قطعی است که تو #عاشق نیستی.
اگر بتوانی هدف را نشان بدهی، آنوقت #عشقی وجود ندارد، یک تجارت است، یک معامله است
وقتی که خوشحال هستی آیا پرسیده ای که:
”هدف از خوشحال بودن چیست؟”
آیا خوشحال بودن میتواند هدفی داشته باشید؟
وقتی که شاد هستی هرگز این سوال را نمیپرسی زیرا مسخره است.
خود شادی هدف است، هدفی برای آن نیست.
زندگی مانند #عشق است،
مانند شادمانی است.
زندگی همان جهان هستی است.
بدون هدف، و زمانی که این را درک کردی، روش زندگی ات کاملا تغییر خواهد کرد، .
تو بخاطر هدف های شخصی در تنش هستی، چیزی باید به دست بیاید.
آنگاه ذهنی بدست آورنده و طماع تولید میشود که همیشه سعی دارد چیزی را به دست آورد. و هر زمان که چیزی به دست بیاید ذهن بازهم سوال میکند، ”خب حالا چی...؟
حالا چی باید به دست بیاید؟”
این ذهن به دست آورنده هرگز مسرور نخواهد بود، همیشه در تنش خواهد بود.
زندگی هدفی ندارد و زیبایی آن همین است.
اگر زندگی هدفی داشت، آنوقت بی رحم و بیهوده میشد.
#زندگی_یک_تجارت_نیست،
#یک_بازی_است.
در هندوستان ما آن را "لیلا leela" خوانده ایم. لیلا یعنی یک نمایشنامه ی الهی... گویی که خدا بازی میکند.
یک انرژی است که سر ریز است،
نه برای منظوری، فقط از خودش لذت میبرد، فقط یک کودک خردسال است که بازی میکند؛ به چه منظور؟
دویدن دنبال پروانه ها،
جمع آوری سنگهای رنگین در ساحل، رقصیدن در زیر آفتاب،
دویدن زیر درختان،
جمع کردن گلها ... به چه منظوری؟
اگر این را از یک کودک بپرسی. طوری به تو نگاه خواهد کرد که گویی احمق هستی.
نیازی به هدف نیست....
@man_inner